Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XXXV.
این امر می تواند بیشتر از یک ساعت هنوز تا صبحانه ، بنابراین ما به سمت چپ و زده پایین را به
جنگل ؛ زیرا تام گفت : ما به برخی از نور تا ببینید که چگونه به حفاری و
فانوس می سازد بیش از حد است ، و ممکن است ما را
دردسر ؛ آنچه که ما باید بسیاری از آنها را تکه های فاسد که به نام روباه -
آتش ، و فقط باعث یک نوع نرم تب و تاب بودن زمانی که شما آنها را در یک مکان تاریک دراز.
ما اغوش را برداشته و آن را در علف های هرز مخفی شدند ، و به استراحت ، و تام می گوید ،
نوع ناراضی : "سرزنش از آن ، این چیز تمام شده است به همان اندازه آسان
و بی دست و پا می توان آن را.
و به این ترتیب آن را می سازد آن فاسد دشوار است برای گرفتن یک برنامه دشوار است.
نگهبان به مخدر می خورانند وجود ندارد -- در حال حاضر باید به نگهبان وجود دارد.
نیست حتی یک سگ برای دادن خواب مخلوط وجود دارد.
و جیم زنجیر توسط یک پا وجود دارد ، با زنجیره ای ده پا به پای تخت او :
چرا ، همه شما رو به انجام است که برای بلند کردن تختخواب و لغزش های زنجیره ای.
و عمو سیلاس او همه اعتماد کلید کاکاسیاه punkin سر می فرستد ، و
ارسال هیچ کس سیاه پوست به تماشای نیست.
جیم می تواند از سوراخ آن پنجره را پیش از این ، تنها خواهد بود وجود ندارد بدون استفاده
و سعی با زنجیره ای ده پا بر روی پای او سفر.
چرا ، آن را drat ، Huck ، آن را احمقانه ترتیب من همیشه مراجعه کنید.
شما به اختراع تمام مشکلات است. خب ، ما می توانید آن را کمک کنند ، ما را به انجام
توانیم به بهترین نحو با مواد داریم.
به هر حال ، یک چیز وجود دارد -- افتخار بیشتری را در گرفتن او را از طریق تعداد زیادی از وجود دارد
مشکلات و خطرات ، که در آن warn't یکی از آنها وجود دارد را به شما مبله
افرادی که وظیفه خود را به کلسیم را تامین نماید
آنها ، و شما را مجبور به تعبیه کردن همه آنها را از سر خود را.
در حال حاضر نگاهی که فقط یک چیز از فانوس.
هنگامی که شما آمده است به حقایق سرد ، ما به سادگی بر روی آن بگذارید فانوس
resky. چرا ما می تواند با نور مشعل کار می کنند
در صفوف منظم پیش اگر می خواست ، من اعتقاد دارم.
در حال حاضر ، در حالی که من از آن فکر می کنم ، ما برای شکار کردن چیزی را دیدم از اولین
شانس ما دریافت کنید. "" ما از اره چه می خواهید؟ "
چه ما از آن را می خواهم؟
Hain't ما به شاهد پا از تخت جیم ، بنابراین به عنوان زنجیره ای سست؟ "
"چرا ، شما فقط گفت : بدن می تواند در بلند تختخواب و لغزش زنجیره ای است."
"خب ، اگر که نه تنها مانند شما ، فین Huck.
شما می توانید به نوزادان schooliest راه رفتن در یک چیز است.
چرا hain't شما همیشه خواندن هر کتاب در همه -- بارون Trenck ، نه Casanova ، و نه
Benvenuto Chelleeny ، و نه هنری IV. ، و نه هیچ یک از آنها را قهرمانان؟
که تا به حال یک زندانی شل در چنین راه قدیمی maidy که شنیدی چی بوده؟
، راه بهترین مقامات می کند این است که بستر و پا در دو را دیدم ، و ترک آن
را عوض کنید ، و بلع خاک اره ، پس از آن را می توان یافت نمی شود ، قرار داده و برخی از خاک و
گریس در اطراف محل اره تا بسیار
keenest seneskal هیچ نشانه ای از آن را اره می توانید مراجعه کنید ، و فکر می کند تخت و پا است
کاملا صدا.
سپس ، شب شما آماده ، واکشی پا لگد زدن ، به پایین به او می رود ؛ لغزش های زنجیره ای خود را ،
و شما وجود دارد.
چیزی برای انجام اما دردسر نردبان طناب خود را به battlements ، شین پایین آن ، شکستن
پا در خندق -- به خاطر یک نردبان طناب نوزده پا خیلی کوتاه است ، شما می دانید -- و
اسب خود و قابل اعتماد خود را وجود دارد
vassles ، و شما آنها را حرکت شبیه چمچه زنی بالا و روانه ساختن شما در سراسر زین ، و به دور شما را به
Langudoc بومی خود ، و یا ناوار ، و یا هر جا که در آن است.
این پر زرق و برق ، Huck.
من آرزو خندق در این کابین وجود دارد. اگر ما زمان ، شب فرار ،
خواهیم حفاری "من می گوید :
چه ما از خندق وقتی که ما قصد داریم به مار او را از زیر کابین می خواهید؟ "
اما او به من شنیده ام هرگز. او را فراموش کرده به من و هر چیز دیگری.
او چانه اش را در دست او بود ، تفکر است.
خیلی زود او آه و سر خود را تکان و پس از آن دوباره آه ، و می گوید :
"نه ، نمی خواهد انجام می دهند -- ضرورت به اندازه کافی برای آن وجود ندارد."
"برای چه؟"
من می گوید. او می گوید : "چرا ، دیدم پا جیم".
! خوب زمین "من می گوید :" چرا ، هیچ ضرورت وجود ندارد
و آنچه شما می خواهید پای خود را به دید کردن ، به هر حال؟ "
"خب ، برخی از بهترین مقامات آن را انجام داده است.
آنها می تواند زنجیره ای خاموش ، به طوری که آنها فقط قطع دست خود را خاموش و راندند.
و پا خواهد بود هنوز بهتر است. اما ما اجازه دهید که به.
ضرورت به اندازه کافی در این مورد وجود ندارد و علاوه بر این ، کاکاسیاه Jim'sa ، و نمی
درک دلایل برای آن ، و چگونه آن را سفارشی در اروپا ، پس خواهیم اجازه دهید آن را.
اما یک چیز وجود دارد -- او می تواند نردبان طناب ، ما می توانیم پاره کردن ورق های ما و
او را به نردبان طناب به اندازه کافی آسان است. و ما می توانیم آن را به او در پای ارسال آن
بیشتر انجام می شود در آن راه.
و من و همکاران بدتر پای "" چرا ، تام سایر ، چگونه با شما صحبت ، "من می گوید ؛
"جیم بدون استفاده برای نردبان طناب نیست." "او استفاده برای ایجاد آن بنویسید.
چگونه شما صحبت می کنید ، شما بهتر می گویند ، شما هیچ چیز درباره آن نمی دانند.
او به یک نردبان طناب ، همه آنها انجام ".
"در این کشور می تواند او را با آن انجام دهم؟"
"آیا با آن؟ او می تواند آن را در بستر خود را پنهان کردن ، می تواند او نه؟
این چیزی است که همه آنها و به او کردم ، بیش از حد.
Huck ، شما هرگز به نظر می رسد می خواهید به انجام هر چیزی را به طور منظم ، می خواهید به
شروع چیزی تازه در همه زمان ها است.
S'pose او هیچ چیز با آن را ندارند؟ نیست در بستر خود ، برای یک گلوله نخ ، بعد از او
رفته اند؟ و شما را نه روی چیزی حساب کردن آنها خواهید clews می خواهید؟
البته آنها خواهد شد.
و شما به آنها را ترک کنید؟ که زیبا howdy انجام می شود ، نمی
آن! من هرگز چنین چیزی شنیده ام. "
"خب ،" من می گوید : "اگر آن را در مقررات ، و او به آن را داشته باشد ، همه
راست ، اجازه دهید آن را به او ، چون من نمی خواهید برای رفتن به عقب بر مقررات ندارد ، اما
یک چیز وجود دارد ، تام سایر -- اگر ما برای رفتن
پاره کردن ورق های ما را به جیم یک نردبان طناب ، ما قصد داریم به دردسر
با عمه سالی فقط به عنوان مطمئن شوید که شما به دنیا آمد.
در حال حاضر ، راه من به آن نگاه ، نردبان hickry - پوست انجام هیچ هزینه نیست ، و زباله نیست
هیچ چیز ، و فقط به عنوان خوب برای بار تا پای ، و پنهان کردن در تیک تیک کاه ، که هر
نردبان دستمال شما می توانید شروع و برای جیم ،
او هیچ تجربه ای نداشته ، و بنابراین او اهمیتی نمی دهند که چه نوع -- "
"آه ، shucks ، فین Huck ، اگر من به شما به عنوان به عنوان نادان بود من هنوز هم می خواهم نگه داشتن -- که
آنچه که من می خواهم انجام دهید.
که تا به حال از زندانیان دولتی فرار توسط یک نردبان hickry پوست شنیده؟
چرا ، آن را کاملا مضحک است. "
"خب ، همه حق است ، تام ، رفع آن راه خود را ، اما اگر شما توصیه های من را ، شما به من اجازه
قرض و یک ورقه از clothesline. "او گفت که انجام است.
و این به او یکی دیگر از ایده ، و او می گوید :
"قرض پیراهن ، بیش از حد." "چه ما از پیراهن می خواهید ، تام؟"
"آن را می خواهم برای جیم به نگه داشتن یک مجله."
"مجله خود را S'pose پیر زن یا پیر مرد -- جیم نمی توانید بنویسید" "او نمی تواند نوشتن -- او می تواند علائم را
بر روی پیراهن ، می تواند او نیست ، اگر ما او را به یک قلم را از قاشق پیوتر و یا قطعه
آهن قدیمی بشکه و مغرور؟ "
"چرا ، تام ، ما می توانیم پر کشش غاز و او را یک بهتر و
سریعتر ، بیش از حد. "
"زندانیان ندارد غازها در حال اجرا در سراسر سیاه چال و نگه داشتن به جلو و قلم از ، شما
muggins.
آنها همیشه قلم خود را از سخت ترین ، سخت ترین ، troublesomest قطعه ای از
برنج شمعدان و یا چیزی مانند که آنها می توانند دست خود را در دریافت و آن را
طول می کشد آنها را هفته ها و هفته ها و ماه و
ماه به پرونده آن ، بیش از حد ، چرا که آنها باید آن را با مالش آن بر روی دیوار انجام دهید.
آنها یک غاز و تبادل نظر استفاده نکنید در صورتی که آن را به حال.
این است به طور منظم نیست. "
"خب ، پس ، چه خواهیم کرد ما او را به جوهر را از؟"
"بسیاری از آن را می سازد از آهن زنگ و اشک ، اما که مرتب کردن بر اساس شایع و زنان ؛
بهترین مقامات از خون خود استفاده می کند.
جیم می توانید انجام دهید و زمانی که او می خواهد برای ارسال هر مشترک کمی مرموز عادی
پیام به جهان می دانم جایی که او را شیفتهی ، او می تواند آن را در پایین بنویسید
از ورق حلبی با یک چنگال و پرتاب آن از پنجره.
همیشه ماسک آهن انجام داده است که ، و راه خوبی سرزنش اتمام حجت '، بیش از حد."
"جیم کردم هیچ صفحات قلع.
او را تغذیه آنها در یک ماهی تابه "" که چیزی نیست ، ما می توانیم او را برخی از..
"آیا می توانم هیچ کس نمی دفعات بازدید : بشقاب خود را." "است که هر چیزی به کار با آن ،
Huck فین.
او برای انجام شده است به نوشتن بر روی بشقاب و پرتاب آن را.
شما لازم نیست که قادر به آن را بخوانید.
چرا نیمی از وقت شما می توانید هر چیزی که یک زندانی می نویسد در یک ورق حلبی به عنوان خوانده شده نیست ، یا
هر جای دیگری است. "" خب ، پس ، چه حس در به هدر رفتن
صفحات؟ "
"چرا ، سرزنش از آن ، صفحات زندانی نمی باشد."
اما صفحات کسی است ، آن را نه؟ "" خب ، spos'n آن است؟
چه مراقبت از زندانی که -- "
او قطع وجود دارد ، چرا که ما شنیده صبحانه بوق دمیدن.
بنابراین ما برای خانه پاک است.
همراه در طول صبح من قرض ورق و یک پیراهن سفید کردن از لباس های خط ؛
که من پیدا کردم و گونی های قدیمی قرار داده و آنها را در آن ، و ما رفت و روباه آتش ، و
قرار داده است که در بیش از حد.
من نام آن را قرض ، زیرا که چه پاپ اسمیر همیشه آن را به نام ، اما تام گفت :
استقراض warn't ، آن را به سرقت است.
او گفت : ما به نمایندگی از زندانیان و زندانیان اهمیتی نمی دهند که چگونه آنها چیزی را دریافت می کنید
تا آنها را بگیرید ، و هیچ کس انجام آنها را برای آن سرزنش نیست ، یا.
این هیچ جرم و جنایت در زندانی به سرقت چیزی که او نیاز به دور با تام نمی باشد.
گفت ، آن را حق خود و به همین ترتیب ، تا زمانی که ما به نمایندگی از یک زندانی ، ما تا به حال
حق کامل به سرقت هر چیزی در این مورد
محل ما بود ، حداقل استفاده برای به خودمان خارج شدن از زندان با.
او گفت : اگر ما warn't زندانیان به این امر می تواند بسیار متفاوت چیز ، و هیچ کس اما
فرد متوسط ، بد خلق ، زمانی که او زندانی warn'ta سرقت.
بنابراین ما اجازه داد ما را که آمده است که دستی وجود دارد سرقت.
و در عین حال او توانا و سر و صدا ، یک روز ، بعد از آن ساخته شده ، زمانی که من به سرقت برده هندوانه خارج
کاکاسیاه پچ و خوردن آن و او ساخته شده بروید و یک سکه *** بدون
به آنها بگویند آنچه در آن بود.
تام گفت که آنچه که او بود ، ما می توانیم هر چیزی که ما نیاز به دزدی.
خوب ، من می گوید : من نیاز به هندوانه.
اما او گفت : من به آن نیاز دارند به خارج شدن از زندان با ؛ که در آن تفاوت وجود دارد
شد.
او گفت که اگر I'da می خواستم آن را به مخفی کردن یک چاقو ، و قاچاق آن به جیم برای کشتن
seneskal با آن را تمام حق بوده است.
بنابراین من اجازه دهید آن را در آن ، هر چند که من هیچ مزیت را در من به نمایندگی از مراجعه کنید
زندانی اگر من به پایین و بادندان خرد وپاره کردن بیش از یک بسیاری از تمایزات برگ طلا مانند آن
هر بار که من شانس به گراز هندوانه.
خب ، به عنوان من بود و گفت ، ما منتظر آن روز صبح تا همه به پایین حل شد
کسب و کار ، و هیچ کس در چشم در اطراف حیاط و پس از آن تام او را به گونی را به اجرا درآمد
لاغر ، در حالی که من ایستاده بود یک قطعه برای نگه داشتن سازمان دیده بان.
و با او بیرون می آیند ، و ما رفت و در دسته هیزم مجموعه را به صحبت.
او می گوید :
"همه چیز همه حق است در حال حاضر به جز ابزار و آسان ثابت است."
"ابزار" من می گوید.
"بله".
"ابزار برای چه؟" "چرا با حفاری.
ما رفتن او را مانند موش جویدن است نیست ، ما؟ "
"آنها را قدیمی فلج میدارد و چیزهایی در آن وجود دارد خوب است به اندازه کافی برای حفر یک کاکاسیاه خارج
با "من می گوید.
او بر من می شود ، به دنبال دلسوزی نسبت به اندازه کافی به فریاد بدن ، و می گوید :
"Huck فین ، آیا شما تا به حال یک زندانی داشتن میدارد و بیل می شنوم ، و همه
مدرن راحتی در کمد لباس او به حفاری خود را با؟
حالا من می خواهم به شما بخواهید -- اگر شما هر گونه معقول در شما در همه -- چه نوع
نشان می دهد که او را یک قهرمان می شود؟ چرا ، آنها نیز ممکن است به او کلید قرض بدهید؟
و با آن انجام می شود.
نشریه الکترونیک ایالات متحده و بیل -- به همین دلیل ، آنها نمی کلسیم را تامین نماید 'EM را به پادشاه".
"خب ، پس ،" من می گوید : "اگر ما بر میدارد و بیل را نمی خواهم ، چه ما می خواهیم؟"
چند مورد چاقو. "
"حفاری پایه از زیر که کابین با؟"
"بله." "آن پریشان کردن ، آن را احمقانه ، تام است."
"انجام آن تفاوت چقدر احمقانه آن است ، آن را به راه راست را ندارد -- و آن را
به طور منظم راه است.
و هیچ راه دیگری است که تا کنون من از شنیده وجود ندارد ، و من تمام کتاب هایی که خوانده
می دهد هر گونه اطلاعات در مورد این چیزها است.
آنها همیشه با یک مورد ، چاقو حفاری -- و نه از طریق خاک ، شما ذهن generly آن
از طریق سنگ جامد است. طول می کشد و آنها را هفته ها و هفته ها و
هفته ، و برای همیشه و همیشه.
چرا در یکی از آنها را در سیاه چال های پایین Deef قلعه زندانی نگاه کنید ، در
بندر مارسی ، که خود را حفر کرد که راه ، چه مدت او در آن بود ، شما
روی چیزی حساب کردن؟ "
"من نمی دانم." "خب ، حدس می زنم."
"من نمی دانم. یک ماه و نیم است. "
"سی و هفت سال -- و او بیرون می آیند در چین است.
که آن نوع است. من آرزو می کنم پایین این قلعه
سنگ جامد است.
"جیم هیچ کس در چین نمی دانم." "چه که با آن؟
نه انجام آن دیگر. اما شما همیشه یک سرگردان کردن بر روی یک ضلع
موضوع است.
چرا می تواند به نقطه اصلی به شما نمی چسبد "" کلیه حقوق این -- من اهمیتی نمی دهند که در او می آید
خارج ، تا او بیرون می آید و جیم انجام است یا نه ، من روی چیزی حساب کردن.
اما یک چیز وجود دارد ، به هر حال -- جیم خیلی قدیمی می شود با یک مورد چاقو کنده شده است.
او تاریخ و زمان آخرین نیست. "" بله او خواهد داشت ، بیش از حد.
شما روی چیزی حساب کردن آن را به سی و هفت سال به حفاری از طریق DIRT
بنیاد می توانم شما را؟ "و" چه مدت طول خواهد کشید ، تام؟ "
"خوب ، ما نمی تواند resk که تا زمانی که ما باید ، به دلیل آن mayn't را بسیار طولانی
برای عمو سیلاس از پایین وجود دارد توسط نیواورلئان را بشنود.
او شنوید جیم است از آنجا نیست.
سپس حرکت بعدی او خواهد بود برای تبلیغ جیم یا چیزی شبیه به آن.
بنابراین ما نمی توانیم resk به عنوان طولانی او را حفر را باید بپذیریم.
حقوق من روی چیزی حساب کردن ، ما باید به زن و شوهر از سال ، اما ما می توانیم.
چیزهایی که نامشخص است ، توصیه میکنم این است : که ما واقعا به حق حفاری ، به عنوان
سریع که ما می توانیم ، و پس از آن ، ما می توانید بر روی LET ، به خودمان ، که ما در آن بود سی
هفت سال.
پس ما می توانیم او را قاپ زنی و عجله او را به دور اولین بار زنگ خطر وجود دارد.
بله ، من روی چیزی حساب کردن که بهترین راه خواهید بود. "" در حال حاضر ، SENSE در آن وجود دارد ، "من می گوید.
