Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 3
تلگراف خانم بارت لارنس Selden در درب هتل خود را گرفتار و پس از خواندن
آن ، او پشت برای دورست صبر کنید.
پیام لزوما سمت چپ شکاف بزرگ برای حدس ، اما همه که او تا به حال به تازگی
شنیده و دیده می شود ساخته شده این ، اما بیش از حد آسان به پر شوید.
در مجموع او متعجب شد و برای هر چند او تصور که وضعیت
شامل تمام عناصر یک انفجار ، او اغلب به اندازه کافی ، در طیف وسیعی از او
تجربه های شخصی ، تنها فروکش چنین ترکیبی را به harmlessness دیده می شود.
در این حال ، خلق و خوی اسپاسمودیک دورست ، و بی اعتنایی بی پروا همسرش ظاهر ،
داد وضعیت ناامنی عجیب و غریب ، و آن را کمتر از احساس هر گونه بود
ارتباط ویژه ای به این پرونده نسبت به از یک
صرفا تعصب حرفه ای ، که به حل و فصل Selden به راهنمای این جفت ارز به ایمنی.
این که آیا در حال حاضر به عنوان مثال ، ایمنی برای هر دو قدرت ، در ترمیم آسیب دیده
کراوات ، آن است که هیچ کسب و کار خود را به در نظر بود : او تا به حال تنها بر اصول کلی ، به
فکر جلوگیری از یک رسوایی ، و میل او
برای جلوگیری از آن توسط ترس خود را از آن مربوط به خانم بارت افزایش می شد.
هیچ چیز خاصی در این هراس وجود دارد و او صرفا به خواست یدکی او
خجالت که تا کنون از راه دور با شستشوی عمومی متصل
کتانی دورست.
چنین یک فرایند جامع و ناخوشایند خواهد بود ، او را دیدم و حتی بیشتر وضوح
پس از بحث خود را دو ساعت با فقرا دورست.
اگر چیزی در می آمدند ، این امر می تواند چنین گسترده نامید اخلاقی انباشته
ژنده پوش به عنوان او را ترک کرد ، پس از بازدید کنندگان خود رفته بود ، با این احساس که او باید پرت کردن
باز کردن پنجره ها و اتاق او را فرا گرفت از.
اما چیزی باید می آیند و با خوشحالی از خود مورد ، ژنده پوش کثیف ،
با این حال pieced با هم ، می تواند بدون مشکل قابل توجه ، نه ، لازم به تبدیل
شکایت همگن.
لبه های پاره همیشه جا بود -- از دست رفته وجود دارد بیت ، نابرابری وجود دارد
اندازه و رنگ ، همه از آن به طور طبیعی از کسب و کار Selden را به
در قرار دادن آنها را در زیر چشم مشتری خود.
اما به یک مرد در خلق و خوی دورست تظاهرات completest نمی تواند حمل
اعتقاد راسخ ، و Selden را دیدم که برای لحظه ای همه در او می تواند انجام دهید برای تسکین و
بدفع الوقت گذراندن ، همدردی و به احتیاط مشاوره ارائه دهد.
او اجازه ترک دورست با حس به کنار که تا آینده خود را به اتهام
ملاقات ، او باید یک نگرش به شدت noncommittal حفظ کند ، که ، در کوتاه مدت ، خود را
سهم را در بازی شامل حال حاضر در به دنبال در.
Selden می دانستند ، با این حال ، که او مدت ها نمی تواند نگه داشتن violences از جمله در تعادل ؛
و او قول داد برای دیدار با دورست ، صبح روز بعد ، در هتلی در مونت کارلو.
در همین حال وی در واکنش ضعف و عدم اعتماد بنفس شمارش کمی نیست
که ، در طبیعت از جمله ، به شرح زیر بر روی هر مخارج غیر عادی از نیروی اخلاقی و
پاسخ تلگرافی خود را به خانم بارت
به سادگی در دستور شامل : "فرض کنید که همه چیز طبق معمول است."
در این فرض ، در واقع ، بخش اولیه روز بعد از طریق زندگی کرده بود.
دورست ، همچنانکه اگر در اطاعت از مناقصه ضروری لیلی ، در واقع برگشته بود
در زمان برای صرف شام در اواخر قایق بادبانی است. سخت ترین ضیافت شده بود
لحظه ای از روز.
دورست در یکی از سکوت های بی پایان که معمولا در مورد آنچه به دنبال غرق کرده بود
همسرش به نام "حملات" خود را که از آن آسان بود ، قبل از بندگان ، آن را اشاره به
این علت ، اما برتا خودش به نظر می رسید ،
perversely به اندازه کافی ، کمی دفع گردد تا استفاده از این به این معنی واضح از حفاظت.
او به سادگی سمت چپ فشار از وضعیت در دست شوهرش ، که اگر بیش از حد جذب
در شکایت خود را به مشکوک است که او ممکن است هدف از یکی خودش.
