Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 5
... "در چنین یک شب این ترس o'ertrip شبنم و دیدم سایه شیر
قبل از اینکه خود را "-- تاجر ونیزی
پشت سر پرواز از راهنمای خود ، و فریاد های وحشی از تعقیب ، باعث
Heyward باقی می ماند ثابت ، برای چند لحظه ، با تعجب غیر فعال.
سپس recollecting اهمیت تامین امنیت فراری ، او نقش برآب کنار
اطراف بوته ها ، و فشرده مشتاقانه به جلو به من قرض بدهید به کمک های خود را در تعقیب است.
قبل از او تا به حال ، با این حال ، اقدام یک صد متری ، او را ملاقات سه جنگل بانان در حال حاضر
بازگشت از تعقیب ناموفق خود را.
"چرا تا به زودی disheartened" او گفت ، "رذل باید پنهان در پشت
برخی از این درختان ، و در عین حال ممکن است امن باشد.
ما امن نیست ، در حالی که او بزرگ می رود. "
"آیا به شما در تنظیم یک ابر به تعقیب باد" بازگشت طلایه دار ناامید "من شنیده ام
مسواک زدن بچه شریر و شیطان بر برگ های خشک مانند یک مار سیاه و سفید ، و پلک زدن یک نگاه اجمالی
او ، تنها بیش از ag'in ان کاج بزرگ ، من کشیده
ممکن است بوی عطر می شود ، اما "twouldn't انجام دهید! و در عین حال برای یک هدف استدلال ، اگر کسی
اما خودم ماشه را لمس کرده بود ، من باید آن را دید سریع و ممکن است
اختصاص به تجربه در این امور ، و کسی که باید بدانند.
نگاهی به این سماق و برگ های آن به رنگ قرمز باشند ، هر چند همه می دانند این میوه در
شکوفه زرد در ماه جولای! "
"" تیس خون لو Subtil! او صدمه دیده است ، و ممکن است هنوز سقوط! "
"نه ، نه ،" بازگشت طلایه دار ، در مذمت تصمیم گرفته از این افکار ، "من مالیده
پوست کردن اندام ، شاید ، اما موجودی دیگر برای آن همگانی روندی است.
گلوله تفنگ بر روی یک حیوان در حال اجرا عمل می کند ، وقتی که به او بارکس ، بسیار مشابه به عنوان یکی از
اسپرز خود را بر روی یک اسب است که ، این حرکت تسریع می گذارد و زندگی را به گوشت ،
به جای مصرف آن را دور.
اما هنگامی که آن را کاهش سوراخ پاره پاره ، پس از متصل یا دو ، است ، وجود دارد به طور معمول ،
رکود بیشتر جهش ، هند و یا می شود آن را گوزن! "
"ما چهار بدن قادر به یک مرد زخمی!"
: "زندگی شدید به شما؟" را قطع طلایه دار.
"شیطان قرمز واقع در انجا شما را در چرخش tomahawks از رفقای خود قرعه کشی ،
قبل از شما در تعقیب گرم شد.
این عمل unthoughtful در انسان است که اغلب با زنگ فریاد جنگ خوابیده بود
در هوا ، اجازه دهید تا قطعه خود را در درون صدا از ambushment!
اما سپس آن را وسوسه طبیعی بود!
'twas بسیار طبیعی!
، دوستان ، اجازه دهید ما را در ایستگاه ما حرکت می کند ، و در مد ، بیش از حد ، به عنوان خواهد شد پرتاب
حیله گری از Mingo در عطر اشتباه ، و یا scalps ما را خواهد خشک کردن در باد در مقابل
مونتکالم در خیمه ، ag'in این ساعت به فردا. "
این اعلامیه هولناک ، که طلایه دار زبان آمده با تضمین سرد یک مرد
که به طور کامل درک ، در حالی که او از ترس به صورت خطر ، در خدمت به یاد
Heyward از اهمیت اتهام که او با خود intrusted شده بود.
