Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل چهاردهم. خود ستا ، و لافزن و نیم است.
D' Artagnan به از دست دادن هیچ زمانی تعیین کرده بود ، و در واقع او در عادت بود هرگز
انجام این کار است.
پس از برای Aramis نپرسید ، او برای او تا زمانی که او در هر جهت نگاه
در یافته های او موفق شد.
علاوه بر این ، به محض این که پادشاه وارد بود Vaux ، از Aramis به خود را بازنشسته کرده بود
اتاق ، مراقبه ، بدون شک ، برخی از قطعه جدید از توجه متعارف وخوش زبان درپیش زنان برای اعلیحضرت
تفریحی.
D' Artagnan مورد نظر را بر بندگان را به او اعلام ، و در بر داشت در داستان دوم (در
اتاق زیبا به نام اتاق آبی ، در حساب رنگ از اعدام آن)
اسقف Vannes در شرکت با Porthos و چند تن از اپیکوریها مدرن.
Aramis جلو آمد را در آغوش دوست او ، و به او پیشنهاد بهترین صندلی.
همانطور که پس از چندی به طور کلی در میان افراد حاضر اظهار داشت که تفنگ دار
محفوظ است ، و برای یک فرصت برای مخفیانه و گو با Aramis ، آرزو
اپیکوریها در زمان مرخصی خود را.
Porthos ، با این حال ، به هم بزنید نه برای درست آن است که ، داشتن dined بسیار خوب ، او
سریع خواب در صندلی راحتی خود را ، و بنابراین ، آزادی گفتگو نبود
قطع شده توسط سوم شخص است.
Porthos حال عمیق ، هماهنگ هستند معمولا خروپف میکنند ، و مردم ممکن است در میان صدای بلند آن صحبت
باس بدون ترس از اخلال در او. D' Artagnan احساس کردند که او بر اساس نامیده می شد
باز کردن گفتگو.
او گفت : "خوب ، و بنابراین ما باید به Vaux آمده ، است.
"چرا ، بله ، D' Artagnan. و چگونه جایی است که شما می خواهم؟ "
"بسیار ، و من دوست دارم محمد Fouquet ، نیز می باشد."
"آیا او یک میزبان جذاب نیست؟" و "هیچ کس نمی تواند بیشتر از آن."
"من که پادشاه آغاز شد با نشان دادن فاصله زیادی از شیوه ای به سوی M. گفته
Fouquet ، اما این که اعلیحضرت بزرگ شد خیلی بیشتر صمیمی پس از آن. "
"شما به آن توجهی نمی کند ، پس از آن ، از شما می گویند شما گفته شده است تا؟"
"نه ، من با آقایان که فقط سمت چپ اتاق در مورد درگیر شد
اجرای تئاتر و مسابقات که به برگزار به - فردا. "
"آه ، در واقع! شما حسابرسی کل fetes اینجا و سپس؟ "
"شما می دانید من یک دوست از همه نوع تفریح که در آن اعمال
تخیل را به فعالیت به نام من همیشه یک شاعر در یک راه یا دیگری بوده است ".
"بله ، من به یاد داشته باشید آیات شما مورد استفاده برای نوشتن ، آنها جذاب بودند."
"من آنها را فراموش کرده اید ، اما من خوشحال به خواندن آیات دیگر ، زمانی که از این
دیگران توسط نام مولیر ، Pelisson ، لا Fontaine ، و غیره شناخته می شود "
"آیا می دانید چه ایده رخ داده است به من در این شب ، Aramis؟"
"نه ، به من بگو آنچه در آن بود ، برای من هرگز باید قادر باشد که آن را حدس بزنید ، شما باید تا
بسیاری دیگر. "
"خب ، این ایده رخ داده است به من ، که واقعی پادشاه فرانسه لویی چهاردهم است."
"چه!" گفت : Aramis ، غیر ارادی ، به دنبال تفنگ دار کامل در چشم.
"نه ، موسیو Fouquet است."
Aramis تنفس دوباره ، و لبخند زد. "آه! شما هم مثل بقیه ، حسادت ،
او گفت. "من شرط بندی کننده است که آن را م میشل بود که
تبدیل شده است که عبارت زیبا هستند. "
D' Artagnan ، به منظور پرتاب Aramis را از نگهبانی خود ، در رابطه با misadventures میشل
با توجه به VIN د Melun. "او از نژاد متوسط می آید ، ندارد میشل ،"
گفت : Aramis.
