Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 16 تالاب در فصل زمستان
پس از یک شب زمستان هنوز هم من با این تصور را که برخی از سوال قرار داده شده بود بیدار
به من ، که من سعی بیهوده در به خواب من پاسخ ، به عنوان چه چیز -- چگونه -- --
کجا؟
اما dawning وجود دارد طبیعت ، که در آنها تمام موجودات زندگی می کنند ، به دنبال در گسترده ای من
پنجره ها با چهره آرام و راضی ، و هیچ سوال بر روی لب های او.
من به یک سوال پاسخ داده بیدار ، به طبیعت و به نور روز است.
دروغ عمق برف بر روی زمین خال خال با سنبه های جوان ، و شیب بسیار از
تپه که در آن خانه من است قرار می گیرد ، به نظر می رسید برای گفتن ، رو به جلو!
طبیعت قرار می دهد بدون پرسش و پاسخ هیچ کدام که ما فنا می پرسند.
او مدتها پیش به وضوح او را گرفته.
"O شاهزاده ، چشمان ما را با تحسین تامل و انتقال به روح
منظره فوق العاده و متنوع از این جهان است.
چادر شب بدون شک بخشی از این خلقت با شکوه ، اما روز می آید
آشکار به ما این کار بزرگ ، که از زمین حتی به دشت از گسترش
اتر است. "
سپس به کار صبح من. اول تبر و سطل کنم و رفتن
جستوجو در آنها بر آب ، در صورتی که یک رویا نیست. پس از یک شب سرد و برفی آن نیاز به یک
عصای - میله به آن را پیدا کنید.
هر زمستان مایع و لرزش سطح برکه ، که موضوع بسیار حساس بود
به هر نفس ، و هر نور و سایه را منعکس ، به عمق جامد می شود
پا و یا یک پا و نیم ، به طوری که آن را
حمایت از سنگین ترین تیم های ، و اتفاقا برف آن را پوشش می دهد به عمق برابر و
آن این است که نمی شود از هر رشته سطح متمایز شده است.
مانند marmots در تپه های اطراف ، آن را بسته پلک ها خود را و می شود خفته
به مدت سه ماه یا بیشتر است.
ایستادن در دشت از برف پوشیده شده ، و اگر در مرتع در میان تپه ها ، قطع راه من
برای اولین بار از طریق پای برف ، و سپس یک پا از یخ ، و باز کردن یک پنجره تحت من
پا ، که در آن ، دو زانو به نوشیدنی ، من نگاه کردن
به اطاق نشیمن آرام ماهی ، یک نور نرم شده به عنوان از طریق pervaded
پنجره شیشه ای زمین ، با sanded روشن خود را به کف همان در تابستان ؛
چندساله آرامش ارام حاکم است همانطور که در
آسمان ، گرگ و میش کهربا مربوط به خنک و حتی خلق و خو
ساکنان. بهشت زیر پای ما و هم چنین بیش از
سر ما.
در اوایل صبح ، در حالی که همه چیز با فراست واضح هستند ، مردان آمده با ماهیگیری
صریح و ناهار بلند و باریک ، و اجازه دهید خطوط خود را از طریق زمینه های برفی را به
اردک ماهی و ماهی لوتی مردان وحشی ، که
به طور غریزی مد های دیگر و به دنبال اعتماد مقامات دیگر از خود
townsmen ، و اتفاقات خود و آمدن شهرهای کوک با یکدیگر در بخش های که در آن دیگری
آنها خواهد بود پاره پاره.
آنها نشستن و خوردن ناهار خود را در ترس naughts تنومند بلوط خشک برگ در
ساحل ، عنوان عاقلانه در افسانه هاو روایات قومی طبیعی به عنوان شهروند در مصنوعی.
آنها با استفاده از کتاب مشورت هرگز ، و می دانم و می توانید بگویید بسیار کمتر از آنچه انجام داده اند.
چیزهایی که آنها تمرین گفت نه هنوز شناخته می شود.
در اینجا یک ماهیگیری اردک ماهی با ماهی لوتی رشد برای طعمه.
شما را به سطل خود را با تعجب به استخر در تابستان نگاه کنید ، اگر او نگه داشته تابستان قفل شده است
تا در خانه ، و یا می دانستند جایی که او تا به حال عقب نشینی است.
چگونه ، نماز ، از این او در چله زمستان؟
اوه ، او کرم از سیاهههای مربوط فاسد از آنجایی که زمین یخ زد ، و تا او آنها را گرفتار.
عمر خود را خود عبور می کند عمیق تر در طبیعت از مطالعات از طبیعت
نفوذ خودش موضوع برای طبیعت.
دوم ، بالا می برد خزه و پوست به آرامی با چاقو خود را در جستجوی حشرات ؛
سابق باز سیاهههای مربوط به هسته ای خود را میسازد با تبر خود را ، و خزه و پوست پرواز دور و
عرض دارد.
او می شود زندگی خود را با پارس درختان. چنین مردی تا به برخی از حق به ماهی است ، و من
عشق را به دیدن طبیعت از در او به اجرا درآمد.
پرستوها ماهی لوتی گراب ، کرم ، پرستوها اردک ماهی ماهی لوتی و
فیشر انسان پرستوها اردک ماهی کوچک ، و به همین ترتیب تمام chinks در مقیاس بودن
پر شده است.
هنگامی که من در اطراف تالاب در هوای مبهم قدم من گاهی اوقات توسط خوشحال
حالت بدوی که برخی از ماهیگیران ruder بود به تصویب رسید.
او شاید که شاخه توسکا بیش از سوراخ باریک را در یخ قرار داده شده که
چهار یا پنج میله از هم جدا و فاصله مساوی از ساحل ، و داشتن
انتهای خط به یک چوب به محکم
جلوگیری از آن از طریق کشیده ، خط شل کردن بیش از یک شاخه کوچک از گذشت
توسکا ، پا یا بیشتر بالاتر از یخ ، و یک برگ بلوط خشک را به آن گره خورده است ، که در حال
کشیده پایین ، که نشان می دهد زمانی که او را به استقلال ندادند.
این alders loomed از طریق غبار در فواصل منظم به شما به عنوان نیمی از راه را راه می رفت
دور استخر.
ق ، گوشت اردک ماهی والدن! وقتی که من آنها را بر روی یخ دروغ گفتن ، یا در چاه که
کاهش ماهیگیران در یخ ، و یک سوراخ کوچک به اعتراف آب ، من همیشه
زیبایی نادر خود را غافلگیر شده ، اگر آنها به عنوان
ماهی شگفت آور بودند ، آنها هستند تا به خیابانها خارجی ، حتی به جنگل خارجی
به عنوان سعودی به زندگی ما کنکورد.
آنها دارای زیبایی بسیار خیره کننده و متعالی است که آنها را جدا
یک بازه ی گسترده ای از COD رنگ پریده و مرده و ماهی روغن کوچک که شهرت ما trumpeted
خیابان.
آنها مانند سنبه سبز است ، و نه خاکستری مانند سنگ ، و نه مانند آسمان آبی نیست ، اما
اند ، به چشم من ، در صورت امکان ، با این حال رنگ نادر ، مانند گل و گرانبها
سنگ ، که اگر آنها مروارید ،
هسته animalized یا کریستالهای آب والدن.
آنها ، البته ، والدن بیش از همه و همه را از طریق خود Waldens کوچک
در قلمرو حیوانات ، Waldenses.
جای تعجب است که آنها - - که در این بهار عمیق و فراخ ، گرفتار
دور زیر sleighs تند تیم و chaises و طنین انداز است که سفر والدن
جاده ، این طلا و زمرد شنای ماهی بزرگ است.
من هرگز chanced به نوع خود در هر بازار ، این امر می تواند دب اصغر از همه
چشم وجود دارد.
به راحتی ، با چند خصلت تشنج ، آنها را تا ارواح آبکی خود ، مانند فانی
ترجمه شده قبل از زمان خود را به هوا نازک از آسمان است.
از آنجا که من آرزومند بازیابی طولانی پایین از دست رفته والدن تالاب ، من آن را بررسی
با دقت ، قبل از یخ را شکست ، در اوایل '46، با قطب نما و زنجیره و صدایی
خط.
داستان های بسیاری شده اند وجود دارد گفت : در مورد پایین ، یا به جای بدون پایین ، از این استخر ،
که قطعا به حال هیچ پایه و اساس برای خود است.
جالب توجه است چه مدت مردان در bottomlessness یک استخر بدون باور
که مشکل را به آن صدا. من دو حوضچه ته از جمله در دیدار
یک پیاده روی در این محله است.
بسیاری معتقد بودند که والدن کاملا رسیده است از طریق به طرف دیگر
جهان.
برخی بر این که lain مسطح بر روی یخ را برای مدت طولانی ، به دنبال از طریق
متوسط غیر واقعی ، شاید با چشم های آبکی به مقرون به صرفه ، هدایت و به شتابزده
نتیجه گیری توسط ترس از ابتلا به سرما در
سینه خود را دیده اند ، حفره های گسترده ای "را که یک بار از یونجه رانده ممکن است ،" اگر
کسی به راندن آن ، منبع بدون شک از رودخانه عالم اسفل و ورودی وجود دارد
به مناطق دوزخی از این قطعات است.
برخی دیگر از اهالی روستای "پنجاه و شش" رفته و یک بار واگن اینچ
طناب ، اما هنوز شکست خورده اند برای پیدا کردن هر پایین ، در حالی که "پنجاه و شش بود
استراحت توسط راه ، آنها به پرداخت از
طناب در تلاش بیهوده برای درک عمق واقعا بی اندازه ظرفیت خود را برای
marvellousness.
اما من می توانم خوانندگان من این است که والدن دارای پایین منطقی تنگ نمی اطمینان
بی دلیل ، هر چند در غیر معمول ، عمق است.
من در آن fathomed به راحتی با COD خط و سنگ با وزن حدود یک پوند و نیم ،
و با دقت می تواند بگوید وقتی که سنگ سمت چپ پایین ، نیاز به جلو و بسیار
سخت تر از قبل از آب رو زیر به من کمک کند.
بزرگترین عمق دقیقا یک صد و دو پا بود ، که ممکن است اضافه شود
پنج فوت آن افزایش یافته است از آن زمان ، ساختن یک صد و هفت.
این عمق قابل توجهی برای کوچک منطقه است ، هنوز نه یک اینچ آن را می توان در امان
تخیل. چه می شود اگر تمام حوضچه کم عمق بودند؟
آیا آن را در ذهن مردان واکنش نشان می دهند؟
من سپاسگزار است که این برکه عمیق و خالص برای یک نماد ساخته شده بود.
در حالی که مردان بر این باورند در بی نهایت برخی از حوضچه ها خواهد شد به ته فکر.
مالک یک کارخانه ، شنیدن آنچه عمق من تا به حال ، فکر کردم که آن نمی تواند درست باشد ،
برای قضاوت از آشنایی خود را با سدها ، شن و ماسه که دروغ در طوری شیب دار
زاویه.
اما عمیق ترین برکه عمیق نسبت به منطقه خود به عنوان مهمترین فرض کنید ،
و در صورت خشک ، دره بسیار قابل توجه را ترک کنید.
آنها فنجان هستند بین تپه ها را دوست ندارند ، برای این یکی ، که غیر منتظره ای عمیق
مساحت آن است ، به نظر می رسد در بخش عمودی از طریق مرکز آن نسبت به عمیق تر نیست
بشقاب کم عمق.
اکثر استخرها ، تخلیه ، چمن زار بدون توخالی تر از ما اغلب مراجعه کنید این کار خود را زیر نوشته ذکر کنند.
ویلیام Gilpin ، که در تمام که مربوط به مناظر بسیار قابل تحسین است ، و معمولا تا
درست است ، در سر دریاچه Fyne ایستاده ، در اسکاتلند ، که او به عنوان "یک خلیج توصیف
آب نمک ، شصت یا هفتاد و fathoms
عمیق ، چهار مایل در وسعت ، "و حدود پنجاه مایل طول ، احاطه شده توسط کوه ها ،
مشاهده : "اگر ما می تواند آن دیده می شود بلافاصله پس از سقوط diluvian ، و یا
هر چه تشنج طبیعت occasioned
آن ، قبل از آب gushed در چه زشت شکاف باید آن ظهور کرده اند!
"بنابراین بالا به عنوان heaved تپه های پر اب و تاب ، تا پایین پایین پایین توخالی گسترده و عمیق غرق شده ،
بستر فراخ آب. "
اما اگر با استفاده از کوتاه ترین قطر دریاچه Fyne ، ما اعمال این تناسب به والدن ،
که ، همانطور که ما را دیده اند ، به نظر می رسد در حال حاضر در بخش عمودی تنها مانند کم عمق
بشقاب ، چهار بار به عنوان کم عمق ظاهر خواهد شد.
بسیار وحشت افزایش شکاف از دریاچه Fyne زمانی که خالی است.
بدون شک بسیاری از دره خندان با cornfields کشش آن را اشغال دقیقا مانند
شکاف "نفرت انگیز" که از آن آب فروکش کرده اند ، اگر چه آن نیاز به
بینش و دید دور از زمین شناس
برای متقاعد کردن ساکنان unsuspecting از این واقعیت است.
اغلب چشم کنجکاو ممکن است سواحل دریاچه بدوی در تشخیص کم
تپه های افق ، و هیچ ارتفاع پس از آن از دشت لازم به پنهان شده اند
تاریخ خود را.
اما از آن است که ساده ترین آنها که در بزرگراه ها کار می کنند می دانیم ، برای پیدا کردن چالهها توسط
puddles پس از دوش.
مقدار آن است ، تخیل آن حداقل مجوز بدهد ، غواصی عمیق تر و
soars بالاتر از طبیعت می رود.
بنابراین ، احتمالا به عمق اقیانوس یافت می شود بسیار ناچیز در مقایسه با
با وسعت آن است.
همانطور که من را از طریق یخ صدا می تواند به شکل پایین با تعیین
بیشتر دقت بالاتری را نسبت ممکن است در نقشه برداری بنادر که یخ نمی بر ،
و من در نظم کلی خود شگفت زده شد.
در عمیق ترین قسمت ها چندین هکتار بیشتر از تقریبا هر رشته است که سطح وجود دارد
در معرض خورشید ، باد ، و گاوآهن.
در یک مورد ، در یک خط خودسرانه انتخاب ، عمق بیش از متفاوت باشد نمی
یک پا در سی میله و به طور کلی ، در نزدیکی وسط ، من می توانم محاسبه
تغییر برای هر یک صد فوت در هر
جهت از قبل ظرف سه یا چهار اینچ.
بعضی از آنها عادت کرده اند از سوراخ های عمیق و خطرناک صحبت می کنند حتی در برکه آرام شنی
شبیه به این ، اما اثر از آب در این شرایط است به سطح تمام
نابرابری.
نظم از پایین و انطباق آن به سواحل و طیف وسیعی از
تپه های همجوار بودند تا کامل است که دماغه بلند دور خود را در خیانت
soundings کاملا در سراسر برکه ، و آن
جهت می تواند با رعایت ساحل مخالف تعیین می شود.
کیپ بار ، و کم عمق شدن دشت و دره و آب تنگه عمیق و کانال می شود.
وقتی که من برکه مقیاس ده میله به یک اینچ نقشه برداری کرده بود ، قرار داده و
soundings ، بیش از یک صد در مجموع ، من مشاهده این اتفاقی قابل توجه است.
