Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 3
قبل از این زمینه ها و محروم شدند till'd کامل به کنار رودخانه ما flow'd ؛
ملودی از آبهای fill'd چوب تازه و بیکران ؛
و تورنت dash'd ، و rivulets play'd و چشمه spouted در سایه است. "
-- برایانت
ترک Heyward Unsuspecting و اعتماد خود را اصحاب به نفوذ هنوز هم
عمیق تر به جنگل که شامل زندانیان چنین خائنانه است ، ما باید استفاده از
امتیاز نویسنده ، و تغییر صحنه
چند مایل به سمت غرب از جایی که ما آخرین آنها را دیده است.
در آن روز ، دو مرد طولانی در بانک ها از یک جریان کوچک اما سریع بودند ، در درون
ساعت از سفر اردویی از وب ، مانند کسانی که در انتظار ظاهر
از فرد وجود ندارد ، یا رویکرد برخی از رویداد مورد انتظار.
سایبان گسترده ای از جنگل گسترش خود در حاشیه رودخانه ، آویزانی
آب و سایه جریان تیره آن با رنگ عمیق تر است.
اشعه خورشید شروع به رشد شدید کمتر است و شدت گرما از
روز ، کاهش یافته بود به عنوان بخارات سرد از چشمه ها و فواره ها بالاتر از خود را افزایش
تخت برگ ، و استراحت در جو.
هنوز هم که سکوت تنفس ، که نشانه sultriness کسل کننده یک آمریکایی
چشم انداز در ماه ژوئیه ، pervaded نقطه منزوی ، تنها با صدای پایین قطع
مردان ، شیر گاه به گاه و تنبل
دارکوب ، فریاد ناسازگار از برخی از جی پر زرق و برق ، و یا تورم در گوش ، از
غرش مبهم از یک آبشار دور.
این صداها ضعیف و شکسته بودند ، با این حال ، بیش از حد آشنا به جنگل بانان بمنظور
جلب توجه خود را از موضوع جالب تر از گفت و گو خود را.
در حالی که یکی از این loiterers پوست قرمز و accouterments وحشی بومی را نشان داد
جنگل ، از سوی دیگر ، از طریق ماسک بی ادب خود را به نمایش گذاشته و تقریبا وحشی
تجهیزات ، روشن تر ، اگر چه آفتاب سوخته
و طولانی رو رنگ که ممکن است تبار از پدر اروپا ادعا است.
سابق در پایان از ورود به سیستم خزه گرفته بود ، نشسته در استقرار که او را مجاز به
تشدید اثر از زبان جدی خود ، توسط آرام اما رسا
حرکات از هند درگیر در بحث.
بدن او ، که تقریبا برهنه بود ، ارائه یک مظهر فوق العاده از مرگ ، کشیده شده در
رنگ های هم گره از سفید و سیاه.
نزدیک تراشیده او سر ، که در آن هیچ مو دیگر از شناخته شده و جوانمرد
ریش بزی اسکالپینگ (پانوشت : جنگجو در آمریکای شمالی باعث مو
plucked از کل بدن خود ، یک ریش بزی کوچک
در تاج سر خود را ، در سمت چپ که دشمن او ممکن است خود را از آن فایده ،
در غم انگیز کردن پوست سر در صورت سقوط او.
پوست سر ، تنها جایزه پیروزی قابل قبول بود.
بنابراین ، آن را مهم تلقی شد برای به دست آوردن پوست سر نسبت به کشتن مرد.
بعضی از قبایل ، تأکید فراوانی بر افتخار قابل توجه یک بدن مرده نهاده شده است.
این اعمال تقریبا در میان سرخپوستان ایالات اقیانوس اطلس ناپدید شد.)
بود حفظ شده بود ، بدون تزئین از هر نوع ، با استثناء انفرادی
آبفشان عقاب ، که عبور تاج او ، و گرو بر روی شانه چپ.
