Tip:
Highlight text to annotate it
X
جلد دوم
فصل هشتم
فرانک چرچیل آمد دوباره ، و اگر او نگه داشته شام پدرش در انتظار بود
در هارتفیلد شناخته شده نیست ، برای خانم وستون بیش از حد اضطراب برای او مورد علاقه با
آقای Woodhouse ، به خیانت هر نقص است که می تواند پنهان.
او آمد ، داشته موهای خود را ، و در خود را با لطف بسیار خوب خندید ،
اما بدون ظاهری واقعا در همه شرمنده از آنچه که او انجام داده بودند.
او تا به حال هیچ دلیلی به آرزو مو خود را طولانی تر ، هر گونه سردرگمی صورت پنهان و بدون هیچ دلیل
برای بخواهند پول unspent ، به بهبود روحیه خود را.
او کاملا به عنوان بی باک و پر جنب و جوش مثل همیشه بود و پس از دیدن او ، اما در نتیجه
moralised به خودش : --
"من نمی دانم که آیا آن را باید به این کار است ، اما قطعا چیزهای احمقانه بس باشد
احمقانه است اگر آنها افراد معقول در راه گستاخ انجام.
شرارت است شرارت ، اما حماقت است که همیشه حماقت.-- بر بستگی دارد
شخصیت از کسانی که آن را اداره کند. آقای نایتلی ، او بی ارزش نیست ،
احمقانه مرد جوان.
اگر او بود ، او انجام داده اند این متفاوت است.
یا او را در دستاورد داشته gloried ، و یا شرمنده از آن است.
که وجود دارد یا خود نمایی شخص خودنما و نادان ، و یا بهانه
یک ذهن بیش از حد ضعیف برای دفاع از خود را vanities.-- نه ، من کاملا مطمئن هستم که او
بی ارزش است یا احمقانه نیست "
با سه چشم انداز سازگار دیدن او دوباره آمد و برای یک مدت طولانی
تا کنون نسبت به قضاوت از رفتار عمومی او ، و استنباط ، به معنی
از رفتار خود را نسبت به خودش ، از حدس زدن
چگونه به زودی ممکن است لازم باشد برای او به پرتاب سردی را به هوای او و
fancying مشاهدات از تمام کسانی که ممکن است ، که اکنون شاهد بودند آنها را با هم
برای اولین بار.
او به معنای بسیار خوشحال است ، علیرغم از صحنه که در آقای کول گذاشته و بدون
قادر به فراموش کرد که در میان شکست آقای التون ، حتی در روز
نفع ، هیچ یک او او را از میل خود را به شام خوردن با آقای کول را برهم زده بود.
راحتی پدرش امن بطور بیش از حد بود ، خانم بیتس و همچنین خانم گودارد بودن
قادر به آمده ، و وظیفه او خشنود تاریخ و زمان آخرین ، قبل از او از خانه خارج شده بود ، به پرداخت خود را
احترامات را نسبت به آنها به عنوان آنها با هم شنبه پس از
شام و در حالی که پدرش از روی علاقه متوجه زیبایی از لباس او را بود ، تا
دو خانم تمام جبران در قدرت او ، با کمک به آنها برای برش بزرگ کیک و
لیوان پر از شراب ، به هر
تمایلی انکار خود مراقبت از خود را از قانون اساسی خود ممکن است آنها را وادار به موظف
تمرین در طول غذا.-- او یک شام فراوان برای آنها فراهم کرده بودند و او او خواست
می تواند می دانیم که آنها اجازه داده شده بود به آن را بخورم.
او به دنبال یکی دیگر از کالسکه به درب آقای کول ؛ و برای دیدن آن خوشحال بود
آقای نایتلی ، برای آقای نایتلی نگه داشتن بدون اسب ، داشتن پول کمی یدکی و
مقدار زیادی از سلامتی ، فعالیت ، و
استقلال ، بیش از حد APT بود ، در نظر اما ، در مورد او می تواند ، و نه
استفاده از کالسکه خود را اغلب به عنوان صاحب Donwell ابی شد.
او تا به حال فرصت در حال حاضر از سخن گفتن به طرفداری او در حالی که از قلب خود را گرم ، برای
او متوقف شد تا او دست از.
"این در حال آمدن است که شما باید انجام دهید" ، گفت که او ، "مثل یک نجیب زاده.-- من بسیار خوشحالم
را مشاهده کنید. "
او از او تشکر شده ، مشاهده ، "چقدر خوش شانس است که ما باید در همان لحظه وارد! برای ،
اگر ما برای اولین بار در طراحی اتاق ملاقات کرده بود ، شک دارم که آیا شما که من تشخیص
می شود از حد معمول بیشتر از یک نجیب زاده.-- شما
ممکن است متمایز چگونه من ، با نگاه و یا شیوه ای من آمد. "
"بله ، من باید ، من مطمئن هستم من باید.
نگاه از آگاهی و یا شلوغی همیشه وجود دارد هنگامی که مردم در یک راه که آنها می آیند
می دانیم که در زیر آنها را می شود.
شما فکر می کنم شما آن را حمل کردن بسیار خوب ، من به جرات می گویند ، اما با شما آن را نوعی
پهلوانان دروغین اند ، هوای بی علاقگی را تحت تاثیر قرار ، من همیشه از آن هر زمان که شما دیدار من با تحت نظارت
آن شرایط.
در حال حاضر شما هیچ چیز را امتحان کنید. شما می ترسند که قرار نیست
شرمنده. شما در تلاش نیست که به دنبال بلندتر از
هر بدن دیگری.
در حال حاضر من واقعا باید بسیار خوشحال به همان اتاق با شما راه برود. "
"دختر مزخرف!" پاسخ خود بود ، اما در خشم نه در همه.
اما به همان اندازه دلیل با بقیه از حزب به عنوان با آقای راضی بود
نایتلی.
او با احترام صمیمی که می تواند اما نه لطفا دریافت کرده بود ، و با توجه به تمامی
در نتیجه او می تواند برای آرزو.
وقتی Westons رسیدند ، kindest به نظر می رسد از عشق ، از تحسین بودند
برای او ، از هر دو شوهر و همسر ، پسر او را با شاد نزدیک
اشتیاق که او را به عنوان عجیب و غریب خود را مشخص
شی ، و در وعده شام ، او او او نشسته -- و او به عنوان اعتقاد راسخ ،
بدون برخی از زبردستی او در کنار.
