Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 18
آغاز ماه فوریه بود و آن ، از یک ماه را در حمام ، در حال رشد بود
بسیار مشتاق برای اخبار از Uppercross و لایم.
او می خواست به گوش خیلی بیشتر از مری ارتباط برقرار بود.
این سه هفته شد و از او در همه شنیده بود.
او فقط می دانستند که هنریتا دوباره در خانه و لوییزا ، هر چند در نظر گرفته
در دوره نقاهت سریع ، هنوز هم در لایم بود و او از آنها فکر می کرد همه بسیار
بدقت یک شب ، وقتی نامه ای ضخیم تر
تر از حد معمول از مری به او تحویل داده شد و به جان دادن به لذت و تعجب ،
با دریاسالار و دانی خانم باغچه. Crofts باید در حمام!
شرایط به او علاقه.
آنها افرادی که قلب او تبدیل به بسیار طبیعی بودند.
"این چیست؟" گریه سر والتر. "Crofts در حمام وارد شده است؟
Crofts که اجاره Kellynch؟
چه می کنند شما به ارمغان آورد؟ "" نامه ای از کلبه Uppercross ، آقا. "
"آه! کسانی که نامه گذرنامه مناسب هستند.
آنها امن مقدمه.
من باید دریاسالار باغچه ، با این حال ، در هر دیدار است.
من می دانم آنچه که با توجه به مستاجر من است. "
آن می تواند گوش دیگر او حتی نمی توانست گفته اند که چگونه دریاسالار فقیر
رنگ فرار ، نامه خود او را مجذوب.
این آغاز شده بود چند روز به عقب است.
"فوریه 1ST. "عزیزم آن ، -- من هیچ کدام معذرت خواهی برای من
سکوت ، زیرا من می دانم که چگونه افراد کمی از حروف در چنین مکانی به عنوان حمام فکر می کنم.
شما باید بیش از حد خوشحال برای Uppercross مراقبت از یک معامله بزرگ ، که شما را به خوبی می دانیم ،
می توان کمی برای نوشتن در مورد.
ما کریسمس بسیار کسل کننده و آقای و خانم Musgrove یک شام حزب نداشته
همه تعطیلات. من Hayters به عنوان کسی روی چیزی حساب کردن نیست.
تعطیلات ، با این حال ، بیش از در گذشته عبارتند از : به اعتقاد من بدون فرزند تا به حال طولانی از جمله
آنهایی که. من مطمئن هستم من تا به حال.
دیروز ، این خانه پاک به جز Harvilles کمی بود ، اما از شما خواهد
تعجب به شنیدن آنها رفته اند هرگز به خانه است.
خانم Harville باید مادر عجیب و غریب به بخشی با آنها را تا زمانی.
من این کار را درک نمی کنم.
آنها در همه کودکان خوب نیست ، به نظر من ، اما خانم Musgrove به نظر می رسد به دوست
آنها را کاملا به عنوان خوب ، اگر نه بهتر است ، از نوه هایش.
چه آب و هوای وحشتناک ما داشته اند!
ممکن است در حمام نمی شود ، احساس با پیاده رو های خوب خود را ، اما در این کشور آن را از برخی از
نتیجه.
من از هفته دوم در ماه ژانویه یک تماس مخلوقی را که بر من نداشته است ، به جز چارلز
Hayter ، که خواستار oftener زیادی نسبت به استقبال شد.
بین خودمان ، من فکر می کنم آن را بزرگ ترحم هنریتا در لایم باقی می ماند تا زمانی که
لوییزا ، آن را نگه داشتهاند او را کمی خارج از راه خود است.
کالسکه به روز از بین رفته است ، به لوییزا و Harvilles به فردا را.
از ما خواسته با آنها شام خوردن ، با این حال ، تا روز پس از آن ، خانم Musgrove
بنابراین ترس از او توسط این سفر ، که به احتمال بسیار زیاد نیست خسته ،
با توجه به مراقبت خواهد شد که از گرفته
او را ، و آن را بسیار راحت تر به من شام خوردن وجود دارد به فردا خواهد بود.
