Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 1 -- قسمت 4 اقتصاد
همانطور که با همکاران خود ، بنابراین با صد "بهبود مدرن" ؛ توهم وجود دارد
در مورد آنها ، همیشه وجود دارد نه یک پیشرفت مثبت است.
شیطان می رود در بهره مرکب سخت به آخرین برای سهم اولیه اش
متعدد و موفقیت سرمایه گذاری در آنها.
اختراعات ما معتاد به اسباب بازی های زیبا ، که منحرف کردن توجه ما را از جدی
چیزها می شود.
آنها اما به معنی بهبود به پایان unimproved ، پایان که در حال حاضر
اما بیش از حد آسان برای رسیدن به عنوان خطوط راه آهن به بوستون یا نیویورک منجر شود.
ما در عجله زیادی به ساخت یک تلگراف مغناطیسی از مین به تکزاس ، اما
مین و تگزاس ، ممکن است ، هیچ چیز مهم برای برقراری ارتباط در هر دو صورت است در چنین
مخمصه به عنوان مردی بود که با جدیت تمام به
معرفی یک زن برجسته ناشنوا ، اما زمانی که او ارائه شده ، و یک
پایان ترومپت گوش خود را به دست خود قرار داده بود ، به حال هیچ حرفی برای گفتن اگر اصلی
شی به صحبت سریع و به صحبت
حساسی ما مشتاق به تونل در زیر اقیانوس اطلس و آوردن دنیای قدیم چند هفته
نزدیکتر به جدید ، اما شاید اولین اخبار را از طریق به گسترده نشت ،
زدن گوش آمریکایی خواهد بود که آدلاید شاهزاده سیاه سرفه است.
مردی که اسب trots یک مایل را در یک دقیقه پس از همه ، بیشترین نقش را در حمل نیست
پیام های مهمی است ، او مبلغ نیست ، و نه نشانی از او می آیند دور خوردن
ملخ و عسل وحشی من شک می کنم اگر پرواز
Childers تا کنون انجام شده یک چهارم بوشل ذرت را به آسیاب.
شخص به من می گوید ، "من تعجب می کنم که شما وضع پول شما عشق به سفر شما ممکن است
خودرو و رفتن به Fitchburg امروز و نگاه کنید به کشور گفت : "اما من عاقل تر از آن.
من آموخته اند که swiftest مسافر او می رود که جریان است.
من به دوست من می گویند ، فرض کنید ما سعی می کنیم که وجود دارد را دریافت خواهید برای اولین بار از راه دور ، سی
مایل ، کرایه نود سنت که تقریبا دستمزد یک روز.
من به یاد داشته باشید هنگامی که دستمزد شصت سنت در روز برای کارگران در این جاده بسیار بودند.
خوب ، شروع کنم در حال حاضر بر روی پا ، و قبل از شب من سفر در آن نرخ
هفته با هم در در عین حال به دست آورده کرایه خود را ، و وارد
برخی از فردا هم ، یا احتمالا این وجود دارد
شب ، اگر شما به اندازه کافی خوش شانس به دست آوردن یک شغل در فصل است.
به جای رفتن به Fitchburg ، شما خواهد شد کار در اینجا و بخش اعظم این روز است.
و به این ترتیب ، اگر راه آهن در سراسر جهان رسید ، من فکر می کنم که من باید به جلوتر از
شما و برای دیدن کشور و به دست آوردن تجربه از این نوع ، من باید
از آشنایی خود را به کاهش در دسترس نباشد.
چنین قانون جهانی ، که هیچ مردی تا کنون می تواند گول زدن است ، و با توجه به
راه آهن حتی ممکن است ما آن را به عنوان گسترده ای به عنوان آن بسیار طولانی است.
برای ساخت راه آهن دور جهان در دسترس همه انسانها برابر است با
درجه بندی سطح کل کره زمین.
مردان تصور گم که اگر آنها نگه دارید تا این فعالیت از سهام مشترک و
spades به اندازه کافی طولانی در تمام خواهد شد در سوار شدن طول جایی ، در هیچ زمانی ، و برای
هیچ چیز ، اما ، با وجود یک جمعیت سراسیمه به
انبار ، و هادی فریاد "همه سرنشین!" وقتی دود دور دمیده و
بخار چگال ، آن را درک که چند سوار ، اما بقیه اجرا
بیش از -- و آن را خواهد نامیده می شود ، و خواهد شد ، "یک تصادف مالیخولیا."
بدون شک آنها می توانند در تاریخ و زمان آخرین سوار شدن که باید کرایه خود را که به دست آورده ، در صورتی که
زنده ماندن تا زمانی است ، اما آنها احتمالا از دست داده اند و تمایل به قابلیت ارتجاعی خود را
مسافرت آن زمان.
این هزینه از بهترین بخشی از پول زندگی کسب درآمد به منظور لذت بردن از
آزادی سوال برانگیز در طول دست کم بخشی ارزشمند از آن مرا به یاد
انگلیسی که به هند رفت را به
فورچون برای اولین بار ، به منظور است که او ممکن است به انگلستان بازگشت و زندگی از زندگی
شاعر.
او باید بالا رفته برج دیده بانی در یک بار از "چه" از روی تعجب فریاد زدن ایرلندی میلیون شروع
بالاتر از همه shanties در این سرزمین ، این راه آهن که ما آن را ساخته اند
چیز خوبی است؟ "
بله ، من جواب بدهم ، نسبتا خوب ، است که ، شما ممکن است انجام داده اند بدتر ، اما من آرزو می کنم ، به عنوان
شما برادران من ، که شما می توانید از صرف وقت خود را بهتر از حفاری در
این خاک.
