Tip:
Highlight text to annotate it
X
کتاب ششم اول
آن را کاملا نیم گذشته پنج بود -- پس از این دو نفر با هم در مادام د شده بود
Vionnet در نقاشی اتاق از ده دقیقه نه بیشتر -- که چاد ، با یک نگاه
تماشا کرد و پس از آن دیگر در خود
میزبان ، گفت : genially ، پر زرق و برق : "من تعامل ، و من می دانم شما نمی خواهد شکایت
اگر او با شما بگذارم.
او شما را فوق العاده جالب و به عنوان برای او ، او اعلام کرد : "به Strether ،" من اطمینان می دهم
شما ، اگر شما در تمام عصبی هستید ، او را کاملا امن است. "
او آنها را به خجالت و یا توسط این تضمین را ترک کرده بودند که آنها می توانند بهترین
مدیریت ، و خجالت چیزی که Strether در اول مطمئن شوید که مادام د نشده بود بود
Vionnet فرار.
او موفق به فرار از آن خود در کمال تعجب او ، اما او در این زمان رشد کرده بود استفاده می شود برای فکر کردن
از خود به عنوان بی باک.
او را اشغال کردند ، میزبان خود ، در غم و اندوه د Bellechasse ، طبقه اول قدیمی
خانه ای به خانه که بازدید کنندگان ما دسترسی از دادگاه تمیز قدیمی به حال کرده بود.
دادگاه بزرگ و باز ، پر از آیات ، دوست ما ، عادت
حریم خصوصی ، صلح از فواصل ، شأن و منزلت از فاصله ها و رویکردهای ؛
خانه ، به حس بی قرار خود ، در
بالا سبک مثل خانه از روز بزرگتر ، و پاریس باستان است که او همیشه به دنبال
-- گاهی اوقات به شدت احساس ، گاهی به صورت حاد از دست رفته -- در بسیار قدیم
لهستانی از راه پله وسیعی waxed و در
boiseries خوب ، مدالها ، قالبگیریهای ، آینه بزرگ از فضاهای روشن ،
سالن به رنگ سفید مایل به خاکستری که به او نشان داده شده است.
او در همان ابتدا به نظر می رسید به او را در میان اموال نمی بینم vulgarly
متعدد ، اما ارثی گرامی جذاب است.
در حالی که چشم خود را پس از کمی از کسانی که از میزبان خود و چاد آزادانه تبدیل
سخن گفت -- نه در حداقل در مورد او ، اما در مورد افراد دیگر ، مردم او نمی دانست ،
و کاملا به عنوان اگر او آنها را می دانیم -- او در بر داشت
خود ساخت ، به عنوان پس زمینه از سرنشینان ، برخی از جلال ، برخی از رونق
امپراتوری اول ، برخی از زرق و برق ناپلئون ، برخی از درخشش کم نور از افسانه ی بزرگ ؛
عناصر چسبیده هنوز به همه کنسولی
صندلی و برنجی اساطیری و سر sphinxes و سطوح پژمرده از ساتن
راه راه با ابریشم متناوب.
محل خود فراتر رفت و برگشت -- که او حدس زده و چند ساله در پاریس ادامه داد
شیوه ای برای اکو وجود دارد ، اما دوره پس از انقلاب ، در جهان او مبهم
فکر به عنوان جهان از شاتوبریان ،
مادام د Stael ، حتی از Lamartine جوان ، مهر خود را از harps را ترک کرده بودند و
urns و آتش دانها ، یک تمبر را تحت تاثیر قرار گوناگون از اشیاء کوچک ، زیور آلات و آثار.
او پیش از این هرگز به دانش خود ، آثار حاضر به او داشتند ، هیچ ویژه
کرامت ، از یک دستور خصوصی -- کمی مینیاتور قدیمی ، مدالها ، عکس ، کتاب ؛
کتاب در اتصالات چرم ، صورتی و
مایل به سبز ، با garlands طلایی در پشت ، در بازه ، همراه با قاعده های دیگر
خواص ، زیر از کابینت های نصب شده روی برنج شیشه ای.
توجه خود را به آنها در زمان همه tenderly را به حساب.
آنها در میان مسایلی که مشخص آپارتمان مادام د Vionnet به عنوان چیزی بودند
کاملا متفاوت از موزه Gostrey خانم کمی از چانه زنی و از دوست داشتنی چاد
خانه ، او آن را به رسمیت شناخته شده به عنوان تاسیس ، خیلی بیشتر شده
در تجمع بود که احتمالا از زمان به زمان shrunken از بر روی هر
روش معاصر اکتساب یا به صورت کنجکاوی.
چاد و دوشیزه Gostrey rummaged و خریداری شده و را برداشت و رد و بدل ،
الک کردن ، انتخاب ، مقایسه ، در حالی که معشوقه از صحنه قبل از او ،
زیبایی منفعل تحت طلسم
انتقال -- انتقال از خط پدرش ، او کاملا ساخته شده ذهن خود را --
فقط دریافت کرده اید ، پذیرفته شده و شده آرام است.
وقتی که او تا به حال نشده است آرام او در بیشتر شده بود نقل مکان کرد به برخی از خیریه غیبی
برای برخی از ثروت افتاده است.
اشیاء او یا پیشینیان حتی امکان پذیر ممکن است وجود داشت
جدا با زیر نیاز است ، اما Strether می تواند آنها را از داشتن فروخته قدیمی مشکوک
قطعه برای دریافت "بهتر" آنهایی که.
آنها که احساس تفاوت را به عنوان بهتر یا بدتر.
او می تواند تصور خود را داشتن احساس -- شاید در مهاجرت ، در تبعید ، برای
طرح خود را خفیف و اشتباه گرفته بود -- فشار از نیاز یا تعهد
قربانی.
فشار می خواهید -- هر آنچه ممکن است مورد با نیروی دیگری -- بود ، با این حال ،
احتمالا فعال نیست در حال حاضر ، نشانه های از سهولت chastened هنوز هم پس از زیاد بود
همه ، بسیاری از نشانه های طعم که
تبعیضات قانونی و شاید ممکن است به نام خارج از مرکز.
او در تنظیمات کمی شدید و تیز استثناها کمی حدس زده ، عمیق
سوء ظن مبتذل و یک نظر شخصی از سمت راست.
نتیجه کلی از این چیزی که او آن را بدون نام بر روی نقطه کاملا
آماده شود ، اما چیزی است که او را باید نزدیکترین به نامگذاری در سخن گفتن از آن را به عنوان می آیند
هوا عالی احترام ،
آگاهی ، کوچک ، هنوز هم ، محفوظ است ، اما هیچ کدام کمتر متمایز و منتشر ،
افتخار خصوصی.
هوا از احترام عالی -- که برای ماجراجویی خود را به یک دیوار خالی عجیب و غریب بود
او را به شکستن بینی خود را در مقابل.
در واقع به حال ، او در حال حاضر آگاه ، پر از تمام روش ها ، hovered در دادگاه به عنوان
او به تصویب رسید ، آویزان بر روی راه پله را به عنوان او نصب شده ، صدا در رامبل قبر
زنگ قدیمی ، حتی المقدور اجتناب الکتریکی ،
که چاد ، در درب ، منگوله باستانی اما منظمی نگه داشته بیرون کشیده بود ، آن را تشکیل
در کوتاه مدت روشن ترین رسانه از نوع خاص آن که او تا کنون تنفس بود.
او برای آن در پایان از یک چهارم از یک ساعت پاسخ داده شده است که برخی از شیشه
موارد شامل شمشیر و epaulettes از سرهنگ ها و ژنرال های باستانی ، مدال و
سفارشات که یک بار می شود بیش از قلب که تا به حال دوخته شده
از مدت ها متوقف شد و به ضرب و شتم ، بافوت خاموش کردن جعبه وزرا و نمایندگان اعطا ؛ نسخه از
آثار ارائه شده با نوشتههای کندهکاری شده توسط نویسندگان در حال حاضر کلاسیک.
در پایین آن همه برای او احساس unlikeness نادر خود را به زنان او تا به حال بود
شناخته شده است.
این احساس ، رشد کرده بود ، از روز قبل ، او به یاد می آورد او را ، و به حال شده است
بالاتر از همه singularly توسط بحث خود را با چاد در صبح تغذیه است.
همه چیز در خوب ساخته شده او را به مراتب جدید ، و هیچ چیز جدید را به عنوان خانه های قدیمی
و اشیاء قدیمی
کتاب ، دو یا سه وجود دارد ، بر روی یک میز کوچک در نزدیکی صندلی خود را ، اما آنها تا به حال نه
لیمویی را پوشش می دهد که با آن چشم خود را از ساعت خود به وقت را ببازی گذراندن آغاز
ورود و فرصت بیشتر
آشنایی که با آن او را برای دو هفته در حال حاضر در دسترس نباشد تسلیم بود.
در یک جدول دیگر ، در سراسر اتاق ، او ساخته شده از جنگ نمایش بزرگ ، اما حتی این که آشنا
صورت ، آشکار در سرو خانم Newsome ، کمیاب در اینجا به عنوان مدرن شمارش
توجه داشته باشید.
او در نقطه ای مطمئن بود -- و او پس از آن می دانستم که او درست بود -- که این لمس بود
دست خود چاد.
چه خانم Newsome به شرایط گفت که علاقه مند به چاد
"نفوذ" کاغذ و چاقو او را در نمایشنامه انتقادی نگه داشته است؟
نفوذ علاقه مند در هر حال ، همان طور که گفته ، مستقیما به نقطه ای رسیده است -- بود
در واقع به زودی آن را ترک کاملا پشت سر.
او نشسته بود و در نزدیکی آتش ، بر روی یک صندلی کوچک پر شده و حاشیه یکی از معدود
مقاله های مدرن در اتاق ، و او در آن را با دست خود تکیه clasped در او
بوک و هیچ حرکت ، در همه شخص خود ، اما
بازی سریع جریمه صورت عمیق خود را جوان.
آتش ، در زیر سنگ مرمر سفید کم و دانشگاهی undraped ، به پایین سوخته بود
خاکستر نقره ای چوب نور ، یکی از پنجره ها ، از راه دور ، باز ایستاد.
ملایمت و سکون ، خارج از آن ، در
کوتاه مکث ، صدای ضعف ، دلپذیر و فاقد جمال ، تقریبا روستایی ، از آمد
چکه کردن و جغ جغ یا تلق تلق کردن sabots از بعضی از مربی خانه ای در طرف دیگر از دادگاه.
مادام د Vionnet ، در حالی که Strether آنجا نشسته بود ، برای تغییر طرز قرار گرفتن بدن خود را با
اینچ است.
"من فکر نمی کنم شما به طور جدی در آنچه شما انجام اعتقاد دارند ،" او گفت : "اما همه
همان ، شما می دانید ، من قصد دارم به شما درمان کاملا به عنوان اگر من. "
"که منظور شما" Strether به طور مستقیم پاسخ داد : "کاملا به عنوان اگر شما نمی!
من به شما اطمینان دهم آن کمترین تفاوت را با من را ندارد من شما درمان. "
"خوب ،" او گفت که تهدید شجاعانه و فلسفی به اندازه کافی ، "
تنها چیزی که واقعا مهم است که شما باید با من. "
"آه ، اما من نه!" او بلافاصله بازگشت.
او یکی دیگر از مکث ، که ، با این حال ، او با خوشحالی به اندازه کافی تکان داد کردن.
"آیا شما رضایت به رفتن با من کمی -- موقت -- به عنوان اگر شما بود"
سپس آن بود که او را دیدم که چگونه او قطعا همه راه آمده بودند و وجود دارد
به همراه آن احساس فوق العاده ای از پرورش او را از جایی زیر او را او
زیبا چشم ملتمس.
