Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل هفدهم
من وجود دارد اما سه یا چهار خانه های قدیمی در
ارتفاعات گل ، و در ارتفاعات گل خانه ای قدیمی که قبل از ساخته شده است
1880 بوده است.
بزرگترین این اقامت Eathorne ویلیام واشنگتن ، رئيس جمهور از
اولین بانک دولتی.
عمارت Eathorne حفظ حافظه "بخش های خوب" از اوج آنها به عنوان
به نظر می رسد از 1860 به 1900.
این عظمت آجر قرمز با lintels ماسه سنگ خاکستری و سقف از تخته سنگ در
دوره های قرمز ، سبز ، زرد و سوء هاضمه را.
دو برج کم خونی ، یکی مسقف با مس ، تاج گذاری دیگر با وجود دارد
سرخس castiron.
ایوان مانند آرامگاه باز ؛ آن است که توسط ستون گرانیتی چمباتمه زدن در بالا پشتیبانی
که آویزان آبشار های یخ زده از آجر است. در یک طرف از خانه است که رنگ آمیزی بزرگ
پنجره شیشه ای در شکل میکروسکوپی (keyhole surgery).
اما خانه دارای یک اثر طنز آمیز نیست.
مظهر کرامت سنگین از آن سرمایه داران ویکتوریا که حکومت
نسل بین پیشگامان و سرزنده و بشاش "خرید و فروش ، مهندسین" و ایجاد یک
الیگارشی غم انگیز با به دست آوردن کنترل از بانک ها ، کارخانه های تولید ، زمین ، خطوط راه آهن ، معادن.
از Zeniths ده متناقض که با هم را تشکیل می دهند درست و
اوج کامل ، هیچ کدام چنان قدرتمند و پایدار و در عین حال هیچ کدام تا ناآشنا
شهروندان به عنوان کوچک ، هنوز هم ، خشک ، مودب ،
اوج بی رحمانه Eathornes ویلیام ؛ و برای آن سلسله مراتب کوچک دیگر Zeniths
ناخواسته کار و نبود می میرند.
بسیاری از قلعه tetrarchs کج خلق ویکتوریا از بین رفته یا فاسد به
سوار شدن به خانه ، اما عمارت Eathorne فضیلت و دور باقی می ماند ، یادآور از
لندن ، بازگشت خلیج ، Rittenhouse میدان.
در مراحل سنگ مرمر آن پاک روزانه ، بشقاب برنج reverently جلا ، و
پرده های توری را به عنوان رسمی و خشک بودن و برتر به عنوان ویلیام واشنگتن Eathorne خود است.
با هیبت خاصی بابیت و رفیق بودن Frink در Eathorne برای یک جلسه نامیده می شود
«هفته | مدرسه کمیته مشورتی با سکون مضطرب آنها به دنبال یک اونیفورم پوش
خدمتکار از طریق catacombs از پذیرش ، اتاق به کتابخانه.
مثل آن بود که این پدیده ها کتابخانه از یک بانکدار جامد قدیمی به عنوان طرف Eathorne.
سبیل سبیل چخماقی بانکدار جامد قدیمی شد.
این کتاب بسیاری از آنها مجموعه های استاندارد ، با لمس درست و سنتی
کم آبی ، طلا کم نور ، و گوساله ، پوست براق است.
آتش بود دقیقا درست و سنتی ، از آتش های کوچک ، آرام ، و مداوم ،
منعکس شده توسط آتش جلا ، چدن.
میز بلوط تاریک و قدیمی و در مجموع بی عیب و نقص بود و صندلی بودند به آرامی
خودخواهانهای.
سوالات Eathorne به عنوان healths خانم بابیت ، بابیت دوشیزه ، و از سوی دیگر
کودکان آرام پدری بودند ، اما بابیت به حال چیزی که با آن به او پاسخ.
این خارج از نزاکت بود به استفاده از "چگونه در ترفندهای ، جوراب اوله؟" فکر می کنم که احساس خشنودی کند
Gunch Vergil و Frink و هوارد Littlefield -- مردانی که تا کنون به نظر می رسید
موفق و مقرون به ادب.
