Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل XLVII
این خرمن از آخرین گندم ریک در مزرعه Flintcomb خاکستر است.
طلوع صبح روز مارس است singularly نارسا است ، و چیزی برای نمایش وجود ندارد
که در آن افق شرقی نهفته است.
در برابر گرگ و میش طلوع بالای ذوزنقه پشته ، که ایستاده بود forlornly
در اینجا از طریق شستشو و سفید کردن آب و هوای زمستانی است.
هنگامی که Izz Huett و تس وارد صحنه عملیات تنها یک rustling نشان داده می شود
که دیگران آنها را قبل بود که به عنوان نور افزایش یافت ، در حال حاضر وجود دارد
اضافه شده سایه ها از دو مرد در اجلاس سران.
آنها میرسند ، با گرفتاری تمام مشغول "unhaling" ریک ، که ، سلب کاهگل قبل از
شروع به پرتاب کردن sheaves و در حالی که این در پیشرفت Izz و تس
با دیگر کارگران ، زنان خود را در
pinners مایل به سفید ، قهوه ای ، ایستاده بود به انتظار و لرز ، کشاورز Groby داشتن اصرار
پس از خود را در نقطه ای در نتیجه زود به این کار بیش از در صورت امکان تا پایان سال
روز.
نزدیک تحت پیش امدگی لبه بام از پشته ، و هنوز به سختی قابل مشاهده بود ، جبار قرمز که
زنان به خدمت آمده بودند -- ساخت و ساز چوب قاب ، با تسمه و چرخ ¬ ها
appertaining -- دستگاه خرمن کوبی است که ،
در حالی که قرار بود ، تقاضا مستبد بر استقامت عضلات خود را حفظ می
و اعصاب.
راه کمی خاموش وجود دارد یکی دیگر از رقم نا معلوم بود ، این سیاه و سفید ، با
پایدار صدای خش خش که از قدرت صحبت کرد بسیار در رزرو.
دودکش بلند در حال اجرا در کنار یک درخت خاکستر و گرما تابش که از
نقطه ، بدون ضرورت از نور روز بسیار توضیح داده شده است که در اینجا به موتور بود
بود که به عنوان محرک تلفن همراه از این دنیای کوچک عمل می کنند.
توسط موتور در حال تاریک ، بی حرکت ، دودهای و تجسم کثیف ایستاد
tallness ، در نوعی از ترنس ، با پشته جانبی ذغال سنگهای کنار او : موتور بود.
مرد است.
انزوا از شیوه و رنگ خود را به او ظاهر مخلوق از لنت
Tophet ، که به smokelessness سلیس از این منطقه به رنگ زرد منحرف بود
دانه و کم رنگ و خاک ، که با آن او
هیچ چیز به طور معمول ، به تعجب و پریشان کردن های بومی آن.
او نگاه او احساس. او در جهان کشاورزی بود ، اما نه
از آن است.
او در خدمت آتش و دود ، این denizens از زمینه ها در خدمت پوشش گیاهی ، آب و هوا ،
فراست ، و خورشید.
او با موتور خود را از یک مزرعه به مزرعه دیگر سفر ، از شهرستان به شهرستان ، هنوز
بخار خرمن کوبی - دستگاه سیار را در این بخش از Wessex بود.
او در لهجه عجیب و غریب شمالی صحبت کرد و افکار خود را که درون بر خود تبدیل شده ،
چشم خود را بر روی اتهام آهن خود را به سختی درک صحنه های اطراف او و
مراقبت از آنها را در همه : برگزاری تنها
به شدت مقاربت لازم را با بومیان ، تا اگر بعضی از عذاب باستان مجبور
او را به سرگردان در برابر اراده خود را در خدمت استاد اذرین خود.
بند طولانی که فرار از رانندگی چرخ موتور خود را به کوسهماهی درنده سواحل امریکا و اروپا قرمز
تنها کراوات خط بین بخش کشاورزی و او را از تحت ریک بود.
در حالی که آنها کشف sheaves در کنار مخزن قابل حمل خود را از او بی تفاوت ایستاد
زور ، دور که داغ سیاهی هوای صبح quivered.
او هیچ چیزی برای انجام کار آماده سازی است.
آتش او منتظر بود لامپ های رشته ای ، بخار در فشار بالا بود ، در چند
ثانیه او می تواند حرکت بند طولانی در سرعت نامرئی کنند.