با تبر زین زدن و اسکالپینگ چاقو ، ساخت انگلیسی ، در کمربند خود را در حالی که یک
تفنگ کوتاه نظامی ، از آن نوع است که با آن سیاست سفید پوستان مسلح خود را
متحدان وحشیانه ، سردستی در سراسر زانو لخت و با اسطقس غیر روحانی.
قفسه سینه گسترش یافته ، کامل تشکیل اندام ، و تشویق کردن قبر از این جنگجو ،
معنی است که او قدرت روز خود رسیده بود ، هر چند هیچ نشانه از فروپاشی ظاهر
به مردانگی خود را هنوز ضعیف است.
قاب مرد سفید ، قضاوت توسط بخش های مانند لباس های خود را پنهان نمی شد ،
می خواهم که از یکی که سختیها و فشارها و اعمال را از قدیمیترین خود را به حال شناخته شده بود
جوانان است.
شخص او ، هر چند عضلانی ، و نه ضعیف شده از کامل بود ، اما هر عصب و
عضلات ظاهر صحافی و سفت شده در اثر قرار گرفتن در معرض unremitted و کار پر زحمت.
او به تن پیراهن شکار جنگل سبز ، حاشیه با پژمرده زرد ، (پاورقی :
شکار شرت منظره روپوش زنانه لباس اسموکینگ ، که کوتاه تر ، و آراسته شده با حاشیه
و tassels.
رنگ ها در نظر گرفته شده به تقلید از رنگ چوب ، با نظر به پنهان کاری است.
سپاه بسیاری از riflemen آمریکا شده اند در نتیجه attired و لباس یکی از
قابل توجه ترین دوران مدرن است.
شکار ، پیراهن اغلب سفید است.) - و درپوش تابستان از پوست که شده بود ،
محروم از خز آنها.
او همچنین یک چاقو در کمربند از پول با مته سوراخ مانند که که محدود نازل
پوشاک از هند ، اما هیچ تبر زین زدن.
کفش بدون پاشنه از چرم نرم او پس از مد همجنسگرا از بومی آراسته شده بودند ، در حالی که تنها بخشی
از لباس تحت خود را که کمتر از شکار - رهبانیت ظاهر یک جفت از پوست گوزن
ساق پوش ، که laced در دو طرف ، و
که در بالای زانو بودند ، gartered با sinews گوزن.
کیف و شاخ تکمیل accouterments شخصی خود ، هر چند تفنگ از بزرگ
طول ، (پانوشت : تفنگ از ارتش کوتاه است ، که از شکارچی همیشه
طولانی باشد.)
که تئوری از سفید پوستان بیشتر دارای قوه ابتکار ، آنها را آموخته بود بیشتر بود
خطرناک از تمام سلاح گرم ، تکیه در برابر نهال همسایه.
چشم از شکارچی ، و یا دیده بانی ، هر کدام که او ممکن است ، کوچک ، سریع ، مشتاق ، و
بی قرار ، غربت در حالی که او صحبت کرد ، در هر طرف او را ، تا اگر در تلاش بازی ، و یا
distrusting رویکرد ناگهانی برخی از دشمن در کمین است.
وجود علائم سوء ظن همیشگی ، لقاء خود را نه تنها
بدون دستان و تزویر ، اما در لحظه ای که در آن او معرفی ، آن را با عنوان شده بود
بیان صداقت محکم.
او گفت : "حتی سنت های خود را در مورد به نفع من ، Chingachgook" ، صحبت کردن در
زبان که به تمام بومیان که قبلا به ساکنان این کشور شناخته شده بود
بین هادسون و پوتوماک ، و
تلاش ، که ما باید یک ترجمه آزاد به نفع خواننده می دهد
همان زمان ، برای حفظ برخی از مختصات ، هر دو فرد و
از زبان است.
"پدران شما از تنظیم خورشید آمد ، عبور رودخانه بزرگ ، (پاورقی :
می سی سی پی.
دیده بانی اشاره به یک سنت است که بسیار محبوب در میان قبایل.
کشورهای اقیانوس اطلس.
مدارک و شواهد در منشا آسیایی خود را از اوضاع و احوال استنباط شده است ، هر چند بزرگ
عدم اطمینان بیش از کل تاریخ سرخپوستان آویزان است.)
