Tip:
Highlight text to annotate it
X
قسمت سوم. سفر به LAPUTA ، BALNIBARBI ، LUGGNAGG ،
GLUBBDUBDRIB ، و ژاپن. فصل اول
نویسنده این مجموعه در سفر سوم خود است. توسط دزدان دریایی گرفته شده است.
کینه توزی از مرد هلندی. ورود او در یک جزیره.
او را به Laputa دریافت کرده است.
من در خانه شده بود ، بالاتر از ده روز ، هنگامی که کاپیتان ویلیام رابینسون ، مرد کرنیش ،
فرمانده Hopewell ، یک کشتی تنومند از سه صد تن ، به خانه ام آمدند.
من که قبلا شده بود جراح یکی دیگر از کشتی که در آن او استاد بود ، و یک بخش چهارم
مالک ، در سفر به لوانت.
او همیشه من را بیشتر شبیه یک برادر ، از یک افسر تحتانی درمان می شود و ،
شنیدن از ورود من ، من یک دیدار ، که من تنها از دوستی ، توقیف برای
هیچ چیز گذشت بیش از آنچه که معمول بعد از غیبت طولانی.
اما تکرار بازدیدکننده داشته است او اغلب ، ابراز ، شادی اش را برای پیدا کردن من من در سلامت خوب ،
پرسیدن "آیا من در حال حاضر برای زندگی حل و فصل؟" افزود ، "است که او قصد سفر
به هند شرق در دو ماه "در آخرین
او به سادگی از من دعوت ، هر چند با برخی از عذر خواهی ، به جراح کشتی "که
من باید یکی دیگر از جراح تحت من ، در کنار ما دو جفت ؛ است که حقوق و دستمزد من باید
دو برابر به پرداخت معمول و که داشتن
دانش من در دریا امور تجربه به حداقل برابر به او باشد ، او را وارد کنید
به هر گونه درگیری به دنبال توصیه های من ، به همان اندازه به عنوان اگر من در فرمان به اشتراک گذاشته بود. "او
گفت : بسیاری از چیزهای اجباری دیگر ، و من
می دانست که او را صادقانه مرد ، که من می تواند این پیشنهاد را رد تشنگی
من از دیدن جهان بود ، علیرغم بدبختیهای گذشته من ، ادامه به عنوان خشونت
مثل همیشه.
تنها مشکل که باقی مانده بود ، برای متقاعد کردن همسر من ، که موافقت با این حال من
در آخرین دست آمده ، با چشم انداز از مزیت او به فرزندان او پیشنهاد.
ما مجموعه ای از روز 5 ماه اوت ، 1706 ، و در فورت سنت وارد
جورج 1707 آوریل 11. ما ثابت وجود دارد سه هفته به روز کردن ما
خدمه ، که بسیاری از آنها بیمار بودند.
از ان جهت ما به Tonquin ، که در آن کاپیتان مصمم به ادامه برخی از زمان رفت ،
زیرا بسیاری از کالاها که او در نظر گرفته شده برای خرید آماده بودند ، و نه می تواند از او انتظار می رود به
در چند ماه اعزام شده است.
بنابراین ، امید به تسویه کردن برخی از اتهامات عنوان شده علیه او باید در او خریداری ارابه مخصوص حمل الوار ،
آن را با انواع مختلفی از کالا های لود شده ، که با ان Tonquinese معمولا به تجارت
جزایر همسایه ، و قرار دادن
چهارده مردان در هیئت مدیره ، سه مراتب بالا از کشور بودند ، او منصوب من کارشناسی ارشد
ارابه مخصوص حمل الوار ، و به من قدرت به ترافیک ، در حالی که او امور خود را در Tonquin معامله.
ما بالاتر از سه روز به حال ، هنگامی که یک طوفان بزرگ ناشی سمت رانده ، ما پنج
روز به شمال شمال شرق ، و سپس به شرق و پس از آن ما تا به حال آب و هوا عادلانه ،
اما هنوز هم با گیل بسیار قوی از غرب.
پس از روز دهم ، ما دو دزدان دریایی ، که به زودی ما پیشی گرفت و تعقیب می کردند ، برای ارابه مخصوص حمل الوار من
عمق لادن بود ، که او سمت بسیار کند ، نه ما را در شرایط به
دفاع از خودمان.
ما تقریبا در همان زمان بودند توسط دزدان دریایی که با عصبانیت وارد سوار
سر از مردان خود را ، اما پیدا کردن همه ما سجده بر چهره ما (برای من داد
سفارش) ، آنها ما را با طناب قوی pinioned ،
و تنظیم نگهبان بر ما رفت و به جستجو ارابه مخصوص حمل الوار.
من در میان آنها هلندی ، که به نظر می رسید برخی از اقتدار مشاهده ، هر چند او
فرمانده هر کدام از کشتی نیست.
او به ما countenances ما می دانستند به انگلیسی ، و jabbering ما را در خود
زبان ، سوگند یاد ما باید پشت به پشت گره خورده است و به دریا انداخته شده است.
من tolerably هلندی صحبت خوبی و من به او گفتم که ما بودند ، و التماس او را ، در
توجه به ما مسیحیان و پروتستان ها ، از کشورهای همسایه در
اتحاد سخت ، که او کاپیتان برخی از ترحم بر ما را حرکت.
این التهاب خشم خود را ، او به تکرار threatenings خود ، و تبدیل به خود
اصحاب ، با غیظ و غضب بزرگ در زبان ژاپنی صحبت کرد ، که گمان می کنم ، اغلب
با استفاده از کلمه Christianos.
بزرگترین دو کشتی دزدان دریایی کاپیتان ژاپن ، که صحبت کرد فرمان بود
هلندی کمی است ، اما بسیار ناقص است.
او به من آمد ، و پس از چند سؤال ، که من در بزرگ پاسخ
فروتنی ، او گفت : "ما نباید می میرند." من کاپیتان را تعظیم بسیار کم است ، و پس از آن ،
عطف به هلندی ، گفت ، "من متاسفم
برای پیدا کردن رحمت بیشتر در مشرک ، نسبت به یک مسیحی برادر. "اما من تا به حال به زودی دلیل
به توبه این واژه های احمقانه : برای که هرزه های مخرب ، اغلب داشتن
بیهوده تلاش برای متقاعد کردن هر دو
کاپیتان که من ممکن است به دریا (که آنها را نمی خواهد تسلیم ، پس از پرتاب
وعده من ساخته شده که من نباید مرد) ، با این حال ، غالب تا کنون ، به عنوان
مجازات بر من تحمیل ، بدتر از آن ، در تمام ظاهر انسان ، از مرگ خود.
مردان من با تقسیم مساوی به هر دو کشتی دزدان دریایی فرستاده شدند ، و من ارابه مخصوص حمل الوار جدید
سرنشین دار است.
به خودم ، که من باید اواره در یک قایق رانی کوچک تعیین شد ، با
تعطیل و بادبان ، و مفاد چهار روز که گذشته ، ژاپنی
کاپیتان خیلی مهربان بود او را به دو برابر
فروشگاه های خود ، و اجازه هیچ مردی به من جستجو.
من را به قایق رانی ، در حالی که مرد هلندی ، ایستاده بر عرشه ، من لود شده
با همه لعنت ها و شرایط آسیبرسان زبان او استطاعت.
حدود یک ساعت قبل از ما شاهد دزدان دریایی من مشاهده گرفته بود ، و متوجه شد ما
در عرض جغرافیایی از 46 ن و طول جغرافیایی از 183.
زمانی که من در برخی از راه دور از دزدان دریایی بود ، من ، من جیب شیشه کشف کردند ،
چندین جزیره به سمت جنوب شرق.
راه اندازی بادبان من ، باد عادلانه بودن ، با یک طراحی برای رسیدن به نزدیکترین از آن
جزیره ، که من ساخته شده تغییر جهت به سمت انجام دهید ، در حدود سه ساعت است.
این همه سنگی بود : با این حال من بسیاری از تخم مرغ پرندگان ، و ، آتش قابل توجه من مشتعل برخی از
هیث و خشک دریا علف هرز ، که من بو داده تخم مرغ.
من خوردم هیچ شام دیگر ، در حال حل و فصل یدکی مفاد من تا آنجا که من می توانم.
من شب را در زیر پناهگاه سنگ به تصویب رساند ، strewing برخی از هیث تحت من ، و
خواب بسیار خوب است.
روز بعد من خود را به دیگری جزیره سمت ، و پس از ان به یک سوم و چهارم ، گاهی اوقات
با استفاده از بادبان من ، و گاهی اوقات تعطیل من.
اما ، مشکل خواننده با یک حساب خاص از distresses من ، آن را اجازه
کافی ، که در روز پنجم من در آخرین جزیره در چشم من ، که وضع وارد
جنوب و جنوب شرق به سابق.
این جزیره در فاصله بیشتری از من انتظار می رود ، و من آن را در کمتر از دسترس نیست
از پنج ساعت است.
من احاطه آن را تقریبا گرد ، قبل از اینکه بتوانم یک مکان مناسب برای فرود در را پیدا ؛
که یک نهر کوچک بود ، در حدود سه برابر فراخی از قایق رانی.
که من پیدا کردم این جزیره می شود از همه سنگی ، تنها کمی با تافتز از علف هم گره ،
گیاهان خوشبو.
من در زمان مفاد کوچک من و پس از داشتن خودم تجدید ، من امن
باقی مانده در غار ، از چه چیز وجود دارد تعداد زیادی بودند و من جمع آوری مقدار زیادی تخم مرغ
بر سنگ ، و یک مقدار خشک
دریا و علف هرز و علف خشک ، که من به روشن شدن طراحی روز بعد ، و کباب
تخم مرغ و همچنین من می توانم ، من در مورد من بود چخماق من ، فولاد ، مسابقه ، و سوزاندن -
شیشه ای.
من تمام شب را در غار جایی که من مفاد من تسلیم کرده بودند ، نهاده شده است.
تخت من همان علف خشک و دریا و علف هرز است که من برای سوخت در نظر گرفته شده بود.
من خواب بسیار کمی برای disquiets از ذهن من غالب بیش از خستگی من ، و
مرا بیدار.
من در نظر گرفته چگونه غیر ممکن بود برای حفظ زندگی من در متروک ،
و پایان من بدبخت چگونه باید : هنوز در بر داشت تا خودم را بی میل و desponding ، که من
تا به حال قلب افزایش یابد و قبل از من
می تواند روح به اندازه کافی به خزش از غار من ، روز به دور پیشرفته بود.
من مدتی در میان سنگها راه می رفت : آسمان کاملا روشن است ، و خورشید چنان داغ بود ،
که من به نوبه خود از چهره من از آن مجبور شد : زمانی که همه به ناگهان آن را مبهم شد ، به عنوان
من ، در شیوه ای بسیار متفاوت از فکر
چه اتفاقی می افتد میان چیزهای دیگر گذارند از ابر.
من پشت و بدن مات قریب به اتفاق بین من و خورشید درک جلو در حال حرکت
به سمت جزیره : به نظر می رسید آن را به حدود دو مایل ارتفاع و مخفی شدند خورشید شش یا
هفت دقیقه ، اما من رعایت نمی کنند
هوا بسیار سرد است ، یا آسمان تاریک تر ، از من تحت ایستاد بود
سایه ای از کوه.
همانطور که نزدیکتر بیش از جایی که من نزدیک به نظر می رسید به یک شرکت
مواد مخدر ، پایین ، تخت ، صاف و درخشان بسیار روشن از بازتاب
دریا زیر وارد نمایید.
من از ارتفاع حدود دو صد متری از ساحل ایستاده بود ، و این را دیدم قریب به اتفاق
بدن نزولی تقریبا موازی با من ، در کمتر از فاصله مایل انگلیسی.
من در زمان از دیدگاه جیب من ، و می تواند به سادگی کشف تعداد از مردم در حال حرکت
بالا و پایین طرف آن ، که به نظر می رسد شیب دار می شود ، اما آنچه این افراد که در آن
انجام من قادر به تشخیص نیست.
عشق طبیعی زندگی برخی از حرکت به سمت داخل از شادی را به من داد ، و من آماده بود تا
سرگرم امید که این ماجرا ممکن است ، برخی از راه و یا دیگر ، کمک به من تحویل از
مکان متروک و شرایط من شوید.
اما در عین حال خواننده را به سختی می تواند حیرت من ، تصور به ببین
جزیره ای در هوا ، ساکنان توسط مردان ، که قادر بودند (که آن را باید به نظر می رسد) به منظور بالا بردن یا
غرق ، و یا قرار دادن آن را به حرکت مترقی ، آنها خوشحال.
اما در آن زمان در وضع نمی شود به philosophise بر اساس این پدیده ، من
به جای انتخاب به رعایت البته جزیره ای به طول خواهد انجامید ، زیرا به نظر می رسید آن را برای
مدتی ایستاده هنوز.
با این وجود به زودی پس از آن پیشرفته نزدیکتر ، و من می توانم ببینم طرف آن را احاطه با
بدست بیاورید چند تن از گالری ها ، و پله ، در فواصل زمانی خاصی ، به فرود
از یکی به دیگری.
در پایین ترین گالری ، من برخی از مردم ماهیگیری با میله ماهیگیری طولانی ، و دیگران مشهود
به دنبال در.
