Tip:
Highlight text to annotate it
X
- فصل 54. داستان شهر هو.
(ع AT INN طلایی گفته)
دماغه امید نیک را ، و تمام دور منطقه آبکی در مورد وجود دارد ، بسیار شبیه به برخی از
ذکر چهار گوشه از یک بزرگراه بزرگ ، که در آن شما را ملاقات بیشتر مسافر در هر
بخش دیگر.
پس از صحبت Goney که یکی دیگر از whaleman homeward محدود بسیار طولانی نیست ،
شهر هو * مواجه شد. او تقریبا به طور کامل توسط سرنشین دار بود
Polynesians.
در بازدید های کوتاه که گرفت او به ما خبر قوی از موبی دیک.
برای برخی از منافع عمومی در نهنگ سفید بود در حال حاضر به طور افراطی به اوج می رسد
شرایط داستان شهر هو ، که به نظر می رسید obscurely با نهنگ شامل
برخی از عجیب وشگفت انگیز ، ملاقات معکوس
یکی از کسانی که احکام به اصطلاح از خدا که در زمان محلی شما به گفته پیشی برخی از
مردان است.
این شرایط ، دوم همراه خاص با آن ، تشکیل آنچه که ممکن است
به نام قسمت مخفی از تراژدی می شود روایت ، رسید هرگز
گوش کاپیتان Ahab یا جفت او.
برای آن بخش مخفی داستان ناشناخته بود به کاپیتان شهر هو
خودش.
این ملک خصوصی یکی از سه ملوانان کنفدراسیون سفید از آن کشتی ، یکی بود
از آنها ، به نظر می رسد ، آن را با احکام کاتولیکی از ابلاغ به Tashtego
رازداری ، اما Tashtego زیر شب
rambled در خواب او ، و بسیار از آن در راه است که نشان داد ، که زمانی که او بود wakened
او به خوبی نمی توانست خودداری بقیه.
با این وجود ، تا قوی نفوذ این چیزی که در آن دسته از ملوانان در
Pequod که به آگاهی کامل از آن آمد ، و با چنین ظرافت عجیب و غریب ، به تماس
آن ، آنها در این زمینه بودند اداره ،
که آنها راز در میان خود نگه داشته به طوری که هرگز از آن بیرون آمده به سمت عقب
Pequod اصلی ماست سل.
Interweaving در جای صحیح خود در این موضوع تیره تر با داستان به عنوان عمومی
روایت در کشتی ، کل این ماجرای عجیب و غریب من در حال حاضر برای قرار دادن بر روی ادامه
رکورد ماندگار.
* باستان نهنگ فریاد بر در برای اولین بار رویت نهنگ از سر دکل ، هنوز مورد استفاده قرار
whalemen در شکار لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا معروف Gallipagos.
به خاطر شوخ طبعی من ، من باید سبک که در آن من یک بار آن را در لیما روایت ، حفظ ،
به یک دایره lounging از دوستان اسپانیایی من ، یکی آستانه سنت ، سیگار کشیدن بر ضخامت
اب طلا کاری پیازا tiled از مسافرخانه طلایی.
از کسانی که کاوالیرز خوب ، Dons جوان ، پدرو و سباستین ، نزدیک تر بودند
با من ، و از این رو سوالات interluding آنها گاهی اوقات ، قرار داده و که
به موقع در آن زمان پاسخ داده شده است.
"حدود دو سال قبل از من اول یاد میگیرند که من در مورد تمرین
شما ، آقایان ، شهر هو ، صیاد بالن اسپرم Nantucket ، گشت زنی در اقیانوس آرام خود را
در اینجا ، بسیار بسیاری از روز بادبان شرق از پیش امدگی لبه بام از این کاروانسرا طلایی خوب.
او در جایی به شمال خط است.
یک روز صبح پس از دست زدن به پمپ ، با توجه به استفاده روزانه ، مشاهده شد
که او ساخته شده است آب بیشتری را در نگه داشتن او نسبت به مشترک.
آنها قرار شمشیر ، ماهی ، او ، آقایان چاقو بود.
اما کاپیتان ، با بعضی از دلایل غیر معمول برای باور که شانس خوب نادر در انتظار
او را در آن عرض و در نتیجه بسیار مخالف آنها را ترک ، و نشت نیست
سپس در تمام خطرناک در نظر گرفته ،
هر چند ، در واقع ، آنها می توانند آن را پس از جستجوی نگه دارید تا کم بود را پیدا کند
ممکن است در آب و هوا و نه سنگین ، کشتی هنوز هم ادامه داد cruisings او ، مارینرز
کار در پمپ های گسترده و آسان
فواصل ، اما هیچ موفق باشید آمدند و روز گذشت ، و نه تنها نشت رتبهدهی نشده است
ناشناخته است ، اما آن را حساسی افزایش یافته است.
تا حدی که در حال حاضر که برخی از زنگ هشدار ، کاپیتان ، ساخت تمام بادبان ، ایستاد دور
نزدیکترین بندر در میان جزایر ، وجود دارد که بدنه خود را هاو و تعمیر.
"اگر چه هیچ گذشت کوچک پیش از او بود ، با این حال ، در صورتی که شایع ترین شانس طرفدار او
در تمام ترس که کشتی او بنیانگذار توسط راه ، چون پمپ های خود را نمی
بهترین و به صورت دوره ای
تسکین در آنها ، آن دسته از مردان شش و سی او به راحتی می تواند کشتی را آزاد نگه دارید ؛
ذهن هرگز در صورتی که نشت باید در او دو برابر است.
در حقیقت ، تقریبا کل این قسمت که با حضور بسیار مرفه
نسیم ، شهر هو تا به حال همه اما قطعا در امنیت کامل در بندر خود را وارد
بدون وقوع حداقل
مرگ و میر ، به حال آن را برای خود راضی وحشیانه Radney ، همسر ، نشده است
Vineyarder ، و انتقام تلخی برانگیخت Steelkilt ، Lakeman و
از جان گذشته از بوفالو.
"' Lakeman -- بوفالو! دعا کنید ، Lakeman است ، و در جایی که
بوفالو؟ 'دان سباستین گفت ، در حال افزایش در حصیر نوسانی خود را از علف.
"در ساحل شرقی دریاچه ایری ، دان ، اما -- من طلب حسن نیت ارائه میدهد -- ممکن است ،
شما به زودی باید بیشتر از همه که می شنوید.
در حال حاضر ، آقایان ، در brigs بادبان مربع و سه masted کشتی ، قریبا به عنوان بزرگ و
چاق و چله به عنوان هر که تا کنون از Callao قدیمی خود را به دور مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین سمت ، این Lakeman ، در
قلب زمین قفل شده است آمریکا ما بود
نشده است توسط تمام کسانی که برداشت ارضی freebooting محبوب متصل پرورش
با اقیانوس باز است.
برای در خود سنگدانه interflowing ، کسانی که تازه آب دریاها بزرگ از ماست -- ایری ، و
انتاریو و هرن ، و برتر ، و میشیگان -- دارای اقیانوس مانند
expansiveness ، با بسیاری از اقیانوس
noblest صفات ، با بسیاری از گونه های rimmed خود را از نژادها و از climes.
آنها حاوی archipelagoes دور از جزایر عاشقانه ، حتی به عنوان اهل جزایر پلینزی
آب انجام و در بخش های بزرگ ، توسط دو ملت متضاد بزرگ ، shored به عنوان اقیانوس اطلس
است ، آنها دارای اثاثه کردن رویکردهای طولانی دریایی
به مستعمرات متعدد ارضی ما را از شرق ، نقطه چین تمام بانک های خود را دور ؛
در اینجا و بر شده از باطری ، و اسلحه بز مانند craggy ها وجود دارد ، دیده می
قایق کف پهن چارگوش های بلند ، آنها را شنیده ام
thunderings ناوگان پیروزی نیروی دریایی ، در فواصل زمانی ، سواحل خود را تسلیم وحشی
وحشی ، که قرمز رنگ چهره را از خارج wigwams پوست خود فلش برای لیگ
و لیگ شده است flanked by باستان و
جنگل unentered ، که در آن سنبه لاغر مانند خطوط serried پادشاهان در گوتیک ایستاده
genealogies همان جنگل پناه دادن به حیوانات وحشی Afric از شکار ، و ابریشمی
موجودات که صادر پوشاک از پوست خزدار دادن روسری ها به
امپراتور تارتار ، آنها آینه پایتخت هموار بوفالو ، نیویورک و کلیولند ، و همچنین
به عنوان روستاهای Winnebago ، آنها به طور یکسان تمام تقلب در کشتی های تجاری ، مسلح شناور
رزمناو دولت ، بخار پز ، و
راش قایق رانی ، آنها توسط Borean و dismasting انفجار مهیب به عنوان هر که جاروب
شلاق موج شور می دانند که چه shipwrecks هستند ، خارج از دید زمین ،
با این حال داخلی ، آنها را غرق بسیاری از کامل
یک کشتی نیمه شب با تمام خدمه shrieking آن.
