Tip:
Highlight text to annotate it
X
جلد دوم
فصل چهاردهم
التون خانم برای اولین بار در کلیسا دیده می شود : اما هر چند وقف ممکن است قطع شود ،
کنجکاوی می تواند توسط یک عروس در پیو راضی نمی کند و باید آن را برای سمت چپ
بازدیدکننده داشته است در فرم که سپس به پرداخت می شود ،
به حل و فصل کند که آیا او خیلی زیبا در واقع ، و یا تنها و نه زیبا ، یا نه
خیلی در همه.
اما تا به حال احساسات ، کمتر از کنجکاوی نسبت به غرور و یا اختصاصی ، برای او حل و فصل
آخرین به ادای احترام او و او یک نقطه از هریت می گذرد
با او ، که بدترین از کسب و کار ممکن است از طریق رفته در اسرع وقت.
او می تواند خانه را وارد کنید دوباره ، نه می تواند در همان اتاق که او تا به حال
با چنین استادی بیهوده عقب نشینی سه ماه پیش ، برای توری بوت خود را ، بدون
recollecting.
هزار افکار مضطرب عود.
دانی ، charades ، و اشتباهات وحشتناک و آن به قرار
که هریت فقیر باید recollecting بیش از حد ، اما او رفتار بسیار
خوب ، و نه تنها کم رنگ و خاموش شد.
این دیدار در دوره های کوتاه و بسیار خجالت و اشغال وجود دارد
ذهن آن را کوتاه ، که اما به خودش اجازه نخواهد داد به طور کامل افکار به شکل
بانوی ، و به هیچ وجه به دادن یکی ،
فراتر از شرایط هیچ چیز معنی که "ظرافت لباس و بسیار خشنود است."
او واقعا او را دوست.
او نمی خواهد در عجله برای پیدا کردن گسل است ، اما او شک کرد که وجود ندارد
ظرافت ؛ -- سهولت ، اما ظرافت نیست.-- او تقریبا مطمئن بود که برای یک زن جوان ،
غریبه ، عروس ، بیش از حد سهولت وجود دارد.
شخص او بود و نه خوب ؛ او مواجه unpretty نیستند ، اما نه ویژگی ، نه هوا ، نه
صدا ، و نه روش ، ظریف است. اما فکر حداقل آن را تبدیل به طوری.
همانطور که برای آقای التون ، رفتار خود را ظاهر نمی شود -- اما نه ، او اجازه نمی
شتابزده یا یک کلمه از خودش شوخ در مورد رفتار خود.
این مراسم بی دست و پا را در هر زمان به دریافت بازدیدکننده داشته است مراسم عروسی بود ، و یک مرد بود
لازم باشد همه فضل خود را پیشگام و از طریق آن.
زن بهتر است ، او ممکن است کمک لباس زیبا ، و
امتیاز محجوبیت ، اما مرد فقط خود را حس خوب بستگی دارد ؛
هنگامی که او در نظر گرفته peculiarly تیره بخت
فقیر آقای التون در حال در همان اتاق در یک بار با زن او بود
ازدواج ، زن به او می خواستم به ازدواج شده بود ، و زن چه کسی به او شده بود انتظار می رود
ازدواج ، او باید اجازه می دهد او را به حق
به دنبال به عنوان عاقلانه کمی ، و می شود به اندازه affectedly و کمی واقعا به عنوان آسان
می باشد.
"خب ، خانم Woodhouse ، گفت :" هریت ، هنگامی که آنها خانه quitted بود ، و پس از
انتظار بیهوده برای دوست خود را برای شروع ، "خب ، خانم Woodhouse (با ملایم
آه ،) چه چیزی شما را از او فکر می کنم -- آیا او بسیار جذاب نیست؟
تردید کمی در پاسخ اما وجود دارد.
"آه! بله -- خیلی -- یک زن بسیار خشنود جوان ".
"من فکر می کنم زیبای خود ، بسیار جالب است." "بسیار ظریفانه لباس ، در واقع ، قابل ملاحظه
لباس شب ظریف. "
"من در همه جای تعجب نیست که او باید در عشق سقوط کرده است."
"آه! -- هیچ چیز را به تعجب در تمام.-- زیبا ثروت وجود دارد و او در آمد
راه او. "
"من به جرات گفت ،" بازگشت هریت ، sighing دوباره ، من به جرات گفت که او بسیار
متصل به او. "
"شاید او ممکن است ، اما از آن است که سرنوشت هر انسان را به ازدواج با زنی که او را دوست دارد
بهترین.
