Tip:
Highlight text to annotate it
X
حس و حساسیت
توسط جین آستن (1811)
فصل 15
دیدار خانم Dashwood به بانوی میدلتون
صورت گرفت روز بعد ، و دو نفر از او
دختران رفت و با او ، اما ماریان
خودش را از اینکه از حزب معافیت ،
تحت بهانه پوچ اشتغال ؛
و مادرش ، که این نتیجه رسیدند که
وعده های Willoughby شده بود ساخته شده است
شب قبل از درخواست او را در حالی که آنها
غایب شدند ، کاملا راضی بود با
خود را در خانه باقی مانده.
در بازگشت خود را از پارک را پیدا کردند
curricle Willoughby و بنده در
انتظار در کلبه ، و خانم Dashwood
که حدس او شده بود ، متقاعد شده بود
فقط.
تا کنون از آن بود همه تا او را به حال پیش بینی شده ، اما
در ورود به خانه او مشهود چه هیچ
پیش بینی او آموخته بود به انتظار.
آنها به محض عبور از در شد
ماریان آمد با عجله از اطاق نشیمن
ظاهرا در رنج های خشونت آمیز ، با او
دستمال به چشمان او ؛ و بدون
توجه به آنها زد تا پله.
شگفت زده و احساس خطر آنها اقدام
به طور مستقیم به داخل اتاق او تا به حال فقط
quitted ، جایی که آنها در بر داشت تنها Willoughby ،
که با تکیه بر طاقچه بالا بخاری تکه شد
با بازگشت خود را نسبت به آنها.
او روشن گرد در آنها در آینده ، و خود را
چهره shewed که او به شدت فعال داشتید
از احساسات که بیش از حد شده ماریان.
"آیا هر چیزی مهم نیست با او؟" گریه
خانم Dashwood او به عنوان وارد -- "آیا او بیمار است؟"
"من امیدوارم که نه ،" او جواب داد ، در تلاش برای نگاه
شاد و با لبخند در حال حاضر مجبور
اضافه شده ، گفت : "این من که نه ممکن است انتظار داشته باشد
بد -- برای من در حال حاضر تحت درد و رنج بسیار
ناامیدی سنگین! "
"ناامیدی؟"
"بله ، برای من قادر به نگه داشتن تعامل من
با تو.
خانم اسمیت تا امروز صبح ورزش
امتیاز ثروت بر وابسته فقیر
پسر عموی ، با ارسال من در کسب و کار به
لندن.
من فقط دریافت اعزام من ، و
گرفته شده از Allenham وداع من و از طریق
از نشاط من در حال حاضر را به من می آیند
خداحافظی از شما ".
"به لندن -- و می توانید به این
صبح؟ "
"تقریبا این لحظه."
"این بسیار مایه تاسف است.
اما خانم اسمیت باید موظف ؛ -- و او را
کسب و کار شما را از ما بازداشت نمی طولانی من
امید. "
او رنگی که او پاسخ داد : "شما خیلی
نوع ، اما من هیچ تصوری از بازگشت به
Devonshire فورا.
بازدیدکننده داشته است من به خانم اسمیت تکرار هرگز
در twelvemonth. "
"و خانم اسمیت تنها دوست خود را؟
آیا Allenham تنها در خانه
محله که به شما ارسال خواهد شد خوش آمدید؟
برای شرم ، Willoughby ، می تواند به شما برای صبر کنید
دعوت نامه اینجا؟ "
رنگ او افزایش یافته است ؛ و با چشمان خود
ثابت بر روی زمین او تنها پاسخ داد : "شما
خیلی خوب است. "
خانم Elinor Dashwood نگاه با
تعجب.
Elinor احساس شگفتی برابر است.
برای چند لحظه هر یک خاموش بود.
خانم Dashwood اول صحبت کرد.
"من فقط برای اضافه کردن ، عزیز من Willoughby ،
که در کلبه بارتون شما همیشه خواهد بود
خوش آمدید ، برای من نمی خواهد شما را به مطبوعات بازگشت
اینجا بیدرنگ ، زیرا شما فقط می توانید
قاضی چقدر که ممکن است برای خشنود
خانم اسمیت ؛ و در این سر من نباید هیچ می شود
بیشتر متمایل به سوال قضاوت شما
از به شک تمایل خود را. "
"تعهدات من در حال حاضر ،" پاسخ داد :
Willoughby ، confusedly ، "چنین می
طبیعت -- که -- من به جرات خودم تملق گفتن نه "--
او stopt.
