Tip:
Highlight text to annotate it
X
دوست مشترک ما از چارلز دیکنز فصل 14
آقای WEGG آماده سنگ چاقو تیز کنی برای بینی MR BOFFIN در
پس از چند نمایشگاه بیشتر از زندگی Misers کمک، آقای زهره شد
تقریبا به شب در الاچیق ضروری است.
شرایط داشتن یک شنونده دیگر به شگفتی گشوده توسط Wegg، یا آن را به عنوان
شد، یکی دیگر از ماشین حساب به بازیگران guineas موجود در دیگ ها، دودکش ها، قفسه ها
و مدیران، و سایر بانک های چنین
سپرده، به نظر می رسید تا حد زیادی به بالا بردن لذت آقای Boffin را، در حالی که سیلاس Wegg،
به نوبه خود، هر چند از خلق و خوی حسود که ممکن است در شرایط عادی
تنفر آناتومیست از وارد شدن به
موافق، بسیار مشتاق به حفظ چشم خود را در آن نجیب زاده - مبادا، بودن بیش از حد
از چپ به خود، او باید به بازی کلاهبرداری با سند گرانبها وسوسه
در نگهداری او - که او هرگز از دست داده
فرصت تقدیر از او را به اطلاع آقای Boffin به عنوان یک شخص ثالث که
شرکت می شود مورد نظر است. یکی دیگر از تظاهرات دوستانه ای نسبت به او
آقای Wegg در حال حاضر به طور منظم احساس خشنودی کند.
بعد از هر بار نشسته بود، و حامی ترک کرده بود، آقای Wegg همواره دیدم آقای
خانه زهره.
مطمئنا، او به عنوان همواره درخواست با دیدن مقاله در تجدید
که او مالک مشترک بود، اما او نتوانست هرگز به سخن گفتن است که بود
لذت بزرگ، او را از آقای زهره مشتق
بهبود جامعه که insensibly به اغوا شده بود او را به دور Clerkenwell دوباره، و
که پیدا کردن خود را یک بار دیگر قدرت اجتماعی آقای V. به نقطه جذب،
او را ترک که به التماس
روش کمی اتفاقی، به عنوان یک ماده در فرم است.
"من می دانم، آقا، آقای Wegg اضافه خواهند کرد، که یک مرد از ذهن ظریف خود را به
مایل به بررسی می شود هر زمان که فرصت ناشی میشود، و آن را برای من نمی باشد.
رد کردن احساسات خود را.
زنگ زدگی خاصی در آقای زهره بود که هرگز به نفت آقای لیز
Wegg اما او تحت پیچ در یک creaking و شیوه ای سفت تبدیل شده بود، بسیار
قابل توجه در مورد این دوره است.
در حالی که کمک در شب ادبی، او حتی تا آنجا پیش رفت، در دو یا سه
موارد، برای تصحیح آقای Wegg زمانی که او به شدت mispronounced کلمه ای، یا
مزخرف از عبور از انجاییکه که آقای
Wegg را به نقشه برداری دوره خود را در روز، و به ترتیب برای گرفتن
سنگ های گرد در شب به جای مستقیم بر آنها.
از کوچکترین مرجع آناتومیک او به خصوص خجالتی است، و اگر او را دیدم
استخوان پیش از هر فاصله از راه خود را به جای ذکر آن را با نام.
سرنوشت جانبی مقدر است که پوست کار یک بعد از ظهر آقای Wegg شد
درآورد توسط polysyllables، و خجالت در میان یک مجمعالجزایر کامل از کلمات سخت است.
این که لازم soundings ها در هر دقیقه، و راه را با احساس
بزرگترین احتیاط، توجه آقای Wegg را به طور کامل به کار شد.
مزیت این معضل توسط آقای زهره گرفته شده، به تصویب یک تکه کاغذ به آقای
دست Boffin، و انگشت خود را بر روی لب خود باقی است.
هنگامی که آقای Boffin در شب به خانه او متوجه شد که این مقاله حاوی کارت آقای زهره
و این کلمات: "باید خوشحال با تماس احترام به کسب و کار مورد احترام قرار گیرد
خود، در مورد غروب در شب است. '
شب بعد دیدم آقای Boffin peeping در قورباغه ها حفظ شده در آقای زهره
مغازه، پنجره، و آقای زهره espying آقای Boffin با آمادگی یک در دیدم
آماده باش، و اشاره است که نجیب زاده را به داخل خود.
در پاسخ، آقای Boffin شد در جعبه انسان miscellanies به صندلی خود را دعوت
قبل از آتش، و بنابراین، به دنبال دور با چشم توصیف است.
آتش کم و متغیر است، و هنگام غروب غم انگیز، تمام سهام به نظر می رسید
چشمک و چشمک زدن با هر دو چشم، به عنوان آقای زهره انجام داد.