"کاملا درست است."
، افزود : "هنگامی که من فکر می کنم ، بیش از حد" اسقف "که همکار وزیر خود را
ظرف چهار ماه ، و شما او را به عنوان کورکورانه در خدمت به شما به عنوان Richelieu یا
Mazarin -- "
"و شما در خدمت Fouquet M. ، گفت :" D' Artagnan.
"با استفاده از این تفاوت ، هر چند که Fouquet M. M. میشل نمی باشد."
"درست است ، درست است ، گفت :" D' Artagnan ، به عنوان او وانمود برای تبدیل شدن به غمگین و پر از
انعکاس و پس از آن ، یک لحظه پس از او افزود ، "چرا من به شما بگویم که میشل م.
وزیر در چهار ماه خواهد بود؟ "
Aramis ، پاسخ داد : ":" از آنجا که M. Fouquet باید متوقف شود تا.
"او خواهد بود از بین برد ، منظور شما؟" D' Artagnan گفت.
«کاملا تا."
: : "چرا این fetes او بدهد و سپس از؟" گفت تفنگ دار ، در لحن سرشار از
متفکرانه در نظر گرفتن ، و تا به خوبی به عهده گرفت ، که اسقف بود برای لحظه ای
فریب توسط آن است.
"شما او را چرا منصرف از آن نیست؟" بخش دوم عبارت بود فقط
کمی بیش از حد ، و سوء ظن سابق Aramis دوباره تحریک شد.
"این است که با هدف از humoring پادشاه انجام می شود."
"با اذیت نمودن خود را؟" "بله ، با اذیت نمودن خود را برای پادشاه است."
"خارج از مرکز ، ممکن است بگویند ، محاسبه شیطانی ، است."
"ضرورت ، ضرورت ، دوست من است." "من انجام این کار ، عزیز Aramis نمی بینم."
"آیا شما نیست؟
آیا شما م میشل روزانه افزایش خصومت اظهار نمی کند ، و او در حال انجام
تمام تلاش خود را به درایو شاه برای خلاص شدن از سرپرست؟ "
"یکی باید کور به آن را ببینید."
و که بچه های شب زنده دار پرشین فروم در حال حاضر در مقابل M. Fouquet مسلح؟ "
"است که به خوبی شناخته شده است."
"چه احتمال وجود دارد که شاه یک حزب تشکیل شده در مقابل مردی که پیوستن
صرف همه چیز او تا به حال به او را لطفا؟ "
"درست است ، درست است ، گفت :" D' Artagnan ، به آرامی ، به سختی قانع و در عین حال کنجکاو برای نخستین بار باز کردن
فاز دیگری از گفتگو.
او از سر گرفت : "follies ، و follies وجود دارد ،" ، "و من شما را دوست ندارم
متعهد است. "" نظر شما در اشاره به؟ "
"همانطور که برای ضیافت ، توپ ، کنسرت ، theatricals ، مسابقات ،
آبشار ، آتش بازی ، نورافشانیهایشان ، و ارائه -- این خوبی و خوب است ،
من اجازه ، اما چرا این هزینه ها کافی نیست؟
چرا لازم به liveries و لباس های جدید برای تمام خانواده خود را؟ "
شما کاملا حق دارید.
Fouquet M. که خودم گفتم و او جواب داد که اگر او به اندازه کافی ثروتمند بود او را ارائه دهد
شاه تازه بنا شتو ، از پره ها در خانه ها به زیر بسیار
سردابهها و کاملا جدید در داخل و خارج و
که ، به محض به عنوان پادشاه سمت چپ بود ، او به کل ساختمان و رایت آن
مطالب ، به منظور است که ممکن است استفاده از توسط هر شخص دیگری ساخته نشده است. "
"چگونه به طور کامل اسپانیایی!"
"من به او گفتم چنین است ، و او سپس افزود : این :" هر کس توصیه من به یدکی هزینه ، من
باید نگاه بر به عنوان دشمن من "" جنون مثبت است ؛ و که پرتره ،
بیش از حد! "
چه پرتره؟ گفت : "Aramis. "که از پادشاه ، و تعجب به عنوان
. "" چه جای تعجب؟ "
"تعجب شما به نظر می رسد در نظر داشته باشند ، و در حساب که شما در زمان برخی نمونه ها صورت گرفت
دور ، زمانی که من شما را در Percerin ملاقات کرد. "D' Artagnan متوقف شد.