نظر اجمالی چشم خود را در اطراف ، با یک تلاش بیهوده دل تنگی بود که به سوراخ
ضخیم شدن در زیر قوس برگ جنگل ، او احساس اگر ، قطع از انسان
کمک ، اصحاب unresisting او به زودی
دروغ در تمام رحمت از آن دشمنان وحشیانه ، که مانند جانوران طعمه ، تنها
منتظر تا تاریکی تجمع بارگزاری صفحه ممکن است ضربات خود را بیشتر ضرب خاصی است.
بیدار او تخیل ، فریب خورده توسط نور فریبنده تبدیل شده است ، هر تکان دادن
بوش ، و یا قطعه برخی از درخت سقوط کرده ، به اشکال انسانی ، و بیست بار او
خیالی او می تواند نفرت انگیز را متمایز می
چهره او دشمنان کمین ، مشابه خود را از مخفیگاه ، در متوقف کردن هرگز
پاسداری از جنبش حزب او.
با نگاهی رو به بالا ، او در بر داشت که ابرها نرم و پشم دار نازک ، که شب رنگ بود
آسمان آبی ، در حال حاضر از دست دادن بودند tints faintest خود را رنگ گل سرخ ، در حالی که
جریان گنجانده که گذشته نقطه glided
جایی که او ایستاده بود ، تنها با مرز تاریک از بانک های پوشیده شده از درخت آن ترسیم می شود.
"آنچه که باید انجام شود!" او گفت ، احساس ناتوانی مطلق شک در چنین
تنگه هرمز با فشار دادن "صحرا من را به خاطر خدا ، نه! باقی می ماند برای دفاع از کسانی که اسکورت I و
آزادانه پاداش را آن گونه که مایلید تغییر دهید! نام "
همراهان او ، که از هم جدا در زبان قبیله خود conversed ، توجه این نیست
درخواست تجدید نظر جدی و ناگهانی.
اگرچه گفت و گو خود را در صداهای کم و با احتیاط حفظ شد ، اما کمی بالاتر
زمزمه Heyward ، که در حال حاضر با نزدیک شدن ، به راحتی می تواند زنگ های جدی از تشخیص
جنگجوی جوان از سخنرانی ها بیشتر عمدی سالمندان خود را.
این آشکار است که آنها در بحث اختصاصی برخی از اقدام ، که نزدیک به
نگران رفاه مسافران.
بازده به علاقه قدرتمند خود را در موضوع و بی تاب از تاخیر که
به نظر می رسید برایتان توام با خطر های اضافی بسیار ، Heyward کشید هنوز nigher
گروه تاریک ، با قصد از ساخت
ارائه می دهد خود را از جبران خسارت قطعی تر ، هنگامی که مرد سفید ، حرکتی با او
دست ، اگر او به عنوان نقطه مورد مناقشه را خورده ، تبدیل دور ، گفت : در نوعی نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری ،
و در زبان انگلیسی :
"Uncas راست است! آن را نمی خواهد عمل از مردان به ترک چنین چیزهایی بی ضرر را به خود
سرنوشت ، حتی اگر آن را می شکند تا محل پناه دادن برای همیشه لطفا برای.
اگر شما را از این شکوفه های حساس به لمس را از دندان های نیش از بدترین serpents ها را ذخیره کنید ،
نجیب زاده ، شما باید نه به از دست دادن و نه قطعنامه به دور انداختن! "
"چگونه می تواند چنین آرزوی شک!
من در حال حاضر ارائه -- "
"پیشنهاد نماز خود را به او که می تواند به ما حکمت را به دور زدن حیله گری از
شیاطین که در این جنگل پر ، "آرامش را قطع طلایه دار" اما فراغت خود
ارائه می دهد از پول ، که نه شما ممکن است زندگی می کنند به درک ، و نه به سود.
این Mohicans و من انجام خواهد داد چه افکار انسان می تواند اختراع ، برای حفظ چنین گل ،
که ، هر چند بسیار شیرین ، بیابان هرگز ، ساخته شده بودند را از آسیب ، و بدون
امید از هر گونه پاداش دیگر اما چنین به عنوان خدا همیشه به معامله نشسته می دهد.
