Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل اول با نگاهی به شیشه خانه
یک چیز مطمئن بود ، که بچه گربه سفید بودند به چیزی برای انجام با آن : --
گسل بچه گربه سیاه و سفید بود به طور کامل.
برای بچه گربه سفید شده بود ، صورت خود را با گربه قدیمی برای آخرین شسته
چهارم از یک ساعت (و تحمل آن بسیار خوب ، با توجه به) ، بنابراین شما می بینید که آن را
می تواند هر گونه دست به شرارت نداشته است.
او برای اولین بار برگزار شد چیزی که فقیر : راه Dinah شسته چهره فرزندان خود را به این
با گوش خود را با یک پنجه ، و سپس با پنجه دیگر او در اثر مالش صورت خود را بیش از همه ،
راه غلط است ، در بینی آغاز : و
فقط در حال حاضر ، همانطور که گفتم ، او به سختی در کار بر روی بچه گربه سفید بود ، که کاملا دروغ بود
هنوز و در تلاش برای خر خر کردن -- هیچ احساس شک که آن همه برای خوب خود به معنای شد.
اما بچه گربه سیاه و سفید با پیش از آن در بعد از ظهر شده بود به پایان رسید ، و به همین ترتیب ، در حالی که
آلیس نشسته بود در گوشه ای از صندلی بزرگ ARM - فر ، نیمی از صحبت با
خودش را و نیمی از خواب ، بچه گربه
شده است به داشتن یک بازی بزرگ romps با توپ از پارچه پشمی آلیس در تلاش بود تا
باد ، و شده بود ، نورد بالا و پایین تا آن را به حال آمده دوباره باز گرداند ؛
آن وجود دارد ، گسترش بیش از اجاق ، فرش ،
تمام گره ها و دولایه ای ، با بچه گربه در حال اجرا پس از دم خود را در وسط.
'اوه ، شما ستمکاران کمی چیز!' گریه آلیس ، ابتلا به بچه گربه ، و دادن آن
کمی به آن را درک است که آن را در رسوایی بود بوسه.
واقعا ، Dinah باید به تدریس شما رفتار بهتر!
شما باید ، Dinah ، شما می دانید شما باید! 'او اضافه کرد ، به دنبال reproachfully در قدیمی
گربه ، و صحبت کردن به عنوان یک صدای او می تواند مدیریت عبور -- و پس از آن او درهم
بازگشت به بازو ، صندلی ، به دست گرفتن بچه گربه
و پارچه پشمی با او ، و پیچ در پیچ تا دوباره توپ را آغاز کرد.
ولی او بر روی می کنید بسیار سریع ، مشغول گفتگو شد و تمام وقت ، گاهی اوقات به
بچه گربه ، و گاهی اوقات به خودش.
کیتی بسیار demurely روی زانوی او نشسته ، تظاهر به تماشای پیشرفت
سیم پیچ ، و در حال حاضر و پس از آن قرار دادن یکی پنجه و به آرامی دست زدن به توپ ، که اگر آن را
خواهد بود خوشحالم که برای کمک به ، اگر آن را ممکن است.
'آیا شما می دانید که به - فردا ، بچه گربه؟' آلیس آغاز شد.
'شما می خواهم که حدس زده اگر شما می خواهم تا در پنجره با من بوده است -- تنها Dinah شد شما ساخت
مرتب ، بنابراین شما نمی توانست.
من از تماشای پسر شدن در چوب برای اتش بازی -- و آن را می خواهد مقدار زیادی از
چوب ، زن سبک و جلف! تنها آن را چنان سرد و پس از آن احساس ، آنها
مجبور به ترک کردن.
ذهن هرگز ، بچه گربه ، خواهیم بروید و اتش بازی را به فردا را دیدن. "
در اینجا آلیس زخم دو یا سه دور پارچه پشمی دور گردن بچه گربه ، فقط به
ببینید که چگونه آن را نگاه : این تقلا منجر شد ، که در آن توپ نورد
بر زمین و حیاط و حیاط از آن دوباره unwound کردم.
زن سبک و جلف ، 'آلیس' آیا شما می دانید ، من اینقدر عصبانی بود ، می رفتند به زودی به عنوان آنها بودند به راحتی
حل و فصل دوباره ، 'وقتی دیدم همه شرارت شما انجام شده بود ، من بسیار نزدیک بود
باز کردن پنجره ، و قرار دادن شما را به برف!