این حزب بود و نه بزرگ ، آن را به عنوان یک خانواده ، یک unobjectionable مناسب
خانواده کشور ، آنها Coles استفاده از نامگذاری در میان خود داشتند
آشنایی ، و بخش مرد خانواده آقای کاکس ، وکیل از هایبوری است.
زن ارزش کمتری در شب می آیند ، با خانم بیتس ، دوشیزه فرفکس و
خانم اسمیت ، اما در حال حاضر ، در شام ، آنها نیز متعدد برای هر موضوع
مکالمه به طور کلی باشد ، و ، در حالی که
سیاست و آقای التون بیش از صحبت شد ، اما نسبتا می تواند او را تسلیم
توجه به pleasantness همسایه اش.
صدا از راه دور به او احساس خودش را موظف به حضور نام
جین فرفکس.
خانم کول به نظر می رسید در رابطه با چیزی از او که می شود بسیار انتظار می رفت
جالب است. او گوش در بر داشت و آن را به خوبی به ارزش
گوش دادن به.
که بخش بسیار عزیز اما ، علاقه داشتن به او ، عرضه سرگرم کننده است.
خانم کول بود گفتن که او خواستار شده است در خانم بیتس ، و او به محض
وارد اتاق شده توسط نزد پیانو زده شده بود -- بسیار ظریف
به دنبال ساز -- نه بزرگ ، اما
مربع پیانو در اندازه بزرگ و ماده از داستان ، در پایان از همه
گفت و گو که از تعجب گرفت و پرس و جو ، و در سمت او تبریک می گویم ،
و توضیحات بر روی دوشیزه است بیتس ، بود ، که
این پیانو بود از Broadwood روز قبل از وارد به بزرگ
حیرت از هر دو خاله و خواهرزاده -- کاملا غیر منتظره که در ابتدا توسط خانم
حساب بیتس ، جین خودش بود کاملا در
از دست دادن ، کاملا سر در گم به فکر می کنم که احتمالا می تواند به آن دستور داده است -- اما در حال حاضر ، آنها
هر دو کاملا راضی است که می تواند از تنها یک چهارم می شود -- البته آن
باید از سرهنگ کمپبل.
"یکی می تواند هیچ چیز دیگری فرض کنید ،" اضافه شده است خانم کول "و من فقط شگفت زده شد که وجود دارد
می تواند تا کنون شده است که شک است.
اما جین به نظر می رسد ، آن را به حال نامه ای از آنها بسیار به تازگی ، نه یک کلمه در مورد گفته شده بود
آن.
او می داند راه خود را به بهترین ، اما من باید سکوت خود را به عنوان هیچ دلیلی برای را در نظر نمی
آنها معنی را به حال حاضر است. آنها ممکن است chuse او را شگفت زده است. "
خانم کول به حال بسیاری از توافق با او ، هر بدن که در مورد این موضوع صحبت کرد ، به همان اندازه
متقاعد شده است که باید از سرهنگ کمپبل می آیند ، و به همان اندازه خشنود است که چنین
حال حاضر ساخته شده بود و وجود داشت
به اندازه کافی آماده به صحبت می کنند اجازه می دهد اما راه و روش خود او را به فکر می کنم ، و هنوز هم گوش دادن به خانم
کول.
"من اعلام می کنم ، من نمی دانم وقتی که من شنیده ام هر چیز که به من داده است بیشتر
رضایت -- همواره کاملا به من صدمه دیده که جین فرفکس ، که بازی می کند تا
لذتبخش ، باید دستگاه را نداشته باشند.
این بسیار شرم آور به نظر می رسید ، به خصوص با توجه به بسیاری از خانه ها که در آن وجود دارد
ابزار خوب کاملا دور انداخته است.
این مانند دادن به خود از سیلی ، تا مطمئن شوید! و آن بود اما دیروز من بود
گفتن آقای کول ، من واقعا شرمنده به در بزرگ پیانو جدید ما به دنبال در
نقاشی ، اتاق ، در حالی که من توجه داشته باشید یکی نمی دانم
از دیگری ، و دختر کوچک ما ، که هستند ، اما تازه شروع شده ، شاید هرگز ممکن است باعث
هر چیزی از آن و فقیر جین فرفکس ، معشوقه از موسیقی است که وجود دارد نه
هر چیزی از ماهیت ساز ،
نه حتی ارگ برقی کوچک قدیمی pitifullest در جهان است ، خودش را مات و متحیر کردن با.-- من بود گفت :
این آقای کول اما روز گذشته ، و او کاملا با من موافقت کردند و تنها او است تا
به ویژه علاقه موسیقی که او می تواند
کمک غرقه شدن خود را در خرید ، امیدوار است که برخی از همسایگان خوب ما
ممکن است تا ملزم گاهی اوقات آن را به استفاده بهتر از ما می توانیم ؛ و
واقعا همین دلیل این ساز بود
خریداری شده -- و یا دیگری من مطمئن ما باید از آن شرمنده باشد.-- ما در امید زیادی هستند که
دوشیزه Woodhouse ممکن است با غالب در این شب ، آن را امتحان کنید. "
دوشیزه Woodhouse رضایت مناسب و پیدا کردن که هیچ چیز بیشتر
از هر گونه ارتباطی خانم کول گیرافتاده ، تبدیل به فرانک چرچیل بود.
"چرا شما لبخند گفت :" او.
"نه ، چرا شما کاری را انجام می دهد؟" "-- گمان می کنم من برای لذت بردن در لبخند
سرهنگ کمپبل آنقدر غنی هستند و بنابراین لیبرال بودن.-- حال حاضر خوش تیپ است. "
"بسیار".
"من نه تعجب می کنند که قبل از آن بود هرگز ساخته شده است."
شاید خانم فرفکس شده است هرگز اقامت در اینجا تا زمانی قبل از. "
یا که او به او استفاده از ابزار خود -- که اکنون باید
خفه شو در لندن ، دست نخورده توسط هر بدن است. "" است که یک پیانو بزرگ است ، و او ممکن است
فکر می کنم که بیش از حد بزرگ برای خانه خانم بیتس است. "
"شما ممکن است بگویند که چه چیزی شما chuse -- اما قیافه خود را شهادت می دهد که افکار خود را
در مورد این موضوع خیلی مثل من هستند. "" من نمی دانم.
من نه معتقدم که شما به من اعتبار بیشتر برای زیرکی از من سزاوار است.
