Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 30
Jurgis صبحانه با Ostrinski و خانواده اش بود ، و پس از آن او به خانه رفت به Elzbieta.
او دیگر خجالتی در مورد آن -- زمانی که او در رفت ، به جای گفتن تمام چیزهایی که او تا به حال
شده است برنامه ریزی می گویند ، او شروع به ارسال به Elzbieta در مورد انقلاب!
در ابتدا او فکر می کرد از ذهن او بود ، و آن ساعت بود قبل از او
واقعا احساس خاصی است که او خودش بود.
هنگامی که ، با این حال ، او خودش راضی بود که او از همه افراد عاقل بود به جز
سیاست ، او خودش مشکل بیشتر در مورد آن.
Jurgis که برای پیدا کردن زره Elzbieta بود کاملا غیر قابل نفوذ به مقصد بود
سوسیالیسم است.
روح او پخته شده سخت در آتش سختی بود ، شد و وجود ندارد آن را تغییر
در حال حاضر ، زندگی به او شکار برای نان روزانه بود ، و ایده را برای تنها خود را به عنوان وجود داشته است
آنها پس از آن با مته سوراخ.
تمام آنچه که علاقه مند خود را در توجه به این دیوانگی های جدید که در حال ضبط را از او نگه دارید
پسر در قانون بود یا نه ، آن را به حال تمایل به او را هوشیار و کوشا ؛
و هنگامی که او کشف کرد که او در نظر گرفته شده به دنبال
کار و برای مشارکت در سهم خود را به صندوق خانواده ، او به او مهار کامل به
متقاعد کردن او از هر چیزی.
زن زیبا و عاقلانه کمی Elzbieta بود ، او می تواند فکر می کنم به سرعت به عنوان یک
شکار خرگوش ، و در نیم ساعت او زندگی خود نگرش سوسیالیستی انتخاب کرده
جنبش است.
او در همه چیز با Jurgis توافق کردند ، به جز نیاز خود را پرداخت دیون خود و
او حتی به ملاقات با او در حال حاضر و پس از آن ، و نشستن و برنامه ریزی آینده خود را روز
صرف شام در میان طوفان.
برای یک هفته بعد از او شد تبدیل Jurgis ادامه داد : در مورد تمام روز سرگردان ، به دنبال
برای کار ، تا سرانجام او را با ثروت های عجیب و غریب است.
او عبور یکی از هتل های کوچک بی حد و حصر در شیکاگو ، و او پس از چند تردید
نتیجه گیری به سیستم وارد نشدهاید.
مرد او برای مالک در زمان در لابی ایستاده بود ، و او رفت تا
او را و او را برای یک کار آن روبرو نشدهایم. "چه کاری می توانید انجام دهید؟" مرد پرسید.
"هر چیزی ، آقا ، گفت :" Jurgis ، و به سرعت افزود : "من از کار برای طولانی شده است
زمان ، آقا. من یک مرد صادق ، و من قوی و
مایل -- "
دیگر او را eying محدود است. "آیا شما می نوشند؟" او پرسید.
"نه ، آقا ، گفت :" Jurgis. "خب ، من بوده ام به کارگیری یک مرد را به عنوان
پورتر ، و آب می نوشد.
من مرخص او را هفت بار ، و من در مورد ساخته شده ذهن من که کافی است.
آیا ممکن است یک باربر؟ "" بله ، آقا. "
"این کار سخت است.
شما باید برای تمیز کردن کف و spittoons شستشو و پر کردن لامپ و مسئولیت رسیدگی به تنه
-- "من علاقه مند ، آقا."
"کلیه حقوق.
من شما را به سی ماه و هیئت مدیره پرداخت ، و شما هم اکنون می توانید شروع ، اگر شما آن را دوست دارم احساس.
شما می توانید بر روی دکل دیگر قرار داده است. "و بنابراین Jurgis سقوط به کار ، و toiled مانند
یک تروجان تا شب.
سپس او رفت و گفت : Elzbieta ، و نیز ، اواخر بود ، او پرداخت می شود سفر به
Ostrinski به او اجازه دهید از بخت خوب خود می دانم.
در اینجا او را دریافت تعجب بزرگ ، زمانی که او در توصیف محل هتل
Ostrinski به طور ناگهانی قطع کرد ، "Hinds نشده!"
"بله ، گفت :" Jurgis "که نام می کند."
که دیگر در پاسخ ، "سپس شما داریم بهترین رئیس در شیکاگو -- he'sa ایالت
برگزار کننده حزب ما ، و یکی از بلندگوهای ما بهترین و شناخته شده! "
Jurgis صبح روز بعد را به کارفرمای خود رفت و به او گفت ، و مرد را تصرف کردند
او را توسط دست و آن را تکان داد. توسط ژوپیتر "او ، فریاد" است که به من امکان می دهد.
من تمام شب گذشته خواب نه چون من یک سوسیالیست خوب مرخص کرده بود! "
بنابراین ، پس از آن ، Jurgis به «رئیس» او را به عنوان شناخته شده بود "رفیق Jurgis" و در عوض
او انتظار می رفت به او "رفیق Hinds."
"تامی" Hinds ، به عنوان او را به intimates خود شناخته شده بود ، مرد کمی چاق و خپل بود ، با
شانه های پهن و چهره گلگون ، با سبیل چخماقی خاکستری تزئین شده است.