بنابراین ، آقایان ، هر چند inlander ، Steelkilt وحشی و اقیانوس به دنیا آمد ، و وحشی و
اقیانوس پرورش ، به همان اندازه از مارینر بی پروا به عنوان هر.
و Radney ، هر چند در مراحل ابتدایی خود او ممکن است به او گذاشته پایین تنهاست
Nantucket ساحل ، به پرستار در دریا مادر او هر چند پس از زندگی او
به دنبال تیره رنگ اقیانوس اطلس ما و شما
به غور و تعمق اقیانوس آرام ، با این حال او کاملا به کینه توز و پر از نزاع اجتماعی به عنوان
سیمن اراضی جنگلی دور از شهر ، تازه از عرض از باک شاخ به کار گرفته می بویی چاقو.
با این وجود این Nantucketer بود یک مرد با برخی از صفات خوب دل و این Lakeman ،
مارینر ، که هر چند یک نوع از شیطان در واقع ، با این حال ممکن است با قاطعیت انعطاف ناپذیر ، تنها
خو توسط آن نجابت مشترک انسان
به رسمیت شناختن است که حق meanest برده است ؛ در نتیجه درمان ، این Steelkilt بود
مدت طولانی است که بی ضرر و مطیع باقی می ماند.
در تمام حوادث ، او تا کنون ثابت کرده بود ، اما Radney و محکوم ساخته شده از جا در رفته بود ، و
Steelkilt -- اما ، آقایان ، شما باید بشنود.
"این در دورترین بیش از یک یا دو روز پس از اشاره دماغه کشتی خود را برای او
پناهگاه جزیره ، که به نظر می رسد نشت شهر هو دوباره افزایش است ، اما فقط به عنوان به
نیاز به یک ساعت یا بیشتر در پمپ ها هر روز.
شما باید بدانید که در اقیانوس حل و فصل و متمدن مانند اقیانوس اطلس ما ، برای
عنوان مثال ، برخی از پرتاب کنندگان فکر می کنم کمی از پمپاژ راه کل خود را در سراسر آن ، هر چند
از شب هنوز ، خواب آلودگی ، باید
افسر عرشه اتفاق می افتد وظیفه خود را به در آن احترام را فراموش کرده ام ، احتمال
می شود که او و shipmates خود را دوباره هرگز آن را به یاد داشته باشید ، در حساب از همه دست
به آرامی فروکش به پایین است.
و نه در دریاهای انفرادی و وحشیانه به دور از شما به سمت غرب ، آقایان ،
در مجموع غیر معمول برای کشتی ها برای حفظ clanging در پمپ ، دسته خود را به طور کامل
گروه کر حتی برای یک سفر قابل توجه
طول ، است که ، اگر آن را در امتداد ساحل tolerably در دسترس قرار دارند ، و یا اگر به هر نوع دیگر
عقب نشینی معقول آنها را می طلبید.
این است تنها زمانی که یک کشتی سوراخ دار است در برخی از بخش راه از آن آب خارج ،
برخی از عرض جغرافیایی واقعا بی زمین ، که کاپیتان او شروع به احساس کمی مضطرب است.
بخش عمده این روش آن را با شهر هو شده بود ، پس هنگامی که نشت او یافت می شد به دست آوردن یک بار
تر بود ، در حقیقت برخی از نگرانی های کوچک که توسط چند شرکت خود را آشکار وجود دارد ؛
به خصوص توسط Radney همسر.
او فرمان بادبان فوقانی به خانه و اهتزاز درآمده ، ورقه ورقه از نو ، و هر راه
گسترش به نسیم.
در حال حاضر این Radney ، گمان می کنم کمی از ترسو بود ، و به عنوان کمی به هر تمایل
مرتبسازی بر apprehensiveness عصبی دست زدن به شخص خود را به عنوان هر بی باک ، unthinking
مخلوق در روی زمین و یا بر روی دریا است که شما به راحتی می توانید تصور کنید ، آقایان.
بنابراین زمانی که او این اندیشه را در مورد ایمنی کشتی ، برخی از خیانت
ملوانان اعلام کرد که آن را تنها در حساب خود که صاحب بخشی در او بود.
بنابراین ، هنگامی که آنها مشغول به کار بودند آن شب در پمپ ها ، در این سر بدون کوچک وجود دارد
gamesomeness slily رفتن در میان آنها ، به عنوان آنها با پای خود ایستاده بود به طور مستمر
سرریز توسط آب روشن ناهمواری ؛
به عنوان چشمه های کوهستانی وجود داشته باشد ، آقایان -- که متلاطم از پمپ های روشن در سراسر زد
عرشه ، و خود را ریخت در spouts ثابت در سوراخ زهکشی دیواره کشتی لی ، سوراخ.
"در حال حاضر به عنوان شما را به خوبی می دانیم ، به ندرت مورد در این دنیا مرسوم نیست
ما -- آبکی یا در غیر این صورت که زمانی که یک فرد در دستور بیش از خود هموطنان قرار می گیرد
مردان می یابد یکی از آنها باید بسیار
به طور قابل توجهی برتر خود را در غرور مردانگی ، سر راست در برابر آن مرد او
conceives دوست نداشتن و تلخی شکست ناپذیر ، و اگر او شانس او را
خراب کردن و ساییدن که زیر دست.
برج ، و ایجاد یک پشته کمی از گرد و غبار از آن.
این غرور از من به عنوان آن ممکن است ، آقایان ، در همه حوادث Steelkilt شد
حیوانات نجیب بلند و با سر مانند روم و ریش طلایی جریان مانند
مکان های tasseled از آخرین خود را نایب السلطنه
خرناس شارژر ، و مغز و قلب و روح در او ، آقایان ، که تا به حال
ساخته شده Steelkilt شارلمانی بود ، او متولد شده است پسر به پدر شارلمانی است.
اما Radney ، همسر ، به عنوان قاطر زشت بود ، هنوز به عنوان مقاوم ، لجوج ، مخرب است.
او و Steelkilt عشق نیست ، و Steelkilt آن را می دانستند.
"Espying رسم همسر در نزدیکی او در پمپ زحمتکش با استراحت بود ،
Lakeman تحت تاثیر او متوجه است ، اما unawed ، با banterings همجنسگرا خود رفت.
"' رای مثبت ، رای مثبت ، من فراخ بیابان ، نشت اتمام حجت پر جنب و جوش این برگزاری یک ظرف حلبی کوچک ، یکی از نامه ، و
اجازه دهید یک طعم. از طرف پروردگار ، آن بتلنج ارزش!
من نویسنده چه چیزی ، چه مرد بگوید ، سرمایه گذاری راد پیر باید برای آن بروید! او بهترین دور قطع او
بخشی از بدنه و دو آن است.
حقیقت این است که پسر ، که شمشیر و ماهی تنها این کار را آغاز کرد ، او دوباره با یک دوباره
باند کشتی نجاران ، دیدم ماهی ، و ماهی های فایل ، و چه چیزی نیست و کل
افراد پلیس از 'EM در حال حاضر سخت در برش کار
و کاهش در پایین ، ایجاد پیشرفتهای ، گمان می کنم.
اگر راد قدیمی در حال حاضر ، من می خواهم او را برای پرش در دریا و پراکنده 'EM بگویید.
آنها بازی شیطان با املاک و خود را ، من می توانم به او بگویید.
اما he'sa ساده روح قدیمی -- راد ، و زیبایی بیش از حد.