رها در هیچ هزینه نیست ، اجازه در هیچ مشکلی نمی باشد و اگر آن را هر شی ، من
اجازه ما در آن بود که یک صد و پنجاه سال از ذهن نیست.
این نه به من هیچ یک سویه ، پس از من دست من.
بنابراین من به همراه شما بحال گردش راه رفتن در حال حاضر ، و smouch زن و شوهر از چاقو مورد است. "
"Smouch سه ،" او می گوید : "ما می خواهیم را دیدم از."
"تام ، اگر آن را unregular است و بی دین به آن sejest نیست ،" من می گوید : "قدیمی وجود دارد
اره زنگ زده پره در اطراف ان چسبیده زیر آب و هوا و شبانه روزی در پشت
خانه دود است. "
او نوع نگاه خسته و دلسرد مانند ، و می گوید :
"این است که هیچ استفاده کنید سعی کنید به هیچ چیز ، Huck یاد بگیرند.
اجرای همراه و smouch چاقو -- سه نفر از آنها ".
بنابراین من آن را انجام داده است.
>
فصل XXXVI.
به محض این که ما محسوب همه خواب بودند آن شب ما رفت رعد و برق ها ، میله ،
و خودمان را بسته در چارطاقی ، و شمع ما از روباه آتش ، و رفت و به
کار می کنند.
ما پاک همه چیز خارج از راه ، در حدود چهار یا پنج پا در امتداد وسط
ورود به سیستم پایین.
تام گفت : او راست در پشت تخت جیم بود در حال حاضر ، و ما می خواهم حفاری در زیر آن را ، و هنگامی که ما رو
از طریق می تواند هیچ کس در کابین وجود ندارد تا کنون می دانیم هر سوراخ وجود دارد وجود دارد ، چرا
ضد پین جیم آویزان پایین بیشتر به
زمین ، و شما می خواهم به آن را افزایش و به دنبال زیر سوراخ به.
بنابراین ما حفر شده و حفر با چاقو مورد تا بیشتر نیمه شب ؛ و سپس ما سگ خسته بود ،
و دست ما ، متصلب بود و در عین حال شما را نمی تواند دید ما می خواهم هر چیزی انجام می شود به سختی.
در گذشته به من می گوید :
"این کار بدون سی و هفت سال است و این کار سی و هشت سال ، تام سایر."
او هیچ چیز گفت : هرگز.
اما او آهی کشید و خیلی زود او را متوقف حفر و سپس برای کمی خوبی در حالی که من
knowed که او فکر است. سپس او می گوید :
بدون استفاده نمی باشد ، Huck ، آن است که رفتن به محل کار نیست.
اگر ما زندانیان آن خواهد بود ، چون ما می خواهم که به عنوان بسیاری از سال را به عنوان ما می خواستیم ، و
هیچ عجله ، و ما نمی شود ولی چند دقیقه به حفاری ، هر روز ، در حالی که آنها بود
تغییر ساعت ، و غیره دست ما نمی
متصلب ، و ما می توانیم آن را بیدار نگه میدارد همراه سال و از سال ، و
راست ، و راه آن باید انجام شود. ولی ما نمی توانیم احمق همراه ، ما رو به عجله ما
است هیچ زمانی به فراغت.
اگر ما قرار بود در یکی دیگر از شب قرار دادن این روش ما می خواهم که به دست کشیدن به مدت یک هفته به اجازه
دست ما قرار بگیرید -- couldn't لمس مورد چاقو با آنها زودتر است.
"خب ، پس ، آنچه که ما رفتن به انجام ، تام؟"
"من به شما بگویم.
این درست نیست ، و آن را اخلاقی نیست ، و من نمی خواهم آن را به خارج ، اما وجود دارد
نه تنها فقط یک راه است : ما به او حفاری از با میدارد ، و اجازه دهید در مورد آن
مورد چاقو. "
"در حال حاضر شما در حال صحبت کردن" من می گوید : "سر خود را می شود هم سطح کننده و هم سطح کننده
تمام وقت ، تام سایر ، "من می گوید.
نشریه الکترونیک ایالات متحده چیزی ، اخلاقی و یا هیچ اخلاقی و برای من ، من اهمیتی نمی shucks برای
اخلاق از آن ، بهر حال.
زمانی که من در شروع به سرقت کاکاسیاه ، یا هندوانه ، و یا یک کتاب یکشنبه ، مدرسه ، من
هیچ راه خاصی چگونه آن را انجام داده است تا آن را انجام نمی شود.
آنچه من می خواهم کاکاسیاه من است ؛ یا هندوانه من چه من می خواهم این است ، یا آنچه من می خواهم من یکشنبه ،
مدرسه کتاب و اگر انتخاب کنید handiest چیز ، که چیزی که من رفتن به حفاری
که سیاه پوست و یا که هندوانه و یا اینکه
یکشنبه مدرسه کتاب را با ، و من یک موش مرده چه مقامات فکر می کند نمی دهد
در مورد آن nuther. "
"خوب ،" او می گوید : "بهانه ای برای میدارد وجود دارد و اجازه میدهند در یک مورد مانند این ، اگر آن
warn't بنابراین ، من نمی تصویب آن ، و نه من نمی کنار بایستیم و ببینید که قوانین را شکست --
زیرا حق راست ، و غلط است غلط است ،
و بدن هیچ کسب و کار اشتباه انجام وقتی که او نادان نیست و می داند
بهتر است.
این ممکن است برای شما پاسخ به حفاری جیم با یک انتخاب ، بدون هیچ اجازه در ، چرا که شما
نمی دانم بهتر است ، اما از آن برای من نیست ، زیرا من نمی دانم بهتر است.
Gimme یک مورد چاقو. "
او خود را توسط او بودند ، اما من دست او را معدن.
او آن را پرت کردن ، و می گوید : "Gimme CASE - چاقو"
من نمی دانم فقط به آنچه به انجام -- اما پس از آن من فکر می کردم.
در اطراف من در میان ابزار های قدیمی خراشیده ، و با کلنگ زدن و هدیه دادن آن به او ، و
او آن را گرفت و سر کار رفت ، و گفت : هرگز یک کلمه.
او بود که همیشه درست است که خاص است.
پر از اصل است. پس من یک بیل ، و سپس ما را برداشت
و shoveled ، در مورد به نوبه خود ، ساخته شده و پرواز خز.
در مورد نیم ساعت بود که تا زمانی که ما می تواند ایستادن ما به آن گیر کرده ، اما ما
یک معامله خوب از یک سوراخ برای نشان دادن آن داشتند.
وقتی که بلند شدم تا از پله ها در پنجره بیرون را نگاه کرد و تام انجام بهترین سطح خود
با رعد و برق ، میله ، اما او می تواند از آن آمده ، دست او بود تا زخم است.
در گذشته به او می گوید : :
"این است که بدون استفاده ، آن را نمی تواند انجام شود. آنچه شما روی چیزی حساب کردن من بهتر انجام دهید؟
آیا می توانید هیچ وجه فکر نمی کنم؟ "" بله ، "من می گوید :" اما من روی چیزی حساب کردن آن نمی باشد.
به طور منظم.
بیا از پله ها بالا ، و اجازه دهید بر روی میله رعد و برق ، اتمام حجت است. "
بنابراین او آن را انجام داده است.
روز بعد تام یک قاشق پیوتر و شمعدان برنجی در خانه به سرقت برده را به
برخی از قلم برای جیم ، و شش شمع پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکار میرود و من آویزان در اطراف کاکاسیاه
کابین و شانس گذاشته ، و سه بشقاب قلع را به سرقت برده است.
تام می گوید : کافی نیست ، اما من می گفت هیچ کس تا کنون نمی دیدن صفحات که
جیم throwed ، چرا که آنها می خواهم در سگ رازیانه و علف های هرز jimpson تحت سقوط
پنجره سوراخ -- پس ما می تواند آنها را به عقب حمل و نقل کردن و او می تواند آنها را بیش از استفاده دوباره.
بنابراین تام راضی بود. سپس او می گوید :
"در حال حاضر ، چیزی که برای مطالعه و بررسی است ، چگونه برای به دست آوردن چیزهایی که به جیم."
"نگاهی به آنها از طریق سوراخ ،" من می گوید : "هنگامی که ما آن را انجام داده است."
او فقط نگاه scornful ، و گفت : چیزی در مورد هیچ کس تا کنون چنین شنیده
ایده ، ساده لوحانه و سپس او را به مطالعه رفت.
و او گفت : او ciphered تا به حال دو یا سه راه ، اما warn't بدون نیاز به وجود دارد
تصمیم گیری در هر یک از آنها نشده است. گفت که ما می خواهم به ارسال جیم برای اولین بار.
آن شب ما رفت رعد و برق ، میله پس از ده ، و در زمان یکی از
شمع در امتداد و زیر پنجره و سوراخ گوش ، و جیم خروپف را شنیده ، پس ما
سخت تن به تن آن ، و او را از خواب بیدار نیست.
سپس ما با انتخاب و بیل چرخید ، و در حدود دو ساعت و نیم
این کار انجام شد.
ما در زیر تخت جیم و به داخل هواپیما برده رخنه کرد ، و pawed در اطراف و در بر داشت
شمع و آن را روشن ، و بیش از جیم ایستادند چندی ، و او را به دنبال دلچسب و
سالم ، و سپس ما از خواب او را آرام و تدریجی است.
او بسیار خوشحالم که به ما مراجعه کنید او بیشتر گریه بود و به نام ما عسل ، و همه نام حیوان خانگی او
می تواند فکر می کنم و برای ما شکار قلم سرد به قطع زنجیره
پای خود را با حق دور شده ، و پاکسازی بدون از دست دادن هر زمان.
اما تام او نشان داد که چگونه unregular این امر می تواند ، و مجموعه ای پایین و به او گفت تمام
در مورد برنامه های ما ، و چگونه ما می توانیم آنها را در یک دقیقه تغییر هر زمان وجود دارد
زنگ هشدار ، و به حداقل ترسند ، چرا که ما می بینید که او دور ، مطمئن شوید.
بنابراین جیم او گفت : آن همه حق بود ، و ما مجموعه ای وجود دارد و در طول زمان محلی قدیمی مدتی صحبت کرد ، و
سپس تام بسیاری از سوالات را پرسید ، و وقتی که جیم به او گفتم عمو سیلاس در هر روز می آیند
یا دو دعا با او ، و عمه سالی
اگر او راحت بود و مقدار زیادی به خوردن ، و هر دو از آنها بود
نوع به عنوان آنها می تواند ، تام می گوید : "حالا من می دانم چگونه آن را برطرف.
ما به شما بعضی چیز ها ارسال شده توسط آنها. "
من گفتم : "هیچ چیز از نوع کار را انجام ندهید ، آن را یکی از بسیاری از ایده های ادم کله خر من همیشه
رخ داد. "اما او بدون توجه به من پول پرداخت میکردند هرگز رفت راست بر روی.
این راه خود را زمانی که او مجموعه خود را طرح کردم.
پس گفت : جیم چگونه ما می خواهم که در پای نردبان طناب و دیگر چیزهای بزرگ قاچاق
توسط NAT ، سیاه پوست که تغذیه او را ، و او باید در مواظب باشد ، و نمی شود
شگفت زده شده است ، و اجازه نمی نات او را باز کردن
آنها و ما چیزهای کوچک را در کت و جیب عموی عزیز قرار داده و او باید آنها را به سرقت
خارج ، و ما را به صحن و رشته های عمه را کراوات و یا قرار دادن آنها در خود صحن
جیب ، اگر ما این شانس و به او گفت آنها خواهد بود و آنچه آنها بود.
و به او گفت که چگونه برای حفظ یک مجله را بر روی پیراهن با خون او ، و آنچه را که.
او گفت : او همه چیز است.
جیم او می تواند بدون احساس در بسیاری از آن نمی بینم ، اما او اجازه داد ما مردمی سفید بود و
knowed بهتر از او ، تا او راضی بود و گفت که او از آن همه فقط
به عنوان تام گفت.
جیم تا به حال مقدار زیادی لوله های بلال ذرت و تنباکو ، پس ما حق را پایین هم خوب خوش مشرب بود ؛
پس ما را از طریق سوراخ crawled شده ، و به همین ترتیب در منزل به رختخواب ، با دست هایی که در شبیه
آنها می chawed.
تام بود و روحیه بالا.
او گفت : آن را بهترین تفریح او تا به حال در زندگی او بود ، و intellectural بود و
گفت که اگر او تنها می تواند راه خود را به آن ما را آن بالا نگه داشتن تمام بقیه زندگی ما
و ترک جیم به فرزندان ما به خارج ؛
او معتقد جیم خواهد آمد مانند آن را بهتر و بهتر بیشتر او را به عادت
آن.
او گفت که در راه است که می تواند به اندازه هشتاد سال صحافی ، و خواهد بود
بهترین زمان ثبت. و او گفت : آن را همه ما جشن گرفته
که دست در آن بود.
در صبح رفتیم به دسته هیزم و خرد شده تا شمعدان برنجی را به
اندازه های دستی ، و تام آنها و قاشق پیوتر را در جیب خود قرار داده است.
سپس ما به کابین کاکاسیاه رفت ، و در حالی که من خاموش اطلاع نات ، تام راندند
قطعه ای از شمعدان را به وسط ذرت نان شیر مال که در تابه جیم ، و ما
همراه با نات رفت تا ببینید که چگونه این امر می
کار ، و آن را فقط به نجیب کار می کرد ، هنگامی که جیم بیت را در آن آن را له تمام دندان های خود را
از و warn't همیشه وجود دارد هر چیزی می تواند مشغول به کار بهتر است.
تام گفت : تا خود را.
جیم او اجازه دهید اما هرگز آنچه در آن تنها یک قطعه سنگ یا چیزی شبیه به آن
که همیشه به نان گرفتن ، می دانید ، اما پس از آن او را به هیچ چیز بیت هرگز
اما آنچه که او چنگال خود را درون آن را در سه یا چهار مکان اولین jabbed.
و در حالی که ما ایستاده وجود دارد در نور dimmish ، در اینجا می آید یک زن و شوهر از
hounds بر امده از زیر تخت جیم و نگهداری آنها در ستون بندی در تا وجود دارد
یازده از آنها ، و وجود دارد warn't سختی اتاق برای رسیدن به آنجا نفس خود را.
jings ، ما را فراموش کرده ببندید که درب لاغر به!
کاکاسیاه نات او فقط hollered "جادوگران" یک بار ، و به keeled
کف در میان سگ ها ، و شروع به ناله مانند او در حال مرگ بود.
تام *** درب باز و پرت کردن یک دال گوشت جیم و سگ رفت و برای
آن ، و در دو ثانیه او از خودش بود و بازگشت مجدد آن و در را بست ، و من
knowed او می خواهم از درب دیگر ثابت بیش از حد.
سپس او رفت و به کار بر روی کاکاسیاه ، coaxing او را و نوازش او را ، و درخواست او اگر او می خواهم
شده است تصور او را دیدم چیزی دوباره. او مطرح شده ، و چشم چشم خود را به اطراف ،
و می گوید :
"مریخ ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ، شما احمق I'sa ، می گویند ، اما اگر من b'lieve نه بیشتر از یک میلیون سگ می بینم ،
شیاطین ER ، some'n ER ، wisht من ممکن است heah حق را در آهنگ های dese می میرند.
من ، sholy MOS ".
مریخ ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ، من احساس ام -- من احساس ام ، sah دی بیش از من بود.
پدر آن را واکشی ، من wisht JIS 'من می توانم هان من دستگاه گوارش در یک ER DEM جادوگران JIS' wunst --
wunst on'y JIS -- من AST.
اما mos'ly من wisht dey'd 'lemme تنها ، من است."
تام می گوید : "خب ، من به شما بگویم چه من فکر می کنم.
چه چیزی آنها را به اینجا می آیند فقط در این کاکاسیاه فراری صبحانه وقت؟
به این دلیل است که آنها گرسنه و این دلیل.
شما می توانید آنها را پای جادوگر است که چیزی را برای شما به انجام ".
"اما من شبکه محلی' ، مریخ ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ، چگونه من gwyne به 'پای جادوگر میلی آمپر است؟
من doan بدانید چگونه از آن را.
من hain't های Hearn ER sich چیز b'fo '." "خب ، پس ، من باید به آن خودم را."
"آیا آن را به شما انجام دهد ، عسل -- شما؟ من د groun 'und' پا یو ، من wusshup
خواهد کرد! "
"بسیار خوب ، من آن را انجام دیدن آن را به شما ، و شما خوب بوده است به ما و به ما نشان داد
کاکاسیاه فراری. اما شما به توانا و دقیق است.
هنگامی که ما آمده ایم در اطراف ، پشت خود را به شما به نوبه خود ، و سپس هر آنچه را در ماهی تابه قرار داده ایم ،
آیا شما اجازه می دهد تا در آن را ببینید شما در همه.
و شما را نگاه هنگامی که جیم بارگیری نشود تابه -- چیزی ممکن است اتفاق می افتد ، من نمی دانم
چه بوده است. و مهمتر از همه ، آیا شما نمی رسیدگی به ساحره
چیزها می شود. "
"HANNEL' متر ، ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی مریخ؟ این است که شما حرف '' تقلا؟
I wouldn 'دراز د وزن ER انگشت من بر ام ، نه f'r ده hund'd thous'n میلیارد دلار ،
من نه. "
>
فصل XXXVII. بود که همه ثابت شده است.
بنابراین پس از ما رفت و در پشت حیاط ، جایی که آنها به rubbage - شمع رفت
نگه داشتن چکمه های کهنه و ژنده پوش ، و قطعاتی از بطری های عینک از چیزهایی قلع ، و همه
از جمله کامیون ، و خراش در اطراف و در بر داشت
washpan قلع قدیمی ، و متوقف کردن چاله ها و همچنین ما می توانیم ، به پخت پای
و آن را در زمان پایین دخمه و سرقت آن را پر آرد و برای صبحانه آغاز شده ،
و یک زن و شوهر از توفال چوبی یا سیمانی و غیره ناخن که
تام گفت : برای یک زندانی به دستمالی کردن دستی خواهد بود نام او و غم در
دیوار سیاه چال ، و یکی از آنها در صحن عمه سالی است جیب که بود کاهش یافته است
حلق آویز در یک صندلی ، و دومی که ما در گیر کرده
باند کلاه عمو سیلاس ، که در این اداره بود ، از آنجا که ما شنیده کودکان
می گویند PA و کارشناسی ارشد خود را رفتن به خانه کاکاسیاه فراری بود در این صبح ، و
سپس به صبحانه ، و تام کاهش یافته است
قاشق پیوتر در عمو سیلاس جیب کت ، و عمه سالی بود هنوز نرسیده است ، بنابراین ما تا به حال
در حالی که کمی صبر کنید.
و زمانی که او می آیند او گرم و قرمز و متقابل ، و می تواند برای سختی و نه صبر
برکت و رحمت و سپس او رفت و به sluicing قهوه با یک دست و شکستن
سر handiest کودک با لوله فلزی کوتاه خود را با دیگر ، و می گوید :
"من شکار بالا و من شکار کم ، و آن را نشانی از ضرب و شتم تمام آنچه را که از خود تبدیل شده
پیراهن دیگر. "
قلب من در میان ریه ها و کبد و چیزهایی من افتاد ، و یک قطعه سخت
ذرت پوسته پایین گلو من پس از آن آغاز شده و در جاده ها با سرفه با یکدیگر ملاقات کردند ، و
در طول جدول بود به ضرب گلوله کشته شده است ، و در زمان یکی از
کودکان در چشم و او را فر مانند ماهیگیری ، کرم ، و اجازه دهید گریه از
او به اندازه یک warwhoop ، و تام او مهربانتر آبی در اطراف آبشش ها تبدیل شده است ، و آن را
تمام مبلغ به دولت قابل توجهی از
چیزهایی برای حدود یک چهارم از یک دقیقه و یا به عنوان حد آن ، و من برای به فروش می رسد
نصف قیمت اگر پیشنهاد کننده وجود دارد.