شفت ، مرخص شد و همه او را به انجام به صبر و تماشای اثر آن است.
"است که صرفا یک عمل توجه برازنده است ، پاسخ داد :" Aramis.
D' Artagnan بالا رفت را برای دوست خود ، نگه دارید از هر دو دست گرفت ، و به دنبال او را کامل در
، گفت : "چشم Aramis ، آیا شما هنوز هم برای من بسیار کمی مراقبت؟"
"یک سوال بپرسید!"
«بسیار خوب. یک موافق ، پس از آن.
چرا برخی از الگوهای لباس پادشاه شما را در Percerin؟ "
"با من بیایید و از آنها بخواهید Lebrun فقیر ، که بر آنها کار کرده است برای دو
روزها و شب ها. "" Aramis ، که ممکن است حقیقت برای همه
دیگری ، اما برای من -- "
"پس از کلمه من ، D' Artagnan ، شما را مبهوت کردن من."
"یک ملاحظه کوچک.
حقیقت دقیق را به من بگویید ، شما می خواهم هر چیز نامطبوعی اتفاق می افتد به من ،
نظر شما؟ "" دوست عزیزم ، شما در حال تبدیل شدن کاملا
غیر قابل درک است.
چه سوء ظن می تواند شما احتمالا داشتن؟
"آیا شما را در احساسات غریزی من اعتقاد؟ پیشتر شما استفاده می شود که ایمان به آنها را.
خب ، پس ، غریزه به من می گوید که شما برخی از پروژه پنهان با پای پیاده است. "
"من -- یک پروژه است؟" "من از آن متقاعد".
"چه مزخرف!"
"من فقط از آن مطمئن نیست ، اما من حتی به آن قسم می خورم."
"در واقع ، D' Artagnan ، شما به من بزرگترین درد می شود.
آیا این به احتمال زیاد ، اگر من هر گونه پروژه در دست است که باید برای نگه داشتن راز از شما ، من
باید به شما بگویم در مورد آن؟
اگر من بود که من می تواند و باید به نشان داد ، باید من مدتها پیش
آشکار آن؟ "" نه ، Aramis ، نه.
پروژه های خاصی وجود دارد که تا زمانی که فرصت مطلوب هرگز نشان داد
رسد. "
"در آن صورت ، هم میهنان عزیزم ،" بازگشت اسقف ، خنده ، "تنها چیزی که در حال حاضر
است ، که "فرصت" تا هنوز رتبهدهی نشده است وارد شده اند. "
D' Artagnan سر خود را با یک بیان پر غصه را تکان داد.
"آه ، دوستی ، دوستی!" او گفت ، "چه کلمه غیر فعال شما!
اینجا است که یک انسان که اگر من شدند ، اما آن را بپرسید ، رنج می برند خود را در قطعه های بریده
به خاطر من. "" شما درست می گویید ، گفت : Aramis ، خوب است.
و این مرد ، که هر قطره از خون را در رگ او برای من میریزند ، و نه باز خواهد شد
قبل از من حداقل گوشه ای در دل خود است.
یک فریب ، مانند -- دوستی ، تکرار می کنم ، چیزی جز سایه ای بی اساس است
هر چیز دیگری در این جهان خیره کننده و روشن ، است. "
"بنابراین شما باید دوستی ما صحبت می کنند ، اسقف پاسخ : در یک شرکت ،
مطمئن صدا "را برای خودمان از همان ماهیت به عنوان کسانی که که به شما شده است نمی باشد.
صحبت کردن است. "
"نگاه ما Aramis ، سه نفر از قدیمی چهار.'
من فریب من به شما شک و Porthos خواب سریع است.
سه نفر قابل تحسین از دوستان ، آیا شما فکر می کنم پس؟
چه عتیقه ای تحت تاثیر قرار سابق زمان محلی عزیز! "
"من فقط می تواند به شما بگویم یک چیز ، D' Artagnan ، و من آن را سوگند در کتاب مقدس : من به شما دوست
فقط به عنوان من استفاده می شود به انجام. اگر من شما شک ، آن را در حساب
دیگران ، و نه در حساب هر یک از ما.