پسران ، آنها می گویند بقیه اموال خود را در به دنبال - عینک سرمایه گذاری است.
من تعجب می کنم که اگر او می خواهم شیطان ضعیف مثل من به مدل بینی اش.
"چشمان خود را به" لعنت! آنچه که پمپ توقف؟ roared Radney ، تظاهر به نداشتن
شنیده بحث ملوانان. 'تندر دور در آن!'
"' رای مثبت ، رای مثبت ، آقا ، 'Steelkilt ، و پیشواز سال به عنوان یک کریکت گفت.
'سرزنده ، پسر ، زنده ، در حال حاضر!
و با که پمپ clanged مانند پنجاه آتش موتورهای مردان پرتاب کلاه خود را خاموش
به آن ، و قبل از اینکه طولانی است که نفس نفس زدن عجیب و غریب از ریه ها شنیده می شد که نشان دهنده
کامل تنش از بیشترین انرژی زندگی.
"ترک پمپ در گذشته ، با بقیه گروه او ، Lakeman رفت جلو همه
فرآیند له له زدن ، و خود نشستم روی چرخ چاه ؛ قرمز چهره خود را آتشین ، چشم خود را
برافروخته ، و با پاک کردن عرق شدید از پیشانی خود را.
در حال حاضر چه شیطان cozening آن بود ، آقایان ، که دارای Radney با چنین دخالت
انسان در آن ایالت corporeally exasperated ، من نمی دانم ، اما پس از آن اتفاق افتاد.
Intolerably striding در امتداد عرشه ، همسر او را فرمان به جاروب و رفت و برگشت
پایین قطعه هست ، و همچنین یک بیل ، و حذف برخی از مسائل توهین آمیز نتیجه
پس از اجازه می دهد خوک در بزرگ اجرا است.
"در حال حاضر ، آقایان ، جارو عرشه یک کشتی در دریا یک تکه از کار خانگی است که در
تمام زمان ها اما gales مواج است که به طور منظم به هر شب با حضور در آن شده است
شناخته شده در مورد کشتی ها در واقع foundering در آن زمان انجام شود.
چنین آقایان ، عدم انعطاف کاربردهای دریا و عشق غریزی
neatness در دریانوردان ، که برخی از آنها به میل و علاقه بدون برای اولین بار شستن آنها نمی غرق
مواجه است.
اما در تمام رگ های این کسب و کار جاروب استان تجویزی از پسران است ، اگر
پسران وجود دارد به روی عرشه است.
علاوه بر این ، آن مردان قوی در شهر هو که به باندهای تقسیم شده بود ، بود ،
نوبت گرفتن در پمپ و ورزشی ملوان از آنها همه ، Steelkilt
به طور منظم بوده است اختصاص داده کاپیتان یک
باندهای ؛ در نتیجه او باید از هر کسب و کار بی اهمیت شده است آزاد نیست
در ارتباط با وظایف واقعا دریایی ، چنین مورد با رفقای خود است.
تمام این خاص اشاره به طوری که شما ممکن است درک دقیقا چگونه این امر
ایستاده بود میان دو مرد.
"اما بیش از این بود : نظم در مورد بیل تقریبا به سادگی
به معنای سوزش و توهین Steelkilt ، به عنوان اینکه Radney کشمکش در چهره اش بود.
هر مردی است که ملوان در یک کشتی نهنگ رفته به این درک و این همه و
بدون شک بسیار بیشتر ، Lakeman به طور کامل درک زمانی که جفت زبان آمده خود را
فرمان.
اما همانطور که او هنوز هم برای یک لحظه نشسته ، و او صبورانه به همسر نگاه
چشم بدخیم و درک پشته پودر casks در او نشانه رفته و آهسته
مطابقت سکوت سوزش همراه نسبت به آنها ؛
او به طور غریزی می دیدم این همه ، که تحمل عجیب و غریب و بی میلی به
هم بزنید تا passionateness عمیق تر در هر موجود در حال حاضر خشمناک -- تناقض
احساس ، زمانی که احساس در همه ، واقعا شجاع
مردان آزرده حتی زمانی که -- این احساس بی نام فانتوم ها ، آقایان ، به سرقت برده بیش از
Steelkilt.
"بنابراین ، در لحن عادی خود را ، تنها کمی خستگی بدن شکسته او
بود به طور موقت ، او پاسخ گفت که جارو عرشه خود را نمی
کسب و کار ، و او آن را انجام نمی.
و سپس ، بدون اشاره به بیل ، او را به بیابان سه عنوان اشاره کرد
عرفی روب که در پمپ که نمی billeted ، کم و یا هیچ چیز انجام داده بود
در تمام طول روز.
برای این کار ، Radney پاسخ با سوگند ، در صورت تحکم آمیز و ظالمانه ترین
بدون قید و شرط تکرار فرمان او ، در عین حال پیشبرد بر هنوز نشسته
Lakeman ، با باشگاه مس uplifted
چکش که او از یک بشکه نزدیک توسط ربوده بود.
"گرم می شود و سوزش آور است به عنوان او با کار پر زحمت اسپاسمودیک خود را در پمپ بود ، برای همه او
اولین احساس بی نام و تحمل Steelkilt تعریق می تواند اما بیمار بروک
تحمل در جفت ، اما هنوز هم به نحوی
smothering اتش سوزی بزرگ در درون او ، بدون سخن گفتن او باقی ماند سرسختانه
ریشه به صندلی خود را ، تا در تاریخ و زمان آخرین Radney خشم چکش ظرف را تکان داد
چند اینچ از چهره اش ، خشمگینانه فرمانده او را به انجام مناقصه خود را.
"Steelkilt افزایش یافت ، و به آرامی عقب نشینی دور چرخ چاه ، به طور پیوسته به دنبال
همسر با چکش شوم خود ، عمدا قصد خود نه به تکرار
اطاعت کنند.
دیدن ، با این حال ، که شکیبایی خود را به حال کوچکترین اثر نیست ، افتضاح و
علامت غیر قابل بیان او با دست پیچ خورده خود هشدار داد احمقانه و
مرد احمقانه ، اما آن را به هدف نبود.
و در این راه این دو رفت و یک بار به آرامی دور چرخ چاه ، در زمانی که در تاریخ و زمان آخرین حل و فصل
دیگر به عقب نشینی است ، bethinking او را که او تا به حال در حال حاضر forborne به عنوان حد comported
با طنز خود ، دریچه Lakeman متوقف شد و در نتیجه به افسر صحبت کرد :
"' آقای Radney ، من شما را اطاعت نکند. نگاهی که چکش دور ، و یا نگاه کنید به
خودتان.
اما همسر predestinated آینده هنوز هم نزدیک به او ، که در آن Lakeman ایستاد
ثابت ، در حال حاضر چکش سنگین در یک اینچ از دندان های خود را تکان داد ، در عین حال تکرار
رشته ای از maledictions طاقت فرسا.
عقب نشینی نه بخش هزارم اینچ ، او را در چشم با سلاح سرد
ثابت قدم خنجر زدن از نگاه او ، Steelkilt ، clenching دست راست خود را پشت
او و creepingly عقب کشی گفت :
ازار او که در صورتی که چکش اما قرق گونه خود او (Steelkilt)
قتل او را. اما ، آقایان ، احمق مارک شده بود
ذبح با خدایان است.
بلافاصله چکش را لمس گونه ، فک پایین از همسر آینده از طریق مسنجر
اجاق گاز در سر او بود ، او بر روی دریچه spouting خون مانند نهنگ سقوط کرد.
"قبل از اینکه فریاد Steelkilt AFT تکان دادن یکی از backstays منجر دور
در بالاترین نقطهء کشتی به جایی که دو تن از رفقای خود ایستاده mastheads خود بودند.
آنها هر دو Canallers.
"" Canallers! 'گریه دون پدرو. در حال حاضر بسیاری از نهنگ کشتی در ما دیده می شود
بنادر ، اما از Canallers خود را نشنیده است.
عفو : و آنچه آنها "؟
"Canallers' ، دان ، boatmen متعلق به بزرگ ما ایری کانال هستند.