من لبخند دلیل این که شما لبخند ، و احتمالا باید شک هر آنچه شما پیدا کنم
مظنون ، اما در حال حاضر من نمی بینیم چه وجود دارد سوال این است.
اگر سرهنگ کمپبل است که فرد نیست ، که می تواند باشد؟ "
"چه شما را به خانم دیکسون می گوید؟" "خانم دیکسون! بسیار درست است در واقع.
من خانم دیکسون تا به حال فکر.
او باید بدانند و به عنوان پدر او ، ابزار چگونه قابل قبول خواهد بود و
شاید حالت از آن ، رمز و راز ، شگفتی ، می باشد و بیشتر شبیه به یک زن جوان
طرح از یک مرد مسن.
خانم دیکسون ، من به جرات می گفت. من به شما گفت که سوء ظن خود را که هدایت
من است. "" اگر چنین است ، شما باید سوءظن خود و گسترش
درک آقای
دیکسون در آنها. "" آقای دیکسون.-- خیلی خوب.
بله ، من بلافاصله درک است که باید آن را در حال حاضر مشترک آقای و خانم دیکسون.
ما در حال صحبت کردن در روز دیگر ، می دانید ، که او را به طوری از تحسین کنندگان او گرم
عملکرد. "
"بله ، و آنچه شما در آن سر به من گفت ، این ایده را تایید کرد که من به حال سرگرم
قبل از.-- من این معنا نیست بر نیات خوب یا دیکسون آقای یا خانم را منعکس
فرفکس ، اما من نمی تواند کمک مشکوک
که یا پس از ساخت طرح های پیشنهادی خود را به دوست خود ، او تا به حال بدبختی به سقوط
در عشق با او ، یا این که او آگاهانه از دلبستگی کم در او تبدیل شد
طرف.
یکی ممکن است بیست چیزهایی را بدون حدس زدن دقیقا سمت راست حدس زد ، اما من مطمئن هستم
باید وجود داشته باشد یک علت خاص برای chusing او را به آمدن به هایبوری به جای
رفتن با Campbells به ایرلند.
در اینجا ، او باید منجر عمر محرومیت و توبه و طلب بخشایش وجود دارد که آن را
شده است همه لذت بردن.
همانطور که به ادعای تلاش هوای بومی خود ، من بر آن به عنوان بهانه ای صرف نگاه کنید.-- در
تابستان آن را ممکن است پشت سر گذرانده اند ، اما آنچه می تواند هوا بومی هر بدن آنها را در انجام
ماه های ژانویه ، فوریه ، و مارس؟
آتش سوزی ها و واگن های خوب خواهد بود خیلی بیشتر به هدف در اکثر موارد از ظریف
بهداشت ، و من به جرات می اش می گویند.
من نیاز نیست شما را به اتخاذ همه سوء ظن من ، گرچه شما را تا نجیب
حرفه انجام آن ، اما من صادقانه به شما بگویم چه هستند. "
و پس از کلمه من ، آنها هوا احتمال زیادی است.
ترجیح آقای دیکسون موسیقی خود را به دوست خود را ، من می توانم برای اینکه بسیار مهم پاسخ
تصمیم گیری شود. "
"و سپس ، او زندگی خود را نجات داد. آیا تا به حال شنیدن از آن -- جشن آب؟ ؛
و او از سوی برخی از حادثه سقوط در دریا.
او را گرفتار شده است. "
"او انجام داد. من وجود داشت -- یکی از حزب ".
"شما واقعا -- خوب -- اما شما هیچ چیز البته مشاهده برای آن به نظر می رسد به جدید
ایده برای شما.-- اگر من در آنجا شده بود ، من فکر می کنم من باید برخی از اکتشاف ها ، نوآوری. "
"من به جرات می گویند شما خواهد بود ، اما من ، من ساده ، دیدم چیزی جز این واقعیت که خانم فرفکس
تقریبا از رگ نقش برآب شده است و آقای دیکسون او را گرفتار.-- این کار از
لحظه ای.
و اگر چه نتیجه شوک و زنگ بسیار بزرگ و بسیار با دوام تر --
در واقع به اعتقاد من آن نیم ساعت قبل از هر گونه از ما راحت شد دوباره -- هنوز که
خیلی کلی بود احساس برای هر چیزی از اضطراب عجیب و غریب می شود قابل مشاهده است.
من این معنا نیست که می گویند ، با این حال ، است که شما ممکن است ساخته نشده اکتشاف ها ، نوآوری است. "
این گفتگو در اینجا قطع شد.
آنها در نامیده می شدند برای به اشتراک گذاشتن در awkwardness یک بازه زمانی نسبتا طولانی
بین دوره ها ، و موظف می شود به عنوان رسمی و منظم به عنوان دیگر ، اما
هنگامی که جدول بود دوباره با خیال راحت تحت پوشش ،
زمانی که هر گوشه بشقاب دقیقا سمت راست قرار داده شد ، و اشغال و سهولت
به طور کلی ترمیم شده ، اما گفت "ورود این پیانو قاطع
با من است.
من می خواستم کمی بیشتر است ، و این به من می گوید کاملا به اندازه کافی است.
بستگی دارد ، ما به زودی باید آن است که در حال حاضر از آقای و خانم دیکسون را بشنود. "
و اگر Dixons باید به طور مطلق انکار تمام دانش از آن ما باید آن را به نتیجه گیری
از Campbells. "" نه ، من مطمئن هستم آن را از نمی باشد.
Campbells.
دوشیزه فرفکس می داند آن را از Campbells نمی باشد ، یا آنها حدس زده می شده اند
برای اولین بار در. او را نداشته اند متعجب و متحیر شده بود ، او
ثابت بر روی آنها جرأت.
من ممکن است شما را متقاعد شاید ، اما من کاملا متقاعد شده خودم که آقای
دیکسون اصلی در کسب و کار است. "" در واقع من به شما صدمه بزند اگر شما مرا فرض
متقاعد.
استدلال شما حمل قضاوت من همراه با آنها به طور کامل.
در ابتدا ، در حالی که من قرار است شما راضی است که سرهنگ کمپبل دهنده بود ، من تو را دیدم
آن را تنها به عنوان محبت پدری ، و فکر آن را طبیعی ترین چیز در جهان است.
اما هنگامی که شما اشاره کردید خانم دیکسون ، احساس کردم چقدر محتمل تر است که باید آن را
ادای احترام دوستی گرم زن. و اکنون من می توانم آن را در هیچ نوری به غیر از
به عنوان ارائه از عشق. "
هیچ مناسبت را به مطبوعات و ماده دورتر وجود دارد.