متوجه شده که ظاهرا در تعداد نشان می دهد بیشترین عمق بود
مرکز نقشه ، من یک قاعده را بر روی نقشه از درازا گذاشته ، و پس از آن breadthwise و
یافت ، در کمال تعجب من ، که خط
بزرگترین طول خط از بزرگترین وسعت دقیقا در نقطه ی تلاقی
بیشترین عمق ، علیرغم که وسط تا نزدیک به سطح ، رئوس مطالب
تالاب بسیار منظم و شدید
طول و وسعت با اندازه گیری به coves کردم و به خودم گفتم ، چه کسی
می داند اما این اشاره را به عمیق ترین بخش اقیانوس و همچنین از انجام
تالاب یا دست انداز؟
آیا این حکومت نیز برای ارتفاع کوه ها ، در نظر گرفته به عنوان مخالف
دره؟ ما می دانیم که یک تپه است در آن بالاترین
دقیقترین بخشی.
از پنج coves ، سه ، یا همه که صدا شده بود ، مشاهده شد که یک نوار کاملا
در سراسر دهان خود خاموش کنند و آب های عمیق تر در داخل ، به طوری که خلیج تمایل به
گسترش آب در داخل زمین ، نه تنها
به صورت افقی ، اما به صورت عمودی و به شکل حوضه یا استخر مستقل ، جهت
دو capes نشان دادن در این دوره از نوار.
هر بندر در ساحل دریا ، نیز ، دارای نوار خود را در ورودی آن است.
در نسبت به عنوان دهان یارو بود گسترده تر در مقایسه با طول آن ، آب
در طول نوار عمیق تر با آن در حوضه آمده بود ، مقایسه شد.
داده می شود ، سپس طول و عرض یارو ، و شخصیت های اطراف
ساحل ، و شما را تقریبا عناصر به اندازه کافی به یک فرمول برای تمام موارد است.
به منظور ببینید که چگونه تقریبا من می توانم حدس بزنید ، با این تجربه ، در عمیق ترین نقطه
در یک حوضچه ، با رعایت خطوط یک سطح و شخصیت سواحل آن
تنهایی ، من ساخته شده طرح برکه سفید ، که
حاوی حدود چهل و یک جریب ، و مانند این ، هیچ جزیره در آن است ، و نه هیچ قابل رویت
ورودی یا خروجی و به عنوان خط از بزرگترین وسعت بسیار نزدیکی خط از سقوط کرد
دست کم وسعت ، که در آن دو capes مخالف
با نزدیک شدن به یکدیگر و دو خلیج مخالف فروکش ، من جرأت خود را به علامت نقطه کوتاه
فاصله از خط دوم ، اما هنوز هم بر روی خط از بزرگترین وارد نمایید ، به عنوان
عمیق ترین.
عمیق ترین قسمت به درون یک صد فوت از این یافت می شود ، هنوز هم دورتر در
جهت به من ، تمایل کرده بود و فقط یک پا عمیق تر ، یعنی ، شصت پا.
البته ، در حال اجرا از طریق یک جریان ، یا جزیره ای در تالاب ، مشکل را
بسیار پیچیده تر.
اگر ما می دانستیم تمام قوانین طبیعت ، ما باید فقط یک حقیقت ، یا نیاز
شرح یک پدیده واقعی ، به استنباط نتایج خاص در آن
نقطه.
در حال حاضر ما می دانیم تنها چند قوانین ، و در نتیجه ما vitiated شده است ، البته ، نه ، به هر
سردرگمی و بی نظمی در طبیعت ، اما جهل ما از عناصر ضروری در
محاسبه.
تصورات ما از قانون و هماهنگی معمولا محدود به آن موارد که ما
شناسایی ، اما هماهنگی است که در نتیجه تعداد بسیار بیشتری از ظاهر
متناقض ، اما واقعا concurring ، قوانین ،
که ما آن را شناسایی نیست ، هنوز هم فوق العاده است.
قوانین خاص به عنوان نقاط ما از این دیدگاه ، به عنوان مسافر ، یک کوه
رئوس مطالب با در هر مرحله متفاوت است ، و آن را تا به تعداد نامحدود از پروفیل ، هر چند
مطلقا اما یک شکل.
حتی زمانی که یک بار و یا از طریق شکاف حوصله آن را در entireness خود را درک نمی.
آنچه من از استخر مشاهده شده است کمتر صادق نیست در اخلاق است.
این قانون به طور متوسط است.
چنین حکومت از دو قطر نه تنها ما را به سمت خورشید در سیستم هدایت و
قلب در انسان است ، اما تساوی خطوط از طریق طول و وسعت از مجموع
خاص یک مرد و رفتار روزانه
امواج زندگی را به coves و ورودی های خود ، و جایی که آنها همدیگر را قطع خواهد ارتفاع
یا عمق شخصیت او.
شاید ما تنها نیاز به دانستن چگونگی روند خود را به سواحل و کشور مجاور خود و یا
شرایط ، برای پی بردن به عمق خود و پایین پنهان.
اگر او با شرایط کوهستانی ، ساحل Achillean ، که احاطه شده
قله تحت الشعاع قرار دادن و در اغوش حمل کردن او منعکس شده ، آنها نشان می دهد عمق مربوطه
در او.
اما یک ساحل کم صاف و ثابت می کند او را در آن سمت کم عمق است.
در بدن ما ، ابرو بینی جسورانه می افتد را به نشان می دهد و عمق مربوطه
اندیشه.
یک نوار در سراسر ورودی هر یارو ما ، و یا تمایل خاص وجود دارد ؛
هر بندر ما را برای یک فصل ، که در آن بازداشت شده و بخشی از زمین قفل شده است.
این گرایش غریب هستند نمی کنند ، معمولا ، اما فرم ، اندازه آنها ، و
مسیر promontories از ساحل ، محور باستان تعیین
از ارتفاع است.
وقتی که این نوار به تدریج توسط توفان ، جزر و مد ، و یا جریان افزایش یافته است ، و یا وجود دارد
فرونشست آب ، به طوری که آن را به سطح می رسد ، که در
برای اولین بار ، اما تمایل در ساحل در
که فکر پناه شد دریاچه های فردی ، از اقیانوس قطع می شود ،
در جایی که فکر حفظ شرایط خود آن -- تغییرات ، شاید ، از نمک به
تازه ، شیرین دریا ، دریای مرده ، یا مرداب می شود.
در ظهور هر فرد را به این زندگی ، ما که چنین یک نوار ممکن است فرض کنید.
به سطح رسیده است جایی؟
درست است ، ما دریانورد فقیر به گونه ای که افکار ما ، در بیشتر قسمت ها ، ایستاده
روشن و خاموش بر ساحل harborless ، متبحر تنها با bights از خلیج
شاعری ، و یا برای پورت های عمومی هدایت
ورود ، و رفتن به اسکله های خشک از علم ، جایی که آنها صرفا برای این دوباره اماده کار کردن
جهان ، و هیچ جریان طبیعی موافقم آنها را از دیگران جدا کردن کند.
همانطور که برای ورودی یا خروجی والدن ، من هر باران و اما برف و کشف نیست
و تبخیر ، هر چند شاید با یک دماسنج و یک خط ، چنین مکان هایی ممکن است
یافت ، جایی که جریان آب را به
حوضچه آن احتمالا در تابستان و گرمترین در زمستان سردترین شود.
هنگامی که یخ مردان در محل کار در '46- 7 بودند ، کیک فرستاده شده به ساحل شدند و یک روز
رد شده توسط کسانی که بودند که آنها را انباشته وجود دارد ، که نمی ضخیم به اندازه کافی به سمت دروغ
طرف با بقیه و در نتیجه برش
کشف کرد که یخ بیش از یک فضای کوچک بود دو یا سه اینچ نازک تر از
در جاهای دیگر ، که آنها فکر می کنم که یک دهانه وجود دارد.
آنها همچنین در جای دیگر به آنچه که آنها فکر می شد نشان داد «صافی سوراخ ،" را از طریق
که برکه از زیر یک تپه را به یک علفزار همسایه به بیرون درز ، هل دادن من را در یک
کیک از یخ به آن را ببینید.
این حفره های کوچک کمتر از ده پا از آب بود ، اما من فکر می کنم که من می تواند حکم
تالاب لحیم کاری لازم نیست تا آنها را پیدا نشت بدتر از آن.
یکی پیشنهاد کرده است ، که اگر چنین «صافی سوراخ" را باید یافت ، ارتباط خود را با
علفزار ، اگر هر کدام وجود داشت ، ممکن است با انتقال برخی از پودر های رنگی و یا خاک اره به اثبات رساند
به دهان سوراخ ، و پس از آن قرار دادن
صافی بیش از فصل بهار و در چمن زار ، که برخی از ذرات گرفتن
از طریق جریان انجام می شود.
در حالی که من نقشه برداری ، یخ ، که شانزده اینچ ضخامت بود ، undulated تحت
باد خفیف مانند آب. مشهور است که در سطح را نمی توان
مورد استفاده بر روی یخ است.
در یک میله را از ساحل بیشترین نوسانات آن ، زمانی که با استفاده از مشاهده
سطح زمین به کارگردانی نسبت به کارکنان فارغ التحصیل شده بر روی یخ ، سه چهارم از
اینچ ، از یخ ظاهر بصورتی پایدار و محکم به ساحل متصل است.
احتمالا بیشتر در وسط بود.
چه کسی می داند اما اگر ابزار ما به اندازه کافی ظریف بود که ما ممکن است تشخیص
تموج در پوسته زمین؟
هنگامی که دو پا از سطح من در ساحل و سوم که روی یخ ، و از مناظر
بیش از دومی ، افزایش یا کاهش از یخ تقریبا بینهایت کوچک به کارگردانی شدند
مقدار ساخته شده تفاوت از چند پا بر روی یک درخت در سراسر برکه.
وقتی که من شروع به کاهش سوراخ برای صدایی سه یا چهار اینچ آب وجود دارد
یخ زیر برف عمیق آن غرق شده بود تا کنون ، اما آب آغاز شد بلافاصله
برای اجرا به این سوراخ ها ، و ادامه داد : به
اجرا به مدت دو روز در جریان عمیق ، که عینک دور یخ بر روی هر طرف ، و
کمک در اصل ، اگر هنوز به طور عمده ، برای خشک کردن سطح برکه ، برای ، به عنوان
آب زد ، آن را مطرح و یخ شناور است.
این تا حدودی مانند یک سوراخ در پایین از یک کشتی به آب اجازه برش.
هنگامی که این گونه چاله ها یخ ، و باران موفق ، و در نهایت یک اشکال جدید انجماد
تازه یخ صاف بیش از همه ، آن را به زیبایی لکه لکه داخلی توسط تاریک
چهره ، شکل تا حدودی شبیه عنکبوت
وب ، آنچه که شما ممکن است از گل یخ ، تولید شده توسط کانال های پوشیده شده توسط آب
جریان از همه طرف به یک مرکز است.
همچنین ، گاهی اوقات ، هنگامی که یخ با puddles کم عمق پوشیده شده بود ، من تو را دیدم یک سایه دو
از خودم ، یک ایستاده بر روی سر از دیگر ، یکی بر روی یخ ، دیگری را بر روی
درختان یا تپه.
در حالی که هنوز آن را سرد ماه ژانویه ، و برف و یخ سفت و جامد هستند ، محتاط
صاحبخانه می آید از روستا به یخ سرد نوشیدنی تابستان خود را به impressively ،
حتی pathetically ، عاقلانه ، به پیش بینی
گرما و تشنگی از ماه جولای در حال حاضر در ماه ژانویه -- با پوشیدن یک کت ضخیم و دستکش! زمانی که تا
چیزهای بسیاری برای ارائه نشده است.
ممکن است که او می گذارد تا بدون گنجینه در این جهان است که نوشیدنی تابستان خود را خنک
در آینده است.
وی کاهش و اره تالاب جامد ، unroofs خانه از ماهی ها و چرخ دستی کردن خود را
بسیار عنصر و هوا ، به سرعت توسط زنجیر و سهام برگزار شد طناب دار مثل چوب ، از طریق
علاقه هوای زمستانی ، به زیرزمینهای زمستانی ، زمینه ساز تابستان وجود دارد.
مانند حالت جامد در میآید لاجوردی رنگ به نظر می رسد ، به عنوان ، دور ، آن است که از طریق خیابان ها کشیده شده است.
این برش یخ نژاد فراخ ، پر از بذله گویی و ورزش ، و هنگامی که من در میان آنها رفت
آنها معتاد به من را دعوت به چاله مد با آنها را دیدم ، من ایستاده در زیر.
در زمستان '46- 7 آمد صد مرد از بین بردن استخراج بسیار سرد در پایین وجود دارد
به ما حوضچه یک روز صبح ، با انبوهی بسیاری از ابزار کشاورزی به دنبال زمخت و غیرجذاب -- sleds ،
بلوس ، مته ، barrows ، چمن ، چاقو ، spades ،
اره ، rakes ، و هر مرد با دو اشاره پایک ستاد مسلح بود ، مانند نمی باشد.
شرح داده شده در فارمر جدید انگلستان و یا ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی.
من نمی دانم که آیا آنها برای ایجاد یک محصول از چاودار زمستانه آمده بودند ، و یا برخی از نوع دیگر
دانه به تازگی از ایسلند معرفی شده است.
همانطور که من تو را دیدم بدون کود ، مورد قضاوت قرار است که آنها به معنای به مرور سطحی زمین ، که من انجام داده بودند ،
فکر خاک عمیق و آیش به اندازه کافی بلند lain بود.
آنها گفتند که یک کشاورز نجیب زاده ، که در پشت صحنه بود ، می خواست به دو برابر خود را
پول ، که به عنوان من را درک ، بالغ بر نیم میلیون در حال حاضر ، اما به منظور
پوشش هر یک دلار خود را با یکی دیگر ،
او در زمان تنها پوشش ، برای همیشه ، پوست خود را از والدن تالاب در میان
زمستان سخت.
آنها به کار رفت و در یک بار ، شخم ، barrowing ، آلیاژها ، furrowing ، در قابل تحسین
نظم ، که اگر آنها در ساخت این مدل یک مزرعه خم شده ، اما زمانی که من به دنبال SHARP
برای دیدن چه نوع دانه آنها را به کاهش یافته است
شیار ، یک باند از همراهان در کنار من به طور ناگهانی شروع به قلاب تا قالب باکره
خود ، با یک حرکت تند و سریع عجیب و غریب ، تمیز کردن شن و ماسه ، یا به جای آب -- برای آن بود
خاک بسیار فنری -- در واقع همه ترا
وجود دارد firma بود -- و مسافت های دور در sleds ، و پس از آن من حدس زده است که آنها باید
برش ذغال سنگ در یک باتلاق است.
از همین رو آنها آمد و رفت و هر روز با جیغ زدن عجیب و غریب از لوکوموتیو ، از
و به برخی از مناطق قطبی ، به عنوان آن را به من به نظر می رسید ، مثل یک گله از قطب شمال
برف پرندگان.
اما گاهی اوقات زن سرخ پوست امریکایی والدن انتقام او ، و یک مرد استخدام ، پیاده روی در پشت تیم خود ،
تضعیف از طریق شکاف در زمین به پایین به سمت جهنم ، و او که تا شجاع بود
قبل از اینکه به طور ناگهانی شد اما بخش نهم
یک مرد ، تقریبا داد تا حرارت حیوانی او ، و خوشحالم که به در خانه من پناه ،
و تصدیق کرد که برخی از فضیلت در یک اجاق گاز وجود دارد ؛ و یا گاهی اوقات در خاک یخ زده
در زمان یک قطعه فولاد از اهن خیش
یا گاوآهن در شیار تنظیم و بریده می شود.