پایان ناپذیر -- او مرد kindest دل است که تا کنون زندگی می کردند ، و liveliest شد
شور و شوق خود را ، و صحبت کردن سوسیالیسم در تمام طول روز و تمام شب.
او یک شخص بزرگ به نشاط همراه جمعیت بود ، و در جلسه ای در حفظ
داد و بیداد. وقتی که هنگامی که او واقعا waked کردم ، تورنت از فصاحت خود را می تواند
در مقایسه با هیچ چیز صرفه جویی در نیاگارا ، نیویورک است.
تامی Hinds زندگی به عنوان یاور آهنگر آغاز کرده بود ، و به دور اجرا کرده بود
تاریخ اتحاد ارتش ، جایی که او اولین آشنایی خود را با "پیوند" در ساخته شده بود
شکل muskets فاسد و پتو جنس بنجل.
به تفنگ فتیلهای که در بحران شکست او همیشه مرگ تنها او نسبت داده شده
برادر ، و پس از پتو بی ارزش همه agonies از سن خود خود او مقصر شناخته است.
هر زمان که بارید ، روماتیسم به مفاصل خود را دریافت کنید ، و سپس او را
پیچ تا چهره اش و غرغر کردن : "سرمایه داری ، پسر من ، سرمایه داری!
'Ecrasez L' infame!"
او یکی از درمان با وفا برای همه زشتی های این جهان ، و او آن را به موعظه
هر یک ، مهم نیست که آیا مشکل شکست در کسب و کار بود ، و یا
سوء هاضمه ، و یا مادر پتیاره در قانون ،
چشمک زدن را به چشم خود می آیند و او خواهد گفت ، "شما می دانید چه چیزی را در مورد آن انجام --
رای دادن بلیط سوسیالیست! "تامی Hinds بر دنباله از مجموعه بود
قلب اختاپوس دیکتاتوری به محض اینکه جنگ به پایان رسید.
او را به کسب و کار رفته بود ، و خود را در رقابت با بخت و اقبال
کسانی که سرقت شده بود در حالی که او در مبارزه بود.
دولت شهر را در دست خود و خطوط راه آهن در لیگ با آنها ، و
کسب و کار صادقانه به دیوار رانده شد و به همین ترتیب Hinds تمام پس انداز خود را به قرار داده بود
املاک و واقعی شیکاگو ، و مجموعه ای از singlehanded به سد رودخانه از گرافت.
او یکی از اعضای اصلاح شورای شهر شده بود ، او Greenbacker ، کار شده بود
اتحاد ، پوپولیستی ، Bryanite -- و پس از سی سال جنگ ، سال 1896
در خدمت به او را متقاعد کند که از قدرت
ثروت متمرکز می تواند کنترل شده ، اما می تواند تنها آنها نابود شوند.
او جزوه ای در مورد آن منتشر شده بود ، و مجموعه ای از حزب خود را برای سازماندهی ،
هنگامی که یک ولگرد جزوه سوسیالیست بر او نازل کرده بود که دیگران پیش از او بوده است.
در حال حاضر به مدت هشت سال او بوده است مبارزه برای حزب ، هر جا ، در همه جا --
که آیا آن تجدید دیدار GAR ، یا کنوانسیون نگهبانان هتل بود ، و یا در آفریقا
ضیافت آمریکایی کسب و کار مردان ، و یا کتاب مقدس
پیک نیک جامعه ، Hinds تامی مدیریت را به خود دعوت به توضیح
روابط سوسیالیسم به موضوع در دست است.
پس از آن او در ابتدا بر یک تور خود را ، پایان دادن به برخی از بین
نیویورک و ایالت اورگان ، و هنگامی که او از آنجا آمد ، او را به سازماندهی جدید
مردم محلی برای کمیته دولتی ؛ و در نهایت
او به خانه برمی گردند به بقیه -- و صحبت سوسیالیسم در شیکاگو.
هتل Hinds بسیار گرم بستر تبلیغاتی و تمام کارمندان حزب بود
مردان ، و اگر آنها نبودند وقتی که آنها آمدند ، آنها کاملا خاصی می شود قبل از آنها بودند
رفت.
مالک را به بحث با برخی از در لابی ، و به عنوان
مکالمه رشد انیمیشن ، دیگران را در مورد به گوش دادن جمع آوری ، تا سرانجام هر
یکی در محل خواهد بود به شلوغ
گروه ، و بحث به طور منظم در راه باشد.
این رفت و در هر شب -- هنگامی که تامی Hinds وجود ندارد برای انجام این کار ، منشی او این کار را کرد ؛
و زمانی که کارمند خود را به دور مبارزات انتخاباتی بود ، با حضور معاون به آن ، در حالی که خانم
Hinds میز نشسته در پشت ، و انجام کار است.
کارمند دوست صمیمی قدیمی مالک ، بی دست و پا ، غول rawboned
یک مرد ، با ، صورت لاغر و زرد رنگ ، طیف وسیعی از دهان و سبیل در زیر چانه اش ،
بسیار نوع و بدن از یک کشاورز دشت.
او که تمام عمر خود شده بود -- او خطوط راه آهن در کانزاس پنجاه جنگیده بودند
سال گرنجر ، مرد اتحاد کشاورزان ، متوسط از جاده "پوپولیستی است.
