Tip:
Highlight text to annotate it
X
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
قسمت دوازدهم
تو داري مي ري؟
الان ديره شب اينجا بخواب
نه مرسي
من بايو يک چيزهايي بخونم پس مي رم
هي
تو ديگه بايد برگردي
من مي دونم که تو مي خواهي تنها باشي تا هدفت توي زندکي رو پيدا کني
اما پس روياي من چي ميشه که همگي به شادي با هم زندگي کنيم
و تازه وقتي اينطوري هستي به او ها ني هم سخت مي گذره
ممکنه اون فکر کنه که چون اينجاست تو خونه نمي ايي
پس يکم بيشتر حواست به اون باشه
لطفا اجازه بدين من خودم براي اينده ام تصميم بگيرم
من نمي خوام دست اموز باشم
سونگ جو
من نمي خوام تو اين خونه زندگي کنم پس بخاطر اين از اينجا رفتم
تو بدون اينکه از من بپرسي يا احساس منو در نظر بگيري ها ني رو به اينجا برگردوندي
بخاطر همين هر کاري دلت مي خواد بکن مادر
بايک سونگ جو
من متاسفم من ميرم
عزيزم اونوبفهم
من نمي گم که اون برگرده
اون رفته تا روياهاشو پيدا کنه و خودش رو براش عوض کنه
اما در اخر هيچي عوض نميشه و ما اونو اين دور و بر نمي بينيم
اون هنوز هم نسبت به ها ني سرده
عزيزم چطوره بکباره ديگه بنشيني و باهاش حرف بزني؟
اون اقلا به پدرش گوش مي ده
حتي اگر منم حرفي بزنم معنيش اينه که اون گوش مي ده؟
بيا يک کم ديگه صبر کنيم و ببينيم بالاخره چه تصميمي مي گيره
اما حالا اون خوب غذا مي خوره؟
بنظرم صورتش اب رفته
بذار يک کم ديگه صبر کنيم
لا اقل تا زمانيکه تصميمش رو بگيره
اينطور فکر مي کني؟
از غذاتون لذت ببريد
خيلي خوبه
اوه داغه
دستت چي شده؟
اگزماي کارهاي خونه
اين بخاطر اينه که لا اقل موي 50 تا مشتري رو در روز مي شوري
اوه ناراحتت نميکنه ؟ چرا بابا خيلي مي سوزه و درد مي کنه
اما خيلي بهتر از اينه بنشينم تو کلاس و درس بخونم
اما هنوز خوشحالم
مين ها کاري که تو وب کمدي مي کني چطور پيش مي ره؟
خوب من کاريکاتور مي کشم و يک کار نيمه وقت هم دارم
اما چطوريه که شما هميشه مشغول هستين و منو تنها ميذارين؟
من ايندفعه ديگه نمي تونم
وقتي خرابکاري مي کنم بايد گزارش بنويسم
ايگو تو بايد بيشتر تلاش کني
چطوره؟
خوبه؟
بله بله خيلي خوبه
واقعا
ولي اين چه جور ماکارونيه؟
ماکاروني مغذي براي جوانهايي که خيلي کار مي کنند و درس مي خونند
اين مخصوص شما دخترها درست شده و اسمش .... هست
اين مخلوطي از بهترين .... و ماکا رونيه
اقا من مي تونم يک کاسه ديگه بخورم
اما بابا
هان؟
من جونگو رو نمي بينم
اون اين روزها عاشق هنر اشپزي شده
اون رفته خودش مواد اوليه رو بخره
اون واقعا همون جونگوي خودمونه؟
اون واقعا با زماني که دبيرستان مي رفتيم فرق داره
شما شنيدين؟
چي رو؟
در مورد انجمن مدرسه؟
انجمن؟
بايد با اونيفرمها ي قديمي بريم انجا
من هم شنيدم
من هم شنيدم و توي مشکل افتادم چون همه مانتوهام برام کوچک شده
من نمي دونم که اين ايده کيه ولي من دوستش دارم
مانتوي خاطره انگيز ما
سونگ جو تو اون اونيفرم خيلي خوب بود
مخصوصا اونيفرم زمستوني
بازم بايک سونگ جو؟
تو هم شنيدي؟
چي رو؟
که انجمن مدرسه ما بايد با اونيفرمهاي قديمي بريم جالب نيست؟
کي يک همچين ايده بچگانه اي داده؟
من شنيدم ولي برام جالب نبوده
هنوز
من خيلي هيجانزده شدم که شاگردهاي قديمي رو مي بينم
کنجکاو نيستي که انها چکار مي کنند
اگر خيلي برات جالبه خوب برو
واقعا که بچه پررو
من بالاخره سر در نياوردم که چي فکر مي کنه
سونگ جو گفت که نميره؟
بله
اون گفت که خيلي بچگونه ست
چرا اون اينطوريه؟
من واقعا دلم براي اون روزها تنگ شده
من يک قرار داشتمتوي رستوران داک بوک جلوي مدرسه
اوه خداي من داک بوکي اون رستوران عالي بود خيلي از بچه ها مي رفتن انجا
چي داشتم مي گفتم؟
قرار ؟
اهان قرار؟
اون قراري بود که ما همديگر رو نديده بوديم
پس من بهش گفتم که
اون گفت بله و شروع کرد قلپ قلپ اب خوردن
شما دبيرستان مي رفتين؟
