Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب دوازدهم IV
او به تاخیر انداختن و دیگر به برقراری مجدد ارتباط با چاد ، و ما فقط
دیده می شود که او به خانم Gostrey از این قصد را بر روی شنیدن از خود از این سخن گفته بود
عدم وجود مرد جوان.
این بود علاوه بر این نه تنها تضمین بنابراین با توجه به اینکه او را برانگیخت و آن نیاز بود
باعث رفتار خود را به مربع با دیگر حرفه هنوز -- انگیزه او تا به حال
به عنوان شدیدترین خود را به او در حال حاضر برای دور شدن شرح داده شده است.
اگر او را به دور به خاطر برخی از روابط درگیر در ماندن ، سرد
نگرش نسبت به آنها ممکن است در نور طولانی در نگاه موشکاف.
او باید هر دو چیز انجام دهد ؛ او باید چاد را ببینید ، اما او باید برود.
هر چه بیشتر او از سابق از این وظایف فکر بیشتر او احساس خودش را
موضوع اصرار از دومی.
آنها به طور یکسان به شدت به او حاضر به عنوان او در مقابل کافه کمی آرام به شنبه
که او در ترک entresol ماریا کاهش یافته است.
باران آن شب او با او را خراب کرده بود ، برای آن هنوز به او به عنوان اگر
شب خود را خراب شده بود -- اگر چه ممکن است نشده است به طور کامل باران.
این بود اواخر زمانی که کافه را ترک کرد ، هنوز خیلی دیر نیست ، او می تواند در هر موردی از این
استراحت مستقیم در بستر ، و او به راه رفتن دور توسط Malesherbes بلوار -- نسبتا دور
دور -- در راه خانه خود.
در حال حاضر به اندازه کافی همیشه شرایط کوچک است که در ابتدا فشرده بود
برای او بهار آنقدر بزرگ تفاوت -- حادثه از لحاظ ظاهری کمی Bilham
در بالکن troisieme عارف در
لحظه ای از اولین دیدار خود ، و اثر آن بر حس خود را از آنچه در شد و سپس
قبل از او.
او به یاد می آورد تماشا کرد ، صبر او ، و این شناخت است که از اقدام کرده بود
غریبه جوان ، که رک و پوست کنده به هوا را ایفا کرده بود و در حال حاضر او را به ارمغان آورد
بالا -- چیزهایی صاف راه را برای اولین گام خود راست.
او از آن زمان تا به حال به حال به مناسبت ، چند بار ، به تصویب خانه ای بدون رفتن ، اما او تا به حال
بدون احساس دوباره آن را به حال و سپس به او صحبت آن هرگز به تصویب رساند.
او را متوقف کوتاه به شب در آمدن به نزد آن : آن بود تا اگر آخرین روز خود را
عجیب کپی اول خود را.
آپارتمان چاد پنجره به بالکن باز بود -- یک جفت از آنها را روشن و
رقمی که آمده بودند و نگرش کمی Bilham گرفته ، شکل که
او می تواند با جرقه سیگار تکیه بر راه آهن و پایین به او نگاه کرد.
این نشان می دهیم ، با این حال هیچ ظهور دوباره از دوست جوان خود ، آن را به سرعت خودش تعریف
در تاریکی خو را به عنوان شکل بیشتر جامد چاد است ، به طوری که چاد شد
توجه که پس از او به جلو قدم بود
به خیابان و نشانه های او به راحتی درگیر شده است ؛ چاد صدا بود که
صدایی را در شب با سرعت عمل و به ظاهر با شادی از او استقبال و به نام
او تا.
که مرد جوان قابل مشاهده وجود دارد فقط در این موقعیت بوده است ، ابراز نحوی برای
Strether که به عنوان ماریا Gostrey گزارش شده بود ، او وجود ندارد و خاموش شده بود ؛
و دوست ما نفس بر روی هر جلب کرد فرود
بالابر ، که در آن ساعت ، داشتن متوقف به کار -- قبل از مفاهیم از این واقعیت است.
