Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 1
آمد وضوح در مراحل کازینو مونت کارلو Selden ، بیش از هر
جای دیگری او می دانستند ، هدیه ای از انطباق خود را به طنز هر مرد.
خود او ، در حال حاضر ، لنت آمادگی جشن از خوش آمد می گوییم که ممکن است ، در
چشم سرخورده ، به رنگ و امکانات تبدیل شده است.
پس فرانک درخواست تجدید نظر برای مشارکت -- رک و راست به رسمیت شناختن رگ تعطیلات
در طبیعت بشر -- refreshingly در ذهن زده یابو یا اسب خسته از کار طولانی مدت سخت در
محیط های ساخته شده برای نظم و انضباط از حواس.
همانطور که وی در مجموعه مربع سفید را در عشوه عجیب و غریب از معماری بررسی ،
مورد مطالعه قرار tropicality باغ ، loitering گروه در پیش صحنی در برابر
کوه رنگ بنفش که والا پیشنهاد
مرحله تنظیم در یک تغییر عجولانه از صحنه های فراموش شده -- به عنوان او در کل در زمان
اثر پراکنده نور و فراغت و تفریح دارد و بخصوص ، یک جنبش او احساس تنفر شدید از آخرین
چند ماه از عمر خود را.
جدید زمستان نیویورک چشم انداز نا پذیر از برف بر دوش ارائه کرده بود
روز ، که به سمت بهار آفتاب خام و هوا خشمگین ، زمانی که زشتی
از چیزهایی چشم به عنوان زمین باد ریگ دار را به پوست rasped.
Selden ، غرق در کار خود را ، خودش گفته بود که شرایط خارجی نداشت
موضوع را به یک مرد در حالت خود را ، و آن سرد و زشتی تونیک خوبی برای آرام بودند
احساسات.
وقتی که یک مورد فوری او را احضار خارج از کشور به مشورت با یک مشتری در پاریس ، او را شکست
با اکراه با معمول از دفتر ، و تنها اکنون که ، داشتن despatched
کسب و کار خود را ، و برای یک هفته دور تضعیف
در جنوب ، او شروع به احساس تازه ای از شور و حرارت زیادی spectatorship است که آرامش
کسانی که منافع عینی در زندگی.
تعدد درخواست های خود را -- دائمی تعجب از تضاد آن و
شباهت!
همه این هاست و دور نشان می دهد بر او با بهار بود او فرود
گام های کازینو و در پیاده رو در درهای خود را متوقف شد.
او در خارج از کشور به مدت هفت سال -- و چه تغییراتی تماس با تجدید تولید
اگر اعماق مرکزی دست نخورده بودند ، به سختی یک سنجاق نقطه از سطح باقی ماند
همان.
و این مکان بسیار به خارج کردن کامل از تمدید شد.
sublimities ، perpetuities ، ممکن است او را ترک می کرد : اما این چادر
تن به تن برای عیاشی یک روز سقف فراموشی بین خود و ثابت خود را گسترش
آسمان است.
اواسط ماه آوریل بود ، و یک احساس کردند که عیاشی به اوج خود رسیده بود و
گروه های درهم و برهم در میدان و باغ به زودی و انحلال دوباره فرم دیگر
صحنه.
در همین حال آخرین لحظات از عملکرد به نظر می رسید برای به دست آوردن اضافه شده
روشنایی از تهدید معلق در هوا از پرده.
کیفیت هوا ، سرزندگی از گل ، شدت رنگ آبی از دریا و
آسمان ، تولید اثر تابلو فرش بسته شدن ، وقتی که تمام چراغ های روشن
در یک بار.
این تصور در حال حاضر توسط راه که در آن آگاهانه آشکار تشدید شد
گروهی از افراد به جلو متوسط پیشرفته ، و قبل از Selden با هوا ایستاد
از نوازندگان ارشد با هم ضرورت از اثر نهایی جمع آوری شده است.
ظاهر آنها ، تایید این تصور که نشان می دهد صحنه به حال بدون در نظر گرفتن
فلو ، و با تاکید بر شباهت خود را به یکی از کسانی که "لباس نمایشنامه" که در آن
شخصیت از طریق احساسات بدون جابجایی پارچه فروشی به راه رفتن.
بانوان در نگرش نامربوط محاسبه شده برای منزوی کردن اثرات آنها ایستادند ، و
مرد آویزان در مورد آنها به عنوان irrelevantly به عنوان قهرمان مرحله که tailors نام
برنامه است.
این خود Selden که ناخواسته با دستگیری توجه یک گروه ذوب شده
از اعضای آن است. "چرا ، آقای Selden!"