به لیلی این نگرش شوم ترین بود ، زیرا گیج کننده ترین عنصر در
وضعیت.
همانطور که او سعی فن سوسو زدن ضعیف بحث ، برای ساخت ، دوباره و دوباره ،
ساختار شکننده "حضور" توجه خود را دائمی توسط پریشان
سوال : "چه بر روی زمین می تواند به او رانندگی در"
چیزی مثبت طاقت فرسا در نگرش برتا از سرپیچی جدا شده وجود دارد.
اگر تنها او می توانست با توجه دوست وی یک اشاره از آنها هنوز هم ممکن است کار کرده اند با هم
موفقیت ، اما چگونه می تواند لیلی استفاده می شود ، در حالی که او در نتیجه obstinately بسته
از مشارکت؟
برای استفاده از چیزی بود که او صادقانه می خواستم و نه به خاطر خود او بلکه برای
Dorsets '.
او از وضعیت خود وی تا به حال فکر در همه : او به سادگی در تلاش برای کاملا اشغال شده بود
قرار دادن یک سفارش کوچک اسیر و.
اما نزدیک غروب دلتنگ کننده کوتاه او را با یک حس از تلاش ناامید کننده ای سمت چپ
هدر می رود.
او کوشیده بود برای دیدن دورست تنهایی : او مثبت از تجدید او منقبض شده بود
اطمینان.
برتا که اعتماد به نفس به دنبال او ، و چه کسی باید مشتاقانه دعوت کرده اند او
خود ؛ و برتا ، تا اگر در شیفتگی از تخریب خود ، در واقع هل دادن بود
دور نجات او دست.
لیلی ، رفتن به رختخواب در اوایل ، زن و شوهر را به خود را ترک کرده بودند و به نظر می رسد بخشی از
رمز و راز که در آن او منتقل شده که بیش از یک ساعت باید قبل از او بگذرد
شنیده برتا راه رفتن پایین پاساژ خاموش و اتاق خود را بازیابند.
روز بعد ، رو به افزایش در تداوم آشکار از شرایط مشابه ،
هیچ چیز نشان داد آنچه بین این جفت ارز مواجه رخ داده بود.
یکی از واقعیت به تنهایی ظاهر اعلام کرد تغییر در آنها همه توطئه را نادیده بگیرد ؛
و ظاهر غیر از NED Silverton شد.
هیچ کس با اشاره به آن ، و این اجتناب ضمنی از موضوع آن را در نگه داشته
پیش صحنی فوری هوشیاری.
اما یکی دیگر از تغییر ، محسوس تنها به لیلی وجود دارد و که که دورست بود در حال حاضر
اجتناب او تقریبا به تیز به عنوان همسرش.
شاید او بوده است توبه گسیل بثورات وی از روز قبل ، شاید
تنها تلاش ، در راه دست و پا چلفتی خود را به مطابقت با وکیل Selden به رفتار "به طور معمول است."
دستورالعمل چنین برای سهولت کار نگرش نسبت به دستور عکاس
«نگاه طبیعی" و در موجودی به عنوان ناخودآگاه به عنوان دورست فقیر از
ظاهر او عادت ارائه شده ،
مبارزه برای حفظ ژست مطمئن بود در contortions عجیب و غریب در نتیجه.
این ، در هر ضربان ، در پرتاب لیلی عجیبی بر روی منابع خود را.
او ، در ترک اتاق خود آموخته بود ، که خانم دورست هنوز هم نامرئی شد ، و
دورست قایق بادبانی را ترک کرده بودند در اوایل و احساس خیلی بیقرار به تنهایی باقی می ماند ، او
بیش از حد خودش را از آب عبور بود در ساحل.
ضلالت به سوی کازینو ، او خودش را متصل به یک گروه از آشنایان از
خوب ، او با آنها راه اندازی شد ، و در که شرکت او در بازگشت به اتاق وقتی که
او مواجه Selden عبور مربع.
او می تواند در حال حاضر ، نه ، خودش را جدا قطعا از حزب او ، که تا به حال
hospitably فرض است که او را با آنها باقی می ماند تا آنها در زمان خروج خود را ؛
اما او زمان برای لحظه ای مکث در بر داشت
پرس و جو ، که او به سرعت بازگشت : "من او را دیده دوباره -- او فقط به من چپ شده است."
او قبل از او مشتاقانه منتظر است. خب؟ آنچه اتفاق افتاده است؟
چه اتفاقی خواهد افتاد؟ "
"چیزی به عنوان رتبهدهی نشده است -- و هیچ چیز در آینده ، من فکر می کنم."
"این بر این ، پس از آن؟ این حل و فصل؟
شما مطمئن هستید؟ "
او لبخند زد. "به من وقت بدهید.
من مطمئن نیستم -- اما surer معامله خوبی هستم ".
