Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب پنجمین اول
یکشنبه هفته آینده یک روز فوق العاده بود و چاد Newsome به حال اجازه دهید دوستش
می دانم که در پیش است که او برای آن فراهم کرده بودند.
در حال حاضر وجود دارد یک سوال از خود گرفتن او را به دیدن Gloriani بزرگ ، که
در خانه در بعد از ظهر یکشنبه و در خانه که بود ، در اکثر موارد ، کمتر bores
نسبت به جاهای دیگر با یکدیگر ملاقات کردند ، اما
پروژه ، از طریق برخی از حادثه ، اثر فوری نداشته ، و در حال حاضر در شادتر احیا
شرایط.
چاد که مجسمه ساز را جشن گرفته بودند یک باغ عجیب و غریب قدیمی ساخته شده بود ، که
آب و هوا -- بهار در تاریخ و زمان آخرین صادقانه و منصفانه - - مساعد بود و دو یا سه او
اشارات دیگر برای Strether انتظار چیز خاصی بودند ، تایید کرده است.
او در این زمان ، برای همه معرفی و ماجراهای ، اجازه دهید خود را بی پروا برو ،
cherishing معنا که هر چه مرد جوان به او نشان داد او نشان دادن در
دست کم خود.
او می توانست به آرزوی در واقع ، تا کنون به عنوان این رفت که چاد از صرف کمتر بود
بلد ، برای او بدون احساس نشده بود -- اکنون که چشم انداز او
بازی ، طرح خود را ، دیپلماسی عمیق او ،
recurrently خود ادعا -- از پناه گرفتن او از واقعیت خود را
مقاربت در پیچی فراوان ، به عنوان دوست ما ذهنی عبارت و همکاران panem و همکاران
circenses.
دوست ما ادامه داد : به احساس و نه خفه در گل ، هر چند او خود را در ساخته شده
لحظات دیگر استنتاج تقریبا عصبانی است که این تنها به دلیل نفرت انگیز او بود
سوء ظن زاهدانه از هر شکلی از زیبایی.
او در دوره ای خود اطمینان -- برای واکنش های او تیز شد -- که او نباید
رسیدن به حقیقت از هر چیزی تا او حداقل از شر آن.
او را از قبل شناخته شده بود که مادام د Vionnet و دخترش احتمالا خواهد بود
در نظر ، یک علامت که اثر داشتن را تشکیل دوباره تنها مرجع
توسط Chad به دوستان خوب خود را از سمت جنوب ساخته شده است.
اثر کاملا به بحث Strether در مورد آنها با دوشیزه Gostrey شده بود
تقدیس بی میلی او به کنجکاوی ، چیزی را در هوا بسیار سکوت چاد -- قضاوت
در نور آن بحث -- از آن ارائه شده به او به عنوان یک ذخیره قابل ملاحظه ای می تواند مسابقه.
آنها را با او کمیاب می دانست چه چیزی ، در نظر گرفتن تمایز کفن ، او
تا کنون آن را به عنوان او قرار داده شده وجود دارد -- -- در حضور در هر سرعت بانوان ؛ و یکی
چیزی که قطعی برای او این است که
آنها خودشان باید به میزان مسئولیت خود ، در حضور
نجیب زاده.
بود چرا که آنها بسیار زیبا ، بسیار باهوش است ، و یا حتی بسیار خوب بودند -- بود ، آن را برای
یکی از این دلایل که چاد بود ، پس به صحبت ، پرستاری اثر خود را؟
آیا او مایل به آنها بهار ، در عبارت Woollett ، با یک نیروی فولر -- به گیج کردن
در نقد خود ، اندکی هرچند که هنوز نقد با برخی از شکل از شایستگی
کاملأ پیچیده بی حساب؟
منتقد در تمام حوادث خواسته بود این بود که آیا افراد در بحث
فرانسه و آن پرس و جو شده بود ، اما نظر مناسب بر روی صدا از نام آنها.
"بله.
که در آن هیچ پاسخ چاد شده بود! اما او بلافاصله اضافه کرده بود که زبان انگلیسی خود را
جذاب ترین در جهان بود ، به طوری که اگر Strether مایل بهانه ای برای نه
گرفتن با آنها ، او را در حداقل یکی را پیدا.
