Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب دهم. فصل پنجم -- قسمت 2.
عقب نشینی که در آن لویی مسیو فرانسه می گوید دعاهایی HIS.
در همین حال ، پادشاه gayly با انگشتان دست خود را بر روی بازوی صندلی خود را ، مارس thrummed
Pont - Audemer.
او یک شاهزاده dissembling بود ، اما یکی که درک بسیار بهتر چگونه برای مخفی کردن خود
مشکلات نسبت به دنبال لذت پیروزی خود را.
این تظاهرات خارجی از شادی در هر خبر خوب گاهی اوقات بسیار بزرگ اقدام
طول این ترتیب ، در مرگ ، چارلز پررنگ ، به نقطه تعهد نقره
balustrades به سنت مارتین از تور ؛
ظهور خود را به تاج و تخت ، تا کنون به عنوان فراموش کردن به سفارش مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی پدر او است.
"او! سیره! "ناگهان بانگ زد ژاک Coictier ،" آنچه را که از حاد تبدیل شده
حمله بیماری که اعلیحضرت مرا احضار کرده بود؟ "
"آه!" گفت : پادشاه ، "من واقعا رنج می برند تا حد زیادی ، شایعات من.
صدای خش خش در گوش من و آتشین rakes سخت بازپرسی کردن از قفسه ی سینه ام وجود دارد. "
Coictier دست پادشاه را گرفت و شروع به پالس او احساس با هوا دانستن.
: "نگاه کنید ، Coppenole ، گفت :" Rym ، در صدای کم.
"به او بنگر بین Coictier و تریستان.
آنها حکم دادگاه هستند تمام خود را. با پزشک خود برای خود ، یک جلاد برای
دیگران است. "
همانطور که او احساس نبض پادشاه ، Coictier فرض هوای بیشتر و بیشتر
زنگ. لویی یازدهم او را با برخی از اضطراب تماشا.
Coictier رشد مریی بیشتر غم انگیز است.
مرد شجاع به حال هیچ مزرعه دیگر نسبت به سلامت بد پادشاه است.
او در آن به بهترین توانایی های خود این باورند.
"آه! ! "او در طول زمزمه ،" این جدی است در واقع. "
"آیا چنین نیست؟" گفت : پادشاه ، uneasily. "Pulsus creber ، anhelans ، crepitans ،
irregularis ، ادامه داد : "زالو.
"Pasque - Dieu!" ، "این ممکن است به حمل انسان خود را در کمتر از
سه روز است. "" بانوی ما! بانگ زد : "پادشاه است.
و تدابیری ، شایعات؟ "
"من مراقبه بر آن ، سیره" او ساخته شده لوئیس XI. را از زبان او را تکان داد
سر خود را ، ادا و اصول ، و در میان این affectations --
"Pardieu ، پدر ، او ناگهان گفت :" من باید به شما است که به امانت وجود دارد
prerogatives خالی سلطنتی ، و من یک برادر زاده. "
، پاسخ داد : "من به امانت به برادرزاده خود ، شایعات ژاک" پادشاه "اما
قرعه کشی این آتش از سینه ام. "
پاسخ : از آنجا که عظمت خود را چنان رئوف "زالو" به شما نخواهد کرد حاضر به کمک به من
کمی در ساخت خانه من ، غم و اندوه سنت آندره - DES - کمان. "
"Heugh!" گفت : پادشاه.
دنبال : "من در پایان سال مالی من هستم ،" دکتر "و واقعا جای تأسف خواهد بود
که خانه باید سقف ندارد ، نه در حساب از خانه ، که ساده است
و کاملا بورژوائی ، بلکه به این دلیل
نقاشی از Jehan Fourbault ، که زر و زیور اراستن wainscoating آن.
دیانا پرواز در هوا وجود دارد ، اما مناقصه تا عالی ، بنابراین ، به طوری ظریف ، چنین است
صاف و ساده عمل ، موهایش قدری خوب coiffed و آراسته شده با هلال احمر ، او
گوشت تا سفید ، که او را به منجر
وسوسه کسانی که به او توجه بیش از حد جالب.
الهه زراعت و رستنی ها نیز وجود دارد. او یکی دیگر از الوهیت بسیار عادلانه است.
او در sheaves گندم نشسته و تاج را با حلقه گل قرار دادن گالانت گندم
گوش با salsify و گل دیگر از تکنیک اینترلیس.