و با که او تا به حال به خود محتوا ، و کمک به تسریع در گروه باردار در
مرحله انجام شد.
Selden داده شده در واقع به حال او را اندازه گیری حداکثر sureness او ، تا به حال حتی کشیده
آن سایه ای برای دیدار با اضطراب در چشم او.
و اکنون ، او تبدیل به دور ، قدم زدن پایین تپه به سمت ایستگاه ، که اضطراب
با او به عنوان توجیه قابل رویت از خود باقی ماند.
بود ، نه در واقع ، هر چیزی خاص است که او می ترسید : یک حقیقت لفظی وجود داشته است
در بیانیه خود که او فکر نمی کنم هر چیزی که اتفاق می افتد.
مشکل او را که هر چند نگرش دورست perceptibly تغییر کرده بود ،
تغییر به وضوح می شود برای خود اختصاص داده است.
این قطعا استدلال Selden ، یا عمل او بوده است نه تولید
دلیل soberer خودش را دارد.
بحث پنج دقیقه بسنده نشان می دهد که برخی از نفوذ بیگانه در کار بوده است ، و
که آن را به حال بسیار مقهور خشم خود را به عنوان تضعیف خواهد کرد ، به طوری که او
زیر آن را در یک حالت بی تفاوتی نقل مکان کرد ، مثل یک دیوانه خطرناک است که شده است مخدر می خورانند.
به طور موقت بدون شک ، با این حال اعمال ، آن را برای امنیت عمومی کار می کرد : سوال
چه مدت آن را تاریخ و زمان آخرین ، و توسط چه نوع واکنش بود به احتمال زیاد می شود
دنبال داشته باشد.
در این نقاط Selden می تواند هیچ نوری به دست آورید ، برای او را دیدم که اثر یکی از
تحول او را از صمیمیت و همدلی آزاد با دورست خاموش شده بود.
دوم ، در واقع ، هنوز هم با تمایل مقاومت ناپذیر به بحث در مورد اشتباه او بود نقل مکان کرد ؛
اما ، هر چند او در مورد آن را با سرسختی بی چاره همان میپرداخت ، Selden آگاه بود
این چیزی است که همیشه او را از بیان کامل مهار شده است.
دولت او بود تا خستگی اول و پس از آن بی صبری در او
شنوا و زمانی که بحث خود را ، Selden شروع به احساس که او خود انجام داده بود
نهایت ، و به نحو موجهی ممکن است دست خود را از عاقبت بشویید.
آن را در این ذهن بود که او ساخت بود راه خود را به ایستگاه خانم بارت
عبور مسیر خود ، اما هر چند ، بعد از کلمه مختصر خود را با او ، او نگه داشته مکانیکی
در دوره او ، او از یک تغییر تدریجی در هدف خود را آگاهانه بود.
این تغییر نگاه در چشم او بوده است تولید شده بود و در اشتیاق او برای تعریف
طبیعت که نگاه او را به یک صندلی در باغ کاهش یافته است ، و نشست brooding بر
سوال.
طبیعی به اندازه کافی بود ، در تمام وجدان ، که او باید مضطرب به نظر می رسد : جوان
زن ، در صمیمیت نزدیک مسافرت با قایق تفریحی - کروز قرار می گیرد ، بین زن و شوهر در
آستانه فاجعه ، به سختی می تواند ، در کنار
نگرانی خود را برای دوستان خود ، نامحسوس به awkwardness از موقعیت خود او است.
بدترین از آن است که ، در تفسیر دولت از ذهن خانم بارت ، بنابراین بسیاری از
خوانش جایگزین امکان پذیر شد و یکی از این موارد ، در ذهن آشفته Selden ، در زمان
فرم زشت توسط خانم فیشر پیشنهاد شده است.
اگر دختر بود ترس بود ، او از ترس را برای خود و یا برای دوستان او؟
و تا چه درجه ترس او را از فاجعه به شدت احساس بود
در حال ضرب در آن نقش داشته؟
بار به جرم دروغ گفتن آشکارا با خانم دورست ، این حدس به نظر می رسید در
مواجهه با آن انداخته نامهربان است ، اما Selden می دانستند که در یک طرفه وابسته به عروسی
نزاع به طور کلی وجود دارد ضد اتهامات
به آورده ، و آنها را با جسارت بیشتری که در آن به ارمغان آورد
شکایت اصلی تأکید شده است.
خانم فیشر به حال تردید نیست که نشان می دهد احتمال دورست را از دست ازدواج
بارت اگر "هر چیزی که اتفاق افتاده است" و هر چند نتیجه گیری خانم فیشر بدنام
بثورات جلدی ، او بسیار زیرکانه به اندازه کافی در خواندن نشانه های که از آنها گرفته شد.