در واقع هرگز Strether بود -- در خلق و خوی را که محل به سرعت راه اندازی کرده بود
او را -- برای خودش احساس می شود ، کمتر نیاز به بهانه ای.
کسانی که او ممکن است کشف کرده اند که در بدترین حالت ، برای دیگران ،
مردم قبل از او ، که آزادی برای آنها که او آگاه بود که او
مثبت خشنود است.
مهمان همکار وی شد ضرب و این چیزها ، آزادی خود را ، خود را
شدت ، تنوع خود ، شرایط خود را در بزرگ ، در همجوشی در قابل تحسین بود
متوسط از صحنه.
غرفه های کوچک رو روشن و -- محل خود را بزرگ تصور بود
منزوی ، اثر جلا پارکت ، پانل ریز سفید و قطعات یدکی طلایی درخت بید ،
تزئینات ظریف و نادر است ، در
قلب بیرون شهر سنت ژرمن و بر روی لبه یک خوشه از باغ های متصل
به خانه های قدیمی نجیب.
دور از خیابان و ناپیدا توسط جمعیت ، رسیده توسط یک عبور طولانی و
دادگاه آرام ، آن را به عنوان قابل توجه به ذهن آماده نشده بود ، او بلافاصله به عنوان یک شاهد
گنج حفر ، به او بیش از حد ، بیش از
هر چیزی در این حال ، توجه داشته باشید طیف وسیعی از شهر بی اندازه و گسترده دور ، به عنوان توسط
یک براش تاریخ و زمان آخرین شجاع ، نشانه های معمول خود و شرایط.
آن را در باغ بود ، باقی مانده های جادار گرامی ، از آن دوازده نفر
در حال حاضر به تصویب رسید ، که میزبان چاد در حال حاضر آنها را در حالی که درختان بلند پرنده خالی از سکنه ملاقات کرد ،
همه از توییتر با بهار و
آب و هوا ، و حزب دیوار بالا ، در طرف دیگر است که از آن هتل ها قبر ایستاد
برای حفظ حریم خصوصی ، بقا ، انتقال ، ارتباط ، قوی صحبت کرد
بی تفاوت نظم مداوم است.
روز تا نرم بود که حزب کمی به حال عملا به هوا باز موکول
اما هوای آزاد همه اتاق دولت در چنین شرایطی بود.
Strether به حال در حال حاضر حس یک صومعه بزرگ ، یک صومعه ماموریت های معروف برای
او کمیاب می دانست چه چیزی ، مهدکودک کشیش جوان ، سایه پراکنده ، از راست
کوچه ها و کلیسای کوچک ، زنگ ها ، که گسترش آن
دسته جمعی در یکی سه ماهه ، او احساس نام در هوا ، از ارواح در ویندوز ،
از علائم و نمادها ، طیف وسیعی از بیان ، درباره او نیز برای ضخامت
اعلان تبعیض.
این حمله از تصاویر تبدیل شد برای یک لحظه ، در آدرس.
مجسمه ساز ، تقریبا نیرومند است : Gloriani او را نشان داد ، در اعتماد به نفس کامل از جمله ، در
معرفی چاد از او ، جریمه فرسوده
چهره زیبا ، چهره ای بود که مثل نامه سرگشاده در یک زبان خارجی است.
با نبوغ خود را در چشم خود ، رفتار خود را بر روی لب های او ، سالهای دراز فعالیت خود را پشت سر گذاشته و
افتخارات او و پاداش در تمام طول ، هنرمند بزرگ ، در این دوره از تک
نگاه پایدار و چند کلمه ای از لذت
دریافت او را ، دوست ما را به عنوان نابغه ای خیره کننده از نوع تحت تاثیر قرار.
Strether به حال در موزه ها دیده می شود -- در لوکزامبورگ و همچنین ، reverently ،
بعدها ، در نیویورک از میلیاردرهای -- کار از دست خود را شناخت
بیش از حد که بعد از یک ساعت هم زودتر خود را در
بومی رم او ، در اواسط حرفه اش به پاریس مهاجرت کرده بودند ، که در آن ، با درخشش شخصی
تقریبا خشن ، او از یک صورت فلکی تاباند : تمام بود که بیش از
به اندازه کافی برای تاج او را برای مهمان خود را ، با نور ، با رمان ، از شکوه و عظمت.