من خوشحالم شما در پیدا کردن آقای الیوت بنابراین مطلوب است ، و آرزو می کنم می تواند با او آشنا
بیش از حد ، اما من شانس معمول من : من همیشه از راه هنگامی که هر چیز مطلوب است
رفتن به همیشه آخر از خانواده ام می شود متوجه شده است.
خانم خشت ، زمان بسیار زیاد شده است در کنار الیزابت!
آیا او معنی هرگز برود؟
اما شاید اگر او را ترک اتاق خالی ، ما ممکن است دعوت نشده است.
اجازه بدهید که من می دانم آنچه شما را از این فکر می کنم. من انتظار نداریم که فرزندان من به خواسته می شود ،
شما می دانید.
من می توانم آنها را در کاخ بزرگ ترک خیلی خوب ، برای یک ماه یا شش هفته.
من این لحظه شنیده ام که Crofts رفتن به حمام تقریبا بلافاصله ، آنها
دریاسالار را نقرسی فکر می کنم.
چارلز آن را شنیده کاملا توسط شانس آنها مدنیت به من هیچ گونه اطلاع قبلی را نداشته ،
و یا ارائه را به هر چیزی است. من فکر نمی کنم آنها بهبود در همه به عنوان
همسایه.
ما می بینیم ، چیزی از آنها ، و این است که واقعا نمونه ای از بی توجهی ناخالص است.
چارلز به من می پیوندد در عشق ، و همه چیز مناسب است.
با احترام محبت ،
"مری M ---. "من معذرت می گویند که من بسیار دور از
خوب و Jemima به تازگی به من گفت که قصاب می گوید : یک بد به گلودرد وجود دارد
بسیار زیادی در مورد.
من به جرات می گفت من باید آن را بگیرد و من درد گلو ، می دانید ، همیشه بدتر از
کسی. "
بنابراین به پایان رسید قسمت اول ، که پس از آن را به یک پاکت نامه قرار داده شده بود ، حاوی
تقریبا به همان اندازه بیشتر.
«من نامه را باز نگه داشته ، که من ممکن است شما کلمه ارسال لوییزا با مته سوراخ سفر او ، و
اکنون من بسیار خوشحالم من ، داشتن یک معامله بزرگ به اضافه کردن.
در وهله اول ، من تا به حال توجه داشته باشید از خانم باغچه دیروز ، پیشنهاد انتقال
هر چیزی را به شما ، بسیار مهربان ، دوستانه توجه داشته باشید در واقع ، خطاب به من ، فقط به عنوان آن باید ؛
به همین دلیل من باید قادر به حرف من تا زمانی که من می خواهم باشد.
دریاسالار به نظر می رسد بسیار بد است ، و من صمیمانه امیدواریم که حمام او را همه انجام
خوب او می خواهد.
من باید واقعا خوشحالم دوباره آنها را.
محله ما می تواند مانند یک خانواده دلپذیر یدکی ندارد.
اما در حال حاضر برای لوییزا.
من چیزی برای برقراری ارتباط است که متعجب ساختن شما نیست کمی.
او و Harvilles روز سه شنبه آمد بسیار ایمن ، و در عصر ما رفت بپرسم
او چگونه او ، زمانی که ما به جای شگفت زده شدند به پیدا Benwick کاپیتان
این حزب ، برای او نیز دعوت شده بود
به عنوان Harvilles و شما چه فکر میکنید دلیل؟
نه بیشتر و نه کمتر از او در عشق با لوییزا ، و انتخاب به
سرمایه گذاری به Uppercross تا او تا به حال پاسخی از آقای Musgrove ؛ برای آن بود
حل و فصل بین او و او را قبل از او آمدند
دور ، و او تا به حال توسط captain Harville به پدر او نوشته شده است.
درست است ، به افتخار من است! آیا شما شگفت زده شده بودم؟
من باید تعجب حداقل اگر شما همیشه دریافت یک اشاره از آن ، برای من هرگز.
خانم Musgrove تظاهرات رسما که او می دانست ، چیزی از این موضوع است.
ما همه به خوبی خوشحال ، با این حال ، هر چند آن را به ازدواج با او برابر نیست
کاپیتان Wentworth ، بی نهایت بهتر از چارلز Hayter است ؛ و آقای Musgrove است
رضایت خود را نوشته و کاپیتان Benwick است انتظار می رود به روز شده است.