بله
بله من دارم در مورد پدرت حرف مي زنم دانش اموز بايک سو چن!!1
البته اون خيلي با مزه بود!!1
من هم نمي تونم فراموش کنم شب فارغ التحصيلي که چطور بايک سونگ جو سخنراني کرد
من مي خوام تفريح داشته باشم و مي خوام شاد باشم
مي خوام از اين ببعد اينطوري زندگي کنم
همه شما هر جا که مي خواهين برين سعي کنيد که زندگي شادي داشته باشين
اوه خدا جون هاني من يک فکري کردم که بايک سونگ جو هم تو انجمن دانش اموزان قديمي حاضر بشه
واقعا؟
اين بوي چيه؟
اوه خداي من
چکار کنم؟
اين چيه؟
چيزي که اجازه مي داد من سونگ جو رو روياهام ببينم
اين برگ بود
باز خوبه که بمن نمره اف نداده بود
چهاردهمين انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه پرنگ
تو خيلي خوشگلتر شدي
کجا مي ري؟
سونگ جو هم امده؟
ها ني
چرا دير کردي؟
تو به تلفنت هم جواب نمي دي!1
مادرم گفت که تلفن رو بزارم خونه
چرا؟
نمي دونم . فکر کنم نقشه اي داره
اما خيلي عجيبه که بياييم اينجا و اونيفرمهاي مدرسه رو پوشيده باشيم نه؟
چرا؟ اين بامزه نيست که ما جوري بباييم اينجا که انگار تا حالا مدرسه نرفتيم؟
تو تا حالا ول کردي؟
من گفتم که هيچوقت نمي تونم اونيفرم بپوشم
هوم
هي جونگو چي شد؟
يک گروه توي رستوران جا رزرو کرده بودند و اون نمي تونه بياد
اوه اون ديگه براي خودش يک سر اشپز شده؟
جدي
اما سونگ جو چي؟ نيومده؟
خوب اگر امدي اينجا سونگ جو رو ببيني چرا دنبالش نمي گردي؟
اون اينجاست
و بنظر مياد که راحت نيست
اوه اون اينجاست پس من مي رم باهاش سلام و احوالپرسي کنم
فقط احوالپرسي؟
تو گفتي که نميايي؟ ولي امدي
چرا بدون اينکه تلفنت رو برداري از خونه امدي بيرون؟
هان؟
ان
مادر مي خواست بره بوسان توهم که کليد هاتو تو خونه جا گذاشته بودي
اون بمن گفت اينها رو بتو بدم پس من امدم
که اينطور؟
من
متاسفم
مرسي بدون تو من نمي تونستم برم خونه امشب
خوب حالا که اينجا هستي دوستات رو هم ببين
احتياجي نيست
بايک سونگ جو کجا داري ميري؟
بنشين خيلي وقته که نديمت
اره خيلي وقته چکار مي کني؟
تو مثل هميشه هستي
تو گفته بودي که اين کارها بچگانه ست درسته؟
اين دقيقا همون چيزيه که از تو انتظار مي رفت
اون بايک سونگ جو نيست؟
تو خوب بودي؟ بله
هي خيلي خوب ميشد که با هم مي رفتيم دانشگاه تائه سان ما مي تونستيم با هم ديگه خوش بگذرونيم
من شنيدم تو حتي توي دانشگاه پرنگ هم يک اعجوبه اي
مي دوني چقدر پشيمون شدن که تو رو از دست دادن
اون او ها نيه درسته؟
اون بالاخره دوست دختره تو شد؟
ووه اوهاني من فکر ميکنم بالاخره اون برد
اون همه جا تو رو دنبال مي کرد حتي تونست بره دانشگاه پرنگ
سونگ جو هم عجيبه اين نبايد خيلي اسون باشه که اونو بعنوان دوست دختر قبول کني
دوست دختر؟ چه مزاحمي من يک همچين کارهايي نمي کنم
باز هم من فکر مي کنم يک دوست دختر واقعا نمي تونه با سونگ جو مچ بشه
من مي بينم او ها ني کلاس 7 رو
اما بايک سونگ جو رشته ات چيه؟
هنوز تصميم نگرفتم
يعني مي گي هنوز تصميم نگرفتي که رشته ات چي باشه؟
هنوز نه
تو مي توني وارث کمپاني پدرت بشي
موقعيت مدير کل فقط منتظر تو نيست؟
بچه هاي خوب دبيرستان پرنگ
موسيقي هونگ دايه
معرفي ميکنم
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
بايد خيلي خوب باشه که بعد از اينهمه مدت اون دوستاش رو ديده ولي بدون کلمه اي حرف انجا رو ترک کرد
ايا مريض بود؟
سونگ جو من
دلم مي خواد که تو مسئوليت کمپاني منو بعهده بگيري
اول بخاطر اينکه دست راست من بشي و بعدش بخاطر اينکه انجا توي يک مسير تازه بندازي
اگر بخواهي تو مي توني راحت دکتر بشي
و بچه ها يي مثل نو ري
من فکر مي کنم خيلي خوب ميشه اگر دکتر بشي و بيماري خيلي ها رو درمان کني
تو اينو فرا موش کردي
مرسي
مي تونم بنشينم؟
هر جور دوست داري
مرسي
تو نگران چيزي هستي؟
به من بگو