خانم Dashwood بیش از حد شگفت زده شده بود به
صحبت می کنند ، و یکی دیگر از مکث موفق شد.
توسط این Willoughby ، که گفت شکسته شد
با لبخند ضعف می کند ، گفت : "این حماقت به معطل
در این روش.
من نمی خواهد عذاب خودم دیگر هیچ توسط
باقی مانده در میان دوستان که جامعه در آن است
غیر ممکن است برای من در حال حاضر به لذت ببرید. "
او سپس در زمان ترک عجولانه از همه آنها و
سمت چپ اتاق.
آنها او را دیدم قدم به کالسکه او ، و در
یک دقیقه آن را خارج از دید بود.
خانم Dashwood بیش از حد برای بیان احساس ، و
فورا quitted اطاق نشیمن را راه
در تنهایی به نگرانی و هشدار که
این خروج ناگهانی occasioned.
uneasiness Elinor بود حداقل برابر با
او و مادرش.
او از تنها چیزی که پشت سر گذاشته بودند با فکر
اضطراب و بی اعتمادی.
رفتار Willoughby در گرفتن مرخصی از
آنها ، خجالت او ، و از تظاهر
شادی ، و بالاتر از همه ، خود را
عدم تمایل به پذیرش او و مادرش
دعوت نامه ، عقب ماندگی تا بر خلاف
عاشق ، بنابراین بر خلاف خودش ، خیلی ناراحت
او.
یک لحظه او می ترسید که هیچ جدی
طراحی به حال به حال شده است در سمت خود شکل گرفته ؛
و بعد مایه تاسف است که برخی از نزاع
بین او و او را گرفته بود
خواهر ؛ -- پریشانی است که در آن ماریان بود
quitted اتاق مانند جدی شد
نزاع می تواند بیشتر منطقی حساب کاربری برای ،
هر چند هنگامی که او در نظر گرفته چه ماریان است
عشق برای او گرفته بودند ، نزاع به نظر می رسید تقریبا
غیر ممکن است.
اما هر چه ممکن است خاص از
تفکیک این دو دارد ، رنج خواهرش
بی چون و چرا بود و او با فکر
tenderest شفقت که از غم و اندوه خشونت
ماریان بود که به احتمال قوی نیست
تنها راه دادن به عنوان تسکین ، اما
تغذیه و تشویق به عنوان یک وظیفه.
در حدود نیم ساعت مادرش بازگشت ،
و اگر چه چشمانش قرمز بود ، او را
چهره بود uncheerful نیست.
"عزیز ما Willoughby در حال حاضر چند مایل از
بارتون ، Elinor ، "او گفت ، او به عنوان نشست
به محل کار ، "چگونه و با سنگین دل
او مسافرت کنید؟ "
گفت : "این همه بسیار عجیب و غریب.
بنابراین به طور ناگهانی به رفته!
به نظر می رسد اما کار از یک لحظه.
و شب گذشته او با ما و بقدری شاد بود ، بنابراین
شاد است ، بنابراین محبت؟
و اکنون ، پس از ده دقیقه فقط متوجه --
بیش از حد بدون قصد بازگشت رفته! --
چیزی بیش از آنچه او به ما متعلق به
باید رخ داده است.
او صحبت نمی کنم ، او مانند رفتار نمی
خود.
شما باید تفاوت دیده می شود و همچنین
چه می تواند باشد؟
آیا می توانم آنها را کج خلقی؟
چرا دیگری را باید او را چنین shewn
عدم تمایل به پذیرفتن دعوت شما
در اینجا "؟ --
"این بود تمایل نیست که او می خواست ،
Elinor ، من به سادگی می تواند که دید.
او قدرت پذیرش آن را ندارد.
من آن را تصور همه بر شما اطمینان می دهم ،
و من کاملا می توانید برای هر چیزی حساب کاربری
به نظر می رسید که در ابتدا عجیب به من و
عنوان به شما. "
"آیا می توانید ، در واقع!"