مبارزه مردم کشور ، و در زمان زمین و معدن از آسمان سرخ آمد
صبح ، بیش از دریاچه نمک ، و کار خود را تا حد زیادی پس از مد که تا به حال
شده است آنها را با مال شما تنظیم و پس از آن اجازه دهید خدا قاضی
موضوع بین ما و دوستان یدکی کلمات خود را! "
"پدر من مبارزه با مرد قرمز برهنه!" هند ، sternly ، در همان
زبان.
"هیچ تفاوت ، Hawkeye ، بین فلش سنگ سر از جنگجو وجود دارد و
گلوله سربی که شما با آن را بکشند؟ "
"دلیل در هند وجود دارد ، هر چند ماهیت او را با پوست قرمز ساخته شده است! گفت :
مرد سفید ، تکان دادن سر خود را مانند یکی بر روی آنها چنین تقاضای تجدید نظر به عدالت او نبود
دور ریخته شود.
برای یک لحظه ، او به نظر می رسد که آگاهانه از داشتن بدترین استدلال ، و سپس ،
محوری دیگر ، او اعتراض آنتاگونیست خود را در بهترین نحو خود پاسخ داد
اطلاعات محدودی که اجازه می دهد :
"من نه محقق ، و من مراقبت که از آن آگاه نیست ، اما ، قضاوت از آنچه که من را دیده اند ، در
گوزن تعقیب و شکار سنجاب ، از جرقه های زیر ، من باید تفنگ در فکر می کنم
دست از پدربزرگ خود بود
به عنوان تعظیم درخت گردوی امریکایی و خوب سنگ چخماق سر خطرناک ممکن است ، اگر با هند کشیده شده
قضاوت ، و فرستاده شده توسط چشم هند است. "" شما باید داستان گفته شده توسط پدران شما ،
بازگشت از سوی دیگر ، و بطور سرد با تکان دادن دست خود را.
"چه می گویند مردان قدیمی خود را؟ آیا آنها به رزمندگان جوان که
چهره های رنگ پریده با مردان قرمز ، جنگ و مسلح با تبر سنگی چوبی و نقاشی
تفنگ؟ "
"من یک مرد هستم تعصب ، و نه یکی که خود vaunts مزایای طبیعی خود را ،
هر چند بدترین دشمن من بر روی زمین داشته باشد ، و او ایروکیز ، daren't انکار که من
واقعی سفید ، "دیده بانی در پاسخ ،
نقشه برداری ، با رضایت مخفی ، رنگ پژمرده را از دست استخوانی خود و با اسطقس ،
"و من مایل به خودش را دارد که مردم من از بسیاری جهات ، که ، به عنوان یک مرد صادق ،
من نمی توانم تایید کند.
این یکی از آداب و رسوم خود را به نوشتن در کتاب آنچه را که آنها انجام داده اند و دیده می شود ، به جای
از گفتن آنها را در روستاهای خود را ، که در آن دروغ را می توان به صورت از داده
بزدل خود فروش ، و سرباز شجاع
تماس رفقای خود را به حقیقت از کلمات خود شاهد.
در نتیجه از این مد بد ، یک مرد ، که بیش از حد با وجدان خود را به برباد دادن
روز در میان زنان ، در یادگیری اسامی علامت سیاه ، ممکن است هرگز شنیدن از اعمال
از پدران خود ، و نه احساس غرور و افتخار در تلاش برای آنها را نیز شکست دهد.
برای خودم ، نتیجه گیری من این که Bumppos می تواند شلیک ، برای من یک به نوبه خود طبیعی با
تفنگ ، که باید از یک نسل به نسل دیگر تحویل داده ، به عنوان ، مقدس ما
فرمان به ما می گویند ، همه خوب و بد
هدیه اعطا هستند ، هر چند که من باید بیزار برای افراد دیگر پاسخ در چنین
ماده.
