Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 3 JEEVES و تخم مرغ سفت
گاهی اوقات از صبح امروز ، همانطور که من در رختخواب نشسته مکیدن اولیه فنجان چای و
تماشا مرد من Jeeves flitting در مورد اتاق و قرار دادن جامه را برای
روز ، من تعجب آنچه که عفریت من باید
اگر همکار تا کنون آن را به سر خود را در زمان به من ترک.
این نه چندان بد در حال حاضر من در نیویورک هستم ، اما در لندن اضطراب هراسان شده بود.
استفاده می شود همه گونه تلاش در بخشی از blighters کم او را دزدکی حرکت کردن دور وجود دارد
از من.
جوان Reggie Foljambe به دانش خاص من از او ارائه شده دو برابر آنچه که من بود
به او ، و Alistair ، بینگهام - ریوز ، که نوکر که شناخته شده بود کردم
شلوار خود را فشار دهید وری ، استفاده می شود که به دنبال
او ، هنگامی که او آمد به من نگاه می کنید ، با استفاده از نوعی از پر زرق و برق چشم های گرسنه که من آشفته
deucedly. دزدان دریایی Bally!
چیزی که می بینید ، این است که Jeeves است تا نقش برآب صالح.
شما می توانید آن را حتی در راه او shoves ناودانی ها را به یک پیراهن نقطه.
من به او کاملا در هر بحران تکیه می کنند ، و او به من اجازه می دهد هرگز.
و چه بیشتر ، او همیشه می توانید شمارش می شود در گسترش خود را به نمایندگی از هر PAL
معدن که اتفاق می افتد باید به تمام ظواهر زانو عمیق در ابگوشت.
نگاهی ، به عنوان مثال ، نه مورد رامی عزیز Bicky و عموی او ، سخت
تخم مرغ آب پز. این اتفاق افتاد پس از من تا به حال در امریکا شده است
چند ماه است.
من به قدری دیر تخت یک شب ، و هنگامی که Jeeves به ارمغان آورد به من نوشیدنی نهایی
او گفت : "آقای Bickersteth به نام به شما این را ببینید
شب ، آقا ، در حالی که شما بودند. "
"اوه" به من گفت.
"دو بار ، آقا. او ظاهر شد ، بازیچه قرار دادن آشفته است. "
"چه ، pipped؟"
"او این تصور ، آقا." من sipped ویسکی.
من متاسفم اگر Bicky دچار مشکل بود ، اما به عنوان یک ماده در واقع ، من نه خوشحال بود
چیزی است که من آزادانه می تواند مورد بحث با Jeeves فقط پس از آن ، به دلیل چیزهایی بوده است
کمی بین ما برای برخی از زمان تیره و تار ، و
آن را مشکل شده بود تا در هر چیزی برای صحبت در مورد آن ضربه بود APT
نگاهی نوبه خود شخصی است.
ببینید ، من تصمیم گرفته بود -- به درستی و یا اشتباه - - برای رشد سبیل و این قطع
Jeeves به سریع.
او می تواند چیزی را به هر قیمت چوب و زندگی بود از زمانی که در
فضای مخالفت bally تا من بود گرفتن با نشاط و با آن تغذیه.
آنچه منظور من است ، در حالی که بدون شک وجود دارد که در مسائل خاصی از لباس را Jeeves
قضاوت مطلقا صدا و باید به دنبال ، آن را به من به نظر می رسید که آن
کمی بیش از حد غلیظ اگر او از رفتن به ویرایش صورت و همچنین صحنه و لباس من است.
هیچ کس نمی تواند به من chappie بی دلیل تماس بگیرید ، و بسیاری از زمان من در مانند داده می شود
بره زمانی که Jeeves علیه یکی از لباس های PET و یا روابط من رای دادند ، اما زمانی که آن را به می آید
staking نوکر یک ادعا در بالای خود را
لب شما به سادگی کردم که یک بیت از بول داگ خوب قدیمی دل و جرات و مقابله
blighter. "او گفت که او دوباره زنگ می زنم ،
آقا.
"چیزی باید ، Jeeves." "بله ، آقا."
من داد سبیل چرخش اندیشمندانه است. به نظر می رسید به صدمه زدن به Jeeves یک معامله خوب ، بنابراین من
chucked آن.
"من کاغذ ، سر را ببینید ، که عموی آقای Bickersteth ورود در
Carmantic. "" بله؟ "
گریس او دوک Chiswick ، آقا. "
این خبر برای من بود ، که عموی Bicky دوک.
رم ، کمی کس نمی داند که پالس (PALS) در حدود یک در!
Bicky برای اولین بار در یک گونه از جایگزین لاکتاز نیز انتخاب و یا جمبوری ملاقات کرده بود در
واشنگتن میدان ، نه زمانی پس از ورود من در نیویورک است.
گمان می کنم من کمی دلتنگ در آن زمان بود ، و من و نه در زمان Bicky زمانی که من پیدا کردم
که او انگلیسی بود و ، در واقع ، در آکسفورد با من بوده است.
علاوه بر این ، او یک تکه بزرگ هراسان شده بود ، بنابراین ما به طور طبیعی با هم زیرفشار و در حالی که ما
مصرف خرناس کشیدن آرام در گوشه ای بود که همه با هنرمندان هم ریخته و
مجسمه سازان و چه نیست ، او علاوه بر این
خود را به من فوق العاده با استعداد ترین تقلید از گاو نر endeared
سگ کوچک و تعقیب گربه تا یک درخت.
اما ، اگر چه ما پس از آن تبدیل شده بود به شدت شریکی ، من واقعا در مورد دانستند
او بود که او به طور کلی به سختی بالا ، و تا به حال دایی که فشار کمی درد
از زمان به زمان با ارسال او وجوه ارسالی به صورت ماهیانه.
من گفتم : "اگر دوک Chiswick عمویش ،" ، "به همین دلیل تا به عنوان او نیست؟
چرا او نمی خداوند چه نشده است؟ "
"آقای Bickersteth پسر خواهر اواخر فضل او ، آقا ، چه کسی ازدواج کاپیتان Rollo
Bickersteth از سپاه پاسداران Coldstream در است. "Jeeves همه چیز را می داند.
"مرده پدر آقای Bickersteth است ، بیش از حد است؟"
"بله ، آقا." "ترک هر پول؟"
"نه ، آقا." من شروع به درک چرا فقیر Bicky
همیشه بیشتر یا کمتر ، بر روی صخره ها.
به ناظر گاه به گاه و irreflective ، اگر شما می دانید منظورم چیست ، ممکن است زیبا صدا
خس خس خوب داشتن یک دوک برای دایی ، اما مشکل در مورد قدیمی Chiswick این بود که :
هر چند شکن بسیار ثروتمند ،
داشتن نیمی از لندن و در حدود پنج شهرستان تا شمال ، او بدنام ترین
اسپندر محتاطانه در انگلستان است. او چه chappies آمریکا تماس بگیرید
تخم مرغ سفت.
