Tip:
Highlight text to annotate it
X
حس و حساسیت
توسط جین آستن (1811)
فصل 25
اگر چه خانم جنینگز در عادت
هزینه های بخش بزرگی از سال در
خانه فرزند خود و دوستان ، او
نه بدون قرارگاه ، حل و فصل از او
خودش را دارد.
از زمان مرگ شوهرش ، که تا به حال
با موفقیت در بخش کمتر ظریف داد و ستد
از شهر ، او هر زمستان به حال اقامت
در خانه ای در یکی از خیابان های نزدیک
پورتمن میدان.
به سوی این خانه ، او در آغاز شد
رویکرد ژانویه به نوبه خود افکار خود را ،
و او آنجا یک روز ناگهان ، و بسیار
غیر منتظره توسط آنها ، در پاسخ به این پرسش بزرگ
نتواند Dashwood نیز او را همراهی.
Elinor ، بدون رعایت مختلف
چهره از خواهر او ، و متحرک
نگاه که سخن هیچ بی تفاوتی نسبت به
طرح ، بلافاصله داد اما سپاسگزار
انکار مطلق برای هر دو ، که در آن او
اعتقاد خودش به زبان خود
متحد تمایلات.
دلیل اتهام آنها مشخص شد
قطعنامه را ترک نمی مادر خود را در
آن زمان از سال است.
خانم جنینگز دریافت امتناع با
برخی از تعجب ، و دعوت او را تکرار
فورا.
"آه ، پروردگارا!
من مطمئن هستم که مادر خود را می تواند به شما بسیار یدکی
خوب ، و من شما خواهش به من با نفع
شرکت شما ، برای من کاملا می توان قلب من
بر آن.
آیا تصور که شما هیچ نمی شود
مزاحمت برای من ، برای من نباید قرار
خودم را در همه از راه من برای شما.
از این گزینه می شود ارسال شده توسط بتی مربی ،
و من امیدوارم که من می توانم در استطاعت.
ما سه باید قادر به رفتن به خوبی در
درشکه دو چرخه دو نفره من و هنگامی که ما در شهر هستند ، اگر
دوست ندارم به هر کجا که من انجام دهید ، به خوبی و
خوب ، شما ممکن است همیشه با یکی از رفتن من
دختران.
من مطمئن هستم که مادر خود را نمی خواهد شی به
آن ، برای من تا به حال شانس چنین خوب در
گرفتن فرزندان خود خاموش من دست من است که
او به من فکر می کنم فرد بسیار مناسب به
اتهام شما ، و اگر من یکی می کنید
از شما حداقل به خوبی قبل از ازدواج من
انجام با شما ، آن را نمی خواهد من گناه است.
من باید یک کلمه خوب را برای شما به همه صحبت می کنند
مردان جوان ، شما ممکن است بر آن بستگی دارد. "
"من یک مفهوم ، گفت :" آقا جان "است ، که
دوشیزه ماریان نمی شی به چنین
طرح ، اگر بزرگتر خواهرش خواهد آمد به
آن.
بسیار دشوار است که او در واقع نباید
یک لذت کوچک ، چون دوشیزه
Dashwood نشانی از آن مایل نیستید.
بنابراین من به شما دو ، می توان توصیه کردن برای
شهر ، زمانی که شما از بارتون خسته ، بدون
گفتن یک کلمه به Dashwood دوشیزه در مورد آن. "
"نه ،" گریه خانم جنینگز ، گفت : "من اطمینان دارم
باید خوشحال هیولا از دوشیزه ماریان است
شرکت ، چه دوشیزه Dashwood خواهد رفت یا
نیست ، فقط بیشتر merrier من می گویم ، و من
فکر کردم این امر می تواند راحت تر برای
آنها را با هم باشیم ، چون ، اگر آنها به
خسته از من ، آنها ممکن است به یک بحث
دیگری ، و در روش های قدیمی من پشت خنده من
برگشت.
اما یک یا دیگر ، اگر نه هر دوی آنها ،
من باید داشته باشد.