اما هر داستان دو طرف آن ، بنابراین من از شما درخواست Chingachgook ، چه گذشت ، بر اساس
سنت از مردان قرمز ، زمانی که پدران ما برای اولین بار ملاقات کرد؟ "
سکوت یک دقیقه موفق شد ، که در طی آن هند نشسته و لال و پس از آن ، پر از
کرامت از دفتر او ، او شروع داستان کوتاه خود را ، با هیبت که در خدمت
تشدید ظاهر خود را از حقیقت است.
"گوش دادن ، Hawkeye ، و گوش خود نباید هیچ دروغ می نوشند.
'تیس آنچه پدران من گفته اند ، و آنچه Mohicans انجام داده اند."
او تردید لحظه مجرد ، و خم شدن یک نگاه محتاطانه به سمت همدم او ، او
، به شیوه ای که بین بازجویی و ادعای تقسیم شده بود ادامه داد.
"آیا در پاهای ما به سمت تابستان اجرا این جریان نیست ، تا زمانی که آب آن رشد
نمک ، و جریان رو به بالا؟ "
"این را نمی توان انکار کرد که سنت های خود را به شما درست بگویید در هر دو این مسائل ، گفت :"
مرد سفید "برای من وجود داشته اند ، و آنها را به دیده می شود ، هر چند که چرا آب ، که
شیرین در سایه ، باید تبدیل به تلخ
در خورشید ، تغییر که من هرگز قادر به حساب است. "
"و جریان" خواستار هند ، که پاسخ خود را با آن نوع انتظار
علاقه که یک مرد احساس کند در تایید شهادت ، که در آن او
شگفتی حتی در حالی که او آن را احترام می گذارد. "پدران Chingachgook دروغ نیست!"
»انجیل مقدس به تر است درست نیست ، و آن این است truest چیز در طبیعت است.
آنها به این جریان تا جریان جزر و مد ، که یک چیز به زودی توضیح داد ، و روشن
کافی است.
شش ساعت در آب اجرا شده در و شش ساعت آنها را اجرا ، و دلیل آن این است : وقتی که
آب بالاتر نسبت به رودخانه در دریا وجود دارد ، آنها در تا رودخانه می شود اجرا کنید
بالاترین ، و سپس آن را اجرا می کند دوباره. "
"آب در جنگل ، و در دریاچه های بزرگ ، اجرا به سمت پایین تا زمانی که مانند من دروغ
دست ، گفت : "هند ، کشش اندام به صورت افقی قبل از او ،" و سپس آنها را اجرا
نه بیشتر. "
"هیچ مردی صادقانه آن را انکار خواهد کرد ، گفت :" طلایه دار ، کمی در ضمنی nettled
بی اعتمادی توضیح خود را از رمز و راز از جزر و مد "و من اجازه که آن درست است
در مقیاس کوچک ، و جایی که زمین در سطح است.
اما همه چیز بستگی دارد چه در مقیاس شما به اوضاع می نگرند.
در حال حاضر ، در مقیاس کوچک ، arth 'سطح است ، اما در مقیاس بزرگ آن گرد است.
در این روش ، استخرها و حوضچه ها ، و حتی دریاچه های آب شیرین بزرگ ، ممکن است
راکد ، به عنوان من و شما هر دو آنها ، داشتن آنها دیده می شود ، اما هنگامی که به شما می آیند
آب گسترش بیش از یک دستگاه بزرگ ، مانند
دریا ، جایی که زمین گرد است ، چگونه در دلیل می تواند آب آرام شود؟
شما همچنین ممکن است انتظار می رود از رودخانه دراز هنوز در آستانه آن سنگ سیاه
مایل بالاتر از ما ، هر چند گوش را آن گونه که مایلید تغییر دهید به شما بگویم آن است که غلت بیش از آنها را در این
بسیار لحظه ای است. "
اگر فلسفه همدم او ناراضی ، هند بود بسیار محترمانه
به خیانت بی ایمانی خود را.
او مانند که بود قانع ، گوش ، و روایت خود را در موقر سابق خود را از سر گرفته
شیوه ای.