خانم فیشر گفت تعجب و با یک حرکت به سمت خانم جک Stepney و خانم
ولینگتون Bry ، وی افزود : plaintively : "ما گرسنه چون ما نمی تواند به مرگ
تصمیم می گیرید که در آن برای ناهار. "
استقبال به گروه خود و اعتماد مشکل خود را ، Selden
با تفریحی آموخته که مکان های مختلفی که در آن ممکن است از دست وجود دارد
چیزی lunching نیست ، و یا جریمه
چیزی شده توسط lunching ، به طوری که غذا خوردن در واقع در نظر گرفتن جزئی شد
نقطه بسیار به مناسک خود اختصاص داد.
البته یکی می شود بهترین چیزها در TERRASSE -- که به نظر می رسد که اگر کسی نداشته
هر دلیل دیگری که وجود دارد : آمریکایی ها که هیچ نمی دانم همیشه
عجله برای بهترین مواد غذایی.
و دوشس Beltshire گرفته است Becassin است به تازگی ، "خانم Bry صادقانه
خلاصه تا.
خانم Bry ، به ناامیدی خانم فیشر ، فراتر از نقطه وزن او را به حال پیشرفت
جایگزین های اجتماعی در ملاء عام.
او می تواند به دست آوردن هوا از انجام کارها نمی کند چرا که او می خواست ، و ساخت
انتخاب خود را نهایی مهر و موم از تناسب اندام خود را.
آقای Bry ، یک مرد کوتاه ، با رنگ روشن و چهره کسب و کار و لباس های اوقات فراغت ، ملاقات معضل
hilariously.
"من حدس می زنم دوشس می رود که در آن ارزان است ، مگر اینکه او می تواند وعده غذا را پرداخت
برای. اگر شما ارائه شده به او ضربه در
TERRASSE او می خواهم به نوبه خود به اندازه کافی سریع است. "
اما خانم جک Stepney interposed. "Dukes بزرگ که جای کمی در
Condamine. لرد هوبرت می گوید که تنها رستوران
در اروپا جایی که آنها می توانند آشپزی نخود فرنگی ها. "
هوبرت Dacey خداوند ، بلند و باریک و نخ نما ، به دنبال مرد ، با یک لبخند جذاب پوشیده ، و
هوا داشتن بهترین سال خود را در piloting ثروتمند به سمت راست صرف
رستوران ، assented با تاکید ملایم : "این کاملا که."
"نخود فرنگی؟ گفت :" آقای Bry تحقیر. "آیا می توانم آنها طبخ لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا؟
این فقط نشان می دهد ، "او ادامه داد :" آنچه این بازارهای اروپایی هستند ، هنگامی که یک شخص می تواند
شهرت نخود پخت و پز! "جک Stepney مداخله با اقتدار.
"من نمی دانم که من کاملا با Dacey موافق : there'sa کمی سوراخ در پاریس ،
رعایت ولتر -- اما در هر صورت ، من می تواند GARGOTE Condamine توصیه نیست ، حداقل نه
با خانم ها. "
Stepney ، از زمان ازدواج او ، به حال متظاهر ضخیم شده و رشد کرده ، به عنوان Osburgh ون
شوهران APT به انجام بودند ، اما همسر او ، به تعجب و ناراحتی او ، به حال
توسعه ثبات زمین لرزان راه رفتن
که او را انتهایی نفس نفس در پی او.
"به جایی که ما پس از آن میام!" او ، با پرتاب سنگین از پرهای زینتی خود را اعلام کرد.
"من از TERRASSE خسته شده است : به عنوان کسل کننده به عنوان یکی از شام مادر.
و خداوند هوبرت وعده داده است به ما بگویند که همه مردم افتضاح را از در دیگر
مکان -- hasn't او ، حمل؟
در حال حاضر ، جک ، آیا به نظر نمی آید تا موقر! "" خب ، "خانم Bry گفت :" همه می خواهم بدانم
این است که لباس سازان هستند. "
"بدون Dacey شک می تواند شما که بیش از حد بگویم ،" اظهار Stepney ، با قصد کنایه دار
که دیگر دریافت با سوفل نور ، "من حداقل می توانید پیدا کنید ، عزیز من
همکار "و خانم Bry داشتن اعلام کرد که
حزب مورد ستایش قرار داد او می تواند یک گام دیگر راه رفتن نیست ، دو یا سه نفر از phaetons نور
که شناور با دقت بر روی سلول های باغ ، و در صفوف منظم پیش rattled
به سمت Condamine.
مقصد یکی از رستوران های کوچک آویزانی بلوار بود که
نرخهای پایین به شدت پایین از مونت کارلو به سه ماهه میانی پایین در امتداد اسکله.
از پنجره که در آن در حال حاضر در بر داشت خود نصب شده ، آنها نادیده گرفته
منحنی آبی شدید از بندر ، مجموعه ای میان سبزه promontories دوقلو :
به سمت راست ، صخره موناکو ، صدر
توسط شبح قرون وسطی کلیسا و قلعه آن ، به سمت چپ تراس و
قلل از قمار خانه است.
بین این دو ، آبهای خلیج آمدن نور و رفتن furrowed شدند
لذت ، هنر و صنعت ، که از طریق آن ، درست در لحظه اوج از ناهار ،
پیشرفت با شکوه بزرگ بخار ، قایق بادبانی توجه شرکت از نخود خود جلب کرد.