Strether ، در تماس با آن عنصر که او تا به حال هنوز هرگز تا تنگاتنگی شده ،
آگاهی از باز کردن آن به ، برای لحظه شاد ، همه پنجره ها از ذهن خود ،
اجازه دادن به این نوشیدنی و نه خاکستری داخلی
برای یک بار خورشید اب و هوا در جغرافیا قدیمی خود علامت زده نشده است.
او بارها و بارها به خاطر داشته باشید دوباره چهره مدال مانند ایتالیایی ، که در آن هر
خط هنرمند خود ، که در آن زمان گفت : تنها به عنوان نواخت و تقدیس بود و او
در خاص به یاد می آورند ، به عنوان
نفوذ درخشندگی ، به عنوان ارتباط روح نامی خود ،
شیوه ای که در آن ، در حالی که ایستاده بود به طور خلاصه ، در صورت استقبال و پاسخ ، به چهره او
توسط چشم مجسمه ساز برگزار شد.
او به زودی نیست به آنها را فراموش کنند ، به آنها فکر می کنم ، همه ناخودآگاه ، unintending ،
مشغول بودند ، به عنوان منبع از عمیق ترین روشنفکر صدایی
که او تا به حال به حال شده است در معرض.
فقط او در واقع کاملا به گرامی داشتن بینایی خود را از آن ، با آن بازی در ساعت بیکار ؛
سخن گفتن از آن را به هیچ کس و کاملا آگاه او نمی توانست صحبت بدون ظاهر می شود به
بحث مزخرف.
آنچه در آن بود به او گفت یا آنچه که به او بیشتر از رمز و راز خواسته بود؟
آن شعله های خاص ترین ، بی نظیر ، عالی ، از مشعل زیبایی شناسی ، نور
که جهان شگرف برای همیشه ، یا آن را بالاتر از همه شفت بلند و صافی که توسط یک غرق شده بود
حدت یا شدت شخصی است که زندگی چاشنی زده بود به فولاد؟
هیچ چیز بر روی زمین می توانست غریبه و هیچ کس بدون شک ، بیشتر متعجب از
خود هنرمند است ، اما آن را برای همه جهان به Strether تنها پس از آن که اگر در
ماده وظیفه پذیرفته شده خود او مثبت محاکمه شده بود.
مهارت انسان در عمق لبخند جذاب Gloriani -- آه زندگی وحشتناک در پشت
آن -- بر او به عنوان یک آزمون از مسائل خود را به فلش است.
چاد در عین حال ، پس از به راحتی به نام همدم او ، هنوز هم آسان تر کرده بود
دور و در حال حاضر تبریک افراد دیگر حاضر.
او به عنوان آسان بود ، چاد باهوش ، با هنرمند بزرگ را به عنوان با هموطن مبهم خود ، و
به آسانی با هر کس دیگر با هر دو : این را به جای خود برای Strether سقوط کرد و
تقریبا یک نور تازه دادن به او ، به عنوان یک
الحاق ، چیزی بیش از این او می تواند لذت ببرید.
او دوست Gloriani ، اما باید او را ببیند هرگز دوباره ، که او به اندازه کافی مطمئن بود.
چاد بر این اساس ، که با هر دو از آنها فوق العاده بود ، نوع لینک برای
علاقه داشتن به ناامید ، دلالت امکانات -- آه اگر همه چیز شده بود
های مختلف!
Strether اشاره کرد در تمام حوادث که او در نتیجه در شرایط با ارواح نامی بود ، و
نیز که -- بله ، مجزا -- او در حداقل نه تا به حال swaggered در مورد آن.
دوست ما آمده بود فقط برای این رقم پسر هابیل Newsome ، اما
حضور تهدید ذهن هوشیار را به عنوان مثبت مرکزی را تحت تاثیر قرار دهند.
Gloriani در واقع ، چیزی به خاطر سپردن و excusing خود را ، دنبال چاد به صحبت
او ، و غرق در افکار Strether در بسیاری از چیزها باقی نمانده بود.
یکی از آنها این سوال که آیا ، از او آزمایش شده بود ، او تا به حال تصویب شده است.
آیا هنرمند او را رها از داشتن ساخته شده است که او نمی توانست انجام؟
او واقعا احساس فقط به روزی که او ممکن است انجام دهید بهتر از حد معمول است.