چشم عاشقانه تر ، بیشتر گرد اندام ، هوا nobler ، و یا هرگز دیده می شود شدند
آرامی جریان دامن.
او یکی از زیبایی های بی گناه ترین و کامل ترین آنها قلم مو تا به حال شده است
تولید می شود. "" جلاد! "بیدارم لوئی یازدهم ،" چه
رانندگی در؟ "
"من باید سقف را برای این نقاشی ها ، سیره ، و ، TIS هر چند کوچک
ماده ، من هیچ پول بیشتری است. "" چقدر doth سقف هزینه های خود را؟ "
"چرا سقف از مس ، embellished و طلایی دو هزار livres بیشتر است."
"آه ، قاتل!" گریه پادشاه ، او گفت : "او هرگز تساوی یک دندان من که نه
الماس. "
"من به سقف من؟ گفت :" Coictier. "بله ، و به شیطان است ، اما درمان من است."
ژاک Coictier متمایل پایین و گفت : -- "سیره ، آن را دافع که صرفه جویی است
شما خواهد شد.
ما به loins خود را اعمال دفاعی بزرگ متشکل از دارای غشاء یاشامه مومی ، ارمنی
گل رس ، سفید تخم مرغ ، روغن و سرکه است. شما گندم پوست کنده و ادامه خواهد
پاسخ برای عظمت خود را. "
یک شمع در حال سوختن در یک پشه جذب به تنهایی نیست.
استاد اولیویه ، درک پادشاه شود در یک خلق و خوی لیبرال ، و قضاوت در حال حاضر
شود مساعد ، با نزدیک شدن به نوبه خود او.
"سیره --"؟ "آنچه در آن است در حال حاضر گفت :" لوئیس XI.
"سیره ، knoweth عظمت خود را که سیمون RADIN مرده است؟"
"خب؟"
او عضو شورا به شاه در ماده دادگاه خزانه داری است. "
"خب؟" "سیره ، جای او خالی است."
همانطور که وی صحبت می کرد به این ترتیب ، صورت بیان متکبر مغرور استاد اولیویه خود را برای quitted
یکی از بی ادب. این تنها تغییر است که تا کنون به طول می انجامد این است
در هیدراتاسیون ندیم.
پادشاه به او نگاه کرد و در صورت و در لحن خشک ، گفت : -- "من درک می کنم."
او از سر گرفت ،
"استاد اولیویه ، Boucicaut مارشال د خو گرفته بود گفت : ،' هیچ استاد نجات وجود دارد
پادشاه ، هیچ ماهی نجات در دریا وجود دارد. "
می بینیم که شما با موسیو د Boucicaut موافقم.
در حال حاضر گوش دادن به این ، ما دارای یک حافظه خوب.
در '68ما شما را از اتاق ما نوکر : در'69 ، سرپرست قلعه پل
سنت ابر ، در صد livres Tournay دستمزدها (شما آنها را می خواست از
پاریس).
در ماه نوامبر ، '73، توسط نامه با توجه به Gergeole ، ما نهاد شما نگاهبان.
چوب Vincennes ، در محل گیلبرت Acle ، میراخور ؛ در '75، gruyer جنگل
Rouvray - *** - ابر سنت ، در محل
ژاک لو Maire ، در '78، ما لطف بر شما حل و فصل ، توسط نامه ثبت اختراع مهر و موم شده
مضاعف با موم سبز ، درآمد از ده livres parisis ، برای شما و همسر خود را ، در
محل از بازرگانان ، واقع در
دانشکده سنت ژرمن در '79، ما شما را از جنگل Senart gruyer ، در محل
که Daiz Jehan فقیر و پس از آن کاپیتان شتو Loches و پس از آن فرماندار سنت
کوئنتین و پس از آن از پل کاپیتان
Meulan ، که خودتان را به شما باعث می شود به نام کنت.
از پنج ثلث جریمه پرداخت شده توسط هر آرایشگر که shaves در روز جشنواره ، وجود دارد
سه ثلث برای شما و بقیه.
ما شده اند به اندازه کافی خوب به تغییر نام خود را از لو Mauvais (شر) ، که
صورت خود را رو شباهت بیش از حد نزدیک است.