اما پس از آن ما همه حق بود دوباره -- این تعجب ناگهانی از آن بود که زدم
ما تا نوع سرد. عمو سیلاس به او می گوید :
"اغلب غیر معمول کنجکاو ، من می توانم آن را درک نیست.
من می دانم که به خوبی آن را در زمان ، زیرا -- "
"از آنجا که شما hain't کردم اما یکی.
فقط در آن مرد گوش! من می دانم که شما آن را در زمان خاموش ، و می دانم آن را توسط یک
راه بهتر از پشم - gethering حافظه خود ، بیش از حد ، به دلیل آن را در خط clo's بود
دیروز -- من آن را ببینید به خودم.
اما رفته ، که بلند و کوتاه از آن است ، و شما فقط باید به فکر تغییر
به یک قرمز flann'l تا من می توانم زمان را به یک گذرواژه جدید دریافت کنید.
و من رو یک سوم من در دو سال ساخته شده.
این فقط به بدن نگه می دارد در پرش به شما در حفظ و در پیراهن ؛ و هر آنچه شما مدیریت
با 'متر همه more'n من می توانم می باشد.
D A بدن فکر می کنم شما را یاد بگیرند که نوعی از مراقبت را به 'EM در زمان خود را از
زندگی است. "" من آن را می دانید ، سالی ، و من را امتحان کنید من می توانم.
اما نبایستی به در دسترس نباشد تقصیر من است ، زیرا ، می دانید ، من آنها را ببیند و نه
هیچ ربطی به آنها را به جز زمانی که آنها بر من هستید و من اعتقاد ندارم من
تا کنون از دست رفته یکی از آنها را از من خاموش است. "
"خوب ، تقصیر شما نیست اگر شما نیست ، سیلاس you'da آن را انجام داده اگر شما می تواند ، I
روی چیزی حساب کردن. و پیراهن که رفته نمی باشد ،
nuther.
قاشق Ther'sa رفته است که نه همه. ده وجود دارد ، و در حال حاضر ther تنها نه.
گوساله پیراهن ، روی چیزی حساب کردن من ، اما گوساله قاشق ، که برخی انجام گرفت هرگز. "
"چرا ، چه چیز دیگری رفته است ، سالی؟"
"Ther در شش شمع رفته -- این چیزی است که.
موش می تواند شمع ، و من روی چیزی حساب کردن آنها ، من تعجب می کنم که آنها انجام پیاده روی نیست
خاموش با کل مکان ، شما همیشه برای جلوگیری از سوراخ خود و انجام
آن را و اگر آنها به warn't احمق آنها می
خواب در موهای شما ، سیلاس -- YOU'D آن را پیدا هرگز ؛ اما شما می توانید قاشق را در فراهم کند
موش ها ، و که من می دانم. "
"خب ، سالی ، من در گسل هستم ، و من آن را تصدیق من بوده ام بی مبالات ، اما من
اجازه نخواهیم داد به فردا بدون توقف تا آنها را سوراخ است. "
"اوه ، من نمی عجله سال آینده خواهید انجام دهید.
ماتیلدا آنجلینا Araminta فلپس! "ضربت سخت زدن می آید انگشتانه و فرزند ،
snatches چنگال خود را از قند ، کاسه بدون فریب دهد در اطراف هر.
تنها زن سیاه پوست پس از آن مراحل به تصویب ، و می گوید :
"Missus ، dey'sa ورق رفته است." "یک ورق رفته!
خوب ، برای خاطر زمین! "
"من متوقف کردن آنها را سوراخ های به روز ،" عمو سیلاس می گوید ، به دنبال پر غصه است.
"اوه ، DO shet --' مطرح موشها در زمان ورق؟
که رفته ، Lize؟ "
"Clah به خوبی من hain't هیچ مفهوم ، سالی دوشیزه'.
او wuz در yistiddy clo'sline د ، اما او انجام رفته است : او العین DAH بدون ماه در حال حاضر ".
"من روی چیزی حساب کردن جهان در حال آمدن است به پایان است.
من ضرب و شتم از آن را در همه من روز متولد را ببینید هرگز.
یک پیراهن و یک ورقه و یک قاشق ، و شش -- "
: "Missus ،" می آید دختر yaller جوان ، "dey'sa برنج miss'n cannelstick."
"Cler از اینجا ، شما دختر جسور ، ER من کتری به آنچه را!"
خب ، او فقط یک biling -.
من شروع به فرصت وضع من بازشناخت من دزدکی حرکت کردن و رفتن برای جنگل تا
آب و هوا تعدیل.
او نگه داشته مواج همراه قیام خود را توسط خودش در حال اجرا ، و همه
، نوع دیگری توانا و با حوصله و آرام و در آخرین عمو سیلاس به دنبال از احمقانه ،
ماهیان تا که قاشق از جیب خود.
او ، با دهان باز او و دست هایش را بالا متوقف و به عنوان برای من ، من آرزو بود
Jeruslem یا somewheres. اما طولانی نیست ، به این دلیل او می گوید :
این فقط به عنوان من انتظار می رود.
بنابراین شما آن را در جیب خود را تمام وقت ، و نه شما رو چیزهای دیگر
، بیش از حد وجود دارد. How'd وجود دارد آن را دریافت کنید؟ "
"من reely نمی دانم ، سالی ،" او می گوید ، از نوع پوزشخواهی ، یا شما می دانید من این بود که.
تحصیل بیش از متن من در اعمال رسولان هفده قبل از صبحانه بود ، و من از من روی چیزی حساب کردن
آن را در آن وجود دارد ، توجه به ، به این معنی قرار دادن عهد من است ، و آن را باید ،
چرا که عهد من است نه در ، اما من برو
و ببینید ، و اگر عهد جایی است که من آن را به حال ، من می دانم که من آن را نه در ، و
است که نشان خواهد داد که من گذاشته عهد را گرفت و قاشق و -- "
"اوه ، به خاطر زمین!
به بدن استراحت! برو مدت در حال حاضر ، کیت کامل و biling از
نویسنده و نمی آیند نزدیک من دوباره تا من صلح من از ذهن ".
I'da او را شنیده ام اگر she'da به خودش گفت ، چه رسد به آن سخن می و من می خواهم
بلند شده و اطاعت او را اگر I'da شده است مرده است.
همانطور که ما از طریق محیط اتاق عبور می کرد پیر مرد او در زمان کلاه خود ، و
توفال چوبی یا سیمانی و غیره ، ناخن روی زمین افتاد ، و او فقط صرفا آن را برداشت و آن را در گذاشته
منتل ، قفسه ، و نه چیزی گفت : هرگز ، و رفت.
تام می بینیم او این کار را انجام ، و یاد در مورد قاشق و می گوید :
"خوب ، آن است که بدون استفاده برای ارسال توسط او نه بیشتر نه ، او قابل اعتماد نیست."
سپس او می گوید : "اما او انجام می شود ما به نوبه خود خوب با قاشق ، به هر حال ، بدون دانستن آن ،
و به همین ترتیب می کنیم و او را به یکی بدون او آن را با علم انجام دهد -- را متوقف کند - چاله ها خود را موش "
زیادی خوب نجیب از آنها پایین دخمه وجود دارد ، و آن را در زمان ما یک ساعت تمام ، اما ما
انجام کار محکم و خوب و تر و تمیز است.
بعد شنیدیم مراحل از پله ها ، و بلود از نور ما و مخفی می کردند و در اینجا
مردی می آید ، با یک شمع در یک دست و یک بسته نرم افزاری را از مسائل در دومی ،
به دنبال به عنوان وجود ندارد و با فکر روشن به عنوان سال قبل از تاریخ و زمان آخرین.
او رفت mooning اطراف ، برای اولین بار به یک موش سوراخ و سپس دیگر ، تا او به دوست
همه آنها را.
سپس او در حدود پنج دقیقه ایستاد ، چیدن پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکار میرود - چکه کردن شمع و تفکر او.
سپس او را خاموش می کند و رویایی به سمت پله ها و گفت :
"خب ، برای زندگی از من ، من نمی تواند به یاد داشته باشید زمانی که من آن را انجام داده.
من می توانم او در حال حاضر که من warn't به حساب موشها مقصر نشان می دهد.
اما ذهن هرگز -- اجازه دهید آن را.
من آن را خوب انجام نمی روی چیزی حساب کردن. "و به این ترتیب او در منمن کردن پله ها بالا رفت ، و
پس ما را ترک کرد. او توانا و پیر مرد خوبی بود.
و همیشه است.
تام یک معامله خوب است در مورد آنچه که برای یک قاشق ناراحت بود ، اما او گفت : ما می خواهم به
آن را ، پس او در زمان فکر می کنم.
هنگامی که او آن را ciphered به حال از او به من گفت که ما چگونه به انجام و پس از آن ما رفت و منتظر
در سراسر قاشق - سبد تا می بینیم مسخره ، و پس از آن تام رفت و به شمارش
قاشق و تخمگذار آنها را به یک طرف ،
و من یکی از آنها تا آستین من داخل است و فقدان ، و تام می گوید :
"چرا ، عمه سالی است ، اما وجود ندارد نه قاشق هنوز."
او میگوید :
"برو طولانی را به بازی خود را ، و مرا به زحمت نمی اندازند.
من می دانم که بهتر است ، من شمارش جز خودم. "" خب ، من آنها را شمارش دو بار ، عمه ، و
من نمی توانم اما نه. "
او از همه صبر نگاه کرد ، اما البته او برای شمارش -- کسی که می آیند.
"من به بخشنده اعلام" وجود ندارد اما نه! "او می گوید.
"چرا ، چه در جهان است -- طاعون را چیز ، من' متر حساب کند. "
بنابراین من تضعیف پشت من تا به حال ، و هنگامی که او در شمارش انجام می شود کردم ، او می گوید :
"قطع rubbage مزاحم ، ده ther در حال حاضر!" و او نگاه عصبانی و زحمت
هر دو. اما تام می گوید :
"چرا ، عمه ، من فکر نمی ده وجود دارد."
"شما بیشعور ، می بینید من COUNT متر نیست؟" "من می دانم ، اما --"
"خب ، من' متر حساب کند. "بنابراین ، من smouched یکی ، و آنها بیرون نه می آیند ،
همان زمان دیگر است.
خوب ، او را در راه پاره شدن بود -- فقط یک لرزش بیش از همه ، او تا دیوانه بود.
اما او شمارش و شمارش تا او که addled او می خواهم شروع به شمارش
سبد خرید برای یک قاشق گاهی اوقات ، و به همین ترتیب ، سه بار آنها بیرون می آیند راست ، و سه بار
آنها بیرون می آید اشتباه.
سپس او برداشت تا سبد و آن را در سراسر خانه ناودان و حذف گربه
کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی غرب ، و او گفت : cle'r و اجازه دهید او برخی از صلح ، و اگر ما آمده ایم
آزار اطراف را دوباره و شام در میان است که او می خواهم پوست ما.
بنابراین ما تا به حال قاشق عجیب و غریب ، و آن را در جیب خود صحن کاهش یافته است در حالی که او به ما
سفارشات قایقرانی ، و جیم آن همه حق است ، همراه با ناخن توفال چوبی یا سیمانی و غیره خود را ، قبل از
ظهر است.
ما به خوبی با این کسب و کار راضی است ، و تام به آن اجازه داد ارزش
دو بار دچار مشکل آن را در زمان ، زیرا او گفت : در حال حاضر او تا کنون نمی توانست تعداد آنها را قاشق
دو بار به طور یکسان دوباره به نجات زندگی خود و
نمی خواهد باور او می خواهم آنها را به شمارش درست در صورت او ، و گفت که بعد از او می خواهم در مورد
شمارش سرش را برای سه روز آینده او مورد قضاوت قرار او می خواهم آن را بدهد و ارائه
برای کشتن هر کسی که می خواست او را تا کنون تعداد آنها هر.
بنابراین ما ورق دوباره روی خط قرار داده در آن شب ، و به یکی از به سرقت برده از گنجه خود و
نگه داشته در قرار دادن آن به عقب و سرقت آن را دوباره برای چند روز تا او نمی
می دانیم که چگونه بسیاری از ورق های او تا به حال هیچکدام از و
او اهمیتی نمی دهند ، و warn't رفتن به دست انداختن بقیه روح خود را در مورد آن ،
و آنها را به حساب نمی دوباره زندگی خود را برای نجات به او druther می میرند برای اولین بار.
بنابراین ما در حال حاضر ، به عنوان پیراهن و ورق و قاشق و
شمع ، کمک گوساله و موش ها و شمارش مخلوط و به عنوان
شمعدان ، warn't بدون نتیجه ، آن را منفجر و.
اما که پای یک شغل بود ، ما هیچ پایانی از مشکلات را با آن پای بود.
ما آن را ثابت دور پایین در جنگل ، و پخته شده آن وجود دارد و ما آن را انجام داده در
گذشته ، و بسیار رضایت بخش ، بیش از حد ، اما نه همه در یک روز ؛ و ما مجبور به استفاده از سه
شستن تابه پر از آرد قبل از ما رو
از طریق ، و ما تقریبا بیش از همه ، سوخته در مکان کردم ، و چشم ها را با
دود ، زیرا که می بینید ، ما چیزی جز پوسته می خواهید نیست ، و ما نمی تواند سرپا نگه داشتن
آن را راست ، و او را همیشه غار شوید.
اما البته ما از راه درست در آخرین فکر -- بود که برای طبخ نردبان ، بیش از حد ،
در پای.
بنابراین پس از ما با جیم گذاشته شب دوم ، و پاره کردن ورق همه در کمی
رشته و آنها را با هم پیچ خورده ، نور روز و مدتها قبل از ما تا به حال طناب دوست داشتنی که
شما می توانید از یک فرد مبتلا به آن آویزان است.
ما اجازه دادیم که بر روی آن در زمان نه ماه صورت گرفت به آن را. و در پیش از ظهر ما آن را در زمان به
جنگل ، اما نمی خواهد به پای.
که از کل یک ورقه ، که راه ساخته شده بود ، طناب به اندازه کافی برای چهل پای وجود دارد اگر
we'da از آنها می خواست ، و به اندازه کافی برای سوپ و یا سوسیس ، و یا هر چیزی بیش از شما
را انتخاب کنید.
ما می تواند کل یک شام. اما ما به آن نیاز دارند.
همه ما نیاز به اندازه کافی برای پای بود ، و بنابراین ما throwed بقیه دور.
ما هیچ یک از پای خود در آب و تابه طبخ -- ترس لحیم منجر به ذوب شدن ، اما
عمو سیلاس برنج نجیب گرم شدن تابه که او فکر قابل توجهی از او ،
چرا که آن را به یکی از ancesters او تعلق دارد
با یک دسته بلند چوبی که از انگلستان آمده با ویلیام فاتح در
گل خفچه و یا یکی از آنها کشتی های زود هنگام و دور تا برج دیده بانی با تعداد زیادی از پنهان می کردند بود
گلدان قدیمی دیگر و چیزهایی که بود
ارزشمند است ، نه در حساب شدن هر حساب ، چرا که آنها warn't ، اما در
حساب آنها که relicts ، می دانید ، و ما او را snaked ، خصوصی ، و در زمان
او را به پایین وجود دارد ، اما او شکست خورده در اول
پای ها ، چون ما نمی دانم چگونه ، اما او آمد تا لبخند زدن در آخرین.
ما در زمان و او را با خمیر به انتظارنشسته بودند ، و او را در زغال ، و لود شده او را تا با
طناب لباس مندرس ، و را در سقف خمیر قرار داده و تعطیل درب ، قرار داده و embers داغ در بالا ،
خاموش ایستاده بود و پنج پا ، با طولانی
دسته ، خنک و راحت ، و در پانزده دقیقه او پای که معلوم شد
رضایت به نگاه بود.
اما فردی که همکاران می خواهم آن را زن و شوهر از kags از toothpicks همراه به واکشی ،
اگر که نردبان طناب گرفتگی عضلانی او را به کسب و کار نیست ، من هیچ چیز آنچه نمی دانم
من صحبت کردن در مورد ، و او را در به اندازه کافی دراز
درد معده او تا دفعه بعد گذشته ، بیش از حد.
نات آیا به نظر نمی آید زمانی که ما پای جادوگر را در تابه جیم قرار داده و ما را قلع سه
صفحات در پایین تابه تحت vittles و جیم کردم همه چیز تمام
راست ، و به محض او توسط خود او
busted به پای و نردبان طناب داخل تیک تیک کاه خود را مخفی می کردند ، و خراشیده
برخی از علامت بر روی ورق قلع و throwed آن را از سوراخ پنجره.
>
فصل XXXVIII. ساخت آنها را قلم سخت distressid شد
شغل ، و بنابراین اره بود ؛ و جیم اجازه کتیبه خواهد
سخت ترین از همه است.
این یکی که زندانی به دستمالی کردن بر روی دیوار است.
اما او تا به حال به آن را داشته باشد ؛ تام گفت : او می خواهم به warn't هیچ موردی دولت وجود دارد
زندانی کتیبه خود را به پشت سر بگذارید ، و کت خود را اسلحه scrabbling نیست.
"نگاهی به لیدی جین گری ، او می گوید :" نگاه Gilford دادلی و نگاه Northumberland قدیمی!
چرا ، Huck ، s'pose آن مشکل considerble است -- آنچه که شما رفتن به انجام -- چگونه شما
رفتن به اطراف آن را دریافت کند؟
جیم باید انجام کتیبه و کت خود را از سلاح است.
همه آنها به انجام "جیم می گوید :
"چرا ، مریخ تام ، من hain't بازو بدون کت O' من hain't nuffn اما ظرف yer اوله
پیراهن ، EN به شما می داند من برای حفظ د مجله در DAT. "
"آه ، شما را متوجه نمی شوید ، جیم کت اسلحه بسیار متفاوت است."
"خب ،" من می گوید : "حق جیم ، به هر حال ، هنگامی که او می گوید : او هیچ کت اسلحه ندارند ،
چرا که او hain't. "
"من روی چیزی حساب کردن من knowed که ،" تام می گوید : "اما شما شرط می بندم او قبل از او می رود
-- او را به خاطر بیرون رفتن حق ، و وجود ندارد به هیچ معایب خاص خود را در
سابقه بوده است. "
بنابراین من و در حالی که جیم دور در قلم بر روی یک پاره اجر واصل هر کدام ، جیم گیری his'n
از برنج و من معدن ساخت از قاشق ، تام مجموعه را به کار فکر می کنم از
نشان اسلحه.
و او گفت که او می خواهم آنهایی که بسیاری از خوبی او به سختی نمی دانند که به را زده ،
اما یکی که او برشمرده او تصمیم گیری در وجود دارد.
او می گوید :
"در سپر کنیم خم شدن و یا در پایگاه دکستر ، MURREY saltire در
نم ، با یک سگ ، couchant ، اتهام مشترک ، و زیر پای خود را یک زنجیره
آماده نبرد ، برای برده داری ، با سبزه شورون
رئیس engrailed ، و سه خط invected در زمینه لاجورد ، با nombril
نقاط شایع در dancette فاصله دار ، تاج ، کاکاسیاه فراری ، لباس سیاه ، با او
بسته نرم افزاری بیش از شانه خود را بر روی نوار شوم.
و یک زن و شوهر از سرخ برای حامیان ، که من و شما ؛ شعار ، MAGGIORE FRETTA ،
MINORE اتو. آن کردم از یک کتاب -- به معنی عجله بیشتری
سرعت کمتر است. "
"Geewhillikins ،" من می گوید ، "اما چه بقیه از آن چیست؟"
"ما است هیچ زمانی به زحمت بیش از آن ، او می گوید :" ما مثل همه دستگاه گوارش به حفاری در
خارج.