و شما می خواهم که آن را سزاوار ، شما کمی بازیگوش عزیزم!
چه شما برای خودتان می گویند؟
اکنون من قطع نیست! 'او در ادامه ، برگزاری یک انگشت.
"من قصد دارم به شما تمام گسل های خود را بگویید. شماره یک : شما squeaked دو بار در حالی که Dinah
شستن صورت خود را امروز صبح.
حالا شما می توانید آن را را انکار کند ، بچه گربه : من شنیده اید! آنچه که شما می گویید؟
(وانمود که بچه گربه بود صحبت کردن.) 'پنجه او به چشم شما رفت؟
خب ، تقصیر شما است ، برای نگه داشتن چشم خود را باز -- اگر شما می خواهم آنها را تنگ را ساکت کنند ، آن را
نمی توانست اتفاق افتاده است. در حال حاضر هیچ عذر و بهانه را ندارد ، اما
گوش دادن!
شماره دو : شما کشیده Snowdrop دور توسط دم که من نعلبکی قرار داده بود
شیر قبل از او! چه ، شما تشنه بودند ، شما؟
چگونه می دانید او تشنه بود نه بیش از حد؟
در حال حاضر برای شماره سه : شما unwound هر بیت از پارچه پشمی در حالی که من به دنبال!
"آن سه گسل ، زن سبک و جلف ، و شما برای هر یک از آنها نشده مجازات هنوز.
شما می دانید من صرفه جویی تا همه مجازات های خود را هفته چهارشنبه ها -- فرض کنید به حال نجات
تا همه مجازات من! وی در ادامه ، صحبت کردن بیشتر به خودش از بچه گربه.
'آنچه باید در پایان سال انجام دهید؟
من باید به زندان فرستاده می شود ، گمان می کنم ، هنگامی که روز آمد است.
-- اجازه بدهید من را ببینید -- فرض کنید هر یک از مجازات بود که رفتن بدون شام : پس از آن ، هنگامی که
روز بدبختی آمد ، من باید بدون پنجاه شام در یک بار!
خوب ، من باید که بسیار مهم نیست!
من دور و نه می خواهم بدون آنها نسبت به آن غذا می خورند!
'آیا در برابر قطعه پنجره های برف را که می شنوید ، بچه گربه؟
چه خوب و نرم آن را برای تلفن های موبایل!
درست همانطور که اگر برخی از بوسیدن پنجره همه خارج است.
من تعجب می کنم که اگر برف عاشق درختان و زمینه های ، که آنها را بوسه بنابراین به آرامی؟
و سپس آنها را پوشش می دهد تا بطور دنج قرار گرفتن ، می دانید ، با یک لحاف سفید و شاید آن را می گوید ،
"برو به خواب ، darlings ، تا تابستان دوباره می آید."
و زمانی که آنها در تابستان از خواب بیدار ، زن سبک و جلف ، خود آنها لباس تمام سبز و
در مورد رقص -- هر زمان که ضربات باد -- اوه ، که خیلی زیبا گریه آلیس ، حذف
توپ از دست پارچه پشمی به کف زدن او را.
و من این کار درست بوده آرزو! من مطمئن هستم که جنگل نگاه خواب آلود در
پاییز ، زمانی که برگ ها قهوه ای. "بچه گربه ، می تواند شطرنج بازی؟
در حال حاضر ، انجام لبخند نیست ، عزیز من ، من آن را درخواست جدی.
از آنجا که ، زمانی که ما بازی می شد فقط در حال حاضر ، شما را تماشا ، درست همانطور که شما آن را درک و
وقتی من گفتم "بررسی" شما purred!
خوب ، آن را چک خوبی بود ، بچه گربه ، و واقعا ممکن است من را برنده شده اید ، اگر آن را به حال نشده است
برای آن شوالیه تند و زننده ، که wiggling در میان تکه های من.
زن سبک و جلف ، عزیزم ، بیایید وانمود -- و در اینجا من آرزو می کنم من می توانم به شما نیمی از چیزهایی بگویید آلیس
استفاده می شود می گویند ، با عبارت های مورد علاقه خود آغاز "بیایید وانمود.'
