Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 4 به نظر می رسد
اما در حالی که ما محدود به کتاب ها ، هر چند تنها ترین را انتخاب کنید و کلاسیک ، و خواندن
خاص زبان های نوشته شده ، که خود ، اما لهجه و استانی ، ما
در معرض خطر فراموش کردن زبان
که همه اشیاء و وقایع را بدون استعاره ، که به تنهایی است فراوان صحبت می کنند و
استاندارد است. بیشتر منتشر شده است ، اما کمی چاپ شده است.
اشعه که جریان از طریق شاتر خواهد شد دیگر به یاد زمانی که
شاتر به طور کامل برداشته می شود. هیچ روش و نه نظم و انضباط می تواند جایگزین
ضرورت بودن برای همیشه لطفا برای هشدار.
یک دوره از تاریخ یا فلسفه ، یا شعر ، مهم نیست که چگونه به خوبی انتخاب شده ، و یا
بهترین جامعه ، و یا قابل تحسین ترین روال زندگی ، در مقایسه با
نظم و انضباط به دنبال همیشه به آنچه دیده می شود؟
آیا شما می شود یک خواننده ، یک دانش آموز صرفا ، یا پیغمبر؟
دفعات بازدید : سرنوشت خود را ، ببینیم که چه چیزی قبل از شما ، و راه رفتن روی به اخرت.
من کتاب ها را بخوانید اولین تابستان من hoed لوبیا.
نه ، من اغلب بهتر از این.
وقتی که من نمی تواند استطاعت شکوفه لحظه ای حاضر به قربانی وجود دارد
به هر کار ، چه از سر یا دست. من عاشق یک حاشیه گسترده ای به زندگی من است.
گاهی اوقات ، در یک صبح تابستان ، پس از گرفته حمام عادت کرده اند من ، من در آفتابی من نشسته
راهرو را از طلوع آفتاب تا ظهر ، ربودهشده در revery در میان سنبه و hickories و
sumachs ، در تنهایی دست نخورده و
سکون ، در حالی که آواز خواندن پرندگان را در اطراف و یا بی صدا از طریق خانه flitted ، تا زمانی
خورشید در حال سقوط در پنجره غرب من ، یا سر و صدا از واگن برخی از مسافرتی در
بزرگراه دور ، من به مرور زمان یاد آوری شد.
من در آن فصل مانند ذرت در شب رشد ، و آنها به مراتب بهتر از هر
کار از دست می شده اند.
آنها هم کم از زندگی من نیست ، اما آنقدر و بالاتر از معمول من
کمک هزینه. متوجه شدم آنچه شرقی معنی
تفکر و دل کندن از آثار است.
در اکثر موارد ، من فکر که چگونه ساعات رفت.
روز پیشرفته که اگر به نور برخی از کارهای من ، آن روز صبح بود ، و حقیقت ، در حال حاضر آن است
شب ، و هیچ چیز به یاد ماندنی است انجام می شود.
به جای آواز خواندن مثل پرندگان ، سکوت ، در خوب پی در پی من لبخند زد
Fortune بوده است.
همانطور که اسپارو به حال حرف عله آن ، نشستن بر روی درخت گردوی امریکایی قبل از درب من ، تا به حال من
بادهان بسته خندیدن یا سرکوب چهچه زدن که او ممکن است بشنوید از لانه من.
روز من روز از هفته ، بلبرینگ مهر از هر خدای بت پرست ، و نه بودند
آنها را به ساعت را خرد کرده و مضطرب تیک تاک ساعت ، برای من مانند زندگی می کردند
Puri سرخپوستان ، از آنان گفت که : "برای
دیروز ، امروز ، و فردا آنها تنها یک کلمه ، و آنها را بیان های مختلف
این معنی با اشاره به عقب به جلو برای دیروز برای فردا ، و
سربار برای روز عبور. "
این بطالت محض به من همکار ، townsmen ، بدون شک بود ، اما اگر پرندگان و
گل من استاندارد خود را محاکمه کرده بود ، من باید نمی یافت شده است که مایل است.
یک مرد باید موارد خود را در خود پیدا کنید ، آن درست است.
روز طبیعی است بسیار آرام و راحت طلبی خود را به سختی ملامت کردن.
من تا به حال این مزیت ، حداقل ، در حالت من از زندگی ، بیش از آن که مجبور بودند از
نگاه کنید در خارج از کشور برای تفریح ، به جامعه و تئاتر ، که زندگی من به خودی خود تبدیل شده بود
تفریحی و هرگز متوقف به رمان است.
این درام از صحنه های بسیاری بود و بدون پایان.
اگر ما ، همیشه ، در واقع ، زندگی ما ، و تنظیم زندگی ما بر اساس
آخرین و بهترین حالت ما تا به حال آموخته شده ، ما باید با دل تنگی هرگز مشکل است.
دنبال نبوغ شما را از نزدیک به اندازه کافی ، و آن را با شکست مواجه خواهد شد با چشم انداز های تازه ای را به شما نشان می دهد
در هر ساعت. کارهای خانه تفریح و سرگرمی لذت بخش بود.
هنگامی که کف من کثیف بود ، من گل رز در اوایل ، و ، تنظیم تمام مبلمان درب در
آب را روی زمین چمن ، تخت خواب و تختخواب ساخت اما یک بودجه ، نقش برآب ، و
شن و ماسه سفید از تالاب را بر روی آن پاشیده ،
و سپس با جارو پاک آن را پاک و سفید و هم روستاییان
شکسته روزه خورشید صبح خانه من خشک به حال به قدر کافی به من اجازه می دهد به حرکت
دوباره ، و تاملات من تقریبا uninterupted شد.
