Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب چهارم دوم
واقعا نگاه واقعی علاوه بر این از راه چاد بود که پس از این رفتار است.
او پر از توجه به سفیر مادرش بود ، در وجود آن ، تمام
در حالی که ، روابط دیگر دومی به جای قابل ملاحظه ای ساختگی خود را ادعا.
قلم Strether نشست در دست با خانم Newsome در اتاق خود را شکسته بودند و هنوز
آنها ثروتمندتر ، و آنها از هر زمان دیگری با ساعت آمیخته است که در آن
او خود را به گزارش های مختلف
مد ، اما با حرارت کمتر کمیاب و آگاهانه ، به ماریا Gostrey.
در حال حاضر که او آن را بیان می شود ، او واقعا چیزی برای صحبت کردن در مورد او در بر داشت
خود ، در احترام به هر چیز عجیب و غریب است که ممکن است برای او در دو اقامت
پیوستگی در یک بار آگاه تر و بی تفاوت تر.
او خوب به خانم Newsome در مورد دوست مفید خود شده بود ، اما آن را به محل اجتماع تبه کاران آغاز شده بود
تخیل او است که چاد ، از مصرف دوباره در جهت منافع او یک قلم بیش از حد طولانی بلااستفاده ،
احتمالا ممکن است بهتر باشد.
این همه کار نیست ، او را دیدم ، که هر چیزی که باید آمد تا برای او در چاد است
دست اما آنچه به طور خاص بود که آمده اند ، بیشترین واگرایی که از آن
دقیقا می شود عنصر از هر
روانکاری از مقاربت خود را توسط سبک سری بود بر این اساس برای ممانعت از چنین
حادثه ای است که او قبل از مرد جوان چند حقایق را با صراحت قرار داده ، فقط به عنوان آنها
، اتحاد خنده دار او رخ داده بود.
او از این حقایق صحبت کرد ، خوش و obligingly ، به عنوان "تمام داستان" و احساس
که او ممکن است اتحاد خنده دار اگر او به اندازه کافی در مورد آن قبر باقی ماند واجد شرایط.
او خود را flattered که او حتی آزادی وحشی او اغراق آمیز
برخورد اولیه با بانوی فوق العاده ، او موشکافانه ی قطعی در مورد
شرایط پوچ که در آن ساخته شده بود
آشنایی -- داشتن آنها را برداشت یکدیگر تقریبا در خیابان و او
(بهترین منبع الهام از همه!) مفهوم حمل جنگ به دشمن
کشور با نشان دادن تعجب در جهل دشمن.
او همیشه به حال تا به حال تصور که این تاریخ و زمان آخرین سبک بزرگ مبارزه بود ؛
بیشتر در نتیجه دلیلی برای آن ، به عنوان او نمی تواند به یاد داشته باشید که او همیشه قبل از
مبارزه در سبک بزرگ است.
هر کس ، با توجه به این ، می دانستند خانم Gostrey : چگونه آمد چاد او را نمی دانم؟
مشکل ، عدم امکان ، واقعا به آن را فرار. Strether او را ،
آنچه که او داده شود ، بار اثبات خلاف در زمان است.
این تن بود که تا کنون موفق به عنوان که چاد کاملا به نظر می رسد او را به عنوان تشخیص
فرد مبتلا به که شهرت او رسیده بود ، اما در برابر آشنایی خود را که بسیار
رویداد بد کار کرده بودند.
او این نکته که روابط خود را ، اجتماعی از جمله آنها می تواند ، در همان زمان ساخته شده
نامیده می شود ، شاید به Strether حد قرار است با افزایش سیل نیست
هموطنان خود.
او در خود داشتن راه بیشتر و بیشتر داده به یک اصل متفاوت از انتخاب اشاره کرد ؛
اخلاقی که به نظر می رسید که او در مورد کمی در رفت "مستعمره بود."
برای لحظه ای مطمئنا او کاملا دیگری علاقه داشت.
این عمیق ، آنچه او می فهمد ، و Strether ، برای خود ، می تواند تنها تا
رعایت آن.
او نمی تواند دید که هنوز تا چه عمقی. ممکن است او نه همه خیلی زود!
بود واقعا وجود دارد بیش از حد از سوال خود که چاد در حال حاضر متعهد شده بود
خود را به شهوت و میل.
او دوست داشت ، برای شروع ، ناپدری آینده نگر خود ، که مجزا چه به
بر روی کارت بوده است.
خود را با نفرت از او را untowardness که Strether بهترین شده بود آماده بود ، او
انتظار نمی رود که فرم واقعی پسر او را بیشتر به از منتسب خود را به من بدهید.
که به او داد بیشتر از طریق نشان می دهد که او باید به نحوی را تشکیل می دهند خود نمی
او به اندازه کافی نامطبوعی بود.
بود که واقعا حال حاضر او را به عنوان تنها راه خود را تا مطمئن شوید که او بود به حد کافی بوده است
کامل.
نکته این بود که اگر تحمل چاد از نظم و دقت خود را ریاکار بودند ، شدند ، اما
بهترین دستگاه برای به دست آوردن زمان ، آن را هیچ کدام کمتر بود درمان همه چیز را به عنوان
تلویحا به این نتیجه رسیدند.
که در پایان ده روز حاصل از فراوان ، بحث راجعه به نظر می رسید
که از طریق آن Strether ریخت به او همه آن را از او نگران به دانستن ، او را به طور کامل
در اختیار داشتن ارقام و فاکت برخوردار.
برش هرگز این colloquies کوتاه چاد توسط یک دقیقه ، رفتار ، نگاه و سخن گفت به عنوان
اگر او بودند و نه به شدت ، شاید حتی یک چیز جزیی gloomily ، اما هیچ کدام کمتر
اساسا و به راحتی آزاد است.
هیچ حرفه خام از اشتیاق به عملکرد او ، اما او پرسید : باهوش ترین
سؤال ، در لحظات جستوجو کرد ، ناگهان ، حتی عمیق تر از لایه دوست خود
اطلاعات ، توجیه شده توسط این لمس
برآورد بومی از مسائل نهفته اش بود ، و در هر راه هوا را به تلاش برای زندگی ،
تاملی ، به تصویر روشن و مربع است.
او به بالا و پایین در مقابل از این تولیدات راه می رفت ، sociably در زمان بازو Strether در
نقاط که در آن او متوقف شد ، آن را بارها و بارها از حق و از بررسی
سمت چپ ، سر بحرانی تمایل به یکی از دو
سه ماهه ، و در حالی که او puffed سیگار هنوز هم مهم تر ، animadverted خود را به
همدم در این پاساژ و.
Strether به دنبال تسکین -- ساعت وجود دارد زمانی که او به آن مورد نیاز -- در تکرار خود ؛
در آن بود ، در حقیقت به چشم که چاد تا به حال راه.
سوال اصلی هنوز از آنچه در آن راهی برای.
این ساخته شده پرسش های مبتذل هیچ آسان ، اما که بی اهمیت بود زمانی که همه سوالات
نجات کسانی که درخواست خود را کاهش یافته بود.
که آزاد بود ، پاسخ به اندازه کافی بود ، و آن را کاملا مضحک بود که این آزادی
باید خاتمه داده شود با ارائه خود را به عنوان دشوار بود به حرکت می کند.
