Tip:
Highlight text to annotate it
X
تام سویفت در غارهای یخ توسط ویکتور اپلتون
فصل اول از بین بردن در بالون
"خب، *** تام هستم 'gwine در یو' یو ag'in و دستگاه flyin به روز است؟"
"بله، راد، من فکر می کنم من پرواز کم است.
شاید من به بیش از به Waterford، و آقای دامون تماس بگیرید.
من بسیار از او دیده، از آنجایی که ما از شکار ما پس از الماس
سازندگان ".
"روشن اجرا Waterfield ober T '؛ بکند، *** تام؟"
"بله، راد.
در حال حاضر، اگر شما به من کمک کند، من خارج از پروانه، و ببینید که چه تر و تمیز او در یک
سریع پرواز. "
تام سویفت، مخترع جوان، کمک امحای قم، یاور رنگی
خانوار سریع، نسبت به آلونکها کوچک راه می رفت.
چند دقیقه بعد، این دو به نظر، نورد بر روی سه چرخ دوچرخه، تر و تمیز
هواپیمای یک باله کوچک - یکی speediest صنعت از هوا است که تا کنون گذاشتم بود
همراه زیر ابرها.
به حمل دو ساخته شده بود، و یک موتور بسیار قدرتمند بود.
"من حدس می زنم آن کار خواهد کرد همه حق است، اظهار داشت:" مخترع جوان، برای سویفت زده بودند
فقط ساخته شده این هواپیمای یک باله خود را، اما بنیان گذار آن، و صنایع دستی
شامل بسیاری از ویژگی های جدید است.
"این شو نگاه همه حق است، *** تام است." "نگاه کن اینجا، راد،" سخن گفت، پسربچه، به عنوان یک
ایده ناگهانی آمد به او، "شما هرگز در بالون سواری، دارید؟"
"نه، *** تام، من gwine برای nuther نیست!"
"چرا که نه؟" "چرا که نه؟
مورد، چگونه آن را سالم نیست؛ این است که چرا "!
"اما من در آنها اغلب، ریشه کن کردن. بنابراین پدر من است.
شما را دیده ام، ما پرواز می کنند اغلب به اندازه کافی می دانیم که آن را بی خطر است.
چرا در تعدادی از آقای دیمون بار نگاه کنند و من در سفرهای در این کمی رفته
پروانه. آیا ما همیشه به عقب می آیند بدون خطر؟
"بله، درست DAT، اما dere ممکن است زمانی که یو" نمی خواهد آمد، "آمده دن
where'd امحای قم بود؟ DAT من محور یو - whar'd من باشد، *** تام "؟
"چرا، شما نمی خواهد بود در هر نقطه اگر شما بروید، البته،" و تام خندید.
"اما من می خواهم به شما برای یک چرخش کوچک در این دستگاه، راد.
من می خواهم به شما به آنها استفاده می شود.
گاهی اوقات ممکن است شما به من کمک کند. بیا، در حال حاضر است.
فرض کنید شما می توانید بر روی این صندلی است، و من قول می دهم نه تا زمانی که شما بیش از حد بالا
استفاده از آن را.
در تاریخ آمده، آن را انجام خواهد داد شما خوب است، و فکر می کنم از تمام دوستان خود خواهند گفت که آنها
شما را در یک بالون سوار است. "" حق DAT، *** تام.
دی suah خواهد بود هیولا OB حسادت ریشه کن کردن قم، در DAT چه دی خواهد شد. "
واضح بود که مرد رنگی بود که تا حدودی در برابر اراده او pursuaded.
اگرچه او توسط تام سریع و پدر خود را خاموش و درگیر برای چندین سال شده بود،
از بین بردن بود و هر میل به سفر را از طریق هوا نشان داده شده در یکی از هرگز
چند پیشه وری تام مالک برای این منظور.
نه بود او evinced اشتیاق برای سفر زیر اقیانوس در یک زیردریایی، و به عنوان
برای سوار شدن در اتومبیل سریع الکتریکی تام - از بین بردن عنوان به زودی پایین با نشسته
13 در جدول، و یا نگاه ماه روی شانه اشتباه است.
اما در حال حاضر، به نوعی، وسوسه عجیب و غریب را به کارفرما جوان خود را در وجود داشت
کلام او.
ریشه کن کردن دیده می شود، چند بار، مخترع جوان و دوستان او بود
سفر در هواپیمای یک باله، و همچنین در هواپیمای دوباله بزرگ و بالن بالن ترکیب
ابر قرمز.
تام و دیگران همیشه آمده بود را به سلامت بازگردانند، هر چند اغلب آنها با ملاقات کرد
حوادث که تنها مهارت و شجاعانه خلبان جسورانه را آورده بود.