او ممکن شده اند و یا در پنجره خود در گام خود را درب کها و او را در ایستاده
جاده ها است. برای یک لحظه او اجازه ایستاده و نمی توانست
علاوه بر این دارند صحبت کرده.
غم ، ناگهان بود ، با غم و اندوه است که مانند یک نفس سرد او بود
مواجه خواهند شد. "چه کاری می توانم انجام دهم ، بالاخره پرسید :" اما
گوش دادن به شما به عنوان وعده داده چادویک؟ "
"آه اما آنچه من از شما تقاضا" ، او به سرعت گفت : "همان چیزی است که آقای Newsome به حال در ذهن نیست."
او در حال حاضر صحبت کرد ، او را دیدم ، تا اگر را با شجاعت ALL خطر او است.
"این ایده خود من و یک چیز متفاوت است."
این در حقیقت Strether فقیر داد -- مضطرب آن را به عنوان او ساخته شده است -- چیزی از هیجان
ادراک جسورانه توجیه است.
"خوب ، او پاسخ داد :" با مهربانی به اندازه کافی ، "من مطمئن بود که یک لحظه از زمان است که برخی از ایده از شما
خود را به شما آمده بود. "او هنوز هم برای نگاه کردن به او به نظر می رسید ، اما در حال حاضر
بیشتر serenely.
"من ساخته شده شما مطمئن -- که برای آمدن آن کمک کرد.
بنابراین می بینید ، "او ادامه داد :" ما بر روی. "" اوه ، اما آن را به من نظر می رسد من در تمام نمی
دیدار با درخواست شما.
چگونه می توانم زمانی که من آن را درک نمی کنند؟ "" آن را در همه لازم شما باید نمی باشد.
درک ، آن را به اندازه کافی به خوبی انجام خواهد داد اگر شما به سادگی آن را به خاطر.
تنها احساس خوبی به شما اعتماد من -- و برای هیچ چیز فوق العاده ای بعد از همه است.
فقط "او با یک لبخند فوق العاده گفت :" برای تمدن مشترک است. "
Strether تا به حال وقفه طولانی در حالی که آنها شنبه دوباره چهره به چهره ، به عنوان بودند شنبه ، کمیاب
کمتر آگاهانه ، قبل از بانوی فقیر جریان عبور کرده بود.
او بانوی فقیر برای Strether بود در حال حاضر به دلیل به روشنی او تا به حال برخی از مشکل ، و
درخواست تجدید نظر او را به او تنها می تواند معنی است که مشکل او عمیق بود.
او می تواند از آن کمک کنند ، مثل آن بود تقصیر او نیست ، او هیچ چیزی انجام داده بود ، اما به نوبه خود از
دست او به نحوی ساخته شده بود خود را با رابطه.
و رابطه سود توسط جمعی از چیزهایی که در آن و یا از شدت
آن توسط هوا است که در آن ، توسط اتاق سرد ظریف بالا نشسته ، جهان
خارج و چلپ چلپ کمی در دادگاه ،
توسط امپراتوری اول و آثار در کابینت ، سفت شده توسط امور را به عنوان دور
کسانی که توسط دیگران به عنوان نزدیک به عنوان قلاب ناگسستنی دست او را در دامان خود را و نگاه
بیان او را به حال طبیعی ترین زمانی که چشم خود را بیشتر ثابت شد.
"شما بر من البته حساب برای چیزی واقعا بسیار بیشتر از آن را برای تلفن های موبایل است."
"آه آن را به اندازه کافی برای تلفن های بزرگ بیش از حد!" او در این خندید.
او خود را در زمان در نقطه او میگویند که او در بر داشت ، به عنوان دوشیزه Barrace
آن را به نام فوق العاده ، اما ، از ابتلا به خود ، چیز دیگری به جای او گفت.
"چه بود آن ایده چاد پس از آن است که شما باید به من می گویند؟"
"آه ایده او این بود به سادگی آنچه ایده یک مرد همواره -- برای قرار دادن هر تلاشی در
زن است. "
"woman' -- Strether به آرامی در واقع همان تکرار است.
"زن او را دوست دارد -- و به همان نسبت او را دوست دارد.
در نسبت بیش از حد -- برای تعویض دنده مشکل -- را به عنوان او را دوست دارد ".
Strether آن را دنبال و پس از آن با abruptness خود : "چقدر شما
مانند چاد؟ "
"فقط به عنوان به عنوان آن بسیار -- را به همه ، با شما ، خودم."
اما او بار دیگر به دور از این.
"من لرزش که اگر ما برای ایستادن و یا سقوط از آنچه شما را ممکن است من فکر می کنم و
من حتی در حال حاضر ، "او در ادامه زیبا ،" رسم نفس طولانی -- و ، بله ، واقعا
گرفتن یک شجاعت بزرگ -- از امید است که من در واقع اعتصاب شما به عنوان غیر ممکن نیست ".
"که در تمام حوادث ، به وضوح ،" او پس از یک لحظه مشاهده ، "راه من نیست
اعتصاب شما. "
"خوب ،" او تا کنون assented "که شما هنوز رتبهدهی نشده است گفت : شما کمی نیست
صبر با من برای درخواست -- "" شما نتیجه گیری پر زرق و برق؟
کاملا.
اما من آنها را درک نمی Strether دنبال. "
"شما به من به نظر می رسد خیلی بیشتر از شما نیاز دارید بپرسید.
چه ، در بدترین برای شما ، در بهترین برای خودم ، می توانم بعد از همه انجام؟
من می توانم بدون فشار است که من استفاده کرده اند استفاده کنید. شما واقعا اواخر با درخواست شما می آیند.
من قبلا هم که برای خودم انجام می شود صورت می پذیرد از.
من گفت : من می گویند ، و من اینجا هستم. "" بله ، در اینجا به شما هستند ، خوشبختانه!
مادام د Vionnet خندید.
"خانم Newsome ، "او در یکی دیگر از تن افزود ،" آیا فکر نمی کنم شما می توانید بسیار کمی. "
او تا به حال تردید است ، اما او به ارمغان آورد و کلمات خارج است.
"خوب ، او فکر می کند بنابراین در حال حاضر است."
"آیا شما معنی که توسط --؟" اما او نیز آویزان آتش.
"آیا آنچه که من چیست؟" او هنوز نه با شک و تردید.
"من عفو اگر من آن را لمس کنید ، اما اگر من گفت : کارهای فوق العاده ای ، به همین دلیل ، شاید ،
mayn't من؟ علاوه بر این ، آیا آن به درستی ما را به نگرانی
می دانید؟ "
"بدانید که چه چیزی؟" او به عنوان پس از در نتیجه ضرب و شتم در مورد بوش دوباره او به حال اصرار داشت
کاهش یافته است. او تلاش ساخته شده است.
"او شما داده می شود؟"
او پس از آن شگفت زده شده بود فکر می کنم که چگونه به سادگی و بی سر و صدا او را ملاقات کرده است.
"نشده است."
این تقریبا به عنوان اگر او به بازیچه قرار دادن ناامید شدند -- به حال انتظار می رود هنوز هم بیشتر از
آزادی او. اما او رفت و مستقیما بر روی.
"این است که آنچه چاد گفته است شما به من اتفاق می افتد؟"
او آشکارا با او آن را در زمان مفتون بود.
"اگر منظور شما اگر ما رو از آن سخن گفت -- قطعا.
و سوال این چیزی است که تا به حال دست کم با مایل من به شما نیست. "
"برای قضاوت اگر من مرتب کردن بر اساس انسان یک زن می تواند --؟"
"دقیقا" او بانگ زد -- "شما فوق العاده نجیب زاده!
من قاضی انجام می دهند -- را مورد قضاوت قرار.
یک زن نمی تواند. شما امن هستید -- با هر حق می شود.
شما بسیار خوشحال می شود اگر شما فقط می خواهم آن را اعتقاد دارند. "
Strether سکوت کمی بود و پس از آن متوجه شد که خود را با بدبینی صحبت
اعتماد به نفس که حتی در حال حاضر منابع به او عجیب و غریب بودند.
"من سعی می کنم به آن باور کند.
اما اتمام حجت تعجب ، "او گفت ،" چگونه شما در حال حاضر در آن! "
آه او قادر به گفتن بود. "به یاد داشته باشید که چقدر من در راه به آن بود
از طریق آقای Newsome -- قبل از من شما را دیدم.
او فکر می کند همه چیز را از قدرت خود را می کند. "" خب ، من می توانید تقریبا هر چیزی خرس! "ما
دوست سریع قطع است.
عمیق و زیبا در این لبخند او آمد ، و با اثر ساخت او
شنیدن آنچه که او گفته بود درست مثل او آن را شنیده بود.
او به راحتی به اندازه کافی احساس کردند که که به او واگذار کرده است ، اما آنچه در حقیقت همه چیز انجام شده بود
اما که؟
در لحظات بود که او برگزاری بینی او را این همه به خوبی فکر شده بود
و است که او مجبور بود : آنچه که او در این زمان انجام داده بودند اما اجازه دهید او عملا
دید که او به رابطه آنها را پذیرفت؟
چه بود رابطه آنها علاوه بر این -- هر چند به اندازه کافی سبک و کوتاه در فرم هنوز -- اما
هر چه او ممکن است را انتخاب کنید تا آن را؟ هیچ کس نمی تواند بهانه جلوگیری از او -- مطمئنا او
couldn't -- از ساخت آن لذت بخش است.
در پشت سر خود را ، که پشت هر چیز ، به این معنا که او بود -- وجود دارد ، قبل از
او ، به او نزدیک ، به صورت واضح ضروری -- یکی از زنان نادر او غالبا
شنیده ، خواندن ، نوشتن و فکر ، اما هرگز
ملاقات نمود ، که حضور ، نگاه ، صدا ، صرفا حقایق همزمان از آنها ، از
لحظه آن را در تمام ارائه شده ، ساخته شده ارتباط از به رسمیت شناختن صرف.
این نوع از زن او هرگز پیدا کرده بود نمی شد ، خانم Newsome ، یک واقعیت همزمان
که به مجزا آهسته بوده تا به حال به خودش را ایجاد و در حال حاضر ، در مواجهه با
مادام د Vionnet ، او احساس سادگی از تاثیر اصلی خود را از خانم Gostrey است.
او قطعا یک واقعیت رشد سریع بوده است ، اما جهان گسترده بود ، هر روز
بود بیشتر و بیشتر به جدید درس.
در هر حال حتی در میان آنهایی که غریبه مناسبات و روابط وجود دارد.
: : "البته من با توجه به راه بزرگ چاد ،" او به سرعت افزود.
"او تا به مشکل زیادی را در کار من وارد نداشته"
او به نظر می رسید به انکار ، از طرف مرد جوان ، با ظهور ابرو او را ،
قصد از هر فرآیند در تمام بی ملاحظه است.
"شما باید بدانید که چگونه در غم آنها شریک او می خواهم اگر شما به از دست دادن هر چیزی.
او معتقد است شما می توانید به بیمار مادر خود را نگه دارید. "
Strether با چشمان خود را بر روی او تعجب.
"من می بینم. که سپس آنچه شما در واقعا از من می خواهند.
و چگونه من را به انجام آن؟ شاید شما به من بگویید. "
"به او حقیقت را بگویید."
و حقیقت را با شما تماس؟ "" خب ، هر حقیقت -- درباره ما -- که شما
خودتان را. من آن را ترک کنید به شما خواهد شد. "
"خیلی متشکرم.
Strether خندید با خشونت خفیف : من دوست دارم "،" راه را ترک می کنید چیز! "
اما او اصرار داشت با مهربانی ، به آرامی ، تا اگر پس از آن بود بد نیست.
کاملا صادقانه است.
ارسال به او تمام است. ""؟ "او عجیب در واقع همان تکرار است.
او حقیقت ساده بگویید ، "مادام د Vionnet دوباره التماس کرد.