تغییر دولت ، وی خانه دوست داشتنی خود ، همه چیز زیبا خود را ، بحث آسان خود ، بسیار خود را
اشتها Strether ، سیری ناپذیر ، و زمانی که همه گفته شد ، چاپلوس -- چه گونهای بود
علامت گذاری مسائل همه اما یادداشت ها آزادی خود را؟
او تا به حال اثر ساخت یک قربانی از آن فقط در این فرم ها بسیار زیبا و به او
بازدید کننده بود که به طور عمده به دلیل بازدید کننده به بخش خصوصی بود ، برای هم ،
کمی خارج از لقاء است.
Strether بود در این دوره دوباره و دوباره به عقب پرتاب احساس نیاز به عوض کردن
به نحوی برنامه ریزی خود را.
او نسبتا گرفتار خود تیراندازی نگاههای سوگوار ، خجالتی به نظر می رسد از پیگیری ، به سمت
تجسم نفوذ دشمن قطعی ، که توسط یک سکته مغزی خود را از او شکست خورد
و در یک نظریه علاقه قابل لمس که
حضور او ، تحت الهام خانم Newsome بود ، در مجموع اقدام است.
او یک یا دو بار ، در راز ، به معنای واقعی کلمه با بیان این که آرزوی تحریک است که او را
بیرون آمدن و یافتن او.
او کاملا رتبهدهی نشده است نمی توانست آن را به زور بر Woollett که چنین حرفه ای ، از جمله
زندگی منحرف جوان ، نشان داد و پس از همه طرف قابل قبول برخی از ، آیا در مورد
قبل از چیزی مانند آنها رخ کشیدن
مصونیت از مجازات برای انسان اجتماعی ، اما او حداقل می تواند خود را درمان به بیانیه
که او را برای بیشترین اکو آماده.
این اکو -- به شکلی متمایز وجود دارد در هوای خشک و نازک به عنوان برخی از جیغ کشیدن "عنوان" در بالا
یک ستون چاپ -- به نظر می رسید به او برسد حتی در حالی که او می نویسد.
"او می گوید : هیچ زنی وجود دارد ،" او می تواند خانم گزارش Newsome ، در پایتخت تقریبا از شنیدن
اندازه روزنامه ، به خانم Pocock ؛ و او می تواند در خانم Pocock تمرکز پاسخ
خواننده مجله.
او می تواند در چهره بانوی جوان را ببینید حرارت توجه او و گرفتن
شک و تردید پر از او بود بلکه کمی به تاخیر افتاد "آنچه وجود دارد و سپس؟"
"مقدار زیادی وجود دارد : تا او دوباره می تواند به عنوان کمی تصمیم روشن مادر را از دست
گرایش ، بدون شک ، وانمود نمی باشد وجود دارد. "
Strether ، پس از ارسال نامه اش ، از صحنه کل بود و آن صحنه در طول
که آمدن و رفتن ، به عنوان فرود آمد ، او چشم خود را نه دست کم بر دختر نگه داشته است.
او احساس خوب خود را از محکومیت خانم Pocock مناسبت
تاکید مجدد بر -- یاطاقان اعتقاد راسخ ، به عنوان او را از اولین عمیقا divined به تحمل آن بود ،
در مورد بی استعدادی Strether آقای ضروری است.
او او را در چشم آگاهانه خود نگاه کرد ، حتی قبل از او سمت و او نمی
معتقدم که او زن را در کتاب خود نوشته شده بود.
بهترین ها اما ایمان اندکی در توانایی خود را برای پیدا کردن زنان او نمی؟
حتی در حالی که اگر او مادر خود را پیدا کرده بود -- بسیار بیشتر به او
تبعیض ، مادر او این یافته را انجام داده بودند.
مادر او ، در مورد قضاوت شخصی او را از آن باقی مانده بود تربیتی
حس انتقادی خانم Pocock ، مرد است.
مرد بدهکار دولت بلامنازع خود ، به طور کلی ، به این واقعیت که خانم Newsome
اکتشاف ها ، نوآوری ها در Woollett پذیرفته شد ، اما او در استخوان خود می دانستند ، دوست ما ، چگونه
تقریبا بسیار خانم Pocock در حال حاضر
برای نشان دادن آنچه او از خود فکر نقل مکان کرد.
او دست بدهد ، اخلاقی ، و زن به زودی خواهد یافت.
تصور او از خانم Gostrey پس از معرفی خود به چاد شد در عین حال
تصور یک شخص تقریبا غیر طبیعی گارد گرفتن در مقابل او.
او خود را زده به عنوان در ابتدا قادر تا از او عصاره آنچه او خواست ، هر چند
در واقع از آنچه که او در این برهه خاص ، آرزو او بدون شک ساختگی داشته باشند
اما بیانیه خام.
sifted آن و حل و فصل چیزی برای قرار دادن به او ، betement صدای بلند انتشار دادن ، به عنوان او اغلب گفت ، "آیا
شما او را دوست دارم ، EH "-- به احساس خود آن را در واقع حداقل نیازهای خود را به پشته
تا شواهد به نفع مرد جوان است.
او بارها و بارها در درب او را زدم تا اجازه دهید او به کار نو داشته باشند که مورد چاد --
هر چیز دیگری علاقه هم جزئی از آن ممکن است عملکرد -- اولین و مهمترین معجزه بود
تقریبا هیولا.
این تغییر از کل مرد بود و بود تا سیگنال به عنوان مثال که هیچ چیز
دیگری ، برای ناظر هوشمند ، می تواند -- می تواند از آن -- دلالت.
"اتمام حجت طرح ، اعلام کرد --" بیشتر در آن وجود دارد نسبت به ملاقات چشم. "
او مهار به علاقه داشتن به خود است. "گیاه اتمام حجت!"
علاقه داشتن به او به نظر می رسید او را لطفا.
»که پس؟" "خب ، حزب مسئول است ، گمان می کنم ،
سرنوشت است که منتظر یک عذاب تاریک که سواری است.
منظورم این است که با عناصر چنین کسی نمی تواند تعداد دفعات مشاهده است.
من اما فرد فقیر من ، به معنی انسان متواضع من است.
این بازی بازی نیست به غیر طبیعی به نوبه خود.
انرژی همه را یک می رود به پیش روی آن ، به ردیابی آن.
یکی می خواهد ، آن را پریشان کردن ، آیا شما نمی بینید "او با چهره ای عجیب و غریب اعتراف --" کس می خواهد به
لذت بردن از هر چیزی آنچنان نادر است.
تماس با آن زندگی "-- او آن را متعجب و متحیر از --" به آن فقیر عزیز زندگی به سادگی
چشمه تعجب است.
هیچ چیز را تغییر می دهد این واقعیت است که تعجب فلج است ، و یا در هر جاذب نرخ --
همه ، عملا ، آویزان ، که یکی می بیند ، که در واقع می توان دید. "
سکوت او هرگز بی ثمر ، و نه حتی کسل کننده.
"آیا که آنچه شما نوشته ام خانه؟" او آن را پرتاب کردن است.
آه عزیزم ، بله! "
او یکی دیگر از مکث در حالی که ، در سراسر فرش او ، او تا به حال یکی دیگر از پیاده روی است.
"اگر شما به نظر نمی آید از شما آنها را به مستقیم بیش داشته باشد."
"آه ، اما من گفت که او خواهید بروید."
"و او؟" دوشیزه Gostrey پرسید.
لحن خاصی از آن از او ساخته شده است ، به سمت بالا کشیده ، در طولانی خود را نگاه کنید.
