Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 9. سرزمین مشک - OX
فریاد از آن بود دور از روشن ماه ژوئن در بندر Chippewayan به کم نور اکتبر در برده بزرگ
دریاچه.
دو نفر بلند ، پر زحمت ماه REA و جونز سواحل کج بزرگ موضوعی
داخلی دریا ، برای توقف در پایان افراطی شمالی ، که در آن یک نهر کوچک غوطه وری را تشکیل دادند
منبع رودخانه.
در اینجا آنها یک دودکش سنگ و شومینه ایستاده در میان تاریک ،
خرابه های فاسد از کابین. "ما باید هیچ زمان از دست دادن نیست ، گفت :" REA.
"من احساس می کنم زمستان در باد.
'چه میزان تاریکی روز gettin' بر ما. "
پاسخ : "من برای مشک شکار ، گاو هستم ،" جونز. "انسان ، ما facin شب در شمال ؛
ما در این سرزمین خورشید نیمه شب هستیم.
به زودی خواهیم در مدت هفت ماه تعطیل است. کابین ما می خواهیم ، چوب ، 'گوشت است."
جنگل درختان صنوبر نیافتگی لبه در دریاچه ، و به زودی به آهنگسازی دلتنگ کننده آن
زنگ زد به سکته مغزی از محور.
درختان در اندازه کوچک و یکنواخت بودند. stumps سیاه برآمده ، اینجا و آنجا ،
از زمین ، نشان دادن کار از فولاد در زمان رفته است.
جونز مشاهده کرد که درختان زندگی می کرده اند بزرگتر در قطر از stumps ، و
REA در توجه به تفاوت در سن مورد سوال است.
"برش ، بیست و پنج mebbe پنجاه سال قبل ، گفت :" تله.
"اما درختان زندگی بدون بزرگتر است." "درختان چیز" به تدریج که رشد سریع در
زمین شمال. "
آنها بنا دور پانزده پا کابین دودکش سنگ ، آن را مسقف با قطب و
شاخه های صنوبر و لایه ای از شن و ماسه.
در حفاری در نزدیکی شومینه جونز کشف فایل های فرسوده است و سر از
keg ویسکی ، که بر اساس آن کلمه غرق شده با حروف ناخوانا بود.
ما در بر داشت محل گفت : "REA.
"فرانک یک کابین در سال 1819 ساخته شده است. "در سال 1833 کاپیتان برگشت wintered اینجا
او در جستجوی کاپیتان راس از خشم رگ بود.
این کسانی thet احزاب explorin 'قطع درختان بود.
نشانه هند خارج وجود دارد ، ساخته شده در زمستان سال گذشته ، من روی چیزی حساب کردن ، اما سرخپوستان قطع هرگز
پایین بدون درختان. "
شکارچیان کابین ، به انباشت اشیاء بدست آمده کابل از بیرون هیزم ، جمع شده دور
kegs از ماهی خشک شده و میوه ها ، کیسه آرد ، جعبه کراکر ، گوشت کنسرو شده و
سبزیجات ، شکر ، نمک ، قهوه ، تنباکو --
تمام محموله و پس از آن در زمان قایق از هم جدا و به مرحله اجرا آن را بانک ، که کار
در زمان آنها کمتر از یک هفته.
جونز در بر داشت به خواب در داخل کابین ، با وجود آتش سوزی ، uncomfortably سرد ، به دلیل
chinks گسترده ای در بین سیاهههای مربوط است. به سختی بهتر از خوابیدن زیر
spruces swaying.
وقتی او essayed برای جلوگیری از ترک ، یک وظیفه به هیچ وجه آسان ، با توجه به عدم
مواد -- REA خندید کوتاه خود به نام "هو! هو! "و او را با کلمه متوقف شد ،" صبر کن. "
هر روز صبح یخ سبز دورتر از آن به دریاچه توسعه یافته ؛ خورشید paled
تاریک و تیره کننده شب سرد بزرگ شده است.
در اکتبر 8 ، دماسنج ثبت نام چند درجه زیر صفر ؛ سقوط کرد
کمی بیشتر شب بعد و در ادامه به سقوط.