برای صحبت به معنای واقعی کلمه ، یک ایرلندی صد ، با نظارت یانکی ، آمد از کمبریج
هر روز به خارج شدن یخ.
آنها آن را به کیک با استفاده از روش به خوبی شناخته شده است که نیاز به توضیحات تقسیم شده ، و
این تعداد ، به ساحل sledded بودند ، به سرعت بر روی پلت فرم یخ برده ،
و آهن دست و پنجه نرم و بلوک افزایش یافته و
مقابله با ، توسط اسب ، مشغول به کار بر روی یک پشته ، قطعا به عنوان بشکه های بسیاری از این کارخانه آرد ، و
به طور مساوی طرف توسط طرف ، و ردیف وجود دارد قرار داده شده پس از سطر ، اگر آنها به عنوان پایه جامد را تشکیل دادند
از ستون هرمی شکل سنگی طراحی برای سوراخ ابرها.
آنها به من گفتند که در یک روز خوب ، آنها می توانند از یک هزار تن بود که
از حدود یکی هکتار عملکرد.
ruts عمیق و "گهواره سوراخ در یخ ، فرسوده به عنوان firma TERRA ، با گذشت
sleds در همین مسیر ، و اسب همواره خوردن جو خود را از
کیک یخ مانند سطل توخالی و پوکی.
آنها روی هم چیده تا کیک بنابراین در هوای آزاد در شمع سی و پنج فوت بالا بر روی یک
سمت و مربع شش یا هفت میله ، یونجه قرار دادن بین لایه های خارج از مطالعه حذف
هوا ، برای زمانی که باد ، هر چند هرگز
سرد می یابد ، عبور از آن ، حفره های بزرگ ، سایش ترک حمایت های جزیی و یا به
ناودانی ها فقط در اینجا و آنجا ، و در نهایت آن را سرنگون.
در ابتدا آن را مانند دژ یا سالن پذیرایی خدای اودین آبی بیکران نگاه کرد ، اما زمانی که آنها شروع به شیرینی مربا
یونجه علفزار درشت را به شکاف ها ، و این کار را با هم قافیه شدن و icicles پوشش داده شد ،
آن را مانند ارجمند خزه رشد کرده و نگاه
سفید مایل به خاکستری خرابه ، از لاجورد ، مرمر رنگی ساخته شده ، اقامت زمستان ، که پیر مرد در را ببینید
تقویم نجومی -- کلبه او ، اگر او تا به حال طراحی estivate با ما است.
آنها محاسبه شده است که بیست و پنج درصد از این نمی خواهد به مقصد خود برسد ،
و دو یا سه درصد خواهد بود در اتومبیل های هدر رفته است.
با این حال ، بخش هنوز هم بیشتر از این پشته به حال سرنوشت متفاوت بود از آنچه بود
در نظر گرفته شده ، برای ، خواه به دلیل یخ نگه دارید تا به خوبی به طوری که انتظار می رود وجود داشت ،
حاوی هوا بیش از حد معمول ، و یا برای برخی از دلایل دیگر ، آن را به بازار هرگز.
این پشته ، در زمستان '46- 7 ساخته شده و تخمین زده می شود شامل ده هزار تن بود
در نهایت با یونجه و تخته پوشانده شده و هر چند آن ژوئیه بعد از unroofed شد ،
و بخشی از آن را به اجرا درآمد ، استراحت
باقی مانده در معرض آفتاب ، آن را بیش از آن تابستان و زمستان بعدی ایستادند ، و
تا سپتامبر 1848 کاملا ذوب میشود. بنابراین استخر بهبود بخش اعظم.
مانند آب ، یخ والدن ، دیده می شود نزدیک در دست ، تا به رنگ سبز است ، اما در
از راه دور زیبا آبی رنگ است ، و شما به راحتی می توانید آن را از یخ سفید
رودخانه و یا یخ صرفا مایل به سبز برخی از حوضچه ها ، یک چهارم از خاموش مایل.
گاهی اوقات یکی از این کیک بزرگ ورقه از سورتمه یخ مرد به روستا
خیابان ، و دروغ وجود دارد برای یک هفته مثل یک گوهر بزرگ ، یک شی مورد علاقه همه
رهگذران.
من متوجه شده که بخشی از والدن که در وضعیت آب بود سبز خواهد شد
اغلب ، هنگامی که یخ زده ، از همان نقطه نظر آبی ظاهر می شود.
بنابراین چالهها در مورد این برکه ، گاهی اوقات ، در زمستان ، با پر
آب مایل به سبز تا حدودی شبیه به خودی خود ، اما روز بعد خواهد شد که یخ زده آبی رنگ است.
شاید رنگ آبی از آب و یخ می باشد با توجه به نور و هوا از آنها شامل ، و
شفاف ترین bluest است. یخ موضوع جالب و جذاب برای
تفکر.
آنها به من گفتند که آنها در خانه های یخ را در برکه تازه پنج ساله بود که
به خوبی به عنوان افراد بود.
چرا از آن است که یک سطل آب به زودی متعفن می شود ، اما منجمد باقی می ماند شیرین
برای همیشه لطفا برای؟
معمولا گفته است که این تفاوت بین عواطف و
عقل.
بنابراین برای شانزده روز من از پنجره من دیدم صد مردان در محل کار مانند کشاورز مشغول ،
با تیم ها و اسب ها و ظاهرا همه ادوات کشاورزی ، از جمله یک عکس
که ما را در صفحه اول از تقویم نجومی را ببینید ؛
و اغلب به عنوان نگاه کردم من افسانه از شوخی کردن و ماشین درو شده تذکر داده شد ،
یا مثل بذر افشان و مانند آن ، و در حال حاضر همه آنها از بین رفته اند ، و در سی
روز ، احتمالا ، من باید از نگاه
همان پنجره بر روی آب خالص دریا سبز والدن وجود دارد ، منعکس کننده ابرها و
درختان ، و ارسال evaporations خود را در تنهایی ، و هیچ اثری ظاهر خواهد شد که
انسان تا به حال همانجا ایستاد.
شاید من باید به خنده پسر بچه انفرادی او غواصی و plumes خود ، می شنوید یا باید
فیشر تنهایی در قایق خود را ، مثل یک برگ شناور ، beholding فرم خود را منعکس
در امواج ، که به تازگی صد مردان امن تلاش.
بنابراین به نظر می رسد که ساکنان سوزان چارلستون و نیواورلئان ،
مدرس و بمبئی و کلکته ، نوشیدنی در چاه من است.
در صبح عقل من حمام در فلسفه شگفت انگیز و cosmogonal
Bhagvat - Geeta ، از ترکیب که سال ها از خدایان سپری شده و در
مقایسه با جهان مدرن ما که
ادبیات آن قد کوتاه و بی اهمیت به نظر می رسد ، و من شک دارم که فلسفه نمی شود
مراجعه کننده به حالت قبلی وجود ، بنابراین از راه دور تعالی خود را از ما است
مفاهیم.
من کتاب را زمین بگذارند و به چاه من برای آب ، و LO! وجود دارد بنده از دیدار من
Bramin ، کشیش برهما و ویشنو و ایندرا ، که هنوز هم در معبد خود را نشسته در
گنگ خواندن وداها ، و یا در dwells
ریشه یک درخت با پوسته و کوزه آب.
دیدار من با بنده اش می آیند برای کارشناسی ارشد خود را به منظور جلب آب ، و سطل ما آن را به عنوان
رنده با هم در همان چاه.
آب خالص والدن با آب مقدس گنگ مخلوط شده است.
با باد ها از آن گذشته سایت از جزایر افسانه آتلانتیس wafted
و Hesperides ، باعث می periplus از Hanno ، و ، که توسط سه گانه و Tidore شناور
و دهانه خلیج فارس ، ذوب در
gales حاره از دریاها و اقیانوس های هند و فرود آمد در بنادر که اسکندر تنها
شنیده نام.
>
فصل 17 بهار
باز از دستگاه های بزرگ یخ برش معمولا باعث حوضچه برای شکستن
پیشتر ، برای آب ، آشفته شده توسط باد ، حتی در هوای سرد ، فرسایش
اطراف یخ.
اما چنین بود که اثر در آن سال والدن نیست ، برای او به زودی یک به ضخامت
پوشاک را به محل قدیمی.
این تالاب می شکند هرگز تا به زودی به عنوان دیگر در این محله ، در حساب
هر دو از آن عمق بیشتر و آن نداشتن عبور جریان از طریق آن به ذوب شدن یا ساییده
دور یخ.
من می دانستم که هرگز آن را به باز کردن در دوره زمستان ، مگر نه که از '52- 3 ، که
داد حوضچه آنقدر شدید یک محاکمه.
این معمولا در مورد اول ماه آوریل باز می شود ، یک هفته یا ده روز بعد از برکه سنگ چخماق
و پناهگاه نمایشگاه ، شروع به ذوب در سمت شمال و در قسمت کم عمق که در آن
از آن شروع به یخ.
آن را نشان می دهد بهتر از هر آب hereabouts پیشرفت مطلق
فصل ، که کمتر از همه تحت تأثیر تغییرات گذرا دما.
یک سرماخوردگی شدید از مدت چند روز در ماه مارس بسیار ممکن است تأخیر انداختن باز شدن
حوضچه های سابق ، در حالی که درجه حرارت از والدن را افزایش می دهد تقریبا بدون وقفه است.
دماسنج رانش را به وسط والدن در 6 ماه مارس ، سال 1847 ، ایستاد
32 درجه یا نقطه انجماد ، در نزدیکی ساحل در 33 درجه و در وسط برکه سنگ چخماق ،
روز ، در همان 32 ° میله های در یک دوجین از
ساحل ، در آب های کم عمق ، زیر یخ پا ، ضخامت در 36 درجه.
این تفاوت از سه و نیم درجه بین درجه حرارت آب عمیق
و کم عمق در حوضچه دوم ، و این واقعیت است که بخش بزرگی از آن است
نسبتا کم عمق ، نشان می دهد به همین دلیل آن را باید بسیار زودتر از والدن شکستن.
یخ در shallowest بود در این زمان چند اینچ نازک تر از در
متوسط است.
در چله زمستان وسط گرمترین و یخ باریکترین وجود دارد شده است.
بنابراین ، همچنین ، هر یک که در مورد سواحل تالاب در فصل تابستان waded باید
درک آب را بسیار گرمتر است نزدیک به ساحل ، جایی که تنها سه یا
چهار اینچ ، عمیق تر از فاصله کمی
، و بر روی سطح که در آن عمیق است ، از نزدیک به پائین.
در بهار ، خورشید نه تنها اعمال نفوذ از طریق افزایش دمای
از هوا و زمین ، اما گرمای آن از عبور از یخ پا و یا ضخیم تر است ، و
منعکس شده از پایین در آب کم عمق ،
و به همین ترتیب نیز گرم آب و جانبی تحت یخ را ذوب می شود ، در همان زمان
آن است که ذوب شدن بیشتر به طور مستقیم در بالا ، و آن را ناهموار ، و باعث هوا
حباب است که شامل آن به گسترش
خود را به سمت بالا و پایین تا زمانی که کاملا honeycombed ، و در آخرین
به طور ناگهانی ناپدید در باران بهار تک.
یخ دانه و به عنوان چوب آن ، و زمانی که کیک شروع به پوسیدگی و یا "شانه" است که ،
فرض ظاهر از لانه زنبوری ، هر آنچه که ممکن است موقعیت خود را ، سلول های هوا
در گوشه راست با آنچه که سطح آب بود.
کجاست سنگ یا ورود به سیستم نزدیک به سطح در حال افزایش وجود دارد ، یخ بیش از آن بسیار است.
نازکتر ، و غالبا کاملا توسط این گرمای منعکس شده حل و من شده اند
که در آزمایش در کمبریج گفت :
یخ آب در حوضچه های چوبی کم عمق ، هر چند هوا سرد گردش در قسمت پایین ،
و غیره دسترسی به هر دو طرف ، بازتابی از نور خورشید را از پایین بیشتر
از counterbalanced این مزیت است.
وقتی که باران گرم در وسط زمستان ، ذوب کردن برف یخ از والدن ،
و برگ های یخ سخت تیره و شفاف در وسط ، وجود خواهد داشت نوار
فاسد هر چند به یخ ضخیم تر سفید ، یک میله یا
گسترده تر ، در مورد سواحل ، ایجاد شده توسط این حرارت منعکس شده است.
همچنین ، به عنوان من گفته اند ، حباب خود را در داخل یخ به عنوان عمل
سوزش ، عینک به ذوب شدن یخ در زیر.
پدیده سال را هر روز در یک حوضچه در یک مقیاس کوچک.
هر روز صبح ، به طور کلی ، آب کم عمق است که گرم شده با سرعت بیشتری
از عمیق ، هر چند ممکن است بسیار گرم بعد از همه ساخته شده ، و هر شب آن را
بیشتر تا صبح به سرعت سرد می شود.
روز مظهر سال است.
شب زمستان ، صبح و عصر بهار و پاییز ، و
ظهر تابستان است. ترک خوردگی و پررونق از یخ
تغییر دما نشان می دهد.
یک روز صبح دلپذیر پس از یک شب سرد ، فوریه 24 ، سال 1850 ، نیاز به سنگ چخماق در رفته
برکه به صرف به روز ، من با تعجب متوجه شد ، که زمانی که من زده یخ با
سر تبر من ، آن را مانند یک resounded
گونگ برای بسیاری از میله های اطراف ، و یا به عنوان اگر من در درام سر تنگ زده بود.
استخر آغاز شد تا حدود یک ساعت بعد از طلوع رونق ، هنگامی که آن احساس از نفوذ
پرتوهای خورشید را بر آن از بیش از تپه ها نقطه و آن را به خود کشیده و yawned مانند
مرد بیداری با افزایش به تدریج
جنجال و هیاهو ، که سه یا چهار ساعت نگه داشته شد.
خواب بعدازظهر کوتاه در ظهر انجام گرفت ، و یک بار دیگر به سمت شب رونق گرفت ، به عنوان خورشید بود
خروج نفوذ خود است.
در مرحله مناسب از آب و هوا حوضچه تفنگ شب خود را با آتش سوزی بزرگ
نظم.
اما در وسط روز ، که پر از ترک و هوا نیز کمتر
الاستیک ، آن را به طور کامل از دست داده بود تشدید آن ، و احتمالا ماهی و muskrats
می تواند پس از آن به وسیله یک ضربه بر روی آن خراشیده شده اند.
ماهیگیران می گویند که "غرش از حوضچه" scares ماهیان و جلوگیری از
گاز گرفتن آنها.
حوضچه رعد می کند هر شب ، و من نمی توانم بگویم قطعا زمانی که به انتظار آن
غرش ، اما در هر چند که من ممکن است تفاوت در آب و هوا درک آن را ندارد.
چه کسی می توانست آنقدر بزرگ و سرد و پوست کلفت یک چیز را به این کار مشکوک
حساس؟
با این حال ، قانون خود را به آن thunders اطاعت زمانی که آن را باید به عنوان مطمئنا به عنوان
جوانه در بهار گسترش دهد. زمین همه زنده و پوشش داده شده با
پستانک های گوساله.
بزرگترین تالاب به عنوان حساس به تغییرات جوی به عنوان جسم کوچک کروی
جیوه در لوله آن.
یکی از جاذبه در آمدن به جنگل برای زندگی بود که من باید به اوقات فراغت و
فرصت برای دیدن بهار آمد شوید.