نجیب زاده فرانسوی، هر چند که بدون چشم داشت، در همه را پشت سر دست نبود، اما
ظاهر شد، به عنوان شعله بلند شد و سقوط کرد، برای باز کردن و بستن چشم بدون او، با
نظم چشم شیشه ای سگ و اردک ها و پرندگان.
بچه سر بزرگ به همان اندازه در اعطای کمک های عجیب و غریب آنها به اجباری شد
اثر به طور کلی.
"شما، آقای زهره، من هیچ زمانی را از دست داده، گفت: آقای Boffin.
من اینجا هستم. 'در اینجا شما، آقا، موافقت آقای زهره.
من مکان به شکل مخفی و پنهان حفاظت و دوست ندارم، "به دنبال MR Boffin - حداقل، نه در راه کلی I don't -
اما من به جرات می گفت شما من دلیل خوبی برای مخفی تا کنون نشان می دهد.
من فکر می کنم من باید آقا، بازگشت زهره.
خوب، آقای Boffin گفت. 'شما انتظار نداریم که Wegg، من آن را برای
عطا خواهد شد؟ "نه، آقا.
من انتظار دارم هیچ کس جز شرکت در حال حاضر است.
آقای Boffin نگاه در مورد او، به عنوان پذیرش تحت آن فرقه که همه را شامل می
نجیب زاده فرانسوی و دایره است که در آن او حرکت نمی کند، و مکرر، در حال حاضر
شرکت می باشد. '
آقا، گفت: آقای زهره، قبل از ورود بر کسب و کار، من باید به شما برای
کلمه و افتخار است که ما در اعتماد به نفس هستند. 'بیایید کمی صبر کنید و درک آنچه را که
بیان به معنی، جواب داد: 'آقای Boffin.
در اعتماد به نفس برای چه مدت؟ در اعتماد به نفس برای همیشه و یک روز؟
من اشاره خود را، آقا، گفت: "زهره، شما فکر می کنید ممکن است کسب و کار در نظر بگیرند، زمانی که
شما می آمد تا آن را می دانم، به ماهیت ناسازگار با اعتماد به نفس خود را در بخشی؟
"من ممکن است آقای Boffin با نگاه محتاطانه گفت.
"درست است، آقا.
خوب، آقا، مشاهده شد زهره، پس از حالم در مو گرد و خاکی خود، ایده های خود را روشن،
دیگر راه دیگری را قرار داده به ما.
من با شما برای باز کردن کسب و کار، با تکیه بر افتخار خود را به انجام هر کاری در آن و
من ذکر در آن است، بدون اطلاع من.
گفت: "به نظر عادلانه، آقای Boffin.
من که موافقم. 'من کلمه و افتخار خود را، آقا؟
همکار خوب من، retorted آقای Boffin، شما سخن من و شما می توانید که
بدون افتخار من بیش از حد، من نمی دانم.
من مرتب شده اند تعداد زیادی از گرد و غبار در زمان من، اما من می دانستم که هرگز دو چیز را جداگانه به
انبوه. این اظهار نظر می رسید و نه به آقای دست پاچه کردن
زهره.
او تردید، و گفت، "درست است، آقا، و دوباره، خیلی واقعی، آقا، قبل از
از سرگیری موضوع گفتمان او.
آقای Boffin، اگر من به شما اعتراف که من به یک پیشنهاد که شما بودند سقوط کرد
موضوع، و شما نباید به این موضوع شده اند، شما اجازه خواهد داد به من
به ذکر است، را به
نظر مثبت، که من در آن زمان در حالت خرد شده از ذهن بود.
سپور، طلایی با دست خورده در بالای چوب تنومند خود را، خود را با
چانه استراحت بر آنها، و با چیزی leering و غریب در چشمان او، داد
سرتکان دادن و گفت: "کاملا پس، زهره.
این پیشنهاد، آقا، یک نقض توطئه اعتماد به نفس خود بود، به چنین
حد، که من در یک بار باید به آن برای شما شناخته شده است.
اما من، نه آقای Boffin، و من به درون آن سقوط کرد.
بدون حرکت چشم یا انگشتان،، آقای Boffin، یک اشاره دیگر، و placidly تکرار،
کاملا پس، زهره '
'بود که من همیشه در آن دلچسب نیست، آقا، "آناتومیست توبه کار رفت، و یا که من
همیشه خودم را با هیچ چیز به جز سرزنش داشتن مسیر تبدیل بازدید
علم به مسیر از - او
می گویند "villany، '، اما تمایلی به فشار بیش از حد سخت را بر خود، جایگزین
با تاکید بزرگ -. Weggery از نگاه ارام و غریب مثل همیشه، آقای
Boffin پاسخ داد:
کاملا پس، زهره 'و در حال حاضر، آقا، گفت: "زهره، داشتن
آماده ذهن خود را در خشن، من جزئیات را بیان کنید.
که با آن کوتاه حرفه ای سردفتر، او در تاریخ دوستانه وارد
حرکت، و واقعا آن را بازگو.