در '76، ما به شما اعطا شده ، به نارضایتی زیادی از اشراف ما ، اسلحهای
یاطاقان ¬ های هزار رنگ ، که به شما سینه طاووس.
Pasque - Dieu!
شما نمی surfeited؟ آیا پیش نویس از ماهی ها نیست به اندازه کافی
خوب و معجزه آسا؟ آیا شما نمی ترسم که یک ماهی قزل آلا بیشتر
غرق قایق خود را؟
پراید خواهد شد خرابه ، شایعات بی اساس خود را. تباهی و رسوایی همیشه فشار سخت بر روی
پاشنه غرور. در نظر بگیرید و نگه دارید زبان خود را. "
این کلمات ، به زبان آمده با شدت ، چهره استاد اولیویه برگرداندن به آن
بی احترامی.
"خوب" او muttered ، تقریبا با صدای بلند ، "' TIS آسان به دیدن که شاه مریض است به روز ، او
giveth به زالو. "
لویی یازدهم به دور از این توهین شرم اور تحریک ، از سر گرفته با برخی از
نجابت ، "باقی بماند ، من فراموش من ساخته شده که شما سفیر من به خانم ماری ، در
گنت.
بله ، آقایان ، افزود : "پادشاه تبدیل به Flemings" ، این مرد خداوند بوده است
سفیر.
، شایعات من وجود دارد ، "با پیگیری های او ، پرداختن به استاد اولیویه ،" اجازه دهید ما را عصبانی می کنیم
دوستان قدیمی هستند. 'تیس خیلی دیر است.
در حال حاضر به فسخ کارگر ما شده است.
ریش تراشی من. "
خوانندگان ما بدون شک ، نه ، صبر کرد تا لحظه ای حاضر به رسمیت شناختن
استاد اولیویه که وحشتناک فیگارو آنها پراویدنس ، سازنده بزرگ از نمایشنامه ،
بنابراین از دیدگاه هنرمندانه در کمدی طولانی و خونین از سلطنت لوئی یازدهم مخلوط.
ما در اینجا انجام آن شکل مفرد به توسعه.
این آرایشگر پادشاه تا به حال سه نام است.
در دادگاه او مودبانه به نام اولیویه لو Daim (گوزن) ، در میان مردم اولیویه
شیطان. : نام واقعی او لو Mauvais اولیویه بود.
بر این اساس ، لو Mauvais اولیویه باقی مانده حرکت ، sulking در پادشاه ، و
از گوشهء چشم یک نظر اجمالی ژاک Coictier. "بله ، بله ، پزشک!" میان او گفت :
دندان خود را.
"آه ، بله ، پزشک" retorted لوئی یازدهم ، با طنز منحصر به فرد خوب است. "
پزشک تا به اعتباری بیش از شما است.
'تیس بسیار ساده است ؛ نگه بر ما تمام بدن او گرفته است ، و شما ما را نگه فقط توسط
چانه. بیا ، آرایشگر فقیر من ، همه حق خواهد آمد.
شما چه چیزی را و آنچه را از دفتر خود تبدیل شده اگر من پادشاه مانند
Chilperic ، که ژست شامل در برگزاری ریش خود را در یک دست؟
بیا ، معدن شایعات بی اساس ، تحقق دفتر خود ، موی خود را بتراشید به من.
برو دریافت آنچه شما نیاز دارید لذا. "
درک است که پادشاه به حال ساخته شده ذهن خود را به خنده ، و اولیویه وجود ندارد
راه حتی مزاحم او ، رفت گله مند برای اجرای دستورات او است.
پادشاه گل رز ، نزدیک پنجره ، و ناگهان آن را باز با فوق العاده
بی قراری ، --
"آه! بله! "او گفت ، صدای کف زدنهای دست خود را ،" واقع در انجا قرمزی در آسمان بر سر
شهر. 'تیس سوزاندن نگهبان دژ سلطنتی.
این می تواند چیز دیگری اما.
آه! مردم خوب من! در اینجا شما به من کمک در گذشته در پاره شدن حقوق
! سیادت "و سپس به سمت Flemings عطف :" بیا ،
نگاهی به این آقایان ،.
آیا این یک آتش سوزی که انطرف gloweth؟ "دو مرد گنت نزدیک به خود جلب کرد.
"یک آتش سوزی بزرگ ، گفت :" گیوم Rym.