اول ، شما هم باید دو چیز را ، وعده هم به نام خود شما و برای دوستان خود ، و یا
بدون خدمت شما ما تنها باید خودمان! زخمی "
آنها را نام برد. "
"یکی از است ، می شود هنوز هم به عنوان این جنگل در خواب ، چه اتفاقی خواهد افتاد و از سوی دیگر
است ، به نگه داشتن جایی که ما باید شما را برای همیشه لطفا برای مخفی و از تمام مردان فانی است. "
"من تمام تلاش من برای دیدن هر دو این شرایط برآورده شده انجام دهد."
"سپس ، برای ما در حال از دست دادن لحظات هستند که به عنوان گرانبها به عنوان خون قلب
به گوزن زده! "
Heyward می تواند ژست بی تاب از طلایه دار ، متمایز از طریق
افزایش سایه شب ، و او در جای پای خود نقل مکان کرد ، به سرعت ، به سمت
جایی که او باقی مانده از حزب را ترک کرده بودند.
هنگامی که آنها دوباره انتظار و اضطراب زن ، او به طور خلاصه آنها را آشنا
با شرایط راهنمای جدید خود را ، و با ضرورت است که برای آنها وجود داشت
hushing هر دلهره در exertions فوری و جدی است.
اگر چه ارتباطات هشدار دهنده خود را بدون رعب و وحشت بسیار مخفی نمی دریافت شده توسط
شنوندگان ، خود را به شیوه ای جدی و چشمگیر است ، شاید با طبیعت از کمک
خطر است ، موفق به فرح بخش اعصاب خود
تحت برخی از آنان دادگاهی unlooked و غیر معمول است.
در سکوت و بدون تاخیر یک لحظه ، آنها اجازه او را به کمک به آنها از
زین اسب های خود ، و هنگامی که سرعت فرود به لبه آب ، که در آن
طلایه دار بقیه حزب جمع آوری کرده بود ،
شده توسط آژانس از حرکات بیانی از هر گونه استفاده از کلمات.
: : "چه چیزی را باید با این موجودات گنگ!" muttered مرد سفید ، در آنها تنها
کنترل از جنبش های آینده خود به نظر می رسد واگذاردن. "این امر می تواند زمان از دست رفته برای کاهش
گلوی خود را ، و آنها را به کاربر به سایر نظرسنجی
رودخانه ، و به ترک آنها را در اینجا خواهد بود که به Mingoes است که آنها به دور نیست به
به دنبال پیدا کردن صاحبان آنها! "
"سپس آنها را bridles خود را بدهد ، و اجازه دهید آنها را محدوده جنگل ، Heyward جرأت به
نشان می دهد.
"نه آن بهتر خواهد بود برای گمراه IMPS ، و آنها را بر این باورند که باید برابر
سرعت یک اسب برای اجرا کردن تعقیب آنها. AY ، برای همیشه ، که کور خواهد fireballs خود را از
چشم!
Chingach -- تاریخچه! stirs بوش؟ "" کلت. "
"در آن کلت ، حداقل ، باید بمیرد ،" muttered طلایه دار ، بتواند در یال از
جانور زیرک ، که به راحتی فراموش شده دست خود را ، "Uncas ، فلش خود را!"
"نگه دارید!" گفت مالک حیوان محکوم ، با صدای بلند ، بدون توجه به
زنگ زمزمه های استفاده شده توسط دیگران. "یدکی کره اسب از میریام! خوبرو
فرزندان از سد وفادار ، و میل و علاقه را بی ارزش است. آسیب "
"هنگامی که مردان برای زندگی تنها خدا به آنها داده می شود مبارزه ، گفت :" پیش آهنگ ، sternly ،
"حتی نوع خود به نظر می رسد بیش از جانوران از چوب است.
اگر دوباره صحبت می کنید ، من باید شما را به رحمت Maquas را ترک!
قرعه کشی به سر arrow خود ، Uncas ، ما هیچ زمانی برای ضربات دوم ".
صداهای پایین ، غرغر صدای تهدید او هنوز هم قابل شنیدن بود ، هنگامی که
کره اسب زخمی ، پرورش برای اولین بار در آن مانع از پاها ، سقوط رو به جلو را به زانو درآورد.
