Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 11. به SIWASH
"که تمام شد doin شب گذشته' حرف '؟" پرسید : فرانک صبح روز بعد ، زمانی که ما بودند
داشتن صبحانه اواخر. چون من شوخی بر روی کسی.
جیم او در خواب خود را اغلب مذاکرات ، شب گذشته بعد از اینکه شما در نهایت حل و فصل دریافت کنید
پایین ، جیم او در خواب خود را "می گوید :" لبه او به عنوان جهنم دارد باد می وزد!
لبه او به عنوان جهنم 'باد می وزد!"
در این قرار گرفتن در معرض بی رحمانه از wanderings ذهنی او ، جیم تحقیر شدید نشان داد ؛
اما چشمان فرانک نسبتا با لذت او از گفتن آن جامعی.
سرکارگر خوش مشرب دوست داشتم یک شوخی است.
اقامت در هفته در بلوط ، که در آن همه ما کاملا آشنا شد ، ارائه شده بود
جیم مثل همیشه همان شخصیت آرام ، آسان می کند ، آرام ، ساکت و آروم ، دوست داشتنی.
در گاوچران برادرش ، با این حال ، ما علاوه بر به جریمه خود ، فرانک کشف کرده بود ،
روح دوستانه ، علاقه شدید برای پخش ترفندهای.
این فتنه جویی جوان ، و مجزا Arizonian ، به اوج خود رسید هر زمان که
تمایل در جهت رهبر جدی ما است.
لاوسون در برخی از ماموریت مرموز اعزام شده بود ، که کنجکاوی من
همه بیهوده بود.
دستور روز بود باهستگی در آمادگی کنید ، و بسته برای سفر خود را به
Siwash در فردا.
من سیراب اسب من ، با بازی با hounds زدم در مورد صخره ها ، بازگشت به
کابین و پایین بر روی تخت من دراز است. دست جیم با آرد سفید بودند.
او kneading خمیر ، و به حال چند کم ، تابه صاف بر روی میز است.
والاس و جونز قدم ، و بعد از آن فرانک ، و همه آنها در زمان وضعیت های مختلف صورت گرفت
قبل از آتش سوزی است.
من تو را دیدم فرانک ، با سرعت یک نوازنده تردستی ، لغزش یکی از
تابه خمیر روی صندلی جونز جدول قرار داده شده بود.
جیم انجام عمل نیست ؛ جونز و پشت والاس به فرانک تبدیل شد ، و
او نمی دانست من در داخل کابین بود.
این گفتگو ادامه داد در مورد این موضوع جونز اسب سرخ مایل به قرمز بزرگ ، که hobbles
و همه ، تنها ده مایل از اردوگاه بدست کرده بود و شب قبل از.
تعداد دنده ها خود را نسبت به آهنگ های او ، گفت : "فرانک ، و در ادامه صحبت به راحتی
و به طور طبیعی به عنوان اگر او تا به حال نشده انتظار شرایط بسیار سرگرم کننده است.
اما هیچ کس می تواند اقدامات سرهنگ جونز از پیش اگاهی دادن.
او نشان داد هر قصد از صندلی خود را در صندلی ، پس از آن راه می رفت به
بسته خود را به شروع به جستجو برای چیزی یا دیگر.
والاس ، با این حال ، بی درنگ در زمان صندلی و شروع به funnier از عجیب و غریب ،
او می کنید.
این شرایط بعید نیست به خاطر این واقعیت است که چند تن از صندلی های بی ادب
حال لایه های نرم پتو قدیمی tacked بر روی آنها.
هر آنچه که احساسات داخلی فرانک بودند ، او قابل ملاحظه ای ارام و
امری عادی بیرونی ، اما هنگامی که جیم شروع به جستجو برای تابه گم شده از خمیر ،
بذله گو به آرامی در صندلی خود را sagged.
"لبه است که ضربان جهنم! گفت :" جیم. "من تا به حال سه تابه از خمیر.
می تواند توله سگ گرفته اند یکی است؟ "
والاس گل رز به پای او ، و تابه نان clattered به طبقه ، با صدای جرنگ جرنگ و
چکاچاک ، آشکارا در برابر هتک ابرو آن را به حال متحمل اعتراض.
اما خمیر با والاس ، لکه بزرگ سفید آشکار در corduroys او ماند.
جیم جونز و فرانک همه در یک بار آن را دیدم.
"چرا -- MR. وال -- توری -- به شما در تنظیم -- در خمیر "گفت فرانک ، در عجیب و غریب ،
خفه صدا. سپس او منفجر شد ، در حالی که جیم بیش از سقوط کرد
جدول.
این به نظر می رسید که این دو ایالت آریزونا رنجرز ، به مردان بالغ هر چند آنها از مرگ
تشنج.
من با آنها خندید ، و هم والاس ، در حالی که او خود را یک به کار گرفته می بویی
چاقو را به استفاده از رمان.
بوفالو جونز لبخند ترک خورده هرگز ، هرچند او از سخن گفتن در مورد اتلاف خوب
آرد.