دورست ظاهرا نشان داده بود علاقه مشخص شده در دختر ، و این علاقه ممکن است
استفاده می شود به نفع بی رحمانه در مبارزه همسرش را برای توانبخشی است.
Selden می دانستند که برتا که در آخرین دور از پودر مبارزه : rashness از او
رفتار illogically با تعیین سرد به فرار از آن ترکیب شد
عواقب دارد.
او می تواند به عنوان بی پروا در مبارزه برای خود او به عنوان بی پروا در معاشرت داشته بود
خطر است ، و هر آنچه به دست او در لحظات چنین آمده بود ، به احتمال زیاد به عنوان یک مورد استفاده قرار گیرد
موشک های دفاعی.
او ، نه هنوز ، مراجعه کنید به وضوح فقط به آنچه البته او به احتمال زیاد برای گرفتن بود ، اما او
سرگشتگی افزایش نگرانی های خود ، و با آن معنا است که ، قبل از ترک ، او
باید دوباره صحبت با خانم بارت.
به هر سهم خود را در وضعیت -- و او همیشه صادقانه تلاش برای مقاومت در برابر قضاوت
خود را با محیط اطراف خود را -- با این حال آزاد او ممکن است از هر گونه ارتباط شخصی با
آن ، او بهتر خواهد بود از راه
تصادف ممکن است و از او برای کمک به او به دادگاه تجدید نظر ، آن را به وضوح خود را
کسب و کار را به او تا بگویم.
این تصمیم در آخرین او را به پای او ، و انجام او را به قمار
اتاق ، در داخل که درب او ناپدید شدن او را دیده بود ، اما اکتشاف طولانی مدت
از جمعیت نتوانست به او را در آثار خود را قرار دهید.
او را دیدم به جای آن ، در کمال تعجب او ، NED loitering Silverton تا حدودی ostentatiously
در مورد جداول و کشف است که این بازیگر در درام ، نه تنها
معلق در هوا در بال ، اما در واقع
دعوت از قرار گرفتن در معرض footlights ، هر چند که ممکن است به نظر می رسید حاکی است که
تمام خطر بود ، در خدمت و نه برای تعمیق حس Selden از foreboding.
اتهام این احساس او را به میدان بازگشت ، امید به دیدن خانم حرکت بارت
در سراسر آن ، به عنوان هر یک در مونت کارلو به نظر می رسید به ناچار به انجام حداقل یک دوجین
بار در روز ، اما در اینجا دوباره او منتظر
بیهوده برای گوشه ای از او ، و نتیجه گیری به آرامی او مجبور بود که
او برگشت به سابرینا رفته بود.
بسیار دشوار خواهد بود به دنبال او وجود دارد ، و هنوز هم سخت تر ، باید به او انجام این کار ،
به تدبیر به فرصت برای یک کلمه خصوصی و او تقریبا در حال تصمیم گرفته
جایگزین رضایتبخش از نوشتن ، وقتی که
شهر فرنگ دائمی مربع به طور ناگهانی ، قبل از او در حال نعوظ کشیده چهره
لرد هوبرت و خانم Bry.
نقطه آنها را در یک بار با پرسش او ، او از خداوند هوبرت یاد گرفتم که خانم بارت بود
فقط بازگشت به سابرینا در شرکت دورست ؛ اعلام بنابراین آشکارا
نگرانکننده را به او که خانم Bry ، پس از
نگاه از همدم او ، که به نظر می رسید به مانند فشار در بهار عمل می کنند ، به ارمغان آورد
چهارم پیشنهاد فوری است که او باید می آیند و دیدار با دوستان خود در شام که
شب -- "در Becassin's -- شام کمی به
دوشس "فلش قبل از اینکه پروردگار هوبرت زمان برای برداشتن فشار.
حس Selden امتیاز بودن در شرکت از جمله شامل او به ارمغان آورد زود
در شب به درب رستوران ، جایی که او متوقف شد به اسکن
صفوف diners نزدیک تراس روشن درخشان.
وجود دارد ، در حالی که Brys در ظرف بیش از جایگزین های مهیج آخرین hovered
منو ، او دیده بان برای مهمانان از سابرینا ، که در طول مدت در افق گل رز نگه داشته
در شرکت با دوشس ، لرد و لیدی Skiddaw و Stepneys.
از این گروه از آن آسان بود برای او را به جدا کردن خانم بارت در بهانه
نگاه لحظه ای به یکی از مغازه های درخشان در طول تراس ، و گفتن به او ،
در حالی که آنها با هم در سفید lingered
خیره از پنجره جواهر فروش : "من متوقف به شما -- به التماس از شما را ترک
قایق بادبانی "چشم او بر او تبدیل شده نشان داد سریع
سوسو زدن از ترس سابق او.
"را ترک کند --؟ شما چه معنی است؟
چه اتفاق افتاده است؟ "" هیچ چیز.