در نهایت ، تامی Hinds بر او نازل کرده بود این ایده فوق العاده با استفاده از تراست
به جای از بین بردن آنها ، و او مزرعه خود را به فروش رساند و به شیکاگو آمده است.
آموس Struver بود و پس از آن بود هری آدامز ، منشی دستیار ، کم رنگ وجود دارد ،
علمی ، به دنبال مرد ، که از ماساچوست ، از سهام زائران.
آدامز از عمل پنبه در رودخانه پاییز ، و افسردگی ادامه بوده است.
صنعت او و خانواده اش پوشیده بود ، و او تا به حال به کارولینای جنوبی مهاجرت کرد.
در ماساچوست درصد بی سوادی سفید ، هشت دهم درصد است ،
در حالی که در کارولینای جنوبی به سیزده و شش دهم درصد است ، همچنین در کارولینای جنوبی
یک مدرک دارایی برای وجود دارد
رای دهندگان -- و برای این و دلایل دیگر ، کار کودکان قاعده است ، و بنابراین پنبه
آسیاب رانندگی کسانی که از کسب و کار ماساچوست.
آدامز این را نمی دانند ، او فقط می دانست که آسیاب جنوبی در حال اجرا ، اما زمانی که
او متوجه شد که که اگر او برای زندگی ، در تمام خانواده اش را مجبور به کار ،
و از شش ساعت در شب تا شش صبح.
به همین دلیل او برای کار به سازماندهی دست آسیاب ، مجموعه پس از مد در ماساچوست به حال ،
و مرخص شده بود ، اما او کار های دیگر را بدست کرده بود ، و در آن گیر کرده ، و در آخرین
اعتصاب برای ساعت ها کوتاه تر شده بود ،
و هری آدامز را به آدرس خیابان نشست ، که در پایان از او بود ، تلاش کرده بود.
در حالت دور جنوبی کار محکومین به پیمانکاران اجاره ، و هنگامی که
محکومین به اندازه کافی آنها شود وجود ندارد.
هری آدامز که توسط یک قاضی که پسر عموی صاحب کارخانه با که بود فرستاده شد
کسب و کار او دخالت کرده بود و اینکه زندگی تقریبا منجر به کشته شدن او را ، او تا به حال شده است
عاقلانه به اندازه کافی به سوفل و در پایان
دوره خود او و خانواده اش به ایالت کارولینای جنوبی را ترک کرده بود -- جهنم پشت حیاط ،
او آن را به نام.
او تا به حال هیچ پولی برای کرایه ماشین ، اما آن را برداشت زمان بود ، و آنها راه می رفت یک روز و
مشغول به کار بعدی ، و به همین ترتیب آدامز رو در آخرین به شیکاگو ، و عضو حزب سوسیالیست است.
او یک مرد بلیغ ، محفوظ است ، و نه چیزی از یک سخنور بود ، اما او همیشه بود
توده ای از کتاب در زیر میز خود در هتل ، و مقالات از قلم او بود شروع به
جلب توجه در مطبوعات حزب.
بر خلاف یک نفر باید انتظار می رود ، تمام این رادیکالیسم هتل صدمه دیده است نیست
کسب و کار ؛ رادیکال flocked به آن ، و همه مسافران تجاری آن را در بر داشت
منحرف.
این اواخر ، نیز ، هتل محل توقف مورد علاقه برای غرب تبدیل شده بود
cattlemen.
در حال حاضر که اعتماد گوشت گاو ترفند بالا بردن قیمت آن برای وادار عظیم ای را به فرزندی قبول کرده بود
محموله های گاو ، و سپس حذف آنها را دوباره و scooping در همه آنها مورد نیاز ،
بیدار کننده سهام بسیار APT خود را پیدا بود
او در شیکاگو بدون پول به اندازه کافی به پرداخت صورتحساب حمل و نقل خود ، و به همین ترتیب تا به حال برای رفتن به
هتل ارزان ، و آن را بدون اشکال به او بود اگر همزن صحبت کردن در وجود دارد
مخالفت می کنند.
این همراهان غربی فقط "گوشت" برای Hinds تامی بود -- او یک دوجین از آنها را دریافت کنید
در اطراف او و رنگ تصاویر کمی از "سیستم."
البته ، نه یک هفته قبل از او داستان Jurgis را شنیده بود ، و پس از آن او
نمی توانست اجازه دهید پورتر خود را برای جهان.
اینجا را ببینید ، می گویند ، در وسط استدلال ، "من رو عضو حق در اینجا
در جای من که کار کرده وجود دارد و هر بیت از آن دیده می شود! "
و سپس Jurgis که کار خود را ، رها کردن هر آنچه که بود ، و می آیند ، و از سوی دیگر
می گویند ، "رفیق Jurgis ، فقط این آقایان آنچه که شما شاهد قتل
تخت. "
در ابتدا این درخواست باعث فقیر Jurgis حاد ترین عذاب ، و مثل این بود
کشیدن دندان به او را وادار به صحبت ، اما به تدریج او متوجه آنچه می خواستند ، و
در پایان ، او آموخته به ایستادن و سخن گفتن از قطعه خود را با شور و شوق.