اعتقاد واقعی به نظر می رسید ، او نگاه کرد که اگر او به آن احساس.
او گفت : نه بیشتر ، سایر مطالب در زمان نوبت خود و بقیه از شام به تصویب رساند
دور و دسر موفق بچه ها در آمد ، شدند و به صحبت و تحسین
در بحبوحه نرخ معمول گفتگو ، چند
چیزهایی باهوش گفت : احمقانه چند کاملا ، اما تا حد زیادی به نسبت بیشتری نه
یک نه دیگر -- هیچ چیز بدتر از سخنان روزمره ، تکرار کسل کننده ، قدیمی
اخبار ، و جوک های سنگین است.
خانمها شده بود ، مدت ها در طراحی اتاق ، قبل از سایر خانم ها ، در
بخش های مختلف خود ، وارد شد.
اما غذای اصلی از دوستان خاص خود را کمی را تماشا و در صورت او می تواند
در شرافت و فضل خود را به وجد کردن نیست ، او تنها نمی تواند عشق شیرینی شکوفه
و شیوه ای بی هنر است ، اما اغلب می تواند
از صمیم قلب خواهان در منش غیراحساسی که نور ، شاد ، که اجازه می داد شادی خود را
alleviations بسیاری از لذت ، در میان چنگال نا امید
محبت.
او آنجا نشسته -- و چه کسی می توانست حدس زد که چگونه بسیاری از اشک او به تازگی شده است
ریختن؟
برای در شرکت ، به سادگی لباس پوشیدن خود و دیدن دیگران به سادگی لباس ، برای نشستن
و لبخند و نگاه زیبا ، و می گویند هیچ چیز ، به اندازه کافی برای سعادت حاضر بود
ساعت می باشد.
جین فرفکس نگاه و حرکت برتر ؛ اما اما مظنون به او می توانسته اند خوشحالم
برای تغییر احساسات با هریت ، بسیار خوشحال به ریاضت خریداری کرده
داشتن دوست داشتنی -- بله ، داشتن دوست داشتنی حتی آقای
التون بیهوده -- از تسلیم همه لذت خطرناک دانستن خودش
توسط شوهر دوست خود معشوق است. در یک حزب آنقدر بزرگ بود لازم نیست
که اما باید به او نزدیک است.
او نمیخواستند به اهنگ ملایم صحبت می کنند ، او بیش از حد در راز احساس
خودش ، فکر می کنم ظاهر از کنجکاوی ، سالم و عادلانه علاقه ، و در نتیجه
به عمد از راه دور نگه داشته شود ، اما
دیگران ، این موضوع تقریبا بلافاصله معرفی شد ، و او را دیدم وهله
آگاهی با که تبریک قرار گرفت ، در گزارش این اعدام نشانی از سرخ شدن که
همراه با نام "دوست عالی من سرهنگ کمپبل."
خانم وستون ، مهربان و موسیقی ، به خصوص علاقه مند بود
شرایط ، و اما نمی تواند کمک کند که در پشتکار خود را در خانه در سرگرم
موضوع و داشتن زیادی را به پرسش و
کاملا که گفت : آرزو می گویند به عنوان تن ، لامسه ، و پدال ، unsuspicious
کمی در مورد آن که ممکن است ، که او به سادگی در قهرمان عادلانه خوانده
لقاء.
آنها به زودی از سوی برخی از آقایان ملحق شدند و خیلی از اوایل
بود فرانک چرچیل.
در او راه می رفت ، اولین و handsomest و پس از پرداخت دانی او تصادفا
برای خانم Bates و خواهرزاده اش ، راه خود را به طور مستقیم به طرف مقابل از این
دایره ، که در آن سه شنبه دوشیزه Woodhouse و تا
او می تواند یک صندلی خود را پیدا کنید ، نه نشستن در همه.
اما divined هر حال حاضر بدن باید به فکر.
او جسم او بود ، و هر بدن باید نسبت به آن مطلع است.
او معرفی به دوست وی ، خانم اسمیت ، و ، در لحظات مناسب
پس از آن ، شنیده ام هر آنچه فکر دیگر.
او دوست داشتنی صورت دیده می شود هرگز ، و با بی ریایی او خوشحال شده است. "
و وی ، "تنها به آن پرداخت او را بیش از حد بزرگ یک تعریف است ، اما او فکر می کنم
برخی به نظر می رسد که یک کمی شبیه آقای التون وجود دارد. "
اما مهار خشم او ، و تنها از او را در سکوت تبدیل.
لبخند هوش بین او و نجیب زاده را برای اولین بار یک نظر اجمالی به سمت به تصویب رساند
دوشیزه فرفکس ، اما آن محتاطانه به جلوگیری از بیان است.
او به او گفت که او به ترک اتاق ناهار خوری بی تاب شده بود -- متنفر نشستن طولانی --
همیشه اولین به حرکت می کند وقتی که او می تواند که پدر او ، آقای نایتلی ، آقای کاکس ،
و آقای کول ، بسیار شلوغ است بیش از رها شدند
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا کسب و کار -- که تا زمانی که او به حال موقر ، با این حال ، آن را لذت بخش بوده است
به اندازه کافی ، او آنها را به طور کلی مجموعه ای از مردان شایسته مرد نجیب ، معقول پیدا کرده بود و
صحبت کرد تا سخاوتمندانه در مجموع از هایبوری
، فکر آن را در خانواده مطلوب اما فراوان -- که شروع به احساس او تا به حال
استفاده شده است به مکان و نه بیش از حد خوار شمردن.
او او را به عنوان به جامعه در یورکشایر مورد پرسش -- وسعت محله
در مورد Enscombe ، و مرتب کردن بر اساس ، و می تواند از پاسخ های خود را که ، تا آنجا که
Enscombe نگران بود ، بسیار وجود دارد
کمی رفتن ، که visitings خود را در میان طیف وسیعی از خانواده های بزرگ ، هیچ یک بسیار
نزدیک و حتی زمانی که روز ، ثابت شد و دعوت نامه ها پذیرفته شده بود ، حتی
شانس که خانم چرچیل در
بهداشت و ارواح برای رفتن ؛ که آنها ساخته شده است یک نقطه از بازدید از هیچ شخص تازه ؛
و هرچند او از درگیری های جداگانه خود را داشتند ، آن را بدون مشکل نبود ،
بدون آدرس قابل ملاحظه ای در زمان ،
که او می تواند به دور ، و یا معرفی آشنایی برای یک شب.