یکی ممکن است تصور است که آن را نشان از تعجب یا خشم را استخراج،
و یا احساسات دیگر، از آقای Boffin، اما چیزی فراتر از سابق خود را استخراج
نظر:
کاملا پس، زهره 'من شما را شگفت زده، آقا، من اعتقاد دارم؟
آقای زهره گفت: این مساله به طرز شک برانگیزی. آقای Boffin به سادگی به عنوان مزبور پاسخ داد:
کاملا پس، زهره '
شگفتی در این زمان در طرف دیگر بود.
انجام داد، با این حال، به طوری که ادامه دهد.
هنگامیکه ونوس به کشف Wegg گذشت، و از که خود را به داشتن هر دو دیده می شود آقای
Boffin حفاری تا بطری هلندی، که این آقا تغییر رنگ، تغییر خود
نگرش، بسیار بی قرار شد، و
(هنگامی که زهره به پایان رسید) به پایان رسید که در حالت اضطراب آشکار، بیم و هراس، و
سردرگمی است.
در حال حاضر، آقا، گفت: "زهره، اتمام خاموش؛ شما بهترین می دانیم آنچه که در بطری هلند بود،
و چرا شما به آن حفر شده، و در زمان آن را دور. من وانمود به دانستن هر چیزی بیشتر در مورد
آن را از من تو را دیدم.
من می دانم این است: از تماس من بعد از همه من افتخار می کنم (هر چند از آن شده است
با حضور یکی از اشکال بسیار ناراحت کننده است که بر قلب من گفته شده است، و تقریبا به همان اندازه بر
اسکلت از من است)، و من به این معنی که با تماس با من زندگی می کنند.
قرار دادن به معنی همان به عبارت دیگر، من به نوبه خود تنها متقلب
پنی توسط این امر.
به عنوان بهترین جبران می توانم به شما برای داشتن همیشه به آن رفته، من را به شناخته شده
شما، به عنوان هشدار دهنده، چه Wegg پیدا کرده است خارج است.
به نظر من این است که Wegg این است که در یک قیمت معمولی خاموش می شود ندارد، و من ساخت
که نظر در آغاز خود را به دور از اموال خود را لحظه ای به او می دانست که قدرت خود را.
این که آیا آن ارزش در حالی که شما او را در هر قیمت ساکت کردن، شما برای تصمیم گیری
به خودتان، و اقدامات خود را بر این اساس است.
تا آنجا که به من مربوط، من هیچ قیمت.
اگر من بر حقیقت نامیده می شود، من آن را می گویند، اما من می خواهم بیش از من
در حال حاضر انجام می شود و به پایان رسید. "
! Thank'ee، زهره گفت: آقای Boffin، با گرفتن دلچسب دست خود را؛: 'thank'ee، زهره،
thank'ee، زهره و پس از آن بالا رفتیم و پایین مغازه کوچک
در بیقراری بزرگ است.
اما در اینجا نگاه کنید، زهره، او و توسط سر گرفته، عصبی نشسته دوباره، اگر
من به خرید Wegg، من باید او را خرید هر ارزانتر بودن خود را خارج از آن.
به جای داشتن نیمی از پول - آن شده اند و نیم، گمان می کنم؟
سهم و سهم یکسان؟ "بود به 1/2، آقا، جواب داد: '
زهره.
به جای آن، او در حال حاضر خواهید همه آنها. من باید در همین حال، پرداخت بیشتر را ندارد.
تو به من می گویند او یک سگ بی وجدان، حقه بازی بسیار گرسنه است.
"او است، گفت:" زهره.
آیا فکر نمی کنید، زهره،، insinuated آقای Boffin، پس از به دنبال در آتش
در حالی که - آیا شما به عنوان اگر احساس می کنید - شما ممکن است به تظاهر در آن تا Wegg
خریداری، و پس از آن سهولت ذهن خود را با
تحویل به من چه فکر می کنید به جیب ساخته شده بود؟
بازگشت زهره: "نه، من آقا،، '، بسیار مثبت است.
را جبران؟ insinuated آقای Boffin.
«نه، آقا. به نظر من، پس از maturely به آن فکر می
علاوه بر این، بهترین جبران برای داشتن مربع است که به عقب بر گردیم به
مربع است.
پیف! mused در آقای Boffin. هنگامی که شما می گویند مربع، منظور شما -
منظورم این است، گفت: "زهره، محکم و در مدت کوتاهی، حق است.
این موضوع ممکن است به من به نظر می رسد، گفت: آقای Boffin، گله مند بر آتش مجروح
شیوه ای که حق با من است، اگر آن را در هر نقطه است.
من خیلی بیشتر حق پول پیرمرد را از تاج و تخت می توانیم داشته باشیم.
تاج او را به جز مالیات پادشاه چه بود؟
در حالی که، من و همسرم، همه ما در همه به او بود.