"آنچه که اما فقط سوال من صرف گنجینه های از صبر و نبوغ
در دادن به شما ، نزد او -- پس از همه چیز منجر شده است -- هر تسهیلات به
پاسخ؟
آنچه در آن است ، اما تنها چیزی که من به اینجا آمدند به روز به خارج شدن از شما؟
آیا او "؟" -- او نمی خواهد "، او در آخرین گفت.
"او آزاد نیست."
هوا را از آن او را برگزار کرد. "سپس شما در حالی که همه شناخته شده است --؟"
او با برخی اعلام کرد : "من شناخته شده چیزی جز آنچه که من دیده ام ، و من تعجب می کنم ،"
بی صبری ، "که شما به همان اندازه نمی بینم.
کافی بود تا با او وجود داشته باشد -- "" را در جعبه؟
بله ، او مستقیما و نه خواست. "خوب -- احساس کنید."
"مطمئن شوید که از چه؟"
او از صندلی او ، در این ، با رویکرد نزدیکتر از او تا به حال تا کنون نشان داده شده است هنوز
بی میلی در تاریکی خود. او حتی نسبتا pausing برای آن ، این نشست با
سایه ای از ترحم.
"حدس" این یک سایه بود ، منصفانه ، که به ارمغان آورد
خیط و پیت کردن به چهره اش ، به طوری که برای یک لحظه ، به عنوان آنها منتظر با هم ، اختلاف آنها
بین آنها بود.
"شما به معنای آن است که فقط ساعت خود را با او گفت : شما از داستان زندگی او را را؟
بسیار خوب است ؛ من یک احمق نیست ، در کنار من ، که من شما را نمی فهمم ، یا به عنوان آن
من در برخی از درجه او را درک.
که او انجام داده است او را دوست ترین در میان هر یک از ما ، نه ، یک ماده دست کم در
اختلاف.
نیز به همین اندازه کمی در این زمان به روز از آنچه در آن است او مثل می کند وجود دارد
بیشتر.
اما من صحبت نمی کنم ، "او منطقی توضیح داد ،" هر بدبخت صرف او هنوز هم ممکن است
بلند کردن.
من صحبت کردن در برخی از افراد که در شرایط کنونی او ممکن است خود را دور نگه می دارند ،
ممکن است واقعا باید شمارش. "" این دقیقا همان چیزی است من گفت : "دوشیزه
Gostrey.
اما او به سرعت به نقطه او. "من فکر می کردم شما فکر می کنید -- یا این که آنها فکر می کنند
در Woollett -- که آن چه wretches صرفا لزوما انجام است.
wretches صرف الزاما نه! "او با روح اعلام کرد.
"باید در پشت هر ظاهر به خلاف وجود دارد ، هنوز کسی باشد -- کسی که در
بیوجدان صرف ، از آنجایی که ما بپذیریم معجزه.
چه چیز دیگری اما چنین کسی می تواند چنین یک معجزه بود؟ "
او به آن را در زمان وارد "از آنجا که این واقعیت به خودی خود زن است؟"
"یک زن.
برخی از زن و یا دیگر. این یکی از چیزهایی است که باید به. "
"اما منظور شما پس از آن حداقل خوب است." "زن خوب است؟"
او اسلحه خود را بالا آوردم با خنده.
"من باید عالی خود تماس بگیرید" "پس چرا با او را انکار کند؟"
دوشیزه Gostrey فکر یک لحظه. "از آنجا که او خیلی خوب به اعتراف!
آیا شما نمی بینید ، "او در ادامه ،" چگونه او را برای او حساب؟ "
Strether به وضوح ، بیشتر و بیشتر ، مراجعه کنید و در عین حال از آن ساخته شده او را نیز می بینیم چیزهای دیگر.
"اما آن چیزی است که ما می خواهیم که او باید برای او نیست؟"
"خوب ، او می کند. آنچه شما را قبل از شما راه خود است.
شما باید او را ببخش اگر آن را کاملا صریح نیست.
در پاریس چنین بدهی ضمنی "Strether می تواند تصور ، اما هنوز هم --
"حتی زمانی که زن خوب است؟"
باز هم او خندید. "بله ، و حتی وقتی که مرد از
همیشه احتیاط در این گونه موارد وجود دارد ، "او را جدی تر توضیح داد : --" برای آنچه در آن
ممکن است به نظر می رسد نشان می دهد.
چیزی که به عنوان نشان دادن بسیار در اینجا به عنوان خوبی ناگهانی غیر طبیعی گرفته شده وجود دارد. "
Strether با موضوع "آه پس شما صحبت کردن در حال حاضر ،" گفت : "از کسانی که خوب نشده است."
"من شوق" او پاسخ داد : "در طبقه بندی خود را.
اما من می خواهید که ، او پرسید : "به شما در این موضوع به من بدهید ، در این زمین ،
خردمندترین توصیه من قادر به؟
را در نظر او نیست ، او قضاوت نه در همه به خودش.
در نظر بگیرید او و قاضی او را فقط در چاد. "او تا به حال شجاعت حداقل خود
منطق همراه است.
"چون من باید او را؟ دوست" او تقریبا با سریع خود را نگاه
تخیل به عنوان اگر او در حال حاضر ، هر چند شاهد در یک بار نیز گستره کامل از چگونگی
کمی آن را از کتاب خود کت و شلوار.
"اما این است که آنچه که من بیرون آمد؟" او تا به حال به اعتراف در واقع بر اینکه چنین نیست.
اما چیز دیگری وجود ندارد. را تشکیل می دهند و ذهن شما را ندارد.
تمام چیزها وجود دارد.
شما او را دیده و نه "این Strether سمت خود را به رسمیت شناخته شده ، اما
هیچ زیرکی خود را کمتر به او نشان داد خطر است.
"بله ، اما اگر از من می بینم بهتر به نظر می رسد؟"
خوب ، او چیزی را در بر داشت. "که ممکن است -- اما انکار او از او
است ، نه همه آنها مشابه ، در نظر گرفتن خالص است.
دردسر There'sa. "او از آن ساخته شده است.
"این تلاش او را غرق کند." Strether winced در تصویر.
"' sink' -- "
"خب ، منظور من مبارزه there'sa ، و بخشی از آن است فقط آنچه که او را پنهان کرده و ابزارهای رومیزی را.
زمان می برد -- که تنها راه برای ایجاد برخی از اشتباه است که شما پشیمان نیست.
سپس شما خواهید دید.
او واقعا می خواهید او را شدیدا تکان بدهم. "دوستان ما به حال توسط این زمان تا به رو
دید که او تقریبا gasped. "پس از همه او را برای او انجام می شود؟"
دوشیزه Gostrey به او نگاه که لحظه ای بعد به یک لبخند فوق العاده را شکست.
"او خیلی خوب است که شما فکر می کنید نیست!"
آنها با او باقی ماند ، این کلمات ، از وعده او ، در شخصیت خود را از
هشدار ، کمک قابل توجهی ، اما حمایت او تلاش کرد تا از آنها را رسم خود را در بر داشت در
هر یک از تجدید تماس با چاد را شکست داد توسط چیز دیگری است.
چه کاری می تواند از آن می شود ، این نیرو را نگرانکننده ، او خود را پرسیده می شود ، اما حس و دائما
تازه ، که چاد شد -- کاملا در واقع در حال اصرار داشت -- به خوبی به او فکر؟
این به نظر می رسید به نحوی به عنوان اگر او نمی توانست ، اما به خوبی از لحظه ای او بد نیست.
جانشینی روز در تمام حوادث وجود دارد که در تماس با او -- و در آن
اثر فوری ، تا اگر می تواند دیگر هیچ تولید -- از Strether elbowed
همه چیز آگاهی ، اما به خودی خود.