Chingachgook ، که چاقو در سراسر گلو خود را به تصویب رساند سریعتر نسبت به مواجه شد
فکر کردم ، و پس از آن در تسریع حرکت از قربانی مبارزه ، او را به نقش برآب
رودخانه ، پایین که جریان آن glided
دور ، نفس نفس زدن با صدای رسا برای نفس خود را با زندگی ebbing.
این سند از ظلم و ستم آشکار است ، اما ضرورت واقعی ، بر ارواح سقوط کرد
مسافران مانند یک هشدار فوق العاده خطر که در آن ایستاده بود ، به اوج می رسد آن را به عنوان
آرامش هر چند وضوح ثابت از بازیگران در صحنه بود.
خواهران shuddered و چسبیده به یکدیگر نزدیک کند ، در حالی که Heyward به طور غریزی
دست خود را در یکی از تپانچه او به تازگی از holsters آنها کشیده شده بود را بنا نهاد ، به عنوان او
خود را بین اتهام او و کسانی که گذاشتم
سایه های متراکم که به نظر می رسید را به منظور جلب حجاب غیر قابل نفوذ قبل از اغوش حمل کردن از
جنگل.
سرخپوستان ، با این حال ، تردید یک لحظه نیست ، اما از مصرف bridles ، آنها به رهبری
اسب وحشت زده و تمایلی به بستر رودخانه است.
در فاصله کوتاهی از ساحل آنها تبدیل شده است ، و به زودی توسط پنهان
طرح ریزی این بانک ، زیر ابرو که آنها نقل مکان کرد ، در خلاف جهت
البته از آب است.
در این میان ، طلایه دار قایق رانی از پوست را از محل اختفای خود را از زیر کشید
برخی از بوته های کم ، که یک شاخه تکان دادن با eddies از جریان بودند ، به که
او در سکوت برای زن به وارد motioned.
آنها بدون تردید رعایت هر چند بسیاری از نگاه ترس و اضطراب شد
پرتاب پشت سر آنها ، به سمت دل تنگی ضخیم شدن ، که اکنون مانند یک مانع تاریک دراز
در امتداد حاشیه جریان است.
بنابراین به زودی به عنوان کورا و آلیس نشسته بودند ، دیده بانی ، بدون در خصوص عنصر ،
کارگردانی Heyward به حمایت از یک طرف از کشتی ضعیف ، و ارسال خود را در
دیگر ، آنها آن را با مته سوراخ در برابر جریان ،
پس از آن توسط مالک نژند کره اسب مرده است.
در این روش آنها ، برای بسیاری از میله های اقدام ، در سکوت است که تنها
قطع شده توسط ناهمواری از آب ، به عنوان eddies آن بازی در اطراف آنها ، و یا
فاصله کم ساخته شده توسط خود را جای پای خود محتاط.
Heyward هدایت قایق رانی به طور ضمنی به دیده بانی ، که با نزدیک شدن و یا به همراه داشت
از ساحل فروکش ، برای جلوگیری از تکه سنگ و یا قسمت های عمیق تر از
رودخانه ، با آمادگی نشان داد که دانش خود را از این مسیر برگزار می کردند.
گاهی اوقات او را متوقف خواهد کرد و در میان سکون تنفس ، که
غرش مبهم اما فزاینده ای از آبشار تنها در خدمت به رندر بیشتر چشمگیر است ، او
گوش دادن با intenseness دردناک ،
گرفتن هر گونه صداها که ممکن است از جنگل ها slumbering بوجود می آیند.
هنگامی که مطمئن که همه هنوز هم ، و قادر به شناسایی ، حتی با کمک تمرین خود را
حواس ، هر گونه نشانه ای از دشمنان نزدیک شدن به او ، او عمدا آهسته خود و از سر
محافظت پیشرفت است.
در طول آنها به یک نقطه رسید در رودخانه که در آن چشم غربت Heyward شد
پرچ در یک خوشه از اشیاء سیاه و سفید ، جمع آوری شده در یک نقطه که در آن بانک بالا
سایه عمیق تر از حد معمول در آبهای تیره می سوزاندند.