اگر او به اندازه کافی انجام داده است ، تا کنون به عنوان که ، در بودن دقیقا تا خیره شدن رفت؟ و در
داشتن بیش از حد ، او تقریبا معتقد بودند ، به طور کامل از میزبان خود پنهان است که او احساس
دومی را شاقول؟
ناگهان ، در سراسر باغ ، او را دیدم رویکرد کمی Bilham ، و آن را بخشی از
مناسب بود که بر او که به عنوان چشمان خود را ملاقات کرد او حدس زده نیز دانش خود.
اگر او تا به حال به او را در لحظه چه بود بالاترین گفت : او گفت : "به من
گذشت -- البته من می دانم که این قسمت به تصویب ".
کوچک Bilham به او اطمینان ، به او گفته اند که او اغراق آمیز ، و
adduced خوشبختانه به اندازه کافی استدلال از حضور خود بسیار کمی Bilham ، که
در حقیقت ، او می تواند دید ، به آسانی به یک خود Gloriani و یا به عنوان چاد.
او خود پس شاید بتوان گفت که بعد از مدتی متوقف می شود وحشت زده ، به نقطه
نظر برخی از چهره -- انواع فوق العاده بیگانه ، بیگانه Woollett -- که
او در حال حاضر آغاز شده بود را دارند
بودند که همه آنها ، گروه های پراکنده شده و زوج ها ، خانم ها حتی بر خلاف آن
Woollett از آقایان -- این پرسش است که ، زمانی که دوست جوان خود را به حال بود
استقبال از او ، او را پیدا خودش ساخت.
"آه آنها هر یک -- همه نوع و اندازه ، البته من در محدوده متوسط ، هر چند
محدودیت های پایین شاید تا حدی بیش از محدودیت های بالا.
همیشه وجود دارد هنرمندان -- او زیبا و بی نظیر را به هم قطار شر و
سپس bonnets گراس از بسیاری از انواع -- سفرا ، وزرای کابینه ، بانکداران ،
ژنرالها ، چه من می دانم؟ حتی یهودیان.
بالاتر از همه همیشه awfully خوب برخی از زنان -- و نه بیش از حد بسیاری ، گاهی اوقات به یک بازیگر ،
هنرمند بزرگ نوازنده -- اما تنها زمانی که آنها هیولا نیستیم و در خاص
اشرافیت DU femmes راست.
شما می توانید تاریخ خود را در آن سمت فانتزی -- من اعتقاد دارم که آن را افسانه : آنها او را هرگز
بالا. او آنها را پایین نگه می دارد : هیچ کس نمی داند که چگونه
او مدیریت آن را خیلی زیبا و شیرین و مطلوب است.
هرگز بیش از حد بسیاری از -- و یک چیز توانا و خوب بیش از حد ، فقط انتخاب بی نقص است.
اما در هر راه bores بسیاری وجود ندارد ، آن را همواره شده ، او تا به برخی از راز است.
این فوق العاده است.
و شما آن را پیدا کند. او همان را به هر یک.
او به سوال نیست. "آه نمی کند او؟"
Strether خندید.
Bilham آن را با تمام خلوص و صداقت خود را ملاقات کرد. پس چگونه باید در اینجا؟
"آه برای چه من به شما بگویم. شما در بخشی از انتخاب ایده آل است. "
خب ، مرد جوان انجام گرفت در صحنه است.
"به نظر می رسد و نه خوب به روز است." Strether جهت او را به دنبال
چشم. "آیا همه آنها ، این بار ، اشرافیت DU femmes؟"
کوچک Bilham صلاحیت وی را نشان داد.
"خوبی." این دسته از دوستان ما بود
احساس برای نور ، عاشقانه و مرموز ، عنصر زنانه ، در
که او برای کمی تماشای آن لذت می برد.
"آیا هر لهستانی وجود دارد؟" همدم او در نظر گرفته است.
"من فکر می کنم من را یک" Portuguee. 'اما من دیده ام ترک است."
Strether تعجب ، آرزوی عدالت.
"آنها به نظر می رسد -- همه زنان -- بسیار هماهنگ"
"آه در محله های نزدیک آنها بیرون می آیند!"
و سپس ، در حالی که Strether از ترس چهارم نزدیک تر آگاه بود ، هر چند دادن
دوباره خود را به هارمونی ، "خوب ،" کمی Bilham در ادامه ، آن را در بدترین است
نه خوب ، شما می دانید.