چهره فرانک مطالعه برای یک روانشناس بود زمانی که جیم در واقع به والاس عذرخواهی
بی دقتی با سینی های خود را. من فرانک خیانت نیست ، اما من به حل و فصل
نگه داشتن یک ساعت مچی به او هنوز نزدیک.
این تا حدی به خاطر این حس مضطرب از حقه بازی خود را در حاشیه از من بود
خاطر داشته باشید که من کشف.
من خواب کیسه استراحت بر روی یک پلت فرم مطرح شده در یک گوشه ، و در یک لحظه مطلوب من
بررسی کیسه.
اما در هر حال با دستکاری نشده است ، اما من متوجه یک رشته عطفی را از طریق یک
جرنگ جرنگ بین سیاهههای مربوط.
که من پیدا کردم آن را از یک لایه ضخیم از کاه در زیر تخت من آمد ، و تا آخر شده بود گره خورده است
از صراحت حلقه کمند.
خروج چیز آن گونه که بود ، من رفتم خارج و سردستی به دور hounds تعقیب می کردند
کابین.
رشته کشیده در امتداد سیاهههای مربوط به یکی دیگر از صدای بهم خوردن فلز ، جایی که آن را به بازگشت
کابین در یک نقطه در نزدیکی جایی که فرانک خواب.
هیچ قدرت بزرگ از کسر لازم بود به من با جزئیات کامل از آشنا
توطئه ای برای از بین بردن slumbers من. بنابراین من صبورانه در انتظار تحولات است.
لاوسون در غروب آفتاب نزدیک با لاشه دو جانوران از بعضی از این گونه ها سوار
حلق آویز بیش از زین او.
معلوم شد که جونز تعجب برای من والاس و برنامه ریزی شده بود ، و از آن می تواند
به سختی یکی از لذت بخش تر شده اند ، با توجه به زمان و مکان است.
ما می دانستیم که او تا به حال یک گله گوسفند فارسی در شیب جنوب باک اسکین ، اما تا به حال هیچ
ایده آن را فاصله قابل توجه از بلوط بود.
لاوسون که روز شکار کرده چوپان و گوسفند خود ، به ما با دو بازگشت
شصت پوند بره فارسی.
ما در suppertime در گوشت که شیرین ، شاداب ، بسیار دردناک و نادر بود feasted
طعم به عنوان که گوسفند کوه های راکی.
وضعیت من بعد از شام یکی از لذت بزرگی بود و با علاقه شدید من
در انتظار اولین مشاجره فرانک برای باز کردن. آن آمد در حال حاضر ، در ارامش
گفتگو.
"را دیدم چیزی که تغ تغ بزرگ اجرا شده در زیر کابین به روز ،" او گفت ، اگر او بودند سخن گفتن از
یکی از کفش Baldy قدیمی است. "من سعی کردم به ضربت سخت زدن به او ، اما او
oozed دور بیش از حد سریع است. "
"لبه من او را اغلب دیده می شود ، گفت :" در جیم. خوب ، قدیمی ، جیم صادقانه ، به دور او منجر
شیاد رفیق! این بسیار ساده است.
بنابراین ، من در توسط مارها وحشت زده شده است.
"این تخت دره عمیق و باریک قدیمی ، غارها ایده آل برای مارها تلق تلق کردن ، chimed :" در علمی من
دوست کالیفرنیا.
"من ، غارها چند پیدا کرده اند ، اما آنها معترض شدن به عنوان این است به خصوص
زمان خطرناک از سال را به دخالت با خزندگان است.
کاملا دن به احتمال زیاد there'sa زیر کابین است. "
در حالی که او ساخته شده این بیانیه قابل توجه ، او تا به حال به لطف برای مخفی کردن چهره خود را در بزرگ
پف دود.
او ، بیش از حد ، در این توطئه بود.
من منتظر جونز به بیرون آمدن با برخی از نظریه مضحک و یا واقعیت در مورد
گونه خاص از مار ، اما او صحبت نمی کنم ، این نتیجه رسیدم آنها عاقلانه را ترک کرده بودند
او را از راز.
پس از بحث ذهنی یک لحظه ، تصمیم گرفتم آن را به عنوان یک شوخی بسیار بی ضرر بود ، به
فرانک را کمک به تحقق لذت بردن او.
"مارهای زنگی!"
من بانگ زد. "آسمانها!
من می خواهم مرد اگر من شنیده ام یکی ، چه رسد به دیدن آن است.
چیزی که تغ تغ بزرگ من شروع به پریدن کرد یک روز ، و من از شوک هیچ گاه پیدا نشد. "
واضح است ، فرانک خوشحال شد از نفرت و بیزاری من و تجربه ناگوار من را بشنود ،
و او اقدام به viciousness از مارهای زنگی به تفصیل شرح دادن ، به ویژه
کسانی که از ایالت آریزونا.
اگر من داستان موفقیت ، نشأت گرفته از مغز بارور از کسانی که معتقد بودند
سه همراهان ، من را ساخته اند که برخی از دره های آریزونا برزیل
جنگل.
شات فراق فرانک ، فرستاده شده در صدای دلپذیر ، مهربان ، بهترین نقطه در کل
گول زننده باشد.