امن نتیجه گیری است.
"خوب، شما می آیید، راد پرسید:« تام، او به عنوان نگاه به نفت و بنزین
مخازن پر شده است، و به چرخش اولیه برای پروانه.
"در حال حاضر می کند t'ink یو آن puffickly امن هستم، *** تام؟" و مرد رنگی نگاه
عصبی در ماشین است. البته، راد.
در غیر این صورت من از شما دعوت نیست.
اما من تو را خواهم برد نه چندان دور. من فقط می خواهم به شما به آن عادت، و،
هنگامی که شما یک پرواز کرده اند، شما می خواهید را به دیگری. "
"من ابدا باور کنم، *** تام، اما تا زمانی که شما axed من،" یو "
می گویند برخی از DEM مغرور مغرور darkies های در Shopton خواهد شد tooken یک یا دو میخ
هنگامی که د مرا می بیند، vhy، من wif یو، *** تام. "
"من فکر کردم شما می توانید. در حال حاضر جای خود را در صندلی کمی بعدی
به جایی که من قصد دارم برای نشستن.
من موتور و شروع به پرش شوید. در حال حاضر نشستن کاملا هنوز هم، و هر آنچه که شما
انجام دهید، به جهش نیستند. زمین خیلی سخت است این صبح.
شب گذشته فراست وجود دارد. "
من می داند dere بود، *** تام. نه، من نمی خواهد بروید.
I - I - اوه، golly، *** تام! من حدس می زنم من نمی خواهم - به من اجازه
از بین بردن، قلب کم نور خود را رو به رشد به عنوان زمان شروع را به خود جلب کرد نزدیکتر باشد، زیرا اگر او
هواپیمای یک باله، که در آن او را به صندلی خود را گرفته بود را ترک کنید.
"نشستن هنوز هم! فریاد زد:" تام.
در آن لحظه او شروع به پروانه. موتور غرش مانند شلیک کردن اسلحه و
رگه هایی از آتش سوزی می تواند دیده می شود عکسبرداری از یک سیلندر به طرف دیگر، تا زمانی که وجود داشت
انفجار کامل از انفجارها.
سرعت پروانه افزایش یافته است به عنوان موتور گرم است.
تام فرار به صندلی خود را باز و جریان بنزین را کنترل بنزین هنوز هم بیشتر، پیشبرد جرقه
کمی.
سر و صدا افزایش یافته است. پسر بچه darted نگاه در ریشه کن کردن.
صورت مرد رنگی مثل گچ بود، و او به اشیا چنگ می زنند پرانتز درست در خود
طرف اگر چه نجات خود را وابسته به آنها.
"ثابت در حال حاضر سخن گفت:" تام با فریاد به بالای سر و صدا شنیده می شود.
"در اینجا می رویم."
پروانه در حال حرکت بود به آرامی در سراسر کشش سطح زمین که تام مورد استفاده برای
شروع airships. پروانه در حال حاضر تاری از نور است.
انفجار موتور غرش مداوم، سر و صدا از یک سیلندر بودن شد
ادغام انفجار از دیگران به سرعت است که آن را یک راکت مداوم بود.
با صدای تیز و تند، هواپیمای یک باله در سراسر زمین به ضرب گلوله کشته شده است.
سپس، با یک حرکت سریع، تام کج هواپیماهای بلند کردن، و به آرامی به عنوان یک
پرنده به سمت بالا بر روی یک شیب تا و دستگاه کوچک نصب شده است، از آمدن به سطح در حدود دو
صد متر بالاتر از زمین، تام آن فرستاده شده بیش از سقف خانه اش میماند.
"چگونه این راد" او گریه. "آیا بزرگ است؟"
"- آن - استروژن - فرز-RRR!
It's - توانا و حساس است، *** تام - کلمه DAT را د - suah توانا حساس هستم "!
تام سویفت خندید و افزایش سرعت.
پروانه به جلو مانند برخی از مرغ مگس خوار در مورد darted خود را بر راه اندازی
گل، و، در واقع، انقلاب از پروانه بر خلاف ارتعاشات نبود
بال که موجودی کوچک موجود شگفت انگیزی است.
"در حال حاضر برای برخی از تاب در بطری بازکن!" گریه مخترع جوان.
"در اینجا می رویم، راد!
که با او شروع به یک سری از تحولات پیچیده، ساخت چهره های هشت،
مارپیچی ها، منحنی ها، نرخهای پایین اقدام ناگهانی و نوسانات بلند.
این شاهکار را در دست زدن به هواپیمای یک باله بود، اما ریشه کن کردن قم، به عنوان او نشسته crouched
در صندلی، اشیا چنگ می زنند uprights تا زمانی که دست خود را ached، در هیچ شرایط به
قدردانی آن است.