"با ستاره مشتری ، من معتقدم که Dorsets به عقب!"
Stepney بانگ زد و پروردگار هوبرت ، قطره چشم شیشه تنها خود را ،
تایید : «این سابرینا -- بله." "تا به زودی؟
آنها مجبور به گذراندن یک ماه در سیسیل ، "خانم فیشر مشاهده شده است.
"من حدس می زنم که احساس می کنند که اگر آنها تا به حال تنها یک به روز هتل در کل وجود دارد
محل ، گفت : "آقای Bry disparagingly.
"این ایده NED Silverton بود -- اما فقیر دورست و بارت لیلی باید شده اند
به طرز وحشیانه ای خسته شدم. "
خانم فیشر ارسال در ته رنگ به Selden : "من امیدوارم که شده است وجود ندارد
ردیف. "
"این awfully نشاط داشتن خانم بارت ،" لرد هوبرت گفت : در خفیف خود را
عمدی صدا و خانم Bry ingenuously افزود : "من با جرات گفتن دوشس
شام خوردن با ما ، در حال حاضر که لیلی در اینجا است. "
"دوشس او را تحسین فوق العاده : من مطمئن هستم که می خواهم از او مفتون به آن ترتیب ،"
لرد هوبرت ، با سرعت عمل حرفه ای از مرد عادت کرده اند به منظور جلب موافقت کرد
سود خود را از تسهیل اجتماعی
تماس با ما : Selden تغییر کار عملی در روش خود ، شگفت زده شدم.
لیلی یک موفقیت فوق العاده ای در اینجا شده است ، خانم فیشر ادامه داد ، هنوز هم پرداختن به
خودش را محرمانه به Selden.
"او به نظر می رسد ده سال جوانتر -- من تو را دیدم هرگز او را تا خوش تیپ.
Skiddaw بانوی او در زمان در همه جا در جشنواره کن ، و پرنسس تاج مقدونیه بود او
برای متوقف کردن برای یک هفته در Cimiez.
مردم می گویند که یکی از دلایل بود که چرا برتا whisked قایق بادبانی کردن به سیسیل : تاج
شاهزاده خانم متوجه بسیاری از او را ندارد ، و او نمی تواند تحمل به دنبال لیلی
پیروزی است. "
Selden پاسخ ساخته شده است.
او مبهم آگاه بود که خانم بارت کروز در مدیترانه بود با
Dorsets ، اما آن را به حال به او رخ داده بود که هر فرصتی از در حال اجرا در سراسر وجود دارد
او را در Riviera ، که در آن فصل ، عملا به پایان رسیده بود.
او بود که او به عقب تکیه داد ، در سکوت فکر فنجان ملیله دوزی خود را از قهوه ی ترک ،
تلاش برای قرار دادن برخی از نظم در افکار خود ، به خود بگویید که چگونه خبری از او
نزدیکی به واقعا تحت تاثیر قرار بود او را.
او تا به حال یک بخش شخصی را قادر می سازد او را ، حتی در لحظات احساسی بالا فشار ،
به دست آوردن یک دیدگاه نسبتا روشنی از احساسات خود ، و او صادقانه توسط شگفت زده شد
اختلال که نزد سابرینا در او تولید کرده است.
او دلیلی برای فکر کردن است که سه ماه از جاذب کار حرفه ای خود ،
زیر را در شوک شدید از سرخوردگی خود ، ذهن خود را از پاک بود
بخارات احساساتی است.
احساس او برجسته تغذیه و با توجه به یکی از شکر کردن را آموخته بود
فرار او : او مانند یک مسافر برای نجات سپاسگزار از خطرناک بود
حادثه ای است که در ابتدا او به سختی های آگاهانه کبودی خود را.
حالا او ناگهان احساس درد نهان ، و متوجه شدم که بعد از همه ، او آمده بود نمی کردن
unhurt.
یک ساعت بعد ، در کنار خانم فیشر در باغ کازینو ، او در تلاش برای پیدا کردن تازه
دلایل فراموش آسیب دریافت در تفکر از خطر اجتناب شود.
این حزب با مشخصه loitering دو دلی اجتماعی پراکنده بود
جنبش در مونت کارلو ، که در آن محل کامل ، و ساعت های طولانی طلاکاری شده از
روز ، به نظر می رسد برای ارائه بی نهایت از راه های که بیکار است.
لرد هوبرت Dacey تا به حال در نهایت در تلاش دوشس Beltshire رفته ، به اتهام
توسط خانم Bry با مذاکره ظریف تضمین حضور آن بانوی در شام ،
Stepneys برای خوبی خود را در سمت چپ
ماشین ، موتور و آقای Bry را به ترک محل خود را در بازی تیر اندازی کبوتر
بود که در حال حاضر درگیر شدن بالاترین خود دانشکده.
