Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب اول : لباس بلند و گشاد فصل III.
فصاحت M. DE VILMORIN
از آنجا که راه می رفت پایین تپه با هم ، هم اکنون توسط آن م د Vilmorin که سکوت کرده بود و
سرگرم ، آندره لویی که پرحرف بود. او زن به عنوان یک موضوع برای او انتخاب کرده بود
گفتمان حاضر.
او ادعا کرد -- و کاملا غیر منصفانه ای -- را کشف کرده اند زنی که صبح و
او از رابطه جنسی می گویند unflattering بودند ، و گاهی اوقات تقریبا
ناخالص.
م د Vilmorin ، داشتن مسلم و قطعی نیست موضوع ، گوش نکرد.
منفرد هر چند ممکن است در پدر روحانی جوان فرانسوی روز او به نظر می رسد ، م د Vilmorin
در زن علاقه ای ندارند.
پور فیلیپ در راه های مختلفی استثنایی.
در مقابل برتون آرمه -- کاروانسرا و مجوز های ارسال و خانه در ورودی
روستای Gavrillac -- M. د Vilmorin دچار وقفه همراه خود را فقط به عنوان او
سر به فلک کشیده به dizziest ارتفاع از مواد سوزاننده
طعن ، و آندره لوئیس ، در نتیجه به واقعیتهایی ترمیم ، مشاهده
حمل م د لا تور D' Azyr قبل از درب شبانه روزی ایستاده است.
"من اعتقاد ندارم شما بوده ام گوش دادن به من ، گفت :" او.
"شما شده است کمتر علاقه مند به آنچه که شما می گفتند ، شما ممکن است آن را مشاهده
زودتر و بخشوده نفس خود را.
واقعیت این است ، من نا امید شما ، آندره. به نظر می رسد فراموش کرده اند آنچه ما رفت
برای. من یک قرار ملاقات در اینجا با M. لو
مارکی.
که بخواهد به گوش من در این موضوع بیشتر.
وجود دارد در Gavrillac من چیزی می تواند انجام.
ساعت هم بد انتخاب شده بود ، آنچه که اتفاق افتاد.
اما من امید از مارکی لو م.. "" امیدوار است از چه؟ "
خواهد ساخت که او چه غرامت در قدرت او نهفته است.
فراهم می کند که برای بیوه و کودکان یتیم.
چرا دیگری باید به او تمایل به شنیدن من بیشتر است؟ "
"مدارا غیرمعمول ، گفت :" آندره لوئیس ، و به نقل از "Timeo Danaos و همکاران خانم ferentes."
"چرا؟ پرسید :" فیلیپ.
"بیایید بروید و کشف -- مگر اینکه شما در نظر است که من باید در راه باشد."
به یک اتاق در سمت راست ، به خصوصی به M. مارکی لو تا زمانی که او باید رندر
انتخاب به افتخار آن ، مردان جوان از سوی میزبان طلیعه شد.
آتش از سیاهههای مربوط سوزش روشن در پایان دور اتاق ، و توسط این نشسته در حال حاضر م د
لا تور D' Azyr و پسر عموی او ، شوالیه د Chabrillane.
هر دو گل رز به عنوان م د Vilmorin آمد شوید.
آندره لویی زیر ، متوقف شد به بستن درب است.
«ملزم به من شده توسط حسن نیت ارائه میدهد سریع خود را ، م د Vilmorin ، گفت :" این دو خودرو ، اما در
تا تن سرد به عنوان افترا زدن به ادب از کلمات او.
"صندلی ، من التماس.
آه ، مورو "توجه داشته باشید frigidly پرسشی بود.
"او شما را همراهی ، آقا؟" او پرسید. "اگر شما ، لطفا مارکی لو ، م."
"چرا که نه؟
خودتان یک کرسی ، مورو. "او بیش از شانه خود را به عنوان نوکر صحبت کرد.
"این خوب است از شما ، آقا ، گفت :" فیلیپ "را ارائه داده اند من این
فرصت ادامه موضوعی که مرا تا fruitlessly ، آن را به عنوان اتفاق می افتد ،
Gavrillac. "
این دو خودرو به عبور پاها خود ، و برگزار شد یکی از دست های خوب خود را به جار زدن.
او بدون مشکل به نوبه خود به مرد جوان ، که کمی پشت سر او بود پاسخ.