او را دیدم که Enscombe می تواند برآورده و هایبوری گرفته شده در بهترین حالت آن ، ممکن است
منطقی یک مرد جوان که بازنشستگی بیشتر در خانه نسبت به او را دوست داشتند لطفا.
اهمیت او در Enscombe بسیار مشهود است.
او به رخ کشیدن نیست ، اما آن طور طبیعی از خود خیانت ، که او عمه خود را متقاعد کرده بود
جایی که عمویش چیزی می تواند ، و بر خنده او و توجه به آن ، او متعلق به
به اعتقاد او (به استثنای یک یا دو نقطه)
او می تواند با گذشت زمان او را متقاعد به هر چیزی.
یکی از آن نقاط که در آن از نفوذ خود شکست خورده ، او پس از آن ذکر شده است.
او بسیار زیادی برای رفتن به خارج از کشور تحت تعقیب بود -- بسیار مشتاق شده بودند و در واقع به اجازه
سفر -- اما او نمی خواهد آن را بشنود. از این سال قبل از اتفاق افتاده بود.
در حال حاضر ، او گفت ، او شروع به دیگر آرزوی همان.
نقطه unpersuadable ، که به او اشاره نمی کند ، اما حدس زده می شود رفتار خوب
به پدرش.
رنجور ترین کشف من را ساخته اند ، گفت : "او ، بعد از یک مکث کوتاه.--" من
شده است در اینجا یک هفته به - فردا -- نیمی از وقت من. من می دانستم که هرگز روز پرواز اینقدر تند و سریع است.
یک هفته به فردا -- و من به سختی شروع به لذت بردن از خودم.
اما تنها با خانم وستون و دیگران آشنا شدم -- من نفرت خاطره ".
"شاید شما هم اکنون ممکن است به پشیمانی است که شما یک روز تمام صرف شروع شود ، تا چند ، در
داشتن موهای خود را. "" خیر "، گفت که او ، لبخند زدن" است که بدون موضوع
از پشیمانی.
من هیچ لذتی است که در برای دیدن دوستان من ، مگر اینکه من می توانم باور خودم را جا می شود
دیده می شود. "
بقیه آقایان که در حال حاضر در اتاق ، اما در بر داشت خودش را موظف به نوبه خود
از او برای چند دقیقه ، و گوش دادن به آقای کول.
که آقای کول دور نقل مکان کرده بود ، و توجه خود را می تواند به عنوان قبل از ترمیم ، او
دیدم فرانک چرچیل به دنبال بدقت در سراسر اتاق در خانم فرفکس ، بود که نشسته
دقیقا مخالف است.
"این موضوع چیست؟" گفت که او. او آغاز شده است.
"با تشکر از شما برای محرک من ،" او جواب داد.
"من باور دارم من خیلی بی ادب بوده است ، اما واقعا خانم فرفکس مو خود را در تا انجام
عجیب و غریب راه -- یک روش بسیار عجیب و غریب -- که من می توانم چشم از او دور نگه دارد.
کسانی که فر -- -- من هر چیز به طوری outree دیدم هرگز! این موضوع باید در فانتزی خود را.
من می بینم هیچ کس دیگری به دنبال مانند او -- من باید بروید و بپرسید که او آن است که آیا ایرلندی
مد.
؟ نشوی من -- بله ، من -- من اعلام می کنم من خواهد شد -- و شما باید ببینید که او چگونه آن را می گیرد ؛ --
آیا او رنگ. "
او بلافاصله رفته بود. و اما به زودی شاهد او را قبل از دوشیزه فرفکس ایستاده و
صحبت کردن به او ، اما اثر آن بر بانوی جوان ، او به عنوان improvidently قرار داده بود
خود را دقیقا بین آنها ، دقیقا در
مقابل خانم فرفکس ، او مطلقا چیزی می تواند تمایز قائل شود.
قبل از اینکه او می تواند به صندلی خود بازگشت ، آن را توسط خانم وستون گرفته شده بود.
"این لوکس یک حزب بزرگ" گفت که او : -- "یکی می تواند در نزدیکی هر بدن کنید ، و می گویند
همه چیز. عزیز اما من ، من اشتیاق به صحبت به شما است.
من شده اند اکتشافها ، نوآوریها و تشکیل طرح ، درست مثل خودتان ، و من باید بگویم
آنها در حالی که ایده های تازه است. آیا می دانید که چگونه خانم بیتس و خواهرزاده او
به اینجا آمد؟ "
"چگونه -- آنها دعوت شده بودند ، آنها نمی؟" "اوه! بله -- اما چگونه آنها منتقل
اینطرفی -- نحوه آمدن آنها "" آنها راه می رفت ، من به پایان می رسد.
چه چیز دیگری می تواند آنها می آیند؟ "
"کاملا درست.-- خب ، در حالی که کمی پیش آن را به من رخ داده است بسیار غم انگیز آن را به
داشته جین فرفکس راه رفتن به خانه دیگر ، در اواخر شب ، سرد و به عنوان شب در حال حاضر.
و من در او را نگاه کردم ، دیدم که هرگز او را به نفع بیشتر به نظر می رسد ، آن را به من زده
که او گرم بود و بنابراین می شود به خصوص موجب سرد را.
دختر فقیر!
من می توانم این ایده از آن را تحمل نمی کند ، پس ، به محض آقای وستون به اتاق آمد ، و
من می توانم او را دریافت کنید ، من به او در مورد حمل صحبت کرد.
شما نمی توانید حدس بزنید که چگونه به آسانی او را به خواسته های من آمدند و داشتن طرفداری خود را ، من
راه من به طور مستقیم به خانم بیتز ، به او اطمینان دهم که کالسکه را در او باشد
خدمات قبل از اینکه ما را به خانه برد ، برای من
فکر کردم این امر می تواند راحت او را در یک بار.
روح خوب! او به عنوان سپاسگزار که ممکن است ، شما ممکن است مطمئن باشید.
"هیچ کس تا کنون بود تا به عنوان خودش را خوش شانس!' -- اما با بسیاری از بسیاری از لطف -- 'thereندارد
مناسبت به ما تعرض کند ، برای حمل آقای نایتلی ، آورده بود و آنها را
خانه. '
من کاملا شگفت زده شده بود -- خیلی خوشحالم ، من مطمئن هستم ، اما واقعا کاملا شگفت زده است.
