Tip:
Highlight text to annotate it
X
مقدمه
هیچ چیز آسان تر است نسبت به دولت موضوع "سفیران" ، که برای اولین بار
در دوازده شماره از آمریکای شمالی را نقد کنید (1903) ظاهر شده و به عنوان منتشر شده
کل همان سال.
وضعیت درگیر جمع آوری شده تا در اولین فرصت ، است که در فصل دوم
کتاب پنجم ، به نفع خواننده ، به عنوان چند کلمه ای که ممکن است -- کاشته شده و یا
"غرق" stiffly و saliently ، در
مرکز در حال حاضر ، تقریبا شاید به انسداد ترافیک است.
هرگز نمی تواند یک ترکیب از این نوع مستقیم از دانه کاهش یافته است از فنر
پیشنهاد ، و هرگز نمی تواند آن دانه ، توسعه یافته ، بیش از حد رشد و خفه ،
هنوز در توده به عنوان ذرات مستقل lurked.
صورت کامل ، در جریمه ، در شیوع غیر قابل جلوگیری لامبرت Strether به کمی
Bilham در بعد از ظهر یکشنبه در باغ Gloriani ، خلوص و صداقت که با آن
او بازده ، برای جوان دوست خود
روشنگری ، به اندرز جذاب که بحران.
ایده داستان ساکن واقع در حقیقت بسیار است که یک ساعت از چنین
سهولت بی سابقه ای را باید توسط او به عنوان یک بحران احساس می شود ، و او در رنج است
بیان آن را برای ما به عنوان منظمی که ما می تواند مورد نظر.
این اظهارات را که او در نتیجه به گفته حاوی جوهر "
سفرا ، "انگشتان خود را نزدیک ، قبل از او انجام داده است ، دور ساقه تمام عیار
گل ، که پس از آن مد ، او همچنان فضولانه به حال حاضر به ما.
"زندگی می کنند شما می توانید نه ، اشتباه اتمام حجت به. این کار خیلی مهم نیست که چه شما در
خاص تا زمانی که شما زندگی خود را دارند.
اگر شما که بود ، نه آنچه را که شما تا به حال؟ من بیش از حد -- خیلی قدیمی است در هر میزان برای آنچه که من
را ببینید. آنچه که از دست می دهد یکی از دست می دهد ، اشتباه نکنید
در مورد آن.
در این حال ، ما باید تصور می شود که از آزادی ؛ بنابراین ، نه من می خواهم به روز ، بدون
حافظه از آن توهم است.
من بود یا در زمان مناسب ، بیش از حد احمقانه یا بیش از حد هوشمند به آن را دارند ، و در حال حاضر من
یک مورد از واکنش در برابر اشتباه است. آیا آنچه شما می خواهم تا زمانی که شما نمیدهیم
آن.
برای آن یک اشتباه بود. زنده ، زندگی می کنند! "
چنین جان کلام از درخواست تجدید نظر Strether به جوانان تحت تاثیر قرار داد ، آنها او را دوست دارد و آنها
او به همراهی کردن با تمایلات ، کلمه «اشتباه» رخ می دهد چندین بار ، آن خواهد شد ، دیده در
البته از سخنان خود -- که می دهد
اندازه گیری از سیگنال هشدار دهنده او احساس می کند متصل به پرونده اش است.
او بر این اساس بیش از حد ، هر چند شاید بعد از همه قانون اساسی از دست رفته
واجد شرایط برای بخشی بهتر ، و او از خواب بیدار آن را در شرایطی که فشار
بهار یک سوال وحشتناک.
جبران خسارت ، که ، برای -- که وجود دارد در عین حال شاید زمان برای جبران خسارت می شود
آسیب شخصیت خود را انجام داده ، برای بی حرمتی ، او کاملا آماده به گفتن نیست ، بنابراین ابلهانه قرار دهید
بر آن را که در آن او حتی خود را تا به حال دست و پا چلفتی دست؟
پاسخ به این است که او در حال حاضر در تمام وقایع را می بیند ، به طوری که کسب و کار از من
داستان و راهپیمایی اقدام من ، اخلاقی ارزشمند از همه چیز برای بیان کردن نیست ، فقط
تظاهرات من از این فرایند از دید.
هیچ چیز نمی تواند نزدیکی که با آن کل متناسب دوباره به جوانه آن تجاوز.
که داده شده بود به من بدن ، به طور معمول ، با کلام ، برای من بود را به
تصویر بیش دقیقا به عنوان من اتفاق افتاده است که آن را با یکدیگر ملاقات کردند.
یکی از دوستان تا به حال به من ، تکرار با قدردانی بزرگ ، یک یا دو چیز به او گفت :
یک مرد تمایز ، بسیار ارشد او ، و که یک حس شبیه به آن از Strether
فصاحت سودا ممکن است منتسب -- گفت :
به عنوان شانس داشته باشند ، و بنابراین به راحتی ممکن است در پاریس و در یک باغ فریبنده قدیمی
متصل به یک خانه از هنر ، و در یک بعد از ظهر یکشنبه تابستان ، بسیاری از افراد بزرگ
در حال حاضر علاقه.
مشاهده گوش وجود دارد و جمع شده بودند تا بخشی از موجود بود
"توجه داشته باشید" بود که من در نقطه ای به عنوان هدف من رسمیت شناختن -- در واقعیت موجود بود
بیشتر بخشی و استراحت در محل و
زمان و صحنه را ترسیم : این اجزا قرار گرفتند و دست به دست یکدیگر داده دادن
من بیشتر ، پشتیبانی به من بدهد آنچه من ممکن است توجه داشته باشید تماس بگیرید مطلق.
آن می ایستد وجود دارد ، بر این اساس ، در روگاه جزر و مد است ؛ رانده ، با شیرهای آب سخت ، مانند
برخی از سهام قوی برای طناب دار از یک کابل ، چرخش از roundabout فعلی آن است.
آنچه تذکر به بیش از بخش عمده ای از نکات به طور کلی تقویت هدیه بود
آن را از باغ های قدیمی پاریس ، در آن نشانه رمز مهر و موم شد ارزش بی نهایت
ارزشمند است.
البته برای شکستن مهر و موم وجود دارد و هر یک از آیتم بسته اطلاعاتی به بیش از تعداد و
رسیدگی و برآورد ، اما به نحوی ، در نور اشاره ، همه عناصر یک
وضعیت مرتب کردن بر اساس بیشترین به سلیقه من وجود دارد.
من حتی می تواند بدون مناسبت که در آن ، بنابراین مواجه ، من آن را زنده پیدا کرده بود به یاد داشته باشید
علاقه به سهام را ، در این مد ، از ثروت پیشنهادی.
برای من فکر می کنم ، قطعا ، که درجه از شایستگی در افراد وجود دارد -- به رغم این واقعیت
که برای درمان حتی یکی از ترین مبهم با نجابت دلیل ما باید برای
زمان ، برای ساعت توام با تب و تعصب ،
حداقل شکل شایستگی آن و شرافت آن احتمالا مطلق است.
چه از آن می آید ، بدون شک ، این است که حتی در میان خوب supremely -- چرا با چنین
به تنهایی این نظریه یکی از افتخار نگران -- زیبایی ایده آل وجود دارد
خوبی عمل استناد است که به منظور بالا بردن ایمان هنر به حداکثر خود.
سپس واقعا ، من ، موضوع یکی ممکن است گفت : به درخشش و "سفیران" من
اعتراف ، این تب و تاب بودن برای من از ابتدا تا انتها به تن.
خوشبختانه در نتیجه من قادر به این برآورد ، رک و پوست کنده ، کاملا "در تمام طول ،
از تمام تولیدات من ، هر شکست که توجیه را ساخته اند چنین
افراطی خوشنودی عمومی بی شعور.
به یاد می آورم و سپس در این ارتباط هیچ لحظه ای از تناوب ذهنی ، یکی از هرگز
این آلارم ها به عنوان توخالی مشکوک در زیر پا یکی ، احساس ناسپاسی در
این طرح به تصویب رسید ، که تحت آن ، به نظر می رسد اعتماد به نفس با شکست مواجه و فرصت بلکه به مسخره.
اگر انگیزه "بال کبوتر ،" همانطور که ذکر کردم ، به من در لحظه های نگرانی
مهر و موم صورت آن -- هر چند بدون تعصب دوباره آن ، ناگهان ، نسبتا
grimacing با بیان -- بنابراین در این
کسب و کار من تا به حال اعتقاد مطلق و سلاست ثابت برای مقابله با آن را به حال
یک گزاره فرانک ، دسته تمام داده ها ، در محل نصب
یکنواختی از آب و هوای خوب.
(منظور از ترکیب ، در این چیزها ، من ممکن است به ذکر است ، منظور از معکوس شد
انتشار زودتر از دو کتاب با نوشته ظاهر شده و بعد).
حتی در زیر وزن از سال قهرمان من من می تواند انگاره قاطع من را احساس کنید ، حتی تحت
سویه از تفاوت بین کسانی که مادام د Vionnet و کسانی که از چاد
Newsome ، تفاوت مشمول
تقبیح کرد که تکان دهنده است ، من هنوز هم می تواند از آن بی سر و صدا را حس کند.
هیچ چیز مقاومت ، هیچ چیز خیانت ، به نظر می رسد ، در این حس کامل و صدا
از ماده ، آن را از هر طرف ریخته من می توانم آن را به همان درخشش طلایی به نوبه خود.
من در وعده یک قهرمان تا بالغ ، که به من بدهد در نتیجه بیشتر خشنود
گاز را -- از آن تنها به انگیزه ضخیم و شخصیت انباشته شده ،
من فکر می کنم ، که نقاش از زندگی بیش از یک کمی نیش.
فقیر دوست من باید جمع شده اند ، شخصیت ، مطمئنا یا نه خواهد بود
کاملا طبیعی و سخاوتمندانه برخوردار از آن ، به این معنا که او ، و
که همیشه احساس او تا به حال ، تخیل
به استقلال ندادند ، و این که این هنوز که نه او را شکسته تشبیه است.
بی اندازه بود ، فرصتی برای "آیا" یک مرد از تخیل ، اگر وجود دارد
ممکن است یک فرصت به "گاز" جایی که در جهان ممکن است آن را؟
این شخصیت البته ، بنابراین غنی شده ، به من نمی دهد ، برای نوع ، تخیل خود را
در غلبه و یا به عنوان اعضای هیئت علمی ، نخست خود را ، و نه من ، در نظر از مسائل دیگر ،
که راحت پیدا کرده اند.
بنابراین خاص لوکس -- برخی از مناسبت ، است که ، برای مطالعه هدیه بالایی در ستره
دستور از یک مورد یا یک حرفه ای -- که هنوز هم بدون شک در آن روز من باید می آیند
آماده برای آن پرداخت و تا آن زمان ممکن است ،
تا از دور برگشت ، آویزان تا به خوبی در دیدگاه و تنها دور از دسترس باقی بمانند.
مورد مقایسه در این حین که در خدمت آن را تنها در مقیاس کوچک بود که من تا به حال
حتی به موارد مقایسه ای درمان خودم.
من به شتاب به اضافه با این حال که stopgaps خوشحال به عنوان مقیاس جزئی در نتیجه
به همراه داشت ، به عنوان مثال در دست باید استفاده از طیف گسترده ای از لذت ببرید
عمده ، از اغلب بلافاصله به نقطه
سوال از این مکمل از وضعیت منطقی در ما درگیر بود
ضربه آقایی خود را ارائه در باغ پاریس در بعد از ظهر یکشنبه --
یا اگر با منطق سخت درگیر و پس از آن همه ایده آل و enchantingly در آن را ضمنی.
(من می گویم : "ایده آل" چون من نیاز به ذکر کمیاب است که برای توسعه ،
بیان از حداکثر آن ، داستان glimmering من ، در اولین مرحله بود ، به
موضوع ارتباط با سرمازده
امکانات سخنران واقعی گزارش.
او همچنان اما شادترین از حوادث واقعیتهایی او ، همه بیش از حد معین ،
مانع هر طیف وسیعی از امکانات آن را به حال تنها دفتر جذاب خود را به
پروژه بر این حوزه گسترده ای از
چشم انداز هنرمند -- آویزان است که وجود دارد تاکنون در مکانی مثل برگه های سفید معلق برای
چهره کودک را سحر و جادو - فانوس -- سایه فوق العاده و قابلیت جابجایی بیشتر).
بدون امتیاز گوی قصه ها و برنامه کنترل از عروسک لذت بخش تر است ، یا
دارای بیش از تعلیق و هیجان از بازی دشواری نفس نفس بازی ،
از این کسب و کار به دنبال
نامرئی و غیبی ، در یک طرح ، نیمی درک شده توسط نور یا ، به تعبیری ،
عطر ، چسبیده GAGE که در حال حاضر در دست.
بدون پیگیری قدیمی وحشتناک برده پنهان با bloodhounds و دستمال انجمن
می توانید تا کنون ، برای "هیجان" به قاضی ، من آن را در بهترین حالت آن بهتر است.
برای همیشه ، نمایشنامه نویس قانون نبوغ خود ، بر این باور نه تنها در
ممکن است مسئله حق از محل تنگ به درستی درک ، او خیلی بیشتر
از این -- او بر این باور ، بسیار ، در
لازم گرانبها "سفتی" از محل (هر موضوع)
قدرت را از هر گونه اشاره احترام.
این که در نتیجه اشاره قابل احترام است که من با اشتیاق چنین بود برداشت ، چه
داستان که به ناگزیر تشکیل مرکز؟
این بخشی از جذابیت همراه در طرح چنین پرسش هایی است که "داستان" با پیشگویی
درست است ، من می گویم می گذارد ، از این مرحله صحت وجود بتن.
پس از آن است ، در اصل -- آن شروع می شود ، هر چند آن را بیشتر یا کمتر obscurely ممکن است در خفا انجام دادن
به طوری که نقطه در حداقل آنچه به آن را نمی کند ، اما تنها ، بسیار لذتبخش
و خیلی خیلی ، که در آن برای قرار دادن یک طرف بر روی آن.
در کدام حقیقت ساکن قطعا بسیاری از منافع این ترکیب قابل تحسین
برنامه سودمند است که ما به عنوان هنر می دانم.
هنر می پردازد با آنچه ما می بینیم ، آن را ابتدا باید تمام دست است که مواد تشکیل دهنده کمک ؛
plucks مواد آن ، در غیر این صورت بیان شده در باغ زندگی -- که مواد
جاهای دیگر رشد کرده است بیات و uneatable است.
اما زودتر انجام می شود از آن را به حساب یک فرآیند -- که از آن
تنها زمانی که آن را basest از بندگان مرد ، تحمیل اخراج مفتضح
بدون "شخصیت" آن را ندارد ، و اینکه آیا
تحت برخی بهانه مبهم از اخلاق و یا در هر pusillanimously لبه دور.
این فرایند ، که از بیان ، فشردن خارج ، از ارزش واقعی است دیگر
امر -- که با آن شانس خوشحال از پیدا کردن صرف کمی برای انجام.
به دنبال لذت پیروزی و از پیدا کردن ، در این مرحله ، بسیار بیش از آن تلاش از این موضوع
به عنوان یک کل توسط "تطابق" را به عنوان خانم ها در مغازه ها ، قطعه بزرگ با می گویند
تکه ، داشتن ، فرض می کنیم ، با ضبط به پایان رسید.
موضوع یافت می شود و اگر مشکل این است که پس از آن به زمین از آنچه به انتقال
با آن زمینه باز می شود برای هر مقدار از انجام.
این دقیقا تزریق که به عنوان من ارسال کنید ، کامل مخلوط قوی است.
از سوی دیگر بخشی از کسب و کار است که حداقل می تواند به تشبیه شده است
تعقیب با شاخ و سگ تازی.
این همه بخشی بی تحرک -- شامل به اندازه ciphering ، از انواع است ، آنطور که شایسته
بالاترین حقوق و دستمزد پرداخت شده به یک حسابدار ارشد.
با این حال ، که حسابدار ارشد gleams HIS از سعادت نیست ؛ برای
سعادت ، و یا حداقل تعادل دولت هنرمند dwells کمتر ، قطعا ، در
عوارض بیشتر لذت او می تواند
قاچاق نسبت به او در حفظ موفق.
او sows بذر خود را در معرض خطر بیش از حد غلیظ محصول ؛ چرا هنوز دوباره ، مانند
آقایان که دفاتر حسابرسی ، او باید سر خود را با هر قیمتی نگه دارید.
در نتیجه از همه که ، برای بهره از این موضوع ، من در اینجا ممکن است به نظر می رسد
انتخاب من را از روایت "شکار" من برای لامبرت Strether ، توصیف
دستگیری سایه پیش بینی شده توسط من
حکایت دوست ، و یا گزارش در مورد ظهور بعد از این پیروزی.
اما من تا به حال ، احتمالا بهترین کمی به نگاه در هر جهت تلاش و از آن می آید
من دوباره و دوباره ، بیش از این سابقه بد اخلاق ، کیسه ای که یکی از ماجراهای ،
درک یا قابل تصور شده است ، تنها
صرفا به روایت داستان یکی نیمه خالی است.
به همین ترتیب یکی که کمی مبهم به معنای بستگی دارد.
داستان قهرمان فرد وجود دارد ، و پس از آن ، به لطف ارتباط صمیمی از چیزها ،
داستان داستان یکی خود است.
من شرمنده شدن به آن اعتراف ، اما اگر نمایشنامه نمایشنامه one'sa one'sa ، و دومی
قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب است مسئول مناسبت به من اعتصاب را به واقع هدف از این دو.
فلسفه در آن شیوع زیبا به او منتسب شده ، ساعت وجود دارد ، در میان
ارائه چنین خوشحال ، قابل توجه برای او ، که شده است پس از آن ، از جانب مرد من
از تخیل ، به منطقی و به عنوان
هنر و صنعت بی هنر از کمدی تا به آن "منجر شد تا" را به دوره احتمالی به چنین هدفی ،
هدف آگاهانه مخمصه ، در کوتاه مدت به ریز محاسبه می شود داشته باشد.
