Tip:
Highlight text to annotate it
X
حیوانات زمستان فصل 15
وقتی حوضچه بصورتی پایدار و محکم منجمد شده بودند ، آنها نه تنها فراهم مسیرهای جدید و کوتاهتر به
بسیاری از نقاط ، اما دیدگاه های جدید را از سطح خود را از چشم انداز آشنا اطراف
آنها.
وقتی که من برکه سنگ چخماق عبور ، پس از آن را با برف پوشیده شده بود ، هر چند که من تا به حال اغلب
paddled مورد و skated بیش از آن ، آن را به طوری گسترده ای به طور غیر منتظره و به همین ترتیب عجیب بود که من
فکر می کنم از چیزی جز خلیج Baffin.
تپه لینکلن در اطراف من در اندام یک دشت برفی افزایش یافت ، که در آن من
ایستاده بود قبل از به یاد داشته باشید نه و ماهیگیران ، در فاصله بی حد و حصر
بیش از یخ ، حرکت به آرامی در مورد با
سگ گرگ صفت خود را برای سیلر به تصویب رسید ، و یا Esquimaux ، و یا در آب و هوای مبهم loomed مانند
موجودات افسانه ، و من نمی دانم که آیا آنها غول یا pygmies شد.
من در زمان این دوره زمانی که من رفت و به سخنرانی در لینکلن در شب ، مسافرت ها ، در هیچ
جاده و پاس ندارد خانه بین کلبه خود من و اتاق سخنرانی.
در تالاب ، غاز که در راه من غیر روحانی ، مستعمره از muskrats ساکن و بزرگ خود را
کابین های بالای یخ ، ولو این که هیچ یک دیده می تواند در خارج از کشور زمانی که من به آن گذشتند.
والدن ، که مانند بقیه معمولا برهنه از برف ، و یا با تنها کم عمق و قطع
منحرف بر روی آن ، حیاط من بود جایی که من آزادانه قادر به راه رفتن وقتی که برف نزدیک به دو
متر عمق در سطح جاهای دیگر و روستاییان به خیابان های خود محبوس می شدند.
، به دور از خیابان روستای ، و به جز در فواصل بسیار طولانی وجود دارد ، از
صدای جرنگ جرنگ از سورتمه ، زنگ ها ، من ام افت و ، همانطور که در قریب به اتفاق گوزن حیاط و گام زده skated ،
معلق توسط جنگل های بلوط و سنبه موقر با برف و یا bristling با icicles خم شده است.
برای تلفن های موبایل در شب زمستان ، و اغلب در روز در زمستان ، من شنیده ام بی کس اما
توجه داشته باشید دلپذیر از جغد hooting به طور نامحدود ، چنین صدا را به صورت
زمین یخ زده عملکرد در صورتی که با زده
مضراب مناسب ، بسیار گویش vernacula چوب از والدن ، و کاملا
آشنا به من در گذشته ، هر چند که من هرگز پرنده را دیدم در حالی که آن را آن را ساخت.
من به ندرت درب من در یک شب زمستان بدون شنیدن آن افتتاح شد. Hoo hoo hoo ، hoorer ،
hoo ، به sonorously صدا و سه هجا تا حدودی مانند چگونه لهجه
علامه ، انجام بده ؛ و یا گاهی اوقات hoo ، hoo تنها.
یک شب را در آغاز زمستان ، قبل از حوضچه مسدود است ، حدود نه
ساعت ، من honking با صدای بلند از غاز مبهوت شدم ، و پله به درب ،
شنیده ام صدای بال خود را مانند
جوش وخروش در جنگل آنها کم بیش از خانه ام پرواز.
آنها بیش از تالاب را به سمت پناهگاه نمایشگاه تصویب رساند ، ظاهرا منصرف از حل و فصل شده توسط
نور من ، honking افسر فرمانده دریایی خود را در حالی که با ضرب و شتم به طور منظم است.
ناگهان بی تردید جغد گربه از بسیار نزدیک من ، با خشن ترین و فوق العاده ای
صدای من تا به حال از هر ساکن جنگل شنیده می شود ، پاسخ در فواصل منظم
غاز ، مصمم به عنوان اگر به افشا
و رسوایی این مزاحم از خلیج هادسون با برگزاری نمایشگاه قطب نما بیشتر و
حجم صدا در بومی و BOO - hoo ، او را از افق کنکورد.
