Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوم کتاب
مواردی که در آن Strether ، در ارتباط با تبعید از Milrose بود ، به
با روشنایی ضعیف تابیدن خشم مقدس از طریق بدون شک که دوره تناوب به دلیل خود را ، اما
دوست ما بود ، در عین حال برای پیدا کردن نام برای بسیاری از مسائل دیگر.
در شب عمر خود را شاید ، او منعکس ، او مجبور به عرضه بسیاری به عنوان
سوم از اقامت کوتاه خود در لندن ، یک شب در کنار خانم Gostrey در صرف
یکی از سالن های تئاتر ، به او مجبور شد که در بر داشت
خود را ، بدون به دست خود وی مطرح شده حمل و نقل ، در بیان صرف
تعجب وجدان.
او تئاتر خود را می دانست ، او می دانستند بازی او ، او پیروزمندانه شناخته شده بود ، سه روز
در حال اجرا ، هر چیز دیگر ، و لحظه ای پر حاشیه ، برای همدم او ، که
هراس از جالب که
اینکه آیا یا نه جالب اتفاق افتاده است را از طریق راهنمای خود فیلتر ، تیره و تار در حال حاضر به
محدودیت های آن فرصت کوتاه خود را.
Waymarsh به حال با آنها نمی آیند ، او تا به حال دیده می شود به اندازه کافی بازی می کند ، او مدلول ، قبل از Strether
او ملحق شده بودند -- تاکید بود که تمام نیروی خود را هنگامی که دوستش مسلم و قطعی نیست
سوالات که او دو و سیرک دیده بود.
سوالات را به آنچه که او به حال دیده بود او را در واقع اثر تنها کمتر مساعد نسبت به
سوالاتی که به آنچه که او نداشته است.
او دوست سابق به تبعیض ، اما چگونه می تواند از آن باید انجام شود ، Strether پرسید : از
مشاور ، ثابت و بدون اعمال تبعیض دومی؟
دوشیزه Gostrey به حال با او در هتل محل اقامت خود dined ، چهره به چهره بیش از یک جدول کوچک در
که شمع چراغ دار رنگ سرخ فام ، و فام رنگ سرخ و
جدول کوچک و عطر نرم
بانوی -- هر چیزی را به حال به احساس صرف خود را به حال شده است تا نرم -- شد لمس بسیاری در
او کمیاب می دانست چه چیزی بالای تصویر مثبت.
او به تئاتر ، حتی به اپرا ، در بوستون ، با خانم Newsome ، بیشتر
یک بار اقدام به عنوان اسکورت تنها خود ، اما بدون شام کمی مواجه شده بود ،
بدون چراغ به رنگ صورتی ، بدون بوی مبهم
شیرینی ، به عنوان مقدماتی : یکی از نتایج آن این بود که در حال حاضر ،
ملایم اندوهناک است ، هر چند با لهجه sharpish ، او واقعا خود پرسیده شد که چرا وجود دارد
نداشته است.
بسیار تفاوت وجود دارد همین کار را در تصور خود را از دولت متوجه او
همراه ، که لباس "قطع" به عنوان او معتقد مدت می شود ، در رابطه با
شانه ها و در اغوش حمل کردن ، به شیوه ای کاملا
به غیر از خانم Newsome ، و کسی که عینک دور گلو او پهن باند قرمز مخملی
با جواهر عتیقه فروشی -- او بود و نه complacently مطمئن بود عتیقه -- متصل
به آن را در مقابل.
لباس خانم Newsome هرگز به هر درجه کاهش ، "و او هرگز گرد عینک
گلو او پهن باند قرمز مخملی : اگر او بود ، علاوه بر این ، آن را تا کنون خدمت کرده اند به طوری
برای حمل و پیچیده تر کند ، او در حال حاضر تقریبا احساس ، دیدگاه های خود را؟
آن شده اند که پوچ از او به انشعابات ردیابی اثر روبان
که از آن دزدکی وزیر جلی کار خانم Gostrey وابسته بود ، او برای ساعت نیست ، در بهترین ، بوده است
بنابراین به برداشت های غیر قابل کنترل داده می شود.
چه بود آن اما ادراک کنترل نشده است که باند مخملی دوست خود را به نحوی
، در ظاهر او افزود : ارزش هر آیتم دیگر -- که از لبخند او و
از راه او سرش را ، که از به اجرا درآمد
رنگ خود را ، از لب های او ، دندان های او ، چشم او ، موهایش را؟
چه ، قطعا یک مرد آگاهانه کار انسان در جهان با رنگ قرمز
باند مخملی؟
او برای هر چیزی شده اند تا خود را در معرض به ارسال دوشیزه Gostrey چقدر او
دوست... او ، با این حال او هیچ کمتر خود را در عمل نه تنها گرفتار -- بیهوده و بیمعنی
بدون شک ، ساده لوحانه ، و مهمتر از همه
غیر منتظره -- از شهوت و میل آن : او علاوه بر آن به عنوان یک نقطه شروع برای گرفته بود
تازه رو به عقب ، به جلو تازه ، تازه پرواز جانبی.
شیوه ای که در آن خانم Newsome گلو بود به طور ناگهانی برای او به نمایندگی محاصره کردند ،
در نظم بیگانه ، همه چیز تقریبا به همان تعداد به عنوان شیوه ای که در آن خانم Gostrey بود.
خانم Newsome ، در ساعت های اپرا ، لباس ابریشم سیاه و سفید به تن -- بسیار خوش تیپ ، او آن را می دانستند
بود "خوش تیپ" -- و زینت که حافظه او توانست بیشتر به عنوان یک تشخیص
پارچه توری.
او ارتباط خود را در واقع با پارچه توری ، اما نه ناقص
عاشقانه.
او یک بار گفته بود به پوشنده لباس -- و آن را به عنوان "آزاد" اظهار شد و او که تا کنون ساخته شده
او را -- که او با تکبر او و مسائل دیگر نگاه کرد ، مثل ملکه الیزابت ؛ و آن را
بعد از این حقیقت را در فانتزی خود را
که به عنوان یک نتیجه از آن حساسیت به لمس و پذیرش این ایده ، به شکل
این ادای احترام ویژه به "چیز بیخود یا غیر ضروری" کمی بیشتر مشخص شده رشد کرده بود.
ارتباط ، او آنجا نشسته و اجازه دهید تخیل او گردش کند ، به او اعتصاب به عنوان
مبهم احساساتی ، اما آنجا به همه بود ، و احساساتی بدون شک در شرایط بود
بهترین کاری که آن را احتمالا می تواند باشد.
این مطمئنا در هر حال وجود داشته است ، برای آن به نظر می رسید در حال حاضر به بیش از او آمده است که هیچ
نجیب زاده سن خود را در Woollett می تواند هر زمان دیگری ، به بانوی خانم عزیز Newsome ، که
شد بسیار کمتر از خود ، در چنین تشبیه آغاز کرده است.