او به مدت یک هفته بوده است به شدت دور ، دور از راه دور و تنها ، اما او بیشتر
بازگشت از هر زمان دیگری ، و نگرش است که در آن Strether او را شگفت زده بود چیزی بود
بیشتر از یک بازگشت -- آن را به وضوح تسلیم آگاهانه.
او وارد بود ، اما یک ساعت قبل از ، از لندن ، از لوسرن ، از Homburg ، از هیچ
توجه به جایی که -- هر چند فانتزی بازدید کننده ، بر روی راه پله ، دوست داشت آن را پر و
پس از حمام ، بحث با باپتیست و
شام از نور سرد چیز هوشمندانه فرانسه ، که یک نفر می تواند بقایای وجود دارد را ببینید
دایره لامپ ، زیبا و فوق العاده پاریس ، او را به هوا آمده بود دوباره
برای دود ، در لحظه ای از اشغال شده بود
رویکرد Strether در آنچه که ممکن است گرفتن نو زندگی خود نامیده شده است.
زندگی او ، زندگی او -- Strether نو متوقف شد ، در آخرین پرواز ، در این فینال و نه
احساس تنگی نفس زندگی چاد با فرستاده مادر چاد انجام شد.
بود او را کشیدن ، در ساعت های عجیب و غریب ، تا راه پله از ثروتمندان ، مثل آن بود نگه داشتن
او را از تخت در پایان روز طولانی گرم ، آن را فراتر از به رسمیت شناختن تبدیل شد
ساده ، ظریف ، به راحتی یکنواخت چیز
که anciently با او برای یک عمر خود را به حال گذشت.
چرا باید او را به آن نگرانی از این که چاد در عمل دلپذیر از غنی شود
سیگار در بالکن ، supping در سالاد ، احساس شرایط خاص خود agreeably
تصریح و خود را ، پیدا کردن اطمینان در مقایسه و تضاد؟
هیچ پاسخ به چنین سوال وجود دارد اما که او هنوز هم عملا متعهد است -- او
حال شاید هنوز خیلی از آن شناخته شده است.
او را به احساس قدیمی ، و او خود راه آهن بلیط بخرم؟ -- احساس ، بدون شک ، مسن تر --
روز بعد ، اما او در عین حال آمده بودند تا چهار پرواز ، شمارش entresol ، در
نیمه شب و بدون آسانسور ، برای زندگی چاد است.
مرد جوان او را در این زمان ، شنوایی ، و با باپتیست فرستاده شده به استراحت ، در حال حاضر
در درب ، به طوری که Strether قبل از او در دید کامل تا به حال علت است که در آن
او بود زحمتکش و حتی با troisieme نسبتا به دست آورده ، نفس نفس کمی.
چاد به او ارائه شده ، مثل همیشه ، استقبال که در آن صمیمی و رسمی است -- که تا کنون به عنوان
رسمی احترام بود -- سخاوتمندانه با یکدیگر ملاقات کردند و پس از او امید است که بیان کرده بود
او اجازه دهید او را کرد تا برای او شب
Strether در اختیار داشتن کامل از کلید ، به عنوان آن می توانسته اند نامیده می شود ، به چه حال
به تازگی اتفاق افتاده است.
اگر او فقط از خود تا به حال فکر قدیمی چاد در نزد او بود به فکر او را به عنوان
قدیمی تر : او می خواست او را تا شب فقط به خاطر اینکه او باستانی و
خسته است.
آن می تواند گفت که مستاجر از این محله به او خوب بود ، مستاجر ،
اگر او در واقع ممکن است در حال حاضر او را نگه دارید ، احتمالا به کار می کند هنوز هم بیشتر آماده شد
کاملا.
دوست ما بود در واقع این تصور که با حداقل تشویق چاد
پیشنهاد به او نگه داشتن به طور نامحدود ، تصور در پاها که یکی از
امکانات خود نظر می رسید به نشستن.