از کجا تا به او رسید و به همین دلیل او می آیند ، آنچه که او انجام می دهند (به عنوان ما آنگلو ساکسن ها و
ما تنها ، می گویند ، در کلاچ foredoomed ما از ایدز عجیب و غریب برای بیان) در آن galere؟
برای پاسخ به این پرسش ها احتمالا آنها را به عنوان تحت استنطاق پاسخ
شاهد جعبه توسط وکیل برای دادستان ، به عبارت دیگر رضایت بخش
به حساب کاربری برای Strether و برای خود
"عجیب و غریب تن" بود که خودم از تمام تار و پود دارای.
در همان زمان سرنخ به محل نگهداری آن را در برخی از دروغ
اصل احتمال : او در لحن عجیب و غریب خود را داشته باشند نه بدون زیاده روی
دلیل ، آن را مخمصه احساس و یا گرفتن
موقعیت نادرست به او کنایه دار لهجه.
یکی بود با اشاره به "تن" زندگی همه را یک بدون به رسمیت شناختن ، زمانی که یکی آن را شنیده
صدای موقعیت کاذب.
مرد عزیز در باغ پاریس شد و سپس ستودنی و این پدیده ها در یک -- که
بود هیچ نقطه بسیار کوچک به دست آمده ؛ بعدی بر این اساس ما نگران شد
تعیین این هویت.
تنها می تواند توسط احتمالات برود ، اما این مزیت وجود دارد که بیشتر
به طور کلی از احتمالات یقین مجازی شد.
از تابعیت دوست ما ، برای شروع با دارا بود ، احتمال کلی وجود دارد
در کوته بینی باریک خود را که برای آن موضوع ، یکی بود واقعا اما برای نگه داشتن تحت
لنز به مدت یک ساعت به آن را تا اسرار خود را.
او را صادر کرده ، ارزش اندوهناک ما را از قلب خیلی از نیوانگلند -- در
پاشنه که ماده البته قطار کامل اسرار برای من به سقوط
آنها تا به حال به sifted و مرتب شده اند ، و من باید جزئیات آن را بسازند
روند ، اما این پدیده ها بودند همه وجود دارد ، و آن بود ، اما یک سوال ،
auspiciously ، چیدن در میان آنها است.
"موقعیت" infallibly خواهد بود ، و به همین دلیل ، در دست خود ، آن را به حال تبدیل شده
"اشتباه" -- این گام استقرا تنها می تواند به عنوان سریع به عنوان آنها متمایز است.
من برای همه چیز به خود اختصاص -- و "همه چیز" را در این زمان تبدیل شده بود
امیدوار کننده ترین مقدار -- این دیدگاه که او تا به حال در برخی از حالت ذهن به پاریس آمده
که به معنای واقعی کلمه دستخوش بود ، به عنوان یک نتیجه
حملات جدید و غیر منتظره و تزریق ، تغییر تقریبا از ساعت
ساعت می باشد.
او با دیدگاه است که ممکن است توسط یک مایع سبز روشن نمیفهمد آمده بود ، می گویند ،
در شسته و رفته شیشه یا بطری کوچک شیشه ای و مایع ، یک بار به داخل فنجان باز از برنامه ریخته ،
یک بار به در معرض اقدام یکی دیگر از هوا ،
به نوبه خود از سبز به قرمز ، یا هر چیز دیگری را آغاز کرده بود ، و ممکن است ، برای او می دانست ، در می شود
راه خود را به بنفش ، سیاه و سفید ، به رنگ زرد.
در افراط و وایلدر هنوز نماینده شاید برای همه ، او می تواند به گفت
برعکس ، تنوع خشونت ، او را در ابتدا ، به طور طبیعی ، اما gazed
در تعجب و زنگ خطر ، به موجب آن
وضعیت به وضوح از بازی wildness و توسعه بهار
افراط و.
من در یک لحظه دیدم که باید این توسعه ادامه هر دو با زور و
منطق ، "داستان" من که چیزی به دلخواه ترک.
همیشه وجود دارد ، البته ، برای داستان را بگوید ، تعیین کننده مقاومت ناپذیر و
مزیت های بی حساب از علاقه خود را در داستان به عنوان مثل همیشه ،
بدیهی است ، اکثریت ، نخست و
چیز گرانبها (به غیر از این من هرگز قادر به آن را ببینید) ؛ که به عنوان
چه چیزی باعث آن ، با هر چه بی پروا انرژی ، ممکن است به کمرنگ شدن قبل از گفت
انرژی که با آن ، آن را به سادگی برای خود می سازد.
این rejoices ، هیچ کمتر ، در بهترین حالت آن ، به نظر می رسد خود را ارائه دهد در نور ، به نظر می رسد
می دانید ، و با آخرین دانش ، چه آن را در مورد -- مسئول آن هنوز در
لحظات به ما با زبانش را گرفتار
در گونه خود و مطلقا هیچ حکم اما خیرگی پر زرق و برق آن است.
اجازه دهید ما عطا پس از آن که چشم سفیدی است که همیشه وجود دارد -- وجود دارد ، پس به صحبت می کنند ، برای فضل
و اثر و جذبه ، وجود دارد ، بالاتر از همه ، چرا که داستان فقط بچه لوس
هنر ، و به این دلیل ، همانطور که ما همیشه
ناامید pampered نمی "بازی ،" ما آن را دوست دارم ، به آن حد ، به نگاهی
تمام شخصیت خود را.
احتمالا چنین است ، در حقیقت ، حتی هنگامی که ما بیشتر از خودمان تملق گفتن که ما مذاکره
با آن توسط پیمان.
که همه ، دوباره است ، اما می گویند که مراحل ، برای افسانه من ، خود قرارداده با
اعلان و آن را به عنوان ، کاربردی اطمینان -- هوا کاملا به عنوان آمادگی برای
با منطق انصراف من در واقع احمق بیش از حد برای سرنخ من شده بود.
، هرگز مثبت ، هیچ کمتر ، به عنوان لینک های ضرب ، احساس کردم به حال کمتر احمق
نسبت به تعیین ماموریت Strether فقیر و دلهره
موضوع خود است.
این چیزها همچنان به سقوط با هم ، به عنوان اقدام شسته و رفته از وزن خود را و
فرم ، حتی در حالی که مفسر آنها سر خود را در مورد آنها را خراشیده ، او به راحتی
می بیند که آنها همیشه به خوبی در پیش از او بودند.
همانطور که پرونده خود را تکمیل او در واقع ، از یک راه خوب را پشت سر را به عقب
با آنها ، تنگی نفس و کمی ، او بهتر می تواند flurried.
موقعیت کاذب ، برای مرد دیرتر از موقع ما از جهان -- دیرتر از موقع به خاطر او
تلاش بلند به طوری که یکی برای فرار از ، و در حال حاضر در آخرین واقعا به چهره اش
عذاب -- غلط موقعیت را برای او ، من می گویم ،
بود بدیهی است که خود را در دروازه آن دامگاه بی حد و حصر ابتدا ارائه شده
با طرح اخلاقی ترین الگوی تایید شده که هنوز قاب شده بود به شکستن
بر روی هر رویکرد به واقعیت واضح است که هر یک در تمام درک لیبرال از آنها است.
که البته مورد Strether شده آماده ، در هر کجا که ارائه
خود ، تنها به قاضی و احساس از روی پستی ، اما او برای من نقل مکان کرد ، من اعتراف ،
احاطه در هر چه افسانه ندارد.
توجه داشته باشید مرد واقعی ، از اولین دیدن آن رخ داد ، توجه داشته باشید از
تبعیض ، تنها به عنوان درام او برای تبدیل شدن به ، تحت استرس ، درام
تبعیض است.
آن شده اند که خوشبخت تخیل خود ، ما را دیده اند ، که در حال حاضر کمک کرده بود او را
تبعیض قائل شود ، این عنصر بود که برای بسیاری از لذت بردن از برش من
ضخامت دارد ، که من داشته باشد ، به فکری او intimated ، به ماده اخلاقی خود را به.
با این حال در اینجا ، در همان زمان بود ، فقط در اینجا ، که یک سایه بان برای یک لحظه سقوط در سراسر
صحنه است.
کمی وحشتناک سنت قدیمی ، یکی از platitudes وجود دارد
کمدی انسانی ، که طرح اخلاقی مردم می کند شکستن در پاریس ، که هیچ چیز است
اغلب مشاهده شده که صدها نفر از
هزاران نفر از افراد بیشتر یا کمتر ریاکار و یا بیشتر یا کمتر بدبینانه سالانه بازدید
جایی برای به خاطر فاجعه احتمالی را ، و من در اواخر آمد
روز به خودم در مورد آن.
در خوب ارتباط بی اهمیت ، یکی از vulgarest در جهان وجود دارد ، اما
که به من مکث دیگر ، من فکر می کنم ، به سادگی به دلیل ابتذال آن است تا
آگهی.
انقلاب شده توسط Strether تحت تاثیر از جالب ترین انجام
شهرستانها بزرگ بود که هیچ ربطی به با هر betise imputably "وسوسه"
دولت او بود به جلو پرتاب می شود ، و نه ،
پرتاب کاملا با خشونت ، پس از فوت و فن مادام العمر خود را از باز تاب شدید که
تست دوستانه در واقع او را از طریق معابر پیچ در پیچ ، از طریق
تغییرات از تاریکی و نور ، بسیار
های زیادی را در پاریس است ، اما با خود صحنه اطراف یک موضوع جزئی ، یک نماد صرف
برای انجام کارهای بیشتری را نسبت به خواب است در فلسفه از Woollett.
یکی دیگر از صحنه های اطراف که به عنوان خوبی برای نشان می دهد ما انجام می شود می تواند از آن داشته باشند
نماینده مکانی که در آن ماموریت Strether به احتمال زیاد به هم دروغ بود و بحران خود را به
در انتظار او است.
محل به احتمال زیاد تا به حال شایستگی بزرگ و مقدار کمی من آماده که وجود دارد
بیش از حد درگیر بسیاری -- در تمام impossibilities نیست ، فقط به جای نگران کننده است و
به تاخیر انداختن مشکلات -- در positing
جاهای دیگر رابطه جالب چاد Newsome جالب خود را در پیچیدگی
روابط. منصوب Strether مرحله ، بسیار خوب ، می تواند
اما خوشبختانه انتخاب چاد یکی از.
مرد جوان بود ، به عنوان آنها می گویند ، رفته برای جذابیت circumjacent و در جایی که او می توانست
در بر داشت آن ، به نوبه خود از ذهن خود ، بیشتر "معتبر" ، بود که دوست جدی خود را
تحلیل های او پیدا کرد ؛ و همچنین
که در آن ، برای آن موضوع ، کل سابق دانشکده تحلیلی خواهد بود به رهبری چنین
رقص فوق العاده.
"سفیران" شده بود ، همه به راحتی ، "مرتب" ، اول خود را
ظاهر آن را از ماه به ماه در بررسی آمریکای شمالی در طول سال 1903 ، و من
باز از دور برگشت به هر لذت بخش شده است
تحریک برای نبوغ است که ممکن است در یک زندگی فعالانه اتخاذ -- بنابراین به عنوان را
آن ، در راه خود ، یک قانون کوچک ترکیبی -- معافیت های مکرر و ازسرگیریها.
من ساخته شده بود به نظر من در اینجا به طور منظم به بهره برداری و لذت بردن از این اغلب و نه بی ادب
تکان -- داشتن در بر داشت ، من معتقد بودم یک راه قابل تحسین به آن ، در عین حال هر سوال
فرم و فشار ، من به راحتی ، به یاد داشته باشید paled
در نور اختصاصی بزرگ ، به رسمیت شناخته شده به عنوان محض این که واقعا وزن ؛
استخدام اما یک مرکز و نگه داشتن آن همه در درون قطب نما قهرمان من است.
چیزی که خیلی ماجراجویی صمیمی این شایسته است که حتی طرح
آگاهی خود را بر آن از ابتدا به پایان بدون تنفس و یا انحراف
احتمالا هنوز هم بخشی از آن را ترک
ارزش برای او ، و با منطق محکمتر برای خودمان ، unexpressed.
من ممکن است ، با این حال بیان هر دانه از آن را که وجود داشته باشد اتاق را برای -- به شرط
contriving اقتصاد پر زرق و برق خاص است.
سایر افراد در هیچ تعداد کمی بودند به مردم در صحنه ، و هر یک با خود
تبر به عمل خرد کردن یا اسیاب کردن ، وضعیت خود را برای درمان ، وابستگی خود را به شکست ،
رابطه خود را به انگیزه پیشرو من ، در یک کلمه ، برای ایجاد و حمل.
اما حس Strether از این چیزها ، و Strether تنها ، باید من را برای سود
نشان دادن و من باید آنها را می دانیم اما از طریق بیشتر یا کمتر خود دانش groping
از آنها ، از gropings بسیار او
رقم خود را در میان حرکات جالب ترین ، و رعایت کامل سخت گیری غنی
صحبت از من بیشتر از این اثر را باید بیشتر "پس از" از همه متفرقه
مشاهدات ممکن است با هم.
این یک وحدت بزرگ را به من بدهد ، و به نوبه خود تاج با لطف که
روشنفکر داستان گوی در هر زمان ، برای منافع خود ، قربانی در صورت نیاز
شود دیگر تمام زینت هر است.
من البته به فضل از شدت مراجعه ، که راه از اشکارا وجود دارد
دستیابی و راه اشکارا از دست رفته -- که ما آن را ببینید ، ما در تمام طول ، بی اراده و
woefully از دست رفته است.
نه این که از سوی دیگر ، نه ، یک فضیلت برجسته موضوع به درک --
هیچ سخت بودن ، بدون اندازه گیری مطلق از آن وجود دارد ، به طوری که یکی ممکن است بشنوید آن را تحسین
که در آن کاملا فرار کرده است یکی از
قوه ی ادراک ، مشاهده آن را متوجه نشوید که در آن یکی از سپاسگزاری آن را مورد ستایش قرار داد.
پس از همه که من مطمئن هستم نیست ، چه ، که تفریح بسیار زیاد از کل
خوشه ای از مشکلات تا arrayed ممکن است عمل می کنند ، برای افسانه نویس علاقه ، زمانی که
عاقلانه کمتر از علاقه نیست ، به عنوان بهترین خود را از عوامل تعیین کننده است.
این اصل جذاب است همیشه وجود دارد ، در تمام حوادث ، تازه نگه داشتن علاقه : آن است که یک
اصل ، ما به یاد داشته باشید ، اساسا بسیار گرسنه ، بدون محظور اخلاقی و بدون
رحمت ، appeased با بدون تغذیه ارزان و نه آسان.
این کار لذت می برد قربانی های پرهزینه و rejoices در نتیجه در بوی بسیار دشواری --
حتی به عنوان ogres ، با خود را "ادمخوار!" در بوی خون از شادی
انگلیسی ها.
بنابراین ، در همه حوادث بود ، که در نهایت ، هر چند بعد از همه سریع ،
تعریف از کار آقایی من -- او بیرون می آید ، همه رسما منصوب و
deputed ، به "ذخیره" چاد ، و سپس خود را
پیدا کردن مرد جوان disobligingly و در ابتدا ، به طوری bewilderingly از دست داده است که
موضوع جدید در مجموع ، در ارتباط prodigiously آنها مواجه است ، که به
برخورد با نور جدید -- وعده داده شده به عنوان بسیاری از
تماس نبوغ و در شاخه های بالاتر از هنر ترکیبی به عنوان یکی
می تواند احتمالا مورد نظر است.
دوباره و در عین حال بار دیگر ، به عنوان ، از کتاب به کتاب ، من با ادامه بررسی من ، من بدون منبع
مورد علاقه با تساوی شرایط ، به این راستی آزمایی پس از این واقعیت ، که من ممکن است از آن تماس ، و
در جزئیات بهتر است ، از طرح سازگاری "در رفته" است.
مثل همیشه -- چون افسون هرگز نتواند -- retracing از این روند از نقطه نظر
نقطه به ارمغان می آورد به این توهم قدیمی است.
مقاصد قدیمی دوباره شکوفه و گل -- به رغم تمام شکوفه های آنها به
کاهش یافته است توسط راه.
این افسون است ، من می گویم ، از ماجراجویی منتقل شده -- یو پی اس های هیجان انگیز و فراز زندگی ،
فهم پیچیده و outs از مشکل ترکیبی ساخته شده پس از
مد ستودنی عینی ، تبدیل شدن به
سوال در مسئله و نگه داشتن قلب نویسنده در دهان خود.
چنین یک عنصر ، برای مثال ، به عنوان قصد خود که خانم Newsome ، دور کردن با
انگشت خود را بر روی نبض ماساچوست و در عین حال نباید با شدت کمتر از باشد
circuitously حال حاضر از طریق کل
چیزی که نباید جز این باشد احساس می شود نسبت به مستقیم ترین بازشناخت
نمایشگاه ، بهترین تجسم دست اول می تواند او را ، چنین نشانه ای از
هنری ایمان خوب است ، من می گویم ، یک بار آن را
این پدیده ها وجود دارد ، طول می کشد در دوباره واقعیت توسط بیش از حد نه اختلال
کم نوری نسبی موفقیت خاص.
قصد گرامی بیش از حد به ناچار عمل و عمل ، در این کتاب ، حدود پنجاه برابر
کمی که من از روی علاقه رویای به حال آن ممکن است ، اما که غنایم کمیاب برای من لذت بردن از
پنجاه راه که من در آن به دنبال به حال برای آن فراهم می کند.
افسون صرف دیدن چنین ایده تشکیل دهنده ، در درجه خود را ، ظرافت
اقدامات انجام شده -- یک افزایش واقعی ، در صورت موفقیت آمیز از شرایط بسیار و
امکانات نمایندگی و
figuration -- چنین چیزهایی به تنهایی ، پس از این مد ، الهام بخش ، چنین چیزهایی به تنهایی
GAGE از موفقیت احتمالی آن محاسبه dissimulated بودند که با آن
تلاش تمام به میدان بود.