همه انواع چیزهایی در واقع در حال حاضر به نظر می رسید به بیش از او آمده ، در مقایسه با تعداد کمی از آن
وقایع خود را می توانید برای فضای به ذکر است امید است.
آن را بیش از او به عنوان مثال آمده است که خانم Gostrey شاید مانند ماری استوارت نگاه :
لامبرت Strether خلوص فانتزی که می تواند برای خود احساس خشنودی فوری استراحت داشتند
در چنین نقطه مقابل.
آن را بیش از او شد که پیش از این هرگز -- نه ، به معنای واقعی کلمه هرگز -- بانوی dined به حال با او
در یک محل عمومی قبل از رفتن به بازی.
تبلیغاتی از محل بود ، در ماده ، برای Strether ، عجیب و غریب نادر
چیزی که به او تحت تاثیر تقریبا به عنوان دستیابی به حفظ حریم خصوصی را ممکن است تحت تاثیر قرار
یک مرد یک تجربه متفاوت است.
او در سال های دور دور ازدواج کرده بود ، تا جوان به عنوان طبیعی در زمان از دست رفته
برای گرفتن دختران را به موزه بوستون و اشاره که کاملا درست بود -- حتی
بعد از پایان دوره آگاهانه
جداشدگی اشغال مرکز از عمر خود را ، صحرا خاکستری وسط دو
مرگ و میر ، که از همسرش و آن ، ده سال بعد ، پسر او -- او تا به حال گرفته هرگز
هر یک در هر نقطه.
آن را بیش از او در خاص آمد بود -- هر چند اندرز بود ، همانطور که اتفاق افتاده ، در حال حاضر صدا ،
fitfully ، یا به اشکال دیگر gleamed -- که کسب و کار او در آمده بود به حال هنوز رتبهدهی نشده است
تا به خانه او را به عنوان چشم مردم در مورد او به ارمغان آورد.
او به او این تصور را ، دوست او ، در ابتدا ، راست تر از او آن را برای
خود -- آن را داد به سادگی گفت : با خارج شدن نوشته ها از دست روشنایی : "آه بله ، آنها
انواع "-- اما پس از او آن را گرفته بود او ساخته شده
برای استفاده کامل خود را از آن ، هر دو در حالی که او سکوت را برای چهار عمل نگه داشته و در حالی که
او در فواصل صحبت کرد.
شب بود ، آن جهان از نوع بود ، و این ارتباط و بالاتر از همه است که در آن بود
چهره ها و چهره ها را در اصطبل قابل تعویض با کسانی که در صحنه بودند.
او احساس کردند که اگر بازی به خودی خود او را با آرنج برهنه همسایه اش نفوذ ،
بزرگ قالب بندی نشده این مطلب هستید خوش تیپ با موهای قرمز بانوی که با آقایی دیگر او conversed
سمت در dissyllables ولگرد بود که برای
گوش او ، در oddest راه در جهان ، آنقدر صدا که او تعجب بودند
بیشتر حس و او با همان قانون به رسمیت شناخته شده ، فراتر از footlights ، آنچه که او بود
برای خیلی از زندگی انگلیسی خیط و پیت کردن.
او قطره که در آن او نمی توانست گفته پریشان حال اگر بازیگران و یا
حسابرسان که شد درست باشد ، و نتیجه آن ، هر زمان ، آگاهی بود
مخاطبین جدید است.
با این حال او مشاهده شغل خود را "انواع" او باید برای مقابله بود.
کسانی که قبل از او و در اطراف او به عنوان نوع Woollett نمی شد ، که در آن ، برای آن
ماده ، آن را به نظر می رسد به او آغاز شده بود که تنها باید وجود داشته است مرد و
زن بودند.
این دو دقیقا ، حتی با ارقام منحصر به فرد است.
در اینجا ، از سوی دیگر ، به غیر از دامنه های شخصی و جنسی -- که ممکن است
بیشتر یا کمتر -- در یک سری از تمبر های قوی استفاده شده بود ، به عنوان آن ، از
بدون. تمبر که مشاهدات خود را ایفا می کرد
با عنوان قبل از حالت شیشه ای بر روی یک جدول ، ممکن است از مدال به مدال گذشت و
از مس به طلا.
فرود آمد که در درام دقیقا یک زن بد در رهبانیت زرد که ساخته شده بود
دلپذیر ضعیف خوب به دنبال مرد جوان در لباس شب همیشگی ترین
وحشتناک چیز.
Strether خود را در کل از رهبانیت زرد نمی ترسم احساس ، اما او
مبهم اضطراب بیش از یک محبت خاصی که به او در بر داشت خود را برای شناور
قربانی آن.
او آمده بود ، او خودش را به یاد ، به بیش از حد مهربان ، یا در واقع به نوعی در همه ،
چادویک Newsome. آیا چاد نیز در شب همیشگی شود
لباس میپوشند؟
او به نوعی به جای آن امیدوار است -- به نظر می رسید آن را تا به به طور کلی این مرد جوان اضافه کنید
تمکین او تعجب بیش از حد اگر به مبارزه با او را با سلاح خود او خود را ،
(فکر تقریبا شگفت انگیز) را باید به همین ترتیب.
این مرد جوان علاوه بر این شده اند بسیار آسان که مسئولیت رسیدگی به -- حداقل برای او ،
از محتمل به نظر می رسد در احترام به چاد است.
این برای او با دوشیزه Gostrey آمد که چیزهایی که او واقعا وجود دارد
شاید بعد از همه شنیده ام ، و او پذیرفته هنگامی که یک کمی فشرده شده است که او
کاملا هرگز از آنچه او به عنوان شنیده مطمئن
متمایز از چیزهایی مانند ، در موارد مانند حال حاضر ، او تنها
extravagantly حدس زده است. "من با این آزادی به نظر می رسد که می بینید ، به
حدس زده آقای چاد.
مرد جوان He'sa که سر امید زیادی در Woollett قرار می گیرد ، یک مرد جوان
زن شریر تا رو نگه دارید و آنها خانواده اش بیش از وجود دارد به شما فرستاده شده به
نجات.
شما ماموریت جدا او را از زن شریر را پذیرفته است.
آیا شما کاملا مطمئن او برای او بسیار بد؟ "چیزی در شیوه ای خود را نشان داد کاملا
کشیدن او را.
"البته ما هستند. نمی خواهد شما را؟ "
"آه من نمی دانم. می کند ، هرگز -- یکی -- از قبل است.
تنها می توانید بر روی حقایق قضاوت خواهند کرد.
با احترام به من می شوند کاملا جدید ؛ من واقعا در کم نیست ، همانطور که می بینید ، در اختیار داشتن
آنها : پس از آن خواهد شد awfully جالب آنها را از شما داشته باشند.
اگر شما راضی ، که همه که مورد نیاز است.