"هو! هو! "گریه REA.
"او را مورد حمله قرار سورتمه دراز و باریک ، در حال حاضر او شروع به اسلاید.
در تاریخ آمده ، چرم گاومیش ، ما کار را انجام دهد. "
او گرفتار یک سطل ، سوراخ خود را در یخ ساخته شده ، rebroke لایه شش اینچ ،
یخ از چند ساعت ، و پر کردن سطل او ، بازگشت به داخل کابین.
جونز تا به حال هیچ اگاهی از قصد تله ، و wonderingly او مست او
سطل پر از آب و به دنبال.
در آن زمان او را به کابین رسیده بود ، یک ماده در برخی از سی یا چهل قدم خوب ،
آب آب و تاب منعکس دیگر از سطل خود را ، برای یک فیلم نازک از یخ جلوگیری کردند.
REA پانزده پا را از داخل کابین ایستاده بود ، پشت خود را به باد و آب را انداخت.
برخی از آن را در هوا یخ زد ، بیشتر از آن را مسدود سیاهههای مربوط است.
برنامه ای ساده از تله در جعبه گذاردن کابین با یخ به راحتی divined شد.
تمام روز مردان کار می کرد ، کاستن از تنها زمانی که کابین شبیه تپه و درخشان است.
این گوشه های تیز و نه شکاف نیست.
در داخل آن گرم و امن و امان ، و به عنوان نور به عنوان زمانی chinks بودند باز بود.
اعتدال اندکی از آب و هوا به ارمغان آورد و برف.
چنین برف!
فلوتر سفید خیره کننده از تکه های خاکستری ، به عنوان بزرگ به عنوان پر!
همه روز که خش خش نرمی ، تمام شب را swirled ، جارو ، تراوش مسواک زدن در برابر
داخل کابین.
"هو! هو! "roared REA. "خوب تیس ، اجازه برف او ، گوزن های شمالی
مهاجرت خواهند. ما گوشت تازه داشته باشد. "
خورشید دوباره تاباند ، اما درخشان نیست.
باد سرد به پایین از منجمد شمال و دلمه بسته به بارشها آمد.
شب سوم بعد از طوفان ، هنگامی که شکارچیان غیر روحانی بطور دنج قرار گرفتن در زیر پتو خود را ،
اغتشاش در خارج آنها را تحریک می شود.
"سرخپوستان ، گفت :" REA ، "شمال برای گوزن شمالی آمده است."
نیمی از شب ، فریاد و فریاد ، پارس سگ ، هولنج از sleds و ترک خوردگی
tepees خشک شده و پوست به قتل خواب برای کسانی که در داخل کابین.
در صبح سطح دشت و لبه جنگل در روستای هند است.
پنهان گوزن کانادایی ، صحافی در قطب چنگال مانند چادر مانند لانه را بدون تشکیل
درب های تشخیص.
آتش دودی در سوراخ در برف.
تا در اواخر روز نشده هر آشکار زندگی خود دور tepees ، و پس از آن
گروهی از کودکان ، ضعیف در تکه های پاره پاره از پتو و پوست ، پوشیده شده gaped در
جونز.
او را دیدم pinched خود ، چهره قهوه ای ، خیره ، چشم گرسنه ، پاهای برهنه و گلو ، و
اشاره کرد به خصوص اندازه dwarfish خود را. وقتی او صحبت کرد آنها فرار بشدت
راه کمی ، و سپس تبدیل شده است.
او به نام دوباره ، و همه فرار به جز یک پسر بچه کوچک.
جونز رفت و به داخل هواپیما برده و با تعداد انگشت شماری از قند موجود در توده مربع خارج شد.
"زرد سرخپوستان چاقو ، گفت :" REA.
"قبیله گرسنه! ما در آن هستیم. "
جونز ساخته شده حرکت به LAD ، اما او هنوز هم باقی ماند ، تا اگر transfixed ، و خود را
چشم سیاه خیره شد wonderingly.
"دندان مولر nasu (مرد سفید خوب) ، گفت :" REA. LAD از ترنس او آمد و نگاه
در همراهانش ، که لبه نزدیکتر. جونز خوردند توده شکر ، پس از آن دست یکی
به هند کوچک است.
