Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 11
تاریکی
نه خوابی برای سنگ مزار برادلی در آن شب بود که یوجین Wrayburn تبدیل
به راحتی در بستر خود، نه خوابی برای خانم Peecher کمی وجود دارد.
برادلی مصرف ساعت های تنهایی، و خود را در شکار جایی که مصرف
رقیب بافی بی دقت خود غیر روحانی رویای کمی خانم Peecher آنها را پوشیده دور به گوش دادن
برای بازگشت به خانه استاد از او
قلب، و در sorrowfully presaging که بسیار کثیف با او بود.
با این حال بیشتر amiss با او بود از سادگی چیده خانم Peecher جعبه کوچک کار
افکار، مجهز به هیچ رفتگی تیره و تاریک است، می تواند نگه دارید.
، دولت مرد مرگبار بود.
حالت انسان مرگبار بود، و او آن را می دانستند.
بیشتر، او تحریک شده، با یک نوع لذت منحرف شبیه به که بیمار
انسان گاهی اوقات در تحریک زخم بر بدن او است.
گره خورده است تا در تمام طول روز با نشان دادن نظم خود را بر او، رام به عملکرد خود
روال معمول از ترفند های آموزشی، توسط جمعیت gabbling محاصره، او شل در شب شکست
مانند بد اهلی حیوانات وحشی است.
محدودیتی روزانه خود، آن را جبران خود را نه، مشکل او بود، برای دادن
نگاه نسبت به دولت خود را در شب، و به آزادی وجود آن زیاده روی است.
اگر جنایتکاران بزرگ به حقیقت - که به جنایتکاران بزرگ، انجام می دهند - آنها گفت:
می بسیار به ندرت از مبارزات خود را در برابر جرم به.
مبارزات خود را به سمت آن هستند.
آنها با امواج مخالف بوفه، برای به دست آوردن ساحل خونین، از آن به عقب رفتن نیست.
این مرد کاملا درک است که او را رقیب خود را با قویترین خود متنفر و
بدترین نیروهای، و اگر او را دادن دنبال به لیز Hexam، او این کار هرگز
خدمت خود را با او می شود، و یا در خدمت او.
تمام درد خود را به پایان برده شد که او ممکن است بخور دادن خود را با نزد
چهره منفور در شرکت و به نفع او، در محل خود را پنهان.
و او می دانست چه او اگر او عمل می کنند که او می دانست که خود را
مادر او متحمل شده بود.
اعطا شده، که او ممکن است لازم به بیان اشاره به برگزار نمی شود
خود حقیقت آشنا بیش از دیگر.
او می دانست که به همان اندازه که او به تغذیه خشم و نفرت خود را، و او انباشته
تحریک و توجیه خود، در حال ساخته ورزش شبانه
یوجین بی پروا و گستاخ.
اینکه همه، - و هنوز هم همیشه با استقامت بی نهایت، درد، و
پشتکار، می تواند روح تاریک کجا شک خود را به او رفت؟
گیج، برافروخته و خسته، او در مقابل دروازه معبد درنگ هنگامی که آن را
بسته در Wrayburn و درخت اقاقیا، بحث با خودش باید از او به خانه که
زمان و یا باید از او تماشا دیگر.
در حسادت خود را با این ایده ثابت که Wrayburn در راز بود برخوردار، اگر آن
در مجموع از contriving خود، برادلی به عنوان اعتماد به نفس به گرفتن بهتر از
او در آخرین sullenly چسبیده به او، به عنوان
و اغلب به حال بوده است - - او را بوده است از تسلط هر قطعه از مطالعه در راه
حرفه خود را با روند آهسته و مداوم مانند.
یک مرد از احساسات سریع و هوش تنبل، که به او خدمت کرده بود اغلب و
باید او را به خدمت می کنند.
سوء ظن به او گذشتند او را در راهرو با چشمان خود را بر دروازه معبد استراحت،
که شاید او حتی در آن مجموعه ای از اتاق پنهان شد.
این امر دلیل دیگری برای پیاده روی های بی هدف Wrayburn، ارائه و از آن ممکن است
باشد.