اما اگر هر چیزی باید ، چرا در راه آن باشد؟ "
تابش خیره کننده از پنجره طلا و جواهر ، تعمیق pallour چهره اش را به
خطوط ظریف آن هشیاری از یک ماسک غم انگیز.
"هیچ چیز خواهد شد ، من مطمئن هستم ، اما در حالی که حتی چپ شک وجود دارد ، چگونه می تواند به شما فکر می کنم من
؟ که برتا را ترک کند "کلمات توجه داشته باشید از تحقیر زنگ زد --
آن را احتمالا از اهانت برای خود؟
خب ، او مایل به خطر تجدید آن به وسعت اصرار ، با غیر قابل انکار بود
تپش مورد علاقه اضافه شده : "شما باید خودتان را به از فکر می کنم ، شما می دانید -- که ، با
سقوط عجیب و غریب از غم و اندوه در صدای او ، او
پاسخ ، از دیدار چشمان او : "اگر شما می دانستید که چگونه تفاوت کمی است که باعث"
"اوه ، خب ، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد ،" او ، بیشتر برای اطمینان خود را از برای... او گفت ؛
و «هیچ چیز ، هیچ چیز ، البته!" او شجاعانه assented ، به عنوان آنها را به تبدیل
سبقت گرفتن بر اصحاب خود.
در رستوران thronged ، به دست گرفتن محل خود را در مورد هیئت مدیره Bry خانم نورانی ،
به نظر می رسد اعتماد به نفس خود را برای به دست آوردن حمایت از آشنایی از محیط اطراف خود.
در اینجا به دورست شد و همسرش را یک بار دیگر ارائه چهره عرفی خود را به
جهان ، او را در ارتباط او را با لباس شب جدید به شدت مجذوب او
کوچک شدن با ترس سوء هاضمه را از solicitations ضرب منو.
صرف این واقعیت که آنها در نتیجه خود را نشان داد با هم ، با نهایت
باز بودن محل فراهم شده ، به نظر می رسید به فراتر از شک اعلام که خود را
تفاوت بودند تشکیل شده است.
چگونه این پایان حاصل شده بود هنوز هم مهم برای تعجب ، اما روشن بود که
برای لحظه ای دوشیزه بارت با اطمینان در نتیجه استراحت و Selden تلاش برای رسیدن به
نظر مشابه با گفتن خود را که او
فرصت هایی برای مشاهده ampler از خود شده بود.
در همین حال ، به عنوان شام پیشرفته از طریق دخمه پرپیچ و خم از دوره ، که در آن شد.
روشن است که خانم Bry گاهی دور از دست مهار لرد هوبرت شکسته بود ،
هشیاری عمومی Selden ، شروع به خود را در یک مطالعه خاص از خانم بارت را از دست بدهید.
این یکی از روزها بود که او تا خوش تیپ بود که به خوش تیپ کافی بود ،
و بقیه -- فضل او ، سرعت او ، felicities اجتماعی خود را -- سرریز به نظر می رسید
طبیعت بخشنده.
اما آنچه به ویژه او را زده راه که در آن او از خودش جدا شده بود ، توسط یک صد
فام ، undefinable از افراد که بیشتر در سبک خود او زیاد بود.
این فقط در شرکت چنین بود ، گل خوب و بیان کامل از دولت
او را به آرزو ، که تفاوت با جذابیت خاص آمد ، فضل او را
cheapening smartness زنان دیگر را به عنوان
تبعیض قائل سکوت او دقت ساخته شده پچ پچ آنها کسل کننده است.
سویه از آخرین ساعات به صورت خود را ترمیم کرده بود فصاحت عمیق تر که
Selden به تازگی در آن از دست رفته بود و شجاعت از کلمات خود را به او هنوز fluttered
در صدای او را و چشم ها.
بله ، او بی همتا بود -- یک کلمه برای او بود و او می تواند تحسین خود را به من بدهید
بازی آزادتر چون کمی احساس شخصی در آن باقی ماند.
جدا واقعی خود را از او گرفته شده بود ، در حال حاضر کم رنگ و پریده
رهایی از طلسم ، اما در حال حاضر ، در پس از هوشیار نور از تبعیض ، که در آن او را دیدم
او قطعا از او توسط تقسیم
crudeness از یک انتخاب است که به نظر می رسید به انکار تفاوتهای بسیار او در او را احساس می.
آن را قبل از او بود دوباره در کامل آن -- انتخاب که در آن او بود
محتوا را به استراحت : در costliness احمقانه از مواد غذایی و dulness زرق و برق دار از
صحبت می کنید ، در آزادی بیان که هرگز
وارد شوخ طبعی و آزادی عمل می کنند که هرگز برای رمان ساخته شده است.