مادام د Vionnet او را به ماندن آرزو بود -- پس چرا من که نه با خوشحالی مناسب؟
او می توانست خود را برای استراحت از روز خود را در میزبان جوان خود را مخصوص D' AMI تقدیس
و رسم این روزها با هزینه میزبان جوان خود می تواند کمیاب وجود داشته باشد بیشتر
بیان منطقی از لقاء او منتقل شده است ناچار بود تا از است.
به معنای واقعی کلمه وجود دارد یک دقیقه -- عجیب و غریب به اندازه کافی بود -- که در طی آن او را درک
ایده را که به او بازیگری ، به عنوان او تنها می تواند عمل کند ، او سازگار نبود.
نشانه آن است که نیروهای به درون او به حال اطاعت واقعا آویزان با هم خواهد بود که --
در به طور پیش فرض همواره یکی دیگر از حرفه ای -- او باید علت خوب با نصب ترویج
سپاه پاسداران در آن.
این چیزها ، در طول دقیقه اول خود را ، آمد و رفت ، اما آنها بعد از همه بودند
عملا از دور انداخته در اولین فرصت او ماموریت خود را ذکر کرده بود.
او برای گفتن خداحافظی آمده بودند -- که تنها بخشی بود ، به طوری که از لحظه چاد
وداع او را پذیرفت سوال از تاکید ایده آل تر داد راه را برای
چیز دیگری.
او با بقیه کسب و کار خود را به پیش ببرد. "شما یک حیوان ، شما می دانید -- you'll شود
به جرم رسوایی تاریخ و زمان آخرین -- اگر شما تا کنون او را رها کردن ".
و این ، در ساعت موقر زبان آمده ، زبان آمده در محل که پر از او بود
نفوذ ، بقیه از کسب و کار او بود و زمانی که یک بار از او شنیده بود خود را به آن می گویند
او احساس است که پیام خود را به حال قبل از هرگز صحبت شده است.
این قرار داده شده تماس حضور خود را فورا بر روی زمین جامد ، و اثر آن بود
را قادر می سازد او را کاملا با آنچه که ما به نام کلید بازی.
چاد نشان داد هیچ سایه ای از خجالت ، اما به حال هیچ کدام کمتر برای او مشکل شده
پس از دیدار خود را در این کشور ، ترس و شک و تردید در موضوع خود را داشته
آسایش.
او ، آشفته بود و آن را به عنوان ، تنها برای او ، و مثبت رفته بود دور او را سهولت
خاموش ، به او اجازه پایین -- اگر آن را در واقع نه بلکه او را پیچ -- به آرامی.
دیدن او را در حال حاضر نسبتا یابو یا اسب خسته او ، با طنز مشخصه خوب آمده بود ، تمام
راه را برای دیدار با او را ، و چه Strether supremely ساخته شده پس از ان خارج شد که او
را برای او به پایان اطمینان وجدان فراوانند.
این همان چیزی بود که بین آنها در حالی که بازدید کننده باقی ماند و تا کنون از داشتن برای رفتن
او بیش از زمین های قدیمی سرگرم کننده خود را مشتاق به توافق برسند به همه چیز است.
این می تواند بیش از حد به شدت برای او قرار داده است که او می خواهم یک حیوان است.
"اوه نه -- اگر من باید هر چیزی را که مرتب سازی بر اساس.
من امیدوارم که فکر می کنید من واقعا آن را احساس است. "
"من آن را می خواهم ، گفت :" Strether ، "به حرف آخر من از همه به شما.
من می توانم که بگویم ، شما می دانید و من نمی بینم که چگونه من می توانید انجام دهید ، در هر راه ، از من
انجام می شود. "
چاد در زمان این ، تقریبا artlessly ، به عنوان یک اشاره مستقیم.
"شما به او دیده می شود؟" "آه بله -- برای گفتن خداحافظی است.
و اگر من تا به حال شک حقیقت آنچه که من به شما بگویم -- "
"او می خواهم که پاک کردن شک خود را" چاد درک -- "و نه" -- دوباره!