خانم هاوکینز شاید می خواست یک خانه ، و فکر کردم این بهترین پیشنهاد او به احتمال زیاد
را داشته باشد. "" بله ، گفت : "هریت صادقانه" و
او ممکن است ، هیچ کس تا کنون می تواند بهتر.
خوب ، من آرزو می کنم آنها را با تمام قلب من شاد است. و حالا ، خانم Woodhouse ، من می توانم فکر نمی کنم
باید ذهن از دیدن آنها را دوباره.
او فقط به عنوان به عنوان همیشه برتر ؛ -- اما ازدواج ، می دانید ، آن را کاملا متفاوت
چیز.
نه ، در واقع ، دوشیزه Woodhouse ، شما نیاز به ترس می شود و من می توانم بنشینم و تحسین او را در حال حاضر
بدون هیچ گونه بدبختی بزرگ است.
می دانم که او خود را نه پرتاب دور است ، چنین راحت -- او می کند به نظر می رسد.
جذاب زن جوان ، فقط آنچه که او سزاوار است.
مخلوق مبارک!
او به نام او "آگوستا. چگونه لذت بخش!
هنگامی که از سفر بازگشته بود ، اما ذهن او.
او سپس می تواند بیشتر و قضاوت بهتر را ببینید.
از هریت اتفاق می افتد در هارتفیلد نمی شود ، و پدرش حضور
به منظور تعامل با آقای التون ، او تا به حال یک چهارم از یک ساعت مکالمه زنانه
خودش را ، و می تواند composedly برای حضور در
او را و چهارم از یک ساعت کاملا او را متقاعد می کند که خانم التون بیهوده بود
زن بسیار خوبی با خودش راضی است ، و تفکر بسیاری از خود را
اهمیت ، که او به معنای به درخشش می شود و
بسیار فوق العاده ، اما با رفتار که در یک مدرسه بد تشکیل شده بود ، پرت و
آشنا ، که تمام مفاهیم خود را از یک مجموعه ای از مردم ، و یک سبک کشیده شدند
زندگی ، که اگر نه احمقانه او
نادان ، و که جامعه او قطعا آقای التون خوب انجام دهید.
هریت می شده اند تطابق بهتر است.
اگر عاقلانه نیست و یا تصفیه خودش ، او که او را با کسانی که متصل ، اما
خانم هاوکینز ، آن را ممکن است نسبتا از غرور آسان خود قرار ، بهترین شده بود
مجموعه خود او.
غنی برادر در قانون در نزدیکی بریستول افتخار اتحاد ، و جای او بود
و واگن خود را به افتخار او شد.
اولین موضوع بسیار بعد در حال نشسته افرا گراو بود ، "من برادر آقای شیر دادن
صندلی "-- یک مقایسه هارتفیلد به افرا گراو.
زمینه از هارتفیلد کوچک بودند ، اما شسته و رفته و زیبا و خانه های مدرن بود
و خوب ساخته شده.
خانم التون به نظر می رسید بیشتر مساعد به اندازه اتاق ، از ورودی تحت تاثیر قرار است ، و
همه که او می تواند را ببینید یا تصور کنید.
"بسیار مانند افرا گراو واقع -- او کاملا شباهت زده شد -- آن اتاق
مورد علاقه خواهرش ، به شکل بسیار و اندازه از صبح اتاق در گرو افرا
اتاق "-- آقای. التون به.-- "بود ، به دادگاه تجدید نظر شد
؟ طرز حیرت انگیزی مانند -- او واقعا می تواند تقریبا خودش تفننی در افرا
گراو. "
و راه پله -- شما می دانید که من در آمد ، من چقدر مانند راه پله بود ؛
دقیقا در همان قسمت از خانه قرار می گیرد.
من واقعا نمی تواند کمک کند exclaiming!
من به شما اطمینان دهم ، خانم Woodhouse ، آن را بسیار لذت بخش را به من ، به جای یادآوری شود
من تا بی نهایت به عنوان افرا گراو جزئی.
من ها ماه خوشحال بسیاری وجود دارد صرف کرده اند!
(با یک آه کمی از احساسات). جذاب محل ، بدون شک.
هر بدن که می بیند از آن است که با زیبایی خود را زده ، اما به من ، از آن شده است کاملا
صفحه نخست.