پروردگارا به من برکت دهد! چگونه می توانم به شما فکر می کنم من می توانم زندگی می کنند
poking توسط خودم ، من که همواره
استفاده می شود تا در زمستان امسال به شارلوت
با من.
بیا ، دوشیزه ماریان ، اجازه دست به اعتصاب ما
بر مقرون به صرفه ، و اگر خانم Dashwood خواهد شد
تغییر ذهن خود را با صادرات و واردات ، به همین دلیل بسیار
بهتر است ".
"من از شما سپاسگزارم ، ma'am ، صمیمانه از شما تشکر می کنم ،"
گفت : ماریان ، با گرما : "شما
دعوت نامه بیمه شده است قدردانی من از تو برای
تا کنون ، و آن را به من شادی بدهد چنین ،
بله ، تقریبا بزرگترین خوشبختی من
قادر ، تا آنها بتوانند آن را بپذیرید.
اما مادر من ، عزیزترین من ، محبت آمیز ترین مادر ، --
- احساس می کنم عدالت از آنچه تا به Elinor
خواست ، و اگر او بودند ساخته شود تا کمتر
خوشحال می کند ، کمتر راحت غیاب ما -- اوه!
نه ، هیچ چیز نباید من را دچار وسوسه کردن به او را ترک کنید.
باید ، نه باید نمی شود مبارزه کرد. "
خانم جنینگز تکرار اطمینان او را که
خانم Dashwood می تواند آنها را کاملا یدکی
خوب و Elinor ، که در حال حاضر او را درک
خواهر ، و دید و به آنچه که بی تفاوتی نسبت به
تقریبا هر چیز دیگری او توسط انجام شد
اشتیاق او را به با Willoughby دوباره ،
هیچ مخالفت مستقیم به دورتر ساخته شده
برنامه ، و صرفا آن را اشاره به او
تصمیم مادر ، از آنها با این حال او
به ندرت انتظار می رود که دریافت هر گونه پشتیبانی در
تلاش او برای جلوگیری از سفر ، که او
می تواند از برای ماریان تایید نیست ، و
که در حساب خود او تا به حال خاص
دلایل خودداری کنید.
هر چه ماریان بود آرزومند ، او
مادر خواهد بود مشتاق برای ترویج -- او می تواند
نه انتظار برای نفوذ در آخر به
cautiousness رفتار در امر
احترام به آن او شده بود ، هرگز قادر به
الهام بخش او را با بی اعتمادی و او جرأت
توضیح نمی انگیزه از خود
بی میلی برای رفتن به لندن.
که ماریان ، سخت گیر می شه به عنوان او بود ،
کاملا با خانم آشنا جنینگز '
منش ، و همواره منزجر شده توسط آنها ،
باید چشم پوشی از هر ناراحتی که
نوع ، باید بی توجهی هر چه باید
اکثر زخمی شدن به تحریک احساسات او ، در
پیگیری خود را از یک جسم ، چنان بود
اثبات ، خیلی قوی ، پر ، از
اهمیت آن شی به او ، به عنوان
Elinor ، به رغم همه آن گذشته بود ،
آماده بود تا شاهد نیست.
در حال از دعوت نامه ، خانم آگاه
Dashwood ، متقاعد که چنین گشت
خواهد بود پربار از تفریحی زیادی برای
هر دو دختران او ، و دریافت از طریق
تمام توجه خود را به محبت خودش ،
چقدر دل ماریان در آن ،
خواهد بشنوید از آنها رو به کاهش ارائه نمی دهد
بر حساب او ؛ اصرار آنان را بر هر دو
پذیرش آن به طور مستقیم و سپس شروع به
پیش بینی ، با شادی معمول خود را ،
انواع مزایای که تعلق به
همه آنها را ، از این جدایی.
"من خوشحالم با این طرح ،" او گریه ،
"این دقیقا همان چیزی است که من می تواند آرزو.