Bilham کوچولو بار دیگر pervaded صحنه ، اما کمی Bilham شد حتی در بالاتر
درجه نسبت به او در اصل یکی از انواع مختلف را شامل می شده است
رابطه ، ترویج نتیجه ، به ما
حس دوست ، توسط دو یا سه حادثه که با آن ما هنوز به را
آشنایی.
Waymarsh خود ، به مناسبت ، به گردابی کشیده شده بود ؛ آن را مطلقا ، هر چند
اما به طور موقت از او بلعیده پایین ، و روزهایی که Strether به نظر می رسید وجود دارد
ضربت علیه او به عنوان یک شناگر غرق شدن ممکن است یک شی زیردریایی مسواک زدن.
رسانه بی انتها آنها برگزار شد -- شیوه ای چاد را رسانه بی انتها بود و ما
دوستان احساس کردند که اگر آنها یکدیگر به تصویب رساند ، در غوطه وری عمیق خود را با دور
چشم غیرشخصی ماهی سکوت.
عملا بین آنها تولید شد که Waymarsh بود به او دادن و سپس خود را
شانس و سایه ای از ناراحتی که Strether کشید از حد مجاز شباهت
نه یک کمی خجالت او تا به حال شناخته شده
در مدرسه ، به عنوان یک پسر ، هنگامی که اعضای خانواده اش حاضر در نمایشگاه شده بود.
او می تواند قبل از غریبه ها را انجام دهند ، اما بستگان کشنده ، و آن را در حال حاضر به عنوان اگر ،
در مقایسه ، Waymarsh یک خویشاوند بودند.
او به نظر می رسید به شنیدن او گفت "اعتصاب تا پس از آن!" و برای لذت بردن از پیش بینی کردن از وجدان
انتقادات داخلی.
او زده HAD ، تا آنجا که او در واقع می تواند چاد می دانست در این زمان در اسراف
آنچه که او می خواست و چه خشونت مبتذل زائر هموطنان خود را از او انتظار می رود که
او واقعا ذهن خود را خالی کرده بود؟
رفت به نحوی و وپیش که چه فقیر Waymarsh به معنای این بود : "من به شما گفته -- که
شما می خواهم روح جاودانه خود را از دست بدهد "، اما آن نیز نسبتا صریح که Strether به حال خود
چالش خود و که ، چرا که آنها باید برود
به پایین چیزها ، او تلف فضیلت بیشتری در تماشای چاد نسبت چاد هدر رفته در
تماشای رشد او. شیب او به خاطر وظیفه است -- که آن را بدتر بود
از خود Waymarsh؟
برای او نیاز ندارد متوقف مقاومت و امتناع ، نیاز نیست که parleyed ، در آن
نرخ با دشمن است.
strolls بیش از پاریس به دیدن چیزی و یا تماس بگیرید جایی بر این اساس اجتناب ناپذیر بود
و طبیعی ، و جلسات در اواخر troisieme شگرف ، خانه دوست داشتنی ، هنگامی که
مردان کاهش یافته است و تصویر تشکیل شده
بیشتر suggestively از میان دود غلیظ توتون ، موسیقی بیشتر و یا کمتر خوب و
بحث متکلم بچند زبان بیشتر یا کمتر ، بر اساس یک اصل نمی شود که از آن تشکر شده است
از صبح و بعد از ظهر.
هیچ چیز ، Strether به حال به رسمیت شناختن او به عنوان تکیه به عقب و دودی ، می تواند به خوبی کمتر
شبیه یک صحنه از خشونت نسبت به حتی liveliest این مواقع.
آنها موارد مورد بحث بودند ، هیچ کمتر ، و Strether در زندگی خود هرگز
شنیده نظرات بسیاری در مورد بسیاری است. نظرات در Woollett وجود دارد ، اما تنها
در سه یا چهار.
تفاوت بودند آنجا برای مطابقت و اگر آنها بدون شک عمیق بودند ، هر چند چند ، آنها
آرام بودند -- آنها ، به عنوان توان گفت ، تقریبا به خجالتی که اگر مردم شرمنده شده بود
از آنها است.
مردم نشان داد عدم اعتماد به نفس کمی در مورد چنین چیزهایی ، از سوی دیگر ، در بلوار
Malesherbes ، و تا کنون از اینکه شرمنده از آنها -- یا در واقع از هر چیز
دیگری -- که آنها اغلب به نظر می رسد
اختراع آنها را برای جلوگیری از این توافق نامه که نابود طعم از بحث است.
هیچ کس تا کنون انجام داده بود که هر چند در Woollett به Strether می تواند زمانی که به یاد داشته باشید
خود او به آن وسوسه شده است بدون کاملا دانستن به همین دلیل بود.
او را دیدم که چرا در حال حاضر است -- او بود اما می خواستم برای ترویج مقاربت.
، با این حال این بودند ، اما خاطرات معترضه ، و به نوبه خود به امر او گرفته شده
در مجموع مثبت بود که اگر اعصاب خود را در کشش بخاطر آن بود
او از دست رفته خشونت.
وقتی که او خودش را پرسید که اگر هیچ یک در آن صورت ، در ارتباط با آن ، همیشه می آیند در همه ، او
ممکن است تقریبا به عنوان تعجب کنید که چگونه به تحریک آن می گذرد.
این امر می تواند بیش از حد پوچ اگر چنین دید که باید برای تسکین استناد شود ؛
در حال حاضر به اندازه کافی به عنوان پوچ مشخص شده اند که او در واقع باید با flutters آغاز
و شئونات در نمره یک وعده غذایی واحد پذیرفته شده است.
چه نوع از حیوان او انتظار داشتند چاد می شود ، به هر حال -- Strether به حال به مناسبت به
پرس و جو ، اما مراقب باشید که آن را به طور خصوصی بود.
او می توانست خود را نسبتا اخیر آن بود -- از آن بود واقعا اما این واقعیت از چند
روز از زمان -- تمرکز خامی اولیه اش ، اما او در رویکرد ناظر ، به عنوان
اگر دست زدن به در اختیار داشتن غیرقانونی ، خاطره را خارج از دید تضعیف.
پژواک از آن وجود دارد هنوز هم در نامه های خانم Newsome ، و لحظات وجود دارد
هنگامی که این پژواک ، او را از روی تعجب فریاد زدن او را از تدبیر می خواهید ساخته شده است.
او البته سردرپیش ، در یک بار ، هنوز هم بیشتر برای توضیح نسبت به زمین
: آن را به او در زمان آمد برای صرفه جویی در رفتار خود است که او نمی توانست در بهترین
تبدیل شدن به موقع شناس و به سرعت به عنوان او.
تدبیر او با اقیانوس اطلس ، از ارسال دفتر و روی چیزی حساب کردن
منحنی های عجیب از جهان.
چاد به حال یک روز چای در بلوار Malesherbes به چند انتخاب ارائه می گردد ،
گروه بار دیگر از جمله خانم unobscured Barrace و Strether بود بیرون می آید
دور با آشنایی آنها در راه می رفت
نامه خود را به خانم Newsome او همیشه به عنوان هنرمند مرد کمی صحبت کرد.
او به مناسبت کامل داشت او را به عنوان طرف دیگر به ذکر است ، عجیب به تنها
مشاهده اتحاد شخصی نزدیک بود که هنوز در وجود چاد تشخیص داده است.