هر گاه شما پیوند هستند ، مثل من ، خانم Woodhouse ، شما درک چگونگی
بسیار لذت بخش آن است که برای ملاقات با هر چیزی که در تمام مانند آنچه که پشت سر گذاشته است.
من همیشه می گویم این است که کاملا یکی از اعمال شیطانی از ازدواج است. "
اما به عنوان جزئی یک پاسخ که او می تواند ، اما آن را به طور کامل کافی برای خانم التون ،
که فقط می خواست به خودش صحبت کردن.
"بنابراین بسیار مانند افرا گراو! و این نه تنها در خانه --
زمینه ، من به شما اطمینان دهم ، تا آنجا که من می تواند مشاهده ، کاملا مانند.
laurels در افرا گراو در همان اسراف در اینجا هستند ، و ایستاده بسیار در
به همان شیوه -- در سراسر چمن و من تا به حال یک نگاه اجمالی جریمه یک درخت بزرگ ، با
نیمکت آن دور ، که من قرار داده به طوری که دقیقا در ذهن!
برادر و خواهر من خواهد شد با این محل مسحور شده است.
افرادی که دارای زمینه های گسترده خود را همیشه با هر خوشحال
چیزی که در همان سبک است. "اما شک حقیقت این احساسات.
او یک ایده بزرگ بود که افرادی که زمینه های گسترده خود مراقبت بسیار
کمی برای زمینه های گسترده ای از هر جسم دیگری ، اما آن را در حالی که به ارزش بود
حمله خطا تا دو رنگ ، و بنابراین تنها در پاسخ گفت ،
"هنگامی که شما را دیده اند ، بیشتر در این کشور ، می ترسم شما فکر می کنید که مبالغهشده
هارتفیلد.
Surry پر از زیبایی است. "" آه! بله ، من کاملا از آن آگاه است.
این باغ انگلستان ، شما می دانید. Surry باغ انگلستان است. "
"بله ، اما ما باید ادعای ما در آن تمایز استراحت نیست.
به باور من ، شهرستان بسیاری از باغ انگلستان نامیده می شود ، و همچنین Surry. "
پاسخ خانم : "نه ، من علاقه داشتن به ، التون ، با یک لبخند بیشتر راضی است.
"من هر انت شنیده اما هرگز Surry نامیده می شود به طوری است."
اما بود سکوت پیشه کنند.
"خواهر و برادر من به ما وعده داده اند سفر در بهار یا تابستان در
دورترین ، "ادامه داد خانم التون ؛" و خواهد شد که زمان ما را برای کاوش.
در حالی که آنها با ما هستند ، ما باید یک معامله بزرگ اکتشاف ، من به جرات می گویند.
آنها خود نوعی درشکه چهار چرخه - Landau است ، البته ، که دارای چهار کامل داشته باشند و
بنابراین ، بدون گفتن هر چیزی از کالسکه ما ، ما باید قادر به
کشف زیبایی های مختلف بسیار خوب است.
آنها به سختی در کالسکهپست خود می آیند ، من فکر می کنم ، که در آن فصل از سال.
در واقع ، هنگامی که زمان در کشد ، من قطعا باید خود را آوردن توصیه
نوعی درشکه چهار چرخه - Landau است ؛ از آن خواهد شد تا بسیار ترجیح داده است.
هنگامی که مردم را به یک کشور زیبا از این نوع می آیند ، می دانید ، دوشیزه Woodhouse ، یکی
به طور طبیعی آنها را به آرزوهای خود را به دیدن تا حد ممکن ، و آقای شیر دادن بسیار
علاقه کاوش.
ما به King's - وستون به بررسی دو بار در تابستان گذشته ، در آن راه ، ترین و لذتبخش ،
فقط در ابتدا پس از خود را نوعی درشکه چهار چرخه ، کالسکه کروکی.
شما باید بسیاری از احزاب از این نوع در اینجا ، گمان می کنم ، دوشیزه Woodhouse ، هر تابستان؟ "
"نه ، نه بلافاصله اینجا.
ما هستند و نه دور از راه دور از زیباییهای بسیار قابل توجه است که جذب مرتب کردن بر اساس
احزاب شما از آن صحبت می کنند ، و ما مجموعه ای بسیار آرام از مردم ، به اعتقاد من بیشتر
دفع گردد تا از شرکت در طرح های لذت در خانه بمانند. "
"آه! هیچ چیزی مانند ماندن در خانه برای آسایش واقعی وجود دارد.