کلاه (کلاه من مدتهاست که از فرسوده) و دستمال من به سوی من دست تکان دادند
جزیره ، و بر اساس رویکرد نزدیکتر آن ، من به نام و با قدرت حداکثر فریاد زد
صدای من ، و سپس به دنبال
circumspectly ، من مشهود جمعیت جمع آوری به آن سمت که اکثر در نظر من بود.
من با اشاره خود را به سمت من و به یکدیگر ، که آنها به سادگی کشف
من ، اگرچه آنها هیچ بازگشت به فریاد می زدند من.
اما من می تواند چهار یا پنج مرد در حال اجرا در عجله بزرگ ، از پله ها بالا ، نگاه کنید به بالا
جزیره ، که پس از آن ناپدید شد.
من اتفاق افتاد به درستی حدس ، که این برای سفارشات به برخی از شخص فرستاده می شود
در اقتدار به این مناسبت.
تعداد زیادی از مردم افزایش یافته است ، و در کمتر از نیم ساعت ، جزیره
نقل مکان کرد و مطرح شده در چنین شیوه ای ، که پایین ترین گالری عکس ظاهر شده در موازات
کمتر از صد متری فاصله از ارتفاع جایی که من ایستاده بود.
من پس از آن خودم را در استقرار ترین supplicating قرار داده ، و در فرودست لهجه صحبت می کرد ،
اما بدون پاسخ را دریافت کرده است.
کسانی که نزدیکترین بیش در مقابل من ایستاد ، به نظر می رسید به نفر از تمایز ، به عنوان من
توسط عادت خود قرار است. آنها صادقانه با یکدیگر اعطا
دنبال اغلب بر من.
در طول یکی از آنها در گویش روشن ، مودب ، و صاف نامیده می شود ، نه بر خلاف
در صدا به ایتالیایی : و در نتیجه پاسخ به آن زبان ، بازگشت امید
به حداقل که اهنگی ممکن است مطلوب تر به گوش او.
گرچه هیچ یک از ما را درک و در عین حال به معنی من به راحتی شناخته می شد ، برای
مردم شاهد زجر من شوید.
آنها نشانه هایی برای پایین آمدن از سنگ ، و رفتن به سمت ساحل ، ساخته شده که من
بر این اساس انجام نداد ؛ و جزیره پرواز به ارتفاع مناسب مطرح شده است ،
آستانه به طور مستقیم بیش از من ، زنجیره ای اجازه می دهد تا
از گالری ، کمترین با صندلی محکم به پایین ، که به من ثابت
خودم و توسط قرقره گرفته شد.
قسمت سوم. سفر به LAPUTA ، BALNIBARBI ، LUGGNAGG ،
GLUBBDUBDRIB ، و ژاپن. فصل دوم.
humours و امیال Laputians توصیف کرد.
حساب از یادگیری خود را. از شاه و دربار او.
پذیرش نویسنده وجود دارد.
ساکنان موضوع را به ترس و disquietudes.
حساب کاربری از این زنان است.
در alighting من ، من با جمعیت مردم احاطه شده بود ، اما کسانی که ایستادند
نزدیکترین به نظر می رسید از کیفیت بهتر می شود.
آنها به من را با تمام علائم و شرایط جای تعجب مشهود و نه در واقع بود
من بیشتر بدهی خود را ، داشتن هرگز تا آن زمان دیده می شود یک مسابقه از فنا تا در مفرد
اشکال خود ، عادات ، و countenances.
سر خود را به همه ، پشت بخوابید چه به سمت راست ، سمت چپ ، یکی از چشمان خود را
به درون ، و دیگر به طور مستقیم تا اوج.
پوشاک ظاهری آنها با چهره های خورشید ، قمر و ستاره ها تزیین شده بودند.
در هم آمیخته با کسانی که از fiddles ، فلوت ، harps ، ترومپت ، گیتار ، harpsichords و
بسیاری دیگر از ابزار موسیقی ، برای ما ناشناخته در اروپا.
مشاهده کردم ، در اینجا و آنجا ، بسیاری از عادت از بندگان ، با مثانه دمیده ،
محکم مثل کوبیدن به پایان چوب ، که آنها را در دست خود انجام است.
در هر مثانه بود مقدار کمی از نخود فرنگی خشک شده ، یا سنگریزه های کوچک بود که من از
پس از آن آگاه است.
با این کیسه ها ، آنها در حال حاضر و پس از آن به flapped دهان و گوش از کسانی که
ایستاده بود در نزدیکی آنها ، که این عمل پس از آن نمی توانست تصور معنا.
به نظر می رسد ذهن این مردم هستند تا با گمانه زنی شدید ، که می شود
آنها نه می تواند صحبت می کنند ، و نه شرکت در گفتمانهای دیگران ، بدون اینکه roused
از سوی برخی از taction خارجی بر ارگان
گفتار و شنوائی هم باشد ؛ که برای آن دلیل ، آن دسته از افرادی که قادر به آن استطاعت همیشه
نگه داشتن مگس کش (اصلی climenole است) در خانواده آنها ، به عنوان یکی از دام های اهلی خود را ؛
و نه در خارج از کشور تا کنون راه رفتن ، و یا به آن بار مشاهده شده است ، بدون او.
و کسب و کار از این افسر ، زمانی که دو ، سه ، یا چند نفر در شرکت می باشد ،
به آرامی به اعتصاب با مثانه خود را در دهان او است که به صحبت می کنند ، و گوش راست
از او و یا آنها را به آنها سخنران خود آدرس.
این مگس کش است به همین ترتیب برای شرکت در کارشناسی ارشد خود را در او به کار پشتکار
راه می رود و بر اساس مناسبت فلپ نرم در چشمان او را به او بدهد ، زیرا او همیشه آنقدر
در اندیشه و تفکر پیچیده ، که او در
خطر آشکار از سقوط هر پرتگاه ، و تندرست سر خود را در برابر
در هر پست و در خیابان ها ، از دیگران justling ، یا به خود را justled
لانه سگ زیستن.
لازم بود تا به خواننده این اطلاعات ، که بدون آن او خواهد بود در
از دست دادن همین کار را با من به درک محل از این افراد ، آنها به عنوان
انجام من از پله ها بالا به بالا
این جزیره ، و از ان جهت به کاخ سلطنتی است.
در حالی که ما بودند صعودی ، آنها را فراموش کرده چندین بار آنچه را که آنها در مورد بودند ، و
مرا به خودم ، تا خاطرات خود را دوباره roused توسط flappers خود بودند ، برای آنها
در مجموع بی حرکت نزد ظاهر
خارجی عادت و قیافه من و با فریاد و مبتذل ، افکار که
و ذهن رها تر بودند.
در گذشته ما وارد کاخ شده و اقدام به اتاق حضور
جایی که من دیدم شاه بر تخت خود نشسته اید ، در هر طرف توسط افراد از نخست حضور
کیفیت.
قبل از تاج و تخت ، یک میز بزرگ با گلوب و حوزه های پر شده ، و ریاضی
ابزار همه نوع.
اعلیحضرت انجام گرفت دست کم اطلاع را از ما نیست ، اگر چه ورودی ما بدون
سر و صدا ، کافی محل تلاقی چند خیابان یا جاده از همه افراد متعلق به دادگاه.
اما او شد و سپس در اعماق یک مشکل است ؛ و ما با حضور حداقل یک ساعت قبل از او می تواند ،
حل آن.
ایستاده بود توسط او وجود دارد ، در هر طرف ، یک صفحه جوان با فلپ را در دست خود ، و هنگامی که
آنها را دیدم او در اوقات فراغت بود ، یکی از آنها را به آرامی زده دهان او ، و دیگر او
گوش راست ، که در آن ، او مثل یک مبهوت
awaked ناگهانی ، و به دنبال نسبت به من و شرکت من در ، recollected
مناسبت های آینده ما ، از چه چیز او آگاه شده بود.
او صحبت کرد برخی از کلمات ، که بر روی ان فورا یک مرد جوان با فلپ را به سمت من آمد ،
و من flapped به آرامی در گوش راست ؛ اما من نشانه ها ، و همچنین من می توانم ، که من
مناسبت برای چنین ابزاری را نداشت ؛
که به عنوان من پس از آن در بر داشت ، داد اعلیحضرت ، و کل دادگاه ، بسیار معنی
نظر من درک می کنم.
پادشاه ، تا آنجا که من می توانم حدس ، از من خواست چند سؤال و خطاب به من
خودم به او در همه زبانهای من تا به حال.
هنگامی که آن را نه می تواند درک و نه قابل درک بود ، من داشتم
به دستور او در قصر خود به یک آپارتمان انجام شده است (این شاهزاده که متمایز
بالاتر از همه پیشینیان خود را برای او
مهمان نوازی به غریبه ها) ، که در آن دو بندگان به من شرکت منصوب شدند.
شام من را دیده اند ، چهار نفر از کیفیت ، که من به یاد آورده بود و
بسیار نزدیک شخص پادشاه ، به من این افتخار را دارد با من شام خوردن.
ما تا به حال دو دوره ، از هر کدام سه ظروف.
در دوره اول ، شانه برش گوشت گوسفند را به یک مثلث متساوی الاضلاع بود ،
قطعه ای از گوشت گاو را به rhomboides ، و پودینگ را به یک سیکلوئید.
دوره دوم دو اردک محکم شده تا در فرم fiddles بود ، سوسیس و کالباس و
پودینگ شبیه فلوت و hautboys ، و پستان از گوشت گوساله در شکل
چنگ.
بندگان نان ما را به مخروط ، استوانه ها ، parallelograms ، و چندین برش
ریاضی اعداد و ارقام.
در حالی که ما در شام بودند ، به درخواست نام چند چیز خود را در من ساخته شده با حروف درشت
زبان ، و کسانی که افراد نجیب ، با کمک flappers خود ، خوشحال به
من پاسخ بدهد ، امیدوار به افزایش من
تحسین توانایی های بزرگ خود را اگر من می تواند به ارمغان آورد با آنها صحبت.
من به زودی قادر به نان و نوشیدنی تماس بگیرید ، و یا هر چیز دیگری من می خواستم.
بعد از شام شرکت من به عقب بازگرداند ، و فرد به دستور پادشاه به من فرستاده بود ،
با حضور مگس کش.
او با او به ارمغان آورد قلم ، جوهر و کاغذ ، و سه یا چهار کتاب ، از دادن من به
درک شده توسط نشانه ها ، که او به من زبان تدریس فرستاده شد.
ما نشسته با هم چهار ساعت ، که در آن زمان من نوشت : تعداد زیادی از کلمات در
ستون ، با ترجمه را در برابر آنها ، من به همین ترتیب ساخته شده در یک تغییر جهت به سمت یادگیری
چند جملات کوتاه ، معلم من
سفارش یکی از بندگان من به واکشی چیزی ، به نوبه خود در مورد ، یک کمان را ، به
نشستن ، یا ایستادن ، راه رفتن ، و مانند آن. سپس من در زمان این حکم در نوشتن.
او به من نشان داد نیز ، در یکی از کتاب هایش ، چهره از خورشید ، ماه ، و ستارگان ،
زودیاک ، مناطق استوایی ، و محافل قطبی ، با فرقه های بسیاری با هم
دشت ها و مواد جامد است.
او به من داد نام و توضیحات از تمام آلات موسیقی ، و
شرایط کلی هنر در بازی در هر یک از آنها.
پس از او به من ترک کرده بود ، قرار داده تمام کلمات من ، با تفسیرهای خود ، در
بر اساس حروف الفبا.
و به این ترتیب ، در عرض چند روز ، با کمک یک حافظه بسیار وفادار ، من برخی از بینش
به زبان خود.
این کلمه ، که از این جزیره پرواز یا شناور تفسیر ، در Laputa اصلی
از انجاییکه من می تواند علم اشتقاق لغات درست را یاد بگیرند هرگز.
لاپ ، در زبان های قدیمی منسوخ ، بالا دلالت و untuh ، فرماندار از
که به گفته آنان ، فساد ، Laputa ، مشتق شده از Lapuntuh بود.
اما من از این اشتقاق ، که به نظر می رسد کمی تیره تایید نیست.
من جرأت برای ارائه به حدس خود من در میان آنها آموخته شده است ، که Laputa
دامان شبه outed ، شلپ شلپ کردن ، به این مفهوم به درستی ، از رقص نورهای
دریا و outed ، بال ، که ، با این حال ،
من نباید بدون تقاضا چیزی را مطرح کردن ، اما ارائه به خواننده عاقلانه.
کسانی که به او پادشاه سپرده بود به من ، رعایت چه بد من ملبس بود ، دستور داد
خیاط برای آمدن صبح روز بعد ، و اقدام برای یک دست کت و شلوار لباس.
این اپراتور به دفتر خود را پس از به شیوه ای متفاوت از کسانی که تجارت خود را در
اروپا است.
او ابتدا ارتفاع من توسط یک ربع به دست گرفت ، و پس از آن ، با قاعده و قطبنمای ،
توصیف ابعاد و خطوط کلی تمام بدن من ، که او پس از وارد
کاغذ و در شش روز لباس هایم را به ارمغان آورد
بسیار بیمار ساخته شده ، و کاملا خارج از شکل است ، اتفاق می افتد به اشتباه رقم در
محاسبه.