مردد برای پیشبرد ، او با اشاره به جایی برای توجه همدم خود.
AY ، بازگشت طلایه دار تشکیل شده است ، "سرخپوستان جانوران با پنهان می کردند
قضاوت از بومی!
آب دنباله را ترک ندارد ، و چشم جغد تاریکی چنین کور
سوراخ است. "
کل این حزب به زودی پیوست بود ، و یکی دیگر از مشاوره بین برگزار شد
طلایه دار و رفقای جدید خود ، که در طی آن ، آنها ، سرنوشت که وابسته به ایمان و
نبوغ از این جنگل ناشناخته ، به حال
اوقات فراغت کمی به رعایت شرایط خود را بیشتر دقیقهای.
رودخانه میان سنگهای بالا و cragged محدود بود ، که یکی از آنها impended بالا
نقطه ای که در آن قایق رانی استراحت.
همانطور که این ، دیگر ، توسط درختان بلند surmounted بودند ، که به نظر می رسد در پس و پیش رفتن
ابرو از پرتگاه ، آن را به ظاهر از در حال اجرا را از طریق جریان عمیق
و تنگ دل است.
همه در زیر اندام فوق العاده و تاپس درخت پاره پاره شد ، که اینجا و آنجا ،
dimly در برابر اوج درخشان رنگ آمیزی شده است ، به طور یکسان در ابهام سایه دراز.
پشت سر آنها ، انحنای بانک ها به زودی از دیدگاه توسط همین تاریک محدود و
رئوس مطالب پوشیده شده از درخت ، اما در مقابل ، و ظاهرا بدون هیچ فاصله بزرگ ، آب
به نظر می رسید انباشت اشیاء بدست آمده در برابر آسمان ، از چه رو آن
سقوط به داخل غار ، که با صدور این صداها عبوس که لود شده بود
جو شب.
، در حقیقت به نظر می رسید ، به یک نقطه اختصاص داده شده به انزوا ، و خواهران imbibed
تسکین دهنده احساس امنیت ، چرا که آنها بر عاشقانه آن اگرچه نه gazed
زیبایی های unappalling.
جنبش های کلی در میان هادی آنها ، با این حال ، به زودی آنها را از یاد می آورد
تفکر charms وحشی آن شب به من قرض بدهید جایی برای دردناک ، یاری کرده بود
احساس خطر واقعی خود را.
اسب به برخی از درختچه های پراکنده که در شکاف رشد بوده است امن
از سنگ ها ، که در آن ، ایستادن در آب ، آنها را به تصویب شب رها شدند.
طلایه دار Heyward و مسافران خود را دل شکسته به کارگردانی صندلی
خود را در انتهای رو به جلو قایق رانی ، و در زمان داشتن دیگر خود ،
سیخ و ثابت به عنوان اگر او را در یک ظرف از مواد بسیار محکم شناور است.
سرخپوستان از روی احتیاط گام های خود را به سمت محل آنها تا به حال چپ retraced ، هنگامی که
دیده بانی کردن ، قرار دادن قطب خود را در برابر سنگ ، قدرتمند هل ، پوست ضعیف و ناتوان خود را فرستاد
به طور مستقیم به جریان آشفته است.
برای چندین دقیقه مبارزه بین حباب نور است که در آن آنها شده و سوهان
جریان سریع ، شدید و تردید است.
ممنوع حتی یک دست هم بزنید ، و تقریبا ترس به نفس ، تا مبادا آنها باید در معرض
پارچه ضعیف به خشم جریان ، مسافران به تماشای آبهای نظر اجمالی
در حال تعلیق توام با تب.
بیست برابر آنها فکر eddies چرخان فراگیر آنها را به تخریب ،
زمانی که دست استاد خلبان خود کمان از قایق رانی را به ساقه آورد
سریع.
طولانی و شدید ، و آن را به زن ، یک تلاش ناامید به نظر می رسد ، بسته
مبارزه است.
همان طور که آلیس چشم او وحشت محجبه ، تحت تاثیر که آنها در مورد
به درون گرداب در پا از آب مروارید جاروب ، قایق رانی شناور ،
ثابت ، در کنار یک سنگ صاف ، که بر روی یک سطح با آب دراز است.