او از آن فکر کرد و به فکر از آن را تا زمانی که مصمم به سرقت از پله ها بالا، اگر
دروازه بان خواهد او را از طریق اجازه و گوش دادن است.
بنابراین، سر نحیف در هوا flitted در سراسر جاده ها، معلق مانند شبح
یکی از سران سابقا بر همسایه وکلای معبد اهتزاز درآمده، و متوقف قبل از
نگهبان.
نگهبان در آن نگاه کرد و پرسید: "که برای
آقای Wrayburn. 'این خیلی دیر است.'
او با آقای نوعی درخت اقاقیا آمد، من می دانم، در نزدیکی پس از دو ساعت قبل.
اما اگر او به رختخواب رفته، من مقاله خود را در نامه جعبه قرار داده است.
از من انتظار می رود.
نگهبان گفت: نه بیشتر، اما دروازه را باز کرد، هر چند نه به doubtfully.
دیدن، با این حال، این که بازدید کننده به راست و به سرعت در مسیر درست رفت،
او راضی به نظر می رسید.
سر نحیف شناور تا پله های تاریک، آرام فرود آمد و نزدیکتر به
طبقه در خارج از درب بیرونی از مجلس.
درهای اتاق در داخل، به نظر می رسد که باید ایستاده باز.
اشعه از نور شمع از یکی از آنها وجود دارد، و صدا از یک رد پا وجود دارد
رفتن در مورد.
دو صدای وجود دارد. کلماتی که آنها ادا نمی شد
تفاوت، اما آنها هر دو صدای مردان است.
در چند لحظه صدای ساکت و آروم، و هیچ صدای گام وجود دارد، و
نور درونی رفت.
اگر نوعی درخت اقاقیا را دیده اند، چهره ای که او را بیدار نگه داشته، خیره و گوش دادن در
تاریکی در خارج از خانه او از آن صحبت کرد، او ممکن است کمتر متمایل به
خواب، از طریق باقی مانده از شب.
وجود ندارد، گفت: "برادلی، اما او ممکن است.
سر به وجود آمد به قد سابق خود را از زمین، شناور پایین پله مورد
دوباره، و به سمت دروازه گذشت.
مرد ایستاده بود وجود دارد، در گفتگو کردن با نگهبان.
اوه! گفت: "نگهبان. 'در اینجا!
ادراکی خود را به سابقه، برادلی نگاه از نگهبان
مرد است.
این مرد در حال ترک یک نامه را برای آقای نوعی درخت اقاقیا، نگهبان توضیح داده شده، نشان
آن را در دست دارد و من ذکر است که یک فرد فقط به آقای نوعی درخت اقاقیا رفته
اتاق.
این ممکن است کسب و کار شاید 'نه، گفت: "برادلی، زود گذر است در مرد،
بود که یک غریبه به او است.
نه، مرد موافقت در راه عبوس؛ حرف من - آن دختر من نوشت، اما
معدن - در مورد کسب و کار من است، و کسب و کار من این است که کسب و کار هیچ کس دیگری نیست.
همانطور که برادلی در دروازه با پای مردد به تصویب رساند، او شنیده ام در پشت بسته
او را، و گام از مردی که بعد از او را شنید.
'' من Scuse، گفت: "مرد که به نظر می رسد نوشیدن و نه تصادفا در
او را نسبت به او را لمس کرد، به جلب توجه کرد: «اما ممکن است شما را آشنا
با فرماندار دومی؟
با چه کسی؟ پرسید: "برادلی است. با بازگشت مرد، با اشاره به عقب
بر شانه راست خود را با انگشت شست راست خود، فرماندار دومی؟ '
"من نمی دانم منظور شما چیست.
"چرا در اینجا نگاه کنید، hooking پیشنهاد خود را بر روی انگشت دست چپ خود را با انگشت نشان
از حق خود است. دو فرمانداران وجود دارد، وجود ندارد؟
یک و یک، دو - نوعی درخت اقاقیا وکیل، انگشت اول من، او یکی، او نمی باشد؟
خب، ممکن است شما را با انگشت وسط من، دیگری آشنا "؟
من می دانم که کاملا از او، گفت: "برادلی، با اخم و نگاه از راه دور
قبل از او، می خواهم بدانم Hooroar '.' گریه مرد.
