Tip:
Highlight text to annotate it
X
قسمت 6 : در فصل XXVIII حفاری پادشاه
در صبح روز چهارم ، زمانی که آن را فقط طلوع آفتاب بود ، و ما tramping شده بود
ساعت در طلوع لرز ، من به یک قطعنامه آمده : پادشاه باید حفر ؛
چیز نمی تواند چنین است ، او باید گرفته شود
در دست و به عمد و با وجدان حفر شده است ، یا ما نمی توانست
تا کنون خانه به ورود به سرمایه گذاری ؛ گربه بسیار این masquerader برای بدانند
فریب دادن و هیچ دهقانی.
بنابراین من توقف نامیده می شود و گفت :
"سیره ، به عنوان میان لباس و قیافه ، شما همه حق است ، هیچ اختلاف وجود دارد ؛
اما به عنوان میان لباس های خود و تحمل خود را ، شما همه غلط است ، اغلب وجود دارد
اختلاف قابل توجه.
soldierly گشاد گشاد راه رفتن شما ، پورت lordly خود را -- این را انجام خواهد داد.
شما ایستاده بیش از راست ، به نظر می رسد شما بیش از حد بالا ، بیش از حد اعتماد به نفس است.
مراقبت از پادشاهی شانه ها خم شدن ، آنها چانه افسرده و مایوس شدن نیست ، آنها
کاهش سطح بالایی از نگاه چشم ، آنها شک و ترس در قرار نیست
قلب و چسبیدن به نشانه هایی از آنها در slouching بدن و گام مطمئن نیستید.
مراقبت های کثیف متولد تسلیم شده است که انجام این کارها می باشد.
شما باید فوت و فن یاد بگیرند ، شما باید از علائم تجاری از فقر ، بدبختی ، تقلید ،
ظلم و ستم ، توهین ، و دیگر inhumanities متعدد و مشترک است که SAP
از مردانگی یک مرد و به او وفادار
و موضوع مناسب و مورد تایید و رضایت اربابان خود ، و یا بسیار
نوزادان می دانید که شما بهتر از لباس مبدل خود را ، و ما باید به قطعات در
کلبه ما در متوقف کردن.
دعا کنید سعی کنید به راه رفتن شبیه به این. "پادشاه زمان توجه داشته باشید مراقب باشید ، و پس از آن تلاش
تقلید. "نسبتا عادلانه است -- زیبا عادلانه.
چانه کمی پایین تر ، -- ، بسیار خوب وجود دارد.
چشم بیش از حد بالا است ؛ دعا در افق نظر نمی آید ، به دنبال در زمین ، ده گام در
مقابل از شما.
آه -- که بهتر است ، که بسیار خوب است. صبر کنید ، لطفا ، قدرت بیش از حد زیاد خیانت شما ،
بیش از حد تصمیم گیری ؛ شما می خواهید بیشتر از قتلگاه.
به من نگاه کن ، لطفا -- این همان چیزی است که منظور من....
در حال حاضر شما آن را گرفتن است که این ایده را -- دست کم ، آن را از روش های مرتب سازی بر اساس آن....
بله ، کاملا منصفانه است. اما!
چیزی بزرگ بزرگ که مایل وجود دارد ، من کاملا نمی دانم آنچه در آن است.
لطفا راه رفتن سی متری ، به طوری که من می تواند چشم انداز را بر روی چیز....
در حال حاضر ، سپس سر خود را -- حق ، حق سرعت ، شانه راست ، چشم راست ، چانه
راست ، راه رفتن ، حمل نقل ، سبک به طور کلی حق حق - - همه چیز را!
و در عین حال این واقعیت باقی می ماند ، دانه ها اشتباه است.
حساب تعادل نیست. دوباره آن را ، لطفا....
حالا من فکر می کنم شروع به دیدن آنچه در آن است.
بله ، من آن را زده است. ببینید ، spiritlessness واقعی است
مایل ، که مشکل است.
آماتور -- جزئیات مکانیکی همه حق است ، تقریبا به مو همه چیز در باره
توهم کامل ، به جز اینکه این کار را انجام فریب دادن نیست. "
چه ، پس از آن ، باید انجام دهید ، به غالب؟ "
من فکر می کنم... من نمی توانم به نظر می رسد کاملا در آن را دریافت کند.