منظور من اگر شما مطمئن هستید شما مطمئن هستید که عبارتند از : حاصل کنید که آن را نمی خواهد. "
که او باید چنین زندگی منجر شود؟
در عوض! "" اوه اما من نمی دانم ، که می بینید ، در مورد او
زندگی کردن را ؛ شما در مورد زندگی اش را به من گفته نشده است. او ممکن است جذاب باشد -- زندگی خود را "!
"جذاب"؟ -- Strether خیره قبل از او.
"او پایه ، رشوه خوار ، از خیابان ها." "من می بینم.
و او -- "" چاد ، پسر رنجور؟ "
"از چه نوع و خلق و خوی او است؟" او به عنوان Strether به حال خاطر برده رفت.
"خوب -- لجوج است."
این بود که اگر برای یک لحظه او شده بود برای گفتن بیشتر بود و سپس کنترل
خودش. که کمیاب آنچه او خواست بود.
"آیا شما می خواهم او را؟"
این زمان او بی درنگ. "نه. چگونه می توانم؟ "
"آیا شما به خاطر بودن با او را زین چیست؟"
"من فکر مادرش ،" Strether پس از لحظه ای گفت.
او تاریک زندگی قابل تحسین او. "او با ریاضت سخن گفت.
"او نیمی او را به مرگ نگران است."
"آه که البته نفرت انگیز است." او مکث که اگر برای تاکید مجدد
این حقیقت است ، اما آن را در دیگری توجه داشته باشید به پایان رسید.
"آیا زندگی خود بسیار قابل تحسین است؟"
"خارق العاده" بسیار در تن بود که دوشیزه
Gostrey به حال دیگری اختصاص PAUSE را برای قدردانی از آن است.
است و او فقط او را؟
من زن بد در پاریس معنی نیست ، "او به سرعت افزودن --" برای من اطمینان می دهم شما
باید حتی در بهترین دور ریخته می شود اجازه می دهد تا او را از یک نیست.
اما او فقط مادرش دارد؟ "
او همچنین یک خواهر مسن تر از خود ازدواج کرده و و آنها هر دو قابل ملاحظه ای
زنان خوب است. "" بسیار خوش تیپ ، شما چیست؟ "
این زرنگی -- تقریبا ، به عنوان او ممکن است تصور ، این بارش ، به او
مختصر قطره ، اما او آمده است تا دوباره.
"خانم Newsome ، من فکر می کنم ، خوش تیپ ، هر چند او البته نیست ، با یک پسر بیست
هشت و یک دختر سی ، در اولین جوانان بسیار خود است.
او ازدواج کرد ، با این حال ، بسیار جوان است. "
"است و شگفت انگیز ،" دوشیزه Gostrey پرسید : "برای سن او؟"
Strether به نظر می رسید که با ناارامی برخی از فشار آن احساس.
"من نمی گویم او فوق العاده است.
یا به جای "او در لحظه ای بعد رفت ،" من آن را می گویند.
این دقیقا همان چیزی است او -- فوق العاده است.
اما من از لحاظ ظاهری او فکر نیست ، "او توضیح داد : --" قابل توجه است که بدون شک
است. من فکر کردم -- خب ، دیگر بسیاری از
چیزها می شود. "
او به نظر می رسید در این نگاه که اگر به ذکر برخی از آنها و سپس در زمان کشیدن خود را
تا ، دیگر به نوبه خود. "درباره خانم Pocock مردم ممکن است متفاوت باشد."
"این است که نام دختر --'Pocock؟ "
"به نام دختر" Strether sturdily اعتراف کرده است.
"و مردم مختلف ممکن است تفاوت کند ، شما ، در مورد زیبایی اش؟"
"در مورد همه چیز."
اما شما او را تحسین؟ "او دوست او یک نگاه به عنوان تا نشان دهد چگونه
او می تواند تحمل این "من شاید کمی ترس از او."
"اوه ، خانم Gostrey گفت :" من او را به از اینجا!
بعد از آن شما ممکن است بگویند من می بینم بسیار سریع و بسیار دور است ، اما من قبلا هم نشان داده شده شما به من.
مرد جوان و دو خانم ، "او در ادامه ،" در هر نرخ تمام خانواده هستند؟ "
"کاملا تمام. پدر او مرده ده سال ، و
نه برادر و نه هیچ یک خواهر دیگر وجود دارد.
آنها می خواهم انجام ، گفت : "Strether ،" هیچ چیز در جهان برای او. "
و شما می خواهم هیچ چیز در جهان برای آنها انجام دهید؟ "
دوباره او منتقل شده و او آن را ساخته بود شاید فقط یک سایه بیش از حد مثبت برای او
اعصاب می شود. "آه من نمی دانم!"
"شما می خواهم در هر رای دادن به این انجام دهید ، و" هر چیزی که می خواهم انجام توسط نمایندگی
خود شما این کار را "" آه آنها می توانست نیست -- یکی از
آنها.
آنها بسیار پر مشغله مردم و به ویژه خانم Newsome بزرگ زندگی کامل است.
او علاوه بر این به شدت عصبی -- و نه در همه قوی "
"شما منظور او را نامعتبر آمریکا؟"
او به دقت متمایز است. "هیچ چیز او را دوست دارد کمتر نسبت به
نامیده می شود ، اما او را به یکی از آن چیزهایی رضایت ، من فکر می کنم ، "او خندید :" اگر
این تنها راه برای دیگر شد. "
رضایت به التزام آمریکا به منظور نامعتبر است؟ "
"نه ، گفت :" Strether ، "دور راه دیگر. او در هر نرخ ظریف حساس بالا
ردیف می شوند.
او می گذارد آنقدر از خودش را به همه چیز --
آه ماریا این چیزها را می دانستند! "که او هیچ سمت چپ برای هر چیزی
دیگری؟
البته او نیست. باید با چه کسی به شما می گویند؟
عصبانی؟ آیا من صرف زندگی من ، برای آنها ، انباشتن
پایین پدال؟
من می بینم علاوه بر این که چگونه آن را به شما گفته شده است. "Strether در زمان این سبک است.
"آه من پایین پدال مربا بیش از حد!"
گفت : "خوب ، او lucidly بازگشت ،" ما باید از این لحظه بر روی آن داشت به همراه تمام
ممکن است ما و او جعلی جلوتر است.
"آنها پول؟"
اما مثل آن بود که ، در حالی که تصویر پر انرژی او هنوز هم به او برگزار شد ، پرسش خود را کوتاه سقوط کرد.
"خانم Newsome ، "او آرزو بیشتر که توضیح می دهند ،" شجاعت شما علاوه بر این نیست
سوال از تماس.
اگر او آمده بود آن شده اند که به شخص خودش. "
"زن؟ آه اما این شجاعت است. "
-- تجلیل ، که یک چیز بسیار متفاوت است.
شجاعت ، "او ، با این حال ، accommodatingly را دور انداخت ، همان چیزی است که شما داشته باشد."
او سرش را تکان داد.