دلپذیر برای دیدن اثرات کل خانواده من در چمن ، و کمی
شمع مانند بسته کولی ، و جدول من سه پا ، که از آن من را حذف کنید
کتاب و قلم و جوهر ، در میان سنبه و hickories ایستاده است.
آنها به نظر می رسید خوشحالم که خارج خود را دریافت کنید ، و اگر تمایلی به آورده شوید.
من گاهی اوقات وسوسه به کشش پناه گاه بیش از آنها و گرفتن صندلی من وجود دارد.
ارزش آن را دارد در حالی که برای دیدن درخشش آفتاب بر روی این چیزها و شنیدن باد آزاد
ضربه بر روی آنها ، بسیار جالب تر آشنا ترین اشیاء نگاه از درهای نسبت به
خانه.
پرنده نشسته بر روی تنه درخت بعدی ، زندگی ابدی در زیر جدول رشد می کند ، و
تاکها توت سیاه اجرا دور پاهای خود را ، مخروط کاج ، burs شاه بلوط ، و برگ های توت فرنگی
در مورد اطراف پراکنده است.
این نگاه که در صورتی که این راه این فرم ها به دست می آمد به ما منتقل شد
مبلمان ، جداول ، صندلی ، و bedsteads -- چرا که آنها یک بار در حقشان ایستادگی کردند
میان.
خانه من بود در کنار یک تپه ، بلافاصله بر روی لبه چوب بزرگتر ،
در میان یک جنگل جوان سنبه زمین و hickories ، و میله نیم دوجین
از برکه ، که پیاده رو باریک منجر پایین تپه.
در محوطه جلوی من رشد توت فرنگی ، شاه توت ، و زندگی ابدی ، johnswort
و goldenrod ، درختچه بلوط و گیلاس شن و ماسه ، زغال اخته و بادام زمینی.
نزدیک پایان ماه مه ، شن و ماسه گیلاس (Cerasus pumila) آراسته طرف
مسیر با گل های ظریف خود را مرتب در تعداد چتر cylindrically در مورد ساقه کوتاه آن ،
که گذشته ، در پاییز ، وزن پایین با
خوب به اندازه و گیلاس خوش تیپ ، در تاج های گل اهدا مانند اشعه در هر طرف افتاد.
من به آنها طعم از تعریف به طبیعت ، هر چند که آنها به ندرت خوشایند بودند.
سماق (Rhus glabra) luxuriantly در مورد خانه بزرگ شد ، هل دادن از طریق
خاکریزی که من ساخته شده بود و در حال رشد پنج یا شش فوت اولین فصل.
گسترده ای شکل پر برگ آن گرمسیری دلپذیر هر چند عجیب و غریب به نگاه است.
جوانه های بزرگ ، به طور ناگهانی از هل دادن در اواخر بهار از چوب خشک که تا به حال
است مرده به نظر می رسید ، خود را به عنوان سحر و جادو را به رنگ سبز برازنده و مناقصه توسعه
boughs ، یک اینچ در قطر و در برخی موارد ،
من در پنجره من نشسته ، بنابراین heedlessly آنها رشد بود و مالیاتی مفاصل ضعیف خود را ، من
شنیده ام یک تنه درخت تازه و مناقصه ناگهان مانند یک فن به زمین سقوط ، هنگامی که وجود دارد
نفس تکان دهنده هوا ، وزن خود را شکسته نیست.
در ماه اوت ، جرم زیادی از انواع توت ها ، که وقتی در گل ، بسیاری از جذب به حال
زنبور وحشی ، به تدریج به عهده گرفت روشن مخملی قرمز رنگ خود را ، و وزن آنها
دوباره خم شد و شکست اندام مناقصه.
همانطور که من در پنجره ام نشسته این بعد از ظهر تابستان ، هاکس سر گشت می زد در مورد من
پاکسازی ، چهار نعل کبوتر وحشی ، پرواز توسط دو و threes از طرفی بطرف دیگر به نظر من ،
یا perching بیقرار در کاج سفید
boughs پشت خانه من می دهد ، صدا را به هوا ؛ شاهین ماهی شیشه ای فرورفتگی
سطح حوضچه و به ارمغان می آورد ماهی ، سمور یا راسو دزد از مرداب قبل از درب من
و یک قورباغه می رفت را توقیف نمود ساحل ، جگن
خم شدن تحت وزن نی پرندگان flitting اینطرفی و انطرف و
تاریخ و زمان آخرین نیم ساعته من شنیده ام تلق تلق کردن اتومبیل های راه آهن ، در حال حاضر در حال مرگ دور و پس از آن
احیای مانند ضرب و شتم یک کبک ،
انتقال مسافران از بوستون به کشور است.
برای من زندگی نمی کنم خارج از جهان به عنوان آن پسر که می شنوم ، به قرار گرفت
کشاورز در بخش شرقی شهر ، اما قبل از اینکه مدت ها به فرار و به خانه آمد دوباره ،
کاملا پایین در پاشنه پا و دلتنگ.
او چنین مبهم و خارج از راه دیده می شود هرگز مردمی همه رفته بودند ؛
چرا ، شما حتی نمی توانست شنیدن سوت! من شک دارم چنین در وجود دارد
ماساچوست حال حاضر : : --
"در حقیقت ، روستای ما تبدیل شده است لب به لب برای یکی از آن شفت ناوگان راه آهن و
بر فراز دشت صلح آمیز ما صدا تسکین دهنده آن است -- کنکورد ".
راه آهن Fitchburg لمس تالاب حدود یک صد میله های جنوب جایی که من
ساکن.