شما باید از آن شنیده می شود. "
"نه ، سنور. hereabouts در این مبهم ، گرم ، زمین و تنبل ، و ارثی ، ما
می دانم اما کمی از شمال شدید خود را. "رای مثبت؟
خب پس ، دان ، دوباره پر کردن فنجان من.
chicha شما بسیار خوب است و قبل از اینکه اقدام بیشتر من به خداوند چه Canallers ما بگویید
هستند ، برای چنین اطلاعاتی ممکن است پرتاب سمت نور بر داستان من است.
"برای سه صد و شصت مایل ، آقایان ، از طریق وسعت کل
ایالت نیویورک ، شهرستانها از طریق متعدد پرجمعیت و پر رونق ترین روستاها ؛
از طریق طولانی ، ملال انگیز ، باتلاق ها غیر مسکونی ،
و مرفه ، زمینه کشت ، برای باروری بی نظیر بیلیارد اتاق و نوار
اتاق از طریق مقدس الاقداس جنگل بزرگ ؛ در روم قوس بر سر هند
رودخانه ، از طریق خورشید و سایه ؛ خوشحال
قلب یا درهم شکسته شود ، از طریق تمام مناظر گسترده ای در آن موهاک نجیب در تقابل
شهرستان ، و به خصوص ، با ردیف از کلیساهای کوچک به رنگ سفید برف که spiers ایستاده تقریبا
مانند نقاط عطف ، جریان یک جریان مستمر
زندگی Venetianly فاسد و اغلب بی قانون.
Ashantee واقعی خود ، آقایان وجود دارد ، فریاد زدن کافران شما وجود دارد ، که در آن شما همیشه پیدا
آنها ، درها در کنار شما و در زیر سایه بلند پرت و لی سایه دار بطور دنج قرار گرفتن
کلیساها.
از سوی برخی از مرگ و میر کنجکاو ، به عنوان آن است که اغلب از شهرهای بزرگ خود را ذکر
freebooters که آنها تا به حال در اطراف سالن عدالت چادر زدن ، بنابراین گناهکاران ،
آقایان ، در مقدس ترین vicinities فراوانند.
"که راهب صومعه عبور؟ دون پدرو گفت ، به دنبال رو به پایین را به plazza شلوغ ،
با نگرانی طنز آمیز.
"خوب برای دوست شمالی ما ، بحث کدبانو ایزابلا wanes در لیما ،
خندید دون سباستین. 'ادامه ، سنور.'
"یک لحظه!
عفو! 'گریه یکی دیگر از این شرکت است.
"در به نام از همه Limeese ما ، من اما تمایل به بیان را به شما ، سر ملوان ، که
ما به هیچ وجه به ظرافت خود را در جایگزین نمی حاضر لیما نادیده گرفته
برای دور ونیز در مقایسه فاسد خود.
آه! تعظیم نیست و نگاه شگفت زده. شما می دانید ضرب المثل را همه در طول این ساحل -- "فاسد
به عنوان لیما. "
ولی خرس گفت : خود را ، بیش از حد ، کلیساها فراوان تر از بیلیارد ، جداول و
برای همیشه باز -- "فاسد به عنوان لیما" و
بنابراین ، بیش از حد ، ونیز ، من شده اند وجود دارد ؛ شهر مقدس مبلغ مبارک ، سنت
علامت گذاری بفرم -- خیابان دومینیک ، پاکسازی! فنجان شما!
سپاس ها : اینجا من دوباره پر کردن ، در حال حاضر ، می ریزید دوباره '.
"آزادانه در حرفه خود به تصویر کشیده است ، آقایان ، Canaller را جریمه کند
قهرمان دراماتیک ، به طوری وفور و picturesquely شریر او.
مانند مارک آنتونی ، برای روز و روز در کنار او نیل turfed سبز ، گل و بلبل ، او
indolently شناور ، آشکارا toying با او قرمز cheeked کلئوپاترا ، رسیدن زردآلو او
ران بر عرشه آفتابی.
اما در ساحل ، این همه زن صفتی است که نقش برآب است. پوشش brigandish که Canaller تا
افتخار ورزشی. slouched و پر زرق و برق - ribboned کلاه خود حاکی بودن از ویژگی های بزرگ خود را.
ترور بی گناهی خندان از روستاها که از طریق آن او شناور ؛ سبزه مایل به سیاه خود را
هیدراتاسیون و با تکبر راه رفتن جسورانه در شهرستانها unshunned.
هنگامی که یک خانه بدوش بر روی کانال خود را ، من چرخش خوب از یکی از این
Canallers من او را صمیمانه تشکر می کنم. بخشنودی ناسپاس نمی باشد ، بلکه آن است که اغلب یکی از
کیفیت بازخرید نخست از مرد خود را
از خشونت ، که در زمان او سفت بازو به عقب غریبه فقیر در تنگه هرمز ،
به غارت یک ثروتمند.
در مجموع ، آقایان ، چه wildness این کانال از زندگی است ، مؤکدا evinced
توسط این است که نهنگ - شیلات وحشی ما شامل بسیاری از آن بیشتر به پایان رسید
فارغ التحصیلان ، و آن کمیاب هر نژاد
بشر ، به جز مردان سیدنی ، بسیار توسط کاپیتان صید نهنگ ما بی اعتماد بود.
نه نشانی از آن در تمام کاهش curiousness از این ماجرا ، که به هزاران
پسران روستایی ما و مردان جوان در امتداد خط آن متولد شده است ، زندگی وابسته به دوره کاراموزی یا ازمایشی از بزرگ
کانال اوست تنها انتقال بین
دلیل بیم و بی سر و صدا در مزرعه ذرت یک مسیحی ، کرد و بی پروا شخم آب
اکثر وحشیانه دریاها. "من را ببینید!
می بینم! 'impetuously بانگ زد دون پدرو ، سرایت chicha خود را بر نقره ای خود را
ruffles. 'بدون نیاز به سفر!
در جهان یکی لیما.
من ، تصور می شد که در حال حاضر ، که در شمال معتدل خود را نسل های سرد و مقدس به عنوان
تپه.-- اما داستان "من را ترک کردن ، آقایان ، که در آن Lakeman
تکان داد backstay.
به سختی او انجام داده بود بنابراین ، زمانی که او توسط سه جفت تاریخ و احاطه شده بود و
چهار harpooneers ، که همه او را شلوغ به عرشه.
اما کشویی پایین طناب مانند ستاره های دنباله دار غم انگیز ، دو Canallers عجله به
داد و بیداد ، و به دنبال کشیدن انسان خود از آن به سمت جلو عرشه کشتی.
برخی دیگر از ملوانان با آنها در این تلاش پیوست ، و آشفتگی پیچ خورده گرفت ؛
در حالی که ایستاده از گزند آسیب است ، کاپیتان شجاع بالا و پایین با رقصید
نهنگ پایک ، پس از افسران خود خواست به
بدرفتاری کردن که رذل بی رحم است ، و دود او را همراه به سه ماهه ، عرشه.
در فواصل زمانی ، او فرار نزدیک به مرز گردان از سردرگمی ، و
کنجکاو را به قلب آن را با قله کوه نوک تیز خود ، به دنبال چیز نوکتیز فرو کردن از جسم او
خشم.
اما Steelkilt و desperadoes او همه آنها را بیش از حد بودند ، آنها در موفق
به دست آوردن عرشه جلو عرشه کشتی ، که در آن ، عجله slewing حدود سه یا چهار casks بزرگ در
یک خط با چرخ چاه ، این دریا
پاریسی خود را در پشت مانع تثبیت شده است.
"" از که می آیند ، آنچه دزدان دریایی! 'roared کاپیتان ، در حال حاضر شوم آنها را با تپانچه در
هر دست ، فقط به او مباشر به ارمغان آورد.
بیرون آمدن از آن ، آنچه برش گلو! '
Steelkilt همگانی روندی در مانع شدن ، و striding بالا و پایین وجود دارد ، به مبارزه طلبیده است
بدترین تپانچه می تواند انجام دهند ، اما در داد کاپیتان به درک و مجزا ، که
(Steelkilt) مرگ خواهد بود سیگنال برای
شورش مرگبار در بخشی از همه دست است.
از ترس در دل خود مبادا این ممکن است ثابت کند ، اما بیش از حد واقعی ، کاپیتان کمی
desisted ، اما هنوز فرماندهی شورشیان بلافاصله به بازگشت به خود
وظیفه.