"شما می گویید که فقط به من وصله -- برای پوشش برهنگی می خواهید من از تجلیل.
من نه یکی و نه دیگری. من بی تفاوتی محض کتک است.
من که منظور شما چیست ، "دوشیزه Gostrey دنبال این است که اگر دوست شما آمده بود
او نمایش های بزرگ ، و نمایش های بزرگ ، را به آن را ساده ، بیش از حد خواهد بود
برای او. "
Strether در مفهوم خود را از ساده سرگرم نگاه ، اما او به تصویب رسید فرمول او.
"همه چیز بیش از حد برای او." "آه پس از جمله خدمات این از شما --"
"آیا بیشتر برای او نسبت به هر چیز دیگری است؟
بله -- به مراتب بیشتر. اما طولانی پس از آن است که برای من بیش از حد نیست -- "
"وضعیت او مهم نیست؟ مطمئنا نه ؛ به شرایط او ما را ، ما
آن را ، که شده است ، مسلم.
من آن را ببینید ، شرایط او ، و در پشت و زیر شما هنوز در همان زمان من آن را ببینید
تحمل شما را. "" آه آن را نشانی از تحمل من است! "
Strether خندید.
"سپس به عنوان مال شما خرس ME چیزی بیشتر مورد نیاز است."
که با او قرار دهید تا دوباره سوال خود را. "خانم Newsome پول؟"
این بار او توجه.
"آه فراوان. که ریشه شر است.
پول وجود دارد ، به مقدار بسیار زیادی ، در نگرانی است.
چاد تا به حال استفاده رایگان از یک معامله بزرگ است.
اما اگر او خود را با هم بکشید و خانه برمی گردند ، همان ، او خواهید حساب خود را پیدا کنید
در آن است. "او با تمام علاقه اش گوش بود.
"و من به خوبی امیدوارم که شما مال شما پیدا کنید!"
"او را پاداش مادی قطعی خود ، گفت :" Strether بدون
اذعان به این. "او در فراق از راه است.
او می تواند به کسب و کار آمد در حال حاضر است -- او نمی تواند بعد ".
"آیا یک کسب و کار وجود دارد؟" : "پروردگار ، بله -- کسب و کار بزرگ تندرست شجاع.
تجارت خروشان. "
"یک فروشگاه بزرگ است؟" "بله -- یک کارگاه بزرگ تولید ،
بزرگ صنعت است.
ساخت concern'sa -- و ساخت است که ، اگر آن را تنها به درستی
نگاه پس از آن ، ممکن است به خوبی در راه برای تبدیل شدن به یک انحصار.
اتمام حجت چیزی که کمی آنها را -- را بهتر است ، به نظر می رسد ، نسبت به افراد دیگر ، و یا از
دیگر از مردم ، در هر صورت ، آیا.
آقای Newsome ، که انسان را از ایده ها ، حداقل در آن خط خاص ، "Strether
توضیح داد ، "آنها را بر روی آن با اثر بزرگ قرار داده ، و به جای در مجموع ، در
وقت خود را ، آسانسور بسیار زیاد است. "
"جای اتمام حجت به خودی خود؟" "خب ، کاملا تعدادی از ساختمان ها تقریبا
یکی از کلنی های کوچک صنعتی می باشد. اما بالاتر از همه چیز اتمام حجت است.
مقاله تولید می شود. "
"و آنچه که مقاله تولید شده؟" Strether در مورد او را به عنوان در اندک نگاه
بی میلی به گفتن. سپس پرده ، که او در مورد به افزایش دید ، به کمک او آمد.
"من شما را در دفعه بعد بگویید."
اما وقتی دفعه بعد آمدند او فقط گفت که او می خواهم او را بعدا بگویم -- پس از آنها باید
تئاتر را ترک کرده اند و برای او تا به حال بلافاصله به موضوع خود بازگشته ، و
حتی برای خود تصویری از مرحله در حال حاضر با عکس دیگر تزیین شده است.
تعویق او ، با این حال ، جای تعجب او را -- تعجب در صورتی که مقاله با اشاره به
بودند هر چیزی بد است.
و او توضیح داد که او به معنای نامناسب و یا مسخره یا غلط است.
اما Strether ، بنابراین تا آنجا که آن رفت ، می تواند او را راضی.
"نگفتنی؟
اوه نه ، ما دائما از آن صحبت ما در مورد آن کاملا آشنا و بی باک.
فقط به عنوان جسم کوچک ، بی اهمیت ، و نه مضحک از شایع داخلی
استفاده از آن فقط مایل در چه باید بگویم؟
خوب ، شأن و منزلت ، و یا حداقل رویکرد به تمایز است.
حق در اینجا در نتیجه ، با همه چیز در مورد ما طوری بزرگ --! "
به طور خلاصه او کاهش است.
"توجه داشته باشید اتمام حجت نادرست؟" "متاسفانه.
مبتذل. "" اما مطمئنا vulgarer از این نیست. "
از همه چیز در مورد ما : سپس بر روی تعجب او را به عنوان او خودش انجام داده بود
او به نظر می رسید بازیچه قرار دادن تحریک شده است. "چه انجام این کار شما را؟"
"چرا برای -- نسبتا -- الهی!"
"این تئاتر لندن وحشتناک؟ این غیر ممکن است ، اگر شما واقعا می خواهید به
می دانم. "" آه پس از آن ، "خندید Strether ،" من نمی
واقعا می خواهید بدانید! "
مکث ، که او ، با این حال ، هنوز هم شیفته رمز و راز از بین آنها ساخته شده
تولید ، در حال حاضر در Woollett شکست.
"به جای مسخره؟
لباس پین؟ Saleratus؟
کفش لهستانی؟ "او را دور آن را آورده است.
-- شما حتی نمی سوزاند. "
من فکر نمی کنم ، می دانید ، شما آن را حدس بزنید. "" پس چگونه می توانم قضاوت مبتذل آن است؟ "
"شما قضاوت زمانی که من به شما بگویم" -- و او را متقاعد به صبر.
اما حتی ممکن است در حال حاضر با صراحت ذکر شود که او در عاقبت بود هرگز برای گفتن
او را.
او در واقع هرگز چنین است ، و آن را علاوه بر این عجیب است که توسط قانون ، رخ داده در درون او ،
بی حساب ، تمایل خود را برای اطلاعات کاهش یافته است و نگرش خود را به
سوال خود را به یک کشت مثبت از جهل تبدیل شده است.
در جهل او می تواند از طنز علاقه داشتن به او ، و ثابت کرد که این آزادی مفید.
او می تواند جسم بی نام کمی را به عنوان در واقع unnameable درمان -- او می تواند خود را
خودداری از دادن رای فوق العاده قطعی است. در واقع ممکن است وجود دارد برای Strether شده است
خبر بد این کار را در آنچه او بعدی گفت.