اگر مردم Bicky چپ نیست او را به هر چیزی و او را در مورد آنچه که او می تواند جایزه وابسته
از دوک های قدیمی ، او را در یک راه خیلی بد بود.
که نیست که توضیح داد که چرا او به من شکار شبیه به این ، زیرا او بود اختتامیه جشنواره صنعت چاپ که
قرض گرفته هرگز پول. او گفت که او می خواست برای حفظ پالس (PALS) خود ، بنابراین
در اصل هرگز گوش هر یک بیت.
در این برهه زنگ زنگ زد. Jeeves شناور از پاسخ دادن به آن.
"بله ، آقا. آقای Wooster بازگشت ، "من او را شنیده
می گویند.
و Bicky trickling آمد ، به دنبال خیلی متاسفم برای خودش.
"Halloa ، Bicky!" به من گفت.
"Jeeves به من گفت که شما در تلاش بود به من.
Jeeves را یکی دیگر از شیشه ، و اجازه دهید revels اغاز.
مشکل ، Bicky؟ "
"من در سوراخ ، Bertie هستم. من می خواهم راهنمائی شما. "
"بگو در ، LAD قدیمی!" "عموی من تبدیل به فردا ، Bertie."
"بنابراین Jeeves به من گفت."
"دوک Chiswick ، شما می دانید." "بنابراین Jeeves به من گفت."
Bicky به نظر می رسید ، کمی تعجب است. "Jeeves به نظر می رسد به دانستن همه چیز است."
"در عوض rummily ، که دقیقا آنچه که من فقط در حال حاضر فکر خودم."
، گفت : "خب ، من آرزو می کنم" Bicky gloomily ، "او می دانست که راه برای من خارج شدن از سوراخ من
وارد "
Jeeves در را با شیشه shimmered ، و گیر آن را به شایستگی بر روی میز است.
"آقای Bickersteth است در یک بیت از یک سوراخ ، Jeeves ، "من" و می خواهد شما را به تجمع
گرد است. "
"بسیار خوب است ، آقا." Bicky نگاه کمی تردید.
"خب ، البته ، شما می دانید ، Bertie ، این چیزی که از طریق آن کمی خصوصی و
تمام. "
"من نباید نگران آن ، بالا قدیمی است. من شرط می بندم Jeeves می داند در مورد آن در حال حاضر است.
آیا شما نیست ، Jeeves؟ "" بله ، آقا. "
"EH! گفت :" Bicky ، rattled.
گفت : "من به اصلاح ، سر باز است ، اما معضل خود را با توجه به این واقعیت است که شما
در از دست دادن به فضل خود به توضیح اینکه چرا شما در نیویورک به جای در کلرادو هستند؟ "
Bicky مانند ژله در باد بالا را لرزاند.
"چگونه دولو هر چیزی در مورد آن می دانید؟"
"من chanced برای دیدار با باتلر فضل خود را قبل از ما را ترک انگلستان.
او به من اطلاع او اتفاق افتاده است که از فاصله دور شنیدن صحبت فضل خود را به شما در امر ،
آقا ، او درب کتابخانه را به تصویب رساند. "Bicky داد مرتب سازی بر اساس توخالی از خنده.
"خب ، همانطور که همه به نظر می رسد در مورد آن می دانیم ، بدون نیاز به تلاش برای تاریک نگه داشتن آن وجود دارد.
پسر های قدیمی من turfed ، Bertie ، چرا که او گفت من یک احمق بی مخ بود.
ایده این بود که او به من حواله شرط به من بدهید که من نقش برآب
به برخی از محله بد نام کلرادو و آموخته کشاورزی یا دام داری ،
یا هر چه که از آن تماس ، در برخی از مرتع پرورش احشام bally یا مزرعه و یا هر چه آن را به نام.
من تصور نمی کرد این ایده کمی. من باید به حال سوار اسب و پیگیری
گاو ، و غیره.
من نفرت اسب. آنها شما را نیش می زنند.
من همه علیه این طرح شد. در همان زمان ، می توانم شما را نمی دانند ، من تا به حال
که حواله است. "
"من شما کاملا ، عزیز پسر." "خب ، وقتی که من به نیویورک نگاه
مرتب کردن بر اساس شایسته از محل به من ، بنابراین من فکر کردم این امر می تواند مفهوم صدا زیبا برای متوقف کردن
اینجا کلیک کنید.
بنابراین من به عمویم کابلی گفتن او را که من تا به حال به کسب و کار خس خس خوب در کاهش یافته است
شهر و می خواست به چاک ایده مرتع پرورش احشام.
او نوشت که آن همه حق بود ، و در اینجا من از زمان.
او فکر می کند من در چیزی یا دیگر بیش از اینجا به خوبی انجام می دهند.
من رویای هرگز ، می توانم شما را نمی دانند ، که او را بیرون می آیند اینجا.
چه بر روی زمین به من؟ "" Jeeves ، "من گفت :" آنچه در زمین است آقای است
Bickersteth کاری انجام دهید؟ "
Bicky ، گفت : "ببینید ، من تا به حال بی سیم را از او می گویند که او برای اقامت
با من -- برای صرفه جویی صورت حساب هتل ، گمان می کنم. من همیشه او را تصور که من
زندگی به سبک خیلی خوب بود.
من نمی توانم او را به در خانه من شبانه روزی باقی بماند. "
«فکر هر چیزی ، Jeeves؟" من گفتم.
"تا چه حد ، آقا ، اگر سوال این است که یکی از ظریف نیست ، شما را به آماده
کمک به آقای Bickersteth؟ "" من هر چیزی من می توانم برای شما انجام دهد ، البته ،
Bicky ، پیر مرد. "
"سپس ، اگر من ممکن است این پیشنهاد را ، آقا ، شما ممکن است آقای Bickersteth ---- قرض بدهید؟"
"نه ، توسط ژوپیتر!" گفت : Bicky بصورتی پایدار و محکم است. "من هرگز شما را لمس ، Bertie ، و من
قصد ندارم در حال حاضر برای شروع.
من ممکن است یک تکه بزرگ ، اما آن را به رخ کشیدن من است که من می توانم در یک پنی به یک روح واحد بدهکار نیست -- نه
شمارش تجار ، البته. "" من در مورد نشان می دهد ، آقا ، که شما
ممکن است به من قرض بدهید آقای Bickersteth این تخت.
آقای Bickersteth می تواند به فضل او این تصور که او صاحب آن بود.
با اجازه شما من می توانم تصور که من در آقای Bickersteth بود انتقال
اشتغال ، و در مال شما نیست.