در واقع ، چیزی وجود ندارد که می تواند ماده ، اما عمل درست است.
این یک مکان خوبی برای آن است : ریشه ها و زمین های سنگی برای شکستن تا راه رفتن باشکوه خود را ،
منطقه به وقفه ، تنها یک مزرعه و یک کلبه در چشم مسئول نیست ، و آنها تا
دور که هیچ کس می تواند ما را از وجود دارد را ببینید.
آن را به خوبی خواهد بود برای حرکت یک کمی از راه قرار داده و در تمام روز در حفاری شما ،
سیره است. "
پس از تمرین در حالی که کمی رفته بود ، گفتم :
"در حال حاضر ، سیره ، تصور کنید که ما در درب واقع در انجا کلبه هستند و خانواده
قبل از ما.
ادامه ، لطفا -- در امتداد چیزی حرکت کردن سر از خانه ".
پادشاه ناخودآگاه مانند یک بنای تاریخی صاف و گفت : با منجمد
ریاضت :
ادم پست و رذل ، آوردن یک کرسی و خدمت به من چه تشویق نویسنده است. "
"آه ، فضل خود را ، که به خوبی انجام داده است." "در آنچه آن را lacketh؟"
"این افراد انجام هر یک از varlets دیگر تماس نمی گیرم."
"نه ، آیا این درست است؟" "بله ، تنها کسانی که در بالا به آنها آنها را".
"سپس باید دوباره سعی کنید.
من او را دهاتی "" بدون ، برای وی ممکن است فریمن. "
"آه -- تا. سپس شاید من باید او تماس بگیرید
گودمن. "
این پاسخ ، فضل خود ، اما هنوز هم بهتر خواهد بود اگر شما گفت : دوست ،
یا برادر "" برادر -- به خاک است که می خواهم؟ "
"آه ، اما ما در حال تظاهر به خاک می خواهم که ، بیش از حد است."
این است که حتی درست. من به آن می گویند.
برادر ، آوردن یک کرسی ، و آنها نمیدهد چه تشویق شما ، با آن داشته باشند.
TIS حال حاضر درست است. "" نه کاملا ، تماما درست نیست.
برای یکی ، به ما نمی خواسته اید -- برای یکی ، نه هر دو ، غذا برای یک صندلی برای یک "است.
پادشاه متعجب و متحیر نگاه -- او نبود وزن بسیار سنگین ، فکری است.
سر خود را یک ساعت شیشه ای می تواند یک ایده خوب جا دادن ، اما تا به حال به آن دانه در
زمان ، نه کل ایده در یک بار. آیا شما یک صندلی نیز -- و نشستن "
"اگر من بنشینم ، مرد را درک است که ما فقط وانمود می شود برابر بود --
و بازی فریب بسیار ضعیف ، بیش از حد. "
"این است که به خوبی و واقعا گفت!
چقدر فوق العاده است حقیقت ، آمده آن را به صورت وجه غیر منتظره ممکن است!
بله ، او باید از اختفا بیرون اوردن کرسی و غذا برای هر دو ، و در خدمت به ما ارائه کوزه نیست
و دستمال سفره با نشان می دهد بیشتر از احترام به یکی از از دیگر است. "
"است و حتی هنوز جزئیات که نیاز به اصلاح است.
او باید چیزی را بیرون آوردن و ما به در -- در میان خاک ، و احتمالا دیگر
چیزهایی دافعه ، -- و گرفتن غذا با خانواده ، و پس از مد
خانه ، و همه در شرایط مساوی ، به جز
مردی از طبقه برده و در نهایت ، وجود خواهد داشت هیچ ابریق و بدون دستمال سفره ،
آیا او غلام یا آزاد. لطفا دوباره راه رفتن ، لی یژ من.
بهتر است -- -- آن است که بهترین رتبهدهی نشده است ، اما کامل نیست.
شانه ها شناخته شده اند هیچ بار ignobler از پست الکترونیکی آهن ، و آنها نمی خواهند خم شدن. "
"به من بدهد و سپس ، کیسه.