"در حال حاضر ، من می خواهم می شود عصبی اگر من تا به حال کیسه sleepin مثل مال شما ، به دلیل آن فقط محل
چیزی که تغ تغ به تراوش کنند. "
در سردرگمی و نور کم از قبل از خواب من ساختگی برای پرتاب پایان کمند من بیش از
شاخ زین روی دیوار ، با قصد افزایش سر و صدا
من به زودی انتظار می رود به ایجاد و من قرار داده تفنگ اتوماتیک را در من و S. و W..38
ویژه در دسترس آسان از دست من. سپس من را به کیف من crawled شده و تشکیل شده
خودم را به گوش دادن.
فرانک به زودی شروع به خروپف ، تا brazenly ، تا fictitiously ، که من در مرد تعجب
جذب شدت در شوخی خود را ، و من در درد بزرگ بود در سینه من دل نگاه داشتن
انفجار خشونت آمیز ابراز شادی اشوبگرانه.
snores جونز ، با این حال ، به اندازه کافی واقعی بود ، و این به من لذت بردن از وضعیت همه
بیشتر است ، چون اگر او تعجب خفیف هنگام فاجعه سقوط را نشان نمی دهد ، من می
تا حد زیادی حدس من این دست.
من می دانستم که سه توطئه گران زیرک ، هشیار بودند.
ناگهان من احساس حرکت در نی زیر و rustling ضعف.
پس از آن بود نرم ، بسیار گمراه کننده است که اگر من تا به حال شناخته شده نیست آن کمند بود ، من
مطمئنا اند وحشت زده شده است. دادم انتخاب سریع یک کمی ، مانند یک
به سرعت در رفتن به رختخواب.
سپس سیم پیچ از زیر کاه زد. چگونه ماهرانه از یک مار مطرح!
اعتراض خفیف ، یک جهش بزرگ من ساخته شده ، یک لحظه برای اثربخشی متوقف شد که در آن زمان
فرانک را فراموش کرده خروپف -- پس از آن اجازه دهید از فریاد زدن فوق العاده ای ، تفنگ من را برداشت ، فرستاده می شود
دوازده عکس غرش از طریق سقف و کشیده کمند من است.
سقوط! زین آمد پایین ، به اصوات مرتبط نمی باشد در مورد برنامه فرانک به دنبال و
قطعا که توسط من محاسبه می شود.
اما آنها موثرتر بودند.
من جمع شده بودند که لاوسون ، که در راز شد ، که یک نوع کابوس بود
دارای جای خواب به هر حال ، تا به حال بیش از جدول جیم زدم با آرایه خود را از گلدان و تابه و
پس از آن ، متاسفانه برای جونز که فرد بی گناه در معده لگد بود.
همانطور که وجود دارد در کیسه من ، همکار بسیار شادترین در جهان گسترده ، صدا از من باقی
نشاط به عنوان وزوز بال پرواز به طوفان توانا بود.
غرش بر روی سر و صدا داخل کابین را پر.
هنگامی که سه منافقان به اندازه کافی از اوج شگفت انگیز به بهبود
آرام لاوسون ، که سوگند یاد کابین توسط سرخ پوستان حمله شده بود و زمانی که جونز متوقف
خروش به اندازه کافی بلند به شنیدن آن را تنها
مار بی ضرر است که مشکل ایجاد می شود ، ما به دراز کشیدن یک بار دیگر hushed -- نه ،
با این حال ، بدون شنیدن برخی از اظهارات قاطع از لذت سرهنگ در اطراف جوش
و احمق ، و این واقعیت بی چون و چرا که
مار زنگی در کوه باک اسکین وجود دارد.
مدت ها پس از این انفجار جان خود را از دست داده اند ، شنیده ام و یا به جای احساس مرموز خود میلرزد
یا لرزش کابین ، و من می دانست که فرانک و جیم دادن با سکوت می کردند
خنده.
بر روی نمره خود من ، من مصمم به پیدا کردن اگر جونز ، عجیب و غریب خود را ، تا به حال هیچکدام
حس شوخ طبعی و یا علاقه به زندگی ، و یا احساس ، و یا عشق که مرکز نیست و
منوط بر روی چهار پا جانوران.
در بیداری بی ادب از چه ، بدون شک ، رویاهای دلپذیر از فوق العاده
حیوانات ، سفید و سبز با ترکیبی از هوش انسان و قدرت brutes
گونه های جدید معتبر به نبوغ خود را به --
شاید در اعتقاد من به عنوان به فقدان شوخ طبعی خود را از ناعادلانه بود.
و به عنوان سوال دیگر ، یا نه ، او تا به حال هیچکدام از احساس واقعی انسانی برای
موجودات ساخته شده در تصویر خود را ، که خیلی زود و غیر منتظره تصمیم گرفته شد.
صبح روز بعد ، به محض به عنوان لاوسون رو با اسب ، ما بسته بندی شده و
آغاز شده است. بلکه با عرض پوزش من به پیشنهاد خوب توسط بلوط
بهار است.
با توجه به دنباله دار بودن پشت Stewarts ما راه می رفت ، اسب در تمام طول روز تا به آرامی
باریک ، صعودی دره عمیق و باریک. hounds عبور از مسیرهای پیاده روی کایوتی و گوزن
به طور مداوم ، اما بدون استراحت.