شما خواهد بود به طور موقت ساکن در اینجا به عنوان مهمان آقای Bickersteth.
فضل او اتاق خواب یدکی دوم اشغال کند.
من علاقه داشتن که شما این پاسخ رضایت بخشی پیدا کنید ، آقا. "
Bicky تاب خود و خیره در Jeeves در مرتب کردن بر اساس استقبال بهت زده از راه متوقف شده بود.
"من اعزام یک پیام بی سیم به فضل او در هیئت مدیره حمایت
رگ ، آگاه ساختن او از تغییر آدرس.
آقای Bickersteth می تواند فضل خود را در حوض ملاقات کرده و در ادامه به طور مستقیم در اینجا.
که با این شرایط ، آقا؟ "" مطلقا ".
"متشکرم ، آقا."
Bicky او را با چشم خود به دنبال آن تا درب بسته.
چگونه آن را انجام دهد ، Bertie؟ "او گفت. "من شما را به آنچه من فکر می کنم در آن است.
من اعتقاد دارم آن چیزی است با شکل سر خود را به انجام.
آیا تا کنون متوجه سر ، Bertie ، پیر مرد؟
آن را از چوب را در پشت مرتب سازی بر اساس! "
من از رختخواب بیرون می hopped اوایل صبح روز بعد ، تا که به در میان افراد حاضر قدیمی
پسر باید می رسند.
من از تجربه می دانستند که این آستر اقیانوس واکشی در بارانداز در deucedly
یک ساعت یک خدا نشناس.
بسیار پس از نه زمان من لباس بود و چای صبح من بود و
تکیه از پنجره ، به تماشای خیابان Bicky و عموی او.
این یکی از کسانی که با نشاط ، صبح صلح آمیز است که chappie او می خواهم کردم
روح یا چیزی ، و من فقط brooding در زندگی به طور کلی زمانی که من تبدیل شد
دیکنز از سیل در حال پیشرفت پایین زیر آگاه است.
یک تاکسی رانده بودند و پسر های قدیمی در یک کلاه بالا کردم به حال و لگد زدن به بالا
ردیف وحشتناک در مورد کرایه.
تا آنجا که من می تواند ، او در تلاش بود تا بدست آوردن chappie کابین از سوئیچ جدید
نیویورک به قیمت لندن ، و chappie کابین ظاهرا لندن نشنیده
قبل ، و مقدار زیادی از آن به فکر می کنم در حال حاضر به نظر نمی رسد.
پسر بچه گفت که در لندن سفر می توانست او را به عقب eightpence و
راننده تاکسی گفت : او باید نگران باشید.
من به Jeeves نامیده می شود. "دوک وارد کرده است ، Jeeves."
"بله ، آقا؟" "این خواهید بود او را در درب در حال حاضر."
Jeeves بازوی بلند ساخته شده و درب جلو را باز ، و پسر های قدیمی crawled شده ، به دنبال
licked به متلاشی شدن است. "چگونه شما ، آقا؟"
من گفتم ، شلوغ و اشعه آفتاب.
"برادرزاده شما رفت به بارانداز ملاقات به شما ، اما شما باید به او از دست رفته است.
Wooster نام من می توانم شما را نمی دانند.
PAL بزرگ Bicky ، و همه نوع از چیزی.
من در کنار او ، می دانید. آیا دوست دارید یک فنجان چای؟
Jeeves ، آوردن یک فنجان چای است. "
قدیمی Chiswick را به بازو ، صندلی غرق شده بود و به دنبال در مورد اتاق بود.
"آیا این آپارتمان لوکس متعلق به برادرزاده فرانسیس؟"
«مطلقا."
باید وحشتناکی گران است. "" بسیار خوب ، البته.
همه چیز هزینه های زیادی بر اینجا ، می دانید. "
او moaned.
Jeeves با چای فیلتر. قدیمی Chiswick زخم چاقو در آن زمان برای بازگرداندن
بافت های او و راننده سرشونو تکون دادن. "کشور وحشتناک ، آقای Wooster!
کشور وحشتناک!
نزدیک به هشت شیلینگ برای درایو کابین کوتاه!
نابکار! "او در زمان دور دیگری نگاه اتاق.
به نظر می رسید او را مجذوب.
"آیا شما هر ایده چقدر برادرزاده من برای پرداخت این تخت ، آقای Wooster؟"
"درباره دو صد دلار در ماه ، به اعتقاد من."
"چه!
چهل پوند در ماه! "من شروع به دیدن آن ، مگر آن که من ساخته شده
چیزی که کمی بیشتر محتمل است ، این طرح ممکن است به نوبه خود در برابر سرما ندارند.
من می توانم حدس بزنید چه پسر قدیمی فکر.
او در تلاش برای مربع این همه رفاه با آنچه او از Bicky فقرا قدیمی می دانستند.
و یک تا به حال به اعتراف است که آن را در زمان بسیاری از تطبیق ، برای Bicky قدیمی عزیز ، هر چند
همکار تنومند و کاملا به عنوان یک مقلد از گاو نر terriers و گربه بی نظیر بود
از بسیاری جهات یکی از مهمترین و تلفظ
fatheads است که تا کنون در یک دست کت و شلوار لباس زیر آقا کشیده.
"گمان می کنم آن را به شما به نظر می رسد رامی ،" من گفتم ، "اما واقعیت این است نیویورک اغلب دلار
chappies و فلش از سرعت شما که می توانست آنها را تصور را نشان می دهد آنها را
دارا می باشد.
مرتب کردن بر اساس ، آنها را توسعه است. چیزی در هوا ، آیا شما را نمی دانند.
من تصور کنید که Bicky در گذشته ، زمانی که شما او را می دانستند ، ممکن است چیزی از
تکه بزرگ ، اما آن را کاملا متفاوت است.
مرتب کردن بر اساس کارآمد اهریمنی chappie ، و در محافل تجاری و کاملا نگاه
نوک قلم "و" من شگفت زده!
ماهیت کسب و کار برادرزاده من ، آقای Wooster چیست؟ "
"آه ، فقط کسب و کار ، می توانم شما را نمی دانند.
مرتب کردن بر اساس همان چیزی کارنگی و راکفلر و تمام این coves ها انجام دهید ، شما
می دانم. "من برای درب داخل است و فقدان.
"Awfully متاسفم را ترک کنید ، اما من برای دیدار با برخی از بیابان جاهای دیگر است."
بیرون آمدن از آسانسور Bicky شلوغ از خیابان ملاقات کرد.
"Halloa ، Bertie!
من او را از دست رفته. او تبدیل شده؟ "
: «او در طبقه بالا در حال حاضر ، با بعضی از چای است." چه او از آن همه فکر می کنم؟ "
"او کاملا rattled."
"پاره! من toddling ، سپس.