خانم Harville می گوید شوهرش احساس یک معامله خوب در حساب خواهر فقیر خود است ، اما ،
با این حال ، لوییزا مورد علاقه های بزرگ با هر دو است.
در واقع ، خانم Harville و من کاملا موافق هستم که ما او را دوست دارم بهتر برای داشتن nursed
او.
چارلز شگفتی های چه چیزی کاپیتان Wentworth خواهند گفت ، اما اگر شما را به یاد داشته باشید ، من هرگز فکر نمی
او را به لوییزا متصل شده ، من هر چیزی از آن هرگز نتوانست.
و این پایان ، شما می بینید ، سروان Benwick که تصور می شود ستاینده
از مال شما. چارلز چگونه می تواند چنین چیزی را گرفتن
سر او همیشه برای من غیر قابل درک است.
من امیدوارم که او را دلپذیر تر می شود. مسلما نه مسابقه بزرگ برای لوییزا
Musgrove ، بلکه یک میلیون بار بهتر از ازدواج در میان Hayters است. "
مری لازم نیست که ترس از خواهرش که در هر درجه برای این خبر آماده است.
او هرگز در زندگی اش شده بود ، بیشتر شگفت زده شده بودم.
کاپیتان Benwick و لوییزا Musgrove!
این تقریبا بیش از حد فوق العاده برای باور بود ، و آن را با بیشترین تلاش بود که او
در اتاق باقی می ماند و هوا از آرامش ، حفظ ، و پاسخ رایج
سوالاتی از لحظه ای.
خوشبختانه برای او ، و نه بسیاری از آنها است.
سر والتر می خواستند بدانند که آیا Crofts سفر با چهار اسب ، و
اینکه آیا آنها را به احتمال زیاد در چنین بخشی از حمام واقع شده بودند آن ممکن است با توجه به خانم
الیوت و خود را در سفر بود ، اما فراتر از کنجکاوی کمی.
"چگونه مری گفت :" الیزابت ، و بدون انتظار برای جواب ، "و دعا
به ارمغان می آورد Crofts به حمام؟ "
"آنها به حساب دریاسالار می آیند. او تصور نقرسی می شود. "
"نقرس و حالت ضعف و ناتوانی! گفت :" سر والتر. "پور نجیب زاده."
"آیا آنها هیچ آشنایی اینجا؟ پرسید :" الیزابت.
"من نمی دانم ، اما من به سختی می توانید فرض کنید که ، در زمان زندگی دریاسالار باغچه از ، و
او در حرفه خود ، باید آشنایی بسیاری در چنین مکانی را به عنوان این داشته باشند نیست. "
"من شک دارم ، سر والتر گفت : خونسردی" ، که دریاسالار باغچه خواهد شد بهترین راه حل را در حمام به عنوان شناخته شده
اجاره دهنده Kellynch سالن. الیزابت ، ممکن است سرمایه گذاری ما به او ارائه
و همسر خود را در لورا؟ "
"اوه ، نه! من فکر می کنم نیست.
واقع ما با بانوی Dalrymple ، عموزاده ، ما باید بسیار مراقب باشید به
او با آشنایی او نمی ممکن است تصویب شرمسار.
اگر ما به هم مرتبط نشده است ، آن که دلالت ، اما به عنوان عموزاده ، او را احساس
ناشی از وسواس یا دقت زیاد به عنوان به هر گونه پیشنهاد ماست. ما بهتر است برای پیدا کردن Crofts ترک
سطح خود را.
چند مرد عجیب و غریب به دنبال راه رفتن در مورد اینجا ، که به من گفته ، ملوانان وجود دارد.
Crofts با آنها مرتبط است. "
این سر والتر و سهم الیزابت علاقه در نامه بود ، زمانی که خانم خشت
ادای احترام او را از توجه بیشتر مناسب و معقول ، پرداخت در پرس و جو پس از خانم چارلز بود
Musgrove و پسران کمی خوب او ، آن را در آزادی بود.