او کاملا یک آرگومان طولانی با خواهرش تنها روز قبل داشته است -- همه به خاطر
و خواهرش ، که ؛ آلیس با "بیایید وانمود کنیم شاهان و ملکه را آغاز کرده بود
دوست که بسیار دقیق است ، به حال استدلال که
آنها می توانند ، و نه به خاطر تنها دو نفر از آنها وجود دارد ، و آلیس در گذشته بوده است کاهش می یابد
می گویند ، خوب ، شما می توانید یکی از آنها پس از آن ، و من تمام بقیه. '
و یک بار او واقعا پرستار قدیمی خود را با فریاد به طور ناگهانی در گوش او وحشت زده ،
'پرستار! اجازه ندهید که طوری وانمود کنیم که کفتار گرسنه هستم ،
و شما استخوان.
اما این ما را به دور از سخنرانی آلیس به بچه گربه.
'بیایید وانمود که شما ملکه سرخ ، زن سبک و جلف!
آیا می دانید ، من فکر می کنم اگر شما شنبه و سلاح های خود را را تا خورده ، شما دقیقا می خواهم شبیه
او را. در حال حاضر سعی نکنید ، عزیز there'sa! "
و آلیس ملکه سرخ کردن جدول ، و مجموعه آن را قبل از بچه گربه را به عنوان مدل
آن را به تقلید : با این حال ، چیزی که موفق نبود ، اصولا آلیس گفت ،
چرا بچه گربه که سلاح خود را برابر نیست.
بنابراین ، به آن مجازات ، او آن را برگزار کردند تا به دنبال شیشه ای ، که ممکن است ببینید که چگونه دلخور
-- 'andاگر شما خوب نیست به طور مستقیم ، وی افزود :" من شما را از طریق قرار داده و به
سراغ خانه شیشه ای
چطور می خواهید؟ "در حال حاضر ، اگر شما فقط می خواهید شرکت ، کیتی ، و نه
صحبت بسیار ، من به شما همه ایده هایم بگویم در مورد به دنبال شیشه خانه.
اول ، در اتاق شما می توانید از طریق شیشه ای وجود دارد -- که همان به عنوان ما
اتاق نشیمن ، فقط چیزهایی که به راه دیگر است.
من می توانم همه آن را زمانی که من بر یک صندلی -- تمام اما کمی پشت
شومینه. آه! من این کار را بخواهند من می توانم آن بیت را ببینید!
من می خواهم چیزهای زیادی بدانند که آیا آنها یک آتش سوزی در زمستان : شما هرگز نمی تواند بگوید ، شما
می دانید ، مگر اینکه آتش ما ، سیگار ، و پس از آن دود می آید تا در این اتاق بیش از حد -- اما
ممکن است تظاهر تنها ، فقط به آن نگاه کنید که اگر آنها تا به حال آتش.
خوب پس از آن ، کتاب ها چیزی مانند کتاب های ما ، فقط کلمات به راه اشتباه من
دانم که چون من برگزار شد تا یکی از کتاب های ما به شیشه ای ، و سپس آنها نگه دارید تا
یکی در اتاق دیگر.
چگونه می خواهید به در به دنبال شیشه خانه زندگی می کنند ، بچه گربه؟
من تعجب می کنم که در صورتی که می خواهم به شما شیر بدهد در آن وجود دارد؟
شاید به دنبال شیشه شیر برای نوشیدن خوب است -- اما آه ، بچه گربه! در حال حاضر ما می آیند
عبور آنها شد.
شما تنها می توانید یک PEEP کمی از تصویب در به دنبال شیشه مجلس ، نگاه کنید اگر شما
خروج از درب اتاق ما رسم باز : و آن را بسیار دوست گذشت ما را به عنوان دور
همانطور که می بینید ، فقط شما می دانید ممکن است آن را کاملا متفاوت در فراتر از آن.
اوه ، بچه گربه! چه خوب خواهد بود اگر ما تنها می تواند در دریافت از طریق به خانه به دنبال شیشه ای!
من مطمئن هستم که آن را کردم ، آه! از جمله چیزهای زیبا در آن!
بیایید وانمود راه there'sa گرفتن از طریق به آن ، به نحوی ، زن سبک و جلف.
بیایید وانمود شیشه کردم تا تمام نرم مانند گاز ، به طوری که ما می توانید از طریق.
چرا ، آن را تبدیل به نوعی از غبار در حال حاضر ، من اعلام می کنم!