Toodle - OO ، Bertie ، پیر مرد. بعدا شما را می بینم. "
"ستاره ، پیپ ، Bicky پسر عزیز."
او مماشات خاموش ، پر از نشاط و تشویق خوب ، و من به این باشگاه رفت به در نشستن
پنجره و تماشای ترافیک یکی از راه و از سوی دیگر.
در شب قدری دیر بود زمانی که من در تخت نگاه کرد تا برای صرف شام به لباس.
"همه از کجا ، Jeeves؟" من گفتم : پیدا کردن بدون پا کمی pattering
در مورد محل.
"رفته؟" "فضل او مورد نظر را برای دیدن برخی از
مناظر شهر ، آقا. آقای Bickersteth اقدام به عنوان اسکورت او.
من علاقه داشتن به هدف فوری خود آرامگاه گرانت بود. "
"گمان می کنم آقای Bickersteth است که کمی آماده در راه چیزهایی می رویم --؟"
"آقا؟"
"من می گویم ، من آن را که آقای Bickersteth است tolerably پر از حبوبات است."
در مجموع نه ، آقا. "" چه مشکل خود را در حال حاضر؟ "
"این طرح که به من در زمان آزادی به آقای Bickersteth و خود را از پیشنهاد
متاسفانه ، پاسخ نه به طور کامل رضایت بخش ، آقا. "
"مسلما دوک بر این باور است که آقای Bickersteth در کسب و کار خوبی انجام می دهند ، و
همه که مرتب سازی بر اساس چیزی؟ "" دقیقا آقا.
با نتیجه است که او تصمیم گرفته است به لغو کمک هزینه ماهیانه آقای Bickersteth ،
بر روی زمین است که به عنوان آقای Bickersteth انجام این کار به خوبی بر روی حساب خود ، او
دیگر نیاز به کمک های نقدی است. "
"اسکاتلندی بزرگ ، Jeeves! این افتضاح است. "
"تا حدودی اخلال در ، آقا." "من هر چیزی شبیه به این انتظار می رود هرگز!"
"من اعتراف می کنم به ندرت پیش بینی های احتمالی خودم ، آقا."
"گمان می کنم آن را blighter فقیر بیش از کاملا دگرگون؟"
"آقای Bickersteth ظاهر عقب تا حدودی گرفته شده ، آقا. "
قلب من خون داده برای Bicky. "ما باید چیزی ، انجام Jeeves."
"بله ، آقا."
"آیا می توانید از هر چیزی فکر می کنم؟" "در حال حاضر نه ، آقا."
"باید چیزی است که ما می توانیم انجام دهیم."
"ماکسیم از یکی از کارفرمایان سابق من ، سر بود -- که من معتقدم که من به ذکر
شما یک بار قبل از -- Bridgnorth خداوند حاضر است که همیشه یک راه وجود دارد.
من به یاد داشته باشید سیادت خود را با استفاده از بیان به مناسبت -- او پس از آن
نجیب زاده کسب و کار و هنوز رتبهدهی نشده است عنوان خود را -- هنگامی که یک ثبت اختراع مو بازگردان
که او chanced به ترویج موفق به جلب مردم.
او آن را در بازار تحت نام دیگری به عنوان یک داروی ازاله مو قرار داده ، و قابل توجهی انباشته
Fortune بوده است.
من به طور کلی در بر داشت پند و موعظه سیادت خود را بر اساس پایه صدا.
بدون شک ما باید قادر به کشف برخی از راه حل مشکل آقای Bickersteth ،
آقا.
"خب ، زخم چاقو در آن ، Jeeves!" "من به هیچ درد ، یدکی آقا."
من رفتم و متاسفانه لباس پوشیدن.
این شما را به خوبی چگونه pipped من نشان دهد که به شما بگویم که من نزدیک به عنوان یک
toucher در یک کراوات سفید را با یک شام ژاکت قرار داده است.
من کمی از مواد غذایی بیشتر sallied به عبور زمان از چون من آن را می خواستم.
به نظر می رسید بی رحمانه wading را به صورت اغذیه مهمانخانه با Bicky فقیر رفتند
breadline.
وقتی که من قدیمی Chiswick به رختخواب رفته بود ، اما Bicky وجود داشت ، در قوز
بازوی صندلی ، brooding زیبا tensely ، با یک نخ سیگار از گوشه ای از خود را حلق آویز کردن
دهان و خیره بیشتر و یا شیشه ای کمتر در چشم او.
او جنبه ای از یکی که با چه chappies روزنامه خیس شده بود
تماس بگیرید : "برخی از ابزار بلانت است."
"این چیز کمی ضخیم ، قدیمی -- چه" من گفتم.
او برداشت شیشه ای خود و تخلیه آن feverishly ، مشرف این واقعیت است که آن را
در آن چیزی نیست.
"من انجام می شود ، Bertie!" او گفت. او برو دیگری را در شیشه کرده بود.
این به نظر نمی رسد او را خوب انجام است. "اگر تنها یک هفته بعد این اتفاق افتاده بود ،
Bertie!
پول ماه آینده من قرار بود در روز شنبه رول.
من می توانستم کار کرده خس خس من خواندن در مجله
تبلیغات.
به نظر می رسد که شما می توانید یک مقدار پول نقش برآب اگر شما تنها می توانید جمع آوری چند
دلار و شروع یک مزرعه مرغ. طرح پرچم دزدان صدا ، Bertie!
بگو یک مرغ می توانید خرید کنید -- آن را یک مرغ به خاطر استدلال.
که آن گذارد تخم مرغ هر روز از هفته است. فروش تخم مرغ هفت برای بیست و پنج
سنت.
از مرغ هیچ چیز هزینه های نگه دارید. سود عملا بیست و پنج سنت در
هر هفت تخم مرغ است. نگاهی به راهی دیگر : فرض کنید شما
دوازده تخم مرغ.
هر کدام از مرغ تا جوجه ده. جوجه های رشد و
جوجه.
چرا در هیچ زمان شما می خواهم جای زانو عمیق در مرغ ها تحت پوشش ، همه تخم مرغ تخمگذار ،
در بیست و پنج سنت برای هر هفت. شما می خواهم یک ثروت کند.
زندگی با نشاط ، بیش از حد ، نگهداری مرغ! "
او به کاملا در فکر آن مشغول به کار آغاز کرده بود ، اما او خود را در slopped
صندلی در این برهه با یک معامله خوب از دل تنگی است.
"اما ، البته ، این هیچ خوب ،" او گفت : "چون من را به پول نقد نیست."
"شما تنها به گفتن کلمه ، شما می دانید ، Bicky ، بالا قدیمی است.