تنظیمات گوش خراش از رستوران ، که در آن جدول خود را به نظر می رسید از هم جدا در یک مجموعه
تابش خیره کننده خاص می باشد ، و حضور در آن Dabham کمی از
"یادداشت های Riviera ، تاکید کرد :" ایده آل از
جهانی که در آن conspicuousness گذشت برای تمایز ، و ستون جامعه بود
تبدیل شدن به رول از شهرت.
آن را به عنوان immortalizer از موارد چنین است که کمی Dabham ، wedged در
دقت متوسطی بین دو همسایه درخشان ، ناگهان مرکز تبدیل شد
موشکافی Selden.
چقدر که می دانستید چه می گذرد ، و چه مقدار ، برای اهداف خود بود ، هنوز هم
ارزش پیدا کردن؟
چشمان کوچک او مانند شاخکهای پرتاب شد به گرفتن intimations شناور با
که به Selden ، هوا را در لحظات ضخیم به نظر می رسید و بعد از آن دوباره آن را به طبیعی خود پاک
پوچی ، و او چیزی می تواند در آن را ببینید
برای روزنامه نگار و اما اوقات فراغت به ظرافت از روپوش خانم ها توجه داشته باشید.
خانم دورست ، به ویژه ، به چالش تمام ثروت واژگان آقای Dabham :
آن را به حال شگفتی و پیچیدگی های خاص ارزش آنچه او به نام "ادبی
سبک. "
در ابتدا ، به عنوان Selden به حال متوجه شده ، آن را تقریبا بیش از حد به پوشنده لباس آن preoccupying شده بود ؛
اما در حال حاضر او در دستور کامل از آن بود ، و حتی تولید اثر خود را با
غیرمعتاد آزادی.
او ، نه در واقع ، بیش از حد آزاد ، خیلی روان است ، برای طبیعی بودن کامل است؟
و دورست نیست ، به چه کسی نگاه خود را با انتقال طبیعی را گذرانده بودند ، بیش از حد jerkily
مردد بین همان افراط؟
دورست در واقع همیشه تشنجی ، اما به نظر می رسید آن را به Selden که امشب هر
لرزش او را دورتر از مرکز او در چرخش است.
شام ، در عین حال ، در حال حرکت به نزدیک پیروز خود ، آشکار
رضایت خانم Bry ، که در عظمت سکتهای بین لرد Skiddaw و throned
لرد هوبرت ، به نظر می رسید در روح به درخواست خانم فیشر تا شاهد موفقیت او است.
کوتاه از خانم فیشر مخاطبان او ممکن است شده اند کامل نامیده می شود ، برای
رستوران با افراد عمدتا جمع آوری شده وجود دارد هدف از شلوغ
spectatorship ، و با دقت به عنوان
نام ها و چهره های مشهور را برای دیدن آمده بودند.
خانم Bry و آگاه است که همه مهمان های زنانه او آمد زیر که سر تیتر ها ، و
هر یک از نگاه خود را به تحسین ، لیلی با همه مقید کردن تاباند
قدردانی است که خانم فیشر به مستحق شکست خورده بود.
Selden ، ابتلا به نگاه ، تعجب کدام قسمت خانم بارت در سازماندهی بازی کرده بود
سرگرمی.
او ، حداقل ، یک معامله بزرگ را به آن بیارایند و او را تماشا امنیت روشن
او که با آن خودش را با مته سوراخ ، او لبخند زد فکر می کنم که او باید خود را در خیالی
نیاز به کمک.
هرگز او ظاهر شد و بیشتر serenely معشوقه از وضعیت تر از زمانی که ، در
لحظه ای از پراکندگی ، از جدا شدن از گروه خودش کمی در مورد جدول ، او
تبدیل با یک لبخند و یک شیب شدید
شانه به دریافت خرقه خود را از دورست.
شام طولانی بیش از سیگار برگ استثنایی آقای Bry شده بود و سردرگم
مجموعه ای از لیکور ، و بسیاری از جداول دیگر خالی بودند ، اما تعداد کافی
از diners هنوز lingered برای دادن کمک به
مرخصی گرفتن از میهمانان محترم خانم Bry.
این مراسم تهیه شده و پیچیده شده توسط این واقعیت است که آن نقش داشته ، در بخشی
دوشس و بانوی Skiddaw ، درسی مشخص و وعده های تجدید دیدار سریع در
پاریس ، جایی که آنها را به مکث و
دوباره پر کردن کمد خود را در راه به انگلستان.
کیفیت از مهمان نوازی خانم Bry ، و از راهنمایی شوهرش بود احتمالا
imparted ، لنت به شیوه ای از خانمها انگلیسی عمومی effusiveness که ریخته
rosiest نور بر آینده میزبان خود را.
در تب و تاب بودن آن خانم دورست و Stepneys نیز آشکارا شامل ، و کل
لمس صحنه از صمیمیت ارزش و وزن خود را در طلا به قلم آقای سختگیر بود
Dabham.