"خوبی از درخواست من را ترک خواهد کرد از سوال برای لحظه ای ، گفت :" او ،
بطور تاریکی ، و م د Chabrillane خندید. آندره لوئیس فکر او را به راحتی به نقل مکان کرد
نشاط ، و تقریبا غبطه می خوردند او دانشکده.
"اما من سپاسگزار ،" فیلیپ اصرار داشت ، که شما باید خود را پست کردن به من بشنود
لابه خود ایجاد کردند. "مارکی او را بر سر او خیره
شانه می باشد.
»که علت؟" او quoth. "چرا ، علت بیوه و کودکان یتیم
این Mabey مایه تاسف است. "
این دو خودرو به نگاه از Vilmorin شوالیه ، و دوباره شوالیه خندید ،
صورتم سیلی پای او در این زمان. م د لا تور D' Azyr ، گفت : ":" من فکر می کنم ،
به آرامی "است که ما در متقابل اهداف هستند.
من از شما خواسته شد تا به اینجا می آیند زیرا شتو د Gavrillac به سختی مناسب بود
که در آن به بحث ما حمل علاوه بر این ، و چون من به تردید
ازار رساندن به شما نشان می دهد که شما باید تمام راه را به Azyr آمده.
اما جسم من است با عبارات خاصی که به شما اجازه سقوط کردن وجود دارد متصل می شوند.
در مورد این موضوع از آن عبارات است ، مسیو ، که من می شنوید شما بیشتر -- خواهد شد
شما افتخار من است. "آندره لوئیس شروع به دستگیری که وجود دارد
چیزی شیطانی در هوا بود.
او یک مرد از شهودهای سریع ، سریعتر به مراتب نسبت به کسانی که از M. د Vilmorin ، که
evinced بیش از تعجب خفیف است. "من در از دست دادن ، آقا هستم ، گفت :" او.
"تا چه عبارات آیا اشاره آقا؟"
"به نظر می رسد ، مسیو ، که من باید حافظه خود را تازه کردن."
این دو خودرو به پاهای او عبور و یک وری بر روی صندلی خود را در چرخش ، به طوری که در گذشته او
به طور مستقیم مواجه م د Vilmorin.
شما صحبت کرد ، مسیو -- و با این حال اشتباه شما ممکن است شده اند ، شما صحبت کرد بسیار
گذشتگان را با فصاحت ، بیش از حد فصاحت تقریبا ، آن را به من به نظر می رسید -- رسوایی چنین سند
به عنوان عمل عدالت خلاصه بر این
thieving Mabey همکار ، و یا هر نام او ممکن است.
رسوایی کلمه دقیق شما مورد استفاده بود.
شما که کلمه عقب زمانی که من تا به حال افتخار به اطلاع شما است که آن توسط من بود
سفارشات که من شکاربان Benet اقدام به عنوان او. "
"اگر" م د Vilmorin گفت : "کردار بود بدنام ، رسوایی خود را توسط تغییر نیست
رتبه ، با این حال متعال ، فرد مسئول.
بلکه آن تشدید شده است. "
"آه! گفت : M. مارکی لو ، و انفیه دان طلا را از جیب خود جلب کرد.
"شما می گویید ، اگر کردار بود بدنام ،' آقا.
من به درک که شما دیگر به عنوان متقاعد شده که شما به نظر می رسد از آن باشد
رسوایی؟ "صورت خوب م د Vilmorin عینک نگاه
سرگشتگی.
او راندگی از این را نمی فهمم. "به نظر من این اتفاق می افتد ، M. مارکی لو ، در نظر
آمادگی خود را به پذیرش مسئولیت ، که شما باید توجیهی برای باور
کردار است که به خودم آشکار نیست. "
"است که بهتر است. که مجزا بهتر است. "
مارکی بافوت خاموش کردن زمان ظرافت ، گرد تکه از توری های زیبا در خود
گلو می باشد.
"شما متوجه است که با درک ناقص از این مسائل ، نه
خود را صاحب ملک ، شما ممکن است به نتایج غیر قابل توجیه عجله.
است که در واقع این پرونده است.
ممکن است آن را هشدار به شما ، مسیو.