تشکر awfully ، Bertie ، اما من به اسفنج بر شما نیست. "
که همیشه راه را در این جهان است.
chappies شما می خواهم ، به من قرض بدهید پول به شما اجازه نمی دهد ، در حالی که chappies شما
نمی خواهم آن را قرض دادن به همه چیز انجام خواهد شد در واقع به جز شما ایستادن روی سر شما و
بلند کردن سکه از جیب خود.
به عنوان LAD که همواره tolerably رایگان در چیزهای درست نورد ، من تا به حال تعداد زیادی از
تجربه طبقه دوم.
بسیاری از زمان ، از بازگشت به لندن ، من همراه Piccadilly عجولانه و احساس داغ
نفس toucher در پشت گردن من و شنیده تیز خود ، هیجان زده yapping
او در بر من بسته شد.
من به سادگی زندگی پراکندگی سخاوتمندانه من را به blighters صرف چسبیدن به من اهمیتی نمی دهند
برای هنوز اینجا بود من در حال حاضر ، چکیدن doubloons و قطعه هشت و اشتیاق به دست
آنها را ، و Bicky ، ماهی ، ضعیف کاملا در uppers خود ، هر یک در هر قیمت مصرف نمی کنند.
"خوب ، تنها یک امید وجود دارد ، پس از آن است." "این چیه؟"
"Jeeves."
آقا؟ "Jeeves بود ، پشت سر من ایستاده ، پر
از شوق. در این ماده از سوسو زننده را به اتاق
chappie رامی به یک درجه است.
شما نشسته در صندلی های قدیمی ، به فکر این و آن ، و پس از آن
به طور ناگهانی به شما نگاه کنید ، و او وجود دارد. او از یک نقطه به نقطه با عنوان کمی حرکت می کند
داد و بیداد به عنوان یک ماهی ژله.
چیز مبهوت Bicky فقیر قدیمی ، بطور قابل توجهی است.
او را از صندلی خود را مانند قرقاول موشک افزایش یافت.
من به Jeeves استفاده می شود در حال حاضر ، اما اغلب در روز هنگامی که او برای نخستین بار به من آمد من گاز گرفته
زبانم به طور رایگان بر روی یافته های او به طور غیر منتظره در میان من.
"با شما تماس ، آقا؟"
"اوه ، وجود دارد و در آنجا هستند ، Jeeves!" "دقیق ، آقا."
"Jeeves ، آقای Bickersteth هنوز تا قطب است.
ایده؟ "
"چرا ، بله ، آقا. از آنجا که ما تا به حال مکالمه اخیر ما
علاقه داشتن به من پیدا کرده اند آنچه که ممکن است یک راه حل ثابت کند.
قصدم این نیست به نظر می رسد به آزادی گرفتن ، سر ، اما من فکر می کنم که ما
پتانسیلهای فضل خود به عنوان یک منبع درآمد نادیده گرفته شوند. "
Bicky خندید ، چیزی است که من گاهی دیده می شود به عنوان یک خنده تمسخر و توخالی ، شرح داده شده ،
مرتب کردن بر اساس قات قات کردن تلخ از پشت گلو ، و نه مانند غرغره.
: "من اشاره نمی ، آقا ،" Jeeves توضیح داد ، "به احتمال القا فضل خود
به بخشی با پول.
من از آزادی مورد لطف خود را در پرتو در حال حاضر را -- اگر من
بنابراین ممکن است بگویند -- اموال بی فایده ، که قادر است در حال توسعه ".
Bicky من را در یک نوع درمانده از راه نگاه است.
من ملزم به گفتن من خودم. "آیا می توانید آن را کمی آسانتر می کند ،
Jeeves! "
"به طور خلاصه ، آقا ، آنچه منظور من این است : فضل او است ، در یک معنا ، برجسته
شخص بر جسته است.
ساکنان این کشور ، بدون شک شما آگاه هستند ، آقا ، peculiarly
معتاد به دست دادن با شخصیت های برجسته است.
این برای من رخ داده که آقای Bickersteth یا خودتان ممکن است از افرادی که خواهد بود می دانم
حاضر به پرداخت هزینه های کوچک -- اجازه بدهید به ما می گویند دو دلار یا سه -- برای امتیاز
مقدمه ، شامل دست دادن ، به فضل او. "
Bicky آیا به نظر نمی رسد به فکر می کنم که بیشتر آن از است.
"آیا منظور شما می گویند که هر کسی خواهد بود لیوان به اندازه کافی به بخشی با پول نقد جامد فقط به
لرزش دست در دست عموی من؟ "
"من عمه ، آقا ، چه کسی پرداخت پنج شیلینگ به یک شخص جوان برای آوردن یک
بازیگر تصویر در حال حرکت به چای در خانه یکی یکشنبه خود است.
این موقعیت اجتماعی خود را در میان همسایگان داد. "
Bicky wavered. "اگر شما فکر می کنید آن را می تواند انجام شود ----
"من احساس می کنم قانع از آن ، آقا."
"شما چه فکر میکنید ، Bertie؟" "من برای آن ، پسر بچه هستم ، مطلقا.
خس خس بسیار خوش فکر است. "" متشکرم ، آقا.
وجود داشته باشد هر چیزی بیشتر؟
شب به خیر ، آقا. "و او شناور ، ترک ما برای بحث در مورد
جزئیات بیشتر.
تا زمانی که ما این کسب و کار از Chiswick قدیمی شناور را به عنوان یک گزاره پول گیری آغاز
من تا به حال چه زمان کاملا ناپاک آن chappies تبادل سهام باید محقق نشد
داشته باشند هنگامی که مردم آزادانه گاز گرفتن نیست.
امروزه که بیت آنها در گزارش های مالی در مورد «بازار باز قرار داده را خواندم
بی سر و صدا "با یک چشم دلسوز ، برای ، توسط ژوپیتر ، قطعا آن را بی سر و صدا برای ما افتتاح شد!
شما به سختی می خواهم چقدر دشوار بود باور عموم مردم به علاقه و آنها را
فلوتر در پسر قدیمی است.
پایان هفته تنها به نام ما در لیست ما بود حافظ مغازه اغذیه فروشی فروشگاه
در بخشی Bicky از شهر ، و او می خواست ما را به آن را در ژامبون ورقه
به جای پول نقد است که بسیار کمک کنند.
سوسو زدن نور وجود دارد هنگامی که برادر مرتهن Bicky ارائه ده دلار ،
پول پایین ، برای معرفی به Chiswick قدیمی ، ولی قرارداد شکست خود ، در اثر
به آن عطف که اختتامیه جشنواره صنعت چاپ شد
آنارشیست ها و لگد پسر های قدیمی به جای دست دادن با او در نظر گرفته شده شده است.
در آن ، آن را در زمان من عفریت از یک زمان به قانع Bicky به پول نقد را با شتاب و اجازه دهید
همه چیز البته آنها می باشد.