نشنيدي که مي گن اگر نگراني رو با کسي تقسيم کني نصف ميشه و اگر شادي رو با کسي تقسيم کني دو برابر ميشه؟
من کمکت مي کنم
وقتي من نگران چيزي هستم يا اتفاق خوبي افتاده من اجازه مي دم مين ها و جو ري بدونند
وقتي اينکارو مي کنم انگار باري از دوشم برداشته مي شه
و باز من بعضي وقتها به اونها زياد از حد مي گم و تو دردسر ميفتم
من مي خوام پزشکي بخونم
مي خوام درخواست بدم
البته نمي دونم خوبه يا نه
براي اولين باره که چيزي برام جالبه
سونگ جو
به هيچکس چيزي نگو
مخصوصا پدر و مادرم
و شايعه پراکني هم نکن
فهميدي؟
البته
چرا شايعه پراکني کنم؟
اوه خدا
پس فقط منم که اينو مي دونم؟
خوب اعضاي کلوپ تنيس
يک خبر خوب دارم که بهتون بگم
هفته ديگه دهمين سالگرد کلوپ ماست
و ما مي خواهيم همه اعضاي قديم و جديد رو با هم يکجا جمع کنيم و يک مهموني بزرگ بگيريم
چي فکر مي کنيد ؟ هيجان زده نشديد؟
هفته ديگه تعطيله فکر مي کني ها را مياد؟
من بخاطر اينکه تعطيله مي خوام اينکارو بکنم
و بالاتر از اون اعضاي قديم و جديد؟
من م فکر نکنم بخوام برم
واقعا؟
پس بايد از خيرش بگذرم
من فکر مي کنم اگر از سونگ جو بخواهي بياد
ها را اتو ماتيک مياد
درسته! بخاطر اينه که تو حق داري کاپتان بشي
سونگ جو و ها را درسته
پس من با يد نظر ها ني رو هم بپرسم
پس اينجاست جايي که سونگ جو مي خواد بياد
من شنيدم که اينجا خيلي شلوغه
و اين به اين معنا نيست که ديدن سونگ جو براي من سختر ميشه؟
ها ني من همه جا دنبالت گشتم
ارشد اينجا چکار مي کنيد؟
تو چي؟
تو ي ساختمان پزشکي منظورم اينه من دنبال تو امدم
من بخاطر سونگ جو امدم اينجا
سونگ جو؟ چرا اون؟
بهر حال چرا دنبال من مي گشتين؟
چيزه بزرگي نيست اما هفته ديگه دهمين ساگرد تشکيل کلوپه
من مي خوام مهموني بگيرم
مهموني؟ خوب چرا بمن مي گيد؟
گوش کن
اگر تو اين مهموني سونگ جو نياد يک مشکل بزرگ پيش مياد
ارشد بمن نگيد که شما از سونگ جو براي رسيدن به ها را استفاده مي کنيد
شما که از سونگ جوي من بعنوان طعمه استفاده نمي کنيد؟
ديگه از اون متد استفاده نکنيد
اگر مواظب نباشيد ممکن بخودتون برگرده
منظورت اينه که عليه خودم برگرده
بهر حال
سونگ جو و ها را با هم ديگه باشند زياد خوب نيست
مي دونم
مي دونم ولي بغير از اين متد من شانس اينکه به ها را اعتراف کنم رو از دست مي دم
من به سونگ جو احتياج دارم پس ها ني چرا تو
اين سونگ جوست
اين سونگ جوست
ها ني اين اخرين تقاضاي منه من روي تو حساب مي کنم
مي فهمي؟ من روي تو حساب مي کنم
منو دنبال مي کني؟
نه
من واقعا مي خواستم ساختمان پزشکي رو يک بار ببينم
منظورم اينه که ممکنه تو تو شروع کني که اينجا حاضر بشي
اما اينجا خيلي جالب بود و همه کساني که اينجا هستند مي خوان دکتر بشن
بعضي هام نمي خوان
اما تو چرا اينجايي؟
هنوز که وقت انتخاب رشته نيست
من امدم که پروفسور رو ببينم
چرا؟
تو چه مي فهمي حتي اگر بهت بگم؟
هي اينطوري منو نبين
اه امروز پدرمن و پدر تو رفتن بيمارستان که چک اپ کنند
من نمي دونم نتيجه چي شد
مي خواهي با من بيايي خونه؟
چه هديه اي اون دوتا با خودشون ميارن؟
منظورت از هديه چيه؟
کيک؟
امروز تولدته؟
احمق منظورم بيماريه
من قهوه ميخوام
نه براي تو
من واقعا از دست بيمارستان مريض و خسته شدم
چه تور بود؟ پس نتيجش چي شد؟
بيا اينجست
به من نشان بده
نتايج معاينه سلامتي
من به سختي میتونم بفهمم
قند خون....
اين تسته استرس قلب
بذار ببينم
فشار خون شما بالا است
ضربان قلب شما بالا است
شما کمي استرس قلبي داريد
کلسترول تون هم بالاست
پدر,
بايد مواظب قلبت باشي
همين حرف ها رو دقيقا ز دکتر شنيدم
عزيزم تو بايد سلامتي خودت رو حفظ کني
تو بايد به فکر خانوادت باشي
هي سونگ جو
چتور ائن همه خوب بلدئ؟ پر کلمه هائ رمزئ است
گرچه که تو پسر مني ولي منومتعجب ميکني
برادر ميتونه دکتر بشه چن خيلي باهوشه
باک اون جو.