در همه چیز ممکن است انجام دهید ، و باید برای موفقیت در اتفاق می افتد ، شما چهارم خود را پیدا کنید.
آیا شما برای من به نفع همان وعده؟ "
"اگر اشتباه نکنم ، Aramis ، کلمات خود را -- در حال حاضر شما آنها را تلفظ کنند -- کامل
احساس سخاوتمندانه "،" چنین چیزی است بسیار ممکن است. "
"شما در حال توطئه علیه میشل م.
در صورتی که به همه ، mordioux ، به من بگویید تا در یک بار.
من این ساز را در دست خود من و بیرون بکشد دندان به راحتی به اندازه کافی. "
Aramis می تواند یک لبخند از عار است که flitted بیش از ویژگی های پر افاده خود را پنهان ندارد.
"و با فرض اینکه من در برابر میشل توطئه شد ، چه آسیب وجود دارد خواهد بود
در آن؟ "
"نه ، نه ، که یک موضوع را برای شما در دست گرفتن بیش از حد بی اهمیت بود و آن
نه در آن حساب شما Percerin برای آن دسته از الگوهای لباس پادشاه پرسید :
آه! Aramis ، ما دشمن نیستیم ، به یاد داشته باشید -- ما برادران.
به من بگو چه می خواهید به انجام ، و بر اساس کلمه Artagnan D' ، اگر من می توانم
به شما کمک کند ، من سوگند به خنثی باقی می ماند. "
Aramis گفت : "من انجام هیچ چیز ، گفت :". "Aramis ، صدای درون من صحبت می کند و به نظر می رسد
به چکیدن مندرج منبع نور در درون تاریکی من : آن است که یک صدا است که هرگز رتبهدهی نشده است
فریب من.
شما در حال توطئه علیه پادشاه است. "" پادشاه "گفت اسقف ،
تظاهر به توان اذیت. صورت خود را به من متقاعد کردن نیست ، پادشاه ،
تکرار می کنم. "
"آیا شما به من کمک کن؟" گفت : Aramis ، مضحک آنکه خندان.
Aramis ، انجام خواهد داد بیش از به شما کمک کند -- را انجام خواهد داد از باقی می ماند بی غرض -- من خواهد شد
نجات شما. "
"شما دیوانه ، D' Artagnan." "من عاقل تر از این دو ، در این
ماده. "" شما به من مشکوک مایل به
ترور شاه! "
"چه کسی چنین چیزی صحبت کرد؟" لبخند زد تفنگ دار.
"خوب ، اجازه دهید یکی دیگر از درک ما.
من نمی بینیم چه هر کس نمی تواند به پادشاه مشروع را به عنوان مال ما است ، اگر او نمی کند
ترور او. "D' Artagnan یک کلمه می گویند.
علاوه بر این ، شما باید نگهبانان و تفنگدار خود را خود را در اینجا ، "گفت اسقف.
"درست است." "شما در م Fouquet" خانه نیستند ، اما در
مایلید تغییر دهید. "
"درست است ، اما در وجود ، Aramis ، به من عطا فرما ، به خاطر ترحم است ، یک کلمه واحد یک
دوست واقعی "و" کلمه یک دوست واقعی است همیشه حقیقت خود.
اگر من از لمس کردن فکر می کنم ، حتی با انگشت من ، پسر از آن اتریش ،
پادشاه واقعی این قلمرو فرانسه -- اگر من قصد شرکت سجده نمی باشد.
خودم قبل از تاج و تخت خود را -- اگر در هر ایده
من ممکن است به فردا ، سرگرمی در اینجا در Vaux ، نمی خواهد در این روز پادشاه با شکوه ترین من
همیشه لذت می برد -- انفجار ممکن است رعد و برق آسمان جایی که من ایستاده "!
Aramis این کلمات تلفظ شده بود با چهره اش تبدیل به سوی آلاچیق از خود
اتاق خواب ، که در آن D' Artagnan ، نشسته با پشت خود را به سمت آلاچیق ، نمی تواند مشکوک
که هر کس دروغ پنهان.
حرارت از سخنان خود ، کندی مورد مطالعه قرار گرفت که او آنها را تلفظ ،
هیبت از سوگند خود را به تفنگ دار رضایت کامل ترین.
او نگه دارید از دست هر دو Aramis در زمان تکان داد ، و آنها را صمیمانه.