او به نظر می رسید به احترام به برادر مرتهن است و نه به عنوان ورزشکار و
بانی خیر از گونه های او از در غیر این صورت.
تمام چیزی که من تمایل به فکر کردن ، خاموش شده است اگر آن را تا به حال نشده است
Jeeves. شکی نیست که Jeeves در یک کلاس وجود دارد
از خودش بود.
در ماده مغز و منابع من فکر نمی کنم که من تاکنون chappie ملاقات کرد تا
supremely مثل مادر ساخته شده است.
او به اتاق من trickled یک روز صبح را با یک فنجان قدیمی چای و intimated که
چیزی انجام می دهند وجود دارد. "ممکن است من به شما با توجه به آن صحبت می کنند
ماده از فضل او ، آقا؟ "
"این همه خاموش است. ما تصمیم گرفته ایم آن را چاک. "
"آقا" "این کار نخواهد کرد.
ما نمی توانیم کسی برای آمدن. "
"من علاقه داشتن به من می تواند آن جنبه از موضوع ، ترتیب آقا."
آیا منظور شما به شما موفق به دریافت هر کسی می گویند؟ "
"بله ، آقا.
هشتاد و هفت آقایان از Birdsburg سر. "
من در رختخواب ریخته و چای نشسته. "Birdsburg؟"
"Birdsburg ، میسوری ، آقا."
"چگونه آنها را بگیرید؟"
"من اتفاق افتاد شب گذشته آقا ، شما تا به حال intimated که به شما خواهد بود غایب
خانه ، برای شرکت در یک اجرای تئاتر ، و به مکالمه بین وارد
اعمال با سرنشینان صندلی مجاور.
که او در پوشیدن دکوراسیون مزین تا حدودی در خود مشاهده کرده بودند نمودند
مادگی ، سر -- دکمه را با آن آبی بزرگ افزایش Birdsburg 'کلمات بر آن در
نامه های قرمز ، به ندرت علاوه بر این عاقلانه به صحنه و لباس شب آقایی.
در کمال تعجب من متوجه شدم که سالن پر بود از افراد به طور مشابه
تزئین شده است.
من جرأت کردم به پرس و جو توضیح است که این آقایان مطلع شد ، تشکیل
حزب هشتاد و هفت ، کنوانسیون از شهر از این نام اگر Birdsburg ،
در ایالت میسوری است.
دیدار خود من جمع شده بودند ، صرفا از طبیعت اجتماعی و لذت بخش بود و من
خبرچین سخن گفت در برخی از طول سرگرمی های چیده شده برای اقامت خود را در
این شهر.
این بود که او را با مقدار قابل توجهی از رضایت و غرور مربوط ، که
وکالت از تعداد آنها معرفی شده بود و دست با متزلزل کرده بود
مشت زن حرفهیی به خوبی شناخته شده ، که آن را برای نخستین بار باز کردن موضوع از فضل خود به من رخ داده است.
برای اینکه یک داستان کوتاه مدت ، آقا ، من مرتب ، موضوع به تصویب خود را ، که
کل کنوانسیون باید به فضل خود را به فردا بعد از ظهر ارائه شده است. "
من شگفت زده شد.
این chappie ناپلئون بود. "هشتاد و هفت ، Jeeves.
چقدر سر؟ "" من به توافق به کاهش برای موظف شد
کمیت ، آقا.
شرایط در نهایت در وارد یک صد و پنجاه دلار برای حزب شد. "
من فکر کردم کمی. "قابل پرداخت در پیش؟"
"نه ، آقا.
من تلاش برای به دست آوردن پیش پرداخت ، اما موفق نشد. "
"خب ، به هیچ وجه ، زمانی که ما آن را دریافت کند من آن را تا پانصد را.
Bicky'll هیچ وقت نمی دانید.
آیا شما شک آقای Bickersteth هر چیزی ، Jeeves ، اگر من آن را تشکیل می مشکوک
پانصد؟ "" من علاقه داشتن به آقا ، نه.
آقای Bickersteth آقایی دلپذیر است ، اما روشن نیست. "
"همه حق ، و سپس. بعد از صبحانه به بانک اجرا و
من مقداری پول دریافت کنید. "
"بله ، آقا." "شما می دانید ، شما کمی تعجب ،
Jeeves "" متشکرم ، آقا. "
"راست O!
"بسیار خوب است ، آقا." هنگامی که من عزیز Bicky قدیمی زمان در کنار
البته از صبح و به او گفت آنچه اتفاق افتاده ، او تقریبا خراب شد.
او را به اتاق نشسته tottered و buttonholed قدیمی Chiswick بود که خواندن
بخش طنز کاغذ صبح با نوع رزولوشن شوم.
«عمو ،" او گفت ، "شما از انجام هر کاری خاص به فردا بعد از ظهر؟
می خواهم بگویم ، من یک تعداد کمی از پالس (PALS) من در خواست شما را ملاقات می توانم شما را نمی دانند. "
پسر بچه چشم سوداگرانه در او cocked.
"حذف خواهند شد وجود ندارد خبرنگاران در میان آنها؟" "گزارشگران؟
بلکه نه!
چرا؟ "" من حاضر به خبرنگاران badgered شود.
تعدادی از مردان جوان چسب وجود دارد که تلاش از من استنباط دیدگاههای من
در امریکا در حالی که قایق در حال نزدیک شدن به حوض.
من به این آزار و اذیت نمی شود در معرض دوباره. "
"این مطلقا خواهید بود کلیه حقوق این ، عمو. خواهد شد وجود ندارد مردی که در یک روزنامه
محل. "
در آن صورت من خوشحال خواهد بود برای آشنایی دوستان خود را. "
"شما دست در دست آنها لرزش و غیره؟"
"من به طور طبیعی باید رفتار من با توجه به قوانین پذیرفته شده از سفارش
مقاربت متمدن. "
Bicky از او تشکر شده صمیمانه و آمد را به ناهار با من در این باشگاه ، جایی که او babbled
آزادانه از مرغ ، انکوباتور ، و دیگر چیز فاسد شده است.
پس از بررسی بالغ ، ما تصمیم گرفته بود برای رها شدن لشکر Birdsburg در
پسر ده در یک زمان.
Jeeves آورده تئاتر PAL دور خود را به ما مراجعه کنید ، و ما ترتیب همه چیز را با
او.
chappie بسیار مناسب و معقول است ، بلکه تمایل به یقه گفتگو و به نوبه خود آن را در
جهت در منزل جدید خود را عرضه سیستم آب شهر.
ما که حل و فصل به عنوان یک ساعت بود در مورد تمام او خواهد بود به احتمال زیاد برای ایستادن ، هر باند
باید در نظر خود را توسط Jeeves به هفت دقیقه از جامعه دوک حق
توقف تماشا کنید ، و هنگامی که وقت خود را
Jeeves باید به اتاق اسلاید و meaningly سرفه.