او به آن را در زمان کمرویی ، آن را به دهان او قرار داده و بلافاصله شروع به پریدن کرد به بالا و پایین.
"Hoppiesharnpoolie! Hoppiesharnpoolie! "او را به او فریاد زد :
برادران و خواهران.
آنها در اجرا آمد. "فکر می کنم او به معنی نمک شیرین" ، تفسیر
REA. "البته این گدا طعم هرگز
شکر باشد ".
این گروه از جوانان دور گروهی رفتند جونز ، و پس از چشیدن توده سفید ، shrieked
لذت چنین که بریوز و squaws از tepees حوصلگی.
جونز در تمام روز خود را به حال هندی چنین بدبختی ندیده است.
پتو کثیف مخفی شدند همه شخص خود را ، به جز عقب افتاده مو سیاه و سفید ، گرسنه ، چشم های گرگ صفت
و moccasined فوت است.
آنها را به مسیر قبل از درب کابین شلوغ و mumbled و خیره شد و منتظر.
بدون عزت ، بدون روشنایی ، هیچ پیشنهاد دوستی مشخص این نگرش عجیب و غریب است.
"گرسنگی" گفت REA.
"آنها به دریاچه آمده به استناد روح بزرگ گوزن های شمالی را به ارسال.
چرم گاومیش ، هر آنچه که شما ، به آنها غذا نیست. اگر شما انجام دهید ، ما آنها را بر روی دست ما داشته اند و تمام
زمستان است.
ظالمانه ، اما ، مرد ، که ما در شمال هستیم! "با وجود تله عملی
پند جونز می تواند در اقامه دعوا از کودکان مقاومت در برابر نیست.
او نه می تواند ایستادن و ببینید که آنها را از گرسنگی مردن.
پس از ascertaining مطلقا چیزی برای خوردن در tepees وجود دارد ، از او دعوت
آنهایی که کمی به داخل کابین و یک قابلمه بزرگ سوپ ، به که او کاهش یافته است
بیسکویت فشرده.
کودکان وحشیانه مانند wildcats. جونز به حال در REA تماس بگیرید به او کمک
نگه داشتن های بومی famished کمی از پاره شدن یکدیگر را به تکه.
هنگامی که در نهایت همه آنها خورانده شد ، آنها تا به حال به خارج از کابین رانده است.
که تازه به من گفت : "جونز. "کمی ضعیف گدا!"
REA doubtfully سر کرک شده اش را تکان داد.
روز بعد جونز ستد با چاقو زرد.
او تا به حال یک منبع نیکو baubles ، علاوه بر پتو ، دستکش و جعبه مغازه مواد غذایی کنسرو ،
که او برای معامله چنین آورده بود.
او حفظ یک دوجین از سگ های بزرگ *** ، سفید و سیاه و سفید هندی ، huskies ، REA
به نام آنها -- دو طول sleds با مهار و چند جفت از snowshoes.
این تجارت جونز مالش دست خود را در رضایت ، در طول همه طولانی
سفر شمال او برای ضرورت از جمله کاردینال داد و ستد کالا به موفقیت شکست خورده بود
سرمایه گذاری خود را.
بهتر doled از گراب به آنها را در جیره ، REA بیدارم.
بیست و چهار ساعت بسنده برای نشان دادن جونز حکمت از کلمات تله ، در
فقط آن زمان است ، دیوانه ، وحشی و نادان فروشگاه سخاوتمندانه غذا glutted بود ،
که باید آنها را برای هفته ها به طول انجامید.
روز بعد آنها را در درب کابین التماس می کرده اند.
REA فحش میدادند و آنها را با مشت خود را تهدید می کنند ، اما آنها بازگشت دوباره و دوباره.
روزها گذشت.
در تمام آن زمان ، در نور و تاریکی ، سرخپوستان هوا با شعار دلتنگ کننده پر
و ورد مغموم به روح بزرگ ، و تام! تام! تام! تام! از
tomtoms ، یکی از ویژگی های خاص نماز وحشی خود را برای غذا.
اما یکنواختی سفید زمین نورد و سطح دریاچه ناشکسته باقی مانده است.