Aramis سرکوفت میزند بدون تبدیل رنگ پریده را تحمل کرده بود ، و به حال او به عنوان سردرپیش
به عبارت از ستایش.
D' Artagnan ، فریب ، او را افتخار را انجام نداد ؛ اما D' Artagnan ، اعتماد و متکی به او ساخته شده است
احساس شرمندگی.
"آیا شما قصد دور؟" او گفت ، به عنوان او را در آغوش گرفت ، به منظور پنهان خیط و پیت کردن
در چهره اش. "بله. وظیفه من احضار.
من باید برای دریافت کلمه دیده بان.
به نظر می رسد من در حول و حوش اتاق پادشاه تسلیم شود.
کجا Porthos خواب؟ "
"او را به دور با شما ، اگر دوست دارید ، برای او از طریق بینی خواب آلود خود را مانند اکنون
پارک توپخانه. "" آه! او با شما باقی بماند ، و سپس گفت :
D' Artagnan.
"دست کم در جهان است. او به اتاق خود ، اما من نمی
می دانیم که در آن است. "
"بسیار خوب" گفت تفنگ دار ؛ از آنها این جدایی این دو همکاران
حذف تاریخ و زمان آخرین ظن خود ، و او را لمس Porthos آرام روی شانه ؛ دومی
توسط حال خمیازه سخن گفتن با صدای بلند پاسخ داد.
"، گفت :" D' Artagnan. "چه ، D' Artagnan ، هم میهنان عزیزم ، این است که
شما؟ چه شانس خوش شانس!
اوه ، بله -- درست است ؛ فراموش کرده اند و من در جشن گرفتن در Vaux هستم ".
"بله ؛ و لباس زیبا ، بیش از حد" "بله ، آن را بسیار توجه در بخشی از
موسیو Coquelin د Voliere ، آن بود که نه؟ "
"صدا در نیاوردن!" گفت : Aramis. "شما در حال قدم زدن به شدت شما را
کفپوش راه بدهند "،" درست است ، گفت : "تفنگ دار" این اتاق است
در بالای گنبد ، من فکر می کنم. "
و من آن را برای یک اتاق شمشیربازی را انتخاب کنید نیست ، من به شما اطمینان دهم ، افزود : "اسقف.
"سقف اتاق پادشاه همه سبکی و آرامش از خواب سالم و بی خطر است.
آیا فراموش کرده ام ، بنابراین ، که کف پوش من است صرفا پوشش سقف او نیست.
شب خوب ، دوستان من ، و در ده دقیقه من خواب باید خودم را. "
و Aramis آنها را به درب ، خنده بی سر و صدا در تمام مدت همراه است.
تا به زودی آنها در خارج ، او پیچ درب ، عجله ، بسته chinks
پنجره ، و سپس به نام ، "Monseigneur -- monseigneur!"
فیلیپ ساخته شده ، که او تحت فشار قرار دادند کنار پانل کشویی ظاهر خود را از آلاچیق
در پشت تخت قرار داده است. "م. D' Artagnan سرگرم عالی
سوءظن ، به نظر می رسد ، "او گفت.
"آه -- شما به رسمیت شناخته شده M. D' Artagnan ، سپس؟" "قبل از اینکه شما او را با نام خود به نام ، حتی".
"او کاپیتان خود را از تفنگدار است."
جواب فیلیپ : "او بسیار به من اختصاص داده شده" ، تخمگذار استرس بر شخصی
ضمیر. "همانطور که به عنوان یک سگ وفادار ، اما او نیش
گاهی اوقات.
اگر D' Artagnan شما را قبل از دیگری از میان رفت ، به رسمیت نمی شناسد ، بر تکیه
Artagnan D' به پایان جهان ، در آن صورت ، اگر او دیده است هیچ چیز ، او را
نگه داشتن راحت و کاربر پسند خود.
اگر او می بیند ، زمانی که خیلی دیر است ، او را به خود ستا است ، و هرگز اعتراف است که او تا
بوده است فریب می دادند. "" من فکر می کردم.
چه هستند که ما برای انجام دهید ، در حال حاضر؟ "
"در این تاشو ، صندلی بنشینید.
من می خواهم به فشار کنار بخشی از کف پوش ، شما را از طریق نگاه
باز کردن ، که پاسخ به یکی از پنجره های کاذب ساخته شده در گنبد پادشاه
آپارتمان.