چه چیزی شما را توسط هشدار دهنده ارگ در این موقع از شب وقف به من چیست؟
آیا شما فکر می کنید من تا کنون گرفتار چرت زدن در این یک ساعت ، و که من آن را به ریه ها ندارند
و حنجره و همچنین خودتان؟
BOO - hoo ، BOO - hoo ، BOO - hoo! این یکی از هیجان انگیز ترین اختلافات بود من
تا کنون شنیده است.
با این حال ، اگر شما تا به حال گوش تبعیض آمیز بودند ، در آن وجود دارد عناصر کنکورد
از جمله این دشت هرگز دیدم و نه شنیده.
من هم شنیده سیاه از یخ در استخر ، تخت بزرگ من شخص در آن بخشی از
کنکورد ، که اگر آن را در بستر آن بی قراری بود و به نا چار به نوبه خود بر ، آشفته شد
با طمطراق و به آرزوی من بود
waked ترک در زمین شده توسط فراست ، که اگر برخی از یک تیم در حال حرکت بود
در مقابل درب من ، و در صبح شکافهای زمین به یک چهارم از یک
مایل طول و یک سوم از گسترده اینچ.
گاهی اوقات شنیده ام روباه آنها را بیش از برف پوسته رویداد در محدوده زمانی ، در شب مهتاب ،
در جستجوی یک کبک و یا دیگر بازی ، پارس raggedly و demoniacally مانند
سگ جنگل ها ، به عنوان اگر کار با برخی از
اضطراب ، یا به دنبال بیان ، مبارزه برای نور و سگ آشکار و اجرا
آزادانه در خیابان ها ، اگر ما سن را مصرف می کنند به حساب ما ، وجود دارد ممکن است نمی شود
تمدن در میان brutes و همچنین مردان؟
آنها به من به نظر می رسید به اولیه ، نقب مردان ، هنوز بر روی آنها ایستاده
دفاع ، منتظر تحول آن است.
گاهی اوقات یکی از نزدیک به پنجره من آمد ، به جذب نور من ، barked حیله گر
لعنت به من ، و سپس عقب نشینی.
معمولا سنجاب قرمز (Sciurus Hudsonius) مرا در سپیده دم waked ، coursing
بیش از سقف و بالا و پایین طرف از خانه ، تا اگر از جنگل فرستاده شده برای
این هدف.
در این دوره از زمستان نیم پیمانه وزن کردن گوش ذرت شیرین ، که من را دور انداخت
حال کردم رسیده ، بر روی برف پوسته توسط درب من بود و با تماشای سرگرم
حرکات حیوانات مختلف که توسط آن baited شد.
در گرگ و میش و شب ، خرگوش آمد به طور منظم ساخته شده و یک وعده غذای دلچسب.
در تمام طول روز سنجاب قرمز آمد و رفت ، و من سرگرمی های زیادی را فراهم توسط
مانور خود را.
که در ابتدا رویکرد احتیاط از طریق بلوط درختچه ، در حال اجرا بر برف ، پوسته
متناسب و شروع به مانند برگ دمیده شده توسط باد ، در حال حاضر چند قدم به این ترتیب ، با
سرعت فوق العاده و اتلاف انرژی ، ساخت
عجله غیر قابل تصور با خود به نام "trotters" ، که اگر آن را برای شرط بندی کننده ، و در حال حاضر به عنوان بسیاری از
قدم در آن راه است ، اما بیش از نیمی از یک میله در یک زمان گرفتن هرگز ؛ و سپس
ناگهان pausing با مضحک
بیان و سامرست بلاعوض ، که اگر تمام چشم ها در جهان شد چشم در
او را -- برای تمام حرکات سنجاب ، حتی در انفرادی recesses
جنگل ، تماشاگران به همان اندازه به عنوان کسانی که این مفهوم را میرسانند
رقص یک دختر -- اتلاف وقت بیشتری را در تاخیر و ژرفی از را
بسنده به راه رفتن تمام فاصله -- من یک پیاده روی را دیدم -- و پس از آن ناگهان ،
قبل از اینکه شما می توانید از جک رابینسون ، او گفت
خواهد بود در بالای کاج زمین جوان ، سیم پیچ ساعت خود را و عتاب تمام
تماشاگران خیالی ، soliloquizing و صحبت کردن را به تمام جهان را در همان
زمان -- بدون هیچ دلیل است که من می توانم تا کنون
شناسایی ، و یا خود او آگاه بود ، من شک دارم.