"آه! بانگ زد :" Coppenole ، که چشم به طور ناگهانی فلش "که مرا به یاد
سوختن خانه امیر D' Hymbercourt.
باید شورش قشنگ انسو وجود دارد. "
"شما فکر می کنم تا ، استاد Coppenole؟" و نگاه لوئیس XI. تقریبا به عنوان شادی
به عنوان hosier. "آیا آن را نمی شود به سختی به مقاومت است؟"
"صلیب خدا!
سیره! عظمت شما بسیاری از شرکت ها از آسیب
مردان به جنگ به آن را برعهده. "" آه! من!
TIS مختلف ، بازگشت پادشاه.
"اگر من اراده" hosier پاسخ hardily ، --
"اگر این شورش چه گمان می کنم ، سیره ، شما ممکن است بیهوده است."
"شایعات بی اساس ، گفت :" لوئی یازدهم ، "با این دو شرکت از نیروهای متصل نشدهاست من و یک
ترشحات از شکل مارپیچ ، کار کوتاه از مردم از louts ساخته شده است. "
hosier ، با وجود نشانه های گیوم Rym به او ساخته شده است ، به نظر می رسد تعیین می
برای نگه داشتن خود را در برابر شاه. "سیره ، سوئیس نیز louts.
موسیو دوک از کبود یک نجیب زاده بزرگ بود ، و او تبدیل شده تا بینی خود را در
که تار و مار کردن اراذل و اوباش. در نبرد نوه ، پدر ، او گریه :
"مردان از توپ!
آتش در خائنانی! 'و او توسط سنت جورج قسم می خورد.
اما Advoyer Scharnachtal خودش بر دوک خوش تیپ را با خود نبرد ، باشگاه پرتاب و
مردم خود ، و هنگامی که ارتش Burgundian پر زرق و برق در تماس با این آمد
دهقانان در پنهان گاو نر ، آن را در قطعه پرواز
مانند یک پنجره شیشه ای به در ضربه یک ریگ است.
بسیاری از اربابان و سپس توسط knaves کم متولد شد مقتول و موسیو د شتو - Guyon ،
بزرگترین سنیور در کبود ، مرده ، در بر داشت با اسب خاکستری خود بود ، در کمی
چمن زار مرداب است. "
"دوست" بازگشت پادشاه "شما صحبت از جنگ است.
پرسش مطرح می شود از شورش. و من دست بالا از آن به عنوان به دست آورید
به زودی آن را به عنوان خواهد لطفا به من اخم. "
دیگر جواب بی تفاوتی ، -- که ممکن است باشد ، سیره ، در آن صورت ، 'TIS
زیرا یک ساعت یک مردم خداوند هنوز رتبهدهی نشده است آمده است. "
گیوم Rym در نظر گرفته آن را به او وقت به دخالت --
"استاد Coppenole ، شما به سخن گفتن به پادشاه توانا."
پاسخ داد : "من آن را می دانم ،" hosier ، به شدت.
: "اجازه دهید او صحبت می کنند ، موسیو Rym ، دوست من ، گفت : پادشاه ،" من دوست دارم این از صراحت و صداقت
سخنرانی.
پدر من ، چارلز هفتم ، برای گفتن عادت کرده بود که حقیقت بود
بیمار من فکر کردم مرده او را ، و این که او هیچ معترفین پیدا کرده بود.
استاد Coppenole من undeceiveth. "
سپس ، تخمگذار دست خود را خودمانی بر روی شانه Coppenole ، --
"شما می گفتند ، استاد ژاک؟"
"من می گویند ، سیره ، که شما احتمالا ممکن است در سمت راست باشد ، که ساعت از مردم ممکن است
هنوز رتبهدهی نشده است با شما آمده است. "لوئیس XI. او با نفوذ خود gazed
چشم ، --
و چه زمانی خواهد شد که ساعت می آیند ، استاد؟ "" شما می شنوید آن اعتصاب است. "
"در چه ساعت ، اگر شما لطفا؟"
Coppenole ، با قیافه آرام و روستایی خود ، رویکرد پادشاه
پنجره. "گوش دادن ، سیره!
سیاه چال است که در اینجا وجود دارد نگه دارید ، برج ناقوس کلیسا ، توپ ، بورژوا ، سربازان ، وقتی که
برج ناقوس کلیسا باید همهمه ، توپ باید سر و صدا ، زمانی که سیاه چال باید در خرابه سقوط
در میان سر و صدای بزرگ ، زمانی که بورژوازی و
سربازان باید عزاداری کردن و ذبح کردن یکدیگر ، ساعت اعتصاب می داد. "
چهره لویی رشد حزن انگیز و رویایی است.