خانم Bry که تمایل به رشد قرمز و دارای صدای خرخر وخس خس بعد از ناهار ، بوده است
عاقلانه باشد که توسط حمل فیشر به عقب نشینی به هتل او برای یک ساعت یک غالب
سکون و Selden و همدم او
در نتیجه به قدم زدن مساعد به اطمینان باقی مانده.
قدم زدن به زودی خود را به یک جلسه آرام بر روی نیمکت معلق با حل و فصل
لورل و Banksian گل سرخ ، که از آنها گرفتار تابش یا روشنی خیره کننده دریا آبی بین سنگ مرمر
balusters و شفت های آتشین از کاکتوس
شکوفه های عکسبرداری شهاب سنگ ، مانند از سنگ.
نرم سایه تو رفتگی در دیوار خود را ، و زرق و برق در مجاورت هوا بودند منجر
به خلق و خوی lounging آسان ، و به سیگار کشیدن سیگار و Selden ،
بازده به این تأثیرات ، دچار خانم
فیشر به او گشوده سابقه از تجربه های اخیر او.
او در حال حاضر در خارج از کشور با Brys Welly آمده بود که مد فرار
بی رحمی از بهار نیویورک.
Brys ، مست شده توسط اولین موفقیت خود را ، در حال حاضر برای پادشاهی جدید thirsted ،
و خانم فیشر ، مشاهده Riviera به عنوان مقدمه ای آسان به لندن جامعه بود ،
هدایت به انطرف البته آنها.
او وابستگی خود را در هر پایتخت بود ، و امکانات برای چیدن آنها را
دوباره بعد از غیبت طولانی و شایعه منتشر دقت 'Brys
ثروت در یک بار در مورد آنها جمع آوری یک گروه لذت جویان جهان وطنی است.
"اما همه چیز نیست و به عنوان من انتظار می رود ،" خانم فیشر رک و پوست کنده بستری است.
"این همه به خوبی می گویند که هر بدن با پول می تواند به جامعه ، اما از آن
خواهد بود صحت می گویند که تقریبا هر کسی می تواند.
و در بازار لندن با آمریکایی ها جدید glutted که ، برای موفقیت وجود دارد در حال حاضر ،
آنها باید یا خیلی باهوش و یا awfully عجیب و غریب است.
Brys نه.
او به اندازه کافی دریافت کنید اگر او می خواهم اجازه دهید او را تنها ، آنها مانند زبان عامیانه خود و خود را با تکبر راه رفتن
و اشتباهات خود. اما لوییزا غنایم آن همه با تلاش برای
سرکوب او قرار داده و خودش را به جلو.
اگر او می خواهم طبیعی خودش -- چربی و مبتذل و تندرست -- این امر می تواند همه حق است ، اما به عنوان
او به زودی به عنوان کسی هوشمند ملاقات او سعی می کند به بلند و باریک و queenly است.
او آن را با دوشس Beltshire و بانوی Skiddaw محاکمه شوند ، و آنها فرار کرد.
من انجام داده ام من را به اشتباه او را ببینید او را -- I've دوباره و دوباره به او گفت :
فقط خودتان بروید ، لوییزا اجازه دهید '؛ اما او را نگه می دارد تا فریب دادن حتی با من -- به اعتقاد من
او در حال queenly در اتاق خود را نگه می دارد ، با درب بسته است.
"بدترین نوع آن است ،" خانم فیشر در ادامه ، "که او فکر می کند این همه تقصیر من است.
وقتی Dorsets تبدیل شده تا شش هفته پیش ، و همه شروع به سر و صدا
در مورد لیلی بارت ، من می توانم ببینم لوییزا فکر که اگر او می خواهم لیلی را در دو حال به جای من
او می توانست گل میخ زدن nobbing با تمام این حق امتیاز را در این زمان بوده است.
او درک نمی کنند که این زیبایی لیلی که آن را ندارد : لرد هوبرت می گوید من لیلی
فکر حتی handsomer از هنگامی که او ده سال پیش در AIX می دانستند.
به نظر می رسد او فوق العاده تحسین شده بود وجود دارد.
شاهزاده ایتالیایی ، غنی و چیزی واقعی ، می خواست با او ازدواج کند ، اما فقط در
لحظه ای بحرانی به گام پسر خوب به دنبال تبدیل شده ، و لیلی احمقانه به اندازه کافی بود
کننده او لاس زدن در حالی که او ازدواج
شهرک های یهودی نشین با گام به پدر کشیده می شدند.
به گفته بعضی از مردم مرد جوان آن را بر روی هدف انجام داد.
شما می توانید از رسوایی فانتزی : ردیف افتضاح بین مردان وجود دارد ، و مردم شروع
به دنبال queerly که خانم Peniston بسته و پایان درمان او در لیلی
جاهای دیگر.
نه این که او همیشه درک کرد : در این روز او فکر می کند که AIX او مناسب نیست ، و
اشاره او را داشتن به عنوان اثبات بی کفایتی از فرانسه فرستاده شده
پزشکان.