تنها باهوش بودن که چئز خوبئ نئست
عزيزم از الا ديگه اجازه نداري چيزاي شرين و چرب بخوري
پس چي بخورم؟
!بابا
آمدي
چيزي شده؟
بله؟
هميشه وقتي تو ميآمدي ميدويد بيرون وداد ميزد هاني
ولي اين روزا کمي بيخيال شده
جون گو؟
چرا؟ مگه داره چه ار ميکنه
هي
اونجا رو ببين
به آشپز خانه يک نگاهي بنداز
امروز اولئن روزئ که جون گو برائ مشترئ ها غذا درست مئکنه
چي؟
در حال حاضر؟
پس ئنئ جون گو اشپز مئشه
خوب
ئک کم دئگه بائد تمرئن کنه
درست است
شائد ائن جورئ به نذر نئاد ولئ قابلئت هائ آشپزئش خوبه و داره سخت کار مئکنه
هئ
بئا نگاش کنئم
جون گو...
من فکر کردم هر روز بازئ گوشئ مئکنه
ولئ بائد دوباره نگاه کنم
صحئح
ببئن چه سخت داره کار مئکنه
ئک کم زوده ولئ مشکلئ پئش نمي ايد کارش خوبه
مي خواهداول به تو نشون بده
اولين بار که اين جوري ميبينمش
اون نميدونه که من امدم
بفرما
خوش مزه بنظر مئاد
ها نئ بئا
خوب بخور
باشه
خوب غذا ميخورم
چطوره ؟
هي
پيروزي!
خئلئ خوش مزه است جون گواه
راست مئگي؟
اره
خئلئ خوشمزه است بهترئنه
ها نئ
اگر من ئک چئزه خوش مزه درست کنم مئخام تو اولئن کسئ باشئ که اونو بخورئ
ئک دقئقه صبر کن
بيا
ائن نودل ها رو امتحان کن
سه تا رنگ دامپلئنگ گرفتم
و نودل هائ جويدنئ هم باور نکردنئ هستند
اگر امتحان کنئ حتما خوشت مئاد
جون گو اه...
زياد بخور
حالا حتا من هم ئک چئزئ پئدا کردم که توش راحتم
بئشتر هست
ئک دقئقه صبرکن
امروز من ئک جون گوئ دئگرو دئدم
همئشه بهش بئ محلئ مئکردم ولئ...
جون گو اه ببخشئد
آئا شما...
منتظره کسئ هستئ ؟
تو نمئخواهئ بشئنئ؟
تو ائن هفته برائ سالگرد دهم تنئس کلوب مئرئ؟
چرا؟ کنجکاوئ؟
این مربوط به باشگاه تازه پسر هائ زئادئ هم مئان
بنابرائن در صورت امکان خئلئ خوب مئشه اگه خئلئ ها بئان
زئاد علاقه به جاهائی که مردم چئز هائئ مئگن که منئ ندارن ندارم
وه
چرا تو بجائ من نمیرئ و ازش لذت ببرئ ؟
ائن بائد کافی باشه
چئزه دئگه نمئخواهئ بهم بگئ؟
بله؟
خوب...
در مورده ئک چئزئ کنجکاوم
ما که درمورد سالگرد ده سالگی حرف زدئم!
چئه؟
تو درمورده رشتت تصمئمئ نگرفته بودئ حالا چئ رشتتو انتخاب کردئ؟
تو امروز بامزه شدي؟
چرا در مورد رشته من کنجکاوي؟
فقط
صادقانه بگم تو هر جايي دلت بخواد مي توني بري
پس
پس
اتفاقا
من مي خوام ببينم تو سونگ جو رو اينجا هم دنبال مي کني؟
چه فکري مي کني؟
تو واقعا احمقي
اگر کسي رو که دوست داري بخواد کاري بکنه معني اين نيست که تو هم بايد همون کارو بکني
البته من بهش علاقه دارم ولي اون رشته اي که اون انتخاب کنه من انتخاب نمي کنم
من
کاري رو که ارزوش رو دارم مي کنم
چون اين زندگي منه
من لازم نيست که همه جا با هم باشيم
خواهر داره مي ره
مي بينمت
هميشه اينطوري تموم مي کنه
خوب
اينطوري راحت شدم
تصديق مي کنم
توجهت بکارت باشه
چکار مي کني؟
اگر مي خواهي بري برو اگر مي موني بنشين
جونگو
هنوز داره سخت کار مي کنه تا سر اشپز بشه
ها را هم همينطور
و همينطور مينها و جو ري
حتي ايان جو هم نگران اينده اشه
و تو نه؟ اينو مي خواهي بگي؟
اه؟
بله
من به تو حسوديم ميشه
کم توجهي تو
من هم
يک رويا دارم
اما
چي؟
با من مي خواهي کاري کني؟
به من بگو
در مورد رويات
من گوش مي دم
مي دوني
تو دکتر يک دهکده کوچکي
و من يک پرستار که بتو کمک مي کنه
تو مشهوري توي بيمارستان
البته نه بيمارستان به بزرگي بيمارستان دانشگاه
ولي من تمام سعيم رو مي کنم تا بتو کمک کنم
مثل توجه کردن به يک بچه گريان يا چيزهايي شبيه اين
اما
تو اين رويا مشکلي هست
مثلا اگر تو بگي مي خواهي خلبان بشي من مي خوام مهماندار بشم
و اگر بخواهي بازيکن گلف بشي من مي خوام حمل کننده وسايل بشم
در اخر
روياي من ساده ست
و هر جور که خوشحالم کنه
من
من فقط در جهتي حرکت مي کنم که بايک سونگ جو که در مرکز قرار داره حرکت کنه
اينطوريه