او در اتاق خود را ، سعی کردم آن را درک کند.
ممکن است به خوبی چارلز در تعجبم که چگونه کاپیتان Wentworth احساس!
شاید او این رشته quitted بود ، لوییزا UP داده بود ، به عشق متوقف شده بود ، متوجه شد که بود
او را دوست دارم.
او می تواند این ایده از خیانت یا سبکی تحمل نیست ، و یا هر چیزی شبیه به سوء استفاده
بین او و دوستان او. او می تواند که چنین دوستی تحمل
به عنوان تیرز باید قطع ناعادلانه است.
کاپیتان Benwick و لوییزا Musgrove!
روحیه بالا ، شادی ، صحبت لوییزا Musgrove و نژند ، تفکر ،
احساس کردن ، خواندن ، کاپیتان Benwick ، هر یک از آنها به نظر می رسد همه چیز که نه دست کت و شلوار
از سوی دیگر.
ذهن خود را متفاوتتر! از کجا می توانست جاذبه؟
پاسخ به زودی خود را ارائه شده است. این در وضعیت شده است.
آنها پرتاب شده بود با هم چند هفته ، آنها در همان زندگی بود
حزب خانواده کوچک : از سال هنریتا آینده دور ، آنها باید بسته به نوع
تقریبا به طور کامل بر روی یکدیگر ، و لوییزا ،
فقط دوره نقاهت بعد از بیماری ، در یک حالت جالب شده بود ، و کاپیتان Benwick
بود تسلی ناپذیر نبود.
این یک نقطه که آن موفق نشده بود برای جلوگیری از مشکوک قبل از و
به جای رسم نتیجه ای مشابه به عنوان مری ، از دوره رویدادهای کنونی ،
آنها تنها در خدمت به تایید این ایده او
با بعضی از dawning از حساسیت نسبت به خودش احساس.
او معنی نیست ، با این حال ، مشتق بسیار بیشتر از آن خشنود و راضی کردن غرور خود ، نسبت به
مری ممکن است اجازه داده اند.
او متقاعد شد که هر زن tolerably خشنود جوان که تا به حال گوش و
به نظر می رسید احساس را برای او با دریافت این تعریف همین است.
او قلبی مهربان است.
او باید کسی عشق است. او هیچ دلیلی علیه بودن آنها را دیدم
خوشحال. لوییزا بود شور نیروی دریایی خوب برای شروع
و آنها به زودی بیشتر به طور یکسان رشد کنند.
او طرب ، کسب و او را به یادگیری علاقه مندان برای اسکات و
لرد بایرون ؛ نه ، که احتمالا در حال حاضر یاد گرفته ، البته آنها در عشق سقوط کرده بود
بیش از شعر است.
ایده لوییزا Musgrove تبدیل به فرد از طعم ادبی ، و احساساتی
بازتاب سرگرم کننده بود ، اما او تا به حال بدون شک از آن بودن.
روز در لایم ، سقوط از کاب ، ممکن است سلامتی اش ، اعصاب او ، نفوذ خود را
شجاعت ، شخصیت خود را به پایان زندگی اش ، و کاملا آن را به عنوان به نظر میرسد که
تحت تاثیر قرار سرنوشتش.
نتیجه گیری از کل بود ، که اگر زنی که معقول از کاپیتان شده بود
شایستگی Wentworth می تواند اجازه ترجیح می دهند به یک مرد دیگر ، هیچ چیز در وجود داشت
تعامل به تحریک تعجب ماندگار ؛
و اگر کاپیتان Wentworth هیچ دوست آن را از دست داده ، قطعا هیچ چیز به ابراز تاسف است.
نه ، تاسف بود که ضربان قلب آن را در وجود خودش ساخته شده نیست ، آورده و
رنگ به گونه او هنگامی که او سروان Wentworth فکر unshackled و آزاد است.
او برخی از احساسات که او شرمنده بود برای تحقیق.
آنها بیش از حد مثل شادی ، شادی بی معنی بود!
او آرزوی دیدن Crofts ؛ اما هنگامی که جلسه صورت گرفت ، آشکار بود که هیچ
شایعه از اخبار رسیده هنوز آنها را به حال.