بابیت و Frink شنبه مودبانه ، و مودبانه Eathorne مشاهده ، باز او
لب های نازک به اندازه کافی گسترده برای اخراج کلمات ، آقایان ، قبل از ما شروع ما
کنفرانس -- شما ممکن است احساس سرما در
از آمدن به اینجا -- خیلی خوب شما را به نجات پیر مرد سفر -- باید ما شاید
toddy ویسکی؟ "
بنابراین به خوبی آموزش دیده در همه مکالمه است که befits همکار خوب است که بابیت بود
او تقریبا خود را با "به جای ایجاد مشکل خوار شده ، و همیشه' providin
هر ماموران اجرای مخفی وجود ندارد
در زباله - سبد -- "کلمات خفگی در گلو او فوت کردند.
او در اطاعت متلاطم متمایل. هم رفیق بودن Frink.
Eathorne رنگ برای خدمتکار.
بابیت مدرن و لوکس به حال هر حلقه یکی برای بنده در دیده می شود هرگز
خانه خصوصی ، به جز در هنگام غذا خوردن.
خود ، در هتل ها ، زنگ پسران پله بود ، اما در خانه شما را ماتیلدا درد نکنه
احساسات ، شما را در سالن رفت و برای او فریاد زد.
نه به او بود ، زیرا ممنوعیت ، شناخته شده هر یک به گاه به گاه در مورد نوشیدن.
فوق العاده صرفا به جرعه toddy او و نه گریه ، "آه ، maaaaan ، این بازدید
من سمت راست جایی که من زندگی می کنند! "
و همیشه ، با شور و شعف از عظمت جوانان جلسه ، او شگفت زده "که
کمی فازی چهره وجود دارد ، به همین دلیل ، او می تواند به من و یا به آن شکستن من!
اگر او به بانکدار من گفت به وام من تماس بگیرید --
Gosh! که اب دزدک چهارم به اندازه!
و به دنبال او تا به حال یک بیت بزور وادار کردن به او ندارند!
من تعجب می کنم -- آیا ما بوستر پرتاب بیش از حد متناسب های بسیاری در مورد PEP "؟
از این فکر او shuddered دور ، و گوش devoutly به ایده های Eathorne
پیشرفت مکتب یکشنبه ، که بسیار روشن و خیلی بد بودند.
Diffidently بابیت پیشنهادات خود را برشمرد :
"من فکر می کنم اگر شما تجزیه و تحلیل نیازهای مدرسه ، در واقع ، رفتن و درست در آن را که اگر آن را
مشکل merchandizing بود ، البته نیاز به یک پایه و اساسی رشد است.
فرض ما همه موافقت کردند ما راضی نمی شود تا ما ساخت بزرگترین رفو
مدرسه یکشنبه در کل دولت ، بنابراین پروتستان جاده چتم نمی خواهد به
هر چیزی را خاموش کسی.
در حال حاضر در مورد jazzing تا مبارزات انتخاباتی برای چشم انداز : آنها قبلا استفاده می شود رقابت
تیم و جوایز به بچه ها که در اکثر اعضای را داده است.
و آنها یک اشتباه وجود دارد : جوایز بسیاری از folderols و doodads مانند
کتاب شعر و Testaments مصور ، به جای چیزی یک بچه واقعی زندگی می کنند
می خواهید برای کار ، مانند پول نقد واقعی است یا سرعت سنج برای چرخه موتور خود را به.
البته گمان می کنم آن را همه خوب و شیک پوش برای نشان دادن درس با این تزئین شده
کتاب علائم و نقشه ها تخته سیاه و غیره ، اما زمانی که آن پایین می آید به واقعی او
hustling ، بیرون و ضربت زنی تا
مشتریان -- و یا اعضای ، منظورم این است ، چرا ، شما به آن ارزش در حالی که یک شخص را.