اما برای راحتی خودم بود ، که من مشاهده حوادث از جمله بسیار مکرر ، و کمی
نظر گرفته شود.
در طول حبس من می خواهم لباس ، و توسط سقم برگزار شد که من بعضی از
روز دیگر ، من بسیار بزرگ فرهنگ لغت و زمانی که من به دادگاه رفت ، توانست به
درک بسیاری از چیزهای پادشاه سخن گفت ، و او را به نوعی از پاسخ بازگشت.
اعلیحضرت دستور داده بودند که این جزیره باید حرکت شمال شرقی بوده و شرق ،
به نقطه عمودی بر Lagado ، شهری است از کل پادشاهی به زیر ، بر
زمین سفت است.
در مورد نود لیگ های دور بود ، و سفر ما چهار روز و نیم به طول انجامید.
من در حداقل معقول حرکت مترقی در هوا ساخته شده نبود
جزیره است.
در صبح روز دوم ، در حدود یازده ساعت ، پادشاه خود را در فرد ،
با حضور اشراف ، درباریان و افسران او ، داشتن تهیه موسیقی خود
ابزار ، آنها را به مدت سه ساعت بازی
بدون تنفس ، به طوری که من کاملا با سر و صدا بود ، حیرت زده کرد ، نه می تواند من
احتمالا حدس می زنم به معنی ، تا معلم من به من اطلاع است.
او گفت که مردم جزیره خود را به گوش خود را سازگار به شنیدن موسیقی
کره ، که همیشه در دوره های خاص ایفا می کرد ، و دادگاه در حال حاضر
آماده به تحمل سهم خود ، در هر
ابزار آنها سرآمد بوده اند. "در سفر ما به سمت Lagado ، شهر پایتخت ،
اعلیحضرت دستور داد که این جزیره باید بیش از شهرها و روستاهای برخی از توقف ، از
از چه رو او ممکن است دادخواست از افراد خود را دریافت خواهید کرد.
و به این منظور ، packthreads چند پایین ، اجازه دهید با وزن کوچک در
پایین.
در این packthreads مردم عصبانی دادخواست خود را ، که نصب شده تا به طور مستقیم ،
مانند فرستادن اسکرپ کاغذ شده توسط دانش آموزان پسر در پایان رشته ای است که دارای محکم
آنها بادبادک.
برخی اوقات برای ما شراب و victuals از پایین دریافت کرد ، که توسط قرقره کشیده شدند.
دانش من در ریاضیات بود ، به من کمک های زیادی در دستیابی به آنها
عبارت پردازی ، که بر آن علم ، و موسیقی در گرو ، و در دومی من
غیر ماهر نیست.
ایده های آنها دائمی متبحر در خطوط و ارقام است.
اگر آنها را ، به عنوان مثال ، ستایش زیبایی از یک زن ، و یا هر حیوانی دیگر ،
آن را توصیف آنها توسط rhombs ، محافل ، parallelograms ، بیضی ، و دیگر
لحاظ هندسی ، یا با کلمات از هنر برگرفته از موسیقی ، نیازی به تکرار.
من در آشپزخانه پادشاه انواع ابزار ریاضی و موسیقی را مشاهده تمام ،
پس از چهره های که آنها را قطع کردن مفاصل که به عظمت او خدمت کرده بودند
جدول.
خانه هایشان بسیار بیمار ساخته شده است ، bevil دیوار ، بدون یک زاویه راست در هر
آپارتمان ، و این نقص ناشی از تحقیر آنها به هندسه عملی خرس ،
که نفرت داشتن آنها به عنوان مبتذل و مکانیک ؛
آن دسته از دستورالعمل آنها را بیش از حد برای عقول از آنها تصفیه
کارگران ، که موارد اشتباهات همیشگی.
و اگر چه آنها به اندازه کافی بر یک تکه کاغذ زبر دست ، در مدیریت
حکومت ، مداد ، و تقسیم و در عین حال در اقدامات مشترک و رفتار زندگی ،
من دست و پا چلفتی ، بی دست و پا دیده می شود نیست ، و
افراد غیر ماهر ، و نه آهسته و درمانده در تصورات خود را از همه دیگر
افراد مورد مطالعه به جز کسانی که از ریاضی و موسیقی است.
آنها بسیار بد reasoners ، و به تندی به مخالفان داده ، مگر آن زمانی که آنها
اتفاق می افتد به نظر سمت راست ، که به ندرت مورد آنها می شود.
تخیل ، فانتزی ، و اختراع ، آنها کاملا غریبه را به ، و نه هر یک از عبارات در
زبان خود را ، که آن ایده می توان بیان ، قطب نما کل از خود
افکار و ذهن که در عرض دو علوم forementioned بسته است.
بیشتر از آنها ، و به خصوص کسانی که در بخش های نجومی معامله ، ایمان بزرگ
در طالع بینی قضایی ، هر چند آنها شرمنده به آن خود را علنا.
اما آنچه من عمدتا به تحسین ، و در مجموع عاري از حس مسئوليت فکر قوی بود
وضع من در آنها را نسبت به اخبار و سیاست مورد توجه قرار دادند ، دائمی به کشیدند
روابط عمومی ، دادن قضاوت خود را در
مسائل مربوط به دولت ، و ابراز مخالفت با شور و حرارت هر اینچ از نظر حزب.
من در واقع همین وضع در میان بسیاری از ریاضیدانان مشاهده
شناخته شده در اروپا ، اگر چه من می تواند دست کم قیاس بین این دو را کشف هرگز
علوم ، مگر آنکه آن مردم فرض کنید ، که
چرا که کوچکترین دایره تا به درجه های بسیاری به عنوان بزرگترین ، به همین دلیل
تنظیم و مدیریت جهان نیاز به توانایی های بیشتری از دست زدن به
و عطف جهان ، اما من نه را
این کیفیت تا بهار از ضعف بسیار معمول از طبیعت انسان ، میل به ما
کنجکاو ترین و متکبر در مسائل که در آن ما نگرانی حداقل ، و که
ما کمتر از مطالعه یا طبیعت اقتباس شده است.
این افراد تحت disquietudes مستمر هستند ، هرگز به لذت بردن از دقیقه
صلح از ذهن و اختلالات خود را ادامه از علل که بسیار کمی
تحت تاثیر قرار بقیه فنا.
دغدغه های آنها از تغییرات متعددی در آنها ترس به اجرام آسمانی بوجود می آیند :
به عنوان مثال ، که زمین ، توسط روش های مستمر از خورشید نسبت به آن ،
باید در طول زمان ، جذب می شود ، و یا
بلعیده می شود ، که چهره خورشید ، خواهد شد ، درجه ، با خود encrusted
effluvia ، و به هیچ نور بیشتری را به جهان ، که زمین بسیار محدود فرار
یک قلم مو از دم ستاره دنباله دار تاریخ و زمان آخرین ،
که infallibly آن را به خاکستر کاهش می یابد ؛ و بعد ، که آنها
محاسبه شده برای یک و سی سال از این رو ، احتمالا ما را نابود خواهد کرد.
اگر در حضیض خورشید آن ، آن را باید در درون یک درجه معینی از خورشید به آن نزدیک شد
(به عنوان توسط محاسبات خود آنها دلیل به وحشت) آن را به درجه ای از گرما را دریافت
ده هزار بار شدیدتر از آن
آهن داغ قرمز درخشان ، و در غیاب خود را از خورشید ، حمل دم دنباله دار ده
صد هزار و چهارده مایل طول دارد ، که از طریق آن در صورتی که زمین باید در عبور
از صد هزار مایل فاصله
از هسته ، و یا بدن از ستاره دنباله دار ، آن را باید در تصویب آن در مجموعه
آتش و خاکستر کاهش می یابد : که خورشید ، در روز صرف اشعه خود را بدون هیچ مشکلی
غذا را به آنها عرضه خواهد شد در تاریخ و زمان آخرین باشد
به طور کامل مصرف شده و نابود شده است که باید با تخریب این شرکت
زمین و همه سیارات که نور خود را از آن دریافت.
آنها تا همیشه با دغدغه های از این نفوذ ، و مانند آن
خطرات قریب الوقوع است ، که آنها نه بی سر و صدا می تواند خواب در تخت خود ، و نه هر گونه
رغبت برای لذت و سرگرمی های مشترک زندگی.
هنگامی که آنها ملاقات آشنایی در صبح ، اولین سوال در مورد
سلامت سان ، چگونه او را در تنظیم و افزایش نگاه ، و امیدوار است که آنها به
جلوگیری از سکته مغزی از ستاره دنباله دار نزدیک.
این گفتگو به آنها APT برای اجرا را با همان خلق و خوی است که پسران در کشف
delighting به شنیدن داستان های وحشتناک از ارواح و hobgoblins که آنها greedily
گوش دادن به ، و نه جرات رفتن به رختخواب از ترس.
زنان جزیره فراوانی نیروی حیاتی آنها ، حقیر شمردن شوهران شان ، و
از غریبه ها بسیار علاقه مند هستند ، از چه چیز است که همیشه وجود دارد تعداد قابل توجهی از
قاره زیر ، حضور در دادگاه ،
یا بر امور شهرها و شرکت های مختلف ، و یا خاص خود را
مناسبت است ، اما بسیار منفور است ، زیرا آنها می خواهند همان اوقاف.
در این میان خانم ها را انتخاب کنید gallants خود را : اما ازار است ، که آنها
عمل را با سهولت بیش از حد و امنیت برای شوهر همیشه برده شده در
حدس و گمان ، که معشوقه و عاشق
ممکن است اقدام به بزرگترین familiarities قبل از چهره اش ، اگر او می شود ، اما ارائه شده با
کاغذ و پیاده سازی ، و بدون مگس کش خود را در کنار او.
همسران و ضجه و زاری کردن دختران حبس خود را به جزیره ، اگر چه من فکر می کنم
خوشمزه ترین نقطه زمین در جهان ، و اگر چه آنها اینجا زندگی می کنند در
بزرگترین فراوان و عظمت ، و
مجاز به انجام هر کاری آنها لطفا ، آنها مدت هاست که به دیدن جهان ، و را
انحرافات از شهر بزرگ ، که آنها اجازه ندارند بدون خاص
مجوز از پادشاه ، و این کار ساده نیست
به دست آمده ، چرا که مردم از کیفیت پیدا کرده اند ، با تجربه مکرر ،
چقدر دشوار است برای متقاعد کردن زنان خود را به بازگشت از پایین است.
گفته شد که دادگاه بانوی بزرگ ، که تا به حال چند فرزند ، به نخست ازدواج
وزیر غنی ترین موضوع در این پادشاهی ، یک فرد بسیار دلپذیر است ، بسیار
علاقه او ، و زندگی در بهترین قصر
جزیره ، ادعای سلامت به Lagado در رفت ، خودش را مخفی می کردند برای
چند ماه ، تا شاه ، حکم به جستجو برای او فرستاد و او بود
موجود در غذا خوردن مبهم خانه همه در
ژنده پوش ، داشتن pawned لباس خود را به حفظ قدیمی تغییر شکل شاطر ، که مورد ضرب و شتم او را هر
روز ، و در که شرکتی که او گرفته شده بود ، بسیار در برابر او خواهد شد.
و اگر چه شوهرش او را با تمام مهربانی ممکن ، و بدون
حداقل سرزنش ، او به زودی پس از ساختگی به سرقت دوباره ، با تمام جواهرات خود را ، به
گالانت همان است و از نشده است شنیده از سال است.
این شاید ممکن است با خواننده منتقل و نه برای یک داستان اروپایی یا انگلیسی ،
از یکی از کشور بنابراین از راه دور.
اما او ممکن است لطفا در نظر گرفتن ، که caprices از جنس زن محدود نمی شود
هر آب و هوا یا ملت ، و این که آنها بسیار یکنواخت تر است ، نسبت به به راحتی می تواند
تصور می کرد.
در حدود یک ماه ، من مهارت در زبان خود را قابل تحمل ساخته شده بود ،
و قادر به پاسخ بسیاری از سوالات پادشاه بود ، وقتی که من تا به حال افتخار به شرکت
او.
اعلیحضرت کشف دست کم کنجکاوی به پرس و جو به قوانین نیست ،
دولت ، تاریخ ، مذهب ، یا آداب از کشورهای جایی که من شده بود ، اما
سوالات خود را محدود به دولت
ریاضیات ، و حساب را دریافت کرده ، من او را با تحقیر بزرگ داد و
بی تفاوتی ، هر چند اغلب roused توسط مگس کش خود را در هر طرف.
قسمت سوم. سفر به LAPUTA ، BALNIBARBI ، LUGGNAGG ،
GLUBBDUBDRIB ، و ژاپن. فصل سوم.
پدیده فلسفه و نجوم مدرن حل شده است.
پیشرفت های بزرگ Laputians در دومی.
روش شاه از سرکوب شورش.
من مرخصی از این شاهزاده به دیدن کنجکاوی جزیره مورد نظر ، که او بود
بزرگواری خوشحال به گرانت ، و به دستور معلم من به من حضور.