بازدید از مراسم و پرداخت شد و بازگشت ؛ و لوییزا Musgrove بود
ذکر شد ، و کاپیتان Benwick ، بیش از حد ، بدون حتی نیمی از یک لبخند.
Crofts خود را در مسافرخانه در خیابان گی قرار داده بود ، کاملا به سر
رضایت والتر.
او در همه شرمنده از آشنایی نبود ، و ، در واقع ، فکر می کنم انجام دادید و
صحبت زیادی در مورد ، نسبت به دریاسالار دریاسالار تا حالا فکر کردین و یا صحبت
در مورد او.
Crofts می دانستم که کاملا به عنوان بسیاری از مردم را در حمام به عنوان از آنها برای آرزو ، و در نظر گرفته
مقاربت خود را با Elliots را به عنوان یک ماده صرف فرم ، و نه در حداقل
به احتمال زیاد به آنها لذت استطاعت.
عادت کشور خود را که به با هم همیشه در تقریبا با آنها به ارمغان آورد.
او به راه رفتن به حفظ نقرس دستور داده شد ، و خانم باغچه به نظر می رسید برای رفتن سهام
با او در همه چیز ، و برای راه رفتن برای زندگی خود به او را خوب انجام دهید.
آن آنها را دیدم هر جا که او رفت.
بانوی راسل او را در کالسکه او تقریبا هر روز صبح ، و او هرگز شکست خورد
فکر می کنم از آنها شکست خورد ، و هرگز آنها را ببینید.
دانستن احساسات خود را به او ، آن تصویر جذاب ترین شادی به
او.
او همواره آنها را تماشا را که زمانی که او می تواند ، بسیار خوشحال علاقه داشتن به او را درک
آنچه را که آنها ممکن است صحبت از آنها به عنوان همراه در استقلال خوشحال راه می رفت ، و یا
به همان اندازه خوشحال برای دیدن دریاسالار
لرزش دلچسب دست زمانی که یک دوست قدیمی ، او مواجه شده و مشاهده
اشتیاق خود را از گفتگو در زمانی که گاهی اوقات به یک گره کوچک تشکیل
نیروی دریایی ، خانم باغچه به دنبال به عنوان باهوش و مشتاق به عنوان هر یک از افسران در اطراف او.
آن بیش از حد با بانوی راسل مشغول به راه رفتن اغلب خودش بود ، اما آن را به طوری
اتفاق افتاده است که یک روز صبح ، در حدود یک هفته یا ده روز پس از ورود به باغچه ،
مناسب خود را به ترک دوست وی ، و یا او را
کالسکه دوست ، در قسمت پایین تر از شهر ، و بازگشت به تنهایی به محل کمدن ، و
او در راه رفتن Milsom خیابان بخت خوبی برای دیدار با دریاسالار.
او توسط خودش ایستاده بود در یک پنجره printshop ، با دست خود پشت سر او ، در
تفکر جدی در برخی از چاپ ، و او نه تنها ممکن است گذشت او را غیب ،
اما به لمس موظف بود و همچنین او را به آدرس او می تواند قبل از اطلاع او را گرفتن.
هنگامی که او را درک و قبول او ، با این حال ، آن را با معمول خود را انجام شد
صداقت و طنز خوب است.
"هکتار! است آن را به شما؟ با تشکر از شما ، از شما سپاسگزارم.
این درمان مانند یک دوست. من اینجا هستم ، می بینید ، خیره در تصویر است.
من هرگز نمی تواند از طریق این فروشگاه بدون توقف.
اما چه چیزی در اینجا این است ، از طریق یک قایق! آیا نگاهی به آن.
آیا تا به حال مشاهده مانند؟
چه همراهان دگرباشان نقاشان خوب شما باید به فکر می کنم که هر کسی که سرمایه گذاری
جان خود را در قایق کوچک و باریک قدیمی بی ریخت که؟
و در عین حال در اینجا دو آقایان در آن mightily در سهولت خود گیر ، و به دنبال
در مورد آنها در صخره ها و کوهها ، که اگر آنها نمی شود ناراحت بعدی
لحظه ای ، که آنها قطعا باید.