یخ در استخر در طول شروع به honeycombed ، و من می توانم پاشنه من در آن به عنوان مجموعه
من راه رفتن.
Fogs و باران و خورشید گرمتر به تدریج ذوب برف ؛ روز
رشد حساسی دیگر و ببینید که چگونه من باید از طریق زمستان را بدون افزودن
به من چوب ، شمع ، آتش سوزی بزرگ دیگر لازم است.
من در هشدار برای اولین نشانه های بهار هستم ، شنیدن توجه داشته باشید احتمال برخی
ورود پرندگان ، و یا جیر جیر سنجاب راه راه ، برای فروشگاه خود را در حال حاضر باید حدود
خسته ، و یا سرمایه گذاری موش خرمای کوهی امریکا از قشلاق خود را ببینید.
در مارس 13 ، پس از من bluebird ، آواز گنجشک ، و جناح قرمز ، شنیده بود.
یخ هنوز نزدیک به یک ضخامت پا بود.
همانطور که آب و هوای گرمتر رشد آن حساسی نه دور توسط آب پوشیده ، و نه شکسته
بالا و در رودخانه ها مطرح شد ، اما ، هر چند آن را به طور کامل برای نیم ذوب
میله در عرض در مورد ساحل ، وسط
صرفا honeycombed و اشباع شده با آب ، به طوری که شما می توانید از پای شما قرار داده
از طریق آن زمانی که شش اینچ ضخامت دارد ، اما عصر روز بعد ، شاید پس از گرم
باران به دنبال مه ، آن را به طور کامل می
ناپدید شد ، همه با مه ، روحیه دور رفته است.
یک سال در سراسر وسط رفت و تنها پنج روز قبل از آن به طور کامل ناپدید شدند.
در سال 1845 والدن برای اولین بار به طور کامل در 1ST از آوریل باز در '46، 25
مارس ، در '47، 8 آوریل در'51 ، 28 مارس ؛ در '52، 18 از
آوریل و در '53، 23d از ماه مارس و در'54 ، در مورد آوریل 7.
هر حادثه با شکستن از رودخانه ها و حوضچه ها و حل و فصل متصل
از آب و هوا به خصوص برای ما جالب است که در آب و هوا آنقدر بزرگ زندگی می کنند
افراط و.
هنگامی که روز گرم تر می آیند ، آنها که در نزدیکی رودخانه ساکن شنیدن ترک یخ در شب
با فریاد شگفت انگیز به عنوان با صدای بلند به عنوان توپخانه ، به عنوان اگر fetters یخی آن اجاره شد
از پایان دادن به پایان ، و در عرض چند روز آن را ببینید به سرعت در حال بیرون رفتن.
بنابراین تمساح از گل با quakings از زمین بیرون می آید.
یکی از این پیر مرد ، که ناظر نزدیک از طبیعت شده است و به نظر می رسد به عنوان کاملا عاقل در
با توجه به تمام عملیات های خود را به عنوان اگر او بر سهام قرار داده شده است به حال زمانی که او یک پسر بچه بود ،
که کرده است -- و او به وضع دلسرد شدن او کمک کرده بود
آمدن به رشد خود را ، و می تواند به سختی به دست آوردن بیشتر از افسانه هاو روایات قومی طبیعی اگر او باید برای زندگی
سن انجمن دوست داران -- به من گفت -- و من به گوش او ابراز تعجب شد در هر جای تعجب
عملیات طبیعت ، برای من فکر کردم که
هیچ رازی بین آنها وجود دارد -- که یکی از بهار روز او اسلحه و قایق خود را در زمان خود ،
و تصور می کردند که او را یک ورزش کمی با اردک.
یخ وجود دارد هنوز هم در علفزارها ، اما همه از رودخانه رفته ، و او
بدون انسداد از سادبری ، جایی که او زندگی می کردند ، کاهش یافته به نمایشگاه هیون
تالاب ، که او در بر داشت ، به طور غیر منتظره ، در بیشتر قسمت ها با زمینه شرکت از یخ پوشیده شده است.
یک روز گرم بود ، و او را به دیدن آنقدر بزرگ بدن از یخ باقی مانده شگفت زده شد.
دیدن هر گونه اردک ، او قایق خود را در سمت یک جزیره در شمال یا پشت در مخفی
تالاب ، و سپس خود را در بوته در سمت جنوب پنهان ، آنها را در انتظار است.
به مدت سه یا چهار میله از ساحل یخ ذوب شده بود و صاف بود وجود دارد و
ورق گرم آب ، با پایین ، آب گل آلود مانند اردک عشق ، در درون ، و او
فکر کردم آن احتمال دارد که برخی از همراه خیلی زود خواهد بود.
پس از او هنوز هم وجود دارد در مورد یک ساعت lain کرده بود ، او شنیده کم و به ظاهر بسیار دور
صدا ، اما singularly بزرگ و چشمگیر است ، بر خلاف هر چیزی که او تا کنون شنیده بود ،
به تدریج تورم و افزایش که اگر آن را
پایان دادن به جهانی و به یاد ماندنی ، عجله عبوس و سر و صدا داشته که
همه در یک بار به نظر می رسید به او مانند صدای گسترده ای از بدن مرغان به حل و فصل
و وجود دارد ، تصرف تفنگ او ، او شده
در عجله و هیجان زده ، اما او در بر داشت ، در کمال تعجب او ، که کل بدن از یخ
آغاز شده بود در حالی که او غیر روحانی وجود دارد ، و زیرفشار به ساحل ، و صدای او شنیده بود
توسط لبه تیز و دلخراش خود را در ساحل ساخته شده بود --
در ابتدا به آرامی nibbled و فروپاشید خاموش است ، اما در طول heaving و پراکندگی آن
wrecks در طول این جزیره به ارتفاع قابل توجهی قبل از آن را به متوقف آمد.
در طول اشعه خورشید زاویه راست به دست آمده ، و بادهای گرم و منفجر کردن غبار
و باران و ذوب snowbanks ، و خورشید ، از پخش غبار ، لبخند بر روی یک
چشم انداز چهارخانه از حنایی و سفید
سیگار کشیدن با بخور خوشبو ، که از طریق آن مسافر بر سرراه ، راه خود را از جزایر به
جزائر ، تشویق می کردند توسط موسیقی rills هزار و rivulets طنین انداز است که رگه هستند
پر از خون زمستان که آنها را تحمل کردن.
پدیده های تعداد کمی به من داد لذت بیشتر از مشاهده فرم که ذوب شن و ماسه و
خاک رس در جریان پایین به طرف یک برش عمیق در راه آهن فرض که از طریق آن من
در راه من به روستا منتقل می شده ،
پدیده ای نه چندان عادی بزرگ مقیاس ، است ، هر چند تعدادی از تازه در معرض
بانک مواد راست را باید تا حد زیادی ضرب شده است از خطوط راه آهن شد
اختراع شد.
مواد شن و ماسه از هر درجه ای از ظرافت و رنگ های مختلف غنی بود ،
به طور معمول با خاک رس کمی مخلوط است.
هنگامی که فراست بیرون می آید در بهار ، و حتی در یک روز ذوب در زمستان ،
شن و ماسه شروع می شود به سمت پایین جریان دامنه مانند گدازه ، گاهی سرشار از طریق
برف و سرشار از آن جایی که هیچ شن و ماسه دیده می شود قبل از.
بی حد و حصر از جریان کمی با هم همپوشانی دارند و در هم امیختن با دیگری ، برگزاری نمایشگاه
مرتبسازی بر محصول ترکیبی ، که نیمی از راه قانون جریان ، و راه از نیمی از آن را اطاعت
از پوشش گیاهی است.
همانطور که جریان آن طول می کشد اشکال از برگ های ضعیف و یا تاک ، ساخت انبوه خمیری
اسپری های پا یا بیشتر در عمق ، و مشابه ، همانطور که شما نگاه کردن بر روی آنها ،
laciniated ، lobed و imbricated thalluses
برخی از گلسنگ ، یا شما از مرجان ، یادآوری از پنجه پلنگ یا پا پرندگان ،
مغز یا ریه ها یا روده ها ، و مدفوعات از همه نوع.
این پوشش گیاهی واقعا مشمئز کننده ، که شکل و رنگ می بینیم در برنز تقلید است ،
نوعی از شاخ و برگ معماری کهن تر و معمولی تر از کنگر ،
chiccory ، پیچک ، مو ، و یا هر گونه گیاهی
برگ ، به مقصد شاید تحت برخی شرایط ، برای تبدیل شدن به یک پازل آینده
زمین شناسان.
کل برش مرا تحت تاثیر قرار اگر آن را به عنوان یک غار با استالاکتیتهاو آن گذاشته باز به
نور است.
فام های مختلف از شن و ماسه singularly غنی و دلپذیر ، با استقبال از
رنگ های مختلف آهن ، قهوه ای ، خاکستری ، زرد ، و مایل به قرمز.
هنگامی که توده جریان تخلیه می رسد در پا را از این بانک آن را پخش می تملق گفتن
به رشته ها ، جریان های مجزا از دست دادن نیمه استوانه ای شکل خود و به تدریج
تبدیل شدن به مسطح تر و گسترده تر ، در حال اجرا
با یکدیگر به عنوان مرطوب تر است ، تا آنها به صورت شن و ماسه تقریبا مسطح ، هنوز هم مختلف
خوب و قشنگ و سایهدار است ، اما که در آن شما می توانید از فرم های اصلی از پوشش گیاهی را ردیابی ؛
تا در طول ، در آب به خودی خود ، آنها
به بانک ها ، مانند کردن دهان از رودخانه ها شکل گرفته ، و از انواع تبدیل
پوشش گیاهی در نشانه های موج دار شدن در پایین از دست داده است.
کل این بانک ، که از بیست تا چهل فوت ارتفاع است ، گاهی اوقات با تزیین شده
جرم این نوع از شاخ و برگ ، و یا پارگی شنی ، برای یک چهارم از یک مایل در یک یا
هر دو طرف ، تولید یک روز بهار است.
چه چیزی این شاخ و برگ شن و ماسه قابل توجه است آن springing به وجود این ترتیب به طور ناگهانی.
هنگامی که من از یک طرف بانک بی اثر -- برای خورشید بر روی یک طرف اول عمل می کند -- و در
دیگر این انبوه شاخ و برگ ، خلق یک ساعت یک ، من تحت تاثیر قرار ، همچنانکه اگر در
حس عجیب و غریب من در آزمایشگاه ایستاد
هنرمندی که جهان را و من -- به جایی که او هنوز هم در حال کار بوده آمده بودند ،
ورزشی در این بانک ، و با بیش از انرژی strewing طرح تازه خود را در مورد.
من احساس می کنم که اگر من نزدیکتر به اعضای حیاتی و موثر بدن از جهان ، برای این سرریز شنی
چیزی مانند یک توده پولکی به عنوان اعضای حیاتی و موثر بدن از بدن حیوانات.
بنابر این شما در پیدا کردن در ماسه های بسیار انتظار برگ سبزیجات.
جای تعجب نیست که زمین خود را بیان ظاهری در برگ ها ، آن را با کارگر
ایده از درون.
اتم ها در حال حاضر این قانون آموخته و باردار شده توسط آن است.
برگ آویزان می بیند در اینجا نمونه اولیه آن است.
داخل ، چه در جهان و یا بدن حیوانات ، ضخامت لوب مرطوب ، یک کلمه است
به خصوص قابل اجرا به کبد و ریه ها و برگ چربی (yeibw ، کار ،
lapsus ، جریان و یا لغزش به سمت پایین ،
lapsing. lobus ، globus ، لوب ، جهان ، نیز دامان ، فلپ ، و بسیاری از کلمات دیگر) ؛
خارج یک برگ خشک و نازک ، حتی به عنوان F و V هستند فشرده و خشک ب
رادیکال لوب پوند ، توده نرم B (lobed تنها ، و یا B ، دو
lobed) ، با L مایع در پشت آن را با فشار دادن به جلو است.
در جهان ، GLB ، گرم گلویی می افزاید : به معنای ظرفیت گلو.
پر و بال پرندگان هنوز برگ خشک تر و نازک تر هستند.
بنابراین ، شما را از گراب لش در زمین به روح پاس و تکان و لرزش بال
پروانه.
به طور مستمر جهان بسیار فراتر و ترجمه خود را ، و می شود بالدار در
مدار آن.
حتی یخ با برگ های کریستال ظریف شروع می شود ، تا اگر آن را به قالب سرازیر بود
که fronds waterplants در آینه آبکی تحت تاثیر قرار.
کل درخت خود است ، اما یک برگ ، و رودخانه ها هنوز برگ vaster که پالپ
مداخله زمین ، و شهرها و شهرستانها تخم حشرات در axils خود.
هنگامی که خورشید خارج شن و ماسه متوقف جریان است ، اما در صبح جریان
شروع یک بار دیگر و شاخه و شعبه دوباره به بی شمار دیگران.
شما اینجا اتفاقا چگونه خون عروق تشکیل شده را ببینید.
اگر شما نگاه از نزدیک مشاهده کند که برای اولین بار رو به جلو هل می دهد از توده ذوب وجود دارد
جریان از شن و ماسه نرم شده با نقطه مانند قطره ، مثل توپ از انگشت ، احساس
راه خود را به آرامی و کورکورانه به سمت پایین است ، تا
در گذشته با استفاده از گرما و رطوبت ، به عنوان خورشید بالاتر می شود ، بخش سیال ترین ، در
تلاش خود را به اطاعت از قانون به که بی اثر نیز بازده ، جدا از
دومی و فرم برای خود meandering
کانال یا سرخرگ در درون آن ، است که در آن شاهد یک جریان کمی نقره ای است که به نظر اجمالی مانند
رعد و برق را از یک مرحله از برگ ها یا شاخه های خمیری به دیگری ، و همیشه و چند لحظه بعد
در شن و ماسه بلعیده.
این بسیار جالب است که چگونه به سرعت در حال هنوز کاملا شن و ماسه خود را سازماندهی آن را به عنوان جریان ،
با استفاده از بهترین مواد جرم آن می توان به شکل لبه های تیز از کانال آن.
چنین منابع از رودخانه.
در ماده silicious که رسوب آب است که شاید سیستم استخوانی ، و در
خاک هنوز هم ظریف و ماده آلی گوشتی فیبر یا بافت سلولی.
انسان اما یک توده از ذوب رس چیست؟
توپ را از انگشت انسان است ، اما یک قطره congealed.
انگشتان دست و پا جریان تا حد خود را از توده ذوب بدن.
آنچه که بدن انسان را گسترش خواهد یافت و جریان را به زیر آسمان خوش مشرب تر چه کسی می داند؟
آیا دست نیست گسترش برگ نخل با لوب و وریدهای آن است؟
گوش ممکن است در نظر گرفته ، fancifully ، به عنوان لیکن ، Umbilicaria ، بر طرف
سر ، با لوب و یا رها کردن آن.
لب -- لب شکافته گلبرگ ، از کار (؟)--دور یا ساقط از طرف کاورنو
دهان. بینی آشکار congealed قطره یا
گلفهشنگ.
چانه قطره هنوز بزرگتر ، باهم جاری شونده چکیدن صورت است.
گونه اسلاید از ابرو را به دره صورت ، با آنها مخالفت ورزید و
منتشر شده توسط استخوانهای گونه.
هر لوب گرد برگ سبزیجات ، بیش از حد ، ضخیم و در حال حاضر افت loitering ،
بزرگتر یا کوچکتر ، لوب انگشتان از برگ و لوب های بسیاری به عنوان
آن است ، در جهات بسیاری آن را به تمایل دارد
جریان ، و گرما یا سایر تأثیرات خوش مشرب که به موجب آن را به جریان هنوز
دورتر.