گوزن های شمالی نمی آمد.
روزهای کوتاه تر ، تیره کننده ، تیره تر شد. جیوه نگه داشته در اسلاید.
چهل درجه زیر صفر سرخپوستان مشکل نیست.
آنها مهر شده تا آنها کاهش یافته است ، و خواندم تا صدای آنها را از میان رفت ، مورد ضرب و شتم
tomtoms everlastingly. جونز تغذیه کودکان یک بار در هر روز ،
در برابر مشاوره تله.
یک روز ، در حالی که REA غایب بود ، بریوز دوازده نفر در وادار ورودی موفق شدند ،
و clamored تا بشدت و به شدت تهدید ، که جونز در نقطه
به آنها غذا هنگامی که درب باز به اعتراف REA.
با یک نگاه او را دیدم این وضعیت است. او با سطل او به اجرا درآمد کاهش انداخت
درب کاملا باز کرده و شروع عمل.
به دلیل حجم بزرگ او او آرام به نظر می رسید ، اما هر ضربه مشت خود را با کالسکه سفر کردن ، چکش
شجاع در برابر دیوار ، و یا از طریق درب به داخل برف زدم.
وقتی که او می تواند دو وحشی را در یک بار برسد ، راه انحراف ، او در چرخش سر خود را
همراه با کرک. آنها مانند چیزهای مرده کاهش یافته است.
سپس او آنها را به کار گرفته که در صورتی که کیسه ذرت ، تبادل آنها را به داخل برف.
در دو دقیقه داخل کابین روشن بود. او ضرب دیده درب و تضعیف نوار در
محل.
چرم گاومیش ، من goin 'دیوانه در این thievin قرمز ، پوست برخی از روز ،" او گفت
gruffly.
گستره قفسه سینه خود کمی heaved ، مانند متورم آهسته از اقیانوس آرام است ، اما
هیچ نشانه ای دیگر از اعمال غیر معمول وجود دارد.
جونز خندید ، و باز هم شکر کرد برای رفاقت از این مرد عجیب و غریب است.
مدت کوتاهی پس از آن ، او را برای چوب رفت ، و طبق معمول اسکن گستره
دریاچه.
خورشید تاباند mistier و گرم و پر فراست در هوا شناور است.
آسمان و خورشید و دشت و دریاچه -- همه خاکستری بودند.
جونز خیالی او را دیدم یک توده در حال حرکت دور از سایه تیره تر از پس زمینه خاکستری.
او تله نامیده می شود. "گوزن کانادایی ، گفت :" REA فورا.
"پیشتاز مهاجرت.
شنیدن هندی! شنیدن فریاد خود را : "Aton!
Aton! "آنها معنی گوزن شمالی است. احمقها گله خود را با ترس
راکت دوزخی ، 'گوشت نمی خواهند.
گوزن به یخ نگه دارید ، یک مرد یا هندی می توانید ساقه آنها وجود دارد. "
برای چند لحظه همراه او دریاچه و ساحل را با چشم plainsman مورد مطالعه ،
سپس درون ، نقش برآب به ظهور دوباره با وینچستر در هر دست.
از طریق جمعیت bewailing ، bemoaning هندی ، او سرعت ، کم ، بانک مرگ است.
پوسته سخت از برف او را تایید کرد. ابر خاکستری یک هزار متری بود
بر دریاچه و حرکت به جنوب شرقی است.
اگر گوزن کانادایی از این دوره منحرف نیست که آنها را تصویب نزدیک به یک
پیش بینی نقطه از زمین ، نیم مایل تا دریاچه.
بنابراین ، با نگه داشتن چشم با احتیاط بر آنها ، شکارچی فرار سریع.
او بز کوهی و گاومیش در دشت شکار در تمام عمر خود را بدون یادگیری
چگونگی رویکرد بازی در حال حرکت است.
تا زمانی که گوزن در عمل ، آنها نمی تواند بگوید که آیا او نقل مکان کرد و یا
حرکت.