"در حال حاضر ، من می خواهم به پیشنهاد دو مانع از : اول ، تقسیم مدرسه یکشنبه به چهار ارتش ،
این بستگی به سن است.
همه می شود و رتبه نظامی در ارتش خود را با توجه به چگونه بسیاری از اعضای او
به ارمغان می آورد ، و duffers که دراز کشیدن بر ما و آورد در هر گونه ، آنها باقی می ماند
افراد.
کشیش و رتبه سرپرست به عنوان ژنرال.
و همه به سلام های نظامی و تمام بقیه که آشغال ، درست مثل
ارتش منظم ، را به 'EM احساس می کنید ارزش آن را دارد در حالی که به دریافت رتبه.
"سپس ، دوم : البته مدرسه کمیته تبلیغات خود را دارد ، اما ، پروردگار ، هیچ کس
تا کنون واقعا خوب کار می کند -- هیچ کس به خوبی کار می کند فقط برای عشق به آن است.
کاری که به انجام عملی و به روز می شود ، و استخدام واقعی پرداخت می شود عامل مطبوعاتی
یکشنبه مدرسه برخی از هموطنان روزنامه که می تواند بخشی از وقت خود را به من بدهید. "
"مطمئنا ، شما شرط می بندم!" رفیق بودن Frink گفت.
"فکر می کنم از بیت خوب آبدار او می تواند در دریافت کنید!"
بابیت جمعیت.
"نه تنها بزرگ ، برجسته ، حقایق ، حیاتی با چه سرعتی در مدرسه یکشنبه -- و
جمع آوری -- در حال رشد است ، اما بسیاری از شایعات طنز و شوخی : درباره چگونه برخی از
پرحرف را در تعهد خود افتاد برای گرفتن جدید
اعضای ، و یا هم کلاس مقدس ترینیتی دختران خوب به حال در آنها
wieniewurst حزب.
و در سمت ، اگر او تا به حال هم ، رسانه های عامل ممکن است حتی این درس ها افزایش
خود -- انجام تبلیغات کمی برای همه مدارس یکشنبه در شهر ، در واقع.
بدون استفاده بودن hoggish نسبت به بقیه 'EM ، ما می توانیم برآمدگی بر روی' EM
عضویت.
Frinstance ، او ممکن است مقالات را برای به دست آوردن -- البته من آموزش ادبی
مانند Frink در اینجا ، و من فقط حدس زدن قطعه باید نوشته شود ، اما در
frinstance ، فرض کنید درس هفته
در مورد یعقوب ؛ خوب ، مطبوعات عامل ممکن است در چیزی که جریمه دریافت کنید
اخلاقی ، و در عین حال با تیتر ترفند است که می خواهم مردمی آن را به عنوان خوانده شده -- می گویند مانند : احمق جیک
پیر مرد ؛ را والنتاین با دختر و پشتوانه است.
ببینید که چگونه منظور من؟ که می خواهم علاقه خود را دریافت کنید!
در حال حاضر ، البته ، آقای Eathorne ، شما محافظه کار ، و شاید شما احساس می کنید این
مانع از undignified می شود ، اما صادقانه ، من معتقدم که آنها می خواهم آورد خانه بیکن است. "
Eathorne دست خود را بر روی شکم خود را راحت کمی تا خورده و مانند purred
بیدمشک سن :
"من می گویم ، برای اولین بار ، که من آن را بسیار توسط تحلیل شما از خوشحال
وضعیت ، آقای بابیت.
همانطور که شما گمان کنید ، لازم است در سمت من می شود محافظه کار ، و شاید
یک استاندارد خاصی از کرامت تلاش برای حفظ کنید.
با این وجود من فکر می کنم شما مرا تا حدی مترقی.
در بانک ما ، به عنوان مثال ، من امیدوارم که من ممکن است بگویند که ما به عنوان مدرن روش
تبلیغ و تبلیغات را به عنوان هر یک در شهر.
بله ، من علاقه داشتن به شما ما oldsters کاملا آگاه از تغییر ارزش های معنوی
از سن. بله ، آه بله.