اما ، آه ، مولود مراقبت ، هیچ کمتر ، که همان "عاقلانه" قربانی به
شکل خاص مورد علاقه!
کار یکی باید ترکیب ، زیرا ترکیب به تنهایی زیبایی مثبت ، اما
در حالی که -- جدا از آگاهی اجتناب ناپذیر به بیش از حد از اندک وخیم
خوانندگان همیشه در به رسمیت شناختن یا همیشه از دست رفته
زیبایی مثبت -- چگونه به عنوان ارزان و آسان است ، در هر نوبت ، چگونه ، به فوریت
و امکانات ، و حتی به عنوان خوش مشربی اشرافی ، زیبایی مثبت ممکن است به
عرق و پرداخت هزینه!
هنگامی که به دست آورد و نصب آن ممکن است همیشه مورد اعتماد خود قرار دهد تا به سالک فقیر احساس او
که به ریشه های مو خود را برای عدم از آن سردرپیش. رتبهدهی نشده است ، چگونه ، به عنوان فضیلت آن
اساسا می تواند موجب از
کل ، تله ایستگاه فرعی در منافع muddlement و اقامه دعوا مطرح می شد ، اما
باعث از لحظه ای ، ذره در خود داشته باشد ، به خارج از لگد
مسیر!
همه sophistications در زندگی ، به عنوان مثال ، ممکن است به نظر می رسد جمع اوری در
از طرف تهدید -- تهدید به انواع روشن -- درگیر در Strether
داشتن ذهنی "می گویند ،" را به عنوان آن ، به خود است.
من ، در همین حال ، او را در مورخ و قهرمان یک بار ساخته شده ، او را با عاشقانه عطا
امتیاز از "شخص اول" -- تاریکترین مغاک عاشقانه این ،
inveterately ، هنگامی که در بزرگ لذت می برد
مقیاس -- تنوع ، و بسیاری دیگر از مسائل عجیب و غریب نیز ، ممکن است قاچاق
در پشت درب.
کافی است ، باید کوتاه ، که شخص اول ، در قطعه طولانی است ، یک فرم
foredoomed به looseness و آن looseness ، بسیار هرگز به امر من ، شده بود ، هرگز به طوری
کمی تا در این مناسبت خاص.
که reflexions به استاندارد از لحظه flocked -- خیلی زود به یکی
سوال چگونه برای حفظ فرم من سرگرم کننده در حالی که چسبیده به نزدیک من
چهره مرکزی و به طور مداوم مصرف الگوی خود را از او مواجه می شود.
او می رسد (رسد چستر) به عنوان هدف بسیار ناراحت کننده از دادن خالق خویش است "هیچ
پایان "برای گفتن درباره او را -- که قبل ماموریت دقیق serenest از سازندگان
ممکن است به خوبی quailed داشته باشد.
من دور از serenest بود ، من بیش از آشفته به اندازه کافی برای منعکس کردن که :
ظالمانه از یک جایگزین یا یک جایگزین برای محروم "گفتن ،" من باید در مورد آن
خودم را دندان و ناخن خود را به دیگری.
من می توانم نجات به طور ضمنی ، افراد دیگر بگویید یکدیگر در مورد او -- مبارک
منابع ، خوشبخت ضرورت ، درام ، که اثرات خود را از وحدت می رسد ، همه
شایان ذکر است ، توسط مسیرهای کاملا متضاد
مسیرهای رمان : با افراد دیگر ، ذخیره ی آن ها به صورت آنها در درجه اول افراد او بودند
(او در درجه اول نه اما یکی از تیرز) ، من تا به حال به سادگی هیچ ربطی به.
من روابط را برای او هیچ کمتر بود ، توسط رحمت از پراویدنس ، کاملا به عنوان حد
اگر نمایشگاه من بود که به درهم و برهم کردن. اگر من می تواند تنها با دلالت و نشان می دهد
نتیجه را به افراد دیگر می گویند هر
دیگر در مورد او ، من حداقل می تواند آنها را هر چه در جهان ، او باید به او بگوید ؛
و به همین ترتیب می تواند در همین راستا -- که لوکس بیشتر پرتاب شد -- مستقیم
به تفاوت عمیق میان آنچه که
می تواند انجام دهد برای من ، و یا در تمام حوادث برای او ، و سهولت زیادی از "اتوبیوگرافی".
ممکن است خواسته شود به همین دلیل ، اگر کسی به قهرمان یکی از نگه می دارد ، یکی باید تک را ندارد
لقمه از "روش" باید کمر در پشت گردن او پرتاب نمی کند ، و اجازه دادن به آنها را فلپ
وجود دارد به رایگان در "گیل Blas" و یا "دیوید
کاپرفیلد ، "او را با امتیاز دوگانه سوژه و ابژه مجهز -- البته
است که حداقل شایستگی از مسواک زدن سوالات را در یک رفت و برگشت در دور است.
پاسخ این است که ، من فکر می کنم ، که یکی می کند که تسلیم تنها در صورتی است
آماده به تبعیض برخی گرانبها.
"شخص اول" پس از آن ، بنابراین به کار است ، توسط نویسنده به طور مستقیم به آدرس
خودمان ، خوانندگان احتمالی وی ، آنها او را به روی چیزی حساب با ، بهترین ، با ما
انگلیسی سنت ، شل و مبهم
بعد از همه ، بنابراین کمی با احترام ، در اندک فرض قرار گرفتن در معرض
انتقاد.
Strether ، از سوی دیگر ، encaged و ارائه برای عنوان "سفیران" encages
فراهم می کند و در proprieties نظر نگه داشتن بسیار سخت شدن و سلامت بیشتر
از هر گونه مستقیم و زود باور دهان را خیلی باز کردن
به احتمال زیاد برای آوردن به او ، شرایط نمایشگاهی برای ملاقات ، و در یک کلام ،
که ممنوع سیالیت وحشتناک از خود وحی.
من ممکن است به نظر می رسد در مورد تبعیض من بهتر اگر من که برای اولین بار من می گویند
مراقبت ، من تا به حال در نتیجه به ناچار به او راه اندازی یک یا دو محرم ، به موج دور با انرژی
سفارشی از توده نشسته
توضیح پس از این واقعیت ، بلوک قرار داده شده از روایت صرفا ارجاعی ،
که شکوفا ، شرم از بی صبری مدرن ، بر روی صفحه serried
بالزاک ، اما به نظر می رسد که به سادگی به وحشت زده شدن واقعی ما ، ما به طور کلی ضعیف تر هضم.
"Harking به عقب را تشکیل می دهند" در هر سرعت بیشتر انجام گرفت ، به عنوان عبارت ، نه تنها از
که خواننده را از خواسته های به روز ، اما از او را به هر قیمت را تحمل هر گونه تماس بر
یا او را به درک یا از راه دور
اندازه گیری و برای زیبایی چیزی که در زمانی که ذهن سرمقاله فعلی در انجام
خاص به نظر می رسد به طور کامل و بدون احساس است.
است ، با این حال ، در درجه اول برای هر کدام از این دلایل ، هر چه وزن خود را ، که
Waymarsh دوست Strether تا کاملا در ، چنگ در آستانه از کتاب ،
یا که هیچ کمتر حال حمله با چنگال بر روی ماریا ساخته شده
Gostrey -- بدون حتی به بهانه ، یا ، بودن HER ، در اصل ، Strether
دوستان
او دوست خواننده بسیار و نه -- در نتیجه از امیال است که او را
به طوری برجسته به آن نیاز ، و او در آن ظرفیت ، و واقعا در آن ظرفیت عمل می کند
به تنهایی ، با سرسپردگی نمونه از ابتدا تا و از کتاب است.
او ثبت نام شده ، مستقیم ، کمک به شفاف بودن است ، او خوب است ، برای جدا کردن خود
ماسک ، ترین کاسته نشده و رها شده از ficelles.
نیمی از هنر نمایشنامه نویس ، به عنوان ما به خوبی می دانیم -- از اگر ما آن را گسل
اثبات که دروغ درباره ما پراکنده -- در استفاده از ficelles که من در
دورویی عمیق از وابستگی خود را بر روی آنها.
Waymarsh فقط به درجه slighter تعلق دارد ، در تمام کسب و کار ، کمتر به موضوع
نسبت به درمان من از آن نوشته شده است ، اثبات ، جالب توجه در این connexions که یکی
اما برای موضوع یکی برای مسائل
درام به هم می آمیزد با شور و شوق به عنوان Gostreys بسیاری از نیاز باشد.
مواد "سفیران" منطبق در این رابطه دقیقا به این است که
"بال کبوتر ،" منتشر شده درست قبل از آن کاملا گرفته شده
چیزهای درام ، به طوری که خودم availing
فرصت های این نسخه به من برای برخی از سخنان دیباچه ای بر روی دومی داده می شود
کار ، من تا به حال عمدتا به طرف آن نقطه از قوام منظره آن را.
پنهان آن فضیلت ، در oddest راه در جهان ، فقط به دنبال تبدیل میکنیم
صفحات آن را ، به عنوان کمی ممکن منظره ، اما آن را به شدت به خود تقسیم ، فقط به عنوان
ترکیب قبل از ما می کند ، به بخش
را برای آماده کردن ، که در واقع بیش از حد ، آماده تمایل دارند ، برای صحنه ، و قطعات ، و یا
در غیر این صورت به صحنه ، که توجیه و طوقه آماده سازی.
این قطعا ممکن است می توان گفت ، من فکر می کنم که همه چیز در آن است که صحنه نیست ، (نه ، من
البته متوسط ، صحنه کامل و کاربردی ، درمان تمام ماده را مشاهده کنید ،
به عنوان شروع منطقی است ، به نوبه خود منطقی است ، و
پایان منطقی) و آماده سازی تبعیض است ، همجوشی و سنتز
تصویر مربوط است.
این تغییرات خود را پیشنهاد همه recogniseably ، من فکر می کنم ، از اوایل
مرحله ، به عنوان فرم و شکل "سفیران" ؛ به طوری که به تکرار ، از جمله
عامل به عنوان دوشیزه Gostrey پیش درگیر در بالا
حقوق و دستمزد است ، اما منتظر در بال draughty با شال او و بو و نمک او را.
عملکرد او صحبت می کند در یک بار برای خود ، و در زمان او با Strether در dined
لندن و با او به بازی رفته مداخله خود را به عنوان ficelle است ، من ،
ماهرانه توجیه است.
به لطف ما آن را درمان scenically ، و scenically به تنهایی ، تمام تنه لش
سوال از Strether "گذشته" است که ما دیده می شود با خوشحالی در راه از
هر چیز دیگری می توانست انجام شود ، ما باید
تیره و تار به یک دوره سلامتی و هوشیاری بالا و خوش مشربی (و یا حداقل ما امیدواریم که که ما داریم) خاص
ضروری حقایق ، ما را دیده اند ، همه به راحتی دو یا سه دوست فوری
و سودآوری در "عمل" ، می گویند هیچ چیز
از ابتدا ما را به فاش کردن دیگر ، از شدت remoter ، وارد شدن به حرکت ،
حتی اگر یک کمی مبهم که هنوز ، برای غنی سازی بیشتر ما.
بگذارید اولین نکته من اینجا که صحنه مورد نظر ، در این است که که در آن کل
وضعیت در Woollett و نیروهای پیچیده ای که قهرمان من که در آن به جلو رانده شده
این استخراج کننده پر جنب و جوش از ارزش خود را و
تقطیر از ذات خود او را در انتظار طبیعی است و تمام شده ، واقعا عالی است
استاندارد صحنه ؛ فراوان ، جامع ، و بر این اساس هرگز کوتاه است ، اما با آن
دفتر قطعی که از چکش در
گونگ از این ساعت ، دفتر بیان همه است که در ساعت.
"شخصیت" ficelle از حزب تابع است که به عنوان ماهرانه dissimulated ،
در طول ممکن است ، و به آن حد است که با درزهای یا مفاصل ماریا
ارتباط ظاهری Gostrey گرفته
مراقبت های خاص از ، بموقع هموار بر این ، که شده است ، و با نگرانی از نشان دادن به عنوان نگه داشته شود
"pieced" این رقم بدون شک دستیابی ، پس از یک مد ، چیزی از
شأن و منزلت یک ایده ، نخست : که شرایط
اما به ما نشان می دهد دوباره می اندازند که چگونه بسیاری از کاملا نا معلوم است اما هیچ کدام کمتر روشن
منابع لذت بردن برای هنرمند احمقانه ، که چگونه بسیاری از چشمه های فراوان از ما
هرگز به slighted "سرگرم کننده" برای خواننده
و منتقد در معرض انتقال ، ممکن است چکه کردن اتفاقی خود را به زودی به عنوان یک صدا
فرایند هنری شروع به لذت بردن از رشد آزاد است.
نفیس -- در تصویر سازی از این -- صرف علاقه و تفریحی از جمله در یک بار
سوالات "خلاق" و بحرانی چگونه و از کجا و چرا به خانم Gostrey
ارتباط نادرست خود را حمل ، تحت لهستانی به دلیل بالا ، به عنوان یکی از واقعی است.
در هیچ کجای آن بیشتر از مصلحت نیرنگ باز برای قوام صرف فرم ، به ذکر
مورد ، از در "صحنه" از کتاب ، که در آن عملکرد آن ، این است که به یا برای اضافه کردن
هر آنچه که هیچ چیز ، اما تنها به عنوان بیان
وضوح به عنوان چیزهای خاصی احتمالی کاملا به غیر از خود و از
در حال حاضر اندازه گیری ثابت و منصوب است.
از آنجا که ، با این حال ، همه هنر بیان ، و در نتیجه vividness ، یکی بود برای پیدا کردن
باز در اینجا به هر مقدار از دورویی لذت بخش است.
این قطعا اصلاحات و ecstasies روش -- در میان است که ، یا
قطعا تحت تاثیر هیچکدام از راهپیمائیها exhilarated که ، یک
باید سر و نگه داشتن از دست دادن نیست یک راه است.
به پرورش هوش کافی برای آنها و از عمل که حس است
مثبت به پیدا کردن جذابیت در هرگونه ابهام از ظاهر است که در آن نیست
همان سکته مغزی ، و همه بی اراده ، ابهام در حس است.
پروژه خلاقانه ، برای قهرمان من ، یک رابطه است که هیچ ربطی به با
ماده (ماده موضوع من) ، اما تا به همه چیز برای انجام با روش (
نحوه ارائه من از همان) و
هنوز درمان آن ، در محله های نزدیک و به خاطر امکان به طور کامل اقتصادی بیان ،
که اگر آن را مهم و ضروری بودند -- انجام این کار نوعی چیز و در عین حال درهم و برهم کردن
هیچ چیز به راحتی ممکن است و تبدیل شدن به عنوان یکی می رود ،
اشکارا گزاره اتصال ، حتی اگر تمام باقی می ماند اما بخشی ، من
تسریع برای به رسمیت شناختن ، سوال صرفا عمومی و مرتبط با expressional
کنجکاوی و نجابت expressional است.
من نقل مکان کرد و پس از اصرار بسیار در سمت منظره کار من این است که من
مراحل مجدد ، مطالعه تقریبا به اندازه اینجا کاملا دیگر سبک waylaid
تلاش در جهت منافع همان سیگنال -- یا
به عبارت دیگر نتوانست به یاد داشته باشید چگونه ، با این حال و به همین ترتیب تبعیض ،
بهترین proprieties و charms منظره غیر ممکن است ، زیر دست راست برای آنها ،
هنوز فهم خود و نگه داشتن ادعا دفتر خود.
بی نهایت مطرح چنین مشاهده به عنوان این تاریخ و زمان آخرین بر روی سر تمام لذت ،
که در آن نمایندگی است ، از انواع ممکن است نگران از expressional موثر
تغییر و کنتراست.
می خواهم در یک ساعت را به عنوان این ، برای مجوز انتقادی ، به این موضوع
از انحراف اجتناب ناپذیر اشاره کرد (بیش از حد علاقه دیدگاه اصلی) که نفیس
خیانت حتی از straightest اعدام
ممکن است تا کنون مورد اعتماد باشد حتی در بالغ ترین طرح تحمیل -- پرونده ای که به آن ،
هر چند یک تجدید نظر تولید همیشه به موی سیخ به نظر می رسد که با
خاص شواهد ، "سفیران"
سیل نور از جمله در خدمت من قرار دهید.
من باید به سخن گفتن نهایی من خود پیوست در اینجا واردات مختلف ، با اشاره به در دیگر
ارتباط من فقط در آن معابر از جمله به عنوان اولین قهرمان من نگاه
برخورد با چاد Newsome ، مطلق
attestations از شکل غیر منظره هر چند آنها را ، با این حال وضع firmest دست بیش از حد -- تا
حداقل به عنوان قصد می رود -- در اثر بازنمودی است.
به گزارش خبرنگار در تمام نزدیک و به طور کامل از آنچه "عبور" در یک مناسبت داده شده است
به ناچار به تبدیل شدن بیشتر یا کمتر ، منظره ، و در عین حال در مثال اشاره به ، با
انتقال ، کنجکاوی expressional و
نجابت expressional هستند به دنبال و در زیر بسیار دیگری قانون وارد شده است.
inwardness واقعی این ممکن است در پایین قرار داده شود اما این یکی از رنج می برد
خیانتهای است شامل دقیقا ، برای رقم کل چاد و حضور ، از
قابلیت ارائه مستقیم و کاهش
به خطر بیافتد -- despoiled ، است که ، از مزیت متناسب با آن ، به طوری که ، در یک کلام ،
کل اقتصاد رابطه نویسنده را به او در نقاط مهم به
redetermined.
این کتاب ، با این حال ، با نظر انتقادی مشاهده شده است ، touchingly پر از این مبدل و
ترمیم زیان ، این بهبود موذی ، این به شدت رستگاری
سازگاری.