او در طول ذرت ، رسیدن و انتخاب یک گوش شنوا و مناسب ، تفتیش و جستجو کردن در مورد در
همان راه trigonometrical نامشخص به چوب بالاترین چوب ، شمع من ، قبل از
پنجره من ، جایی که او در صورت به من نگاه ،
و برای ساعت نشستن وجود دارد ، تامین خود را با گوش جدید از زمان به زمان ، nibbling
در ابتدا voraciously و پرتاب cobs نیمه برهنه در مورد ؛ تا او در طول رشد
گوشت یا خوراک لذیذ هنوز هم و با غذا خود را بازی ،
چشیدن تنها در داخل هسته ، و گوش ، که متعادل در طول برگزار شد
استیک توسط یکی پنجه ، از درک بی دقتی خود را تضعیف و به زمین سقوط کرد ، زمانی که او را
نگاه در آن با بیان مضحک
از عدم قطعیت ، به عنوان اگر مشکوک است که آن را به حال زندگی ، با یک ذهن نیست که آیا
به آن را دریافت ، و یا جدید ، یا می شود خاموش ، در حال حاضر فکر ذرت ، سپس گوش دادن به
شنیدن آنچه در باد بود.
بنابراین هموطنان کمی گستاخ بسیاری از گوش در پیش از ظهر زباله ، تا در تاریخ و زمان آخرین ،
تصرف برخی از یکی از طولانی تر و فربه کننده ، به مراتب بزرگتر از خودش ، و
مهارت حفظ تعادل ، او مجموعه ای از
با آن به جنگل ها ، مانند ببر با یک بوفالو ، توسط همان ZIG - ZAG البته و
مکرر مکث ، این خاراندن همراه با آن که اگر آن را بیش از حد سنگین را برای او بودند و در حال سقوط
در حالی که همه ، و سقوط آن مورب
بین عمود و افقی ، مصمم بودن در آن را از طریق در هر
نرخ -- singularly هموطنان احمق و غریب ؛ -- و بنابراین او با آن را به
جایی که او زندگی می کردند ، شاید آن را به بالا ادامه می دهند
یک درخت کاج چهل یا پنجاه میله های دور ، و من پس از آن که cobs اطراف پراکنده
در مورد جنگل در جهات مختلف است.
در طول جیز می رسند ، که جیغ ناسازگار مدت ها قبل شنیده می شد ، آنها به عنوان
از روی احتیاط ساخت رویکرد خود هشتم خاموش مایل ، و در یواشکی و
sneaking شیوه ای که از درخت به تند رفتن
درخت ، نزدیکتر و نزدیکتر ، و بلند کردن دانه که سنجاب اند کاهش یافته است.
سپس ، با نشستن بر روی تنه درخت کاج قیر ، آنها با عجله خود را تلاش برای بلع هسته
است که بیش از حد بزرگ برای گلو و چوک های آنها خود را ، و بعد از کار بزرگ آنها
خالی کردن آن ، و صرف یک ساعت در
تلاش در جهت آن را با صورت حساب خود را با ضربات مکرر کرک.
آنها آشکارا دزد ، و من احترام زیادی برای آنها داشت ، اما سنجاب ،
هر چند در خجالتی اولین ، به کار می رفتند که اگر آنها به گرفتن آنچه خود بود.
در همین حال نیز آمد chickadees در گله ، که ، چیدن خرده
سنجاب کاهش یافته بود ، پرواز را به نزدیکترین شاخه کوچک و قرار دادن آنها را تحت چنگال خود را ،
دور آنها را با کمی خود را با چکش
صورتحساب ، که اگر آن را یک حشره در پوست درخت بودند ، تا آنها به اندازه کافی برای کاهش
گلو بلند و باریک خود را.