راه کوچک Bilham این بعد از ظهر بود. Strether نیست ، اما او تا به حال هیچ کدام کمتر مهربانی
با او آمده ، و آن را به نوعی بخشی از مهربانی خود را که آن را به عنوان تا به حال متاسفانه به آغاز
باران که به ناگهان خود نشسته
برای گفتگو در کافه که در آن پناه گرفته بودند.
او از یکی فقط به پایان رسید بدون ساعت شلوغ تر در جامعه چاد را گذرانده بودند ، او
با دوشیزه Barrace ، که او را با نداشتن برای دیدن سرزنش کرده بود صحبت
او ، و او بالاتر از همه ضربه خوشحال بود
فکر برای ایجاد تنش Waymarsh برای استراحت است.
چیزی که احتمالا ممکن است برای دومی استخراج شده از این ایده از موفقیت های خود
با آن خانم که سریع هراس از آنچه ممکن است او را مات و متحیر کردن Strether داده بود
دست آزاد.
چه او به معنای به حال اگر بپرسید که آیا او می تواند او را با پر زرق و برق خود را کمک نمی
مانع ، و ممکن است خشم مقدس در هر میزان نمی شود کمی در تعلیق نگه داشته شود توسط
در نتیجه باعث ایجاد ذهن رفیق او حتی
در جهان بی ربطی امکان ارتباط؟
چه بود ، اما نسبت به عنوان بنابراین تزئینی در نظر گرفته و در خاص ، در
قدرت از آن ، به چرخید دور ، در میان flounces و پر ، در کوپه به صف ،
چه Strether می تواند را با پارچه ابریشمی گل برجسته آبی تیره؟
او خود شده بود ، هرگز چرخید دور -- هرگز حداقل در کوپه و پشت
شاطر ، او با دوشیزه Gostrey در کابین ها رانده ، با خانم Pocock ، چند بار ، در
حشره دار ، باز با خانم Newsome در چهار
نشسته سبد خرید ، و گاهی اوقات در کوه ها ، در درشکه بدون کروک ، اما دوست او
ماجراجویی واقعی فراتر از تجربه شخصی خود است.
او در حال حاضر نشان داد همراه او به زودی به اندازه کافی در واقع چگونه ناکافی ، به عنوان کلی
مانیتور ، این کمیت و زمان آخرین دگرباشان یک بار دیگر می تواند به خودی خود احساس.
"چه بازی در زیر آفتاب است او بازی؟"
او نشانگر لحظه بعدی که اشاره او به نجیب زاده چربی
غوطه ور در دومینو در آنها چشم خود را با استراحت آغاز شده بود ، اما به میزبان خود را از
ساعت قبلی ، به آنها ، در آنجا بر روی
نیمکت مخملی ، با فروپاشی نهایی از همه قوام ، او خودش را درمان می شود.
راحتی از بی احتیاطی. "کجا می بینید او را بیرون می آیند؟"
کوچک Bilham ، در مدیتیشن ، او را با مهربانی تقریبا پدری نگاه.
«؟ آیا شما آن را دوست دارم اینجا Strether خندید -- برای تن بود
در واقع لودگی کردن ، او اجازه می دهد تا خود بروید.
"آنچه که با آن انجام دهد؟ تنها چیزی که من هر کسب و کار به مانند این است
به احساس می کنید که من او را در حال حرکت است. که چرا شما به من بپرسید که آیا شما به اعتقاد من
AM؟
آن موجود است "-- و او را بهترین خود را به نشان می دهد که او به سادگی معلوم آرزو --
"صادقانه"؟ همدم او نگاه مسئول است ، اما
آن را از طریق یک لبخند کوچک کم نور نگاه.
"چه موجودی را به شما چیست؟" آن را در این بود که آنها را برای انجام
کمی تبادل لال. "آیا این خلاف واقع است که او آزاد است؟
چگونه پس از آن ، "Strether تعجب پرسید :" می کند زندگی اش را او ترتیب؟ "
"آیا موجودی منظور شما چاد خود را؟" کمی Bilham گفت.
Strether اینجا ، با امید افزایش ، فقط فکر نمی کردم : "ما باید یکی از آنها را در یک را
زمان است. "اما انسجام خود را خاطر برده است.
برخی از زن وجود دارد؟
از آنها ، او واقعا ترس از البته منظورم این -- یا کسانی که با او آنچه او دوست دارد ".
"این awfully جذاب از شما ،" Bilham در حال حاضر اظهار داشت ، "نه از من پرسید
که قبل از. "
"آه من برای کار من مناسب نیست!" علامت تعجب دوست ما فرار کرده بود ، اما
آن ساخته شده است Bilham کمی بیشتر عمدی. "مورد نادر Chad'sa!" او luminously
مشاهده شده است.
"او awfully تغییر ،" او اضافه شده است. "سپس شما آن را ببینید؟"
"راه او را بهبود بخشیده است؟ آه بله -- من فکر می کنم هر کس باید آن را ببینید.
اما من مطمئن هستم که نیست ، گفت : "کمی Bilham ،" که من او را دوست نداشتند و در
حالت دیگر او است. "" این واقعا یک دولت جدید
در مجموع؟ "
گفت : "خوب ، مرد جوان بعد از یک لحظه بازگشت ،" من مطمئن هستم که او واقعا به معنای شد نه
از طبیعت به آنقدرها خوب.
مانند نسخه جدیدی از یک کتاب قدیمی که یکی از علاقه -- تجدید نظر شده و
اصلاح ، به ارمغان آورد تا به امروز است ، اما نه کاملا یک چیز دانست و دوست داشت.
با این حال که ممکن است در تمام حوادث او پیگیری می کند ، : "من فکر نمی کنم ، شما می دانید که
او واقعا بازی ، شما آن را ، هر بازی است.
من معتقدم که او واقعا می خواهد برای رفتن به عقب و حرفه ای است.
او قادر به از یکی ، می دانید ، که بهبود خواهد یافت و تصویر را بزرگ تر ببینید. او را هنوز هم بیشتر.
او پس از آن ، "کمی Bilham به سخن گفتن ادامه داد ،" به من لذت بخش خوب مالیده قدیمی
حجم از مد افتاده در همه. اما البته من حیوان صفت غیر اخلاقی است.
من می ترسم این امر می تواند جهان خنده دار در دسترس نباشد -- جهان را با چیزهایی راه من
مانند آنها. باید ، من به جرات می گفت ، به خانه و رفتن به
کسب و کار خودم.
فقط من به سادگی می خواهم و نه می میرند -- به سادگی. و من حداقل مشکل در ساخت
تا ذهن من و در شناخت دقیقا به همین دلیل ، و در دفاع از زمین من در برابر همه
comers.
در همین حال ، "او زخم ،" من به شما اطمینان می توانم در یک کلمه علیه آن می گویند -- برای خود ، من
متوسط -- به چاد. من به نظر می رسد آن را به عنوان حد بهترین چیز برای
او را.
ببینید او خوشحال نیست "" من؟ "-- Strether خیره.
"من فرض می بینم درست نقطه ی مقابل -- صورت فوق العاده ای از
تعادل رسید و مطمئن باشند. "
"اوه زیادی there'sa در پشت آن است." "آه وجود دارد شما هستند!"
Strether بانگ زد. "این فقط آنچه من می خواهم برای دریافت در.
شما از حجم آشنا خود را از به رسمیت شناختن تغییر صحبت می کنند.
خوب ، ویرایشگر که؟ "لیتل Bilham نگاه قبل از او یک دقیقه در
سکوت.