حتی او را به طور خلاصه خاموش نگه داشته است.
اما او ساخته شده که. "او باید عالی است."
"او" Strether صراحت اعتراف -- که همه آنها عملا به عنوان یک اشاره به گفت :
شرایط حادثه هفته گذشته آفریده شده است.
آنها برای کمی به نظر می رسد نگاه به پشت سر در آن که بیرون آمد هنوز هم بیشتر در
آنچه چاد بعدی گفت.
"من نمی دانم شما واقعا فکر ، همه همراه من هرگز می دانستید -- برای هر چیزی ،
با شما ، ممکن است به نظر می رسید.
اما البته -- البته -- بدون سردرگمی ، کاملا با چیزی جز
زیاده روی او خراب شد ، او کشیده است. "پس از همه ، شما را در درک.
من به شما صحبت می کردند در ابتدا تنها به عنوان من تا به حال به صحبت می کنند.
تنها یک راه وجود دارد -- isn't وجود دارد -- در مورد چنین چیزهایی است.
با این حال ، او با فلسفه نهایی لبخند زد : "من آن را حق همه است."
Strether چشم خود را با حس ضرب افکار ملاقات کرد.
چه بود که او را در حال حاضر ساخته شده ، در اواخر شب و بعد از سفر ، تا renewedly ،
به طوری قابل ملاحظه ای جوان؟
Strether دیدم که در حال حاضر آنچه در آن بود -- این بود که او جوان تر نسبت به خانم
د Vionnet.
او خود گفت : بلافاصله هیچ یک از چیزهایی که او فکر ، او گفت :
چیزی کاملا متفاوت است. "شما واقعا به یک فاصله است؟"
"من به انگلستان بوده است."
چاد خوش صحبت کرد و بی درنگ است ، اما بدون حساب بیشتر از آن از برای گفتن داد :
"گاهی اوقات باید دریافت کنید."
Strether خواستم واقعیت ندارد -- او فقط می خواستم برای توجیه ، آن را به عنوان او
سوال. "البته شما که شما در حال آزاد برای انجام.
اما من امیدوارم که ، این زمان ، که شما برای رفتن نیست. "
"برای بسیار شرم در آزار شما واقعا بیش از اندازه؟
مرد عزیز من ، "چاد خندید :" چه WOULDn't من برای شما انجام دهم؟ "
پاسخ آسان Strether برای این بود که آن منش او تا به حال دقیقا به آمده بود
سود توسط.
"حتی در خطر که در راه خود را من در صبر کردم ، می دانید ، برای قطعی
دلیل. "چاد آن را در زمان شوید.
"آه بله -- ما را در صورت امکان برداشت هنوز هم بهتر."
و او ایستاده وجود دارد با خوشحالی exhaling کامل او آگاهی عمومی است.
"من بسیار خوشحال به جمع آوری است که شما احساس می کنید از آن ساخته شده ایم."
طنز دلپذیر در کلمات وجود داشت ، که مهمان خود ، سرگرم و نگهداری
نقطه ، را ندارد.
"اگر من تا به حال احساس من مایل بقیه هم -- زمان خود را که هنوز در
این سمت ، "او ادامه داد : برای توضیح --" من می دانم که در حال حاضر به همین دلیل من آن را می خواستم. "
او به عنوان قبر ، به عنوان مجزا ، به عنوان خشونت علیه تظاهر کنندگان قبل از تخته سیاه ، و چاد
ادامه داد : به او را مانند مردمک هوشمند مواجه شوند.
"شما می خواستم که از طریق چیزی که تمام شده است قرار داده است."
Strether دوباره ، برای یک لحظه ، هیچ چیز نمی گفت ، او تبدیل چشمان او دور ، و آنها را از دست داده
خود ، از طریق پنجره باز ، در هوا تاریک بیرونی است.