چنین توجه نوع بسیار -- و متفکرانه توجه -- مرتب کردن بر اساس چیزی که به
تا چند که مردان از فکر می کنم.
و در کوتاه مدت ، از دانستن روش های معمول خود را ، من بسیار تمایل به فکر می کنم که آن را
برای مسکن خود را حمل در همه مورد استفاده قرار گرفت.
من مشکوک او نمی توانست یک جفت اسب برای خود داشتند ، و بود که تنها
به عنوان بهانه ای برای کمک به آنها را "" به احتمال بسیار زیاد است ، گفت : "اما --" چیزی بیشتر
به احتمال زیاد.
من می دانم که هیچ مردی احتمال بیشتری نسبت به آقای نایتلی انجام مرتب کردن بر اساس چیزی که -- به انجام
هر چیز واقعا خوب مزاج ، مفید ، با ملاحظه ، و یا خیرخواه است.
او ملازمت کردن یک مرد است ، اما او بسیار انسانی است و این ، با توجه به جین
بد سلامت فرفکس است ، مورد انسانیت به او ظاهر می شود -- و برای عمل
مهربانی unostentatious ، هیچ کس وجود دارد
که من را بیش از آقای نایتلی ثابت.
من می دانم که او تا به حال اسب به روز -- برای ما با هم وارد است و من در او را در مورد آن خندید ،
اما او گفت : یک کلمه است که می تواند خیانت نیست. "
"خوب ، گفت :« خانم وستون ، لبخند زدن : "شما به او اعتبار برای ساده تر ،
نیکخواهی بی غرض در این مثال از من ، برای در حالی که خانم بیتس
صحبت کردن ، سوء ظن darted را به سر من ،
و من هرگز قادر به آن را دریافت دوباره.
هر چه بیشتر از آن فکر می کنم ، محتمل تر به نظر می رسد.
به طور خلاصه ، من را ساخته اند یک مسابقه بین آقای نایتلی و جین فرفکس.
مشاهده نتیجه نگه داشتن شما شرکت -- چه چیزی شما را به آن می گویند "؟
"آقای نایتلی و جین فرفکس! گفت : "اما.
"عزیز ، خانم وستون چگونه می تواند شما را از چنین چیزی فکر می کنم -- آقای. نایتلی -- آقای.
نایتلی نیست باید ازدواج -- شما نمی خواهد که کمی هنری از Donwell قطع؟ --
آه! نه ، نه ، هنری باید Donwell داشته باشند.
من در تمام رضایت به ازدواج با آقای نایتلی نمی تواند ، و من مطمئن هستم آن است که در همه
به احتمال زیاد. من شگفت زده شده که شما باید از چنین فکر می کنم
چیز. "
"عزیزم اما ، من به شما گفت آنچه باعث شد من به آن فکر می کنم.
من بازی می خواهید -- من نمی خواهم به آسیب عزیز کمی هنری -- اما این ایده تا به
شده مرا از شرایط و اوضاع داده می شود و اگر آقای نایتلی واقعا آرزو به ازدواج ، به شما خواهد
نه او را بر روی حساب هنری خودداری کنند ،
پسر بچه شش ساله ، که می داند هیچ چیز از این موضوع چیست؟ "
"بله ، من می خواهم.
من نمی توانستم تحمل به هنری جایگزین.- - آقای شده است. نایتلی ازدواج -- نه ، من هرگز
چنین ایده ای ، و من می توانم آن را اتخاذ نیست. و جین فرفکس ، بیش از حد ، از همه زنان! "
"نه ، او تا به حال همواره مورد علاقه اول با او ، همانطور که شما به خوبی می دانیم."
"اما بی تدبیری چنین یک مسابقه" "من از احتیاط آن صحبت نیست ؛ صرفا
احتمال وقوع آن. "
"من هیچ احتمال در آن است ، مگر اینکه شما هر گونه پایه و اساس بهتر از آنچه که شما
اشاره نمود.
خوب ، طبیعت او ، بشریت او ، که من به شما بگویم ، می شود کاملا به اندازه کافی به حساب
اسب.
او به خصوص بزرگ برای Bateses ، می دانید ، مستقل از فرفکس جین -- و
همیشه خوشحالم به آنها توجه نشان. عزیز من خانم وستون ، کار را برای مطابقت با
ساخت.
شما آن را بسیار بد. جین معشوقه فرفکس ابی -- اوه!
نه ، نه ؛ -- هر شورش احساس. برای خاطر خودش ، من نمی خواهد که او انجام
تا دیوانه یک چیز است. "
"بی تدبیر ، اگر شما لطفا -- اما دیوانه نیست. مگر نابرابری از ثروت و
شاید اختلاف کمی از سن ، من می توانم چیزی نامناسب را ببینید. "
اما آقای نایتلی نمیخواهد به ازدواج.
من مطمئن هستم او حداقل ایده از آن نیست. آیا قرار دادن آن را به سر او نیست.
چرا باید ازدواج او -- به عنوان خوشحال که ممکن است توسط خود او؟ با مزرعه اش ، و
گوسفند ، و کتابخانه اش ، و همه اهل محله برای مدیریت و او بسیار علاقه خود را
فرزندان برادر است.
او به مناسبت ازدواج ، یا برای پر کردن وقت خود را یا قلب او است. "
"عزیزم اما ، تا زمانی او فکر می کند ، آن است تا ، اما اگر او واقعا عاشق جین فرفکس
-- "
"مزخرف! او در مورد جین فرفکس اهمیتی نمی دهند.
در راه عشق ، من مطمئن هستم او نیست. او هر خوب به او و یا خانواده اش انجام دهید ؛
اما --
"خوب ، گفت :« خانم وستون ، خنده ، "شاید بزرگترین خوبی او می تواند انجام دهید
آنها ، خواهد بود برای دادن جین چنین خانه محترم است. "
"اگر این امر می تواند خوب به او ، من مطمئن هستم این امر می تواند شر را به خود بسیار شرم آور
و ارتباط تحقیر آمیز.
چگونه او به خرس خانم بیتس متعلق به او -- برای داشتن فراموش نشدنی او
ابی ، و سپاسگزار او در تمام طول روز برای مهربانی بزرگ خود را در ازدواج با جین -- بنابراین
بسیار مهربان و نوع -- اما او همیشه چنین همسایه نوع بسیار بوده است '!
و سپس خاموش پرواز را از طریق نیم حکم ، به هر چیزی شبیه شلیته قدیمی مادرش.