من معمولا به روستا در امتداد جاده آن ، و هستم ، به عنوان آن ، مربوط به
جامعه توسط این پیوند.
مردان در قطارهای باری ، که بیش از تمام طول جاده ، تعظیم به من به عنوان
به آشنایی قدیمی ، آنها به من منتقل بنابراین اغلب ، و ظاهرا من آنها را برای
کارمند و تا من هستم.
من هم نا چار به یک مسیر ترمیم جایی در مدار زمین می شود.
سوت لوکوموتیو نفوذ من وودز تابستان و زمستان ، صدایی مانند
جیغ قایقرانی شاهین بیش از حیاط برخی از کشاورز ، اطلاع رسانی به من که بسیاری از بی قراری شهرستان
بازرگانان می رسند در درون دایره
شهر ، و یا معامله گران کشور پرماجرا از طرف دیگر است.
از آنجا که زیر یک افق می آیند ، آنها فریاد هشدار خود را برای دریافت آهنگ
دیگر ، گاهی اوقات از طریق محافل دو شهر شنیده.
جیره غذایی خود ، هموطنان ، در اینجا خواربار ، کشور شما آمده!
و نه هر مرد مستقل در مزرعه اش که او می تواند آنها را نه می گویند وجود دارد.
و در اینجا پرداخت خود را برای آنها! جیغ سوت هم میهن ، الوار مانند بلند
ضرب و جرح ، قوچ رفتن بیست مایل در ساعت در برابر دیوارهای شهر ، و صندلی به اندازه کافی
به صندلی خسته و مملو از سنگین است که در درون آنها ساکن است.
با چنین تمدن بزرگ و lumbering کشور دست در دست یک صندلی به شهر است.
همه تپه هاکلبری هند قالب بندی نشده این مطلب هستید ، تمام علفزارها قره قاط
raked را به این شهر.
بازگشت به پنبه را می آید ، پایین می رود پارچه بافته شده ، بالا می آید ابریشم ، پایین می رود
پشمی ، کتاب ، آمد اما در پایین می رود شوخ طبعی است که آنها را می نویسد.
من موتور را زمانی که ملاقات با قطار خود را از اتومبیل در حال حرکت با حرکت سیاره ای -- یا
بلکه مانند یک ستاره دنباله دار ، برای بیننده بستگی می داند که اگر نه با آن سرعت و با
که جهت آن را هرگز دوباره
سیستم ، از مدار خود را مانند یک منحنی بازگشت به نظر نمی آید -- ابر بخار در آن
مثل یک پرچم در تاج های گل اهدا های طلایی و نقره ای ، مانند بسیاری از ابر کرک دار ، جریان پشت سر می
که من را دیده اند ، در آسمان بالا
آشکار توده ها خود را به نور -- که اگر این نیمه خدا سفر ، این ابر
compeller ، که قبل از اینکه مدت ها از آسمان غروب آفتاب برای رد و بدل قطار خود را به دست آورید. وقتی که من
شنیدن اسب آهن تپه اکو
با خرناس کشیدن او مانند رعد و برق ، تکان دادن زمین با پاهای خود و تنفس آتش و
دود از سوراخ های بینی خود را (چه نوع اسب بالدار یا اژدهای آتشین آنها را قرار داده
را به اساطیر جدید من نمی دانم) ، آن را
به نظر می رسد که اگر زمین مسابقه در حال حاضر ارزش به آن ساکن است.
اگر همه به نظر می رسد ، و مردان ساخته شده از عناصر ، بندگان خود را به پایان می رسد نجیب!
اگر ابر است که بیش از موتور آویزان است ، عرق از اعمال قهرمانانه ، و یا
به عنوان رحمان است که که شناور بیش از زمینه های کشاورزی ، پس از آن عناصر و
طبیعت خودش خوش مردان در errands خود همراه و اسکورت آنها.
من تماشا عبور اتومبیل های صبح با احساس همان است که من در حال افزایش
از خورشید ، که به سختی منظم تر است.
قطار آنها از ابرها کشش بسیار عقب و افزایش بالاتر و بالاتر ، رفتن به
آسمان در حالی که اتومبیل در حال رفتن به بوستون ، خورشید پنهان برای یک دقیقه و کست من
میدان دور به سایه آسمانی
قطار که در کنار خرده قطار از اتومبیل که آغوش زمین است ، اما خاردار از
نیزه.
اصطبل اسب آهن بود در اوایل این صبح زمستان شده توسط نور از
ستاره در میان کوه ها ، به علوفه و مهار اسب او.
آتش ، بیش از حد ، در نتیجه زود است برای قرار دادن گرما حیاتی در او و او را خاموش بیدار شده بود.
اگر سازمانی به عنوان بی گناه آن را به عنوان زود است!
اگر برف عمیق ، آنها در snowshoes او بند ، و با گاوآهن غول نهفته است ، شخم زدن
شیار از کوه ها به کرانه دریا ، که در آن اتومبیل ، مانند یک مته
بارو ، ترشح همه مردان بی قرار و
شناور کالا در کشور را برای دانه.
همه روز آتش اسب مگس در سراسر کشور ، متوقف کردن تنها که کارشناسی ارشد خود ممکن است
استراحت ، و من خرناس کشیدن با پا لگد کردن و جسورانه خود را در نیمه شب بیدار ، هنگامی که در برخی از
گلن از راه دور در جنگل او جبهه
عناصر incased در یخ و برف ، و او را از غرفه خود را تنها با صبح برسد
ستاره ، برای شروع یک بار دیگر سفر خود را بدون استراحت و یا چرت زدن.