"خب ، به هر حال ،" من می گوید ، "برخی از آن چه چیزی است؟ What'sa نم؟ "
"نم -- نم -- شما لازم نیست بدانید چه نم.
من او را چگونه به آن را هنگامی که او به آن می شود نشان می دهد. "
"Shucks ، تام ،" من می گوید : "من فکر می کنم شما ممکن است یک فرد بگویید.
نوار What'sa شوم؟ "
"اوه ، من نمی دانم. اما او رو به آن را دارند.
همه اشراف ندارد. "این تنها راه او بود.
اگر این کار را کرد او را برای توضیح چیزی که برای شما مناسب نیست ، او آن را نمی کنند.
شما ممکن است در او پمپ یک هفته ، آن را هیچ تغییری ایجاد نشد.
او می خواهم که همه کت از کسب و کار تسلیحاتی ثابت است ، بنابراین در حال حاضر او در آغاز را به پایان برساند
بقیه که بخشی از کار ، که برای برنامه ریزی یک کتیبه ماتمزده --
گفت جیم کردم به یک ، مانند همه آنها انجام می شود.
او ساخته شده تا مقدار زیادی نوشت و آنها را بر روی کاغذ ، و خواندن آنها را خاموش ، بنابراین :
1.
در اینجا یک قلب اسیر busted. 2.
در اینجا یک زندانی فقیر ، forsook جهان و دوستان ، زندگی پر غصه او را مضطرب.
3.
در اینجا یک قلب تنهایی را شکست ، و روح فرسوده استراحت خود رفت ، پس از سی و هفت
سال از اسارت انفرادی. 4.
در اینجا ، بی خانمان و بی دوست ، پس از سی و هفت سال اسارت تلخ ،
غریبه جان سپردند نجیب ، فرزند طبیعی از لویی چهاردهم.
صدای تام لرزید در حالی که او آنها را خواندن ، و او بیشتر خراب شد.
وقتی او رو انجام می شود او می تواند هیچ وجه نمی کند تا ذهن خود را که کدام یک برای جیم را به دستمالی کردن
به دیوار ، همه خیلی خوب ، اما در گذشته او اجازه داد او به او اجازه دهید دستمالی کردن
همه آنها را در.
جیم گفت : او یک سال را به دستمالی کردن چنین مقدار زیادی از کامیون به سیاهههای مربوط
با استفاده از ناخن ، و او نمی دانند که چگونه نامه ها ، علاوه بر این ، اما تام گفت که
آنها را برای او مسدود ، و سپس او
چیزی برای انجام اما فقط به دنبال خطوط را نداشته باشند.
خیلی زود پس از آن او می گوید :
"آمده ام تا به فکر می کنم ، سیاهههای مربوط به انجام آنها دیوار وارد شوید در سیاه چال را نداشته باشند :
ما به حفاری کتیبه به سنگ. خواهیم یک صخره واکشی. "
جیم گفت که سنگ بود بدتر از سیاهههای مربوط به او گفت : آن را به او چنین pison طول می کشد طولانی
زمان حفاری به آنها را به یک سنگ ، او هرگز نمی کنید.
اما تام گفت که او اجازه دهید به من کمک کند آن را انجام او را.
سپس او در زمان نگاهی به دیدن من و جیم شد همراه با قلم.
این مزاحم خسته کننده کار سخت و آهسته بود ، و دست من نمی دهد هیچ نشان می دهد به
به خوبی از زخم ، و ما به نظر نمی رسد هیچ پیشرفت را به را ، به سختی ، پس تام می گوید :
"من می دانم چگونه آن را برطرف.
ما به یک سنگ برای کت اسلحه ها و کتیبه های سوگوارانه ، و ما می توانیم کشتن
دو پرنده با آن صخره همان است.
There'sa پر زرق و برق سنگ چاقو تیز کنی پایین بزرگ در کارخانه ، و می خواهیم آن را ، smouch و حک کردن
چیزهایی را بر روی آن ، فایل را از قلم و دیدم بر روی آن ، بیش از حد. "
آن را از یک ایده warn't هیچ دولا دولا راه رفتن ، و در آن warn't هیچ دولا دولا راه رفتن را از nuther سنگ چاقو تیز کنی ؛
اما ما اجازه می داد ما می خواهم آن را مقابله با. این warn't کاملا نیمه شب نشده است ، بنابراین ما پاک
برای آسیاب ، ترک جیم در محل کار است.
smouched سنگ چاقو تیز کنی ، و مجموعه ای از خانه اش به رول ، اما اکثر ملت بود
کار سختی.
گاهی اوقات ، آنچه که ما می توانیم ، ما می تواند او را از سقوط حفظ کند ، و او می آیند
توانا در نزدیکی mashing ما در هر زمان. تام گفت : او قرار بود یکی از ما ،
مطمئن شوید ، قبل از اینکه ما را از طریق کردم.
ما در نیمه راه خود ؛ و سپس ما با سرب مهر و موم کردن بازی بود ، و اغلب drownded با عرق.
ما می بینیم warn't هیچ استفاده کنید ، ما برای رفتن و واکشی جیم.
بنابراین او مطرح تخت او نوشته و داخل است و فقدان زنجیره ای تخت خواب ، پا ، و آن گرد و wrapt
دور گردن او ، و ما از طریق سوراخ ما crawled شده و پایین وجود دارد ، و جیم و من
گذاشته شده را به آن سنگ چاقو تیز کنی و او را همراه مانند هیچ چیز راه می رفت و تام superintended.
او می تواند خارج مباشرت کردن هر پسر من همیشه می بینیم.
او knowed چگونه به انجام همه چیز.
سوراخ ما بسیار بزرگ بود ، اما آن را به اندازه کافی بزرگ به سنگ چاقو تیز کنی از طریق warn't ، اما
جیم او در زمان انتخاب و به زودی آن را به اندازه کافی بزرگ است.
سپس تام مشخص شده خارج آنها چیزهایی را بر روی آن را با ناخن ، و مجموعه جیم بر روی آنها کار می کنند ، با
ناخن برای اسکنه و پیچ آهن از rubbage در لاغر به چکش ،
و به او گفتم تا بقیه او کار می کنند
شمع ترک بر او ، و پس از آن او می تواند به رختخواب بروید ، و پنهان کردن سنگ چاقو تیز کنی زیر خود را
تیک تیک کاه و خواب بر روی آن.
سپس ما به زنجیره ای خود را رفع او را به پشت روی تخت ، پا کمک کرد ، و برای به رختخواب رفتن آماده بود
خودمان. اما تام از چیزی فکر کند و می گوید :
"شما هر عنکبوت در اینجا ، جیم؟"
"نه ، sah ، به خوبی من hain't ، مریخ تام."
"بسیار خوب ، ما به شما چند است." "اما برکت شما ، عسل ، من doan می خواهید هیچ.
من afeard um و سازمان ملل متحد است.
من 'JIS' به زودی مارهای زنگی سیاره ز '" تام فکر یک یا دو دقیقه ، و می گوید :
"اتمام حجت ایده خوبی است. و من روی چیزی حساب کردن آن انجام شده است.
آن را باید انجام شده است ، آن را به دلیل می ایستد.
بله ، اتمام حجت ایده خوبی نخست. از کجا می تواند از آن شما را نگه دارید؟ "
"چه ، مریخ تام را؟" "چرا ، مار زنگی است."
"د خوبی بخشنده زنده ، تام مریخ!
چرا ، اگر دی مار زنگی در heah آمده بود من EN حق ورشکستگی خارج thoo DAT
ورود به سیستم دیوار ، من ، WID سر من. "" چرا ، جیم ، شما نمی خواهد از آن هراس
پس از کمی.
شما می توانید آن را اهلی "" آن را اهلی! "
"بله -- به اندازه کافی آسان.
هر حیوانی است سپاسگزار مهربانی و نوازش ، و آنها که فکر می کنم از صدمه زدن به
یک فرد است که حیوانات خانگی آنها را. هر کتاب شما خواهند گفت که بگویید.
شما سعی می کنید -- که من می پرسند ، فقط سعی کنید به مدت دو یا سه روز.
چرا ، شما می توانید او را تا کنید ، در حالی که کمی ، که او به شما عشق ، و با شما به خواب ؛
و دور ماندن از شما یک دقیقه ، و به شما اجازه قرار دادن گردن و دور او را
قرار دادن سر خود را در دهان شما. "
"لطفا ، مریخ تام -- بحث DOAN' تا! من می توانم آن را استن "!
او سر خود را پرتاب مرا در mouf من می خواهم اجازه دهید -- FER انجام گرفت به نفع ، آن hain't؟
من دراز او می خواهم یک زمان طولانی pow'ful 'را برای" من AST او را صبر کنید.
EN ماه EN DAT ، I doan 'می خواهید او را به خواب WID من است."
"جیم ، انجام این کار احمقانه عمل می کنند.
یک زندانی ، به نوعی از حیوان خانگی گنگ ، و اگر یک مار زنگی hain't تا کنون
سعی شده ، به همین دلیل ، شکوه بیشتری در شما اولین همیشه سعی کنید به دست آورده وجود دارد
آن را از هر راه دیگر شما همیشه می تواند به صرفه جویی در زندگی شما فکر می کنم. "
"چرا ، مریخ تام ، من doan می خواهید هیچ شکوه sich. مار را 'N گاز چانه جیم خاموش ، دن WHAH
شکوه د است؟
نه ، sah ، من 'doan می خواهید هیچ sich doin است." "سرزنش از آن ، می تواند به شما TRY؟
من فقط می خواهم شما را امتحان کنید -- شما نیاز به نگه داشتن آن نیست اگر آن کار نمی کنند ".
"اما دو مشکل تمام DONE EF د مار مرا نیش می زنند در حالی که I'sa tryin' او را.
مریخ تام ، من willin 'برای مقابله با MOS" هر چیزی "است onreasonable نیست ، اما EF
EN Huck واکشی یک مار زنگی در heah برای من اهلی ، من gwyne به ترک ، DAT
ساحل. "
"خب ، پس ، اجازه دهید آن را بروید ، اجازه دهید آن کار کنند ، اگر شما تا گاو نر ، به رهبری در مورد آن.
ما می توانیم شما برخی از مارها بند جوراب ، و شما می توانید برخی از دکمه ها بر روی دم خود را کراوات ، و
اجازه دهید بر روی آنها مارهای زنگی ، و من روی چیزی حساب کردن که خواهید باید انجام دهیم این است. "
"من" DEM ، مریخ تام ، اما سرزنش 'k'n استن' F I couldn 'همراه widout ام ، به شما بگویم
DAT. T b'fo '' knowed هرگز آنقدر زحمت
و زحمت یک زندانی است. "
"خب ، همیشه وقتی است که آن حق است. دارید بهتر است موش در این حوالی هست؟ "
"نه ، sah ، من hain't هیچ یک دانه است." "خب ، ما به شما برخی از موش ها دریافت کنید."
"چرا ، مریخ تام ، من doan می خواهید بدون موش.
دی د dadblamedest creturs 'sturb بدن ، EN خش خش roun' بیش از پیام رسانی فوری ، EN گاز خود را
پا ، از زمانی که او tryin 'به خواب ، من همیشه می بینیم.
نه ، sah ، gimme g'yarter - مارها ، 'F من را به' متر است ، اما gimme doan بدون موش من
hain 'بدون استفاده f'r ام ، skasely" "اما ، جیم ، شما GOT' EM -- همه آنها
انجام دهد.
بنابراین هیچ سر و صدا بیشتر در مورد آن را ندارد. زندانیان بدون موش هرگز.
هیچ نمونه ای از آن وجود ندارد.
و آنها را با قطار ، و آنها را حیوان خانگی ، و آنها را ترفندهای یادگیری ، و آنها را وادار به عنوان
خوش مشرب به عنوان مگس. اما شما برای پخش موسیقی به آنها.
شما هر چیزی را به بازی موسیقی را در؟ "
"من العین' nuffn اما شانه coase EN O قطعه کاغذ ، EN آب ، چنگ ، اما من
reck'n دی wouldn هیچ سهام در آب و چنگ است. "
"بله آنها.
TIS چه نوع موسیقی اهمیتی نمی دهند. به اندازه کافی زیادی خوب یهودیان چنگ را برای یک موش.
تمام حیوانات مانند موسیقی -- در یک زندان آنها پرت گویی کردن بر روی آن.
مخصوص ، دردناک موسیقی ، و شما می توانید به هیچ نوع دیگری از یهودیان ، چنگ نیست.
همواره آنها را در منافع ، آنها بیرون می آیند تا موضوع را با شما چه است.
بله ، شما همه حق است و شما ثابت خیلی خوب است.
شما می خواهید به شب تخت خواب خود را تنظیم کنید قبل از اینکه شما به خواب رفتن ، و در اوایل صبح ،
و بازی خود را یهودیان چنگ ، بازی پیوند تاریخ و زمان آخرین Broken' است -- که چیزی که خواهید
حرکت شبیه چمچه زنی "موش سریعتر نفر هر چیز دیگری ؛
هنگامی که شما در مورد دو دقیقه بازی شما همه موش ها و مارها را ببینید و
عنکبوت ، و شروع به احساس نگرانی در مورد شما ، و آمد.
و آنها خواهیم فقط نسبتا بر شما ازدحام و زمان نجیب خوب است. "
"بله ، دی ، I reck'n ، مریخ تام ، اما آنچه گاوان زمان ER جیم havin'؟
خوشبخت اگر من خویشاوندان نزدیک پاینت د را ببینید.
اما من آن را EF من برای انجام. من reck'n من بهتر نگه داشتن حیوانات د
راضی ، EN هیچ مشکلی در دو خانه را ندارند. "
تام به آن فکر می کنم منتظر ، و ببینید که اگر هیچ چیز دیگری وجود ندارد و خیلی زود
او می گوید : "آه ، یک چیز من را فراموش کرده وجود دارد.
آیا می توانید بالا بردن یک گل ، آیا شما روی چیزی حساب کردن؟ "
"من doan می دانم اما شاید من می توانم ، مریخ تام ، اما آن را تاریک tolable در heah ، EN I AIN'
هیچ استفاده f'r بدون گل ، بهر حال ، EN او می خواهم مشکل بینایی pow'ful O '."
"خب ، شما آن را امتحان کنید ، به هر حال.
برخی از زندانیان دیگر انجام می شود. "" یکی از ER DEM های بزرگ برای دم گربه نگاه "مولن
ساقه ها را در heah ، مریخ تام ، I reck'n رشد کند ، اما او نمی خواهد wuth نیمی د
مشکل او می خواهم coss. "
"آیا شما آن را باور ندارد. ما به شما یک کمی دارند و شما گیاه واکشی
آن را در گوشه ای بیش از وجود دارد ، و آن را بالا بردن.
و آیا تماس نمی مولن ، آنرا Pitchiola -- که به نام حق خود را هنگامی که آن را
در زندان است. و شما می خواهید آن را با اشک های خود را در آب است. "
"چرا ، من مقدار زیادی آب چشمه ، مریخ تام.
"شما آب چشمه را نمی خواهم ، شما می خواهید آن را با اشک های خود را آب.
این روشی است که همیشه این کار را. "
"چرا ، مریخ تام ، من وضع من خویشاوندان نزدیک یک ER DEM مولن ، ساقه twyste WID آب چشمه بالا می برد
در حالیکه دیگر man'sa START'N یکی اشک WID. "
"این ایده نمی باشد.
شما کردم آن را با اشک انجام دهد. "" او در من هان خواهید مرد ، مریخ تام ، او
sholy خواهد شد. kase doan skasely همیشه گریه "بنابراین تام متوقف شد.
اما او آن را مورد مطالعه قرار بر این ، و سپس گفت جیم می توانست به همراه او می تواند نگران
با پیاز.
او قول داد او را به کابین کاکاسیاه و رها کردن یکی ، خصوصی ، در جیم
گلدان قهوه ، در صبح است.
جیم گفت او "JIS' 'به زودی tobacker در قهوه اش" و بسیار در بر داشت
گسل با آن ، و با کار و زحمت بالا بردن مولن ، و یهودیان - harping
موش ها ، و نوازش و چاپلوس کردن
مارها و عنکبوت ها و چیزهایی ، در بالای همه کار های دیگر او در قلم ،
و کتیبه و مجلات ، و چیزهایی ، که از آن ساخته شده مشکل بیشتر و نگران و
مسئولیت یک زندانی از
هر چیزی که او همیشه به عهده گرفته ، که تام تمام صبر با او از دست داده و گفت که او
فقط با gaudier شانس بیشتری نسبت به یک زندانی loadened تا کنون در حال
جهان را به یک نام برای خود ، و در عین حال
او نمی دانست به اندازه کافی به آنها را درک ، و آنها فقط در مورد او هدر رفته بود.
بنابراین جیم او با عرض پوزش ، و گفت که او نمی توانست رفتار نه بیشتر ، و سپس به من و تام
راندند برای به رختخواب رفتن است.
>
فصل XXXIX.
در صبح رفتیم تا روستا و یک سیم تله موش خریده و آن را از ذهن
پایین ، و unstopped بهترین موش سوراخ ، و در حدود یک ساعت ما تا به حال پانزده.
bulliest نوع از آنهایی که ؛ و سپس ما آن را در زمان
و آن را در یک مکان امن تحت بستر عمه سالی است.
اما در حالی که ما برای عنکبوت کمی توماس جفرسون ، بنجامین فرانکلین رفته شد
Elexander فلپس آن وجود دارد ، و در را باز کرد از آن برای دیدن اگر موش
بیرون می آیند ، و آنها به من و عمه سالی او
، و هنگامی که ما پشت او ایستاده بر بالای بالا بردن تخت قابیل بود ،
و موش ها انجام شده بود آنها می توانند برای حفظ کردن زمان های کسل کننده برای او.
بنابراین او گرفت و ما هر دو با hickry dusted ، و ما به اندازه دو ساعت بود
ابتلا به یکی دیگر از پانزده یا شانزده ، drat که توله meddlesome ، و آنها warn't
احتمال ، nuther ، به دلیل مسافت اولین انتخاب از گله بود.
من زیادی likelier از موش ها نسبت به آنچه که مسافت اولین بار بود را هرگز.
ما سهام پر زرق و برق از عنکبوت مرتب شده اند ، و اشکالات ، و قورباغه و کرم ، و
یک چیز دیگر ، و ما به مانند لانه زنبور سرخ ، اما ما نداشت.
خانواده او در خانه است.
ما آن را سمت راست ، اما با آنها ماند تا زمانی که ما می توانیم ، چرا که ما
اجازه ما می خواهم تایر آنها را و یا آنها می خواهم به تایر ما خارج است ، و آنها آن را انجام داده است.
سپس ما رو allycumpain و در مکان ها مالیده و زیبا در نزدیکی همه حق بود
دوباره ، اما نه می تواند مجموعه ای پایین راحت.
و به این ترتیب که ما برای مارها رفت ، و دستش را چند garters ده و خانه مارها
و آنها را در یک کیسه قرار داده و آن را در اتاق ما ، و تا آن زمان وقت شام شد ،
و کار تند خوب است روز صادقانه و گرسنه -- اوه ، نه ، من روی چیزی حساب کردن نیست!
warn'ta برکت و مار کردن وجود دارد هنگامی که ما رفت و برگشت -- ما نیمی از کراوات
گونی ، و آنها کار می کرد به نحوی ، و چپ.
اما مهم نیست زیاد است ، چرا که آنها هنوز در محل somewheres بود.
بنابراین ما مورد قضاوت قرار ما می تواند برخی از آنها را دوباره دریافت کنید.
خیر ، warn't هیچ کمبود واقعی از مارها در مورد خانه برای یک طلسم قابل توجهی وجود دارد.