کارفرمای او بنشینند و تشویق او را با exclamations و سر تکان ؛
زمانی که Jurgis فرمول برای "ژامبون گلدان" و یا در مورد محکوم را در اختیارتان بگذارد
خوک خود محافظت می که به حذف شده بود
"مخرب" در بالای صفحه و بلافاصله گرفته دوباره در پایین ، به
حمل را به یک ایالت دیگر و ساخته شده را به گوشت خوک ، Hinds تامی زانو خود را و انفجار
گریه ، "آیا شما فکر می کنید یک مرد می تواند یک چیز می خواهم که از سر او را تشکیل می دهند؟"
و سپس هتل حافظ خواهند رفت در تاریخ برای نشان دادن سوسیالیست تنها واقعی بود
برای درمان چنین اعمال شیطانی ، چگونه آنها به تنهایی "به معنای کسب و کار" با اعتماد گوشت گاو است.
و هنگامی که ، در پاسخ به این ، قربانی می گویند که کل کشور شد
گرفتن هم زده ، که روزنامه ها پر از فسخ هائی از آن بودند ، و
دولت مصرف اقدام علیه آن ، تامی Hinds ضربه حذفی تمام آماده است.
گفت : "بله ، او می گفت ،" درست است -- اما آیا شما فرض کنید این است دلیل آن؟
آیا شما به اندازه کافی احمق به این باور که آن را برای عموم مردم انجام می شود؟
تراست های دیگر فقط به عنوان غیر قانونی و گزاف به عنوان گوشت گاو در کشور وجود دارد
اعتماد : اعتماد زغال سنگ ، که فقرا در فصل زمستان یخ وجود دارد -- وجود دارد
فولاد ، اعتماد ، که دو برابر قیمت
هر ناخن در کفش خود را -- تراست نفت وجود دارد ، که شما را نگه می دارد و از خواندن در
شب -- و چرا شما فرض کنید آن است که تمام خشم مطبوعات و
دولت در برابر تراست گوشت گاو به کارگردانی؟ "
و هنگامی که به این قربانی که پاسخ بود که سر و صدا به اندازه کافی بیش از نفت وجود دارد
اعتماد ، از سوی دیگر ادامه خواهد داد : "ده سال پیش هنری D. لوید به تمام حقیقت را در مورد گفت :
شرکت نفت استاندارد در ثروت خود را
در مقابل کشورهای مشترک المنافع و کتاب به مرگ اجازه داده شد ، و شما به سختی تا به حال از شنیدن
آن.
و اکنون ، در گذشته ، دو مجلات شهامت برای مقابله با استاندارد نفت 'دوباره ، و
چه اتفاقی می افتد؟
روزنامه تمسخر نویسندگان ، کلیساها دفاع از مجرمان و
دولت -- هیچ کاری نمی کند. و اکنون ، همین دلیل است که خیلی متفاوت با
گوشت گاو تراست؟ "
در اینجا به طور کلی است که او "گیر" بود اعتراف و Hinds تامی که
توضیح به او ، و آن جالب برای دیدن چشم های خود را باز.
"اگر شما یک سوسیالیست بودند ،" هتل حافظ می گویند ، شما درک کنید که که
قدرت که واقعا حاکم بر ایالات متحده امروز اعتماد راه آهن است.
این تراست راه آهن اجرا می شود که دولت خود را ، هر جا که شما زندگی می کنند ، و
اجرا می شود که مجلس سنای ایالات متحده است. و همه تراست که من آن را به نام
تراست راه آهن -- صرفه جویی در تنها تراست گوشت گاو!
اعتماد گوشت گاو به مبارزه طلبیده است خطوط راه آهن -- آنها را غارت روز به روز از طریق
ماشین ؛ خصوصی و به همین ترتیب مردم است roused به خشم ، و سر و صدا مقاله برای عمل ، و
دولت در مسیر جنگ می رود!
و شما فقیر مردم عادی را تماشا و تحسین کار ، و فکر می کنم که همه انجام می شود
برای شما ، و رویا هرگز آن است که واقعا اوج بزرگ نبرد قرن
رقابت تجاری -- مرگ نهایی
دست و پنجه نرم بین روسای اعتماد گوشت گاو و استاندارد اویل ، 'برای جایزه
تسلط و مالکیت از ایالات متحده آمریکا! "
چنین خانه جدید بود که در آن Jurgis زندگی و کار می کرد ، و در آن تحصیلات خود را
به پایان رسید.
شاید شما تصور کنید که او نمی کارهای زیادی وجود دارد ، اما که خواهد بود
اشتباه بزرگ.
او قطع یک دست برای Hinds تامی و برای نگه داشتن هتل Hinds چیزی از
زیبایی ، شادی اش را در زندگی بود.
که او تا به حال یک امتیاز از استدلال سوسیالیست تعقیب از طریق مغز او در حال حاضر
با این تداخل و در مقابل ، Jurgis پاک spittoons و
جلا banisters بیشتر
قاطعانه چرا که در همان زمان او از درون کشتی با خیالی
سرکش.
این امر می تواند دلپذیر برای ضبط که او سوگند یاد کردن نوشیدن بلافاصله ، و همه
بقیه از عادات بد خود را با آن نوشته شده است ، اما که به سختی خواهد بود دقیق.
این انقلابیون بودند فرشتگان ، آنها مرد بودند ، و مردان که از آمده بود
گودال اجتماعی ، و با در منجلاب فرو بردن از آن بیش از آنها آغشته است.
برخی از آنها نوشید ، و برخی از آنها قسم می خورد ، و برخی از آنها با چاقو خود را خوردند پای ؛
تنها یک تفاوت بین آنها و بقیه مردم وجود دارد -- که آنها
مردان با امید ، با علت به مبارزه و رنج می برند برای.