که لیلی بیش از همه ، شما می دانید : او مانند یک برده آماده سازی زمین کار می کند و
کاشت بذر خود را ، اما روز او باید به دلیل بیم و برداشت او بیش از حد خواب
خودش و یا می رود در یک پیک نیک است. "
خانم فیشر متوقف شد و نگاه تاملی در روشن و خاموش شدن های عمیق دریا بین
کاکتوس و گل.
گاهی اوقات ، او افزود : "من فکر می کنم آن را فقط به تلون مزاج -- و گاهی اوقات من فکر می کنم
چون در قلب ، از او بیزار چیز سعی کنید او را.
و این مشکل تصمیم گیری می کند که از جمله مطالعه خود جالب است. "
او به طور آزمایشی در حرکت Selden نگاه ، و با از سر گرفت
اندک آه : "خب ، من می توانم بگویم این است ، من آرزو می کنم او می خواهم مرا دور انداخته او را به من بدهید
فرصت ها.
ای کاش ما می تواند مکان در حال حاضر تغییر دهید ، برای مثال.
او می تواند یک چیز بسیار خوبی را از Brys را اگر او آنها را به درستی مدیریت ، و من
باید بدانید که چقدر به پس از جورج دورست نگاه کنید در حالی که برتا خواندن Verlaine
با Neddy Silverton. "
او صدا Selden اعتراض را با یک نگاه تیز استهزاء امیز دیدار کرد.
"خب ، چه استفاده از مسائل خرد کردن؟ همه ما می دانیم که چه برتا به ارمغان آورد او
خارج از کشور.
هنگامی که برتا می خواهد به خوبی او به ارائه اشغال برای جورج.
در ابتدا من فکر کردم لیلی که قرار بود برای بازی کارت های خود به خوبی این زمان ، اما وجود دارد
شایعاتی که برتا حسادت موفقیت خود را در اینجا و در جشنواره کن ، و من نباید
جای تعجب نیست اگر یک وقفه وجود داشت هر روز.
لیلی را فقط به این است که برتا به او نیاز دارد به شدت حفاظت -- اوه ، خیلی بد.
امر Silverton است در مرحله حاد : لازم است که توجه جورج
باید بسیار به طور مداوم پریشان.
و من موظف به لیلی می کند منحرف می گویند : من معتقدم که او می خواهم فردا با او ازدواج کند اگر او
خارج شد هر چیزی با برتا اشتباه وجود دارد.
اما شما او را می دانم -- او را به عنوان کور او حسادت و البته حاضر لیلی
کسب و کار است که به نگه داشتن او را کور.
ممکن است زن باهوش فقط لحظه مناسب برای جدا کردن پانسمان می دانم : اما لیلی
هوشمندانه در آن راه نیست ، و زمانی که جورج باز کردن چشمان او او احتمالا به تدبیر
در خط خود را از دید نمی شود. "
Selden پرتاب دور سیگار او.
"با ژوپیتر -- آن هم برای قطار من ،" او ، با یک نگاه در تماشا کرد ، گفت ؛
اضافه کردن ، در پاسخ به نظر شگفت زده خانم فیشر -- "چرا ، من البته فکر شما بودند
در مونت "-- کلمه زمزمه به اثر است که او سر نیس او چهارم.
"بدترین از آن است ، او snubs Brys در حال حاضر ،" او شنیده irrelevantly پس از پرت
او.
ده دقیقه بعد ، در اتاق خواب بالا کها هتل مشرف به کازینو ،
او جای خود غلت بزنید اثرات خود را به زن و شوهر از portmanteaux خمیازه ، در حالی که پورتر
منتظر بیرون به حمل و نقل آنها را به کابین در درب.
آن زمان اما غوطه کوتاه پایین جاده شیب دار سفید به ایستگاه به او زمین
با خیال راحت در بعد از ظهر برای نیس بیان ، و تا او را در گوشه ای نصب شده بود
کالسکه خالی ، او از روی تعجب فریاد زدن به
خود ، با یک واکنش از خود تحقیر : «عفریت من فرار از
دخل سوال ضربه فراری Selden قبل از قطار چک
شروع کرده بودند.
این مسخره به پرواز مثل یک بزدل عاطفی از شیفتگی او
دلیل تصرف کرده بود.
او بانکداران او دستور داده تا به حال به برخی از نامه های مهم کسب و کار را به جلو نیس ،
و در نیس او بی سر و صدا آنها را منتظر.
او در حال حاضر با خودش اذیت برای داشتن سمت چپ مونت کارلو ، که در آن او شد
در نظر گرفته شده به تصویب هفته که او را به قبل از قایقرانی باقی مانده ، اما در حال حاضر خواهد بود
مشکل در گام های خود را بدون بازگشت
ظاهر از تناقض که از آن غرور و افتخار خود را عقب کشیدم.