من تعجب می کنم که در آن که قایق ساخته شده بود "(از خنده صمیمانه) ؛" من نمی سرمایه گذاری
بر سر horsepond در آن است. خوب ، "(چرخش به دور) ،" در حال حاضر ، که در آن شما
محدود؟
آیا من می توانم در هر نقطه را برای شما ، و یا با شما؟ آیا من می توانم از هر گونه استفاده؟ "
"هیچ کدام ، من از شما تشکر می کنم ، مگر اینکه شما به من لذت بردن از شرکت شما دادن راه کوچک
جاده ما نهفته است با هم.
من رفتن به خانه است. "" که من با تمام قلب من ، و
دورتر ، بیش از حد.
بله ، بله ما یک پیاده روی بطور دنج قرار گرفتن با هم داشته باشند ، و من چیزی به شما بگویم که می رویم
همراه.
وجود دارد ، بازوی من ، که من احساس راحتی نمی کنید اگر من یک زن نیست
وجود دارد.
پروردگار! یک قایق است! "گرفتن یک نگاه گذشته در تصویر ، چرا که آنها شروع به در
حرکت. "آیا می دانستید که شما تا به حال چیزی برای گفتن می گویند
من ، آقا؟ "
"بله ، من ، در حال حاضر است. اما در اینجا می آید یک دوست ، کاپیتان Brigden ؛
من فقط باید می گویند : "D' نامه کاری انجام دهید؟ به عنوان ما عبور ، با این حال.
من نباید متوقف شود.
چگونه D' نامه کاری انجام دهید؟ خیره Brigden برای دیدن کسی با من ، اما
همسرم. او ، روح فقیر ، پا گره خورده است.
او دارای یک تاول بر روی یکی از پاشنه او ، به عنوان بزرگ به عنوان یک قطعه سه شیلینگ.
اگر شما در سراسر خیابان نگاه کنید ، خواهید دید برند دریاسالار فرو می ریزند و برادرش.
همراهان نخ نما ، هر دو از آنها!
من خوشحالم که در این سمت از راه نیستند.
شخص عاقل می توانید آنها را تحمل نمی کند. آنها بازی ترفند رقت انگیز یک بار :
دور با برخی از بهترین مردان من.
من به شما به کل داستان را به زمان دیگری.
می آید سر آرچیبالد درو و نوه اش وجود دارد.
نگاه کنید ، او ما را می بیند ، او بوسه دست خود را به شما ، او شما را برای همسر من است.
آه! صلح خیلی زود برای آن نجیب زاده جوان آمده است.
پور قدیمی سر آرچیبالد
چگونه حمام دوست دارید ، خانم الیوت؟ برای ما مناسب است خیلی خوب است.
ما همیشه با برخی از دوست قدیمی یا سایر ملاقات ، خیابان پر از آنها هر
صبح ، به مقدار زیادی از چت و پس ما از آنها دور شوید همه و بسته
خودمان را در مسافرخانه ما و در ما قرعه کشی
صندلی ، و بطور دنج قرار گرفتن که اگر ما در Kellynch ، ابد ، و یا استفاده حتی در
شمالی Yarmouth و مقابله.
ما مسافرخانه ما را دوست ندارم اینجا بدتر ، من می تواند به شما ، به ما برای قرار دادن در ذهن
کسانی که برای اولین بار در شمال Yarmouth به حال. باد از طریق یکی از گنجه
درست در همان شیوه است. "
هنگامی که آنها کمی دورتر ، آن جرأت را فشار دوباره برای آنچه که او تا به حال به
ارتباط برقرار کند.
او امیدوار است که هنگامی که از خیابان Milsom روشن کنجکاوی اش را احساس خشنودی کند اما او
هنوز هم موظف به صبر کنید ، برای دریاسالار تا به حال ساخته شده ذهن خود را به آغاز تا آنها تا به حال
به دست آورد ، فضای بیشتر و آرام
بلمونت ، و او واقعا خانم باغچه ، او باید به او اجازه دهید که راه خود را.
به محض این که آنها نسبتا صعودی بلمونت ، او شروع --
"خب ، در حال حاضر شما باید چیزی است که شما را متعجب خواهد کرد بشنوند.
