Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 17. نتیجه گیری
زن سبک و جلف بود به اردوگاه زنده گربه وحشی پشمالو نه تنها به ارمغان آورد.
روز متعاقب آن مثمر ثمر cougars و ماجراجویی است.
سواری وحشی تر به موسیقی hounds baying ، و بیشتر قلبی شکستن وجود دارد
دره عمیق و باریک دامنه را به تسخیر ، و نوسانی تر ، دم tufted و snarling وحشیانه
چهره در pinyons.
یکبار دیگر ، من متاسفم به ارتباط ، من تا به حال نگاه کردن مناظر از کمی
REMINGTON ، و من دیدم خون در سنگ. آن روزهای پر حادثه سرعت بیش از حد به زودی.
هنگامی که زمان برای فراق آمد آن را در زمان بحث کمی برای تصمیم گیری در سریعترین
راه ، من به راه آهن گرفتن.
من هرگز در دسترس Siwash تا زمانی که به طور کامل قدردانی
سوال به وجود آمد برای پیدا کردن راهی برای خروج.
برای بازگشت به دنباله پشت ما نیاز به دو هفته ، و به بیرون رفتن شمال دنباله
به یوتا نیمی به عنوان زمان زیادی بیش از همان نوع از کویر به معنای.
لاوسون به کمک ما آمد ، با این حال ، با این اطلاعات که گاه به گاه اکتشافی
یا شکارچی اسب دره عمیق و باریک را از زین عبور ، که در آن دنباله منجر به پایین
رودخانه است.
گفت : لاوسون : "شنیده ام دنباله یک بد ،" ، "" هر چند که من آن را ندیده ، من
روی چیزی حساب کردن آن می تواند در بر داشت.
بعد از اینکه ما به زین خواهیم دو آتش سوزی در یکی از نقاط بالا 'حفظ ساخت
آنها burnin و پس از تاریک.
اگر آقای باس ، که در طرف دیگر زندگی می کند ، می بیند آتش سوزی های او پایین آمدن دنباله دار بودن خود را
'' mornin بعدی ما دیدار در رودخانه. او نگه می دارد یک قایق وجود دارد.
این رده «یک فرصت است ، اما من حساب پس دادن آن در حالی که ارزش است."
بنابراین تصمیم گرفته شد که لاوسون و فرانک سعی کنید به من از طریق
دره عمیق و باریک ، والاس در نظر گرفته شده به مسیر یوتا ، و جونز برای بازگشت در یک بار به
محدوده خود و بوفالو او.
شب که دور آتش اردو ما را بیش از بسیاری از حوادث شکار صحبت کردیم.
جونز اظهار داشت او هرگز در زندگی اش آمده بود تا نزدیک شدن خود به نام "ابدی" را به عنوان زمانی که
اسب بزرگ خلیج tripped در سراشیبی دره عمیق و باریک و بیش از او نورد.
با وجود احترام که ما با آن در نظر گرفته بیانیه خود ما متفاوت برگزار شد
نظرات.
سپس ، با خوش بینی تمام نشدنی از شکارچیان ، ما دیگر شکار برای برنامه ریزی
در سال آینده. من به شما چه بگوید ، گفت : "جونز.
"در ایالت یوتا منطقه there'sa وحشی به نام صخره های صورتی.
چند فقیر گوسفند دامداران سعی می کنید به جمع آوری گوسفند در دره.
آنها چنان فقیر نخواهد بود اگر آن را برای خرس های گریزلی و سیاه که زندگی می کنند در نبود
گوسفند. ما وجود دارد ، پیدا کردن یک محل که در آن چمن
و آب می تواند بود ، و اردوگاه است.
ما گوسفند دامداران ما وجود دارد برای کسب و کار اطلاع.
آنها خواهید بود تنها بیش از حد خوشحالم به فشار دادن با خبر یک خرس ، و ما می توانیم hounds دریافت کنید
در دنباله توسط آفتاب.
من دوازده hounds داشته باشد ، شاید بیست ، و همه آموزش دیده.
ما می خواهیم هر خرس سیاه و سفید به تعقیب ما از یک درخت قرار داده و خواهیم طناب و کراوات او.
به گریزلیز -- خوب ، من گفت : نه آنقدر.
آنها می توانند به بالا رفتن از درخت ، و آنها می ترسند از یک بسته از hounds.
اگر ما گرد گریزلی ، او را به گوشه و یک طناب به او انداخت -- there'd
برخی از سرگرم کننده ، EH ، جیم؟ "" لبه ، وجود دارد "جیم جواب.
قدرت این ذخیره می شود تا غذا برای فکر آینده و در نتیجه آشتی
خودم را به مناقصه وداع با دره های ارغوانی و دامنه های کرک شده از باک اسکین
کوه.
در پنج ساعت صبح روز بعد ما همه تکان دهنده است.
جونز در hounds و زنجیره untangled بچه گربه فریاد می کشید.
جیم بود و در حال حاضر مشغول با خمیر بیسکویت.
فرانک فراست را خاموش زین را تکان داد. والاس بود بسته بندی.
داد و بیداد کردن فراخ از زنگ آمد از جنگل و در حال حاضر لاوسون ظاهر
رانندگی در اسب.
من گرفتار سیاه و سفید و زین و او را ، و سپس متوجه ما شدند به زودی به بخش من نمی توانست
مقاومت در برابر دادن به او را در آغوش گرفتن. یک ساعت بعد که همه ما در صدر ایستاد
دنباله منجر به شکاف.
شرق gleamed قرمز گلگون. فلات پاول در فاصله loomed ،
و تحت آن را نشان داد شیب حاشیه تیره در لبه به نام زین.
غبار آبی شناور دور mesas و گنبدها.
لاوسون راه را به پایین دنباله منجر شده است. فرانک Baldy قدیمی با بسته آغاز شده است.
"،" او نامیده می شود ، "" oozin همراه است. "
آخرین خوب به من صحبت کرد و شیطان را به دنباله باریک تبدیل.
وقتی که من نگاه Jones در تاریخ RIM با تب و تاب بودن تازه از سپیده دم درخشان خود را در ایستاد
مواجه خواهند شد.
دنباله تند بود ، و ادعا کرد به توجه و مراقبت از من ، اما وقت و زمان دوباره
من gazed. جونز دست خود را تا بزرگ jutting دست تکان دادند
صخره دیواری او را از نظر.
سپس من چشم من بر تبار خشن و از درجه اعتبار ساقط فوق العاده زیر من بازیگران.
به نظر من آگاهی خشنود از دید من از قدیمی lingered
plainsman.
او برازش صحنه ، او در میان سنبه ساکت و زرد متعلق
crags.