گله کمی از این titmice آمد روزانه به انتخاب یک شام از توده چوب من ، و یا
خرده نانی در درب من ، با ضعف flitting یادداشت lisping ، مانند طنین انداز از icicles
در چمن ، یا دیگری با روز با نشاط
روز روز یا بیشتر به ندرت ، در بهار مانند روز ، مختصری پرطاقت از phe شود
woodside.
آنها با آن آشنا بودند که در طول یک بر یک بغل از چوب که من alighted
حمل و بدون ترس در چوب pecked.
من یک بار یک گنجشک فرود امدن بر شانه من برای یک لحظه به حال در حالی که من hoeing در
باغ روستا ، و من احساس کردند که من برجسته توسط آن شرایط بود
از من باید با هر نوع سردوشی من می توانست پوشیده شده است.
سنجاب نیز در آخرین رشد کاملا آشنا است ، و گاهی اوقات بر من قدم
کفش ، که نزدیکترین راه بود.
هنگامی که زمین هنوز رتبهدهی نشده است کاملا پوشیده شده ، و دوباره در نزدیکی پایان فصل زمستان ، زمانی که
برف در تپه های جنوب و در مورد من چوب ، شمع ذوب شده بود ، partridges بیرون آمد
وودز صبح و عصر برای تغذیه وجود دارد.
هر کدام از طرف شما در جنگل پیاده روی پاره کبک دور بر روی بال whirring ،
نامطلوب برف از برگ خشک و شاخه های کوچک در بالا ، که می آید الک در
نورهای مانند گرد و غبار طلایی ، برای این پرنده شجاع است به زمستان می شود می ترسم.
این عنصر اغلب توسط منحرف پوشیده شده ، و گفته شده است ، "گاهی فرو می از روی بال
به برف نرم ، که در آن برای یک یا دو روز باقی می ماند پنهان است. "
من استفاده می شود به آنها را در زمین های باز شروع نیز ، جایی که آنها خارج از جنگل در می آیند
غروب خورشید به درختان سیب وحشی "جوانه".
آنها به طور منظم خواهد آمد هر شب به درختان خاص ، که در آن حیله گری
ورزشکار نهفته در منتظر آنها است ، و باغ های دور آینده جنگل در نتیجه رنج می برند
نه کم است.
من خوشحالم که کبک تغذیه می شود ، در هر.
این پرنده خود طبیعت زندگی می کند که بر روی جوانه ها و نوشیدنی رژیم غذایی است.
در صبح های زمستان تاریک و سرد ، و یا در بعد از ظهر های کوتاه زمستان ، من گاهی اوقات شنیده بسته
hounds نخ تمام جنگل را با فریاد و جیغ زدن hounding ، قادر به مقاومت در برابر
غریزه تعقیب ، و توجه داشته باشید.
شکار شاخ در فواصل زمانی ، اثبات این است که مرد در عقب بود.
جنگل دوباره زنگ ، و در عین حال هیچ روباه انفجارات جلو بر روی سطح باز از استخر ، و نه
پس از بسته دنبال Actaeon آنها.
و شاید در شب می بینم شکارچیان بازگشت را با یک برس تک انتهایی از
سورتمه خود را برای جایزه ، به دنبال مسافرخانه آنها.
آنها به من گفتند که اگر روباه را در اغوش حمل کردن از زمین یخ زده او را باقی می ماند
ایمن ، یا اگر او را در یک خط راست فرار هیچ تازی مخصوص شکار روباه می تواند او را پیشی ؛
اما ، داشتن ترک تعقیب خود را به مراتب پشت سر ،
او متوقف می شود را به استراحت و گوش تا آنها آمد تا ، و وقتی که او اجرا می شود او گرد محافل
haunts قدیمی خود ، که در آن شکارچیان او را در انتظار.
گاهی اوقات ، با این حال ، او را بر بسیاری از میله های دیوار اجرا شود ، و سپس کبیسه کردن به مراتب را به یکی
جانبی ، و او به نظر می رسد می دانم که آب را عطر و بوی خود را حفظ کند.