قبل از من به پایان رسید خانه من ، که مایل به کسب ده یا دوازده دلار از سوی برخی از صادقانه و
روش مطلوب ، به منظور دیدار با هزینه های غیر معمول من ، من در مورد دو هکتار کاشته
و نیمی از خاک سبک و شنی در نزدیکی آن
عمدتا با لوبیا ، بلکه بخشی کوچک با سیب زمینی ، ذرت ، نخود فرنگی ، و شلغم
بسیاری کل حاوی یازده جریب ، بیشتر رو به رشد تا سنبه و hickories ، و
فصل قبل به مدت هشت دلار فروخته شده
و هشت سنت هکتار یک کشاورز گفت که آن را "برای هیچ چیز خوب است ، اما به منظور بالا بردن
cheeping سنجاب. "
من هر آنچه که کود را در این سرزمین قرار داده ، که نه مالک ، بلکه فقط اقامت گزین در زمین غیر معمور ، و
انتظار به پرورش آنقدر دوباره ، و من کاملا آن را کج بیل زدن همه یک بار.
من از کابل های مختلفی از stumps در شخم ، که من با سوخت برای تامین
زمان طولانی ، و محافل کوچک سمت چپ قالب باکره ، از طریق به راحتی قابل تشخیص
تابستان توسط شکوه و جلال بیشتری از
لوبیا وجود دارد مرده و چوب unmerchantable ترین بخش در پشت خانه ام ، و
تخته پاره روی اب از برکه ، عرضه باقی مانده سوخت من من به موظف شد
استخدام یک تیم و یک مرد را برای شخم زدن ، هر چند که من برگزار شد گاوآهن خودم.
outgoes مزرعه من برای اولین فصل ، برای پیاده سازی ، بذر ، کار ، و غیره بودند ، 14.72 دلار
1 / 2.
ذرت دانه به من داده شد این هر چیزی هرگز صحبت از هزینه است ، مگر اینکه شما
گیاه بیشتر از اندازه کافی من دوازده بوشل از لوبیا ، و هجده بوشل
سیب زمینی ، در کنار برخی از نخود فرنگی و ذرت شیرین.
ذرت زرد و شلغم خیلی دیر شده بود برای آمدن به کل درآمد هر چیزی من از
مزرعه بود
$ 23،44 کسر outgoes 14.72 - 1 / 2
-------- سمت چپ وجود دارد $ 8.71 - 1 / 2
در کنار تولید مصرف و در دست در آن زمان این برآورد از ارزش ساخته شد
$ 4.50 -- مقدار در دست بسیار نسبت به ایجاد توازن میان چمن کمی که من نمی
بالا می برد.
همه چیز در نظر گرفته ، شده است که ، با توجه به اهمیت روح مرد و
امروز ، صرف نظر از مدت کوتاهی اشغال شده توسط آزمایش من ، نه ، تا حدودی حتی
زیرا از شخصیت گذرا آن ، من
بر این باورند که که انجام شده بود بهتر از هر کشاورز در کنکورد ، که در آن سال.
سال بعد من هنوز بهتر ، برای من spaded تمام زمین که من مورد نیاز ،
حدود یک سوم از یک هکتار ، و من از تجربه هر دو سال آموخته ، و نه
که در حداقل جشن گرفته بسیاری از استقبال بهت زده
کار در رادیو و تلویزیون ، آرتور جوان در میان بقیه ، که اگر یکی به سادگی زندگی و خوردن
تنها محصول که او مطرح شده ، و بالا بردن بیشتر از او می خوردند ، و نه آن را برای تبادل
مقدار ناکافی از لوکس تر
و چیزهای گران قیمت ، او نیاز به پرورش تنها چند میله از زمین ، و
که این امر می تواند ارزان تر به بیل زدن بالا که نسبت به استفاده از گاو نر به آن را شخم ، و به انتخاب
تازه یک نقطه از زمان به زمان نسبت به
کود های قدیمی ، و او می تواند همه کار مزرعه اش لازم را به عنوان آن را با او انجام
دست در ساعت عجیب و غریب در فصل تابستان باقی مانده و بنابراین او را به یک گاو نر نمی شود گره خورده است ، یا
، اسب یا گاو و یا خوک ، همان طور که در حال حاضر.
من تمایل به صحبت بی طرفانه در این نقطه ، و به عنوان یکی علاقه ای ندارند
موفقیت یا عدم موفقیت در حال حاضر ترتیبات اقتصادی و اجتماعی است.
من مستقل از هر کشاورز در کنکورد بود ، برای من به یک خانه نمی شود
یا مزرعه ، اما می تواند خم شده از نبوغ من ، که بسیار کج ، هر دنبال
لحظه ای.
علاوه بر بودن بهتر از آنها در حال حاضر ، اگر خانه ام سوخته بود یا محصولات من
شکست خورده ، من باید تقریبا به خوبی مانند قبل است.
خو من فکر می کنم که مردان بسیار نگهبانان گله گله می
نگهبانان از مردان ، سابق خیلی آزادتر است.
مردان و گاو کار مبادله ، اما اگر ما تنها کار لازم را در نظر گاو
دیده می شود که تا حد زیادی این مزیت ، مزرعه خود را بسیار بزرگتر است.
مرد می کند برخی به نوبه خود کار ارز خود را در شش هفته از haying ، و از آن است
بازی هیچ پسر.
بدیهی است هیچ کشوری است که به سادگی در تمام جهات زندگی می کردند ، است که ، هیچ ملت
فلاسفه ، آنقدر بزرگ اشتباه به عنوان متعهد به استفاده از نیروی کار حیوانات.
درست است ، هرگز وجود ندارد و به احتمال زیاد به زودی به یک ملت از فلاسفه ، و نه AM
من برخی از آن مطلوب است که باید وجود داشته باشد.
با این حال ، من باید هرگز شکسته یک اسب یا گاو نر و او را به هیئت مدیره گرفته شده برای هر کار
او ممکن است برای من انجام دهید ، به خاطر ترس من باید صرفا تبدیل به یک اسب سوار و یا گله و
اگر جامعه به نظر می رسد به استفاده کننده تا
انجام می دهند ، ما که برخی از به دست آوردن یک مرد آنچه که نیست از دست دادن دیگری است ، و
پسر پایدار تا به علت برابر با استاد خود راضی باشند؟
اعطا شده است که برخی از آثار عمومی که بدون این کمک ها ساخته شده و
مرد به اشتراک گذاری شکوه چنین با گاو نر و اسب ، آن را دنبال که او نمی توانست
انجام کار می کند در عین حال شایسته تر از خود را در این مورد؟
هنگامی که مردان شروع به انجام دهید ، نه تنها غیر ضروری یا هنری است ، اما لوکس و
کار بیکار ، با کمک آنها ، آن را اجتناب ناپذیر است که چند همه تبادل
کار با گاو ، یا ، به عبارت دیگر ، تبدیل به بردگان از قوی ترین.