صفحههای که در آن ممی Pocock می دهد منصوب کرد ، و نمی توانم اما فکر می کنم ، بموقع احساس
بلند به کل عمل توسط inscrutably کاربردی جانبی سکته مغزی یا کوتاه
برش ما فقط تماشا و تا کاملا در
زاویه دید که هنوز محاکمه نشده ، ساعت خود را تنها در حال تعلیق در سالن هتل ، در
partaking از مطالعه متمرکز خود را از حس مسائل تحمل در مورد خود او ،
همه روشن و گرم بعد از ظهر پاریس ، از
بالکن که مشرف به باغ Tuileries -- این به عنوان مثال مشخص شده
فضیلت بازنمودی اصرار دارد که اینجا و آنجا در حال ، برای جذابیت
اپوزیسیون و تجدید ، به غیر از منظره.
این را به من بیشتر بر این باورند که از بازی برابر چنین
مخالفان این کتاب جمع آوری شدت که نسبتا چشمگیری اضافه می کند -- هر چند
دومی قرار است به جمع از همه
شدت و یا اینکه در هر چیزی نرخ را به ترس از مجاورت با آن.
من آگاهانه موفق به در واقع از آن اسراف کوچک -- من آن را در معرض خطر و نه برای
به خاطر درگیر اخلاقی است که نه تولید که خاص قبل از
ما اگزوز سوالات جالب
بالا می برد ، اما که این رمان باقی مانده است هنوز ، تحت اقناع راست بیشتر
مستقل ، قابل انعطاف ترین شگرف از فرم ادبی است.
هنری جیمز.
>
اولین کتاب اول
سوال اول Strether ، زمانی که او به هتل رسید ، در مورد دوست خود ، هنوز خود را در
یادگیری است که Waymarsh بود ظاهرا تا شب به رسیدن او به طور کامل نیست
پاچه.
تلگراف از او bespeaking یک اتاق "فقط اگر پر سر و صدا نیست ،" پاسخ پرداخت می شود ، برای تولید شد
enquirer در دفتر ، به طوری که درک آنها باید در چستر دیدار خواهد کرد
به جای در لیورپول باقی مانده است به حدی که صدا.
همان اصل راز ، با این حال ، که Strether درخواست نداشته کاملا
حضور میل Waymarsh در بارانداز ، که او را منجر شده است در نتیجه برای به تعویق انداختن برای چند
ساعت لذت بردن او از آن ، در حال حاضر به عمل
به او احساس او هنوز هم می تواند بدون ناامیدی منتظر.
در بدترین حالت آنها با هم شام خوردن ، و با تمام احترام به Waymarsh عزیز قدیمی -- خواهد شد
نه حتی برای آن موضوع ، به خود -- ترس کمی وجود دارد که در عاقبت
آنها باید به اندازه کافی از یکدیگر را نمی بینم.
اصل من فقط به عنوان عامل ذکر شده ، با بیشتر تازه شده بود
disembarked از این دو نفر ، تماما غریزی -- میوه یک حس تیز
که لذت بخش به عنوان این امر می تواند برای پیدا کردن
خود را به دنبال ، پس از جدایی تا این حد ، به چهره رفیق خود را ، کسب و کار او
یک چیز جزیی bungled باید او به سادگی برای این لقاء در حال حاضر ترتیب
خود را به نزدیک شدن بخار پز به عنوان اولین "توجه داشته باشید ،" اروپا.
مخلوط شده با همه چیز دلهره بود ، در حال حاضر ، در بخش Strether ، که آن را ،
در بهترین حالت ، در طول راه اثبات این حرف توجه داشته باشید از اروپا در کاملا درجه کافی.
در عین حال شده است که توجه داشته باشید -- از زمان بعد از ظهر گذشته ، به لطف این شادتر
دستگاه -- چنین آگاهی از آزادی شخصی او برای سال ها به حال شناخته شده ، از جمله
طعم عمیق از تغییر و داشتن بالا
همه را برای هیچ کس لحظه و هیچ چیز در نظر گرفتن ، به عنوان وعده داده در حال حاضر ، اگر بی پروا
امید بیش از حد احمقانه بود ، به رنگ ماجراجویی خود را با موفقیت خنک.
مردم در کشتی با آنها او به راحتی consorted بود وجود داشت -- تا آنجا که به سهولت می تواند
تا به حال به او منتسب -- که در اکثر موارد مستقیما به سقوط
فعلی که مجموعه ای از فرود مرحله به
لندن ، دیگر افرادی که او را در کاروانسرا به قرار ملاقات دعوت شده بود وجود دارد و حتی
استناد کمک های خود را برای "دور نگاه" در زیبایی از لیورپول ، اما او به سرقت رفته
به دور از هر یک به طور یکسان ، بدون نگه داشته بود
انتصاب و تمدید هیچ آشنایی ، بی تفاوتی عدد آگاه بوده است
از افراد که خود را خوش شانس محترم در حال ، بر خلاف خود "ملاقات"
بود و حتی به طور مستقل ، unsociably
به تنهایی ، بدون برخورد یا عود و فرار از پرداخت صرف آرام ، بعد از ظهر خود را داده و
شب به فوری و معقول.
آنها تشکیل یک پیش نویس واجد شرایط از اروپا ، بعد از ظهر و شب در سواحل
Mersey ، اما مانند او در زمان معجون خود را حداقل رقیق.
او کمی winced ، واقعا ، از فکر اینکه که Waymarsh در حال حاضر ممکن است در چستر ؛
او منعکس شده است که باید او به توصیف خودش وجود دارد به عنوان داشتن "رو در"
تا اوایل ، این امر می تواند مشکل را به
فاصله به خصوص مشتاق به نظر میرسند ، اما او مانند یک انسان که elatedly خود را در پیدا کردن بود
جیب پول بیش از حد معمول ، در حالی که دسته آن و idly و خوش آن chinks
قبل از پرداختن به خود را به کسب و کار از هزینه های است.
که او به مبهم به Waymarsh در مورد ساعت از کشتی آماده شد
لمس کردن ، و او هر دو خواست بسیار به او را ببیند و به شدت لذت می برد
مدت زمان تاخیر -- این چیزها ، آن را به است
تصور کرد ، نشانه های اولیه در او بود که رابطه خود را به ماموریت واقعی او ممکن است
اثبات هیچ یک از ساده ترین.
او ، بر دوش Strether فقیر -- بهتر است در ابتدا اعتراف -- با
چیز عجیب و غریب از آگاهی دوگانه است. جداشدگی در تعصب و غیرت او بود و
کنجکاوی در بی تفاوتی خود را.
پس از زن جوان در قفس شیشه ای در سراسر مقابله با او را به او برگزار شده بود ، رنگ پریده
جزوه صورتی تحمل نام دوست خود را ، که او منظمی تلفظ ، او تبدیل دور
برای پیدا کردن خود ، در سالن ، رو به یک بانوی
که با چشم هایش را با قصد ناگهان مصمم ، و که امکانات سیستم --
تازه جوان نیست ، قابل ملاحظه ای نیست خوب است ، اما در شرایط خوشحال با یکدیگر -- برگشتم
او را به عنوان از چشم انداز های اخیر است.
برای یک لحظه آنها ایستاده بود مواجه و پس از آن لحظه به او قرار داده : او متوجه شده بود
دوباره در سالن -- -- او شده بود ، روز قبل از آن ، او را در مسافرخانه قبلی خود ، که در آن متوجه
به طور خلاصه با برخی از افراد شرکت کشتی خود مشغول است.
هیچ چیز بین آنها در واقع به حال گذشته است ، و او به عنوان کمی توانسته اند به
می گویند نشانه ای از صورت خود را برای او به مناسبت اول شده بود به نام
زمین از به رسمیت شناختن حضور او.
شناخت در هر حال به نظر می رسد در سمت خود خود را به عنوان حاکم -- که تنها
به رمز و راز اضافه شده است.
او در حال حاضر با گفتن به او آغاز شد با این حال بود که نیاز به chanced
گرفتن پرسش خود را ، او بپرسم ، منتقل شده توسط مرخصی خود بود ، اگر آن را احتمالا یک سوال
آقای Waymarsh Milrose کانکتیکات -- MR. Waymarsh وکیل آمریکایی.
"آه بله ، او پاسخ داد :" بسیار خوب شناخته شده دوست من.
او به ملاقات من در اینجا ، از مال ورن و من مثلا قرار بود او در حال حاضر می خواهم
وارد شده اند. اما او می کند تا نمی آمدند بعد ، و من
تسکین نیست که او را نگه داشته است.
آیا می دانید او را؟ "Strether زخم.
آن را تا پس از او سخن گفته بود این بود که او چقدر به حال در وجود آگاه شد
او پاسخ ؛ وقتی که لحن جواب خود را ، و همچنین به عنوان بازی از چیزی
بیشتری را در صورت خود -- چیزی بیش از این است که ،
از نور ظاهرا معمول آن بیقرار -- به نظر می رسید به او اطلاع.
"من او را در Milrose روبرو می شد -- جایی که من استفاده می شود گاهی اوقات ، خوب چندی پیش ، برای اقامت و من تا به حال
دوستان وجود دارد که از دوست های او بودند ، و من در خانه او بوده است.
من نمی خواهد پاسخ برای آن است که به من می گفت می دانم ، "آشنایی جدید Strether را پیگیری می کند ؛
"اما من باید خوشحال به او مراجعه کنید. شاید "او افزود :" من باید -- برای من
ماندن. "
او متوقف شد در حالی که دوستان ما در این چیزها در زمان و آن را همانطور که اگر معامله خوب
بحث در حال حاضر تصویب شده بود.
آنها حتی مبهم لبخند زد در آن ، و Strether در حال حاضر مشاهده می کند که آقای
Waymarsh بود ، بدون شک ، به راحتی دیده می شود.
این ، با این حال ، به نظر می رسد بانوی که اگر او ممکن است بیش از حد پیشرفته ای را تحت تاثیر قرار می.
او به نظر میرسد که هیچ ذخایر در مورد هر چیزی.
"اوه ،" او گفت : "او نمی مراقبت خواهد کرد!" -- و او بلافاصله پس از ان اظهار داشت که او
اعتقاد بر این Strether دانست Munsters Munsters که مردم او را دیده بود
با در لیورپول است.
اما او ، نه از آن اتفاق افتاد ، می دانم Munsters به خوبی به اندازه کافی مورد برای دادن
آسانسور ، به طوری که آنها با هم به عنوان اگر بیش از صرفا جدول گذاشته از سمت چپ شدند
گفتگو.
صلاحیت او از ارتباط ذکر شده و نه برداشته است و از قرار داده
بشقاب ، و به نظر می رسید هیچ چیز دیگری به خدمت وجود دارد.
نگرش آنها باقی مانده است ، هیچ کمتر ، که دل کندن هیئت مدیره ؛
اثر این به نوبه خود به آنها ظاهر از داشتن پذیرفته یکدیگر را
با فقدان مقدمات عملا کامل است.
آنها در طول سالن حرکت با هم ، و همدم Strether را کنار گذاشت که
هتل به حال استفاده از یک باغ است.
او در این زمان inconsequence عجیب و غریب خود را آگاه بود : او shirked بود
intimacies بخار پز و شوک از Waymarsh گنگ بود تنها به خود پیدا
رها ، در این مورد ناگهانی ، هر دو اجتناب و احتیاط است.
او ، در زیر این حمایت ناخواسته به تصویب رساند و قبل از او بود تا آنجا که به او رفته
اتاق ، به باغ هتل است ، و در پایان از ده دقیقه به ملاقات موافقت کرده است
دوباره ، به محض او باید ساخته اند
خود را مرتب ، تلگراف از اطمینان خوب است.
او می خواست به شهر نگاه کنید ، و آنها فورا با هم را نگاه کنید.
تقریبا به عنوان اگر او را در اختیار بوده است و او را به عنوان مهمان از دریافت کرد.
آشنایی او با محل او را به گونه ای به عنوان یک میزبان ارائه شده ، و Strether
تا به حال یک نگاه سوگوار بانوی شیشه ای در قفس است.
در صورتی که این شخص بر جسته دیده بود خودش فورا جایگزین شد.
هنگامی که در یک چهارم از یک ساعت او پایین آمد ، آنچه که میزبان خود را دیدم ، چیزی است که او ممکن است
با دید با مهربانی تنظیم شده صورت گرفته است ، لاغر بود ، رقم کمی شل از
انسان از ارتفاع متوسط و چیزی بیش از این
شاید از میانسالی -- انسان از پنج و پنجاه ، که فوری ترین نشانه
brownness مشخص شده بدون خونریزی صورت ، سبیل کلفت تاریک ، از مشخصه
برش آمریکایی ، رو به رشد قوی و سقوط
پایین ، سر از مو هنوز هم فراوان اما نامنظم با رنگ خاکستری آرام ، و بینی
برجستگی جسورانه آزاد ، حتی خط ، پایان بالا ، به عنوان آن می توانسته اند به نام ،
که تا به حال اثر خاصی از کاهش.
یک جفت همیشگی از عینک پاهای گشاد از هم از این خط الراس خوب ، و یک خط ، غیرعادی عمیق و
کشیده می شود ، طولانی مدت قلم زمانه زمان ، همراه با منحنی سبیل
از سوراخ بینی به چانه ، آیا چیزی به
کامل مبلمان صورت است که یک ناظر متوجه می را دیده اند ،
فهرست در نقطه ای در چشم انداز از طرف دیگر به انتصاب Strether.
او برای او در باغ منتظر طرف دیگر ، رسم یک جفت از singularly
تازه از دستکش نرم و الاستیک نور و ارائه خودش با سطحی
آمادگی که ، همانطور که او را با نزدیک شدن بیش از
چمن صاف کوچک و در آفتاب انگلیسی آبکی ، او ممکن است ، با او
خشن تری آماده سازی ، به عنوان مدل برای چنین مناسبت مشخص شده اند.
او ، این بانوی اختصاصی کامل ساده ، مقهور گران
مناسب بودن ، که همراه او آزاد بود به تجزیه و تحلیل نیست ، اما به او اصابت کرد ، به طوری
که آگاهی خود را از آن فورا حاد بود ، به عنوان یک کیفیت کاملا جدید برای او است.
قبل از رسیدن به او ، او را بر روی چمن را متوقف و رفت از طریق فرم احساس
چیزی ، احتمالا فراموش شده ، در پالتو نور او بر بازوی خود را به اجرا درآمد ، هنوز
ذات این قانون بیش از ضربه برای به دست آوردن زمان است.
هیچ کس نمی تواند بهانه ای شده اند odder نسبت به حس Strether از خود و در آن
لحظه ای در چیزی که حس می شود کاملا از قطع راه اندازی شد
حس و گذشته خود که به معنای واقعی کلمه وجود دارد آغاز شد و پس از آن.
این در حال حاضر طبقه بالا و قبل از شیشه پانسمان که به او زده در واقع شروع شده بود
به عنوان مسدود کردن بیشتر ، بنابراین عجیب ، کم نوری از پنجره اتاق خواب کسل کننده خود را ؛
با بررسی واضح تر از عناصر آغاز
از لحاظ ظاهری نسبت به او برای مدت طولانی به حال منتقل شده است را به.
او در آن لحظات احساس این عناصر نه چندان زیادی به دست خود را به عنوان
او باید دوست داشت ، و پس از آن در تصور می کردند که آنها کاهش یافته بود
دقیقا یک ماده که به شما کمک شد
قرار است از آنچه که او در مورد به انجام آمده است.
او برای رفتن به لندن ، به طوری که کلاه و کراوات ممکن است منتظر.
چه به عنوان مستقیم به عنوان یک توپ در بازی به خوبی ایفا کرده است به او می آیند -- و علاوه بر این گرفتار
نه کمتر منظمی -- فقط هوا است ، در شخص از دوستان خود از داشتن دیده می شود و
انتخاب شده است ، هوا از در اختیار داشتن به دست آمده از
کسانی که از کیفیت های مبهم و مقدار که در جمعی او را به عنوان نمیفهمد
مزیت ربوده از شانس خوش شانس.
بدون پمپ و یا شرایط ، مطمئنا ، به عنوان آدرس اصلی خود را به او ، به همان اندازه با
پاسخ خود را ، ، شده بود او را برای خودش برداشت خود را از او ترسیم
به عنوان : "خوب ، او بیشتر کاملا متمدن --"
اگر "به طور کامل تر از آنها؟" را برای او ندارد عاقبت به این اظهار ،
بود که فقط به دلیل آگاهی عمیق خود را از تحمل خود را
مقایسه.
تفریح ، در تمام حوادث ، از intenser تمدن بود -- آشنا
هموطن او با لحن پر از هموطن و لینک خیلی تند نیست
با رمز و راز ، اما تنها با سوء هاضمه درگروه A عزیز
Waymarsh -- او ظاهر شد و مجزا به وعده.
مکث او در حالی که او در پالتو او احساس مثبت مکث از اعتماد به نفس بود ، و آن را
را فعال کنید چشمان خود را به را به اندازه مورد برای او ، در نسبت ، به عنوان خود را
برای خودش ساخته شده است.
او تحت تاثیر تقریبا insolently جوان ، اما به راحتی انجام پنج و
سی می تواند هنوز هم که.
او ، با این حال ، مانند خود را مشخص و شبکه گسترده ، تنها آن را به طور طبیعی نمی توانست
شناخته شده به او چقدر تماشاگر به دنبال از یکی به دیگری ممکن است تشخیص
که آنها مشترک بود.
این برای چنین تماشاگر در مجموع insupposable شده اند که هر کدام آن ها
ریز قهوه ای و غیره به شدت یدکی ، هر یک از اعتراف تا به فرورفتگی سطح و ایدز
به چشم ، بینی نامتناسب و
سر به ظرافت و یا به شدت grizzled ، آنها ممکن است خواهر و برادر شده اند.
بر روی این زمین واقع وجود داشته اند باقی مانده تفاوت چنین یک خواهر
قطعا در توجه به چنین برادر اندام از جدایی داشتن شناخته می شود ، و
چنین یک برادر در حال حاضر در توجه به یک چنین خواهر اندام از تعجب احساس است.