به منظور اگر یک شی بی جان یا نه ، آنها باید متوقف شود برای دیدن ، که
واقع شکارچی مشتاق بهره گرفت. ناگهان او را دیدم توده خاکستری کم کردن سرعت و
دسته کردن.
او در حال اجرا را متوقف ، مثل بیخ و بن ایستاده است. وقتی گوزن شمالی دوباره نقل مکان کرد ، او نقل مکان کرد ،
و وقتی که به slackened دیگر ، او را متوقف و بی حرکت شد.
از آنجا که به رشته خود نگه داشته ، او کار می کرد به تدریج نزدیک و نزدیکتر.
به زودی او را متمایز خاکستری ، bobbing سر.
هنگامی که رهبر نشان داد نشانه هایی از توقف در صدای یورتمه رفتن اسب آهسته او شکارچی دوباره شد
مجسمه.
او را دیدم آنها آسان به فریب و ، جسورانه با اعتماد به نفس موفقیت او
تجاوز بر روی یخ و بسته کردن فاصله تا بیش از دو صد نه متری
او را از خاکستری جدا ، bobbing ، توده antlered.
جونز کاهش یافته است بر روی یک زانو است.
یک لحظه فقط چشمان او ضمن ستایش از شخصیت در صحنه ای تماشایی وحشی و زیبا lingered و پس از آن
او را فرا گرفت یکی از تفنگ به یک سطح است. عادت قدیمی دید کمی beaded
پوشش برای اولین بار رهبر باشکوه.
بنگ! پادشاه خاکستری همگانی روندی مستقیم رو به جلو ،
forehoofs کردن ، پشت سر antlered ، به سقوط مرده با یک تصادف.
سپس برای چند لحظه وینچستر کشمکش جریان مرگبار آتش ، و هنگامی که تخلیه
برای تفنگ دیگر پرتاب شد ، که در دست ثابت ، مطمئن شکارچی
belched مرگ به گوزن.
گله عجله در خروج از سطح سفید خاکستری دریاچه با تلاش ،
لگد زدن ، bellowing پشته. وقتی جونز گوزن کانادایی رسید او را دیدم
چند سعی بر روی پاها فلج افزایش است.
با چاقوی خود او را کشته ، و نه این و بدون برخی از خطرات به خود است.
بسیاری از آنهایی که افتاده دیگر مرده بودند ، و دیگران به زودی غیر روحانی هنوز هم.
زیبا موجودات خاکستری بودند ، تقریبا سفید ، با گسترده ، متقارن
شاخ.
مختلط از yells به وجود آمد از ساحل و REA در حال اجرا با دو sleds ظاهر شد ،
کل قبیله چاقو زرد ریختن از جنگل را پشت سر گذاشته است.
thundered REA : "چرم گاومیش ، شما بذله گویی چه قدیمی جیم گفت : شما بود ،" ، به عنوان او این بررسی
توده خاکستری.
"گوشت زمستان در اینجا ،" من می خواهم یک بیسکویت برای تمام گوشت داده نشده است که من فکر کردم شما می خواهم
دریافت کنید. "
"سی عکس در کمتر از سی ثانیه ، گفت :" جونز ، "من هر توپ من فرستاده شرط
لمس مو. چگونه بسیاری از گوزن شمالی؟ "
"بیست! بیست!
از چرم گاومیش ، یا من را فراموش کرده چگونگی شمارش. من حدس می زنم mebbe شما می توانید آنها را تحمل کنم
سلاح shootin. هو! در اینجا می آید ردسکینز howlin '."
REA شلاق یک چاقو بویی و شروع به disemboweling گوزن های شمالی.
او بسیار در کار خود نداشته است اقدام زمانی که وحشی دیوانه در اطراف او بودند.
هر کس به اجرا درآمد یک سبد یا ظرف ، که او به چرخش در هوا ، و آنها را خواند ،
دعا زانو خود خشنود است.
جونز دور از صحنه های مشمئز کننده است که متقاعد او تبدیل این وحشی
کمی بهتر از آدم خواری. REA آنها را لعن و نفرین ، و سقوط آنها را بر و
آنها را با بویی بزرگ تهدید.
یک نزاع رخ داد ، گرم را در کنار او ، دیوانه وار در نزد آنهاست.