مرد به این ترتیب نه تنها کار می کند برای حیوان در درون او ، اما ، به نمادی از این ، او
آثار برای حیوانات بدون او.
با وجود خانه های بسیاری قابل توجهی از آجر یا سنگ ، سعادت
کشاورز هنوز هم به درجه ای که انبار را تحت الشعاع قرار خانه اندازه گیری می شود.
این شهر است گفت : به بزرگترین خانه برای گاو ها ، گاو ، و اسب
hereabouts ، و آن را عقب مانده در ساختمان های عمومی آن نیست ، اما بسیار کمی وجود دارد
سالن برای عبادت آزاد یا آزادی بیان در این شهرستان است.
باید معماری خود ، اما چرا که نه حتی توسط قدرت خود را از انتزاعی
فکر ، که کشورها باید به دنبال خود بزرگداشت؟
چقدر قابل تحسین Bhagvat - Geeta از تمام خرابه از شرق!
برج ها و معابد لوکس از شاهزادگان.
یک ذهن ساده و مستقل در مناقصه از هر شاهزاده کار پر زحمت است.
جنیوس نگهدارنده به هر امپراتور است ، و نه نقره مواد آن ، یا طلا ، و یا
سنگ مرمر ، جز به حد بی ارزش.
چه پایان ، دعا ، آنقدر سنگ با چکش؟
در Arcadia ، زمانی که من آنجا بودم ، من و با هر سنگ چکش را ببینید شده است.
سازمان ملل با جاه طلبی جنون به جاودانه ساختن حافظه برخوردار
خود را به مقدار سنگ چکش آنها را ترک.
اگر درد مساوی برای صاف کردن و لهستانی رفتار خود را گرفته بودند؟
یکی از قطعه ای از حس خوب به یاد ماندنی تر خواهد بود از یک اثر تاریخی به عنوان بالا به عنوان
ماه است.
من دوست دارم بهتر برای دیدن سنگ در محل. عظمت از تبس مبتذل بود
عظمت.
یک میله از جنس دیوارهای سنگی است که زمینه یک مرد شریف و از مرزهای معقول بیشتر است
صد دریچه های تبس است که دورتر از پایان واقعی از زندگی سرگردان.
دین و تمدن هستند که وحشیانه و کافروار ساخت پر زرق و برق
معابد ، اما آنچه که شما ممکن است تماس بگیرید مسیحیت ندارد.
بسیاری از سنگ چکش ملت می رود به سوی آرامگاه آن.
دفن خود زنده است.
همانطور که برای اهرام ، هیچ چیز به تعجب در آنها بسیار به عنوان واقعیت وجود دارد که
بنابراین بسیاری از مردان می تواند به اندازه کافی به صرف جان خود را از ساخت مقبره تخریب
برای بعضی از ادم کودن و احمق بلند پروازانه است ، که این امر می
عاقل تر و manlier شده اند تا در نیل غرق شده اند ، و سپس بدن خود را به داده
سگ. احتمالا ممکن است برخی از بهانه ای برای اختراع
آنها را و او را ، اما من هیچ زمانی برای آن.
همانطور که برای دین و عشق به هنر از سازندگان ، آن را بسیار مشابه در تمام جهان
بر این ، آیا ساختمان یک معبد مصری یا بانک ایالات متحده.
قیمت آن بیش از آن می آید به.
انگیزه اصلی افراد ناشناسی با کمک عشق به سیر و نان و کره است.
آقای Balcom ، معمار جوان امیدوار کننده ، آن را طراحی بر روی پشت Vitruvius خود ،
با مداد سخت و حاکم ، و شغل ، اجازه دهید بیرون دابسون و پسران ، سنگ تراشها.
هنگامی که سی قرن شروع به نگاه کردن بر روی آن ، انسان شروع به نگاه کردن در آن.
همانطور که برای برج ها و بناهای تاریخی بالا خود را ، یک شخص دیوانه وجود دارد یک بار در این شهر
که متعهد به حفاری را از طریق به چین ، و او تا کنون که ، همانطور که او گفت ، او شنیده ام
گلدان چینی و تلق تلق کردن کتری ، اما من
فکر می کنم که من نباید به بیرون رفتن از راه من چاله ای که او ساخته شده به تحسین.
بسیاری از آنها نگران در مورد بناهای تاریخی از غرب و شرق -- که ساخته شده است
آنها.
من به سهم خود ، من باید می خواهم بدانم که در آن روز آنها را بسازد -- بودند که
چنین بالا بی ارزش است. اما برای ادامه با استفاده از آمار من.
با نقشه برداری ، نجاری ، و روز کار از انواع مختلف دیگر در روستا در
در عین حال ، برای من به عنوان بسیاری از مشاغل به عنوان انگشت ، من دلار 13،34 به دست آورده بود.
هزینه غذا به مدت هشت ماه ، یعنی از جولای 4 مارس 1ST ،
زمانی که این تخمین ها ، ساخته شده بودند هر چند که من زندگی می کردند بیش از دو سال وجود دارد -- و نه
شمارش سیب زمینی ، ذرت کوچک سبز ، و
برخی نخود فرنگی ، که من تا به حال مطرح شده است ، و نه در نظر گرفتن مقدار از آنچه در دست بود
در تاریخ گذشته --
رایس....................$ 1.73 - 1 / 2 ملاس................. 1.73
ارزانترین شکل شکری. وعده غذایی چاودار................. 1.04-3 / 4
هند وعده غذایی.............. 0.99 - 3 / 4 ارزانتر از چاودار.
