Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 7
نور پیش بینی در مورد وضعیت خانم فیشر به حال تمایز عبوس
از طلوع خورشید در زمستان است.
این حقایق را با دقت سرد اصلاح نشده توسط سایه و یا رنگ برشمرد و
، به عنوان آن ، از دیواره های خالی از محدودیت های اطراف شکسته : او تا به حال
باز پنجره ها که از آن هیچ آسمان همیشه قابل رویت بود.
اما آرمانگرا تسخیر کرده و به ضرورت های مبتذل باید ذهن های مبتذل به کار
قرعه کشی استنتاج که او نمی تواند خم شدن و راحت تر برای لیلی به اجازه بود
خانم فیشر تدوین و فرموله کردن پرونده او نسبت به آن را به سادگی به خودش.
هنگامی که با آن مواجه است ، با این حال ، او رفت و به طول کامل از عواقب آن ، و
این شده بود ، هرگز با وضوح بیشتری به او حال حاضر نسبت به زمانی بعد از ظهر بعد ، او
مجموعه ای از برای پیاده روی با Rosedale.
این یکی از آن روزها هنوز هم نوامبر شد و زمانی که هوا با نور خالی از سکنه
تابستان ، و چیزی در خطوط افقی ، و در مه طلایی که
حمام آنها را به یاد می آورد به خانم بارت
سپتامبر بعد از ظهر هنگامی که او تا به حال دامنه Bellomont با Selden صعود.
حافظه سمج بود پیش از او در مقابل کنایه دار خود را به حال حاضر او را نگه داشته شود
وضعیت ، از پیاده روی خود را با Selden مقاومت ناپذیر از پرواز نشان داده بود
فقط با استفاده از چنین اوج به عنوان گشت حاضر به همراه طراحی شده است.
اما خاطرات دیگر او را importuned نیز ، خاطراتی از موارد مشابه ، به عنوان
به طرز ماهرانه ای منجر شد ، اما از طریق برخی کینه توزی از ثروت ، و یا باعث بی ثباتی خود را
هدف ، همواره عدم نتیجه در نظر گرفته شده است.
خوب ، هدف او ثابت به اندازه کافی در حال حاضر بود.
او را دیدم که کار خسته کل توانبخشی دوباره باید شروع شود ، و
در برابر نسبت شانس بسیار بیشتری ، اگر برتا دورست باید در شکستن او موفق
دوستی با Gormers و او
اشتیاق برای سرپناه و امنیت توسط اشتیاق پرشور به تشدید شد.
پیروزی بیش از برتا ، به عنوان ثروت و غلبه تنها می تواند بیش از او پیروزی.
او به عنوان همسر Rosedale -- Rosedale آن را در قدرت خود را به ایجاد احساس -- او
حداقل در حال حاضر مقابل رویین تن به دشمن او است.
او بر این اندیشه به عنوان بر اساس برخی از محرک های آتشین ، قرعه کشی ، به نگه دارید تا بخشی او
در صحنه نسبت به آن گرایش Rosedale بیش از حد رک و پوست کنده رسیدگی.
همانطور که او در کنار او راه می رفت ، رو به نقصان در هر عصب از راه که در آن نگاه خود را
و لحن ساخته شده از او ، اما خودش میگوید که این لحظه ای دوام
خلق و خوی خود را قیمت او باید برای او پرداخت شد
قدرت نهایی بیش از او ، او سعی در محاسبه نقطه دقیق که در آن
امتیازی باید به مقاومت به نوبه خود ، و قیمت او را مجبور به پرداخت شود به همان اندازه ساخته شده
روشن به او.
اما اعتماد به نفس شیک خود را غیر قابل نفوذ به نکات چنین به نظر می رسید ، و او به حال
احساس چیزی سخت و خود شامل پشت گرمی سطحی او
شیوه ای.
آنها برای برخی از زمان نشسته در انزوا از گلن سنگی در بالای دریاچه شده بود ،
هنگامی که او به طور ناگهانی قطع کوتاه اوج دوره پرشوری را با عطف بر
او خوشگلی قبر زل زل نگاه کردن او را.