شما می خواهم آنها را از rafters و مکان چکیدن در هر حال حاضر و پس از آن مراجعه کنید ، و آنها
generly در بشقاب شما ، و یا پایین پشت گردن خود فرود آمد ، و در بسیاری از مواقع
جایی که شما آنها را می.
خب ، آنها خوش تیپ و راه راه بود ، و warn't هیچ آسیبی در یک میلیون از آنها وجود دارد ؛
اما این تفاوت به عمه سالی ساخته شده هرگز به او نفرت مارها ، نژاد
آنچه را که آنها ممکن است ، و او نمی تواند بایستد
آنها هیچ راهی برای شما می تواند آن را تعمیر کنند و هر بار یکی از آنها بر او ، آن را شکست مواجه
تفاوت که او این کار را ندارد ، او فقط آن کار را غیر روحانی
و نور از.
من چنین یک زن را ببینید هرگز. و شما می توانید از فریاد خود را به جریکو را بشنود.
شما نمی تواند او را به یک بیشه واقع بر روی تپه از یکی از آنها را با انبرک.
و اگر او تحویل داده و یکی در رختخواب او را تقلا و بلند فریاد زدن که
شما که فکر می کنم خانه در حال سوختن بود.
او آشفته پیر مرد به طوری که او گفت که او بیشتر مایل بود تا کنون وجود نداشته است
هیچ مارها آفریده شده است.
چرا بعد از هر مار گذشته رفته شده بود روشن از خانه به همان اندازه به عنوان یک
هفته عمه سالی warn't هنوز بیش از آن ، او در نزدیکی بیش از آن warn't ؛ شد زمانی که او تنظیم
فکر کردن در مورد چیزی است که شما می تواند لمس
او را پشت گردن خود را با پر و او می پرش به سمت راست خارج از او
جوراب. بسیار کنجکاو بود.
اما تام گفت : همه زنان تنها به طوری بود.
او گفت : آنها که راه را برای برخی از دلیل و یا دیگر ساخته شده بود.
ما رو لیس هر بار یکی از مارها ما در راه او می آیند ، و او اجازه داد
این lickings warn't چیزی به او را انجام دهید اگر ما همیشه لود محل
دوباره با آنها.
lickings من مهم نیست ، چرا که آنها مقدار به هیچ چیز نیست ، اما من فکر
مشکل ما تا به حال به غیر روحانی در یکی دیگر از بسیاری.
اما ما آنها را در گذاشته ، و همه چیزهای دیگر ، و به شما کابین را به عنوان مراجعه کنید هرگز
بشاش به عنوان جیم بود زمانی که آنها می خواهم همه ازدحام برای موسیقی و رفتن برای او.
جیم عنکبوت آیا دوست ندارم ، و عنکبوت جیم دوست ندارم ، و به طوری که آنها می خواهم وضع
برای او ، و آن را توانا برای او گرم.
و او گفت که در بین موش ها و مارها و سنگ چاقو تیز کنی warn't وجود ندارد
اتاق در رختخواب برای او ، skasely و زمانی که وجود داشت ، بدن نمی تواند بخوابد ، پس از آن بود
سرزنده ، و آن را همیشه سرزنده ، او گفت ،
از آنجا که آنها در یک زمان همه هرگز خوابیده است ، اما در زمان به نوبه خود در مورد ، تا زمانی که مار شد
خواب موش بر روی عرشه بود ، و زمانی که موش های تبدیل شده در مارها در سازمان دیده بان می آیند ، بنابراین
او همیشه یک باند زیر به او بود ، در او
راه و دومی باند داشتن یک سیرک بیش از او ، و اگر او به شکار یک مکان جدید
عنکبوت که شانس او را به عنوان او گذشتند.
او گفت : اگر او همیشه از این زمان او هرگز نمی شود که یک زندانی دیگر ، نه برای
حقوق و دستمزد. خوب ، با پایان سه هفته همه چیز
در شکل خیلی خوب بود.
پیراهن بود در اوایل ، در پای فرستاده ، و هر بار کمی موش جیم او را تا
و نوشتن کمی در مجله خود را در حالی که جوهر تازه بود ؛ قلم ساخته شده بود ،
کتیبه و غیره همه در حک شده
سنگ چاقو تیز کنی ، تخت خواب ، پا به دو با اره صاف شده بود ، و ما تا خاک اره و همکاران بود ، و آن را
شگفت انگیز ترین درد معده را به من بدهید. ما محسوب همه ما رفتن به مرگ بود ، اما
نداشت.
خاک اره undigestible من تا کنون را ببینید بود و تام گفت : همان.
اما به عنوان من بود و گفت ، ما می خواهم همه کار انجام می شود در حال حاضر ، در گذشته کردم و همه زیبا بود
بسیار مانده ، بیش از حد ، اما به طور عمده جیم.
پیر مرد بود نوشت : چند بار به مزرعه زیر اورلئان می آیند و
کاکاسیاه فراری خود را ، اما تا به حال بی پاسخ نیست ، چرا که warn't مانند وجود دارد
مزرعه ، تا او اجازه داد او را جیم در سنت تبلیغات
لویی و نیواورلئان مقالات و زمانی که او با اشاره به سنت
آنهایی که لوئیس آن را به من shivers سرد ، و من می بینم که ما تا به حال هیچ زمانی برای از دست دادن نیست.
بنابراین تام گفت : در حال حاضر برای نامه nonnamous. "آنها چه خبر؟"
من می گوید.
هشدارها به مردم که چیزی است.
گاهی اوقات انجام یک راه ، گاهی اوقات دیگر است.
اما همیشه وجود دارد کسی به اتهام جاسوسی در اطراف است که به توجه به فرماندار
قلعه. لویی شانزدهم. قرار بود به نور از
Tooleries ، دختر بنده آن را انجام داده است.
اتمام حجت راه بسیار خوب است ، و به همین ترتیب است نامه nonnamous.
ما هر دوی آنها استفاده کنید.
و در بعضی از مادر زندانی به تغییر لباس با او ، و او در باقی می ماند ،
اسلاید و او را در لباس او. خواهیم آن ، انجام بیش از حد. "
"اما اینجا looky ، تام ، ما چه می خواهیم برای هشدار دادن به کسی که چیزی را تا؟
اجازه آن را پیدا آنها را برای خود -- آن را مواظب خود را ".
"بله ، من می دانم ، اما شما نمی توانید بر روی آنها بستگی دارد.
راه آنها از شروع عمل کرده ام -- سمت چپ ما را به انجام هر کاری.
آنها مطمئن و کفال سر آنها متوجه هیچ چیز را نه در همه.
بنابراین اگر ما به آنها اطلاع قبلی وجود خواهد داشت نه هیچ کس و نه هیچ تداخل با ما ،
و بنابراین پس از کار سخت و مشکل این فرار خواهید بروید کاملا مسطح ؛
مقدار به هیچ چیز نمی خواهد -- won't چیزی به آن ".
"خب ، برای من ، تام ، که راهی که من می خواهم."
"Shucks!" او می گوید ، و نگاه بیزارند.
بنابراین من می گوید : "اما من قصد ندارم به هیچ شکایت.
هر طریقی که مناسب شما مناسب است. آنچه قصد دارید در مورد انجام بنده -
دختر؟ "
"شما او را. شما در اسلاید ، در وسط شب ،
و قلاب است که رهبانیت yaller دختر. "
"چرا ، تام ، که خواهید مشکل صبح روز بعد را ، چون ، البته ، او prob'bly
hain't هر اما. "
"من می دانم ، اما شما آن را اما پانزده دقیقه را نمی خواهم ، برای حمل نامه nonnamous و
پرتاب آن را تحت درب جلو "" بسیار خوب ، پس از آن ، من آن را انجام دهد. اما من می توانم
حمل آن به همان اندازه در جامه خود من مفید است. "
"شما نمی شبیه بنده - دختر پس از آن ، شما؟"
"نه ، اما خواهد شد وجود ندارد هیچ کس برای دیدن چیزی است که من شبیه ، به هر حال."
"است که هیچ ربطی به با آن ندارند.
چیزی که ما را به انجام است فقط برای انجام دادن وظیفه ، و در مورد اینکه آیا کسی نگران نباشید
می بیند آن را انجام دهد یا نه. Hain't شما هیچ اصل در همه؟ "
"کلیه حقوق این ، من هیچ چیز نمی گویم ، من بنده و دختر است.
مادر جیم چه کسی است؟ "" من مادرش هستم.
من لباس شب از عمه سالی قلاب. "
"خب ، پس ، شما مجبور به ماندن در داخل کابین ، زمانی که من و جیم برگ است."
"نه چندان.
من لباس پر از کاه جیم و مسائل آن را در بستر خود دراز به نشان دادن مادر خود را
در لباس مبدل ، و "جیم خواهید گان زن سیاه پوست را از من و پوشیدن آن ، و
همه ما می خواهیم با هم فرار.
هنگامی که یک زندانی سبک فرار فرار نامیده می شود.
همیشه به نام تا زمانی که شاه فرار ، f'rinstance.
و همین کار را با پسر پادشاه ، این کار را انجام هیچ تفاوت که آیا he'sa طبیعی را ندارد
یک یا یک غیر طبیعی است. "
بنابراین تام ، او نامه ای نوشت nonnamous ، و من smouched رهبانیت yaller دختر بازی کردن که
شب ، و آن را قرار داده ، و آن را تحت درب جلو ، راه تام به من گفت که راندند.
این گفت :
مراقب باشید. مشکل جوشاندن است.
مواظب تیز نگه دارید. دوست ناشناخته.
شب بعد به ما گیر یک تصویر ، که تام در خون ، از جمجمه و نشانه مرگ و خطر drawed
بر روی درب جلو و شب بعد یکی دیگر از یکی از تابوت بر روی درب عقب.
من یک خانواده در چنین عرق را ببینید.
couldn'ta شده است آنها را بدتر می ترسم اگر جای پر از ارواح بوده است تخمگذاری برای
آنها را که پشت هر چیز و زیر تخت و لرز از طریق هوا.
اگر درب ضرب دیده ، عمه سالی او شروع به پریدن کرد و گفت : "واخ!" اگر چیزی سقوط کرد ، او شروع به پریدن کرد
و گفت : "واخ!" اگر شما اتفاق افتاده است به لمس او ، زمانی که وی به warn't متوجه او انجام می شود
همان ، او می تواند بهیچ وجه روبرو می شود و
راضی است ، چرا که او چیزی پشت سر او اجازه داده شد هر زمان وجود دارد -- بنابراین او
همیشه یک چرخش در اطراف ناگهانی و گفت : "سنجاق قفلی" و قبل از او می خواهم دو سوم
در اطراف او می خواهم به پشت حرکت کردن دوباره ، و می گویند آن
دوباره و او نگران بود برای رفتن به رختخواب ، اما او dasn't راه اندازی.
بنابراین چیزی که بود همکاری خیلی خوب ، تام گفت ، او گفت که او کار چیزی که می بینیم هرگز
رضایت بخش است.
او گفت : آن را نشان داد آن را درست انجام شد. بنابراین او گفت ، در حال حاضر برای برآمدگی بزرگ!
بنابراین صبح روز بعد در رگه هایی از سپیده دم یکی دیگر از نامه آماده ، و
تعجب آنچه که ما با آن بهتر انجام دهید ، چرا که ما شنیده ام آنها را در شام آنها می گویند
رفتن به سیاه پوست در سازمان دیده بان در هر دو درب ، تمام شب.
تام او رفت رعد و برق ، میله به جاسوسی در اطراف و سیاه پوست در پشت درب بود
خواب و او آن را در پشت گردن او گیر کرده و برگردد.
این نامه گفت :
آیا من خیانت نیست ، من مایل به دوستی با شما.
باند desprate از cutthroats از بیش از در سرزمین هند رفتن به سرقت وجود دارد
کاکاسیاه فراری خود را به شب ، و آنها شده اند تلاش برای ترساندن شما را به عنوان شما خواهد شد
ماندن در خانه و زحمت آنها را.
من یکی از این باند ، اما باید religgion و مایل هستید آن را ترک کرده است و منجر
دوباره زندگی صادقانه و طراحی helish خیانت.
دزدکی حرکت کردن از northards ، در امتداد نرده ها ، در نیمه شب دقیق ، با کاذب
های کلیدی ، و در کابین کاکاسیاه بروید تا او را بگیرد.
من به یک قطعه و ضربه شاخ قلع اگر من هر گونه خطر ، اما جا که من
BA مثل یک گوسفند به زودی آنها به عنوان در و در همه ضربه نیست و پس از آن در حالی که آنها
زنجیر را سست ، شما لغزش وجود دارد
و آنها را قفل در ، و می تواند آنها را در leasure خود بکشند.
هیچ چیز انجام نشده است اما تنها راه من به شما می گویم ، اگر شما آنها را سوء ظن
چیزی و بالا بردن صدای بلند مثل سرفه ، jamboreehoo.
من هیچ پاداش آرزو نیست ، اما برای من کار درست را انجام داده اند.
دوست ناشناخته.
>
فصل XL.
ما بود احساس خیلی خوب بعد از صبحانه ، و در زمان قایق رانی من رفت و در طول رودخانه
ماهیگیری ، با ناهار و زمان خوبی بود ، و در زمان نگاهی به قایق و در بر داشت
کلیه حقوق خود ، و به خانه دیر به شام ،
و آنها را در چنین عرق و نگرانی آنها نمی دانستند که پایان آنها بود
ایستاده در ، ساخته شده و ما حق خاموش دقیقه ما شام انجام شد به رختخواب ، و
به ما بگویید چه مشکل بود ، و
بر روی یک کلمه در مورد نامه ای جدید هرگز اجازه دهید ، اما لازم نیست که ، چون ما به عنوان knowed
زیادی در مورد آن را به عنوان کسی بود ، و در اسرع وقت ما نیمی تا از پله ها بود و او را به عقب بود
تبدیل شده که ما برای کمد دخمه ام افت و
لود کردن یک ناهار خوب و در زمان آن را به اتاق ما و به رختخواب رفت ، و در مورد
یازده نیم گذشته ، و تام قرار داده بر روی لباس عمه سالی است که او به سرقت برده و قرار بود
برای شروع با ناهار ، اما می گوید :
«کره؟" من گذاشته یک تکه بزرگ از آن را ، "من می گوید :" بر روی یک
قطعه ای از ذرت ، نان شیر مال "" خب ، شما سمت چپ آن گذاشته ، سپس -- آن نمی باشد.
اینجا کلیک کنید. "
"ما می توانیم همراه بدون آن ،" من می گوید. او می گوید : "ما می توانیم همراه با آن ، بیش از حد" ؛
"فقط به شما کشویی پایین دخمه و آن را واکشی. و سپس بحال گردش راه رفتن راست پایین میله رعد و برق
و به همراه.
من و چیزهای نی را به لباس های جیم مادرش برای نشان دادن در
پنهان ، و آماده شود به مانند گوسفند BA و پرتاب به زودی به شما به عنوان گرفتن وجود دارد. "
بنابراین او می رفت ، و دخمه پایین رفت I.
تکه بزرگ کره ، بزرگ به عنوان مشت فرد ، جایی که من آن را ترک کرده بودند ، بنابراین من در زمان
اسلب از ذرت ، نان شیر مال با آن را در ، و بلود از نور من ، و شروع به پله ها بسیار
یواشکی ، و تا طبقه همکف همه
حق است ، اما در اینجا می آید عمه سالی با یک شمع و من کامیون را در کلاه من کف ،
و کف کلاه من در سر من ، و دوم بعد او به من و او می گوید :
"شما شده ، انبار؟"
"Yes'm." "آنچه شما انجام شده است پایین وجود دارد؟"
Noth'n. "" NOTH'N! "
No'm. "
"خب ، پس ، چه صاحب شما به پایین وجود دارد این وقت شب؟"
"شما نمی دانید" من می توانم از "متر نمی دانم"؟
است که راه به من پاسخ نیست.
تام ، من می خواهم به دانستن آنچه که شما انجام شده است پایین وجود دارد. "
"من hain't انجام شده است یک چیز واحد ، مسخره ، من به بخشنده امیدواریم که اگر من کرده اند."
من بازشناخت او می خواهم به من اجازه رفتن در حال حاضر ، و به عنوان یک چیز generl او را ، اما من s'pose وجود دارد
بسیاری از چیزهای عجیب و غریب رفتن بر روی او فقط در عرق در مورد هر چیز کمی بود
که warn't حیاط چوب راست ، پس او می گوید ، بسیار تصمیم گرفت :
"شما فقط به اتاق که تنظیمات مارس و ماندن در آنجا تا من می آیند.
شما به چیزی است که شما هیچ کسب و کار را به شده است ، و من غیر روحانی من پیدا کردن آنچه در آن است
قبل از اینکه من با شما انجام می شود. "آن خانم به من رفت که من در را باز کرد و
راه می رفت به اتاق تنظیمات.
من ، اما جمعیت وجود دارد! پانزده کشاورزان ، و هر یکی از آنها بود
اسلحه. من قوی ترین بیمار بود ، و slunk به
صندلی و تنظیم کردن.
آنها بود تنظیم اطراف ، از برخی از آنها در صحبت کردن کمی در صدا کم ، و همه
از آنها را بی قرار و مضطرب ، اما تلاش برای شبیه آنها warn't ، اما من به آنها knowed
بود ، زیرا آنها همیشه مصرف شد
کلاه خود ، و قرار دادن آنها ، و خاراندن سر خود را ، و تغییر آنها
کرسی ، و بی مهارت همراه با دکمه های آنها. من warn't آسان خودم ، اما من را ندارد
کلاه ، همان.
من آرزو عمه سالی خواهد آمد ، و با من انجام می شود ، و لیس من ، اگر او می خواست
، و اجازه دهید من گرفتن و دور و بگویید تام چگونه ما می خواهم این چیزی که حد بسیار بالایی است ، و آنچه
غرش hornet's - لانه کردیم خودمان را کردم
به ، بنابراین ما می تواند متوقف را فریب دهد در اطراف راست خاموش و روشن با جیم قبل از
این خارجی از صبر کردم و برای ما آمده است.
در آخر به او می آیند و شروع به من سئوال ، اما من می توانم آنها را پاسخ دهد
راست است ، من دانستم که پایان من بود ، چون این افراد در چنین بی قرار بودن
اکنون که برخی مایل به شروع به سمت راست
کن و ذخیره کردن برای آنها desperadoes ، و گفت که این warn't اما چند دقیقه تا
نیمه شب ، و دیگران تلاش برای بدست آوردن آنها را به دست نگه دارند و صبر کنید برای سیگنال گوسفند ؛
و در اینجا بود عمه pegging دور در
سؤال ، و به من دادن بیش از همه و آماده برای غرق کردن من در آهنگ های من بود که
ترس و محل داغتر و داغتر و کره شروع به ذوب شدن
و اجرا کردن گردن و پشت گوش من ؛
و خیلی زود ، زمانی که یکی از آنها می گوید ، "من برای رفتن و گرفتن در داخل کابین هستم
اولین و راست در حال حاضر ، و ابتلا به آنها را زمانی که آنها می آیند ، "من بیشتر کاهش یافته است و رگه هایی از
کره آمده trickling پایین پیشانی من ،
و مسخره او آن را ببینید ، و چرخش به عنوان یک ورقه سفید ، و می گوید :
"به خاطر زمین ، توجه به با کودک است؟
او مغز ، تب به عنوان ساحل به عنوان شما به دنیا آمد ، و آنها در حال تراوش از! "
و همه اجرا می شود به ، و او snatches کلاه من است ، می آید و خارج از نان و غذا
آنچه از کره چپ بود ، و او مرا ، و مرا در آغوش گرفته ، و می گوید :
"آه ، چه به نوبه خود شما را به من بدهد! و چگونه خوشحال و سپاسگزار هستم که هیچ بدتر است ؛
برای شانس در برابر ما ، و آن باران هرگز اما هرچه ، و زمانی که من می بینم که کامیون
ما می خواهم شما را از دست داده ، برای من شده توسط knowed
رنگ و همه آن را درست مثل مغز شما خواهد بود اگر -- عزیزم ، عزیزم ، whyd'nt به شما بگویم
من بود که آنچه شما پایین است می خواهم در آنجا ، من wouldn'ta مراقبت.