فراتر از حد خود را از محیط زیست ممکن است ذرت ، نی ، یا هرج و مرج و آن همان بود
به او.
اگر هر یک از idlers ذاتی او پرسید که چه او خودش را به نام او در پاسخ
در مدت کوتاهی ، "مهندس".
ریک توسط نور روز کامل unhaled بود و مردان پس از آن در زمان اماکن ، زنان
سوار شد ، و کار آغاز شد.
فارمر Groby -- یا ، به عنوان آنها او را به نام ، "او" -- ، به حال قبل از اینکه وارد این ، و دستورات او
تس بر روی پلت فرم از دستگاه قرار داده شد ، به مردی که آن را تغذیه ، او را نزدیک
کسب و کار که برای باز کردن هر دسته یا بافه گندم ذرت
توسط Izz Huett ، که بعدی ایستادند ، اما بر روی ریک به او تحویل داده شده است ؛ به طوری که فیدر
می تواند آن را تصاحب و گسترش آن را بر روی درام می گردان ، که whisked از هر
دانه در یک لحظه.
آنها به زودی در حال پیشرفت کامل بودند ، پس از دردسر مقدماتی یا دو ، که خشنود
قلب کسانی که متنفر ماشین آلات.
این کار تا زمان صبحانه سرعت ، کوسهماهی درنده سواحل امریکا و اروپا را به مدت نیم ساعت متوقف شد ؛
و در شروع دوباره بعد از غذا ، تمام قدرت تکمیلی را از مزرعه
به کار ساخت پرتاب شد
نی ریک ، که شروع به کنار پشته ای از ذرت رشد.
ناهار شتابزده آنها ایستادند ، خورده بدون ترک مواضع خود بود ، و پس از آن
یکی دیگر از چند ساعت آنها را نزدیک به زمان شام به ارمغان آورد ، چرخ بی شفقت
ادامه چرخش و همهمه نافذ
کوسهماهی درنده سواحل امریکا و اروپا به ذوق زده به مغز بسیار همه کسانی که در نزدیکی گردان بودند
سیم قفس.
مردان قدیمی در افزایش کاه ریک صحبت از روز گذشته هنگامی که شده بود ،
وقتی همه چیز ، حتی به عادت کرده اند با flails در انبار طبقه ساخته شده از چوب بلوط از پوست دراوردن.
دستگاه بالابر ، دست از کار به اجرا درخواهد شد ،
که به تفکر خود را ، هر چند آهسته ، تولید نتایج بهتر است.
آنها ، بیش از حد ، بر روی ذرت ، ریک صحبت کردیم کمی ، اما آنهایی که عرق در
دستگاه ، از جمله تس ، می تواند وظایف خود را با مبادله بسیاری از کلمات روشن نمیشوند.
ceaselessness از کار که او تلاش کرد تا به شدت بود ، و شروع به ساختن
به آرزوی خود که او تا به حال هرگز به Flintcomb خاکستر.
زنان در کومه ذرت -- ماریان ، که یکی از آنها ، به طور خاص بود -- می تواند برای متوقف کردن
آل یا چای سرد بنوشید از قرابه در حال حاضر و پس از آن ، و یا به تبادل چند غیبت
اظهارات در حالی که آنها پاک چهره خود و یا
پاک قطعاتی از نی و پوسته از لباس خود را ، اما برای تس بود
بدون مهلت ، برای ، به عنوان درام را متوقف هرگز ، مردی که تغذیه آن را نمی تواند متوقف ، و او ،
که مجبور به عرضه آن مرد با پذیری :
sheaves ، نمی تواند به توقف یا ، مگر اینکه ماریان اماکن با او تغییر ، که او
گاهی اوقات برای نیم ساعت با وجود اعتراض Groby که او خیلی آهسته بود
برای فیدر تحویل داده است.
برای برخی از دلیل احتمالا مقرون به صرفه آن معمولا یک زن که برای این انتخاب شد
وظیفه خاص ، و Groby به عنوان انگیزه خود را در انتخاب تس داد که او یکی شد
از کسانی که بهترین مقاومت در ترکیب با
سرعت در untying ، و هر دو قدرت با ماندن و این ممکن است درست.
همهمه از کوسهماهی درنده سواحل امریکا و اروپا ، که مانع از بیان ، افزایش به raving در هر زمان
عرضه ذرت کاهش یافت و کمتر از مقدار منظم.