به تدریج، با این حال، به عنوان او را دیدم که پیشه وری در هوا باقی مانده و نشان نداد
نشانه هایی از افتادن، ترس از مرد رنگی او را ترک کرد.
او نشسته مستقیم.
"آیا شما آن را دوست دارم، راد؟ گریه:" تام. این بار جواب آمد با بیش
تصمیم گیری. "این suah هستم بزرگ، *** تام!
I'm - 'T' beginnin I'm آن را دوست دارم.
فریاد! من حدس می زنم من می خواهم آن را انجام می دهید!
حال اگر برخی از DEM *** های مغرور می تواند من را ببینید - "
"آنها می خواهم فکر می کنم شما در گیر شدند. بکند، راد؟
در هوا گیر کرده! "" حق DAT، *** تام.
ولز ولز من suah در هوا د گیر کرده! ولز ولز "
تام در این زمان دستگاه هدایت کرده بود به دور از روستا، و آنها پرواز
بیش از زمینه ها، برخی از راه دور از خانه اش است.
مرد رنگی شروع به لذت بردن از تجربه اش بسیار است.
ناگهان، فقط به عنوان تام بود که در تلاش برای به دست آوردن سرعت کمی بیشتر از موتور،
ماشین متوقف شد.
توقف راکت تقریبا به عنوان شگفت انگیز بود، به عنوان یک انفجار بلند
بوده است. "فقط شانس من گریه:" تام.
"چه ماده د؟" پرسید: ریشه کن کردن، هیجان و نگرانی است.
مخترع جوان "،" پاسخ: موتور متوقف شده است.
"" توسط golly، ما در حال افتادن! "مرد رنگی را فریاد زد.
به طور طبیعی، با توقف از پروانه بود، بیشتر مستقیم،
حرکت رو به جلو به هواپیمای یک باله، و پس از قانون طبیعت، از آن شروع به
رها به سمت زمین در یک شیب.
"ما سقوط است! ما کشته می شود! "فریاد زد سیاه پوست است.
"این حق من فقط جلد هواپیما به زمین" را مطرح کردند. تام، آرامش است.
"من اغلب از آن انجام می شود قبل، بالاتر از این است.
بنشیند، راد، من volplaning بازگشت به زمین است. "
"" من می گردم پرش به د زمین، DAT چیزی است که من انجام دهید.
من نمیرم 'T' صبر کنید تا من می افتد، هیچ SAH
من gwine T انجام هیچ یک OB DAT توپ بازی اون صحبت OB، *** سویفت.
این در بازی با توپ یو هیچ زمان t زندگی در خطر هستم.
پرش I'se gwine T 'است. "
بنشیند! "گریه تام، مرد رنگی بود تا بهار از صندلی خود را.
"هیچ خطری وجود دارد! من هر چیزی در مورد بازی توپ می گویند.
من گفتم: من می خواهم جلد هواپیما بازگشت به زمین.
ما آنجا خواهد بود به زودی. من شما را پایین امن است.
بنشیند، راد! "او به طوری صادقانه صحبت می کرد که ترس از او
مسافر رنگی فرو نشستن است.
با یک حرکت سریع تام انداخت تا هواپیما سر، برای بررسی رفت و برگشت رو به پایین است.
پروانه ای به جلو بر روی یک شیب تدریجی به ضرب گلوله کشته است.
تکرار این حرکت چندین بار، مخترع جوان، ماشین خود را در نهایت به ارمغان آورد
در فاصله کوتاه از زمین، و نیز، بطور قابل توجهی نزدیکتر خود را
صفحه نخست.
"من تعجب می کنم اگر ما می توانیم آن را؟" او زمزمه، اندازه گیری فاصله با چشم خود.
من فکر می کنم. من او را تا ساقه کمی و سپس اجازه دهید او را
در پایین بر روی یک شیب طولانی.
سپس، با یکی دیگر از شیب رو به بالا، من باید آن را به واکشی. "
هواپیمای یک باله به سمت بالا کج. از بین بردن فریاد ترور را داد.
در یک نگاه از تام مقطر شد.
یک بار دیگر دستگاه هوا glided رو به جلو است. سپس یکی دیگر از شیب طولانی، دیگر به سمت بالا آمد
سر خوردن و پروانه آمد به آرامی به زمین تقریبا از کجا نقطه بسیار آن را به حال
پرواز به سمت بالا دقیقه چند قبل از.
از بین بردن یک بهار دیوانه از صندلی خود را داد، تقریبا قبل از چرخ دوچرخه بود
گردان متوقف شد، به عنوان تام ماجرا ترمز بر روی زمین است.