او برای یک لحظه سکوت باقی ماند ، سپس او به آرامی با دست خود به ضخامت دیواره بصورت تماسهای مکرر
از سیاه چال ، به عنوان یکی سکته مغزی haunches یک اسب است.
"آه! نه! "گفت که او.
شما نمی خواهد فرو ریختن که به راحتی شما را ، خوب باستیل من؟ "
و تبدیل با یک حرکت ناگهانی به سوی فلمینگ محکم ، --
"آیا شما دیده می شود هرگز یک شورش ، استاد ژاک؟"
من از آنها ساخته شده اند ، گفت : "hosier. "چگونه می توانم به شما در تنظیم به کار شورش را؟"
گفت : پادشاه.
'TIS :" آه! پاسخ داد : "Coppenole ، بسیار دشوار است.
یک صد راه وجود دارد. در وهله اول ، باید وجود داشته باشد
نارضایتی در این شهر.
چیز غیر عادی نیست. و سپس ، شخصیت ساکنان.
کسانی که گنت بسیار آسان است به شورش هم بزنید.
آنها همیشه عاشق پسر شاهزاده ، شاهزاده ، هرگز.
خب!
یک روز صبح ، من فرض کنید ، برخی از وارد مغازه من ، و می گوید به من : «پدر
Coppenole است ، این کار وجود دارد و این است که وجود دارد ، لک لک از فلاندر آرزوهای خود را به صرفه جویی
وزرای او ، امین صلح یا قاضی بزرگ
دو برابر مالیات بر شبیه چرم دان دان ، و یا چیز دیگری ، '-- آنچه شما خواهد شد.
من ترک کار من به عنوان آن می ایستد ، من بیرون می آید از غرفه hosier من ، و من فریاد :
گونی؟ '
همیشه وجود دارد برخی از چلیک شکست در دست است.
من در آن سوار کنیم ، من می گویم و با صدای بلند ، در اولین کلمات که رخ می دهد به من ، چه من در من
قلب و زمانی که یکی از مردم ، سیره است ، همواره چیزی بر روی قلب : پس
مردم نیروها ، آنها فریاد می کنند ، آنها زنگ
زنگ خطر ، louts آنها بازو با آنچه آنها از سربازان ، بازار
پیوستن به مردم ، و آنها را مجموعه ای از.
و شاید همیشه به این ترتیب ، تا زمانی به عنوان اربابان در seignories وجود دارد ،
بورژوایی در bourgs ، و دهقانان در کشور. "
؟ و در مقابل آنهایی که آیا شما در نتیجه های شورشی "نپرسید پادشاه" در برابر bailiffs خود را؟
در برابر اربابان خود را "" گاهی اوقات؟ که بستگی دارد.
در مقابل دوک ، همچنین ، گاهی اوقات. "
لویی یازدهم بازگشته و نشسته خود را ، با لبخند گفت : --
"آه! در اینجا آنها را تنها تا آنجا به عنوان bailiffs. "
در آن لحظه ، اولیویه لو Daim بازگشت.
او با دو صفحه ، که پادشاه مقالات توالت را با مته سوراخ به دنبال داشت ، اما آنچه رخ داد
لویی یازدهم که او نیز توسط شهردار پاریس و نجیب زاده بود همراه بود
دیده بان ، که به نظر می رسد در بهت و حیرت می شود.
آرایشگر کینه توز نیز عینک هوا از بهت و حیرت ، که یکی از قناعت بود
در زیر ، با این حال.
او که صحبت می کرد اولین بود. "سیره ، عفو و عظمت خود را برای من بپرسید
اخبار فاجعه باری که من به ارمغان بیاورد. "پادشاه تبدیل به سرعت و به قرق حصیر
در طبقه با پاها از صندلی خود را ، --
"به چه معنا است؟"
"سیره" اولیویه لو Daim از سر گرفت ، او با هوا مخرب از یک مرد rejoices که
برای برخورد به شدت ضربه ، "' TIS علیه امین صلح یا قاضی از دادگاه نیست که این
فتنه محبوب کارگردانی شده است. "
"علیه آنها ، و سپس؟" "بر علیه شما ، اعلیحضرتا؟'
پادشاه سن افزایش یافت سیخ شده و مستقیم به عنوان یک مرد جوان --
"خودتان را توجیه کند ، اولیویه!