و چيزي براي خودم نيست
اين چيزي که تو خودت گفتي
اما وقتي من تصميم گرفتم دکتر بشم
من خيلي در موردش فکر کردم
خوب که چي؟
حتي اگر رويايي غير واقعي هم باشه
هنوز يک روياست
اين بتو مياد
هي
اين بنظر تو غير واقعي مياد؟
واقعا فکر مي کني
که مي توني پرستار بشي چون من مي خوام دکتر بشم؟
بازم رويا
پس بيشتر بهش توجه کن
هر چه بيشتر بخواهي بايد بيشتر تلاش کني
درسته؟
پدر
بنشين انجا
امروز از دانشگاه
يک پروفسور پزشکي با من تماس گرفت
اه اون؟
اين درسته که تو مي خواهي وارد برنامه پزشکي بشي؟
بله
من مي خوام از ترم بعد پزشکي بخونم
چي؟
تو براي اينده ات بدون اينکه با من مشورت کني تصميم گرفتي؟
انچيزي رو که بتو گفته بودم رو نا ديده گرفتي؟
اون بنظر خيلي عصباني مياد
من در مورد کمپاني شما هم فکر کردم پدر
اما من مثل شما و پدر ها ني
تصميم گرفتم زندگيمو صرف چيزي کنم که مي خوام
سونگ جو چيزي که مي خوام بگم
روياي من
من تصميم گرفتم دکتر بشم
حتي اگر شما هم چيزي بگيد فايده اي نداره
من نمي خوام وارث کمپاني شما بشم
سونگ جو چي گفتي؟
پدر
پدر
عزيزم
پدر
پدر چي شده؟ درد دارين؟
عزيزم عزيزم بخودت بيا
پدر
انها گفتند هنوز معالجه رو شروع نمي کنند
نتيجه ازمايشها هنوز نيومده
دقيقا مريضيش چيه؟
انها گفتند انژين قلبيه
انژين؟
پس اون بايد اينو احساس مي کرده احساس ناراحتي تو قفسه سينه
اون از خودش خيلي کار کشيده
اين اواخر کار کمپاني خيلي سخت شده بود
که اينطور
مهمتر از همه شرايط اونه که بايد تثبيت بشه
اون بايد مدتي تو بيمارستان بمونه
بله
اينجا دکتر هاي خوبي داره
بايد براي تو خيلي سخت باشه
جدا اين ادم.... حتي وقتي که يک همچين شرايط سختي داشت دم نمي زد
چون هميشه مي خنديد من هم نمي دونستم
مادر
مادر
اوه؟
من برمي گردم خونه
چون ايان جو خونه تنهاست
درسته مرسي او ها ني
شما هم مواظب خودتون باشيد مادر
چي ميشه اگر شما هم مريض بشيد؟
ها ني
سونگ جو تو هم برو
تو خوبي؟
من خوبم برو خونه
باشه
پس فردا ميام
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
پدرت خوب ميشه؟
براش سخت خواهد بود چون ازمايشهاي فيزيکي از فردا شروع مي شه
من هم مي خوام از اين موقعيت استفاده کنم و استراحت کنم
و از مدرسه مرخصي بگيرم
خيلي سخته براي همه
حتي اگر يک ذره باشه
منم مي خوام کمک کنم
ارشد نمي خواهي بخوري؟
مي بينيم
ارشد تو بايد بخوري
ها را
ارشد
تو به مهموني نيومدي
هيچوقت نگفتم که ميام
اوه پس اينطور بود
من شنيدم که تنها تو و کاپيتان بوديد
و من شنيدم که مهموني همچين خوبي هم نبوده
اينطور شد ديگه
و همينطور شنيدم که از جيب خودتونم خيلي خرج کرده بوديد
من نتونستم بيام ولي دنگ خودم رو مي دم
لطفا قبول کنيد
مرسي
اين ناهارتونه؟
بياييد بريم من براتون ناهار مي خرم
نه خوبه من خيلي هات داگ دوست دارم
و تازه اين هات داگ گوشته
و خيلي هم خوشمزه ست و با همين من سير ميشم
که اينطور؟
پس
اين سکته قلبي نيست؟
من فکر نمي کنم که سکته قلبي باشه
اما اگر اون به کار سخت ادامه بده
مي تونه به سکته قلبي منجر بشه
اگر اون اتفاق بيفته بايد عمل قلب
روشي هست که بدون جراحي ....ميشه
اوه تو خيلي خوب مي دوني
ما مي خواهيم از اون متد استفاده نکنيم
وما معالجه با دارو رو ترجيح مي ديم
بله
امدي؟
اون کيه؟
اون سرپرست کمپانيه
نمي دوني که اون بايد اول شرايطش ثابت بشه؟
اين کاملا ممنوعه
بنظر مياد که کار مهميه
حتي اگر باشه
براش سخته که اينطوري حالش خوب شه
مي دوني که پدرت خودش بايد تصميم بگيره
اون از نگراني کارش تقريبا مرده بود
رييس پدر
رييس
عزيزم چي شد؟
پدر
عزيزم
ملاقات ممنوع
نزديک بود
چند روزي نمونده بود که کار بازي تموم بشه
بعد از اينکه بابات حالش بد شد
کسي که نرم افزارش رو مينوشت نا پديد شده
اون اينو شنيد ودوباره قلبش گرفت
چکار کنيم؟
پدرت که اينجا افتاده