هنگامی که شما بگویم که برای ماه گذشته بارها به من شده اند توسط depredations مشابه اذیت ، شما
شاید که لازم تبدیل شده بود به استخدام یک نیروی بازدارنده درک
به اندازه کافی قوی برای پایان دادن به آنها.
حالا که خطر شناخته شده است ، من فکر نمی کنم وجود خواهد داشت تکاپو هر در من
coverts. است و بیشتر در آن از آن وجود دارد ، م د
Vilmorin.
این شکار غیر قانونی است که من به عنوان تحقیر برای مطلق من annoys و نمی باشد.
حقوق تعرض مصون است.
است ، وجود دارد مسیو ، که شما نمی تواند موفق به مشاهده کرده اند ، یک روح شیطانی
سر پیچی در هوا ، و وجود دارد ، یکی از تنها راه است که در آن تا با آن روبرو است.
تحمل ، در با این حال اندکی درجه ، برای نشان دادن نرمی ، با این حال ملایم
دفع ، مستلزم با توسل به اقدامات هنوز هم شدیدتر به فردا.
شما مرا درک ، من مطمئن هستم ، و همچنین شما می خواهد ، من مطمئن هستم ، قدردانی
مدارا از چه مقدار به توضیح از من که من نمی تواند بپذیرد
که هر گونه توضیح به خاطر.
اگر هر چیزی در آنچه که من گفته اند که هنوز هم برای شما مبهم است ، من به شما اشاره به بازی
قوانین ، که دوست وکیل خود را به تفصیل شرح دادن برای شما وجود دارد در نیاز است. "
که آقایی دور چرخش دوباره به چهره آتش.
به نظر می رسد انتقال علامت است که مصاحبه در پایان.
و اما این بود که به هر وسیله علامت نیست که آن را به ابلاغ
مراقب ، گیج ، مبهم مضطرب آندره لوئیس است.
آن بود ، فکر می کرد ، بسیار کنجکاو ، خطابه بسیار مشکوک است.
این تحت تاثیر قرار به توضیح دهد ، با ادب از عبارات و بی احترامی به محاسبه
تن ، در حالی که در واقع آن را تنها می تواند به تحریک و سیخک مرد م د خدمت
نظرات Vilmorin.
و این دقیقا به چه چیزی است. او افزایش یافت.
"آیا در جهان هیچ قانون اما قوانین بازی؟" او خواستار ، عصبانیت است.
"شما هرگز توسط هر فرصتی شنیده قوانین بشریت؟"
این دو خودرو به آهی کشید wearily. "آنچه به من با قوانین
انسانیت است؟ "او تعجب است.
م د Vilmorin نگاه او را یک لحظه در شگفتی لال.
"هیچ چیز مارکی لو ، م. است که -- افسوس -- بیش از حد آشکار است.
من امیدوارم که شما آن را در ساعت به یاد داشته باشید زمانی که شما ممکن است مایل به درخواست تجدید نظر به آن قوانین
که شما در حال حاضر استهزاء کردن است. "م د لا تور D' Azyr انداخت پشت سر خود را
به شدت ، چهره اش را بالا تربیت آمرانه.
در حال حاضر آنچه دقیقا باید که به معنای؟ این اولین بار نیست به روز است که شما
استفاده ساخته شده از گفته های تاریک است که من تقریبا می تواند به حجاب باور فرض از
تهدید است. "
"نه تهدید ، M. مارکی لو -- هشدار دهنده است. یک هشدار داد که اعمال چنین به عنوان این علیه
مخلوقات خدا...
اوه ، شما ممکن است استهزاء ، مسیو ، اما آنها مخلوقات خدا ، حتی در حالی که شما و یا من -- نه
بیشتر و نه کمتر ، عمیقا هر چند انعکاس ممکن است غرور خود را زخم ، در چشم او... "
"از موسسه خیریه خود ، من خطبه یدکی ، M. L' پدر روحانی!"
"شما ساختگی ، مسیو. شما میخندند.
آیا خنده ، من تعجب می کنم ، هنگامی که خدا حساب او را به شما برای خون و
غارت با آن دست های خود را پر؟ "" موسیو! "
کلمه ، به عنوان شکاف شلاق تیز ، از م د Chabrillane ، که خود را به محدود
فوت است. اما بلافاصله این دو خودرو به او سرکوب است.
"بنشینید ، شوالیه.
شما وقفه M. L' پدر روحانی ، و من باید او را بشنود بیشتر است.