و گارد سر خود را به خوبی ، شایعات بی اساس ، برای من به شما از سوی صلیب سنت - LO که سوگند ،
اگر در این ساعت شما به ما دروغ ، شمشیر که قطع سر موسیو د
لوکزامبورگ تا بریدگی که آن را هنوز نمی تواند مال شما شدید نیست! "
سوگند نیرومند بود ، لوئی یازدهم. به حال فقط دو بار در این دوره از عمر خود را توسط سوگند یاد کرد
صلیب سنت - LO. اولیویه باز کرد دهان خود را به پاسخ.
"سیره --"
"روی زانوها!" را قطع کرد پادشاه به صورت خشونت آمیزی آن.
"تریستان ، چشم به این مرد" اولیویه زانو زد پایین و گفت : بطور سرد ، --
"سیره ، عفریته بود توسط دادگاه خود را از پارلمان به مرگ محکوم کرد.
او پناه در برگشتن ، کدبانو انجام گرفت. مردم در تلاش هستند تا او را از
پس از ان توسط نیروی اصلی است.
موسیو شهردار و مسیو نجیب زاده دیده بان ، که فقط می آیند
از ضد شورش ، در اینجا به من دروغ می دهد در صورتی که این حقیقت نیست.
مردم در محاصره برگشتن کدبانو. "
"بله ، در واقع!" گفت : پادشاه در یک صدای کم ، رنگ پریده و لرزان با غضب است.
برگشتن - کدبانو! آنها دراز محاصره بانوی ما ، خوب من
معشوقه در کلیسای جامع خود -- ظهور ، اولیویه.
شما درست می گویید. من به شما اتهام سیمون RADIN به من بدهید.
شما درست می گویید. 'تیس من آنها حمله.
جادوگر تحت حفاظت از این کلیسا ، کلیسای تحت حفاظت من است.
و من فکر کردم که آنها علیه مدیر تصفیه اقدام!
'تیس علیه خودم!"
سپس ، توسط خشم رندر جوان ، او شروع به راه رفتن با گام های بلند بالا و پایین.
او دیگر نمی خندید ، او وحشتناک بود ، او رفت و آمد و روباه را به یک تغییر یافتهاست
کفتار.
او خفه به نظر می رسید به چنین درجه است که او نمی تواند صحبت می کنند ، لب هایش را نقل مکان کرد ، و
مشت fleshless گره شد.
همه در یک بار او سرش را بلند کرد ، چشم توخالی خود را ظاهر پر از نور و صدای او
پشت سر هم جلو مانند شیپور : «مرگ با آنها ، تریستان!
دست سنگین برای این اراذل!
برو ، تریستان ، دوست من! ذبح کردن! ذبح کردن! "این فوران داشتن گذشت ، او را به بازگشت
صندلی خود را ، و گفت : با خشم سرد و غلیظ شده ، --
"در اینجا ، تریستان!
در اینجا وجود دارد با ما در باستیل پنجاه لنس های دمش Vicomte د متحرک ، که
باعث می شود سه صد اسب : شما آنها را.
نیز وجود دارد که شرکت از کمانداران متصل نشدهاست ما از موسیو د Chateaupers :
خواهد کشید.
شما شهردار از مارشال ، شما مردان provostship شما : شما طول خواهد کشید
آنها.
در هتل سنت پل ، شما چهل کمانداران مسیو عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه جدید
نگهبان : شما آنها را. و با همه اینها ، شما را به تسریع
برگشتن - کدبانو.
آه! اقایان ، louts پاریس ، آیا خودتان را روانه ساختن این ترتیب علیه تاج
فرانسه ، تقدس از برگشتن ، کدبانو ، و صلح از این مشترک المنافع!
نابودی ، تریستان! نابودی! و اجازه دهید یک فرار نیست ، به جز آن برای
Montfaucon. "تریستان متمایل است.
"" تیس ، سیره است. "
او ، پس از یک سکوت اضافه شده است ، و آنچه در من با عفریته؟ "
این سوال باعث پادشاه به تفکر. "آه! گفت :" او ، "عفریته!