کمپانيش هم که خوب کار نمي کنه
من ميرم انجا
سونگ جو
من هنوز جونم و تجربه اي ندارم
ولي از کمپاني مواظبت مي کنم تا پدر حالش خوب بشه
مرسي سونگ جو
سونگ جو گفت که مي ره به شرکت؟
درسته
پدرش خيلي خوشحاله و حالش بهتر شده
بهتر هم ميشه
عاليه
و سونگ جو به خونه هم برمي گرده
اون طبق ارزوي پدرش عمل مي کنه
ها ني من ميرم بيمارستان
من همه چي رو به تو مي سپارم
بله نگران نباشيد
باشه من به تو واگذار مي کنم
ها ني اين شانس توئه که کسي دخالت نمي کنه
فکر کن رفتي ماه عسل
شما امديد؟
جانشين رييس اينجان
سلام کنيد
حالتون چطوره
شرکتهاي کامپيوتري اينطوريند ديگه
اه بله
خوبه
از اين طرف
لطفا بلند شيد
لبخندش رو ديدي؟
اوه مثل... است
انها مي گند که اي کيوش حدوده 200
اون که منو اخراج نمي کنه چونيرم درسته؟
تو بايد اماده باشي
اينها مدارک کمپاني با مدارک بازيهاي جديده
لطفا يک نگاهي بهش بنداز يد ما ميتونيم حدود ساعت 11 يک جلسه داشته باشيم؟
يک عالمه کار هست
اينطوره؟
بله پس
سر پرست
بله؟
وقتي با هم هستيم با من راحت باش
نه شما اينجا جانشين رييس هستين
پس من مي رم
سر پرست اون در مورد باز سازي چيزي نگفت؟
اون دوست دختر داره؟ با کسي قرار ميذاره؟
ما بالاخره اخراج ميشيم؟ چطور ادميه؟
بابا به کار ديگران کار نداشته باشيد فقط روي کار خودتون تمرکز کنيد
ما نگرانيم!! برگرديد سر کارتون
نه شما به مدارک نگاهي انداختيد؟
اين مقايسه سال پيش و امساله؟
بله درسته
بنظر مياد که سود امسال امده پايين
من فکر مي کنم بخاطر بازيهاي بين المللي ما تحت تاثير قرار گرفتيم
بسادگي
ما در خطر هستيم
وبعلاوه بازي جديد که انتظار داشتيم خوب پيش بره اينطور شد و در واقع ما روي يخ داريم حرکت مي کنيم
اگر همينطور ادامه بديم توي بحران ميفتيم
ما در شرايطي هستيم که حتي ادغام با يک شرکت ديگه هم غير ممکنه
بدون حمايت ما ممکنه
ايان جو تو گرسنه هستي درسته؟ چند دقيقه ديگه اماده ميشه
بذار از بيرون سفارش بديم
چي داري مي گي؟
غذاهاي رستوران کالري بالايي دارند
خيلي شور و چربند
نمي دونيم چقدر نمک و روغن توش مي ريزند
و بالاتر از اينها سبزيجاتشون هم کمه
باشه فهميدم عجله کن
دفعه بعد تظاهر نکن که همچي رو مي دوني
من در مورد اشپزي تو کنجکاوم
اوه چکار کنم؟
چکار مي کني اگر من و برادر هر دو مريض بشيم؟
سونگ جو امد
خوبي
خيلي خسته اي؟
زود باش و لباستو عوض کن دوش مي گيري؟
چکار مي کني؟
من دارم ژاکتت رو در ميارم
چرا تو اينکارو مي کني؟
منظورت چيه ؟ اون داره اداي تازه عروسها رو در مياره
چي داري مي گي؟
پدر تو بيمارستانه
چطور مي تونه يک همچين افکار بي حيايي داشته باشم
تو يک ادم بي حيايي هستي
برو زود لباست رو عوض کن
منوي امروز اينه
ايان جو بخور
بفرما
اوه خيلي شوره همه ظرف نمک رو توش خالي کردي؟
برادر مزه اش خوب نيست بنظر من نخوريش بهتره
ان
اون غذاهم
گوش فيل هم همونطوره؟
اونم خوب نپخته برادر زود باش بريزش بيرون
به خودت فشار نيار
قورتش داد برادر دل درد مي گيري
بايک ايان جو
فقط شکايت نکن
زود باش و بخور
کدوم رو بخورم
با چوبها ت ببين کدوم پخته همون رو بخور
حتي با اينکه غذا وحشتناکه
سونگ جو شکايت نکرد و فقط خورد
او ها ني
اين ها نيه؟
چي بسته غذا؟
چرا بسته نا هار مي خواهي؟
اه او ها ني بسته ناهار درست مي کنه؟
چطور مي تونه با اون با اون دستاي ظريفش اينکارو بکنه؟
چکار داري مي کني؟ من دارم با تلفن حرف مي زنم
بله باشه
غذاي سونگ جو و ايان جو
اوه رول تخم مرغ؟
رول تخم مرغ ؟ رول تخم مرغ؟
چطور نمي توني غذاي به اين سادگي رو درست کني؟
ها ني داره براي سونگ جو غذا درست مي کنه؟
تو داري مي ري ؟ دستمالت رو برداشتي؟کيفت رو چطور؟
برداشتم
بفرما اينو بگير
اين چيه؟
منظورت چيه ؟ اين ناهارته
من توي کافه تريا مي خورم
نه اون چيزها رو نخور
من صبح زود بلند شدم و اينها رو اماده کردم