عمدتا می خواستم را می دانید ، به چه سبب ، در هنر و یا در طبیعت ، آن را بدهکار چند آن
حرکت ، از چه چیز من در حال حاضر یک حساب فلسفی را به خواننده بدهد.
جزیره پرواز یا شناور است دقیقا دایره ، قطر آن 7837 متری ، و یا در حدود
چهار مایل و نیم ، و به تبع آن حاوی ده هزار جریب.
به ضخامت سه صد متری است.
پایین ، یا در زیر سطح ، که به کسانی که آن را در زیر مشاهده به نظر می رسد ، حتی
صفحه به طور منظم از جسم جامد و سخت ، از تیراندازی تا به ارتفاع حدود دو صد متری.
در بالای آن دروغ مواد معدنی مختلف در نظم معمول خود را ، و بر همه کت از غنی
قالب ، ده یا دوازده فوت عمق.
شیب سطح بالایی از دور به این مرکز است ،
علت طبیعی که چرا همه dews و باران ، که بر این جزیره سقوط ، در ابلاغ
rivulets کوچک به سمت وسط ، جایی که
آنها را به چهار حوزه رودخانه های بزرگ ، هر یک از حدود نیم مایل در مدار تخلیه شده است ، و
دو صد متری دور از مرکز.
از این حوضه آب به طور مداوم توسط خورشید در روز ، که بازدم
effectually مانع سرشار خود را.
علاوه بر این ، آن را به عنوان قدرت پادشاه است ، به منظور بالا بردن جزیره بالا
منطقه از ابرها و بخارات ، او می تواند سقوط dews و باران جلوگیری از
هر زمان که بخواهد.
برای بالاترین ابرها می تواند افزایش یابد بالاتر از دو مایل ، به عنوان طبیعت موافقم ، حداقل
آنها شناخته شده بودند هرگز به انجام این کار در آن کشور است.
در مرکز این جزیره شکاف حدود پنجاه متری در قطر ، که از انجا وجود دارد
اخترشناسان را به گنبد بزرگ ، که در نتیجه gagnole flandona نامیده می شود فرود ،
یا غار ستاره شناس ، واقع در
عمق صد متری زیر سطح بالایی از جسم جامد و سخت.
در این غار بیست لامپ به طور پیوسته سوزش ، که از بازتاب
جسم جامد و سخت ، یک نور قوی به هر بخش ، رای دادند.
محل ذخیره شده با انواع زیادی از sextants ، ربع ، تلسکوپ ،
astrolabes ، و دیگر ابزارهای نجومی.
اما بزرگترین کنجکاوی ، که بر اساس آن سرنوشت این جزیره به آن ها بستگی دارد ، اهن ربا
اندازه شگرف ، در شکل شبیه شاتل بافنده.
در طول شش متری است ، و در ضخیم ترین قسمت حداقل سه متری بیش از است.
این آهن ربا است توسط یک محور بسیار قوی را از طریق عبور قاطعانه وسط آن پایدار ،
که بر اساس آن ، آن را بازی میکند ، و آماده است تا دقیقا همان است که ضعیف ترین طرف می تواند آن را روشن.
گرد است با یک استوانه توخالی از جسم جامد و سخت ، متری فوت چهار قطر hooped ،
به صورت افقی قرار می گیرد ، و پشتیبانی توسط هشت پا سخت و درخشان است ، هر شش متری ارتفاع.
در وسط سمت مقعر ، دوازده اینچ شیار عمیق وجود دارد ، که در آن
اندام از محور تسلیم ، و تبدیل دور است به مناسبت وجود دارد.
سنگ می تواند از محل آن ، توسط هر نیرو برداشته شود ، زیرا حلقه ها و پاها آن
یک قطعه با آن بدن از جسم جامد و سخت که به منزله پایین ادامه داد
جزیره است.
با استفاده از این سنگ آهن کش ، این جزیره ساخته شده است به ظهور و سقوط ، و حرکت از یک
مکان به مکان دیگر.
، با توجه به آن بخشی از زمین بیش از که پادشاه ریاست ، سنگ
در یکی از اضلاع آن با یک قدرت جذاب ، و از طرف دیگر با endued
دافعه.
پس از قرار دادن آهنربا به راست میشود ، با پایان جذب آن به سمت زمین ،
جزیره فرود ، اما هنگامی که دفع نقاط اندام رو به پایین ، جزیره
مانت به طور مستقیم به سمت بالا است.
وقتی که موقعیت سنگ مایل است ، حرکت از جزیره است تا بیش از حد : در
این آهنربا ، نیروهای همیشه در خط موازی به جهت آن عمل می کنند.
با این حرکت مورب ، این جزیره به نقاط مختلف منتقل
dominions پادشاه.
برای توضیح نحوه پیشرفت آن ، اجازه دهید AB نشان دادن یک خط کشیده شده در سراسر
dominions Balnibarbi ، اجازه دهید نماینده سی دی خط اهن ربا ، که اجازه دهید D
پایان دفع ، و C به جذب
پایان ، جزیره ای که بر روی C : اجازه دهید این سنگ می شود در سی دی موضع قرار داده شده است ، با آن
دفع رو به پایین پایان ؛ سپس این جزیره خواهد بود به سمت بالا بصورت مورب به سمت D. رانده
هنگامی که آن را در D وارد شده است ، اجازه دهید که سنگ بر محور آن تبدیل شده است ، تا آن جذب
نقطه پایان به سمت E ، و سپس این جزیره خواهد شد بصورت مورب به سمت E انجام شده ؛ که در آن ،
در صورتی که سنگ دوباره بر محور آن تبدیل شده
تا آن را در موقعیت EF می ایستد ، با پایین آمدن نقطه دفع آن ، جزیره
مورب طلوع خواهد کرد به سمت F ، که در آن ، با کارگردانی پایان جذب نسبت به G ،
جزیره ممکن است به G انجام می شود ، و از G به
H ، تبدیل سنگ ، بنابراین به عنوان اندام دفع خود را به نقطه به طور مستقیم
به سمت پایین.
و به این ترتیب ، با تغییر وضعیت از سنگ و اغلب به عنوان مناسبت وجود دارد ،
جزیره ساخته شده است به ظهور و سقوط نوبت جهت مورب ، و توسط آن
risings متناوب و fallings (
انحراف بودن قابل توجه نیست) است از یک بخش از dominions منتقل
از سوی دیگر.
اما باید آن را مشاهده می شود ، که این جزیره می تواند حرکت کند فراتر از حد
dominions زیر ، و نه می تواند آن را بالاتر از ارتفاع چهار مایل افزایش.
که ستاره شناسان (که سیستم های بزرگ مربوط به سنگ نوشته) اختصاص دهید
دلیل زیر : که موجب مغناطیسی می کند فراتر از راه دور را گسترش دهید
از چهار مایل ، و مواد معدنی که
اعمال بر سنگ در روده ها از زمین و در دریا حدود شش لیگ
دور از ساحل ، از طریق تمام جهان گسترش و نشر ، اما فسخ
با محدودیت های از dominions پادشاه ؛
و آن را آسان می کند ، از مزیت بزرگ از چنین یک وضعیت برتر ، برای شاهزاده
تحت اطاعت خود را به هر کشور غیر روحانی در درون جذب آن
آهنربا.
زمانی که سنگ است که به موازات صفحه افق قرار داده ، این جزیره می ایستد ؛
در آن صورت ، اندام از آن ، در فاصله مساوی از زمین ، عمل
با نیروی برابر ، یکی در نقاشی
رو به پایین ، دیگر در هل دادن به سمت بالا ، و در نتیجه هیچ حرکت می تواند enSue در.
این اهن ربا است تحت مراقبت برخی از ستاره شناسان ، که از زمان به زمان ،
آن موقعیت چنین به عنوان پادشاه هدایت.
آنها صرف بزرگترین بخشی از زندگی خود را در رصد اجرام آسمانی ، که
آنها با کمک از عینک ، به دور خودمان عالی در نیکی است.
زیرا ، اگرچه بزرگترین آنها تلسکوپ سه پا تجاوز نمی کند ، آنها بسیار بزرگ
بیش از کسانی که صد با ما ، و ستاره با سلاست بیشتری را نشان می دهد.
این مزیت را فعال کرده باشد آنها را به گسترش کشفیات خود را بسیار بیشتر از ما
ستاره شناسان در اروپا ، برای آنها را ساخته اند یک کاتالوگ از ده هزار ستاره ثابت ،
در حالی که بزرگترین ماست در بالای یکی از بخش سوم از این تعداد را شامل نمی شود.
آنها به همین ترتیب کشف دو کمتری ستاره ، و یا ماهواره ها که می گذرد در مورد
مریخ ، از چه چیز درونی است دور از مرکز سیاره اولیه دقیقا
سه تن از قطر خود را و خارجی ترین ،
پنج سابق گردش در فضا ده ساعت ، و دومی در بیست و یک و
نیم ؛ به طوری که مربع زمان دوره ای خود بسیار نزدیک هستند در همان
متناسب با مکعب فاصله آنها
از مرکز از مریخ ، که آشکارا نشان می دهد آنها را به همان قانون اداره شود
از گرانش است که اجسام دیگر آسمانی را تحت تاثیر قرار می.
آنها نود و سه ستاره های دنباله دار های مختلف ، آن را مشاهده و حل و فصل دوره های خود را با
عینیت بزرگ.
اگر این درست باشد (و آنها آن را شهادت می دهم با اعتماد به نفس بزرگ) آن را بسیار می شود آرزوی ،
که مشاهدات خود را عمومی ساخته شد ، به موجب آن نظریه از ستاره های دنباله دار ، که در
حال حاضر بسیار لنگ و معیوب است ، ممکن است
به کمال همین کار را با هنرهای دیگر از نجوم به ارمغان آورد.
پادشاه شاهزاده مطلق در جهان خواهد بود ، اگر او اما می تواند در غالب
یک وزارتخانه برای پیوستن با او ، اما این داشتن املاک خود را در زیر بر روی
قاره ، و با در نظر گرفتن که دفتر
مورد علاقه تصدی بسیار نامشخص است ، هرگز رضایت به بردگی
کشور خود هستند.
اگر هر شهر باید در قیام یا شورش درگیر ، به جناح های خشونت آمیز سقوط کند ، یا
امتناع از ادای احترام معمول به پرداخت ، پادشاه تا به دو روش کاهش آنها
اطاعت.
اولین و خفیف ترین دوره است ، با نگه داشتن جزیره معلق در هوا بر چنین
شهر و اراضی مورد آن ، به موجب آن او می تواند آنها را به نفع خورشید محروم
و باران ، و به تبع آن پریشان
ساکنان با کمبود و بیماری : و اگر جرم آن شایسته ، آنها در
همان زمان از بالا با سنگهای بزرگ pelted ، که در برابر آنها را بدون دفاع
اما توسط خزنده را به سردابهها و غارها ،
در حالی که پشت بام خانه خود را به قطعات مورد ضرب و شتم قرار است.
اما در صورتی که هنوز هم ادامه معاند ، و یا پیشنهاد به منظور بالا بردن شورش ، او درآمد حاصل از
به جبران گذشته اجازه افت جزیره به طور مستقیم بر سر خود را ، که باعث
کشتار جهانی هر دو از خانه ها و مردان.
با این حال ، این اندام که شاهزاده است به ندرت رانده است ، نه واقع
او مایل است آن را در اعدام و نه جرات وزرای خود را به او توصیه می کنند اقدام ،
که به عنوان آن که آنها را به نفرت انگیز رندر
مردم ، بنابراین این امر می تواند آسیب زیادی به املاک خود را ، که همه دروغ در زیر ؛
برای این جزیره است کلیه زمین مایملک یک شخص پادشاه.
اما هنوز هم وجود دارد در واقع یک دلیل پربار تر است ، چرا پادشاه این کشور
همیشه از اجرای وحشتناک اقدام مخالف بوده است ، مگر اینکه بر اساس بیشترین
ضرورت.
، در صورتی که شهر در نظر گرفته شده برای آنها نابود شوند و باید در آن هر گونه سنگ ها بلند ، به عنوان
به طور کلی می افتد که در شهرهای بزرگ ، یک وضعیت احتمالا در ابتدا با انتخاب
نمایش برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعه ای ، یا اگر
آن را در spiers بالا بسیار است ، و یا ستون از سنگ ، یک سقوط ناگهانی ممکن است به مخاطره می اندازد
پایین و یا زیر سطح این جزیره ، که ، با وجود آن که شامل ، من گفته ام ،
از کل جسم جامد و سخت ، دو صد متری
ضخامت دارد ، ممکن است اتفاق می افتد به بیش از حد بزرگ است یک شوک کرک ، و یا پشت سر هم با نزدیک شدن بیش از حد نزدیک
آتش از خانه های زیر ، به عنوان پشت ، هر دو از آهن و سنگ ، اغلب در انجام
دودکش ما.
این همه مردم به خوبی مطلع می شود ، را درک کرده و تا چه حد خود را به حمل
لجاجت ، که در آن آزادی ، و مالکیت خود را نگران است.
و پادشاه ، در زمانی که بالاترین را برانگیخت ، و بیشتر مصمم به فشار یک شهر به
زباله ، سفارشات جزیره به فرود با نجابت بزرگ ، از تظاهر
حساسیت به قوم خود است ، اما در واقع ، برای
ترس از شکستن پایین سخت و درخشان ، که در این صورت ، آن نظر همه آنها است
فیلسوفان ، که چیز جذاب دیگر می تواند آن را نگه دارید ، و کل جرم بود
سقوط به زمین.