بز..................... 0.22 آزمایش همه که شکست خورد :
آرد.................... 0.88 هزینه بیش از وعده غذایی هند ، هر دو در پول و
مشکل. شکر.................... 0.80
گوشت خوک..................... 0.65 سیب................... 0.25
سیب خشک.............. 0.22 سیب زمینی شیرین........... 0.10
یک کدو تنبل.............. 0.06 یکی از هندوانه........... 0.02
نمک..................... 0.03
بله ، من غذا خوردن 8،74 دلار ، تمام گفت ، اما من در نتیجه نباید unblushingly انتشار من
گناه ، اگر نمی دانستم که بسیاری از خوانندگان من با خودم به همان اندازه گناه بودند ،
و عمل خود را نگاه نکنید بهتر در چاپ.
سال بعد من گاهی اوقات یک ظرف غذا از ماهی برای شام من گرفتار ، و هنگامی که من تا آنجا پیش رفت
به کشتار موش خرمای کوهی امریکا که لوبیا ویران من میدان -- اثر فرهنگسار خود ،
به عنوان یک تاتار می گویند -- و او را ببلعند ،
تا حدودی به خاطر آزمایش ، اما هر چند آن را فراهم لذت گذرا را به من ،
با وجود طعم مشک دار ، من تو را دیدم که طولانی ترین استفاده نمی خواهد ساخت که به خوبی
عمل ، با این حال ممکن است به نظر می رسد
woodchucks خود را آماده شده توسط قصاب روستا لباس پوشیدن.
پوشاک و برخی از هزینه های اتفاقی در چارچوب تاریخهای مشابه ، هر چند کمی را می توان
استنباط از این مورد ، به مبلغ
8.40 - 3 / 4 دلاری نفت و برخی از ظروف خانگی....... 2.00
به طوری که تمام outgoes نقدی ، مگر برای شستشو و مرمت ، که
در بیشتر قسمت ها از خانه انجام شد ، و صورت حساب خود را هنوز رتبهدهی نشده است
دریافت -- و این ها همه و بیش از
تمام راههایی که از طریق آن پول لزوما می رود در این بخش از جهان --
خانه............................$ 28.12 - 1 / 2
مزرعه یکی سال..................... 14.72 - 1 / 2
غذای هشت ماه..................... 8.74
پوشاک ، و غیره ، هشت ماه...... 8.40-3 / 4
نفت ، و غیره ، هشت ماه............... 2.00 ---------- --
-- در تمام...................... $ 61.99 -
3 / 4
من خودم آدرس در حال حاضر به آن دسته از خوانندگان من که زندگی برای به دست آوردن.
و برای دیدار با این من برای مزرعه تولید به فروش می رسد
دلار 23،44 به دست آمده توسط نیروی کار روز..............
13.34
در تمام............................. دلار 36،78 ،
که از حاصل جمع outgoes تفریق برگ تعادل $ 25.21 - 3 / 4
یک طرف -- که بسیار نزدیک به بدان معنی است که با آن شروع کردم ، و اندازه گیری
از هزینه ها می شود وارده -- و در
های دیگر ، در کنار اوقات فراغت و استقلال و سلامت ترتیب ، راحت
خانه ای برای من تا زمانی که من را انتخاب کنید تا آن را اشغال.
این آمار ، با این حال تصادفی و در نتیجه uninstructive آنها ممکن است ظاهر می شود ، به عنوان
کامل برخی از آنها ، یک مقدار مشخص نیز می باشد.
هیچ چیز به من داده شد که من به برخی از حساب رندر نیست.
از برآورد بالا به نظر می رسد ، که غذای من به تنهایی هزینه در پول حدود بیست
هفت سنت هفته.
این برای نزدیک به دو سال پس از این بود ، چاودار و آرد هند بدون مخمر ،
سیب زمینی ، برنج ، گوشت خوک نمک بسیار کمی ، ملاس ، و نمک و نوشابه من ، آب.
این است که من باید در مورد برنج زندگی می کنند مناسب بود ، به طور عمده ، که عشق و فلسفه
هند است.
برای مقابله با اعتراض برخی از cavillers دیرنه ، من نیز ممکن است دولت ، که اگر من
dined از گاهی ، که من همیشه انجام داده بودند ، و من اعتماد باید فرصت داشته باشند
برای انجام دوباره ، آن را غالبا به ضرر ترتیبات داخلی من است.
و اما خارج ناهار خوری ، است که باعث می شود ، که من اعلام کرده اند ، یک عنصر ثابت ، آیا در
دست کم بیانیه ای مقایسه ای شبیه به این را تحت تاثیر قرار می.
من از تجربه من دو سال آموخته است که آن را فوق العاده هزینه کمی
مشکل یکی از مواد غذایی لازم ، حتی در این عرض جغرافیایی به دست آوردن ، که یک مرد ممکن است استفاده از
به عنوان ساده به یک رژیم غذایی به عنوان حیوانات ، و در عین حال حفظ سلامت و قدرت.
من شام رضایت بخش ، رضایت بخش در حساب های مختلف ساخته شده ، به سادگی
خاموش یک بشقاب از خرفه (Portulaca اولراسئا) که من در cornfield من جمع آوری شده ، جوشانده شده
شور.
من به لاتین در حساب savoriness از نام و بی اهمیت است.
و دعا چه بیشتر می تواند تمایل انسان معقول ، در زمان صلح آمیز ، در عادی
noons ، نسبت به تعداد کافی از گوش ذرت سبز شیرین پخته ، علاوه بر
نمک؟
حتی انواع کوچک است که من استفاده می شود بازده به مطالبات اشتها بود ، و
بهداشت و درمان نیست.
با این حال مردان به چنین پاس که آنها غالبا از گرسنگی مردن ، می آیند می خواهند از
necessaries ، بلکه برای از تجملات می خواهم و من می دانم که یک زن خوب که فکر می کند که پسرش
زندگی خود را از دست داد چرا که او در زمان به آب آشامیدنی است.