او به عنوان تس و مرد که تغذیه می تواند سر خود را به نوبه خود هرگز نمی دانستم که فقط
قبل از شام ساعت یک فرد سکوت را در زمینه دروازه آمده بودند ، و
شده بود ، تحت ریک دوم ایستاده در تماشای صحنه و تس به طور خاص است.
او در پشم ونخ راه راه کت و شلوار الگوی مد روز لباس بود ، و او twirled همجنسگرا
راه رفتن ، عصا.
"چه کسی است که گفت :" Izz Huett به ماریان. او در ابتدا خطاب به حال پرس و جو را به
تس ، اما دومی می تواند آن را بشنود. "کسی علاقه داشتن به انسان ، من s'pose ، گفت :"
ماریان laconically.
"من گینه او پس از تس. غیر روحانی" و "O نه.
تیس pa'son یاوهگو که خرناس پس از تازگی خود را ، نه مانند این شیک پوش ".
"خب -- این همان مرد است."
"انسان همان واعظ؟ اما او کاملا متفاوت! "
"او HEV سمت چپ کت سیاه و neckercher سفید ، و HEV قطع سبیل خود را ؛
اما او همان مردی برای همه است. "
"D' نامه واقعا فکر می کنم پس؟ سپس من به او بگویید ، گفت : "ماریان.
"آیا نیست. او خواهیم دید که او به زودی به اندازه کافی ، خوب در حال حاضر. "
"خب ، من آن را در تمام سمت راست فکر می کنم نه برای او موعظه خود را به پیوستن به معاشرت داشته
زن ازدواج کرده ، حتی اگر اواسط شوهرش در خارج از کشور ، و او ، به یک معنا ، یک بیوه است. "
Izz با خشگی "، گفت :" آه -- او می تواند او هیچ آسیبی نمیرسانیم.
"ذهن او می تواند نه بیشتر از آن محل به جایی که این کار را انجام heaved از یک stooded در جایی باقی ماندن
با واگن حمل کردن از سوراخ او شوید.
EE ، پروردگار عشق نه دادگاه پرداخت ، و نه موعظه ، نه هفت thunders
خود ، می تواند یک زن را هنگامی که 'twould برای او بهتر است که او باید از شیر مادر گرفتن
گرایند. "
زمان شام آمد ، و چرخش متوقف تس که در نتیجه ان پست خود را ترک ، زانوها او
لرزش تا wretchedly با تکان دادن دستگاه که او به ندرت قادر به راه رفتن.
"شما باید به بر افروخته' نوشیدنی را به 'O کوارت خام ، که من انجام داده ام ، گفت :« ماریان.
شما نمی خواهد نگاه سفید پس از آن. چرا روح در بالا به ما ، صورت خود را به عنوان اگر
شما می خواهم hagrode شده است! "
آن را به ماریان خوش نیت است که ، به عنوان تس آنقدر خسته شده بود ، کشف او رخ داده است
حضور بازدید کنندگان خود ممکن است اثر بد گرفتن دور اشتهای او را کم داشته باشند و
ماریان فکر القا تس به
فرود توسط نردبان در سمت بیشتر از پشته زمانی که آقایی جلو آمد
و سرم را بالا گرفتم. تس زبان آمده کمی کوتاه "آه!
و لحظه ای بعد او گفت : ، به سرعت ، "من باید شام من در اینجا خوردن -- راست بر روی
ریک. "
گاهی اوقات ، وقتی که آنها تا کنون از کلبه خود را ، همه آنها این ، اما به عنوان وجود دارد
شد ، بلکه از باد مشتاق رفتن به روز ، ماریان و استراحت فرود و نشست تحت
نی و پشته.
تازه وارد بود ، در واقع ، الک D' Urberville ، مبلغ اواخر ، با وجود
تغییر خود را در لباس و جنبه.
در یک نگاه که Weltlust اصلی آمده بود واضح بود ؛ که او
خود را ترمیم کرده بود ، به عنوان تقریبا به عنوان یک مرد می تواند انجام دهد که سه یا چهار سال رشد کرده بود
مسن تر ، به خود نما قدیمی ، پوشش بی پروا
که تحت آن تس برای اولین بار شناخته شده بود تحسین او و پسر عموی به اصطلاح.
پس از تصمیم باقی می ماند که در آن او بود ، تس پایین در میان بسته نرم افزاری نشسته ، خارج از
دید که از زمین ، و وعده غذایی خود را آغاز کرد و تا ، و توسط او شنیده صدای پای در
نردبان ، و بلافاصله پس از الک ظاهر
پس از پشته -- در حال حاضر پلت فرم مستطیلی و سطح sheaves.