هر چیزیکه صدا میکند اگر به او خاطراتی دردناک با نگاه
انواع خاصی از آهنگ.
در سر از دره عمیق و باریک چوب در حدود غروب زمان جمع آوری رسیده ، و ما
برای شب واقع شده است.
یک بار دیگر نزدیک به نه هزار فوت ارتفاع ، ما متوجه شدیم هوا به تلخی سرد ،
ساخت آتش دنباله دار قابل قبول است.
در عجله برای گرفتن شام همه ما دست گرفت ، و برخی از انداختند بر برزنتی ما
رومیزی قلع فنجان کره مخلوط با اسید carbolic -- جونز ترکیب استفاده بود
به حمام پا درد از سگ ها.
البته من نگه دارید از این بخش سخاوتمندانه در گرم بیسکویت من گسترش ، قرار داده شده
برخی از لوبیا قرمز داغ در آن ، و شروع به مانند یک شکارچی گرسنه به غذا خوردن.
در ابتدا من فکر کردم من فقط سوزانده شد.
سپس من به رسمیت شناخته طعم و رایت از اسید و می دانست که چیزی اشتباه بود.
برداشتن قلع ، من آن را بررسی ، بوی بوی تیز و احساس بی حس عجیب و غریب
حس ترس.
این فقط برای یک لحظه به طول انجامید ، که من به خوبی آگاه است و قدرت استفاده از اسید ، و به حال
بلعیده می شود به اندازه کافی به من صدمه دیده است.
من را به اشتباه من در راه مبنی بر حقیقت امر شناخته شده ، زمانی که آن را بیش از من فلش
حادثه می تواند برای خدمت به نوبه خود. "جونز!"
من گریه hoarsely.
"آنچه در این کره؟" : "پروردگار! شما هر گونه که خورده نشده است.
چرا من اسید carbolic را در آن قرار داده "،" آه -- آه -- آه -- I'm مسموم!
من تقریبا همه آن را خوردند!
آه -- I'm سوختن تا! من در حال مرگ! "
که با من شروع به زاری و راک و وپیش و نگه معده من.
بهت و حیرت قبل از شوک.
اما در هیجان لحظه ای ، والاس -- که هر چند به شدت ترس ، حفظ
عقل خود را برای من با یک قوطی شیر تغلیظ شده ساخته شده است.
او به من انداخت پشت بدون دست مهربان بود و فشار زندگی را از من به من را
باز کردن دهان من ، زمانی که من به او ضربت با مشت در سمت خود.
من تصور تعجب خود را ، به عنوان این استقبال عجیب و غریب از اولین آلبوم خود را کمک به جانبازان
او نگاهی به من دست نگه دارند ، و در این فاصله من ساختگی به زمزمه به
او : "شوخی!
شوخی! شما ادم سفیه و احمق! من فقط shamming.
می خواهم ببینم اگر من می توانم جونز و ترساندن دریافت حتی با فرانک.
به من کمک کنید!
گریه! دریافت غم انگیز! "
از آن لحظه من همیشه باید که صحنه را از دست داده tragedian بزرگ در باور
والاس.
با استفاده از یک ژست با شکوه او می تواند از شیر تغلیظ شده در جونز انداخت ، که بود
خراشیده او امتحان کنید نه به طفره رفتن. "مرد بی ملاحظه!
قاتل! آن را خیلی دیر شده! "گریه والاس ، تخمگذار در سراسر زانو خود را.
"این خیلی دیر است. دندان او قفل شده است.
او دور رفته است.
پسر فقیری است! پسر فقیری است! چه کسی به به مادر خود بگویید؟ "
من می توانم از زیر من کلاه - طره که صدای توخالی و موقر ، نفوذ بود.
بیرونی سرد plainsman.
او نمی تواند صحبت می کنند ، او clasped و دست بزرگ او را در درماندگی unclasped
مد. فرانک بود به عنوان سفید را به عنوان یک ورقه.
این به سادگی به من لذت بخش بود.
اما بیان بدبختی ، زجر ناتوان در جیم به آفتاب browned چهره بود
بیش از من می تواند ایستادن ، و من نمی توانستم نگه دارید تا فریب.
همانطور که والاس گریه به جونز به دعا - - من آرزو پس از آن من ضعیف شده بود تا به زودی --
بلند شدم و به آتش راه می رفت. "جیم ، من یکی دیگر از بیسکویت ، لطفا."
فک تحت او کاهش یافته است ، سپس او عصبی بیسکویت به من shoveled.
جونز برداشت دست من و با صدای گریه که برای من جدید بود : "شما می توانید غذا خوردن؟
شما بهتر است؟
شما بیش از آن را دریافت کنید؟ "" مطمئن.
چرا ، اسید carbolic به من فاز هرگز. من اغلب از آن برای نیش مار زنگی استفاده می شود.
من به شما بگویم ، اما آن چیزی که تغ تغ در داخل کابین شب گذشته در واقع بیت ، و من
مورد استفاده قرار carbolic برای درمان سم است. "فرانک mumbled چیزی در مورد اسب ، و
پژمرده را به دل تنگی.