"اما آنچه که حقیقت ساده است؟
حقیقت ساده این است که دقیقا آنچه که من در تلاش برای کشف. "
او در حالی که نگاه کرد ، اما در حال حاضر او آمد به او.
"به او بگویید ، به طور کامل و به طور واضح ، در مورد ایالات متحده است."
Strether در عین حال خیره شده بود. "شما و دختر شما؟"
"بله -- کمی جین و من. ارسال به او ، "او فقط کمی quavered ،" شما
مثل ما "
"و چه خوب است که من انجام دهید؟ یا به جای "-- او خود را گرفتار کردن --" چه
خوب شما آن را انجام دهم؟ "او نگاه قلمزن.
"هیچ ، فکر می کنید ، واقعا؟"
Strether بحث است. "او من ارسال کنید به دوست شما است."
"اوه ،" او charmingly ادعا ، او شما را فرستاد به چهره حقایق است. "
او پس از لحظه ای که چیزی در آن وجود دارد اعتراف کرد.
اما چگونه می توانید آنها را من چهره تا من می دانم آن ها چه هستند؟
آیا شما می خواهید او را ، "او سپس آماده خود را بپرسید ،" دختر خود را به ازدواج؟
او داد headshake به عنوان نجیب به عنوان آن اعلان شد.
"نه -- که نه."
"و او واقعا به خود می خواهم نه؟" او تکرار این جنبش است ، اما در حال حاضر با
نور عجیب و غریب در چهره اش. او دوست دارد او را بیش از حد است. "
Strether تعجب است.
"برای اینکه مایل به نظر ، شما ، پرسش ، او را به آمریکا مصرف؟"
"برای اینکه حاضر به انجام هر کاری با او است ، اما فوق العاده مهربان و زیبا -- واقعا مناقصه
از او.
ما بیش از او تماشا ، و شما باید به ما کمک کند. شما باید او را به دوباره ببینید. "
Strether احساس بی دست و پا. "آه با لذت -- او بسیار قابل ملاحظه ای
جذاب است. "
اشتیاق مادر که با آن ، مادام د Vionnet شروع به پریدن کرد در این بود به دوباره به
او بعدها در فضل خود را زیبا. "چیزی که عزیز شما لطفا؟"
پس از آن که او آن را با بزرگترین "آه" از شور و شوق دیدار کرد : «او عالی است.
او شادی من. "" خب ، من مطمئن هستم که -- اگر کسی در نزدیکی او بود
و بیشتر از او دیدم -- she'd شود معدن "
"سپس گفت :" مادام د Vionnet ، "ارسال خانم Newsome که!"
او تعجب بیشتر است. "چه خوب است که شما کاری انجام دهید؟"
همانطور که او در یک بار ظاهر قادر به گفتن نیست ، با این حال ، او به ارمغان آورد از چیز دیگری است.
"آیا دختر خود را در عشق با دوست ما؟" "اوه ،" او به جای startlingly پاسخ داد : "من
آرزوی شما می خواهم! "
او تعجب خود را نشان داد. "من؟ یک غریبه؟ "
"آه ، نمی خواهد یک غریبه -- در حال حاضر. شما باید او را کاملا بینید ، من به شما اطمینان می دهم ، به عنوان
اگر شما نیست. "
این را برای او هیچ کمتر مفهوم فوق العاده ای باقی ماند.
"به نظر من مطمئنا که اگر مادر can't --"
"آه دختر کوچک و مادران خود را به روز!" او نه inconsequently شکست شوید.
اما او خودش را با چیزی او به نظر می رسید به بیرون دادن به عنوان پس از همه بیشتر به چک
نقطه است.
"به او بگویید من برای او خوب بوده است. آیا شما فکر می کنید من "
این اثر خود را بر او داشتند -- بیش از در لحظه ای که کاملا اندازه گیری است.
او آگاهانه به اندازه کافی لمس است.
"آه اگر آن را به همه شما --" "خب ، آن را نمی ممکن است" همه ، "او
قطع شود ، اما تا حد زیادی.
واقعا و حقیقتا "او در تن بود که می گیرد خود را با او در میان چیزهای اضافه شده
یاد می شود. سپس آن را بسیار عالی است. "
او در خود را از چهره ای که او احساس به عنوان تیره لبخند زد ، و صورت خود را برای یک لحظه
نگه داشته او را تا. در آخر به او نیز کردم.
"خوب ، آیا شما نمی فکر می کنم که برای آن --"
"من باید شما را نجات دهد؟" و این گونه بود که راه را برای او برآورده -- و
راه ، نیز ، به گونه ای ، به پیاده شوم -- با بیش از او را.
او شنیده ام استفاده از خود کلمه گزاف ، صدای بسیار از آن برای تعیین کرد
پرواز او. "من به شما اگر من می توانم نجات دهد."
>
کتاب ششم دوم
در خانه دوست داشتنی چاد ، با این حال ، یک شب ده روز بعد ، او احساس خود را در حال حاضر
فروپاشی سوال از راز خجالتی جین د Vionnet است.
او شده است ناهار خوری وجود دارد در این شرکت از آن بانوی جوان و مادرش ، و همچنین
از افراد دیگر ، و او را به سالن خرده ، رفته به درخواست چاد ، بر روی هدف
به صحبت با او.
مرد جوان به عنوان یک نفع به او قرار داده بود -- "من باید تا awfully به دانستن
آنچه شما از او فکر می کنم.
این واقعا یک شانس برای شما خواهد بود ، "او گفت :" برای دیدن jeune fille -- منظور من
نوع -- او در واقع است ، و من فکر نمی کنم که ، به عنوان یک ناظر از آداب ، اتمام حجت
چیزی که شما باید به دست.
از آن خواهد شد این تصور را که -- از هر چیز دیگری شما را؟ -- شما می توانید خانه را با شما ادامه می دهند ،
در جایی که شما دوباره آنقدر آن را مقایسه با. "
Strether به خوبی به اندازه کافی با آنچه چاد خواست او را به مقایسه می دانستند ، و اگرچه او
او هنوز رتبهدهی نشده است به نحوی بوده است که عمیقا در خاطر نشان کرد که او بود که به طور کامل assented ،
او به طور مداوم هر چند mutely آن بیان ، استفاده می شود.
او تا آنجا که همیشه از ساخت دقیقا به چه هدفی بود ، اما او هیچ بود
کمتر به طور مداوم توسط حس خدمت او رندر همراه شده است.
تنها او را درک کرده که این سرویس بسیار مطلوب بود به کسانی که سود توسط
و او در واقع هنوز هم انتظار برای لحظه ای که در آن او باید آن را در گرفتن
اثبات نامطبوعی عمل ، ثابت در برخی از درجه غیر قابل تحمل ، به خود است.
او نتوانست کاملا برای دیدن وضعیت او چگونه می تواند روشن می کنیم تا در همه منطقی جز با
برخی به نوبه خود از وقایع است که او را به بهانه انزجار را.
او ساختمان از روز به روز بر احتمال انزجار ، اما هر روز
مطرح در عین حال جدید و سرگرم کننده تر از خم جاده.
این امکان در حال حاضر تا کنون بسیار از دید بیشتر نسبت به آستانه او
ورود ، و او کاملا احساس کردند که باید آن را در همه آمده ، آن را مجبور به در بهترین حالت می شود
بی ربط و خشونت است.
او خود را به عنوان یک کمی نزدیکتر به آن زده تنها زمانی که او خود را پرسید که چه خدمات در
چنین زندگی از ابزار ، او را پس از تمام رندر خانم Newsome شد.
هنگامی که او خواست تا خود را برای کمک به این باور که او هنوز هم همه حق او منعکس --
و در واقع با تعجب -- بر روی یک فرکانس unimpaired از مکاتبات خود ، در
نسبت به آنچه بعد از همه بیشتر بود
طبیعی تر از است که آن را باید بیشتر تکرار می شوند تنها در نسبت خود را به عنوان
مشکل شد پیچیده تر است؟
برخی آن را در هر میزان است که او در حال حاضر اغلب موجب خود مومیایی کردن در برابر این سؤال ، با
آگاهی غنی از نامه روز گذشته ، "خب ، چه می تواند بیش از انجام دهم
که -- چه کاری می تواند انجام دهم بیش از به همه چیز او بگویید "؟
برای قانع کردن خود که به او او بگویید ، به او گفته بود ، همه چیز ، از او استفاده می شود را امتحان کنید به
فکر می کنم از چیزهایی خاص او به حال او گفته نشده است.
هنگامی که در لحظات نادر و در این ساعت از شب او را در آن به طور کلی pounced
نشان داد خود را -- به موشکافی عمیق تر -- نه کاملا واقعا از جوهر.
هنگامی که هر چیز جدید او را به عنوان آینده ، یا هر چیز زده در حال حاضر به عنوان دوباره اشاره کرد ،
او همیشه بلافاصله ، و اگر به خاطر ترس که اگر او نبود او هر چیز را از دست نوشت ؛
و همچنین است که او ممکن است قادر به گفتن به
خود را از زمان به زمان او آن را می داند -- حتی در حالی که من نگرانم. "
راحتی بسیار خوبی برای او به طور کلی به سمت چپ چیزهایی گذشته کشیده می شود
به نور و توضیح داد ، به در تا اواخر هر مرحله تولید نمی
تولید شده ، و یا هر چیز حتی محجبه و ضعیف شده ، در حال حاضر است.
او آن را می دانستند اکنون : که چیزی بود که او خود را به شب در رابطه با تازه گفت :
واقع از آشنایی چاد با دو خانم -- یکی از تازه به صحبت می کنند
خودش بود.
خانم Newsome به عبارت دیگر که بسیار شب در Woollett می دانستند که او خود می دانست
مادام د Vionnet و وجدان از او به او شده بود ، همچنین که
او را قابل ملاحظه ای جذاب پیدا کرده بود و
که احتمالا یک معامله خوب است برای گفتن وجود داشته باشد.
اما او در ادامه می دانستند ، و یا می دانیم خیلی زود ، که ، دوباره وجدان ، او
سفر خود تکرار نیست ؛ و زمانی که چاد او را در کنتس خواسته بود
از طرف -- Strether او ساخته شده از وضوح ، با
فکر در پشت سر خود ، کنتس -- اگر او نمی توانست نام روز به مدت
ناهار خوری با او ، او پاسخ lucidly : "از شما بسیار سپاسگزارم -- غیر ممکن است."
او مرد جوان را بهانه خود را ارائه التماس کرده بود و او را به اعتماد بود
درک است که واقعا نمی توانست اعتصاب یک عنوان کاملا چیزی که مستقیم.
او تا به حال به خانم Newsome گزارش نشده است که او به "نجات" مادام د Vionnet قول داده بود ؛
، اما تا کنون به عنوان او با آن خاطره نگران بود ، او در هر نرخ نداشته است
به امد و شد زیاد خانه او وعده داده شده است.
چاد به حال درک تنها می تواند ، در حقیقت ، از رفتار چاد استنباط ،
که تا به حال در این ارتباط به عنوان آسان در هر دیگر بوده است.
او آسان بود ، همیشه ، زمانی که او را درک او آسان تر هنوز هم ، در صورت امکان ، زمانی که او
نداشت و او پاسخ داد که او آن را به همه حق است و او اقدام به انجام
این جایگزینی به مناسبت حاضر --
او آماده بود برای جایگزینی به دیگران -- برای هر ، برای هر مناسبت که قدیمی خود
دوستان باید یک محظور اخلاقی خنده دار داشته باشد.
"آه ، اما من یک دختر خارجی کمی نیست و من فقط به عنوان زبان انگلیسی به عنوان من را می توان ،" جین د
Vionnet به او گفته بود به محض او در سالن خرده ، غرق ، shyly به اندازه کافی در خود
خود طرف ، به محل نزدیک او را توسط مادام Gloriani در رویکرد خود را خالی.