قانون اساسی با این قلمرو ، نه شاه ، نه هر کدام از فرزند ارشد دو او
پسر ، مجاز به ترک این جزیره ؛ و نه ملکه ، تا او فرزند گذشته
تحمل.
قسمت سوم. سفر به LAPUTA ، BALNIBARBI ، LUGGNAGG ،
GLUBBDUBDRIB ، و ژاپن. فصل چهارم.
نویسنده برگ Laputa به Balnibarbi منتقل می رسد در کلان شهر است.
شرح کلان شهر ، و کشور مجاور.
نویسنده hospitably توسط خدای بزرگ دریافت کرد.
مکالمه او با آن خداوند است.
اگر چه من نمی گفت که من به بیمار در این جزیره تحت درمان بود ، با این حال من باید اعتراف
من فکر کردم خودم را بیش از حد مورد غفلت قرار گرفته ، بدون برخی از درجه ای از تحقیر ، برای
نه شاهزاده و نه مردم به نظر می رسد
کنجکاو در هر بخشی از دانش ، به جز ریاضیات و موسیقی ، در جایی که من خیلی
تحتانی خود را ، و پس از آن حساب بسیار کمی در نظر گرفته شده است.
در طرف دیگر ، پس از تمام کنجکاوی جزیره ، من خیلی
با آرزو به پذیرش آن را ترک کند ، که صمیمانه خسته از این افراد است.
آنها در واقع بسیار عالی در دو علوم که دارای عزت نفس بزرگ بودند ، و در جایی که
من unversed نیست ، اما در همان زمان ، به طوری انتزاعی و درگیر در حدس و گمان ،
که من با اصحاب چنین نامطبوعی ملاقات کرد هرگز.
من فقط با زنان ، اصناف ، flappers ، و دادگاه صفحات conversed ، در طول دو
ماه از اقامت من وجود دارد که توسط آن ، در گذشته ، من خودم رندر فوق العاده
خوار و هنوز هم این تنها بودند
مردم از او همیشه من را می تواند دریافت پاسخ معقول.
I ، مطالعه سخت ، درجه خوبی از دانش در زبان آنها به دست آمده بود : من
خسته از اینکه به جزیره ای که در آن من لقاء تا کمی محدود بود ، و
حل و فصل به آن با فرصت اول ترک.
خدای بزرگ در دادگاه ، نزدیک به پادشاه وجود دارد ، و به همین دلیل
تنها با احترام استفاده می شود.
او جهانی ترین فرد نادان و احمق در میان آنها برشمرده شد.
او بسیاری از خدمات برجسته تاج انجام داده بودند ، به حال طبیعی بزرگ و به دست آورد
قطعات ، آراسته با صداقت و افتخار ، اما تا بیمار گوش برای موسیقی ، که او
مخالفان گزارش ، "او اغلب شده است
شناخته شده به ضرب و شتم در محل اشتباه ؛ "نه می تواند آموزگار خود را ، بدون شدید
مشکل ، او را آموزش آسان ترین گزاره در ریاضیات را نشان می دهد.
او به من نشان می دهد علامت بسیاری از نفع خوشحال بود ، اغلب به من افتخار دیدار ،
مورد نظر در امور اروپا اطلاع ، قوانین و آداب و رسوم ، آداب
و یادگیری از چندین کشور جایی که من تا به حال سفر است.
او به من با توجه زیادی گوش و مشاهدات بسیار عاقلانه در مورد من صحبت کرد.
او تا به حال دو flappers حضور او را برای دولت ساخته شده ، اما هرگز استفاده از آنها ، به جز
در دادگاه و در بازدید از مراسم ، و همیشه آنها را به خروج فرمان ، زمانی که
ما به تنهایی با هم.
من entreated این شخص برجسته ، در جانب من با اعلیحضرت شفاعت ،
برای ترک به ترک ؛ که او بر این اساس انجام داد ، او خوشحال بود و به من بگوید ، با
پشیمانی : در واقع او به من چند ساخته شده بود
ارائه می دهد بسیار سودمند است ، که ، با این حال ، من خودداری کرد ، با عبارات از بالاترین
اذعان. در 16 فوریه ، من در زمان ترک او
عظمت و دادگاه است.
پادشاه مرا حال حاضر را به ارزش حدود دو صد پوند انگلیسی ، و من
محافظ ، عشیره خود ، تا حد بیشتر ، همراه با نامه ای از توصیه به
دوستان خود را در Lagado ، کلان شهر است.
این جزیره پس از آن بیش از یک کوه در حدود دو مایل از آن معلق در هوا ، من اجازه
از پایین ترین گالری ، در همان شیوه ای که من گرفته شده بود تا.
این قاره ، تا آنجا آن را به عنوان موضوع به پادشاه این جزیره پرواز ، عبور می کند
تحت نام کلی Balnibarbi ، و کلان شهر ، همانطور که قبلا گفتم ، نامیده می شود
Lagado.
من برخی از رضایت کمی در پیدا کردن خودم را در زمین شرکت ، احساس می شود.
من بدون هیچ گونه نگرانی به شهر راه می رفت ، به مانند یکی از بومیان ملبس و
به اندازه کافی آموزش با آنها صحبت کنند.
من به زودی متوجه خانه شخص را به آنها توصیه می شود ، ارائه نامه از
دوست خود اعیان در جزیره ، و با مهربانی زیادی را دریافت شد.
این خدای بزرگ ، که نام Munodi بود ، یک آپارتمان در خانه خود را به دستور من ،
جایی که من در مدت اقامت من ادامه داد و در مهمان نواز ترین شیوه ای سرگرم است.
صبح روز بعد پس از ورود من ، او مرا در ارابه خود را به دیدن شهر است ، که در زمان
حدود نیمی از ستبری از لندن ، اما خانه های بسیار عجیبی ساخته شده است ، و بیشتر از
آنها از تعمیر.
مردم در خیابان ها راه می رفت سریع ، نگاه های وحشی ، چشمان خود را ثابت بودند و
به طور کلی در ژنده پوش.
ما را از طریق یکی از دروازه های شهر منتقل شده و حدود سه مایل به رفت
کشور ، که در آن من تو را دیدم بسیاری از کارگران کار با انواع مختلفی از ابزارها در زمین ،
اما قادر به حدس نمی آنچه آنها
درباره ما : نه مشاهده هر گونه انتظار یا ذرت یا علف ،
اگر چه خاک ظاهر می شود بسیار عالی است.
من نمی توانستم خودداری کردن از توصیف در این ظاهر عجیب و غریب ، هر دو در شهر و کشور و
من ساخته شده با حروف درشت به میل هادی من ، که او خرسند خواهد بود برای توضیح به من ،
می تواند توسط بسیاری از سران مشغول به معنای ،
دست ها ، و چهره ها ، هر دو در خیابان ها و مزارع ، چرا که من کشف نمی
اثرات مفید که آنها تولید کردند ، اما در مقابل ، من خاک را هرگز نمی دانستند ناراضی
کشت ، خانه تا بیمار ساختگی و غیره
ویرانگر ، یا افرادی که countenances و عادت ابراز بدبختی های بسیار و می خواهید.
خداوند این Munodi فرد رتبه اول بود ، و برخی از فرماندار سال شده بود
Lagado ، اما توسط بچه های شب زنده دار پرشین فروم از وزرای ، بی کفایتی ، مرخص شد.
با این حال ، پادشاه او را با حساسیت را درمان کند ، به عنوان یک مرد خوش نیت ، اما از
کم درک محقر.
وقتی که من داد که سرزنش آزاد کشور و ساکنان آن ، او ساخته شده
پاسخ بیشتر از گفتن من ، که من تا به حال نشده است به اندازه کافی طولانی در میان آنها به شکل
قضاوت و مختلف ملت
از جهان تا به حال آداب و رسوم مختلف "با موضوعات رایج دیگر به همان هدف.
اما ، هنگامی که ما را به قصر خود بازگشت ، او از من پرسید : "چگونه من هم دوست داشتم ساختمان ، چه
بیهودگیهای مشاهده کردم ، و چه نزاع من با لباس و یا به نظر می رسد او
دام های اهلی "این ممکن است او با خیال راحت انجام دهید؟ ؛
زیرا هر چیزی که در مورد او با شکوه ، به طور منظم ، و مودب بود.
من جواب داد ، "که احتیاط جناب او ، کیفیت ، و ثروت ،
او را از آن نقص ، که حماقت و گدایی در دیگران تولید کرده معاف است. "
او گفت : "اگر من با او به او
کشور خانه ، حدود بیست مایل از راه دور ، که در آن املاک خود را دراز خواهد بود بیشتر
اوقات فراغت برای این نوع از گفتگو است. "من به جناب گفت :" که من به طور کامل در
دفع او "و بر این اساس ما مجموعه ای از صبح روز بعد.
در طول سفر ما از او ساخته شده به روش های مختلف که توسط کشاورزان در مدیریت استفاده می شود رعایت من
زمین های خود را ، که به من به طور کامل غیر قابل توصیف بود ، برای ، به جز در برخی از تعداد بسیار کمی
اماکن ، من می توانم یک گوش ذرت یا تیغه علف کشف.
اما ، در سه ساعت سفر ، صحنه را به طور کامل تغییر داده شده بود ، ما را به یک مهمترین آمد
زیبا کشور ، خانه های کشاورزان ، در فاصله های کوچک ، منظمی ساخته شده است ؛ مزارع
سربسته ، تاکستان حاوی ذرت زمینه ، و علفزار.
نه می توانم به یاد داشته باشید را دیده اند ، چشم انداز لذت بخش تر است.
جناب مشاهده لقاء من برای روشن کردن ، او به من گفت ، با آه ، که
املاک خود را آغاز کرد ، و همان ، همچنان تا ما باید به خانه اش می آیند :
که هموطنان خود را به تمسخر و نفرت
او را ، برای اداره امور خود ندارد بهتر ، و برای تنظیم تا بیمار به عنوان مثال به
پادشاهی ، که ، با این حال ، چند مورد معدود ، از جمله به دنبال داشت قدیمی بودند ، و عمدی ، و
ضعیف مانند خودش است. "ما در طول به آمد
خانه ، که در واقع یک ساختار نجیب ، ساخته شده بر اساس بهترین
قواعد معماری کهن.
فواره ها ، باغ ها ، پیاده روی ، راه ، و باغ ، همه با دقیق دفع شد
قضاوت و طعم.
دادم را ستود به دلیل به هر چیزی که دیدم ، مراتب بالا جناب خود را در زمان کم
توجه کنید تا بعد از شام ، وقتی که ، وجود دارد که بدون همدم سوم ، او به من با بسیار به خبرنگاران گفت :
هوا سودا "که او شک او باید
پرتاب کردن خانه های خود را در شهر و کشور ، آنها را پس از حالت حاضر بازسازی ؛
نابود کردن تمام مزارع خود و دیگران بازیگران را به یک فرم به عنوان استفاده از مدرن
لازم است ، و به همان جهت به
همه مستاجران خود را ، مگر اینکه او را تسلیم به متحمل سرزنش از غرور ، تکینگی ،
تکبر ، جهل و هوس ، و شاید افزایش نارضایتی و عظمت خود را ؛
که تحسین به نظر می رسد تحت
را متوقف یا کاهش دهد ، زمانی که او به من از برخی از ویژه که مطلع کرده بود ،
احتمالا ، من در دادگاه شنیده هرگز ، از مردم وجود دارد که بیش از حد در گرفته
گمانه زنی های خود خود را ، به توجه به
آنچه گذشت در اینجا زیر مجموع گفتمان خود را به این اثر بود : "که در مورد
چهل سال پیش ، افراد خاصی بالا رفت Laputa ، چه بر کسب و کار و یا انحراف ،
و پس از پنج ماه دوام ، آمد
با دانش سطحی بسیار کمی در ریاضیات ، اما پر از ارواح فرار
به دست آورد در آن منطقه با روح است : که این افراد ، پس از بازگشت آنها ، شروع به
دوست نداشتن مدیریت از همه چیز
در زیر ، و سقوط به طرح قرار دادن تمام هنر ، علوم ، زبان ، و مکانیک ،
بر پا است.
برای این منظور ، آنها به یک حق انحصاری سلطنتی را برای احداث آکادمی از پروژکتور در تهیه
Lagado و شوخ طبعی به شدت در میان مردم غالب است ، که وجود دارد
نه به هیچ نتیجه شهر در عربستان بدون چنین آکادمی.
در این دانشکده ها ، استادان تدبیر کردن قوانین و روش های جدید کشاورزی و
ساختمان و ابزار جدید و ابزار برای تمام معاملات و تولید ، به موجب آن ،
آنها متعهد ، یک مرد باید انجام
ده قصر ممکن است در یک هفته ، ساخته شده از مواد با دوام تا به عنوان آخرین
برای همیشه و بدون تعمیر.
همه میوه ها را از زمین باید به بلوغ در هر فصل ما فکر می کنیم مناسب اومد
را انتخاب کنید ، و افزایش صد برابر بیشتر از آنها در حال حاضر با بی حد و حصر
دیگر خوشحال پیشنهادات.