اگر شما آن را دوست دارم ، شما آن را احساس کنید ، این راه ، که نشان می دهد شما را در حداقل خارج هستیم اما شما
همیشه چیز ، می دانم که : "او سخاوتمندانه افزود :" بلافاصله. "
Strether آن را دوست داشت و احساس می کرد که تنها بیش از حد ، پس : "من می گویم ، انجام تله برای من فراهم نیست!"
او نه بی اراده زمزمه. گفت : "خوب ، همدم او بازگشت ،" او
زیبا و مهربان به ما. "
"برای ما آمریکایی ها شما چیست؟" ، "آه -- او هیچ نمی دانم
است. این نیمی از نبرد است -- که شما می توانید
شنیدن هرگز سیاست.
ما به آنها صحبت نمی شود. من به wretches جوان فقیر را از همه انواع متوسط.
و در عین حال آن را همیشه به عنوان جذاب به عنوان این و آن را به عنوان اگر چیزی در هوا ،
درهم و برهمی و کثافت را نشان نداد.
می گوید ما همه پشت -- به قرن گذشته است.
"من می ترسم ،" Strether گفت ، سرگرم ، که آن را به من می گذارد و نه به جلو : آه همیشه که تا کنون "
به بعد؟
اما این است که نه تنها "کمی Bilham پرسید :" دلیل این که شما واقعا از قرن
قبل از؟ "" قرن قبل از آخرین؟
تشکر از شما! "
Strether خندید. "اگر شما سوال من در مورد برخی از بانوان فناوری اطلاعات
نمی تواند پس از آن که من ممکن است امید به عنوان نمونه از عجیب و غریب ، آنها را لطفا. "
"بر خلاف انتظار آنها عشق ورزیدن -- همه ما عشق ورزیدن در اینجا -- عجیب و غریب ، و در کجا وجود دارد
تنظیمات بهتر برای آن نسبت به همه چیز ، از غرفه و باغ ، با هم؟
بسیاری از مردم با مجموعه وجود دارد ، "کوچک Bilham با لبخند به او نگاه دور.
"شما باید امن شوند!" Strether برای یک لحظه ساخته شده را خود
دوباره به تفکر است.
در چهره او کمیاب می دانست چه چیزی به را وجود دارد.
آنها جذاب و یا آنها تنها عجیب و غریب بودند؟
او ممکن است به بحث سیاست نیست ، با این حال او مشکوک یک یا دو قطب.
نتیجه سوال در پشت سر خود را از لحظه ای که دوست خود را به حال بود
تاریخ عضویت او.
"داشتن مادام د Vionnet و دخترش وارد؟"
"من آنها را دیده نشده است ، اما خانم Gostrey آمده است.
او در غرفه نگاه به اشیاء است.
در واقع می توان دید که او جمع آوری ، "کوچک Bilham افزود : بدون جرم است.
"آه بله ، she'sa جمع آوری ، و من می دانستم که او بود.
آیا مادام د Vionnet جمع آوری؟ "
Strether رفت در. "در عوض ، به اعتقاد من ، تقریبا جشن گرفته است."
مرد جوان ، بر روی آن ، کمی ، چشم دوست خود را ملاقات کرد.
"من اتفاق می افتد -- از چاد ، که من دیدم شب گذشته -- که آنها آمده ایم ، اما
تنها دیروز. او مطمئن بود -- تا آخرین.
بر این اساس ، "کمی Bilham در ادامه" خواهد بود -- در صورتی که اینجا -- اول خود را
ظاهر پس از بازگشت آنها است. "Strether ، بسیار سریع ، تبدیل این چیزها
بیش از.
«چاد شب گذشته به شما گفته؟ به نظر من ، در راه ما در اینجا ، او گفت : هیچ چیز
در مورد آن. "" اما او را از شما بپرسم؟ "
Strether بود او عدالت است.
"من به جرات می گفت." "خب ،" کمی Bilham گفت ، "شما نیست
فرد به چه کسی آن را آسان به گفتن چیزهایی که شما نمی خواهید به دانستن.
اگرچه از آن آسان است ، اعتراف میکنم -- آن را بسیار زیبا ، benevolently افزود : "هنگامی که
شما نمی خواهید به. "Strether او را با زیاده روی نگاه
که هوش خود را همسان.