نگاه سازمان دیده بان او باعث دوشس به روی تعجب فریاد زدن به خواهرش که آنها تا به حال فقط
زمان به فاصله برای قطار خود را ، و سراسیمگی از این خروج بر این ،
Stepneys ، که موتور خود را در درب ،
ارائه شده برای انتقال Dorsets و خانم بارت به اسکله.
این پیشنهاد را ، پذیرفته شده بود و خانم دورست دور با شوهرش در حضور نقل مکان کرد.
خانم بارت lingered برای حرف آخر با لرد هوبرت ، و Stepney بود ، در آنها آقای Bry
با فشار دادن یک نهایی ، و هنوز هم گران تر ، سیگار برگ ، نامیده می شود از : "بیا ،
لیلی ، اگر شما قصد برگشت به قایق بادبانی. "
لیلی تبدیل به اطاعت ، اما او ، خانم دورست ، که در راه خود متوقف بود ،
نقل مکان کرد و چند قدم به عقب به سمت میز است.
"خانم بارت است که قصد ندارم به قایق بادبانی ،" او در یک صدای منحصر به فرد گفت :
تمایز.
نگاه مبهوت فرار از چشم به چشم خانم Bry crimsoned به آستانه احتقان ،
خانم Stepney با ناراحتی در پشت شوهرش و Selden تضعیف ، در آشفتگی عمومی
احساس خود را ، عمدتا آگاهانه بود
اشتیاق گرفتن Dabham توسط یقه و او را به خیابان پرت کردن.
دورست ، در عین حال ، به سمت همسرش پا بود.
چهره اش سفید شد ، و او در مورد او را با چشم های عصبانی cowed نگاه.
"برتا -- دوشیزه بارت... این بعضی از سوء تفاهم است... برخی از اشتباه... "
"خانم بارت همچنان در اینجا ،" همسر خود را دوباره برنده است.
"و من فکر می کنم ، جورج ، ما تا به حال بهتر نیست بازداشت خانم Stepney دیگر هیچ."
خانم بارت ، در جریان این تبادل مختصری از کلمات ، همچنان در erectness قابل تحسین ،
کمی از گروه خجالت در مورد او جدا می شود.
او کمی تحت شوک توهین paled کرده بود ، اما پریشانی از
چهره های اطراف در خود او منعکس شده است.
عار ضعف از لبخند او به نظر می رسید به بلند بالا او را بالاتر از دسترس آنتاگونیست خود ،
و آن شد تا او خانم دورست داده بودند اندازه گیری کامل از راه دور نیست
بین آنها که او را تبدیل و گسترش دست خود را به میزبان خود.
: "من پیوستن به دوشس فردا ،" او توضیح داد ، "و به نظر می رسید آن را آسان تر برای من
برای شب ماندن در ساحل. "
او بصورتی پایدار و محکم به چشم مردد خانم Bry برگزار شد در حالی که او به این توضیح ، اما زمانی که
آن بیش از Selden دیدم یک نگاه آزمایشی ارسال خود را از یکی به یکی دیگر از زنان
مواجه است.
او بی اعتقادی خود را در به نظر می رسد قابل اجتناب خود را بخواند ، و در wretchedness لال
مردان در پشت سر آنها ، و برای بدبختی نیمه دوم او در فکر او در آستانه quivered
شکست.
سپس ، عطف به او با ژست آسان ، و شجاعت از او رنگ پریده بهبود
لبخند -- "جناب آقای Selden ،" او گفت ، "شما وعده داده شده برای دیدن من به کابین من است."
در خارج ، آسمان توفانی و پوشیده از ابر بود و به عنوان لیلی و Selden نقل مکان کرد به سمت
خلوت باغ زیر رستوران ، جهش باران گرم منفجر fitfully علیه
چهره خود را.
داستان از کابین تلویحا متروک شده بود ، آنها را در سکوت راه می رفت ، او را
دست در بازوی او ، تا سایه عمیق تر از باغ های آنها را دریافت و pausing
در کنار یک نیمکت ، او گفت : "یک لحظه بنشینید."
بدون پاسخ دادن به او به کرسی کاهش یافته است ، اما لامپ الکتریکی در خم
مسیر سوسو زدن در بدبختی دست و پنجه نرم صورت او را روشن میکند.
Selden در کنار او نشسته ، در حال انتظار برای او به صحبت می کنند ، ترس مبادا هر کلمه او را انتخاب
باید لمس بیش از تقریبا بر روی زخم او ، و نیز از سخن گفتن آزاد نگه داشته
شک رنجور که تا به حال به آرامی خود را در درون او را تجدید شده است.
آنچه او را به این پاس آورده بود؟ چه ضعف او قرار داده بود ، به طوری abominably
در رحمت دشمن خود را؟
و چرا باید برتا دورست به دشمن در حال حاضر بسیار تبدیل شده زمانی که وی به
بنابراین بدیهی است که مورد نیاز حمایت از جنس او؟
حتی در حالی که اعصاب او raged در انقیاد از شوهران به همسران خود ، و
در ظلم و ستم از زنان را به نوع خود ، دلیل obstinately در ضرب المثلی harped
ارتباط بین دود و آتش.