"من معتقدم آنچه شما می گویید ، آقای Rosedale ،" او گفت : بی سر و صدا "و من آماده ازدواج
شما هر زمان که می خواهید. "
Rosedale ، قرمزی به ریشه موهای براق خود ، دریافت این اعلام
با پس نشستن که از او به اجرا درآمد و پای خود را ، که در آن او را پیش از او در متوقف
نگرش از ناراحتی تقریبا کمدی.
"من فرض است که آنچه را که شما مایل ،" او ، در همان لحن آرام ادامه داد.
"و ، هر چند قادر به رضایت زمانی که شما به من در این راه سخن گفت قبل از من ، من
آماده شود ، در حال حاضر که من به شما خیلی بهتر می دانیم ، به اعتماد شادی من به دست های خود را. "
او با صراحت نجیب که او می تواند در موارد از جمله فرمان صحبت می کرد ، و
بود که مانند یک نور ثابت بزرگ پرتاب در سراسر تاریکی غیر مستقیم از
وضعیت.
Rosedale در روشنایی ناخوشایند خود را به فتور پیدا کردن یک لحظه به نظر می رسید ، به عنوان اینکه
آگاه است که هر خیابان از فرار unpleasantly روشن شد.
سپس او به یک خنده کوتاه ، و کشید از طلا سیگار مورد ، که در آن ، با صدای تلپ تلپ
نگین دار انگشتان دست ، او را برای یک سیگار نوک طلا groped.
انتخاب یکی ، او متوقف شد آن را یک لحظه قبل از گفتن تامل : "عزیزم خانم لیلی ،
من متاسفم اگر هر گونه سوء تفاهم کوچک بین ما وجود دارد ، اما شما به من ساخته شده
کت و شلوار من احساس تا نا امید کننده بود که من تا به حال واقعا به هیچ وجه قصد تجدید آن است. "
خون لیلی tingled با grossness از ضربت متقابل و تند ، اما او اولین بررسی جهش
از خشم او ، و در لحن ملایم کرامت گفت : "من هیچ کس اما خودم را سرزنش
اگر من به شما این تصور را که تصمیم من بود نهایی است. "
بازی او کلمه همیشه برای او بسیار سریع بود ، و این پاسخ او را در سکوت متعجب و متحیر برگزار شد
در حالی که او در دست او و با عطف غم faintest در او افزود
صدا : "قبل از اینکه ما پیشنهاد هر یک از خداحافظی دیگر ،
من می خواهم حداقل به شما برای داشتن یک بار از من به شما به عنوان تشکر کنم. "
لمس دست او ، نرمی حرکت از نگاه او ، هیجان زده فیبر آسیب پذیر در
Rosedale.
inaccessibleness نفیس او ، حس از راه دور او می تواند بدون انتقال
تذکر تحقیر ، که ساخته شده برای او را به او داد تا آن را سخت ترین.
"چرا شما صحبت از خداحافظی؟
این است که ما نه به دوستان خوب همه یکسان است؟ "او ، بدون آزاد او خواست
دست. او آن را بی سر و صدا به دور خود جلب کرد.
"نظر شما که از دوستان خوب چیست؟" او با لبخند خفیف بازگشت.
"عشق را بدون پرسیدن ، من به شما ازدواج به من؟"
Rosedale خندید با احساس بهبود سهولت.
"خوب ، که در مورد اندازه آن ، گمان می کنم.
من نمی توانم به کمک عشق به شما -- من نمی بینیم چگونه هر مردی می تواند ، اما من به معنی نیست
بپرسید شما را به ازدواج من تا زمانی که من می توانم از آن. "
او ادامه داد : به لبخند.
"من دوست دارم صداقت شما ، اما من می ترسم دوستی ما را به سختی می توانند در آن ادامه خواهد داد
شرایط است. "
او تبدیل به دور ، به عنوان اینکه به علامت که ترم آخر خود قرار داده بود در واقع شده است رسیده و او
او را برای چند قدم با یک حس بافل واداشتن او به دنبال بعد از همه نگه بازی
در دست خود او است.
"دوشیزه لیلی ----" او شروع به impulsively ، اما او بدون ظاهری او را بشنوند راه می رفت.
او را در چند گام سریع سبقت ، و entreating دست در بازوی او گذاشته است.
"خانم لیلی -- عجله دور don't مانند آن.