همانطور که جونز ، او نگاهی به من انداخت و نه incredulously ، و مطلق ، تقریبا
خوشحالی کودکانه او آشکار چون من از گور شده بود ، ربوده شده است ، ساخته شده من
پشیمانی فریب من ، و من برای همیشه لطفا برای راضی بر روی یکی نمره.
بیداری در صبح که من پیدا کردم فراست نیم اینچ ضخامت کیسه من خواب را تحت پوشش قرار
سفید زمین ، و در رنگ نقره ای زیبا درختان صنوبر نقره نیز ساخته شده
در نام است.
ما آماده برای شروع زود هنگام ، زمانی که دو سواران ، با بسته اسب آهسته دویدن
پس از آنها ، دنباله از جهت بلوط بهار آمد.
آنها ثابت می شود جف کلارک ، مخاصم وحشی و اسب ذکر شده توسط Stewarts ،
و یاور او. آنها در راه به استراحت برای
رشته ای از pintos.
کلارک کوتاه ، به شدت مرد ریشو ، از جنبه های خوشگذران بود.
او گفت که او Stewarts رفتن به Fredonia را ملاقات کرده ، و از ما توصیه
مقصد ، به آمد تا با ما عجولانه بود.
همانطور که ما نمی دانستند ، به جز در یک راه عمومی است ، جایی که ما برای جلسه
یک رویداد خوش شانس بود.
سایت کمپ ما نزدیک به تقسیم ساخته شده توسط یکی از طولانی ، پوشیده شده از درخت شده بود
پشته که توسط کوه باک اسکین فرستاده می شود ، و به زودی ما نزولی دوباره بودند.
ما سوار نیم مایل به پایین شیب الوار محکم و استوار ، و سپس به جنگل مسطح و زیبا ،
سنبه غول پیکر.
کلارک به ما اطلاع آن نیمکت سطح بود در حدود ده مایل در طول ، در حال اجرا خارج از
دامنه باک اسکین را به صورت گراند کانیون در جنوب ، و معافیت از Siwash
در غرب.
به مدت دو ساعت ، ما بین خطوط شکوه درختان ، و hoofs از اسب سوار
نه صدایی داد مندرج است.
چمن طولانی ، نقره ای ، پاشیده bluebells خندان ، پوشش زمین ،
به استثنای نزدیک زیر سنبه ، که در آن نرم تشک قرمز دعوت lounging و استراحت است.
گوزن های متعدد ، بزرگ گوزن قاطر خاکستری ، تقریبا به اندازه های بزرگ گوزن را می دیدیم.
جونز گفت : آنها با الک شده بود عبور یک بار که برای اندازه خود اختصاص.
من از بیخ و بن ، یا درخت سوخته ، و یا ثروت باد آورده در طول سوار نیست.
کلارک ما منجر به لبه دره عمیق و باریک.
بدون آماده سازی -- برای درختان غول پیکر آسمان باز را مخفی کردند -- ما سوار سمت راست خارج
به لبه شکاف عظیم است.
در ابتدا من به نظر نمی رسد به فکر می کنم ؛ دانشکده من benumbed بودند ، تنها خالص
غریزه حسی وحشیانه که می بیند ، اما احساس نمی کند ، توجه داشته باشید مرا.
مغاک.
حزب ما نه تا به حال دیده بود دره عمیق و باریک از این طرف و یکی از ما
گفت : یک کلمه. اما کلارک نگه داشته به صحبت کردن.
محل وحشی این hyar است ، "او گفت.
"به ندرت اما wranglers اسب gits بیش از این راه دور.
من HED دسته از pintos وحشی را در یک دره عمیق و باریک زیر را FER انجام گرفت دو سال است.
من روی چیزی حساب کردن شما می توانید هیچ جایی بهتر از فرچه اردوگاه hyar راست را پیدا کند.
گوش دهید. آیا سر و صدا thet را که می شنوید؟
تندر Thet می افتد.
شما فقط می توانید آن را از یک مکان ، thet دور را ببینید ، اما thar بروکس شما می توانید دستگاه گوارش
به آب hosses. فرچه ماده thet ، شما می توانید سوار دامنه
"برف دستگاه گوارش.
اگر شما می توانید برف را نزدیک دستگاه گوارش می شود ، آن را بهتر است ، فرچه thet دنباله همه از کار اخراج بدی که FER
آب است. "" این کشور گربه وحشی پشمالو Stewarts
صحبت در مورد؟ پرسید : "جونز.
"حساب پس دادن آن است. Cougars به عنوان ضخامت در hyar به عنوان خرگوش در
بهار و دره عمیق و باریک سوراخ. من در راه هستم در حال حاضر به مطرح کردن pintos من.
HEV cougars هزینه صدها من ممکن است هزاران دلار می گویند.
من از دست hosses تمام وقت من لعنتی ، آقایان ، من از کلت بزرگ هرگز.
این بزرگترین کشور یوزپلنگ امریکایی در غرب است.
به دنبال در آن crags زرد! Thar را که در آن cougars اقامت.
هیچ کس شکار 'EM.
