Tip:
Highlight text to annotate it
X
زیبایی سیاه و سفید توسط آنا Sewell فصل 20.
جو سبز
جو سبز در ادامه به خوبی به او یاد گرفته به سرعت و خیلی با دقت و دقیق بود
که جان شروع به او را در بسیاری از چیزها اعتماد، اما به عنوان من گفته اند، او کوچک بود
سن او، و به ندرت از آن بود که او
مجاز به اعمال یا زنجبیل یا من، اما آن اتفاق افتاده است یک روز صبح که جان
با عدالت در سبد خرید چمدان بود، و استاد می خواستم یک یادداشت گرفته شود
بلافاصله به خانه آقا، در مورد
سه مایل از راه دور، و ارسال سفارشات خود را برای جو به من زین و آن را، با اضافه کردن
هشدار می دهند که او را به سوار شدن به طور پیوسته است. توجه داشته باشید، تحویل داده شد و ما بی سر و صدا بود
بازگشت هنگامی که ما به آجر میدان آمد.
در اینجا ما شاهد یک سبد پر با آجر، چرخ ها به سرعت در گیر کرده بود
گل سفت برخی از ruts عمیق، و کارتر بود فریاد و شلاق دو اسب
نامهربان.
جو کشید. این منظره ناراحت کننده بود.
شد و دو اسب زور زدن و تلاش با تمام توان خود را به کشیدن
سبد خرید است، اما آنها می توانند آن را حرکت نمی کند، عرق از پاها و پهلوها جریان،
دو طرف خود heaved، و هر عضله بود
صافی، صاف کرده در حالی که مرد، به شدت در سر اسب جلو کشیدن، سوگند یاد کرد و
شلاق ترین وحشیانه.
"نگه دارید سخت، به گفته جو" شلاق اسب مانند آن، چرخ ها
آنقدر گیر کرده که آنها می توانند به سبد حرکت نمی کند. "
انسان در زمان نه، توجه اما رفت و در شلاق است.
"ایست! دعا را متوقف کند گفت: "جو. "من به شما کمک کند در سبد خرید به روشن کردن آنها
می توانید آن را حرکت نمی کند. "" کسب و کار خود را در ذهنم نجوا می کنه، شما جوان گستاخ
حقه بازی، و من مال من است ذهن "
مرد در اشتیاق قوی و بدتر برای نوشیدنی، و شلاق گذاشته
دوباره.
جو سر من، و لحظه ای بعد ما در تاخت دور نسبت به رفتن شد
خانه استاد آجری ساز.
من نمی توانم بگویم اگر جان خود را از سرعت ما تایید شده است، اما جو و من، هر دو یکی
ذهن، و خیلی عصبانی است که ما نمی توانست رفته آهسته تر.
خانه نزدیک جاده ایستاده بود.
جو زدم دم در، و فریاد زد: "اهوی!
آقای خشت در خانه درب باز شد و آقای کلی خود
بیرون آمد.
هالو، مرد جوان! شما عجله به نظر می رسد، هر گونه سفارشات از
ارباب این صبح امروز "" نه، آقای رس، اما there'sa شخص خود را در
آجر حیاط شلاق دو اسب به مرگ است.
گفت: من او را متوقف، و او را به من گفت: من می خواهم به کمک به او را از سبد خرید به روشن، و او
نمی، بنابراین من آمده ام به شما بگویم. دعا کنید، آقا، بروید. "
صدای جو را تکان داد با هیجان.
"با تشکر از شما، پسر بچه من،" می کنند! این مرد گفت: در حال اجرا در کلاه خود و پس از آن این مساله برای یک لحظه،
msgstr "آیا شواهدی از آنچه تو را دیدم به شما بدهد اگر من باید شخص را قبل از
بازپرس؟ "
"که من، گفت:" جو "و خوشحال است." آن مرد رفته بود، و ما را در راه ما بود
صفحه اول در یورتمه هوشمند است. "چرا، چه این موضوع با شما، جو؟
شما بیش از همه عصبانی به نظر می رسد، گفت: "جان، به عنوان پسر خود را از زین پرت.
"من عصبانی بیش از همه، من می توانم به شما بگویم،" می کنند! این گفت پسر، و پس از آن در، کلمات هیجان زده و شتاب زده به
او گفت که اتفاق افتاده بود.
جو معمولا چنین، همکار کمی ملایم و آرام است که آن را فوق العاده برای دیدن او به طوری بود
roused. "حق جو! شما راست، پسر من، چه
شخص می شود احضار یا نه.
بسیاری از مردمی را می توانست با سواری و گفت: کسب و کار خود را برای دخالت در.
حالا من می گویند که با ظلم و ستم و ظلم و ستم از آن است که کسب و کار همه دخالت
زمانی که آنها آن را ببینید. شما راست، پسر من "
جو کاملا آرام در این زمان، و افتخار است که جان او را تایید کرد و تمیز کردن
پای من و مالش با دست محکم تر از حد معمول است.
آنها فقط به صرف شام به خانه بودند وقتی شاطر آمد پایدار برای گفتن
است که جو به طور مستقیم در اتاق خصوصی کارشناسی ارشد می خواستم مردی بود که به ارمغان آورد تا
برای بیمار با استفاده از اسب ها، و شواهد جو می خواستم شد.
پسر را به پیشانی اش سرخ و چشمانش برق زد.
"آنها باید آن را داشته باشد، گفت:" او.
خودتان قرار دهید راست، گفت: "جان. جو داد کشش در کراوات خود و کشش
در کت خود، و در یک لحظه بود.
استاد ما که یکی از بدوی شهرستان، موارد اغلب آورده شده
او به حل و فصل، و یا آنچه باید انجام شود.
پایدار ما برای برخی از زمان شنیده می شود، آن را به عنوان ساعت شام مردان بود، اما
وقتی که جو بعد به پایدار من تو را دیدم او در روحیه بالا آمد، او به من داد خوب
سیلی مزاج و گفت: "ما نمی خواهیم دید که چنین چیزهایی انجام می شود، ما، همکار قدیمی؟
ما پس از آن شنیده است که او شواهد و مدارک خود را به وضوح داده بود، و اسب در
چنین خسته، تحمل علائم استفاده از چنین بی رحمانه، که کارتر بود
متعهد به محاکمه او، و ممکن است
احتمالا به دو یا سه ماه در زندان محکوم می شود.
فوق العاده بود چه تغییر بیش از جو آمده بود.
جان خندید و گفت: او یک اینچ بلندتر در هفته رشد کرده بود، و من معتقدم که او تا به حال.
او به همان اندازه مهربان و ملایم مانند قبل است، اما بیشتر هدف بود و
تعیین در تمام که او - به عنوان اگر او یک بار از یک پسر به یک مرد شروع به پریدن کرد.