فرماندار Hooroar دومی دومی.
Hooroar فرماندار T'otherest! من راه خود را از فکر هستم.
آیا چنین سر و صدا در این ساعت مرده را از شب را ندارد.
چه چیزی شما در مورد صحبت کردن؟
'نگاه اینجا، T'otherest فرماندار،' پاسخ انسان، تبدیل شدن به hoarsely محرمانه.
فرماندار دومی او همیشه جوک خود agin من به شوخی به دلیل، به اعتقاد من، به من
یک مرد صادقانه می شود زندگی من عرق از پیشانی من.
به او است، و او کار را انجام ندهید.
این است که به من؟ "T'otherest فرماندار، 'بازگشت مرد در
تن از معصومیت مجروح، اگر شما اهمیتی نمی دهند به گوش نه بیشتر، هیچ نمی شنوند.
شما آن را آغاز کرده است.
شما گفته اید، و likeways نشان داد بسیار ساده است، شما به هیچ وجه دوستانه به او warn't آن.
اما من به دنبال شرکت من و نه نظر من به هیچ کس مجبور.
من یک مرد صادق، که آنچه که من هستم.
من در بارانداز در هر نقطه - من اهمیتی نمی دهند که در آن - و من می گوید، "پروردگار من، من صادق هستم
مرد است. "
مرا در جعبه شاهد در هر نقطه - من اهمیتی نمی دهند که در آن - و من به او می گوید:
سیادت، و من این کتاب را بوسه. من کت و کاف من بوسه نیست، من بوسه
کتاب. '
آن را در احترام به این توصیفات قوی به شخصیت نیست، همانطور که خود را در
ریخته گری بی قرار در مورد به هیچ وجه یا کمک در جهت کشف که در آن او بود
متمرکز شده است، که سنگ مزار برادلی پاسخ داد: "شما نیاز به گرفتن جرم نیست.
من معنی نیست که برای متوقف کردن تو. شما بیش از حد - با صدای بلند در خیابان باز است؛
تمام شد.
'' فرماندار Totherest Riderhood آقای mollified و مرموز، '،' پاسخ
می دانم که WOT آن است که با صدای بلند، و WOT من می دانم آن است که باشد نرم است.
Nat'rally من انجام دهد.
این امر می تواند جای تعجب اگر من، نه به نام Chris'en راجر، که آن را در زمان
arter پدر خود من، که آن را از پدر خود گرفت، هر چند که از میله fam'ly ما
در زمان آن nat'ral در هر راه گمراه undertakin برای گفتن.
و مایل است که elth خود را بهتر به نظر می رسد، ممکن است که درون خود باید
بد در واقع اگر آن را در جای پای خارج است.
برادلی ساخته شده مبهوت شده توسط مفهوم که چهره خود را نشان داد بیش از حد از ذهن خود،
تلاش برای روشن شدن پیشانی خود را.
این ممکن است به ارزش دانستن اینکه چه چیزی کسب و کار این مرد عجیب و غریب با نوعی درخت اقاقیا بود، و یا
Wrayburn، و یا هر دو، در این ساعت بی مورد.
او خود را برای پیدا کردن، برای انسان ممکن است اثبات پیامبر بین کسانی که به
دو. او اظهار داشت: '،' شما در معبد تماس اواخر،
با نشان lumbering سهولت است.
ای کاش من ممکن است بمیرد، گریه Riderhood آقای، با خنده ای خشن، اگر من warn'ta میشه برای گفتن
کلمات خود را به شما، T'otherest فرماندار! '
با من مجالی، گفت: "برادلی، به دنبال disconcertedly در مورد او.
و با من مجالی، گفت: Riderhood.
اما فکرش را نمی کنم گفتن شما چگونه است.
چرا باید در ذهن شما گفتن؟ من معاون قفل حافظ تا رودخانه، و
من yes'day وظیفه را خاموش بود، و من باید به-فردا باشد.
"بله؟"
بله، و من به لندن آمده به دنبال arter امور شخصی من است.
امور خصوصی من در دست میله به قفل حافظ reg'lar appinted می
و به قانون لغامن B'low پل های کشتی های بخار که از من drownded.