بنابراین به نظر می رسید که این تپه ، نشان دهنده این اصل از همه
عملیات از طبیعت. سازنده این زمین ، اما اختراع
برگ.
کشف این هیروگلیف برای ما چه Champollion خواهد شد ، که به نوبه خود ما ممکن است در طول
یک برگ جدید در آخرین؟
این پدیده ای است که هیجان انگیز به من نسبت به وفور و باروری
تاکستان.
درست است ، آن را در شخصیت خود را تا حدودی excrementitious ، و هیچ پایان دادن به انبوه وجود دارد
کبد ، چراغ ها ، و روده ها ، به عنوان اگر جهان پشت ورو تبدیل شده بودند ، اما
این نشان می دهد که طبیعت تا به برخی از
روده ها ، و دوباره مادر بشریت است.
این فراست بیرون آمدن از زمین است ؛ است بهار است.
قبل از بهار سبز و گل و بلبل است ، به عنوان اسطوره شناسی قبل از شعر به طور منظم است.
من از هیچ چیز بیشتر گازهای زمستان و indigestions پالایشی می دانم.
این من را متقاعد می کند که زمین هنوز هم در لباس شخصی او را swaddling ، و در امتداد جلو نوزاد
انگشتان دست در هر طرف. فر تازه بهار از baldest ابرو.
هیچ چیز غیر آلی وجود دارد.
این انبوه برگ مانند در امتداد بانک مانند سرباره کوره قرار دارند ، که نشان می دهد
طبیعت "در انفجار کامل" در داخل است.
زمین صرف یک قطعه از تاریخ مرده ، بر قشر قشر مانند نمی باشد.
برگ های یک کتاب ، توسط زمین شناسان و antiquaries عمدتا مورد مطالعه قرار ، اما
زندگی شعر مثل برگ درخت ،
که قبل از گل و میوه -- نه فسیلی زمین ، اما زمین زندگی می کنند ، در مقایسه با
با که زندگی بزرگ مرکزی زندگی تمام حیوانی و گیاهی صرفا انگل است.
تلاطم آن خواهد شد exuviae ما را از گورهای خود پارااسترنال.
شما ممکن است فلزات و ذوب و ریخته گری آنها را به زیبا ترین قالب شما می توانید ، آنها
من مانند اشکال که این زمین مذاب جریان به تحریک هرگز.
و نه تنها ، اما نهادهای بر آن پلاستیکی مانند رس در دست
پاتر.
قبل از اینکه طولانی ، نه تنها در این بانک ها است ، اما در هر تپه و دشت و در هر توخالی ،
فراست که از زمین بیرون می آید مانند چهار دست و پا خفته را از نقب زدن خود را ، و
به دنبال دریا با موسیقی ، و یا مهاجرت به climes دیگر در ابرها است.
گرم شدن با اقناع آرام خود را از ثور با چکش او را قوی تر است.
یکی از ذوب ، از سوی دیگر است ، اما استراحت در قطعه است.
هنگامی که زمین تا حدی از برف ، لخت شد و چند روز گرم و سطح آن خشک شده بود
تا حدودی ، از آن لذت بخش بود برای مقایسه علائم مناقصه اولین سال نوزاد فقط
peeping چهارم با زیبایی با شکوه
پوشش گیاهی پژمرده که زمستان را تجربه کرده بود که -- زندگی ابدی ، goldenrods ،
pinweeds و مطبوع چمن وحشی ، اغلب واضح و جالب از
تابستان حتی در صورتی که زیبایی خود را نه
رسیده تا آن زمان ، حتی پنبه علف ، گربه دم mulleins ، johnswort ، سخت ، هک ،
علفزار شیرین ، و دیگر قوی ریشه گیاهان ، آن دسته از جرنرس unexhausted که
سرگرم اولین پرندگان -- علف های هرز مناسب و معقول ، حداقل ، که طبیعت بیوه می پوشد.
من بویژه جذب arching و دسته یا بافه گندم مانند بالای پشم چمن
به ارمغان می آورد فصل تابستان به خاطرات زمستان ما است ، و در میان اشکال که هنر
را دوست دارد به کپی ، و که ، در سبزیجات
پادشاهی ، همان رابطه در حال حاضر در ذهن انسان است که ستاره شناسی به انواع
کرده است. این سبک عتیقه است ، مسن تر از یونانی یا
مصر.
بسیاری از پدیده های زمستان از حساسیت غیر قابل بیان مطرح
و ظرافت شکننده است.
ما عادت به شنیدن این پادشاه به عنوان مستبد و خشن و بی ادب بی ادب ؛
اما او با نجابت از یک عاشق adorns tresses از تابستان است.
در رویکرد از بهار سنجاب های قرمز در زیر خانه من دو در یک زمان ، به طور مستقیم
زیر پای من به عنوان نشستم به خواندن و یا نوشتن ، و حفظ queerest chuckling و
chirruping و آواز pirouetting و
gurgling برای تلفن های موبایل است که تا کنون شنیده شد و وقتی که من مهر آنها فقط chirruped
بلندتر ، اگر گذشته تمام ترس و احترام در شوخی های دیوانه خود ، انسانیت هجوم برای متوقف کردن
آنها.
خیر ، شما don't -- chickaree -- chickaree. آنها به طور کامل ناشنوا به استدلال من ، یا
به درک نیروی خود را شکست خورده ، و را به یک سویه از طعن بود که سقوط کرد
غیر قابل مقاومت.
گنجشک اول بهار! آغاز سال را با امید جوان تر از
هرگز!
warblings ضعف نقره ای شنیده می شود بیش از بخشی از زمینه های لخت و مرطوب از
bluebird ، آهنگ اسپارو ، و جناح قرمز ، به عنوان اگر آخرین تکه های زمستان
tinkled در هنگام سقوط!
آنچه که در چنین زمان ، تاریخ ، chronologies ها ، سنت ها ، و تمام نوشته
افشاگری؟ آواز خواندن بروکس پایکوبی پرداخته و glees به
بهار.
مرداب هاوک ، قایقرانی کم بیش از چمنزار ، در حال حاضر به دنبال لزج اول
زندگی که awakes.
صدا غرق برف ذوب شدن در تمام dells شنیده می شود ، و یخ حل باشتاب
در حوضچه ها.
چمن شعله های آتش در دامنه کوه مانند آتش بهار -- "و همکاران primitus oritur herba
imbribus primoribus evocata -- اگر زمین فرستاده چهارم گرما به سمت داخل به خوش آمد می گوید
خورشید بازگشت ، زرد نیست اما سبز
رنگ شعله آن ، -- نماد جوانان دائمی ، چمن ، تیغه ، مانند
بلند روبان سبز ، جریان از چمن به فصل تابستان ، در واقع توسط چک
فراست ، اما چند لحظه بعد با فشار دادن دوباره ، بلند کردن اجسام
نیزه خود را از یونجه در سال گذشته با زندگی تازه در زیر.
رشد به طور پیوسته به عنوان منبع oozes از زمین است.
این است که تقریبا مشابه با آن ، در روز رو به رشد ژوئن ، زمانی که rills
خشک ، تیغه های چمن کانال های خود را ، و از سال به سال گله
نوشیدن در این جریان همیشگی سبز و
ماشین چمن زنی ناشی از آن را در اولین فرصت عرضه زمستان خود را.
بنابراین زندگی بشر ما اما می میرد را به ریشه ای آن ، و هنوز هم می گذارد چهارم تیغه سبز آن
تا ابدیت.
والدن است ذوب باشتاب. کانال دو میله های گسترده ای در امتداد وجود دارد
طرف شمالی و غربی ، و گسترده تر هنوز هم در انتهای شرقی.
یک میدان بزرگ یخ را از بدنه اصلی را درهم کوبید.
می شنوم آهنگ آواز گنجشک از بوته در ساحل -- olit ، olit ، olit ، --
تراشه ، تراشه ، تراشه ، کاراکتر "چه" -- چه گوارا wiss ، wiss ، wiss.
او نیز کمک به ترک آن است.
چگونه خوش تیپ جارو منحنی های بزرگ در لبه از یخ ، تا حدودی پاسخ دادن به
کسانی که از ساحل ، اما به طور منظم تر!
این غیر معمول سخت است ، به علت سرماخوردگی شدید اما گذرا اخیر ، و همه سیراب
یا دست تکان دادند مانند کف کاخ.
اما باد اسلاید شرق به بیش از سطح مات آن در بیهوده ، تا می رسد
زندگی سطحی فراتر از آن.
با شکوه است که به ناگهان این روبان از آب گازدار در خورشید ، چهره عریان
از حوضچه پر از سرور و نشاط و جوانان ، که اگر آن را شادی از ماهی ها در داخل از آن سخن گفت ،
و ماسه در ساحل آن -- نقره ای
شین از مقیاس از leuciscus ، به عنوان آن همه ماهی ها فعال بودند.
چنین بود که تضاد بین زمستان و بهار است.
والدن مرده بود و زنده است دوباره.
اما این بهار آن را شکست تا به طور پیوسته تر ، که به من گفته اند.
تغییر از طوفان و زمستان به آب و هوای آرام و معتدل ، از تیره و تنبل
ساعت برای آنهایی که روشن و الاستیک ، بحران به یاد ماندنی که همه چیز اعلام شده است.
ظاهرا در آخرین لحظه است.
ناگهان هجوم نور خانه ام را پر ، هر چند شب بود در دست و
ابرهای زمستان هنوز به آن را معلق ، و پیش امدگی لبه بام چکیدن همراه با بارش باران برف و بارانی شد.
من از پنجره بیرون را نگاه و LO! که در آن روز سرد یخ خاکستری بود دراز وجود دارد
برکه شفاف در حال حاضر آرام و پر از امید که در یک شب تابستان ، نشانگر
آسمان شب تابستانی در اغوش حمل کردن آن ، هر چند
هیچ سربار قابل مشاهده بود ، تا اگر اطلاعاتی با برخی افق از راه دور بود.
من شنیده ام رابین در فاصله ، اول من برای بسیاری از هزار سال شنیده بود ،
methought ، توجه داشته باشید که نباید فراموش کنیم برای بسیاری از یک هزار -- همان شیرین
و ترانه قدرتمند از زمانی بسیار دور است.
O رابین شب ، در پایان یک روز تابستان ، انگلستان!
اگر من همیشه می تواند به ترکه او بر نشسته است! من به او معنی منظورم ترکه است.
این حداقل migratorius Turdus نمی باشد.
سنبه زمین و درخت بلوط درختچه در مورد خانه من ، که تا به حال تا زمانی drooped ، به طور ناگهانی
چند شخصیت خود را از سر گرفت ، نگاه روشن تر ، سبزتر و سیخ و
زنده به عنوان اگر effectually پاک شده و ترمیم شده توسط باران.
من می دانستم که آن را باران نمی بارد.
شما نمی توانید با نگاه کردن در هر بگویید ترکه از جنگل ، برای همیشه ، در چوب ، شمع بسیار کنید ، که آیا
زمستان آن گذشته است یا نه.
همانطور که رشد تیره تر ، که من honking از غازها پرواز کم بیش از جنگل مبهوت شدم ،
مانند مسافران در اواخر از جنوب دریاچه ها ، و غرقه شدن در گذشته در
شکایت بی بند و بار و دلداری متقابل.
ایستاده در درب من ، من می توانم با عجله از بال خود را می شنوید ، در زمانی که رانندگی به سمت من
خانه ، آنها به طور ناگهانی جاسوسی نور من ، و با سر و صدا hushed چرخ و مستقر در
برکه.
بنابراین من در آمد ، و در را بست و اولین شب بهار من در جنگل گذشت.
در صبح من غازها از درب را از طریق غبار تماشا ، قایقرانی در
وسط استخر ، پنجاه میله های خاموش ، آنقدر بزرگ و پر سر و صدا که والدن ظاهر
مثل برکه های مصنوعی برای تفریح خود را.
اما زمانی که من بر روی ساحل ایستاده بود آنها در یک بار با زدن بال در افزایش یافت
سیگنال از فرمانده خود ، و هنگامی که آنها را به رتبه رو به حال در مورد دور بیش از
سر من بیست و نه عدد از آنها ، و سپس
هدایت مستقیم به کانادا ، با صدای خوک یا گراز به طور منظم از رهبر در فواصل زمانی ، اعتماد
برای افطار خود را در استخر muddier.
"گوشتالو" از اردک افزایش یافت و در همان زمان و در زمان مسیر به سمت شمال در پی
از عموزاده noisier خود.
به مدت یک هفته من سر گشت می زد ، طنین ناقوس ها groping برخی از غاز انفرادی در تیره و تار شنیده
صبح ، به دنبال همراه آن ، و هنوز هم peopling جنگل با صدای
زندگی بزرگتر از آنها می تواند حفظ.
در ماه آوریل دوباره کبوتر پرواز بیان در گله های کوچک دیده می شدند ، و در زمان مقتضی من
شنیده مارتینز سرود پاک من ، هر چند که تا به حال به نظر می رسید که
شهرستان شامل بسیاری است که می تواند
من هر استطاعت ، و من به خیالی که آنها peculiarly نژاد باستانی که ساکن بودند
در قبل از اینکه درخت توخالی مردان سفید پوست آمد.
در تقریبا تمام climes لاک پشت و قورباغه در میان اسلاف و نوید
در این فصل ، و پرندگان با آهنگ و پرهای زینتی نظر اجمالی پرواز ، بهار و گیاهان و
بلوم ، و ضربه باد ، برای اصلاح این
نوسان اندکی از قطب و حفظ تعادل طبیعت.
به عنوان هر فصل به نظر می رسد بهترین در نوبه خود به ما ، بنابراین آینده در بهار مانند
ایجاد کیهان از هرج و مرج و تحقق عصر طلایی.--
"Eurus آگهی Auroram Nabathaeaque regna recessit ، Persidaque ، radiis juga
matutinis subdita. "
"شرق ، باد به آرورا و پادشاهی Nabathaen انصراف و فارسی ، و
پشته صبح تحت اشعه قرار می گیرد. مرد به دنیا آمد.
چه که هنرمند از چیزها ، منشاء جهان بهتر ، او را از
الهی دانه ، یا زمین ، که اخیر و به تازگی از اتر بالا sundered ،
حفظ برخی از دانه های آسمان هم ریشه است. "
باران تک ملایم می سازد بسیاری از سایه چمن سبزتر است.
بنابراین چشم انداز ما در هجوم افکار بهتر روشن می گردد.
ما باید پر برکت اگر ما همیشه در حال حاضر زندگی می کردند ، و در زمان استفاده از هر
حادثه ای است که ما فرود آمد ، مانند چمن که اعتراف نفوذ
کوچکترین شبنم است که بر روی آن می افتد ، و این کار را نکرد
صرف زمان ما در کفاره به جهت غفلت از فرصت های گذشته ، که ما انجام
وظیفه ما است. ما در زمستان با تنبلی حرکت کردن در حالی که آن را در حال حاضر
بهار.
در یک صبح دلپذیر بهار گناهان تمام مردان آمرزیده شده است.
چنین یک روز آتش بس به معاون می باشد. در حالی که چنین خورشید نگه می دارد ، به منظور سوزاندن ،
vilest گناهکار ممکن است باز گردد.
از طریق بهبود خود ما به بی گناهی ، معصومیت از همسایگان ما ، ما را تشخیص دهید.