سورپرایز ، آن درست باشد ، از سوی دیگر بود آنچه را که چشم دوست Strether
بیشتر به او نشان داد در حالی که او او را داد ، stroking دستکش های خود را نرم و صاف ، آن زمان او
قدردانی است.
آنها نگه دارید از او فورا او را اندازه گیری گرفته بود و به عنوان اگر آنها می دانستند
چگونه ، اگر او به عنوان مواد انسانی آنها در حال حاضر در برخی از مرتب کردن بر اساس رسیدگی به حال بودند.
در حقیقت ، صاحب آنها بود ، ممکن است ارتباط برقرار می ، معشوقه از صد
مورد یا موضوع ، جایگاه ذهن ، تقسیم بندی برای راحتی کار ، در
که از یک تجربه کامل ، او کبوتر
فنا همکار خود را با یک دست به عنوان آزاد به عنوان پراکندگی حروفچین پر از سوراخ
را تایپ کنید.
او همانطور که در این ویژه مجهز به عنوان Strether معکوس شد و از آن ساخته شده
مخالفت بین آنها که او ممکن است به خوبی از ارسال اگر او منقبض شده
به طور کامل مشکوک است.
تا آنجا که او ظن آن او بر عکس بود ، پس از یک لرزش کوتاه او
آگاهی ، به عنوان خوش به عنوان منفعل ممکن است.
او واقعا تا به حال مرتب کردن بر اساس حس از آنچه او می دانستند.
او کاملا احساس که او می دانست چیزهایی که او نداشت ، و هر چند این امتیازی بود
که به طور کلی او را برای زنان آسان نیست ، او آن را ساخته شده است در حال حاضر به عنوان خوب humouredly
که اگر آن را برداشته بار.
چشم های او آرام پشت فندق شکن ابدی خود را که آنها تقریبا ممکن شده اند
غایب بدون تغییر چهره اش را ، که در زمان بیان آن به طور عمده ، و نه دست کم به
مهر خود را از حساسیت ، از منابع دیگر ، سطح و دانه و فرم.
او راهنمای خود را در یک لحظه پیوست ، و پس از آن احساس می کرد هنوز هم بهره مند شده بود بهتر از او
توسط او که برای لحظه فقط ذکر شده بوده است ، بنابراین در اختیار او
هوش.
او چیزها حتی صمیمی در مورد او می دانست که او تا به حال هنوز رتبهدهی نشده است به او گفت و شاید
هرگز.
او غافل بود که او او را به جای قابل ملاحظه ای برای آن زمان بسیاری از گفته بود ، اما
این آنهایی که واقعی نیست. با این حال ، برخی از آنهایی که واقعی ، دقیقا ،
آنچه او می دانستند.
آنها به تصویب دوباره از طریق سالن Inn که به خیابان ، و آن شد
در اینجا او در حال حاضر او را با یک سوال چک.
آیا نگاه کردن نام من؟ "
او تنها می تواند با خنده متوقف می شود. آیا نگاه کردن معدن؟ "
آه عزیزم ، بله -- به زودی شما به من چپ. من را به دفتر رفت و پرسید :.
اگر شما نمی بهتر است همین کار را؟ "
او تعجب است. یافتن پست های که شما می شوند -- پس uplifted
زن جوان دیده است وجود دارد ما در نتیجه خراش آشنایی! "
او در کنار او خندید در حال حاضر در سایه ای از زنگ را به تفریح خود را.
"آیا این یک دلیل بیشتر نیست؟
اگر آنچه به شما ترس از صدمه برای من -- دیده به راه رفتن با یک
آقایی که برای پرسیدن که من -- من به شما اطمینان دهم که من در حداقل ذهن نمی.
در اینجا ، با این حال ، "او ادامه داد :" کارت من است ، و به عنوان پیدا کنم چیز دیگری وجود ندارد دوباره
به من می گویند در دفتر ، شما فقط می توانید آن را در طول لحظه ای که شما را ترک مطالعه. "
او پس از او از او گرفته بود و مقوا کوچک او از استخراج به حال
او جیب کتاب ، و او دیگر از خود را استخراج کرده بود ، با آن مبادله ،
قبل از او آمد.
او خواندن در نتیجه ساده تعیین "Gostrey ماریا" که بود متصل ، در
گوشه ای از کارت ، با تعداد ، نام خیابان ، احتمالا در پاریس ، بدون
دیگر هویت های قابل ملاحظه نسبت به خارجی آن.
او کارت را در جیب جلیقه خود قرار داده ، نگه داشتن در عین حال خود را در شواهد و
او در مقابل درب پست تکیه او با لبخند فکر ضلالت ملاقات کرد
وسعت قبل از هتل ارائه شده به نظر او.
این مثبت به او لودگی کردن که او در حال حاضر باید ماریا Gostrey ، هر کس
او -- که او تا به حال نه واقعا حداقل ایده -- در یک جای امن نگه داشتن.
او به نوعی اطمینان است که او باید با دقت حفظ این نشانه رمز کمی او تا به حال
فقط جمع شوید.
او با unseeing چشم طولانی gazed به عنوان او به دنبال برخی از مفاهیم او
عمل می کنند ، درخواست خود را اگر او واقعا احساس تذکر به واجد شرایط آن را به عنوان بی وفا.
این اعلان ، آن را احتمالا حتی پیش از موعد ، و شکی از وجود دارد
بیان چهره نزد آن را در یک فرد خاص تولید می شود.
اما اگر آن را "اشتباه" -- پس چرا او تا به حال بهتر نیست در همه است.
در این مرد ، فقیر ، او در حال حاضر -- و حتی قبل از ملاقات Waymarsh -- وارد است.
او معتقد بودند او تا به حال محدود است ، اما محدود بوده است فراتر از ظرف سی
شش ساعت.
چه مدت فضا را بر روی این هواپیما از منش و یا حتی از اخلاق ، علاوه بر این ، او احساس هنوز هم
ماریا Gostrey بیشتر به شدت پس از برگشت به او آمده بودند و با تعیین کننده گی "پس
-- "او را مندرج را به جهان است.
این شمارش ، که به او زده که او راه می رفت در کنار او با پالتو خود را در بازوی او
چتر تحت رسیدگی دیگر و مقوا شخصی خود کمی stiffly حفظ
بین انگشت شست و سبابه ، این را لرزاند
او را به عنوان در واقع ، در مقایسه مقدمه خود به چیزهایی.
اما در هر حال "اروپا" در لیورپول نشده است -- حتی در لذت وحشتناک
خیابان های موثر شب قبل از -- تا آنجا همدم حاضر خود را از آن ساخته شده است.
او هنوز رتبهدهی نشده است انجام داده است که تا به عنوان زمانی که پس از پیاده روی خود را چند دقیقه به طول انجامید
و او تا به حال تا به حال هم به تعجب اگر یک زن و شوهر از نگاهها جانبی را از او به معنی است که او
بهترین دستکش او تقریبا او را کشیده تا با چالش سرگرم قرار داده اند.
اما چرا -- از روی علاقه آن را بسیار آسان به تصور خود را چسبیده به آن -- don't آن را شما دور است؟
و یا اگر آن ناراحتی شما را به آن حمل ، اغلب خوشحالم که کارت در یک
بازگشت. یکی از ثروت خرج می کند در آنها! "
سپس او را دیدم که هر دو در که راه خود را از راهپیمایی خود را با ادای احترام خود را آماده تحت تاثیر قرار بود
خود را به عنوان انحراف در یکی از آن جهات او هنوز نمی توانست به اندازه گیری و
که او قرار است این نماد هنوز هم او را از او دریافت کرده بود.
او بر این اساس او را تحویل کارت به عنوان اگر در اعاده است ، اما به محض او به حال او
تفاوت احساس و با چشمان خود را بر روی آن ، متوقف کوتاه برای عذرخواهی.
"من دوست دارم ، او مشاهده شده ، نام شما."
"آه ، او پاسخ داد :" شما از آن را نمی شنید! "
با این وجود او دلایل خود را برای بودن مطمئن نیست اما که او شاید ممکن است.
آه آن بود ، اما بیش از حد قابل رویت!
آن را بخواند او را دوباره و دوباره به عنوان یکی که آن را ندیده.
"آقای لوئیس لامبرت Strether '" -- او آن را صدا تقریبا به آزادانه برای هیچ غریبه ای.
او با این حال تکرار است که او آن را دوست -- به ویژه لامبرت لوئیس.
این نام از رمان بالزاک است. "" آه من می دانم که گفت : "Strether.
اما رمان awfully بد است. "
Strether لبخند زد : "من می دانم که بیش از حد ،. که او با بی ربطی که اضافه شده
تنها سطحی : "من از Woollett ماساچوست آمده است."
نا مربوطی یا هر چیز دیگری -- -- خنده آن او را برای برخی از دلیل ساخته شده است.
بالزاک بسیاری از شهرها توصیف کرده بود ولی در Woollett ماساچوست شرح داده شده است.
"شما می گویید که" او بازگشت ، "اگر شما می خواهید یکی بلافاصله به دانستن بدترین است."
او گفت : "اوه من فکر می کنم چیزی که اتمام حجت ،" ، "که شما در حال حاضر باید ساخته اند.
من آن را احساس به طوری که قطعا باید به آن نگاه کنید ، آن را صحبت می کنند ، و ، به عنوان مردم می گویند وجود دارد ، عمل می کنند "
آن. این چوب از من و شما قطعا می دانستند
برای خودتان در اسرع وقت شما نگاهی به من انداخت. "
"بدترین شما چیست؟" "خب ، این واقعیت از جایی که من آمده است.
در هر سرعت آن وجود دارد ، به طوری که شما قادر ، اگر هر چیزی اتفاق می افتد ، می گویند من
مستقیما با شما نبوده است "
"من می بینم" -- و دوشیزه Gostrey واقعا علاقه مند در نقطه ساخته بود نگاه کرد.
"اما چه چیزی شما را از به عنوان اتفاق می افتد فکر می کنم؟"
اگرچه او خجالتی بود -- که به جای غیر عادی بود -- Strether gazed در مورد بدون
ملاقات با چشم او ، یک حرکت است که مکرر با او در بحث و در عین حال که خود را
واژه ها اغلب در تمام اثر به نظر می رسید.
"چرا که شما باید مرا بیش از حد نا امید کننده است." که با آنها راه می رفت دوباره با هم
در حالی که او پاسخ داد ، به عنوان آنها رفت ، که اغلب "ناامید" از countryfolk او در
به طور کلی دقیقا همان او بهترین دوست.
تمام انواع چیزهای کوچک دیگر خوشایند چیزهای کوچک است که هنوز بزرگ برای او بود --
گل در هوا به مناسبت ، اما تحمل خود به مناسبت در
مسائل هنوز هم نگرانی های از راه دور ما را بیش از حد
نزدیک به اجازه ما به ضرب تصاویر ایجاد کنید.
دو یا سه ، با این حال ، در حقیقت ، ما شاید باید برای از دست دادن پشیمانی.
دیوار غیر مستقیم -- کمربند ، از مدت ها جامعی از شهر کمی متورم ، نیمی
در جای خود توسط دست های دقیق مدنی برگزار شد -- سرگردان در فایل های باریک بین parapets
هموار نسل های مسالمت آمیز ، pausing
اینجا و آنجا برای دروازه برچیده شده و یا یک شکاف ، پل با بالا می رود و قطره ، گام تا
و گام های پایین ، پیچش های عجیب و غریب ، مخاطبین عجیب و غریب ، peeps را به خیابان ها مثل خانه و
زیر ابرو gables ، نظرات
برج کلیسای جامع و زمینه های کنار دریا ، نشسته شهر زبان انگلیسی و دستور انگلیسی
کشور است.
بیش از حد عمیق تقریبا برای کلمات لذت از این چیزها به Strether ، هنوز به عنوان عمیق
با آن مخلوط شده تصاویر خاصی از تصویر به درون خود.
او این پیاده روی در زمان دور گام زد بود ، در بیست و پنج ، اما که به جای
لوس شدن آن ، فقط آن را برای احساس حال حاضر غنی سازی و نوسازی خود را به عنوان یک چیز مشخص شده
قابل توجهی به اندازه کافی برای به اشتراک گذاشتن.
آن را با Waymarsh بود او باید آن را به اشتراک گذاشته ، و او در حال حاضر بر این اساس از مصرف
او چیزی است که به علت خود بود.
او بارها و بارها در تماشا کرد نگاه ، و زمانی که او برای پنجمین بار انجام داده بود از دست
Gostrey او را گرفت. "شما در حال انجام کاری است که شما فکر می کنید
درست است.
این لمس جایی که او کاملا تغییر رنگ و خنده او بزرگ شد تقریبا
بی دست و پا. من لذت بردن از آن را در حد آن؟ "
"شما در حال لذت بردن از نیست ، من فکر می کنم ، آنقدر که شما باید."
"من" -- او ظاهر شد متفکرانه به توافق برسند. «افتخار بزرگ من است."
"آه از آن امتیاز شما نیست!
این هیچ ربطی به با من است. با خودتان انجام دهید.
به طور کلی شکست. "" آه شما وجود دارد! "خندید.
"این شکست Woollett.
که به طور کلی. "" عدم لذت بردن از "دوشیزه Gostrey
توضیح داد : "آن چیزی است که منظور من است." "دقیقا.
Woollett مطمئن شوید که آن باید برای لذت بردن نیست.
اگر آن بود که. اما چیزی که فقیر است ، نه "Strether
ادامه داد : "هیچ کس به آن را نشان دهد که چگونه. این من را دوست ندارند.
من کسی است. "
آنها در نور آفتاب بعد از ظهر متوقف کرده بود -- به طور مداوم در pausing ، خود را در
قدم زدن در یکی از بالا ، برای حس واضح تر از آنچه را که دیدند -- و Strether استراحت
طرف شیار سنگی قدیمی حصار کمی.
او در این پشتیبانی با صورت خود را به برج کلیسای جامع خم ، در حال حاضر
ستودنی توسط ایستگاه خود را ، بالا توده قرمز قهوه ای ، مربع و فرمان
subordinately spired و crocketed ،
retouched و احیا شده ، اما جذاب به چشم مهر و موم شده خود را بلند و با اولین
پرستوها از سال بافی پرواز خود را در آن دور.
دوشیزه Gostrey lingered در نزدیکی او ، پر از هوا ، که او بیشتر و بیشتر توجیه
حق او ، درک اثر از چیزهایی.
او کاملا موافقت.
"شما در واقع کسی." وی افزود : "من آرزو می کنم شما به من اجازه
نشان می دهد شما چگونه! "" آه من می ترسم از شما! "او خوش
التماس کرد.
او در او نگه داشته یک لحظه ، از طریق شیشه های خود و از طریق خود ، برخی از
pointedness دلپذیر. "آه نه ، شما نمی
شما در حداقل نیستید ، کلیک!
اگر شما شده بود ، ما تا به زودی باید نیست که خودمان را در اینجا یافت نشد با هم.
من فکر می کنم ، "او به راحتی این نتیجه رسیدند :" به من اعتماد شما خواهد شد. "
"من فکر می کنم من -- اما این دقیقا همان آنچه من می ترسم.
من نباید ذهن اگر من این کار را نکرد. این سقوط در نتیجه در بیست دقیقه تا
کاملا به دست های خود را.
من به جرات می گفت : "Strether ادامه داد ،" مرتب سازی بر اساس اتمام حجت و از چیزی که شما کاملا آشنا.
، اما هیچ چیز بیشتر فوق العاده ای تا به حال برای من اتفاق افتاده ".
او با تمام مهربانی او را تماشا می کنند.
"این بدان معناست که به سادگی که شما به من به رسمیت شناخته شده -- که نسبتا زیبا و نادر است.
ببینید آنچه که من هستم. "
همانطور که در این مورد ، با این حال ، او ، با headshake خوش نیت اعتراض ، استعفای
هر گونه ادعا از جمله ، او تا به حال یک لحظه توضیح.
"اگر شما فقط می خواهید بیشتر می آیند که شما آمده اند شما را در هر میزان.
سرنوشت خود من برای من بیش از حد بسیاری بوده است ، و من به آن تسلیم شده است.
من به طور کلی راهنمای -- به 'اروپا ،" آیا شما را نمی دانند؟
من برای مردم صبر کنید -- من آنها را از طریق. انتخاب آنها را به من -- من آنها را.
مرتب کردن بر اساس هستم ، خدمتکار پیک برتر '.'
همدم من بزرگ است. من مردم را ، همانطور که من به شما گفته ، در مورد.
من آن را به دنبال هرگز -- آن را تا به من آمده است. شده است سرنوشت من و سرنوشت یکی یکی
می پذیرد.
اتمام حجت چیزی که بسیار ناراحت کننده می گویند ، در ستمکاران جهان است ، اما من قطعا باور است که ،
مانند من ، هیچ چیز نمی دانم وجود دارد.
من می دانم که تمام مغازه ها و قیمت ها -- اما من می دانم که چیزهای بدتر هنوز.
من به پشت من بار بزرگی از آگاهی های ملی ما خرس ، یا به عبارت دیگر
ملت ما به خودی خود -- برای آن که می آید.
از آنچه که ملت ما متشکل ، بلکه مردان و زنان به صورت جداگانه بر روی شانه های من؟
من این کار را انجام ندهید ، شما می دانید ، برای هر مزیت خاص.
من آن را انجام دهد ، به عنوان مثال -- برخی از مردم ، شما می دانید -- برای پول ".
Strether تنها می تواند و گوش دادن تعجب و شانس خود را وزن.
"و در عین حال ، تحت تاثیر قرار می گیرند که شما هستند و سپس به بسیاری از شما و مشتریان شما ، شما به ندرت می تواند
گفت : آن را برای عشق انجام دهد. "او منتظر یک لحظه.
"چگونه می توانم به شما پاداش می کنیم؟"
او تردید خود را ، اما "شما را ندارند!" وی به نهایتا به بازگشت ، تنظیم او را
دوباره در حال حرکت است.