تنها ناراحتی است ، که هیچ یک از این پروژه ها هنوز به ارمغان آورد
کمال ، و در این زمان ، کل کشور نهفته است به طرز ناراحت کننده زباله ، از خانه در
ویرانه ، و مردم بدون غذا و یا لباس.
همه که ، به جای دلسرد شدن ، آنها پنجاه برابر بیشتر خشونت خم
پس از اعدام طرح های خود را ، به همان اندازه در امید و نومیدی رانده : ، که همانطور که برای
خود را ، که از مشاغل
روح ، او محتویات صفحه این بود برای رفتن در فرم های قدیمی ، به در خانه ها زندگی می کنند و نیاکان خود را
، ساخته شده بود و عنوان آنها ، در هر بخشی از زندگی ، بدون نوآوری : که برخی از
چند نفر دیگر از کیفیت و اصالت داشت
انجام همان است ، اما با چشم تحقیر و بد خواهد نگاه شد ، به عنوان دشمنان
هنر ، نادان ، و بدرفتاری مردان مشترک ثروت است ، ترجیح می دهند راحتی خود را و کاهلی قبل
بهبود کلی کشور خود است. "
سیادت او افزود : "که او را توسط هر ویژه بیشتر نیست ، جلوگیری از
لذت من حتما باید در عنوان مهمان از سایت بازدید آکادمی بزرگ ، بکدام نقطه او حل و فصل شد
من باید به "او تنها مورد نظر من به
مشاهده یک ساختمان خراب شده ، پس از کنار یک کوه حدود سه مایل دور ،
که او به من داد این حساب : "که او تا به حال آسیاب بسیار مناسب در داخل نیم مایل
از خانه اش ، تبدیل توسط یک جریان از یک
رودخانه بزرگ و کافی برای خانواده خود ، و همچنین تعداد بسیار زیادی از او
مستاجران ، که حدود هفت سال پیش ، باشگاه از این پروژکتور به او آمد با
پیشنهادات برای از بین بردن این آسیاب ، و ساخت
دیگری در کنار آن کوه ، به مراتب بالا در بلند مدت در خط الراس یک کانال طولانی باید
، برای یک مخزن آب ، قطع می شود توسط لوله ها و موتور ها برای تامین ابلاغ
آسیاب ، چون باد و هوا بر
ارتفاع آشفته آب ، و در نتیجه آن فیتر برای حرکت ، و به دلیل
آب ، نزولی پایین سرازیری ، آسیاب را با نیمی از جریان یک به نوبه خود
رودخانه که البته بیشتر بر سطح است. "
او گفت : "که سپس آن نیست که خیلی خوب به دادگاه ، و توسط بسیاری از او فشرده
دوستان ، او را با این پیشنهاد این افراد را تحویل و پس از استخدام در صد مردان برای دو نفر
سال ، کار سقط ، پروژکتور
رفت ، تخمگذار سرزنش را به طور کامل بر او ، نرده او از زمان ، و قرار دادن
دیگر پس از آزمایش ، همین کار را با اطمینان برابر موفقیت ، و همچنین معادل
ناامیدی. "در چند روز که ما در آمد
به شهر و جناب ، با توجه به شخصیت بد او در آکادمی بود ،
نمی خواهد با من خود را ، ولی توصیه من به یکی از دوستان او ، به خرس
مرا به انطرف شرکت.
پروردگار من به نمایندگی از من به عنوان تحسین بزرگ پروژه ، و یک شخص با خوشحال بود
کنجکاوی و اعتقاد به آسان که ، در واقع ، بدون حقیقت نبود ، برای من تا به حال
خودم یک نوع پروژکتور در من روز جوان بوده است.
قسمت سوم. سفر به LAPUTA ، BALNIBARBI ، LUGGNAGG ،
GLUBBDUBDRIB ، و ژاپن. فصل پنجم
نویسنده مجاز به دیدن آکادمی بزرگ از Lagado.
فرهنگستان عمدتا شرح داده شده است. هنر در جایی که استادان استخدام
خود را دارند.
این آکادمی کل یک ساختمان تک نیست ، اما در ادامه از چند
خانه ها بر روی هر دو طرف خیابان ، که در حال رشد زباله ، خریداری شد و اعمال شده به
آن استفاده کنید.
من بسیار مهربانی توسط سرپرست دریافت کرده بود ، رفت و برای روز های زیادی به آکادمی.
هر اتاق تا در آن یک یا چند پروژکتور است و به اعتقاد من من می تواند در
کمتر از پنج صد اتاق.
مرد اول که دیدم از جنبه های ناچیز بود ، را با دست دودهای و صورت ، موهای او و
ریش بلند ، پاره پاره ، و امضاء در مکان های مختلف است.
لباس او پیراهن ، و پوست ، همه از همان رنگ بود.
او هشت سال پس از یک پروژه را برای استخراج نورهای خارج از خیار شده است ، که
در بطری های کامال مهر و موم شده قرار داده می شود ، و اجازه دهید هوا به خام گرم
نامساعد تابستانهای.
او به من گفت ، او از شک ، که در هشت سال بیشتر ، او باید قادر به
تامین باغ فرماندار با آفتاب ، در یک میزان معقول : اما او
شکایت کرده است که سهام خود را کم بود ، و
entreated من "به او چیزی را به عنوان تشویق به ابتکار و خلاقیت ، به خصوص
از آنجایی که این یک فصل بسیار عزیز برای خیار شده بود. "من به او حال حاضر کوچک ،
برای پروردگار من مرا به حال با پول مبله
هدف ، چراکه او می دانست عمل خود را از التماس از همه کسانی که به آنها را ببینید.
من را به اتاق دیگری رفت ، آماده برای تسریع به عقب بود ، که تقریبا بر آنها غلبه با
تعفن وحشتناک.
هادی من فشار رو به جلو ، برآمده مرا در زمزمه "را بدون جرم ، که
خواهد بود به شدت ابراز تنفر "و بنابراین من durst بسیار به عنوان متوقف کردن بینی من است.
پروژکتور از این سلول باستانی ترین دانش آموز آکادمی بود ، چهره اش
و ریش به رنگ زرد کمرنگ میباشد و دست و لباس خود را را با کثافت daubed.
هنگامی که من به او ارائه شد ، او مرا در آغوش نزدیک ، یک تعریف می تواند به خوبی
اند معاف.
اشتغال او را از آمدن خود را به آکادمی ، عملیات را کاهش دهد
مدفوع انسان به غذای اصلی خود ، با جدا کردن بخش های مختلف ، از بین بردن
تنتور که آن را از صفرا را دریافت ،
ساخت بازدم بو ، و scumming بزاق است.
او کمک هزینه بارگیری در این هفته ، از جامعه ، از یک کشتی پر از انسان
براز ، در مورد بزرگی یک بشکه بریستول.
دیگری در محل کار را دیدم برای خشک کردن یخ به باروت نیز به من نشان داد
رساله او نوشته شده است در مورد انعطاف پذیری از آتش ، که او قصد داشت
منتشر می شود.
یک معمار مبتکرانه ترین ، که ساختگی یک روش جدید برای ساخت و ساز وجود دارد
خانه ها ، با آغاز و در سقف ، و کار رو به پایین را به بنیاد ؛ که
او برای من قابل توجیه ، توسط عمل مانند
آن دو از حشرات محتاطانه ، زنبور و عنکبوت.
مرد متولد کور ، که کارآموزان چند را در شرایط خود را به حال وجود دارد : آنها
اشتغال بود به ترکیب رنگ برای نقاشان ، که استاد به آنها آموزش داده شود تا
تمایز توسط احساس و بوییدن آن است.
این در واقع بدبختی من به آنها در آن زمان نه چندان خود را در کامل
درس و استاد خود را اتفاق افتاده است به طور کلی اشتباه است.
این هنرمند بسیار تشویق و برادری کل محترم.
در یکی دیگر از آپارتمان من به شدت با پروژکتور که یک دستگاه را پیدا کرده بود خوشحال بود
شخم زمین با خوک خود محافظت می ، برای نجات از اتهام بلوس ، گاو ، و کار است.
این روش این است : در یک هکتار از زمین دفن ، در شش اینچ از راه دور و هشت
عمق ، مقدار acorns ، خرما ، شاه بلوط ، و دکل و یا سبزیجات دیگر ،
از انجاییکه این حیوانات fondest و پس از آن شما
رانندگی ششصد و یا تعداد بیشتری از آنها را در زمینه ، که در آن ، در عرض چند روز ، آنها را ریشه کن
تا کل زمین در جستجوی مواد غذایی خود را ، و آن را برای کاشت مناسب ، در
همان زمان آن را manuring با سرگین آنها :
درست است ، پس از آزمایش ، آنها دریافتند به اتهام و مشکل بسیار بزرگ ، و آنها تا به حال
کمی و یا بدون محصول.
با این حال شک نیست که این اختراع بزرگ ممکن است قادر
بهبود می باشد.
من به یک اتاق دیگر رفت ، جایی که دیوارها و سقف در تمام طول آویخته شدند
cobwebs ، جز عبور باریک برای هنرمند در داخل و خارج است.
او در زمان ورود من به نام با صدای بلند به من ، "مزاحم شبکه خود را. او افسوس می خورد که :" "
اشتباه مهلک تا زمانی در جهان ، با استفاده از silkworms بود ، در حالی که ما تا به حال چنین
مقدار زیادی از حشرات داخلی که در بی نهایت
سرآمد سابق ، چرا که آنها چگونه به بافتن ، و نیز چرخش قابل درک باشد. "
و علاوه بر این ، او پیشنهاد "است که توسط عنکبوت های استخدام ، به اتهام رنگرزی ابریشم باید
شود به طور کامل نجات داد. "مراتب بالا از من بود به طور کامل
متقاعد ، زمانی که او به من نشان داد تعداد زیادی از زیبا ترین مگس رنگی ،
با ان او تغذیه عنکبوت خود ، اطمینان ما "که از شبکه تنتور را از را
آنها را ، و او آنها را از همه رنگ بود ، او
امیدوار به تناسب علاقه داشتن به همه ، به محض این که می تواند مواد غذایی مناسب برای مگس ،
برخی از لثه ، روغن ، و ماده glutinous دیگر ، برای دادن قدرت و استحکام
به تاپیک "ستاره شناس وجود دارد ،
که به جای خورشید شماره گیری بر ادم دمدمی مزاج بزرگ خانه در شهر انجام شده بود ، توسط
تنظیم حرکات سالانه و نوع روزانه به زمین و خورشید ، بنابراین به عنوان پاسخ به و
همزمان با تمام چرخش دوران تصادفی باد.
مناسب کوچکی از قولنج شکایت بود ، که بر اساس آن هادی به من منجر به
یک اتاق که در آن یک پزشک بزرگ اقامت ، که برای درمان آن بیماری معروف بود ،
عملیات خلاف از همین ابزار است.
او تا به حال یک جفت زیادی از ریه ، با پوزه بلند و باریک طولانی عاج : او منتقل
هشت اینچ تا مقعد ، و نقاشی در باد ، او به تأیید او می تواند را
احشاء به عنوان نحیف به عنوان مثانه خشک.
اما وقتی این بیماری سمج تر و خشن تر بود ، او در پوزه اجازه دهید در حالی که
دم شد پر از باد ، که او را به بدن بیمار مرخص ؛
سپس انصراف ابزار برای دوباره پر کردن
آن ، صدای کف زدنهای انگشت شست خود را به شدت در مقابل دهانه پس از آن اساس ؛ و این که
تکرار سه یا چهار بار ، باد اکتسابی عجله کردن ، آوردن
مضر همراه با آن ، (مانند آب قرار داده و به یک پمپ) ، و بیمار بهبود است.
من تو را دیدم هر دو آزمایش را امتحان کنید او را پس از یک سگ ، اما می تواند هر گونه اثر از تشخیص
سابق.
پس از دومی حیوان آماده به مرز ترکیدن رسیده بود ، ساخته شده و خشونت ترشحات به عنوان
بسیار توهین آمیز به من و همراه من بود.
سگ در همان محل درگذشت ، و ما به سمت چپ سعی پزشک او را بهبود می یابند ،
عملیات مشابه.
من آپارتمان بسیاری دیگر از بازدید ، اما باید خواننده من را با تمام مشکل
کنجکاوی من مشاهده شده ، درس خوان بودن از ایجاز است.
من تا کنون دیده بود و فقط یک طرف آکادمی ، از سوی دیگر به اختصاص
advancers یادگیری سوداگرانه ، از آنها من باید چیزی بگویم زمانی که من
ذکر یک نفر نامی تر ، که
در میان آنها به نام "هنرمند جهانی است." او به ما گفت "سی سالگی او شده بود
سال استخدام افکار خود را برای بهبود زندگی بشر است. "او دو
اتاق بزرگ پر از کنجکاوی های فوق العاده ، و پنجاه نفر مرد در محل کار است.
برخی از متراکم شدن هوا را به یک ماده خشک و ملموس ، با استخراج
نیترات سدیم ، و اجازه رد شدن ذرات آبی یا مایع دیگر نرم شدن
سنگ مرمر ، بالش و پین - بالشتک ؛
متحجر کننده hoofs از اسب زندگی به دیگران ، به حفظ آنها را از foundering.