"بله. من آن را در به خودم توضیح داده شده
رضایت بخش ترین راه ؛ -- اما شما ، Elinor ،
که عشق را به شک که در آن شما می توانید -- این کار برای
شما راضی نیست ، من می دانم ، اما شما نباید
بحث من از اعتماد من در آن است.
من را قانع کرد که خانم اسمیت ، او مظنون
توجه به ماریان ، disapproves از آن ،
(شاید به این دلیل او برای نمایش دیگر
او) و در آن حساب است مشتاق برای دریافت
او را دور ؛ -- و این که او در کسب و کار
می فرستد تا او را خاموش و ستد است به عنوان اختراع
بهانه ای برای او رد می کند.
این همان چیزی است که به اعتقاد من رخ داده است.
او ، علاوه بر این ، آگاه باشید که او به
رد اتصال ، او جرأت نمی
بنابراین در حال حاضر به اعتراف خود او
تعامل با ماریان ، و او احساس می کند
خود ، خود را موظف از وابسته
وضعیت ، برای دادن به طرح های او را ، و
غایب خود را از Devonshire برای مدتی.
شما به من ، من می دانم ، می گویند که این ممکن است یا
ممکن است اتفاق افتاده اند ، اما من گوش دادن به
هیچ عیب جویی ، مگر اینکه شما می توانید از هر نقطه
روش دیگر درک این ماجرا به عنوان
رضایت بخش در این.
و اکنون ، Elinor ، آنچه را به شما می گویند؟ "
"هیچ چیز ، برای شما پیش بینی من
پاسخ دهد. "
"سپس شما می توانست به من گفت ، که ممکن است
یا ممکن است اتفاق نمی افتاد.
آه ، Elinor ، چگونه خود را دور از فهم هستند
احساسات!
شما تا به حال نه بد بر اعتبار را از
خوب است.
شما تا به حال نه از برای بدبختی به دنبال
ماریان ، و گناه برای فقیر Willoughby ،
از عذرخواهی برای دومی است.
شما در حال حل و فصل به او فکر می کنم blameable ،
چرا که او از ما را در زمان کمتر با
محبت از رفتار معمول خود را دارد
shewn.
و هیچ کمک هزینه می شود ساخته شده است برای
بی توجهی و یا برای روحش افسرده شده توسط
ناامیدی اخیر؟
آیا هیچ به احتمال پذیرفته می شود ، صرفا
زیرا آنها certainties نه؟
هیچ چیز با توجه به مردی که همه ما
دلیل چنین برای عشق ورزیدن ، هیچ دلیلی وجود ندارد در
به جهان فکر می کنم بد؟
به احتمال انگیزه های بی پاسخ
به خود بر خوردارند ، هر چند unavoidably مخفی
در حالی که برای؟
و ، بعد از همه ، آنچه در آن است که شما او را مشکوک
از؟ "
"من به سختی می توانم به خودم بگویم.
اما سوء ظن از چیزی ناخوشایند است
نتیجه اجتناب ناپذیر چنین
دگرگونی که ما فقط به او شاهد بوده است.
حقیقت بزرگ است ، با این حال ، در آنچه شما وجود دارد
در حال حاضر از کمک هزینه خواست که
باید برای او ساخته شده است ، و این آرزوی من
به صراحت در قضاوت من از هر بدن است.
Willoughby بدون شک ممکن است بسیار اند
دلایل کافی برای هدایت او ، و من
خواهد شد امیدواریم که که او کرده است.
اما این که بیشتر شبیه Willoughby شده است
به اذعان آنها در یک بار.
محرمانه بودن ممکن است بهتر باشد اما هنوز من
نمی تواند کمک کند که بدانم در آن
تمرین های او را. "
"آیا او را سرزنش نیست ، با این حال ، برای خروج
از شخصیت او ، که در آن انحراف است
ضروری است.
اما شما واقعا اعتراف عدالت از آنچه
من در دفاع از خود گفت : -- من خوشحال هستم --
و او تبرئه شد. "
"هنوز به طور کامل.
ممکن است مناسب برای پنهان کردن خود
تعامل (اگر که آنها هم درگیر) از خانم
اسمیت -- و در صورتی که مورد وجود دارد ، باید آن را
بسیار مناسب برای Willoughby می شود اما
کمی در Devonshire در حال حاضر.