در حال حاضر از به رختخواب cler و lemme نه بیشتر از شما تا صبح! "
من تا پله ها در یک ثانیه ، و پایین میله رعد و برق ، در یکی دیگر ، و رخشان
از طریق تیره برای ساباط.
من به سختی می تواند کلمات من ، من بسیار مشتاق بود ، اما من به تام گفت : به عنوان سریع به عنوان من
می تواند ما باید پرش برای آن در حال حاضر ، و نه یک دقیقه برای از دست دادن -- خانه ای پر از مردان ،
واقع در انجا ، با اسلحه!
چشم او نه تنها تبحر و او می گوید : "نه -- این است که تا؟
است ، نه قلدر! چرا ، Huck ، اگر آن را به انجام بارها ، من
شرط می بندم من می توانم دو صد واکشی!
اگر ما می تواند آن را خاموش قرار دهید تا -- "" بشتابید!
عجله! "من می گوید.
"جیم؟"
"در آرنج شما ، اگر شما در رسیدن به بازوی خود را شما می توانید او را لمس.
او لباس بپوشند ، و همه چیز آماده است. حالا اسلاید و دادن گوسفند
سیگنال. "
اما بعد شنیدیم با پا لگد کردن از مردان از آمدن به درب و شنیده آنها شروع به لکنت زبان پیدا کردن
با پد قفل ، و شنیده ام یک مرد می گویند : "من به شما گفته می شود خیلی زود ، آنها نمی
می آیند -- درب قفل شده است و.
در اینجا ، من برخی از شما را به داخل کابین قفل ، و شما را برای 'EM در تاریکی دراز و کشتن
'EM زمانی که آنها می آیند و بقیه پراکنده در سراسر یک قطعه ، و گوش دادن اگر شما می توانید بشنوید
'EM آینده است."
بنابراین در آنها می آیند ، اما می تواند ما را در تاریکی نمی بینم ، و بیشتر بر روی ما گام زد در حالی که ما بود
hustling به زیر تخت.
اما ما تحت هر حق ، از طریق سوراخ ، سریع اما نرم -- جیم برای اولین بار ، به من
گذشته ، آینده ، و تام بود که با توجه به سفارشات تام.
در حال حاضر ما در trampings چارطاقی ، و شنیده نزدیک خارج شد.
بنابراین ما به درب رخنه کرد ، و تام ما را متوقف وجود دارد قرار داده و چشم خود را به ترک است ، اما
نمی تواند از هیچ چیز ، آن را تا تاریک بود و زمزمه و گفت : او را برای گوش دادن
مراحل بیشتر ، و هنگامی که او
nudged ما جیم سرش باید از اول ، و او را آخرین.
بنابراین ، او مجموعه ای گوش خود را به ترک و گوش و گوش و گوش و
مراحل تراشیدن اطراف خارج وجود دارد در همه زمان ها و در گذشته او با ما nudged ، و ما
ام افت و stooped کردن ، نفس نمی کشد ،
و حداقل سر و صدا گیری نیست ، و یواشکی به سمت حصار در فایل *** تضعیف ،
و به آن همه حق است ، و من و جیم بیش از آن ؛ اما شلوار کوتاه تام catched سریع
تراشه بر روی راه آهن بالا ، و پس از آن او
شنیدن گام های آینده ، بنابراین او به جلو و شل ، که جامعی تراشه ساخته شده و
سر و صدا و به عنوان او را در آهنگ های ما کاهش یافته و شروع به کسی آواز می خواند :
که "چه کسی است؟
پاسخ دهید ، یا من شلیک "اما ما پاسخ دهد! ما فقط افراشتند ما
پاشنه و راندند.
سپس عجله و *** ، *** ، ***! و گلوله نسبتا whizzed اطراف
ما! شنیدیم آنها آواز از :
"در اینجا هستند!
آنها برای رودخانه ام را شکست! پس از 'EM ، پسران ، و به نوبه خود شل سگ!"
بنابراین در اینجا آنها آمده ، کج کردن کج شدن کامل.
ما می توانیم آنها را به خاطر آنها به تن چکمه و فریاد می کشید می شنویم ، اما ما بدون چکمه و لباس
آیا فریاد زدن نیست.
ما در مسیر به آسیاب بود و زمانی که آنها خیلی نزدیک به ما dodged
به بوش و اجازه دهید آنها را برود ، و پس از آن کاهش یافته است در پشت آنها.
آنها می خواهم همه سگ بسته بود ، به طوری که آنها را برای مصرف تامین کردن سارق مسلح ، اما توسط این
کسی زمان تا به حال اجازه دهید آنها را سست ، و در اینجا آنها می آیند ، و مجلس انس پر سر وصدا به اندازه کافی برای
میلیون ، اما آنها سگ ما بود ، تا ما
متوقف شده در آهنگ های ما تا آنها catched و زمانی که آنها آن را ببینید warn't هیچ کس به جز با ما ،
و بدون هیجان آنها را ارائه دهد ، آنها فقط گفت howdy ، و حق جلوتر پاره
به سوی فریاد و clattering و
پس ما تا بخار دوباره ، و همراه پس از آنها whizzed تا ما تقریبا به آسیاب بود ،
و سپس از طریق بوش که در آن قایق رانی من گره خورده بود اصابت کرد ، و hopped و
برای زندگی عزیز به سمت وسط کشیده
رودخانه ، اما هیچ سر و صدا از ما به obleeged را ندارد.
سپس ما را لرزاند ، آسان و راحت ، برای این جزیره که در آن قایق من و ما
می تواند شنیدن آنها را فریاد و پارس سگ ها در یکدیگر تمام بالا و پایین این بانک تا ما بود
چنین فاصله دوری از صداها کم نور و مردند.
و هنگامی که ما بر روی قایق پا من می گوید : "در حال حاضر ، قدیمی جیم ، شما دوباره یک مرد آزاد ، و
من شرط می بندم شما هرگز برده نمی شود نه بیشتر. "
EN کار توانا و خوب آن را wuz ، بیش از حد ، Huck. این ماهسنگ زیبا ، EN آن ماهسنگ انجام برنامه ریزی
زیبا ؛ EN دی نیست هیچ کس خویشاوندان نزدیک دستگاه گوارش طرح DAT ماه 'دن EN مخلوط پر زرق و برق
چه DAT یکی wuz. "
ما همه خوشحال بود که ما می تواند باشد ، اما تام gladdest از همه بود چرا که او تا به حال گلوله
در ساق پای او. هنگامی که من و جیم شنیده ام که ما احساس نمی
عجول و بی پروا به عنوان چیزی که ما قبل است.
این صدمه زدن به او را قابل توجه و خونریزی ، پس ما او را در خیمه مخروطی سرخ پوستان گذاشته و
پاره یکی از پیراهن ها دوک برای پانسمان به او ، اما او می گوید :
"Gimme ژنده پوش ، من می توانید آن را خودم انجام.
در حال حاضر متوقف نمی انجام احمق این اطراف نیست در اینجا ، و فرار از پررونق همراه تا خوش تیپ ؛ مرد
نوردد ، و مجموعه شل او! پسران ، ما آن را انجام ظریف -- کردار ما بود!.
ای کاش ما می خواهم تا به حال دست زدن از لویی شانزدهم ، wouldn'ta وجود ندارد پسر '
سنت لوئیس ، صعود به بهشت را در زندگینامه خود نوشت : نه ، آقا ، we'da whooped
او را در طول مرز -- این چیزی است که we'da
انجام می شود با او -- و آن را فقط به عنوان به عنوان چیزی در همه کاربران انجام می شود ، بیش از حد است.
مرد نوردد -- مرد نوردد "اما من و جیم مشاوره -- و
تفکر.
و بعد از ما می خواهم یک دقیقه فکر ، می گوید : "بگو آن ، جیم."
او می گوید : "خب ، دن ، DIS راه د آن را به من نگاه ،
Huck.
EF ماهسنگ wuz HIM DAT bein 'معتاد به مشروبات رایگان ، EN یکی ER wuz پسران د به دستگاه گوارش شات ، که او
گفت : ، 'برو EN نجات من ، nemmine تقلا دکتر f'r برای نجات یکی عدم؟
آیا DAT مانند تام سایر مریخ؟
آیا او می گویند DAT؟ شما شرط می بندم او را!
خوب ، دن ، جیم gywne است که به آن می گویند؟
نه ، sah -- doan "تکان دادن یک گام out'n جای عدم" dout DOCTOR ، اگر آن را چهل نه
سال! "
من knowed او داخل سفید بود ، و من بازشناخت او می خواهم بگویم آنچه او آن را می گویند -- پس از آن
همه حق بود در حال حاضر ، و من به تام گفت : من برای یک دکتر بود.
او ردیف قابل توجهی در مورد آن مطرح است ، اما من و جیم در گیر کرده و اصلا تو کتش نرفت ، پس
او برای خزیدن و قایق خود را شل بود ، اما ما اجازه نمی دهد
او.
سپس او ما قطعه ای از ذهن خود می دهد ، اما این کار را کرد خوب را انجام ندهید.
بنابراین ، زمانی که او می بیند من قایق رانی آماده ، او می گوید :
"خب ، پس ، اگر شما ملزم به رفتن ، من به شما راه را برای زمانی که شما به بگویید
روستا.
در را بست و چشم بسته پزشک تنگ و سریع ، و او را سوگند به
سکوت به عنوان قبر ، و قرار دادن کیف پول پر از طلا را در دست او ، و پس از آن و گرفتن منجر شود
او را همه در اطراف کوچه پشت و
everywheres در تاریکی ، و سپس او را در قایق رانی واکشی ، در راه roundabout
در میان جزایر ، و او را جستجو و گچ خود را دور از او ، و
هدیه دادن آن به او را تا او را به عقب بر گردیم
به روستا ، و یا دیگری او را با گچ خط کشیدن این قایق ، بنابراین او می تواند دوباره آن را.
این راه همه آنها انجام است. "
من گفتم من می خواهم ، و چپ ، و جیم بود که در جنگل مخفی وقتی که او پزشک
آمدن تا او دوباره رفته بود.
>
فصل XLI. دکتر پیر مرد بود ، بسیار خوب ،
نوع ، به دنبال پیر مرد وقتی که من از او بلند شده است.
من به او گفت من و برادرم در جزیره اسپانیایی شکار دیروز بعد از ظهر بود ،
و بر روی یک قطعه از یک قایق ما در بر داشت معترضان ، و در مورد نیمه شب او باید یک لگد اسلحه خود را
در خواب به او ، برای رفت و او را به ضرب گلوله
در پا ، و ما می خواستیم او را به بیش از وجود دارد و رفع این اشکال ، و می گویند چیزی در مورد
آن ، و نه اجازه دهید کسی می دانیم ، چرا که ما می خواستیم به خانه برمی گردند در این شب ، و تعجب
مردمی.
"چه کسی است مردمی خود را؟" او می گوید. "Phelpses ، پایین ان است."
"آه ، او می گوید. و پس از یک دقیقه ، او می گوید :
"How'd به شما می گویند او رو به ضرب گلوله کشته است؟"
"او تا به حال رویای ،" من می گوید : "و آن او را به ضرب گلوله کشته است."
"رویای منفرد ،" او می گوید. به همین دلیل او را روشن فانوس خود را ، و خود
زین کیف ، و ما آغاز شده.
اما می بیند هنگامی که قایق رانی او مانند نگاه از او نمی -- گفت که او به اندازه کافی بزرگ بود
برای یکی ، اما به نظر نمی آید بسیار امن برای دو نفر.
من می گوید :
"اوه ، شما نیاز دارید می شود afeard ، آقا ، وی حامل سه تن از ما آسان کافی است."
"چه سه؟" ، "چرا من و ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ، و -- و -- و تفنگ ؛
این چیزی است که منظور من است. "
"آه ، او می گوید. اما او پای خود را بر روی لبه بالایی دیوار کشتی قرار داده و
لرزاند او ، و سرش را تکان داد ، و گفت او بازشناخت او به اطراف می خواهم به دنبال یکی از بزرگتر.
اما آنها همه قفل شده است و زنجیر شده بود ، پس او در زمان قایق رانی من ، و گفت : من تا چند لحظه منتظر بمانید
او می آیند ، و یا من به اطراف می تواند به شکار بیشتر ، و یا شاید من بهتر است به پایین خانه و
آنها را برای تعجب آماده اگر من می خواستم.
اما من گفتم : من نداشت ، بنابراین من به او گفتم چقدر برای پیدا کردن قایق ، و سپس به او آغاز شده است.
ایده خیلی زود رخ داد.
من به خودم می گوید ، spos'n او می تواند که پا فقط در سه ثابت نمی Shakes و دم گوسفند
همانطور که گفته است؟ spos'n که به او سه یا چهار روز طول می کشد؟
چه می خواهیم انجام دهیم این -- وضع در اطراف وجود دارد تا او به شما اجازه می دهد تا گربه را از گونی بیرون؟
نه آقا من می دانم آنچه من انجام دهید.
من صبر کنید ، و زمانی که او می آید و اگر او می گوید : او به هر تر من پایین
، بیش از حد وجود دارد ، اگر من شنا و خواهیم برد و کراوات او را ، و نگه داشتن او ، و هل پایین
رودخانه و زمانی که تام با او انجام می شود
خواهیم به او آنچه ارزش آن را دارد بدهد ، و یا همه ما ، و سپس اجازه دهید او را در ساحل.
پس من را به یک چوب ، شمع رخنه کرد به گرفتن برخی از خواب ، و دفعه بعد من waked
خورشید دور تا بر سر من!
من به ضرب گلوله و به خانه دکتر می رفتند ، اما آنها به من گفتند او دور می خواهم در رفته
شب برخی از زمان و یا دیگر ، و warn't برگشت نشده است.
خوب ، من فکر می کند ، که به نظر می رسد قدرتمند بد برای تام ، و من برای حق جزیره حفاری از
خاموش است.
بنابراین دور راندند ، و تبدیل این گوشه میمیره ، و نزدیک به سر من را به عمو rammed
معده سیلاس! او می گوید :
"چرا ، تام!
جایی که شما تمام این مدت ، شما حقه بازی؟ "" من hain't هیچ جا شده است ، "من می گوید :" تنها
فقط شکار برای کاکاسیاه فراری -- من و ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ".
"چرا ، هر جا که شما بروید؟" او می گوید.
: "عمه شما توانا و ناراحت شده است." "او لازم نیست ، من می گوید ،" چون ما بود
درست است.
ما به دنبال مرد و سگ ، اما ما پیشی جستن آنها ، و ما آنها را از دست داده ، اما ما فکر
ما آنها را بر روی آب شنیده می شود ، بنابراین ما قایق رانی و پس از آنها در زمان و عبور
بر این ، اما می تواند چیزی از آنها را پیدا کند ، پس
ما در طول تا ساحل cruised تا رسیدیم نوع از خستگی و ضرب و شتم و گره خورده است تا.
قایق رانی و به خواب رفت ، و تا حدود یک ساعت پیش هرگز waked و پس از آن ما paddled
بیش از اینجا به شنیدن اخبار ، و ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی در
دفتر پست برای دیدن آنچه که او می تواند بشنود ، و من یک شاخه به چیزی به
خوردن برای ما ، و پس از آن ما رفتن به خانه. "
بنابراین پس از ما به دفتر پست رفت تا "سید" ، اما درست مثل من suspicioned ، او warn't
وجود دارد ، پس پیر مرد او نامه ای از دفتر خارج کرده ، و ما منتظر چندی دیگر ،
اما ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی به وجود آمده باشد تا پیر مرد گفت ،
آمده است همراه ، اجازه دهید پا ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی به آن خانه ، و یا قایق رانی آن ، زمانی که او را فریب دهد به اطراف انجام می شود رو -- اما ما
که سوار.
من نمی توانستم او را به به من اجازه ماندن و منتظر ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ، و او گفت warn't استفاده در
و من باید آمده است همراه ، و اجازه دهید عمه سالی که همه ما حق بود.
وقتی رسیدیم خانه عمه سالی بود که خوشحالم به من به او خندید و گریه هر دو ، و
در آغوش گرفته ، من ، من و یکی از آنها lickings hern که به shucks مقدار را بدهد ، و
گفت : او می خواهم خدمت به ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی همان زمانی که او می آیند.
و مکان آلو کامل از کشاورزان و همسران کشاورزان بود ، به شام و چنین دیگری
تق تق بدن شنیده هرگز. قدیمی خانم Hotchkiss بدترین بود ؛ او
زبان بود که در همه زمان ها است.
او میگوید : "خوب ، خواهر فلپس ، من غارت که
کابین هوا ، 'من b'lieve کاکاسیاه دیوانه بود.
من به خواهر Damrell می گوید : -- didn't I ، خواهر Damrell -- آواتار I ، او دیوانه ، s'I -- آنها
بسیار کلمات من است. تمام Hearn یکی من : او دیوانه است ، s'I.
همه چیز را نشان می دهد آن ، s'I.
نگاه کنید که هوا سنگ چاقو تیز کنی ، s'I ؛ می خواهم برای گفتن به ME't T هر cretur در ذهن حق خود
'goin' به دستمالی کردن همه آنها چیزهای دیوانه را بر روی سنگ چاقو تیز کنی ، s'I؟
در اینجا sich 'N' sich یک فرد busted قلب او ؛ 'N' اینجا 'N' همراه برای pegged
سی و هفت سال ، 'N' همه که -- کسی لوئیس ، 'natcherl پسر O N' sich everlast'n
rubbage.
او با شاقول ازمودن دیوانه ، s'I آن چیزی است که من در میله محل می گوید ، آن چیزی است که من در می گوید
میانه ، 'N' آن چه من می گوید تاریخ و زمان آخرین 'N' تمام وقت -- دیوانه -- دیوانه "کاکاسیاه
Nebokoodneezer ، s'I. "
"نگاه" که در آن هوا و نردبان ساخته شده out'n ژنده پوش ، Hotchkiss خواهر "قدیمی خانم می گوید :
Damrell "چه در نیکی نام O' می تواند او را همیشه می خواهید -- "
"کلمات بسیار sayin' دیگر پیش th'n این دقیقه به Utterback خواهر ،
'N' او به شما تا خودش بگوید.
SH - او ، در هوا نردبان دستمال ، SH - او نگاه کنید ؛ 'N' s'I ، بله ، در آن نگاه کنید ، s'I --
می تواند او را به عنوان آن می خواست ، s'I. SH - او ، خواهر Hotchkiss ، SH - او -- "
اما چگونه در nation'd آنها تا کنون در آن وجود دارد که سنگ چاقو تیز کنی دستگاه گوارش ، به هر حال؟
'N' که که هوا را حفر سوراخ؟ 'N' -- "
"واژه های بسیار من ، Brer Penrod!
من sayin' - A -- تصویب که هوا ساسر O -- به m'lasses ، نویسنده نیست؟ من sayin 'بود
خواهر Dunlap ، jist این دقیقه ، چگونه این کار را انجام دادیم سنگ چاقو تیز کنی آنها دستگاه گوارش در آن وجود دارد ، s'I.
بدون کمک ، ذهن شما -- 'thout HELP!
که TIS wher '.
به من بگو ، s'I نیست ؛ کمک WUZ وجود دارد ، s'I. 'N' 'wuz کمک فراوان وجود دارد ، بیش از حد ، s'I ؛
بن ther - helpin یک دوجین که کاکاسیاه ، 'N' من دراز من پوست هر کاکاسیاه آخرین
این محل ، اما من می خواهم پیدا کردن که آن را انجام داده ، s'I ، 'N' علاوه بر این ، s'I -- "
"یک دوجین به شما می گوید : -- چهل و couldn'ta انجام می شود هر چیزی که انجام شده است.