"ما کجا هستند و چه بعدی است که باید انجام شود!" خواستار Heyward ، درک که
exertions از طلایه دار متوقف شده است.
"شما در پای گلن ،" بازگشت ، با صدای بلند صحبت کردن ، بدون ترس از
عواقب درون غرش آب مروارید "و نکته بعدی است که برای ساختن یک
فرود ثابت ، مبادا ناراحت قایق رانی ، و
شما باید دوباره جاده سخت ما سفر سریع تر از شما در آمد ، 'تیس
شکاف سخت به ساقه ، زمانی که از رودخانه است که کمی دارای عقاید و پنج غیر طبیعی
عدد به حفظ خشک ، در عجله skurry ، با پوست کمی birchen و آدامس.
در آنجا ، همه شما را بر روی سنگ ، و من به ارمغان خواهد آورد Mohicans با گوشت گوزن و آهو.
مردی خواب بهتر بدون پوست سر او ، از گرسنگی کشیدن در میان فراوانی داشتند. "
مسافران او با خوشحالی می پذیریم با این جهات هماهنگ است.
همانطور که پای تاریخ و زمان آخرین لمس سنگ ، قایق رانی چرخید از ایستگاه آن ، هنگامی که
فرم بلند از طلایه دار ، برای یک لحظه دیده می شود ، هواپیمای بی موتوری پرواز در بالای آب ، قبل از
آن را در تاریکی غیر قابل نفوذ است که استراحت در بستر رودخانه ناپدید شد.
چپ شده توسط راهنمای خود ، مسافران چند دقیقه در جهل درماندگی ، ترس باقی ماند
حتی به همراه سنگ شکسته حرکت می کند ، تا مبادا یک گام نادرست باید آنها را تسریع پایین
برخی از یکی از بسیاری عمیق و خروشان
غار ، به که آب به نظر می رسید به جست و خیز ، در هر طرف آنها.
در حال تعلیق آنها ، با این حال ، به زودی برطرف شده است ، برای ، با کمک مهارت بومی ،
پشت قایق رانی را به گردابی شات ، و دوباره در کنار سنگ کم شناور ، قبل از
آنها فکر می کردند دیده بانی بود حتی زمان برای دوباره پیوستن به همراهانش.
"ما در حال حاضر غنی شده ، garrisoned ، و مشروط ،" گریه Heyward خوش ،
"و ممکن است مونتکالم و متحدان او را در سرپیچی مجموعه.
چگونه ، در حال حاضر ، هوشیار من نگهبان ، می تواند هر چیزی از کسانی که با شما تماس ایروکیز را ببینید در
سرزمین اصلی! "
"من آنها را ایروکیز ، چون به من هر بومی ، که به یک زبان خارجی صحبت می کند ،
اختصاص دشمن ، هر چند که ممکن است وانمود پادشاه به خدمت!
اگر وب می خواهد ایمان و صداقت در هند ، اجازه دهید او را از قبایل
Delawares و ارسال این Oneidas ، Mohawks حریص و دروغ گفتن و خود را با شش کشور
varlets ، جایی که در طبیعت آنها تعلق دارند ، در میان فرانسوی ها! "
"سپس ما باید جنگ دوست برای یک دوست بی فایده تبادل!
من شنیده ام که Delawares گذاشته کنار تبر و محتوا می شود
به نام زنان! "
"رای مثبت ، شرم بر Hollanders و ایروکیز ، که آنها را توسط deviltries آنها دور ،
به چنین معاهده ای!
اما من آنها را برای بیست سال شناخته شده است ، و من او را دروغگو که می گوید خون بزدلانه
اجرا می شود در رگ دلاور.
شما باید قبایل خود را از ساحل دریا رانده می شود ، و اکنون باور دارند که آنچه خود
دشمنان می گویند ، که ممکن است شما در شب خواب بر بالش آسان است.
نه ، نه ، به من ، هر هندی که به زبان خارجی صحبت می کند ایروکیز است ، چه
قلعه (پانوشت : اصلی روستاهای سرخپوستان هنوز هم به نام "قلعه"
توسط سفید پوستان نیویورک.