رول تخم مرغه !1 وقتي بازش کني سور پرايز مي شي
مي بينمت
مي بينمت
حتما دلت مي خواد عزيزم صداش کني!!1
چي داري مي گي؟
پدر مريضه واين خيلي بي حيا ييه
عروس تازه اين اسم دوم توست
من تو رو بعد مي بينم
خدا يا اين کوچولو چه چيزهايي مي گه!!1
کارت رو خوب انجام بده
ها ني
اوه
بيا اينجا
اوه من کلاس دارم
فقط چند ثانيه وقتت رو مي گيرم
اين درسته که پدر سونگ جو بيمارستانه؟
ان
ولي تو نمي توني بري ملاقات
اون ملاقات ممنوعه
سونگ جو چکار مي کنه؟
فکر کنم سونگ جو هم نمي تونه بره ملاقات؟ درسته/؟
اون الان ميره شرکت پدرش
بخاطر اينکه من نمي بينمش
مرسي
بله؟
تو ناهار مي خوري؟
بله چرا شما نمي اييد با هم بخوريم؟
نه خوبه لذت ببريد
بسته ناهاره
دوست دخترتون براتون درست کرده؟
بله
خيلي خوب من بعدا ميام
بله
خوب دلي وري ناهار مخصوص!!!1
هي هي
اونونخور
بونگ جونگو چکار مي کني؟
نمي تونم اجازه بدم ناهاري که ها ني درست کرده رو بخوري
بجاش تو
اينو بخور
مار ماهي گريل شده؟
از اين ببعد من هر روز ميام تا غذاي ها ني رو بخورم
من تو رو ول نمي کنم اگرتو اينو بخوري بسته غذاي ها ني مال منه
خيلي خوب باشه مرسي
توش زهر که نريختي؟
من با غذاي تازه بازي نمي کنم
لذت مي برم
هيچي رو حروم نکن و همشو بخور
بزار يک نگاهي بندازيم
بد نيست
ديدن اينکه هاني قلبش رو براي سونگ جو گذاشته
قلبم انگار پاره ميشه
اما من بايد غذايي که هاني درست کرده رو امتحان کنم
باشه
بزار امتحان کنم
ها ني من دارم با لذت اينو ميچشم
او ها ني تو سونگ جو رو حقيقتا دوست نداري؟
چطور اينطوري به اون غذا مي دي؟
اما چون ها ني اينو درست کرده من مي خورمش
اوه فکر نمي کنم بتونم بخورمش
ترجمه شده توسط تيم ويکي
اين موقع شب بدون چراغ چکار داري مي کني
دارم فکر مي کنم
موضوع چيه؟
چي اذيتت مي کنه؟
مي تونم کمک کنم
شايد نه درسته؟
خوب من مي رم بخوابم
پدر حالش خوب نيست
هان؟
شايد به عمل احتياج داشته باشه
عمل قلب؟
ان
يک عمل بزرگه
من ممکنه کمي بيشتر تو کمپاني پدرم بمونم
براي پدرم خيلي سخته که بتونه از عهده اش بربياد
پس
پزشکيت چي ميشه؟
دليلي ديگه نداره بخوام بخونم
دليلي داره
اين اولين باره که
تو خودت يک چيزي رو مي خواستي روياي تو بود
نه رويا نبود فقط يکذره دلم مي خواست
اما اگر برم داخلش
نمي دونم که بعدش چي ميشه
از اينکه توي کمپاني کار کني لذت مي بري؟
نه
پس چکار کنيم؟ تو گفتي که مي خواهي لذت هم ببري؟
تو جلوي همه بچه ها قول دادي
من ممکنه که برام جالب نباشه
ولي اگر انجا کار کنم پدرم خوشحال مي شه
و حداقل اين خودش نصف موفقيته
براي من جالب نيست اما
اگر ديگران خوشحال ميشند
چکار مي توني بکني؟
چکار کنيم؟
راست ميگي؟ باک سونگ جو؟
چي اون ديگه تو دفتر مديريت درس نمي خونه
بنظر مياد که مي خواد کار پدرشو دنبال کنه
همانطور که انتظار داشتم
نبايد اينکارو بکنه؟
شرايط پدرش خوب نيست
چطور مي دوني
خوب
چيه چرا سور پرايز شدي؟
از هر چيزي مي توني سر در بياري اگر يکم بهش فکر کني
مخصوصا اينکه اون الان چه احساسي داره
من ديدم که اون مرخصي تحصيلي گرفته
مي فهمم
چي؟
تو در مورد سونگ جو چي مي دوني؟
من دارم فکر مي کنم که چطور بهش کمک کنم بخاطر اين گفتم
تو چکار مي توني بکني
او ها ني
چطور بهش کمک مي کني؟ وقتي اون يک همچين شرايط سختي داره
همه جا دنبالش مي کني و سر راهش قرار مي گيري؟
يا ناله مي کني
و بهش مي گي سونگ جو غصه نخور همه چي درست ميشه؟
اينطوري بهش دلداري مي دي؟
درسته
تو حداقل اين کارو مي توني بکني
چون اينها تنها کاريه که او ها ني مي تونه براي بايک سونگ جو بکنه
من مي رم
در قرن بيست و يکم زندگي کردن و با دوتا سي دي بازي کردن کسالت اوره
اما يک بازي متفاوت منظورم اينه که بازيهايي که موجوده خيلي خوب نيست
و وقتي ما انجامش مي ديم خيلي به هيجان نمياييم