یا شاید ، در شب ، او را می شنوم در ثبات خود را منفجر کردن انرژی اضافی
از روز است که او ممکن است اعصاب خود را و آرامش سرد کبد و مغز خود را برای چند ساعت از
چرت زدن آهن.
اگر سازمانی به صورت قهرمانان و فرماندهی و به عنوان آن طولانی است و
از پای درنیامده!
دور از طریق جنگل دور افتاده در محدوده شهرها ، جایی که فقط یک بار
شکارچی نفوذ روز ، در تیره ترین شب DART این سالن روشن و بدون
دانش ساکنان آنها ، این لحظه
توقف در خانه برخی از درخشان ایستگاه در شهر و یا شهرستان ، جایی که جمعیت اجتماعی
جمع آوری شده بعدی در باتلاق دلتنگ کننده ، موجب ترس جغد و روباه.
startings و تازه واردان از اتومبیل در حال حاضر دوره در روز روستا است.
آنها میروند و با نظم و دقت و سوت آنها شنیده می شود
تا کنون ، که کشاورزان ساعتهای خود را توسط آنها تعیین می کنند ، و به این ترتیب به خوبی انجام
موسسه تنظیم کل کشور است.
مردان دارای حدودی بهبود در دقت از راه آهن بود
اختراع؟ آیا آنها از صحبت و فکر می کنم سریعتر در
انبار از آنها در مرحله دفتر؟
چیزی است که باعث تولید الکتریسیته در جو از محل سابق وجود دارد.
من در معجزات آن را تا به شکل دراورده شده حیرت زده شده اند که برخی از همسایگان من ،
که من باید پیشگویی ، یک بار برای همه ، هرگز به بوستون توسط بنابراین اعلان
انتقال ، در دست زمانی که حلقه بل.
برای انجام چیزهایی "مد راه آهن" در حال حاضر ضرب المثل ، و آن را به ارزش در حالی که به
بنابراین اغلب و تا صادقانه توسط هر قدرت پیاده مسیر آن هشدار داد.
وجود ندارد توقف به خواندن عمل ضد شورش ، هیچ شلیک بیش از سران اوباش ، در
این مورد. ما ساخته سرنوشت ، Atropos ،
که باعث چرخش هرگز به کنار.
(اجازه دهید که نام موتور خود را.)
مردان آگهی است که در یک ساعت خاص و دقیقه این پیچ و مهره خواهد بود نسبت به ضرب گلوله
نقاط خاص از قطب نما ، اما آن را با کسب و کار هیچ مردی تداخل و
کودکان به مدرسه در مسیر دیگر.
زندگی می کنیم برای آن استوارتر است. ما همه تحصیل کرده در نتیجه به پسران
بگویید. هوا پر از پیچ و مهره نامرئی.
هر راه اما را آن گونه که مایلید تغییر دهید به مسیر سرنوشت است.
در مسیر خود را نگه دارید ، سپس. توصیه تجارت به من آن است
سازمانی و شجاعت است.
این کار دست خود قلاب کنید و دعا به مشتری.
من می بینم این مردان هر روز در مورد کسب و کار خود را با شجاعت بیشتر و یا کمتر و
محتوا ، انجام حتی نسبت به آنها شک و شاید بهتر از آنها به کار
می توانست آگاهانه ابداع شده است.
من کمتر با قهرمانی خود را که به مدت نیم ساعت در خط مقدم ایستاده بود تحت تاثیر قرار می گیرند
در Buena ویستا ، از شجاعت پایدار و شاد از مردان که ساکن
برف روب برای قشلاق خود ؛
نه تنها سه o' شبانه روزی در صبح شجاعت ، که بناپارت فکر
کمیاب ترین ، اما که به شجاعت نیست که بقیه این قدر زود ، که به خواب تنها بود
زمانی که طوفان می خوابد و یا sinews از اسب آهن خود را منجمد است.
در این روز از برف بزرگ ، شاید ، که هنوز هم مواج و
سرد خون مردان ، من خرس لحن خفه بل موتور خود را از خارج مه
بانک نفس سرد خود را ، که
اعلام کرد که اتومبیل های آینده ، بدون تاخیر طولانی ، صرف نظر از حق وتو از
نیوانگلند طوفان برف در شمال شرقی ، و من ناگهان plowmen تحت پوشش برف و
قافیه دار کردن ، سر خود را مشابه ، در بالای قالب
هیئت مدیره است که عطف کردن به غیر از daisies و لانه موش زمینه ، مانند
bowlders سیرا نوادا ، که اشغال یک مکان خارج در جهان.
تجارت غیر منتظره اعتماد به نفس و بی سر و صدا ، هشدار ، پرماجرا و با نشاط است.
این بسیار طبیعی در روش های خود را با آن ، به مراتب بیشتر از بسیاری از شرکت های فوق العاده
و آزمایش های احساساتی ، و از این رو موفقیت منحصر به فرد آن.
من تجدید و گسترش زمانی که قطار باری جغجغه گذشته من ، و من بوی
فروشگاه ها که به انصراف بوی آنها تمام راه را از اسکله ی طولانی به دریاچه
چاپلین ، یادآوری من از قسمت های خارجی ،
صخره های مرجانی ، و اقیانوس هند و climes گرمسیری ، و وسعت
جهان.
من بیشتر شبیه به یک شهروند از جهان و در نزد کف برگ که پوشش احساس
بسیاری از کتانی نیوانگلند رئیس تابستان آینده ، کنف مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین و نارگیل
پوسته ، آشغال های قدیمی ، کیسه گونی ، آهن قراضه ، و ناخن های فرسوده است.