آمد بار به Jurgis وقتی دید دور و کم رنگ و به نظر می رسید ، و یک لیوان
در مقایسه با آبجو بزرگ loomed ، اما در صورتی که شیشه منجر به یکی دیگر از شیشه ، و بیش از حد بسیاری از
عینک ، او تا به حال چیزی است که او را خار به ندامت و قطعنامه ای را در روز بعد.
پس از آن بود آشکارا چیزی که ستمکاران به صرف سکه فرد را برای نوشیدنی ، و هنگامی که کار
کلاس سرگردان در تاریکی بود ، و در حال انتظار به تحویل داده می شود ؛ قیمت از
شیشه آبجو پنجاه نسخه از خرید
جزوه ، و یک نفر می تواند از این به گناهکار دست ، و پس از آن مست بر
فکر خوبی که انجام شد.
این راه جنبش ساخته شده بود ، و آن را تنها راه این امر می بود
پیشرفت آن availed چیزی برای دانستن از آن ، بدون مبارزه برای آن -- آن چیزی که بود
همه ، برای چند!
یک نتیجه فرعی از این گزاره البته بود ، که هر یک که حاضر به دریافت خواهید کرد
انجیل جدید بود شخصا مسئول نگه داشتن Jurgis از میل قلبی خود ؛
و این ، افسوس او را به عنوان یک آشنایی ناراحت کننده ، ساخته شده است.
او برخی از همسایه ها با آنها Elzbieta دوستان در همسایگی او ساخته شده بود ملاقات نمود ، و
او مجموعه ای از سوسیالیست از آنها توسط عمده فروشی ، و چندین بار او همه رو
را به یک مبارزه است.
این همه تا دردناکی به Jurgis آشکار شد! بنابراین غیر قابل درک بود که چگونه یک مرد می تواند
موفق به آن را ببینید!
اینجا همه فرصت های کشور ، زمین و ساختمان بر
زمین ، خطوط راه آهن ، معادن ، کارخانه ها ، و فروشگاه ها ، همه در دست
تعداد کمی از افراد خصوصی ، به نام
سرمایه داران ، برای آنها مردم را به برای دستمزد کار می کنند موظف شدند.
تعادل کامل از آنچه مردم به پشته تا بخت و اقبال رفت
این سرمایه داران ، به پشته ، پشته دوباره ، و در عین حال بار دیگر -- و با وجود از
واقعیت است که آنها ، و هر یک در مورد آنها در لوکس غیر قابل تصور زندگی می کردند!
شد و از آن ساده نیست که اگر مردم قطع سهم از کسانی که صرفا "متعلق به"
سهم آنهایی که کار میکرده را بسیار بیشتر خواهد بود؟
این به عنوان ساده به دو و دو می سازد چهار بود و در کل از آن بود ،
کاملا تمام آن ، و در عین حال افرادی که می تواند از آن را نمی بینید ، که می خواهند وجود دارد
استدلال در مورد هر چیز دیگری در جهان.
آنها به شما بگوید که دولت می تواند چیزهایی را مدیریت و از لحاظ اقتصادی به عنوان
افراد خصوصی ، آنها را تکرار و تکرار است که ، و فکر می کنم به آنها گفت :
چیزی!
آنها نمی توانستند که "اقتصادی" مدیریت توسط استادان به بیان ساده تر تنها به معنی است که
آنها ، مردم را سخت تر کرده و روی زمین کار کرده بودند نزدیک و پرداخت دستمزد کمتر!
آنها دستمزد بگیران و کارمندان بودند ، در رحمت استثمارگران که تصور می شد
به همان اندازه از آنها را که ممکن است ، و آنها به گرفتن بهره در
فرایند ، اضطراب مبادا نباید آن را کاملا به اندازه کافی انجام!
آن را نمی صادقانه محاکمه به گوش دادن به استدلال مانند آن؟
و در عین حال چیزهایی وجود دارد حتی بدتر.
شما می توانید شروع به صحبت به برخی از شیطان ضعیف است که در یک مغازه کار کرده بود برای آخرین
سی سال ، و شده بود ، هرگز قادر به نجات پنی که هر روز صبح خانه را ترک
در شش ساعت ، برای رفتن دارند و تمایل دارند یک ماشین ،
و دوباره در شب بیش از حد خسته را به لباس های خود را که یک هفته هرگز
تعطیلات در زندگی خود ، سفر هرگز ، هرگز به ماجراجویی ، آموخته هرگز
هر چیزی ، هر چیزی امیدوار بودند هرگز -- و هنگامی که
شما شروع به او را در مورد سوسیالیسم بگوید او را استشمام و گفت : "من علاقه ای ندارم
که -- I'm فردگرا "!
و سپس او را به شما بگویم که سوسیالیسم "پدر سروری" ، و اگر آن را
تا به حال راه خود را در جهان متوقف کردن پیشرفت.
این به اندازه کافی به خنده قاطر ، به شنیدن استدلال می خواهم که ؛ و در عین حال از آن هیچ بود
خنده ماده ، همانطور که شما در بر داشت -- چگونه بسیاری از میلیون ها نفر از جمله wretches فقرا فریب خورده
آنجا بودند ، که زندگی شده بود نیافتگی
سرمایه داری که آنها دیگر نمی دانست چه چیزی آزادی بود!