هیچ کس نمی تواند بیشتر اختصاص داده شده به خانه از من است.
من کاملا یک ضرب المثل را برای آن در گرو افرا بود.
بسیاری از زمان Selina گفت ، زمانی که وی به رفتن به بریستول ، 'من واقعا نمی توانید دریافت کنید
این دختر را به حرکت از خانه است.
من کاملا باید توسط خودم ، هر چند من نفرت در نوعی درشکه چهار چرخه ، کالسکه کروکی گیر
بدون یک همراه و همدم ، اما آگوستا ، به اعتقاد من ، با او خود خوب خواهد شد ،
فراتر از پرچین پارک به هم بزنید. '
بسیاری از زمان به او گفت : بنابراین ، و در عین حال من هیچ مدافع انزوا کل.
من فکر می کنم ، بر عکس ، زمانی که مردم خود را بسته تا به طور کامل از جامعه ، آن است که
یک چیز بسیار بد و که آن را بسیار توصیه به مخلوط در جهان در مناسب
درجه ، بدون در آن زندگی می کنند یا بیش از حد یا خیلی کم.
من کاملا درک وضعیت خود ، با این حال ، خانم Woodhouse -- (نظر را به سوی
آقای Woodhouse) ، ایالتی سلامت پدر شما باید یک نقطه ضعف بزرگ.
چرا او نمی سعی کنید حمام -- در واقع او باید.
حمام توصیه من به شما. من به شما اطمینان دهم من بدون شک انجام آن
آقای Woodhouse خوب است. "
"پدر من آن را سعی کردم بیش از یک بار ، که قبلا ، اما بدون دریافت هیچ
بهره مند ، و آقای پری ، که نام من به جرات گفت ، ناشناخته است به شما نیست ، نمی کند
تصور این امر می تواند در تمام تر به احتمال زیاد مفید باشد. "
"آه! that'sa ترحم بزرگ ؛ برای شما اطمینان می دهم ، خانم Woodhouse ، که در آن آب موافق ،
آن را کاملا شگفت انگیز است تسکین می دهند.
در زندگی حمام من ، من را دیده اند ، چنین مواردی از آن!
و آن را تا شاد ، که آن نمی تواند شکست از استفاده آقای
ارواح Woodhouse ، که من درک می کنم ، گاهی اوقات بسیار افسرده است.
و به توصیه های خود را به شما ، من علاقه داشتن به من نیاز را از دردهای زیادی به ساکن نیست
بر روی آنها. مزایای استفاده از حمام را به جوانان
بسیار به طور کلی قابل درک باشد.
این امر می تواند مقدمه ای جذاب برای شما ، که زندگی منزوی زندگی و
من بلافاصله می تواند شما را امن برخی از بهترین جامعه را در محل.
یک خط از من به شما یک میزبان کمی از آشنایی به ارمغان بیاورد و خاص من
دوست ، خانم کبک ، بانوی من همیشه با زمانی که در حمام ، خواهد بود اقامت
خوشحال به شما توجه نشان ، و
خواهد بود شخص را برای شما به مردم را با رفتن. "
مثل آن بود که بسیار به عنوان اما می تواند تحمل ، بدون که نشانه بی ادبی است.
ایده خود را که مدیون خانم التون برای چه نامیده می شد
مقدمه -- از او رفتن به عموم مردم تحت نظر یکی از دوستان خانم
Elton's -- احتمالا برخی از مبتذل ، بی باک
بیوه ، که با کمک یک مرز ، فقط از کلید های SHIFT برای زندگی -- شان
دوشیزه Woodhouse ، هارتفیلد ، در واقع غرق شد!
او خودش را مهار ، با این حال ، از هر یک از reproofs او می تواند داده اند ، و
تنها تشکر شده خانم التون خونسردی "اما آنها از رفتن به حمام کاملا خارج از
پرسش و او را کاملا
متقاعد شده است که مکان ممکن است با توجه به او را از پدر او بهتر است. "
و سپس ، برای جلوگیری از خشم و خشم ، دورتر تغییر این موضوع به طور مستقیم.
"من نپرس که آیا شما موسیقی ، خانم التون.
بر این موارد ، شخصیت یک خانم به طور کلی او را قبل و هایبوری است
مدت شناخته شده است که شما مجری برتر است. "
"آه! نه ، در واقع ، من باید در مقابل هر ایده چنین اعتراض.