"ما از جایی که خورشید در شب پنهان می کردند می آمد ، بیش از دشت بزرگ که در آن
بوفالو زندگی می کنند ، تا زمانی که ما به رودخانه بزرگ رسید.
ما جنگیدند Alligewi وجود دارد ، تا زمین با خون آنها قرمز بود.
از بانک های رودخانه های بزرگ به سواحل دریاچه نمک ، هیچ یک برای وجود دارد
دیدار با ما.
Maquas از راه دور است. ما گفت : کشور باید در خودمان از
جایی که آب را اجرا می کند تا دیگر در این جریان ، به خورشید بیست و یک رودخانه
سفری به سوی تابستان.
ما Maquas را به جنگل با خرس راند.
آنها تنها نمک را در licks طعم ، آنها هیچ ماهی از دریاچه بزرگ بوجود می آوردند ، ما انداخت
آنها استخوان ها است. "
"این همه من شنیده ام و باور ، گفت :" مرد سفید ، مشاهده که هند
متوقف شد. "اما هنوز مدت زیادی قبل از انگلیسی به این کشور آمده است."
کاج بزرگ شد پس از آن که این شاه بلوط در حال حاضر می ایستد.
اولین چهره های رنگ پریده که در میان ما نمی تواند انگلیسی صحبت کرد.
آنها در یک قایق رانی بزرگ آمد ، زمانی که پدران من تبر زین زدن با مردان قرمز به خاک سپرده شده بود
اطراف آنها را.
سپس ، Hawkeye ، "او ادامه داد ، خیانت به احساسات عمیق خود را ، تنها با اجازه صدای او
به سقوط به آن پایین ، زنگ گلویی ، که زبان خود را بارگزاری صفحه ، همانطور که در زمان صحبت ، از آن ، بنابراین
بسیار موسیقی "و سپس ، Hawkeye ، ما یک ملت بود ، و ما خوشحال بودند.
دریاچه نمک به ما ماهی آن ، چوب گوزن خود را ، و هوا پرندگان آن است.
ما در زمان همسران که ما کودکان را با مته سوراخ ، ما به پرستش روح بزرگ و ما نگه داشته
Maquas فراتر صدا از آهنگ های ما را از پیروزی است. "
"شما هر چیزی از خانواده خود را بدانید که در آن زمان؟" خواستار سفید.
"اما شما فقط یک مرد ، برای هند و گمان می کنم هدایای خود را نگه داشته اید ، خود را
پدران رزمندگان شجاع ، و مرد عاقل باید در شورای آتش بوده است. "
"قبیله من پدر بزرگ سازمان ملل است ، اما من یک مرد یک دست است.
خون از فرماندهان در رگ من ، که در آن باید برای همیشه لطفا برای ماندن.
هلندی ها فرود آمد ، و به مردم من آتش آب ، آنها تا زمانی که آسمان ها نوشیدند
و زمین به نظر می رسید به ملاقات می کنند ، و ابلهانه فکر بزرگ پیدا کرده بود
روح قدوس است.
سپس آنها را با زمین های خود را تقسیم می شود.
پا پا ، آنها را از سواحل رانده شدند ، تا زمانی که من ، که یک رئیس و یک
Sagamore ، درخشش خورشید بلکه از طریق درختان دیده می شود هرگز ، سفر کرده اند و هرگز
گور پدران من است. "
بازگشت دیده بانی ، یک معامله خوب : "گور به ارمغان بیاورد احساسات موقر بیش از ذهن"
لمس در رنج آرام همراه خود "و آنها اغلب خود را در کمک به یک مرد
خوب نیات ، هر چند ، برای خودم ، من
انتظار می رود را ترک استخوان خود من unburied ، برای سفید در جنگل ، و یا پاره سوا
گرگ.
اما کجا یافت می شود کسانی که از نژاد خود را که به خویشاوندان آنها در دلاور آمد
کشور ، بسیاری از تابستان از سال؟ "
"کجا هستند شکوفه از آن تابستان -- کاهش یافته است ، یک به یک! بنابراین همه خانواده ام
رفتگان ، هر کدام در نوبت خود ، به سرزمین ارواح.