و آنها واقعا فکر کردم که "فردگرایی" برای دهها هزار نفر از
آنها را به گله با یکدیگر و اطاعت از دستورات یک نجیب زاده فولاد ، و صدها نفر از تولید
میلیون ها دلار از ثروت برای او ، و
سپس او آنها کتابخانه را ، در حالی که آنها را به این صنعت ، و آن را اجرا کند
با توجه به خود ، و ساخت کتابخانه های خود را -- که می شده اند
«آقا بالاسری»!
گاهی اوقات عذاب از چیزهای مانند این بود که تقریبا بیشتر از Jurgis می تواند تحمل ، هنوز
هیچ راهی برای فرار از آن وجود دارد ، هیچ ربطی به اما دور در حفاری وجود دارد
پایه این کوه از جهل و تعصب.
شما باید در هموطنان فقیر نگه دارید ، شما باید خلق و خوی خود را نگه دارید و استدلال با او ، و
سازمان دیده بان برای شانس خود را به چوب یا دو ایده را به سر او.
و بقیه از زمان شما باید تیز کردن سلاح های خود را -- شما باید فکر می کنم جدید
پاسخ به اعتراض او ، و خود را با واقعیت های جدید را به او ثابت کند
حماقت از راه او.
بنابراین Jurgis عادت خواندن را به دست آورد.
او را در جیب خود حمل یک دستگاه و یا جزوه ای که برخی از او قرض داده بود ، و
هر زمان که او لحظه ای بیکار را در طول روز او را از طریق یک پاراگراف را با زحمت کاری را انجام دادن ، و
سپس در مورد آن فکر می کنم در حالی که او کار می کرد.
او خواندن روزنامه ها ، و پرسید : سوال در مورد آنها.
یکی از باربرها دیگر در Hinds ایرلندی SHARP کوچک ، که می دانست همه چیز بود
که Jurgis می خواستند بدانند ، و در حالی که آنها مشغول بودند او را به او توضیح دهند
جغرافیای آمریکا ، و تاریخ آن ، خود را
قانون اساسی و قوانین آن ، همچنین او به او ایده از سیستم کسب و کار
کشور ، راه آهن های بزرگ و شرکت ها ، و چه کسی آنها را متعلق به و
اتحادیه های کارگری و اعتصابات بزرگ و مردان که آنها را منجر شده است.
سپس در شب ، زمانی که او می تواند پیاده شوم ، Jurgis جلسات سوسیالیست شرکت.
در طول مبارزات انتخاباتی وابسته به امور گوشه خیابان بود ، که در آن
آب و هوا و کیفیت از سخنور به همان اندازه نامشخص بودند ، جلسات سالن وجود دارد
هر شب ، یک نفر می تواند سخنرانان از شهرت ملی بشنوند.
این وضعیت سیاسی را از هر نقطه نظر مورد بحث و تمام است که
مشکل Jurgis عدم امکان از حمل کردن اما بخش کوچکی از
گنجینه های آنها به او پیشنهاد شده است.
یک مرد بود که در حزب به عنوان شناخته شده "غول کوچولو وجود دارد."
پروردگار مواد بسیار در ساخت سر خود را که تا به حال وجود دارد استفاده کرده بودند
به اندازه کافی برای تکمیل پاهای خود بوده است ، اما او در مورد بر روی پلت فرم ، و هنگامی که او
سبیل کلاغ سیاه را تکان داد خود را ستون اصلی سرمایهداری را لرزاند.
او یک دایره المعارف واقعی بر موضوع ، کتابی بود که تقریبا به عنوان نوشته بود
به عنوان بزرگ خود -- و آن زمان بود که نویسنده جوان ، که از کالیفرنیا وجود دارد ، و به حال
فیشر ماهی قزل آلا ، صدف ، دزدان دریایی ،
باربر لنگرگاه بندر ، ملوان که tramped کشور و به زندان فرستاده ، در زندگی بود
محله های فقیرنشین Whitechapel ، و به Klondike در جستجوی طلا بوده است.
همه این کارها با او در کتاب خود به تصویر می شود ، و چون او یک مرد نابغه بود او
مجبور جهان به او را بشنوند. در حال حاضر او معروف بود ، اما هر جا که او رفت
هنوز هم موعظه انجیل از فقرا است.
و پس از آن بود که در آن شناخته شده بود وجود دارد "میلیونر سوسیالیست بود."
او ثروت را در کسب و کار ساخته شده بود ، و تقریبا همه آن را در ساخت به سر برد
مجله ، که دفتر گروه پس از سرکوب سعی کرده بود ، و تا به حال به رانده
کانادا می باشد.
او مردی آرام ، ادب ، آنها شما را برای هر چیزی در جهان گرفته شده ، اما
همزن سوسیالیست.
سخنرانی خود را ساده و غیررسمی بود -- او نمی توانست درک کنند که چرا هر کس باید
در مورد این چیزها هیجان زده می شود.
این روند تکامل اقتصادی بود ، او گفت ، و او به نمایش گذاشته قوانین آن و
روش ها.
زندگی یک مبارزه برای وجود بود ، و قوی غلبه ضعفا ، و به نوبه خود شدند
غلبه بر توسط قوی.