من ain'ta میشه به drownded و پرداخت نکرده است!
برادلی او نگاه کردند، به عنوان اینکه او ادعا می شود شبح.
'کشتی های بخار، گفت که Riderhood آقای obstinately،' مرا به پایین می دوند و drownded
من
تداخل و مانع شدن بر روی بخشی از احزاب دیگر به ارمغان آورد من دور است، اما هرگز از او خواستم اونا به
من گرد آورد، و نه در عین حال کشتی های بخار، اونا هرگز آن را خواسته است.
منظورم این است که برای زندگی پرداخت می شود به عنوان کشتی های بخار گرفت.
بود که کسب و کار خود را در اتاق آقای نوعی درخت اقاقیا در نیمه شب؟ "پرسید:
برادلی، eyeing او را با بی اعتمادی است.
"و برای نوشتن به دست میله، قفل حافظ.
توصیه در نوشتن، چه کس دیگری باید آن را به من انداخته اید؟
همانطور که من در نامه ای در دست دختر من می گوید: با علامت من به آن قرار داده و آن را
خوب در قانون، که اما شما، وکیل نوعی درخت اقاقیا، باید به دست بیش از این اینجا stifficate است،
و که، اما شما باید به در برای خسارت به حساب من agin بخار پز؟
(که من در زیر علامت من می گوید) من دردسر به اندازه کافی همراه با شما و شما
دوستان
اگر شما وکیل نوعی درخت اقاقیا، من خوب و واقعی حمایت کرده بود، و اگر فرماندار دومی
بود به من در زمان پایین صحیح (من تحت علامت گذاری تاپیک های من می گوید)، من باید ارزش پول شده است
زمان، در حال حاضر به جای داشتن یک
بارج بار از نام بد chucked در نظر من، و حال را مجبور به خوردن کلمات من است، که یک
مرتب کردن بر اساس unsatisfying از غذا اشتها wotever یک مرد!
و هنگامی که نیمه های شب، فرماندار T'otherest اشاره کردید، growled آقای
Riderhood، سیم پیچ خلاصه یکنواخت خود را از اشتباهات و اعمال خود، 'پرتاب چشم خود را در
زیر بازوی من این بسته نرم افزاری، و تحمل در
ذهن که من راه رفتن به قفل، و معبد بر خط من گذاشته شد
جاده ها است. '
چهره برادلی سنگ مزار در طول این رسیتال اخیر تغییر کرده بود، و مشاهده او
سخنران با توجه پایدار.
آیا شما می دانید، گفت: "او، پس از یک مکث، که در آن در کنار راه می رفت،
که من معتقدم که من می توانم به شما بگویم نام و نام خانوادگی خود را، اگر من سعی کردم؟
ثابت به نظر شما، پاسخ همراه با توقف و خیره بود.
"سعی کنید. نام شما Riderhood است.
که آقا من مبارک اگر چنین نیست، بازگشت.
برادلی اما من your'n نمی دانم. "این کاملا یک چیز دیگر، گفت:.
من قرار است هرگز که شما را انجام داد.
همانطور که برادلی در مراقبه راه رفت، سرکش در کنار او راه می رفت من من.
غرغر ادعا بود:: که Riderhood سرکش، جورج! به نظر می رسید
اموال عمومی، در حال حاضر، و هر مرد به نظر می رسید فکر می کنم خود را به رایگان ساخته شده
مسئولیت رسیدگی به نام او که اگر آن را پمپ خیابان بود.
از مراقبه ادعا این بود: 'در اینجا ابزار است.
می توانید آن را استفاده کنم؟
آنها در طول رشته، و به چوگان مخصوص بازی پال مال راه می رفت بود، و تا تپه تبدیل شده بود به سمت
گوشه هاید پارک، برادلی سنگ مزار در انتظار سرعت و رهبری از Riderhood را، و
ترک او را به نشان می دهد این دوره است.