که این چنین زیر پیراهنی زنانه بسیار قدیمی بود یا نه -- هنوز هم آن را بزرگ تاریخ و زمان آخرین
در حالی که -- و ، در واقع ، او خوشبختانه باید که petticoats خود را بسیار می گویند
قوی. "
"برای شرم ، اما! آیا تقلید او نیست.
من منحرف شما را در مقابل وجدان من است.
و بر سخن من ، من فکر نمی کنم آقای نایتلی خواهد بود توسط خانم آشفته
بیتس. چیز کمی او را تحریک نکنید.
او ممکن است در بحث ، و اگر او می خواست می گویند که هیچ چیز خود را ، او فقط صحبت
بلندتر ، و صدای او را غرق.
اما سوال این است که آیا این امر می تواند یک ارتباط بد برای او ، اما آیا او
بخواهد آن را ، و من فکر می کنم او می کند. من شنیده ام او صحبت می کنند ، و بنابراین باید به شما ، به طوری
بسیار بسیار از جین فرفکس!
علاقه او او در سال ها طول می کشد -- اضطراب خود را در مورد سلامت خود -- نگرانی خود را که او
باید هیچ چشم انداز شادتر!
من شنیده ام خود را بیان او را به گرمی در آن نقطه -- چنین تحسین از او
عملکرد بر روی پیانو و صدای او را!
من شنیده ام که او را می گویند که او می تواند او را برای همیشه گوش.
آه! و من یک ایده است که رخ داده به من -- این پیانو را تقریبا فراموش کرده بودم که
کسی فرستاده شده است -- هر چند که ما تمام شده است تا به خوبی راضی به نظر
حال حاضر از Campbells ، ممکن است آن را از آقای نایتلی نمی شود؟
من نمی توانم کمک مشکوک او را. من فکر می کنم او تنها فرد را به انجام آن ،
حتی بدون این که در عشق است. "
"سپس آن را می توان بدون استدلال ثابت کند که او در عشق است.
اما من فکر نمی کنم آن را در همه چیز به احتمال زیاد او را به انجام است.
آقای نایتلی می کند هیچ چیز مرموزی است. "
"من شنیده ام او را lamenting است او بدون داشتن ساز بارها و بارها ؛ oftener از من
باید فرض کنید چنین شرایطی ، در دوره مشترک از چیزهایی ، اتفاق می افتد
او. "
"بسیار خوب ، و اگر او برای دادن یکی از او در نظر گرفته شده بود ، او می توانست به او گفت تا."
"ممکن است وجود دارد scruples ظرافت ، عزیز اما من.
من یک مفهوم بسیار قوی است که آن را از او می آید.
من مطمئن هستم او به خصوص ساکت بود وقتی که خانم کول ما را از آن را در شام گفت. "
"شما را یک ایده ، خانم وستون ، و فرار با آن که شما بارها به
من با انجام سرزنش.
من می بینم هیچ نشانه ای از دلبستگی -- من معتقدم که هیچ چیزی از پیانو -- و اثبات تنها
باید متقاعد کند که آقای نایتلی است که از فکر ازدواج با جین فرفکس. "
آنها مبارزه نقطه از مدتی طولانی تر در راه همان است ، اما نه به دست آوردن زمین
ذهن دوست وی ، برای خانم وستون بیشتر از دو تا مورد استفاده قرار گرفت
عملکرد ، تا شلوغی کمی در اتاق
shewed آنها که چای به پایان رسید ، و ابزار آماده -- و در همان
لحظه آقای کول با نزدیک شدن به درخواست کردن التماس کردن Woodhouse دوشیزه آنها را افتخار
تلاش آن است.
فرانک چرچیل ، از آنها ، در اشتیاق مکالمه او با خانم وستون ، او
شده بود از دیدن هیچ چیز ، جز این که او یک کرسی توسط دوشیزه فرفکس پیدا کرده بود ، به دنبال آقای
کول ، برای اضافه کردن بسیار فشار خود را entreaties ؛
و به عنوان ، از هر لحاظ ، آن را مناسب اما به بهترین وجه منجر شود ، او بسیار مناسب داد
انطباق.
او می دانست که محدودیتهای قدرت خود را بیش از حد و به تلاش بیشتر از او می تواند
انجام با اعتباری ، نه طعم نه روح در چیزهایی کوچک است که او می خواست
به طور کلی قابل قبول هستند ، و می تواند صدای خود را به خوبی همراه است.
یک همراهی به آهنگ های او او را در زمان agreeably surprize -- دوم ، کمی
اما به درستی توسط فرانک چرچیل گرفته شده است.
عفو او بموقع در نزدیک از این آهنگ التماس بود ، و هر چیز معمول به دنبال.
او از داشتن یک صدای لذت و دانش کاملی از موسیقی متهم شده بود ؛
بود که به درستی محروم و او می دانست که هیچ چیز از ماده ، و تا به حال هیچ صدای در
همه ، roundly ادعا.
آنها سنگ با هم یک بار دیگر و اما پس از استعفا جای خود را به خانم
فرفکس ، که عملکرد هر دو آواز و کلام است ، او را به هرگز نتوانست تلاش
پنهان از خودش ، بی نهایت برتر به خود را.
را با احساسات مخلوط ، او خودش را در فاصله کمی از دور اعداد نشسته اید
این ساز ، به گوش دادن.
فرانک چرچیل دوباره خواند. آنها یک یا دو بار با هم خوانده بود ، آن را
، در Weymouth ظاهر شد.
اما ، به زودی نزد آقای نایتلی در بین بیشتر توجه جلب کرد دور نیمی از است اما
ذهن ، و او را به یک قطار از فکر کردن در مورد این موضوع از سوء ظن خانم وستون کاهش یافت ،
که صدای شیرین صدای متحد داد تنها وقفه گذرا.
اعتراض او به ازدواج با آقای نایتلی در فروکش حداقل نیست.
او می تواند چیزی به جز شیطان نیست در آن را ببینید.
این امر می تواند یک ناامیدی بزرگ را به آقای جان نایتلی و به ایزابلا.
آسیب واقعی به کودکان -- mortifying ترین تغییر ، و از دست دادن مواد به
همه آنها را -- کسر بسیار عالی از راحتی روزانه پدرش -- و به عنوان خود ،
او می تواند در تمام ایده جین فرفکس در Donwell ابی را تحمل نمی کنند.
خانم نایتلی برای آنها همه را راه به -- نه -- MR. نایتلی هرگز باید ازدواج کند.