خانم Gloriani ، که در مخمل سیاه و سفید ، با توری سفید و مو پودر ، و
عظمت عظیم که تا حدودی ، ذوب شده در هر تماس ، به graciousness برخی از
زبان دور از فهم ، نقل مکان کرد دور را به
اتاق را برای نجیب زاده مبهم ، پس از سلام خیرخواه به او که تجسم ،
او ، در لهجه baffling بر این باور بودند ، برخی از به رسمیت شناختن چهره او از یک زن و شوهر
یکشنبه قبل.
سپس او اظهار -- ساخت بسیاری از مزیت سال او -- که آن را
وحشت زده او را کاملا به اندازه کافی برای پیدا کردن خود را به سرگرمی کمی اختصاص داده شده
دختر خارجی.
دختران او از ترس نیست وجود دارد -- او کاملا جسورانه با آمریکایی ها کمی بود.
به این ترتیب بود که او تا به حال خودش دفاع تا آخر -- "آه ، اما من تقریبا آمریکایی
بیش از حد.
این چیزی است که ماما می خواستم تا به من -- من می خواهم که منظور برای او از من خواست تا
بسیاری از آزادی. او به چنین نتایج خوبی از آن شناخته شده است. "
او نسبتا زیبا به او -- پاستل ضعف در یک قاب بیضی شکل : او از او
در حال حاضر به عنوان برخی از تصویر lurking در گالری طولانی ، پرتره از کوچک و قدیمی زمان
شاهزاده خانم از آنها هیچ چیز شناخته می شد ، اما او جوان جان خود را از دست داده اند.
کوچک جین بود ، و نه بدون شک ، به مرد جوان است ، اما یک نفر می تواند ، نه همان ، خرس
او به آرامی به اندازه کافی.
آن را تحمل سخت بود تحمل او ، در هر صورت ، نمی خرس ، به نگرانی
خود ، در رابطه با او ، با سوال از یک مرد جوان است.
نفرت انگیز واقعا سوال مرد جوان ، یکی از چنین کسی را به عنوان درمان نمی خدمتکار
بنده مشکوک به "پیرو"
و سپس مرد جوان ، مردان جوان -- خب ، چیزی که کسب و کار خود را به سادگی ، و یا در
تمام حوادث... او.
او fluttered ، نسبتا fevered -- به نقطه از زرق و برق که آمد و
با بزرگ -- در چشم او و یک جفت از نقاط صورتی که در گونه او ماند رفت
ماجراجویی از غذاخوری خارج و با
بیشتر یکی هنوز که هنوز است ، احتمالا ، از پیدا کردن یک نجیب زاده با او به عنوان باید از فکر می کنم بسیار ،
بسیار قدیمی ، یک آقایی با چشم و عینک ، چین و چروک ، سبیل بلند grizzled.
او زیباترین انگلیسی صحبت ، دوست ما فکر ، که او تا کنون شنیده بود صحبت می کردند ،
درست مثل او را چند دقیقه قبل از سخن گفتن زیباترین فرانسه معتقد بودند.
او تعجب تقریبا wistfully اگر چنین رفت و برگشت از چنگ واکنش نشان می دهند.
در واقع ، روح خود را و فانتزی خود را به حال ، قبل از او آن را می دانست ، شروع به ولگرد و
قلاب دوزی است که او در نهایت خود را در بر داشت ،
غایب و غریب ، نشسته با کودک در یک سکوت دوستانه.
فقط در این زمان او احساس فلوتر خود را به خوشبختانه کاهش یافته و او
بیشتر در سهولت او.
او قابل اعتماد ، دوست او ، و آن را دوباره به او پس از آن که او
به او گفت چیزها.
او به واسطه انتظار در گذشته غوطه ور بود و نه افزایش و نه سرما را در بر داشت --
چیزی جز چلپ چلوپ کوچک او می تواند خودش را در گرمای دلپذیر را ،
چیزی جز ایمنی فرو بردن و دوباره فرو بردن.
او در پایان از ده دقیقه بود که با او احساس خود را صرف -- با همه آن
به پایین پرتاب شده بود و همه آن را گرفته بود -- کامل شد.
او آزاد شده بود ، به عنوان او می دانست و آزادی ، تا حدودی به او نشان دهد که ، بر خلاف سایر
افراد کمی او می دانست ، او که ایده آل imbibed بود.
او لذتبخش عجیب و جالب در مورد خودش ، اما چشم انداز از آنچه او به حال imbibed بود
چه بیشتر او برگزار شد.
واقعا شامل او شد به زودی به اندازه کافی برای احساس ، در فقط یک ماده بزرگ کمی ،
این واقعیت که هر طبیعت او ، او کاملا -- او به بازیگران برای
کلمه آمد ، اما آن را -- تربیت.
او می تواند برای طبیعت او البته در کوتاه مدت آشنایی صحبت می کنند ، اما
ایده پرورش بود آنچه او در عین حال به ذهن او کاهش یافته بود.
او هرگز شناخته شده آن به شدت ارائه شده است.
مادر او آن را داد ، بدون شک ، اما مادرش را که کمتر محسوس است ، به طوری
بسیار دیگری علاوه بر این ، و در هیچ یک از دو نوبت قبلی ارسال ، فوق العاده
زن ، Strether احساس ، هر چیزی مانند آنچه او دادن امشب.
کوچولو جین مورد ، مورد نفیس از آموزش و پرورش بود ، در حالی که کنتس ، که آن را
تا او را به توسط آن فرقه فکر می کنم سرگرم بود ، مورد ، همچنین نفیس ،
-- خب ، او آنچه را نمی دانند.
او طعم فوق العاده ، برگشتن jeune homme ": این بود آنچه Gloriani به او گفت :
در چرخش به دور از بازرسی از یک تصویر کوچک معلق در نزدیکی درب
اتاق.
مشهور در سوال آمده بود ، ظاهرا در جستجوی
مادموازل د Vionnet ، اما در حالی که Strether از کنار او همنوعان خود کردم
مهمان ، با چشم او به شدت گرفتار شده است ، برای یک نگاه طولانی متوقف کرده بود.
چیزی که چشم انداز بود ، بدون اندازه ، اما از مدرسه فرانسه ، به عنوان دوست ما بود
خوشحالم که احساس او می دانست ، و همچنین از کیفیت -- که او دوست داشت تا فکر می کنم او باید
همچنین حدس زده اند ، قاب آن بزرگ خارج بود
نسبت به بوم ، و او تا به حال یک نگاه فرد در هر چیزی ندیده ، او
، فقط به عنوان Gloriani فکر کردم ، با جنبش های بینی خود را بسیار نزدیک و سریع سر
از سمتی به سمت دیگر و پایین به بالا ، به بررسی این ویژگی از مجموعه چاد.
هنرمند از آن کلمه استفاده لحظه بعد مودبانه لبخند زدن ، پاک کردن فندق شکن او و
به دنبال دور او را بیشتر -- پرداخت در کوتاه توسط شیوه ای بسیار از حضور او
و با Strether چیزی خیالی او می تواند
را در این نگاه خاص ، چنین ادای احترام به عنوان ، به حس دومی ، حل و فصل
بسیاری از چیزهای یک بار برای همه است.
Strether آگاهانه در این لحظه بود ، برای آن موضوع ، او تا به حال هنوز رتبهدهی نشده است ، از اینکه چگونه ،
دور در مورد او ، کاملا بدون او ، آنها به طور مداوم حل و فصل شدند.
لبخند Gloriani ، عمیقا ایتالیایی است ، او در نظر گرفته ، و ریز نفوذ ناپذیر ، به حال به حال
برای او ، در طول شام ، که در آن آنها همسایگان نیست ، تبریک نامحدود ، اما
کیفیت در آن که تا به حال رفته بود
ظاهر شده در به مناسبت های دیگر به او به نوبه خود در داخل از آن به عنوان اگر حتی لحظه ای
لینک عرضه شده توسط شک بین آنها بود جامعی.
او آگاهانه در حال حاضر از واقعیت نهایی ، که بود که بسیار تردید وجود ندارد
به عنوان یک تفاوت در دسترس نباشد ، همه بیشتر است که بیش از تفاوت مشهور
مجسمه ساز به نظر می رسید به سیگنال تقریبا
condolingly ، هنوز آه چه vacantly! همانطور که در سراسر برخی از ورق مسطح بزرگ آب است.
او را دور انداخت پل تمدن فریبنده توخالی که در آن Strether نمی
اعتماد خود را کامل وزن خود را یک لحظه است.
این ایده ، حتی اگر اما گذرا و شاید دیرتر از موقع ، دفتر انجام داده بودند
قرار دادن Strether بیشتر در سهولت او ، و تصویر تاری در حال حاضر کاهش یافته است --
کاهش یافته است با صدا از چیز دیگری
گفت : و با او به آگاه شدن ، دیگر چرخش سریع ، که Gloriani بود در حال حاضر
روی مبل صحبت با جین ، در حالی که خود او در گوش او دوباره آشنا
دوستی و معنای گریزان از
"آه ، آه ، آه!" که از او ساخته شده بود ، دو هفته قبل از ، چالش Barrace خانم در
بیهوده است.
او همیشه هوا ، این بانوی زیبا و اصلی است ، که او را زده ، به طوری
عجیب ، به عنوان هر دو عتیقه و مدرن -- او همیشه هوای گرفتن تا برخی از شوخی که
یکی از در حال حاضر با او بود.
نقطه خود ، بدون شک ، چه قدیمی ، و استفاده او از آن ساخته شده
بود مدرن.
او احساس فقط در حال حاضر که طنز او خوشخو خرس بر روی چیزی ، و آن را
مشکل او را که او نمی تر خواهد بود صریح تنها به او اطمینان ، با
لذت بردن از مشاهده بنابراین قابل مشاهده در او ،
که او نمی خواهد او را برای جهان بگویید.
او می توانست پناه اما در خواست او را او با Waymarsh انجام داده بود ، هر چند آن را باید
اضافه شود که او احساس خود را در راه به سرنخ بعد از او تا به حال پاسخ
که این شخص بر جسته ، در اتاق دیگری بود ،
درگیر در گفتگو با خانم د Vionnet.
او در تصویر چنین همراه یک لحظه خیره و پس از آن ، برای خانم Barrace
سود ببرند ، او تعجب است.
"آیا او بیش از حد پس از آن تحت افسون --" "نه ، نه یک کمی -- دوشیزه Barrace فوری.
"او هیچ چیز از او را می سازد. او خسته شدم.
او شما را با او کمک کند. "
"اوه ،" Strether خندید ، "او می تواند همه چیز را انجام نمی.
"البته که نه -- فوق العاده او است. علاوه بر این ، او می سازد ، چیزی از او.
او خواهد او را از من نیست -- هر چند او نخواهد ، بدون شک ، داشتن امور دیگر در
دست ، حتی اگر او می تواند. من هرگز ، خانم Barrace گفت : "دیده می شود او
شکست با هر یک قبل از.
و به شب ، هنگامی که او تا شکوه ، آن را عجیب و غریب او به نظر می رسد -- اگر او فکر.
بنابراین در هر حال من او را. قیم suis tranquille! "
Strether درک ، بنابراین تا آنجا که آن رفت ، اما او برای سرنخ او احساس می کرد.
او شما را به اعتصاب به شب به خصوص با شکوه؟ "
"مسلما.
تقریبا به من او را ندیده است. آیا او نمی شما؟
چرا آن را برای شما است. "وی در خلوص خود را همچنان ادامه داشت.
"" برای "من --؟"
"آه ، آه ، آه!" گریه خانم Barrace ، که در مقابل آن کیفیت همچنان ادامه داشت.
گفت : "خوب ، او حاد بستری شده ،" او متفاوت است.
او همجنسگرا است. "
"او همجنسگرا است!" دوشیزه Barrace خندید.