"آیا پس شاید بتوان گفت ، زیرا تا بد -- چرا که صنعت خود را به عنوان شما از آن تماس ، است تا
مبتذل -- که آقای چاد باز نخواهد گشت؟ آیا لکه دار کردن احساس او؟
آیا او دوری می شود تا در آن مخلوط نیست؟ "
"اوه ،" Strether خندید : "به نظر می رسد -- آن را -- که او احساس می کند' taints!
او به اندازه کافی از پول از آن خوشحالم ، و پول اساس تمام او.
تقدیر در آن وجود دارد -- منظورم به عنوان حد مجاز مادرش تا کنون ساخته شده
او را.
او البته منابع قطع این کمک هزینه را خاموش است ، اما حتی پس از آن او است
متاسفانه ، و در هیچ مقیاس کوچک ، عرضه مستقل خود -- پول او را توسط خود را ترک
پدربزرگ ، پدر خود را. "
"آیا حقیقت اشاره کردید پس از آن" دوشیزه Gostrey پرسید : "آن را تنها آسان تر
او را به توان خاص؟
آیا او قابل تصور به عنوان مشکل پسند در مورد منبع -- منبع آشکار و عمومی
از درآمد خود را؟ "Strether توانست کاملا خوب humouredly به
سرگرم گزاره.
"منبع ثروت پدربزرگ خود -- و در نتیجه سهم خود را در آن -- نبود
به خصوص نجیب است. "و چه منبع آن بود؟"
Strether کاربر به سایر نظرسنجی در مورد.
"خوب -- شیوه است." "در کسب و کار؟
Infamies؟ او کلاه بردار بود؟ "
"اوه ،" او با تاکید بیش از روح گفت : "من باید او را توصیف و نه داستانی را تعریف کردن
سوء استفاده از او. "" پروردگار ، آنچه abysses!
و مرحوم آقای Newsome پس از آن؟ "
"خب ، چه در مورد او؟" "او مثل پدربزرگ بود؟"
-- او را در طرف دیگر خانه بود. و او متفاوت است. "
دوشیزه Gostrey آن را نگه داشته است.
"بهتر است؟" برای دوستان او را برای یک لحظه آویزان آتش.
"خیر" نظر خود در تردید او بود کمیاب
کمتر شدن قطع مشخص شده اند.
"متشکرم. در حال حاضر شما نمی بینید ، "او در ادامه ،" چرا
پسر خانه نمی آید؟ او غرق شرم او است. "
"شرم او؟
چه شرم؟ "" چه شرم؟
نظر donc؟ شرم آور است. "
"اما کجا و چه زمانی ، Strether پرسید ،" 'shame' -- که در آن هر گونه شرم -- به روز؟
مردان من صحبت می کنند -- آنها به عنوان هر یک می کند ، و (علاوه بر اینکه تاریخ کهن)
این همه موضوع تقدیر شد. "
او نشان داد که چگونه او را درک است. "خانم Newsome قدردانی شده است؟ "
"آه من نمی توانم با آن صحبت کنم برای او!"
"در میان کردم و بعد زدم زیر گریه از جمله -- و من شما را در درک ، بهره توسط آنها ، او در
کم باقی مانده است نفیس؟ "،" آه من نمی توانم از او صحبت! "
Strether گفت.
"من فکر می کردم او تنها آنچه شما می تواند از آن صحبت شد.
آیا به من اعتماد ندارند ، Gostrey خانم پس از یک لحظه اعلام کرد.
این اثر آن است.
"خوب ، پول خود را صرف زندگی خود را درک و با بزرگ به اجرا درآمد
رحمت -- "" نوع That'sa از کفاره دادن دماغی است از خبط؟
بخشنده ، "وی افزود : قبل از اینکه او می تواند صحبت می کنند ،" چقدر با شما او را ببینم! "
"اگر شما او را می بینیم ،" Strether کاهش یافته است ، "آن را که لازم است."
او واقعا به نظر می رسید به او داشته باشند.
"من احساس می کنم که. او است ، به رغم همه چیز ، خوش تیپ است. "
حداقل او را enlivened. "چه شما را توسط همه چیز چیست؟"
"خب ، من به شما."
که او تا به حال یکی از تغییرات سریع او را از زمین است.
"شما می گویند نگرانی نیاز به مراقبت از است ، اما پس از آن خانم Newsome نگاه کنیم نه؟"
"بنابراین آنجا که ممکن است.
او زیبا و قادر است ، اما این امر او نیست ، و life'sa او را معامله خوب
overcharged. او به بسیاری از بسیاری از چیزها. "
"و شما نیز؟"
"آه بله --. I've بسیاری بیش از حد ، اگر شما خواهد شد" "من می بینم.
اما آنچه منظور من این است ، "دوشیزه Gostrey اصلاح ،" آیا شما نیز پس از کسب و کار نگاه کنید؟ "
"اوه نه ، من می توانم کسب و کار را لمس نیست."
فقط هر چیز دیگری؟ "" خب ، بله -- بعضی چیز ها "
"همانطور که به عنوان مثال --؟" Strether obligingly فکر.
"خب ، این بررسی است."
"-- نقد و بررسی؟ شما را نقد کنید" "بدیهی است.
Woollett است -- نقد و بررسی که خانم Newsome ، در بیشتر قسمت ها ، بی نقص و برای پردازد
که من ، در تمام بی نقص و نیست ، ویرایش کنید.
نام من بر روی جلد ، "Strether دنبال" و من واقعا و نه نا امید و
صدمه دیده است که شما به نظر می رسد از آن هرگز شنیده ام. "
او برای یک لحظه این شکایت را مورد غفلت قرار گرفته است.
و چه نوع از یک بررسی در آن است؟ "آرامش او در حال حاضر به طور کامل ترمیم است.
"خب ، سبز است." "آیا شما در رنگ سیاسی به معنای آنها به عنوان
می گویند در اینجا -- در فکر "؟
"نه ، منظور من سبز پوشش -- از دوست داشتنی ترین سایه است."
"و با نام خانم Newsome بر روی آن بیش از حد؟" او منتظر کوچک.
"آه برای که شما باید قضاوت اگر او peeps.
او در پشت تمام چیزی است ، اما او از ظرافت و صلاحدید -- "!
دوشیزه Gostrey صورت گرفت از آن همه است.
"من مطمئن هستم که. او می باشد.
من او را دست کم گرفتن نیست. او باید به جای متورم می شود. "
"آه بله ، او به جای متورم!"
"متورم Woollett -- بن! من می خواهم این ایده از متورم Woollett است.
و شما باید به جای یکی بیش از حد ، به این کار با او مخلوط شده است. "
آه نه ، گفت : "Strether" که روش کار می کند. "
اما او قبلا گرفته شده او را. "راه کار می کند -- شما نیاز دارید به من بگویید --!
البته که شما خود را تحت الشعاع قرار دادن. "
"با نام من بر روی جلد چیست؟" او lucidly اعتراض.