حافظه نکات خانم فیشر ، و اثبات از برداشت های خود ، در حالی که
آنها عمیق تر ترحم خود را نیز افزایش می یابد محدودیت خود را ، از آن زمان ، هر کدام راه او به دنبال
خروجی آزاد برای همدردی ، آن را با ترس از ارتکاب به اشتباه مسدود شده بود.
ناگهان آن را به او زده است که سکوت خود را باید به نظر می رسد تقریبا به اندازه که مقصر داننده
مردان او برای تبدیل از او منفور بود ، اما قبل از او می تواند اتصالات
کلمه او او را با یک سوال کوتاه قطع شده بود.
"آیا می دانید از یک هتل آرام؟ من در صبح می تواند برای خدمتکار من ارسال کنید. "
"هتل -- در اینجا -- که شما می توانید به تنهایی بروید؟ این امکان پذیر نیست. "
او این کار را با سوسو زدن رنگ پریده از بازیگوشی های قدیمی خود را ملاقات کرد.
"چه است ، و سپس؟ این که در باغ خواب بیش از حد مرطوب. "
"اما باید وجود داشته باشد برخی ---- یکی"
"برخی به چه کسی می تواند برود؟ البته -- به هر تعداد -- اما در این ساعت؟
تغییرات من از طرح بود و نه ناگهانی ----
"خوب خدا -- اگر شما می خواهم به من گوش او ، فریاد می عقدهگشایی ناتوانی خود را در یک انفجار
خشم. او هنوز هم با او برگزار شد با ملایم
مسخره از لبخند او را.
"اما به من نیست؟" او دوباره. "شما به من توصیه به ترک قایق بادبانی ، و من
خروج از آن. "
او را دیدم ، با اضطراب سخت و ناگهانی از خود سرزنش ، که او به معنای نه به توضیح و نه به
دفاع از خودش را که با سکوت پر از بدبختی خود او تمام احتمال جریمه از دست داد بود
کمک به او ، و ساعت تعیین شده بود گذشته است.
او افزایش یافته بود و قبل از او را در یک نوع از عظمت ای تیره و ابر آلود می ایستاد ، مانند برخی از عزل
شاهزاده خانم در حال حرکت tranquilly به تبعید.
"لیلی" او ، با توجه داشته باشید از درخواست تجدید نظر نومیدی بانگ زد ، اما -- "اوه نه ، در حال حاضر ،" او
به آرامی به او تذکر داد و پس از آن ، در تمام شیرینی از خونسردی بهبود او :
"از آنجا که من باید سرپناه جایی پیدا کنید ، و از شما خیلی مهربانی در اینجا برای کمک به من ----
او خود را جمع آوری تا در این چالش است. "شما را انجام خواهد داد که من به شما بگویم؟
اما یک چیز وجود دارد ، سپس ، شما مستقیما باید برو به عموزاده خود ، Stepneys ".
"اوه --" سر از خود را با جنبش مقاومت غریزی ، اما او اصرار داشت :
"می آیند -- این اواخر ، و شما باید به نظر می رسد که به طور مستقیم رفته وجود دارد."
او دست خود را به بازوی خود رسم کرده بود ، اما او برگزار شد با یک ژست آخرین
اعتراض. "I can't -- I can't -- که نه -- که شما نمی دانید
گوئن : شما باید از من بپرسید نه "!
"من باید از شما درخواست -- شما باید از من اطاعت ،" او همچنان ادامه داشت ، هر چند در قلب او آلوده
ترس خود.
صدای او غرق به نجوا : "و اگر او امتناع؟" -- اما ، "آه ، به من اعتماد -- اعتماد به من!"
او فقط می تواند در عوض اصرار و بازده به لمس او ، او اجازه می دهد تا او منجر شود او
در سکوت به لبه مربع.
در داخل کابین آنها ادامه داد : به سکوت از طریق درایو مختصری که آنها را به اجرا درآمد
به پورتال نورانی از هتل Stepneys.
اینجا خارج او را ترک کرد ، در تاریکی هود مطرح شده ، در حالی که نام او فرستاده شد
تا Stepney ، و او گام سالن زرق و برق دار ، در انتظار نزول دوم است.
ده دقیقه بعد دو مرد گذشت با هم بین متولیان طلا laced
آستانه ، اما در راهرو Stepney با شعله ور شدن تاریخ و زمان آخرین کشید
بی میلی.
این درک ، سپس؟ "او مقرر عصبی ، با دست خود را بر بازو Selden.
"او را ترک فردا توسط قطار اولیه -- و همسرم در خواب ، و نمی تواند
آشفته است. "