آنها می رفتند ، اما در چند دقیقه ، هر چند در حالی که هنوز بیش از آنچه که او تا به حال فکر
گفت : او یک بار دیگر از تماشا کرد ؛ مکانیکی ، ناخودآگاه و به عنوان اگر ساخته شده
عصبی توسط نشاط صرف از آنچه او را به عنوان شوخ طبعی عجیب و غریب و بدبینانه او زده است.
او در ساعت بدون دیدن آن نگاه کرد ، و سپس ، بر روی چیزی دوباره توسط خود گفت :
همدم ، تا به حال یکی دیگر از مکث.
"شما واقعا در ترور او را" او لبخند زد یک لبخند است که او تقریبا احساس می شود
رنجور. "حالا شما می توانید ببینید که چرا من از ترس شما است."
"از آنجا که من نورافشانیهایشان چنین؟
چرا همه آنها برای کمک شما! آنچه من به شما گفت ، "او افزود :" فقط
در حال حاضر. احساس می کنید که در صورتی که این اشتباه بودند. "
او سقوط کرد یک بار دیگر ، حل و فصل خود را در برابر جان پناه به عنوان اگر برای شنیدن
در مورد آن. "سپس به من!"
او چهره نسبتا برای لذت فرجام روشنتر است ، اما اگر آن را به عنوان یک سوال
اقدام فوری ، او آشکارا در نظر گرفته است.
«خارج از انتظار برای او -- از دیدن او را در همه؟"
"اوه نه -- که نه ،" فقیر Strether گفت ، به دنبال قبر.
"من برای او صبر کنید -- و من می خواهم بسیار زیادی برای او را ببیند.
اما از ترور است. شما انگشت خود را بر روی آن قرار داده چند دقیقه
پیش.
به طور کلی ، اما آن را به خود avails از موارد خاص است.
که آنچه در آن انجام می دهند برای من در حال حاضر است.
من همیشه با توجه به چیز دیگری ، چیز دیگری ، منظور من ، نسبت به چیزی از
لحظه ای. وسواس از چیز دیگری است
ترور.
من با توجه به در حال حاضر چیزی به عنوان مثال دیگری از شما. "
او با حرارت جذاب گوش. "آه ، شایسته نیست برای انجام این کار!"
این چیزی است که من اعتراف.
آن را پس از آن غیر ممکن است. "او ادامه داد : به فکر می کنم.
"آیا واقعا« نظم »از شما -- که من باید این کار را؟
شما خودتان را به من بدهید؟ "
پور Strether heaved آه خود. "اگر من تنها می تواند!
اما این عفریت از آن -- که من می تواند هرگز.
-- من نمی توانم ".
او بود ، با این حال ، دلسرد. اما شما می خواهید به حداقل؟ "
"آه unspeakably!"
"آه پس از آن ، اگر شما امتحان کنید!" -- و او را بیش از این کار گرفت ، که او آن را نامیده بود ، در
نقطه.
"به من اعتماد کن!" او بانگ زد و عمل از این ، آنها به عنوان retraced مراحل خود را ،
در حال حاضر را به دست خود را عبور او را به بازوی او در شیوه ای از خوش خیم وابسته
پدری فرد مسن که آرزوهای خود را به "خوب" به جوان.
اگر او به آن جلب کرد دوباره در واقع آنها به عنوان نزدیک کاروانسرا این مسئله ممکن است
زیرا ، پس از اینکه بحث بیشتر بین آنها ، رابطه سن را تصویب کرده اند ، و یا حداقل از
تجربه -- که برای آن موضوع ،
در حال حاضر و وپیش با برخی از آزادی ایفا کرده است -- او را به عنوان تحمیل تحت تاثیر قرار
دستبردن.
این در تمام وقایع شاید خوش شانس بود که آنها به اندازه کافی جداگانه وارد
مد در محدوده از درب هتل.
بانوی جوان که در قفس شیشه ای را ترک کرده بودند که اگر او به انتظار آمده بودند تماشا
آنها را در آستانه.
در کنار او ایستاده بود ، نگرش او ، فرد به همان اندازه علاقه مند خود را در
بازگشت ، و اثر چشم از آنها بود بلافاصله برای Strether تعیین
یکی دیگر از کسانی که بازداشت پاسخگو که ما داشته اند تا بارها و بارها به یاد داشته باشید.
او در سمت چپ آن را به خانم Gostrey به نام ، با پهلوانان دروغین اند خوب کامل و آن را تقریبا لرزاند
او ، از او "آقای ! Waymarsh "چه شده ، چه بود -- او بیش از هر زمان دیگری احساس به عنوان
خیره کوتاه خود را از استقبال معلق در زمان
چیزهایی در -- می شده اند ، اما برای خودش ، عذاب او.
آقای -- در حال حاضر بر سر او حتی در آن فاصله بود. Waymarsh بود به نوبه خود
سیاه است.
>
اولین کتاب دوم
او هیچ کمتر و اعتراف اجباری به این دوست که شب او می دانست که تقریبا
هیچ چیزی در مورد او ، و آن کمبود بود که Waymarsh ، حتی با حافظه او
تجدید ارتباط با ما ، بی درنگ خود او و
اشارات صریح و سوالات ، داشتن خود را علنا از شام را در او partaken
شرکت ، و یکی دیگر از قدم زدن ، که او غریبه نیست ، به این شهر
نگاهی به کلیسای جامع توسط مهتاب --
خالی که ساکن Milrose ، هر چند اعتراف به آشنایی با
Munsters ، استادانی خود قادر به پر کردن.
او تا به حال هیچ خاطراتی از خانم Gostrey ، و دو یا سه سوال که او به او را
در مورد آن دسته از اعضای دایره او بودند ، به مشاهده Strether ، همان اثر او
خود را در حال حاضر به طور مستقیم احساس --
اثر ظاهر می شود به جای همه دانش ، برای آن زمان ، در این زن اصلی
طرف.
که به او علاقه مند به محدودیت های خوانده شده توسط شما را علامت گذاری کند با او از هر گونه رابطه را برای او در واقع
دوست به عنوان وجود دارد احتمالا می تواند یک سوال می شود ، و آن را به خصوص او را لرزاند
که در آنها می شود در مجموع در سه ماهه Waymarsh مشخص شده اند.
اضافه شده به حس خود را از داشتن دور رفته با او به او تصویرگری اولیه
از یک دوره بسیار کوتاه است.
شد یقین او بلافاصله درک وجود دارد -- اعتقاد راسخ ، که Waymarsh بود
کاملا ، با شکست مواجه شد ، و در هر درجه ای از آشنایان به او سود.
پس از تبادل اولین بار در میان سه بحث از حدود پنج دقیقه است
در سالن ، و سپس این دو نفر تا به حال به باغ ، دوشیزه Gostrey برای موکول
زمان ناپدید می شود.
Strether در دوره به دلیل به همراه دوست خود را به اتاق او بود قرار دادی و بود ،
قبل از بیرون رفتن ، موشکافانه ی بازدید. که در پایان یکی دیگر از نیم ساعت او
تا به حال هیچ کمتر discreetly او را به سمت چپ.
او بر ترک او را تعمیر مستقیما به اتاق خود ، اما با توجه به اثر سریع
احساس قطب نما که اتاق ابراز تنفر به وضعیت خود.
او لذت می برد در یک بار نتیجه برای اولین بار از تجدید دیدار خود وجود دارد.
یک مکان بیش از حد کوچک برای او بود پس از آن بود که به نظر می رسید به اندازه کافی بزرگ قبل از.
او آن را با چیزی در انتظار او شده است با عرض پوزش ، تقریبا شرمنده
به عنوان احساسات به رسمیت شناختن نیست و در عین حال با فرض ضمنی در همان زمان که
احساسات را در این رویداد به خودی خود ، رها.
چیز عجیب و غریب واقعی بود که او تنها بیشتر هیجان زده بود و او شور و هیجان ، که در واقع
او را کشف کرده اند دشوار فورا به دادن یک نام -- یکبار دیگر او را
طبقه پایین و او را برای چند دقیقه مبهم تا سرگردان باعث.
وی افزود : یک بار دیگر به باغ ، او به اتاق های عمومی نگاه کرد ، متوجه شد خانم Gostrey
نوشتن نامه ها و حمایت از او فرمانروایی کردند ، زمان fidgeted و هدر رفته ، اما او به بود
بیشتر صمیمی خود را در جلسه با دوستان خود قبل از شب بسته شد.
این اواخر بود -- تا نه Strether طبقه بالا ساعت با او گذرانده بود -- که این مطلب
موافقت خود را صرف نظر کردن به بقیه تردید.
شام و پس از آن قدم زدن توسط : مهتاب -- یک رویا ، در بخش Strether ،
اثرات عاشقانه و نه prosaically در گم شده صرف کتهای ضخیم تر با هم ادغام شدند -- بود
measurably مداخله ، و این نیمه شب
کنفرانس نتیجه Waymarsh وجود (زمانی که آنها آزاد بودند ، او آن را قرار داده ، بود
دوست مد روز خود را) در بر داشت اتاق سیگار کشیدن نه کاملا آنچه او می خواست ، و
هنوز آنچه او می خواست کمتر رختخواب.
شایع ترین شکل از کلمات او بود که او خود را می دانستند ، و آنها بر روی این کار گرفته شد
مناسبت یقین او را از خواب نمی.
او خود می دانست و به اندازه کافی می دانیم که او باید شب تکاپو مگر اینکه او
باید موفق شود ، به عنوان یک مقدماتی ، در گرفتن prodigiously خسته.
اگر این تلاش به این منظور درگیر تا اواخر ساعت حضور Strether --
شامل است که در بازداشت دوم برای گفتمان کامل -- هنوز وجود دارد
تصور جزئی نظم و انضباط درگیر برای
دوستان ما در Waymarsh تصویر ساخته شده به عنوان او در شلوار و پیراهن بر روی لبه نشسته
نیمکت خود.
با پاهای بلند خود را گسترش داده و پشت خود را خم بزرگ بسیار ، او nursed همچنین ، برای
زمان تقریبا باور نکردنی ، آرنج خود و ریش او.
او بازدید کننده خود را را به شدت لرزاند ، به عنوان تقریبا عمدا ناراحت کننده ؛ هنوز چه بود
این کار را برای Strether ، از آن نگاه اجمالی اولین بار از او پاچه در ایوان
هتل ، اما یادداشت ها غالب است.
درد و ناراحتی ناشی از در صورت مسری بود ، و همچنین و همچنین به شیوه ای بی ربط
و بی اساس ، این بازدید کننده احساس کردند که مگر اینکه او باید به آن عادت -- یا مگر اینکه
Waymarsh خود باید -- آن را
تشکیل یک تهدید برای آماده شده خود را ، خود را در حال حاضر تایید شده ، آگاهی از
دلپذیر.
در اول آنها رفتن با هم به Strether اتاق انتخاب شده بود برای او Waymarsh
حال آن نگاه در سکوت و با آه ها که نماینده برای همدم خود ، اگر
نه مذمت ، عادت ، حداقل
ناامیدی از سعادت ، و این نگاه به عنوان کلید بسیار او را به Strether عود
به حال از آن زمان مشاهده شده است.
اروپا ، او را به از این چیزها جمع آوری آغاز شده بود ، تا به حال به به حال و نه از آن شکست خورده
پیام به او ، او را هماهنگ با آن نمی کردم به حال و حال در پایان سه ماه
تقریبا کنار گذاشته هر انتظار چنین.
او واقعا در حال حاضر به نظر می رسد که اصرار فقط perching در آنجا با گاز در
چشمان او.
این خود به نحوی منتقل بیفایده بودن rectifications تنها در
شکست چند شکلی.
او تا به حال یک سر بزرگ خوش تیپ و چهره زرد رنگ بزرگ درز -- قابل توجه قابل توجه
مجموع وابسته به قیافه شناسی ، فوقانی طیف وسیعی از آن ، بزرگ سیاسی ابرو ، ضخامت
مو سست ، چشم تاریک پراز دود ،
به یاد می آورد و حتی به یک نسل است که استاندارد dreadfully انحراف شده
تصویر چشمگیر ، توسط حکاکی و رکود آشنا از برخی از شایسته بزرگ ملی
بخش های قبل از اواسط قرن.
او از نوع شخصی بود -- و آن عنصر در قدرت و وعده بود که در
Strether زمان خود را در اوایل او - - دولتمرد آمریکایی ، دولتمرد پیدا کرده بود
در "سالن کنگره ،" از روز سالمندان آموزش دیده اند.
افسانه در سال بعد است که به عنوان بخش پایین تر از چهره اش بود که ضعیف شده بود ،
و کمی کج است ، فاسد شباهت ، این دلیل واقعی برای رشد بود
ریش خود را ، که ممکن است به نظر می رسید آن را برای کسانی که در راز از بین بردن.
او یال او را تکان داد و او با چشم قابل تحسین اش ثابت ، حسابرس خود را یا خود را
ناظر ، او عینک بدون شیشه و ترتیب ، تا حدی نیرومند و در عین حال که تا حدی
تشویق ، از یک نماینده به
تشکیل دهنده ، بسیار سخت در کسانی که به او نزدیک.
او شما را ملاقات کرد که اگر شما و زدم به حال او تا به حال شما وارد bidden.
Strether ، که او را برای مدتی چنین طولانی در یک بازه ی زمانی دیده می شود ، او را توقیف در حال حاضر با
تازگی طعم ، و شاید هرگز انجام او را از جمله عدالت ایده آل است.
سر بزرگتر ، بهتر چشم بود ، نسبت به آنها نیاز دارند که برای این حرفه بوده است ، اما
که فقط به معنای بعد از همه ، که زندگی حرفه ای خود بیانی بود.
چیزی که آن را در نیمه شب در اتاق خواب گاز خودنمایی میکند در چستر ابراز شد که
موضوع از آن ، در پایان سال بود ، به سختی موفق به فرار شده توسط پرواز در زمان ،
عمومی فروپاشی عصبی.
اما این اثبات خیلی از زندگی کامل ، به عنوان زندگی کامل در Milrose درک شد ،
مجبور به تخیل Strether عنصر که در آن Waymarsh می توانست ساخته شده
شناور به راحتی او فقط راضی به شناور.
افسوس چیزی کمی شناور به عنوان دقت زیاد شبیه که با آن ، بر روی لبه
تخت او ، او را در آغوش گرفته ، استقرار خود را از ناپایداری طولانی مدت است.
این را به چیزی رفیق خود پیشنهاد کرد که همیشه ، زمانی که نگه داشته ، او را نگران -- یک شخص
تاسیس شده در راه آهن مربی با تمایل رو به جلو است.
این امر نمایانگر زاویه ای که در آن فقیر Waymarsh بود که از طریق مصیبت از نشستن
اروپا است.
با تشکر از استرس اشغال ، فشار از مشاغل ، جذب
خجالت از هر کدام ، آنها در خانه ، نه ، در طول سال قبل از این مختصر ناگهانی
و تقریبا سلطنت مقایسه ای سردرگم
سهولت ، در بر داشت تا آنجا که یک روز برای یک جلسه ، یک واقعیت است که در برخی از درجه
توضیح هشیاری است که با آن بسیاری از ویژگی های دوست خود ایستاده بود به
Strether.
کسانی که او چشم از از زمان کودکی از دست داده بود آمد به او و دیگران که بود
ممکن است هرگز برای فراموش کردن او را زده در حال حاضر به عنوان نشسته ، خوشه و امیدواری ، مانند
تا حدودی مبارز گروه خانواده ، بر آستان از محل اقامت خود است.
اتاق برای طول آن محدود بود ، و سرنشینان از تخت محوری تا کنون یک جفت
پا slippered که بازدید کننده به حال تقریبا به بیش از آنها را در rebounds راجعه خود را گام
از صندلی خود را به بی قراری به جلو و عقب.
علائم وجود دارد از دوستان ساخته شده همه چیز به بحث در مورد ، و چیزهایی را به و
یکی از دومی به طور خاص مانند شیر از گچ روی تخته سیاه افتاد.
متاهل و در سی ، Waymarsh با همسر خود زندگی می کرده اند به مدت پانزده سال ، و آن را
آمد وضوح بین آنها در تابش خیره کننده از گاز است که Strether بود نه بپرسید
در مورد او.
او می دانست که آنها هنوز هم مجزا بودند و او در هتل ها زندگی می کردند ، سفر در اروپا ،
نقاشی چهره او و نامه نوشت شوهرش توهین آمیز ، که یکی نیست ، به
یقین ، آن متحمل بخشوده خود
مطالعه ، اما او بدون مشکل احترام گرگ و میش سرد که تا به حال
حل و فصل در این سمت از زندگی همراه خود.
این استان است که در آن رمز و راز حاکم بود و که به عنوان Waymarsh سخن گفته بود هرگز بود
کلمه اطلاع رسانی.
Strether ، که می خواست به او بالاترین عدالت انجام هر جا که او می تواند آن را انجام دهید ، singularly
او را برای آبروی از این ذخیره ، تحسین ، و حتی آن را به عنوان یکی از شمارش
فروم Persian Forum -- زمینه همه رفتار و شماره --
جایگاه او را ، در طیف وسیعی از آشنایی خود را ، به عنوان یک موفقیت است.
او یک موفقیت ، Waymarsh ، با وجود از کار زیاد ، و یا سجده ، معقول بود
انقباض ، از نامه همسرش و خود اروپا شهوت و میل نیست.
Strether محسوب حرفه خود را کمتر بیهوده او قادر به آن قرار داده شده بود
هر چیزی به عنوان سکوت جریمه بسیار بسیار خوش تیپ.
یکی ممکن است خود به راحتی به سمت چپ خانم Waymarsh و مطمئنا خواهد پرداخت کرده اند
ادای احترام یکی از ایده آل در پوشش با آن نگرش تمسخر شده
در سمت چپ توسط او.
شوهر او زبان خود را برگزار کرده و درآمد های بزرگ ساخته شده بود و این در
خاص دستاوردهای که Strether او غبطه می خوردند.