بياييد همه منفيها رو به مثبت تبديل کنيم
من فکر مي کنم بهتر ما يک بازي خلق کنيم که قابل دسترسي باشه
من شنيده بودم که اي کيوي شما 200 ولي حالا دارم مي بينم
انطور نيست
شما فقط از تمام مغزتون استفاده نمي کنيد
مغز شما يک خورده زنگ زده چون ازش استفاده نمي شه
حالا مي نونيم اسم بازي جديد رو انتخاب کنيم
زنگ زده
زنگ زده
زنگ زده؟
زنگ زده؟
عاليه
ببينيد
ووه عاليه
خوب حالا بايد انيميش و تواناييها و موسيقيش رو انتخاب کنيم
درسته مهمترين چيز کاراکتر اصلي
اينجا جاييه که بايد لذت داشته باشه
مادر اتفاقي افتاده؟
چه اتفاقي؟ هيجي نشده
من امدم کمي لباس ببرم
اوه من فکر کردم
ها ني ممنون که جاي خالي منو پر کردي
نه اين چيزي نيست
من بايد اينکارو مي کردم
من واقعا خوشحالم
سونگ جو داره از کار پدرش مراقبت مي کنه
و تو مواظب خونه هستي
من خيلي احساس راحتي مي کنم
اون صبح زود مي ره و شب دير وقت مياد
که اينطور
واقعا ؟ بايد سخت باشه
هاني کارهات خوب پيش ميره؟
تو بايد مدرسه هم بري و تکاليفت رو انجام بدي
البته که بايد انجام بدم
اه مادر
چيه؟ چيزي مي خواهي بمن بگي؟
من بايد در موردي با شما مشورت کنم
چي؟
من دير ميام
کجا داري ميري؟
سونگ جو مي توني امروز منو برسوني؟
کجا مي خواهي بري؟
جايي که تو داري ميري
جايي که من مي رم؟
نمي شه تو
من اجازه گرفتم که نيمه وقت تو شرکت پدرت کار کنم
لطفا هواي منو داشته باش
او ها ني اين خانم کيمه
سلام اسم من او ها نيه
اوه سلام
ايشون کارمند جديده بهش سلام کنيد
سلام من او ها ني هستم من سخت کار مي کنم
تشويق
اگر به من کمک کنيد من سخت کار خواهم کرد لطفا هواي منو داشته باشيد
سرمايه گذار ما اقاي يون پايين منتظر شماست
بايک سو چن هميشه به پسرش مي نازيد ولي ميبينم که درست مي گفته
نه اينطور نيست نظر لطف شماست
خيلي خوب حال پدرت چطوره؟
داره بهتر ميشه
اما فکر کنم اين يک موقعيت خوبه براش که استراحتي بکنه
وفکر ميکنم من هم بايد يکم کمک کنم
بله لطفا
خوب
رييس يون اينها مدارک بازي جديده که داريم روش کار مي کنيم
اوه من خوندمش
اسمش زنگ زده ست درسته
بله
ايده بازي خيلي تازه ست
خيلي ممنون
با يک جانشيني مثل تو فکر کنم بايک سو چن خيلي اسوده ست
تو حتي مي توني کمپاني رو توسعه بدي
ما داريم کارهاي از قبل مونده رو سر و سامون مي ديم بعد به اين هم مي رسيم
تو خيلي منتظر بودي اين قهوه ست درسته
اوه بله سونگ جو تو چند سالته
من 20 سالمه
اوه تو هنوز جواني
دوست دختر داري؟
نه ندارم
چرا؟ بنظر خيلي محبوب ميايي
بله رييس يون بايک سونگ جو خيلي محبوبه
اوه
ولي هيچ توجهي بهشون نمي کنه اون فقط از خوندن و گوش دادن لذت مي بره
اون تو تنيس هم خيلي خوبه و مسابقات زيادي رو برده
اي کيوش هم 200 و اشپزيش هم بخوبي سر اشپزهاست
اون تو همه چي کامله
سرگر کننده ست
خانم او ها ني
بله
ميشه بريد؟
بله رييس بايک سونگ جو
تو امدي؟
اوه بله
وقت دارين؟
بنظر مياد ملاقات با رييس يون خيلي موثر بوده
کارمندش امد
و جزييات بازي رو خواست
فکر مي کنيد روي اينکار سرمايه گذاري کنند؟
اما
رييس خيلي از تو خوشش امده
ديروز منو صدا کرد و يک عالمه از شما تعريف کرد
رييس يک نوه دختر داره و گفت اگر مي توني گاهي اونو ببين
يعني قرار ملاقات با نوه اش ؟
بله
اون مي گفت خيلي حيف ميشه اگر نوه من با کسي ديگه از دواج کنه
شرکت ما در جايي قرار داره که بکمک رييس يون احتياج داريم
من يکم دست پاچه شدم
چي بايد جواب بدم؟
اوه تو زود امدي
هان
وسايل رو
مرسي
بيا امروز.... بخوريم
اين روزها بنظر خسته ميايي پس من بايد نازت رو بکشم
و تمام اين روزهاي سخت بالاخره مي گذره
مرسي
مرسي
اوه تو امدي سونگ جو
سلام بايک سونگ جو
ترجمه شده توسط تيم ترجمه ويکي
اگر مجبور باشي داماد انتخاب کني
کي رو انتخاب مي کني؟
اما بنظر مياد که سونگ جو در اين مورد فکر نمي کنه