مارگارت و من باید تا آنجا بهره مند
شده توسط آن را به عنوان خود شماست.
هنگامی که شما و Middletons رفته اند ، ما
باید به حال خود رها تا بی سر و صدا و خوش و خرم با هم
با استفاده از کتاب ما و موسیقی ما!
شما را پیدا خواهد کرد مارگارت تا زمانی که شما بهبود یافته
دوباره دوباره!
من یک برنامه کمی برای دگرگونی
اتاق خواب بیش از حد ، که در حال حاضر ممکن است انجام شود
بدون زحمت به هر یک.
بسیار درست است که شما باید به
شهر ؛ من می خواهم هر زن جوان را
وضعیت شما در زندگی با آشنا
منش و سرگرمی از لندن.
شما تحت مراقبت مادرانه شود
مرتب کردن بر اساس خوبی از زن ، که از محبت
شما من می توانم بدون شک داشته باشد.
و به احتمال قوی خواهید دید شما
برادر ، و هر آنچه ممکن است خطاهای خود را ، یا
خطاهای همسر خود ، هنگامی که من گمان می کنم
که پسر او است ، من نمی توانم تحمل به شما
بنابراین کاملا از یکدیگر رانده شده. "
"اگرچه با اضطراب معمول خود را برای ما
شادی ، گفت : "Elinor ،" شما شده اند
obviating هر مانع تا به امروز
طرح که رخ داده به شما ، وجود دارد
هنوز هم یک اعتراض است که ، به نظر من ،
نمی تواند به راحتی حذف خواهند شد. "
چهره ماریان را غرق.
"و چه ، گفت :" خانم Dashwood ، "عزیز من است
محتاط Elinor رفتن که نشان می دهد؟
چه دشوار مانع او در حال حاضر به
را رو به جلو؟
اجازه ندهید که یک کلمه در مورد هزینه به من گوش
آن. "
"اعتراض من این است ، هر چند که من فکر می کنم بسیار
و از قلب خانم جنینگز ، او نمی باشد.
زن که جامعه می تواند ما را لذت استطاعت ،
یا که ما را حفاظت خواهد کرد
نتیجه. "
"این بسیار درست است ،" پاسخ داد : مادرش ،
"اما از جامعه خود ، به طور جداگانه از آن
از افراد دیگر ، شما به ندرت به هر گونه که
چیزی که در همه ، و شما تقریبا همیشه
به نظر می رسد در ملاء عام با بانوی میدلتون ".
"اگر Elinor است دور او را وحشت زده
دوست نداشتن از خانم جنینگز ، گفت : "ماریان ،
"حداقل به آن نیاز دارند نه تنها مانع من پذیرش
دعوت او.
من هیچ scruples مانند ، و من مطمئن هستم من
می تواند قرار داده تا با هر ناخشنودی از
این نوع با تلاش بسیار کم است. "
Elinor نمی تواند کمک خندان در این
صفحه نمایش از بی تفاوتی نسبت به رفتار
از فرد ، به چه کسی او را اغلب به حال به حال
مشکل در متقاعد کردن ماریان به رفتار
با ادب قابل تحمل و حل و فصل
در درون خودش ، که اگر خواهرش
اصرار در رفتن ، او نیز خواهند رفت ،
او به عنوان فکر فکر نکرد که مناسب است که
ماریان باید به سمت چپ تنها
رهنمود قضاوت خود ، یا که خانم
جنینگز باید به رحمت رها
از ماریان برای همه آرامش از او
ساعت داخلی.
برای این عزم او بیشتر
به راحتی ، آشتی با recollecting که
ادوارد Ferrars ، توسط حساب لوسی است ، نبود
تا در شهر قبل از فوریه و که
دیدار خود ، بدون هیچ گونه بی دلیل
abridgement ، ممکن است پیش از به پایان رسید.
"من خواهد شد که شما هر دو به ، گفت :" خانم
Dashwood ؛ "این اعتراضات هستند
مزخرف.