و به این ترتیب ، در واقع ، آن را به من را خوشنود می شود قادر به گفتن نیست که هر چند من شخصا ممکن است
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان sterner از دوران قبل از آن را ترجیح می دهند -- "
بابیت در نهایت جمع شده بودند که Eathorne حاضر بود.
رفیق بودن Frink پیشنهادی را به عنوان پاره وقت مطبوعاتی عامل یک کنت Escott ، خبرنگار در
مدافع بار.
آنها در کمال مودت و helpfulness مسیحی تقسیم می شود.
بابیت بود خانه درایو ، اما به سوی مرکز این شهر.
او آرزو به خود می شود و شادی کردن بیش از زیبایی از صمیمیت با ویلیام
واشنگتن Eathorne.
II شب برف blanched زنگ
چراغ های پیاده رو و مشتاق. چراغ بزرگ طلایی از واگن برقی ، اتومبیل کشویی
در امتداد برف بسته بندی شده از وسط خیابان.
چراغ های سنگین از خانه های کوچک. تابش خیره کننده آروغ زدن از دور ریخته گری ،
پاک کردن از ستاره ها لبه های تیز.
چراغ از فروشگاه های مواد مخدر محله ای که دوستان gossiped ، خوب ، خوشحال پس از
کار روز.
چراغ سبز از ایستگاه پلیس ، و درخشندگی سبزتر در برف ، درام
چراغهای جلو یک گشت واگن -- ضرب و شتم گونگ مانند یک قلب وحشت زده ، سوزان
کریستال خیابان درخشان ، راننده نمی
راننده اما یک پلیس در لباس افتخار ، یکی دیگر از پلیس شدیدا در آویزان
گام در پشت و گوشه ای از زندانی است.
قاتل ، سارق ، coiner هوشمندانه به دام افتاده؟
کلیسای عظیم graystone با نوک تیز شدن سفت و سخت ؛ کم نور نور در سرو ، و
droning شاد از گروه کر ، عمل.
لرزش سبز بخار جیوه نور از زیر شیروانی قرار دادن عکس قلم زن.
سپس چراغ storming از پایین شهر ، اتومبیل های پارک شده با دم یاقوت و چراغ ؛ سفید
ورودی قوسی به سینما ، مثل دهان سرد از غارهای زمستان ؛ الکتریکی
نشانه ها -- serpents و مردان رقص کمی از
آتش. سایهدار فیلم : صورتی و موسیقی جاز قرمز مایل به زرد در ارزان رقص پله تا سالن ؛
چراغ از رستوران های چینی ، فانوس با - شکوفه های گیلاس و با رنگ
pagodas ، آویزان در برابر دیوارها طلا براق و سیاه و سفید.
لامپ های کوچک کثیف در lunchrooms های کوچک متعفن است.
خرید هوشمند منطقه ، با نور غنی و آرام بر روی آویز کریستال و پوشاک از پوست خزدار
و سطوح خوشخو از چوب جلا در مخملی آویزان پنجره ساکت.
بالاتر از خیابان ، حلق آویز در تاریکی ، پنجره مربع غیر منتظره
دفتر که در آن برخی از اواخر کار بود ، به دلیل ناشناخته و تحریک کننده است.
مرد جا افتاده در ورشکستگی ، یک پسر بلند پروازانه ، نفت مرد ناگهان تبدیل به ثروتمند؟
هوا بسیار زیرکانه بود ، برف عمیق در کوچه ها uncleared ، و فراتر از شهر ،
بابیت می دانستند ، در دامنه کوه از برف رانش در میان بلوط زمستانی بودند و انحنا یخ
مسحور رودخانه.
او ، شهر خود را با تعجب پرشور دوست داشتند. او خستگی انباشته شده را از دست داد
کسب و کار -- فصاحت و بلاغت نگران و متمایل به توسعه ؛ او احساس جوان و بالقوه است.
او بلند پروازانه بود.
بود ، به اندازه کافی به Gunch Vergil ، جونز Orville نیست.