کوچک هنری باید همچنان وارث Donwell.
در حال حاضر آقای نایتلی نگاه به عقب ، و آمد و توسط او نشسته است.
آنها در ابتدا تنها از عملکرد صحبت کردیم.
تحسین او مطمئنا بسیار گرم بود ، اما او فکر است ، اما برای خانم وستون ، آن را
نه او را زده است.
به عنوان نوعی معیار و محک ، با این حال ، او شروع به صحبت از محبت او در انتقال
خاله و خواهرزاده و هر چند پاسخ خود را در روح برش ماده کوتاه ،
او آن را به نشان می دهد تنها بر این باور خود را
بی میلی به ساکن بر روی هر مهربانی از خود.
، گفت : "من اغلب احساس نگرانی" او "که من نمی جرات کالسکه ما را بیشتر مفید در
از جمله موارد است.
این است که من بدون آرزو هستم ، اما شما می دانید چه غیر ممکن است پدر من
خیال آن که جیمز باید برای چنین هدف قرار دادن. "
"کاملا از این سوال ، کاملا خارج از این سوال ،" او جواب داد : -- "اما شما باید
اغلب از آن می خواهید ، من مطمئن هستم. "
و او با لذت چنین ظاهری را در این اعتقاد راسخ ، لبخند زد ، که او باید ادامه
گام دیگری است.
"این در حال حاضر از Campbells ، گفت :" او -- "این پیانو است بسیار با مهربانی
داده می شود. "
"بله ، او پاسخ داد ، و بدون کوچکترین خجالت آشکار.--" اما آنها می
انجام داده اند بهتر است آنها را به حال توجه به اطلاع او از آن است.
Surprizes چیز احمقانه هستند.
لذت بخش است به افزایش نیست ، و ناراحتی است که اغلب قابل توجهی است.
من باید انتظار می رود قضاوت بهتر در کمپبل سرهنگ است. "
از آن لحظه ، اما می توانست ادای سوگند او را گرفته که آقای نایتلی به حال تا به حال هیچ نگرانی
در دادن ساز.
اما آیا او به طور کامل عاری از دلبستگی عجیب و غریب بودند -- چه بودند وجود ندارد
ترجیح واقعی -- کمی تردید دیگر باقی مانده است.
در اواخر آهنگ دوم جین ، صدای او بزرگ شد ضخامت دارد.
"این را انجام خواهد داد ، گفت :" او ، هنگامی که به پایان رسید بود ، با صدای بلند فکر -- شما خوانده
کاملا به اندازه کافی برای یک شب -- در حال حاضر آرام است ".
یکی دیگر از ترانه ، با این حال ، به زودی برای التماس.
"یکی دیگر -- آنها را فرفکس دوشیزه خستگی بر روی هر حساب نیست ، و فقط بخواهید
برای یک "
و فرانک چرچیل گفت : "من فکر می کنم شما می توانید این کار را بدون هیچ تلاش مدیریت شنیده شد ؛
بخش اول بسیار بی ارزش است. قدرت از این آهنگ می افتد
دوم. "
آقای نایتلی عصبانی بزرگ شده است. "به این هموطنان ، گفت :" او ، indignantly ،
"فکر می کند چیزی جز shewing کردن صدای خود او.
این امر نه باید باشد. "
و دست زدن به خانم بیتس ، که در آن لحظه گذشت نزدیک -- "خانم بیتس ، شما دیوانه ، به
اجازه دهید خواهرزاده خود را خودش آواز خواندن در این شیوه خشن؟
برو ، و تداخل.
آنها هیچ رحمت بر او. "دوشیزه بیتس ، در اضطراب واقعی خود را برای جین ،
به سختی حتی می تواند باقی بماند ممنون ، قبل از او stept به جلو و پایان دادن به
همه دورتر آواز.
در اینجا متوقف بخشی از کنسرت شب برای خانم Woodhouse و دوشیزه
فرفکس تنها نوازندگان بانوی جوان بودند ، اما به زودی (در عرض پنج دقیقه)
پیشنهاد رقص -- منشاء هیچ کس
دقیقا می دانست که در آن -- تا effectually توسط آقا و خانم کول ترویج شد ، که هر
چیزی که به سرعت در حال پاکسازی بود دور ، برای دادن فضای مناسب است.
خانم وستون ، سرمایه در ، رقص او کشور ، نشسته بود ، و آغاز مقاومت ناپذیر
والس و فرانک چرچیل ، در آینده با بیشتر تبدیل شدن به رشادت به اما بود ،
حفظ دست او ، و به رهبری او را تا بالا.
در حالی که منتظرید تا نفر دیگر از جوانان می تواند خود را خاموش جفت ، اما زمان ،
به رغم دانی او در صدای او را و طعم و مزه اش را دریافت بود ، به
در مورد نگاه ، و ببینید که چه شد از آقای نایتلی.
این امر می تواند یک محاکمه. او هیچ رقصنده به طور کلی بود.
اگر او باید بسیار هوشیار در تعامل با جین فرفکس در حال حاضر ، ممکن است چیزی پیش بینی کردن.
ظاهر فوری وجود دارد.
نه ، او صحبت خانم کول -- او در بی عرقه دنبال شد ؛ جین خواسته شده بود
کس دیگری ، و او هنوز هم صحبت کردن بود که خانم کول.
اما به حال دیگر زنگ خطر را برای هنری ، علاقه خود را هنوز امن بود ، و او به رهبری
رقص با روح واقعی و لذت بردن.
بیش از پنج زن و شوهر نمی تواند mustered ، اما نادر بودن و پشت سر
از آن ساخته شده آن را بسیار لذت بخش است ، و او خودش را به خوبی در یک شریک مشابه.
آنها ارزش زن و شوهر نگاه کردن بود.
دو رقص ، متاسفانه ، تمام که می تواند اجازه داده می شود.
این رو به رشد در اواخر ، و خانم بیتس اضطراب تبدیل شد به خانه ، بر روی مادر
حساب.
پس از مدتی تلاش ، بنابراین ، اجازه داده شود برای شروع دوباره ، آنها موظف
برای تشکر از خانم وستون ، نگاه پر غصه ، و انجام داده اند.
"شاید آن را به عنوان ،" فرانک چرچیل گفت ، به عنوان او حضور داشتند اما به او
کالسکه.
"من باید از خانم فرفکس خواسته ، و رقص سست خود را با موافقت نکرده
من ، پس از مال شما. "