اما این هیچ بهانه ای برای خود پنهان است
آن را از ما است. "
"آن را پنهان از ما! فرزند عزیز من ، آیا
شما را متهم Willoughby و ماریان از
پنهان؟
این عجیب است در واقع ، هنگامی که چشم خود را داشته
ملامت گر شده است آنها را هر روز برای
incautiousness. "
"من می خواهم هیچ مدرک از محبت خود ، گفت :"
Elinor ؛ "اما من از تعامل خود را انجام دهد."
گفت : "من کاملا از هر دو راضی است."
"با این حال نه هجا شده است شما را در گفت
موضوع ، هر کدام از آنها را. "
"من نمی خواستم هجا که در آن اقدامات
گفته اند تا به سادگی.
به ماریان و رفتار او نمی
همه ما ، به مدت حداقل دو هفته گذشته ،
اعلام کرد که او دوست داشت و او را در نظر گرفته
به عنوان همسر آینده خود را ، و این که او برای ما احساس
دلبستگی از نزدیکترین رابطه؟
آیا ما کاملا درک نشده است هر
سایر زبان ها؟
است رضایت من نیست شده روزانه توسط خود خواسته
به نظر می رسد ، شیوه ای خود را ، توجه خود را و
احترام مهربان؟
من Elinor ، امکان پذیر است به شک خود
تعامل؟
چگونه می تواند چنین فکر برای شما رخ می دهد؟
چگونه است که آن را به Willoughby ، قرار
به عنوان او را متقاعد می شود باید از خواهر خود را
عشق ، باید او را ، ترک و ترکش
شاید ماه ها ، بدون گفتن خود را از
محبت او ؛ -- که آنها باید بخشی
بدون تبادل متقابل از اعتماد به نفس؟ "
"من اعتراف ،" پاسخ Elinor ، "که هر
شرایط به جز یکی به نفع
تعامل خود را ، اما این یکی کل
سکوت از هر دو در مورد این موضوع ، و با من
آن را تقریبا از اهمیت بیشتری نسبت هر دیگر. "
"چگونه این عجیب است!
شما باید فکر می کنم در واقع از wretchedly
Willoughby ، اگر ، بعد از همه این است که آشکارا
تصویب بین آنها ، شما می توانید شک
ماهیت شرایط را که بر روی آنها هستند
با هم.
تا به او شده است اقدام مهمی در رفتار او
به خواهر خود را در تمام این مدت؟
آیا شما فرض کنید او واقعا بی تفاوت نسبت به
او؟ "
"نه ، من نمی توانم فکر می کنم که.
او باید می کند و عشق او من مطمئن هستم. "
"اما با یک نوع عجیب از حساسیت به لمس ، اگر
او می تواند خود را با بی تفاوتی از جمله ترک ،
چنین بی دقتی از آینده ، تا شما را
ویژگی او را. "
"شما باید به یاد داشته باشید ، مادر عزیز من ، که من
در نظر گرفته اند هرگز این ماده به عنوان
خاص.
من تا به حال شک و تردید من ، من اعتراف ، اما آنها
هستند ضعیف تر از آنها بودند ، و ممکن است آنها
به زودی به طور کامل انجام شود دور.
اگر پیدا کنیم و آنها متناظر با هر ترس از
معدن حذف خواهد شد. "
"امتیازی بزرگ در واقع!
اگر قرار باشد آنها را در محراب را مشاهده کنید ، شما
فرض کنید که آنها برای رفتن به
ازدواج کرد.
دختر خشن!
اما من نیازی به اثبات چنین.
هیچ چیز به نظر من تا به حال اختصاص داده شده برای
شک توجیه ؛ هیچ پنهان کاری شده است
تلاش ؛ همه یکنواخت شده است و باز
unreserved.
شما می توانید خواسته های خواهر خود را تردید نیست.
باید Willoughby بنابراین چه کسی به شما
مشکوک.
اما چرا؟
آیا او مرد افتخار و احساس نمی کند؟
تا وجود هر گونه تناقض در تاریخ بوده است او
طرف برای ایجاد زنگ؟ میتوان او را فریب خواهد بود؟ "
"من امیدوارم که نه ، من اعتقاد دارم که نه ،" گریه Elinor.
"من عاشق Willoughby ، صادقانه او را دوست دارم و
سوء ظن از تمامیت خود را نمی تواند بیشتر
دردناک خود را نسبت به من.