او در سراسر آنها را strode ، و بدون یک کلمه پایین مقابل او نشسته است.
تس ادامه داد : به خوردن شام نسبتا کم خود ، یک تکه از ضخامت نان شیرین و پهن که او تا به حال
با او آورده شده است.
جماعت کارگر دیگر در این زمان همه تحت ریک جمع آوری ، که در آن سست
نی تشکیل یک عقب نشینی راحت است. "من اینجا هستم دوباره ، همانطور که می بینید ، گفت :"
D' Urberville.
: : "چرا شما به من مشکل تا!" او گریه ، سرزنش فلش از بسیار او انگشت
به پایان می رسد. "شما مشکل من؟
من فکر می کنم من ممکن است بپرسید ، چرا شما مشکل من؟ "
"مطمئنا من می توانم شما را مشکل هیچ زمانی که" "شما می گویند شما نمی؟
اما شما! شما به من امد و شد زیاد.
کسانی که بسیار چشم است که شما بر من با چنین فلاش تلخ تبدیل یک لحظه پیش ، آنها
بیاید و به من همانطور که شما آنها را نشان داد و سپس ، در شب و در روز!
تس ، از زمانی که شما به من که فرزند مال ما گفت ، آن است که به همان اندازه اگر احساس من ،
که جریان در یک جریان قوی وابسته بفرقه پیوریتان ها شده اند ، به طور ناگهانی پیدا کرده بود
راه باز در جهت از شما بود ، و همه در یک بار gushed از طریق.
کانال مذهبی فورا خشک باقی مانده است و آن این است که شما که آن را انجام داده "!
او در سکوت gazed.
"-- شما داده اند تا موعظه خود را به طور کامل" او پرسید.
او از فرشته جمع شده بودند از بی اعتقادی تفکر مدرن به کافی
تحقیر کردن شور و شوق فلاش ، اما ، به عنوان یک زن ، او تا حدودی وحشت زده شده بود.
در شدت تحت تاثیر قرار D' Urberville ادامه داد --
"به طور کامل.
من هر تعامل را از آن بعد از ظهر شکسته شده بود به آدرس مستان در
Casterbridge نمایشگاه. عفریت تنها می داند آنچه من از تصور
توسط برادران.
AH - هکتار! برادران!
بدون شک ، آنها را برای من دعا -- گریه برای من ، برای آنها نوعی از مردم در راه خود.
اما آنچه می توانم مراقبت؟
چگونه می تواند بروم با چیزی که زمانی که من ایمان من در آن از دست داده بود -- آن شده اند که
ریاکاری basest نوع!
در میان آنها من باید ایستاد مانند Hymenaeus و الکساندر ، که تحویل داده می
به شیطان است که آنها ممکن است یاد بگیرند به مقدسات بی حرمتی کردن.
انتقام بزرگ که شما گرفته اند!
من تو را دیدم شما بی گناه است ، و من به شما فریب. چهار سال پس از آن ، شما به من یک مسیحی
علاقه مندان ، شما پس از آن کار بر من ، شاید به تباهی کامل من!
اما تس ، نمیتوانید من ، که من استفاده می شود با شما تماس بگیرد ، این تنها راه من صحبت کردن است ، و شما
نباید نگاه کنید تا به طرز وحشیانه ای نگران. البته شما باید چیزی به جز انجام می شود
حفظ چهره زیبا و خوش بر و رو رقم.
من آن را در کومه را دیدم قبل از شما من دیدم -- که پیش بند تنگ ، چیزی که آن مجموعه ، و
که بال ، کلاه سر گذاشتن -- شما زمینه دختران باید آن bonnets بپوشند هرگز در صورتی که میخواهید
را از خطر است. "
او را در نظر گرفته سکوت برای چند لحظه ، از سر گرفت و با خنده بدبینانه کوتاه : "من
بر این باورند که اگر لیسانس رسول ، که معاون من فکر می کردم ، وسوسه شده بود
چنین چهره ای زیبا ، او را رها شخم به خاطر او به عنوان من! "
تس به عتاب کردن تلاش است ، اما در این برهه تمام تسلط او او شکست خورد و
بدون heeding او اضافه کرد :
"خب ، این بهشت است که شما عرضه است که شاید به خوبی به عنوان هر نوع دیگر ، بعد از همه.