"این است که از استدلال های عمیق که در آن -- در مورد این خانمها -- you've خودتان است بنابراین
سکوت؟ "لیتل Bilham عمق او را در نظر گرفته
استدلال.
"من سکوت شده اند. من آنها را به شما صحبت کرد ، روز دیگر ،
روز ما با هم بعد از چاد چای حزب نشسته است. "
Strether گرد آمدند به آن است.
"آنها سپس دلبستگی با فضیلت است؟" "من فقط می توانم به شما بگویم که آن چیزی است که آنها
پاس. اما این است که کافی نیست؟
چه بیش از یک ظاهر بیهوده خردمندترین از ما می دانید؟
شما ستایش من ، "مرد جوان اعلام کرد با تاکید دلپذیر ،" ظاهر بیهوده است. "
Strether نگاه به طور گسترده ای گرد ، و آنچه او را دیدم ، از چهره به چهره ، عمیقتر
اثر سخن دوست جوان خود. "آیا این خیلی خوب است؟"
با شکوه. "
Strether مکث بود. "شوهر مرده؟"
عزیز نه. زنده است. "
"آه! گفت :" Strether.
پس از آن ، به عنوان همدم او خندید : "پس چگونه می توانید آن را خیلی خوب؟"
"شما برای خودتان را ببینید. می کند را ببینید. "
"چاد در عشق با دختر؟"
"این چیزی است که منظور من است." Strether تعجب است.
"پس که در آن مشکل است؟" "چرا من و شما -- با عظیمتر ما
جسورانه ایده؟ "
"اوه معدن --" Strether گفت : به جای عجیبی است.
اما پس از آن به عنوان اگر به رقیق کردن : "منظورتان این است که آنها نمی خواهند بشنوند از Woollett؟"
کوچک Bilham لبخند زد.
"این است که تنها آنچه شما باید در مورد نمی بینم؟"
آنها را آورده بود ، به عنوان آخرین حرف او گرفتار ، به ارتباط با خانم Barrace ،
آنها Strether در حال حاضر مشاهده کرده بود -- او تا به حال پیش از این هرگز شاهد یک خانم در یک مهمانی --
در حال حرکت در مورد تنهایی.
آمدن به درون صدای آنها او در حال حاضر سخن گفته بود ، و او در زمان دیگر ، از طریق او
بلند شیشه ای به کار گرفته ، همه خوشحال و سرگرم کننده خود را در اختیار داشتن.
"چقدر ، فقیر آقای Strether ، شما به نظر می رسد که برای دیدن در مورد!
اما شما می تواند بگوید ، "او پر زرق و برق اعلام کرد :" که من انجام آنچه من می توانم به شما کمک کند.
آقای Waymarsh قرار داده شده است.
من او را در خانه با Gostrey دوشیزه باقی مانده است. "
"راه" کمی Bilham بانگ زد : "آقای Strether بانوان به کار برای او می شود!
او فقط آماده در یکی دیگر از قرعه کشی ، در حال حمله با چنگال -- don't او را ببیند شما -- در مادام د؟
Vionnet. "" مادام د Vionnet؟
آه ، آه ، آه!
دوشیزه Barrace گریه در اوج شگفت انگیز است.
بود در آن وجود دارد ، دوست ما ساخته شده ، از ملاقات گوش.
بعد از همه یک شوخی است که او باید در مورد هر چیزی جدی بود؟
او دوشیزه Barrace در هر میزان قدرت خود را که نمی غبطه می خوردند.
او با کمی گریه می کند و تظاهرات و سریع جوایز ، جنبش های مانند به نظر می رسید
دارت از برخی از ریز پر پرنده آزاد هرچه رتبه بالا ، برای ایستادن قبل از زندگی به عنوان
قبل از برخی مغازه کامل پنجره.
شما منصفانه می تواند ، می شنوید به عنوان او انتخاب شده و اشاره ، شیر ، پوسته لاک پشت او
در برابر شیشه. "این که برخی از ما نیاز به دیدن در مورد ؛
فقط من خوشحالم که آن را من که این کار را انجام.
یکی می کند ، بدون شک ، آغاز راه است که سپس به طور ناگهانی اعلام کرده است که یکی از داده است ،
بالا. این بیش از حد ، آن را بیش از حد دشوار است.
شما فوق العاده است ، شما مردم ، او همچنان به Strether ، "برای عدم احساس
کسانی که همه چیز -- که منظورم impossibilities.