شده است غیر ارادی ، و من نه
تشویق آن.
من ، من اعتراف ، توسط مبهوت شدم
تغییر در رفتار خود را صبح امروز ؛ -- او
آیا دوست خود صحبت نمی کنم ، و آیا نمی
بازگشت محبت خود را با هر صمیمیت.
اما این همه ممکن است چنین توضیح داد :
وضعیت امور خود را به عنوان شما
قرار.
او به تازگی از خواهر من بود جدا شد ، تا به حال دیده می شود
او او را ترک در بزرگترین رنج ؛
و اگر او احساس موظف ، از ترس از
متخلف خانم اسمیت ، برای مقاومت در برابر
وسوسه بازگشت در اینجا به زودی ، و در عین حال
آگاه باشید که با کاهش دعوت شما ، توسط
و گفت که او قرار بود دور برای برخی از
زمان ، او باید به نظر می رسد عمل بی گذشت ،
بخش مشکوک توسط خانواده ما ، او ممکن است
و خجالت می شود و ناراحت.
در این صورت ، اعتراف ساده و باز از
مشکلات خود را می شده اند بیشتر به
افتخار خود من فکر می کنم ، و همچنین بیشتر
سازگار با شخصیت خود را به طور کلی ؛ -- اما
من در برابر هر گونه اعتراض را افزایش نمی دهد
رفتار فرد در بسیاری از نقاط دنیا به طوری پایه ،
به عنوان اختلاف در امر قضاوت ، از خودم ، و یا
انحراف از آنچه که من فکر می کنم حق و
سازگار. "
"شما صحبت می کنند بسیار مناسب.
Willoughby مطمئنا سزاوار نیست به
مشکوک.
هر چند که ما او را طولانی در دست نیست ، او هیچ
غریبه در این بخش از جهان ، و چه کسی
تا به حال به ضرر خود سخن گفته؟
اگر او در وضعیت به عمل
به طور مستقل و فورا ازدواج ، آن را
ممکن است عجیب و غریب شده اند که او باید ما را ترک
بدون اذعان همه چیز را به من در
یک بار : اما این مورد نمی باشد.
این تعامل است در برخی موارد نمی
prosperously آغاز کرده ، برای ازدواج خود را باید
توان در فاصله بسیار نامشخص است و حتی
محرمانه بودن ، تا آنجا که می توان آن را مشاهده ، ممکن است
اکنون بسیار بهتر خواهد بود. "
آنها با ورودی قطع شد
مارگارت و Elinor سپس در آزادی بود
فکر می کنم بیش از تضمینی از او
مادر ، به اذعان به احتمال
امید بسیاری ، و برای عدالت از همه.
آنها هیچ چیزی از ماریان تا شام را دیدم
زمان ، هنگامی که او وارد اتاق شد و در زمان
محل خود را در جدول بدون اینکه
کلمه.
چشمانش قرمز بود و ورم کرده و آن را
به نظر می رسید که اگر اشک های او بودند حتی پس از آن
دار با دشواری.
او اجتناب به نظر می رسد از همه آنها ، می تواند
نه و نه غذا خوردن صحبت می کنند ، و بعد از مدتی ،
بر مادر او ، در سکوت ، با فشار دادن دست خود را
با شفقت مناقصه ، درجه کوچک خود را از
شکیبایی بود کاملا برطرف شده اند ، او پشت سر هم
به اشک و سمت چپ اتاق.
این سرکوب خشونت آمیز از ارواح
ادامه داد : شب تمام.
او بدون هیچ گونه قدرت بود ، چرا که او بود
بدون هر میل از فرمان بیش از خودش.
کوچکترین اشاره ای به هر چیزی نسبی
به Willoughby خود را در چیره
فوری ؛ و اگر چه خانواده اش بودند ترین
نگرانی متوجه راحتی اش بود ،
برای آنها غیر ممکن است ، اگر آنها در تمام صحبت می کرد ،
برای حفظ روشنی از هر موضوع که او
احساسات با او متصل شده است.
سی سی نثر ccprose audiobook کتاب های صوتی رایگان کل کامل خواندن کامل خواندن librivox ادبیات کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها زیرنویسها لینک دائم زبان خارجی ترجمه ترجمه