و او شانه های زیبا -- هر چند هیچ چیز مختلف در آن وجود دارد. "
"نه ، گفت :" Strether ، "یکی از شانه اش مطمئن بود.
شانه اش نمی باشد. "
همراه او ، با نشاط تازه و بهترین حس ، بین پاف از او
سیگار ، مسخرگی از مسائل ، به نظر می رسد برای پیدا کردن مکالمه خود را بسیار
لذت بخش است.
"بله ، شانه اش نمی باشد." "چه پس از آن است؟"
Strether صادقانه نپرسید. "چرا ، آن او -- به سادگی.
این خلق و خوی او است.
این افسون خود را. "" البته که افسون او را ، اما ما
سخن گفتن از تفاوت است. "" خب ، "دوشیزه Barrace توضیح داد ،" او فقط
درخشان ، همانطور که ما استفاده می شود می گویند.
این همه. او مختلف است.
او پنجاه زن "آه ، اما تنها یک" -- Strether نگه داشته این نکته را روشن --
"در یک زمان.
"شاید. اما در پنجاه بار -- "
"آه ما نخواهد آمد که ،" دوستان ما اعلام کرد و لحظه ای بعد او بود نقل مکان کرد
در یکی دیگر از جهت.
آیا شما من یک سوال ساده پاسخ؟ آیا او تا کنون طلاق؟ "
دوشیزه Barrace او را از طریق تمام پوسته خود لاک پشت مراقبت می کند.
"چرا باید او؟"
بود ، او معنی آنچه که او خواسته بود ، اما او را برطرف و به اندازه کافی.
"به ازدواج چاد است." "چرا باید از چاد ازدواج او؟"
"از آنجا که من متقاعد شده او را بسیار می پسندم از او.
او شگفتی برای او انجام داده است. "" خب پس ، چگونه می تواند او انجام؟
ازدواج با یک مرد ، یا زن یا ، "دوشیزه Barrace خردمندانه در ادامه ،" هرگز
تعجب برای هر جک و جیل که خاموش به ارمغان بیاورد.
جای تعجب این است انجام چنین چیزهایی را بدون ازدواج است. "
Strether در نظر گرفته شده یک لحظه به این پیشنهاد است.
"شما معنی آن را چنان زیبا برای دوستان ما به سادگی در تا؟"
اما هر چه او گفت : خنده او است. "زیبا".
وی با این حال اصرار داشت.
»و این که به دلیل آن را بی غرض؟" او در حال حاضر ، با این حال ، به طور ناگهانی از خسته
سوال. "بله پس از آن -- آن را که.
علاوه بر این ، او هرگز طلاق بوده است.
نه ، علاوه بر این ، "وی افزود :« باور همه چیز شما در مورد شوهرش را بشنود. "
"او سپس ، Strether پرسید :" بدبخت؟ "
"آه بله.
اما جذاب است. "" آیا شما می دانید او را؟ "
"من او را ملاقات نمود. او aimable bien. "
"به هر کس جز همسرش؟"
"آه برای همه من می دانم ، به بیش از حد او را -- به هر یک ، به هر زن.
من به شما امیدوارم در هر صورت ، او با یک تغییر سریع پیگیری می کند ، : "قدردانی مراقبت کنم
آقای Waymarsh. "
"اوه فوق العاده است." اما Strether هنوز در خط بود.
"در تمام حوادث ،" او roundly بیرون آورده ، دلبستگی یکی از بی گناه است. "
"مال من و او
آه ، او خندید ، "آیا آن را از تمام منافع راب نیست!"
"منظورم این دوست ما در اینجا -- به بانوی بوده ایم سخن گفتن از"
این چیزی بود که او به عنوان غیر مستقیم حل و فصل شده اما هیچ کدام کمتر از نزدیک درگیر
نتیجه برداشت خود را از جین. که جایی که او به معنای به ماندن بگیرید.
تکرار کرد : "این بی گناه ،" -- "من می بینم همه چیز است."
Mystified با اعلام ناگهانی او ، او را به حال بیش از در Gloriani همان طور که در نگاه
موضوع که نامش ذکر نشده به اشاره او ، اما لحظه ای بعد او به حال درک ، هر چند
در واقع قبل از Strether او متوجه شده بود
اشتباه گذرا و تعجب آنچه احتمالا بیش از حد ممکن است در پشت که می شود.
او در حال حاضر دانست که مجسمه ساز را تحسین مادام د Vionnet اما این تحسین
همچنین دلبستگی بی گناهی که بحث شد نشان می؟
او قطعا در حال حرکت در یک هوای عجیب و در زمین از firmest.
او به سختی برای یک لحظه در خانم Barrace نگاه ، اما او در حال حاضر در رفته است.
"همه حق با آقای Newsome؟
چرا البته او است "-- و او پر زرق و برق پشت به سوال خوب خود را
دوستان
"من به جرات می گفت شما که من پوشیده نیست با من می بینم -- آن که بسیار تعجب! --
از بول نشسته است. اما من نیستم ، شما می دانید -- من او مهم نیست ، من
خرس ، و ما به زیبایی دریافت.
من بسیار عجیب است ؛ من می خواهم که هستم ؛ و اغلب نمی تواند توضیح دهد.
افرادی هستند که قرار است جالب یا قابل توجه و یا هر آنچه وجود دارد ، و
که مرا با مته سوراخ به مرگ و سپس دیگران وجود دارد که هیچ کس حاضر می توانند درک کنند
چه کسی می بیند در آنها را -- که در آنها می بینم هیچ پایانی از چیزها ".
سپس بعد از او یک لحظه ، سیگار کشیده بودند ، "او لمس کردن ، شما می دانید ،" او گفت.
"می دانم؟"
Strether در واقع همان تکرار "--" آیا من نیست ، در واقع؟ ما باید به شما تقریبا به اشک حرکت می کند. "
"آه ، اما من شما معنی نیست!" به او خندید.
"شما باید پس از آن ، برای بدترین نشانه از همه -- که من باید آن را برای شما داشته باشد -- است که شما
می تواند به من کمک کند. که pities زن است. "
"آه ، اما من به شما کمک کند!" او خوش اصرار داشت.
دوباره او در سخت او را نگاه ، و سپس پس از یک وقفه : "نه شما!"
وی لاک پشت ها پوسته ، بر روی زنجیره طولانی ، rattled پایین.
"شما به من کمک کند با نشستن بول. معامله That'sa خوب است. "
"آه ، بله."
اما Strether تردید. "آیا منظور شما او از من صحبت است؟"
"به طوری که من به شما دفاع؟ نه ، هرگز.
Strether mused در : "من می بینم ،".
"این بیش از حد عمیق" "این گسل تنها خود را ،" او بازگشت --
"که همه چیز ، با او ، بیش از حد عمیق است. او عمق سکوت را -- که او آن را می شکند
تنها در طولانی ترین فاصله ها توسط یک اظهار است.
و هنگامی که گفته می آید همیشه چیزی او دیده و یا برای خود احساس --
هرگز به بیت پیش پا افتاده خواهد بود که ممکن است می ترسید و آنچه به من را بکشند
اما هرگز "
او دوباره او به عنوان دودی در نتیجه ، با خوشنودی سرگرم کسب او قدردانی.
و هرگز در مورد شما. ما از شما روشن نگه است.
ما فوق العاده است.
اما من شما را آنچه که او انجام بگویید ، "او ادامه داد :" او تلاش می کند را به من ارائه ".
حاضرین؟ "فقرا Strether انعکاس یافته و تکرار آگاهانه با اضطراب سخت و ناگهانی است که او تا به حال هنوز رتبهدهی نشده است محاکمه که
در هر فصل است.
"چرا می بینید ،" او توضیح داد : "او به عنوان جریمه تا کنون در ویکتوریا ، به طوری که زمانی که من
ترک کند ، من اغلب این کار تقریبا برای ساعت -- او آن را دوست دارد به طوری -- در درهای مغازه ها ،
نزد او وجود دارد به من کمک می کند ، وقتی که من می آیند
خارج ، به دانستن کالسکه من دور خاموش در رتبه.
اما گاهی اوقات ، برای تغییر ، او با من به مغازه ها می رود ، و سپس من همه من می توانم
برای جلوگیری از خود را با خرید من چیزهایی. "
"او می خواهد به' درمان 'شما؟" Strether تقریبا در تمام او خودش را gasped
به حال نه فکر. او یک حس تحسین است.
"آه او خیلی بیشتر در سنت واقعی از I.
بله ، "mused در او ،" خشم مقدس است. "
"خشم مقدس ، دقیقا!" -- و دوشیزه Barrace بود که قبل از آن چیزی نمی دانند این اصطلاح
اعمال شده ، یاطاقان خود را با صدای دست زدن از دست gemmed او به رسمیت شناخته است.
"حالا من نمی دانم چرا او پیش پا افتاده نیست.
اما من او را به جلوگیری از همه همان -- و اگر شما شاهد آنچه که او گاهی اوقات انتخاب -- از
خرید. من او را صدها و صدها نفر را نجات دهد.
من فقط گل. "
"گل" Strether دوباره با یک سوگوار در واقع همان تکرار
باز گشت. چه بسیاری از nosegays converser حال حاضر خود را داشتند
فرستاده شده است؟
"معصوم گل ،" او پیگیری می کند ، "به همان اندازه او را دوست دارد.
و او می فرستد من زرق و برق او می داند بهترین مکان -- او آنها را برای در بر داشت
خود ، او فوق العاده "است.
او آنها را به من گفت : نه ، دوست وی لبخند زد ، "او تا به زندگی خود است."
اما Strether حال چرخش به آگاهی که برای خود پس از تمام آن
هرگز انجام داده اند.
Waymarsh به حال در دست کم به نظر خانم Waymarsh نیست ، در حالی که لمبرت Strether
به طور مداوم ، در افتخار درونی افکار خود ، در نظر گرفتن خانم Newsome.
او دوست داشت علاوه بر این احساس چقدر دوست خود را در سنت واقعی بود.
او نتیجه گیری خود را داشتند. آنچه خشم است! "
او آن را کار کرده بود.
: «این یک اپوزیسیون هستند. او به دنبال ، اما از راه دور.
این چیزی است که من احساس می کنم. با این وجود به چه چیزی؟ "
"خوب ، او فکر می کند ، می دانید ، که من در زندگی خود من است.
و من نه! "" شما را نداشته باشند؟ "
او نشان داد که شک ، و خنده او را تایید کرد.
"اوه ، آه ، آه!" "-- نه برای خودم.
من به نظر می رسد که زندگی فقط برای افراد دیگر است. "
"آه برای آنها و با آنها! فقط در حال حاضر به عنوان مثال -- "
"خب ، با آنها؟" او پرسید : قبل از او تا به حال هم برای گفتن داشتند.
تن او تا به حال اثر از او لحظه ای تردید و حتی ، او حدس زد ، صحبت می کنند
با یک تفاوت.
"با خانم Gostrey می گویند. چه چیزی شما را برای او انجام "
این واقعا او میشوند. "هیچ چیز در همه!"
>
کتاب ششم سوم
مادام د Vionnet ، در عین حال در آمده بود ، در حال حاضر نزدیک به آنها ، و خانم
Barrace از این رو ، به جای آن از خطر پاسخ دفاعی ، دوباره با یک نگاه که شد
او را از بالا تا پا همه صرف بلند به کار گرفته می سپاسگزار لاک پشت پوسته اندازه گیری است.
او دوست ما ، زده از اول ظاهر او بود ، همانطور که برای بزرگ لباس
به مناسبت ملاقات کرد ، و او هنوز هم بیش از در هر یک از دیگر مفهوم
به او حزب خود را در باغ reawakened ،
ایده اشرافیت DU زن در عادت او را به عنوان او زندگی می کردند.