موسیو D' Estouteville ، چه مردم بخواهند با او انجام دهید؟ "
"سیره" پاسخ داد : شهردار پاریس ، "من تصور که از آنجا که مردم را برای آمدن
پاره او را از درخواست پناهندگی خود را در برگشتن ، کدبانو ، 'TIS زیرا که زخم های مصونیت از مجازات آنها را ، و
آنها تمایل به او سایه افکنده است. "
پادشاه ظاهر کند تا منعکس کننده عمیق : پس از آن ، پرداختن به تریستان L' هرمیت ، "خب!
شایعات بی اساس ، نابودی مردم و چسبیدن به عفریته. "
"که در آن است ،" Rym در یک تن کم گفت Coppenole ، "مجازات مردم مایل
چیز ، و سپس آنچه که مایل باشند از این قرار است : "به اندازه کافی ، سیره ،" پاسخ تریستان.
"اگر عفریته هنوز هم در برگشتن ، کدبانو ، باید او را در وجود ضبط
پناهگاه؟ "" Pasque - Dieu! محراب گفت
کینگ ، خاراندن گوش خود.
اما زن باید آویزان ، با این حال است. "
در اینجا ، به عنوان اینکه با یک ایده ناگهانی را تصرف کردند ، او خود را بر روی زانو های خود را قبل از پرت
صندلی ، در زمان خاموش کلاه خود ، آن را بر روی صندلی قرار داده شده ، و زل زده devoutly در یکی از
amulets سربی رنگ که آن را لود پایین "!"
گفت : او ، با دست clasped ، "بانوی ما از پاریس ، حامی مونی بخشنده من ، من را عفو کنند.
من فقط این یک بار این کار را انجام. این مجرم باید مجازات شوند.
من به شما اطمینان می دهم ، مادام ویرجین ، معشوقه خوب من ، که او یک عفریته ، که
حفاظت از مهربان خود را شایسته نیست.
شما می دانید ، خانم ، که بسیاری از شاهزادگان بسیار وارسته فراتر امتیازات
کلیساها برای جلال خدا و ضرورت دولت.
سنت Hugues ، اسقف انگلستان ، اجازه پادشاه ادوارد به چسبیدن به یک زن جادوگر را در کلیسای خود.
سنت لوئیس از فرانسه ، استاد من ، با همان جسم ستم ،
کلیسای موسیو سنت پل و موسیو آلفونس ، فرزند پادشاه بیت المقدس ،
بسیار کلیسای مقبره مقدس.
من را عفو کنند ، و سپس ، برای این بار. بانوی ما از پاریس ، من هرگز انجام خواهد داد تا
دوباره ، و من به شما یک مجسمه زیبا از نقره را مانند که من در سال گذشته داد
بانوی ما از Ecouys.
پس از آن باشد. "او علامت صلیب ساخته شده ، گل رز ، donned
کلاه خود را یک بار دیگر ، به تریستان و گفت : -- "باید سخت کوش ، شایعات.
نگاهی Chateaupers موسیو با شما است.
شما باعث خواهد شد سوت یا زنگ خطر به صدا درآید. شما مردم را له و مچاله.
شما جادوگر بگیرد. 'تیس گفت.
و من به معنای کسب و کار از اجرای حکم اعدام به توسط شما انجام می شود است.
شما به من یک حساب کاربری از آن میشوند. ، اولیویه ، من نباید به رختخواب برود
شب.
ریش تراشی من است. "تریستان L' هرمیت متمایل و ترک.
سپس پادشاه ، رد Rym و Coppenole با ژست --
"خدا گارد شما ، اقایان ، خوب دوستان من Flemings.
برو ، دراز کشیدن کمی. پیشرفت های شب ، و ما نزدیکتر هستند
صبح روز نسبت به شب. "
هر دو بازنشسته و آپارتمان خود را تحت هدایت از کاپیتان به دست آورد
باستیل. Coppenole گفت : به گیوم Rym ، --
"HUM!
من به حال به اندازه کافی از آن پادشاه سرفه را! من را دیده اند چارلز کبود مست ، و
او کمتر بدخیم نسبت به لویی یازدهم. هنگامی که بیمار است. "
"استاد ژاک" ، در پاسخ Rym ، "تیس چون شراب کدها پادشاهان بی رحمانه کمتر از
آب جو. "