شما جانوروار سخت در یک شخص ، اما اگر شما فکر نمی صحبت حقیقت من نمی بینم
چرا شما باید به من اجازه می دهد برای انجام همان. "
او یک لحظه با ابرو بزرگ متوقف شد ، رسم دور به طور غریزی از لمس او ،
اگرچه او هیچ تلاشی برای فرار از حرف های او ساخته شده است.
"من تحت تاثیر بود ،" او دوباره ، "که شما را بدون انتظار برای انجام داده بود
اجازه من "،" خوب -- چرا باید شما نمی شنیدن دلایل من
برای انجام آن ، و سپس؟
ما هیچ یک از ما چنین دست جدید که صحبت کمی ساده است رفتن به ما صدمه دیده است.
من بر شما شکسته : هیچ چیز جدیدی در آن وجود دارد.
من در عشق با شما از من این زمان بود سال گذشته ، اما من به چهره
واقعیت است که وضعیت تغییر کرده است. "او ادامه داد : او را با همان مقابله با
هوا از خونسردی کنایه دار.
"شما بگویم که من به عنوان مطلوب بازی که شما به من فکر نمی؟"
"بله ، که آنچه که من به معنای" او پاسخ داد : مصمم است.
"من نمی خواهد به آنچه اتفاق افتاده است.
داستان در مورد شما من باور نمی -- من نمی خواهم به آنها باور.
اما آنها وجود دارد ، و من آنها را باور نمی باشد برای تغییر این وضعیت است. "
او به معابد خود را برافروخته است ، اما اندام او نیاز به تلافی بر روی چک
لب او و او ادامه داد : به او چهره composedly.
"اگر آنها درست نیست ،" او گفت ، "آیا این تغییر وضعیت نه؟"
او با زل زل نگاه کردن مداوم سهام کوچک خود را گرفتن چشم ، ساخته شده است که او احساس ملاقات کرد
خودش بیش از برخی از دانه های خیلی ریز کالا انسانی.
"من اعتقاد دارم آن را در رمان می کند ، اما من مطمئنم که آن را در زندگی واقعی نمی.
شما که و همچنین من می دانم : اگر ما در حال صحبت کردن حقیقت ، اجازه دهید صحبت تمام
حقیقت است.
سال گذشته من وحشی به ازدواج با شما بود ، و شما نمی خواهد به من نگاه کن : در این سال -- خوب ، شما
به نظر می رسد تمایل داشته باشد. در حال حاضر ، آنچه در فاصله تغییر؟
وضعیت شما ، که همه.
سپس شما فکر می کنید شما بهتر می تواند انجام دهد ، در حال حاضر -- --
"شما فکر می کنم شما می توانید؟" سر از او مضحک آنکه.
"چرا ، بله ، من انجام دهید : در یک راه است که."
او پیش از او ایستاده بود ، دست خود را در جیب خود ، sturdily قفسه سینه خود را تحت گسترش
نیم تنه یا ژیلت واضح آن است.
"به این ترتیب ، شما نگاه کنید به : من عمل خرد کردن یا اسیاب کردن بسیار مداوم از آن این سال گذشته ،
موقعیت اجتماعی من است. فکر می کنم این خنده دار است من باید که می گویند؟
چرا باید ذهن گفت : من می خواهم به جامعه؟
مرد خجالت زده گفت او می خواهد به خود پایدار مسابقه و یا یک گالری عکس نیست.
خوب ، طعم و مزه برای جامعه فقط یک نوع سرگرمی است.
شاید من می خواهم حتی با برخی از مردم که با شانه های سرد من در سال گذشته --
در آن راه قرار داده اگر آن را برای تلفن های موبایل بهتر است.
به هر حال ، من می خواهم به اجرا از بهترین خانه ها ، و من آن را گرفتن بیش از حد ، کم
کم است.
اما من می دانم که سریعترین راه به عجیب و غریب خود را با مردم حق این است که به
با آنهایی که اشتباه دیده می شود و این دلیل من می خواهم برای جلوگیری از اشتباه "است.
خانم بارت ادامه داد : تا قبل از او ایستاده در سکوت است که ممکن است ابراز کرده اند یا
مسخره یا احترام نیمه تمایلی برای خلوص و صداقت خود را ، و پس از مکث یک لحظه رفت
: "آن است که وجود دارد ، می بینید.