شانه ها و بازوها لخت او سفید و زیبا بودند ، مواد از لباس او ،
مخلوط ، او قرار است از ابریشم و نوار ابریشمی سیاه ، خاکستری مایل به نقره ای به طوری ماهرانه تشکیل شده بودند
برای دادن احساس را از شکوه و جلال گرم ؛
و دور گردن خود او میپوشید یقه از زمرد بزرگ قدیمی ، توجه داشته باشید سبز آن
بود dimly ، مکرر در نقاط دیگری از پوشاک خود ، در دوزی ، در مینای دندان ، در
ساتن ، در مواد و بافت مبهم غنی است.
سر او ، بسیار منصفانه و کاملأ پیچیده عیدی ، مانند فانتزی شاد ، مفهوم بود
قدیمی ، مدال با ارزش قدیمی ، برخی از سکه نقره از رنسانس ، در حالی که او را
سبکی و باریک و روشنایی ، خوشدلی او ،
بیان او ، تصمیم او ، کمک به اثر است که ممکن است احساس
شاعر به عنوان نیمی از اساطیری و نیمی از متعارف است.
او می توانست او را به یک الهه هنوز هم تا حدودی در ابر صبح مشغول مقایسه ، و یا
به دریا حوری دور کمر زیاد در تابستان افزایش است.
مهمتر از همه او را به او پیشنهاد باز تاب که DU زن اشرافیت -- در این
بهترین تحولات از نوع -- مانند کلئوپاترا در بازی بود ، در واقع مختلف و
چند.
او آنها را به حال جنبه ها ، شخصیت ها ، روز ، شب -- و یا حداقل ، آنها را نشان داد
قانون مرموز خود ، زمانی که او علاوه بر به همه چیز اتفاق افتاد نیز می شود
زن از نبوغ.
او یک فرد گمنام ، فرد خفه یک روز ، و یک فرد زرق و برق دار ، کشف شد
فرد بعدی.
او از مادام د Vionnet به شب زرق و برق دار و کشف ، فکر ، هر چند او احساس
فرمول های خشن ، دلیل ، به لطف یکی از برشهای کوتاه از نبوغ او تا به حال گرفته
مقوله های خود را با تعجب.
دو بار در طول شام او چشم چاد در یک نگاه متمایل به درازی ملاقات کرده بود ، اما این ارتباطات
که در حقیقت تنها هم زده تا دوباره ابهامات های قدیمی -- بنابراین کمی روشن بود از
آنها را که آیا آنها درخواست تجدید نظر و یا اندرز بود.
"ببینید چگونه من ثابت هستم ،" همان چیزی بود که آنها برای انتقال. رتبهدهی نشده است که چگونه او ثابت
دقیقا چه Strether نمی بینم.
با این حال ، شاید او اکنون باید دید.
"آیا شما قادر مهربانی بسیار زیادی از رفتن به تسکین Newsome ، برای چند
دقیقه ، مسئولیت و نه سرکوب مادام Gloriani ، در حالی که من
می گویند یک کلمه ، اگر او به من اجازه می دهد ، آقای Strether ، از آنها من یک سوال بپرسم؟
میزبان ما باید به بحث کمی به آن خانمها دیگر ، و من گرفتنش بر می گردم در یک دقیقه
نجات خود. "
او این پیشنهاد به خانم Barrace اگر آگاهی خود را یک وظیفه خاص بود
فقط flickered ، اما به رسمیت شناختن آن بانوی از شروع کمی Strether در
-- همانطور که در خیانت در بخشی از سخنرانی
دولت اهلی -- به عنوان نظر خود را به عنوان قطع شد و پس از یک لحظه ، زمانی که
مهمان هموطنان خود را خوب naturedly ترک آنها را به حال او داده شده بود ، چیز دیگری به
فکر می کنم از.
"چرا ماریا تا به طور ناگهانی از بین رفته اند؟ آیا می دانید؟ "
این سوال مادام د Vionnet با او آورده بود شد.
"من می ترسم من هیچ دلیلی به شما بدهد ، اما این دلیل ساده که من از او در حال
تبصره -- تعهد ناگهانی در جنوب برای پیوستن به یک دوست بیمار که بدتر "
"آه پس از آن او شده است شما نوشتن؟"
"از آنجا که او رفت -- من تا به حال فقط یک کلمه مختصر توضیحی قبل از او آغاز شده است.
رفتم تا او را ببینید ، Strether توضیح داد -- "آن روز بود ، پس از من بر شما به نام -- اما او
در حال حاضر در راه او ، و دربان او به من گفت که در صورت آمدن من بود
مطلع شود او را به من نوشته بود.
توجه داشته باشید او را که من پیدا کردم وقتی که بلند شدم. "مادام د Vionnet گوش با بهره
و با چشمان خود را بر روی صورت Strether و پس از آن ظرافت تزئین سر او را به حال کوچک
حرکت سودا.
"او به من نوشتن نیست. رفتم تا او را ببینید ، وی افزود : «تقریبا
بلافاصله پس از من به شما دیده بود ، و من به او اطمینان من انجام دهید وقتی که من او را ملاقات کرد در
Gloriani را.
او سپس به من گفت که او باشد وجود ندارد ، و من در درب خود را به عنوان احساس اگر من
قابل درک باشد.
او غایب است -- با تمام احترام به دوست بیمار خود ، هر چند من می دانم که در واقع او تا به
فراوان -- به طوری که من ممکن است او را نمی بینم. او نمیخواهد به من دیدار مجدد.
خوب ، "او را با ملایمت زیبا آگاه ادامه داد :" من دوست داشت و تحسین
خود را فراتر از هر یک در زمان های قدیمی ، و او آن را می دانست -- شاید که دقیقا همان چیزی است
برو او ساخته شده است -- و من به جرات می گفت من او را برای همیشه از دست داده است ".
Strether هنوز هیچ چیز نمی گفت ، او وحشت داشتند ، به عنوان او در حال حاضر از خود ، از فکر
که در سوال در بین زنان -- در واقع در حال حاضر کاملا به اندازه کافی در راه خود را به
که شد و علاوه بر این وجود دارد ، به عنوان به این بود که
او ، perceptibly ، چیزی در پشت این اشارات و حرفه است که ، باید به او
آن را در مربع اما بیمار با حال حاضر خود را حل و فصل به ساده.
بود اگر ، برای او ، همان ، نرمی و اندوه او را صادقانه بودند.
او احساس کردند که ، نه کمتر ، زمانی که او به زودی در رفت : "من بسیار خوشحالم از شادی او است."
اما آن را نیز ترک او را لال -- تیز و خوب هر چند بستن به آن منتقل است.
آن ابلاغ شد که او شادی ماریا Gostrey بود ، و برای حداقل
لحظه کمی به او ضربه را به چالش اندیشه.
او می توانست با این حال تنها گفت : "سپس شما فرض می شود انجام می شود
بین ما و او زیبا و خوشحال بود لحظه ای بعد به صحبت.
او ترجیح می دهند که احمق به نظر می رسد هر روز نسبت به بی شعور ، جلب کرد و او نیز ، با
به درون خفه میلرزد ، از در نظر گرفتن از آنچه بر زن -- بسیار
نوع توسعه یافته به طور خاص -- ممکن است هر یک از دیگر فکر می کنم.
هر چه او آمده بود برای او آمده بود به آن ، به طوری که او کاملا در زمان
تا هیچ چیز interlocutress خود را به حال قطره اجازه دهید.
با این حال ، هر چند او به دور از او به مدت چند روز نگه داشته بود ، به طور کامل بر خود گذاشته تا به حال بار
نشست دیگر ، او hadn'ta سوسو زدن از سوزش به او نشان دهد.
"خوب ، در مورد جین در حال حاضر" او لبخند زد -- آن را به حال بشاشت که با آن او بود
در اصل هنوز وارد او آن را در لحظه احساس را برای نشان دادن خود می آیند
انگیزه و ماموریت واقعی است.
اما او تحصیل خود را از حقیقت برای گفتن بسیار در نسبت به کوچک او شده بود.
"آیا شما را که او تا به احساسات؟ من برای آقای Newsome. "
تقریبا رنجش ، Strether می تواند در تاریخ و زمان آخرین می شود بی درنگ.
"چگونه می توانم چنین چیزهایی؟" او باقی مانده کاملا خوش نیت.
"آه ، اما آنها چیز کمی زیبا ، و شما را از -- don't وانمود -- همه چیز
در جهان است. آیا شما نیست ، "او پرسید :" صحبت کردن با
او چیست؟ "
"بله ، اما در مورد چاد نیست. دست کم نه خیلی زیاد. "
"آه شما بسیار' نیاز ندارند! "او اطمینان اعلام کرد.
اما او بلافاصله تغییر زمین او.
"من امیدوارم که وعده خود را از روز دیگر به یاد داشته باشید شما خواهد شد."
"' ذخیره 'شما ، همانطور که شما آن را به نام؟" "من آن را تا هنوز.
شما؟ "او اصرار دارد.
"شما باید توبه نیست؟" او تعجب است.
"نه -- اما من شده فکر کردن من به معنای" او آن را نگه داشته است.
و کمی نیست ، چه من؟ "
-- که لازم نیست. این کافی خواهد بود اگر من می دانم آنچه من به معنای
خودم را. "" و آیا شما نمی دانیم ، "او پرسید :" با این
زمان؟ "
دوباره او تا به حال مکث. "من فکر می کنم شما باید آن را ترک کنید به من.
اما چه مدت ، "او اضافه کرد ،" آیا به من بدهید؟؟ "" به نظر من خیلی بیشتر پرسش که چگونه
مدت ME به شما بدهد.
آیا دوستان ما در اینجا خود را ، در هر میزان نیست ، "او در ادامه ،" دائمی من را
در حال حاضر به شما؟ "" "Strether پاسخ ،" همیشه صحبت
از شما به من است. "
"او که نمی تواند هرگز؟" "هرگز."
او در نظر گرفته ، و اگر این واقعیت بود نگرانکننده به او ، effectually پنهان
آن.
دقیقه بعد در واقع او به حال بهبود است. "نه ، او نمی.
اما انجام این کار نیاز دارید؟ "
تاکید او فوق العاده بود ، و هر چند چشم او سرگردان بود او او نگاه
دیگر اکنون. "من منظور شما چیست."
"البته می بینید آنچه منظور من است."
پیروزی او آرام بود ، و او واقعا تا به حال تن به عدالت گریه.
"من قبل از من آنچه او به شما مدیون است."
"اعتراف پس از آن که چیزی ،" او گفت ، با این حال هنوز هم با صلاحدید همان در
غرور او. او در این یادداشت گرفت ، اما مستقیما بر روی رفت.
"شما از او ساخته ام آنچه من می بینم ، اما آنچه که من را نمی بینیم این است که چگونه در دنیا هستند که تو انجام داده ام
آن. "" آه که یک سؤال دیگر! "او لبخند زد.
"نکته این است از چه استفاده شما رو به کاهش به من بدانید که زمانی که بدانند آقای Newsome -- شما به عنوان
من این افتخار را دارد او را -- فقط به من ".
او mused در : "من می بینم ، هنوز هم با چشم های خود را در او.
"من باید شما را ملاقات کرد تا در شب." او بزرگ شده و مرتبط او کاهش یافته دست.
"مهم نیست.
اگر من به شما اعتماد به همین دلیل می تواند به شما یک کمی به من اعتماد بیش از حد؟
و چرا می تواند شما را نیز ، "او در یکی دیگر از لحن پرسید :" اعتماد به خودتان؟ "
اما او به او هیچ زمانی برای پاسخ.
"آه من باید به نحوی برای شما آسان! و من خوشحالم در هر میزان که شما را دیده ام من
. کودک "" من خوشحالم که بیش از حد ، "او گفت :" اما او به شما می کند
خوب "
"خوب؟" -- مادام د Vionnet خیره روشن داشتند.
"چرا او یک فرشته از نور است." "این دقیقا به این دلیل است.