این خواهید بود به اندازه کافی آسان برای دریافت از طریق -- او در دودکش تکه شد در حالی که او گفت :
این کار ، هر چند او به سختی می دانست که چگونه او وجود دارد رو کرده بود.
و مطمئنا شیشه ای شروع به ذوب شدن و دور ، درست مانند غبار نقره ای روشن بود.
آلیس در لحظه ای دیگر از طریق شیشه ای بود ، و به آرامی پایین به jumped بود
به دنبال - اتاق شیشه ای.
اولین چیزی که او انجام داد این بود که آیا آتش در شومینه وجود دارد ،
و او بسیار خوشحال بود که یکی از واقعی وجود دارد ، دنباله دار دور به عنوان
درخشان او به عنوان یکی از پشت سر را ترک کرده بودند.
بنابراین من باید به عنوان گرم در اینجا به عنوان من در اتاق قدیمی بود ، فکر آلیس : گرم ، در واقع ،
به دلیل وجود خواهد داشت هیچ کس به من اینجا را اوقات تلخی کردن به دور از آتش.
اوه ، چه لذت خواهید بود زمانی که من به آنها را از طریق شیشه ای در اینجا ، و نه می توانید در
من!
سپس او شروع به دنبال ، و متوجه شد که آنچه که می تواند از اتاق قدیمی دیده می شود
کاملا رایج و غیر ، اما که همه بقیه متفاوت مثل
امکان پذیر است.
به عنوان مثال ، تصویر بر روی دیوار بعدی آتش به نظر می رسید به تمام زنده است ، و
ساعت بسیار بر روی دودکش تکه (شما می دانید شما فقط می توانید ببینید که پشت آن را در
به دنبال شیشه ای) حال کردم چهره مرد کوچک ، و به او grinned.
'آنها را حفظ کند بنابراین در این اتاق به عنوان دیگر مرتب ،' آلیس فکر خودش ، او به عنوان
متوجه چند تن از chessmen پایین در اجاق میان cinders : اما در یکی دیگر از
لحظه ، با کمی آه! 'از تعجب ،
او را روی دست ها و زانو های خود به تماشای آنها بود.
chessmen در مورد پیاده روی ، دو و دو!
'در اینجا پادشاه و ملکه سرخ سرخ ،' آلیس گفت : (در زمزمه ، به خاطر ترس از
ترساندن آنها) ، و شاه سفید و ملکه سفید نشسته روی وجود دارد
لبه بیل -- و در اینجا دو
قلعه پیاده روی بازو در بازو -- من فکر نمی کنم که آنها می توانند به من بشنوند ، او رفت ، او به عنوان قرار داده
سرش را نزدیک تر به پایین ، و من تقریبا مطمئن هستم آنها می توانند به من نمی بینم.
من احساس می کنم به نحوی که اگر من نامرئی شد -- "
در اینجا چیزی squeaking در جدول پشت آلیس را آغاز کرد ، ساخته شده و سر خود را به نوبه خود او را
تنها در زمان به یکی از آلت های سفید رول بر و شروع به لگد زدن : او آن را تماشا
با کنجکاوی زیادی به بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.
این است صدای فرزندم! 'ملکه سفید گریه او گذشته عجله
کینگ ، بنابراین خشونت آمیز که او را زدم در میان cinders.
"لیلی با ارزش من!
من امپراتوری بچه گربه! 'و او شروع به تقلا ها شدید تا طرف
فندر.
ارشه امپریال! 'گفت : پادشاه ، مالش بینی خود را ، که شده بود صدمه دیده است
پاییز.
او حق می شود کمی اذیت با ملکه ، برای او با خاکستر پوشیده شده بود
از سر تا پا.
آلیس خیلی مضطرب بود استفاده شود ، و به عنوان لیلی کمی ضعیف بود تقریبا
فریاد خود را به تناسب ، او عجله برداشت ملکه و مجموعه های خود در این
جدول توسط طرف دخترش کمی پر سر و صدا.
ملکه gasped ، و نشستم : سفر سریع از طریق هوا کاملا گرفته بود
دور نفس خود است و برای یک یا دو دقیقه او چیزی می تواند اما در آغوش لیلی کمی در
سکوت.