تفکر برخی از خیانت ممکن است رفیق خود را رخ دادن ، جونز فرار به ضخامت از
گروه.
"به اشتراک گذاشتن با آنها ، REA ، به اشتراک گذاری با آنها است." لهذا غول برده از ده سیگار کشیدن
لاشه.
سرشار به بابل از سرور و نشاط وحشیانه و غلت بیش از یک دیگر ، سرخپوستان
به ساحل کشیده گوزن. Thievin "احمق" growled REA ، پاک کردن
عرق از پیشانی خود را.
گفت : "آنها می خواهم غالب بر روح بزرگ ارسال گوزن های شمالی.
چرا ، آنها می خواهم گوشت گرم و بوی هرگز اما برای شما.
در حال حاضر ، چرم گاومیش ، آنها خواهید تنگه هر مو ، پنهان کردن سم از سهم خود را در کمتر از یک
در هفته است. Thet ما انجام می دهیم برای سر در گم را
آدم خواری.
آیا شما نمی بینید آنها را eatin از قسمتهای داخلی خام -- علامت تعجب!
من calculatin خواهیم گوزن های شمالی نه بیشتر. این اواخر برای مهاجرت است.
گله بزرگ در جنوب رانده شده است.
اما ما خوش شانس ، به لطف خود را trainin دشت "است.
بیا در حال حاضر با sleds ، و یا ما می خواهیم یک بسته از گرگ ها برای مبارزه با. "
توسط بارگیری سه گوزن شمالی بر روی هر سورتمه ، شکارچیان طولانی در حمل و نقل آنها بودند
به داخل کابین. "چرم گاومیش ، است شک زیادی در مورد آنها وجود ندارد
'keepin زیبا و سرد ، گفت :" REA.
"آنها منجمد ،" ما می توانیم پوست آنها را زمانی که ما می خواهیم. "
آن شب سگ گرگ گرسنه خود gorged تا آنها نمی توانند برخاستن از
برف.
به همین ترتیب چاقو زرد feasted. چه مدت طول گوزن های شمالی ده ممکن است خدمت کرده اند
قبیله های غیرضروری ، REA و جونز در بر داشت هرگز.
روز بعد ، دو سرخپوستان وارد با سگ ، قطار ، و ظهور خود را مورد ستایش قرار داد بود
یکی دیگر از جشن ، و POW - WOW که به شب به طول انجامید.
گفت : REA : : "حدس می زنم ما goin' برای خلاص شدن از همسایگان گرسنه لعنتی ما ، در آینده
در صبح روز بعد با سطل آب "،" من خواهید بود durned ، چرم گاومیش ، اگر من باور نمی
آنها دیوانه بت پرست شده اند در مورد شما گفته است.
آنها را سرخپوستان رسولان بود. چنگ زدن تفنگ خود را ، اجازه دهید در راه رفتن بر و
را ببینید. "
چاقو زرد مورد شکستن اردوگاه ، و شکارچیان در یک بار آگاهانه از
تفاوت در تحمل خود را. REA خطاب بریوز چند است ، اما کردم هیچ
پاسخ.
او دست گسترده خود را بر روی رئیس قدیمی چین و چروک ، که او را دفع گذاشته و تبدیل او
بازگشت.
با استفاده از غرغر کردن ، تله چرخید دور هند ، صحبت کرد و به عنوان کلمات بسیاری از
زبان به عنوان او می دانست.
او پاسخ سرد ، که در رئیس پاره پاره راه اندازی به پایان رسید ، کشش
بازوی تاریک و طولانی ، شمال ، و با چشم ثابت در انقیاد متعصب ، فریاد می کشیدند :
"Naza!
Naza! Naza! "
بت پرست! "REA تفنگ خود را در چهره را تکان داد
رسولان.
"شما با شما بد برای آمدن Nazain هیچ دیگر در دنباله ما.
بیا ، چرم گاومیش ، پاک کردن آن از قبل از من دیوانه. "
هنگامی که آنها یک بار دیگر در داخل کابین ، REA جونز گفت که رسولان بوده است
فرستاده شده به هشدار چاقو زرد به کمک به شکارچیان سفید به هیچ وجه.