آقای زهره، با سر خود را بر دست خود را، سودا تفکر ارائه شده
به بخل آقای Boffin، تنها به تند خود را در لوکس که قاب زمزمه
ذهن: او نمیخواستند تا به نظر خودش، و نه می شود به طوری در نظر گرفته است. "
و چگونه هستم من برای زندگی، از آقای Boffin، در piteously خواست، اگر من به رفتن خرید
همراهان تا از کمی که من دارم؟
و چگونه هستم من در مورد آن را؟ هنگامی که هستم من به پول من آماده است؟
وقتی که من برای یک پیشنهاد؟ شما به من گفت که وقتی که او را تهدید به
کشویی بر من.
زهره توضیح داد تحت چه شرایطی و با چه نگاه انداختن بر آقای
Boffin برگزار شد تا تپه دور پاک شود.
آقای Boffin گوش با دقت.
گمان می کنم، گفت: "او، با سوسو زدن از امید، بدون شک در مورد اصالت وجود دارد و
تاریخ از هر چیز دیگری هیچ سر در گم خواهد شد؟ ''، 'گفت: آقای زهره.
کجا ممکن است آن را در حال حاضر سپرده؟ از آقای Boffin خواست، در تن wheedling.
این در اختیار من است، آقا. "آیا؟" او با اشتیاق بزرگ گریه.
در حال حاضر، برای هر مبلغ های لیبرال پول است که می تواند بر، زهره توافق، خواهد شما را
آن را در آتش 'نه، آقا، من، نه، قطع آقای
زهره.
"و نه آن عبور کند به من؟" همان چیزی خواهد بود.
نه، آقا، گفت: آقای زهره.
خاکروبه بر طلایی به نظر می رسید در مورد به دنبال این پرسش ها، زمانی که سر و صدا stumping بود
شنیده ام در خارج، در آینده به سمت درب است. "ساکت باش! در اینجا Wegg گفت: زهره.
دریافت پشت تمساح جوان در این گوشه میمیره، آقای Boffin، و قضاوت او را برای
خودتان.
من یک شمع روشن کنید تا او رفته، خواهید تنها تب و تاب بودن از آتش وجود داشته باشد؛
Wegg به خوبی با تمساح آشنا، و او اطلاع خاصی از او را ندارد.
قرعه کشی پاهای خود را در آقای Boffin، در حال حاضر من یک جفت کفش در انتهای دم خود را.
سر خود را به خوبی پشت لبخند او، آقای Boffin، و شما خواهید دروغ راحت وجود دارد؛
شما مقدار زیادی از اتاق را در پشت لبخند او را پیدا کنید.
He'sa کمی گرد و خاکی است، اما او را بسیار دوست دارید در تن است.
آیا شما، آقا؟ "آقای Boffin اما زمزمه مثبت
پاسخ، هنگامی که Wegg آمد stumping شوید.
شریک، گفت که آقا را به شیوه ای با نشاط، چگونه خود را؟
«قابل تحمل، بازگشت آقای زهره. "به رخ کشیدن.
!-عمل گفت: "Wegg:" متاسفم، شریک زندگی، که تو چیدن نمی سریعتر است، ولی خود را
روح بسیار بزرگی را برای بدن شما، آقا، این که در آن است.
و سهام خود را در تجارت، شریک زندگی؟
ایمن اتصال، امن، پیدا کردن شریک زندگی؟ این است که در مورد آن؟
آیا می خواهید به آن را ببینید؟ پرسید: زهره. گفت: Wegg: اگر لطف کنید، شریک، '،
مالش دست خود را.
"من آرزو می کنم به آن را ببینید jintly با خودتان است. یا، به عبارت شبیه به برخی از که بود تنظیم
به موسیقی برخی از زمان را به عقب:
"من آرزو می کنم تا تو آن را با چشمان خود را ببینید، و من تعهد با من."
عطف پشت خود و چرخش یک کلید، آقای زهره تولید سند، برگزاری توسط
گوشه ای معمول خود را.
آقای Wegg، نگه داشتن در گوشه مخالف، روی صندلی نشسته بنابراین به تازگی توسط خالی
آقای Boffin، و از آن مراقبت می کرد.
کلیه حقوق این، آقا، او به آرامی و ناخواسته پذیرفته، در بی میلی خود را از دست او
نگه دارید، همه حق است!
greedily تماشا شریک زندگی خود را به عنوان او پشت خود را دوباره، و تبدیل کلید خود را
دوباره.
هیچ چیز جدید وجود دارد، گمان می کنم؟ "زهره، گفت: از سرگیری صندلی کم خود را در پشت
مقابله با. : بله وجود دارد، آقا، 'پاسخ Wegg؛ وجود دارد
چیزی جدید امروز صبح بود.
که grasper foxey قدیمی و griper - آقای Boffin 'پرسید: زهره، با یک نگاه
به سمت حیاط تمساح یا دو لبخند.
آقای شود بلود! 'گریه Wegg، بازده به خشم صادق او است.
