Tip:
Highlight text to annotate it
X
تام سویفت و قایق زیردریایی او توسط ویکتور اپلتون
من فصل ها از سربه سر گنج
عجله سر و صدا، صیقل با برس گردان، خفقان در هوا وجود دارد.
بدن بزرگ، مانند برخی از پرنده ای بسیار زیاد، سفر همراه، ریخته گری چیز عجیب و غریب
سایه های روی زمین زیر.
یک مرد مسن، که در ایوان خانه ای بزرگ نشسته بود و به پاهای خود را در
زنگ. "خوبی بخشنده!
که، خانم Baggert چه بود؟ "او به دنبال یک زن مادرانه است که در ایستاده بود به نام
راهرو. "چه اتفاقی افتاد؟"
"هیچ چیز زیاد است، آقای سویفت،" پاسخ آرام بود: "من فکر می کنم که تام و آقای شارپ
در بالون خود را، که همه این است. من آن را نمی بینم، اما سر و صدا صدا
که ابر سرخ است. "
"البته! برای اطمینان باشد! بانگ زد: "آقای بارتون سویفت،
مخترع شناخته شده است، او به عنوان شروع مسیر در جهت به دست آوردن یک دیدگاه خوبی از
هوا، توسط درختان بدون مزاحمت صورت میپذیرفته است.
"بله، وجود آنها،" او اضافه شده است. این بالون است، اما من انتظار
آن ها را از پشت آن، بنابراین به زودی. آنها باید خوب از Shopton.
من تعجب می کنم اگر هر چیزی می تواند این موضوع است که آنها هول هولکی؟ "
او در هوا به سمت جایی که یک ماشین به شکل queerly گردان در مورد نزدیک بود خیره گشته اید، آن زمان که در مغرب فرو می رود
پنج صد متر در هوا، برای هنر و صنعت، پس از موجد خسارت پایین نزدیک به
خانه، صعود کرده بود و در حال حاضر معلق در هوا
درست در بالای خط شکن که علامت جدید ساحل نیوجرسی، که در آن آقای سویفت
بالا گرفته بود و محل اقامت موقت. "آغاز نشد نگران کننده، آقای سویفت،" توصیه
خانم Baggert، خانه دار است.
"شما نامه دارید بیش از حد به انجام این کار، اگر شما که قایق های جدید انجام می شود، نگران است."
"این طوری است. من نباید نگران باشید.
اما من آرزو می کنم تام و آقای شارپ، زمین، من می خواهم به صحبت کردن با آنها است. "
همانطور که در صورتی که ساکنین بالون کلمات مخترع سالمندان شنیده بود، آنها
مهارت خود را نسبت به زمین به عهده دارد.
ترکیبی از هواپیما و بالن بالن، مسافرتی خارق العاده از
هوا، چرخش به اطراف، و پس از آن، با سکان انحراف نقطه سمت پایین آمد
با عجله از سر راه بردارد.
هنگامی که در نزدیکی محل فرود، فقط در کنار خانه، موتور متوقف شد.
و گاز، با سر و صدا صدای خش خش، با عجله به ظرف آلومینیوم قرمز است.
بلافاصله ساخته شده کشتی شناور است و آن را تقریبا به آرامی به عنوان یک فرود آمد
پر.
به محض این که چرخ که در بخش پایین تر از هنر و صنعت را تشکیل زمین را لمس کرده بود
از همگانی روندی از داخل کابین از ابر سرخ مرد جوان وجود دارد.
"خب، پدر!" او بانگ زد.
"در اینجا ما دوباره، سالم و امن است. نویسنده، بیش از حد یک رکورد است.
90 مایل در ساعت در زمان لمس - ما، آقای شارپ "؟
"این چیزی است که" توافق کردند بلند، نازک، سیاه رو یا سبزه مرد، که تام سویفت
آرام تر در خروج خود را از داخل کابین.
آقای شارپ، خلبان کهنه کار، متوقف شد، به محکم کردن طناب مرد از بالون به قوی
سهام را به زمین هدایت می شود.
"و ما می خواهم انجام داده اند بهتر، ما فقط باد سخت در برابر ما حدود دو مایل زده بالا
در هوا، که ما را به تعویق انداخت، "رفت و در تام. "سوال خود را می شنوید آیا ما آمدن، پدر؟"
"بله، و این او را مبهوت" را در خانم Baggert.
"من حدس می زنم او انتظار نیست."
"آه، خوب، من باید نمی بنابراین هشدار دهنده بوده است، فقط من فکر عمیق در مورد یک
تغییر خاص من در زیردریایی، تام.