به نظر من آنها را نمی توان به شکار. گوزن و hosses وحشی فهرست هزار
hyar بر روی کوه در فصل تابستان ، 'پایین در استراحت در فصل زمستان است.
cougars چربی زندگی می کنند.
شما گوزن و پاتوق یو | Patoghu لاشه وحشی و در سراسر این کشور را پیدا کنید.
شما غارها پر از استخوان شیرها پیدا کنید. شما گوزن گرم به سمت چپ برای کویوتس پیدا کنید.
اما آیا شما cougars پیدا کنید ، من نمی توانم بگویم.
من ذهن سگ در hyar ، 'سعی برای ketch قدیمی تام.
من آنها را در دنباله خود قرار داده 'پنهان کردن و نه مو از آنها را دیدم هرگز دوباره.
جونز ، آن را hyar هیچ huntin آسان ".." "خب ، من می توانم آن را ببینید ، پاسخ داد :" رهبر ما.
"من در چنین کشور شیر هرگز به شکار ، و هر یک که تا به حال هرگز نمی دانستند.
ما باید یاد بگیرند که چگونه. ما زمان و سگ ، همه ما نیاز داریم این است
چیزهای در ما. "
"من امیدوارم که شما fellars دستگاه گوارش برخی cougars ،" من معتقدم شما خواهد شد.
هر چه شما را بکشند ، قدیمی تام است. "" ما او را زنده گرفتن.
ما در شکار برای کشتن cougars ، گفت : "جونز.
"چه!" گفت کلارک ، به دنبال از جونز به ما.
چهره ناهموار او عینک نیم لبخند است.
"جونز طناب cougars ،' آنها را روابط ، پاسخ داد : "فرانک.
"من -- -- اگر او تا کنون طناب قدیمی تام ،" پشت سر هم خارج کلارک ، بیرون آوردن نشخوار عظیمی از
توتون و تنباکو.
"چرا ، زنده مرد! آن را می خواهم ، مرگ شما را به دستگاه گوارش thet نزدیک تبه قدیمی است.
من او را ندیده ، ولی من آهنگ های خود را FER پنج سال دیده می شود.
آنها بزرگتر از هر آهنگ پاتوق یو | Patoghu شما تا کنون دیده است.
او بیش از سه صد وزن ، گربه وحشی پشمالو thet قدیمی.
Hyar ، نگاهی به در پاتوق یو | Patoghu مرد من.
نگاهی به پشت او. آنها علائم را مشاهده کنید؟
وال ، قدیمی تام از آنها ساخته شده ، "او از آنها درست در اردوگاه ساخته شده پاییز گذشته ، زمانی که ما
در دره عمیق و باریک. "
موستانگ که کلارک نامیده می شود توجه ما به یک کرم براق و سفید بود
رنگ برنگ. پس از خود و پشت مدت ها به طور منظم بودند
زخم ها ، برخی از گسترده اینچ ، و برهنه از مو.
"چگونه بر روی زمین او از شر گربه وحشی پشمالو؟ پرسید :" جونز.
"من نمی دانم. شاید او از سگ می ترسم کردم.
در زمان رنگ برنگ thet سال به دستگاه گوارش و.
قدیمی تام شیر واقعی است. او پاتوق یو | Patoghu کامل رشد کرده است وقتی که او می خواهد کشتن ،
اما yearlin کلت خاص خود را likin است. شما مطمئن هستید برای اجرای acrost دنباله خود ، '
شما آن را از دست نخواهید داد.
وال ، اگر من هر گونه گربه وحشی پشمالو در دره عمیق و باریک ، من دو آتش سوزی ، تا که به ما اجازه می ساخت
شما می دانید. هر چند هیچ شکارچی ، من tolerably آشنا
با varmints.
hosses گوزن 'رنگین' جنگل دامنه در حال حاضر ، "من فکر می کنم cougars آمد تا
بیش از سنگ RIM در شب 'در mornin'.
به هر حال ، اگر سگ شما می توانید مسیرهای پیاده روی را دنبال ، شما دارید ورزشی ، 'more'n ورزش ایید'
به شما. اما آن را از من -- don't سعی کنید به طناب قدیمی
تام. "
پس از همه نا امیدی ما در آغاز اکسپدیشن ، سختی ما
در صحرا ، دادگاه است که ما با سگها و اسبها ، آن بود که لذت واقعی را به
اردوگاه دائمی با چوب ، آب و غذا را در
دست ، روح پر تحرک ، همیشه در حال تغییر تصویر قبل از ما ، و یقین است که
ما در محل استراحت وحشی شیر بود -- در میان اربابان Crags!
در حالی که ما نامید ، در هر حال حاضر و پس از آن من راست و زل زل نگاه کردن از فراتر.
من می دانستم که چشم انداز بود با شکوه و متعالی فراتر از کلمات است ، اما هنوز من تا به حال
شروع به آن را درک است.
درختان کاج بزرگ ، در حال رشد را به لبه از لبه ، سهمیه کامل خود را دریافت
تقدیر از من ، به عنوان صاف ، گل decked راهرو منجر بازگشت به
محل ما برای اردوگاه انتخاب درختستان بزرگ ، پنجاه قدم یا بیشتر از
پرتگاه به اندازه کافی دور ، کاوبوی averred ، برای نگه داشتن تله ما از بودن مکیده شده توسط
برخی از باد گرداب ، بومی به نقطه مورد نظر.