یک شکارچی به من گفت که او یک بار شاهد روباه دنبال hounds به والدن پشت سر هم
زمانی که یخ با puddles کم عمق پوشیده شده بود ، اجرا راه بخشی در سراسر ، و پس از آن
بازگشت به ساحل همان.
قبل از اینکه طولانی hounds رسیدند ، اما در اینجا که عطر را از دست داد.
گاهی اوقات یک شکار بسته شده توسط خود را درب من ، عبور و دور دایره من
خانه ، و واغ واغ و تازی شکار کردن بدون در مورد من ، تا اگر توسط یک گونه از مبتلا
دیوانگی است ، به طوری که هیچ چیز می تواند آنها را از پیگیری منحرف.
بنابراین آنها دایره تا زمانی که بر دنباله اخیر یک روباه قرار می گیرند ، برای یک سگ تازی عاقلانه
هر چیز دیگری برای این رها.
یک روز یک مرد به کلبه من از لگزینگتون آمدند تا پس از سگ تازی او ساخته شده پرس و جو
مسیر بزرگ ، و به مدت یک هفته توسط خود شکار شده بود.
اما من می ترسم که او عاقلانه تری برای من به او گفتم ، برای هر بار تلاش شده توسط من
برای پاسخ به سوالات خود او به من پرسیدن ، قطع کرد : "چه چیزی شما را در اینجا؟"
او سگ را از دست داده بود ، اما یک مرد را در بر داشت.
یک شکارچی قدیمی که دارای یک زبان خشک است ، استفاده می شود که برای آمدن به در والدن استحمام یک بار در هر
سال هنگامی که آب گرم ، و در زمان چنین نگاه بر من ، به من گفت که
سالها پیش او یکی از تفنگ خود را گرفت
بعد از ظهر و برای کروز در والدن چوب رفت و به او راه می رفت Wayland
جاده فریاد hounds نزدیک او شنیده ، و قبل از اینکه طولانی روباه همگانی روندی
دیوار را به جاده ها ، و به عنوان سریع به عنوان اندیشه
همگانی روندی از دیوار دیگر از جاده ها و گلوله سریع خود را به حال او را لمس نکرده.
برخی از راه پشت سر سگ تازی قدیمی و سه نوزادان او را در تعقیب کامل آمد ، شکار در
حساب خود را ، و دوباره در جنگل ناپدید شد.
در اواخر بعد از ظهر ، او در جنوب ضخامت جنگل والدن استراحت بود ، او شنیده ام
صدای به مراتب بیش از hounds به سمت پناهگاه نمایشگاه هنوز به دنبال روباه و در
آن ها آمدند ، فریاد hounding خود را ساخته است که
تمام جنگل زنگ صدایی نزدیکتر و نزدیکتر ، در حال حاضر از چمن زار خوب ، در حال حاضر از
بیکر مزرعه.
او برای مدت زمان طولانی ایستادند هنوز و به موسیقی آنها گوش ، بنابراین به شیرین به گوش شکارچی ،
که ناگهان روباه ظاهر شد ، نخ راهرو موقر با آسان coursing
سرعت ، که صدا پنهان
خش خش کردن سمپاتیک برگ ، سریع و هنوز هم ، نگه داشتن دور ، می روم خود را
تعقیب بسیار عقب و جهش بر سنگ را در میان جنگل ، او شنبه سیخ شده و
گوش دادن ، با پشت خود را به شکارچی.
برای یک لحظه شفقت مهار بازوی دوم را ، اما کوتاه عمر بود
خلق ، و به عنوان سریع به عنوان فکر می تواند به دنبال قطعه خود ، وارد شد و با صدای بلند زدن! --
روباه ، نورد بیش از سنگ ، بر روی زمین دراز مرده است.
شکارچی جای خود را هنوز نگه داشته و گوش به hounds.
هنوز هم بر آنها آمد ، و در حال حاضر جنگل های نزدیک را از طریق تمام راهرو خود را با resounded
فریاد دیوانه وار خود را.