من روح که goeth را با فشار بار که افتخار نمی یاد بگیرند.
این روح است که stoopeth شانه ها ، من فکر کردن ، و نه وزن است ؛
زره سنگین است ، حال آن است که یک بار افتخار و یک مرد standeth مستقیما در آن....
نه ، اما من هیچ buts ، من هیچ اعتراض را ارائه می دهند.
من چیزی را داشته باشد. تسمه آن را بر پشت من. "
او کامل شد در حال حاضر با آن کوله بار بر ، و همانطور که کمی مانند یک پادشاه به عنوان هر مردی نگاه
من تا کنون دیده بود.
اما این جفت معاند شانه بود ، آنها نمی توانند به نظر می رسد برای یادگیری فوت و فن
دولا شدن با هر نوع طبیعی فریبنده.
مته در ادامه ، من باعث و تصحیح :
"در حال حاضر ، باور شما در بدهی هستند ، و توسط طلبکاران بی امان خورده شده ؛ شما
از کار -- که است اسب shoeing ، اجازه دهید به ما می گویند -- و می تواند هیچ یک را دریافت کنید و همسر شما
بیمار ، فرزندان شما گریه زیرا آنها گرسنه هستند -- "
و به این ترتیب ، و غیره.
من او را به عنوان نمایندگی در تبدیل همه نوع مردم از شانس و رنج حفر
محرومیت و بدبختیهای وخیم.
اما پروردگار ، آن را تنها کلمات ، کلمات بود -- آنها به معنای هیچ چیز در دنیا به او ، من
ممکن است نیز به همین خوبی داشته whistled.
کلمات متوجه هیچ چیز ، زنده کردن چیزی به شما ، مگر اینکه شما در را آن گونه که مایلید تغییر دهید رنج می برد
شخص چیزی که از کلمات برای توصیف.
افرادی هستند که عاقلانه است که بحث تا کنون تا آگاهانه و complacently در مورد "وجود دارد
کار کلاس ها ، و از خود راضی که کار فکری سخت در یک روز است بسیار
بسیار سخت تر از کار پر زحمت روزانه سخت کتابچه راهنمای کاربر ،
است و righteously به پرداخت بسیار بزرگ تری برخوردار است.
چرا ، آنها واقعا فکر می کنم که ، شما می دانید ، زیرا می دانند که همه چیز در مورد یکی است ، اما
دیگر محاکمه نشده.
اما من همه چیز را در مورد هر دو می دانیم و تا کنون که به من مربوط است ، پول وجود دارد به اندازه کافی در
جهان به استخدام من را به نوسان در سی روز کلنگ زدن ، اما من سخت ترین نوع انجام
کار روشنفکری فقط به عنوان نزدیک
چیزی که شما می توانید آن را رمزنگاری -- خواهد شد و من راضی ، بیش از حد.
فکری "کار" است misnamed ؛ از آن است که لذت ، اتلاف ، و به خودی خود
بالاترین پاداش.
فقیرترین پرداخت معمار ، مهندس ، ژنرال ، نویسنده ، مجسمه ساز ، نقاش ،
مدرس ، مدافع ، قانونگذار ، بازیگر ، واعظ ، خواننده سازنده در
بهشت زمانی که او در محل کار است و همانطور که برای
نوازنده با کمانچه ، کمان در دست او که نشسته است در میان یک ارکستر بزرگ
با ebbing جزر و مد و جریان صوت الهی شستن بیش از او -- به همین دلیل ، مطمئنا ، او
در محل کار ، اگر شما مایل به تماس آن است که ، اما پروردگار ، طعنه زدن اتمام حجت فقط همین.
قانون کار کاملا غیر منصفانه به نظر می رسد -- اما وجود دارد و هیچ چیز نمی تواند آن را تغییر دهید :
بالاتر را در لذت بردن است که حقوق کارگر می شود خارج از آن ، بالاتر خواهد پرداخت خود را
به صورت نقدی ، همچنین.
و همچنین قانون بسیار از آن swindles شفاف ، انتقال
اشراف و سلطنت.