در مرکز این درختستان ایستاد بزرگ gnarled و کاج لعنتی قدیمی ، که
مطمئنا موجب قفل های سفید مایل به خاکستری و شانه ها خم حق ایستادن به دست آورده بود
دور از همراهان جوان خود است.
بر اساس این درخت قرار داده تمام وسایل ما و پس از آن ، به عنوان فرانک تا
felicitously آن بیان می شود ، ما به "تراوش دور دیدن چیزهایی بودند."
من معتقدم که من تا به حال مرتب کردن بر اساس ایده های ناخودآگاه ، خودخواه که برخی از سرقت
دره عمیق و باریک به دور از من اگر من عجله به آن را برای همیشه لطفا برای معدن ، بنابراین من مخفیانه و
شنبه تحت کاج در حال رشد بر روی لبه بسیار.
در نگاه اول ، من در زیر من دیدم ، ظاهرا مایل دورتر ، یک هرج و مرج های وحشی قرمز و چرم گاومیش
mesas افزایش از شکاف های ارغوانی تیره است.
فراتر از این پرورش tableland نامنظم و طولانی ، در جنوب ، در حال اجرا تقریبا به
وسعت دید من ، که من به یاد کلارک فلات پاول به نام بود.
همچنین ، به یاد ، که او تا به حال گفت که این بیست مایل دور بود تقریبا که بسیاری بود
مایل طول دارد ، شد بسیار باریک به سرزمین اصلی کوه باک اسکین متصل
شیب زمین پوشیده شده از درخت به نام زین ، و
که آن را عملا ما از بسته یک دیدگاه مناسب از گراند کانیون.
در صورتی که درست باشد ، چه ، پس از آن ، می تواند نام دره عمیق و باریک پای من؟
ناگهان ، به عنوان زل زل نگاه کردن من سرگردان از یک نقطه به نقطه ، توسط تاریک ، مخروطی گواه بود
کوه ، نوک سفید که در اخرین نقطه از زین افزایش یافت.
چه کاری می تواند از آن چیست؟
وجود داشت چنین چیزهایی به عنوان دره عمیق و باریک سراب؟ سپس بنفش تیره رنگ آن به خبرنگاران گفت :
فاصله زیاد آن از من ، و پس از آن شکل آشنا خود گفت : من به خود من آمده بود
دوباره -- من دوست قدیمی من یک بار دیگر پیدا کرده بود.
برای که در تمام فلات بود تنها یک برف کوههای کوه وجود دارد -- سان فرانسیسکو
قله و وجود دارد ، که یک صد و پنجاه ، شاید دویست مایل دورتر ، به فراتر از
گراند کانیون ، آن را روشن به من لبخند زد ،
آن را به مدت چند روز و چند روز در سراسر صحرا بود.
شنیدن فریاد برای کسی یا همه جونز ، من شروع به پریدن کرد تا در صفوف منظم پیش
عنوان برای یک نقطه دورتر لبه پایین دیواره ، جایی که رهبر ما ایستاده بود با تکان دادن او
بازو دارد.
هیجان ثابت شده است نشانه های گربه وحشی پشمالو در سر دنباله ایجاد می شود
که در آن کلارک آغاز شده بود.
"آنها به اینجا ، پسران ، آنها در اینجا ،" جونز نگه داشته تکرار ، او ما را متفاوت نشان داد
آهنگ. "این نشانه ای است خیلی قدیمی نیست.
پسر ، به ، فردا خواهیم دریافت شیر ، حاصل کنید که شما به دنیا آمد.
و اگر ما انجام دهید ، و هر چیزیکه صدا میکند او را می بیند ، پس ما داریم یک شیر سگ!
من می ترسم از دان.
بینی خوب او دارد ، او می تواند اجرا شود و مبارزه است ، اما او را به گوزن ها آموزش داده شده ، و شاید من
می توانید او را پاره کند. Moze است هنوز نامشخص است.
اگر قدیمی جود تنها lamed نشده بود!
او را بهتر از بسیاری. اما هر چیزیکه صدا میکند امید ما این است.
من تقریبا آماده شده توسط او قسم می خورم. "
این همه بیش از حد برای من بود ، بنابراین من تضعیف دوباره به تنهایی ، و این بار به رهبری
برای جنگل.
تکه های گرم و نور آفتاب ، مانند طلا ، روشنتر زمین ، تکه های تیره و تار از آسمان ،
مانند اقیانوس آبی ، gleamed بین treetops.
به سختی خش خش باد در شاخه های دندانه ریز سبز آشفته آرام است.
وقتی که من به طور کامل خارج از دید از اردوگاه ، من شروع به اجرا اگر من به عنوان یک هندی وحشی بودند.
در حال اجرا من تا به حال بدون هدف و فقط محض شادی دیوانه از جنگل بزرگ قدیمی ، بوی کاج ،
سکوت وحشی و زیبایی روح را در من رها شد ، پس از آن تا به حال برای اجرا ، و من فرار
با آن تا فیزیکی آنها شکست خورده است.