"من باید از بانک اینجا جایی که آنها در حال حاضر داشتن نامه های خود را یاد بگیرند ، و من
حرف آخر را ، که من باید در صبح و نوشتن که انتظار آنها به عنوان من
اتمام حجت ، خواهد شد تا بلافاصله آنها برسد. "
نور از ضمیر جمع او به اندازه کافی در خود همدم بود منعکس
چهره او دوباره آن را ملاقات کرد و او به پایان تظاهرات خود را.
با پیگیری های او حقیقتا اگر برای خودش.
"البته من برای اولین بار به توجیه آنچه که من باید انجام دهید."
"شما آن را توجیه زیبایی!" چاد اعلام کرد.
"این یک سوال از ارائه مشاوره به شما برای رفتن نیست نیست ، Strether گفت ،" اما از کاملا
پیشگیری از شما ، در صورت امکان ، از بسیار به عنوان فکر آن است.
اجازه دهید من بر این اساس به شما همه شما نگه مقدس تجدید نظر است. "
چاد تعجب نشان داد. "چه چیزی شما فکر می کنید من قادر --؟"
"شما فقط می خواهم ، من می گویم ، حیوان ، شما می خواهم ، همراه خود را در رفت
همان شیوه ، "مجرم از عمیق ترین رنگ است." چاد داد نگاه واضح تر ، تا اگر به سنج
بدگمانی ، امکان پذیر است.
"من نمی دانم چه باید شما فکر می کنید من دیگر خسته شده ام از او."
Strether آیا کاملا نمی دانند یا ، و برداشت از جمله ، برای ذهن تخیلی ،
همیشه بیش از حد خوب است ، بیش از حد شناور ، در حکم نقطه خود را برای تولید.
هیچ کمتر برای او ، در شیوه ای بسیار اشاره میزبان خود را به
سیری به عنوان انگیزه فکر کردنی ، نفس اندکی از شوم.
"من احساس می کنم چقدر بیشتر او می تواند برای شما انجام دهد.
او همه را دارد انجام نشده است. با او بمانید ، حداقل تا او کرده است. "
"و او را ترک و سپس؟" چاد خندان نگه داشته بود ، اما اثر آن در
Strether سایه ای از خشکی بود.
"آیا ترک خود را قبل از نیست. هنگامی که شما رو است که می تواند --
نمی گویم ، "وی افزود : یک چیز جزیی ظالمانه است. "است که زمان مناسب است.
اما همانطور که ، برای شما ، از یک زن ، همیشه وجود داشته باشد چیزی به کردم ، من
اظهار اشتباه به او نیست. "
چاد به او اجازه دهید ، نشان دادن هر احترام شایسته ، نشان شاید هم رک و راست
کنجکاوی برای این لهجه واضح تر. "من شما را به یاد داشته باشید ، می دانید ، به شما به عنوان شدند."
"الاغ افتضاح بود ، نه؟
پاسخ به عنوان سریع بود که اگر او یک فنر فشرده شده بود و آن را به حال فراوانی آماده
او که در آن حتی winced ، به طوری که او یک لحظه گرفت تا با آن روبرو است.
"شما مطمئنا در آن صورت به ارزش همه شما به من اجازه دهید در برای ندارند به نظر می رسید.
شما خودتان را تعریف بهتر است. ارزش شما پنج برابر شده است "
"خب پس ، که به اندازه کافی باشد --؟"
چاد آن را به خطر انداخته بود jocosely ، اما Strether خالی باقی ماند.
"کافی است؟" "اگر کسی مایل به زندگی در یک فرد
تجمع؟ "
پس از آن ، با این حال ، به عنوان دوست خود ظاهر سرد به شوخی ، مرد جوان را به عنوان
به راحتی آن کاهش یافته است. "البته من واقعا هرگز فراموش ، شب یا
روز ، آنچه من به او مدیون است.
من همه چیز خود را مدیون است. من به شما کلمه من افتخار را ، "او رک و پوست کنده
زنگ زد ، که من خسته کمی از او نیست. "
Strether در این تنها به او خیره : جوانان راه می تواند به خودی خود بیان
دوباره و دوباره تعجب.