من در بالای تپه هستم و باید برود به دره و Uncas شرح زیر در من
رد پای وجود دارد دیگر نمی خواهد هر یک از خون Sagamores ، برای پسر من است
آخرین Mohicans. "
"Uncas است که در اینجا ، گفت :« صدای دیگر ، در همان نرم ، زنگ ، گلویی نزدیک آرنج خود را ؛
"که گفت و گو به Uncas؟"
مرد سفید چاقو خود را در غلاف چرمی اش سست و غیر ارادی
حرکت دست به سمت تفنگ خود را ، در این وقفه ناگهانی ، اما هند
، تشکیل نشست و بدون چرخاندن سر خود را در صدای غیر منتظره است.
در لحظه بعد ، یک جنگجوی جوان بین آنها ، با یک قدم بی صدا گذشت ،
و خود در بانک از جریان سریع نشسته است.
بدون علامت تعجب از تعجب فرار پدر بود ، و نه هر گونه سوال پرسیده می شود ، یا
پاسخ داده می شود ، برای چند دقیقه ، هر ظاهر به انتظار لحظه ای که او ممکن است
صحبت می کنند ، بدون خیانت کنجکاوی زنانه یا بی صبری کودکانه.
مرد سفید به نظر می رسید از آداب و رسوم خود ، مشاوره ، و ، سپردن درک او
از تفنگ ، او نیز سکوت و محفوظ است.
در طول Chingachgook چشم هایش را به آرامی به سمت پسرش تبدیل شده است ، و خواستار :
"آیا Maquas شهامت آن را چاپ کفش بدون پاشنه از چرم نرم خود را در این جنگل؟"
"من در دنباله آنها بوده است ، پاسخ داد : هند جوان" و می دانم که تعداد آنها به عنوان
بسیاری به عنوان انگشتان دو دست من ، اما دروغ میگویند مانند بزدل مخفی می کردند ".
"دزد دور افتاده برای scalps و غارت هستند ، گفت :" مرد سفید ، که ما آنها را باید
تماس Hawkeye ، پس از شیوه ای از همراهانش.
"که فرانسوی مشغول است ، مونتکالم جاسوسان خود را به اردوگاه ما فرستاد ، اما او
چه جاده ما سفر! "
"" تیس به اندازه کافی ، "بازگشت پدر ، نظر اجمالی چشم خود را به سمت تنظیم خورشید ؛
"آنها باید مانند گوزن از بوته خود را رانده است.
Hawkeye ، اجازه دهید ما خوردن به شب ، و نشان می دهد Maquas که ما مردان به - فردا. "
"من به عنوان آماده به کار به عنوان یکی دیگر ، اما برای مبارزه با TIS لازم به ایروکیز
پیدا کردن skulkers و برای غذا خوردن ، 'TIS لازم برای دریافت بازی -- بحث از
شیطان و او خواهد آمد ، یک جفت وجود دارد
بزرگترین شاخ من را دیده اند ، این فصل ، حرکت بوته در زیر تپه!
در حال حاضر ، Uncas ، "او در زمزمه نیم ادامه داد ، و خندیدن با یک نوع به سمت داخل
صدا ، مانند که هوشیارانه آموخته بود ، "من شرط می بندم شارژر سه
بار کامل ، پودر علیه پای
پول ، که من چشم atwixt او را ، و نزدیکتر به سمت راست نسبت به سمت چپ است. "
"این نمی تواند!" گفت : سرخپوست جوان ، springing به پا خود را با جوان
اشتیاق ، اما نوک شاخ او را مخفی می کردند! "
"پسر He'sa!" گفت : مرد سفید ، تکان دادن سر خود را در حالی که او صحبت می کرد ، و پرداختن به
پدر است.
"آیا او فکر می کنم هنگامی که یک شکارچی بخشی از مخلوق' را می بیند ، او نمی تواند بگوید که در آن استراحت
او باید باشد! "
تنظیم تفنگ او ، او را به نمایشگاه که مهارت بود که وی بر آن تا
بسیار خود را به ارزش ، زمانی که جنگجو زده این قطعه را با دست خود ، گفت :
"Hawkeye! به شما مبارزه با Maquas؟ "
"این هندی می دانیم طبیعت از جنگل ها ، به عنوان آن ممکن است توسط غریزه می شود!"