در قلب باطنی خود او با عرض پوزش به خود را فراتر از احتمال نشست قرار بود
خانم بارت.
به طور کامل به عنوان او خودش را از او جدا شده بود ، او هنوز نمی توانست او را در نظر تنها به عنوان
اجتماعی به عنوان مثال و در راه شخصی تر او به احتمال زیاد به عنوان یک دیده
شی اطمینان مطالعه.
احتمال برخورد ، و یا حتی اشاره به تکرار نام او ، به او ارسال
افکار را به شیار که از آن او مصمم جدا آنها را به حال پشت ؛ در حالی که ، اگر
او می تواند به طور کامل از خود را کنار گذاشته
زندگی ، فشار از برداشت های جدید و متنوع ، که با آن هیچ فکر او
وصل بود ، به زودی کار از جدائی کامل.
گفتگوی خانم فیشر بود ، در واقع ، عمل به آن پایان ؛ اما درمان بود
بیش از حد دردناک باشد به طور داوطلبانه انتخاب شده در حالی که خفیف تر راه حل های امتحان نشده بودند ، و Selden
فکر کردم او می تواند خود را برای بازگشت اعتماد
به تدریج به دیدگاه معقول خانم بارت ، اگر تنها او را او را نمی بینم.
پس از رسیدن به ایستگاه در اوایل ، او تا به حال در این مرحله در بازتاب خود را وارد
قبل از ازدحام روز افزون بر روی پلت فرم به او هشدار داد که او نمی تواند امید
برای حفظ حریم خصوصی خود را ، لحظه ای بعد
دست روی درب وجود دارد ، و او تبدیل به مقابله با چهره بسیار او فرار.
خانم بارت ، درخشان با عجله از تبار رسوب بر قطار ، در راس
یک گروه متشکل از Dorsets ، Silverton جوان و هوبرت Dacey خداوند ، که تا به حال
به سختی هم تا بهار را به کالسکه ،
و پاکت Selden در انزال از تعجب و خوش آمدید ، قبل از سوت
خروج صدا.
این حزب ، به نظر می رسید ، شتاب به نیس در پاسخ به احضار ناگهانی به
شام خوردن با دوشس Beltshire و جشن آب در خلیج طرح
در وجود خداوند -- آشکارا بداهه
هوبرت در اعتراض به "آه ، من می گویند ، شما می دانید" ، -- برای بیان هدف شکست دادن خانم
Bry تلاش به تصرف خود در دوشس.
در رابطه با خنده از این مانور ، Selden زمان برای سریع
برداشت از خانم بارت ، که خودش را مخالف در طلایی به او نشسته بود
نور بعد از ظهر.
به ندرت سه ماه از او تا به حال از او در آستانه جدا سپری شده بود
کنسرواتوار Brys ، اما تغییر ظریف بیش از کیفیت زیبایی او گذشته بود.
سپس آن را به حال به حال شفافیت که از طریق آن نوسانات روح
گاهی غم انگیز قابل مشاهده است. در حال حاضر سطح غیر قابل نفوذ خود را پیشنهاد فرآیند
تبلور که در حال تمام خود را به یک ماده سخت درخشان ذوب شده بود.
تغییر خانم فیشر به عنوان یک جوان سازی زده بود : Selden آن را می خواهم که به نظر می رسید
لحظه ای از توقف و بازداشت در زمانی که سیالیت گرم جوانان به نهایی خود را سرد
شکل.
او آن را در راه او به او لبخند زد احساس و آمادگی و شایستگی با
که ، به طور غیر منتظره به حضور او پرتاب شود ، او انجام گرفت تا موضوع خود را
مقاربت به عنوان هر چند که موضوع نداشته
با خشونت که از آن او هنوز هم انتخاب شوند جامعی شده است.
امکانات چنین او را بیمار -- اما او به خود گفت که آن را با اضطراب سخت و ناگهانی بود که
قبل از بهبود است.
در حال حاضر او واقعا که خوب -- آخرین قطره از سم از خون خود را بیرون انداختن.
در حال حاضر او احساس خود را در حضور او آرامتر از او یاد گرفته در
فکر او.
مفروضات و elisions او ، او را کوتاه کاهش و DETOURS طولانی ، مهارت با آن
او ساختگی او را در یک نقطه دیدار خواهد کرد که از آن هیچ حد یک نگاه اجمالی ناخوشایند از گذشته
قابل رویت بود ، پیشنهاد چه فرصت
او برای تمرین هنر چنین پس از آخرین ملاقات خود را داشته است.
او احساس کرد که او در درک با خودش وارد بود : پیمان ساخته شده بود
با انگیزه های سرکش او ، و به یک سیستم یکنواخت از دولت خود ، تحت
که همه تمایلات ادم اواره و ولگرد یا
اسیر یا مجبور به خدمت دولت است.
و او را دیدم چیزهای دیگر نیز به روش او : دیدم که چگونه آن را خود تنظیم کرده بود
پیچیدگیهای پنهان وضعیت که در آن ، حتی پس از روشن خانم فیشر
چشمک می زند ، او هنوز هم احساس خود agrope.