'Boffin. Boffin گرد و خاکی.
که grunter foxey قدیمی و چرخ، آقا، تبدیل به حیاط این صبح، به فضولی
با اموال، ابزار نوکر خود، یک مرد جوان به نام درهم و برهم.
Ecod، زمانی که من به او می گویند، "چه می خواهید در اینجا، مرد جوان؟
این حیاط خصوصی است، "او می کشد مقاله بددهنی کردن های دیگر Boffin، به
من بیش از به تصویب رسید.
"این است که اجازه درهم و برهم به چشم پوشی از حمل و به تماشای کار."
که بسیار قوی است، من فکر می کنم، آقای زهره 'به خاطر بسپار او نمی داند که در عین حال ادعای ما را
در اموال، پیشنهاد زهره.
بعد از آن او باید یک اشاره از آن داشته باشند، گفت: Wegg، و یکی از قوی که به او تنه زدن به
ترور یک بیت. او یک اینچ، و او به ELL.
اجازه بدهید او را تنها در این زمان، و با اموال ما بعد فهمید که او کاری انجام دهید؟
من به شما چه، آقای زهره، به این می آید، من باید از خود راضی با Boffin، و یا
من باید به چند تکه با بالهایش پرواز کند.
من می توانم خودم را شامل نمی شود وقتی که من او را نگاه. هر بار که می بینم او را با قرار دادن دست خود را در
جیب خود، می بینم او را از آن قرار دادن را در جیب من است.
هر بار که من صدای او را jingling پول خود را، من می شنوم او را در نظر گرفتن آزادی با پول من است.
گوشت و خون می تواند آن را تحمل نمی کند. نه، گفت: "آقای Wegg، به شدت برافروخته،
و من بیشتر.
به خواست زهره: یک پای چوبی می تواند آن را تحمل نمی کند "اما، آقای Wegg، '،' بود خود را
خود ایده است که او باید بر نمی شود منفجر شد، تا تپه به دور carted شدند. '
اما این نیز ایده من، آقای زهره، retorted Wegg، که اگر او آمد رخنه
و خرناس در مورد اموال، او باید مورد تهدید قرار میگیرد، با توجه به درک کنند که او
حق ندارد به آن و ساخته شود و بنده ما را.
این بود که نظر من، آقای زهره 'قطعا اینگونه بود، آقای Wegg. "
قطعا اینگونه بود، که به شما می گویند، شریک، 'به موافقت Wegg، به یک طنز بهتر شده توسط قرار
پذیرش آماده شده است.
"بسیار خوب. من در نظر بگیرید یکی کشت خود را نوکر خود
ابزار در حیاط، عمل از رخنه و خرناس.
و بینی خود را باید به سنگ چاقو تیز کنی برای آن قرار داده است. "
بود تقصیر شما، آقای Wegg نیست، من باید اعتراف، گفت: "زهره، که او با
بطری هلندی آن شب است. '
همانطور که شما سخاوتمندانه می گویند دوباره، شریک زندگی! نه، این تقصیر من نیست.
من می خواهم که بطری را از او بود.
آن را به که باید مثل یک دزد در تاریکی، حفر میان می شود به عهده
مطالبی که ما به مراتب بیشتر از (خود را دیدن که ما می توانیم او را محروم از هر
دانه از آن، اگر او ما را در خود ما را خریداری نیست
شکل)، و حمل کردن گنج از روده خود را؟
، آن را به عهده نمی شود. و برای آن، بیش از حد، بینی خود را باید برای قرار دادن
سنگ چاقو تیز کنی.
چگونه می توانم به شما پیشنهاد کند و آن را انجام دهد، آقای Wegg "بینی خود را برای قرار دادن به سنگ چاقو تیز کنی؟
پیشنهاد می کنم که انسان براورد کردن، به او توهین آشکارا، 'بازگشت.
و، اگر به دنبال این چشم من، او جرات ارائه یک کلمه در پاسخ، به تلافی
بر او قبل از اینکه او می تواند نفس خود را، "اضافه کردن کلمه ای دیگر به آن، شما را گرد و خاکی قدیمی
سگ، و شما یک گدا است. "
"فرض کنید او می گوید: هیچ چیز، آقای Wegg؟ 'سپس' پاسخ Wegg، ما باید آمده اند
به تفاهم با مشکل بسیار کمی، و من او را و شکستن و رانندگی او را،
آقای زهره.
من او را در مهار قرار دهید، و من او را تحمل تنگ، و من او را و شکستن و رانندگی او را.
گرد و غبار سخت تر رانده می شود، آقا، بالاتر از او خواهیم پرداخت.
و منظورم به بالا پرداخت می شود، آقای زهره، من به شما قول می دهم.