نگاه کنید آنها را مورد چاقو اره و چیز ، خسته کننده آنها ساخته شده است ، نگاهی به آن
نگاهی که سیاه پوست ساخته شده out'n تخت پا با 'متر ، کار یک هفته برای شش مرد اره ؛
نی روی تخت و نگاه -- "
"شما را به خوبی ممکن است آن را ، می گویند Brer هایتاور! این jist به عنوان یک sayin 'به Brer فلپس ،
خود خودش. S'e ، چه چیزی شما را از آن فکر می کنم ، خواهر
Hotchkiss ، s'e؟
فکر می کنم 'O ، Brer فلپس ، s'I؟ فکر می کنم O که تخت پا اره کردن که یک راه ،
s'e؟ فکر می کنم از آن ، s'I؟
من ذخیره کردن آن خود را با اره صاف هرگز خاموش ، s'I -- یک نفر دیگر آن را با اره صاف ، s'I ؛ که به نظر من ،
آن را و یا ترک آن ، آن را mayn't هیچ تعداد دفعات مشاهده ، s'I ، اما sich به عنوان 'T است ، از آن من است
نظر ، s'I ، 'N' اگر هر k'n بدن شروع
بهتر یکی ، s'I ، اجازه انجام این کار او را ، s'I ، که همه.
من به خواهر Dunlap ، s'I می گوید : -- "
"چرا سگ گربه من ، آنها باید بن *** کامل خانه O' در آن وجود دارد هر شب
چهار هفته به انجام همه این کارها ، خواهر فلپس.
نگاه کنید که پیراهن -- هر اینچ گذشته از آن با مخفی آفریقایی writ'n kivered
انجام شده با خون! باید متر بن UV قایق الواری در آن حق همراه ،
تمام وقت ، amost.
چرا ، من می خواهم دو دلار به آن را به من بخواند ، 'N' برای *** که نوشت
آن ، من کم من را 'N' شلاق 'متر t'll --" "مردم به او کمک کند ، Marples برادر!
خوب ، من روی چیزی حساب کردن شما را می خواهم فکر می کنم اگر you'da در این خانه به پشت در حالی که یک بوده است.
چرا ، آنها به سرقت برده همه چیز آنها می تواند دست خود را بر غیر روحانی -- و ما از تماشای تمام
زمان ، ذهن داشته باشند.
آنها که پیراهن حق خاموش درجه خط به سرقت برده! و برای که برگه آنها ساخته شده
نردبان پاره پاره کرد ن از ، 'وجود ندارد گفتن چند بار آنها سرقت نیست که نیست ؛
آرد ، و شمع و شمعدان ، و
قاشق ، و گرم شدن ، تابه قدیمی و هزار چیز که من در طاق نیسان گذاردن در حال حاضر ، و
لباس جدید من روی پارچه و من و سیلاس و ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی من و تام در روز دیده بان ثابت
و شب بود که من به شما میگوید ، و نه
پنهان کردن یک از ما می تواند و نه مو و نه دید و نه صدای آنها را بگیرد و در اینجا در
در آخرین لحظه ، حقیقت و ببین شما ، آنها درست در زیر بینی ما و احمق ما اسلاید ، و
نه تنها احمق ایالات متحده اما قلمرو ***
سارق مسلح بیش از حد ، و actuly می شود دور با آن کاکاسیاه سالم و امن را ، و با
شانزده مردان و بیست و دو سگ راست بر روی پاشنه بسیار خود را در آن زمان بسیار است!
من به شما بگویم ، آن را فقط موی چتری از هر چیزی من تا کنون از شنیده است.
چرا SPERITS couldn'ta انجام بهتر و بدون دقیق.
و من روی چیزی حساب کردن آنها باید sperits شده است -- به خاطر سگ ، شما می دانید ما ، و "وجود ندارد
بهتر ، آنها را سگ در مسیر "متر هرگز کردم یک بار!
شما توضیح دهید که اگر شما می توانید -- هر یک از شما "!
"خب ، آن را نشانی از ضرب و شتم --" "قوانین زنده ، من هرگز --"
"پس من ، به من wouldn'ta کمک --"
"خانه دزد و به عنوان --" "Goodnessgracioussakes ، I'da بن afeard
زندگی در sich -- "
'Fraid برای زندگی -- به همین دلیل ، من این بود که ترس من به سختی dasn't به رختخواب بروید ، یا ، یا دراز
پایین ، و یا مجموعه ، Ridgeway خواهر.
چرا ، آنها می خواهم خیلی سرقت -- چرا ، sakes خوبی ، شما می توانید حدس بزنید که چه نوع از دست پاچگی
توسط من در نیمه شب هم بود می آیند شب گذشته است.
من به بخشنده امیدوارم که اگر من warn't ترس آنها می خواهم برخی از 'O خانواده سرقت!
من فقط به آن پاس من هیچ دانشکده استدلال نه بیشتر بود.
این احمقانه به اندازه کافی کن به نظر می رسد ، در طول روز ، اما من به خودم می گوید ، وجود من
دو پسر فقیر خواب ، راه تا پله ها در آن اتاق تنها و بیکس ، و من به اعلام
خوبی به من بود که مضطرب 'T I crep' وجود دارد و قفل شده است 'EM!
من هم داشتم. و کسی را.
از آنجا که ، شما می دانید ، هنگامی که شما دریافت می ترسم به این ترتیب ، آن را نگه می دارد و در حال اجرا ، و به دست آوردن
بدتر و بدتر تمام وقت ، و عقل خود را می شود به addling ، و شما را وادار به انجام همه
انواع چیزهایی که وحشی O 'و و توسط شما
فکر می کنم به خودتان ، spos'n من یک پسر بچه بود ، و دور کردن وجود دارد ، و درب نمی باشد.
قفل شده است ، و شما -- او متوقف شد ، به دنبال نوع از تعجب ، و سپس او تبدیل او
سر به دور کند ، و هنگامی که چشم او را روشن بر من -- من و در زمان پیاده روی.
می گوید که من به خودم ، من بهتر می تواند توضیح دهد چگونه ما آمده ایم تا در آن اتاق نمی شود صبح امروز
اگر من به یک طرف و مطالعه را بر آن کمی.
بنابراین من آن را انجام داده است.
اما من dasn't خز بروید یا she'da برای من فرستاد.
و هنگامی که آن را در اواخر روز تمام مردم رفت ، و سپس من در آمده و به او گفت
سر و صدا و تیراندازی waked من و "سید" و درب قفل شده بود ، و ما
می خواستم ببینم سرگرم کننده ، بنابراین ما رفت
رعد و برق ، میله ، و هر دو از ما کمی صدمه دیده است ، و ما هرگز نمی خواهید امتحان کنید به
که نه بیشتر.
و سپس من در رفت و به او گفت تمام آنچه که من به عمو سیلاس گفت : قبل و پس از آن او گفت
او می خواهم ما را ببخش و شاید آن همه حق است به اندازه کافی بود به هر حال ، و در مورد چه بدن
ممکن است انتظار داشت از پسران ، برای همه پسران بود
خیلی ادم بی پروا زیادی به عنوان خز که او می تواند ، و به همین ترتیب ، تا زمانی که هیچ آسیبی به حال نمی آیند
از آن ، او مورد قضاوت قرار او بهتر است در زمان خود قرار داده که سپاسگزار ما زنده و سالم بود
و او به ما هنوز هم ، به بیش از آنچه که گذشته و انجام به جا از fretting.
بنابراین پس از او مرا بوسید و من بر سر بصورت تماسهای مکرر ، کاهش یافته و به نوعی از قهوه ای
مطالعه و خیلی زود میپرد ، و می گوید :
"چرا ، lawsamercy ، آن را بیشتر شب است ، و ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی هنوز نرسیده است!
آنچه که پسر تبدیل به "من شانس من ؛ بنابراین من پرش به بالا و می گوید :
"من اجرا به شهر و گرفتن او ،" من می گوید.
"هیچ شما نیست ،" او می گوید. "شما wher راست' شما باقی بماند. ONE.
به اندازه کافی توان در یک زمان از دست داده است.
اگر او به شام در اینجا نیست ، دایی تان خواهید بروید. "
خب ، او warn't در آنجا به شام ، تا درست پس از شام عمو رفت.
او دوباره در مورد ده کمی مضطرب و در سراسر مسیر تام به حال اجرا نشده است.
عمه سالی یک معامله خوب ناراحت بود ، اما عمو سیلاس او گفت : warn't وجود ندارد
مناسبت -- پسر خواهد شد پسران او گفت ، و شما خواهید دید این یکی به نوبه خود در
صبح همه صدا و حق.
بنابراین او راضی می شود. اما او گفت که او می خواهم برای او در حالی که راه اندازی
به هر حال ، و نگه داشتن سوختن نور ، بنابراین او می تواند آن را ببینید.
و پس از آن زمانی که من رفتم تا به رختخواب او آمد تا با من و ذهن شمع او ، و جمع
من در mothered و من خیلی خوب من احساس معنا ، و مانند من می تواند او را در صورت به نظر نمی آید ؛
و او را روی تخت و صحبت با
من یک مدت طولانی ، و گفت چه پر زرق و برق پسر ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی شد ، و به نظر نمی رسد که بخواهد
تا کنون صحبت کردن در مورد او را متوقف نگه داشته و به پرسش از من در هر حال حاضر و پس از آن اگر من محسوب
او می تواند ، از دست رفته رو و یا صدمه دیده ، و یا شاید
drownded ، و ممکن است تخمگذار در این دقیقه somewheres رنج می برند یا مرده ، و
او توسط او به او کمک کند ، و به طوری اشک می چکه پایین خاموش ، و من
به او بگویید که ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی همه حق بود ، و
خانه در صبح ، مطمئن ، و او را دست من ، فشار و یا شاید من بوسه و به
من به آن می گویند دوباره ، و می گویند آن نگه دارید ، چرا که آن را انجام داده خوب او ، و او را در تا بود
مشکل بسیار.
و زمانی که او بود دور او را در چشم من نگاه بسیار پایدار و ملایم است ، و می گوید :
درب قفل شده است ، تام ، و پنجره و میله وجود دارد ، اما
شما خوب است ، شما نمی؟
و شما نمی خواهد رفت؟ به خاطر من. "
قوانین می داند من می خواستم برای رفتن بد به اندازه کافی در مورد تام ، و شد همه به قصد ، اما
پس از آن من wouldn'ta رفت ، برای پادشاهی نیست.
اما او در ذهن من بود و تام در ذهن من بود ، بنابراین من خواب بسیار بیقرار است.
و دو بار رفتم پایین میله را در شب ، و اطراف جلوی تضعیف ، و ببینید
او در آنجا تنظیم شده توسط شمع او را در پنجره با چشم او را به سمت جاده و
اشک در آنها ، و من آرزو من می توانم انجام دهید
چیزی برای او ، اما من می توانم ، نه تنها به قسم می خورم که من هرگز نمی کنند ، چیزی برای
اندوهگین او را هر بیشتر.
و بار سوم من در سحرگاه waked ، و داخل است و فقدان پایین ، و او وجود ندارد ، و او را
شمع بود به خارج و قدیمی خود سر خاکستری استراحت در دست او بود ، و او بود
خواب.
>
فصل XLII.
پیر مرد بالای شهر دوباره قبل از صبحانه ، اما می تواند بدون پیگیری می کنید
تام و هر دو آنها تعیین شده در جدول تفکر ، و گفت : نه هیچ چیز ، و
به دنبال سوگوارانه ، و قهوه خود را سرد ، و خوردن هر چیزی است.
و و پیر مرد می گوید : "آیا من به شما این نامه به من بدهید؟"
"چه نامه ای؟"
"یکی من رو دیروز از دفتر پست خارج است."
"نه ، شما انجام بدهد هیچ نامه ای به من نیست." "خب ، من باید آن را فراموش کرده است."
به همین دلیل او rummaged جیب خود ، و پس از آن می رفت somewheres جایی که او آن را گذاشته بود ،
و آن را برداشته ، و هدیه دادن آن به او. او میگوید :
"چرا ، آن را از سنت
پترزبورگ -- آن را از SIS "من اجازه داد یکی دیگر از پیاده روی به من خوب انجام دهد ؛
اما من نمی توانستم به هم بزنید. اما قبل از او ممکن است شکسته شود ، او آن را باز کنید
کاهش یافته و اجرا -- برای او چیزی را ببینید.
و I. تام ساویر بر روی یک تشک بود ؛ و
دکتر قدیمی ، و جیم ، در لباس او را روی پارچه ، با دست خود پشت سر او گره خورده است ؛ و بسیاری
از مردم است.
من نامه ای را مخفی کردند در پشت اولین چیزی که می آیند دستی ، و عجله.
او خودش را در تام پرتاب شود ، گریه ، و می گوید : «اوه ، او مرده ، او مرده است ، من می دانم که او
مرده! "
و تام به او تبدیل سر خود را کمی ، و muttered چیزی یا دیگر ، که نشان داد
او در ذهن حق خود warn't ؛ سپس او پرت دست او ، و می گوید :
«او زنده است ، خدا را شکر!
و این به اندازه کافی! "و او به بوسه از او را ربوده و برای خانه پرواز برای دریافت
تخت آماده شود ، و دستورات پراکندگی راست و چپ در *** و هر کسی دیگری را ، به عنوان
سریع به عنوان زبان او می تواند ، هر پرش از راه.
من به دنبال مردان به آنها بود که با جیم و دکتر قدیمی
و عمو سیلاس بعد از تام به خانه به دنبال.
مرد بسیار عصبانی بود و برخی از آنها می خواست به آویزان جیم برای مثال برای همه
*** دیگر در اطراف وجود دارد ، به طوری که آنها خواهد بود نه در تلاش برای اجرای دور مانند جیم
انجام شده ، و ساخت این قایق از مشکلات ،
و حفظ تمام خانواده اغلب برای روزها و شب ها به مرگ می ترسم.
اما دیگران گفتند ، این کار را انجام دهید ، آن را نمی پاسخ در همه ، او با ما نیست
کاکاسیاه ، و صاحب او را به نوبه خود و ما را برای او پرداخت ، مطمئن شوید.
به طوری که آنها را کمی سرد می شود ، چون مردم که همیشه اضطراب
برای آویزان یک سیاه پوست که hain't انجام درست و مناسب است که همیشه آنهایی که نمی باشد.
ترین اضطراب برای او پرداخت زمانی که آنها رضایت خود را از او.
آنها ملعون جیم considerble ، هر چند ، و به او کاف یا دو طرف سر یک بار به من بدهید
در حالی که ، اما جیم هیچ چیز گفت : هرگز ، و به او اجازه دهید هرگز به من ، و آنها در زمان
او را به همان کابین ، قرار داده و خود را
لباس ها را بر روی او ، و زنجیر او را دوباره ، و نه به هیچ تخت پا در این زمان ، اما به بزرگ
جزء اصلی هر چیزی را به ورود به سیستم پایین راند ، و زنجیر دست ، بیش از حد ، و هر دو پا ، و
گفت که او به چیزی جز نان warn't
به خوردن آب و بعد از این تا صاحب خود می آیند ، و یا او در حراج فروخته شد چرا که او
در طول معینی از زمان به وجود آمده باشد ، و پر چاله ما و گفت : یک زن و شوهر
کشاورزان با اسلحه باید ایستاده به تماشا
در اطراف در مورد داخل کابین هر شب ، و بول داگ گره خورده است به درب در روز ؛
و در مورد این زمان آنها را از طریق با این کار بود و کاهش تدریجی با استفاده از نوعی
generl خوب خداحافظ cussing ، و پس از آن دکتر قدیمی می آید و طول می کشد نگاه ، و می گوید :
"آیا می شود بدون دستگاه مخصوص ناصاف کردن اشیا بر روی او از شما obleeged به ، چرا که او ain'ta کاکاسیاه بد.
وقتی که من به جایی که من پیدا کردم این پسر من می بینم من می تواند گلوله را کاهش دهد بدون برخی از
کمک ، و او در هیچ شرایط برای من به ترک بروید و از او کمک warn't ؛ و او
کمی بدتر شده و کمی بدتر ، و بعد از
مدت طولانی او از سر او رفت ، و نه اجازه دهید من می آیند و نزدیک او را هر
و گفت : اگر من chalked قایق خود او می خواهم مرا بکشند ، و هیچ پایانی از سفاهت وحشی مانند
است ، و من می بینم من می توانم هر چیزی را انجام دهید در
همه با او ، بنابراین من می گوید ، من به کمک نوعی و دقیقه به من می گوید
این کاکاسیاه از somewheres خزد و می گوید که او به شما کمک ، و او آن را انجام داده ، بیش از حد ، و انجام
آن را خیلی خوب.
البته من به او باید یک کاکاسیاه فراری ، مورد قضاوت قرار است و من آنجا بودم! و من تا به حال وجود دارد.
چوب راست راست در امتداد تمام بقیه روز و همه شب.
این ثابت بود ، من به شما بگویم!
من تا به حال زن و شوهر از بیماران مبتلا به لرز ، و البته من می خواهم دوست به اجرا تا
شهر و دیدن آنها ، اما من dasn't ، به دلیل سیاه پوست را ممکن است دریافت کنید ، و پس از آن من است
به سرزنش ، و در عین حال هرگز یک قایق نزدیک به اندازه کافی برای من به تگرگ.
بنابراین من تا به حال وجود دارد به چوب با سرب مهر و موم کردن تا نور روز صبح امروز ؛ و من مراجعه کنید هرگز
کاکاسیاه که nuss بهتر یا faithfuller بود ، و در عین حال او خطر خود را
آزادی برای انجام این کار بود و همه خسته از ،
بیش از حد ، و من ساده به اندازه کافی او کار کرده اصلی سخت شده به تازگی.
کاکاسیاه برای که من هم دوست داشتم ، من به شما بگویم ، آقایان ، یک سیاه پوست است که می خواهم به ارزش
هزار دلار -- و نوع درمان ، بیش از حد.
من تا به حال همه چیز نیاز داشتم ، و پسر انجام شده بود نیز وجود دارد که او انجام شده در
صفحه اصلی -- بهتر است ، شاید ، چرا که پس از آن بود آرام ، اما من ، با هر دو 'متر وجود دارد در
دست من ، و من تا به حال به چوب تا
در مورد سپیده دم امروز صبح و پس از آن برخی از مردان در قایق های می آیند ، و به عنوان موفق باشید
آن کاکاسیاه تنظیم توسط پالت با سر خود را propped در صدای او زانو
خواب ، بنابراین من آنها را در آرام motioned و
آنها در او تضعیف و برداشت او گره خورده است و او را قبل از او knowed آنچه که او بود
اطلاعات مربوط به ، و ما هیچ مشکلی تا به حال هرگز.
و پسر که در یک نوع از خواب بوالهوس ، بیش از حد ، ما گنگ oars و hitched
قایق و او را بیش از بسیار زیبا و آرام یدک کشیده و سیاه پوست ساخته شده هرگز
حداقل ردیف و نه گفت : یک کلمه از همان آغاز است.
او بد کاکاسیاه ، آقایان نمی باشد و این چیزی است که من در مورد او فکر می کنم ".
کسی بگوید : "خب ، آن را برای تلفن های موبایل بسیار خوب ، دکتر ، من
obleeged برای گفتن دارد. "
سپس دیگر نرم شده کمی ، بیش از حد ، و من توانا و سپاسگزار که قدیمی بود
پزشک برای انجام جیم که به نوبه خود خوب و من خوشحال بود با توجه به قضاوت من
او ، هم ، چون من فکر کردم او تا به حال خوب
قلبی در او بود و یک مرد خوب اولین بار من او را.