خواننده درک خواهد کرد که من در درمان این موضوع نه از اقتصادی از یک
نقطه وابسته به رژیم غذایی از این دیدگاه ، و او نمی خواهد سرمایه گذاری پارسایی من برای قرار دادن به
تست مگر اینکه او تا به گنجه خوراک خوبی مواجه نگردند.
نان من در ابتدا از غذای هندی و نمک خالص ساخته شده ، واقعی کج بیل زدن کیک ، که من پخته
قبل از آتش من از درها بر روی توفال چوبی یا سیمانی و غیره و یا پایان یک چوب چوب در اره
ساختمان خانه ام ، اما آن خو گرفته بود به دریافت دود و به طعم piny.
من سعی کردم آرد نیز ، اما در مخلوط چاودار و آرد هند ترین
مناسب و دلپذیر.
در هوای سرد آن است که هیچ تفریحی کمی برای پخت loaves چند کوچکی از این در بود
جانشینی ، رسیدگی و تبدیل آنها به دقت به عنوان مصر تخم مرغ جوجه ریزی خود را.
آنها میوه غلات واقعی که من میرسید بودند ، و آنها را به حواس من بود
عطر مانند که از سایر میوه ها نجیب ، که من در زمانی که ممکن است نگه داشته
کاغذ بسته بندی آنها را در پارچه است.
من ساخته شده به مطالعه هنر باستانی و ضروری از نان گیری
مقامات از جمله به عنوان ارائه مشاوره ، قصد بازگشت به روزهای بدوی و برای اولین بار
اختراع نوع unleavened ، به هنگامی که از
wildness مردان آجیل و گوشت برای اولین بار به ملایمت و پالایش این رسید
رژیم غذایی ، و سفر به تدریج پایین در مطالعات من از طریق آن souring تصادفی
خمیر که ، فرض بر این است ، تدریس
ور آمدن روند ، و از طریق کارخانجات مختلف پس از آن ، تا زمانی که به آمد
"خوب ، شیرین ، نان سالم و بی خطر ،" کارکنان از زندگی است.
خمیر مایه ، که برخی خیال روح نان ، مشروبات الکلی که پر سلولی آن
بافت ، که از نظر مذهبی مانند آتش پاکدامن حفظ -- برخی bottleful گرانبها ،
گمان می کنم ، برای اولین بار در سال به ارمغان آورد
گل خفچه ، کسب و کار برای آمریکا انجام داد ، و نفوذ خود هنوز هم در حال افزایش ،
تورم ، به گسترش است ، در billows cerealian بیش از زمین -- این بذر من به طور منظم و
صادقانه از روستا تا تهیه
در طول یک روز صبح من را فراموش کرده قوانین ، و سوختن مخمر من که تصادف من
کشف کردند که حتی این بود که ضروری نیست -- به خاطر کشف من نبودند
روند مصنوعی است اما تحلیلی -- و
من براحتی آنرا از سال حذف شده است ، هر چند بیشتر زنان خانه دار صادقانه اطمینان من که امن
و نان سالم و بی خطر بدون مخمر ممکن است باشد ، و افراد مسن سریع پیشگویی
فروپاشی نیروهای حیاتی.
اما متوجه شدم که آن را به یک عنصر ضروری نمی باشد ، و پس از رفتن را بدون آن برای
یک سال هنوز هم در سرزمین زندگی ، و من خوشحالم برای فرار از trivialness
حمل bottleful در جیب من ، که
که گاهی و پاپ تخلیه محتویات خود را به زحمت من.
آن ساده تر است و احترام به آن را حذف.
انسان حیوانی است که بیش از همه می تواند خودش را به تمام شرایط آب و هوایی وفق دهند و
شرایط. نه هیچ SAL - نوشابه ، و یا دیگر من قرار داده
اسید یا قلیا ، به نان من است.
به نظر می رسد که من آن را ساخته شده است با توجه به دستور العمل که Porcius مارکوس کاتو داد
در حدود دو قرن قبل از میلاد مسیح است. "Panem depsticium SIC facito.
دست حیوان mortariumque فرشته lavato.
Farinam در mortarium indito ، aquae paulatim addito ، subigitoque pulchre.
UBI فرشته subegeris ، defingito ، coquitoque زیر testu. "
که من را به معنی ، -- "نان kneaded در نتیجه.
دست و از طریق خود را به خوبی بشویید. قرار دادن غذا به تغار ، اضافه کردن آب
به تدریج ، و آن را خمیر درست کردن کاملا.
هنگامی که شما آن را kneaded خوب ، قالب سازی برای آن ، و پخت آن را تحت پوشش "است که ، در
کتری پخت. نه در مورد خمیر مایه کلمه است.
اما من همیشه به استفاده از این کارکنان زندگی.
در یک زمان ، به خاطر پوچی از کیف پول من ، من هیچ یک از آن برای بیش از یک شاهد
ماه است.
هر انگلند جدید به راحتی ممکن است همه breadstuffs خود را در این سرزمین از چاودار بالا بردن و
ذرت هند ، و در بازارهای دور و نوسان برای آنها بستگی ندارد.
اما تا کنون ما از سادگی و استقلال است که در کنکورد ، تازه و
وعده غذایی شیرین به ندرت در مغازه ها فروخته می شوند ، و hominy و ذرت در فرم هنوز درشت
سختی توسط هر استفاده می شود.
در اکثر موارد ، کشاورز می دهد به گاو و خوک خود محافظت او از دانه خود را
تولید ، و اقدام به خرید این کارخانه آرد ، که حداقل بیشتر سالم و بی خطر است ، در هزینه بیشتر ،
در فروشگاه.
من تو را دیدم که من به راحتی می تواند بالا بردن یا بوشل من دو چاودار و ذرت هند ، برای
سابق خواهد شد در فقیرترین زمین رشد می کنند ، و دومی می کند نیاز ندارد ، و
عمل خرد کردن یا اسیاب کردن آنها را در دست آسیاب ، و بنابراین در انجام
بدون برنج و گوشت خوک ، و اگر من باید برخی از شیرین متمرکز داشته باشند ، من در بر داشت
آزمایشی که من می توانم ملاس بسیار خوب است هر کدام از کدو تنبل و یا چغندر ، و من
می دانستند که من نیاز به مجموعه ای از چند
maples به دست آوردن آن آسان تر هنوز هم ، و در حالی که این در حال رشد می تواند استفاده از
جایگزین های مختلف در کنار آنهایی که من نام.