هنرمند خود را بر اساس دو طرح بزرگ در آن زمان مشغول بود ، اولین ، برای ایجاد
زمین با کاه ، در جایی که او را تأیید فضیلت واقعی منی به موجود ، به عنوان او
نشان داده شده توسط چند آزمایش ، که من مدبر به اندازه کافی برای درک نیست.
دیگر ، ترکیب خاصی از لثه ها ، مواد معدنی و سبزیجات بود ، ظاهر
به کار روند ، برای جلوگیری از رشد پشم بر دو بره های جوان ، و او امیدوار است
مدت زمان معقول برای تکثیر پرورش و اصلاح نژاد گوسفند برهنه ، در سراسر این پادشاهی.
عبور راه رفتن به بخش دیگری از آکادمی ، که در آن ، همانطور که قبلا هم گفت ،
پروژکتور در یادگیری سوداگرانه اقامت داشته است.
اولین استاد من تو را دیدم ، در یک اتاق بسیار بزرگ ، با چهل دانش آموزان را در مورد او.
پس از سلام ، مشاهده من به نگاه صادقانه بر قاب ، که انجام گرفت تا
بزرگترین بخشی از هر دو طول و عرض اتاق ، او گفت ، : "شاید من
ممکن است تعجب به او را در استخدام
پروژه ای برای بهبود دانش سوداگرانه ، عملی و مکانیکی
عملیات.
اما جهان به زودی از سودمندی آن معقول باشد ، و او خود را flattered ، که
، فکر شریف و با شکوه در سر هر مرد دیگر هرگز بر خاست.
هر کس می دانست که چگونه پر زحمت روش معمول است از رسیدن به هنر و
علوم ، در حالی که ، با تدبیر خود ، نادان ترین فرد ، در معقول
اتهام ، و با کمی کار بدن ،
ممکن است نوشتن کتاب در فلسفه ، شعر ، سیاست ، قوانین ، ریاضیات ، و الهیات ،
بدون کمترین کمک از نبوغ یا تحصیل. "او سپس به من منجر به فریم ، در حدود
طرف ، مراتب بالا تمام دانش آموزان خود را به صف ایستادند.
بیست فوت مربع بود ، در وسط اتاق قرار داده است.
superfices بود چند بیت از چوب تشکیل شده در مورد بزرگی از جان ، اما
برخی از بزرگتر از دیگران است. آنها همه با هم بلند و باریک مرتبط
سیم.
این بیت از چوب ، در هر مربع پوشیده شده بود ، با کاغذ چسبانده شده بر روی آنها و در
این مقالات همه کلمات از زبان آنها ، نوشته شده در حالات چندین خود ،
زمانها ، و declensions ، اما بدون هیچ گونه نظم.
سپس استاد مورد نظر "به رعایت ، برای او که قرار بود برای تنظیم موتور خود را در
کار می کنند. "دانش آموزان ، در فرمان او ، در زمان هر یک از آنها را نگه دارید از دسته آهن ،
مراتب بالا شد و چهل دور ثابت وجود دارد
لبه های قاب و دادن آنها به نوبه خود ناگهانی ، وضع کل
کلمات به طور کامل تغییر یافتهاست.
او سپس فرمان شش و سی بیابان ، به خواندن خطوط مختلف به نرمی ، به عنوان
آنها بر قاب ظاهر شد ، و جایی که آنها سه یا چهار کلمه با هم
که ممکن است بخشی از یک جمله ، آنها
دیکته به چهار پسر باقی مانده ، که کاتبان بودند.
این کار ، سه یا چهار بار تکرار شد ، و در هر نوبت ، موتور
ساختگی ، که کلمات را به مکان های جدید منتقل ، به عنوان بیت مربع از چوب منتقل شده
وارونه.
[تصویر : قاب] شش ساعت در روز دانش آموزان جوان در این به کار شدند
کار و استاد به من نشان داد حجم متعددی در برگ بزرگ ، در حال حاضر جمع آوری شده ،
جملات شکسته ، که او قصد
قطعه با هم ، و از آن دسته از مواد غنی ، برای دادن جهان کامل
بدن همه هنر ها و علوم که با این حال ، ممکن است هنوز هم بهبود یافته است ، و خیلی
تسریع ، در صورتی که مردم به صندوق بالا می برد
برای ساخت و به کارگیری پانصد فریم از جمله در Lagado و ملزم مدیران
برای مشارکت در چند مجموعه مشترک خود را.
او به من اطمینان داده است که این اختراع تمام افکار خود را از جوانی خود را به کار کرده بود ؛
که او از واژگان را به تمام فریم خود را خالی کرده بود ، ساخته شده و دقیقترین
محاسبه نسبت کلی وجود دارد
در کتاب بین تعداد ذرات ها ، اسم ها ، و فعل ، و دیگر
بخش هایی از بیان است. "من ساخته شده فرودست من اذعان به این شخص برجسته ،
برای communicativeness بزرگ خود را ؛
وعده داده : "اگر من تا به حال بخت خوبی برای بازگشت به کشور مادری من ، که من
او عدالت انجام دهید ، به عنوان تنها مخترع این دستگاه فوق العاده است. "فرم و
تدبیر از آن مورد نظر ترک به
ترسیم بر روی کاغذ ، همانطور که در شکل در اینجا ضمیمه.
من به او گفتم : "با وجود آن که رسم ما آموخته شده در اروپا به سرقت اختراع ها
از یکدیگر ، که در نتیجه حداقل این مزیت است ، که آن را تبدیل شد
جنجال که صاحب حق بود ؛ رتبهدهی نشده است
من که چنین احتیاط را که او باید افتخار کل ، بدون رقیب است. "
ما در کنار مدرسه از زبان رفت ، جایی که سه استادان نشست مشاوره
پس از بهبود که از کشور خود است.
اولین پروژه بود ، برای کوتاه کردن گفتمان ، توسط برش polysyllables به
یکی ، می روم و از افعال و بن ، زیرا ، در واقع ، همه چیز قابل تصور
اما هنجارها هستند.
پروژه های دیگر بود ، یک طرح به طور کامل لغو تمام کلمات وجه ؛
و این به عنوان یک مزیت بزرگ در نظر بهداشت ، و همچنین ایجاز و خواسته شده بود.
برای آن ساده است ، که هر کلمه ای که ما صحبت می کنند ، در برخی از درجه ، تحقیر از ما
خیز زدن توسط خوردگی ، و در نتیجه ، منجر به کوتاه شدن زندگی ما است.
مصلحت در نتیجه پیشنهاد شد ، که از کلمات نام تنها برای چیزهایی ، آن را
راحت تر خواهد بود برای همه مردان در مورد آنها ادامه می دهند چنین چیزهایی را به عنوان شدند
لازم به بیان یک کسب و کار خاص
آنها به گفتمان هستند. "و این اختراع قطعا جای گرفته اند ،
به سهولت و سلامت این موضوع ، در صورتی که زنان ، در رابطه با
مبتذل و بی سواد ، نداشته
تهدید به بالا بردن شورش مگر اینکه آنها ممکن است اجازه داده می شود آزادی به صحبت با
زبان خود را ، پس از شیوه ای از نیاکان خود ، از جمله آشتی ناپذیر و در تضاد ثابت
دشمنان به علم مردم عادی است.
با این حال ، بسیاری از آموخته ترین و عاقلانه به طرح جدیدی از بیان پایبند
خود را توسط چیزهایی است که تنها این زحمت حضور در آن ، است که اگر یک مرد
کسب و کار ممکن است بسیار بزرگ ، و مختلف
انواع ، او باید باشد ، موظف به نسبت ، برای حمل یک بسته نرم افزاری بیشتری از چیزها بر
پشت او ، مگر اینکه او می تواند یک یا دو بندگان قوی را به حضور او استطاعت.
من اغلب مشهود دو نفر از کسانی که عقل از سر فرزانگان تقریبا غرق شدن تحت وزن خود را
بسته ، مانند pedlars در میان ما ، که هنگامی که در خیابان ملاقات کرد ، وضع
بارهای خود ، باز کردن کیسه خود را ، و نگه دارید
مکالمه به مدت یک ساعت با هم و سپس قرار دادن پیاده سازی خود را ، به یکدیگر کمک به
باری از دوش خود را از سر گرفته ، و مرخصی خود را.
اما برای مکالمات کوتاه ، یک مرد ممکن است پیاده سازی را در جیب خود حمل ، و تحت
اسلحه خود را ، به اندازه کافی به او عرضه و در خانه اش ، او نمی تواند در از دست دادن.
بنابراین اتاق که در آن شرکت ملاقات که عمل به این هنر است ، پر از همه چیز ،
در دست آماده ، نیاز به کلسیم را تامین نماید ماده برای این نوع صحبت مصنوعی.
یکی دیگر از مزیت بزرگ پیشنهاد شده توسط این اختراع شد ، که آن را به عنوان یک خدمت می کنند
جهانی زبان ، در تمام کشورهای متمدن فهمیده می شود ، که کالا و ظروف
به طور کلی از همان نوع ، و یا نزدیک به
شبیه ، به طوری که با استفاده از آنها به راحتی ممکن است به درک.
و در نتیجه سفرا خواهد بود واجد شرایط با شاهزادگان خارجی را درمان می کنند ، و یا وزرای
دولت ، به که زبان آنها غریبه مطلق بودند.
من در مدرسه ریاضی بود که استاد دانش آموزان خود را پس از یک روش تدریس
کمیاب قابل تصور برای ما در اروپا است.
گزاره ، و تظاهرات ، نسبتا بر روی یک ویفر نازک ، نوشته شده بود با جوهر
که متشکل از تنتور راسی.
این دانش آموز بود که پس از معده ناشتا بلع ، و به مدت سه روز
پس از خوردن چیزی جز نان و آب.
همانطور ویفر هضم ، تنتور نصب شده را به مغز خود ، بلبرینگ گزاره همراه
با آن است.
اما این موفقیت تا کنون نشده است پاسخگو ، تا حدودی از سوی برخی از خطا در
کوانتوم و یا ترکیب ، و تا حدی توسط perverseness از بیابان ، به آنها این بولوس است
خیلی تهوع اور ، که آنها به طور کلی سرقت
به کنار ، و آن را تخلیه به سمت بالا ، قبل از آن می تواند کار کند ؛ نه آنها هنوز
را متقاعد به استفاده از تا زمانی پرهیز ، به عنوان نسخه نیاز است.
قسمت سوم. سفر به LAPUTA ، BALNIBARBI ، LUGGNAGG ،
GLUBBDUBDRIB ، و ژاپن. فصل ششم.
حساب بیشتر از آکادمی. نویسنده پیشنهاد برخی از بهبود ،
که افتخار دریافت کرده است.
در مدرسه از پروژکتور سیاسی ، من بود ، اما بیمار سرگرم اساتید
ظاهر می شود ، در قضاوت من ، به طور کامل خارج از حواس خود ، که یک صحنه که هرگز
نتواند به من سودا.
این مردم ناراضی بودند پیشنهاد طرح برای متقاعد کردن پادشاهان را انتخاب کنید
مورد علاقه های شما بر اساس نمره از عقل ، ظرفیت خود را و فضیلت ، از وزرای آموزش
مشورت کالای عمومی ، از پاداش
شایستگی ، توانایی های بزرگ ، خدمات برجسته ، آموزش شاهزادگان واقعی خود را بدانید
بهره ، با قرار دادن آن بر پایه همین کار را با مردم خود ؛
انتخاب برای اشتغال افراد واجد شرایط
آنها را ورزش با بسیاری دیگر از وحشی ، واهی را غیر ممکن است ، که وارد هرگز
قبل از به قلب انسان را به تصور و ، تایید کرد در من مشاهده قدیمی ،
"است که هیچ چیز عجیب و وجود دارد
غیر عقلانی است ، که برخی از فیلسوفان برای حقیقت نیست نگهداری می شود. "اما ، با این حال ، من
باید عدالت تا کنون به این بخش فرهنگستان ، به عنوان تصدیق است که همه آنها
شد و تا رویایی نیست.
دکتر مبتکرانه ترین ، که به نظر می رسید که به صورت کاملا در کل متبحر وجود دارد
طبیعت و نظام حکومتی است.
این شخص نامی بسیار مفیدی را به کار بود تحصیلات خود را در پیدا کردن
داروهای موثر برای همه بیماری ها و فساد است که انواع مختلفی از
دولت های عمومی عبارتند از : موضوع ، توسط
گناهی خالی و یا infirmities از کسانی که حاکم ، و همچنین توسط licentiousness از آن
که به اطاعت است.
به عنوان مثال : در حالی که همه نویسندگان و reasoners توافق کرده اند ، که وجود دارد
سخت شباهت جهانی بین بدن طبیعی و سیاسی ، می تواند وجود داشته
هر چیزی بیشتر مشهود است ، از آن
سلامت از هر دو باید حفظ شود ، و بیماری های درمان ، توسط نسخه های مشابه؟
مجاز است ، که senates و شوراهای بزرگ اغلب با مشکل کار برکنار شده ،
جوشان ، و دیگر ناخوش humours با بسیاری از بیماری ها از سر ، و بیشتر از
قلب ؛ با تشنج های قوی ، با
انقباضات شدید اعصاب و sinews در هر دو دست ، به خصوص
راست با طحال ، دفع گاز ، vertigos ، و deliriums ؛ مبتلا به تومورهای خنازیری ، پر از
متعفن ماده چرکی با کف دار ترش
ructations : با اشتهای سگ ، و crudeness هضم ، علاوه بر بسیاری از افراد
دیگران ، نیازی به ذکر است.