در طول سگ تازی به نظر با پوزه به زمین پشت سر هم و خوراکی
هوا به عنوان اگر صاحب ، و فرار به طور مستقیم به سنگ ، اما ، جاسوسی روباه مرده ، او
به طور ناگهانی متوقف hounding خود را به عنوان اگر زده
با شگفتی ، و راه می رفت دور و دور او را در سکوت گنگ و یکی یکی خود را
نوزادان وارد شدند ، و مانند مادر خود را به سکوت sobered رمز و راز است.
سپس شکارچی جلو آمد و در میان آنها ایستاده بود ، و رمز و راز حل شد.
آنها در سکوت منتظر در حالی که او پوست روباه ، سپس در حالی که برس و
در طول را به جنگل تبدیل شده دوباره.
آن شب همراهی وستون به کلبه کنکورد شکارچی آمد به او پرس و جو
hounds ، و گفت : به مدت یک هفته آنها شکار بود در حساب خود را از
وستون وودز.
شکارچی کنکورد به او گفت آنچه او می دانست و به او پیشنهاد پوست ، اما از سوی دیگر
کاهش یافته است و ترک.
او hounds خود را پیدا کند آن شب ، اما روز بعد متوجه شدند که آنها به حال عبور
رودخانه و قرار داده تا در یک خانه ی رعیتی شب ، از چه رو ، که به خوبی تغذیه شده است ، آنها
در زمان خروج خود را در اوایل صبح.
شکارچی که به من گفت ، این می تواند یک سام Nutting ، استفاده می شود که برای شکار خرس در را به یاد داشته باشید
دانشهای پناهگاه عادلانه و تبادل پوست خود را برای رم در روستای کنکورد ، که به او گفت ،
حتی او را به گوزن دیده بود وجود دارد.
Nutting تازی مخصوص شکار روباه معروف به نام Burgoyne -- او تلفظ آن Bugine -- که من
خبرچین استفاده می شود ، به امانت بگیرم.
در "کتاب اتلاف شدید" تاجر قدیمی این شهر ، بود که همچنین یک کاپیتان ، شهر فروشنده :
و نماینده ، ورود زیر را پیدا کنم.
ژانویه
18 ، 1742-3 ، "جان Melven کروم. 1 خاکستری فاکس 0 -- 2 -- 3 "؛ آنها در حال حاضر یافت نمی شود در اینجا ؛
و در دفتر کل خود ، بهمن ، 7 ، 1743 ، Hezekiah استراتون اعتباری "1 / 2 پوست Catt 0 --
1 -- 4-1/2 "، البته ، گربه وحشی ، برای
استراتون گروهبان در جنگ قدیمی فرانسه بود ، و نمی توانست اعتباری کردم برای
شکار نجیب کمتر بازی. اعتباری برای deerskins داده می شود همچنین ، و
آنها در روز فروخته شد.
یک مرد هنوز هم حفظ شاخ های گوزن تاریخ و زمان آخرین که در این نزدیکی کشته شد ،
و دیگر به من گفت ویژه شکار که در آن عمویش مشغول شد.
شکارچیان در سابق خدمه متعدد و پرنشاط در اینجا.
خوب به یاد دارم یکی نمرود بد قیافه که گرفتن یک برگ های کنار جاده ای و بازی
فشار بر روی آن وایلدر و دلپذیر تر است ، اگر حافظه ام به من خدمت می کند ، بیش از هر شاخ شکار.
در نیمه شب ، وقتی که بود یک ماه وجود دارد ، من گاهی اوقات با hounds در مسیر من ملاقات کرد
تکاپو در مورد جنگل ها ، که از زیر مسئوليت فرار کردن از راه من ، و اگر ترس و ایستاده
سکوت در میان بوته ها تا به حال گذشت.
سنجاب ها و موش های وحشی برای فروشگاه من از آجیل مناقشه است.
نمرات از سنبه زمین در اطراف خانه ام وجود داشت ، از یک تا چهار اینچ قطر ،
که gnawed به حال موش قبلی زمستان -- زمستان نروژی برای آنها ، برای
برف دراز طولانی و عمیق است ، و آنها را
موظف به مخلوط یک نسبت زیادی از پوست درخت کاج با رژیم غذایی دیگر خود.