"،" را به عنوان نیاکان خواندم ، --
"ما می توانیم مشروب شیرین لب ما از کدو تنبل و هویج و گردو درخت
تراشه. "
در نهایت ، به عنوان برای نمک ، که grossest از مواد غذایی ، برای به دست آوردن این ممکن است مناسب
فرصتی برای سفر به ساحل دریا ، یا ، اگر من بدون آن در دسترس نباشد ، من باید
احتمالا آب کمتری بنوشند.
من را نمی آموزند که سرخپوستان همیشه مشکل خود را پس از آن بروید.
بنابراین من می توانم تمام تجاری و جلوگیری از داد و ستد کالا ، تا کنون به عنوان غذا من نگران بود ، و داشتن
پناهگاه در حال حاضر ، آن را تنها برای گرفتن لباس و سوخت باقی می ماند.
pantaloons که من در حال حاضر پوشیدن در خانواده یک کشاورز بافته شد -- تشکر کرده اند از بهشت وجود دارد
بسیار فضیلت هنوز در انسان ، برای من فکر می کنم از سقوط از کشاورز به عمل
به عنوان بزرگ و به یاد ماندنی که از مرد
کشاورز -- و در یک کشور جدید ، سوخت مانع است.
همانطور که برای یک زیستگاه ، اگر من اجازه نداشتند هنوز به چمباتمه زدن ، من ممکن است یکی هکتار خرید
در همان قیمت است که برای آن سرزمین من کشت فروخته شد -- یعنی ، هشت دلار
و هشت سنت.
اما آن گونه که بود ، من در نظر گرفته که من از ارزش از زمین چمباتمه بر روی آن افزایش یافته است.
یک کلاس خاصی از کافران است که گاهی اوقات به من چنین سوالاتی بپرسید وجود دارد ، اگر من
فکر می کنم که من می توانم بر روی مواد غذایی گیاهی تنها زندگی می کنند ، و حق اعتصاب ، در ریشه
ماده در یک بار -- برای ریشه ایمان است -- من هستم
عادت کرده اند برای پاسخ به این ترتیب ، که من می تواند بر روی ناخن های هیئت مدیره زندگی می کنند.
اگر آنها می توانند آن را درک نمی کنند ، آنها می توانند بسیار است که باید بگویم را درک نمی کنند.
من به سهم خود ، من خوشحالم از آزمایش این نوع محاکمه را بشنود ، به عنوان
که یک مرد جوان در تلاش برای دو هفته در ذرت خام و سخت ، زندگی می کنند در گوش ، با استفاده از
دندان خود را برای تمام ملات.
قبیله سنجاب سعی مشابه و موفق است.
نژاد بشر علاقه مند است در این آزمایش ، هر چند چند زن که
ناتوان برای آنها ، و یا سوم خود را در آسیاب که خود ، ممکن است احساس خطر است.
مبلمان من که بخشی از آن من خودم ساخته شده است -- و بقیه هزینه به من چیزی که من
حساب رندر -- شامل یک تخت ، یک میز ، یک میز ، سه عدد صندلی ،
سه اینچ در قطر به دنبال شیشه ای ،
جفت انبرک و andirons ، یک کتری ، کتری ، و سرخ کردن ، ماهی تابه ، دب اکبر ،
شستشوی کاسه ، دو چاقو و چنگال ، سه بشقاب ، یک فنجان ، یک قاشق ، یک کوزه برای نفت ،
کوزه برای ملاس ، و یک لامپ japanned است.
هیچ کدام آنقدر فقیر است که او نیاز به نشستن بر روی یک کدو تنبل.
این shiftlessness.
مقدار زیادی از صندلی مانند وجود دارد که من دوست دارم در garrets روستا برای حال
مصرف آنها را دور. مبلمان!
خدا را شکر ، من می توانم نشستن و من می توانم بدون کمک های انبار مبلمان ایستاده.
چه مرد اما یک فیلسوف نخواهد بود شرمنده برای دیدن مبلمان خود را در یک بسته بندی شده
سبد خرید و رفتن کشور در معرض نور از آسمان و چشم از مردان ،
حساب گدامنش از جعبه های خالی؟
این مبلمان Spaulding است. من هرگز نمی تواند بگوید از بازرسی چنین
بار که آیا آن را متعلق به یک مرد به اصطلاح غنی یا فقیر یک صاحب همیشه
به نظر می رسید فقر زده.
در واقع ، بیشتر شما را از چنین چیزهایی آن را فقیرتر شما کرده اند.
هر بار به نظر می رسد که اگر آن را شامل محتویات shanties دوازده و اگر یک
کلبه ضعیف است ، این ده بار به عنوان فقیر است.
دعا کنید ، برای چه ما حرکت همیشه اما برای خلاص شدن از مبلمان ما ، exuviae ما : در آخرین
برای رفتن از این دنیا خود را به دیگری به تازگی مبله ، و ترک این می سوزد؟
این همان است که اگر همه این تله ها به کمربند مرد buckled بودند ، و او نمی توانست
حرکت در سراسر کشور خشن که در آن خطوط ما بدون کشیدن آنها را بازیگران -- کشیدن
تله او.
او روباه خوش شانس بود که دم خود را در دام.
موش ابی بازی سوم خود را خاموش خاییدن به رایگان.
هیچ مردی تعجب کرده است ، خاصیت ارتجاعی خود را از دست داده است.
هر چند وقت یکبار او را در مجموعه ای مرده است! "آقا ، اگر من ممکن است آنقدر جسورانه ، چه منظور شما
مجموعه ای مرده؟ "
اگر شما یک بیننده ، در هر زمان که شما را ملاقات یک مرد به شما خواهد شد که او صاحب ، برای همیشه ، نگاه کنید و خیلی
او وانمود میکند که به طرد ، پشت سر او ، حتی برای مبلمان آشپزخانه خود را و تمام
زرق و برق که او را نجات داده و نمی خواهد سوزاند ،
و او به نظر می رسد به آن را مهار و ساخت چه پیشرفت او می تواند.