"" آیا شما قول می دهم ما نیست ، لمس ، اگر ما؟ "خواستار سر دسته آنها.
"به نوبه خود! به نوبه خود -- عدم وعده. -- به وظیفه خود را!
آیا شما می خواهید به غرق کشتی ، با ضربه زدن در یک زمان مثل این؟
نوبت به! 'و او بار دیگر مطرح تپانچه. : : "" کشتی غرق؟ 'گریه Steelkilt.
رای مثبت ، نزول او اجازه.
از ما انسان تبدیل می شود ، مگر اینکه شما سوگند به بالا بردن طناب ، نخ علیه ما.
آنچه می گویند ، مردان؟ "تبدیل به رفقای خود. تشویق شدید پاسخ آنها بود.
"Lakeman در حال حاضر گشت می زدند مانع شدن ، در حالی که چشم خود را بر روی
کاپیتان ، و حرکات تند و سریع از چنین احکامی به عنوان این : -- این تقصیر ما نیست ، ما نمی خواست
من به او گفتم به چکش او را به دور آن
کسب و کار این پسر را نیز به بود ، او ممکن است پیش از این شناخته شده و من به او گفتم به چیز نوکتیز فرو کردن
بوفالو ، من معتقدم که من انگشت اینجا علیه فک لعنت خود را شکسته است کسانی که نمی
چاقو پایین پر ادا واطوار در قسمت جلو عرشه کشتی
وجود دارد ، مردان؟ نگاه به آن handspikes ، hearties من.
کاپیتان ، از طرف خدا ، به خودتان نگاه کنید ، می گویند که این کلمه ، انجام نمی شود یک احمق ، همه را فراموش کرده ام آن را ، ما
آماده به نوبه خود به درمان ما آبرومندانه هستند ، و ما مردان خود را ، اما ما نمی خواهد
ضربه شلاق خورد. "
"به نوبه خود! من هیچ وعده ، به نوبه خود ، من می گویم! "
"آنچه نگاه ، در حال حاضر ،' گریه Lakeman ، flinging از بازوی خود را نسبت به او ، 'وجود دارد
هستند تعداد کمی از ما (من و یکی از آنها) که برای کروز ارسال ، D' نامه را ببینید ؛
در حال حاضر که شما به خوبی می دانیم ، آقا ، ما می توانیم ما ادعا
تخلیه به زودی به عنوان لنگر پایین است ، بنابراین ما یک ردیف می خواهید نیست ، بلکه منافع ما نیست ؛
ما می خواهیم صلح دوست ، ما آماده به کار هستند ، اما ما نمی خواهد شلاق.
"به نوبه خود!' roared کاپیتان.
Steelkilt نگاه او یک لحظه دور ، و سپس گفت : -- من به شما بگویم آنچه در آن است ،
کاپیتان ، به جای آنچه می کشند ، و برای چنین حقه بازی نخ نما آویزان ، ما بلند نمی
دست در برابر خداوند ، مگر آنچه به ما حمله ، اما
تا به شما می گویند این کلمه در مورد شلاق زدن به ما ، ما به نوبه خود دست انجام ندارد. '
"" مرگ را به قسمت جلو عرشه کشتی با آنچه پس از آن ، پایین ، من آنچه وجود دارد تا زمانی ye're نگه داشتن بیمار از
آن.
مرگ نویسنده. "خواهیم؟" گریه سر حلقه را به خود
مردان است.
بسیاری از آنها در برابر آن شد ، اما در طول ، در اطاعت از Steelkilt ، آنها
قبل از او را به دن تاریک خود ، growlingly ناپدید ، خرس مانند به
غار.
"به عنوان سر لخت Lakeman با قطعه هست ، کاپیتان و قدرت قانونی خود را فقط در سطح بود
همگانی روندی مانع شدن ، و به سرعت در حال طراحی اسلاید از عقب نشینی ، کاشته
گروه خود را از دست بر آن ، و با صدای بلند
نامیده می شود برای مباشر را به قفل سنگین برنج متعلق به
companionway.
"سپس باز کردن اسلاید کمی ، کاپیتان چیزی پایین ترک زمزمه ،
بسته و کلید بر آنها تبدیل شده -- ده نفر تعداد -- ترک عرشه برخی از بیست
یا بیشتر ، که تا کنون به حال باقی مانده خنثی.
"تمام شب دیده بان بیدار گسترده توسط تمام افسران نگهداری می شد ، رو به جلو و عقبی ،
به خصوص در مورد قسمت جلو عرشه کشتی عقب نشینی و نصف در جلو ، که در آن آخرین جایی بود
می ترسید شورشیان ممکن است به ظهور است ، پس از شکستن از طریق دیوار زیر وارد نمایید.
اما ساعت از تاریکی گذشت در صلح ؛ مرد که هنوز در وظایف خود باقی ماند
زحمتکش به سختی در پمپ ها ، که clinking و clanking در فواصل از طریق
شب دلتنگ کننده dismally از طریق کشتی resounded.
در طلوع آفتاب کاپیتان به جلو رفته و ضربه زدن بر روی عرشه ، احضار
زندانیان به کار ، اما با فریاد زدن آنها خودداری کرد.
آب سپس به آنها کاهش یافته ، و زن و شوهر از مشت بیسکویت پرتاب شد
پس از آن ، وقتی که دوباره تبدیل کلید بر آنها و pocketing آن ، کاپیتان بازگشت
طبقه چهارم.
هر روز به مدت سه روز این دو بار تکرار شد ، اما در صبح روز چهارم
اشتباه کشمکش ، و پس از آن یک scuffling ، شنیده بود به عنوان احضار مرسوم بود
تحویل داده و ناگهان چهار مرد پشت سر هم
از قسمت جلو عرشه کشتی ، گفت ، آنها آماده بودند به نوبه خود به.
نزدیکی متعفن از هوا ، و یک رژیم غذایی famishing متحده شاید به برخی از
ترس از مجازات نهایی ، آنها را محدود مجبور به تسلیم در
اختیار.
توسط این جسارت ، کاپیتان بر تقاضای خود را به بقیه ، اما Steelkilt
فریاد زد : به او تذکر فوق العاده برای جلوگیری از پر حرف خود و صرف نظر کردن خود جایی که او
تعلق دارد.
در صبح روز پنجم ، سه نفر دیگر از mutineers به هوا را از پیچ
اسلحه از جان گذشته زیر که به دنبال آنها را مهار کند.
تنها سه نفر باقی مانده است.
"" بهتر است به نوبه خود ، در حال حاضر؟ "گفت : کاپیتان با هو کردن بی عاطفه.
"' ما خفه دوباره ، نویسنده! 'گریه Steelkilt.
"آه قطعا ،' کاپیتان و کلید کلیک.
"در این نقطه ، آقایان ، که فرار از هفت او غضبناک بود
همکاران سابق ، و stung توسط صدای مسخره است که آخرین مورد ستایش قرار داد او را ، و
maddened توسط entombment طولانی خود را در یک محل
به عنوان سیاه را به عنوان روده از ناامیدی ، این بود که Steelkilt به این دو پیشنهاد
Canallers ، تا کنون ظاهرا از یک ذهن او ، پشت سر هم از سوراخ خود را در
بعد از پادگان احضار و مسلح
با خود چاقو مشتاق نازدار (طول ، crescentic ، سنگین پیاده سازی با یک دسته
در هر انتها) اجرای دیوانگی از bowsprit taffrail و اگر توسط هر devilishness
ناامیدی ممکن است ، توقیف کشتی.
او گفت ، برای خودش ، او این کار را انجام دهند ، که آیا آنها او را پیوست یا نه.
این آخرین شب او باید در آن دن صرف شد.
اما این طرح بدون مخالفت بر روی بخشی از دو نفر دیگر با یکدیگر ملاقات کردند ، آنها به آنها سوگند یاد
آماده برای آن ، یا هر چیز دیگری از جا در رفته ، برای هر چیزی در کوتاه مدت اما بودند
تسلیم.
و آنچه بود ، آنها هر یک از اصرار بر بودن مرد برای اولین بار در عرشه ، هنگامی که آن زمان
را به عجله باید آمد.