نوازنده برتر -- بسیار دور از آن ، من به شما اطمینان دهم.
در نظر بگیرید از اطلاعات خود را جزئی یک چهارم آمد.
من از موسیقی -- عاشقانه علاقه doatingly علاقه -- و دوستان من می گویند من به طور کامل نمی
عاری از طعم ، اما به هر چیز دیگری ، بر عملکرد افتخار من است من در حد متوسط
آخرین مدرک تحصیلی.
شما ، خانم Woodhouse ، من خوب می دانیم ، بازی و لذتبخش.
من به شما اطمینان می دهم از آن شده است بزرگترین رضایت ، آسایش ، و شوق به من ،
برای شنیدن موسیقی جامعه من رو.
من کاملا بدون موسیقی نمی تواند انجام دهد.
این ضروری زندگی به من است ، و همواره به جامعه موسیقی بسیار استفاده می شود ،
هر دو در افرا گراو و در حمام ، آن شده اند که یک قربانی جدی ترین است.
من صادقانه گفت که به همان اندازه به آقای E. زمانی که او از خانه آینده من صحبت شد ، و
ابراز ترس خود را مبادا بازنشستگی از آن باید ناخوشایندی می شود و
فرودست ماندن از خانه بیش از حد -- دانستن اینکه چه چیزی
من شده بود عادت کرده اند -- البته او بدون دلهره به طور کامل نیست.
هنگامی که او از آن صحبت شد و در این راه ، صادقانه گفت که جهان من می توانم
رها کردن -- احزاب ، توپ ، نمایشنامه -- برای من تا به حال هیچ ترس از بازنشستگی است.
خجسته با منابع بسیاری در درون خودم ، جهان لازم بود به
من. من می توانم به خوبی بدون آن.
برای کسانی که تا به حال بدون منابع آن یک چیز متفاوت بود ، اما منابع من به من ساخته شده
کاملا مستقل.
و به عنوان اتاق به اندازه کوچکتر از من استفاده شده بود ، من واقعا نمی تواند آن را بدهد
فکر می کردم. من امیدوار من کاملا با تساوی شرایط ، به هر
قربانی کردن است که توضیحات.
بدیهی است من به هر لوکس در افرا گراو بوده است عادت کرده اند ، اما من او را اطمینان
که دو واگن لازم به شادی من نیست ، نه آپارتمان جادار بودند.
اما ، 'من گفتم ، کاملا صادقانه ، من فکر نمی کنم من می توانم بدون چیزی از زندگی می کنند
جامعه موسیقی. من هیچ چیز دیگری ، وضعیت ، اما بدون
موسیقی ، زندگی خالی خواهد بود به من. "
"ما نمی توانیم فرض کنید" گفت : اما ، لبخند ، "که آقای التون تردیدی برای اطمینان از
شما را از وجود یک جامعه بسیار موسیقی در هایبوری و من امیدوارم که شما را پیدا خواهد کرد
او outstepped حقیقت بیشتر از ممکن است
باشد ، در نظر گرفتن انگیزه عفو کرد. "
"نه ، در واقع ، من هیچ شک و تردید در همه در آن سر است.
خوشحالم به خودم را در چنین یک دایره پیدا.
من امیدوارم که ما باید بسیاری از کنسرت های کمی شیرین با هم داشته باشند.
من فکر می کنم ، دوشیزه Woodhouse ، من و شما باید یک باشگاه موسیقی ، ایجاد و به طور منظم
جلسات هفتگی در خانه خود ، و یا ماست. آیا نمی شود یک طرح خوب؟
اگر ما به خودمان گرفتیم ، من فکر می کنم ما نمی خواهد زمانی می خواهید از متحدان.
چیزی است که طبیعت به ویژه برای من مطلوب خواهد بود ، به عنوان یک
انگیزه مرا به خاطر در عمل ، برای زنان متاهل ، شما می دانید -- غم انگیز وجود دارد
داستان در برابر آنها ، به طور کلی است.
آنها اما برای دادن موسیقی را بیش از حد APT "" اما شما ، که به شدت علاقه آن. --
هیچ خطر می تواند وجود داشته باشد ، قطعا "" من نباید امید؟ اما واقعا زمانی که من نگاه
اطراف در میان آشنایی من ، من رعشه.
Selina به طور کامل داده شده است تا موسیقی -- لمس هرگز این ساز -- هر چند او با بازی
خوش.