کسانی که در مبارزه از دست داده به طور کلی نابود شدند ، اما در حال حاضر و پس از آن
آنها شناخته می شده است تا به حال به خود را توسط ترکیب نجات -- که جدید و بالاتر بود
نوع از قدرت.
به طوری که معاشرتی و خوش مشرب حیوانات تغذیه کننده از شکار بر آنها غلبه کرده بود و پس از آن بود ، در
تاریخ بشر ، که مردم تسلط پادشاهان بود.
کارگران به سادگی شهروندان از صنعت بودند ، و جنبش سوسیالیستی بود
بیان اراده خود را برای زنده ماندن.
ناگزیری انقلاب در گرو بر این واقعیت که آنها تا به حال هیچ
چاره ای جز برای متحد کردن یا نابود می شود و این واقعیت ، ترسناک و بی شفقت ، وابسته
بر هیچ اراده انسان ، آن قانون بود
روند اقتصادی ، که سردبیر جزئیات بیشتر شگفت انگیزی را نشان داد
دقت.
و بعدا آمد شب نشست بزرگ از مبارزات انتخاباتی ، زمانی که Jurgis شنیده
دو استاندارد حامل حزب او.
ده سال قبل در شیکاگو وجود دارد اعتصاب که یک صد و پنجاه هزار
کارکنان راه آهن و اراذل و اوباش توسط خطوط راه آهن استخدام شده بود به ارتکاب خشونت ،
و رئیس جمهور ایالات متحده
فرستاده شده در نیروهای نظامی برای شکستن اعتصاب توسط flinging افسران اتحادیه را به
زندان بدون محاکمه.
رئیس جمهور اتحادیه از سلول خود انسان خراب آمد ، اما او بیرون آمد
سوسیالیست ، و در حال حاضر تنها ده سال او شده است سفر بود و پایین کشور ،
ایستاده چهره به چهره با مردم ، و شفاعت آنها را برای عدالت است.
او انسان را از حضور الکتریکی ، قد بلند و لاغر بود ، با چهره نازک شده توسط مبارزه فرسوده
و رنج است.
خشم مردانگی خشمگین gleamed در IT - - و اشک را از درد و رنج کودکان کمی
التماس کرد در صدای او. وقتی او سخن گفت او گام مرحله ، لاغر اندام و
مشتاق ، مثل پلنگ.
وی با تکیه بر ، برقراری ارتباط را برای مخاطبان خود ، او را به روح خود را با اشاره
انگشت مصر.
صدای او از صحبت های بسیار نیرومند و درشت هیکل بود ، اما سالن بزرگ بود و هنوز هم به عنوان مرگ ،
و هر کس او را شنیده.
و سپس ، به عنوان Jurgis از این جلسه بیرون آمد ، برخی از دست او یک مقاله که
وی خانه را با او انجام شده و خواندن ، و بنابراین او با درخواست "را به آشنا
دلیل. "
حدود دوازده سال پیش از کلرادو سفته بازان املاک و واقعی ذهن او ساخته شده بود
که این اشتباه بود در ضروریات زندگی انسان قمار : و غیره
او بازنشسته شده بود و با آغاز انتشار هفته نامه سوسیالیستی است.
یک زمان می آیند وجود دارد به حال زمانی که او تا به حال برای تنظیم نوع خود است ، اما او در برگزار شده بود و برنده
خارج و در حال حاضر انتشار خود یک نهاد بود.
از آن استفاده یک بار کامیون کاغذ در هر هفته ، و قطار ایمیل خواهد بود ساعت در حال بارگذاری
در انبار از شهر کوچک کانزاس است.
این هفته چهار صفحه ای ، فروخته شده است که برای کمتر از نصف یک نسخه از صد بود ، به طور منظم خود
لیست اشتراک یک چهارم از یک میلیون بود ، و آن را به هر تقاطع رفت
اداره پست در امریکا است.
"درخواست" ، "تبلیغ" کاغذ بود.
تا به حال به شیوه ای خاص خود را دارد -- آن را پر از زنجبیل و ادویه بود ، از زبان عامیانه غربی و
گول زدن : این جمع آوری خبر کردم و بعد زدم زیر گریه "plutes ،" و در خدمت آن را برای
بهره مند از "آمریکا کار قاطر."
این ستون ها از موازی کشنده داشته باشند -- به ارزش میلیون دلار از
الماس ، یا ایجاد علاقه داشتن به نوعی سگ پشمالوی باهوش PET - بیبی جامعه ، در کنار
سرنوشت خانم مورفی از سان فرانسیسکو ، که
در خیابان ها را به مرگ گرسنگی ، یا جان رابینسون ، فقط از بیمارستان ،
که خود را در نیویورک به دار آویخته بود زیرا او می تواند کار پیدا کند.
این داستان گرافت و بدبختی از مطبوعات روزانه ، جمع آوری و ساخته شده
کمی تند پاراگراف از آنها است.
"سه بانک از Bungtown ، داکوتای جنوبی ، شکست خورد ، و پس انداز بیشتری از کارگران
بلعیده می شود! "" شهردار شنی کریک ، اوکلاهما ،
قلم با صد هزار دلار است.
این نوع از حاکمان partyites قدیمی به شما بدهد! "
"رئیس جمهور از شرکت ماشین پرنده فلوریدا در زندان برای دو زن داری است.