این یک بار کامیون بادبان پاره خوانا تر و جالب تر است در حال حاضر از آنها باید
به شکل دراورده شده را به کاغذ و چاپ کتاب.
که می توانید بنویسید گرافیکی سابقه از طوفان آنها هوازده به عنوان این
اجاره انجام داده اند؟ آنها اثبات ورق که نیاز ندارد
اصلاح.
در اینجا می رود چوب از جنگل مین ، که نمی تواند به دریا در آخرین
شرشر ، چهار دلار در هزار به خاطر چه بیرون رفتن یا خرد شده در افزایش یافته است ؛
کاج ، صنوبر ، سرو -- اول ، دوم ، سوم ،
و کیفیت چهارم ، به همین دلیل به تازگی از یکی از با کیفیت همه ، به موج بیش از خرس و گوزن ،
و گوزن.
رول بعدی Thomaston آهک ، زیادی ، نخست ، که به مراتب در میان تپه ها قبل از
از آن میشود slacked.
این ژنده پوش در عدل ، همه رنگ ها و کیفیت ، پایین ترین شرط که
پنبه و کتانی فرود ، نتیجه نهایی لباس -- الگوهای که در حال حاضر هیچ
دیگر گریه ، مگر آن را در میلواکی ،
به عنوان آن دسته از مقالات پر زرق و برق ، انگلیسی ، فرانسوی ، و یا چاپ آمریکا ، ginghams ،
muslins ، و غیره ، که از همه چهارم در هر دو مد و فقر جمع شده بودند ، رفتن به
تبدیل به کاغذ از یک رنگ یا چند فام
تنها ، که در آن ، الحق ، نوشته شود داستان از زندگی واقعی ، بالا و پایین ، و
در واقع تاسیس شده!
این ماشین بسته بوی ماهی نمک ، قوی جدید انگلستان و بوی تجاری ،
یادآوری من از بانک های بزرگ و شیلات.
که تا به ماهی نمک ، که کاملا برای این جهان درمان دیده می شود نمی است ، به طوری که هیچ چیز می تواند
از بین بردن آن ، و قرار دادن پشتکار از مقدسان به سرخ شدن؟ که با آن شما ممکن است
این سو بان سو حرکت دادن و یا هموار کردن خیابان ها ، و تقسیم شما
kindlings ، و سرپناه کامیون ران خود و محموله خود را در مقابل آفتاب ، باد ، و باران
پشت آن -- و معامله گر ، به عنوان یک تاجر کنکورد یک بار ، آن را قطع درب خود را برای
نشانه وقتی که او commences کسب و کار ، تا در
آخرین قدیمی ترین مشتری او قطعا نمی تواند بگوید که آیا آن حیوانی ، گیاهی ، و یا
معدنی ، و در عین حال باید به عنوان به عنوان یک برف ریزه خالص ، و اگر آن را به یک گلدان قرار داده و
جوشانده شده ، خواهد آمد عالی سمند ماهی برای شام روز شنبه.
بعد پنهان ، اسپانیایی با دم هنوز حفظ پیچ و زاویه خود را
ارتفاع آنها تا به حال زمانی که گاو است که آنها را به تن careering بیش از دشت علفزار امریکای جنوبی
اسپانیایی صفحه اصلی -- یک نوع از همه لجاجت و
evincing تقریبا نا امید کننده و غیر قابل درمان هر گناهی خالی قانون اساسی هستند.
من اعتراف ، که عملا سخن گفتن ، وقتی که من آموخته اند منش واقعی انسان است ، من
هیچ امید تغییر دادن آن برای بهتر یا بدتر در این حالت وجود.
شرقی ها می گویند ، "دم فعلی ممکن است گرم و فشرده ، و محدود دور با
لیگاچورهای ، و بعد از کار دوازده سال اعطا پس از آن ، هنوز آن اراده خود را حفظ
به صورت طبیعی. "
تنها درمان مؤثر برای inveteracies مانند این نمایشگاه دم به
ساختن چسب از آنها ، که به اعتقاد من آن چیزی است که معمولا با آنها انجام می شود ، و سپس آنها
خواهد ماند قرار داده و چوب.
در اینجا hogshead از ملاس یا از براندی به کارگردانی جان اسمیت ، Cuttingsville ،
ورمونت ، برخی از معامله گران در میان کوه های سبز ، که برای کشاورزان در نزدیکی واردات
پاکسازی او ، و در حال حاضر شاید مخفف بیش از
تاق نما او فکر می کند و از آخرین ورود در ساحل ، چگونه ممکن است آنها تاثیر می گذارد
قیمت برای او ، گفتن به مشتریان خود این لحظه ، به عنوان او به آنها گفت بیست
زمان پیش از این صبح ، که او انتظار دارد که به قطار بعدی با کیفیت نخست.
در بار Cuttingsville آگهی.
در حالی که این چیزها تا چیزهای دیگر می آیند.
هشدار داده شده توسط صدای صیقل با برس گردان ، من نگاه کردن از کتاب من و برخی از کاج بلند ، قطع کننده را ببینید
بر روی تپه های دور در شمال ، که راه خود را در بیش از کوه های سبز بالدار و
کانکتیکات ، مثل یک فلش از طریق اصابت گلوله
شهرستان ظرف مدت ده دقیقه و کمیاب دیگر چشم تو ، رفتن
"به دکل از برخی ammiral بزرگ است."