دوست ما در واقع در سمت خود را بیش از حد یک موضوع برای سکوت داشته است ، که او به طور کامل
قدردانی ، اما یک موضوع مرتب کردن بر اساس متفاوت است ، و رقم بود
درآمد او در وارد آنجا شده بودند شده بود ، هرگز به اندازه کافی بالا است که به دنبال هر یک در صورت است.
"من نمی دانم که من کاملا به آنچه شما به آن نیاز برای.
شما بنظر نمی رسد که بیمار به سخن می گویند. "
این Waymarsh اروپا شد و در نتیجه در نهایت سخن گفت.
"خب ،" Strether ، که تا حد ممکن را به مرحله سقوط کرد ، گفت : "من حدس می زنم من احساس نمی
اکنون ساعت مریض است که من آغاز شده ام.
اما من به خوبی اجرا بود قبل از من آغاز شده بود. "
Waymarsh مطرح نگاه سودا خود را داشت. این است که شما در مورد به طور متوسط معمول خود را؟ "
این کاملا تیز تردید نیست ، اما به نظر می رسید آن را به نحوی کشتارها خاتمه دهید دادخواست خالص ترین
صحت ، و در نتیجه از دوستان ما به عنوان صدای بسیار از Milrose تحت تاثیر قرار.
او مدتهاست که از تمایز ذهنی ساخته شده -- هر چند در حقیقت هرگز جسارت
به آن خیانت -- بین صدای Milrose و صدا حتی از Woollett.
سابق او احساس می شود ، که در سنت واقعی بود.
موارد وجود داشت در گذشته خود را هنگامی که صدا از آن او را کاهش داده بود.
سردرگمی موقت ، و حال حاضر ، به دلایلی ، ناگهان مانند دیگر شد.
بود با این حال بدون توجه به نور است که اثر از سردرگمی خود را باید
تا او را دوباره دوپهلو حرف زدن.
"که توضیحات را به سختی و عدالت به یک مرد به چه کسی آن را انجام داده چنین تعداد زیادی از خوب
را مشاهده کنید. "
Waymarsh در خود شستشو ایستاده خیره سکوت جدا ثابت با که Milrose در
فرد ، به عنوان آن ، ممکن است مشخص شده unexpectedness از تعریف از
Woollett ، و Strether به نوبه خود ، یک بار دیگر مانند Woollett در فرد احساس.
"منظورم این است که" دوست خود در حال حاضر ادامه داد : "که ظاهر شما است که به عنوان بد نیست که من
دیده می شود : این مقایسه مطلوب با آنچه در آن بود زمانی که من آخرین آن متوجه ".
در این ظاهر چشم Waymarsh است هنوز موفق به استراحت ، مثل آن بود تقریبا به عنوان اگر آنها
اطاعت از غریزه اختصاصی ، و اثر قوی تر زمانی که هنوز ، همیشه
در نظر گرفتن حوضه و کوزه ، او اضافه کرد : "شما پر برخی از آن زمان به بعد است."
"من می ترسم من" ، Strether خندید : "یکی از پر کردن با همه طول میکشد تا یکی
و من در گرفته شده ، من به جرات می گویند ، بیش از من اتاق طبیعی.
من سگ خسته بود وقتی که من سمت. "
اما در هر حال oddest صدا از طرب. "من سگ خسته بود ،" همدم او بازگشت ،
"وقتی که من وارد شدند ، و این شکار وحشی برای استراحت طول می کشد که همه عمر از من است.
واقع ، Strether است -- و آسایش اتمام حجت به شما را در اینجا در گذشته به آن می گویند ؛
هر چند که من نمی دانم ، بعد از همه ، که من واقعا منتظر من آن را به من گفته
ملاقات در اتومبیل -- حقیقت این است که چنین
کشور به عنوان این نوع من از کشور نمی باشد. به هر حال.
ain'ta کشور من بیش از اینجا دیده می شود که به نظر می رسد نوع من وجود دارد.
آه نمی گویم ، اما آنچه وجود دارد در بسیاری از مکان های زیبا و قابل توجه چیزهای قدیمی ؛
اما مشکل این است که من به نظر نمی رسد به احساس در هر نقطه در لحن است.
این یکی از دلایل به همین دلیل گمان می کنم من به دست اورد بسیار کمی است.
من اولین نشانه از که آسانسور به انتظار منجر شد نداشته است. "
او با استفاده از این شکست بیشتر صادقانه.
"در اینجا نگاه کنید -- من می خواهم برای رفتن به عقب است." چشم های او همه به Strether متصل
در حال حاضر ، برای او یکی از مردان که به طور کامل شما را در رویارویی زمانی که آنها از خودشان صحبت بود.
این فعال دوستش به او نگاه سخت و بلافاصله به بالاترین ظاهر می شود
مزیت در چشمان او با انجام این کار است. «چیزی That'sa خوش مشرب می گویند به یک شخص
است که بر روی هدف می آیند به شما! "
هیچ کس نمی تواند بهانه ای شده اند ظریف ، در این ، از تب و تاب بودن حزن انگیز Waymarsh.
"آیا شما بر روی هدف بیرون می آیند؟" ، "خوب -- بسیار عمدتا" است.
"من از راه شما نوشت : تصور می شد چیزی از آن وجود دارد."
Strether تردید. بازگشت میل من با شما؟ "
بازگشت سجده خود را. "
Strether ، با یک لبخند کم نور تر توسط آگاهی خاصی ساخته شده ، سرش را تکان داد.
"همه علل آن وجود دارد!" "و بدون علت خاص که به نظر می رسید ترین
به شما درایو؟ "
دوست ما می تواند در آخرین وجدان پاسخ.
"بله. یکی است. یک موضوع وجود دارد که تا به حال بسیار به کار
با من بیرون می آید. "
Waymarsh کمی منتظر. "بیش از حد خصوصی به ذکر است؟"
"نه ، نه چندان خصوصی -- برای شما. فقط و نه پیچیده است. "
"خب ، Waymarsh ، که دوباره صبر کرده بود گفت :" من ممکن است ذهن من را بیش از اینجا از دست بدهند ، اما من
نمی دانم که من انجام داده ام تا هنوز نیست. "" آه ، باید که کل آن را داشته باشند.
اما نه امشب. "
Waymarsh به نظر می رسید به نشستن سخت شدن و برای نگه داشتن آرنج خود را تنگ تر.
"چرا که نه -- اگر نمی توانم بخوابم" "از آنجا که ، انسان عزیز من ، من می توانم"!
"سپس جایی که سجده خود را؟"
فقط در آن -- که من می توانم در هشت ساعت قرار داده است. "
و Strether آن به ارمغان آورد که اگر Waymarsh "افزایش" بود چرا که او
به رختخواب بروید : نتیجه که به منظور آن بود که برای انجام دومی
عدالت ، او اجازه دوست خود را به اصرار او واقعا در گرفتن حل و فصل است.
Strether ، با دست نوع اجباری برای آن ، او را به این consummation کمک و
دوباره بخش خود را در رابطه خود auspiciously بزرگ کوچکتر یافت
لمس از کاهش لامپ و شاهد به کفایت پتو.
به نحوی برای او ministered به زیاده روی به احساس Waymarsh ، که نگاه غیر طبیعی
بزرگ و سیاه و سفید در رختخواب ، به همان اندازه به عنوان یک بیمار در بیمارستان جمع و با او
پوشش تا چانه اش ، به همان اندازه ساده
توسط آن ، او در ترحم مبهم hovered ، کوتاه می شود ، در حالی که همراه او را به چالش کشید
از bedclothes. "آیا او واقعا بعد از شما؟
که چه چیزی پشت؟ "
Strether ناراحتیشان را در مسیر گرفته شده توسط بینش همدم او احساس ،
اما او کمی در عدم قطعیت بازی. "پشت من بیرون می آید؟"
"پشت سجده یا هر چیز دیگری خود را.
به طور کلی احساس ، می دانید ، که او به شما شرح زیر است بسیار نزدیک است. "
خلوص Strether خیلی دور بود هرگز. "آه آن را به شما رخ داده است که من
به معنای واقعی کلمه فرار از خانم Newsome؟ "
"خب ، من شناخته شده نیست اما آنچه که شما می. شما یک مرد بسیار جذاب ، Strether.
شما برای خودتان دیده می شود ، گفت : "Waymarsh" آنچه را که به طبقه پایین بانوی باعث از آن است.
مگر در مواردی که در واقع ، او با اثر بین کنایه دار و مضطرب rambled ،
"آن را به شما که بعد از او هستند. خانم Newsome بیش از؟
او با ترس مزاح از او سخن گفت.
این دوست خود -- هر چند نه dimly -- لبخند.
"عزیز نه او امن ، خوبی تشکر می کنم -- من فکر می کنم من بیشتر و بیشتر احساس -- در خانه است.
او از آینده فکر کردم ، اما او آن را داد.
من در به شیوه ای به جای او می آیند و می آیند به آن اندازه ای -- برای شما درست در
استنباط خود را -- در کسب و کار خود. بنابراین می بینید که مقدار زیادی از ارتباط وجود دارد. "
Waymarsh ادامه داد : حداقل همه وجود داشت.
"شامل بر این اساس یکی از خاص من به آن اشاره شد؟
Strether در زمان دیگری به نوبه خود در مورد اتاق ، دادن کشش به پتو همراه خود
و در نهایت به دست آوردن درب است.
احساس او این است که یک پرستار که استراحت شخصی با داشتن ساخته شده به دست آورده بود بود
همه چیز راست. "که شامل کارهای بیشتری از من می توانم از فکر می کنم
شکستن زمین در حال حاضر.
اما آیا نمی ترسی -- شما باید آنها را از من داشته باشند : شما احتمالا می خواهید به خودتان پیدا کنید
داشتن کاملا به عنوان از آنها که شما می توانید با انجام است.
من باید -- اگر ما با هم نگه دارید -- بسیار بستگی دارد برداشت خود را از برخی از آنها "
اذعان Waymarsh از این ادای احترام به شخصیتی غیر مستقیم بود.
"شما بگویم که شما باور ندارید ما با هم را حفظ خواهد کرد؟"
"من فقط در خطر نگاه ،" Strether پدری گفت : "زیرا وقتی که من می شنوید
شیون کردن برای رفتن به عقب به نظر می رسد را ببینید باز کردن امکانات از جمله از حماقت است. "
Waymarsh آن را در زمان -- سکوت کمی -- مانند یک کودک بزرگ سرزنش "چه می خواهید
با من؟ "
Strether سوال بسیار خود را به خانم Gostrey قرار داده بود ، و او تعجب اگر
او که صدا بود. اما او حداقل می تواند قطعی تر می شود.
"من قصد دارم تا شما را به لندن است."
"آه من به لندن بوده است!" Waymarsh بیشتر ملایم moaned.
"من هیچ استفاده ، Strether ، برای هر چیزی پایین وجود دارد."
"خوب ، گفت :" Strether ، خوب humouredly ، "من حدس می زنم که شما در برخی از استفاده برای من است."
"پس من برای رفتن؟"
"آه ، داریم برای رفتن بیشتر رتبهدهی نشده است." "خب ،" Waymarsh آهی کشید : "آیا شما
damnedest! فقط شما به من بگویید قبل از من در شما منجر شود
تمام راه -- "
دوست ما دوباره به خود را از دست داده ، هر دو برای تفریح و برای توبه ، در
تعجب از اینکه او به حال ساخته شده ، در چالش خود را که بعد از ظهر ، از جمله یکی دیگر از
رقم است که او برای یک لحظه از دست رفته موضوع.
"به شما بگویم --" "چرا آنچه که تو را در دست دارید.
Strether تردید.
"چرا این چنین یک ماده به عنوان است که حتی اگر من مثبت می خواستم من نمی باید قادر به
نگه داشتن آن از شما است. "Waymarsh gloomily gazed.
چه که معنی پس از آن که سفر خود را فقط برای او؟ "
برای خانم Newsome؟ آه آن را قطعا است ، من می گویم.
بسیار. "
: "پس چرا شما همچنین می گویند آن را برای من؟" Strether ، در بی صبری ، به خشونت بازی
با محکم نگاه داشتن او. "این به اندازه کافی ساده است.
آن را برای هر دو شما است. "
Waymarsh در گذشته با ناله تبدیل شده است. "خب ، من به شما ازدواج نیست!"
"نه ، که آن را به که می آید --" اما این بازدید کننده در حال حاضر خندید بود و
فرار کرد.
>
اولین کتاب سوم
او دوشیزه Gostrey گفته بود و او احتمالا باید در آن ، برای خروج با Waymarsh ، برخی از
قطار بعد از ظهر ، و آن را در صبح پس از ان به نظر می رسد که این بانوی ساخته شده بود
طرح خود را برای یکی زودتر.
او breakfasted زمانی که Strether به قهوه اتاق آمد ، اما ، Waymarsh نداشتن
هنوز پدید آمده است ، او در زمان بود که او را به یاد می آورند از نظر درک خود و
تلفظ صلاحدید او حد بسیار بالایی.
او قطعا به شکستن دور در حال حاضر بسیار به او می خواهید ایجاد کرده بود.
او را ملاقات کرده بود او را از جدول کم کم به او در یک پنجره گل رز ، که در آن ، با صبح
مقالات در کنار او ، او را به یاد او اجازه دهید او ، از Pendennis عمده
breakfasting در باشگاه خود -- یک تعریف از
که او استادانی درک عمیق و او را بازداشت می شوند pleadingly به عنوان اگر او
در حال حاضر -- و به ویژه تحت فشار از چشم انداز شب -- آموختم که
قادر به بدون او انجام دهید.
او باید او را در تمام حوادث تدریس ، قبل از او رفت ، به سفارش صبحانه به عنوان صبحانه
در اروپا دستور داده شد ، و او به خصوص باید او را حفظ مشکل
سفارش برای Waymarsh.
دومی بود بر دوست خود ، گذاشته شده توسط تلفن های موبایل ناامید از طریق درب های او
اتاق ، مسئولیت divined وحشتناک در احترام به گوشت ران گاو و پرتقال --
مسئولیت ها که از دست Gostrey زمان
بیش از با هوشیاری عمل که هوش سریع او را همسان.
او پیش از این گرایند expatriated از سنت در مقایسه با آن
گوشت ران گاو سحری بود اما مخلوقی را که از یک ساعت است ، و آن را برای او بود ، با برخی از
از خاطرات خود ، به لکنت زبان پیدا کردن در مسیر
هر چند او آزادانه به اندازه کافی اعلام شده ، در باز گشت ، که همیشه در چنین بود
انتخاب سیاست های مخالف را مورد. "زمانی که آنها را خود بدهد
سر ، شما می دانید --
آنها با هم در باغ برای سس غذا رفته بود به صبر و
Strether در بر داشت او مطرح تر از همیشه "خوب ، چه؟"
"آیا برای آوردن در مورد آنها چنین پیچیدگی روابط مگر اینکه در واقع ما
آن سادگی -- که وضعیت خود را باد کرده است.
آنها می خواهند برای رفتن به عقب است. "
"و شما می خواهید آنها را به رفتن!" Strether پر زرق و برق این نتیجه رسیدند.
"من همیشه می خواهم آنها را برای رفتن ، و ارسال آنها به همان سرعتی که من می توانم."
"آه من می دانم -- شما به آنها را به لیورپول است."
"هر پورت خواهد شد در طوفان به خدمت می کنند. I'm -- با تمام توابع دیگر -- یک عامل
برای بازگشت به وطن. من می خواهم دوباره مردم کشور زده ما است.
چه خواهد شد آن دیگری تبدیل شده؟
من می خواهم برای تضعیف دیگران است. "
باغ انگلیسی دستور داد ، به تازگی از روز لذت بخش را به
Strether که دوست صدا ، زیر پای خود ، از شن ریز تنگ ، بسته بندی شده با
مرطوب مزمن ، و چه کسی idlest
چشم در صافی عمیق از چمن و منحنی تمیز از مسیرهای.
"دیگر مردم" "دیگر کشورها.
مردم دیگر -- بله.
من می خواهم برای تشویق خود ما است. "Strether تعجب است.
"نمی آمدند؟ پس چطور است که شما ملاقات 'آنها -- از آن
به نظر نمی رسد به آنها را متوقف کند؟ "
"آه که آنها نباید این است که هنوز بیش از حد به درخواست است.
آنچه من برای حضور در این است که آنها به سرعت و به بازگشت هنوز هم بیشتر از آن.
من به آنها ملاقات آن را به بیش از در اسرع وقت کمک کند ، و هر چند که من آنها را متوقف کند
من راه من از قرار دادن آنها را از طریق.
این سیستم کمی من و ، اگر شما می خواهید بدانید ، "ماریا Gostrey گفت :" من است
راز واقعی ، ماموریت درونی و استفاده من است.
من فقط نظر می رسد ، می بینید ، برای گول زدن و تصویب ، اما من تصور آن را تمام و
من تمام زیرزمینی در حالی که کار است. شاید من نمی تواند کاملا به شما بدهد فرمول من ،
اما من فکر می کنم که عملا من موفق.
من برای شما ارسال به صرف. بنابراین به شما اقامت.
که از طریق دست من به تصویب رسید -- "" ما را روشن نکنید تا دوباره؟ "
بیشتر او رفت و بیشتر او همیشه دیدم خود را قادر به دنبال.
"من فرمول خود را می خواهم -- من احساس می کنم کاملا به اندازه کافی ، که من اشاره کرد روز گذشته ، شما
abysses.
صرف! "او در واقع همان تکرار است. "اگر این که شما چگونه در حال تنظیم ماهرانه
به من بفرستید متشکرم من برای هشدار. "
برای یک دقیقه ، در میان pleasantness -- شعر در اقلام tariffed ، اما همه ، برای
مهمان در حال حاضر محکوم ، یک چالش به مصرف -- آنها در هر یک از دیگر لبخند زد
تایید کمک هزینه تحصیلی.
"آیا شما آن را ماهرانه؟ اتمام حجت داستان ساده و فقیر.
علاوه بر این ، شما یک مورد خاص "،" موارد اوه خاص -- که ضعیف! "است.