و همین ممکن است گفت : خانم Jeffereys - کلارا کبک ، که بود -- و از این دو
Milmans ، در حال حاضر پرنده خانم و خانم جیمز کوپر و بیش از من می توانید شمردن.
پس از سخن من آن است که به اندازه کافی برای قرار دادن یک در وحشت است.
من استفاده می شود کاملا با Selina عصبانی ، اما در واقع من در حال حاضر شروع به درک که
ازدواج زن ، چیزهای زیادی برای جلب توجه او دارد.
من معتقدم که من نیم ساعت صبح امروز با خانه دار من بسته است. "
"اما هر چیزی از این نوع ، گفت :" اما ، "به زودی به طور منظم قطار می شود --"
"خوب ، گفت :" خانم التون ، خنده ، "خواهیم دید."
اما ، پیدا کردن خود را طوری تعیین بر غفلت موسیقی او ، چیزی بیشتر برای
می گویند ، و پس از مکث لحظه ای ، خانم التون انتخاب دیگری موضوع.
می گوید : "ما خواستار در Randalls بود." وی افزود : او "و آنها را هر دو در خانه در بر داشت ؛ و بسیار
مردم خوشایند آنها به نظر می رسد. من آنها را بسیار دوست دارم.
آقای وستون موجودی عالی به نظر می رسد -- کاملا مورد علاقه نرخ اول با من
در حال حاضر ، من به شما اطمینان دهم.
و او به نظر می رسد که واقعا خوب است -- چیزی است که تا مادرانه و مهربان وجود دارد
در مورد او ، که آن را بر یکی به طور مستقیم برنده است. او حاکم بود ، من فکر می کنم؟ "
اما تقریبا بیش از حد شگفت زده شده بودم به آنها پاسخ دهید ، اما خانم التون سختی برای منتظر
مثبت قبل از او می رفتند. "پس از درک به همان اندازه من بود و نه
شگفت زده او را بسیار شبیه به بانوی -!
اما او واقعا کاملا زن باتربیت. "" خانم رفتار وستون ، گفت : "اما ،" شد
همیشه به خصوص خوب است.
اختصاصی آنها ، سادگی ، ظرافت و ، آنها را به امن ترین مدل برای هر
زن جوان است. "" و که شما فکر می کنید در حالی که ما آمد
؟ "وجود دارد
اما کاملا در از دست دادن بود. تن ضمنی برخی از آشنایی -- و
چگونه می تواند او احتمالا حدس می زنم؟
! نایتلی "ادامه داد : خانم التون ؛" نایتلی خود -- آن را نمی خوش شانس --؟
، درون هنگامی که او را به نام روز دیگر نمی شود ، من او را دیده اند ، هرگز قبل از و
البته ، به عنوان خاص از دوستان آقای E. '، من تا به حال کنجکاوی زیادی است.
دوست من نایتلی ، بنابراین اغلب شده بود اشاره شد ، که من واقعا بی تاب بود
برای دیدن او و من باید انجام دهید من کارو sposo عدالت می گویند که او نیاز می شود شرمنده
دوست او.
نایتلی کاملا نجیب زاده است. من او را بسیار دوست است.
قطعا ، من فکر می کنم ، آقایی بسیار شبیه به مرد است. "
خوشبختانه ، اکنون زمان بود رفته بود.
آنها ، و اما می تواند تنفس. "زن طاقت فرسا!" فوری او بود
علامت تعجب. بدتر از من تا به حال قرار است.
مطلقا غیر قابل تحمل!
نایتلی -- من می توانستم آن معتقد است. نایتلی -- او را در زندگی خود دیده می شود هرگز
قبل ، و او را نایتلی -- و کشف کنند که او نجیب زاده!
تازه بدوران رسیده کمی ، در حال مبتذل ، با خود آقای E. ، و به او کارو sposo ، و به او
منابع ، و همه AIRS خود را از ادعا های بی پرده و زر و زیور از نژاد غیر اصیل است.
در واقع به کشف کنند که آقای نایتلی نجیب زاده!
من تردید دارم آیا او تعریف را برگرداند ، و کشف او بانوی شود.
من می توانستم آن معتقد!
و به پیشنهاد که او و من باید به شکل متحد یک باشگاه موسیقی!
که علاقه داشتن به دوستان اغوش حمل کردن بودند!