او هیچ آسیبی به معنای ، هر چند که ممکن است بعد از همه توانایی بسیار ، هنوز او بودن صحبت کرد
"خسته" از او تقریبا به عنوان ، او ممکن است که از گوشت گوسفند کباب شده خسته سخن گفته
شام.
"او هرگز برای یک لحظه هنوز به من خسته -- هرگز مایل ، به عنوان باهوش ترین زن
گاهی اوقات ، در تدبیر.
او هرگز در مورد تدبیر او سخن گفت -- حتی به عنوان آنها نیز گاهی اوقات صحبت کردن ، اما او تا به
همیشه آن را به حال. او بیشتر به حال هرگز "-- او سخاوتمندانه
نقطه -- "از ساخته شده می بینم."
و موشکافانه ی او فراتر رفته است. "او تا به هر چیزی من می توانم تماس بوده است هرگز
بار است. "
Strether برای لحظه ای چیزی گفت و سپس او صحبت کرد به شدت با سایه خود را از خشکی
عمیق تر است. "آه اگر شما عدالت او --"
"من باید یک جانور ، EH؟"
Strether اختصاص داده شده هیچ زمانی به گفتن آنچه او خواهد بود ، که آشکارا ، آنها را
دور می کنند. اگر هیچ چیز برای آن ، اما به تکرار وجود دارد ،
با این حال ، تکرار اشتباه بود.
"شما همه چیز را مدیون او -- بسیار بیشتری نسبت به او همیشه می تواند به شما بدهکار است.
شما در وظایف عبارت دیگر به او کرده ام ، از مثبت ترین مرتب کردن بر اساس ، و من آنچه را نمی بینیم.
وظایف دیگر -- به عنوان دیگر به شما نشان داده -- می برگزار خواهد شد برای رفتن قبل از آنها ".
چاد او را با لبخند نگاه کرد.
"و شما البته می دانیم در مورد دیگران ، EH -- از آن شما خود را که انجام داده اند
ارائه "" مقدار زیادی از آن -- بله -- و از من
توانایی.
اما نه همه -- از لحظه ای خواهر شما صورت گرفت ".
"او ، و نه" چاد بازگشت.
"سالی جای گرفت ، قطعا ، اما هرگز ، من از لحظه اول دیدم ، به
در خدمت شماست. هیچ کس -- با ما -- هرگز به مال شما را.
این امکان پذیر نخواهد بود. "
"آه البته ، آهی کشید :" Strether ، "من آن را می دانستند.
من معتقدم که حق با شما است. هیچ کس در جهان است ، به تصور من ، تا کنون تا
portentously موقر.
وجود دارد که من ، او با یکی دیگر از آه اضافه شده است ، و اگر خسته به اندازه کافی ، در مواردی ، از این
حقیقت است. "من به طوری ساخته شده بود."
چاد برای کمی به در نظر گرفتن راه او ساخته شده بود ظاهر شد ، او برای این منظور ممکن است
او را اندازه گیری بالا و پایین. نتیجه گیری او طرفدار این واقعیت است.
"شما هر یکی از مورد نیاز را به شما بهتر است.
هر یکی به اندازه کافی خوب بوده است وجود نداشته است. آنها می توانستند ، و نه "مرد جوان اعلام کرد.
دوست او تردید است.
"چی فرمودید خود را. آنها داشته باشد. "
چاد ، بدون تفریحی نشان داد ، شک او.
"چه کسی پس از آن؟"
Strether -- هر چند کوچک dimly -- لبخند زد او را.
"زنان -- بیش از حد" "' دو '؟"--چاد خیره شد و خندید.
"آه من باور نمی کند ، برای چنین کاری ، در بیش از یک!
بنابراین شما به اثبات بیش از حد. و آنچه که حیوان صفت ، در تمام حوادث ، "او
افزود : "این است که شما از دست دادن است."