آیا می توانید ببینید؟ "" بله ، گفت : «فیلیپ ، همان طور که در شروع
نزد دشمن ، "من شاه" "آنچه که او انجام می دهند"؟
"او به نظر می رسد به تمایل برخی از انسان به نشستن نزدیک به او است."
"م. Fouquet "" نه ، نه ، یک لحظه صبر کنید -- "؟
"نگاهی به یادداشت ها و پرتره ، پرنس من."
"مردی که پادشاه آرزوهای خود را به نشستن در حضور خود M. میشل است."
"میشل نشستن در حضور پادشاه گفت :" Aramis.
"این غیر ممکن است." "نگاه"
Aramis نگاه را از طریق باز کردن در کف.
بله ، "او گفت. خود میشل.
اوه ، monseigneur! چه کاری می تواند ما را بشنوند -- و آنچه می تواند ناشی از این
صمیمیت؟ "" هیچ چیز خوبی برای M. Fouquet ، در تمام
وقایع. "
شاهزاده خود را گول بزنند. ما را دیده اند ، که لویی چهاردهم. بود فرستاده
میشل ، میشل و وارد بود.
مکالمه بین آنها توسط پادشاه به گفته وی یکی از بالاترین آغاز کرد
به نفع که او تا کنون انجام داده بود ، مثل آن بود واقعی پادشاه با موضوع خود را تنها می شد.
"میشل" ، گفت که او "بنشینید."
مباشر ، با لذت غلبه بر ، برای او می ترسید او را به اخراج می شود ،
خودداری این افتخار بی سابقه است. "آیا او قبول؟" گفت : Aramis.
"نه ، او همچنان ایستاده است."
"بیایید گوش کنید ، و سپس" و پادشاه آینده و پاپ آینده
مشتاقانه گوش به گروه فنا پذیران ساده که آنها را زیر پای خود را برگزار کردند ، آنها را سرکوب آماده
زمانی که آنها دوست است.
"میشل ، گفت :" پادشاه ، "شما مرا اذیت بسیار به روز است."
"من آن را می دانم ، سیره." "بسیار خوب ، من که جواب را دوست دارم.
بله ، شما آن را می دانستند ، و شجاعت در انجام آن وجود دارد. "
"من خطر displeasing عظمت خود را زد ، اما من به خطر انداخته ، و نیز ،
پنهان از بهترین منافع خود را. "
"چه! شما ترس از چیزی در حساب من است؟ "
"من بود ، سیره ، حتی اگر آن چیزی بیش از سوء هاضمه بود ، گفت :" میشل "را برای
به فرمانروایان خود را ضیافت مانند یکی از به روز ، مگر اینکه از آن می شود
برای خفه کردن آنها را در زیر بار زندگی خوب است. "
میشل در انتظار تأثیر این بذله گویی های درشت را بر پادشاه تولید و لویی
چهاردهم ، که vainest و fastidiously ظریف ترین مرد در پادشاهی او بود ،
نبخشیدند میشل شوخی.
«حقیقت این است ،" او گفت ، "که M. Fouquet به من داده است یک وعده غذایی بیش از حد خوب است.
به من بگو ، میشل ، که در آن همه پول مورد نیاز برای این عظیم او دریافت
هزینه -- می تواند به شما بگویند : "؟
"بله ، من نمی دانم ، سیره است." "آیا شما قادر به آن را ثابت کرد
قابل تحمل یقین "" به راحتی و به فارثینگ نهایت "؟
"من می دانم شما بسیار دقیق است."
"کمال صلاحیت اصلی مورد نیاز در مامورمالی امور مالی است."
اما همه آنقدر نیست. "" من به شما عظمت تشکر شده تا چاپلوس
تعریف از لب های خود را. "
"م. Fouquet ، بنابراین ، غنی است -- بسیار غنی است ، و گمان می کنم هر مرد می داند او تا ".
"هر یک ، سیره ، زندگی و نیز مرده است."
"چه که معنی ، موسیو میشل؟"
"زندگی شاهدان M. Fouquet ثروت ، -- تحسین می کنند و تحسین نتیجه
تولید مرده ، بهتر و عاقلانه تر و آگاهانه نسبت به ما ، اما ، می دانم چگونه است که ثروت
به دست آمد -- و آنها افزایش به اتهام "است.