اما اول از همه ، شما باید نام بانوی جوان من می خواهم به بحث در مورد به من بگویید.
آن بانوی جوان ، می دانید ، که ما تمام شده است بنابراین نگران است.
Musgrove خانم ، که همه این شده است اتفاق می افتد به.
نام مسیحی او : من همیشه فراموش کرده ام نام مسیحی خود را ".
آن خجالت زده به نظر می رسد تا به زودی او واقعا به درک شده بود ، اما
در حال حاضر او با خیال راحت می تواند به نام "لوییزا." پیشنهاد
AY ، ابد ، خانم لوییزا Musgrove ، که نام.
کاش زنان جوان به حال چنین تعدادی از نام های خوب مسیحی نیست.
من هرگز نباید باشد در صورتی که تمام Sophys ، و یا چیزی از این نوع بودند.
خوب ، این خانم لوییزا ، همه ما می پنداشتند ، می دانید ، به ازدواج با فردریک.
با وی معاشرت هفته بعد هفته.
تنها تعجب شد ، آنچه آنها می تواند در انتظار ، تا کسب و کار در لایم
آمد ، پس از آن ، در واقع ، آن را به اندازه کافی روشن بود که آنها باید صبر کنید تا مغز او تعیین شد
به راست.
اما حتی در آن زمان بود در راه خود را از رفتن بر روی چیزی عجیب و غریب وجود دارد.
به جای ماندن در لایم ، او رفت به پلیموت ، و سپس او را به ادامه مراجعه کنید
ادوارد.
هنگامی که ما از Minehead آمد ، او به ادوارد رفته بود ، و او وجود داشته است
از زمانی که. ما هیچ چیزی از او از ماه نوامبر دیده می شود.
حتی شخص عاقل می تواند آن را درک نمی کنم.
اما در حال حاضر ، این موضوع تا به عجیبترین به نوبه خود از همه گرفته ، برای این بانوی جوان ، همان
دوشیزه Musgrove ، به جای اینکه به ازدواج با فردریک است ، به ازدواج جیمز Benwick.
شما می دانید جیمز Benwick. "
"کمی است. من کمی با کاپیتان آشنا
Benwick. "" خب ، او این است که با او ازدواج.
نه ، به احتمال زیاد آنها که ازدواج کرده اند در حال حاضر ، برای من نمی دانم چه آنها باید صبر کنید
برای. "
"من فکر کردم کاپیتان Benwick یک مرد بسیار خشنود جوان ، گفت :" آن ، "و من درک می کنم
خرس که او یک شخصیت عالی. "" آه! بله ، بله ، یک کلمه می شود وجود ندارد
گفت : در مقابل جیمز Benwick.
او تنها یک فرمانده است ، درست است ، ساخته شده در تابستان گذشته ، و این بار بد
گرفتن ، اما او یکی دیگر از گسل که من می دانم نیست.
عالی ، خوب دل هموطنان ، من به شما اطمینان می دهم ، بسیار فعال ، افسر متعصب بیش از حد ،
است که بیشتر از شما می تواند برای فکر می کنم ، شاید ، برای که مرتب کردن بر اساس نرم شیوه ای می کند
او عدالت است. "
در واقع شما اشتباه وجود دارد ، سر من باید از روح شگون هرگز از می خواهم
رفتار کاپیتان Benwick.
من فکر کردم آنها به خصوص خشنود است ، و من برای آن پاسخ ، آنها به طور کلی می
لطفا.
"خوب ، خوب ، خانم ها هستند که بهترین قضات ، اما جیمز Benwick است و نه بیش از حد پیانو
من و اگرچه به احتمال بسیار زیاد آن است که همه ما علاقه شدید به چیزی ، شخص عاقل و من نمی توانم کمک
فکر رفتار بهتر از او فردریک.
چیزی در مورد فردریک بیشتر به سلیقه ما وجود دارد. "
آن بود گرفتار.