شما ممکن است شناخته شده به همسایگان خود روز گذشته برای یک دزد ، میخواره ، یا پیرو هوای نفس واحساس
و صرفا pitied یا نفرت او را ، و جهان ناامید بودند ، اما خورشید می درخشد
روشن و گرم این اولین صبح بهار ،
بازآفرینی جهان ، و شما او را ملاقات کند در برخی از کارهای بی سر و صدا ، و ببینید که چگونه از آن است که
گسترش رگه خسته و خراب با هنوز شادی و برکت روز جدید ، احساس
تاثیر بهار با برائت از مراحل ابتدایی ، و همه ی اشتباهاتش ، فراموش شده است.
تنها فضای حسن نیت در مورد او وجود ندارد ، اما حتی یک مزه
groping معظم له برای بیان ، کورکورانه و ineffectually شاید ، مثل یک تازه متولد شده
غریزه ، و برای یک ساعت کوتاه تپه در سمت جنوب پژواک به هیچ بذله گویی مبتذل.
ببینید برخی از شاخه های بی گناه عادلانه آماده می شود تا از پوست gnarled خود را پشت سر هم کنید و سعی کنید
یک سال دیگر زندگی ، مناقصه و تازه به عنوان جوانترین گیاه.
حتی او را به شادی از پروردگار خود وارد شده است.
چرا زندانیان را ترک کنید به باز کردن درهای زندان خود -- چرا قاضی dismis نیست
پرونده اش -- چرا واعظ جماعت خود را اخراج نیست!
از آنجا که آنها تذکر است که خدا آنها را می دهد ، اطاعت ، و نه قبول عفو
که او تا به شکلی آزادانه به همه ارائه می دهد.
"بازگشت به خوبی در هر روز در تنفس آرام و رحمان از تولید
صبح ، باعث می شود که در احترام به عشق از فضیلت و نفرت از معاون ، یکی
رویکردهای کمی طبیعت ابتدایی
مرد ، به عنوان جوانه از جنگل است که felled شده است.
در مانند شیوه ای اعمال اهریمنی را که در فاصله یک روز میکروب را مانع
فضیلت است که شروع به بهار دوباره آن را از در حال توسعه خود و آنها را از بین می برد.
"پس از میکروب از فضیلت این ترتیب بوده است چند بار از در حال توسعه جلوگیری
خود ، نفس رحمان از شب کافی نیست که آنها را حفظ.
به محض این که نفس از شب کافی نیست دیگر آنها را حفظ ، و سپس
ماهیت انسان از حیوان متفاوت.
مردان از دیدن ماهیت این مرد می خواهم که از حیوان ، فکر می کنم که او هرگز
دارای دانشکده ذاتی عقل. هستند کسانی که احساسات واقعی و طبیعی
انسان؟ "
"عصر طلایی برای اولین بار ایجاد شد ، که خود به خود بدون هیچ گونه انتقام جو بدون
قانون پاس وفاداری و درستکاری است.
مجازات و ترس بودند و نه تهدید کلمات برای مطالعه بیشتر در برنج به حالت تعلیق ؛
نه ملتمس جمعیت ترس سخنان قاضی خود ، اما بدون در امان بودند
انتقام جو.
هنوز رتبهدهی نشده است کاج felled در کوه خود را به امواج مایع که از آن تبار بود
ممکن است یک جهان خارجی ، دیدن و فانی می دانست هیچ سواحل اما خود.
بهار ابدی وجود دارد ، و zephyrs ارام با انفجار گرم ساکت
گل بدون دانه به دنیا آمد. "
در آوریل 29 ، که من از حساب بانکی از رودخانه ماهیگیری در نزدیکی نه هکتار
پل گوشه ، ایستاده در چمن quaking و ریشه های بید ، که در آن muskrats
در خفا انجام دادن ، من شنیده ام صدای تند مفرد ،
تا حدودی می خواهم که از چوب که پسر با انگشتان دست خود را بازی ، وقتی که ، به دنبال ،
مشاهده شاهین بسیار خفیف و مطبوع است ، مانند یک nighthawk ، به طور متناوب سر به فلک کشیده مانند
موج دار شدن و غلت یک یا دو میله در طول و
بر این ، با نشان دادن طرف تحت از بال خود را ، که مانند یک روبان ساتن در gleamed
خورشید ، یا مانند مروارید وار در داخل یک پوسته است.
این دید من از شکار با شاهین یادآوری و nobleness و شعر با همراه
که ورزش. مرلین آن را به من به نظر می رسید که ممکن است
نام : اما من نام آن اهمیتی نمی دهند.
اثیری ترین پرواز من تا کنون شاهد بود.
به سادگی فلوتر مثل یک پروانه ، و نه افزایش یابد مانند جنگ طلبان بزرگ ، اما
sported با تکیه افتخار در زمینه هوا و نصب دوباره و دوباره با آن
بادهان بسته خندیدن عجیب و غریب ، آن را تکرار رایگان آن و
پاییز زیبا ، تبدیل بیش و بیش مثل یک بادبادک ، و پس از آن دوره نقاهت بعد از بلند پروازانه خود را
غلت ، اگر آن را تا به حال پای خود را بر firma TERRA هرگز.
به نظر میرسد که بدون همراه در جهان -- ورزشی وجود دارد به تنهایی -- و نیاز
جز صبح و اتر که با آن بازی کرد.
تنها بود ، اما تمام زمین تنهایی در زیر آن.
پدر و مادر که آن را از تخم شده بود ، به خویش و قوم خود را ، و پدر خود را در آسمان ها از کجا بود؟
مستاجر از هوا ، به نظر می رسید آن را به زمین مربوط است ، اما با یک تخم مرغ از تخم در آمده برخی از زمان
در شکاف تخته سنگ -- یا لانه بومی آن ساخته شده در زاویه ابر بود ،
بافته شده از مواد باغچه خانهها رنگین کمان و
غروب آسمان ، با برخی از کدورت اواسط تابستان نرم و اندود از زمین گرفتار؟
eyry آن در حال حاضر برخی ابر cliffy.
علاوه بر این من یک ظرف غذا نادر ماهی طلایی و نقره ای و روشن مسی ، که
شبیه یک رشته از جواهرات است.
آه! من در صبح روز بسیاری از اولین روز بهاری به آن علفزار نفوذ ،
پریدن از برامدگی زمین در مرداب به برامدگی زمین در مرداب ، از ریشه بید به ریشه بید وحشی
دره رودخانه و جنگل در حمام شد
تا خالص و درخشان نور به عنوان مرده ، اگر آنها شده است slumbering waked
در گورهای خود را ، به عنوان برخی از فرض کنید. هیچ برهان قوی تر از نیاز دارد وجود ندارد
جاودانگی.
همه چیز باید در چنین نور زندگی می کنند. O مرگ ، جایی که نیش تو بود؟
O ، مزار ، که در آن پیروزی تو بود ، و سپس؟
زندگی روستایی ما را دچار رکود اگر آن را به سمت جنگل ها و مراتع ناشناخته نمی شد
که آن را احاطه کرده است.
ما باید مقوی wildness -- در اب راه رفتن گاهی در باتلاق ها که در آن تلخابه و
علفزار مرغ در خفا انجام دادن ، و شنیدن پررونق ادم احمق و به بوی علف بلند زمزمه
که در آن تنها برخی از وایلدر و انفرادی بیشتر
ماکیان ایجاد لانه اش است ، و سمور یا راسو خزد با شکم خود را به زمین نزدیک است.
در همان زمان که ما با جدیت تمام به کشف و یادگیری همه چیز ، ما نیاز به
که همه چیز مرموز و unexplorable ، که از زمین و دریا
بی نهایت وحشی ، unsurveyed و unfathomed شده توسط ما به دلیل ژرف.
ما می توانیم به اندازه کافی از طبیعت هرگز.
ما باید نزد قدرت پایان ناپذیر ، گسترده و تایتانیک تجدید
ویژگی های ساحل دریا با wrecks آن ، بیابان با زندگی خود و
درختان فاسد ، ابر ، تندر و
باران که سه هفته به طول می انجامد و تولید freshets.
ما نیاز به شاهد محدودیت های خود ما ستم ، و برخی از pasturing زندگی
آزادانه که در آن ما سرگردان هرگز.
ما را تشویق می کردند هنگامی که ما شاهد تغذیه کرکس در گوشت گندیده که disgusts و
disheartens ما ، و استخراج سلامت و قدرت از خوراک.
اسب مرده در توخالی مسیر به خانه من بود ، که من مجبور
گاهی به بیرون رفتن از راه من ، به خصوص در شب زمانی که هوا بسیار سنگین بود ، اما
اطمینان آن را به من داد از قوی
اشتها و سلامت غصب نکردنی از طبیعت جبران من برای این بود.
من عشق را به دیدن است که طبیعت مملو از زندگی که myriads می باشد فراهم می شود
قربانی و به شکار یکدیگر رنج می برد ؛ که سازمان های حساس به لمس را می توان
خارج serenely له وجود مانند
پالپ -- tadpoles که herons صدای بوقلمون در اوردن ، و tortoises و کلیه قورباغه هایی که در جاده ها ؛
و که گاهی اوقات آن را تا به گوشت و خون بارید!
با مسئولیت حادثه ، ما باید چگونه حساب کمی است که از آن ساخته شود.
تصور ساخته شده بر روی یک انسان عاقل که از بی گناهی جهانی است.
سم بعد از همه سمی نیست ، و نه هیچ زخم کشنده است.
شفقت زمین بسیار غیرقابل دفاع است. باید از روی عجله.
pleadings آن تحمل می شود کلیشه ای است.
در اوایل در ماه مه ، بلوط ، hickories ، maples ، و درختان دیگر ، فقط قرار دادن از میان
جنگل کاج در اطراف حوضچه ، روشنایی مانند آفتاب به چشم انداز imparted ،
به خصوص در روزهای ابری ، تا اگر خورشید
شکستن از طریق بارش آرام و درخشان کمرنگ در دامنه کوه های اینجا و آنجا.
در ماه مه ، سوم یا چهارم من دیدم یک پسر بچه در استخر و در طول هفته اول
ماه من شلاق فقیر خواهد شد ، قهوه ای ماشین غله پاک کنی ، veery ، چیز کوچک و جزئی چوب ، شنیده
chewink ، و پرندگان دیگر.
من برفک چوب مدتها قبل از شنیده بود.
قمر در حال حاضر یک بار دیگر می آیند و نگاه در درب و پنجره ، برای دیدن خواهد شد
خانه من بود غار مانند به اندازه کافی برای او ، حفظ خود در زمزمه بال با
talons مسجل ، تا اگر او توسط هوا برگزار شد ، در حالی که او بررسی ساختمان و محوطه.
گرده سولفور مانند کاج زمین به زودی تحت پوشش استخر و سنگ و
چوب پوسیده در امتداد ساحل ، به طوری که شما می توانست جمع آوری barrelful.
این "حمام گوگرد" ما از شنیدن است.
حتی در درام Calidas از Sacontala ، ما از "به رنگ زرد رنگ rills با طلایی به عنوان خوانده شده
گرد و غبار از لوتوس. "
و به این ترتیب فصل رفت نورد به تابستان ، به عنوان یکی rambles به بالاتر و
بالاتر چمن.
بنابراین زندگی سال اول من در جنگل تکمیل و سال دوم مشابه بود
به آن. من در نهایت والدن سپتامبر 6 ، سال 1847.
>
فصل 18 نتیجه گیری
برای بیماران پزشکان عاقلانه توصیه تغییر هوا و مناظر.
تشکر از بهشت ، در اینجا تمام جهان نمی باشد. گیاهی شبیه شاهبلوط هندی در انگلستان رشد ،
و مرغ مقلد به ندرت شنیده شده است در اینجا.
غاز وحشی است که بیشتر از یک شخصیت جهانی نسبت به ما ، او روزه اش در کانادا شکسته ،
ناهار در اوهایو طول می کشد ، و خود را برای شب در جنوب شاخه فرعی رودخانه plumes.
حتی گاومیش کوهان دار امریکایی ، تا حدی ، نگه می دارد سرعت با فصل برداشت مراتع
کلرادو فقط تا علف سبزتر و شیرین او در انتظار
یلو.
با این حال ما فکر می کنیم که اگر نرده راه آهن پایین کشیده و دیوارهای سنگی بر ما انباشت اشیاء بدست آمده
مزارع ، مرزهای این پس به زندگی ما و سرنوشت ما تصمیم گرفت.
اگر شما انتخاب کارمند شهرداری یا فرمانداری ، الحق ، شما نمی توانید به Tierra دل Fuego در تابستان امسال :
اما شما ممکن است به زمین با این وجود از آتش دوزخی.
جهان گسترده تر از نظرات ما را از آن است.
در عین حال ما باید oftener بیش از tafferel از هنر و صنعت ما نگاه کنید ، مانند کنجکاو
مسافر و سفر مانند ملوانان احمق چیدن الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری را ندارد.
از طرف دیگر از جهان ، اما خبرنگار ما به خانه است.
voyaging ما تنها قایقرانی دایره بزرگ است ، و پزشکان برای بیماریهای ناشی از تجویز
پوست خود را صرفا.
hastens به جنوب آفریقا به تعقیب زرافه ، اما مطمئنا این بازی نیست او
خواهد بود پس از. چه مدت طول می ، دعا ، یک مرد زرافه شکار
اگر او می تواند؟
میزان فعالیت و woodcocks نیز ممکن است از استطاعت ورزش نادر برخوردار باشد ، اما من اعتماد این امر می تواند nobler بازی
به ساقه خود.--
"مستقیم چشم راست به درون خود را ، و شما هزار مناطق هنوز در ذهن خود پیدا
ناشناخته. سفر آنها ، و متخصص در خانه
گیتی شناسی. "
چه آفریقا -- چه غرب ایستادن؟
آیا سفید داخلی خود ما را در نمودار نیست؟ سیاه و سفید هر چند که ممکن است به اثبات برساند ، مثل ساحل ،
هنگامیکه کشف می شوند.
آن را منبع رود نیل یا نیجر ، و یا می سی سی پی ، و یا یک پاساژ شمال غرب
در سراسر این قاره ، که ما را؟ آیا این مشکلات که بیشتر نگرانی
انسان؟
آیا فرانکلین تنها مردی که از دست داده است ، که همسر خود را باید خیلی جدی به او پیدا؟
آیا آقای Grinnell جایی که او خود؟
شود و نه مانگو پارک ، لوئیس و کلارک و Frobisher ، از جریان خود را
و اقیانوس ها ، کشف خود را بالاتر عرض -- با shiploads از حفظ
گوشت را به شما پشتیبانی ، در صورتی که لازم باشد ؛
و شمع قوطی خالی آسمان بالا برای یک نشانه است.
حفظ گوشت اختراع گوشت صرفا برای حفظ؟
نه ، کلمبوس به قاره ها و جهان های کاملا جدید در درون شما ، از باز کردن جدید
کانال ، نه تجارت است ، اما فکر.
هر مرد پروردگار قلمرو که در کنار امپراتوری زمینی از سردار است ، اما
خرده یک دولت ، یک برامدگی زمین در مرداب سمت چپ توسط یخ.
این حال ، برخی را می توان وطن پرست که هیچ عزت نفس ، و فداکاری بیشتری به
کمتر است.
آنها دوست دارند که خاک است که باعث می شود قبور خود ، اما هیچ همدردی با
روح که هنوز هم ممکن است تحریک و تشجیع کردن خاک رس خود را. میهن پرستی وسواس در سر خود می باشد.