من در عشق با شما از هر زمان دیگری بیشتر است ، اما اگر من ازدواج کرده و شما در حال حاضر من خودم عجیب و غریب برای همیشه
و همه و همه چیز من برای این همه سال کار کرده می شود تلف خواهد شد. "
او این کار را با یک نگاه که از آن همه اثر خفیفی از رنگ از خشم در حال پژمرده دریافت کرد.
پس از بافت از دروغ های اجتماعی که در آن او به حال تا زمانی نقل مکان کرد بود
طراوت را به نور روز باز از مجمع تشخیص مصلحت نظام قسم خورده قدم.
او گفت : "من شما را در درک ،".
"یک سال پیش من باید از استفاده به شما شده است ، و در حال حاضر من باید مانع ؛
و من شما را دوست دارم به من گفتن تا کاملا صادقانه است. "
او دست خود را با یک لبخند را تمدید کرد.
هم ژست یک اثر اخلال در بر خود آقای Rosedale فرمان بود.
توسط George ، شما ورزشی بازی مرده ، شما "او بانگ زد و او به عنوان شروع یک بار
به حرکت به دور است ، او شروع شد به طور ناگهانی -- "خانم لیلی -- توقف.
شما می دانید من این داستان را باور کنید -- من معتقدم که همه آنها توسط یک زن که
دریغ نکنید به شما قربانی به راحتی خود او ----
لیلی دور با حرکت سریع عار خود جلب کرد : آن آسان تر به تحمل او
بی احترامی نسبت به ترحم او. "شما بسیار مهربان هستند ، اما من فکر نمی کنم ما
باید بحث در مورد ماده دورتر. "
اما imperviousness طبیعی Rosedale به نکات آن آسان برای او را به مسواک زدن از جمله ساخته شده
مقاومت به کنار.
"من نمی خواهم به بحث در مورد هر چیزی ، من فقط می خواهم برای قرار دادن یک مورد ساده قبل از شما ،" او
همچنان وجود داشتند.
او در وجود خود متوقف شد ، توجه داشته باشید از یک هدف جدید در نگاه و لحن خود را برگزار شد ؛
و او رفت ، نگاهش را به شدت بر او : "تعجب من این است که شما
منتظر حد طولانی برای دریافت مربع با آن
زن ، هنگامی که شما قدرت را در دست های خود را داشته ایم. "
او سکوت را تحت عجله از حیرت که سخنان خود ادامه داد ، و
او را به اندازه یک گام نزدیک تر با صراحت کم صدای زیر بپرسید : "چرا نمی کنید استفاده از آن
نامه از... او را در سال گذشته خریده؟ "
لیلی لال را تحت شوک از بازجویی ایستاده بودند.
در کلمات قبل از آن او ، در بیشتر تخمین زده است و اشاره به او
قرار است بیش از جورج دورست را تحت تأثیر قرار داده و نه بی نزاکتی شگفت آور از
مرجع کاهش احتمال توسل Rosedale به آن.
اما اکنون او خود شاهد بود که چگونه به مراتب کمتر از علامت او افتاده بود ؛ و تعجب از
یادگیری که او راز نامه را کشف کرده بود او را ترک کرد ، برای لحظه ای ،
ناخودآگاه استفاده خاص است که او در عمل قرار دادن دانش خود را.
از دست دادن موقت او از خود ، در اختیار داشتن زمان به فشار نقطه خود را به او و او در رفت
به سرعت ، به عنوان اینکه تا امنیت کنترل completer از وضعیت : «ببینید من می دانم
جایی که شما ایستاده -- من می دانم که چگونه به طور کامل او را در قدرت خود را.
به نظر می رسد مرحله بحث ، انجام آن را نمی -- اما بسیاری there'sa از حقیقت در برخی از آن قدیمی
gags ، و من فرض نیست که شما خریداری آن نامه صرفا به این دلیل شما جمع آوری
امضا. "
او همچنان با سردرگمی عمیق تر به او نگاه کنید : او نه تنها روشن
تصور خود را به احساس ترس از قدرت خود را حل و فصل است.