شما صحبت کاملا به revengefully، آقای Wegg. 'Revengefully، آقا؟
آن را برای او که من آن را کاهش یافته و falled، شب بعد از شب؟
آیا برای لذت خود را که من در خانه یک شب صبر کردم مانند مجموعه ای از skittles
راه اندازی و زدم بر سر، راه اندازی و زدم، توسط هر توپ - کتاب -
او تصمیم گرفت در مقابل من را؟
چرا، من صد برابر او است، آقا؛ پنج صد بار!
شاید آن را با قصد مخرب از خواسته او را در بدترین او بود که آقای زهره
نگاه به عنوان اگر او شک داشتند که.
"چیست؟
آن را در خارج از خانه در ockypied حاضر، رسوایی خود را، که عزیز دردانه
ثروت و کرم از ساعت، Wegg، گفت: در حال سقوط بر خود را با شدیدترین لحن
از مردودیت، و آن زمان که قطراتش شمارنده،
که من، سیلاس Wegg، پنج صد برابر او بود، به در تمام هوازده نشست،
انتظار برای یک ماموریت و یا مشتری؟
آن را خارج از خانه بسیار بود که من برای اولین بار چشم بر او تعیین می کنند، نورد در دامان
لوکس، وقتی که من فروش تصنیف halfpenny وجود دارد برای زندگی؟
و من به خزیدن در گرد و غبار برای او به راه رفتن؟
نه! '
پوزخند بر لغات مخوف نجیب زاده فرانسوی تحت
نفوذ از رعد و برق، به عنوان اگر او محاسبه چند هزار slanderers
آرایه خائن و خود را در برابر
خوش شانس، در محل دقیقا پاسخ به کسانی که از آقای Wegg.
یکی ممکن است خیالی که بچه سر بزرگ با سرنگونی بیش از
تلاش hydrocephalic را به روی چیزی حساب کردن کودکان از مردان که دگرگون خود را
مهرورزان به injurers خود را توسط همین روند.
حیاط یا دو لبخند بر روی بخشی از تمساح ممکن است با سرمایه گذاری شده اند
به این معنی، "همه چیز در مورد این دانش کاملا آشنا بود در اعماق لجن و گل،
سنین پیش.
اما گفت: "Wegg، احتمالا با برخی از درک کمی به اثر فوق، خود را
صحبت اظهارات سیما، آقای زهره، که من duller و savager از حد معمول.
شاید من خودم را به خون ریزی اجازه بیش از حد است.
دور شو، مراقبت از کسل کننده! تیس 'رفته است، آقا.
من در بر تو، نگاه، و امپراتوری نوسان خود را از سر گرفته است.
برای این ترانه می گوید: - به اصلاح خود را، آقا -
"هنگامی که قلب انسان است که با مراقبت افسرده غبار زدوده شده است
زهره به نظر می رسد.
مانند یادداشت کمانچه، شما خوش، آقا، شیرینی، موجب ارواح ما
و فریبندگی گوش های ما است. "
شب خوب، آقا، من باید یک یا دو کلمه برای گفتن به شما داشته باشند،
آقای Wegg، قبل از اینکه طولانی، اظهار داشت زهره، احترام سهم من در پروژه ام
سخن گفتن از.
وقت من، آقا، 'بازگشت Wegg، با شما است. در عین حال آن را به طور کامل درک
که من نباید غفلت آوردن سنگ چاقو تیز کنی به تحمل، و نه آوردن گرد و خاکی
بینی Boffin به آن.
بینی اش یک بار به آن را آورده، باید از این دست، آقای زهره به آن برگزار شد، تا
جرقه مگس در حمام با استفاده از این Wegg وعده حاضر متوقف کرد
، و بسته درب مغازه بعد از او.
صبر کنید تا یک شمع، Boffin آقای روشن میکنم، گفت: "زهره، و شما بیرون می آیند
راحت است.
به همین دلیل او با نور شمع و برگزاری آن در طول بازو، آقای Boffin رها
خود را از پشت لبخند تمساح، با بیان لغات بسیار
ویرانی که نه تنها به عنوان اگر
تمساح به حال به طور کلی از شوخی به خود است، اما بیشتر به عنوان اگر آن را به حال شده است
درک و اعدام در هزینه آقای Boffin در.
همکار That'sa خیانتکارانه، گفت: آقای Boffin، گرد بازوها و پاهای او را به عنوان او
آمدند، تمساح بوده است، اما کهنه شرکت.
همکار That'sa وحشتناک است. '
تمساح، آقا؟ گفت: زهره. نه، زهره، نه.
مار.
شما به خوبی متوجه، Boffin آقای اظهار زهره، که من گفتم
هیچ چیز به او در مورد من بیرون رفتن از امور در مجموع، چون من به آرزو کنم که
شما هر شگفت زده است.
اما من نمی توانم بیش از حد به زودی از آن را برای رضایت من آقای Boffin را، و من در حال حاضر آن را
تا زمانی که شما از آن خواهد شد نظرات خود را برای من بازنشسته با توجه به؟ '
'Thank'ee، زهره، thank'ee، زهره، اما من نمی دانم چه می گویند،' بازگشت آقای
Boffin، "من نمی دانم چه کار باید بکنم. او کشویی در من به هیچ وجه.