"به طوری که Fouquet M. مدیون ثروت خود را به برخی از علت و یا دیگر است."
"اشغال مباشر اغلب به نفع کسانی که آن عمل است."
"شما چیزی است که بیشتر محرمانه برای گفتن به من دارند ، من درک نمی شود
ترس ، ما کاملا به تنهایی. "
"من تحت سرپناه از وجدان خود من ترس از هر چیزی هرگز و تحت
حفاظت از عظمت خود را ، گفت : "میشل ، رکوع.
"اگر مرده ، در نتیجه بودند ، به صحبت می کنند --"
"آنها صحبت گاهی اوقات ، سیره ، -- بخوانید."
"آه! زمزمه Aramis ، در گوش پرنس ، که نزدیک در کنار او ، گوش بدون
از دست دادن یک هجا ، از شما قرار داده شده در اینجا ، monseigneur ، به منظور یادگیری خود را
حرفه از پادشاه ، گوش دادن به یک قطعه از رسوایی -- ماهیت واقعا سلطنتی.
مکان فعلی شما می شود شاهد یکی از آن صحنه که ناپاک دیو تنهایی
conceives و اجرا است.
گوش دادن با دقت ، -- شما از مزایای خود را در آن پیدا کردن ".
: شاهزاده مضاعف : : توجه خود را ، و لوئی چهاردهم دید. را از دست میشل
نامه دوم برگزار شد به او.
"دست خط اواخر کاردینال ، گفت :" پادشاه.
پاسخ میشل : "عظمت شما دارای حافظه عالی است ،" ، رکوع ، آن را بسیار زیاد است
مزیت برای پادشاه است که برای کار سخت به مقصد به رسمیت شناختن handwritings در
نگاه اول. "
نامه پادشاه به عنوان خوانده شده Mazarin ، و به عنوان متن و محتوای آن در حال حاضر به خواننده شناخته شده ،
در نتیجه از سوء تفاهم بین مادام د Chevreuse و Aramis ،
هیچ چیز بیشتر خواهد بود آموخته اگر ما آنها را در اینجا بار دیگر اظهار داشت.
"من کاملا نمی دانند" ، گفت پادشاه ، به شدت علاقه مند است.
"عظمت شما عادت فایده از چک کردن مردم به دست آورد
حساب. "" من می بینم که آن را به پول که تا به حال اشاره دارد
به M. Fouquet داده می شود. "
"سیزده میلیون ها نفر. مبلغ tolerably خوب است. "
"بله. خب ، این سیزده میلیون ها مایل به تعادل مجموع
حساب.
این است آنچه که من را به خوبی نمی دانند. چگونه بود این کمبود ممکن است؟ "
"ممکن است من می گویند نیست ، اما بدون شک در مورد حقیقت آن است که واقعا وجود دارد."
"شما می گویند که این سیزده میلیون ها مایل در حساب هستند در بر داشت؟"
"من می گویند چنین است ، اما در رجیستری می کند."
و این نامه M. Mazarin نشان می دهد اشتغال از این مبلغ و نام
فرد با آنها؟ سپرده شد "" همانطور که از عظمت خود را می توانید برای خودتان قضاوت است. "
"بله ، و در نتیجه ، پس از آن ، که Fouquet M. هنوز رتبهدهی نشده است ترمیم سیزده
میلیون ها نفر. "" که نتایج : از حساب ، قطعا ،
سیره است. "
"خوب ، و در نتیجه --"
"خب ، سیره ، در آن صورت ، از انجاییکه M. Fouquet هنوز داده نشده است دوباره سیزده
میلیون ها ، او باید آنها را به هدف خود را اختصاص داده و با کسانی که سیزده
میلیون ها نفر یکی می تواند چهار بار و متحمل
کمی بیشتر به همان اندازه فلو ، و چهار بار به عنوان بزرگ صفحه نمایش ، به عنوان عظمت خود را
قادر به در Fontainebleau ، که در آن ما فقط صرف سه میلیون ها نفر در مجموع ، اگر
شما به یاد داشته باشید. "
برای blunderer ، سوغات او برانگیخته ، یک قطعه و نه به طرز ماهرانه ای ساختگی بود
فرومایگی ، او برای یاد جشن خود را برای اولین بار ، احساس خود را
حقارت در مقایسه با آن از Fouquet.