او حریف برجسته سوسیالیسم ، که به گفته او را بشکنند از خانه بود! "
"درخواست" آنچه در آن به نام "ارتش ،" خود را حدود سی هزار نفر از مؤمنان ، که
چیزهایی برای آن را انجام نداد ؛ و آن را همیشه مشوق بود "ارتش" به نگه داشتن شوره آن ،
و گاهی اوقات آن را تشویق با
رقابت های جایزه ، برای هر چیزی از یک ساعت مچی طلا به یک قایق بادبانی خصوصی و یا هشتاد هکتار
مزرعه است.
"مرکبی آیک" ، "-- دفتر یاران آن همه به" ارتش "با عنوان عجیب و جالب شناخته شده
مرد طاس "،" دختر Redheaded "،" بولداگ "،" بز دفتر "و"
یکی از پاتوق یو | Patoghu. "
اما گاهی اوقات ، باز هم "درخواست" خواهد بود به شدت جدی.
این خبرنگار به کلرادو فرستاده و چاپ صفحات توصیف سرنگونی
موسسات آمریکایی در آن ایالت است.
در یک شهر خاصی از کشور ، آن را بیش از چهل "ارتش" خود را در حال
مقر تراست تلگراف ، و هیچ پیام از اهمیت به سوسیالیست ها همیشه
از طریق رفت که یک کپی از آن به رفتن "درخواست نیست."
این broadsides بزرگ در طول مبارزات انتخاباتی چاپ یک کپی که به Jurgis آمد
بیانیه خطاب به کارگران اعتصابی ، که نزدیک به یک میلیون
کپی توزیع شده بود.
مراکز صنعتی ، هر جا که انجمن کارفرمایان حمل شده است به حال از خود
"باز کردن فروشگاه برنامه. "شما اعتصاب را از دست داده اند!" بود به رهبری است.
و اکنون چه می خواهید در مورد آن انجام دهید؟ "
این همان چیزی بود به نام "آتش زا" درخواست -- آن را توسط یک مرد را که نوشته شده است
روح آهن وارد شده است.
هنگامی که این نسخه به نظر می رسد ، بیست هزار نسخه به stockyards فرستاده شدند
منطقه ، و آنها از آن برداشته شد و در عقب از سیگار برگ کمی حالت کاربردی
ذخیره ، و هر شب ، و در روزهای یکشنبه ،
عضو از مردم محلی Packingtown armfuls دریافت و توزیع آنها را بر روی
خیابان ها و در خانه است.
مردم از Packingtown اعتصاب خود را از دست داده بود ، اگر همیشه از مردم بود ، و به طوری که آنها
خواندن این مقالات را با خوشحالی می پذیریم ، و بیست هزار نفر به سختی به اندازه کافی برای رفتن دور.
Jurgis در نزدیکی خانه های قدیمی خود را برای رفتن نیست دوباره حل و فصل کرده بود ، اما زمانی که او از این آن شنیده
بیش از حد برای او بود ، و هر شب به مدت یک هفته او را بر روی خودرو و سوار شدن از
به stockyards ، و کمک به خنثیسازی او
کار از سال قبل ، هنگامی که او ده پین مایک اسکالی گذارنده به شهر فرستاده شده بود
هیئت از Aldermen.
این بسیار شگفت انگیزی بود برای دیدن آنچه تفاوت دوازده ماه ساخته شده بود
Packingtown -- چشم مردم شدن باز!
سوسیالیست ها به معنای واقعی کلمه جارو شد همه چیز را قبل از آنها که انتخابات و
اسکالی و دستگاه کوک کانتی در پایان عقل خود را برای "صادر کند."
در مبارزات انتخاباتی نزدیک آنها خود را از این واقعیت bethought که
اعتصاب توسط سیاه پوستان بوده است شکسته ، و به طوری که آنها برای یک کارولینای جنوبی آتش خوار فرستاد ،
سناتور "پنجه" را به عنوان او نامیده شد ،
مردی که در زمان خاموش کت خود را هنگامی که او به کارگران صحبت کرد ، و لعنت و قسم می خورد مانند
ادم پولکی.
این جلسه آنها تبلیغ گسترده ، و سوسیالیست ها از آن تبلیغ بیش از حد -- با
نتیجه ای که حدود یک هزار نفر از آنها در دست آن شب بودند.
"چنگال سناتور" اتش پی درپی خود را از سوالات را برای حدود یک ساعت ایستاد ،
و پس از آن در نفرت به خانه رفت ، و تعادل از جلسه حزب به شدت بود
امر است.
Jurgis ، که بر آینده اصرار کرده بود ، زمانی از عمر خود را در آن شب ، او رقصید
و سلاح های خود را در او هیجان و در اوج بسیار او را شکست سست از دست تکان دادند
دوستان او ، و به راهرو کردم ، و اقدام به خود یک سخنرانی!
سناتور انکار شده بود که حزب دموکرات بود فاسد بود همیشه
جمهوری خواهان که مبادرت به خرید آرا ، او گفت : -- و در اینجا Jurgis فریاد بود
خشمگینانه ، "دروغ اتمام حجت!
اتمام حجت دروغ! "و پس از آن او در ادامه به آنها بگوید که او چگونه
می دانستند آن را -- که او آن را می دانست چرا که او آنها را خریده بود خودش!
و او گفته اند "دو شاخه سناتور" همه تجارب خود ، به حال هری نمی
آدامز و یک دوست به او در مورد گردن برداشت و او را به صندلی راندند.