او به من عمیقا منافع است. "
در پس زمینه آندره لویی ، بیش از حد ، افزایش یافته است زنگ خطر به پا خود را به ارمغان آورده شده بود ، توسط
شیطانی که او را دیدم بر روی صورت خوش تیپ م د لا تور D' Azyr نوشته شده است.
او نزدیک ، و دوست خود را بر بازو را لمس است.
"بهتر است رفتن ، فیلیپ ، گفت :" او.
اما م د Vilmorin ، گرفتار در چنگال بی امان از احساسات طولانی سرکوب ،
بود که هول هولکی شده توسط آنها را بی پروا همراه است. "آه ، آقا ، گفت :" او ، "در نظر گرفتن آنچه که شما
و آنچه شما خواهد شد.
در نظر بگیرید شما و نوع شما سوء استفاده ها زندگی می کنند ، و در نظر گرفتن برداشت که
سوء استفاده ها باید در نهایت به ارمغان بیاورد. "" انقلابی! "گفت : M. مارکی لو ،
تحقیر.
"شما از این بی شرمی را به ایستادگی قبل از صورت من و من این نمی تونم متعفن از ارائه
روشنفکران به اصطلاح مدرن! "" آیا نمی تونم ، آقا؟
آیا شما فکر می کنید -- شما را در روح خود اعتقاد دارند -- آن است که نمی تونم؟
آیا نمی تونم که چنگ فئودال است در تمام چیزهایی است که زندگی آنها را مانند انگور ، خرد کردن
در مطبوعات ، به سود خود را؟
آیا حق و حقوق خود را به آبهای رودخانه ورزش نیست ، آتش است که bakes
نان مرد فقیر از علف و جو ، در باد است که آسیاب را می چرخاند؟
دهقان می تواند یک گام بر جاده ، عبور از پل دیوانه بیش از یک رودخانه ،
خرید ELL پارچه در بازار روستا ، بدون جلسه یغماگری فئودالی ، بدون
که در دیون فئودالی مشمول مالیات است.
که به اندازه کافی ، مارکی لو م نه؟ باید شما همچنین خواستار زندگی رنجور خود را در
پرداخت حداقل تخلف از امتیازات مقدس خود را ، بی دقتی چه بیوه
یا یتیم اختصاص به وای؟
آیا هیچ محتوایی را که سایه شما باید مثل یک نفرین بر زمین دروغ؟
و آیا شما در غرور خود فکر می کنم که فرانسه ، این کار در میان ملل ، آن را رنج می برند
برای همیشه لطفا برای؟ "
او به عنوان اگر برای پاسخ موقتا متوقف شد. اما هیچ آمد.
مارکی او را در نظر گرفته ، سکوت عجیبی ، لبخند نیمی از تحقیر در
گوشه و کنار لب هایش را ، سختی شوم در چشم او.
باز هم آندره لویی tugged در آستین دوست او.
"فیلیپ" فیلیپ او را تکان داد خاموش ، و سقوط در ،
متعصبانه است.
"آیا شما هیچ چیزی از ابرها جمع آوری است که هرالد آمدن طوفان را ببینید؟
شما تصور کنید ، شاید که این ایالات عمومی توسط M. Necker احضار ، و قول داد
برای سال آینده ، به انجام چیزی جز تدبیر به معنی تازه اخاذی به انحلال
ورشکستگی دولت؟
شما خودتان را فریب دادن ، شما باید.
املاک و سوم ، جایی که شما را حقیر شمردن ، به خودی خود نیروی preponderating به اثبات برساند ، و
آن را به یک راه را به پایان این شانکر از امتیاز است که بلعیدن
اعضای حیاتی و موثر بدن از این کشور مایه تاسف است. "
M. مارکی لو منتقل در صندلی خود را ، و در آخرین صحبت کرد.
"شما داشته باشد ، مسیو ، گفت :" او ، "یک هدیه بسیار خطرناک از فصاحت است.
و آن را از خودتان است و نه نسبت به موضوع شما است.
بعد از همه ، آنچه من به شما ارائه دهد؟
rechauffe از ظروف به علاقه مندان خارج در آرنج در استانی خدمت
اتاق های ادبی ، مرکب از پلورال Voltaires خود و ژان
ژاک و چنین scribblers کثیف انگشتی.