من فکر می کنم که انسان در یک مجموعه مرده است که از طریق سوراخ یک گره یا دروازه کردم
که در آن بار با کالسکه سفر کردن او از مبلمان می تواند او را پیروی نمی کنند.
من می توانم نیست ، اما احساس شفقت زمانی که می شنوم برخی از مرد تر و تمیز ، به دنبال جمع و جور ، به ظاهر
آزاد ، تمام girded و آماده شود ، او صحبت می کنند "مبلمان" عنوان آن است که آیا بیمه یا
نه.
"اما آنچه در من با مبلمان من انجام دهم؟" -- پروانه گی من در عنکبوت گرفتار شده است
وب پس از آن.
حتی کسانی که برای مدتی طولانی به نظر می رسد نیست که هیچ ، اگر شما پرس و جو بیشتر دقت شما
را پیدا خواهد کرد که برخی از در انبار کسی ذخیره می شود.
من از انگلستان نگاه امروز به عنوان یک نجیب زاده است که سفر با بزرگ
معامله از چمدان ، زرق و برق است که از خانه داری طولانی انباشته شده است ، که
او نه شجاعت برای سوزاندن تنه بزرگ ، تنه کمی ، جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه و بسته نرم افزاری است.
دور انداختن سه حداقل.
این قدرت یک مرد خوب امروزه را به تخت خواب و راه رفتن او ، پیش افتادن و من
باید قطعا از یک بیمار به ایجاد بستر و اجرا خود را توصیه.
وقتی که من مهاجر tottering تحت یک بسته نرم افزاری که حاوی همه او را ملاقات کرده اید --
به دنبال مانند دمل عظیم که از پشت گردن گردن او رشد کرده بود -- من
pitied او ، نه به این دلیل است که همه او بود ، اما چون او تا به حال همه که حمل.
اگر من به کشیدن دام من ، من مراقبت خواهد کرد که از آن می شود یک نور و سرمازدگی نیست
من در یک بخش حیاتی.
اما اتفاقا آن خواهد بود خردمندترین هرگز قرار دادن پنجه یکی به آن.
من مشاهده ، توسط روش ، که این هزینه هیچ چیزی برای پرده را به من ، برای من هیچ
gazers باختن اما خورشید و ماه ، و من حاضرم که آنها باید نگاه شوید.
ماه شیر و نه لکه دار کردن گوشت از معدن خواهد ترش ، و نه خورشید را زخمی من
مبلمان و یا کم رنگ شدن فرش و اگر او گاهی اوقات بیش از حد گرم یک دوست ، من آن را پیدا
هنوز هم بهتر اقتصاد را به عقب نشینی در پشت برخی از
پرده آن طبیعت فراهم کرده است ، نسبت به اضافه کردن یک آیتم تک جزئیات
بانوی یک بار به من پیشنهاد یک حصیر ، اما تا من تا به حال هیچ جایی برای یدکی در داخل خانه ، و نه زمان
برای یدکی در داخل یا بدون آن لرزش ، من آن کاهش یافته است ، ترجیح می دهند برای پاک کردن پاهای من در
SOD قبل از درب من.
بهتر است برای جلوگیری از آغاز شرارت است. طولانی نیست از من حاضر در مزایده بود
اثرات شماس ، برای زندگی خود شده بود ، نه بی فایده : --
"شر است که مردان به زندگی پس از آنها است."
طبق معمول ، نسبت بزرگ به زرق و برق که در خود تجمع می یابد آغاز شده بود بود
روز پدر. در میان بقیه یک کرم خشک شده بود.
و اکنون ، پس از دروغ گفتن نیم قرن در برج دیده بانی او و دیگر سوراخ گرد و غبار ، این چیزها
کردند و سوزاندند ، به جای اتش ، یا پالایش تخریب آنها ، وجود داشت
حراج ، و یا افزایش آنها.
همسایگان مشتاقانه جمع آوری شده برای آنها را ، آنها را خریداری و با دقت
حمل و نقل آنها را به garrets خود و سوراخ های گرد و غبار ، به دروغ وجود دارد تا املاک خود هستند
حل و فصل ، هنگامی که آنها دوباره شروع خواهد شد.
هنگامی که یک مرد می میرد او لگد گرد و غبار است.
آداب و رسوم بعضی از ملتها وحشیانه ممکن است ، اتفاقا ، سودآوری شده توسط ما تقلید ،
آنها حداقل از طریق تظاهر ریخته گری پوسته پوسته شدگی خود را به سالانه آنها
ایده چیزی ، اینکه آیا آنها را با واقعیت است یا نه.
آن نمی شود اگر ما برای جشن گرفتن چنین باعجله پیش رفتن "و یا" جشن اول
میوه ها ، "را به عنوان Bartram توصیف شده اند سفارشی از سرخپوستان Mucclasse؟
"هنگامی که یک شهر را جشن باعجله پیش رفتن ، می گوید :" او ، "داشتن قبلا خود را با ارائه
لباس های جدید ، گلدان های جدید ، تابه ، و سایر ظروف خانگی و مبلمان ، آنها
جمع آوری تمام لباس های پوشیده از خود و
چیزهای دیگر مطرود ، این سو بان سو حرکت دادن و تمیز کردن خانه خود ، مربع ، و تمام شهر
خرده ریز خود را که با تمام دانه باقی مانده و دیگر مقررات قدیمی
آنها با هم را در یک پشته مشترک کاربر به سایر نظرسنجی ، و مصرف آن را با آتش است.
پس از دارو ، و روزه به مدت سه روز ، همه در شهر آتش
خاموش.