کند به طوری افکار مدرسه، و تیره از اهداف خود را در زمانی که آنها
اما شاخه به یک هدف جذب و یا به جای زمانی که، مثل تاریکی به درختان
زیر آسمان طوفانی، آنها فقط به انتظارنشسته بودند
ویندوز ویستا طولانی در پایان که او را دیدم این دو چهره از Wrayburn و لیز که در آن
چشمان او ثابت شدند - که حداقل نیم مایل قبل از او صحبت می کرد، طی شد
دوباره.
حتی پس از آن، آن را تنها به درخواست: قفل شما کجاست؟
بیست مایل و عجیب و غریب - تماس آن را پنج و بیست مایل و عجیب و غریب، اگر شما می خواهم -
جریان، 'پاسخ عبوس بود.
چگونه آن را به نام 'Plashwater بند قفل میل.
فرض کنید من به شما پنج شیلینگ را ارائه می دهند؛ بعد چه؟
پس چرا من می خواهم آن را، گفت که Riderhood آقای.
مدرسه دست خود را در جیب خود قرار دهید، و تولید دو نیمه تاج و
آنها را در کف Riderhood آقای قرار داد که در آستان راحت به حلقه متوقف
آنها هر دو، قبل از اعلام وصول آنها.
"یک چیزی که در مورد شما، T'otherest فرماندار وجود دارد، گفت Riderhood، مراتب دوباره،
"به نظر می رسد و خز می رود.
تو یک مرد پول آماده است. در حال حاضر، زمانی که او به دقت به جیب بود
سکه ها را روی آن سمت از خود بود که دورتر از دوست جدید خود را، این چه
برای؟
برای تو. "چرا، ای البته من می دانم که گفت:
Riderhood، به عنوان استدلال چیزی که بدیهی بود.
'O' البته من به خوبی می دانیم هیچ مردی در حواس حق خود عنوان anythink فرض
را به من agin زمانی که من یک بار می خواهم آن را کردم.
اما چه چیزی شما را از آن را می خواهم؟
"من نمی دانم که من می خواهم هیچ چیز را برای آن. یا اگر من می خواهم هیچ چیز را برای آن، من نمی
آنچه در آن است.
برادلی این پاسخ را در شیوه ای بی عاطفه، خالی، و خود شود ارتباط، که آقای داد
Riderhood بسیار فوق العاده در بر داشت.
شما هیچ حسن نیت نسبت به این Wrayburn، گفت: "برادلی، به نام
در راه اکراه و اجباری، که اگر او به آن کشیده شد.
"خیر"
آیا این برای Riderhood راننده سرشونو تکون دادن و پرسید: "نه I. داشته '
؟ 'آن را تا آنجا که به عنوان هر چیز دیگری است.
این چیزی است که می شود با توافق، در مورد یک موضوع که بسیاری از یکی از اشغال
افکار همگان میگردد. "با شما موافق نیستم، 'بازگشت آقای
Riderhood، به صراحت.
"نه! فرماندار T'otherest آن را انجام دهد، نه، و آن را بدون استفاده از یک نگاه به عنوان اگر شما می خواهید
خارج ساختن که آن را انجام داد. من به شما بگویم آن در rankles.
در شما rankles، زنگ در شما، و pisons شما.
بگو: «که این کار را، برادلی با لرزش لب ها بازگشت؛ هیچ دلیلی برای وجود دارد.
آن؟
چون به اندازه کافی، من شرط می بندم یک پوند! گریه Riderhood آقای.
'آیا شما خودتان را اعلام کرد که شخص تا به انباشته اقدامات تحریک آمیز، توهین،
و هتک بر شما، و یا چیزی به آن اثر؟
او همان است که توسط من انجام شده است.
او به توهین و هتک سمی، ساخته شده از تاج سر خود را به
تنها از پای خود را.
آیا شما امیدوار و یا اینهمه احمق، نمی دانم که او و از سوی دیگر به درمان خود
برنامه با تحقیر، و نور سیگار برگ خود را با آن؟
من نباید تعجب اگر آنان نبودند، جورج! گفت: Riderhood، تبدیل عصبانی.
اگر آنان نبودند! آنها خواهد شد.
اجازه بدهید از شما سوالی بپرسم.
من می دانم که چیزی بیش از نام خود را در مورد شما و من می دانستم که چیزی در مورد آقا Hexam.