شماره "آنها همراهان قلدر ، به سادگی دوست داشتنی است ، اما
آنها هیچ نکته بینی نیست. "
نه ، او رفتن به Eathorne ظرافت دقیق ، بطور سرد قدرتمند است.
"این مسائل است. شلاق زدن در میت مخملی.
اجازه نمی دهد کسی دریافت تازه با شما.
گرفتن بی دقتی در مورد طرز بیان من است. زبان عامیانه.
محاوره ای. برش آن.
من برای اولین بار نرخ در فصاحت و بلاغت در کالج بود.
تم ها -- به هر حال ، بد نیست. اگر بیش از حد از این hooptedoodle و خوب
چیزهای همکار. I -- چرا من نمی سازماندهی یک حساب بانکی از خود من
بعضی از روز؟
تد من موفق! "او سوار با خوشحالی به خانه ، و خانم بابیت
او ویلیام واشنگتن Eathorne شد ، اما او به آن توجهی نمی.
III Escott کنت جوان ، خبرنگار در
مدافع برابر مطبوعات عامل جاده پروتستان شنبه چتم منصوب شد
مدرسه.
او شش ساعت در هفته به آن. او حداقل به شش ساعت پرداخت شد
در هفته است.
در همین سال او در مطبوعات و روزنامه بود و او (رسمی) به نام به عنوان یک
مطبوعاتی عامل.
او تهیه چکه از ریشخند کننده اقلام مورد همسایگی و کتاب مقدس ، در حدود
کلاس suppers ، با نشاط اما آموزشی ، و ارزش نماز عمر را در رسیدن به
موفقیت مالی.
مدرسه یکشنبه به تصویب رسید سیستم بابیت از صفوف نظامی.
سریع شده توسط این رفع خستگی معنوی است ، آن را به حال رونق است.
اما تبدیل شدن به بزرگترین مدرسه در اوج -- کلیسای متدیست مرکزی نگه داشته
و جلوتر از آن را با روش های که دکتر به عنوان "ناعادلانه ، undignified ، سازمان ملل ، گل درو
آمریکا ، ungentlemanly و غیر مسیحی "--
اما آن را از مکان چهارم به دوم صعود و شادی در بهشت وجود دارد ، و یا در
دست کم در آن بخش از آسمان موجود در قلمرو کشیش بخش دکتر درو ، در حالی که بابیت
ستایش بسیار و تنهایی خوب داشتند.
او درجه سرهنگ را در هیات عمومی از مدرسه دریافت کرده بود.
او plumply توسط سلام های نظامی بود در کوچه و خیابان از پسران ناشناخته کوچک ؛ گوش او
از طریق شنیدن خود را به وجد گلچهره tickled به نام "سرهنگ" و اگر او نبود
حضور در مدرسه یکشنبه تنها به این ترتیب
شکوه ، قطعا در مورد آن فکر تمام راه وجود دارد.
او به خصوص دلپذیر به مطبوعات عامل ، کنت Escott و او را به ناهار
در باشگاه ورزشی و او را در خانه برای شام بود.
مانند بسیاری از مردان پر افاده که علوفه جوان در مورد شهرستانها در قناعت آشکار
و که ابراز بدبینی خود را در زبان عامیانه خود خواهی ، Escott خجالتی بود و
تنهایی کند.
چهره قحطی زده زیرک او گسترده تر با شادی در شام ، و او کمربندش را بست : "هی
whillikins ، خانم بابیت ، اگر شما می دانستید چقدر خوب آن را به خانه می خورد دوباره! "
Escott و ورونا دوست یکدیگر است.
تمام شب آنها صحبت در مورد ایده ها. "آنها کشف کردند که آنها رادیکال بودند.
درست است ، آنها در مورد آن معقول بودند.
آنها توافق کردند که همه کمونیستها جنایتکاران شدند ؛ که این رایگان vers تامی
پوسیدگی و در حالی که باید به خلع سلاح جهانی ، البته بزرگ وجود دارد
بریتانیا و ایالات متحده باید در
به نمایندگی از ملت مظلوم کوچک ، حفظ نیروی دریایی برابر با تناژ از همه بقیه
از جهان است.