"او باید به ازدواج. که آن را انجام دهد.
و او می خواهد. "" می خواهد با او ازدواج؟ "
باز هم کمی Bilham منتظر ، و با یک حس است که او تا به حال اطلاعات ، Strether
کمیاب می دانست چه چیزی در حال آمدن است. "او می خواهد آزاد باشند.
او استفاده شده است ، که می بینید ، "مرد جوان توضیح داد که در راه شفاف خود ،" را به بودن
خوب است. "Strether تردید.
"سپس من ممکن است آن را از شما را که او خوب است؟"
همدم او همسان مکث کرد ، اما ساخت آن را با آگاهانه آرام است.
"انجام آن را از من."
"خوب پس چرا او نیست؟ او به من سوگند او است ، اما در عین حال می کند
هیچ چیز -- به جز البته که او خیلی مهربان به من -- آن را اثبات کند و می تواند واقعا عمل نمی کنند
بسیار در غیر این صورت اگر او نبودند.
پرسش من از شما فقط در حال حاضر دقیقا بر این احساس عجیب و غریب دیپلماسی خود بود : به عنوان
اگر به جای آن واقعا در دادن زمین خط خود را به من نگه دارید در اینجا و به من بد تنظیم
به عنوان مثال. "
همانطور که نیم ساعت در عین حال به حال زوال یافت Strether پرداخت نمره خود را ، و خدمتکار بود
در حال حاضر در عمل شمارش تغییر است.
دوست ما به او را تحت فشار قرار دادند کسری از آن ، که با آن ، پس از قاطعانه
به رسمیت شناختن ، شخصیت در مورد عقب نشینی است.
"شما را بیش از حد ، کمی Bilham خود اجازه benevolently به رعایت.
"آه من همیشه بیش از حد!" Strether بی اراده آهی کشید.
"اما شما ، نه" او در ادامه اگر به سرعت به دور از تفکر که
عذاب ، "پاسخ به پرسش من. چرا او نیست؟ "
کوچک Bilham کردم که در صورتی که معامله با خدمتکار شده بود
سیگنال ، و در حال حاضر از بین جدول و دیوان لبه.
اثر این کار این بود که یک دقیقه بعد آنها به محل ، احساس خشنودی quitted بود
خدمتکار هشدار دوباره در باز.
Strether خود را به abruptness همراه خود را به عنوان یک اشاره تعویق انداختن پیدا کرده بود که او
باید پاسخ داده شود به محض اینکه منزوی تر بودند.
این زمانی رخ داد که پس از چند قدم در هوای بیرونی آنها وارد بعدی تبدیل شده بود.
دوست ما وجود دارد آن را نگه داشته بود. "چرا او نیست اگر او خوب است؟"
کوچک Bilham نگاه او را به صورت کامل.
"از آنجا که دلبستگی اتمام حجت با فضیلت است." این سوال حل و فصل کرده بود تا
effectually برای زمان -- است که برای چند روز آینده -- که آن Strether را داده بود
تقریبا یک اجاره نامه تازه ای از زندگی است.
باید اضافه شود با این حال که به لطف به عادت همیشگی خود را از تکان دادن بطری در
که زندگی شراب از تجربه را به دست او ، او در حال حاضر در بر داشت طعم و مزه
درده افزایش به طور معمول به پیش نویس خود را است.
تخیل او به حال به عبارت دیگر در حال حاضر با ادعای دوست جوان خود برخورد ؛
آن چیزی که به اندازه کافی در بعد آمدند ساخته شده بود
به مناسبت دیدن او ماریا Gostrey.
این مناسبت علاوه بر تعیین شده است بی درنگ توسط یک شرایط جدید بود --
شرایط او آخرین مرد او را ترک برای یک روز در بیخبری از بود.
"وقتی که من به او گفت : شب گذشته ، بلافاصله شروع به ،" است که بدون برخی از
کلمه قطعی از او در حال حاضر قادر خواهد ساخت که من به آنها را بیش از وجود دارد از ما صحبت می کنند
قایقرانی -- و یا حداقل از معدن ، دادن آنها
نوعی از تاریخ -- مسئولیت من ناراحت کننده می شود و وضعیت من
بی دست و پا و وقتی من گفتم که به او چه فکر میکنید پاسخ وی این بود "؟
و سپس به عنوان او این زمان آن را دادم : "چرا که او در این دو دوست به طور خاص ، دو
خانمها ، مادر و دختر ، در مورد وارد در پاریس -- به آینده را از
عدم وجود است و او به من می خواهد تا خشمگینانه
برای دیدار با آنها ، آنها را می دانیم و مانند آن ، که من باید ملزم به او مهربانی آوردن
کسب و کار ما را به یک بحران تا او تا به حال شانس آنها را دوباره خودش.
Strether نپرسید : این است که ، "،" راه او را امتحان کنید برای دریافت کردن؟
این مردم ، "وی توضیح میدهد که او باید رفته اند پایین تا ببینید که قبل از من
وارد شده اند.
آنها بهترین دوستان او در جهان دارد ، و آنها را علاقه بیش از هر
کس دیگر در آنچه مربوط به او را. همانطور که من بهترین بعدی خود را می بیند از هزار نفر
دلایل چرا ما به راحتی باید با.
او این سوال مطرح نمی زودتر به دلیل بازگشت آنها نامشخص بود -- به نظر می رسید
در واقع برای غیر ممکن است حال حاضر است.
اما او بیشتر از intimates است که -- اگر شما می توانید آن را باور -- میل خود را به من
آشنایی تا به حال با مشکلات فائق خود را انجام دهد. "
"آنها در حال مرگ می بینید؟"
دوشیزه Gostrey پرسید. "در حال مرگ است.
البته ، گفت : "Strether ،" آنها دلبستگی با فضیلت است. "
او در حال حاضر او را در مورد آن گفته شده -- به او در روز بعد از بحث خود را با کمی دیده بود
Bilham و سپس آنها را threshed به حال با هم تحمل وحی است.
او را در آن او را به قرار دادن منطق است که در آن کمی Bilham آن را ترک کرده بود کمی کمک کرده بود
Strether کمبود او را به عنوان هدف از اولویت فشرده تا
به طور غیر منتظره توصیف ، احساس در
حضور آن ، با یکی از غیر قابل جلوگیری scruples خود را ، ظرافت از
که او در تلاش مقاله دیگر کاملا کار می کرد به حال خودش به اندازه کافی
رایگان.
او خاموش برگزار شد ، بر اساس یک اصل کوچک از غرور بود ، از اجازه دوست جوان خود را به
ذکر یک نام ؛ مایل به این نقطه بزرگ را که با فضیلت چاد
فایل پیوست کنید هیچ یک از کسب و کار خود شدند.
او از نه اولین بود می خواست به فکر می کنم بیش از حد از شأن خود ، اما که هیچ بود
دلیلی برای اجازه می دهد نه هر فایده ای کوچک است که ممکن است به نوبه خود تا.
او اغلب به اندازه کافی تا چه حد دخالت او ممکن است برای علاقه مند منتقل تعجب ؛
به طوری که وجود ندارد لوکس در اجازه دادن به آن دیده می شود می خواهم هر زمان که او می تواند که
او دخالت نمی کنیم.
که البته در عین حال محروم او را از لوکس بیشتر از مقدار
حیرت خصوصی که با این حال او قبل از برقراری ارتباط به نوعی نظم کاهش می یابد
دانش خود را.