اما این رهبر خود را به عنوان سرسخت ، رزرو که اولویت برای اعتراض
خود ، به خصوص خود را به عنوان دو رفقا نمی عملکرد ، یکی به دیگری ، در
ماده و هر دو آنها را نمی تواند
برای اولین بار ، برای نردبان بود اما اعتراف یک مرد در یک زمان.
و در اینجا ، آقایان ، بازی ناپاک از این miscreants باید بیرون می آیند.
"پس از شنیدن این پروژه کوره در رفته از رهبر خود ، هر یک خود را در روح خود جدا بود
به طور ناگهانی روشن ، به نظر می رسد ، بر قطعه همان خیانت ، یعنی : می شود
در درجه نخست در شکستن ، به منظور
برای اولین بار از این سه ، هر چند تاریخ و زمان آخرین ده ، به تسلیم شدن و در نتیجه امن
هر فرصت کوچکی از چنین رفتار عفو ممکن است شایسته.
اما وقتی Steelkilt عزم خود را می شناسیم ساخته شده هنوز به آنها منجر به
در گذشته ، آنها در برخی از راه ، از سوی برخی از شیمی ظریف villany ، مخلوط قبل از خود را
خیانتهای سری با هم ، و هنگامی که خود را
رهبر سقوط کرد به چرت زدن ، بطور شفاهی به نفس آنها به یکدیگر ، در سه باز
احکام و دارای جای خواب با کابل موظف شده است ، و او را با کابل gagged و
برای کاپیتان در نیمه شب shrieked.
"فکر قتل در دست و بوییدن آن در تاریکی برای خون ، او و همه خود را
جفت و harpooneers مسلح عجله برای قسمت جلو عرشه کشتی.
عقب نشینی در چند دقیقه ، باز شد و موظف به دست و پا ، هنوز هم
مبارزه رهبرشورشیان شد به هوا توسط متحدان بدقول خود راندند ، که در
یک بار ادعا کردند که این افتخار از تأمین امنیت یک مرد که به طور کامل برای قتل رسیده شده بود.
اما همه این بودند collared و کشیده در امتداد عرشه مانند گاو مرده و ، سمت
در کنار ، به تقلب در واپسین بادبان کشتی دو دگلی مصادره شد ، مانند سه چهارم از گوشت ، و
آنها آویزان تا صبح وجود دارد.
لعنت خداوند ، 'گریه کاپیتان ، به قدم زدن وپیش قبل از آنها ،" کرکسهای نمی
لمس شما ، خائنانی نامه! '
"او در طلوع آفتاب احضار تمام دست و جدا کسانی که شورش از
کسانی که هیچ نقشی در شورش گرفته شده بود ، گفت : سابق است که او تا به حال یک ذهن خوب
آنها در تمام طول شلاق زدن -- فکر ، بر
کامل ، او چنان انجام می دهند -- او باید -- عدالت آن خواستار ، اما برای حال حاضر ،
با توجه به تسلیم به موقع خود ، او را اجازه دهید آنها را با سرزنش و توبیخ رسمی ، که
او بر این اساس در بومی اداره می شود.
"اما همانطور که برای شما ، شما ، مردار جنایتکاران و مجرمین' تبدیل به سه مرد در تقلب --
او اعمال می شود برای شما ، منظور من به نویسنده گوشت چرخ کرده برای سعی کنید گلدان ؛ 'و تصرف طناب ،
آن را با همه ممکن است خود را به پشت
دو خائن ، تا آنها فریاد کشیدند نه بیشتر ، اما lifelessly آویزان سر خود را یک وری ، به عنوان
دو دزد مصلوب می نمایند.
"مچ دست من با آنچه رگ به رگ او ، در گذشته گریه ؛' اما هنوز هم وجود دارد طناب به اندازه کافی
سمت چپ برای شما ، ریز کوچک من ، که نمی خواست منصرف بشه.
نگاهی که GAG از دهان او ، و اجازه دهید ما شنیدن آنچه که او می تواند برای خود می گویند. '
"برای یک لحظه عاصی خسته ساخته شده حرکت لرزش فک تنگ او ، و
سپس دردناکی چرخاندن دور سر خود ، در نوعی از صدای خش خش ، گفت : "آنچه من می گویم
این -- و ذهن آن را به خوبی -- اگر شما به من شلاق زدن ، شما من قتل '!
"" آنچه را بگویید؟ سپس آنچه را بترساند از me' -- و کاپیتان با طناب به خود جلب کرد
اعتصاب.
"" بهترین ، و نه 'hissed Lakeman. "اما من باید ، -- و طناب بود یک بار دیگر
برای سکته مغزی نمایند.
"Steelkilt اینجا hissed چیزی شنیده نمی شود ، برای همه اما کاپیتان ، که به
شگفتی از همه دست ، شروع به عقب ، گام عرشه به سرعت در حال دو یا سه بار ،
و سپس به طور ناگهانی پایین پرتاب طناب او ،
گفت : "من آن را انجام دهم -- به او اجازه دهید -- برش او را؟ D' نامه شنیدن"
اما به عنوان جفت راهنمایی hurrying به اجرای نظم ، یک مرد رنگ پریده ، با
سر پانسمان بوده است ، بازداشت کردند -- Radney همسر رئیس.
از زمان ضربه ، او در محل خواب خود را lain بود ، اما آن روز صبح ، شنیدن جنجال و هیاهو
بر روی عرشه ، او رخنه کرد ، و تا کنون تمام به تماشای صحنه.
چنین دولتی از دهان او ، که او به سختی می تواند صحبت بود ، اما منمن کردن چیزی
در مورد او در حال حاضر و قادر به انجام آنچه کاپیتان جرات تلاش ، او ربوده اند
طناب و پیشرفته خود را به دشمن pinioned.
"شما ترسو!' hissed Lakeman. "بنابراین ، من هستم ، اما در آن است."
جفت در از عمل بسیار قابل توجه بود ، زمانی که دیگر صدای خش خش uplifted بازوی او ماند.
او متوقف شد و پس از آن pausing نه بیشتر ، حرف خوب خود ، علی رغم تهدید Steelkilt ،
هر آنچه که ممکن است شده اند.
این سه مرد پس از آن قطع شد پایین ، همه دست ها تحویل داده شدند ، و ، sullenly کار کرده توسط
ملوانان مودی ، پمپ های آهن clanged مانند قبل.
گفت : "درست پس از تاریک آن روز ، زمانی که زیر یک دیده بان بازنشسته بود ، سر و صدا در شنیده شد
قسمت جلو عرشه کشتی و دو خائن لرزش در حال اجرا ، محاصره کابین
درها ، گفت : آنها durst با خدمه هم نشین شدن.
Entreaties ، آستین ، و لگد می تواند آنها را درایو نیست به عقب ، بنابراین در مثال خود را
آنها در اجرا کشتی برای نجات قرار داده شد.
با این حال ، هیچ نشانه ای از شورش در میان بقیه دوباره ظاهر شدند.
در مقابل ، به نظر می رسید آن را ، که عمدتا در تحریک Steelkilt ، آنها تا به حال حل و فصل
برای حفظ دقیقترین آرامش ، تمام دستورات را اطاعت به تاریخ و زمان آخرین ، و هنگامی که
کشتی پورت رسیده ، صحرا او را در بدن است.
اما به منظور بیمه speediest پایان دادن به سفر ، همه آنها به دیگر موافقت کرد
چیزی -- یعنی ، به آواز خواندن نیست برای نهنگ ها ، در صورت هر گونه باید کشف شود.
برای ، وجود نشت او ، و علی رغم تمام خطرات دیگر او ، شهر هو هنوز
حفظ خود ماست سل سر و کاپیتان خود را فقط به عنوان مایل به پایین برای یک ماهی بود
آن لحظه ، به عنوان روز صنایع دستی اولین آلبوم خود را
زده زمین کروز و Radney همسر کاملا آماده برای تغییر محل خواب خود را
برای یک قایق و با دهان بانداژ خود را به دنبال GAG به مرگ فک حیاتی
نهنگ.
اما هر چند Lakeman ملوانان القا مجبور به اتخاذ این نوع از انفعال در
رفتار آنها را ، او به وکیل خود (حداقل تا تمام شد) مربوط به خود را نگه داشته
انتقام مناسب و خصوصی بر مردی که
او را در بطن قلب او stung بود.