او ضعیف بود ، هنوز هم بیشتر ، سفر خود را به تسلیم و توافق را به همراه
آقایان در تاریخ خود ، ممکن است یک کالسکه جداگانه علامت گذاری به عنوان استقلال خود ؛
هر چند به رغم این بود به رخ دادن
بعد از ناهار که او می رفت به تنهایی و با یک قرار ملاقات گرفته شده برای یک روز از او
شرکت در لندن ، آنها lingered دیگر شب است.
او ، در طول صبح بود -- صرف در راه است که او به خاطر داشته باشید بعد در تاریخ به عنوان
بسیار اوج پیش بینی کردن او ، به عنوان گرم با presentiments ، با آنچه که او می توانست
به نام سقوط -- تا به حال تمام چیزها
با Strether و در میان آنها این واقعیت که هر چند یک لحظه از او وجود دارد هرگز
زندگی شد زمانی که او "به علت" در جایی نیست ، هنوز وجود دارد کمیاب خیانت به دیگران که
او قادر بود به خاطر او نیست.
او توضیح داد : علاوه بر این که هر جا که او به طور اتفاقی به او در بر داشت موضوع کاهش یافته است
به بلند کردن ، لبه های نا هموار برای تعمیر ، برخی از اشتها آشنا در کمین ، پریدن به عنوان
او نزدیک و در عین حال ارام با بیسکویت موقت.
آن بر او خطر انحراف در او خائنانه او تحمیل شد
آرایش را از وعده غذایی صبح خود ، نقطه افتخار برای او با Waymarsh از به شکست
موفقیت بزرگتر بیش از حد و پس از آن او
به رخ کشیدن به Strether بود که او کرایه دوست خود ساخته شده بود -- و کاملا بدون او
دانستن آنچه مهم بود -- به عنوان Pendennis عمده در شانس
Megatherium.
او او را دوست نجیب صبحانه ساخته شده بود ، و آن چیزی بود ، او به زور
اظهار داشت ، چه او هنوز او را به انجام است.
او او از شرکت در آهسته سخن بی ربط که با آن ، برای Strether تصریح کرد ،
روز جدید بطور بیش از حد خود را پر و آن را با هنر او این بود که او به نحوی بود هوا ،
ramparts و در ردیف ، از حمل یک نقطه از خود.
این سه قدم و خیره شد و gossiped ، و یا حداقل دو مورد واقعا
بازده برای رفیق خود را ، اگر تجزیه و تحلیل ، اما عنصر سکوت زده است.
این عنصر در واقع تحت تاثیر Strether به عنوان اتهام با rumblings قابل شنیدن ، اما او
آگاهانه مراقبت از مصرف آن را به صراحت به عنوان نشانه ای از صلح لذت بخش است.
او بیش از حد درخواست تجدید نظر ندارند ، برای آن سفتی برانگیخت ؛ با این حال او نمی خواهد بیش از حد
آزادانه ضمنی ، برای پیشنهاد دادن تا.
Waymarsh خود را به لالی مبهم را که ممکن است به نمایندگی ، یا از رعایت
رشد ادراک و یا ناامیدی از یک و در زمان و در مکان -- که در آن
گالری های کم browed تاریکترین ،
gables مخالف queerest ، solicitations هر نوع متراکم ترین -- دیگران گرفتار
او را تعمیر سخت برخی از شی مورد علاقه جزئی ، تعمیر حتی در لحظات هیچ چیز
برداشت های امروزین ، اگر او بودند آن غرقه شدن با آتش بس است.
هنگامی که او چشم Strether چنین در موارد ملاقات کرد او گناه و دزدکی نگاه ،
دقیقه بعد به برخی از نگرش retractation سقوط کرد.
دوست ما نه می تواند به او کارها را درست نشان می دهد به خاطر ترس از تحریک برخی مجموع
renouncement ، و حتی او را به اشتباه به منظور او را متفاوت نشان می دهد وسوسه شد
با پیروزی است.
لحظاتی وجود دارد که او خودش از صداقت در شیرینی پر از احساس خجالتی
طعم و مزه از اوقات فراغت ، و دیگران وجود دارد زمانی که او خود احساس به عنوان اگر او
معابر تبادل با بانوی در
طرف او ممکن است بر عضو سوم از حزب خود سقوط بسیار به عنوان آقای Burchell ،
در زندگی خانگی گل پامچال دکتر ، پروازهای بالای بازدید کنندگان از تحت تاثیر قرار بود
لندن است.
کوچکترین چیز تا دستگیر و سرگرم او را که او بارها و بارها عذرخواهی تقریبا --
به ارمغان آورد تا نو در توضیح تقاضای خود را از سخت کار کردن قبلی.
او در عین حال که سخت کار کردن خود را به عنوان چیزی به Waymarsh شده بود آگاه بود ،
و او بارها و بارها اعتراف کرده که ، برای پوشش بیهودگی خود را ، او تلاش خود را برای
فضیلت قبلی خود است.
انجام آنچه او ممکن است ، در هر صورت ، فضیلت قبلی او هنوز وجود دارد ، و آن به نظر می رسید
نسبتا به خیره در او را از پنجره ها از مغازه ها که به عنوان مغازه های نه
Woollett ، منصفانه او را می خواهم چیزهایی که او نمی باید بدانند با.
توسط oddest بود ، حداقل قبول قوانین روحیه اش را تضعیف او در حال حاضر و راه
جسورانه در زمان آن بود که او را می خواهید بیشتر می خواهد.
این پیاده روی برای اولین بار در اروپا در واقع یک نوع علامت ریز از آنچه که کم رنگ و پریده
در پایان این روند ممکن است دریابید.
اگر او پس از سال ها طولانی می آیند ، در چیزی در حال حاضر تا مثل شب
زندگی ، تنها به معرض آن قرار گرفته؟
در تمام حوادث بیش از مغازه ویندوز که او ، با Waymarsh ، آزاد ترین ساخته شده بود ؛
هر چند آن شده اند که آسان تر شده ، نه دومی ترین حساسی را به همراه داشت
درخواست تجدید نظر از معاملات صرفا مفید است.
او همراه با پارگی حزن انگیز خود را سوراخ بشقاب لیوان ironmongers و saddlers ،
در حالی که Strether خویشاوندی با نمایندگی در مهر نامه ، مقاله و در flaunted
هوشمند کراوات.
Strether بود در شرمانه واقعیت recurrently در حضور tailors ، هر چند آن
بیش از سران tailors که میهن خود را loftily نگاه بود.
این دوشیزه Gostrey فرصت درک به عقب Waymarsh در او داد
هزینه ها بود.
وکیل خسته -- بود unmistakeable -- مفهوم لباس را داشته ، اما ، در نظر
برخی از ویژگی های اثر تولید شده ، تنها خطر از چه ساخته شده
پافشاری بر روی آن.
Strether تعجب اگر او در این زمان فکر دوشیزه Gostrey مد روز کمتر یا
لامبرت Strether بیشتر از آن و از آن محتمل به نظر می رسد که بسیاری از این اظهارات را رد و بدل
بین این جفت دوم در مورد رهگذران ،
چهره ها ، چهره ها ، انواع شخصی ، در درجه وضع به صحبت به عنوان نمونه
"جامعه" صحبت کرد.
چیزی بود که اتفاق می افتد به خود پس از آن ، همان چیزی بود که در حال حاضر به حال اتفاق افتاده است ، واقعا که
زن مد بود او را شناور در جامعه و دوست قدیمی ترک در
آستانه تماشای نیروی جریان چیست؟
هنگامی که زن از مد Strether مجاز -- او را اجازه
خرید یک جفت دستکش ، شرایط او ساخته شده ، در مورد آن ، ممنوعیت
کراوات و اقلام دیگر تا او باید
قادر به او را از طریق بازی ها برلینگتون راهنمای بودند ، مانند پس از سقوط
گوش حساس به عنوان یک چالش imputations فقط است.
دوشیزه Gostrey از جمله یک زن از مد می تواند بدون علامت از مبتذل را
پلک زدن وقت برای بازی ها برلینگتون.
تبعیض فقط در مورد یک جفت دستکش در نتیجه می تواند در هر نرخ نمایندگی -- همیشه
برای گوش های حساس از جمله همانطور که در سوال -- امکانات از چیزی است که
Strether می تواند یک علامت در مقابل تنها به عنوان خطر هوس رانی آشکار کند.
او کاملا آگاهی از دوست جدید خود را برای همدم خود را ، که او ممکن است
داشته یسوعیون در petticoats ، یک نماینده از منافع استخدام
کلیسای کاتولیک است.
کلیسای کاتولیک ، برای Waymarsh که می گویند دشمن ، هیولا از حالت مانع از
چشم ها و لرزش groping گسترده شاخکهای -- دقیقا جامعه ، دقیقا بود
ضرب shibboleths ، دقیقا
تبعیض از انواع و تن ، دقیقا ردیف قدیمی شرورانه از چستر ، رتبه با
فئودالیسم ، دقیقا در کوتاه اروپا.
نور برای مشاهده شد وجود دارد ، با این حال ، در یک حادثه رخ داده است که درست قبل از
آنها تبدیل به ناهار.
Waymarsh برای یک چهارم از یک ساعت استثنایی و لال و دور شده بود ، و
چیزی ، و یا دیگر -- Strether بود را هرگز دقیقا همان چیزی است -- ثابت شد که ،
بیش از حد برای او پس از رفقای خود را به حال
به مدت سه دقیقه مصرف در ایستادند ، در حالی که آنها بر روی نرده های قدیمی خم که
محافظت لبه از ردیف ، به ویژه کج و نشسته اند خیابان نمایش است.
"او فکر می کند ما پیچیده است ، ما دنیوی او فکر می کند ، او فکر می کند ما ستمکار ، او فکر می کند ما
تمام انواع چیزهای عجیب و غریب ، "Strether منعکس شده ؛ برای شگرف مبهم بودند
مقادیر درون یک زن و شوهر دوست ما بود
روز کوتاه به دست آورد عادت از راحتی و اینکه قطعی
با هم.
به نظر می رسید علاوه بر ارتباط مستقیم بین برخی چنین استنباط و ناگهانی وجود دارد
خط تیره تیره و تار شده توسط Waymarsh به طرف مقابل گرفته شده است.
این جنبش startlingly ناگهانی بود ، و همراهان او در ابتدا از او قرار است به
espied ، به دنبال گوشه ای از آشنایی.
آنها بعدی ساخته شده ، با این حال ، که یک درب باز فورا دریافت کرده بود او را ، و آنها
پس از آن به رسمیت شناخته شده او را به عنوان در استقرار جواهر فروش فرا گرفته ، در پشت که
پر زرق و برق جلو او را به نمایش از دست داده بود.
واقعیت این بود به نحوی توجه داشته باشید از یک تظاهرات ، و آن را ترک هر یک از
دیگران برای نشان دادن یک چهره تقریبا از ترس. اما خانم Gostrey سر را به یک خنده.
موضوع را با او چه خبر؟ "
"خوب ، گفت :" Strether ، "او می تواند آن ایستاده است." "اما می توانید آنچه خواهد ماند؟"
"هر چیزی. اروپا است. "
"پس چگونه خواهد بود که طلا و جواهر به او کمک کند؟"
Strether به نظر می رسید به آن را ، از موقعیت خود ، بین interstices
ساعت ، arrayed gewgaws آویزان آویزان نزدیک است.
"شما خواهید دید."
"آه که فقط آنچه را -- اگر او را بخرد هر چیزی -- من می ترسم که من باید چیزی را ببینید
و نه وحشتناک. "Strether مطالعه ظاهر ظریف.
"او ممکن است همه چیز را خرید"
"پس آیا شما فکر می کنم ما باید به دنبال او نیست؟"
"برای جهان نشده است. علاوه بر این ما نمی تواند.
ما در عرصهی نظری فلج کرده است.
ما تبادل نگاه طولانی ترس ، ما علنا رعشه.
چیزی است ، که می بینید ، ما متوجه. 'او برای آزادی زده شده است."
او تعجب اما به او خندید.
"آه چه قیمت به پرداخت! و من در حال آماده کردن چند برای او تا ارزان است. "
"نه ، نه ،" Strether در ادامه ، رک و پوست کنده در حال حاضر سرگرم "آن را که تماس بگیرید : نوع
آزادی شما در معامله عزیز است. "
سپس به عنوان خود را توجیه : "من در راه من تلاش؟
این است. "" بودن در اینجا ، منظور شما با من؟ "
"بله ، و صحبت کردن به شما به عنوان من.
من شناخته شده به شما چند ساعت و من به او در تمام زندگی ام شناخته شده ، به طوری که اگر سهولت در نتیجه
را با شما در مورد او با شکوه است -- و فکر آن برگزار شد او را یک لحظه --
"چرا که نه پایه."
گفت : "این با شکوه!" دوشیزه Gostrey را به انتهای آن.
و شما باید بشنود ، "وی افزود :« سهولت مصرف کنم -- و من بالاتر از همه به را در نظر --
با آقای Waymarsh. "
Strether فکر. درباره من؟
آه که هیچ معادل است.
معادل خواهد بود خود Waymarsh خدمت من -- تجزیه و تحلیل ظالم خود را از
من است. و او که «مگر -- بود متاسفانه
روشن است.
"او remorselessly خواهید هرگز به من تجزیه و تحلیل." او کاملا او را با اقتدار برگزار شد
این. "او می خواهیم یک کلمه به شما هرگز در مورد من می گویند."
او آن را در زمان در او آن را انجام عدالت ، در عین حال پس از یک دلیل از طریق مسنجر خود ، بیقرار او
طنز ، دفع آن را مشخص می کند. "البته او نمی خواهد.
برای مردم ، که آنها قادر به گفتن کلمات در مورد هر چیزی ، چه چیزی شما را قادر
remorselessly به تجزیه و تحلیل؟ بسیاری مانند من و شما وجود ندارد.
تنها خواهد شد چرا که او بیش از حد احمقانه است. "
آن را در دوست وی را بر انگیخت اکو تردید بود که در همان زمان اعتراض
ایمان سال. "Waymarsh احمق؟"
"در مقایسه با شما."
Strether هنوز هم چشم خود را در مقابل جواهر فروش را ، و او منتظر یک لحظه به
پاسخ دهد. "موفقیت He'sa از نوعی که من آن را
با نزدیک شدن. "
"آیا شما معنی او ساخته شده است پول؟" "او آن را می سازد -- به اعتقاد من است.
و من ، گفت : "Strether" هر چند با پشت کاملا به عنوان خم ، هر چیزی ساخته شده هرگز.
من کاملا مجهز شکست. "
او می ترسید لحظه او می خواهم او را اگر او به معنای او ضعیف بود بپرسید ؛ و او خوشحال بود او
انجام داد ، نه برای او واقعا نمی دانم حقیقت بر این نکته ناخوشایند ممکن است
او را برانگیخت.
او تنها ، با این حال ، تایید ادعای خود است. "با تشکر نیکی شما یک شکست -- به همین دلیل است
بنابراین شما متمایز! هر چیز دیگری به روز بیش از حد شنیع است.
نگاه در مورد شما -- نگاهی به موفقیت است.
آیا شما یکی ، در افتخار خود را؟ نگاه کنید ، علاوه بر این ، "او ادامه داد ،" من است. "
برای کمی مطابق با چشمان خود را ملاقات کرد. "من می بینم ،" Strether بازگشت.
"شما هم خارج از آن."
"برتری شما را در من تشخیص ،" او موافقت ، "اعلام بیهودگی.
اگر شما می دانستید ، "آهی کشید ،" رویاهای جوانی من!
اما واقعیت ما آنچه را که ما را گرد هم آورده است.
ما برادران در آغوش مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. او در او با مهربانی به اندازه کافی لبخند زد ، اما او
سرش را تکان داد.
"این می کند این واقعیت است که گران قیمت شما را تغییر دهد.
شما به من هزینه در حال حاضر --! "اما او آتش آویزان بود.
"شما هزینه در بر دارد؟"
"خب ، گذشته من -- در یک توده بزرگ. اما مهم نیست ، او خندید : "من با پرداخت
تاریخ و زمان آخرین پنی من "
توجه خود را به حال متاسفانه در حال حاضر توسط بازگشت رفیق خود را درگیر برای
Waymarsh ملاقات کرد نظر آنان را به عنوان او از مغازه اش آمد.
او گفت : "من امیدوارم که او پرداخته است ،" ، "با گذشته خود را ، هر چند من معتقدم او شده است
پر زرق و برق ، و بنابراین برای شما شده است. "" آه -- که نه "
"سپس برای من؟"
"کاملا به عنوان کم است." Waymarsh در این زمان در نزدیکی به اندازه کافی
علائم نشان می دهد دوست خود قادر به خواندن ، هر چند او به نظر می رسید که به دنبال تقریبا در هیچ چیز به دقت
خاص در
"سپس برای خودش؟" گفت : "برای هیچ کس.
برای هیچ چیز. برای آزادی است. "
"اما آنچه آزادی به کار با آن چیست؟"
پاسخ Strether غیر مستقیم بود. "برای اینکه به خوبی من و شما.
اما متفاوت است. "
او زمان را در صورت همراه خود داشتند و با آن ، به عنوان مثل
چیز آسان برای او ، او را در تمام زمان. "متفاوت -- بله.
اما بهتر است! "
اگر Waymarsh حزن انگیز بود او نیز در واقع تقریبا والای.
او به آنها گفت هیچ چیز ، فقدان او را ترک غیر قابل توضیح ، و هر چند آنها متقاعد شدند
او برخی از خرید فوق العاده آنها هرگز یادگیری ماهیت آن ساخته شده بود.
او فقط grandly در تاپس از gables قدیمی glowered.
"خشم مقدس" Strether به حال زمان بیشتری برای گفتن داشت. و این خشم مقدس
بین آنها تبدیل شده است ، برای درک راحت ، شرح یکی از
ضرورت دوره او.
Strether که در نهایت می کرد که او را بهتر از آنها بود.
اما تا آن زمان خانم Gostrey متقاعد شده بود که او نمی خواست را به بهتر از
Strether.
>