در حالی که استراحت در بستر معطر از سوزن کاج ، تلاش به دست آوردن مجدد کنترل بر
ذهن شاگرد یا ادم طفره رو ، تلاش برای سرکوب شورش تجاوز مرد طبیعی در
انسان متمدن ، من تو را دیدم اشیاء خاکستری در حال حرکت در زیر درختان است.
من آنها را از دست داده ، پس از آن شاهد آنها ، و در حال حاضر تا سادگی که با شوق در شوق ، من
شمارش هفده گوزن را از طریق یک قوس باز از سبز تیره منتقل می شود.
افزایش به پا من ، من فرار به تپه کم به دور است.
آنها به من دیدم و با جهش prodigiously طولانی دور محدود.
آوردن forefeet خود را با هم ، سفت پا در زیر آنها ، آنها منعکس بالا ، مانند
توپ لاستیکی ، با این حال آنها دلپذیر است.
جنگل آنقدر باز است که من می توانم آنها را برای یک راه طولانی را تماشا بود و من دور با
زل زل نگاه من ، نگاهی اجمالی به چیزی سفید دستگیر توجه است.
نور ، حیوان مایل به خاکستری ظاهر می شود پاره شدن در بیخ و بن قدیمی است.
پس از نظر نزدیکتر ، من گرگ را به رسمیت بشناسد و او معطر یا اندیش من در همان
لحظه ای ، و خاموش را به سایه درختان loped.
نزدیک شدن به نقطه جایی که من او مشخص شده بود که من پیدا کردم که تغذیه شده بود از
لاشه اسب.
باقی می ماند تنها تا حدی بوده است ، مصرف شود ، و از حیوانی موستانگ ساخت که
حال آشکارا به تازگی کشته شده است. پارگی هراسان زیر گلو
نشان داد که در آن یک شیر نگه کشنده گرفته شده بود.
عمیق شیارهای در زمین ثابت موستانگ چگونه خود را hoofs ، پرورش داده شده غرق شده بود و
متزلزل خود است.
مروری تقریبا تعریف آهنگ پنجاه قدم به لی از یک بانک کوچک ، که از آن من
این نتیجه رسیدند شیر فنر بود.
مهار آزاد به خیال من دادم و دیدم جنگل تاریک ، ساکت و آروم ، توسط هیچ کدام کنند
اما denizens وحشیانه آن ، شیر رخنه کرد مثل یک سایه ، دولا noiselessly پایین ،
سپس همگانی روندی در خواب خود و یا در حال مرور طعمه.
سکون شب تنهایی تقسیم به خرناس کشیدن کوره در رفته و فریاد رعب و وحشت ، و
موستانگ زده با دشمن فانی خود را بر پشت او ، با عشق شدید ، وحشی نقش برآب
از زندگی است.
همانگونه که او می رفت و دشمن خود او احساس خزیدن به سمت گردن خود را در چنگال آتش و او را دیدم سبزه
بدن و چشم gleaming ؛ سپس دندان های بی رحمانه جامعی با گزش ناگهانی ، و
تراژدی زمین های جنگلی به پایان رسید.
در نقطه نفرت و بیزاری نسبت به شیرها درک.
این منظره وحشتناک از چه زمانی بوده است براق متولد شد ، prancing
موستانگ ، از ، اثبات لال و مشمئز کننده بقای اصلح ، قانون
که سطح زندگی است.
به محض گفتن ، همراهان من اردوگاه در مورد کشف من ، جونز و والاس راه می رفت به
آن را ببینید ، در حالی که جیم به من گفت گرگ من تا به حال دیده می شود "lofer" ، یکی از غول بود
گرگ بوفالو از باک اسکین و آیا من می خواهم
تماشای لاشه در صبح و شب ، من "را به عنوان جهنم ساحل دریافت کنید
قار قار کردن در او. "
کاج سفید سوزاندند زیبا ، شعله آبی روشن ، بدون دود ، و در
مرکز آتش سمت چپ قلب طلایی است.
اما جونز در هر نشستن و به ما hustled به رختخواب نیست ، گفت : ما می خواهیم
"سرزنش" خوشحالم از آن در حدود پانزده ساعت.
من کیسه خواب را به من crawled شده ، هود از پتو ناواهو من ، و peeping از
زیر آن را ، به تماشای آتش و سایه نور سوسو.
جار زدن به آتش کشیده پایین به سرعت در حال.
سپس ستاره چشم. ستاره آریزونا خواهد بود قمر در هر
امور خارجه! چگونه بی سر و صدا ، آرام ، مرداد ، بی نهایت و
زیبا و روشن!
بدون نسیم سنبه را بر انگیخت. صدای جرنگ جرنگ کردن روشنی از cowbells
hobbled اسب زنگ زد از نقاط نزدیک و دور از جنگل.
زنگ نثری علفزار و چراگاه بروک ، در اینجا ، در این محیط ،
jingled از یادداشت های مختلف ، به عنوان روشن ، شیرین ، موسیقی به عنوان زنگ نقره ای.