چه زمانی شما مجموعه ای چشم بر دخترش؟
"هنگامی که من چشم بر دختر خود را، T'otherest فرماندار است؟ 'مکرر آقای
Riderhood، در حال رشد عمدا آهسته تر از درک دیگر در او زنده
سخنرانی.
: بله. او را به آن صحبت کنم. او را - هر کجا؟
سرکش سرنخ او می خواست رو کرده بود، هر چند او آن را با یک دست دست و پا چلفتی برگزار شد.
به دنبال perplexedly به صورت پرشور، به عنوان اگر او در تلاش بودند به کار کردن یک موجود
ذهن او، او به آرامی پاسخ داد: من چشم بر او تنظیم نشده - هرگز به یک بار - و نه
از روز مرگ آقا.
تو هم خوب می دانید، با چشمت؟ 'من باید فکر می کنم من!
هیچ کس بهتر و شما او را می شناسند؟
«او چه کسی است؟" در خواست Riderhood، کلاه خود و مالش پیشانی اش، او به عنوان
کارگردانی یک نگاه مبهم در پرسشنامه خود. "لعنت به این نام!
آیا حاضر به شما که می خواهید دوباره آن را بشنود؟
اوه! او گفت: "Riderhood، بود که در craftily مدرسه به این گوشه کار کرده،
که او ممکن است دوباره توجه داشته باشید صورت خود را تحت اختیار داشتن شر آن.
"من می خواهم او را در میان هزار دانند.
آیا شما - برادلی سعی کرد آن را بخواهید بی سر و صدا، اما، آیا آنچه را که او ممکن است خود را با
صدا، او می تواند چهره خود را مطیع نیست؛ - 'آیا هرگز آنها را ببینید با هم؟
(سرکش بود سرنخ در هر دو دست در حال حاضر است.)
می بینم که اونا با هم، فرماندار T'otherest، در روز هنگامی که آقا یدک کشیده شد
در ساحل.
برادلی می تواند قطعه محفوظ است اطلاعات را از چشم های تیز از پنهان
تمام کنجکاو کلاس است، اما او می تواند حجاب از چشم نادان
Riderhood سوال بعدی در پستان خود را نکردن.
'شما باید قرار داده و از آن ساده اگر شما می خواهید آن را جواب داد، فکر سرکش، سرسختانه؛ من
رفتن wolunteering.
خوب! او خیره به او بیش از حد؟ "برادلی پس از یک مبارزه خواست.
یا او را نشان می دهد که به او مهربان؟
او ساخته شده که نشان از غیر معمول ترین نوع به او گفت: "Riderhood.
"جورج! در حال حاضر من - او پرواز کردن در مماس بود
مسلم طبیعی است.
برادلی او را به دلیل نگاه کردم.
حالا من به آن فکر می کنم، گفت که Riderhood آقای، evasively، برای او جایگزین آن
کلمات: حالا من شما را حسود، که عبارت بود واقعا در ذهن خود؛ P'r'aps
او رفت و مرا به پایین اشتباه گرفت، یک هدف، بر روی حساب ای شیرین بر او!
پستی از تایید او را در این سوء ظن و یا ادعای یک (برای او
نه واقعا آن را سرگرم کننده)، وسعت خط فراتر از علامت بود
مدرسه رسیده بود.
فرومایگی شود ارتباط و جذاب با شخص که تعیین کرده اند که
لکه بر او و بر برادر خود را بیش از حد، به دست آمد.
وسعت این خط بیشتر، غیر روحانی فراتر است.
او بدون پاسخ است، اما در صورت کاهش قدم برداشتهاند.
ولی آنچه را که ممکن است این آشنایی به دست آوردن، او نمی تواند کار کند و cumbrous خود را
افکار.
مرد آسیب در برابر هدف نفرت خود را، و این چیزی بود؛ هر چند
کمتر از او تصور بود، ساکن در انسان وجود ندارد از جمله خشم کشنده و
خشم به عنوان در پستان خود را سوزانده است.
مرد او را می دانستند، و ممکن است شانس خوش شانس او را، و یا شنیدن از او که بود
چیزی به عنوان واحد یک جفت چشم و گوش.