اما به صحبت می کنند به طور جدی ، تس. "
D' Urberville رز و یک وری خمیده و نزدیکتر ، در میان sheaves آمد ، و
استراحت بر آرنج خود را. "از آنجا که من آخرین شما را دیدم ، فکر من شده اند
از آنچه به شما گفت که او گفت.
من به این نتیجه رسیده است که به نظر می رسد وجود دارد و نه می خواهم از عقل سلیم در
این گزاره های مندرس قدیمی و چگونه من می توانم شده توسط فقیر کشیش بخش از کار اخراج
شور و شوق کلر ، و رفته اند تا دیوانه وار
به کار ، فراتر حتی او را ، من نمی باعث می شود که از!
همانطور که برای آنچه که شما زمان و گفت : گذشته ، بر قدرت شگفت انگیز خود را شوهر
هوش -- که نام شما به من گفت هرگز -- در مورد داشتن آنچه که آنها را
نظام اخلاقی بدون هیچ گونه دگم ، من راه من که در تمام نمی بینم. "
"چرا ، شما می توانید دین محبت و خلوص حداقل داشته باشد ، اگر شما می توانید
-- چه چیزی با شما تماس -- دگم ".
O نه! مرتب کردن بر اساس هستم مختلف شخص از آن!
اگر هیچ کس برای گفتن وجود دارد ، "آیا این کار ، و از آن خواهد شد چیز خوبی را برای شما پس از شما
، مرده اند ؛ انجام این کار ، و اگر چیز بدی برای شما خواهد بود ، "من نمی تواند گرم کردن است.
قطع آن ، من می خواهم نیست که احساس مسئول اعمال و احساسات من اگر هیچ کس وجود دارد
مسئول و اگر من به شما بود ، عزیز من ، من یا نمی "!
او سعی کردم به استدلال می کنند ، و به او بگوید که او در مغز کسل کننده خود را دو مسائل مخلوط شده بود ،
الهیات و اخلاق ، که در روزهای ابتدایی انسان کاملا مجزا شده بود.
اما به خاطر سکوت فرشته کلر ، می خواهید مطلق خود را از آموزش ، و به او
اینکه یک رگ احساسات به جای دلایل وجود دارد ، به او نمی تونه.
"خوب ، ذهن هرگز ،" او از سر گرفته شد.
"در اینجا من ، عشق من ، همانطور که در زمان قدیم!" "نه به عنوان پس از آن -- به عنوان پس از آن هرگز --'tis
متفاوت! "او entreated. "شد و گرمای با من وجود دارد هرگز!
O چرا شما نمی نگه داشتن ایمان خود را ، اگر از دست دادن آن تا به شما به ارمغان آورد با من صحبت کنه
مثل این "" از آنجا که شما آن را زدم از من ، پس
شر بر سر شیرین شما!
شوهر شما کمی فکر چگونه تدریس خود را بر او بحال خود برگشتن!
هاها -- I'm awfully خوشحالم شما را ساخته اند مرتد از من همان!
تس ، من با شما از هر زمان دیگری گرفته شده ، و به شما ترحم من بیش از حد است.
برای تمام نزدیکی شما را به ، من می بینم شما را در راه بد هستند -- نادیده گرفته شده توسط کسی که باید
گرامی داشتن شما. "
او می تواند morsels خود را از مواد غذایی پایین گلو او نیست ؛ لب او خشک شد ، و او بود
آماده به چوک می باشد.
آواها و خنده از جماعت کارگر خوردن و آشامیدن تحت ریک آمد به
او را به عنوان اگر آنها یک چهارم مایل خاموش شد.
"این ظلم و ستم به من!" او گفت.
"چگونه -- چگونه می تواند شما را درمان به این سخنرانی ، اگر شما مراقبت بسیار کمی برای من؟"
"درست است ، درست است ، او گفت ، wincing کمی. "من نمی آمد به شما من سرزنش
عمل.
من تس آمد ، می گویند که من دوست ندارم شما را به کار مانند این ، و من در می آیند
هدف برای شما. شما به شما می گویند شوهر اول که نیست
خوب ، شاید شما ، اما من او را ندیده ، و شما گفته نشده است نام او را به من و
در مجموع او به نظر می رسد و نه یک شخصیت اساطیری است.
با این حال ، حتی اگر شما یک ، من فکر می کنم من را نزدیکتر به شما نسبت به او است.
من ، در هر صورت ، سعی کنید به شما کمک کند از مشکل ، اما او کند ، و نه برکت او
نامرئی چهره!