چه بود معنای آن جنوب دریای اعزامی بررسی ، با تمام رژه خود
و هزینه است ، اما به رسمیت شناختن غیر مستقیم از این واقعیت است که قاره ها و دریاها وجود دارد
در جهان اخلاقی است که هر انسان است
برزخ یا ورودی ، رتبهدهی نشده است توسط او ناشناخته است ، اما آن است که آسان تر به بادبان هزار بسیاری از
مایل از طریق سرما و طوفان و آدم خواری ، در یک کشتی دولتی ، با پانصد مرد
و پسران برای کمک به یکی از آن است که به
اکتشاف دریا خصوصی ، اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام از یک فرد به تنهایی.
"Erret ، و همکاران extremos Iberos scrutetur را تغییر دهید. علاوه habet HIC تاریخچه مختصری از زندگی ، به علاوه habet ille
viae. "
اجازه دهید آنها را سرگردان و مورد مداقه قرار استرالیا عجیب و غریب.
من از خدا ، آنها را از جاده است. این در حالی که ارزش نیست برای رفتن گرد
جهان را به تعداد گربه ها در زنگبار.
با این حال این کار را حتی تا شما می توانید انجام دهید بهتر است ، و شما شاید ممکن است پیدا کردن برخی از Symmes ""
حفره "را که در داخل در آخرین دریافت کنید.
انگلستان و فرانسه ، اسپانیا و پرتغال ، ساحل طلا و ساحل برده ، همه جلو در
این دریا خصوصی ، اما هیچ پوست از آنها از دید زمین به جرأت می شود ، گرچه این
بدون شک راه مستقیم به هند است.
اگر مایل به یادگیری به صحبت می کنند زبان و مطابقت با آداب و رسوم از همه ملت ها ، اگر
شما را دورتر از همه مسافران سفر ، لازم است در تمام climes تابعیت ،
و باعث ابوالهول سر او را به فاصله
در برابر سنگ ، حتی قاعده از فیلسوف قدیمی ، اطاعت و کاوش خودت.
سند چشم و عصب را خواستار هستند. فقط شکست و deserters رفتن به
جنگ ، بزدل که فرار و کمک طلب کردن.
شروع در حال حاضر در آن دورترین راه غرب ، که نشانی از مکث در می سی سی پی و یا نیست
اقیانوس آرام ، و نه رفتار نسبت به چین فرسوده و یا ژاپن ، اما بر روی مستقیم ، منجر
مماس به این حوزه ، تابستان و زمستان ،
روز و شب ، یکشنبه داون ، ماه را پایین ، و را در زمین و زمان آخرین پایین بیش از حد.
گفته شده است که Mirabeau در زمان به سرقت بزرگراه "معلوم چه درجه ای از
قطعنامه به منظور خود را در مخالفت رسمی برای بیشتر لازم بود
قوانین مقدس جامعه. "
او اعلام کرد که "یک سرباز که در صفوف مبارزه می کند نیمی از چیزهای زیادی نیاز ندارد
شجاعت به عنوان راهزن پیاده "--" آن و شرافت و اسم و مذهب در راه ایستاد
خوب در نظر گرفته و یک شرکت را حل کنیم. "
این بود مردانه ، به عنوان جهان می رود ، و در عین حال آن را غیر فعال بود ، اگر نه ناامید.
مرد saner خودش اغلب به اندازه کافی "را در مخالفت رسمی" به چه هستند
تلقی "مقدس ترین قوانین جامعه ، از طریق اطاعت از قوانین در عین حال مقدس تر ،
و لذا با وضوح خود را بدون بیرون رفتن از راه خود را مورد آزمایش قرار.
این برای یک مرد قرار داده تا خود را در چنین نگرش به جامعه نمی باشد ، اما برای حفظ
خود را در هر نگرش او خود را از طریق اطاعت از قوانین
بودن خود را ، که هرگز نمی خواهد یکی از
مخالفت با یک حکومت عادلانه ، اگر او باید فرصتی برای ملاقات با چنین.
من جنگل را برای یک دلیل به خوبی سمت چپ که من آنجا رفتم.
شاید به من نظر می رسید که من تا به حال چند زندگی برای زندگی ، و می تواند هر یدکی
زمان بیشتری را برای آن یکی.
قابل توجه است که چگونه به راحتی و insensibly ما را به یک مسیر خاص کاهش یابد ، و ایجاد یک
آهنگ برای خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
من تا به حال در آنجا زندگی می کردند نه یک هفته قبل از فوت من عینک مسیر از درب من به سمت تالاب ؛
و هر چند از آن است که پنج یا شش سال از من به آن گام زد ، آن است که هنوز کاملا مجزا است.
درست است ، من می ترسم ، که دیگران ممکن است به درون آن سقوط کرده ، و به همین ترتیب کمک کرد تا آن را نگه دارید
باز کردن.
سطح زمین نرم و حساس پا از مردان است و به همین ترتیب با
مسیرهای که ذهن سفر.
فرسوده و غبارآلود ، پس از آن ، باید بزرگراه ها جهان ، تا چه عمقی ruts
سنت و انطباق!
من مایل نیستید عبور کابین را ، بلکه برای رفتن قبل از ماست سل ها و در
عرشه جهان ، برای وجود دارد بهتر می تواند مهتاب در میان کوه ها را ببینید.
من نمی خواهید برای رفتن زیر در حال حاضر.
من یاد گرفتم این ، حداقل ، تجربه من : که اگر یک پیشرفت اطمینان در
جهت رویاهای خود ، و تلاش برای زندگی زندگی است که او تصور کرده است ، او
ملاقات با یک موفقیت غیر منتظره در ساعات مشترک.
او بعضی چیز ها را پشت سر قرار دادن ، مرز نامرئی عبور ، جدید ، جهانی ، و
قوانین لیبرال تر آغاز خواهد شد تا خود را در اطراف و در درون او ایجاد یا
قوانین قدیمی گسترش و تفسیر
نفع خود را در مفهوم لیبرال تر ، و او با مجوز از بالاتر زندگی می کنند
منظور از موجودات.
در نسبت او زندگی خود را ساده ، قوانین جهان ظاهر خواهد شد کمتر
پیچیده ، و تنهایی تنهایی ، و نه فقر فقر ، و نه ضعف ضعف نخواهد بود.
اگر شما از قلعه ها در هوا ساخته شده است ، کار شما لازم نیست از دست داده است که جایی که آنها
باید باشد. در حال حاضر این بنیادها در زیر آنها قرار داده است.
تقاضای مضحک است که انگلستان و آمریکا را ، که شما باید به طوری که صحبت می کنند
آنها می توانند شما را درک کنید. نه مردان و نه toadstools رشد کنم.
همانطور که اگر که بسیار با اهمیت بود ، و به اندازه کافی به شما بدون آنها را درک وجود ندارد.
همانطور که اگر طبیعت می تواند حمایت می کنم اما یک سفارش از درک ، می تواند پرندگان را به عنوان حفظ نمی
همچنین چهارپا ، پرنده و خزنده چیز ، و صدا در نیاوردن و ایست که
برایت می توانند درک کنند ، بهترین انگلیسی بودند.
همانطور که اگر امنیت در حماقت به تنهایی وجود دارد.
من از ترس و عمدتا "در مبادا بیان من نیست ممکن است به اندازه کافی اضافی - vagant ، نه ممکن است سرگردان دور
به اندازه کافی فراتر از محدوده تنگ تجربه روزانه من ، تا که به کافی برای
حقیقت که متقاعد شده اند.
vagance اضافی! چگونه شما می yarded بستگی دارد.
بوفالو مهاجرت ، که به دنبال مراتع جدید در یکی دیگر از عرض جغرافیایی است ، نمی باشد.
عجیب مانند گاو که لگد بر سطل ، جهش ، حصار cowyard و اجرا می شود
پس از گوساله اش ، در زمان شیردوشی.
من تمایل به صحبت می کنند در جایی بدون مرزهای ؛ مانند یک مرد در یک لحظه بیداری ، به مردان در
لحظه بیداری خود را ، برای من متقاعد شده ام که من نمی توانم به اندازه کافی حتی به وضع مبالغه
پایه و اساس یک بیان واقعی.
چه کسی شنیده است که یک سویه از موسیقی پس از آن می ترسید که مبادا او باید extravagantly هر گونه صحبت می کنند
بیشتر برای همیشه لطفا برای؟
در آینده و یا ممکن است ، ما باید زندگی کاملا laxly و تعریف نشده در
جلو ، ما به تشریح تیره و مبهم در آن طرف ، به عنوان سایه های ما نشان نامحسوس
عرق بدن به سمت خورشید.
حقیقت فرار از کلمات ما به طور مستمر باید از ناکافی بودن خیانت
بیانیه باقی مانده. حقیقت آنها بلافاصله ترجمه آن
بنای تاریخی تحت اللفظی به تنهایی باقی می ماند.
کلماتی که در بیان ایمان و تقوا ما قطعی نیست ، در عین حال آنها مهم هستند
و معطر مانند کندر به طبیعت برتر است.
چرا سطح رو به پایین به dullest درک ما همیشه ، و ستایش به که به عنوان
عقل سلیم؟ شایع ترین حس حس از مردان است
خواب ، که آنها را بیان توسط خروپف.
گاهی اوقات ما را به کلاس تمایل کسانی که یک بار و نیم به ذهن با
نیمی تیز هوش ، زیرا تنها بخش سوم از شوخ طبعی خود را قدردانی می کنیم.
بعضی از گسل با رنگ قرمز صبح پیدا کنید ، اگر آنها همیشه می کردم زود به اندازه کافی.
"آنها وانمود" عنوان می شنوم ، که آیات کبیر چهار حواس مختلف ؛
توهم ، روح ، عقل ، و دکترین قابل فهم عوام از وداها "؛ اما در
این بخش از جهان در نظر گرفته شده است
زمینه را برای شکایت اگر نوشته های یک مرد بیش از یک تفسیر اعتراف.
در حالی که تلاش انگلستان برای درمان پوسیدگی سیب زمینی ، هر گونه تلاش برای درمان
مغز پوسیدگی ، که غلبه آنقدر به طور گسترده تر و ضرب؟
من فرض نیست که من آن را به گمنامی به دست آمده ، اما من باید افتخار اگر نه بیشتر
گسل کشنده با صفحات من در این مورد یافت شد و در مقایسه با والدن پیدا شد
یخ.
مشتریان جنوبی اعتراض به رنگ آبی ، است که شواهدی از خلوص آن ،
که اگر آن را گل آلود شد ، و ترجیح یخ کمبریج ، که سفید است ، اما سلیقه
علف های هرز.
خلوص مردان عشق مثل مه که پاکت زمین ، و مانند لاجورد
اتر فراتر.
بعضی از آنها dinning در گوش ما است که ما آمریکایی ها ، و مدرن به طور کلی ،
فکری کوتوله در مقایسه با مردم باستان ، و یا حتی مردان مربوط به الیزابت.
اما آنچه این است که به هدف؟
یک سگ زنده بهتر از یک شیر مرده است. باید یک مرد رفتن و چسبیدن به خود چون او
متعلق به نژاد pygmies ، و نه بزرگترین کوتوله که او می تواند؟
اجازه دهید هر ذهن یک کسب و کار خود او ، و تلاش به آنچه که او ساخته شده بود.
چرا ما باید در عجله چنین از جان گذشته برای موفقیت و در شرکت های مانند از جان گذشته باشد؟
اگر یک مرد می کند به سرعت با اصحاب خود را حفظ کند ، شاید به این دلیل است که او می شنود
درامر متفاوت است. به او اجازه دهید گام به موسیقی که او می شنود ،
با این حال اندازه گیری و یا دور.
این مهم نیست که او باید بالغ و به زودی به عنوان یک درخت سیب یا بلوط.
باید او به نوبه خود در بهار او را به تابستان؟
اگر شرط از چیزهایی که ما ساخته شد هنوز رتبهدهی نشده است ، چه هر یک از واقعیت بودند
که ما می تواند جایگزین؟ ما نمی خواهد غرق در بیهوده
واقعیت است.
باید ما با درد احداث بهشت از شیشه آبی بیش از خودمان ، هر چند زمانی که آن را
انجام می شود ما باید مطمئن شوید که زل زل نگاه کردن هنوز هم در آسمان اثیری درست به مراتب بالا ، اگر
سابق بودند نه؟
هنرمند در شهر Kouroo که به تلاش پس از دفع شد وجود دارد
کمال. یک روز آن را به ذهن خود را به دست می آمد را
کارکنان.
پس از در نظر گرفته است که در زمان کار ناقص است مواد تشکیل دهنده است ، اما به کامل
زمان کار می کند را وارد کنید ، او به خود گفت ، آن را باید کامل در تمام
احترام می گذارد ، هر چند که من باید به هیچ چیز دیگری در زندگی ام انجام دهید.
او بلافاصله اقدام به جنگل چوب ، که حل و فصل است که آن را نباید
ساخته شده از مواد نامناسب و او برای جستجو و چوب را رد کرد پس از
استیک ، دوستان او به تدریج او را ترک ،
برای آنها آثار خود را قدیمی در رشد و درگذشت ، اما او مسن تر نیست یک لحظه بزرگ شد.
تنها شدن او از هدف و حل ، و تقوا مرتفع او ، به او عطا ،
بدون اطلاع او ، با جوانان چندساله است.
همانطور که او به هیچ سازشی با گذشت زمان ، زمان از راه خود نگه داشته ، و تنها آهی کشید در
راه دور به دلیل او می تواند او غلبه کند.
قبل از اینکه او را به عنوان سهام را در تمام جهات مناسب شهر از Kouroo پیدا کرده بود ، سفید مایل به خاکستری
خراب کردن ، و او در یکی از تپه های آن به پوست چوب نشسته.
قبل از او آن را داده بود و به شکل مناسب سلسله Candahars به پایان رسیده بود ، و
با نقطه ای از چوب های او به نام آخر که نژاد در ماسه ها نوشت :
و سپس کار خود را از سر گرفت.
در آن زمان او و صاف شده بود و جلا Kalpa کارکنان دیگر قطب
ستاره و قبل از اینکه او را بر روی خط کش و سر آراسته شده با سنگ های قیمتی قرار داده شده بود ،
براهما بود بیدار شد و slumbered چند بار.
اما چرا بمانم به ذکر است این چیزها؟ هنگامی که سکته مغزی به پایان رساندن خود قرار داده شد
کار ، ناگهان قبل از چشم هنرمند شگفت زده شده بودم به منصفانهترین گسترش
از همه خلق از براهما.
او یک سیستم جدید در گیری کارکنان ، جهان را با نسبت های کامل و عادلانه ساخته شده بود ، در
که هر چند از شهرهای قدیمی و سلسله در گذشته بود ، عادلانه تر و با شکوه تر
آنهایی که اماکن خود را گرفته بود.
و اکنون او توسط پشته از تراشه هنوز هم تازه به پایهای او را دیدم ، که برای او و
کار خود را ، گذشت زمان سابق توهم شده بود و هیچ زمان بیشتری بود
سپری است از برای تک مورد نیاز
سوسوزن از مغز براهما به سقوط و شعله ور آتش زنه از فانی
مغز می شود.
مواد خالص بود ، و هنر خود را خالص بود ، چگونه می تواند در نتیجه به غیر از
فوق العاده؟ بدون چهره که ما می توانیم به یک موضوع خواهد به من بدهید
جا ما را به خوبی در گذشته به عنوان حقیقت.
این به تنهایی می پوشد و. در اکثر موارد ، ما کجا هستیم ،
اما در یک موقعیت کاذب.