مطمئنا خانم فیشر دیگر نمی تواند اتهام خانم بارت با غفلت او
فرصت! مشاهده exasperated Selden او
نه فقط به هم کاملا زنده به آنها.
"کامل" را به هر یک : خدمت غلبه اضطراب برتا ، خوب بود
naturedly مراقب حالات دورست ، روشن Silverton معاشرت و
Dacey ، دومی از آنها او را ملاقات کرد
جای پای آشکار تحسین قدیمی ، در حالی که جوان Silverton ، portentously خود
جذب شود ، آگاهانه خود را به تنها چیزی مبهم انسدادی به عنوان به نظر می رسید.
و ناگهان ، به عنوان Selden اشاره کرد سایه های زیبا از شیوه ای که او هماهنگ
خودش را با محیط اطراف خود ، آن را در او فلش است که به نیاز به دست زدن به چنین چیره دست ،
وضعیت در واقع باید ناامید باشد.
او در لبه از چیزی بود -- که این تصور را در سمت چپ با او بود.
او به نظر می رسید برای دیدن او را در آستانه یک شکاف آماده ، با یک پا برازنده پیشرفته
بیهوشی او ادعا که زمین او را شکست.
در گردشگاه DES Anglais ، که در آن Silverton NED در او را برای نیم ساعت آویزان
قبل از شام ، او تصور عمیق تر از عدم امنیت عمومی را دریافت کرده است.
Silverton بود در خلق و خوی از بدبینی تایتانیک.
هر یک با یک دانه -- چگونه هر کس می تواند به چنین یک سوراخ سر در گم به عنوان Riviera
از تخیل -- با تمام دریای مدیترانه را انتخاب کنید : اما پس از آن ، اگر
تخمین یکی از مکان در گرو راه آنها broiled مرغ بهار!
گاد! مطالعه ممکن است از استبداد معده ساخته شده است -- راه تنبل
کبد یا ناکافی مایعات معده ممکن است البته کل جهان تاثیر می گذارد ،
همه چیز را تحت الشعاع قرار دادن در دسترس -- مزمن
سوء هاضمه باید در میان علل قانونی "زندگی یک زن ممکن است توسط خراب
عدم توانایی مرد برای هضم نان تازه. چیز عجیب و غریب؟
بله -- و غم انگیز -- مانند بسیاری از پوچ.
هیچ چیز grimmer نسبت به فاجعه ای که می پوشد ماسک خنده دار وجود دارد....
از کجا بود؟ آه -- دلیل آنها chucked سیسیل و
عجله به عقب؟
-- تا حدودی ، بدون شک ، تمایل خانم بارت به عقب بر گردیم به پل و smartness.
مرده به عنوان سنگ به هنر و شعر -- نور در دریا یا زمین برای او بود هرگز!
و البته او را متقاعد دورست که غذاهای ایتالیایی برای او بد بود.
آه ، او می تواند او را بر این باورند هر چیزی -- هر چیزی!
خانم دورست بود از آن آگاه است -- اوه ، کاملا : هیچ چیز او را نمی بینیم!
اما او می تواند زبان خود را نگه دارید -- she'd تا به حال به ، اغلب به اندازه کافی.
خانم بارت دوست صمیمی بود -- او یک کلمه علیه او را نمی شنوند.
تنها آن لطمه می زند افتخار زن -- برخی از چیزهایی وجود دارد می کند ، استفاده نمی شود... تمام
این اعتماد به نفس ، در دوره؟
آه -- و بانوان سیگنالینگ از بالکن هتل وجود دارد....
او در سراسر تفرجگاه سقوط ، ترک Selden به سیگار برگ مراقبه.
نتیجه گیری که به او منجر به غنی شده بودند ، در غروب همان روز ، توسط برخی از
نکات ضعف آن است که تولید نور از خود corroborative در هوای گرگ و میش
از ذهن شک.
dined Selden ، سکندری در شانس آشنایی با او بود ، و موکول بروز دیگر شدن ، هنوز هم در
شرکت او ، به تفرجگاه درخشان روشن ، که در آن یک خط از غرفه های شلوغ فرمان
تاریکی پر زرق و برق از آب است.
شب نرم و قانع کننده بود.
سربار آویزان آسمان تابستان furrowed با عجله از راکت و از شرق به
ماه اواخر ، فشار فراتر از خم والای ساحل ، فرستاده شده در سراسر خلیج شفت
از روشنایی است که paled به خاکستر در زرق و برق قرمز از قایق های نورانی.
پایین تفرجگاه فانوس آویزان ، snatches گروه موسیقی بالاتر از همهمه از شناور
جمعیت و جای خود غلت بزنید نرم boughs در باغ های تاریک ، و بین این باغ
و پشت غرفه وجود دارد سرازیر شد
جریان از مردم در آنها خلق و خوی کارناوال پر سر و صدا توسط خو به نظر می رسید
فتور در حال رشد از فصل.