کلمات هوشع نبی استرن که من برای خواندن به من آمده است.
آیا شما آنها را می دانیم ، تس -- و او باید پس از عاشق خود را دنبال ، اما او نباید
سبقت گرفتن بر او و او باید به او ، به دنبال ، اما باید او را پیدا کند و پس از آن باید به او می گویند ، من
خواهد رفت و بازگشت به شوهر اول من ، برای پس از آن بود با من بهتر از اکنون!'...
تس ، تله من منتظر این است که درست زیر تپه ، و -- عزیزم معدن ، او -- شما می دانید
بقیه. "
صورت خود بوده است در حال افزایش بود به آتش کسل کننده قرمز در حالی که او سخن گفت ، اما او نمی
پاسخ دهد.
او ادامه داد : "شما شده اند باعث پسرفت من ،" ، کشش خود
بازو به سمت کمر خود را. "شما باید مایل به آن را به اشتراک ، و ترک که قاطر
با شما تماس شوهر برای همیشه. "
یکی از دستکش چرمی خود را ، که او به خوردن کفگیر او کیک گرفته بود ، وضع در
دامان او ، و او بدون کوچکترین هشدار عاشقانه دستکش توسط چرخش
دستکش بلند به طور مستقیم در چهره اش.
سنگین و ضخیم به عنوان جنگجو بود ، و او تخت را بر دهان زده است.
علاقه داشتن به ، ممکن است که عمل به عنوان ظهور مجدد یک ترفند است که در آن او را مسلح در نظر گرفته
اجداد unpractised نمی شد.
الک به شدت از موضع خمیده خود را آغاز است.
قرمز مایل به زرد تراوش به نظر می رسد که در آن ضربه او alighted بود ، و در یک لحظه خون
شروع به حذف از دهان خود را بر کاه.
اما او به زودی خود را تحت کنترل ، به آرامی دستمال خود را از جیب خود جلب کرد ، و
mopped لب خونریزی او. او بیش از حد فنر بود ، اما او غرق پایین
دوباره.
"در حال حاضر ، من مجازات!" او گفت ، چرخش چشم خود را به او با سرپیچی ناامید از
زل زل نگاه کردن اسپارو قبل از اسیر آن پیچش گردن خود را.
"به من شلاق ، له شدن من و شما نیاز به آن دسته از افراد زیر ریک مهم نیست!
من نمی خواهد گریه. پس از قربانی ، همیشه قربانی -- که
قانون! "
"O نه ، نه ، تس ،" او گفت blandly. "من می توانم کمک هزینه کامل این.
با این حال شما به ناحق فراموش کرده ام یک چیز که من می خواهم که شما ازدواج کرده اگر شما تا به حال
قرار نیست آن را از قدرت من به انجام این کار.
آیا من از نیست که شما به صراحت به همسرم -- هی؟
جواب من. "" شما. "
"و شما نمی تواند.
اما به یاد داشته باشید یک چیز! "
صدای او سخت به عنوان خلق و خوی خود را بهتر از او با خاطراتی از او
صداقت در درخواست خود و ناسپاسی حال حاضر او را ، و او پا در سراسر به او
سمت و او را توسط شانه ها برگزار شد ، به طوری که او تحت درک او را تکان داد.
"به یاد داشته باشید ، بانوی من ، من استاد خود را یک بار! من کارشناسی ارشد خود را دوباره.
اگر شما همسر هر مرد معدن! "
خرمن کوب ها در حال حاضر شروع به به هم بزنید زیر. "بنابراین زیادی برای نزاع ما ،" او گفت : اجازه
او برود. "حالا من باید شما را ترک کرده و خواهند آمد
دوباره برای پاسخ خود را در طول بعد از ظهر.
شما من نمی دانم هنوز! اما من می دانید. "
او دوباره صحبت نیست ، باقی مانده که اگر حیرت زده کرد.
D' Urberville عقب نشینی بیش از sheaves ، و از نردبان فرود ، در حالی که کارگران
زیر افزایش یافت و سلاح های خود را را کشیده و آبجو آنها تا به حال مست را تکان داد.
سپس ماشین خرمن کوبی نو آغاز شده و در میان خش خش تازه ای از نی
تس موقعیت خود را به درام وز وز به عنوان یکی در خواب از سر گرفت ، untying دسته یا بافه گندم پس از
دسته یا بافه گندم در توالی بی پایان.