من روز رویا بود، من فکر می کنم، زمانی که کشتی خود را از طریق هوا whizzed.
اما به من بگو، آیا همه چیز به شما تمام حق در Shopton؟
و هیچ نشانه ای از هر یک از این الواط از باند مبارک هری شده در اطراف وجود دارد؟ "
آقای سویفت نگرانی نسبت به پسرش نگاه کرد. "هیچ نشانه ای، پدر، پاسخ داد:" تام به سرعت.
"همه چیز درست بود.
ما به ارمغان آورد و به شما می خواستم. آنها در بالون هستیم.
آه، اما یک سفر خوب بود. من می خواهم یکی دیگر از حق را به دریا. "
"حالا نه"، تام، گفت: "پدر او است.
"من می خواهم تو به من کمک کند. و من نیاز به کمک آقای شارپ، بیش از حد.
چیزهایی که از ماشین به بیرون، و ما به فروشگاه بروید. "
"در ابتدا من فکر می کنم بهتر است آن را مورد استفاده قرار بالون را از شما دور است، توصیه کرد:" آقای شارپ.
"من درست مثل به نظر می رسد از آب و هوا نیست، و علاوه بر این، اگر ما را ترک کشتی
در معرض خواهیم مطمئن باشید که مردم در اطراف دیر یا زود، و ما نمی خواهیم
است. "
"نه، در واقع،" مخترع سالمندان اظهار داشت عجله.
"من نمی خواهم که مردم کنجکاو در اطراف زیردریایی ریخته.
همه به معنی قرار داده بالون دور، و سپس به مغازه می آیند. "
با وجود اندازه بزرگ خود را در هواپیما به راحتی همراه با تام و آقای چرخ
شارپ، گاز را در ظرف آن شناور است که آن را به سختی را لمس کرد.
زمین است.
کمی بیشتر از بخار قدرتمند و ابر سرخ که به خودی خود افزایش یافته است.
در چند دقیقه، مهارت فوق العاده، که خوانندگان من شده اند در جزئیات گفت:
در دوره قبلی، با خیال راحت در یک چادر بزرگ، که به ایمن بسته شده بود مستقر شد.
آقای شارپ و تام، حمل برخی از بسته نرم افزاری که آنها از خودرو گرفته شده بود، و یا
کابین، پیشه وری، نسبت به آلونکها بزرگ، که adjoined خانه رفت که آقای
سوئیفت در ساحل دریا در فصل استخدام کرده بود.
آنها دریافتند جایگاه پدر، پسربچه را قبل از شکل بزرگ، که loomed dimly در
نیمه ظلمت ساختمان.
مثل یک سیلندر بسیار زیاد بود، در هر دو پایان اشاره کرد، و در اینجا و آنجا بود
دهانه، پوشیده شده با شیشه های ضخیم، مثل چشم های بسیار زیاد، امده.
از تعدادی از ابزار و ماشین آلات همه چیز در مورد، و از ظاهر
سیلندر بزرگ خود، آن را آسان بود که بخشی از آن را تنها به پایان رسید.
"خب، چگونه آن را می رود، پدر؟" از جوانان خواست، او به عنوان بسته نرم افزاری خود را بر روی یک نیمکت سپرده است.
"آیا شما فکر می کنید شما می توانید کار می کند؟" "من فکر می کنم تا، تام.
صفحات مثبت و منفی دادن به من مشکل قابل توجهی است، هر چند.
اما من عقیده دارم که ما می توانیم مشکل را حل کند. آیا می گالوانومتر را به من آورد؟ "
"بله، و تمام چیزهای دیگر،" و مخترع جوان اقدام به
مقاله از بسته نرم افزاری او به اجرا درآمد.
آقای سویفت با دقت آنها را نگاه، در حالی که تام در مورد بررسی زیر دریایی راه رفت،
برای چنین مهارت عجیب و غریب که در آلونکها موجود شد.
او اشاره کرد که برخی از پیشرفت در آن ساخته شده بود از او را به ساحل دریا را ترک کرده بودند
چند روز قبل از سفر به Shopton، در ایالت نیویورک، که در آن سویفت
خانه، پس از برخی از ابزارهای قرار داشت و
دستگاهی که پدرش می خواست از کارگاه خود را در به دست آوردن وجود دارد.
شما و آقای جکسون را در بشقاب های جدید قرار داده شده است، "پسر بچه پس از مشاهده
مکث.