شما باید در میان تمام فیلسوفان خود را با شوخ طبعی به درک کنند که ما نیست
منظور وقف دوران باستان ، که برای حقوق و امتیازات ما ، ما پشت سر ما
اقتدار قرن. "
"بشریت" ، آقا ، "فیلیپ پاسخ داد :" از اشراف کهن تر است.
حقوق بشر با انسان معاصر هستند. "مارکی خندید و shrugged.
که جواب من ممکن است انتظار می رود است.
این توجه داشته باشید راست نمی تونم که متمایز از فلاسفه است. "
و سپس م د Chabrillane صحبت کرد. "شما بروید یک دور راه طولانی ،" او مورد انتقاد قرار
پسر عموی او ، توجه داشته باشید از بی صبری.
"اما من وجود دارد ،" او پاسخ داده شد. "من مورد نظر را کاملا خاص برای اولین بار است."
"ایمان ، شما باید بدون شک در حال حاضر داشته باشد." "من هیچ است."
این دو خودرو افزایش یافت و تبدیل دوباره به م د Vilmorin ، که هیچ چیزی از را درک کرده بود
که تبادل مختصر. "م. L' پدر روحانی ، "گفت که او یک بار دیگر ،" شما یک
هدیه ای بسیار خطرناک از فصاحت.
من می توانم از مردان که توسط آن تحت تأثیر بچهدار شوند. اگر شما متولد شده است آقایی ، شما می توانید
که به راحتی نیست که به دست آورد این دیدگاههای غلط است که شما بیان. "
م د Vilmorin خیره مستقیما ، uncomprehending.
"اگر من متولد شده است آقایی ، آیا به شما می گویند؟" quoth او به در کند ، صدای سر در گم.
"اما من یک نجیب زاده متولد شد.
نژاد من به عنوان قدیمی ، خون من به خوبی به عنوان مال شما ، مسیو است. "
از مارکی لو M. بازی ناچیزی از ابرو ، لبخند زیاده و مبهم ، وجود دارد.
تاریک او ، چشم های مایع مستقیما به چهره م د Vilmorin نگاه.
"شما شده اند که در آن فریب ، من از ترس است." "فریب؟"
"احساسات شما را بی احتیاطی که خانم مادر شما باید از خیانت
گناه است. "
کلمات وحشیانه affronting فراتر از فراخوان سرعت شدند ، و لب ها که تا به حال
زبان آمده آنها را بطور سرد ، که اگر آنها merest امری عادی شده بود ، باقی ماند و آرام
کمرنگ sneering.
سکوت مرده به دنبال. عقل آندره لوئیس "شد numbed.
او ایستاده مبهوت ، همه فکر معلق در او ، چه زمانی چشم م د Vilmorin
ادامه داد : بر م د لا تور D' Azyr's ثابت ، تا اگر برای جستجو وجود دارد
به این معنی که او را فراموش.
اما ناگهان ، او را درک بی حرمتی ناپسندیده است.
خون به چهره اش افتاده ، آتش تبحر در چشمان مهربان او.
در تیردان قرار گرفتن تشنج او را تکان داد.
سپس ، با فریاد بی بند ، او خم به جلو ، و با دست باز خود را زده ام.
مارکی لو کامل و سخت بر چهره sneering خود.
در فلش ام د Chabrillane بود روی پای خود ، بین این دو نفر است.
خیلی دیر آندره لویی در دام دیده بود.
لا تور D' Azyr's کلمات بلکه به عنوان یک حرکت در یک بازی شطرنج بودند ، محاسبه شده برای
اوقات تلخی کردن حریف او را به برخی از جمله مقابله با حرکت به عنوان -- یک حرکت ضد که
سمت چپ او را به طور کامل در رحمت دیگر.
M. مارکی لو نگاه ، بسیار سفید صرفه جویی که در آن انگشت پرینت م د Vilmorin آغاز شد
به آرامی به رنگ چهره اش ، اما او گفت : چیزی بیشتر.
در عوض ، آن را Chabrillane د م که در حال حاضر صحبت کردن بود ، به دست گرفتن preconcerted خود
در این بازی ناپسندیده. "شما متوجه ، آقا ، آنچه شما را
انجام شده ، گفت : "او ، بطور سرد ، به فیلیپ.