"آه ، اما شما آن را نه بر برای خودتان است." "چی فرمودید؟ -- که دقیقا آنچه که من
آیا آن را برای.
این دقیقا چیزی است که من برای خودم انجام کاهش می یابد.
به نظر می رسد برای نجات کمی ، می بینید ، از خراب کردن امیدها و جاه طلبی ،
امتناع پشته از نا امیدی ها و شکست ها ، من یک قراضه کمی قر
هویت ".
او در این مورد به او نگاه به بسیاری از چیزها ، اما آنچه او در گذشته به سادگی گفت
این بود : "او دوست دارد به آن را ببینید.
شما متورم بزرگتر از این دو ، او بلافاصله ادامه داد : "دلیل این که شما فکر می کنم
شما یکی نیست. او فکر می کند او یکی.
با این حال ، "دوشیزه Gostrey افزود :" او فکر می کند شما یکی از بیش از حد است.
شما در همه بزرگترین او می تواند نگه دارید از وقایع هستیم. "
او دوزی ، او زیاد بود.
"من می گویند آن را به بین شما تداخل ، اما او در روز می شود نگه دارید بزرگتر
یکی -- "
Strether پشت سر خود را به عنوان در عیش سکوت پرتاب کردند و بیش از چیزی که او را لرزاند
در جسارت او و یا سعادت ، و پرواز او در عین حال در حال حاضر بالاتر بود.
بنابراین با او نزدیک -- "
: : "بستن با او؟" او را خواست با او به نظر می رسید آویزان آماده است.
"قبل از اینکه شانس خود را از دست بدهند." چشمان خود را بیش از آن با یکدیگر ملاقات کردند.
"چه شما را با بستن چیست؟"
و آنچه می توانم شانس خود را به معنای؟ من شما را هنگامی که شما به من بگویید بگویید
چیزهایی که شما نمی. آیا این بزرگترین او هوس؟ "او سریع
دنبال شده است.
"را نقد کنید؟" او به نظر می رسید تا در تعجبم که چگونه او می تواند بهترین
توصیف آن. منجر با این حال اما در طرح.
"ادای احترام خود را به ایده آل است."
"من می بینم. شما بروید در چیز فوق العاده ای است. "
"ما به در سمت منفور -- است که تا آنجا که به ما جرات است."
و تا چه حد شما جرات؟ "
"خوب ، او بسیار دور است. من بسیار کمتر.
من آغاز نشده باشد ایمان خود را به. او فراهم می کند ، گفت : Strether ، "سه
چهارم آن.
و او فراهم می کند ، همانطور که من جلب اعتماد به شما ، تمام پول است. "
برانگیخته ، به نحوی چشم انداز از طلا است که برای چشم خانم Gostrey کمی برگزار شد ، و
نگاه او به عنوان اگر او شنیده دلار روشن shoveled شوید.
"من امیدوارم که پس از آن شما را چیز خوبی است --"
"من یک چیز خوبی ساخته شده هرگز!" او در یک بار بازگشته است.
او فقط منتظر. آیا شما آن چیز خوب می شود
را دوست داشت؟ "
"آه ما را دوست نداشته ای. ما حتی منفور است.
ما فقط فقط خوش نادیده گرفته می شوند. "او تا به حال یکی دیگر از مکث.
"شما من اعتماد ندارند!" او یک بار دیگر تکرار.
"آیا من هنگامی که آخرین حجاب من بلند -- شما بسیار محرمانه از زندان خانه بگویید؟"
باز او ملاقات چشمان او ، اما به نتیجه که پس از یک لحظه او تبدیل شده به دور خود
با بی صبری. "شما نمی فروشیم؟
آه که من خوشحالم! "
با این حال ، پس از آن و قبل از او می تواند اعتراض ، او دوباره خاموش شد.
«او فقط متورم اخلاقی" او را پذیرفت پر زرق و برق به اندازه کافی تعریف.
بله -- من واقعا فکر می کنم که او را توصیف است. "
اما آن را برای دوست خود oddest ارتباط بود.
"چگونه موهای خود او انجام دهید؟" خندید.
"زیبایی!"
"آه که نمی تواند به من بگویید. با این حال ، مهم نیست -- من می دانم.
این فوق العاده شسته و رفته -- سرزنش واقعی کاملا قابل ملاحظه ای ضخیم و بدون ، که هنوز ،
یک رشته منفرد از رنگ سفید.
! "وجود دارد او برای رئالیسم خود را سردرپیش ، اما gaped در
حقیقت نهفته است. "شما در حال عفریت بسیار است."
"چه چیز دیگری باید باشد؟
بود به عنوان عفریت بسیار من بر شما pounced. اما اجازه ندهید که شما مشکل آن را برای
همه چیز ولی دوخال -- در عصر ما -- با مته سوراخ و توهم است ، و حتی او
خود را ، بعد از همه ، اما نیمی از شادی است. "
که با آن ، در یک رفت و برگشت تک بال خود را ، او از سر گرفته شد.
"به شما کمک او را به کفاره دادن -- است که نه سخت است زمانی که شما خودتان را گناه نیست."
Strether پاسخ : "این است که گناه نیست".
من گناه است. "" اوه ، "دوشیزه Gostrey طلبانه خندید :" چه
یک عکس از او!
آیا شما بیوه و یتیم را دزدیدند؟ "" من گناه به اندازه کافی ، گفت : "Strether.
"به اندازه کافی برای آنها؟ به اندازه کافی برای چه؟
"خب ، تا جایی که من هستم."
با تشکر از شما! "
آنها در این لحظه با گذشت بین زانوها و پشت خود را مختل
کرسی های قبل از آنها از یک آقایی که در بخشی از غایب شده بود
عملکرد و که در حال حاضر برای بازگشت
نزدیک ، اما وقفه به سمت چپ خانم Gostrey زمان ، قبل از ارام شدن متعاقب آن ،
برای بیان قطعیت تیز حس اخلاقی از همه بحث خود را او را.
"من می دانستم که شما تا به حال چیزی تا آستین خود را!"
این قطعیت ، با این حال ، آنها را به نوبه خود آن را ترک کردند ، در پایان بازی ، به عنوان دفع
به آویزان در صورتی که تا به حال هنوز باید خیلی چیزها برای گفتن ؛ به طوری که آنها به راحتی موافقت کرد به ما اجازه می
هر کس قبل از آنها را -- که آنها پیدا کردند علاقه ای به انتظار.
آنها از لابی ای که از شب به باران تبدیل شده بود ساخته شده ، هنوز از دست Gostrey اجازه
دوست وی بود که او به خانه اش مراجعه کنید.
او به سادگی به او قرار داده ، خودش ، را به یک چهار چرخه ، او در لندن را دوست ،
شبهای خیس پس از لذت وحشی ، همه چیز فکر بر این ، در بازگشت ، در تنهایی چهار
چرخ.
این بار بزرگ او بود ، او intimated ، برای در کنار هم کشیدن خودش.