او تنها به معنای تا به حال به مخالفت با این ایده بیش از حد معمول از روح و نجابت بودن
ناسازگار با یکدیگر ، و نه در همه برای نشان دادن رفتار کاپیتان Benwick به عنوان
بسیار بهتر است که احتمالا می تواند باشد ، و
پس از یک تردید کمی ، او شروع به گفتن نیست ، "من به عدم ورود
هر مقایسه ای از دو دوست "، اما دریاسالار او را قطع کرد با --
و چیزی است که قطعا درست است.
صرفا کمی از شایعات بی اساس نیست. ما آن را دارند از فردریک خود.
خواهر خود را به حال نامه ای از او در روز گذشته ، که در آن او به ما می گوید از آن ، و او تا به حال فقط
آن را در نامه ای از Harville ، نوشته شده بر محل ، از Uppercross بود.
من علاقه داشتن همه آنها در Uppercross. "
این فرصتی بود که آن نمی تواند مقاومت در برابر بنابراین ، او گفت ، "من امیدوارم که ،
دریاسالار ، من امیدوارم که هیچ چیز در سبک نامه کاپیتان Wentworth را به وجود دارد
شما و خانم باغچه به خصوص مضطرب.
اما به نظر می رسد ، پاییز گذشته ، که اگر دلبستگی بین او و لوییزا وجود دارد
Musgrove ، اما من امیدوارم که آن را ممکن است درک که در هر طرف پوشیده به همان اندازه ، و
بدون خشونت است.
من امیدوارم که نامه اش به روح انسان بد استفاده می شود تنفس نیست. "
"در همه در همه ، نیست ؛ نمی باشد سوگند یا سوفل از ابتدا تا انتها وجود دارد."
آن نگاه به پایین برای مخفی کردن لبخند او.
"نه ، نه ، فردریک انسان را به ناله و شکایت نیست ، او روحیه خیلی زیادی برای
که. اگر دختر یک مرد دیگر را بهتر دوست دارد ، آن است که
بسیار او باید او را جا داد. "
"بدیهی است.
اما آنچه منظور من است ، که من امیدوارم که هیچ چیز در شیوه ای کاپیتان Wentworth وجود دارد
نوشتن به شما را فرض کنید او فکر می کند خود بیمار استفاده شده توسط دوست او ، که ممکن است
به نظر می رسد ، می دانید ، بدون اینکه خود را کاملا گفت.
من باید بسیار متاسفم که چنین دوستی به عنوان میان او subsisted و
کاپیتان Benwick باید نابود شود ، و یا حتی زخمی ، شرایط این
مرتب کردن. "
"بله ، بله ، من شما را در درک. اما هیچ چیز در تمام که طبیعت وجود دارد
در این نامه.
او به حداقل پرت کردن در Benwick نمی دهد ، کار را تا آنجا که نه می گویند ، من تعجب می کنم
در آن ، من دلیلی برای تعجب در آن از خود من.
خیر ، شما نمی خواهد حدس بزنید ، از راه خود را از نوشتن ، که او همیشه از این تا به حال فکر
خانم (نام او) را برای خود خواهد شد.
او بسیار سخاوتمندانه امیدوار است که آنها با هم خوشحال خواهد شد و هیچ چیز بسیار وجود دارد
بخشش در آن است ، من فکر می کنم. "
آن انجام کامل این اعتقاد که دریاسالار به معنای انتقال را دریافت ، اما آن
بی فایده به پرس و جو را فشار دهید دورتر این می شده اند.
او در نتیجه خود را با اظهارات محل مشترک یا توجه آرام راضی ،
و دریاسالار به حال آن همه راه خود را. "فردریک پور!" او در تاریخ و زمان آخرین گفت.
"حالا او باید همه جا شروع دوباره با کس دیگری.
من فکر می کنم ما باید او را به حمام. شخص عاقل باید نوشتن ، و التماس او به می آیند
حمام.
در اینجا دختر زیبا به اندازه کافی ، من مطمئن هستم. این عدم استفاده می شود برای رفتن به Uppercross
دوباره ، برای خانم Musgrove که دیگر ، پیدا کنم ، قرار دادی توسط پسر عموی او ، جوان
کشیش بخش.
آیا نمی شد شما فکر می کنید ، خانم الیوت ، ما بهتر است او را به حمام کنید؟ "