مرخصی او را به تنهایی.
سعی نکنید برای پیدا کردن. منظورم این است ، "او توضیح داد :" در مورد آنچه شما
برای من سخن میگفت -- راه او احساس می کند "همراه او تعجب.
"از آنجا که واقعا نیست؟"
"خب ، دلیل این که شما بپرسید ، به عنوان یک نفع به خودم ، نه به.
او جذاب ترین مخلوق من تا کنون دیده ام.
بنابراین انجام او را لمس کرد.
نمی دانم -- don't می خواهند بدانند. و علاوه بر -- بله -- شما نیست ".
درخواست تجدید نظر بود ، ناگهان ، و او آن را در زمان شوید.
"به عنوان یک نفع به شما؟"
"خوب -- از شما از من بپرسید" "هر چیزی ، هر آنچه شما بخواهید ،" او لبخند زد.
"من نمی باید بدانند پس از آن -- هرگز. با تشکر از شما ، "او با عجیب و غریب ارسال
نجابت او به عنوان پشت.
صدا از آن lingered با او ، او را نسبتا احساس می کنید که اگر او tripped شده بود
بالا و تا به حال سقوط است.
او در عمل بسیار از ترتیب دادن با او را برای استقلال خود را تحت فشار بود
از یک درک خاص ، متناقض ، کاملا ابلهانه ، متعهد
خود و با ظرافت حساس خود
در نقطه ای به یک مزیت ، او در کلمه ناخن کمی طلایی رانده بودند ،
قصد تیز از آن او اشکارا احساس.
او جدا نیست ، او بیشتر از نزدیک متصل به حال خود ، و چشمان او ، به عنوان او
در نظر گرفته شده با برخی از شدت این شرایط ، با یک جفت دیگر را که تا به حال
فقط در محدوده خود می آیند و که
او را به عنوان منعکس کننده حس خود را از آنچه که او انجام داده بودند رخ داد.
او آنها را در همان لحظه به عنوان کسانی که از کمی Bilham ، که ظاهرا به رسمیت شناخته
کشیده در نزدیکی بر روی هدف به صحبت کردن با او ، و کمی Bilham در شرایط ، نه ،
فرد به چه کسی قلب او خواهد بود بسته.
آنها در کنار هم نشسته بودند یک دقیقه بعد در زاویه اتاق مورب مخالف
گوشه ای که در آن Gloriani هنوز هم با جین د Vionnet بود مشغول به چه کسی در
اول و در سکوت ، توجه خود را benevolently داده شده بود.
Strether بود : "من نمی توانم نگاه کنید به زندگی من ،" پس از آن مشاهده شده ، "چگونه یک جوان شخص از هر
روح -- یک به عنوان شما را به عنوان مثال -- می تواند به نزد آن بانوی جوان پذیرفته شده
بدون اینکه ضربه سخت است.
چرا در ، Bilham کمی شما را برود؟ "
او به یاد لحن او را که در باغ ، نیمکت شده است و خیانت در
پذیرش مجسمه ساز ، و این ممکن است که با بودن خیلی سمت راست را تشکیل می دهند
مرتب کردن بر اساس چیزی که برای گفتن به یک مرد جوان و شایسته هر گونه مشاوره در همه.
"خواهد بود بنا به دلایلی وجود دارد." "برخی از این دلایل برای چه؟"
"چرا برای حلق آویز در اینجا."
"برای ارائه دست و بخت من به دختر خانم د Vionnet؟"
"خب ، Strether پرسید :" به ظهور lovelier چه می تواند آنها را به شما ارائه دهد؟
او شیرین ترین چیزی که کمی من تا کنون دیده ام. "
"او قطعا بسیار زیاد است. من منظور او چیزی واقعی است.
به اعتقاد من گلبرگ های صورتی کمرنگ چین دار وجود دارد برای برخی از شکوفایی شگرف در
زمان ؛ برای باز کردن ، است که ، به برخی از بزرگ یکشنبه طلایی.
من متاسفانه اما یک شمع فارثینگ کوچک است.
چه شانس در چنین زمینه برای یک نقاش فقیر کمی مرد؟ "
"آه شما به اندازه کافی خوب ،" Strether را دور انداخت.
"مسلما من به اندازه کافی خوب است. ما به اندازه کافی خوب به نظر من ، autres عقل ،
برای هر چیزی.
اما او بیش از حد خوب است. تفاوت وجود دارد.
آنها نمی خواهد به من نگاه کن. "
Strether ، lounging در دیوان او و هنوز هم توسط دختر جوان ، که چشم به حال مفتون
آگاهانه منحرف به او ، او ، با لبخند مبهم خیالی -- Strether ، با بهره گیری از
به مناسبت کل با پالس خفته در
تاریخ و زمان آخرین بیدار و به رغم محوری مواد جدید بر او ، فکر بیش از خود
کلمات همدم. "چه کسی را به شما توسط« آنها »به معنای؟
او و مادرش را؟ "
"او و مادرش را. و او پدر را بیش از حد ، که هر
دیگری او ممکن است ، قطعا نمی تواند بی تفاوت نسبت به امکانات او
نشان دهنده.
علاوه بر این ، چاد وجود دارد. "Strether سکوت کمی بود.
"آه ، اما او می کند برای او اهمیتی نمی دهند -- ، منظورم این است ، به نظر می رسد ، بعد از همه ، در مفهوم
سخن گفتن از من.
او در عشق با او نیست "" -- اما او بهترین دوست او. بعد از او
مادر است. او بسیار علاقه او می باشد.
او ایده های خود را در مورد آنچه که می تواند برای او انجام می شود. "
"خوب ، آن را بسیار عجیب و غریب!" Strether در حال حاضر با sighing اظهار
حس از آگاهانه.
"بسیار عجیب و غریب در واقع. که فقط زیبایی آن است.
آن نرسیده است که بسیار نوع زیبایی را در ذهن شما بود ، "کمی Bilham در ادامه ،" هنگامی که
شما تا فوق العاده و به همین ترتیب روز دیگر به من الهام بخش است؟
آیا شما به اصرار تقاضا کردن من ، در لهجه از یاد نخواهم برد ، برای دیدن ، در حالی که من شانس ،
همه چیز را من می توانم -- و واقعا برای دیدن ، برای آن باید است که فقط شما به معنای.
خوب ، شما به من هیچ پایانی از خوب ، و من بهترین من است.
من آن را از یک موقعیت. "" پس وقت را من! "
Strether در بعد از یک لحظه رفت.
اما او تا به حال دقیقه بعد یک سوال بی ربط.
"چگونه می آید چاد تا مخلوط ، به هر حال؟" "آه ، آه ، آه" -- و کمی Bilham سقوط به عقب
در بالشتک او.
این دوست ما از خانم Barrace یادآوری ، و او احساس دوباره براش حس خود را از
حرکت در پیچ و خم از اشارات عارف بسته.
با این حال او نگه دارید از موضوع خود را نگه داشته.
"البته من درک می کنم واقعا تنها تحول کلی به من می کند
گاهی بریده بریده نفس کشیدن.
چاد با چنین صدا در حل و فصل آینده از کنتس کمی -- نه ، "او
اعلام کرد : "آن زمان بیشتری طول می کشد!
شما می گویید که علاوه بر این ، او از سر گرفت ، "که ما به ناچار ، افرادی مانند من و شما ، از
در حال اجراست. واقع کنجکاو باقی می ماند که چاد خود را
نمی باشد.
این وضعیت برای آن را ندارد ، اما در یک های مختلف او می تواند او را داشته باشند اگر او
خواهد بود. "
"بله ، اما این تنها چرا که او غنی است و به دلیل امکان there'sa بودن او را
غنی تر است. آنها نمی خواهند فکر می کنم از هیچ چیز به جز بزرگ
نام و یا یک ثروت بزرگ است. "
"خوب ، گفت :" Strether ، "او هیچ ثروت زیادی بر روی این خطوط را داشته باشند.
او باید stumps خود را به هم بزنید. "" این است که ، "کمی Bilham پرسش ،" چه
شما می گفتند به مادام د Vionnet؟ "
-- من بسیار به او می گویند نیست. البته ، با این حال ، "Strether ادامه داد ،
"او می تواند فداکاری اگر او را دوست دارد." لیتل Bilham تا به حال مکث.
"آه او مشتاق برای فداکاری نیست ، یا فکر می کند ، است که ، احتمالا ، که او ساخته شده است
کافی است. "" خب ، آن را فضیلت است "همدم او
مشاهده شده با برخی از تصمیم گیری است.
"این دقیقا همان" مرد جوان کاهش یافته است پس از یک لحظه ، "آنچه منظور من است."
آن را نگه داشته Strether خود را خاموش کمی.
"من از آن ساخته شده برای خودم ،" او سپس در ادامه ، "من واقعا ، در داخل آخرین نیمه
ساعت ، از آن برگزار کردم.
من استنباط می کنم در کوتاه مدت در تاریخ و زمان آخرین ، که در ابتدا -- زمانی که شما ابتدا به من صحبت کرد -- من
این کار را نکرد. همچنین زمانی که چاد ابتدا به من صحبت کرد
یا.
"آه ، کمی Bilham گفت :" من فکر نمی کنم که در آن زمان من بر این باور است. "
بله -- من و من معتقد بودم چاد بیش از حد. آن شده اند که نفرت انگیز و بدرفتار و بی ادب --
و همچنین کاملا منحرف -- اگر من تا به حال نیست.
چه علاقه شما در فریب من؟ "بازیگران مرد جوان در مورد.
چه علاقه داشته باشد؟ "" بله. چاد ممکن است داشته باشد.
اما شما؟ "
"آه ، آه ، آه!" کمی Bilham بانگ زد.
، در تکرار آن ممکن است ، به عنوان یک رازوارگی ، تحریک شده دوست ما
کمی است ، اما او می دانست ، یک بار دیگر ، همانطور که ما را دیده اند ، جایی که او و بودن خود را اثبات
در مقابل همه چیز فقط یکی دیگر از شهادت که منظور او به ماندن وجود دارد.
"من می توانم بدون احساس خود من ، نه ، متوجه.
She'sa فوق العاده باهوش درخشان زن توانا ، و با فوق العاده
افسون در بالای آن -- افسون ما قطعا همه ما در این شب ، می دانم چه فکر می کنم
از.
هر هوشمندانه درخشان زن قادر است که به آن نمی باشد.
در واقع آن را با هر زنی نادر است. بنابراین وجود شما ، "Strether اقدام به عنوان اگر
برای سود کمی Bilham به تنهایی نیست.
"من درک می کنم چه رابطه با یک زن -- چه چنین دوستی خوب بالا --
ممکن است. این نمی تواند مبتذل و درشت ، به هر حال -- و
که نقطه است. "
، گفت : "کمی Bilham :" بله ، که نقطه.
"این نمی تواند مبتذل یا درشت. و ، به ما برکت و نجات ما ، آن را ISn't!
آن ، پس از کلمه من ، بسیار بهترین چیزی که من تا به حال در زندگی ام را دیدم ، و بیشتر
متمایز شده است. "
Strether ، از کنار او و تمایل او را به عنوان او تکیه بر او ، کاهش یافته است
نگاه گذرا که مملو از یک بازه زمانی کوتاه و از آن او در زمان بدون اطلاع قبلی.
او تنها قبل از او با مشارکت قصد gazed.
"البته آنچه در آن برای او انجام می شود ،" Strether در تمام وقایع در حال حاضر دنبال ،
"البته آنچه آن را تا برای او انجام می شود -- که به عنوان چگونه آن را چنان زیبا کار کرده --
چیزی که هیچ من تظاهر به درک.
من به آن را که من آن را پیدا. او وجود دارد. "
"او وجود دارد!" کمی Bilham در واقع همان تکرار است. "و آن را واقعا و حقیقتا او.