وقتی او این کار را در گذشته انجام داده بود ، آن را با این گفته بود که ، به عنوان دوشیزه Gostrey تعجب
ممکن است ، مانند خود ، در ابتدا ، او احتمالا در باز گشت با او توافق می کنید که
حساب از ماده بعد از همه جا ظاهر تایید.
مطمئنا هیچ چیز ، در همه موارد ، می توانست تغییر بیشتری برای او
از دلبستگی با فضیلت ، و چون آنها تا به حال در جستجوی "کلمه" به عنوان بوده است
فرانسه نامیده می شود ، از این تغییر ، کمی
اعلام Bilham -- هر چند تا زمانی است و بنابراین عجیب تاخیر -- که در خدمت و همچنین
دیگری.
او Strether در واقع پس از یک وقفه مطمئن بود که او بیشتر از آن فکر
این کار را کرد در خدمت و در عین حال اطمینان خود را با او تا نه به عنوان که وزن قبل از
آنها یکدیگر جدا شدند او تا به حال جرأت را به چالش صداقت او.
آیا او باور نمی دلبستگی با فضیلت بود -- او از او مطمئن ساخته شده بود دوباره
با کمک به این پرسش است.
بشارت او را در این مناسبت دوم آورده بودند علاوه بر این مانند کمک خواهد کرد
او را به surer هنوز. او در هیچ یک اول نشان داد که کمتر به عنوان تنها
خوشحال است.
"شما می گویند این دو وجود دارد؟ وابستگی به آنها هر دو در آن صورت ، من
فرض کنید ، تقریبا می شود لزوما بی گناه. "دوست ما در زمان نقطه ، اما او تا به حال او
سرنخ.
: "Mayn't او هنوز در مرحله کاملا دانستن اینکه کدام یک از آنها ، مادر و یا
دختر ، او را دوست دارد بهتر است؟ "او به فکر بیشتر.
"اوه آن باید دختر -- در سن او."
"احتمالا. با این وجود چه ما می دانیم که "Strether پرسید ،
"... او؟ او ممکن است به اندازه کافی سن داشته است. "
"به اندازه کافی قدیمی برای چه؟"
"چرا ازدواج چاد. که ممکن است ، شما می دانید آنها چه می خواهند.
و اگر چاد آن را می خواهد بیش از حد ، و کمی Bilham آن را می خواهد ، و حتی ما در خرج کردن ، می تواند انجام دهد
با آن -- است که اگر او به بازگشت به وطن جلوگیری نمی کند -- چرا ممکن است آن را قایقرانی ساده
نشده است.
این بود که همیشه در این مورد برای او مشاوره که هر یک از سخنان خود ، آن را به عنوان
آمد ، به نظر می رسید به قطره را به یک چاه عمیق تر است. او در تمام حوادث مجبور به لحظه صبر کنید
شنیدن چلپ چلوپ اندکی از این یکی.
"من نمی بینم به همین دلیل اگر آقای Newsome می خواهد به ازدواج بانوی جوان او در حال حاضر انجام نمی شود
آن و یا با برخی از بیانیه ای خطاب به شما در مورد آن بوده است آماده است.
و اگر او هر دو می خواهد با او ازدواج است و در شرایط خوب با آنها به همین دلیل او نه «آزاد» است؟ "
Strether responsively ، تعجب واقع است. "شاید دختر خودش را دوست ندارد
اوست. "
"پس چرا او از آنها را به شما صحبت می کنند او می کند؟"
ذهن Strether در واقع همان تکرار این سوال نیز دوباره آن را ملاقات کرد.
"شاید آن را با مادر او در شرایط خوبی است."
"در برابر دختر است؟"
"خب ، اگر او در تلاش برای متقاعد کردن دختر به رضایت به او ، چه می تواند
او مادر را دوست دارم؟ فقط Strether انداخت ، "چرا نباید
رضایت دختر به او؟ "
"اوه ،" خانم Gostrey گفت ، "mayn't آن می شود که هر کس دیگری است کاملا بنابراین با زده
او را به عنوان شما؟ "" او را در نظر نمی شما را به عنوان چنین معنی
مرد جوان "واجد شرایط"؟
که آنچه من می آیند؟ "او با صدای رسا و نه به شدت به دنبال به دانستن است.
"با این حال ،" او در ادامه ، "ازدواج او همان چیزی است که مادرش ترین تمایلات -- که اگر آن را
کمک خواهد کرد.
و شایسته نیست هر ازدواج به کمک؟ آنها باید او را "می خواهم -- او در حال حاضر کار کرده بود
آن را -- آنها بهتر است.
تقریبا هر دختر او ممکن است ازدواج منافع مستقیم در خود گرفتن خود
شانس. این مناسب نیست که او باید
از دست آنها. "
دوشیزه Gostrey کاربر به سایر نظرسنجی در مورد. "-- شما دلیل خوبی!
اما البته از سوی دیگر همیشه عزیز Woollett قدیمی خود وجود دارد. "
"آه بله ،" او mused در -- "همیشه عزیز Woollett قدیمی خود وجود دارد."
او منتظر یک لحظه است. "بانوی جوان mayn't خود قادر به
بلع که کمیت.
او ممکن است فکر می کنم آن را پرداخت بیش از حد ، او ممکن است یک چیز در مقابل یکی دیگر از وزن ".
Strether ، همیشه بیقرار در مناظره از جمله ، در زمان چرخش مبهم این همه به
که او می باشد.
که البته -- توانایی ثابت شده برای مقابله با Woollett قدیمی عزیز ، از آنجایی که من مطمئن هستم که او
مقابله با آن -- چه چیزی باعث به شدت برای ممی ".
"ممی؟"
او کوتاه متوقف شد ، در تن او ، پیش از او و پس از آن ، هر چند شاهد که آن را نمایندگی
ابهام ، اما آگاهانه خجالت لحظه ای ، اجازه دهید تعجب او می آیند.
شما قطعا در مورد ممی نیست فراموش شده! "
"نه ، من در مورد ممی فراموش شده ،" او لبخند زد.
"هیچ شکی وجود ندارد هر آنچه که تا کنون وجود دارد زیادی را به توان گفت برای او وجود دارد.
ممی دختر من است! "او roundly اعلام کرد.
Strether از سر گرفت برای یک دقیقه راه رفتن او. "او واقعا کاملا دوست داشتنی ، شما می دانید.
به مراتب زیباتر از هر دختر من دیده ام اینجا هنوز. "
"این دقیقا چیزی است که من شاید ساخت."
و او یک لحظه در راه دوست خود mused در. "من مثبت باید به او را در
دست! "
او خو فانتزی ، هر چند در واقع در نهایت به آن را قبیح دانستن.
"آه ، اما کار را انجام ندهید ، در تعصب خود را ، به به او!
من شما نیاز دارید و می توانید ، شما می دانید ، نه چپ. "
اما او آن را نگه داشته. "من آرزو می کنم آنها می خواهم او را را به من بفرستید!"
"اگر آنها به شما می دانستید ، بازگشت ،" آنها خواهد بود. "
"آه ، اما آنها نمی -- بعد از همه این که همانطور که من شما را درک کرده اید به آنها گفته در مورد
من دارد؟ "
او پیش از او متوقف بود دوباره ، اما او ادامه داد : البته او آنها را -- قبل از آن ،
شما می گویید ، من انجام داده ام. "سپس او را با نقطه او تا به حال آمد
آرزوی پس از همه بیشتر برای ساختن.