در طول این سریع به آنها از ارضاء از هر اشتها و اشتیاق پرهیز
هر. عفو عمومی اعلام شده است ، تمام
malefactors ممکن است به شهر خود بازگشت. "
"در صبح روز چهارم ، کاهن اعظم ، با مالیدن چوب خشک با هم ، تولید جدید
آتش سوزی در میدان های عمومی ، از چه رو هر سکونت در شهر عرضه شده است
با شعله های جدید و خالص است. "
سپس آنها در ذرت و میوه های جدید جشن و رقص و آواز خواندن به مدت سه روز ، "و
چهار روز پس از دریافت بار مشاهده شده است و شادی با دوستان خود از همسایه
شهرها که در شیوه ای مانند خالص و آماده خود را دارند. "
مکزیکیها همچنین تصفیه مشابهی را در پایان هر پنجاه و دو تمرین
سال ، در اعتقاد به این که آن زمان برای جهان به پایان رسیده بود.
من به ندرت از نشانه صحت ، است که به عنوان فرهنگ لغت آن را تعریف شنیده می شود ،
«نشانه های ظاهری و قابل رویت فضل به سمت داخل و معنوی" از این ، و من هیچ
شکی نیست که آنها در ابتدا الهام گرفته بود
به طور مستقیم از بهشت به این ترتیب ، هر چند که آنها هیچ سابقه کتاب مقدس
وحی است.
برای بیش از پنج سال من خودم را حفظ بنابراین صرفا توسط کار از من
دست ها ، و من در بر داشت که با کار کردن در حدود شش هفته در سال ، من میتوانستم به تمامی ملاقات
هزینه های زندگی.
تمام زمستان من ، و همچنین بسیاری از تابستان من ، من تا به حال برای مطالعه آزاد و روشن است.
کاملا سعی در حفظ مدرسه ، و متوجه شد که هزینه های من در نسبت بودند ،
یا نه خارج نسبت به درآمد من ، برای من به لباس و قطار موظف بود ، نه
بر این اساس ، می گویند فکر می کنم و باور ، و من هم من به این معامله از دست داد.
همانطور که من برای خوب از هموطنان مردان ام ، اما به سادگی برای امرار معاش تدریس نیست ،
این یک شکست بود.
من سعی کردم تجارت اما من متوجه شد که آن را ده سال در راه است در
که و که و سپس احتمالا باید در راه من به شیطان باشد.
من می ترسم که من ممکن است تا آن زمان انجام می شود چه نامیده می شود خوب در واقع
کسب و کار.
وقتی که قبلا به من بود برای دیدن آنچه که من می توانم برای زندگی ، برخی از غم به دنبال اطلاعات مربوط به
تجربه در منطبق با خواست از دوستان تازه در ذهن من به مالیات بر من
نبوغ ، من فکر اغلب و به طور جدی از
چیدن huckleberries که قطعا من می تواند انجام دهد ، و سود های کوچک آن ممکن است کافی --
بزرگترین من مهارت شده است اما می خواهم کمی -- بنابراین سرمایه کمی آن مورد نیاز است ، بنابراین
انحراف کمی از حالات عادی من ، من ابلهانه فکر.
در حالی که آشنایان من unhesitatingly را به تجارت و یا حرفه ، من رفتم
این اشغال را به عنوان مثل تیرز مداقه قرار گرفته تا تپه تمام تابستان
انتخاب انواع توت ها که در راه من آمد ، و
پس از آن سردستی از آنها دور ، بنابراین ، برای نگه داشتن گله از Admetus.
من هم آرزو که من ممکن است گیاهان وحشی ، جمع آوری یا حمل و همیشه سبز به چنین
روستاییان به عنوان دوست داشت به جنگل می شود ، یادآوری حتی به این شهر ، توسط بارهای یونجه ، سبد خرید.
اما من از آن زمان متوجه شدند که تجارت لعنت همه چیز از آن دسته ، و هر چند شما تجارت
در پیام ها از آسمان ، لعنت کامل از تجارت را به کسب و کار متصل می شود.
همانطور که من ترجیح بعضی چیز ها به دیگران ، و به خصوص ارزش آزادی من ، که من می توانم
کرایه سخت و در عین حال موفق به خوبی ، من به هیچ وجه مایل نیست به صرف وقت من در درآمد غنی
فرش و یا مبلمان های دیگر خوب است ، یا
آشپزی ظریف ، و یا خانه ای در یونانی یا سبک گوتیک فقط رتبهدهی نشده است.
اگر هر آنها وجود دارد ، بدون وقفه ، برای به دست آوردن این چیزها است ، و
که می دانم که نحوه استفاده از آنها زمانی که به دست آورد ، من به آنها رها شدهاند و پیگیری.
بعضی از آنها "زبر" ، و بنظر می رسد به عشق به کار به خاطر خود آن ، یا شاید هم به دلیل اینکه
از آنها را نگه می دارد از شرارت بدتر ، به مانند من در حال حاضر هیچ چیز برای گفتن داشته است.
آنهایی که نمی دانم چه با فراغت بیشتری از آنها در حال حاضر لذت می برند ، من ممکن است
توصیه به کار دو برابر سخت انجام می دهند -- تا آنها را برای خود پرداخت ، و
مقالات آزاد خود را.
برای خودم که من پیدا کردم که اشغال یک روز کارگر مستقل از
وجود داشته باشد ، به خصوص آن را به عنوان تنها سی و یا چهل روز در سال مورد نیاز برای حمایت از یکی.
روز کارگر را به پایان می رسد را با پایین رفتن خورشید ، و او هم آزاد است به اختصاص
خود را به دنبال انتخاب خود را ، مستقل از نیروی کار خود را ، اما کارفرمای خود ، که
حدس از ماه به ماه است ، هیچ
مهلت از پایان سال به دیگری.
به طور خلاصه ، من با اعتقاد به هر دو با ایمان و تجربه ، که برای حفظ خود در یک
این زمین سختی اما تفریح و سرگرمی نیست ، اگر ما زندگی خواهد کرد به سادگی و عاقلانه به عنوان
تحصیل از کشورهای ساده هستند هنوز هم ورزش مصنوعی بیش از.
لازم نیست که یک مرد باید زندگی خود را را توسط عرق از پیشانی خود را به دست آورند ، مگر اینکه
او عرق راحت تر از من است.