شما آنها را احساس هرگز.
شما آنها را مواجه با پایمردی که باعث می شود آن درس به شما تماشا. "
"آه اما" -- کمی Bilham آن را با دلسردی قرار داده است -- چه چیزی ما بعد از رسیدن به
تمام؟
ما در مورد شما و گزارش ها -- زمانی که ما حتی تا کنون به عنوان گزارش.
اما چیزی انجام می شود. "
"آه ، آقای Bilham ،" او را به عنوان با رپ بی تاب بر روی شیشه ای پاسخ داد : "شما نیست
ارزش شش پنسی!
شما آمده است را به تبدیل وحشی -- برای من می دانم که شما قطعا انجام داد ، من شما را به یاد داشته باشید -- و
وحشی به سادگی شما را تبدیل نماید. "
"نه!" woefully اعتراف مرد جوان : "آنها را از طریق آن را نداشته باشند رفته
تشکیل می دهد.
آنها به سادگی -- آدم خواری -- خورده من! من تبدیل اگر دوست دارید ، اما تبدیل من
به غذا. من اما استخوان بلیچ یک مسیحی است. "
خب پس ما!
فقط "-- و خانم Barrace به دادگاه تجدید نظر دوباره به Strether -- اجازه ندهید که به شما دلسرد آن.
شما شکستن به زودی به اندازه کافی است ، اما شما در عین حال می خواهیم لحظات خود را داشته اند.
ایل faut EN avoir.
من همیشه دوست دارم به شما در حالی که شما تاریخ و زمان آخرین را ببینید. و من شما را که تاریخ و زمان آخرین بگویید. "
"Waymarsh؟ -- او در حال حاضر صورت گرفته بود ، او را تا. او را به عنوان زنگ از آن خندید.
"او حتی خانم Gostrey مقاومت در برابر : بزرگ است آن را به درک.
او فوق العاده است. "" او در واقع ، "Strether خورده است.
"او مرا از این امر بگویم -- تنها گفت که او تا به حال تعامل ، اما با چنین
تیره ، شما باید اجازه دهید من اصرار دارند ، اگر آن را به عنوان تعامل به دار آویخته شده بود.
سپس در سکوت و در خفا تا نوبت به او در اینجا با شما است.
آیا با شما تماس 'پایدار' که؟ "" آه من امیدوارم که آن ماندگار است! "
دوشیزه Barrace گفت.
"اما او فقط ، بهترین ها ، خرس ها با من است. او را درک نمی -- یکی نیست کمی
قراضه. او لذت بخش است.
او فوق العاده است ، "او تکرار می شود.
"Michelangelesque!" -- کمی Bilham تکمیل معنی خود را.
"او موفقیت است.
موسی ، بر روی سقف ، پایین آورده به طبقه ، قریب به اتفاق ، عظیم ، اما به نوعی
قابل حمل است. "
"بدیهی است ، اگر شما توسط قابل حمل ،" بازگشت او ، "به دنبال به خوبی در یک فرد
کالسکه.
او بیش از حد خنده دار در کنار من در وارد خود ، او مانند کسی ، کسی خارجی و به نظر می رسد
معروف ، EN exil ؛ به طوری که مردم تعجب -- آن را بسیار سرگرم کننده است -- که من در مورد گرفتن.
من او را نشان می دهد پاریس ، او را همه چیز را نشان می دهد ، و او را به مو چرخش هرگز.
او مانند یک رئیس هند بار خوانده شده در مورد ، که ، زمانی که او می آید تا به واشنگتن را ببینید
پدر بزرگ ، مخفف wrapt در پتو او می دهد و هیچ نشانه ای.
من ممکن است پدر بزرگ -- از راه ، او همه چیز ".
او در این ضربه از هویت خود را با آن شخص بر جسته خوشحال بود -- آن را برازش
شخصیت او ، او اعلام کرد آن را به عنوان او معنای این پس به اتخاذ بود.
و راه او قرار می گیرد ، بیش از حد ، در گوشه ای از اتاق من ، تنها نگاه بازدید کنندگان من بسیار
سخت و اگر او می خواست چیزی برای شروع!
آنها تعجب آنچه که او می خواهم برای شروع است.
اما او فوق العاده است ، "دوشیزه Barrace بار دیگر اصرار داشت.