همانطور که به زودی او نفس خود را بهبود کمی داشتند ، او به نام پادشاه سفید ،
که نشسته بود sulkily در میان خاکستر ، 'ذهن آتشفشان!"
'چه آتشفشان؟ گفت : پادشاه ، به دنبال نگرانی را به آتش ، تا اگر او فکر
که محتمل ترین مکان برای پیدا کردن یکی بود. 'منفجر کرد -- من -- ،' panted ملکه ، بود که
هنوز از کمی نفس.
"ذهن شما آمده است -- راه به طور منظم -- don't منفجر'
آلیس به تماشای شاه سفید را به عنوان او به آرامی تلاش از نوار به نوار ، تا در
او گفت : "چرا ، شما ساعت و ساعت رسیدن به میز ، که در آن نرخ است.
من به مراتب بهتر می خواهم به شما کمک می کند به حال من؟ '
اما شاه در زمان بدون اطلاع قبلی از سوال : این کاملا روشن بود که او می تواند
نه او و نه شنیدن را ببینید او.
بنابراین آلیس او را برداشت بسیار به آرامی ، و بلند او را در سراسر خیلی آهسته تر از او تا به حال
بلند ملکه ، که او ممکن است نفس خود را دور : اما قبل از او او را در
جدول ، او در فکر او ممکن است به عنوان
او را کمی گرد و غبار ، او را با خاکستر پوشیده شده بود.
او گفت پس از آن که او در تمام زندگی اش را دیده هرگز چنین چهره ای را به عنوان پادشاه
ساخته شده ، زمانی که او در بر داشت خود را در هوا توسط دست نامرئی برگزار می شود ، و dusted : او
خیلی بیش از حد شگفت زده شده بودم به گریه کردن ، اما
چشم و دهان او رفت و در مورد بزرگ تر و بزرگ تر ، و گرد و گرد ،
تا دست خود را با خنده که او نزدیک به او اجازه دهید بر کف رها را تکان داد.
'اوه! لطفا چهره چنین نیست ، عزیز من! 'او گریه ، کاملا فراموش کردن که
پادشاه می تواند او را نمی شنوند. 'شما را به خنده به طوری که من به سختی می تواند
می کنید از شما!
و آیا دهان خود را حفظ کند باز! همه خاکستر را به آن -- وجود دارد ، در حال حاضر
من فکر می کنم شما به اندازه کافی در حال مرتب! وی افزود : او به عنوان هموار موهای او ، و او را بر
جدول نزدیک ملکه.
پادشاه بلافاصله تخت به پشت او افتاد ، و وضع کاملا هنوز هم : و آلیس بود
کمی در آنچه او انجام داده بودند ، احساس خطر و به دور اتاق را به دیدن او می تواند
یافتن هر گونه آب به پرتاب بیش از او.
با این حال ، او می تواند چیزی جز یک بطری جوهر ، پیدا کردن و هنگامی که او با بازگشت به عقب
آن را کشف کرد که او تا به حال بهبود است ، و او و ملکه صحبت کردن با هم در یک
زمزمه وحشت زده -- بسیار کم است ، که آلیس به سختی می تواند بشنود آنچه گفتند.
پادشاه گفت : "من اطمینان می دهم ، شما عزیز من ، من تبدیل سرد به پایان می رسد از من
سبیل! '
که ملکه پاسخ ، 'شما باید هر سبیل نیست."
وحشت از آن لحظه ، پادشاه در ادامه ، "من باید هرگز هرگز فراموش!"
'شما ، هر چند ،' ملکه گفت : "اگر شما از آن سند را ندارد.'
آلیس با علاقه زیادی نگاه به عنوان پادشاه انجام گرفت کتاب عظیم یادداشت خارج
از جیب خود ، و شروع کرد به نوشتن.
یک فکر ناگهانی به او اصابت کرد ، و او نگه از پایان مداد انجام گرفت ، که آمد
برخی از راه بر سر شانه او و برای او شروع به نوشتن.
پادشاه فقیر نگاه متعجب و متحیر و ناراحت ، و با مداد برای برخی از زمان تلاش
بدون هر چیزی گفت ، اما آلیس بیش از حد قوی برای او بود ، و در گذشته او panted از ،
"عزیزم!