"شما تعجب کنید که چگونه من در مورد' EM در بر داشت؟ "او در ادامه ، پاسخ دادن به نگاه خود را با
توجه داشته باشید از غرور آگاهانه.
"شاید شما فراموش کرد که من صاحب نوداماد ، اما ذهن هرگز در مورد
که در حال حاضر است.
به چیزهایی در گرفتن توانا و یک دستاورد مفید در کسب و کار است ، و من به سادگی
گسترش آن را به امور خصوصی من است. برای این است تا حدی به امر من است ، می بینید -- در
دست کم ، آن را بر شما بستگی دارد به آن به طوری است.
اجازه دهید نگاه وضعیت را در چشم راست.
خانم دورست ، به دلایلی که ما نیاز داریم وارد نیست ، آیا شما به نوبه خود حیوان صفت بد آخرین
بهار.
همه می دانند چه خانم دورست است ، و بهترین او دوستان او را باور نه بر
سوگند که در آن منافع خود نگران بودند ، اما تا زمانی که آنها از
سطر آن را به مراتب آسان تر به دنبال سرب او
نسبت به خودشان تنظیم می کنند در برابر آن ، و شما به سادگی به خود قربانی شده
تنبلی و خودخواهی.
این است که بیانیه ای عادلانه زیبا از صورت -- خب ، برخی از مردم می گویند شما
neatest نوع پاسخ در دستان شما : که جورج دورست می خواهید ازدواج
فردا ، اگر شما می خواهم او را همه شما می دانید ،
و به او فرصتی برای نشان دادن بانوی درب را به من بدهید.
من با جرات گفتن او بود ، اما شما به نظر نمی رسد که به صورت خاص از گرفتن مراقبت
حتی مصرف صرفا نظر کسب و کار از این سوال ، من فکر می کنم حق با شما است.
در یک معامله است که می خواهم ، هیچ کس بیرون می آید با دست کاملا تمیز ، و تنها راه برای
شما برای شروع تازه است برای گرفتن برتا دورست شما را به بالا ، به جای تلاش برای مبارزه با
او. "
او متوقف شد به اندازه کافی طولانی را به منظور جلب نفس ، اما به وقت خود را برای بیان
مقاومت تجمع خود را ، و او به عنوان فشار ، تفسیر و روشن ایده اش
با صراحت از مردی که هیچ
شک و تردید از علت خود ، او خشم و غضب به تدریج بر روی لب خود انجماد ،
خودش را به سرعت در درک استدلال خود را صرف قدرت سرد از آن برگزار شد
ارائه.
هیچ زمانی وجود دارد در حال حاضر به تعجب که چگونه او را از او اخذ حروف شنیده بود : او
جهان تاریک در خارج از تابش خیره کننده هیولا از طرح خود برای استفاده از آنها بود.
و پس از لحظه اول ، نه ، وحشت از این ایده که برگزار شد او را طلسم
محدود به اراده او مقهور آن بود و نه میل ظریف خود را به درونی خود را
هوس.
او که فردا او اگر او می تواند دوستی برتا دورست را بازیابند ازدواج و به
وادار به از سرگیری باز از آن دوستی ، و retractation ضمنی
تمام که ناشی از خروج خود بود ، او تا به حال
تنها به بانوی قرار داده تهدید نهفته موجود در بسته تا به طور معجزه آسایی
به دست او را تحویل داده می شود.
لیلی دیدم در فلش استفاده از این دوره بیش از آن که فقیر دورست
فشرده بر او.
طرح دیگر برای موفقیت خود را در اضرار به جراحت باز ، در حالی که وابسته
این کاهش معامله به تفاهم خصوصی ، که هیچ شخص سوم
نیاز داشته باشند دور افتاده اشاره.
را توسط Rosedale در شرایط کسب و کار مانند و را ، این درک انجام گرفت
هوا بی ضرر مسکن متقابل ، مانند انتقال اموال و یا تجدید نظر
خطوط مرزی.
مطمئنا ساده زندگی به آن به عنوان یک تنظیم همیشگی ، بازی از حزب
سیاست ، هر امتیازی که در آن به رسمیت شناخته شده آن معادل : ذهن خسته لیلی
این فرار از مجذوب
برآورد نوسانات اخلاقی را به یک منطقه از وزن بتن و اقدامات.