او هر چیزی آغاز شده هرگز نشده است. "
آن ارائه شده است او با وجود این ، در حقیقت ، دوستان واقعی خود را ، که در هر نگاه
دیگر در هوش ، تفریحی Frank در بخش Bilham و سایه ای از غم و اندوه بر روی
Strether را.
غم Strether شکلی ناگهانی ظهور -- برای تصویر عظمت خود -- از تفکر خود را چگونه
کمی خود او wrapt در پتو او بود ، کمی ، در سالن سنگ مرمر ، همه بیش از حد
غافل از پدر بزرگ او شبیه بومی واقعا با شکوه است.
اما او نیز یکی دیگر از باز گشت. "شما همه از شما در اینجا بسیار بصری
معنا است که شما به نوعی تمام اجرای 'به آن.
لحظاتی وجود دارد که آن اعتصاب است که شما هر گونه نیست. "
"هر اخلاقی ،" Bilham کمی توضیح داد ، تماشای serenely ، در سراسر باغ ،
چند femmes DU اشرافیت.
"اما Barrace دوشیزه تمایز اخلاقی ،" او با مهربانی ادامه داده است ؛ صحبت کردن به عنوان اگر برای
سود Strether کمتر از خود را ندارد.
"آیا شما دارید؟"
Strether ، کمیاب برای دانستن اینکه چه چیزی او در مورد پاسخ به این پرسش از او تقریبا با اشتیاق.
"اوه نه تمایز" -- او mightily در تن خود سرگرم بود -- "آقای Bilham را بیش از حد خوب است.
اما من فکر می کنم ممکن است کفایت می گویند.
بله ، کفایت. آیا شما تصور چیزهای عجیب و غریب از من "؟ --
و او را ثابت دوباره ، از طریق تمام پوسته خود لاک پشت ، با بهره مزاح
آن.
"شما همه در واقع فوق العاده است. من awfully باید شما را نا امید.
من ایستاده ام در کفایت من. اما من می دانم ، اعتراف می کنم "او در ادامه ،
"عجیب و غریب مردم.
من نمی دانم چگونه آن اتفاق می افتد و من آن را بر روی هدف ، به نظر می رسد به عذاب من -- اگر من
همیشه یکی از عادات خود آن را شگفت انگیز!
من علاوه بر این به جرات گفت ، "او با گرانش علاقه مند پیگیری می کند ، که من ، که همه ما
در اینجا ، اجرای بیش از حد به چشم صرف است. اما چگونه می توانید آن را کمک کرد؟
ما همه در هر یک از دیگری به دنبال -- و در نور پاریس یکی می بیند چه چیز
شبیه. این چیزی است که نور از پاریس به نظر می رسد همیشه
نشان می دهد.
این گسل نور پاریس -- عزیز نور قدیمی "!
عزیز قدیمی پاریس ، ثبت نام کنید! "کمی Bilham در واقع همان تکرار است. "همه چیز ، هر نشان می دهد یکی ،" دوشیزه Barrace
در ادامه.
"اما برای آنچه که واقعا هستند؟ Strether پرسید :".
"آه من دوست دارم شما واقعا" بوستون! اما گاهی اوقات -- بله "است.
"عزیز قدیمی پاریس پس از آن!"
Strether resignedly آهی کشید در حالی که برای یک لحظه آنها را در هر نگاه است.
سپس او شروع شد : "آیا مادام د Vionnet که؟
منظورم واقعا نشان می دهد که او چه؟ "
پاسخ او این بود تحریک کند. وی می افزاید : "او را جذاب است.
او کامل است. "" و سپس چرا شما یک دقیقه قبل می گویند : "اوه ، اوه ،
! در نام او؟
او به راحتی به یاد. "چرا فقط به خاطر اینکه --!
او فوق العاده "" آه او بیش از حد؟ "-- Strether تقریبا ناله داشت.
اما خانم Barrace در عین حال درک کرده بود تسکین.
"چرا سوال خود را مستقیما به فرد که می تواند از نظر آن را به بهترین پاسخ قرار داده؟"
"نه ،" کمی Bilham گفت : "هر گونه سوال قرار داده ، صبر کنید ، و نه -- آن را بسیار خواهد شد
بیشتر سرگرم کننده است -- را به قاضی برای خودتان. او آمده است تا شما را به او. "