آن شب سگ در داخل نگه داشته بودند ، و مردان چرخش در تماشای صورت گرفت.
صبح نشان داد دنباله گسترده ای از جنوب.
و با چاقو زرد جیوه کاهش یافته است تا پنجاه و طولانی ،
گرگ و میش شب زمستان کاهش یافت.
بنابراین با این خلاصی مطبوع و مقدار زیادی از گوشت و سوخت آنها را تشویق ، شکارچیان
در کابین امن و امان خود نشسته به صبر زیادی را برای ماه نور روز است.
آن فواصل چند زمانی که باد ضربه نه تنها در زمان REA و جونز رو بودند
درب.
plainsman جدید ، به سمت شمال ، جهان خاکستری تیره در مورد او بود بیش از
علاقه. از گرگ و میش تاباند شبکه گسترده ، دور ،
حلقه lusterless که REA گفت خورشید بوده است.
سکوت و ویرانی قلب بیحس کننده بودند.
"گرگ ها کجا هستند؟" جونز از REA خواسته است. "گرگ نمی تواند در برف زندگی می کنند.
آنها پس از گوزن دورتر در جنوب و یا شمال بعد از مشک گاو نر دورتر است. "
در آن فواصل چند هنوز جونز تا زمانی باقی ماند او جرأت ، با جیوه
غرق شدن به ، شصت درجه است.
او از تعجب ، سان از راه دور و غیر واقعی تبدیل شده است ، به تعجب در شمال --
شفق شمالی -- در حال حاضر ، همیشه در حال تغییر ، همیشه زیبا! و او در gazed
ربودهشده توجه.
«چراغ قطبی ، گفت : REA ، تا اگر او بیسکویت صحبت شد.
"شما یخ. این سرما gettin 'است."
سرد شد ، به ماده از هفتاد درجه است.
فراست دیوارها را پوشانده بود از کابین و پشت بام ، به جز در آتش است.
گوزن های شمالی سخت تر از آهن است.
چاقو یا تبر یا فولاد تله سوزانده که اگر آن را در آتش شده بود گرم و گیر به
دست. شکارچیان با تجربه مشکل در
تنفس هوا صدمه دیده ریه های خود را است.
ماه کشیده میشوند. REA روز به روز بیشتر سکوت بزرگ شد ، و او به عنوان
شنبه قبل از آتش شانه های پهن خود را پایین و پایین تر sagged.
جونز ، به انتظار unaccustomed ، خویشتنداری ، مانع از شمال ، مشغول به کار
در مورد اسلحه ، sleds ، مهار شود ، تا او احساس او دیوانه است.
سپس به صرفه جویی در ذهن خود او آسیاب بادی از پنهان گوزن ساخته شده و بمب بیش از
آن تلاش به ابداع ، برای قرار دادن به استفاده عملی یک ایده است که او یک بار تصور بود.
یک ساعت یک بعد از یک ساعت یک ، او در زیر پتو خود را قادر به خواب دراز ، و از شمال به گوش
بادی است.
گاهی اوقات REA mumbled در slumbers خود ، یک بار شکل بزرگ خود شده ، و او muttered
نام یک زن.
سایه ها از آتش flickered بر روی دیوارها ، رویایی ، سایه طیفی ، سرما
و خاکستری ، اتصالات شمال.
در زمان او با تمام قدرت از روح خود می شود در میان کسانی که صحنه های دور مدت زمان طولانی تر
جنوب ، که او به نام خانه. برای روز REA یک کلمه صحبت کرد هرگز تنها gazed
به آتش ، خوردن و خواب.
جونز ، شناور به دور از خود واقعی او ، می ترسید خلق و خوی عجیب از تله و
به دنبال شکستن آن ، اما بدون فایده است.
بیشتر و بیشتر به او خود را سرزنش و singularly بر این واقعیت است که ، به عنوان او
سیگار نکشید خود ، او تنها یک فروشگاه کوچک تنباکو آورده بود.
REA ، مفرط و سیگاری معتاد ، همه علف هرز در ابرهای دور puffed بود
سفید ، و سپس به اندوه به عود بود.