از طریق بی نهایت از طبیعت ما ، ما فرض کنید یک مورد قرار داده و خودمان را در آن ،
و از این رو در دو مورد در همان زمان هستند ، و آن را مضاعف دشوار است برای گرفتن
خارج.
در لحظات عاقل ما در نظر گرفتن حقایق ، مورد است که.
بگو : آنچه شما باید بگویم ، آنچه شما باید نیست.
هر حقیقت بهتر است نسبت به ایجاد باور است.
تام هاید ، سرهم بندی کردن ، ایستادن بر روی چوبه دار ، اگر او تا به حال هر چیزی را به خواسته شده بود
می گویند.
ارسال tailors ، گفت : "او ،" به یاد داشته باشید یک گره در موضوع خود را قبل از آنها
را کوک. "نماز همراه او فراموش شده است.
با این حال زندگی شما است ، آن را ملاقات کرده و در زندگی آن را به معنای آن را اجتناب نیست و آن را نام سخت است.
آنقدر بد است که شما نیست. فقیرترین آن به نظر می رسد زمانی که شما ثروتمندترین.
گسل یاب گسل حتی در بهشت پیدا کنید.
عشق زندگی خود را ، فقیر است.
شما شاید ، ممکن است برخی از دلپذیر ، هیجان ، ساعت های با شکوه است حتی در یک
نوانخانه.
تنظیم خورشید از پنجره ها از نوانخانه منعکس شده و روشن به عنوان
از اقامت مرد ثروتمند ؛ ذوب برف قبل از درب آن به عنوان در اوایل بهار است.
من نمی بینم ، اما یک ذهن آرام می تواند به عنوان contentedly وجود دارد زندگی کنند ، و به عنوان تشویق
افکار ، همانطور که در یک قصر است. فقیر این شهر به نظر می رسد به من اغلب به زندگی
زندگی مستقل از هر.
شاید آنها به سادگی به اندازه کافی بزرگ برای دریافت و بدون شبهه است.
بیشتر فکر می کنم که آنها در بالا که توسط این شهر ، اما آن oftener
اتفاق می افتد که آنها در بالا نیست خود حمایت به وسیله متقلب ، که باید
بی اعتبار مایه رسوایی است.
کشت فقر مانند شاخ و برگ گیاهان باغ ، مانند حکیم.
آیا مشکل خودتان زیادی برای گرفتن چیزهای جدید ، اعم از لباس یا دوستان.
روشن کردن قدیمی را به آنان بازگرداند.
چیزهایی را تغییر ندهید ، ما را تغییر دهید. فروش لباس های خود و افکار خود را نگه داشتن.
خدا را ببینید که شما جامعه را نمی خواهم.
اگر من به یک گوشه ای از اطاق زیر شیروانی تمام روز های من ، محدود مانند عنکبوت ، جهان
به همان اندازه به من بزرگ در حالی که من افکار من درباره من.
فیلسوف گفت : "از ارتش از سه بخش می توان بردن آن
به طور کلی ، و آن را در اختلال و از مرد خسیس ترین و مبتذل نمی تواند
دور فکر او. "
آیا به دنبال نگرانی به توسعه ، به خودتان موضوع را به تأثیرات بسیاری از
بازی در آن همه اتلاف. تواضع مثل تاریکی نشان می دهد آسمانی
چراغ.
سایه فقر و سفلگی در اطراف ما جمع شده ، و LO! ایجاد وسیعتر میشود به ما
مشاهده کنید. "
ما اغلب خاطر نشان کرد که اگر بر ما وجود دارد اعطا ثروت Croesus ، ما
هدف هنوز هم باید همین باشد ، و ما به این معنی در اصل همان.
علاوه بر این ، اگر شما در محدوده خود را فقر محدود است ، اگر شما می توانید کتاب را خریداری نیست
و روزنامه ها ، به عنوان مثال ، شما اما محدود به مهم ترین و حیاتی
تجارب ، شما مجبور به مقابله با
ماده ای است که بازده بیشتر شکر و بسیاری از نشاسته.
زندگی در نزدیکی استخوان یعنی جایی که شیرین ترین است.
شما از جزئي بودن دفاع است.
هیچ انسان دست می دهد که تا کنون در سطح پایین تر توسط بزرگواری بالاتر است.
ثروت اضافی می تواند خرید superfluities تنها.
پول لازم نیست برای خرید یکی از روح لازم است.
من در زاویه دیوار سربی رنگ زندگی می کنند ، به که ترکیب آلیاژ کمی ریخته بود
زنگ متال.
اغلب ، در سکون از اواسط روز من ، به گوش من برسد وجود دارد tintinnabulum اشتباه گرفته
از خارج ندارد. این سر و صدا از معاصران من است.
همسایه من به من می گویند از ماجرا خود را با آقایان مشهور و خانم ها ، چه
notabilities آنها در جدول شام ملاقات کرد ، اما من بیشتر علاقه مند به چنین چیزهایی
نسبت به محتویات بار در روز.
علاقه و گفتگو در مورد صحنه و لباس و منش هستند و عمدتا ، اما غاز است
هنوز هم یک غاز ، لباس آن را به شما خواهد شد. آنها به من بگویید کالیفرنیا و تگزاس ،
انگلستان و هند ، محترم است.
---- آقای گرجستان یا ماساچوست ، همه پدیده های گذرا و زودگذر است ، تا من هستم
آماده به خود را از دادگاه و حیاط کبیسه مانند بیگ Mameluke می باشد.
من شوق برای آمدن به یاطاقان ¬ های من -- راه رفتن در صفوف منظم با جلال و شکوه رژه ، در
محل آشکار ، اما به راه رفتن حتی با سازنده عالم ، اگر من ممکن است -- و نه
برای زندگی در این بی قراری ، عصبی ،
شلوغ ، بی اهمیت قرن نوزدهم است ، اما حالت نشسته یا ایستاده متفکرانه در حالی که آن می رود.
چه مرد هستند جشن؟
همه آنها در یک کمیته ای از ترتیبات و ساعات روز : انتظار سخنرانی
از کسی. خدا تنها رئیس جمهور روز ، و
وبستر ناطق او است.
دوست دارم به وزن ، به حل و فصل ، به قوه جاذبه حرکت برای دستیابی به این که اکثر به شدت و
حق من را جذب -- پرتو از مقیاس آویزان کنید و سعی کنید به وزن کمتر --
فرض کنید یک مورد ، اما در مورد که
است ، به سفر تنها راه من می توانم ، و که که در آن هیچ قدرتی می تواند مرا از مقاومت در برابر.
این به من می توان بدون رضایت به تجارت بهار قوس قبل از اینکه من یک جامد
پایه و اساس است.
اجازه دهید ما را در kittly - benders بازی نمی کند. پایین جامد وجود دارد در همه جا.
می خوانیم که مسافر پرسید : پسر اگر باتلاق قبل از او تا به حال پایین سخت است.
پسر پاسخ داد که آن را به حال.
ولی در حال حاضر اسب مسافر غرق در به girths ، و او را به مشاهده
پسر : "من فکر کردم شما گفت که این باتلاق پایین سخت است."
است "پاسخ دوم" ، اما شما باید نیمی از راه را به آن نشده است. "
بنابراین آن را با bogs و quicksands جامعه است ، اما او یک پسر است که می داند
آن.
فقط از آنچه تصور می گفت ، و یا انجام شده در اتفاقی نادر برخی خوب است.
من نمی خواهد یکی از کسانی که ابلهانه خواهد شد درایو یک ناخن را به توفال کوبی کردن صرف و
گچ کاری ؛ چنین سند به من شب بیدار نگه دارید.
یک چکش به من بدهد ، و به من اجازه برای خزدوزی احساس.
آیا بستگی دارد بتونه.
درایو خانه ناخن و پرچ آن صادقانه است که شما می توانید از خواب بیدار در
شب و فکر می کنم کار خود را با رضایت -- کار در جایی که شما نمی
شرمنده به استناد میوز.
شما را خدا کمک ، و به همین ترتیب تنها. هر ناخن رانده شده باید به عنوان یکی دیگر از
میخ پرچ محکم کردن در ماشین جهان ، شما را در کار حمل.
و نه از عشق ، از پول ، از شهرت به من حقیقت را.
من در یک جدول که در آن غذا و شراب غنی به وفور در ، نشسته ، و فرمانبردار
حضور و غیاب ، اما صداقت و حقیقت بودند و من رفت گرسنه از
هیئت مدیره نامهربان.
مهمان نوازی به عنوان به عنوان یخ سرد بود. من فکر کردم که هیچ نیازی نیست از یخ وجود دارد
منجمد کنید.
آنها به من از سن شراب و شهرت پرنعمت صحبت کردیم ، اما من فکر می کردم
مسن تر ، شراب ، جدیدتر ، و خالص تر از پرنعمت تر با شکوه ، که آنها تا به حال
کردم ، و نمی تواند با آن خرید.
سبک ، خانه ها و زمینه و "سرگرمی" عبور برای هیچ چیز با من است.
شاه خواست ، اما او مرا در سالن او صبر کنید و مثل یک مرد انجام
ناتوان برای مهمان نوازی.
یک مرد در همسایگی من بود که در یک درخت توخالی زندگی می کردند وجود دارد.
رفتار او واقعا ریگال بودند. من باید انجام شود بهتر بود من در نام
او.
چه مدت باید در porticoes ما نشستن تمرین فضیلت بیکار و کپک زده ، که
هر کار را بی ربط؟
اگر کسی برای شروع روز با بلند رنج می برند ، و استخدام یک انسان را به کج بیل زدن خود
سیب زمینی و در بعد از ظهر برو جلو حلم و خیریه مسیحی به تمرین
با پیش اندیشیده خوبی!
افتخار چین و راکد از خود راضی گری انسان را در نظر بگیرید.
این نسل inclines به کمی به خود تبریک می گویم که به آخرین
نامی خط و در بوستون و لندن و پاریس و رم ، بلند فکر
تبار ، آن را از پیشرفت خود را در هنر صحبت می کند
و علم و ادب با رضایت.
پرونده از جوامع فلسفی ، و ستایش عمومی از بزرگ وجود دارد
مردان!
این آدم خوب فکر فضیلت خود را.
"بله ، ما ، اعمال بزرگ ، و سونگ آهنگ الهی که هرگز نخواهد مرد" انجام داده اند -- که
است ، تا زمانی که ما می توانیم آنها را به یاد داشته باشید.
جوامع آموخته و مردان بزرگ آشور -- که در آن هستند؟
چه فیلسوفان و تجربه های جوانی ما!
نیست یکی از خوانندگان من که هنوز یک زندگی کاملا انسانی زندگی می کردند.
این ممکن است ولی در ماههای بهار در زندگی مسابقه است.
اگر ما به حال خارش هفت سال ، ما ملخ هفده ساله دیده می شود هنوز رتبهدهی نشده است
در کنکورد. ما با یک پوسته نازک صرف آشنا
در جای جای جهان که در آن زندگی می کنیم.
بیشتر آنها شش فوت زیر سطح delved نیست ، و نه همگانی روندی به عنوان بسیاری از بالای آن است.
ما می دانیم که در آن ما نیستند. علاوه بر صدا ، ما در حال خواب نزدیک به نیمی از ما
زمان.
با این وجود ما عزت خودمان را عاقل ، و نظم موجود بر روی سطح است.
به راستی ، ما در حال متفکران عمیق ، روح بلند پروازانه هستند.
همانطور که من بیش از خزیدن حشرات در میان سوزن کاج در کف جنگل بماند و
سعی خود را از دید من پنهان ، و از آنها بخواهید از خودم به همین دلیل آن را گرامی می
کسانی که افکار فروتن ، و سر خود را در جایی باقی ماندن
از من که ممکن است ، شاید بانی خیر آن ، و انتقال به نژاد خود را از برخی از
تشویق اطلاعات ، من از بانی خیر بیشتری یاد آوری و اطلاعات که
روی سر من ایستاده حشره انسان است.
هجوم پی در پی تازگی به جهان وجود دارد ، و در عین حال ما تحمل
dulness باور نکردنی.
من فقط لازم است نشان می دهد که چه نوع از موعظه هنوز در اکثر گوش
روشنفکر کشور است.
کلماتی هستند مثل شادی و غم و اندوه وجود دارد ، اما آنها فقط بار مزمور ، سونگ
با صدای تودماغی بینی ، در حالی که ما در عادی و متوسط بر این باورند.
ما فکر می کنیم که ما می توانیم لباس های ما تنها تغییر است.
گفته شده است که امپراطوری بریتانیا است بسیار بزرگ و قابل احترام است ، و متحده
ایالات هستند قدرت درجه اول است.
ما معتقد نیستیم که جزر و مد بالا و پایین میرود پشت هر مرد که می تواند شناور
امپراتوری بریتانیا مانند یک تراشه ، اگر او همیشه باید آن را بندر در ذهن او.
چه کسی می داند چه نوع از ملخ هفده سال بعدی از زمین خواهد آمد؟
دولت جهان من در آن زندگی می کنند قاب نمی شد ، مانند آنچه در بریتانیا ، در پس از
مکالمات شام بیش از شراب.
زندگی در ما مانند آب در رودخانه است.
ممکن است افزایش یابد این سال بالاتر از انسان تا به حال به آن شناخته شده است ، و سیل سوخته
مناطق مرتفع ، حتی ممکن است این سال پر حادثه ، که خود غرق از همه ما
muskrats.
این بود که همیشه نمی زمین های خشک که در آن ساکن است. من می بینم به مراتب درون مرزی بانک ها که جریان
anciently شسته ، قبل از علم شروع به ضبط freshets آن است.
هر کس شنیده است داستان رفته است که دور جدید انگلستان ، قوی
و اشکال زیبا که از برگ خشک از جدول های قدیمی از چوب درخت سیب آمد ،
که ایستاده بود در آشپزخانه یک کشاورز بود
شصت سال ، برای اولین بار در کانکتیکات ، و پس از آن در ماساچوست -- از تخم مرغ
سپرده در درخت زندگی سالهای زیادی قبل از آن هنوز هم ، با شمارش ظاهر
لایه های سالانه فراتر از آن که شنیده می شد
gnawing از چند هفته ، اتفاقا توسط حرارت از گلدان تخم در آمده است.
چه کسی ایمان خود را در رستاخیز و جاودانگی تقویت احساس نمی
با شنیدن این؟
چه کسی می داند چه زندگی زیبا و بالدار ، که تخم مرغ شده است برای سنین زیر به خاک سپرده شد
بسیاری از لایه های متحدالمرکز woodenness در زندگی خشک و مرده جامعه ، سپرده در
برای اولین بار در alburnum از رنگ سبز و
درخت زندگی می کنند ، شده است که به تدریج به صورت ظاهر خود را به خوبی تبدیل
چاشنی زده آرامگاه -- gnawing شاید شنیده خارج در حال حاضر سال است که توسط خانواده شگفت زده شده بودم از
مرد ، به عنوان آنها دور هیئت مدیره جشن شنبه --
چهارم ممکن است به طور غیر منتظره از میان جامعه و بی اهمیت ترین و handselled آمده
مبلمان ، برای لذت بردن از زندگی های تابستانی خود را کامل در تاریخ و زمان آخرین!
نمی گویم که جان و یا جاناتان همه این تحقق ، اما چنین شخصیت
که فردا که گذشت صرف زمان هرگز نمی تواند خود را به سپیده دم.
نور قرار می دهد که از چشم ما است تاریکی به ما.
فقط آن روز dawns که ما بیدار است. روز بیشتر به طلوع خورشید وجود دارد.
خورشید اما یک ستاره صبح است.
>