اما آنها آنقدر انقلابی است که آنها پیش بینی (تحریک بابیت) که
روزی وجود داشته باشد یک شخص ثالث که مشکل به جمهوریخواهان بدهد و
دموکرات ها هستند.
Escott دست با بابیت سه بار تکان داد ، در فراق.
بابیت ذکر شده علاقه شدید خود را برای Eathorne است.
در عرض یک هفته ، سه روزنامه ارائه حساب های کارگر استرلینگ بابیت
مذهب ، و همه آنها tactfully ذکر ویلیام Eathorne واشنگتن به عنوان
همدست خود را.
هیچ چیز بابیت آورده بود آنقدرها اعتبار زیادی در الک ، باشگاه ورزشی ، و
بوستر '.
دوستان او همیشه او را در فصاحت و بلاغت خود را تبریک گفت ، اما در ستایش خود را شک و تردید بود ،
حتی در سخنرانی های تبلیغاتی شهر دارای سعه نظر چیزی وجود دارد و
تکمقدار مانند سرودن شعر است.
اما در حال حاضر Orville جونز در سراسر اتاق ناهار خوری ورزشی فریاد زد ، "در اینجا جدید
مدیر بانک حالت اول! "
استیفن گراور Butterbaugh برجسته ، عمده فروش عرضه لوله کش "، chuckled ،" تعجب
شما با مردمی مشترک را ترکیب کنید ، پس از برگزاری دست Eathorne! "
و امیل Wengert ، طلا و جواهر ، در آخرین مایل به بحث در مورد خرید خانه در
Dorchester.
IV وقتی کمپین مدرسه یکشنبه بود
به پایان رسید ، بابیت پیشنهاد به کنت Escott ، "بگو ، چگونه در مورد انجام یک کمی
تقویت برای توضیحات درو شخصا؟ "
Escott grinned. "DOC به شما اعتماد برای انجام یک کمی تقویت
برای خود ، آقای بابیت!
سختی وجود دارد در هفته می رود بدون او زنگ کاغذ می گویند اگر ما خواهید تعقیب
یک خبرنگار تا مطالعه خود ، او ما را در بر داستان در مورد خطبه متورم او اجازه
رفتن به موعظه در شرارت های کوتاه
دامن ، و یا نگارش کتب پنجگانه عهد عتیق است.
آیا شما نگران او.
فقط یک تبلیغ بهتر ، روی دکمه زیر کلیک در شهر وجود دارد ، و در این دورا گیبسون تاکر
اجرا می شود که رفاه کودکان و لیگ آمریکایی ، و تنها دلیل
او درو مورد ضرب و شتم قرار است چرا که او کردم تا چند مغز! "
"خوب ، در حال حاضر کنت ، من فکر نمی کنم شما باید به صحبت که راه را در مورد دکتر.
واعظ تا به منافع خود ، به تماشای او نمی؟
شما را به یاد داشته باشید که در کتاب مقدس در مورد -- در مورد سخت کوش در کسب و کار خداوند ، و یا
چیزی؟ "
"بسیار خوب ، من چیزی در اگر شما می خواهید من به آقای بابیت ، اما من به
صبر تا مدیر مسئول نشریه خارج از شهر ، و سپس بزور و با تهدید سردبیر شهر. "
این ترتیب آن را به تصویب که در یکشنبه مدافع بار ، تحت یک عکس از دکتر درو آمد
در earnestest خود ، با هشدار چشم ها ، فک به عنوان گرانیت ، و قفل روستایی زرق و برق دار ،
ظاهر کتیبه -- قرص خمیر چوب اعطا بیست و چهار ساعت جاودانگی :
کشیش دکتر جان Jennison درو ، MA ، کشیش جاده زیبا چتم
کلیسای پروتستان در ارتفاعات گل دوست داشتنی ، یک جادوگر روح ، برنده است.