"به نظر می رسد برای هدیه دادن و در حال حاضر بازی او. این چیزی است که او انجام شده است -- نگه داشتن من
همراه برای. او شده است در انتظار آنها است. "
دوشیزه Gostrey در لب های او جلب کرد.
"شما یک معامله خوب در آن می بینیم!" "من شک اگر من به اندازه شما.
آیا شما وانمود "او در ادامه ،" که شما را نمی بینیم -- "
"خب ، چه؟" -- او را تحت فشار او متوقف شد.
"چرا وجود دارد که باید تعداد زیادی بین آنها - - و آن را در جریان بوده است از
برای اولین بار ، حتی از قبل از من آمد ".
او در زمان یک دقیقه به آنها پاسخ دهید. "چه کسانی هستند سپس آنها را -- اگر آن را تا قبر؟"
"mayn't قبر می شود -- ممکن است همجنسگرا. اما در هر نرخ آن مشخص شده است.
فقط من نمی دانم ، "Strether مجبور به اعتراف ،" هر چیزی در مورد آنها.
نام آنها به عنوان مثال ، یک چیز بود که پس از اطلاعات کمی Bilham ، که من پیدا کردم
آن نوع از رفع خستگی به احساس موظف به پیگیری است. "
"آه" او بازگشت ، "اگر شما فکر می کنید شما دارید خاموش --"
خنده او تولید به او دل تنگی زود گذر است.
"من فکر نمی کنم من خاموش.
من فقط فکر می کنم من تنفس را برای حدود پنج دقیقه.
من به جرات می گفت من باید داشته باشد ، در بهترین ، هنوز هم برای دریافت بر روی. "
نگاه کنید ، بیش از آن همه ، به تصویب رساند بین آنها ، و دقیقه بعد او را به عقب آمده بود
طنز خوب. "من در عین حال گرفتن کوچکترین
علاقه به نام خود. "
"و نه در ملیت خود را -- آمریکایی ، فرانسوی ، انگلیسی ، لهستانی؟"
"من کمی کم اهمیتی نمی آویزان ،" او لبخند زد ، "برای ملیت خود.
این امر می تواند خوب اگر آنها لهستانی! "او تقریبا بلافاصله اضافه شده است.
"بسیار واقع خوب است." گذار نگه داشته تا به روح او.
بنابراین می بینید شما اهمیتی است. "
او این مشاجره عدالت اصلاح شده است. "من فکر می کنم من باید اگر آنها لهستانی بودند.
بله ، او فکر -- "ممکن است که در آن شادی وجود دارد".
"بیایید و سپس برای آن را امید است."
اما او بعد از این نزدیکتر به پرسش آمد.
"اگر دختر از سن مناسب البته مادر نمی تواند.
من برای دلبستگی با فضیلت معنی.
اگر بیست و دختر -- و او نمی تواند کمتر -- مادر باید حداقل چهل.
پس از آن قرار می دهد مادر. او بیش از حد قدیمی برای او است. "
Strether دوباره دستگیر شده ، در نظر گرفته و demurred شده است.
"آیا شما فکر می کنید؟ آیا شما فکر می کنید هر کس خواهد بود خیلی قدیمی است برای
او را؟
من هشتاد ، و من خیلی جوانم. اما شاید دختر "او ادامه داد :" ISn't
بیست.
شاید او تنها ده -- اما چنین عزیز کمی که چاد می یابد خود را شمارش خود
به عنوان جذب آشنایی. شاید او تنها پنج.
شاید مادر اما پنج و بیست -- بیوه جوان جذاب "است.
دوشیزه Gostrey سرگرم پیشنهاد. او یک زن بیوه است و سپس؟ "
"من حداقل ایده نیست!"
آنها یک بار دیگر ، به رغم این ابهام ، رد و بدل یک نگاه -- نگاه که شاید
طولانی ترین رتبهدهی نشده است.
در واقع به نظر می رسید ، چیزی که بعد از ، به نیاز خود را توضیح دهد ، که آن را به عنوان
آن می تواند. "من فقط از آنچه من به شما گفته احساس -- که او
برخی از این دلایل است. "
تخیل خانم Gostrey پرواز خود را گرفته بود.
"شاید او یک بیوه نیست." Strether به نظر می رسید به قبول این احتمال
با رزرو.
هنوز او آن را پذیرفته است. "پس از آن که چرا دلبستگی -- اگر آن را به این
او را -- با فضیلت است "اما او نگاه کرد که اگر به او کمیاب است به دنبال..
"چرا آن فضیلت است -- از او -- چیزی برای تحمیل بر روی آن هر وجود دارد
شرایط؟ "او را به سوال او خندید.
"آه من شاید به معنای نه به عنوان فضیلت همانطور که!
نظر شما در این است که می توان آن را فضیلت -- در هر جهت شایسته نام -- فقط در صورتی او
آزاد نیست؟
اما آنچه آن را تبدیل به پس از آن ، او پرسید : "برای او؟"
"آه که موضوع دیگری است." او گفت : هیچ چیز برای یک لحظه ، و او به زودی
در ادامه.
"من به جرات بگویم حق با شما ، در هر صورت ، در مورد طرح کمی آقای Newsome.
او شده است شما در تلاش -- گزارش در مورد شما شده است به این دوستان ".
Strether در عین حال به حال تا به حال هم فکر می کنم بیشتر.
"سپس که فشار خود را؟" "خب ، همانطور که ما می گویند ، آن دست و پنجه نرم کردن ،
شکستن ، ادعا خود را به عنوان آن می تواند.
ما می توانیم بر طرف می شود ، که می بینید ، فشار خود را.
ما می توانیم به او کمک کند. اما او ساخته شده است ، گفت : "خانم Gostrey ،
"که شما انجام دهید."
"برای چه کاری انجام دهید؟" "چرا برای آنها -- برای CES dames.
او شما را تماشا کرده ام ، مورد مطالعه شما ، دوست شما - - و که آنها باید به رسمیت شناخته شده است.
اتمام حجت تعریف بزرگ به شما ، مرد عزیز من ، برای من مطمئن هستم که آنها در حال خاص.
شما برای موفقیت آمدند. خوب ، "او پر زرق و برق اعلام کرد :" شما با داشتن
آن! "
او آن را از او با صبر و شکیبایی لحظه ای در زمان و پس از آن تبدیل شده به طور ناگهانی به دور است.
این بود که همیشه به او مناسب است که بسیاری از چیزهای خوب در اتاق خود به وجود دارد
نگاهی به.
اما معاینه از دو یا سه نفر از آنها ظاهر شد به زودی به تعیین کرده اند در یک سخنرانی
که تا به حال کمی به آنها ندارند. "شما در آن باور نیست!"
"در چه؟"
"در شخصیت از دلبستگی است. در معصومیت خود را. "
اما او از خودش دفاع کرد. "من وانمود نمی هر چیزی در مورد آن بدانند.
همه چیز امکان پذیر است.
ما باید دید. ""؟ "او با ناله در واقع همان تکرار".
"ما نمی دیده می شود به اندازه کافی است؟" "من ، نه" او لبخند زد.
اما آیا شما فرض کنید و سپس کمی Bilham دروغ گفته است؟ "
"شما باید دریابید." ساخته شده او را تقریبا به نوبه خود کم رنگ.
یافتن پست های بیشتر؟ "
او روی یک مبل برای ترسانیدن کاهش یافته بود ، اما او به نظر می رسید ، او بیش از او ایستاده بود ، به
حرف آخر. "آنچه شما را برای پیدا کردن آمد
ALL "؟