تاخیر ناشی از آب و هوا ، مبارزه برای وسایل نقلیه در درب ، داد
آنها را به فروکش کردن بر روی دیوان مناسبت در پشت هشتی و فقط فراتر از
دور از دسترس gusts مرطوب تازه از خیابان است.
در اینجا رفیق Strether که دست زدن به رایگان از موضوع که خود را از سر گرفت
تصور آن در حال حاضر بدهکار بسیار.
«آیا دوست جوان خود را در پاریس مانند شما؟ این تقریبا ، پس از فاصله ، شگفت زده
او را. "آه امیدوارم که نه!
چرا باید او؟ "
"چرا باید او نیست؟" دوشیزه Gostrey پرسید.
"که شما به او نیاز به چیزی برای انجام با آن است."
"شما در آن ،" او در حال حاضر بازگشت ، "از اول"
"البته من می بینم شما در آن است." "خب پس می بینید بیشتر در' من! "
از شما در خود می بینید؟
به احتمال بسیار زیاد است. که همیشه حق یکی است.
چیزی که من فکر "او توضیح داد ،" اثر خاص ممکن است به او است.
محیط خود. "
"آه محیط او --" Strether واقعا احساس او می تواند آن را تصور کنید
بهتر در حال حاضر بیش از سه ساعت قبل. "آیا شما معنی آن را تنها می شده اند به طوری
کاهش؟ "
"چرا که من بسیار با شروع نقطه." "بله ، اما شما شروع به تا کنون به عقب است.
نامه خود را چه می گویند؟ "" هیچ چیز.
او عملا ما را نادیده میگیرد -- یا قطعات یدکی ما.
او به نوشتن نیست. "" من می بینم.
اما همه یکسان وجود دارد ، "او در ادامه ،" دو چیزهایی که کاملا مجزا -- با توجه به
مکان خارق العاده او در -- ممکن است به او را اتفاق افتاده است.
یکی که او ممکن است رو مورد تعرض وحشیانه است.
دیگر این است که او ممکن است رو تصفیه شده "Strether خیره شده در -- این تازگی بود.
"تصفیه"؟ "اوه ،" او گفت : بی سر و صدا ، "وجود دارد
اصلاحات است. "
راه را از آن ساخته شده او را ، پس از نگاه به او ، به خنده شکستن.
"شما آنها را داشته باشد!"
"به عنوان یکی از نشانه ها ،" او به همان لحن ادامه داد ، "آنها را تشکیل می شاید
بدترین. "او به این موضوع فکر بیش و جاذبه اش
بازگشته است.
"آیا این پالایش به پاسخ به نامه مادر خود را؟"
او به نظر میرسد که وسواس داشتن ، اما او آن را بیرون آورده است.
"آه من باید از همه بگو"
"خوب ، گفت :" Strether ، "من کاملا محتوا به آن اجازه دهید ، به عنوان یکی از نشانه های برای عبور
بدترین چیزی که من می دانم که او معتقد است که او می تواند آنچه که او با من دوست دارد. "
این به نظر می رسد او اعتصاب.
"چگونه می توانم آن را می دانید؟" "آه من از آن مطمئن هستم.
من آن را در استخوان من احساس "" احساس او می تواند آن را انجام دهد؟ "
احساس می کنید که او معتقد است او می تواند.
این ممکن است به همان چیزی که می آیند! "Strether خندید.
او را ، نه با این حال ، این. "هیچ چیز برای شما هرگز به همان می آیند
چیزی به هر چیز دیگری است. "
و او را درک آنچه او به معنای به نظر می رسید آن را به قدر کافی به راست بر روی.
"شما می گویید که اگر او کارش را شکستن او آمده برای چیزهایی در خانه؟"
"کاملا مثبت.
او به برای شانس خاص -- یک شانس است که هر درستی جوان تشکیل
مردی که در پرش.
کسب و کار دارای چنان توسعه یافته است که باز به ندرت آشکار سه سال قبل ،
اما خواهد شد که پدرش به عنوان در شرایط خاصی ممکن است در زمان و
که تحت آن خواهد شد ، متصل به در چاد
availing خود را از آن مزیت بزرگ مشروط -- این گشایش ، شرایط
آمده در مورد ، در حال حاضر به سادگی او را در انتظار است.
مادر او آن را برای او نگه داشته شود ، نگه داشتن در مقابل فشار قوی ، تا آخرین
لحظه امکان پذیر است.
نیاز به ، به طور طبیعی ، آن را با آن خوش تیپ 'بخش' ، سهم زیادی در حمل
سود ، که خود را در نقطه ای و ساخت یک تلاش بزرگ برای یک نتیجه بزرگ است.
این چیزی است که من شانس خود را.
اگر او آن را نتواند او در می آید ، همانطور که گفتید ، برای هیچ چیز است.
و برای دیدن او که از دست آن است ، و در یک کلام ، آنچه برای من آمده است. "
او اجازه دهید آن همه غرق شوید.
"آنچه برای شما می آیند پس از آن است که به سادگی به او خدمات بسیار زیاد رندر."
خب ، Strether فقیر مایل به آن را تا بود.
"آه اگر شما می خواهم."
"او می ایستد ، چرا که آنها می گویند ، اگر شما با او ، موفق به دست آوردن --"
"آه از مزایای زیادی است." Strether آنها را به حال به وضوح در انگشتان دست خود '
به پایان می رسد.
"که البته منظور مقدار زیادی از پول است."
"خب ، نه تنها. من اقدام با احساس او را از دیگر
چیزهای بسیار.
بررسی و آسایش و امنیت -- ایمنی کلی که توسط لنگر
قوی زنجیره ای. او می خواهد ، که من او را ، از آن محافظت شود.
محافظت من از زندگی معنی است. "
"آه voila!" -- او در فکر نصب با یک کلیک.
"از زندگی است. آنچه شما واقعا می خواهید او را به خانه
به ازدواج با او را. "
"خوب ، که در مورد اندازه آن است." "البته" او گفت ، "آن ابتدایی است.
اما برای هر یک به طور خاص؟ "او در این لبخند زد ، به دنبال کمی بیشتر
آگاه است.
"همه چیز شما دریافت می کنید." برای یک لحظه دوباره چشمان خود را ملاقات کرد.
شما را همه چیز در! "او ادای احترام را با گفتن او را تصدیق کرد.
"به ممی Pocock."
او تعجب و پس از آن به شدت ، حتی کاملأ پیچیده ، تا اگر به چیز عجیب و غریب
مناسب : "خواهر زاده خود او؟" "اوه شما باید یک نام برای را به خودتان پیدا کنید
رابطه.
برادر شوهر خواهرش. خواهر خانم جیم ، در قانون است. "
به نظر می رسید به خانم Gostrey اثر برخی از سخت شدن.