تعلیم از راه گوش! در اینجا می آید گاو ، قطار تحمل گله از هزار تپه ،
sheepcots ها ، اصطبل ها ، و یارد گاو در هوا ، drovers با چوب خود ، و
پسر چوپان در میان گله های خود را ،
همه آنها به جز مراتع کوه ، همراه مانند برگ های دمیده از کوه ها چرخید
توسط gales سپتامبر.
هوا با bleating گوساله و گوسفند پر شده است ، و hustling از گاو ،
که اگر دره آرامش قرار بود توسط.
هنگامی که زنگ wether در سر جغجغه بل خود را ، کوه ها واقع
جست و خیز مانند قوچ ها و تپه های کوچک مانند بره.
یک بار کامیون drovers ها ، بیش از حد ، در میان ، در یک سطح با droves خود را در حال حاضر ، خود را
حرفه رفته ، اما هنوز هم چسبیده به میله های بی فایده خود را به عنوان نشان خود را از دفتر.
اما سگ خود را ، که در آن هستند؟
این فرار کردن به آنها است و آنها کاملا از پرتاب ، آنها عطر و بوی خود را از دست داده است.
گویا می شنوم آنها را در پشت تپه Peterboro پارس ، و یا فرآیند له له زدن غرب
شیب کوه های سبز.
آنها نمی خواهند در مرگ است. حرفه خود ، بیش از حد ، از بین رفته است.
راحت و کاربر پسند و هوشمندی آنها زیر PAR در حال حاضر است.
آنها گام های دزدکی به آشیانه خود را در رسوایی ، و یا شاید اجرا وحشی و اعتصاب
یک لیگ را با گرگ و روباه. بنابراین زندگی آرامش خود را چرخید گذشته و
دور.
اما حلقه بل ، و من باید کردن آهنگ و اجازه دهید اتومبیل بروید شده توسط --
راه آهن به من چه؟ بروم هرگز
که در می یابد.
این چند پر از چالهها ، و باعث می شود بانک ها برای پرستوها ،
این مجموعه شن و ماسه وزد ، و تمشک در حال رشد ،
اما من از آن عبور مانند سبد خرید راه در جنگل.
من نمی خواهد که چشم من قرار داده و گوش من را با دود و بخار و صدای خش خش آن خراب است.
حالا که اتومبیل ها و همه دنیا بی قراری با آنها رفته ، و ماهی در
حوضچه دیگر احساس خود را rumbling ، من تنها تر از همیشه.
برای استراحت از بعد از ظهر طولانی ، شاید ، تاملات من هستند قطع
تنها با تلق تلق کردن ضعف از کالسکه و یا تیم در امتداد بزرگراه دور.
گاهی اوقات ، در یکشنبه ها ، زنگ ها ، لینکلن ، اکتون ، بدفورد ، یا کنکورد من شنیده ام
بل ، وقتی باد مساعد بود ، ملودی ضعف ، شیرین ، و آن را به عنوان طبیعی ،
ارزش واردات را به بیابان.
در فاصله کافی بیش از جنگل این صدا بدست می آورد ارتعاشی خاص
وزوز کردن ، تا اگر سوزن کاج در افق رشته ها از چنگ آن جاروب بودند.
همه صدای شنیده شده در بیشترین فاصله ممکن را تولید و همان اثر ،
ارتعاش از چنگ جهانی ، تنها به عنوان مداخله جو دور می سازد
خط الراس از زمین جالب به چشم ما رنگ لاجورد آن را به آن گویا است.
به من در این مورد وجود دارد یک ملودی که هوا تیره و تار شده بود آمد و که تا به حال
conversed با هر برگ و سوزن از چوب ، که بخشی از صدا را که
عناصر بالا گرفته بود و مدوله شده و تکرار از واله به واله.
اکو است ، تا حدی ، صدای اصلی و در آن سحر و جادو است و افسون
از آن است.
این صرفا تکرار آنچه ارزش تکرار در زنگ شد ، اما تا حدودی
صدای چوب ؛ همان کلمات پیش پا افتاده و یادداشت های خوانده شده توسط چوب و پوره.
در شب ، درهنگام دور در افق فراتر از جنگل برخی از گاو صدا
شیرین و آهنگین است ، و در ابتدا من آن را برای صدای برخی از اشتباه
شعرا توسط آنها بود گاهی اوقات
serenaded ، که ممکن است بیش از تپه و دیل ضلالت ؛ اما به زودی من بود unpleasantly
نا امید زمانی که آن را به موسیقی ارزان و طبیعی از گاو طولانی شد.
من معنی نیست که به طنز ، اما برای ابراز قدردانی من از کسانی که جوانان ،
آواز خواندن ، وقتی که من دولتی که من به وضوح درک است که آن را شبیه به موسیقی بود
گاو ، و آنها در طول یک بیان طبیعت است.
به طور منظم در نیمه گذشته هفت ، در یک بخشی از تابستان ، بعد از قطار شب بود
رفته ، شلاق فقرا بخواهد نماز مغرب خود را به مدت نیم ساعت شعار می دادند ، نشسته بر روی
بیخ و بن درب من ، و یا بر لبه قطب از خانه.
آنها شروع به آواز خواندن تقریبا با دقت به همان اندازه به عنوان یک ساعت ، ظرف پنج
دقیقه از یک زمان خاص ، با اشاره به تنظیم خورشید ، هر شب.
من تا به حال یک فرصت نادر به آشنا شدن با عادات خود است.
گاهی چهار یا پنج بار در نقاط مختلف از چوب شنیده می شود ، توسط حادثه
یک نوار در پشت دیگری و به همین ترتیب نزدیک به من که من تشکر شده است نه تنها ادم احمق و رذل
بعد از هر توجه داشته باشید ، اما اغلب مفرد
صدای وز وز مانند یک مگس در وب عنکبوت ، فقط نسبت بلندتر.