این درختان زنده و ظاهرا شکوفایی در اواسط تابستان ، و بسیاری از آنها بودند
پا رشد کرده بود ، هر چند به طور کامل girdled ، اما پس از دیگری زمستان بودند
بدون مرده استثنا.
قابل توجه است که تنها یک موش در نتیجه باید اجازه داده شود تمام درخت کاج خود را برای
شام ، دور gnawing به جای بالا و پایین آن ، اما شاید لازم است در
به نازک شدن این درختان است که معتاد به رشد متراکم.
خرگوش های صحرایی (Lepus Americanus) بسیار آشنا است.
یک فرم خود را در زیر خانه من تمام زمستان را ، از من تنها با کفپوش جدا ، و
او به من مبهوت هر روز صبح توسط خروج شتابزده خود را زمانی که من شروع به هم بزنید -- با چیز پهن و سنگین زدن
با چیز پهن و سنگین زدن ، با چیز پهن و سنگین زدن ، سر خود را در برابر چوب کف در عجله او قابل توجه است.
آنها استفاده می شود برای آمدن دور درب من در هوای گرگ و میش به گاز زدن سیب زمینی parings که من تا به حال
پرتاب ، و شد تا نزدیک به رنگ زمین است که آنها به سختی می تواند
تشخیص زمانی که هنوز است.
گاهی اوقات در گرگ و میش من به طور متناوب از دست داده و بهبود بینایی از یکی نشسته
حرکت در زیر پنجره من. وقتی که من درب من در شب افتتاح شد ،
آنها که با صدای جیغ صحبت کردن و جستن بروید.
نزدیکی در دست آنها فقط ترحم من را هیجان زده است.
یک شب یکی نشسته با درب من دو قدم از من ، در لرزش برای اولین بار با ترس و در عین حال
تمایلی به حرکت می کند ، چیزی که اندکی ضعیف ، لاغر و استخوانی با گوش های پاره پاره و تیز بینی ،
دم اندک و پنجه های بلند و باریک است.
این نگاه که اگر طبیعت دیگر حاوی نژاد از خون nobler ، اما ایستادند
انگشتان پا تاریخ و زمان آخرین او. چشمان بزرگ خود ظاهر جوان و
ناسالم ، تقریبا استسقایی.
من در زمان به گام ، و حقیقت ، دور آن را حرکت تند و سریع با بهار الاستیک بیش از برف پوسته
صاف بدن و اندام خود را آن را به طول دلپذیر ، و به زودی قرار دادن جنگل
بین من و خود -- رایگان وحشی
گوشت گوزن و آهو ، اعمال قدرت و منزلت از طبیعت است.
نه بدون دلیل slenderness آن بود. چنین پس از آن ماهیت آن بود.
(Lepus ، levipes ، سبک پا ، برخی فکر می کنم.) کشور بدون خرگوش و
partridges؟
آنها در میان ساده ترین و بومی ترین محصولات حیوانی هستند ؛ باستانی و
خانواده های محترم به دوران مدرن به دوران باستان شناخته شده ، رنگ و ماده
طبیعت ، نزدیک ترین متحد با برگ و
زمین -- و به یک دیگر ، آن است که یا بالدار یا آن را پا است.
به سختی اگر شما به عنوان موجودی وحشی دیده می شود وقتی یک خرگوش یا کبک
انفجار دور ، تنها طبیعی ، به همان اندازه به عنوان برگ rustling توان انتظار داشت.
کبک و خرگوش هنوز هم مطمئن به رشد ، مانند بومی های واقعی از خاک ،
هر انقلاب رخ می دهد.
اگر جنگل قطع شده ، جوانه ها و بوته ها که بهار تا آنها را تقبل کنند
کتمان ، و تبدیل شدن آنها به بیشتر از هر زمان دیگری متعدد.
است که باید باشد ، یک کشور فقیر در واقع است که یک خرگوش را پشتیبانی نمی کند.
جنگل ما با هر دوی آنها فراوان بودن ، و در اطراف هر باتلاق ممکن است دیده شود کبک یا
پیاده روی خرگوش ، با نرده های لاغر و مو snares اسب درآورد ، که برخی از گاو پسر
تمایل دارد.