بازگشت طلایه دار ، انداختن تفنگ خود ، و تبدیل دور مانند یک مرد که بود متقاعد ،
خطا او.
"من باید به جفتک انداختن های arrow خود ، Uncas ، ترک و یا ممکن است ما یک گوزن برای آنها کشتن
دزد ، ایروکیز ، به غذا خوردن. "
لحظه پدر این علامت توسط ژست بیانی از دوم
دست ، Uncas خود را بر روی زمین انداخت ، و حیوان را با احتیاط نزدیک
جنبش.
هنگامی که در عرض چند متری از پوشش ، او برازش فلش به تعظیم خود را با نهایت
مراقبت ، در حالی که شاخ نقل مکان کرد ، تا اگر صاحب خود دشمن را در هوا آلوده snuffed.
در لحظه ای دیگر صدای زه از بند ناف شنیده می شد ، رگه های سفید در یک نظر اجمالی دیده شد
را به بوته ها ، و جفتک انداختن زخمی سقوط از پوشش ، به پا
دشمن پنهان خود.
اجتناب از شاخ حیوانات خشم ، Uncas darted را به سمت خود ، و
چاقو خود را در سراسر گلو به تصویب رساند ، زمانی که محدوده به لبه رودخانه سقوط کرد ،
رنگرزی آب با خون خود.
'Twas با مهارت هند انجام می شود ، گفت :" طلایه دار خنده از درون است ، اما با گسترده
رضایت "و" twas دید زیبا به ببین!
اگرچه پیکان یک شات نزدیک است ، و نیاز به یک چاقو را به پایان برساند از کار است. "
"هیو" انزال همراه خود ، به سرعت تبدیل ، مانند تازی شکار کردن که معطر بازی.
"از طرف پروردگار است ، سوار از آنها وجود دارد!" گفت طلایه دار ، چشم که شروع به
جسته جسته برق زدن با تب و تاب اشغال معمول خود ، "اگر آنها در محدوده یک می آیند
گلوله من یک قطره ، هر چند شش کل سازمان ملل باید کمین درون صدا!
چه را که می شنوید ، Chingachgook؟ برای جنگل را به گوش من گنگ هستند. "
"است ، اما یک گوزن ، و او مرده است ،" گفت که هند ، خم شدن بدن خود را تا او
گوش نزدیک لمس زمین است. "من شنیدن صدای پا!"
"شاید گرگ جفتک انداختن به پناهگاه رانده می شود ، و زیر را در دنباله خود."
"نه. اسب از مردان سفید پوست در می آیند! "بازگشت از سوی دیگر ، بالا بردن خود را با
شرافت ، و از سرگیری صندلی خود را در ورود به سیستم با خونسردی سابق خود است.
"Hawkeye ، آنها برادران خود را به آنها صحبت می کنند."
"که من ، و به زبان انگلیسی است که پادشاه و نیاز برای پاسخ به شرم نیست ،" بازگشت
هانتر ، در زبان از آن او افتخار سخن می گفت ؛ "اما من می بینم هیچ چیز ، و نه می توانم
شنیدن صدای انسان یا جانور ؛ 'TIS
عجیب است که یک هندی باید درک صداها سفید بهتر از یک مرد که خود را
بسیار دشمنان خود ، صلیب در خون او را ندارد ، اگر چه او ممکن است با زندگی
پوست قرمز به اندازه کافی بلند است شک شود!
هکتار! می رود چیزی شبیه به ترک خوردگی یک چوب خشک وجود دارد ، بیش از حد -- در حال حاضر بوته ها می شنوم
حرکت -- بله ، بله ، پایمال است که من برای سقوط mistook وجود دارد -- و -- اما در اینجا آنها
آمده خود را ، خدا آنها را در حفظ و از ایروکیز "!