من واقعا باید یک مداد نازک تر را دریافت کنید. من نمی تواند مدیریت این یکی کمی آن می نویسد :
تمامی شیوه از چیزهایی که من قصد ندارم --
چه شیوه ای از چیزهایی؟ "گفت ملکه ، به دنبال بیش از این کتاب (که در آن آلیس بود
قرار دادن "شوالیه سفید کشویی پایین پوکر.
HE تعادل بسیار بد ')' این یادداشت از احساسات شما نیست!
کتاب دروغ گفتن در نزدیکی آلیس بر روی میز وجود دارد ، و در حالی که او شنبه تماشای سفید
شاه (او هنوز هم کمی در مورد او اضطراب و جوهر همه آماده
پرتاب بیش از او ، در صورت بیهوش دوباره) ،
او بیش از برگها تبدیل شده ، برای پیدا کردن بخشی که او می تواند خواندن ، نوشتن و -- برای همه
در بعضی از زبان من نمی دانم که ، 'او به خودش گفت :.
مثل این بود.
YKCOWREBBAJ sevotyhtilsehtdna ، gillirbsawT
ebawehtnielbmigdnaerygdiD ، sevogorobehterewysmimllA
. ebargtuoshtaremomehtdnA
او بیش از این برای برخی از زمان گیج است ، اما در گذشته فکر روشن به او زده است.
"چرا ، اتمام حجت به دنبال شیشه ای کتاب ، البته! و اگر آن را نگه دارید تا به یک لیوان ، کلمات
همه به راه راست دوباره.
این شعر که آلیس به عنوان خوانده شده بود.
Twasbrillig سخن نامفهوم ، andtheslithytoves
Didgyreandgimbleinthewabe. Allmimsyweretheborogoves ،
Andthemomerathsoutgrabe.
'BewaretheJabberwock ، myson! Thejawsthatbite ، theclawsthatcatch!
BewaretheJubjubbird ThefrumiousBandersnatch andshun! '
Hetookhisvorpalswordinhand : Longtimethemanxomefoehesought --
SorestedhebytheTumtumtree ، Andstoodawhileinthought.
Andasinuffishthoughthestood ، TheJabberwock ، witheyesofflame ،
Camewhifflingthroughthetulgeywood ، Andburbledasitcame!
یک ، دو یک ، دو Andthroughandthrough Thevorpalbladewentsnicker میان وعده!
Heleftitdead ، andwithitshead Hewentgalumphingback.
'AndhastthouslaintheJabberwock؟ Cometomyarms ، mybeamishboy!
Ofrabjousday! Callooh! Callay! 'Hechortledinhisjoy.
'Twasbrillig ، andtheslithytoves Didgyreandgimbleinthewabe ؛
Allmimsyweretheborogoves ، Andthemomerathsoutgrabe.
او گفت : "به نظر می رسد خیلی زیبا ،' زمانی که او آن را به پایان رسانده ، اما این موضوع تا حدودی سخت به
درک! '
(ببینید او دوست نداشت برای اعتراف ، حتی به خودش ، که او می تواند آن را نمی
در همه.)
به نحوی آن به نظر می رسد برای پر کردن سر من با ایده های -- فقط من دقیقا نمی دانند آنچه که
هستند! با این حال ، کسی چیزی به کشته شدن : که
روشن ، در هر نرخ -- '
اما آه! 'فکر آلیس ، ناگهان پریدن تا ،' اگر من عجله نمی کنم من باید به
بازگشت از طریق به دنبال شیشه ای ، قبل از من دیده ام آنچه را که بقیه از خانه است
می خواهم!
بیایید یک نگاهی به باغ برای اولین بار! "
او از اتاق در یک لحظه بود ، و فرار از پله ها -- و یا حداقل ، آن را نمی
دقیقا در حال اجرا است ، اما اختراع جدید از... او برای گرفتن پایین پله ها به سرعت و به
به راحتی ، به عنوان آلیس به خودش گفت :.
او به تازگی راهنمایی از انگشتان دست خود را بر روی دست ، راه آهن نگه داشتند ، و پایین به آرامی به شناور
بدون حتی دست زدن به پله ها با پاهای خود و پس از آن او از طریق سالن شناور ،
و راست می رفته اند در
درب در همان شیوه ، اگر او تا به حال نگه دارید از پست درب گرفتار نشده است.
او کمی گیج با بسیار در هوا شناور ، و نه خوشحال بود
پیدا کردن خودش به راه رفتن دوباره در راه طبیعی است.