و شما متوجه ، البته ، چه به ناچار باید به دنبال. "
م د Vilmorin چیزی متوجه شده بود.
مرد فقیر و جوان پس از ضربه ، عمل بر اساس غریزه از نجابت و افتخار ،
شمارش هرگز از عواقب است.
اما او آنها را متوجه حال حاضر در دعوت شوم از م د Chabrillane ، و اگر او
مورد نظر برای جلوگیری از این عواقب ، آن را از احترام را برای حرفه priestly خود بود ،
که به شدت منع تنظیم چنین
اختلافات به عنوان م د Chabrillane به وضوح بر او thrusting بود.
او جلب کرد. "، گفت :" اجازه دهید یکی بی حرمتی از بین بردن دیگر
او در یک صدای مبهم است.
"تعادل هنوز هم به نفع مارکی لو م.
اجازه دهید که مطالب او را. "" غیر ممکن است. "
لب شوالیه آمد با هم محکم.
پس از آن او نرمی خود بود ، اما بسیار محکم است.
"ضربه زده شده است ، آقا.
من فکر می کنم من درست گفت که چنین چیزی اتفاق افتاده است پیش از این هرگز به M. لو
مارکی در تمام عمر خود را.
اگر شما احساس خود را affronted ، شما تا به حال اما به درخواست رضایت به علت از یک
نجیب زاده خود را به دیگری. اقدام شما به نظر می رسد برای تایید
فرض که شما در بر داشت تا تهاجمی.
اما آن را بر روی آن حساب نمی کند بارگزاری صفحه شما از عواقب مصون است. "
این بود ، که می بینید ، بخشی Chabrillane د م به زغال پشته پس از این آتش ، به را کاملا
مطمئن است که قربانی خود را باید از آنها فرار کند.
"من خواهان هیچ ایمنی" فلش seminarist جوان ، stung های این سیخک تازه است.
پس از همه ، او خوب به دنیا آمد ، و سنت از کلاس های خود بودند قوی بر
او را -- قوی تر به دور از تحصیل seminarist در تواضع.
او به آن بدهکار خود را به افتخار او ، کشته شوند ، به جای اجتناب از عواقب
از کاری که انجام داده بودند. "اما او شمشیر پوشیدن نیست ، اقایان!"
گریه آندره لوئیس ، مبهوت.
"است که به راحتی اصلاح شده است. او ممکن است وام از معدن را داشته باشد. "
"منظورم این است ، اقایان ،" آندره لوئیس ، بین ترس برای دوست خود اصرار داشت و
خشم "، که این عادت خود را به پوشیدن یک شمشیر ، که او دارای یک پوشیده هرگز نمی باشد ،
که او در کاربردهای خود را دارد زود باور است.
او seminarist -- نامزد جدید برای اجرای فرامین مقدس ، در حال حاضر نیمی از یک کشیش ، و غیره
ممنوع است از چنین تعامل به شما به عنوان پیشنهاد کند. "
تمام آنچه که او باید به یاد قبل از او یک ضربه را زده ، گفت : "م د Chabrillane ،
مودبانه. "ضربه عمدا برانگیخته بود ،" raged
آندره لوئیس.
سپس او خود را بهبود هر چند خیره پر افاده دیگر هیچ نقشی در آن داشتند
بازیابی. "ای خدای من ، من بیهوده صحبت!
چگونه یک استدلال علیه هدف تشکیل شده!
بیا دور ، فیلیپ. آیا شما نمی بینید تله... "
م د Vilmorin قطع او را کوتاه و پرت او خاموش است.
"آرام ، آندره. M. مارکی لو به طور کامل در سمت راست. "
"م. مارکی لو در سمت راست است؟ "
آندره لوئیس اجازه اسلحه خود را سقوط بی اراده. این مرد ، او بالاتر از همه زندگی دیگر دوست داشتنی
مردان در کمند از دیوانگی جهان گرفتار شد.
او را عریان می پستان خود را به چاقو برای به خاطر حس مبهم ، و تحریف از
افتخار به دلیل به خود. این بود که او در دام نیست.
این بود که افتخار او ، او را وادار به تحقیر در نظر گرفتن آن است.
به آندره لویی در آن لحظه او رقم singularly غم انگیز به نظر می رسید.
شریف ، شاید ، اما بسیار رقت انگیز است.