اینجا، جایی که می خواهید، راد؟ "گریه پسر بچه.
: "Whar من میشه؟ I'se میشه 'T' اگر بومرنگ قاطر ماه هستم
امن است.
او د تنها OB نوع بالون از من می خواهد arter قطع است! "و مرد رنگ ناپدید شد
به کلبه از کجا آمد با صدای بلند "هی بلند!
"اوه، اوه!
یک دقیقه صبر کنید، راد. من به زودی خواهید موتور را ثابت، و ما رو تو
به یکی دیگر را امتحان کنید. من شما را به آقای عزیز دامون با من است. "
نه، SAH، *** تام.
یو airships "راگون قطع در هر ماه گرفتن نیست.
قاطر ماه به اندازه کافی خوب FO من! "فریاد زد: ریشه کن کردن از بندر امن
قاطر پایدار است.
تام خندید، و تبدیل به بازرسی موتور.
همانطور که او به دنبال آن بیش از، برای قرار دادن مشکل، درب خانه را باز کرد و
لذت بخش رو زن پا.
"اوه، تام،" او نامیده می شود. "من برای شما نگاه کرد یک لحظه پیش، و شما
اینجا نیست!
"نه، خانم Baggert،" تام پاسخ داد، تکان دادن دست خود را در تبریک برای خانه دار، "راد
و من فقط برگشتم - کاملا به طور ناگهانی - زودتر از ما انتظار می رود.
چرا؟ آیا من می خواهید؟ "
"نامه Here'sa که برای شما آمد، او رفت.
تام گچ بری باز کردن پاکت، و به سرعت در حال اسکن محتویات نامه رسمی.
"سلام!" او انزال 1/2 با صدای بلند.
از ABERCROMBIE آبه، که خیش را ملاقات کردم زمانی که ما پس از الماس سازان!
او می گوید: او در راه است شرق خود را آماده شروع به تلاش برای آلاسکا
دره از طلا، در غارهای یخ.
من تقریبا به فراموشی سپرده بود که وعده داده شده را به تلاش در بالون بزرگ است.
وی پرسید: چگونه این نامه آمده بود، Baggert خانم؟ "
"با پست سفارشی.
رسول آن را آورده که چند دقیقه پیش.
"سپس ما ممکن است آبه هر روز را در حال حاضر است.
گمان می کنم بهتر است به دنبال بیش از ابر سرخ اگر آن را در شکل برای سفر به
مناطق قطب شمال است. "
توجه تام را برای لحظه ای، هواپیمای یک باله کوچک خود و حافظه خود را خاموش گرفته شد
رفت و برگشت به صحنه های عجیب و غریب که در آن او و دوستان او به تازگی بازی کرده بود و بخشی،
در جستجو برای غار الماس سازندگان در کوهستان شبح.
او به یاد آورد وعده او به معدنچی پیر ساخته شده بود.
"من تعجب می کنم اگر او انتظار دارد ما را به آلاسکا با آمدن زمستان را شروع کنم؟ فکر:" تام.
شباهت او به طور ناگهانی توسط ورودی قطع شد به داخل حیاط، اطراف
هواپیما، از یک پسر بچه در مورد سن خود را ریخته است.
"سلام، ند نیوتن!" به نام تام، صمیمانه. "سلام، به خودتان،" در پاسخ ند.
"من یک روز مرخصی از بانک کردم، و من فکر کردم من می خواهم آمد و شما را ببینید.
بگو، شنیده اید آخرین؟
"نه. آن چیست؟ "" اندی Foger در حال ساخت یک بالون است. "
"اندی Foger ساخت بالون؟" "بله، او می گوید: از آن شما خواهد شکست."
"پیف!
این،؟ خوب، اندی را می توانند انجام دهند به عنوان بخواهد تا زمانی که
او من را خسته نکنید. من خواهد بود در اینجا بسیار طولانی،
به هر حال. "
"چرا که نه، تام؟" "از آنجا که من به زودی برای دور شروع
شمال در یک تلاش عجیب و غریب. در آلونکها، و من به شما بگویم
در مورد آن.
ما قصد داریم به منظور تلاش برای دره طلا برای قرار دادن، و من حدس می زنم اندی Foger به دنبال خواهد داشت
من وجود دارد، حتی اگر او کارش را ساخت بالون است. "
تام و رفیق بودن خود را نسبت به آلونکها آغاز شده، مخترع جوان هنوز برگزاری این نامه
که قرار بود بازی مهمی را در زندگی خود را در عرض چند ماه آینده.
و بود او فقط آن را شناخته شده، ساخت بالون اندی Foger را به مقصد
سرشار از خطر زیادی برای قهرمان ما است.