Rosedale ، او به عنوان گوش ، به نظر می رسید که در سکوت خود به عنوان خوانده شده نه تنها تدریجی
رضایت در طرح خود ، اما ادراک خطرناکی گسترده از شانس آن را
ارائه ، برای او ادامه داد : برای ایستادن
قبل از او بدون صحبت کردن ، او را شکست ، با یک بازگشت سریع را بر خود : "ببینید
سادگی آن است ، آیا شما نیست؟ خب ، آیا می شود به دور توسط این ایده را به اجرا درآمد
که آن را بیش از حد ساده است.
این دقیقا همان نیست که اگر شما می خواهم با یک لایحه پاک بهداشت آغاز شده است.
در حال حاضر ما چیزهایی صحبت بیایید تماس با نام حق آنها ، و روشن کل
کسب و کار.
شما می دانید به اندازه کافی که برتا دورست می توانست نیست که شما لمس اگر وجود نداشته
-- -- سوالات پرسیده شده قبل از -- نقاط کمی از بازجویی ، سوگند ملایمی؟
ملزم به اتفاق می افتد که به دنبال یک دختر خوب با اقوام ناشی از خست ، گمان می کنم ، به هر حال ، آنها
DID رخ می دهد ، و او زمین برای او آماده در بر داشت.
آیا شما می بینید که در آن من بیرون می آید؟
شما نمی خواهید این سوالات کمی برداشت تا دوباره.
این یک چیز برای گرفتن برتا دورست به خط -- آنچه شما می خواهید این است که به نگه داشتن او
وجود دارد.
اما چگونه می خواهید به نگه داشتن او را وحشت زده -- شما می توانید به اندازه کافی سریع او را بترساند؟
با نشان دادن او را که شما به عنوان قدرتمند او به عنوان.
تمام نامه ها در جهان خواهد شد که برای شما انجام دهد نه به عنوان شما در حال حاضر ، اما با بزرگ
حمایت پشت سر شما ، شما او را که در آن شما می خواهید او را به نگه داشتن.
که سهم خودم را در کسب و کار -- که من از شما ارائه.
شما می توانید چیزی را از طریق بدون من - - دون T 'قرار نیست فرار با هر ایده که شما می توانید.
در شش ماه به شما می شود دوباره در میان نگرانی های قدیمی خود ، و یا بدتر از آنهایی که و من
صبح ، آماده به بیرون کشیدن خود از 'EM فردا اگر به شما می گویند.
آیا شما می گویم تا ، خانم لیلی؟ "وی افزود : در حال حرکت ناگهان نزدیکتر است.
کلمات ، و جنبش است که آنها را همراه ، به وحشت زده شدن لیلی ترکیب
از حالت چاپلوسی tranced به که او insensibly تضعیف شده بود.
نور می آید در راه های غیر مستقیم به آگاهی groping ، و آن را به او آمد در حال حاضر
از طریق ادراک بیزارند که او می باشد شریک یا معاون جرم ، تصور به عنوان یک ماده
البته ، احتمال distrusting او
او و شاید تلاش برای او را از سهم خود از غنایم تقلب است.
این گوشه ای از ذهن درونی او به نظر می رسید در حال حاضر از کل معامله را در یک جدید
جنبه ، و او را دیدم که فرومایگی این قانون اساسی وضع در آزادی خود را از
خطر است.
او با یک حرکت سریع از رد درو ، گفت : در صوتی که بود
تعجب به گوش خود او : "شما اشتباه -- کاملا اشتباه -- هر دو در حقایق
و در آنچه شما را از آنها استنباط است. "
Rosedale خیره یک لحظه ، متعجب و متحیر شده توسط خط تیره ناگهانی او را در یک جهت را خیلی متفاوت
از آن به سمت که او را به اجازه دادن به او را راهنمای او ظاهر شده بود.
"در حال حاضر آنچه در زمین معنا است؟
من فکر کردم ما را درک یکدیگر! "او بانگ زد و به سوفل خود را از" آه ، ما
حال حاضر ، "او با انفجار ناگهانی خشونت retorted :" گمان می کنم آن را به دلیل
نامه به او ، پس از آن؟
خوب ، من سر در گم می بینم ، چه تشکر از شما از او داریم! "