Oneida قلعه "بیش از یک دهکده پراکنده ، اما نام در استفاده عمومی) است.
از قبیله اش در کانادا ، و یا در نیویورک می شود. "
Heyward ، درک است که پایبندی سرسخت طلایه دار را به علت او
دوستان Delawares ، و یا Mohicans ، برای آنها شاخه های متعدد مشابه بودند
مردم ، به احتمال زیاد به ادامه بحث بی فایده بود ، تغییر موضوع.
"پیمان و یا هیچ معاهده ، من می دانم کامل است که دو اصحاب خود را شجاع و محتاط هستند
رزمندگان! آنها شنیده و یا دیده می شود هر چیزی از دشمنان ما! "
"هند است فانی احساس می شود جلو او دیده می شود ،" بازگشت طلایه دار ، صعودی
راک ، و پرتاب گوزن سردستی پایین.
"من به نشانه های دیگر از چنین در چشم می آیند اعتماد ، وقتی که من دور از مرکز بر روی
دنباله از Mingoes. "" گوش خود را به شما بگویم که آنها
مروری عقب نشینی ما؟ "
"من با عرض پوزش باید به فکر می کنم آنها تا به حال ، هر چند این یک نقطه است که شجاعت تنومند
ممکن است نگه دارید برای دست و پنجه نرم هوشمند.
و من نمی خواهد در آن انکار ، با این حال ، اما اسب cowered وقتی که من آنها را به تصویب رساند ، به عنوان اینکه آنها
معطر گرگ و گرگ وحش است که APT در مورد هند شناور
ambushment ، ولع مصرف offals از گوزن وحشی کشتن. "
را فراموش کرده اید جفتک انداختن در پای خود را! ، یا ممکن است ما بازدید خود را به کلت مرده مدیون نیست؟
هکتار! چه سر و صدا است؟ "
"میریام پور" زمزمه غریبه "کره اسبها تو foreordained بود برای تبدیل شدن به یک طعمه به
جانوران بسیار گرسنه! "
سپس ، به طور ناگهانی بلند کردن صدای او در میان DIN ابدی آب ، او آواز خواند
با صدای بلند : "اول از مصر به دنیا آمد ، ذلیل کردن او ، از انسان و جانور همچنین : O ، مصر!
شگفتی های فرستاده تو میان فرعون و بندگانش بیش از حد!
"مرگ کلت نشسته سنگین در قلب صاحب آن است ، گفت :" طلایه دار "اما
اتمام حجت نشانه خوبی حساب انسان را به پس از دوستان گنگ خود را ببینید.
او به مذهب از ماده ، در باور به آنچه که اتفاق می افتد اتفاق خواهد افتاد ؛
و با چنین دلداری ، آن را نمی خواهد جلو طولانی او را به عقلانیت تسلیم
کشتن یک جانور چهار پا به نجات زندگی مردان بشر است.
این ممکن است به عنوان به شما می گویند ، "او ادامه داد : رجوع به آخرین Heyward ادعا
اظهار "و بیشتر به این دلیل که چرا ما باید استیک لازم داریم ما ، برش و اجازه دهید لاشه
درایو پایین جریان ، و یا ما باید
بسته زوزه در امتداد صخره ها ، begrudging هر لقمه ما فرو برد.
علاوه بر این ، اگر چه زبان دلاور به عنوان یک کتاب را به ایروکیز ، حیله گری است
varlets که به اندازه کافی سریع در درک دلیل زوزه کشیدن گرگ است. "
طلایه دار ، در حالی که سخنان خود در جمع آوری لازم خاصی مشغول ساختم شد
ادوات و او به این نتیجه رسیدند ، او در سکوت توسط گروهی از مسافران نقل مکان کرد ،
همراه با Mohicans ، که به نظر می رسید
درک مقاصد خود را با آمادگی غریزی ، زمانی که سه کل ناپدید شد
در جانشینی ، ظاهری را در برابر چهره تاریک از سنگ عمود بر محو که
گل رز به ارتفاع چند متری ، در داخل به عنوان فوت بسیاری از لبه آب است.