من نمی فهمم یا حتی با من فرصت طولانی تر و نزدیک تر.
اما من مثل شما هستم ، "وی افزود :" من می توانم تحسین و شادی حتی زمانی که من کمی در
تاریک است.
ببینید من آن را برای برخی از سه سال ، و به خصوص برای این تاریخ و زمان آخرین تماشا.
او قبل از آن چندان بد نیست که من به نظر می رسد ساخته شده اند که شما فکر می کنید -- "
"آه من هیچ چیز فکر نمی کنم در حال حاضر!"
Strether بی صبرانه در شکست : "است که اما آنچه من فکر می کنم!
منظورم این است که در ابتدا برای او که برای او مراقبت -- "
باید چیزهای به او بوده است؟
اوه بله ، چیزهای وجود دارد در واقع ، و خیلی بیشتر از هر زمان دیگری از آن را نشان داد ، من به جرات می گفت ، در
صفحه نخست.
با این حال ، شما می دانید ، "مرد جوان در تمام انصاف را توسعه ،" اتاق را برای وجود دارد
او ، که جایی که او از آن پرتو ها آمدند هنوز وارد او را دیدم شانس خود را و آن را در زمان.
این چیزی است که مرا اعتصاب عنوان شده به طوری خوب است.
اما البته ، "او زخم تا" او دوست داشت. "
"به طور طبیعی ، گفت :" Strether.
"من به معنای آن است که آنها برای اولین بار ملاقات کرد به نحوی و در جایی -- من در برخی از آمریکایی بر این باورند
خانه -- و او را ، بدون در حداقل سپس قصد آن ، تصور او.
سپس با گذشت زمان و فرصت او ساخته شده خود را ، و پس از آن او به عنوان بد او به عنوان ".
Strether مبهم آن را در زمان. "به عنوان" بد "؟"
"او شروع می شود ، یعنی به مراقبت -- به مراقبت بسیار است.
به تنهایی ، و در موقعیت نامطبوع خود ، او آن را در بر داشت ، هنگامی که یک بار او آغاز شده بود ،
علاقه.
بود ، از آن است ، یک علاقه ، و آن را انجام داد -- آن را همچنان به انجام -- بسیاری برای خودش نیز هست.
بنابراین او هنوز هم با مراقبت است. او در واقع مراقبت ، گفت : "کمی Bilham
متفکرانه "."
تئوری Strether است که هیچ یک از کسب و کار خود بود به نحوی راه آسیب دیده
او در زمان. "، منظور شما از او؟"
که همدم او دور در او نگاه کرد ، و در حال حاضر برای یک لحظه چشمان خود را ملاقات کرد.
"بیش از او؟" تکرار کرد. کوچک Bilham ، به عنوان طولانی ، آویزان آتش.
"به شما می گویم هیچ کس هرگز؟"
Strether فکر. "از چه کسی باید بگویم؟"
"چرا من مثلا قرار بود گزارش شما به طور منظم --" "به مردم در خانه" -- Strether او را گرفت.
"خب ، من نمی خواهد آنها را بگویم این است."
مرد جوان در آخرین دور نگاه. "سپس او می کند در حال حاضر بیش از او. مراقبت"
"اوه!" Strether عجیب بانگ زد.
اما همدم او بلافاصله آن را ملاقات کرد.
"آیا شما بعد از همه احساس خود را از آن را به حال؟
که چگونه شما رو نگه دارید از او. "" آه ، اما من نگه دارید از او ندارند! "
"آه من می گویم!"
اما این بود تمام Bilham کمی گفت. "این در هیچ یک نرخ هر یک از کسب و کار من است.
منظورم این است که : "Strether توضیح داد :" هیچ چیز دیگری نسبت به گرفتن از او را نگه. "
به نظر می رسید ، با این حال ، او را به عنوان کسب و کار خود را برای اضافه کردن اعتصاب : "این واقعیت باقی می ماند
با این وجود که او تا او را نجات داد. "لیتل Bilham فقط منتظر.
"من فکر می کردم که آنچه شما انجام دهیم این است."
اما Strether جواب او را به حال آماده. "من صحبت -- در ارتباط با او --
منش و اخلاق او ، شخصیت و زندگی او.
من صحبت از او به عنوان یک فرد برای مقابله با و صحبت با و با زندگی -- صحبت کردن
او را به عنوان یک حیوان اجتماعی است. "" و به عنوان یک حیوان اجتماعی آن است که شما
همچنین می خواهم او را؟ "
"بدیهی است ، به طوری که آن را به عنوان اگر او را برای ما ذخیره کرده بود."
"شما اعتصاب بر این اساس پس از آن ، مرد جوان را دور انداخت ،" و همه را برای شما به
نجات او را؟ "
"آه برای all' با ما --!" Strether می تواند اما در آن خنده.
که به او بازگرداند ، با این حال ، به نقطه ای را که واقعا آرزو را به.
"آنها پذیرفته وضعیت خود -- آن را به عنوان سخت است.
آنها آزاد نیست -- حداقل او نیست ، اما آنها را چه از چپ به آنها است.
دوستی ، اتمام حجت ، از نوعی زیبا و این چیزی است که آنها را آنقدر قدرتمند است.
آنها راست ، که احساس می کنند و آنها را نگهداری هر یک از بالاتر دیگر.
بدون شک او ، با این حال ، که شما خودتان اشاره کرده ، بیشتر آن را احساس می کند. "
Bilham کوچک به نظر می رسد تعجب او اشاره کرده بود.
"این حس را دارد بیشتر است که آنها راست؟"
"خب ، احساس می کند که او ، و قدرت است که می آید از آن.
او را نگه می دارد -- او را نگه می دارد که کل.
هنگامی که مردم قادر به آن خوب است.
او فوق العاده است ، فوق العاده ، به عنوان دوشیزه Barrace می گوید و او ، در راه او ، بیش از حد ، با این حال ،
او به عنوان یک انسان محض ، گاهی اوقات ممکن است و شورش احساس نمی کند که او حساب خود را در آن می یابد.
او به سادگی به او داده آسانسور بسیار زیاد اخلاقی ، و آنچه که می تواند توضیح دهد
شگرف است. به همین دلیل من از آن به عنوان یک وضعیت صحبت می کنند.
این یکی است ، اگر تا کنون وجود داشته است. "
Strether ، با پشت سر و چشم خود را بر روی سقف ، به نظر می رسید خود را از دست بدهند
در چشم انداز آن است. همدم او حضور داشتند عمیقا.
"شما رو در حالت خیلی بهتر از من می توانم."
"آه می بینید آن را به شما نگرانی نیست" لیتل Bilham در نظر گرفته است.
"من فکر می کردم گفت : شما فقط در حال حاضر که آن را به شما نگرانی یا نه."
"خوب ، آن را doesn'ta کمی به عنوان امر مادام د Vionnet.
اما به عنوان ما دوباره گفت : فقط در حال حاضر ، آنچه که من آمده بود را برای ولی او را نجات دهد؟ "
بله -- به او حذف شده است. "
"او را نجات دهد با برداشتن ؛ به او برنده بیش از خود فکر بهتر او باید انجام دهید تا
کسب و کار -- تفکر او باید بلافاصله بنابراین انجام آنچه لازم است به آن پایان ".
"خب ، کمی Bilham گفت :« پس از یک لحظه ، "شما او را موفق به کسب بیش از.
او فکر می کنم این بهترین. او در یک یا دو روز دوباره به من گفت
به همان اندازه. "
»و اینکه :" Strether پرسید ، "چرا شما در نظر است که او مراقبت کمتر از او؟"
"مراقبت از او کمتر برای او برای او؟ بله ، یکی از دلایل است.
اما چیزهای دیگر بیش از حد تصور را به من داده اند.
یک مرد ، فکر نمی کنید؟ "کمی Bilham در حال حاضر پیگیری می کند ،" نمی توانم ، در چنین
شرایط ، مراقبت های بسیار به عنوان یک زن.
طول می کشد تا شرایط مختلف به او را ، و پس از آن شاید از او مراقبت بیشتر است.
چاد ، "او زخم" ممکن است آینده خود را پیش از او. "
آیا شما از آینده کسب و کار خود سخن می گفت؟ "
-- بر عکس ؛ از سوی دیگر ، آینده از آنچه شما تا عادلانه تماس خود را
وضعیت. م د Vionnet ممکن است برای همیشه زندگی می کنند. "
"به طوری که آنها نمی توانند ازدواج کنند؟"
مرد جوان در انتظار یک لحظه. "که قادر به ازدواج کردن همه آنها است.
با هر اعتماد به نفس نگاه کردن به جلو به. زن -- زن -- خاص ممکن است که ایستاده
فشار وارد کند.
اما می توانید یک مرد؟ "او مطرح شده است. پاسخ Strether و سریع بود که اگر او
در حال حاضر ، برای خود ، آن را کار می کرد. "نه بدون ایده آل بسیار بالایی از رفتار است.
اما این تنها چیزی است که ما نسبت به چاد است.
و برای آن موضوع ، "mused در او ،« آیا او رفتن به آمریکا را کاهش دهد
خاص کرنش؟
آیا آن را به نظر می رسد و نه برای اضافه کردن به آن نیست؟ "" خارج از دید خارج از ذهن! "همدم او
خندید. بیشتر شجاعانه پس از آن : "نمی خواهد از راه دور
کاهش عذاب؟ "
اما قبل از Strether می تواند پاسخ ، "چیزی است ، که می بینید ، چاد باید به ازدواج!" او زخم
بالا. Strether ، برای کمی ، به فکر می کنم
از آن است.
"اگر شما را از رنج و عذاب صحبت شما معدن را کاهش دهد!" سپس او شروع شد.
لحظه ای بعد او را به روی پای خود را با یک سوال بود.
"او باید به ازدواج با چه کسی؟"
کوچک Bilham آهسته تر افزایش یافت. "خب ، برخی از یکی او می تواند -- برخی کاملا
دختر خوب. "چشم Strether ، به عنوان اتحاد با یکدیگر ،
تبدیل دوباره به جین است.
"آیا منظور شما او چیست؟" دوست او صورت ناگهانی عجیب و غریب ساخته شده است.
"پس از در عشق با مادرش؟ نه. "
"اما آن را نمی دقیقا نظر شما است که او در عشق با مادرش ISn't؟"
دوست او یک بار دیگر تا به حال مکث. "خوب ، او در هر نرخ در عشق با نمی باشد.
جین است. "
"من به جرات می گویند." "چگونه می تواند با هر زن دیگر باشد؟"
"آه که اعتراف میکنم.
اما در عشق این است ، شما می دانید ، در اینجا ذکر نشده "-- کمی Bilham در یادآوری دوستانه صحبت کرد --
"فکر لازم باشد ، در سختگیری برای ازدواج است."
"و چه عذاب -- عذاب تماس بگیرید -- وجود دارد می توانید تا کنون احتمالا با یک زن مثل می شود
که؟ "و همانطور که اگر از علاقه از سوال خود
Strether بود بدون شنیدن رفته است.
«آیا آن را برای او را به تبدیل یک مرد به طوری زیبا ، بیش از حد ، تنها برای شخص دیگری؟"
او به نظر می رسد یک نقطه از این و کمی Bilham نگاه او را در حال حاضر است.
هنگامی که آن را برای یکدیگر است که مردم را بالا انجام می دهند آنها را از دست ندهید. "
سپس او انداخت که با زیاده روی است که او آگاهانه بود : "اجازه بدهید که آنها را چهره
در آینده با هم! "
کوچک Bilham نگاه او در واقع. "شما به معنای آن است که بعد از همه ، او باید برود
؟ به عقب "" منظورم این است که اگر او را می دهد --
"بله؟"
"خوب ، او باید از خود شرمنده باشد." اما Strether با یک صدا باشد که ممکن است صحبت کرد
برای خنده به تصویب رسید.
>