Selden و همدم او ، قادر به گرفتن کرسی در یکی از غرفه رو به خلیج ،
سرگردان در حالی که با ازدحام بود ، و پس از آن یک نقطه برتری در بالا در بر داشت
باغ جان پناه بالاتر از تفرجگاه.
پس از ان از آنها اما در یک نگاه اجمالی مثلثی از آب گرفتار ، و بازی فلش
قایق در سراسر سطح آن ، اما جمعیت در خیابان های تحت نظر خود را فوری ،
و به نظر می رسید به Selden ، در مجموع ، علاقه بیشتری از خود نشان می دهد.
پس از مدتی ، با این حال ، او از جای بلند قرار دادن خود را خسته و قطره به تنهایی به پیاده رو ،
تحت فشار قرار دادند راه خود را به گوشه اول و تبدیل به سکوت مهتابی از یک طرف
خیابان.
بلند باغ ، دیواره های معلق توسط درختان ساخته شده مرز تاریک پیاده رو ؛ کابین خالی
trailed در امتداد شاهراه خالی از سکنه ، و در حال حاضر Selden دیدم دو نفر ظهور
از سایه های مخالف ، به سیگنال
CAB ، و رانندگی در آن به سمت مرکز شهر.
مهتاب آنها را لمس آنها متوقف شد تا کالسکه را وارد کنید ، و او به رسمیت شناخته شده
خانم دورست و جوان Silverton.
زیر نزدیکترین لامپ پست او در تماشا کرد نگاه و دیدم که آن زمان بود نزدیک
در یازده.
او در زمان یکی دیگر از خیابان عبور کنند ، و بدون breasting ازدحام در تفرجگاه ، ساخته شده
راه خود را به باشگاه شیک که مشرف که شاهراه.
در اینجا ، در میان شعله درخشان یا اتش مشتعل از جداول شلوغ باکارا ، او گرفتار نزد پروردگار هوبرت
Dacey ، نشسته با لبخند همیشگی اش را پوشیده پشت یک پشته به سرعت رو به کاهش طلا.
پشته که در دوره به دلیل از بین برود ، خداوند هوبرت با بی اعتنایی تلقی افزایش یافت ، و پیوستن به
Selden ، با او به تراس ای خالی از سکنه باشگاه موکول شده است.
این در حال حاضر نیمه شب گذشته بود و ازدحام در غرفه پخش می شد ، در حالی که بلند
مسیرهای پیاده روی از قایق های قرمز روشن و در زیر آسمان repossessed پراکنده و پژمرده شده توسط آرام
شکوه و جلال ماه.
لرد هوبرت نگاه در تماشا کرد. توسط ژوپیتر ، من قول داد که پیوستن به دوشس
برای شام در کاخ لندن ، اما از آن گذشته دوازده است ، و گمان می کنم آنها همه
را پخش کردند.
حقیقت این است که من آنها را در میان جمعیت بلافاصله بعد از شام از دست داده ، و پناه برد در اینجا ، برای من
گناهان.
آنها تا به حال کرسی در یکی از غرفه ، اما البته آنها را نمی توانستم متوقف آرام :
دوشس می تواند هرگز.
او و خانم بارت در تلاش از آنچه که آنها را ماجراهای رفت -- GAD ، آن است که خود را نه
گسل در صورتی که انجام برخی از آنهایی که عجیب و غریب نیست!
وی افزود : به طور آزمایشی ، پس از pausing برای سیگار کورمالی کردن : "خانم بارت قدیمی
دوست مال شما ، من اعتقاد دارم؟ بنابراین او به من گفت.-- آه ، با تشکر ، -- من به نظر نمی رسد
به چپ است. "
او در سیگار پیشنهادی Selden ، روشن ، و در بالا تن به تن او drawling ادامه داد
لحن : "هیچ یک از کسب و کار من ، البته ، اما من او را به دوشس معرفی نمی.
زن جذاب است ، دوشس ، شما را در درک و یک دوست بسیار خوب من ؛
بلکه در آموزش علوم انسانی است. "
Selden این کار را در سکوت ، و بعد از چند پاف لرد هوبرت شکست دوباره :
مرتب کردن بر اساس یک چیز نمی تواند ارتباط برقرار بانوی جوان -- هر چند زنان جوان امروزه
صالح را برای خود قضاوت ؛
اما در این مورد -- I'm بیش از حد دوست قدیمی ، شما می دانید... و به نظر می رسید هیچ کس دیگر به وجود دارد
صحبت به.
کل situation'sa کمی مخلوط ، که من آن را ببینید -- اما وجود دارد استفاده می شود عمه
در جایی منتشر و بی گناه ، یک فرد که در پل زدن بیش از chasms بود او
بهش فکر نکرده... آه ، در نیویورک است ، او است؟
مانند ترحم نیویورک راه دور! "