گاهی اوقات یکی از دایره دور و دور در جنگل چند پا از راه دور که اگر
افسار توسط یک رشته ، زمانی که احتمالا من در نزدیکی تخم آن بود.
آنها در فواصل زمانی در طول شب خواندم ، و دوباره به عنوان موسیقی به عنوان افراد
درست قبل از و در مورد طلوع خورشید.
هنگامی که پرندگان دیگر هنوز ، جغدها صدای گوشخراش را به استرین ، مانند عزاداری
زنان باستانی خود را U - لو - لو. جیغ ملال انگیز آنها واقعا بن Jonsonian.
عاقلانه hags نیمه شب!
صادقانه و صریح هیچ صدایی شبیه صدای جغد TU - که از شاعران ، اما ، بدون jesting ،
تصنیف کوچک گورستان موقر ، consolations متقابل از دوستداران خودکشی به خاطر سپردن
چنگال ها و دلخوشیها عشق آسمانی در باغ های دوزخی.
این حال دوست دارم به شنیدن ندبه آنها ، پاسخ مغموم خود ، trilled همراه
woodside یادآوری من گاهی اوقات از موسیقی و آواز پرندگان و به عنوان اگر آن تاریکی
و سمت گریان از موسیقی ، تاسف و آه که بخشنودی خوانده می شود.
آنها ارواح ، ارواح کم و forebodings مالیخولیا ، از نفس افتاده
که یک بار در شکل انسان شب راه می رفت زمین و اعمال از تاریکی ، در حال حاضر
expiating گناهان خود را با ندبه خود را
سرودهای یا threnodies در مناظر تجاوزات خود.
آنها به من حس تازه ای از تنوع و ظرفیت آن طبیعت است که مشترک ما
خانه.
OH - oooo که من هرگز شده است bor - RRR - n! آه یکی در این سمت از حوضچه ، و
محافل با بی قراری ناامیدی به برخی از ماهی لوتی جدید در بلوط خاکستری.
سپس -- که من هرگز شده است bor - rrrn! دیگر در سمت دورتر با پژواک
لرزش صداقت ، و -- bor - rrrn! می آید کمرنگ از دور در لینکلن
جنگل.
من هم توسط جغد hooting serenaded بود.
نزدیکی در دست شما می تواند از آن سودا ترین صدا در طبیعت فانتزی ، تا اگر او به معنای
این کلیشه و دائم در گروه کر خود را در حال مرگ ناله از یک انسان
برخی از عتیقه ضعیف فقیر از مرگ و میر است که
چپ امیدواریم که پشت و howls مثل یک حیوان و در عین حال با sobs بشر ، در ورود به تاریکی
دره ، افتضاح تر توسط موزون gurgling خاص ساخته شده است -- من خودم را پیدا
شروع با حروف GL حتی وقتی که من سعی می کنم
تقلید آن -- بیانی از ذهن است که ژلاتینی ، mildewy در مرحله رسیده
خجلت از همه فکر سالم و شجاع است.
این برای من ghouls و تازه ها و howlings مجنون یاد آوری کرد.
اما در حال حاضر ، یک پاسخ ها را از جنگل های دور در یک سویه واقعا دلپذیر ساخته شده از راه دور --
Hoo hoo hoo ، hoorer hoo ، و در واقع بخش اعظم آن را پیشنهاد تنها خشنود
انجمن ها ، چه در روز یا شب ، تابستان یا زمستان شنیده می شود.
من خوشحال که جغدها وجود دارد. اجازه دهید ساده لوحانه و قاتلی دیوانه را انجام آنها
hooting برای مردان است.
این صدا ستودنی به مرداب و جنگل گرگ و میش مناسب است که هیچ روز
نشان می دهد ، پیشنهاد یک ماهیت وسیع و توسعه نیافته که مرد ها ندارند
شناخته شده است.
آنها نشان دهنده گرگ و میش استارک و افکار ناراضی که همه.
همه روز خورشید بر روی سطح برخی از باتلاق وحشیانه تاباند ، که در آن تنها صنوبر
غرفه با usnea گل سنگ های آویزان و بازهای کوچک گردش در بالا ، و chickadee
Lisp های میان و همیشه سبز ، و
دزدکی حرکت کردن کبک و خرگوش زیر ، اما در حال حاضر یک روز ملال انگیز تر و اتصالات dawns ، و
نژاد های مختلف از موجودات awakes به بیان معنای طبیعت وجود دارد.
در اواخر شب من شنیده ام rumbling دور از واگن در طول پل -- صدا
دورتر از تقریبا هر نوع دیگر در شب -- baying از سگ ، و گاهی اوقات شنیده
دوباره درهنگام برخی از گاو پریشان در دور حیاط انبار -.