"و چه کسی در جهان خانم جیم؟
"خواهر چاد -- که سارا Newsome بود. didn't من ذکر آن را -- -- او ازدواج کرده جیم
Pocock "" آه بله ، "او تلویحا پاسخ ، اما او تا به حال
چیز ذکر شده --!
سپس ، با این حال ، با همه صدای آن را می تواند داشته باشد ، "چه کسی در جهان جیم Pocock؟" او
پرسیده می شود. "چرا شوهر سالی است.
این تنها راهی است که مردم متمایز ما در Woollett ، "او خوب humoredly توضیح داد.
"است و این تفاوت بزرگ -- که شوهر سالی است؟"
او در نظر گرفته است.
"من فکر می کنم می تواند وجود داشته به ندرت بیشتر -- مگر اینکه آن را ممکن است تبدیل به یکی ، در آینده ، به
همسر چاد است. "" پس چگونه شما را تشخیص میدهند؟ "
"DON'T آنها -- به جز ، همانطور که من به شما گفته ، با پوشش سبز است."
یک بار دیگر چشم خود را بر روی آن با یکدیگر ملاقات کردند ، و او برگزار شد به او یک لحظه.
"won't پوشش سبز -- و نه هیچ یک به شما - COVER - فایده با من.
شما از عمق از دورویی هستیم! "در این حال ، او می تواند در درک خود او زیادی از
واقعی آن چشم پوشی است.
؟ ممی parti بزرگ "" اوه بزرگترین ما -- زیباترین ما
درخشان ترین دختر. "دوشیزه Gostrey به نظر می رسید برای رفع کودک فقیر.
"من می دانم چه می توان آنها را.
و با پول "" شاید با یک مقدار زیادی از آن -- اما
بسیار از هر چیز دیگری که ما آن را از دست نمی است.
ما پول دست نیست زیاد است ، شما می دانید ، Strether افزود : "به طور کلی ، در آمریکا ، در
دختر زیبا "" نه "او واگذار" اما من می دانم که آنچه
شما گاهی اوقات از دست.
و آیا شما او پرسید : "خودتان او را تحسین؟"
این سوال بود ، او نشان داد که ممکن است راه های مختلفی برای مصرف وجود دارد ، اما او
تصمیم گرفته بعد از طریق مسنجر برای طنز آمیز است.
"من به اندازه کافی به شما نشان داد که چگونه من تحسین هر دختر زیبا نیست؟"
علاقه او در مشکل خود را در این زمان بود به طوری که آن را کمیاب از خروج از آزادی او ،
او نگه داشته و نزدیک به حقایق است.
"من قرار است که در Woollett شما می خواستم آنها را -- چه باید آن را به من تماس بگیرید -- منزه از گناه.
منظور من از مردان جوان خود را برای دختر زیبا خود را. "
"هم من!"
Strether اعتراف. "اما شما اعتصاب وجود دارد یک واقعیت کنجکاو --
واقعیت است که Woollett بیش از حد خود را با ظرفیت روح از سن و افزایش
ملایمت از رفتار.
تغییرات همه چیز ، و من نگه که وضعیت ما دقیقا یاد آور تاریخ.
ما باید ترجیح می دهند آنها را منزه از گناه است ، اما ما را به بهترین آنها را پیدا کنیم
آنها.
از آنجا که روح سن و ملایمت افزایش بسیار بیشتری را بفرستد
پاریس -- "" شما باید آنها را به عنوان آیند.
هنگامی که آنها نمی آیند.
بن! "بار دیگر او آن را در آغوش همه ، اما او به حال
لحظه ای از فکر. "چاد پور!"
"آه Strether ، گفت :" خوش "ممی او را نجات دهد."
او به دنبال دور ، هنوز هم در دید او ، و او با بی صبری صحبت کرد و تقریبا به عنوان
اگر او تا به حال او را درک نکرده است.
"شما او را نجات دهد. این که شما او را نجات دهد. "
"آه ، اما با کمک ممی. مگر در مواردی که در واقع منظور شما "او اضافه کرد ،" که من
باید خیلی بیشتر اثر با شماست! "
این او را در آخرین بار دیگر به او نگاه ساخته شده است. "شما می خواهید انجام دهید بیشتر -- به عنوان شما خیلی بهتر --
از همه ما با هم قرار داده است. "" من فکر می کنم من تنها بهتر از من شناخته شده
شما! "
Strether شجاعانه بازگشت.
تخلیه محل ، انقباض جمعیت و در حال حاضر نسبتا آرام
خروج از عناصر تاریخ و زمان آخرین آن در حال حاضر آنها را نزدیکتر درب آورده و قرار دادن آنها
در رابطه با رسول را بخواهد کابین قرار دادی دوشیزه Gostrey.
اما این آنها را ترک چند دقیقه بیشتر است ، که او به وضوح در هیچ خلقی را به نه بود
استفاده کنید.
موفقیت شما -- -- آقای "شما که از آنچه به من صحبت. چاد می ایستد برای به دست آوردن.
اما شما به من از آنچه شما انجام می دهند صحبت می شود. "
"آه من چیزی بیشتر برای به دست آوردن Strether ، گفت :" خیلی ساده است.
او از آن زمان به عنوان حتی بسیار بیش از حد ساده است. "شما ، شما آن را تمام کردم' پایین '؟
در پیش پرداخت شما بوده ام؟ "
: "آه بحث در مورد پرداخت!" او تشکر. چیزی در لحن از آن او را کشیده ،
بلکه به عنوان رسول خود را هنوز هم با تاخیر او تا به حال یکی دیگر از شانس و او آن را در
راه دیگری است.
-- شکست -- آیا شما ایستاده به از دست دادن "او هنوز ، با این حال ، آن را ندارد.
"هیچ چیز!" او بانگ زد ، و بر رسول در این دوباره از طریق مسنجر
قادر به غرق موضوع در پیشبرد پاسخگو خود بود.
وقتی چند قدم تا خیابان ، زیر یک لامپ ، او را به او چهار چرخ قرار داده بود
و او را خواسته بود و اگر انسان برای او نامیده می شود انتقال دوم را نداشت ، او در پاسخ
قبل از درب بسته شد.
"شما من با شما را ندارد؟" "برای جهان است."
"پس من باید به راه رفتن." "در باران؟"
من باران را دوست دارم ، گفت : "Strether.
"خوب شب!" او نگه داشته او را یک لحظه ، در حالی که دست خود را
روی درب ، در پاسخ نیست ؛ و پس از آن او را با تکرار پرسش خود را پاسخ داده است.
"چه شما ایستاده به از دست دادن؟"
چرا این سوال در حال حاضر او را به عنوان دیگر تحت تاثیر او می تواند ندارد گفت : او می تواند از این تنها
زمان ملاقات در غیر این صورت. "همه چیز".
"بنابراین من فکر کردم.
سپس شما باید موفق شود. و در این راستا من مال شما -- "
"آه ، عزیز بانوی!" او با مهربانی تنفس. "تا مرگ!" ماریا Gostrey گفت.
"خوب شب."