سپس همه آنها توافق کردند که جیم بسیار خوب عمل کرده بود ، و شایسته بود به برخی از
اخطار در زمان از آن ، و پاداش است.
بنابراین هر یک از آنها وعده داده شده ، سمت راست خارج و دلچسب است ، که آنها را نمی خواهد او را بدون فحش دادن
بیشتر. سپس آنها بیرون می آید و قفل شده است و او را.
من امیدوار است که آنها می گویند او می تواند یک یا دو زنجیره ای در زمان خاموش را داشته باشید ، زیرا
آنها فاسد شده سنگین بود ، و یا می تواند گوشت و سبزی با نان و آب خود را داشته باشند ، اما
آنها از آن فکر می کنم ، و من آن را بازشناخت
warn't بهترین راه حل برای من در ترکیب ، اما من مورد قضاوت قرار من نخ پزشک را به مسخره
به نحوی یا دیگر در اسرع وقت من رو از طریق قطع کننده بود که تخمگذار تنها جلوتر از
من -- توضیحات ، منظورم این است که چگونه من فراموش
به ذکر است اطلاعات مربوط به ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی شات که زمانی که من گفتن که چگونه او را و من را در آن dratted
شب Paddling به دور شکار کاکاسیاه فراری.
اما من تا به حال هم فراوان است.
عمه سالی او را به اتاق بیمار گیر کرده است در تمام طول روز و تمام شب ، و هر بار من را ببینید
عمو سیلاس mooning اطراف من او را dodged.
صبح روز بعد من شنیدم تام یک معامله خوب بهتر بود ، و آنها گفتند : عمه سالی رفته بود
برای دریافت یک چرت.
بنابراین من به اتاق بیمار ورقه ، و اگر من او را بیدار من بازشناخت ما می تواند قرار داده تا نخ
برای خانواده که شستن.
اما او خواب است ، و خواب خیلی آرام ، بیش از حد و کم رنگ ، نه آتش با آن روبرو
راه او هنگامی که او آمد. پس من مجموعه ای و گذاشته برای او به بیدار.
در حدود نیم ساعت مسخره می آید هواپیمای بی موتوری پرواز در ، و من ، وجود دارد تا بیخ و بن بود
دوباره!
motioned او من است هنوز ، و پایین شده توسط من ، و شروع به زمزمه کرد و گفت ما
همه شاد می شود در حال حاضر ، چرا که تمام علائم درجه اول بود ، و او می شده است
خواب می خواهم که برای همیشه تا زمانی ، و
به دنبال بهتر و peacefuller تمام وقت ، و ده تا یکی از او می خواهم از خواب بیدار خود را در
ذهن حق.
بنابراین ما مجموعه وجود دارد تماشا ، و و با او کمی stirs ، و چشمهایش را باز کرد بسیار
طبیعی ، طول می کشد و نگاه ، و می گوید : "سلام -- چرا ، من در خانه هستم!
چگونه است که؟
قایق "" این همه راست می گوید ، "من است.
"و جیم؟" "همان ،" من می گوید ، اما می تواند آن را می گویند
خیلی عجول و بی پروا.
اما او هرگز متوجه شده ، اما می گوید : "خوب!
پر زرق و برق! در حال حاضر ما همه حق است و امن است!
آیا شما بگویید عمه؟ "
من که قرار بود به می گویند بله ، اما او در لباس پوشیدن و می گوید : "در مورد آنچه ، سید؟"
"چرا ، در مورد راه تمام چیزی که انجام شد"
"همه چیز؟"
"چرا ، تمام چیزی است. نمی باشد ، اما وجود داشته ، چگونه مجموعه ای از فراری
آزاد کاکاسیاه -- من و تام "" مطلوب از کاربری زمین!
تنظیم اجرا -- چه کودک در صحبت کردن در مورد!
عزیزم ، عزیزم ، از سر خود را دوباره "،" NO ، من از سر من نیست ، من می دانم که تمام
آنچه من صحبت کردن در مورد.
ما او را آزاد مجموعه DID -- من و تام است. ما گذاشته به آن را انجام دهد ، و ما آن را انجام داده است.
و ما انجام آن ظریف ، بیش از حد. "
او می خواهم شروع کردم ، و او را چک هرگز ، فقط مجموعه ای و خیره شد و خیره ، و اجازه دهید
او همراه کلیپ ، و من آن را بدون استفاده از warn't من برای قرار دادن شوید.
"چرا ، عمه ، آن را هزینه به ما قدرت کار -- چند هفته پس از آن -- ساعت ها و ساعت ، هر شب ،
در حالی که شما همه در خواب بود.
و ما تا به حال به سرقت شمع ، و ورق ، و پیراهن و لباس خود را ، و قاشق ،
و قلع صفحات ، و مورد چاقو و تابه گرم ، و سنگ چاقو تیز کنی ، و آرد ،
و هیچ پایانی از چیزها ، و شما می توانید
فکر می کنم چه کار آن را به اره ، و قلم ، و کتیبه ، و یک چیز
یا از دیگری ، و شما می توانید نیمی از لذت آن بود فکر نمی کنم.
و ما تا به حال به را تشکیل می دهند عکس از تابوت و چیزهایی ، و نامه nonnamous
از دزدان ، و بالا و پایین میله رعد و برق ، و حفر سوراخ به
کابین ، ساخته شده و از نردبان طناب و ارسال آن
در در پای پخته شده ، و ارسال در قاشق و چیزهایی برای کار با در صحن شما
جیب -- "" رحمت sakes! "
"-- و بار کابین با موش ها و مارها و غیره ، برای شرکت جیم و
سپس شما نگه داشته تام در اینجا تا زمانی با کره را در کلاه خود را که شما می آیند نزدیک
spiling کل کسب و کار ، چون مردان
آمده قبل از ما از داخل کابین بود ، و ما مجبور به عجله ، و آنها به ما شنیده و اجازه دهید
رانندگی در ما و من سهم خودم را ، و ما از مسیر dodged و اجازه دهید از میان رفتن آنها توسط ،
و هنگامی که سگ ها می آیند آنها warn't
در ما علاقه مند است ، اما برای بیشتر سر و صدا می رفتند ، و ما قایق رانی ما ، و ساخته شده برای
قایق ، و که بود ایمن ، و جیم یک مرد آزاد بود ، و ما آن را توسط خودمان انجام می شود ،
و این نه گوشت ، عمه! "
"خوب ، من امثال آن را در همه من روز متولد شنیده هرگز!
پس از آن شما بود ، شما کمی rapscallions ، که ساخت این همه مشکل و
عقل تبدیل همه پاک در داخل و ترس ما همه به ترین مرگ.
من به خوبی مفهوم مثل همیشه من در زندگی من بود آن را 'O شما این بسیار
دقیقه است.
فکر می کنم ، در اینجا به من بوده است ، شب پس از شب ، -- شما فقط به خوبی یک بار ، شما جوان
عبور چیزی را لمس کردن ، و من دراز من قهوهای مایل به زرد قدیمی هری خارج نویسنده O 'هر دو O'! "
اما تام ، او افتخار و با نشاط ، او نه تنها می تواند نگه دارید در ، و زبان او نه تنها
رفتم -- او chipping در ، و تف کردن آتش در تمام طول ، و هر دو از آنها
در یک بار ، مثل گربه کنوانسیون ، و او می گوید :
"خوب ، شما همه لذت بردن شما می توانید از آن در حال حاضر ، برای ذهن شما بگویم اگر من
گرفتن دخالت شما با او دوباره -- "
"دخالت در WHO؟" تام می گوید ، حذف لبخند او و به دنبال
شگفت زده کرد. "با WHO؟
چرا ، کاکاسیاه فراری ، البته.
چه کسی می خواهم شما روی چیزی حساب کردن "تام به نظر می رسد به من بسیار جدی است ، و می گوید؟
"تام ، شما نه تنها من او را به همه حق بود؟
او دور نیست؟ "
"او را" عمه سالی می گوید : "کاکاسیاه فراری؟
'قباله او نیست.
آنها که او پشت ، سالم و امن ، و او در آن کابین باز هم ، در نان و
آب ، و با زنجیره های لود شده ، تا او ادعا کرد و یا به فروش می رسد! "
تام افزایش یافت مربع در بستر ، با چشم خود داغ ، و سوراخهای بینی خود را باز و بستن
مانند آبشش ها ، و آواز می خواند به من : "آنها hain't حق ندارد او را خفه شو!
هل -- و شما را از دست دادن یک دقیقه.
غیرفعال او را سست! او هیچ برده است ، او را به عنوان آزاد به عنوان هر cretur که این زمین راه می رود "!
"آیا کودک چیست؟" "من به معنی هر کلمه ای که من می گویند ، مسخره ، و
اگر کسی نمی رویم ، من بروید.
من knowed او تمام عمر خود را ، و به همین ترتیب تا به تام ، وجود دارد.
قدیمی خانم واتسون دو ماه پیش درگذشت ، و او شرمنده او تا کنون به فروش می رسانند
او را به پایین رودخانه ، و گفت : به طوری ، و او را آزاد در او خواهد شد ".
پس چه بر روی زمین شما می خواهید او را آزاد ، از دیدن او در حال حاضر آزاد شد؟ "
"خوب است که یک سوال ، من باید بگویم ، و درست مثل زنان!
چرا ، من می خواستم ماجراجویی از آن و I'da گردن عمیق در خون به waded -- نیکی
زنده ، عمه پولی! "
اگر او warn't ایستاده سمت راست وجود دارد ، فقط در داخل درب ، به دنبال به عنوان شیرین و
رضایت به عنوان نیمی فرشته پر از پای ، من آرزو می کنم ممکن است هرگز!
عمه سالی شروع به پریدن کرد برای او ، و بیشتر در آغوش گرفته ، سر او را ، و بیش از او گریه ،
و محل به اندازه کافی خوب برای من زیر تخت من پیدا کردم ، برای آن بسیار
شرجی برای ما ، به نظر می رسید به من.
و من peeped ، و در کمی در حالی که تام به عمه پولی را تکان داد خودش را شل و
ایستاده بود به دنبال سراسر در تام بیش از عینک او وجود دارد -- نوع سنگ زنی او را به
زمین ، شما می دانید.
و سپس به او می گوید : : "بله ، شما بهتر است به نوبه خود y'r سر دور --
که اگر من به شما ، تام "" اوه ، من deary "عمه سالی می گوید :" او
تغییر تا؟
چرا که تام نیست ، ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ؛ Tom's -- Tom's -- چرا ، جایی که تام است؟
او در اینجا بود یک دقیقه پیش "" شما که Huck فین -- این چیزی است که
منظور شما
من روی چیزی حساب کردن من hain't افزایش چنین بچه بد ذات و شیطان را به عنوان من تام همه این سال ها او را می دانیم وقتی که من
برای دیدن او. خواهد بود که زیبا howdy انجام است.
بیرون آمدن از زیر آن تخت ، فین Huck. "
بنابراین من آن را انجام داده است. اما احساس عجول و بی پروا.
عمه سالی او یکی از اشخاص مخلوط upest به دنبال من تا کنون می بینیم بود -- به جز یکی ،
و عمو سیلاس بود ، وقتی که او آمد و گفت که همه به او.
این کار به نوعی او را مست ، همانطور که شما ممکن است بگویند ، و او هیچ چیز در تمام بقیه را نمی دانم
روز ، موعظه و خطبه نماز ، جلسه آن شب که به او تند
ruputation ، به این دلیل که قدیمی ترین انسان را در couldn'ta جهانی آن را درک.
بنابراین پولی عمه تام ، او همه چیز در مورد من گفت ، و چه و من تا به حال و به
چگونه می توانم در چنین جایی تنگ بود که هنگامی که خانم فلپس برای تام سایر در زمان -- او
رنده و می گوید : "آه ، برو و با من تماس گرفت
مسخره ، من به آن استفاده می شود در حال حاضر ، و "هیچ tain't نیاز به تغییر" -- که زمانی که عمه سالی
من را برای تام سایر در زمان من تا به حال به آن ایستاده -- warn't هیچ راه دیگری وجود دارد ، و من به او knowed
نمی خواهد ذهن ، زیرا این امر می تواند مهره های
او را ، که رمز و راز ، و او می خواهم ماجراجویی را از آن ، و کاملا
راضی است.
و پس از آن معلوم شد ، و او اجازه دهید در مورد می شود ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی ، و چیزهایی که او می تواند نرم ساخته شده
برای من.
و عمه پولی به او گفت : تام درست بود در مورد خانم واتسون تنظیم جیم رایگان در
او را ، و به همین ترتیب ، اطمینان حاصل کنید به اندازه کافی ، تام سایر بود رفته و در زمان که دچار مشکل و
زحمت کاکاسیاه آزاد آزاد! و من
می تواند همیشه قبل از درک نمی کنند ، تا آن دقیقه و آن بحث ، چگونه او می تواند کمک کند
بدن مجموعه کاکاسیاه با خود آوردن تا است.
خوب ، عمه پولی به او گفت که هنگامی که عمه سالی به او نوشت که تام و ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی
آمد تمام راست و ایمن ، او را به خود می گوید :
نگاه در آن ، در حال حاضر!
من ممکن است آن انتظار می رود ، و اجازه دادن به او را به آن راه بدون کسی او را تماشا.
بنابراین در حال حاضر من برای رفتن و trapse تمام راه را به پایین رودخانه یازده ، صد مایل ، و
پیدا کردن آنچه که creetur تا این زمان ، تا زمانی که من نمی توانستم به نظر می رسد برای به دست آوردن هر
پاسخ از شما در مورد آن. "
چرا ، من از شما هیچ چیزی نشنیده باشد ، می گوید : "مسخره است.
"خب ، من تعجب می کنم! چرا ، من به شما نوشت : دو بار از شما بخواهند آنچه را که شما
می تواند به معنای با ضوابط و زمان اخذ رتبه علمی پژوهشی که در اینجا است. "
"خب ، من هرگز' EM ، SIS. "عمه پولی او را دور می زنند آهسته و
شدید ، و می گوید : "شما ، تام!"
"خوب -- چه" او می گوید ، نوع جوشی است.
"دون T شما چه ME ، شما چیزی خیره چشم -- دست کردن آنها نامه.
"چه نامه؟" "آنها را حروف.
من محدود می شود ، اگر من باید هولت از شما I'll -- "
"آنها در تنه هستید. ، در حال حاضر وجود دارد.
و آنها فقط همان آنها بود زمانی که من آنها را از دفتر است.
من hain't نگاه به آنها ، آنها را لمس hain't.
اما من می خواهم مشکل را knowed ، و من فکر کردم اگر شما در هیچ عجله warn't ، I'd -- "
"خب ، شما نیاز به پوست است ، اشتباه نکنید در مورد آن وجود ندارد.
و من نوشت : یکی دیگر را به شما بگویم من بود و من او s'pose -- "
: : "نه ، دیروز می آیند ، من hain't آن هنوز خوانده شده است ، اما آن را حق همه ، من که
یکی است. "
من می خواستم برای ارائه به شرط دو دلار به او بود نه ، اما من ممکن است برشمرده بود فقط به عنوان
امن نیست. بنابراین من هیچ چیز گفت : هرگز.
>
فصل آخر
اولین بار من catched تام خصوصی من او را پرسید که چه ایده او این بود ، زمان
فرار -- آنچه در آن بود او می خواهم برنامه ریزی برای انجام اگر فرار از کار می کرد همه حق است و او موفق
به مجموعه ای رایگان کاکاسیاه که در حال حاضر آزاد قبل از؟
و او گفت ، آنچه که او در سر او از همان آغاز برنامه ریزی شده ، اگر ما جیم از تمام
امن بود ، برای ما به او اجرا رودخانه بر روی قایق و ماجراهای با سرب مهر و موم کردن به
دهان از رودخانه ، و سپس به او بگوید
در مورد خود آزاد بودن ، و او را به عقب خانه بر روی یک کشتی بخار ، در سبک ، و او را پرداخت
برای زمان از دست رفته او ، و نوشتن کلمه جلو و خارج تمام *** در اطراف ، و
آنها را به او والس به شهر با نور مشعل
در صفوف منظم و برنج باند ، و پس از آن او خواهد بود یک قهرمان ، و به همین ترتیب ما.
اما من محسوب شد و راه آن بود.
ما به حال جیم از زنجیر در هیچ زمان و زمانی که پولی عمه و عمو سیلاس و
عمه سالی چقدر خوب او را کمک کرد که دکتر پرستار تام ، آنها پشته ساخته شده از سر و صدا
بیش از او را ، و ثابت او را تا نخست ، و به
او همه او می خواست برای خوردن ، و یک زمان خوب ، و هیچ ربطی به.
و ما او را تا به حال به اتاق بیمار ، و بحث بالا بود و تام را جیم چهل دلار
برای زندانی برای ما بسیار بیمار و انجام آن را خیلی خوب ، و جیم خوشحال بود
بیشترین به مرگ ، و busted ، و می گوید :
"DAH ، در حال حاضر ، Huck ، آنچه که من به شما بگویم -- چه به شما بگویم من DAH در islan جکسون'؟
من به شما TOLE من breas مودار '، EN د نشانه سازمان ملل به آن ؛ EN I TOLE شما من بن غنی
wunst ، EN gwineter به غنی AGIN ؛ EN آن تحقق یابد ؛ EN heah او است!
DAH ، در حال حاضر! doan "با من حرف بزن -- علائم نشانه ها ، معدن به شما بگویم من EN من knowed JIS' و
'من' ماهسنگ gwineter غنی agin که من stannin heah DIS دقیقه! "
و سپس تام او صحبت همراه و صحبت همراه ، و می گوید ، لو تمام اسلاید سه نفر
از اینجا یکی از این شب ها و ساز و برگ ، و رفتن زوزه ماجراهای
در میان Injuns ، بیش از در قلمرو ،
برای چند هفته یا دو و من می گوید ، همه حق است ، که من مناسب است ، اما من نه
هیچ پولی برای خرید ساز و برگ است ، و من روی چیزی حساب کردن من می توانم هیچ یک از خانه ،
زیرا پاپ اسمیر به احتمال زیاد آن را قبل شده است
در حال حاضر ، و همه به دور از قاضی تاچر و مست آن را.
"نه ، او hain't" ، تام ، می گوید : "این همه وجود دارد رتبهدهی نشده است -- شش هزار دلار و بیشتر و
پاپ همیشه پشت hain't از سال شده است.
. که من می آیند دور ، به هر حال "جیم می گوید ، نوع موقر از :
"او ایید' برگشت بدون ماه ، Huck "من می گوید :
"چرا ، جیم؟"
"Nemmine همین دلیل ، Huck -- اما او ایید' برگشت بدون ماه است. "
اما من در او نگه داشته ، پس در گذشته او می گوید :
"Doan' شما عضو د خانه DAT float'n رودخانه پایین د بود ، EN دی wuz مرد در DAH ،
kivered ، EN EN رفت unkivered او را نداشتم اجازه دهید شما آمده است در؟
، دن ، شما خویشاوندان نزدیک پول یو "زمانی که شما آن را می خواهد ، kase DAT wuz او دستگاه گوارش است."
تام و در حال حاضر ، و گلوله خود را به دور گردن خود را بر روی یک ساعت مچی گارد برای
تماشا کنید ، و همیشه از دیدن چه زمان ، و این کار وجود دارد نه چیزی بیشتر برای
نوشتن در مورد ، و من خوشحالم فاسد از آن ،
چرا که اگر I'da knowed چه مشکل آن را به کتاب من wouldn'ta پنجه آن ،
است و نه رفتن به نه بیشتر.
اما من روی چیزی حساب کردن من به نور برای منطقه ای از بقیه جلو ، چون خاله
سالی او به من اتخاذ و sivilize به من ، و من می توانم آن ایستاده است.
من شده است وجود دارد.
پایان. ارادتمند شما ، HUCK فین.
>