او در Radney دیده بان همسر رئیس ، و اگر مرد احمقانه به دنبال به اجرا
بیش از نیمی از راه را برای دیدار با عذاب خود را ، پس از صحنه در تقلب ، او اصرار داشت ،
در مقابل وکیل بیان از کاپیتان ،
پس از از سرگیری رئیس سازمان دیده بان خود را در شب.
به محض این کار ، و یک یا دو شرایط دیگر ، Steelkilt سیستماتیک
ساخته شده طرح انتقام خود را.
در طول شب ، Radney راه unseamanlike از نشستن بر روی bulwarks
سه ماهه عرشه ، و تکیه به بازوی خود را بر لبه بالایی دیوار کشتی قایق بود که
اهتزاز درآمده وجود دارد ، کمی بالاتر از طرف کشتی.
در این نگرش ، آن را به خوبی شناخته شده بود ، او گاهی اوقات dozed.
پست های خالی قابل توجهی بین قایق و کشتی وجود دارد ، و پایین
این دریا شد.
Steelkilt محاسبه زمان خود ، و نشان داد که فوت و فن بعدی خود را در راس خواهد آمد
دور در دو ساعت ، در صبح روز سوم از آن است که در آن او بوده است
خیانت.
در اوقات فراغت خود ، او را به فاصله در توری های قیطانی چیزی استخدام دقت خود را در
ساعتهای زیر. "چه چیزی می ساخت وجود دارد؟ گفت :
همقطار.
"چه" آیا شما فکر می کنید؟ چه شکلی است؟ '
"" مثل تسمه یا طناب برای کیسه خود را ، اما آن یک فرد ، به نظر می رسد به من. "
"" بله ، نه oddish ، گفت : Lakeman ، برگزاری آن را در طول بازو ، قبل از او ؛ 'اما
من فکر می کنم آن پاسخ خواهند داد. همقطار ، من به اندازه کافی بهم بافتن ، نه -- شما
هیچ؟
"اما هیچ کدام در قسمت جلو عرشه کشتی وجود دارد. "سپس من باید برخی از قدیمی راد را دریافت کند ؛ و
او افزایش یافت برای رفتن AFT. "شما معنی نیست التماس برای رفتن به او!'
گفت : یک ملوان.
"چرا نه؟
آیا شما فکر می کنید او نمی خواهد به من یک به نوبه خود ، انجام به هنگام به خود را در پایان کمک ، همقطار؟
و رفتن به همسر ، او در او نگاه بی سر و صدا ، و او را برای برخی از بهم بافتن به خواسته
ترمیم امام جواد او.
که به او داده شده بود -- نه پیچ و نه طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی دوباره مشاهده شد ، اما شب بعد آهن
توپ ، از نزدیک مشبک ، بخشی از آن از جیب ژاکت میمون Lakeman نورد ،
او tucking کت را به امام جواد خود را برای یک بالش.
بیست و چهار ساعت پس از آن ، فوت و فن خود را در راس سکوت -- نزدیک به مردی که بود APT ،
چرت زدن بر سر قبر همیشه آماده حفر شده به دست سیمن -- که ساعت منجر به مرگ شد و سپس به
آمده و در روح واقع در جلو ordaining
Steelkilt ، همسر در حال حاضر صریح و به عنوان جسد کشیده با پیشانی خود را
له شوید.
اما ، آقایان ، یک احمق قاتل می شود از سند خونین او تا به حال نجات داد
برنامه ریزی شده. با این حال انتقام کامل او بود ، و بدون
در Avenger.
برای مرگ و میر مرموز ، بهشت به خودی خود به نظر می رسید به مرحله در را از دست او
به خود آن چیز damning او انجام داده اند.
"این فقط بین سپیده دم و طلوع خورشید از صبح روز دوم بود ، زمانی که آنها
شستن پایین عرشه ، که مرد احمق Teneriffe ، آب رسم در - اصلی
زنجیر ، همه در یک بار فریاد زد ، "او رول وجود دارد! او رول وجود دارد!
Jesu ، چه یک نهنگ! موبی دیک بود.
"موبی دیک" گریه دون سباستین ، 'سنت دومینیک!
سر ملوان ، اما نهنگ christenings؟
چه کسی تماس شما موبی دیک؟ "
"" هیولا بسیار سفید ، و مشهور ، و کشنده ترین جاودانه ، دان -- اما این خواهد بود
و بیش از حد طولانی یک داستان. "چگونه؟ چگونه؟ 'گریه همه اسپانیایی ها جوان ،
تراکم.
"نه ، Dons ، Dons -- نه ، نه! من نمی توانم تمرین که در حال حاضر.
اجازه بدهید بیشتر به من را به هوا آقایان ،.
"chicha! ! chicha 'گریه دون پدرو ؛ دوست شدید ما کم نور به نظر می رسد -- را پر کنید تا
شیشه خالی او! '
ادامه بدون نیاز ، آقایان ، یک لحظه ، و من.-- در حال حاضر ، آقایان ، بنابراین به طور ناگهانی
درک نهنگ برفی در عرض پنجاه متری کشتی -- فراموشکار از جمع و جور
در میان خدمه -- در شور و هیجان
لحظه ، مرد Teneriffe به طور غریزی و غیر ارادی بلند بود صدای خود را برای
سوسمار ، هر چند برای برخی از زمان کمی گذشته آن بوده است به سادگی از سه مشهود
غیر معاشر ماست سل ، سر.
تمام شد در حال حاضر یک دیوانگی.
'نهنگ سفید -- سفید نهنگ فریاد از کاپیتان ، جفت ، و harpooneers بود ،
که ، بر خلاف شایعات ترس مضطرب بودند ، همه را به تصرف خود تا مشهور و
با ارزش ماهی ، در حالی که خدمه لجوج چشم
از گوشهء چشم ، و با لعنت ، زیبایی هولناک از توده شیری وسیع ، که روشن
آفتاب spangling افقی ، منتقل و مانند اپال زندگی در رنگ آبی glistened
دریا صبح.
آقایان ، مرگ و میر عجیب و غریب ، سایه افکنده حرفه ای کامل از این وقایع ، و قطعا اگر
نقشه برداری قبل از جهان به خودی خود جدولها بود.
عاصی bowsman از همسر بود ، و هنگامی که به سرعت به یک ماهی ، وظیفه خود را به
نشستن بعدی او ، در حالی که Radney با نیزه خود را در عرشه کشتی ایستاده بود ، و مسافت در
شل کردن یا شدن خط ، کلمه از دستور.
علاوه بر این ، چهار قایق بودند کاهش ، همسر را شروع ، و هیچ زوزه میکشیدند محکوم کنند
بشدت با لذت از Steelkilt به عنوان او در پارو زدن او تیره و تار است.
پس از کشش سفت ، harpooneer خود را سریع ، و ، نیزه در دست ، Radney پیمود ، به
تعظیم. او بود که همیشه یک مرد خشمگین ، به نظر می رسد ، در
قایق.
و اکنون فریاد پانسمان او بود ، به ساحل او را در پشت بالاترین نهنگ.
هیچ چیز بیزار ، bowsman او او را برده بالا و بالا ، از طریق یک اسفنج خیره کننده که blent
دو whitenesses با هم ، تا ناگهان قایق در مقابل لبه گود رفته را لرزاند ،
و keeling بیش از ، ریخته از همسر ایستاده است.
این لحظه ، به عنوان او به پشت لغزنده نهنگ سقوط ، قایق righted ، و
کنار گذاشته شده توسط متورم نقش برآب شده است ، در حالی که Radney به دریا پرتاب شده بود ، از سوی دیگر
پهلو از نهنگ.
او از طریق اسپری رخ داد ، و برای یک لحظه ، dimly از طریق آن دیده شد
حجاب ، ها شدید به دنبال خود را از چشم موبی دیک.
اما نهنگ دور در maelstrom ناگهانی عجله شناگر بین را بدست گرفتند
فک و پرورش در ارتفاع بالا با او ، سقوط بی پروا ، و رفت.
"در این میان ، در اولین شیر پایین قایق ، Lakeman خط slackened بود ،
بنابراین به عنوان قطره در عقب کشتی را از گرداب ، با آرامش به دنبال در ، او فکر خود را
افکار.