او به نظر می رسد کاملا مشخص کشویی، او نمی
آقای زهره opined: که چنین به وضوح قصد خود بود.
آقای Boffin گفت: شما ممکن است یک نوع حمایت برای من، اگر شما در آن باقی مانده، '؛
شما ممکن است ایستاده میان او و من، و لبه خاموش او.
آیا شما احساس می کنید که اگر شما می تواند نشان از باقی مانده در آن، زهره، تا من در زمان حال
به نوبه خودم دور؟
ونوس به طور طبیعی پرسید: چقدر طول آقای Boffin فکر کردم که ممکن است او را به خود تبدیل کنند
دور؟ پاسخ: "من مطمئن هستم که من نمی دانم،
کاملا در از دست دادن داده می شود.
همه چیز در sixes و نفره. اگر من هرگز به ملک آمده بود، من
نمی باید فکر داشته است.
اما در آن، آن را بسیار تلاش معلوم شود در حال حاضر، شما نبودهایم
که آن را، زهره؟
آقای زهره ترجیح می دهند، او گفت، به ترک آقای Boffin در نتیجه گیری خود را وارد
این سوال ظریف. من مطمئن هستم که من نمی دانم که چه باید بکنید، گفت:
آقای Boffin.
اگر من درخواست مشاوره از هر کس دیگری، آن را فقط در شخص دیگری خریداری اجازه،
و پس از آن من باید از بین برد به این ترتیب، و همچنین ممکن است داده اند تا ملک
و سیلی به محل کار رفته است.
اگر من را به توصیه های مرد جوان من، Rokesmith، من باید به او خرید.
دیر یا زود، البته، او می خواهم رها بر من، مثل Wegg.
من وارد این دنیا آورده شد و به پایین بر کاهش یافته، آن را به من به نظر می رسد.
آقای زهره به این مراثی را در سکوت گوش، در حالی که آقای Boffin jogged پس وپیش،
برگزاری جیب خود را به عنوان اگر او تا به حال درد در آنها است.
پس از همه، شما گفته اند که منظور شما به خودتان انجام دهید، زهره.
هنگامی که شما بیرون رفتن از آن، چگونه می توانم منظور شما بروید؟
زهره پاسخ داد که در عنوان Wegg سند رو پیدا کرده و آن را به او تحویل داده بود، در خود
قصد آن را به دست بازگشت به Wegg، با بیانیه که خود او می توانست
هیچ حرفی برای گفتن به آن، یا با آن انجام دهد، و
که Wegg باید عمل او را انتخاب، و از عواقب است.
و سپس او قطره با وزن کامل خود را بر من! 'گریه آقای Boffin، ruefully.
من به زودی خواهم بر شده توسط شما نسبت به او، و یا حتی توسط شما کاهش یافته jintly، از او
تنهایی!
آقای زهره فقط می تواند که قصد ثابت خود را تکرار خود را به صرف نظر کردن به
مسیرهای علم، و به راه رفتن در همان تمام روزهای عمر خود را حذف نمی کردن
بر خود شخص موجودات بود تا زمانی که
مرحوم، و سپس تنها به بیان آنها را به بهترین توانایی فروتن خود.
چه مدت می تواند شما را متقاعد به حفظ ظاهر باقی مانده در آن؟ "پرسید:
آقای Boffin، بازنشستگی بر روی ایده دیگر او.
آیا می توانید برای انجام این کار، تا تپه از بین رفته اند؟
شماره این تشویش های ذهنی آقای زهره بیش از حد طولانی دراز، او گفت.
؟ اگر نه من به شما نشان دهد به همین دلیل در حال حاضر خواستار آقای Boffin؛ اگر نه من را نشان می دهد
شما دلیل خوب و کافی است؟
اگر دلیل خوب و کافی آقای Boffin به معنای دلیل صادقانه و غیر قابل سرزنش، که
ممکن است با آقای ونوس در برابر خواسته های شخصی و راحتی خود را وزن.
اما او باید که او را دیدم بدون باز کردن امکان دلیلی مانند نشان داده شده است
او. آقای Boffin گفت: «بیا و با من، زهره،،
"در خانه من است.
"آیا دلیل وجود دارد، آقا؟" پرسید: آقای زهره، با یک لبخند و چشمک دیر باور.
ممکن است، یا نه ممکن است، گفت: آقای Boffin، همانگونه که شما را مشاهده کند.
اما در عین حال از این موضوع نمی رویم.
اینجا نگاه کنید. انجام این کار.
من کلمه ای است که شما هر گام را با Wegg را ندارد، بدون اطلاع من، فقط
همانطور که سخن من را به شما داده شده است که من بدون مال شما نیست.
انجام شده، آقای Boffin! گفت: "زهره، پس از بررسی مختصر.