سپس ما را با آنچه من باور دارم عبارات متقابل از حسن نیت نامیده می شوند جدا ،
Birdsburg chappie گسترش دعوت صمیمی برای ما به پاپ از برخی روز
و نگاهی به در آب عرضه سیستم های جدید ، که ما از او تشکر شده.
روز بعد نماینده نورد شوید.
اولین تغییر شامل یارو ما ملاقات کرده بود و نه نفر دیگر تقریبا دقیقا مانند
او را از هر لحاظ.
آنها همه نگاه پریشان مشتاق و کار عملی ، و اگر از جوانان تا آنها تا به حال
مشغول به کار در دفتر و ابتلا به چشم رئیس و چه نه.
-- آنها دست در دست پسر با برخورد خوبی از رضایت ظاهری را تکان داد
به جز یکی از chappie ، که به نظر می رسید به brooding در مورد چیزی -- و سپس آنها
ایستاده بود خاموش و پر حرف شد.
"پیام شما برای Birdsburg ، دوک؟" PAL ما خواست.
پسر های قدیمی به نظر می رسید کمی rattled. "من هرگز به Birdsburg بوده است."
chappie pained به نظر می رسید.
"شما باید آن را یک سفر پرداخت ،" او گفت. "ترین شهر به سرعت رو به رشد در
کشور است. تقویت برای Birdsburg! "
"برای Birdsburg افزایش! گفت :" دیگر chappies reverently.
chappie که brooding شده بود به طور ناگهانی به زبان.
"بگو!"
او مرتب سازی بر اساس تنومند یارو از تغذیه خوبی برخوردار با یکی از کسانی که chins مصمم بود و سرد
چشم. مونتاژ نگاه او.
"به عنوان یک ماده کسب و کار ، گفت :" chappie -- "ذهن شما ، من سوال نمی
کسی حسن نیت ، اما ، به عنوان یک ماده از کسب و کار سخت -- من فکر می کنم این آقا
در اینجا باید خود را در تاریخ ثبت شده قرار داده قبل از
شاهدان به عنوان بیان کرد که او واقعا یک دوک است.
"نظر شما معنی ، آقا؟" گریه پسر قدیمی ، بنفش.
"بدون جرم ، به سادگی کسب و کار.
من چیزی نمی گویم ، ذهن شما ، اما یک چیز وجود دارد که به نظر می رسد نوع خنده دار
به من. این آقا در اینجا می گوید نام او آقای
Bickersteth ، که من آن را درک کنند.
خوب ، اگر شما دوک Chiswick ، به همین دلیل است که او پروردگار چیزی پرسی؟
من خواندن رمان انگلیسی ، و من همه چیز در مورد آن می دانیم. "
این هیولا! "
"در حال حاضر نشود داغ زیر یقه. من تنها درخواست است.
من حق بدانند.
شما را به پول ما ، پس از آن تنها منصفانه است که ما باید دید که ما
ارزش پول ما را "یارو عرضه آب در لباس پوشیدن.
"شما کاملا راست ، ماجول.
من نادیده گرفته شده است که در هنگام ساخت این توافقنامه است.
ببینید ، آقایان ، به عنوان مردان کسب و کار کرده ایم حق تضمین معقول خوب
ایمان است.
ما در حال پرداخت آقای Bickersteth اینجا که یک صد و پنجاه دلار برای این
پذیرش ، و ما به طور طبیعی می خواهند بدانند --- --
قدیمی Chiswick Bicky یک نگاه در جستجوی داد و پس از آن او به chappie عرضه آب تبدیل شده است.
او frightfully آرام بود. "من می تواند به شما است که من می دانم که هیچ چیز از تضمین
این ، "او گفت ، کاملا مودبانه.
"من باید سپاسگزار اگر شما توضیح خواهد داد."
"خب ، ما با آقای Bickersteth ترتیب که هشتاد و هفت شهروندان Birdsburg
باید افتخار ملاقات و دست دادن با شما برای مالی
در نظر گرفتن دو طرف چیده شده ، و آنچه
دوست ماجول در اینجا به معنای -- و من با او هستم -- این است که ما فقط آقای Bickersteth
کلمه به آن -- است و او به ما بیگانه -- که شما دوک Chiswick در همه ".
قدیمی Chiswick gulped.
"اجازه دهید من در اینجا این اطمینان را به شما ، آقا ،" او در نوع رامی صدا گفت : "که من دوک
Chiswick. "" و سپس که همه حق است ، "گفت chappie
صمیمانه.
"این همه ما می خواستند بدانند این بود. چیزی که به. "
"من معذرت می گویند ،" قدیمی Chiswick گفت : "که نمی تواند آن به.
من احساس کمی خسته است.
من می ترسم من باید بخواهید تا معاف شود. "" اما هفتاد و هفت نفر از پسران وجود دارد
انتظار گرد گوشه در این لحظه ، دوک ، به شما معرفی شده است. "
"من از ترس من باید آنها را نا امید."
"اما در آن مورد معامله را به خاموش."
"این موضوع برای شما و برادرزاده من در مورد آن صحبت کنم."
chappie مشکل به نظر می رسید.
"شما واقعا بقیه آنها را برآورده نمی کنند؟" "نه!"
"خب ، پس ، من حدس می زنم ما خواهید بود." رفتند ، و کاملا جامد وجود دارد
سکوت.
سپس قدیمی Chiswick تبدیل به Bicky : "خب؟"
Bicky آیا به نظر نمی رسد که هر چیزی برای گفتن. "این درست آنچه آن مرد گفت :؟
"بله ، عمو."
"نظر شما با بازی این ترفند چیست؟" Bicky خوبی به نظر می رسید زدم بیرون ، بنابراین من
قرار داده و در یک کلام. "من فکر می کنم شما بهتر است توضیح کل
چیز ، Bicky ، بالا. "
Bicky است Adam's - APPLE شروع به پریدن کرد در مورد کمی و پس از آن او شروع :
"ببینید ، شما مجاز من ، عموی قطع شده بود ، و من می خواستم کمی پول برای شروع
یک مزرعه پرورش مرغ.
می خواهم بگویم آن را CERT مطلق اگر شما یک بار که یک ذره از سرمایه.
شما خرید یک مرغ ، و آن تخم مرغ هر روز از هفته را میسازد ، و شما فروش تخم مرغ ، ،
هفت نفر به مدت بیست و پنج سنت.
"از هیچ هزینه مرغ نگه دارید. سود عملا ----
"چه تمام این مهملات در مورد مرغ؟ شما به من منجر به فرض کنید می شدند
مرد کسب و کار قابل توجهی است.