اما ناگهانی ، فوق العاده ، حرکات تند و سریع به سمت پایین از قایق ، به سرعت به ارمغان آورد چاقو او را به
خط. او آن را قطع و نهنگ آزاد شد.
اما ، در برخی از راه دور ، موبی دیک دوباره افزایش یافت ، با برخی از ژنده پوش قرمز Radney
پیراهن پشمی ، گرفتار در دندان که او را از بین برده بودند.
هر چهار قایق به دنبال دوباره ، اما نهنگ آنها را فراموش ، و در نهایت به طور کامل
ناپدید شد.
"در زمان مناسب ، شهر هو به پورت او -- یک وحشیانه ، انفرادی -- رسید که در آن هیچ
موجودی متمدن اقامت داشته است.
وجود دارد ، به ریاست Lakeman ، همه آنها به جز پنج یا شش foremastmen عمدا
ترک در میان کف دست و در نهایت ، همانطور که معلوم شد ، تصرف دو جنگ بزرگ
بادبان قایق رانی وحشی و تنظیم برای برخی از بندر دیگر.
"شرکت کشتی به اما تعداد انگشت شماری ، کاپیتان خواست کاهش می یابد
جزایر به او کمک کند در کسب و کار پر زحمت از heaving پایین کشتی به توقف
نشت.
اما به هوشیاری چنین unresting بر متحدان خطرناک خود ، این گروه کوچک بود
سفید پوستان ، هر دو شب و به روز ضروری است ، و این کار دشوار را تا شدید بود که آنها
قرار گرفتند ، که بر کشتی آمادگی
دوباره برای دریا ، آنها را در چنین شرایط تضعیف شده که کاپیتان durst قرار نیست
خاموش با آنها را در سنگین رگ.
پس از گرفتن وکیل با افسران خود ، او لنگر کشتی تا آنجا دور از ساحل به عنوان
ممکن است ؛ لود شده و فرار از توپ دو خود را از کمان ؛ muskets خود را بر روی انباشته
مدفوع و هشدار جزایر نه به
رویکرد کشتی در خطر خود ، یک مرد با او صورت گرفت ، و تنظیم بادبان او
بهترین نهنگ قایق ، هدایت مستقیم قبل از باد برای تاهیتی ، پانصد مایل
از راه دور ، برای تهیه یک تقویت به خدمه اش.
در روز چهارم از بادبان قایق رانی بزرگ ، descried بود که به نظر می رسد
لمس در یک جزیره کوچک پایین مرجان است.
او هدایت را از آن دور ، اما هنر و صنعت وحشیانه را بر روی او را با مته سوراخ و به زودی به صورت صوتی
از Steelkilt مورد ستایش قرار داد او را به تقلا کردن ، و یا او او را در زیر آب اجرا شود.
کاپیتان ارائه تپانچه.
با یک پا بر روی هر یک از عرشه کشتی yoked جنگ canoes Lakeman او خندید
استهزاء کردن ، اطمینان به او که اگر تپانچه بسیار همانطور که در قفل کلیک است ، او را دفن
او را در حباب و فوم.
"شما از من چه می خواهید؟ گریه کاپیتان.
"کجا هستند محدود؟ و برای چه شما موظف 'خواستار Steelkilt ؛' بدون نهفته است.
"من برای مردان بیشتر به تاهیتی محدود شده است."
"" بسیار خوب. اجازه بدهید من به شما از لحظه سوار شدن -- در می آیند
صلح است. '
که او را از قایق رانی همگانی روندی ، شنا قایق و بالا رفتن از لبه بالایی دیوار کشتی ، ایستاده بود
چهره به چهره با کاپیتان. "اسلحه خود را" صلیب ، سر ، ترقی و پیشرفت را عقب انداختن شما
سر.
در حال حاضر ، بعد از من تکرار کنید. همانطور که به زودی به عنوان Steelkilt من برگ ، من به سوگند
ساحل از این قایق بر روی جزیره ای واقع در انجا ، و باقی می ماند شش روز وجود دارد.
اگر من را انجام ندهید ، ممکن است رعد و برق مرا به اعتصاب! '
"یک دانشمند زیبا ،' خندید Lakeman. 'Adios ، سنور!' و جهش به دریا
او شنا برگشت به رفقای خود.
تماشای قایق تا آن نسبتا ساحل بود ، و به ریشه های کشیده شده
درختان ، کاکائو ، مهره Steelkilt ساخته شده بادبان دوباره ، و در زمان به علت ورود در تاهیتی ، خود را
محل مقصد.
وجود دارد ، شانس او را دوست و دو کشتی به بادبان برای فرانسه ، و
providentially در می خواهید از دقیقا این تعداد از مردان که ملوان به رهبری.
آنها را آغاز کرده و به همین ترتیب برای همیشه شروع کاپیتان سابق خود ، به حال او شده است
در تمام فکر به آنها مجازات قانونی کار می کنند.
"حدود ده روز پس از آنکه کشتی های فرانسوی سمت ، نهنگ ، قایق وارد شدند ، و
کاپیتان جلب برخی از Tahitians متمدن تر ، که شده بود ، مجبور شد
تا حدودی به دریا استفاده می شود.
اجاره یک گاری روپوش دار کوچک بومی ، او را با خود به کشتی خود بازگشت و
پیدا کردن تمام حق وجود دارد ، دوباره از سر گرفته cruisings خود.
"از کجا Steelkilt اکنون ، آقایان ، هیچ می دانیم ، اما بر جزیره Nantucket ،
بیوه Radney هنوز هم به دریا که به رها کردن مرده آن امتناع نوبت ، هنوز در
رویاها می بیند افتضاح نهنگ سفید که او را نابود.
: "" آیا شما را از طریق؟ "دون سباستین گفت ، بی سر و صدا.
"من ، دان."
"سپس شما من درخواست کردن التماس کردن ، به من بگویید اگر به بهترین اعتقادات خود را ، این خود
داستان در ماده واقعا درست است؟ است تا عبور شگفت انگیز!
آیا می توانید آن را از یک منبع غیر قابل انکار؟
به یاد با من اگر من به نظر می رسد به فشار دهید. '
"" همچنین با همه ما ، آقا ملوان خرس ، برای همه ما در دست کت و شلوار دون سباستین پیوستن ، 'گریه
این شرکت با بیش از منافع است. "آیا یک کپی از مبلغان انجیلی مقدس
در مسافرخانه طلایی ، آقایان؟ '
"نه ، گفت : دون سباستین ؛' اما من می دانم که یک کشیش به ارزش نزدیک ، که به سرعت
تهیه یکی برای من. من برای آن ، اما شما را به خوبی توصیه؟ این
ممکن است رشد بیش از حد جدی است. '
"آیا شما خیلی خوب را به کشیش ، دان؟'
گرچه هیچ خودکار DA - آهن در لیما در حال حاضر وجود دارد ، گفت : یکی از شرکت خود را به دیگری ؛
"من از ترس دوست ملوان ما اجرا می شود خطر ابتلا به archiepiscopacy.
اجازه دهید بیشتر برداشت ما از مهتاب.
من می بینم هیچ نیازی نیست از این است. "" ببخشید برای در حال اجرا بعد از شما ، دان
سباستین ، اما ممکن است من هم التماس که از شما خواهد در گرداندن مراکز فساد بزرگترین خاص
مبلغان انجیلی به اندازه شما می توانید. '
"این کشیش است ، او به ارمغان می آورد شما مبلغان انجیلی ،' دان سباستین گفت ، به شدت ،
بازگشت با یک رقم بلند و موقر. "کلاه من را حذف کنم.
در حال حاضر ، کشیش ، محترم بیشتر به نور ، و نگه داشتن کتاب مقدس قبل از من
که من ممکن است آن را لمس کنید.
"بنابراین من بهشت ، کمک کند و در افتخار من این داستان به من گفته شما ، آقایان ، در
مواد مخدر و اقلام بزرگ آن ، درست است.
من می دانم آن را به درست باشد و آن را بر روی این توپ اتفاق افتاد و من گام زد کشتی و من می دانستم که خدمه من
را دیده اند و با Steelkilt از مرگ Radney صحبت شده است. '"