Thank'ee، زهره، thank'ee، زهره! انجام شد! '
هنگامی که باید به شما، آقای Boffin.
هنگامی که شما را دوست دارم. هر چه زودتر بهتر.
من باید در حال حاضر است. خوب، شب، زهره '
خوب شب، آقا.
و چه خوب که شب را به بقیه شرکت در حال حاضر، گفت: آقای Boffin، زود گذر دور
فروشگاه.
آنها را نشان می دهد عجیب و غریب، زهره، و من باید می خواهم بهتر آشنا
آنها روزی. خوب شب، زهره، خوب شب!
Thankee، زهره، thankee، زهره!
که او را به خیابان jogged و jogged بر homeward راه خود را.
در حال حاضر، من تعجب می کنم، او مدیتیت رفت همراه، پرستاری چوب خود را، که آیا آن را می توانید
باشد، که زهره خود تنظیمات را به بهتر از Wegg؟
این که آیا می توان آن را، که او به این معنی است، زمانی که من خریداری Wegg، به من، همه به
خود و به انتخاب من را به استخوان پاک کردن!
این ایده به حیله گری و مشکوک بود، کاملا در راه مدرسه او را از Misers، و او
بسیار حیله گر و مشکوک به نظر می رسید که او آهسته دویدن را از طریق خیابان رفت.
بیش از یک یا دو بار، بیش از دو یا سه بار، شش بار، او در زمان خود
چوب از دست که در آن او آن را nursed، و ضربه زدن به رپ مستقیم شدید در هوا
با سر خود را.
احتمالا لغات های چوبی آقای سیلاس Wegg و incorporeally، قبل از او در آن بود
لحظات، او با رضایت شدید رسید.
او در عرض چند خیابان از خانه خود بود، که یک کالسکه کوچک خصوصی،
در جهت خلاف او گذشت، تبدیل دور و گذشت او دوباره.
این یک کالسکه کمی حرکت غیر عادی بود، دوباره او را شنیده ام آن را متوقف کند پشت
او و دور زدن، و دوباره او را دیدم او آنرا برای دیگران هم.
سپس آن را متوقف و سپس، خارج از دید.
اما، نه چندان دور خارج از دید، هنگامی که او به گوشه ای از خیابان خود آمد، وجود دارد
از جاش بلند شد.
صورت یک خانم در پنجره وجود دارد که او با این حمل آمد، و او
انتقال آن خانم آرام به او نام خود را به نام.
عفو خود را تمنا می کنم، التماس می کنم خانم؟ آقای Boffin گفت، در آینده به یک توقف.
خانم Lammle است، گفت: "خانم. آقای Boffin رفت تا به پنجره، و امیدوار
خانم Lammle بود.
بسیار خوب، جناب آقای Boffin؛ من خودم بودن fluttered - شاید
احمقانه - ناراحت و مضطرب است. من برای شما شده اند در انتظار برخی از زمان است.
آیا من می توانم با شما صحبت کنم؟
آقای Boffin پیشنهاد کرد که خانم Lammle باید رانندگی را به خانه خود، چند صد متری
بیشتر است. "من ترجیح، آقای Boffin، مگر اینکه شما
به خصوص آن را آرزو می کنم.
احساس می کنم دشواری و ظرافت امر به حدی که من ترجیح می دهم برای جلوگیری از
صحبت شما را در خانه خود. شما باید فکر می کنم این بسیار عجیب و غریب؟
آقای Boffin گفت: نه، اما به معنای مثبت.
این است که چون من بسیار سپاسگزار خوب از نظر من همه دوستامو از دست دادم، خیلی
لمس، که من نمی تواند تحمل خطر forfeiting آن را در هر صورت برای اجرا، حتی
در راه انجام وظیفه است.
از من خواسته شوهرم (آلفرد عزیزم، آقای Boffin) آن است که آیا علت وظیفه،
و او قویا "بله" گفت. ای کاش من او را خواسته بود هر چه زودتر.
چشم پوشی می توانست ناراحتی بسیار است. "
(آیا می توانید این بیشتر انداختن بر من! فکر آقای Boffin، کاملا سر در گم است.)
«آلفرد بود که به من فرستاده شده به شما، آقای Boffin.
آلفرد گفت: "نمی آیند، Sophronia، تا زمانی که شما به آقای Boffin را دیده اند، و به او گفت
تمام. هر آنچه که او ممکن است از آن فکر می کنم، او باید
قطعا آن را می دانم. "
آیا به کالسکه ذهن شما آقای Boffin پاسخ داد، "نه، و در زمان
صندلی خود را در کنار خانم Lammle.
رانندگی به آرامی در هر نقطه، خانم Lammle به نام درشکه چی خود، و اجازه ندهید که
سر و صدا کالسکه. 'باید بیشتر حذف کردن، من فکر می کنم،
به آقای Boffin گفت: خود را.
چه؟