در متوسط در حالی که تمام ساحل زنگ زد با صدای شیپور bullfrogs ، ارواح محکم
از شراب کهن - bibbers و wassailers ، هنوز هم مصر ، در تلاش برای آواز خواندن گرفتن
در دریاچه تاریک خود را -- اگر پوره والدن
مقایسه ، عفو برای هر چند تقریبا هیچ علف های هرز وجود دارد ، قورباغه وجود دارد
که نا چار حفظ کردن قوانین خنده دار از جداول قدیمی وابسته به عید آنها ، هر چند -- وجود دارد
صدای آنها خشن و قاطعانه waxed
فاحش ، تمسخر در عیش ، و شراب تا عطر و طعم خود را از دست داده و تبدیل به تنها مشروب به
متورم شدن paunches خود را ، و مسمومیت های شیرین می آید هرگز غرق
حافظه اشباع گذشته است ، اما صرف و waterloggedness و اتساع.
aldermanic ترین ، با چانه خود را بر قلب برگ ، که برای یک دستمال سفره به خدمت
شلوار بی خشتک گاوداران ، سرازیر شدن آب دهان خود را تحت این ساحل شمالی quaffs عمیق پیش نویس یک بار
آب تکبر ، و عبور دور فنجان
با انزال ، TR - RR - oonk TR - RR -- oonk ، TR - RR - oonk و سر راست می آید
بر سر آب از برخی از یارو دور از کلمه عبور یکسان تکرار ، که در آن آینده در
ارشد و دور gulped را به خود
علامت گذاری به عنوان و زمانی که این رعایت مدار ساخته شده است از سواحل ، و سپس انزال
استاد با رضایت ، مراسم ، TR - RR - oonk! هر یک در نوبت تکرار خود را
همان پایین به حداقل متسع ،
leakiest و flabbiest paunched ، که هیچ اشتباهی وجود دارد و سپس فریاد زدن می رود
دور دوباره و دوباره ، تا زمانی که خورشید پراکنده غبار صبح ، و تنها
بزرگ خاندان زیر برکه نیست ، اما بطور بیهوده
bellowing troonk از زمان به زمان ، و برای پاسخ pausing.
من مطمئن هستم که من همیشه شنیده ام صدای شاد crowing از پاکسازی من نیست و من
فکر کردم که ممکن است ارزش در حالی که نگه داشتن جوجه خروس برای موسیقی خود را صرفا ، به عنوان
آواز خواندن پرندگان است.
توجه داشته باشید از این قرقاول بار وحشی هندی است که قطعا قابل توجهی از هر
پرنده ، و اگر آنها می تواند تابعیت بدون اهلی شدن ، به زودی
تبدیل به معروف ترین صدا در جنگل ما ،
پیشی گرفته طنین ناقوس ها از غاز و hooting از جغد ؛ و سپس تصور کنید که
cackling از مرغ ها برای پر کردن مکث زمانی که clarions اربابان خود استراحت!
تعجبی ندارد که مرد افزودن این پرنده به سهام اهلی خود را -- می گویند هیچ چیزی از تخم مرغ و
drumsticks.
راه رفتن در یک صبح زمستان در چوب که در آن این پرنده ها زیاد بود ، جنگل مادری خود ،
و شنیدن کلاغ وحشی cockerels بر روی درختان ، روشن و تیز مایل بیش از
زمین پر طنین ، غرق یادداشت feebler از پرندگان دیگر -- از آن فکر می کنم!
این کشور در آماده باش قرار داده است.
چه کسی نمی خواهد در مراحل اولیه باشد و به افزایش ، و ظهور زودتر و قبل از آن هر روز متوالی
عمر خود را ، تا او unspeakably سالم ، ثروتمند و عاقل شد؟
توجه داشته باشید این پرنده خارجی توسط شاعران همه کشورها همراه با جشن گرفته می
نکاتی از songsters مادری خود. آب و هوای با خروس شجاع به توافق برسند.
او حتی نسبت به بومی بومی تر است.
سلامت خود را به حال خوب است ، ریه های خود صدا ، روح خود را پرچم هرگز.
حتی ملوان بر روی اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام است با صدای او بیدار ، اما جیغ کشیدن آن
صدا از slumbers من من هرگز roused.
برای خودم نگه داشتم ، نه سگ ، گربه ، گاو ، خوک ، و نه مرغ ، به طوری که شما گفته اند وجود دارد
کمبود صداهای داخلی ، نه بوسیله اسباب گردنده جلو رفتن ، و نه چرخ نخ ریسی ، و نه حتی
خواندن کتری ، نه صدای خش خش
URN ، و نه کودکان گریه ، به راحتی.
پیر مرد از مد افتاده که حواس خود را از دست داده و یا از دل تنگی پیش از این درگذشت.
حتی در موش های دیوار ، برای آنها از گرسنگی بود ، یا به جای شد baited هرگز
در -- سنجاب تنها بر روی سقف و زیر زمین ، یک شلاق فقیر ، بر روی خط الراس
قطب ، جی آبی فریاد زیر
پنجره ، یک خرگوش یا موش خرمای کوهی امریکا در زیر خانه ، جغد فریاد شبیه جیغ یا جغد گربه پشت
آن ، گله از غاز وحشی و یا یک پسر بچه خنده در استخر ، و یک روباه به پارس در
حتی شوخی کردن یا مرغ انجیر خوار ، آن دسته از پرندگان مزرعه خفیف ، تا کنون بازدید پاکسازی.
بدون cockerels به کلاغ نه مرغ به هرزه درایی در حیاط.
حیاط! اما طبیعت unfenced بالا و به سمت بسیار آستانه.
یک جنگل جوان در حال رشد تحت علفزار های خود را ، و sumachs وحشی و توت سیاه
تاکها شکستن از طریق به انبار خود ، سنبه زمین محکم می مالید و creaking
علیه زونا می خواهید از اتاق ، ریشه های آن کاملا تحت رسیدن به خانه.
در عوض از عقب نشینی و یا یک کور در گیل دمیده -- درخت کاج جامعی خاموش و یا
توسط ریشه در پشت خانه خود را برای سوخت پاره.
در عوض از هیچ راه به دروازه مقابل حیاط در برف بزرگ -- هیچ دروازه -- هیچ جلو حیاط --
و راهی به جهان متمدن.