"قدیمی Bicky و نه اغراق آمیز ، آقا ،" من گفتم ، کمک به chappie.
"واقعیت این است ، LAD فقیر کاملا وابسته به آن حواله از
مال شما ، و زمانی که شما آن را قطع کردن ، آیا شما نمی دانم ، او بسیار استوار در سوپ ،
و تا به حال به برخی از راه بستن در بر روی یک بیت از آماده بسیار سریع فکر می کنم.
به همین دلیل ما از این طرح handshaking فکر. "
قدیمی Chiswick فومی در دهان است.
بنابراین شما باید دروغ به من! شما را عمدا به من به عنوان فریب
وضعیت مالی شما را! "" پور قدیمی Bicky می نیست برای رفتن به آن
در مرتع پرورش احشام ، "من توضیح داد.
"او گاو و اسب را دوست ندارم ، اما او فکر می کند و نه او خواهد بود چیزهای گرم در میان
مرغ. او می خواهد کمی از سرمایه است.
آیا شما فکر می کنید این امر می تواند نه خس خس اگر شما به ---- را
"پس از آنچه اتفاق افتاده است؟ بعد از این -- این فریب و foolery؟
نه یک پنی! "
"اما ----" "نه یک پنی!"
سرفه احترام در پس زمینه وجود دارد.
"اگر من ممکن است یک پیشنهاد ، آقا؟"
Jeeves در افق ایستاده بود ، به دنبال خوش فکر اهریمنی است.
برو جلو ، Jeeves! "به من گفت.
"من صرفا ، پیشنهاد آقا ، که اگر آقای Bickersteth در نیاز آماده کمی
پول ، و در از دست دادن به دست آوردن آن در جاهای دیگر ، او ممکن است مبلغ امن او
نیاز به توسط توصیف وقوع
این بعد از ظهر شماره روز یکشنبه یکی از بیشتر روحیه و مشاغل
روزنامه ها. "" ستاره مشتری! "
من گفتم.
توسط George! گفت : "Bicky. "بزرگ آسمان!" قدیم Chiswick گفت.
"بسیار خوب ، آقا ، گفت :" Jeeves. Bicky قدیمی Chiswick با تبدیل
gleaming چشم.
"Jeeves راست است. من آن را انجام دهید!
کرونیکل که در آن بروید. مرتب کردن بر اساس بخورند که از مسائل. "
قدیمی Chiswick نوع ناله فریاد زدن داد.
"من کاملا شما ، ممنوع فرانسیس ، به انجام این چیز!"
"که همه به خوبی ، گفت :" Bicky ، زیبا و آماده شده ، "اما اگر من می توانم می کنید
پول هر روش دیگر ----
"صبر کن! استروژن -- صبر کنید ، پسر من!
شما تا تند و شدید هستند! ما ممکن است چیزی. ترتیبی "
"من نمی خواهد که در مرتع پرورش احشام bally."
"نه ، نه! نه ، نه ، پسر من!
من آن را مطرح نمی کنند. من برای یک لحظه آن را نشان می دهد.
-- من فکر می کنم ----
او به نظر می رسید که کمی از مبارزه با خود.
"من -- من فکر می کنم که ، در کل ، این خواهد بود اگر شما با من به انگلستان بازگشت.
من -- ممکن است -- در واقع ، من فکر می کنم می بینم من به انجام -- -- ممکن است قادر به استفاده از
خدمات خود را در برخی از موقعیت منشیگری است. "
"من باید که مهم نیست."
"من نمی باید قادر به ارائه حقوق و دستمزد ، اما ، همانطور که می دانید ، به زبان انگلیسی
زندگی سیاسی وزیر امور خارجه پرداخت نشده به رسمیت شناخته شده رقم ----
"این رقم تنها من به رسمیت شناخته ، گفت :" Bicky بصورتی پایدار و محکم ، "پانصد نشخوار یک سال ،
پرداخت سه ماهه است. "" پسر عزیزم! "
"مسلما!"
"اما ، عزیز فرانسیس من ، پاداش خود را در بی نظیر شامل
فرصت شما را به عنوان وزیر من ، به دست آوردن تجربه ، به انس گرفتن
خودتان را به پیچیدگیهای سیاسی
زندگی ، -- در واقع ، شما را در موقعیت بسیار سودمند باشد ".
"پانصد یک سال!" گفت : Bicky ، نورد زبان خود را دور آن.
"چرا که هیچ چیز به آنچه من می توانم اگر من شروع به مزرعه پرورش مرغ.
این موضوع ممکن است به دلیل می ایستد. فرض کنید شما یک مرغ ده است.
هر کدام از مرغ تا جوجه ده.
جوجه ها پس از کمی رشد و جوجه ده هر خود ، و پس از آن
همه آنها تخم گذاری را آغاز کنید! ثروت There'sa در آن است.
شما می توانید هر چیزی که برای تخم مرغ در آمریکا مانند دریافت کنید.
Chappies روی یخ برای سال ها و سال ها آنها را نگه دارید و آنها را به فروش نیست تا آنها را واکشی
حدود یک دلار غلغله می باشد.
شما فکر نمی کنم من قصد دارم به آینده این کار را برای هر چیزی تحت پانصد چاک
goblins O 'یک سال -- چه"؟
نگاه از غم و اندوه بر چهره قدیمی Chiswick به تصویب رسید ، سپس او به نظر می رسید
استعفا داد به آن. "بسیار خوب ، پسر من ،" او گفت.
«چه - O! گفت :" Bicky.
"همه حق ، و سپس." "Jeeves ،" به من گفت.
Bicky قدیمی پسر گرفته بود را به شام به جشن می گیرند ، و ما به تنهایی.
"Jeeves ، این شده است یکی از بهترین تلاش خود را است."
"متشکرم ، آقا." "این به من می زند که شما چگونه به آن را انجام دهد."
"بله ، آقا."
"تنها مشکل این است که شما باید بیشتر از آن ندارند --"
"من علاقه داشتن به آقای Bickersteth در نظر دارد -- من از اظهارات خود قاضی -- به دلالت خود
قدردانی از هر چیز من به اندازه کافی خوش شانس به او کمک شده اند ، در
برخی از بعد زمانی که او در موقعیت مطلوب تر به انجام این کار است. "
: "تنها این کافی نیست ، Jeeves!" : "آقا؟"
این آچار بود ، اما من احساس می کرد که تنها چیزی که باید انجام شود.
"برای اصلاح من چیزها می شود." سوسو زدن از امید در چشم chappie تاباند ،
مخلوط با شک.
"شما ، آقا؟" "و ریش مرا بتراشید سبیل من است."
سکوت لحظه وجود دارد. من می توانم ببینم بچه عمیقا منتقل شد.
"خیلی متشکرم در واقع آقا ،" او ، در صدا کم گفت ، و ظهور خاموش.