"بله" اعتراف پدرش. "برج دیده بانی و من بیکار نمی شدند ما،
برج دیده بانی؟ "و او را به مهندس سالخورده بود که در استخدام خود را برای راننده سرشونو تکون دادن
چند سال است.
"نه، من حدس می زنم و به زودی او را در آب، تام، اکنون که شما و آقای شارپ
به ما کمک کند، پاسخ داد: "برج دیده بانی جکسون.
"ما باید به آقای دیمون در اینجا به برکت زیردریایی و کبد و یقه خود را
دکمه چند بار، را در آقای شارپ، که در یکی دیگر از بسته نرم افزاری به ارمغان آورد.
او با اشاره به یک فرد غیر عادی بود که به تازگی سفر بالون با
خودش و تام، ویژگی آقای دامون که به طور مستمر از اصطلاحاتی چون استفاده از
به عنوان: "عافیت باش روح من!
نگهدار کبد من! "" خب، من خواهم بود خوشحال شدم وقتی ما می توانیم
سفر محاکمه، "رفت و در تام.
"من خیلی سریع بر روی زمین با موتور سیکلت من سفر کرد، و ما قطعا hummed
از طریق هوا می باشد. حالا می خواهم ببینم چه احساسی به لیز خوردن
همراه زیر آب. "
"خب، اگر همه چیز به خوبی می رود خواهیم در موقعیت سفر محاکمه به داخل
ماه، اظهار داشت: "مخترع سالمندان.
"نگاه کن اینجا، آقای شارپ، من ساخته شده تغییر در چرخدنده ی فرمان، که من می خواهم به شما و دوست
تام در نظر بگیرند. "
سه راه می رفت و به اطراف به عقب ساختار عجیب و غریب به دنبال، اگر یک شی به شکل
مثل سیگار برگ می توان گفت به جلو و عقب، و مخترع، پسر او، و
خلبان به زودی در یک بحث عمیق
از نکات فنی در رابطه با زیر آب ناوبری.
کمی بعد آنها را به خانه رفت، در پاسخ به احضاریه ای از زنگ شام،
با شور و نشاط توسط خانم Baggert پله.
او انتظار همراه با غذا علاقه نیست، و حتی جدی ترین مشکل مکانیک
شد، در برآورد خود، به عنوان چیزی در مقایسه با سوپ سرد، و یا
امکان داشتن گوشت انجام شده به نوبه خود.
غذا را با اظهارات اخیر در مورد پرواز بالون تام پراکنده شد و
آقای شارپ، و بحث و گفتگو در مورد زیر دریایی جدید.
این بحث رفت و حتی بعد از جدول پاک شد و سه موکول کرده بود.
اتاق نشسته.
آقای سویفت آورده است از مداد و کاغذ، و به زودی او و آقای شارپ
مجذوب در محاسبه فشار در هر اینچ مربع از آب دریا در عمق
سه مایل.
"آیا شما قصد دارید تا به عمیق که پرسید:" تام از مقاله او بود، به دنبال
خواندن. "احتمالا" پاسخ پدرش و پسرش
ورق مطالعه خود را از سر گرفت.
"حالا،" مخترع در ادامه به هوانورد، "من یکی دیگر از برنامه.
علاوه بر صفحات مثبت و منفی است که قدرت انگیزه ما را تشکیل می دهند، من
رفتن به نصب ملخ هواپیما را رو به جلو و عقب، در صورت حادثه استفاده کنید. "
"من می گویند، بابا!
آیا این را می بینید؟ "ناگهان بانگ زد: تام، بلند شدن از صندلی خود و نگه داشتن خود
انگشت در یک محل خاص در صفحه کاغذ.
پرسید: "آیا آنچه من می بینم؟" آقای سویفت.
"چرا، این حساب از غرق شدن کشتی گنج است."
"کشتی گنج؟ شماره کجا؟ "
"گوش کن،" رفت و در تام.
"من آن را بخوانید:" توصیه های بیشتر از مونته ویدئو، اروگوئه، جنوب آمریکا، دولت
که همه امیدواری شده است تا از از نقاهت Boldero کشتی بخار، داده می شود که
foundered و خاموش که ساحل را در طوفان اخیر رفت.
نه تنها تمام امید بالا بردن کشتی رها شده است، اما بیم آن می رود که
هیچ بخشی از سه صد هزار دلار شمش طلا که او به اجرا درآمد
هرگز بهبود می شود.
غواصان کارشناس که به صحنه دولت سربه سر گرفته شد که عمق آب،
و بسیاری از جریان های موجود وجود دارد، با توجه به کم عمق شدن مستغرق، مانع هر
امکان گرفتن در بدنه.