بنابراین ، این دکتر پیشنهاد کرد ، "که پس از جلسه مجلس سنا ، برخی از
پزشکان باید آن را سه روز اول از نشستن خود را به شرکت و در نزدیک
بحث هر روز احساس پالس از هر
سناتور ؛ پس از آن ، داشتن maturely و بر ماهیت در نظر گرفته مشورت
چند آفات ، و روش های درمان ، آنها در روز چهارم بازگشت
به مجلس سنا ، با حضور خود
apothecaries با داروهای مناسب ذخیره می شود و قبل از نشست ، اداره به
هر یک از آنها را lenitives ، aperitives ، abstersives ، corrosives ، restringents ،
مسکن ، مسهل ها ، cephalalgics ها ،
icterics ، apophlegmatics ، آکوستیک ، به عنوان موارد متعدد مورد نیاز خود را و ،
بر اساس عنوان این داروها باید عمل می کنند ، تکرار ، تغییر و یا حذف آنها ، در
جلسه بعدی این پروژه می تواند
هیچ هزینه زیادی را به عموم مردم ؛ و ممکن است به نظر فقیر من ، استفاده از مقدار
فرستا دن کسب و کار ، در آن دسته از کشورهایی که در آن senates هر سهم در
قدرت قانونگذاری ، به اتفاق آرا بوجود اوردن ،
کوتاه از مناظره ، باز کردن دهان چند که در حال حاضر بسته شده ، و نزدیک بسیاری دیگر که
در حال حاضر باز کردن ، محدود کردن تندی از جوانان ، و تصحیح positiveness از
قدیمی ، از خواب بیدار شدن احمقانه ، و مرطوب پرت.
دوباره : به دلیل آن است که یک شکایت عمومی ، که مورد علاقه از شاهزادگان مشکل
با خاطرات کوتاه و ضعیف ، دکتر همان پیشنهاد "است که هر کس با حضور
اولین وزیر امور ، پس از گفت او
کسب و کار ، با نهایت ایجاز و در plainest عبارت ، باید ، در او
خروج ، گفت : وزیر توسط نیشگون گرفتن و کشیدن بینی ، و یا ضربه در شکم ، و یا
آج در ذرت خود را ، و یا پس زدن دهنه اسب او را سه بار توسط
هر دو گوش ، و یا اجرای یک سنجاق را به بریچ خود و یا خرج کردن بازوی خود را سیاه و سفید و آبی ، برای جلوگیری از
فراموشی ؛ و در هر روز بارعام دادن ، تکرار عمل ، تا به همان اندازه در
کسب و کار ، انجام شد و یا کاملا رد شده است. "
او به همین ترتیب به کارگردانی "که هر سناتور در شورای بزرگ یک ملت ، پس از او
نظرات خود را تحویل داده بود ، و استدلال در دفاع از آن ، باید به موظف
دادن رای خود را به طور مستقیم بر خلاف ؛ چرا که اگر
که انجام شد ، نتیجه infallibly که به خوبی از مردم خاتمه می دهد. "هنگامی که
احزاب در دولت خشن است ، او به ارائه تدبیر فوق العاده آنها را آشتی است.
این روش این است : اگر شما نگاهی به صد رهبران هر حزب ، آنها را دور شما
به زوج ها چنین است که سر می نزدیکترین از اندازه ؛ و سپس دو مهربان بیایید
اپراتورهای دیدم پشت گردن هر یک از
زن و شوهر در عین حال ، در چنین شیوه ای که مغز ممکن است به طور مساوی تقسیم شود.
occiputs ، بنابراین قطع ، مبادله می شود استفاده از هر کدام به سر
مرد حزب مخالف خود را.
به نظر می رسد در واقع به کار نیاز است که برخی از عینیت ، اما استاد اطمینان
ما ، که اگر آن را کاربران آنلاین انجام شد ، درمان خواهد بود مصون از خطا است. "برای او
در نتیجه استدلال کرد : "که دو مغز نیمی
که سمت چپ به بحث ماده بین خود در داخل فضای یک جمجمه ،
به زودی به درک خوبی می آیند ، و تولید آن اعتدال ، و همچنین
نظم تفکر ، بسیار به
برای در سر از آن ، که تصور می کنند به دنیا می آیند تنها به آرزو
تماشا و حاکم بر حرکت خود و به عنوان تفاوت از مغز ، در مقدار و یا
کیفیت ، در میان کسانی که کارگردانان در
جناح ، پزشک به ما اطمینان ، از دانش خود ، که "بی نقص بود
بازیچه قرار دادن است. "من شنیده ام یک مناظره بین دو اساتید بسیار گرم ، در مورد ترین جادار
و راه های مؤثر و با استفاده از جمع آوری پول ، بدون عزادار موضوع است.
اولین تأیید ، "justest روش خواهد بود ، بر گناهی خالی وضع مالیات خاص
و حماقت و مبلغ ثابت بر هر مرد به امتیاز ، پس از منصفانه ترین وجه ، توسط
هیئت داوران از همسایگان خود است. "دوم شد
نظر به طور مستقیم بر خلاف "به مالیات آن دسته از صفات جسم و ذهن ، به این که کدام فرد
عمدتا خود ارزش ، نرخ به بیشتر یا کمتر ، با توجه به درجه
عالی ؛ مراتب بالا تصمیم باید
چپ به طور کامل بر روی سینه های خود را. "بالاترین مالیات بر مردان چه کسانی هستند
بزرگترین مورد علاقه های از جنس دیگر ، و ارزیابی ، با توجه به تعداد
و ماهیت این به نفع آنها
دریافت ، که به آنها اجازه داده می شود کوپن خود را.
شوخ طبعی ، شجاعت و ادب ، به همین ترتیب پیشنهاد می شود تا حد زیادی مشمول مالیات شدند ، و جمع آوری شده
در روشی مشابه ، توسط هر فرد دادن کلمه خود را برای کوانتومی از آنچه
او برخوردار است.
اما به عنوان افتخار ، عدالت ، خرد ، و یادگیری ، آنها باید در تمام نمی شود مشمول مالیات ؛
چرا که آنها صلاحیت مفرد نوع ، که هیچ مرد یا
آنها اجازه می دهد در همسایه خود را و یا مقدار آنها را در خود.
زنان می شود با توجه به زیبایی و مهارت در آنها مشمول مالیات پیشنهاد
پانسمان ، در جایی که آنها تا به حال افتخار مشابه با مردان ، که باید توسط تعیین
قضاوت خود را.
اما تداوم ، عفت ، احساس خوب است ، و طبیعت خوب ، امتیاز داده نشده بودند ، چرا که آنها
که مسئول جمع آوری را تحمل کنم.
برای نگه داشتن از سناتور ها را به نفع تاج ، آن پیشنهاد شده بود که اعضای
بخت ازمایی کردن برای استخدام و هر انسان برای اولین بار در حال سوگند خوردن ، و دادن امنیت ،
که او را برای دادگاه رای داده ، و چه
او برنده شد یا نه ، و پس از آن ، بازنده ، به نوبه خود آنها بود ، آزادی raffling بر
پست های خالی در آینده ممکن است.
بنابراین ، امید و انتظار را زنده نگه داشته و هیچ کدام از شکسته شکایت
وعدههای داده شده ، اما نسبت دادن نومیدی چیره میشوند خود را تماما به ثروت ، که شانه ها هستند
گسترده تر و قوی تر از کسانی که از یک وزارتخانه است.
یکی دیگر از استاد به من نشان داد کاغذ زیادی از دستورالعمل ها برای کشف توطئه و
توطئه علیه دولت.
او توصیه دولتمردان بزرگ به رژیم غذایی همه افراد مشکوک به بررسی آنها
زمان صرف غذا ، که بر اساس آن طرف آنها در بستر دراز ، که با آن دست آنها پاک خود
posteriors ؛ نگاهی به نظر سفت و سخت خود را
مدفوعات ، و از رنگ ، بو ، طعم ، غلظت ،
crudeness یا بلوغ هضم ، تشکیل یک قضاوت افکار و طرح خود را ؛
چرا که مردان هرگز چندان جدی ،
متفکرانه ، و قصد ، مانند زمانی که آنها در مدفوع ، که او مکرر در بر داشت
آزمایش ، برای ، در conjunctures از جمله ، هنگامی که او استفاده می شود ، صرفا به عنوان یک محاکمه ، به نظر
که بهترین راه از قتل بود
کینگ ، زباله خود را تنتور سبز داشته باشند ، اما کاملا متفاوت است ، زمانی که او فکر
فقط بالا بردن قیام ، و یا سوزاندن کلان شهر.
کل گفتمان با زیرکی بزرگ نوشته شده بود ، حاوی مشاهدات بسیاری از ،
هر دو کنجکاو و مفید برای سیاستمداران ، اما ، آنگونه که من درک شود ، نه در دسترس نباشد
کامل است.
این من جرأت که به نویسنده ، و ارائه شده ، اگر او با خوشحالی به او عرضه با
برخی از شده.
او پیشنهاد من را با انطباق بیشتر از معمول است در میان نویسندگان ،
به ویژه کسانی که از گونه های طرح ریزی ، صداقت "او خواهد بود خوشحالم که برای دریافت
اطلاعات بیشتر : "من به او گفت ،" است که در
پادشاهی Tribnia ، توسط بومیان به نام Langdon ، جایی که من برخی از sojourned
زمان در سفر من ، بخش عمده ای از مردم در به شیوه ای کاملا از کاشفان تشکیل شده ،
شهود ، خبرچین ، شاکیان ،
دادستان ها ، شواهد ، swearers ، همراه با چند تمکین آنها و
ابزار های فرعی ، زیر رنگ ، رفتار ، و پرداخت
وزرای امور خارجه ، و معاونان آنان.
پلات در آن پادشاهی ، معمولا طرز کار آن دسته از افراد که تمایل به
بالا بردن شخصیت خود را از سیاستمداران عمیق ، برای بازگرداندن قدرت جدید به
دولت دیوانه ، برای خفه کردن و یا دور کردن
ملالت به طور کلی ، برای پر کردن خزانه خود را با forfeitures و افزایش یا غرق
نظر از اعتبار عمومی ، به عنوان بهترین یا باید مزیت خصوصی خود پاسخ.
این برای اولین بار و در میان آنها توافق و حل و فصل ، چه مظنون افراد باید متهم
پلات و پس از آن ، مراقبت مؤثر گرفته شده است برای ایمن سازی همه نامه ها و مقالات خود را ، و
قرار دادن صاحبان در زنجیر.
این مقالات به مجموعه ای از هنرمندان بسیار چیره دست در پیدا کردن
معانی مرموز از کلمات ، هجا ، و نامه ها : به عنوان مثال ، آنها می توانند
کشف مدفوع نزدیک ، یک مستراح برای مشخص
شورا ، گله غازها ، مجلس سنا ، یک سگ لنگ ، مهاجم ، طاعون ، ایستاده
ارتش ؛ لاشخور ، نخست وزیر ، نقرس ، یک کشیش بالای چوبه دار ، وزیر امور خارجه
دولت ، یک گلدان اتاق ، یک کمیته
grandees ؛ یک غربال ، یک بانوی دادگاه ، جارو ، انقلاب ، موش ، تله ، اشتغال ؛
ته گودال ، خزانه داری ، سینک ، دادگاه ، یک کلاه نقاب دار و زنگ مورد علاقه ؛
نی شکسته ، دادگاه عدالت ، خالی
قدح ، به طور کلی ، یک زخم در حال اجرا ، دولت است.
"هنگامی که این روش با شکست مواجه ، آنها دو نفر دیگر شدنی است ، که یاد گرفته
در میان آنها تماس بگیرید acrostics و anagrams.
اول ، آنها می توانند کشف تمام حروف اولیه به معانی سیاسی.
B ، یک هنگ از اسب ، L ، ناوگان در دریا ، بنابراین N ، باید یک طرح مشخص و یا در مرحله دوم ،
با انتقال حروف الفبا در هر مقاله مشکوک ، آنها می توانند وضع باز
عمیق ترین طراحی یک حزب ناراضی است.
بنابراین ، برای مثال ، اگر باید بگویم ، در نامه ای به دوست ، برادر تام ما
شمع ، 'سرگشا مدبر که کشف ، که همان حروف که
آهنگسازی که حکم ، ممکن است به تجزیه و تحلیل
کلمات زیر ، '--- در مقابل ، پلات به خانه آورد تور. و این است که
روش وابسته به قلب و تحریف. "استاد من قدردانی بزرگی برای برقراری ارتباط
این مشاهدات ، و قول داد که به اشاره محترم من در رساله خود.
من تو را دیدم هیچ چیز در این کشور است که می تواند مرا دعوت به تداوم طولانی تر ، و
شروع به بازگشت به خانه به انگلستان فکر می کنم.