Strether خود را در حرکت برای خروج بود ، اما در این او متوقف شد.
"آیا می ترسید؟" "ترس --"
"اشتباه انجام داده است.
منظور من دور از چشم من است. "قبل از چاد می تواند صحبت می کنند ، با این حال ، او تا به حال
گرفته شده خود را تا. او خندید : "من هستم ، قطعا ،" ،
"شگرف".
"بله ، ما به شما فاسد برای همه احمق --"
این ممکن است داشته باشد ، در بخشی چاد ، در تاکید افراطی خود ، تقریبا بیش از حد آزادانه
عجیب ، اما پر بود ، به سادگی به اندازه کافی ، قصد راحتی ، آن را
انجام با آن اعتراض به شک و وعده ، مثبت ، عملکرد.
برداشتن کلاه در راهرو او با دوستش آمد ، آمد طبقه پایین ، در زمان
دستش را ، روی محبت ، به عنوان کمک و راهنمای او ، درمان او را اگر نه دقیقا به عنوان
سالمندان و رنجور ، در عین حال به عنوان نجیب خارج از مرکز
که متوسل به حساسیت به لمس ، و حفظ در با او ، در حالی که آنها راه می رفت ، به بعد
گوشه و بعدی است.
"شما باید به من بگویید ، شما نیاز دارید به من بگویید!" -- این دوباره به عنوان آنها اقدام او
آرزو را احساس Strether.
ولی آنچه را که باید بگویید او را در حال حاضر در گذشته بود ، در خوش مشربی از جداسازی ، هر چیزی در
همه از آن نگران او را بدانند.
او می دانستند ، تا دسته شمشیر -- که واقعا بیش از چاد آمد و او را درک ، احساس ، ضبط
نذر خود را ، و آنها را بر روی آن lingered به عنوان آنها در راه رفتن خود را به Strether lingered بود
هتل شب از اولین نشست خود را.
دومی ، در همین ساعت صورت گرفت ، همه او می تواند ، او همه او را به حال به حال داده بود ؛
او به عنوان تهی شده بود که اگر او آخرین اژدهای طلایی شان سویا را به سر برده بود.
اما فقط یک چیز که قبل از آنها قطع ، چاد دفع به نظر می رسید وجود داشت
کمی به مقرون به صرفه است.
همدم او نیاز دارند ، نه به عنوان او گفت ، به او بگوید ، اما او ممکن است به خود اشاره کرد که او
شده بود ، خبری از هنر تبلیغات است.
او بیرون آمد کاملا به ناگهان با این خبر را در حالی که Strether تعجب اگر خود را
احیا علاقه به او گرفته شده بود ، با inconsequence عجیب و غریب را به لندن.
او در تمام حوادث به نظر میرسد که به دنبال این سوال بوده و به حال
مواجه وحی. تبلیغات ارائه شده علمی مشغول به کار
خود را در نتیجه به عنوان نیروی بزرگ جدید.
"این واقعا چیزی ، شما می دانید." آنها چهره به چهره خیابان
لامپ شب اول و Strether ، بدون شک ، شده بود نگاه خالی است.
"تاثیر می گذارد ، شما ، فروش جسم آگهی؟"
"بله -- اما آن را تحت تاثیر فوق العاده ، واقعا فراتر از آنچه قرار بود یکی از.
منظور من البته هنگامی که آن را انجام داده به عنوان یکی می سازد که در سن خروشان ما ، آن را می توانید
باید انجام شود.
من شده پیدا کردن یک کمی ، هر چند که بدون شک می کند بسیار بیشتر از مقدار مصرف نکنید
آنچه شما در اصل ، بنابراین awfully وضوح -- و همه ، بسیار نزدیک ، که شب اول -- قرار داده
قبل از من.
این هنر مانند دیگر است و مانند همه هنرها بی نهایت است. "
او در تاریخ به عنوان اگر برای شوخی از آن رفت -- تقریبا به عنوان اگر صورت دوست خود او را خوشحال.