شما در حال لذت زیادی را در در را
لندن ، و به خصوص در با هم بودن ؛
و اگر Elinor هرگز به خود را پست کردن
پیش بینی لذت است ، او آن را پیش بینی
وجود دارد از انواع منابع ، او را ،
شاید ، انتظار می رود برخی از بهبود او
آشنایی با خواهرش در قانون است
خانواده. "
Elinor اغلب برای فرصت به حال آرزو
از تلاش برای تضعیف او و مادرش
وابستگی به فایل پیوست (نظیر ادوارد و
خودش ، که شوک ممکن است کمتر در هنگام
تمام حقیقت ، آشکار شد و در حال حاضر در
این حمله ، هر چند تقریبا نا امید کننده از
موفقیت ، او خودش را مجبور به شروع او
طراحی با گفتن ، به عنوان آرامش او می تواند به عنوان ،
"من دوست دارم ادوارد Ferrars بسیار زیاد است ، و باید
همیشه خوشحالم که او را ببیند می شود ، اما به عنوان
بقیه خانواده ، آن را از ماده است
بی اعتنایی کامل به من ، آیا من هستم
که تا کنون آنها را یا نه شناخته شده است. "
خانم Dashwood لبخند زد و گفت هیچ چیز.
ماریان برداشته تا چشمان خود را در
حیرت ، و حدس زده است که Elinor
او همچنین ممکن است که زبان او برگزار شد.
پس از کمی دورتر گفتمان ، از آن بود
در نهایت حل و فصل است که باید دعوت نامه
به طور کامل پذیرفته شده است.
خانم جنینگز دریافت اطلاعات با
مقدار زیادی از لذت و اطمینان بسیاری از
محبت و مراقبت ، و نه از آن ماده از
لذت فقط به او.
سر جان خوشحال بود ، برای به انسان است ، که
اضطراب ترس غالب بودن بود
به تنهایی ، کسب دو ، به
تعدادی از ساکنان در لندن بود ،
چیزی.
حتی در زمان بانوی میدلتون مشکل از
در حال خوشحال بود که خودش قرار دادن
و نه از راه او ، و همانطور که برای خانم
استیل ، به خصوص لوسی ، آنها تا به حال هرگز
خیلی خوشحال در زندگی خود را به عنوان این است
هوش آنها ساخته شده است.
Elinor ارسال شده به ترتیب که
خواسته های خود را با خنثی کمتر
بی میلی نسبت به او احساس انتظار داشتند.
با توجه به خودش بود ، در حال حاضر ماده
از بی علاقگی که آیا او به شهر یا رفت
نیست ، و هنگامی که او را دیدم مادرش تا
به خوبی با طرح خشنود است ، و او را
خواهر های آن را در نگاه ، صدا exhilarated ،
و شیوه ای ، ترمیم به همه او را معمول
انیمیشن ، و افزایش به بیش از او
شادی معمول ، او نمی تواند ناراضی
با علت ، و به سختی اجازه خواهد داد
خودش را به بی اعتمادی فرجام.
شادی ماریان تقریبا درجه فراتر بود
شادی ، پس از اغتشاش بزرگ بود
روح او و بی صبری او را به رفته است.
عدم تمایل او برای ترک مادرش بود
او را تنها ترمیمی به آرامش و در
لحظه ای از غم و اندوه فراق او در آن
نمره بیش از حد بود.
رنج او و مادرش بود به سختی کمتر ،
Elinor و تنها از سه بود ،
به نظر می رسید که به نظر به عنوان جدایی
کوتاه از هر چیز ابدی.
محل خروج آنها در اولین زمان
هفته در ماه ژانویه.
Middletons شد به دنبال در حدود
هفته.
استیل خانم خود را در ایستگاه نگهداری
پارک ، و آن را تنها با ترک شدند
بقیه خانواده.
سی سی نثر ccprose audiobook کتاب های صوتی رایگان کل کامل خواندن کامل خواندن librivox ادبیات کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها زیرنویسها لینک دائم زبان خارجی ترجمه ترجمه