مرد، مرد بد بود، و حاضر به اندازه کافی در پرداخت حقوق خود باشد.
این چیزی است که بود، برای دولت خود و هدف خود را به عنوان بد بد می تواند بود، و او
به نظر می رسید به مشتق پشتیبانی مبهم از در اختیار داشتن یک ابزار مشرب،
هر چند که ممکن است هرگز استفاده می شود.
ناگهان او ایستاد و پرسید: Riderhood نقطه خالی اگر او می دانست که در آن او
بود؟ واضح است، او نمی دانست.
پرسید Riderhood اگر او تمایل داشته باشد، در صورت هر گونه اطلاعات از او، و یا از
Wrayburn به دنبال او و یا همکاری با او، باید در راه او قرار می گیرند، برای برقراری ارتباط
اگر آن را برای پرداخت شد؟
او خواهد بود بسیار مایل است در واقع. او "agin اونا هر دو بود، که با او گفت:
سوگند، و چرا؟
چون هر دو آنها ایستاده بود میان او و خود را در گرفتن زندگی خود را با عرق خود را
پیشانی.
طولانی خواهد بود و سپس گفت: "برادلی، سنگ مزار، پس از گفتار بیشتر به
این اثر، قبل از اینکه ما می بینیم یکدیگر دوباره.
در اینجا جاده ای کشور، و در اینجا است.
هر دو بر من شگفت زده شده است. "
اما، T'otherest فرماندار، Riderhood آقای خواست، من نمی دانم که برای پیدا کردن
شما خواهد شد. 'از بی نتیجه است.
من می دانم که در آن به شما در پیدا کردن، و من به قفل شما آمده است.
اما T'otherest فرماندار، Riderhood آقای خواست دوباره، هیچ شانس هرگز از
آشنایی خشک.
بیایید آن را در دهان خیس، رم و شیر، T'otherest فرماندار را پر کنید.
برادلی assenting، با او به اوایل عمومی خانه رفت، گرفتار بی مزه
بوها از یونجه و کاه کهنه کهنه، که در آن بازگشت به چرخ دستی، مردان کشاورزان، سگ بی ثمر،
fowls از نژاد ابجودار، و انسان خاص
nightbirds اهتزاز خانه آورد تا بخوابند، خود را solacing بعد از چند
رفتار و که در آن یکی از nightbirds در مورد نوار درهم و برهم معلق در هوا
شکست خورده در یک نگاه در تشخیص
شور و شوق از دست رفته، nightbird با پرهای احترام، بدترین nightbird را از همه.
الهام از محبت برای کارتر نیمه مست به راه خود منجر به آقای
Riderhood که بر روی یک پشته از سبدهای با واگن حمل کردن بالا می رود، و به دنبال او
سفر خوابیده به پشت خود را با سر خود را در بسته نرم افزاری خود است.
برادلی پس از آن تبدیل به جابجایی گام های خود را، و توسط و توسط از طریق کم کرد
راه های طی شده، و توسط و مدرسه و خانه رسیده است.
تا خورشید آمد برای پیدا کردن او را شسته و خار با متد لباس پوشیدن و مناسب و معقول
کت و جلیقه سیاه، کراوات سیاه رسمی مناسب و معقول، و فلفل و نمک pantaloons،
با ساعت مچی نقره خود را مناسب و معقول را در جیب خود،
و نگهبان مو مناسب و معقول خود را دور گردن او: شکار باز مدرسه ای در این زمینه می پوشیده،
با بسته های تازه خود را yelping و پارس سگ ها در اطراف او.
اما بیشتر واقعا از موجودات بدبخت خیلی افسوس می خورد که دستخوش افسون شده
زمان، که خود را از impossibilities را متهم کرد که تحت سرایت از وحشت
و تحت تاثیر شدت مطرحکننده
شکنجه، او سواری شده توسط ارواح شیطانی در شب که تازه رفته بود سخت بود.
او باعث شده بود و شلاق و به شدت عرق.
اگر سابقه ای از ورزش مکان های متون صلح آمیز از کتاب، غصب کرده بود
بر روی دیوار، پیشرفته ترین محققان ممکن است گرفته اند ترس و اجرا
به دور از کارشناسی ارشد.