"در دست ، به طور طبیعی ، استاد است.
مرد راست را باید نگه دارید. با مرد حق کار می کند c'est سازمان ملل متحد
اشرافیت. "
Strether او را تماشا بود کاملا به عنوان اگر وجود دارد در پیاده رو و بدون بهانه ، او تا به حال
شروع به رقص گام های فانتزی.
"همان چیزی است که شما فکر کردن است که شما به خودتان ، در مورد شما را در ذهن داشته باشد ،
خواهد بود مرد درست است؟ "
چاد کت نور خود را به عقب پرتاب شده بود و هر یک از شست خود را به armhole رانش
از لباس زیر شبیه جلیقه خود را ، که در آن موقعیت انگشتان خود بازی بالا و پایین.
"چرا ، چه او اما آنچه شما به خودتان ، به عنوان من می گویم ، به من برای زمانی که شما برای اولین بار آمد در زمان
می شود؟ "Strether احساس غش کمی ، اما او
با زور گرفته شده توجه خود را.
"آه بله ، و بدون شک وجود دارد که با قطعات طبیعی شما ، شما می خواهم از حد در
با او مشترک است. تبلیغاتی است که به وضوح در این زمان از روز
راز تجارت.
این کاملا امکان پذیر است آن را به شما - - دادن تمام ذهن خود را به آن باز خواهد شد -- به
همهمه جای کل با شما.
درخواست تجدید نظر مادر شما به تمام ذهن خود را ، و این دقیقا همان قدرت
پرونده او. "انگشتان چاد به ور رفتن ادامه داد ، اما او
به حال چیزی از یک قطره.
"آه کرده ایم از طریق پرونده مادر من بوده است!" "بنابراین من فکر کردم.
پس چطور است که شما را از این موضوع صحبت می کنند؟ "" فقط به این دلیل آن را بخشی از اصل ما بود
بحث و گفتگو.
برای باد تا که ما شروع شد ، علاقه من کاملا افلاطونی است.
در هر حال این واقعیت وجود دارد -- این واقعیت امکان پذیر است.
منظورم پول در آن است. "
"آه لعنت به پول در آن گفت :" Strether. و سپس به عنوان لبخند ثابت مرد جوان
به نظر می رسید به درخشش بیشتر عجیب و غریب : "باید شما را دوست خود را برای پول در
آن؟ "
چاد ادا و اصول خوش تیپ خود را به عنوان و بقیه نگرش خود را حفظ است.
شما هستید در دسترس نباشد -- آنقدر بزرگ solemnity' خود را -- نوع.
به من نشده است شما نوشیدن -- از همه شما من احساس می کنم شما ارزش به من؟
من چه کرده ام ، آنچه من انجام است ، اما تقسیم شدن به او را به مرگ؟
تنها چیزی است ، او خوب humouredly توضیح داد ، "که می توان آن را
قبل از یک ، در شکستن -- نقطه که در آن مرگ می آید.
آیا نگران آن نیست.
دلپذیر به احساسات یک شخص ، "توسعه یافته ، به اندازه رشوه او
اعمال پای خود را به "" آه اگر همه شما kickable want'sa
سطح رشوه بسیار زیاد است. "
"خوب است. سپس آن را می رود وجود دارد! "
چاد و پا زدن خود را با نیروی فوق العاده اداره و ارسال شی پرواز خیالی است.
بود بر این اساس در صورتی که یک بار دیگر از شر این سوال و می تواند آمده
بازگشت به آنچه که واقعا او را نگران است. "البته من نباید تو فردا را ببینید."
اما کمیاب Strether توجه طرح پیشنهاد شده برای این ، او هنوز هم
تصور -- نمی slighter برای ضربه شبیه سازی شده -- از سرنا بی ربط
و یا جست و خیز کردن.
"شما در حال بی قرار" "اوه ،" بازگشت چاد به عنوان آنها جدا "شما
هیجان انگیز است. "