میشل دریافت دوباره در Vaux چه Fouquet او را در Fontainebleau داده بود ،
و به عنوان یک سرمایه گذار خوب ، آن را با علاقه به بهترین شکل ممکن بازگشت.
پس از یک بار ذهن پادشاه را در این راه نیرنگ باز دفع ، میشل به حال هیچ چیز از
اهمیت زیادی به او را بازداشت.
او احساس کردند که از جمله این مورد ، برای شاه ، بیش از حد ، دوباره به مبهم غرق شده بود و در
حالت غم انگیزی.
میشل کلمات برای اولین بار از لب شاه با بی صبری به اندازه انتظار
فیلیپ و Aramis از محل خود را مشاهده است.
"آیا شما را آگاه نتیجه معمول و طبیعی از این همه چیزی است که ، موسیو
میشل گفت : "شاه ، پس از چند لحظه انعکاس.
"نه ، پدر ، من نمی دانم."
"خب ، پس ، این واقعیت از تخصیص بودجه از میلیون سیزده ، اگر آن را می توان
ثابت -- "" است اما در حال حاضر. "
"منظورم این است اگر آن را به تعریف و تایید شده ، M. میشل."
"من فکر می کنم از آن خواهد شد به - فردا ، اگر عظمت خود را --"
"ما زیر سقف M. Fouquet' ، شما قرار بود به گفتن نیست ، شاید ، پاسخ داد :
پادشاه ، با چیزی از نجابت در رفتار او.
"پادشاه در کاخ خود را هر جا که او ممکن است -- به ویژه در خانه که در آن
پول سلطنتی ساخته شده است. "
"من فکر می کنم ، فیلیپ در یک تن کم به Aramis گفت :" که معمار که برنامه ریزی شده
این گنبد باید ، پیش بینی استفاده از آن می تواند در فرصت های آینده قرار داده ، به طوری
ساختگی که ممکن است آن را به ساخته شده
سقوط بر سر از الواط مانند میشل م. "
پاسخ Aramis : "من فکر می کنم نیز ،" "اما م میشل بسیار نزدیک شاه در این
لحظه. "
"این درست است ، و را که به جانشینی باز است."
"که برادر جوان تر خود را به تمام مزیت ، monseigneur درو.
اما باقی بماند ، اجازه دهید ما را آرام ، و به گوش دادن است. "
ما نباید به مدت طولانی به گوش دادن ، گفت : "شاهزاده جوان است.
"چرا که نه ، monseigneur؟"
"از آنجا که ، اگر من شاه بودند ، من نباید هیچ پاسخ بیشتری را ایجاد کند."
و چه کار می کنید؟ "" من باید تا فردا صبح صبر کنید
خودم هم برای انعکاس می دهد. "
لویی چهاردهم. در تاریخ و زمان آخرین چشمانش را بلند کرد ، و پیدا کردن میشل با دقت در انتظار برای او
بعدی اظهارات ، گفت : در عجله ، در حال تغییر گفتگو ، "م. میشل ، من متوجه آن است.
خیلی دیر ، و من در حال حاضر باید به رختخواب بازنشسته است.
به فردا صبح من باید ساخته ذهن من است. "
"بسیار خوب ، اعلیحضرتا ، بازگشت میشل ، به شدت خشم ، اگر چه او مهار
خود را در حضور پادشاه. پادشاه ساخته شده یک ژست خدا نگهدار ، و
میشل کناره گیری کرد با تعظیم احترام.
"دایه های من!" گریه پادشاه ، و ، به عنوان آنها وارد آپارتمان شدند ، فیلیپ بود
در مورد ترک پست خود را مشاهده است.
"لحظه ای طولانی تر ، گفت : Aramis به او ، با نجابت عادت کرده اند خود را از شیوه ای ؛" چه
هم اکنون به تازگی صورت گرفته فقط جزئیات است ، و به ، فردا ما هیچ مناسبت
فکر می کنم هر چیز بیشتر در مورد آن ؛
مراسم از پادشاه بازنشسته را به استراحت ، آداب معاشرت مشاهده در پرداختن به
شاه ، که در واقع از بیشترین اهمیت است.
بدانید ، سیره ، و مطالعه و چگونه شما باید برای رفتن به بستر یک شب.
نگاه کن! نگاه! "