او دارای سابقه محلی برای تبدیل است.
در طول shepherdhood خود را به طور متوسط حدود یک صد نفر در هر سال گناه خسته
اعلام حل و فصل کرده اند خود را به رهبری یک زندگی جدید پیدا کرده اند و یک بندرگاه پناه و
صلح است.
ظبرس همه چیز در کلیسای جاده چتم. سازمان های تابعه به کوک
درجه بالای کارآیی. دکتر درو است به خصوص در خوب مشتاق
آواز جماعت.
روشن سرودهای شاد هستند در هر جلسه استفاده می شود ، و خدمات ویژه ای بخوان
جذب علاقمندان به موسیقی و حرفه ای از تمام نقاط این شهر.
بر روی پلت فرم سخنرانی محبوب و همچنین در منبر دکتر درو است یک کلمه مشهور
نقاش ، و در طول دوره از سال ، او دریافت به معنای واقعی کلمه نمرات از دعوت نامه
سخنرانی در توابع متنوع اینجا و جاهای دیگر.
دکتر درو ، V بابیت اجازه دهید بدانند که او
مسئول برای این بزرگداشت است. دکتر درو به نام او را "برادر" و به لرزه در آورد
دست خود را بزرگ چند بار.
در طول جلسات کمیته مشورتی ، بابیت اشاره کرده بود که او
مفتون به دعوت Eathorne به شام ، اما Eathorne بود زمزمه : "پس خوب از شما
پیر مرد ، در حال حاضر -- تقریبا هرگز بیرون رفتن ".
مطمئنا Eathorne که کشیش خود امتناع ندارد.
بابیت گفت boyishly به درو :
"بگو ، دکتر ، در حال حاضر ایم این چیزی که بیش از قرار ، اعتصاب من آن را به عنوان کشیشان کلیسای هلند به
ضربه ای به سه نفر از ما به شام! "" قلدر!
شما شرط می بندم!
خوشحال! "گریه دکتر درو ، در manliest راه خود است.
(یک بار گفته بود برخی از او را که او مانند مرحوم روزولت رئیس جمهور امریکا صحبت کرد.)
و خدای من ، می گویند ، دکتر ، مطمئن باشید و آقای Eathorne برای آمدن.
اصرار بر آن. این محله -- من فکر می کنم او در اطراف خانه میله های بیش از حد
بسیار برای سلامتی خود. "
Eathorne آمد. این یک شام دوستانه بود.
بابیت آرامی سخن گفت از ارزش ثبات بخش و آموزشی از بانکداران به
جامعه است.
آنها بودند ، او گفت ، شبان از برابر تجارت.
برای اولین بار Eathorne رفتگان از موضوع مدارس یکشنبه ، و پرسید :
بابیت در مورد پیشرفت کسب و کار خود.
بابیت پاسخ به میزان متوسطی ، تقریبا filially. چند ماه بعد ، زمانی که او تا به حال شانس به
شرکت در معامله ترمینال شرکت کشش خیابان ، بابیت اهمیتی نمی دهند برای رفتن
به بانک خود را برای یک وام است.
شد ، بلکه از نوعی آرام معامله ، و اگر آن آمده بود ، مردم ممکن است
قابل درک باشد.
او به دوست خود آقای Eathorne رفت ، او مورد استقبال و وام به عنوان
سرمایه گذاری خصوصی ، و هر دو آنها سود خود را در ارتباط دلپذیر جدید.
پس از آن ، بابیت به کلیسا می رفتند به طور منظم ، به جز در بهار یکشنبه صبح
که به وضوح برای motoring به معنای شدند.
او به تد اعلام کرد ، "من به شما بگویم ، پسر ، هیچ خاکریز یا جان پناه قوی تر از صدا وجود دارد
محافظه کاری بیش از کلیسای انجیلی ، و هیچ جایی بهتر برای دوستانی که شما را
به شما کمک کند جایگاه بر حق خود را در جامعه نسبت به کلیسا منزل خود را به دست آورید! "