شمش، آن را اعتقاد بر این است، استفاده شده است برای پیشبرد منافع
برخی از جناح انقلابی، اما به نظر می رسد احتمال وجود دارد که آنها را مجبور به نگاه
در جای دیگر برای sinews از جنگ.
علاوه بر شمش کشتی نیز انجام موارد مختلفی از تفنگ، از آن آمده است، و
دیگر محموله ارزشمند است.
خدمه و مسافران چند Boldero انجام شده بود، بر خلاف اول
گزارش ها، همه با در نظر گرفتن به قایق نجات شده است.
به نظر می رسد که برخی از صفحات این کشتی توسط استرس فنر شد که در آن او
در طوفان زحمت کشیده و او را پر کرده و به تدریج غرق.
وجود دارد! چه چیزی شما را که فکر می کنم، پدر؟ "به گریه تام او به پایان رسید.
"چه می توانم آن فکر می کنم؟ چرا، من فکر می کنم خیلی بد
انقلابیون، تام، البته. "
"نه، من در مورد گنج هنوز در هیئت کشتی.
که چه؟ "" خب، این احتمال وجود دارد به ماندن وجود دارد، اگر
غواصان نمی توانید در آن است.
در حال حاضر، آقای شارپ، در مورد پروانه - "" صبر کنید، پدر "گریه تام صادقانه.
"چرا، تام، چه ماده؟" آقای سویفت در برخی از تعجب پرسید.
"چگونه به زودی قبل از ما می توانیم زیر دریایی ما به اتمام برساند؟" رفت و در تام، جواب ندادن
سوال. "حدود یک ماه است. چرا؟ "
"چرا؟ بابا، چرا ما نمی توانیم برای آن گنج را امتحان کنید؟
باید نسبتا آسان است که برای پیدا کردن کشتی غرق شده در سواحل اروگوئه.
در زیر دریایی ما می توانید نزدیک به آن، و در لباس غواصی شما را ما اختراع
می توانید در آن شمش طلا. سه صد هزار دلار!
فکر می کنم از آن، پدر!
سه صد هزار دلار! ما به راحتی می تواند همه آن را ادعا می کنند، از
صاحبان آن را رها کرده اند، اما ما می شود با نصف راضی است.
اجازه دهید در عجله بسر می رسانید، پایان زیردریایی، و برای آن را امتحان کنید. "
"اما، تام، شما را فراموش کرده ام که من برای ورود به کشتی های جدید من در محاکمات برای جایزه
ارائه شده توسط دولت ایالات متحده. "
"این جایزه چقدر است اگر شما آن را برد؟ پرسید:" تام.
«پنجاه هزار دلار است." "خب، here'sa فرصت را به سه برابر
که بسیار کم، و شاید بیشتر.
بابا، جایزه دولتی بروند، و سعی کنید برای گنج.
شما چطور؟ "تام مشتاقانه در پدر او، چشمان او نگاه کرد
درخشان با کنجکاوی و اشتیاق است.
آقای سویفت بود یک متفکر سریع نیست، اما این ایده پیشنهاد پسرش ساخته شده
تأثیر گذار او.
او به دست خود را برای مقاله ای که که در آن مخترع جوان دیده بود.
حساب گنج گود رفته. به آرامی آن را از طریق.
سپس او آن را به تصویب رساند تا آقای شارپ است.
"نظر شما در مورد آن فکر می کنم؟" او از خلبان پرسید:
"امکان There'sa،" اشاره مرد بالنسوار گفت: "ما ممکن است برای آن را امتحان کنید.
ما به راحتی می توانید به سه مایل پایین بروید، و آن را دروغ و عمیق که، اگر این
حساب درست است. بله، ما ممکن است برای آن را امتحان کنید.
اما ما می خواهم که به حذف از رقابت های دولت است. "
"به شما، پدر؟" خواسته تام دوباره. آقای سویفت در نظر گرفته لحظه ای طولانی تر است.
"بله، تام، من خواهد شد،" او در نهایت تصمیم گرفت.
"به دنبال گنج خواهد بود به احتمال زیاد به ما یک آزمایش بهتر از زیردریایی استطاعت
از هر آزمون دولت است. خواهیم سعی کنید Boldero غرق شده به کردهاید. "
گریه پسر بچه:: "Hurrah، با در نظر گرفتن این مقاله از آقای شارپ و تکان دادن آن را در هوا.
"این مسائل! در حال حاضر برای جستجو برای زیر دریایی
گنج!