و خانم وستون -- شگفت زده شده بودم که فردی که به من آورده بود تا باید
زن باتربیت! بدتر و بدتر است.
من با برابر خود ندیده بود.
بیشتر فراتر از امید من است. هریت توسط هر مقایسه ای خوار.
آه! چه فرانک چرچیل به او گفت ، اگر او اینجا بوده؟
چگونه خشم و چگونه منحرف او خواهد بود!
آه! من -- فکر او را به طور مستقیم. همیشه اول شخص از تصور!
چگونه خودم را گرفتن من! فرانک چرچیل می آید و به طور منظم به من
ذهن "! --
همه این کار glibly از طریق افکار خود زد ، که توسط پدرش به حال
ترتیب خود را ، پس از شلوغی خروج Eltons ، و آماده بود به صحبت می کنند ،
او بسیار tolerably شرکت قادر است.
"خب ، عزیز من ،" او عمدا شروع به در نظر گرفتن او را دیدم پیش از این هرگز ، او
مرتب کردن بر اساس بسیار زیبا از بانوی جوان به نظر می رسد و من به جرات گفت که او بسیار خوشحال
شما خواهد شد.
او صحبت می کند کمی بیش از حد سریع. سرعت کمی از صدا است که وجود دارد
نه لطمه می زند و گوش است.
اما من معتقدم که من خوب هستم ، من صدای عجیب و غریب دوست ندارم و هیچ کس مثل شما صحبت می کند
و فقیر خانم تیلور.
با این حال ، او بسیار مهربان است ، بسیار با ادب بانوی جوان به نظر می رسد ، و بدون شک خواهد ساخت
او یک همسر بسیار خوب است. هر چند که من فکر می کنم بهتر است او داشته
ازدواج کرد.
من ساخته شده بهترین بهانه من می تواند برای داشتن نمی توانسته به او و خانم صبر کنید
التون در این مناسبت شاد ؛ من گفت که من امیدوار من باید در این دوره از
تابستان است.
اما من باید به قبل از رفته اند. پس از یک عروس و نه صبر بسیار بی مبالات است.
آه! به shews غم نامعتبر من! اما من گوشه ای را به محل اقامت خلیفه را دوست ندارم
لین. "
من به جرات می گویم عذر خواهی خود را مورد تایید قرار گرفت ، آقا.
آقای التون شما می داند "و" بله : اما یک خانم جوان -- عروس -- من باید.
جهات من به او پرداخت می شود در صورت امکان.
بود که بسیار دچار کمبود است. "" اما ، پاپا عزیز من ، شما هیچ دوست
ازدواج و بنابراین به همین دلیل باید به شما بسیار مشتاق برای ادای احترام به خود را به یک
عروس؟
باید به هیچ توصیه ای به شما. تشویق مردم به ازدواج اگر شما
اطمینان زیادی از آنها است. "
"نه ، عزیز من ، من هر بدن به ازدواج تشویق هرگز ، اما من همیشه مایل به پرداخت
هر توجه مناسب به بانوی -- و عروس ، به خصوص است ، هرگز
صرف نظر کرد.
بیش تر باشد ، آشکارا به علت به او. عروس ، شما می دانید ، عزیز من ، همیشه
برای اولین بار در شرکت ، اجازه دهید دیگران می شود که آنها ممکن است. "
"خب ، پاپا ، در صورتی که این تشویق به ازدواج نیست ، من نمی دانم چه چیزی است.
و من هرگز انتظار می رود شما را به وام دادن تحریم های خود را به بطالت از جمله ، طعمه
برای بانوان جوان فقیر است. "
"عزیزم ، شما من را درک نمی کنند. این موضوع از ادب و صرف مشترک است
و خوب پرورش ، و هیچ ربطی به با هر گونه تشویق به مردم به ازدواج. "
اما به حال انجام شده است.
پدر او در حال رشد بود عصبی و می تواند او را درک کنند.
ذهن او در بازگشت به جرائم خانم التون ، و طولانی ، بسیار طولانی ، او را آنها اشغال است.
>
جلد دوم
فصل پانزدهم
اما نیاز نیست ، توسط هر کشف پس از آن ، به عقب افکار بیمار خود را از
خانم التون. مشاهدات او کاملا درست شده بود.
چنین به عنوان خانم التون به او در این مصاحبه دوم ظاهر شد ، او ظاهر شد
هر زمان که آنها ملاقات دوباره -- خود مهم است ، فرض ، آشنا ، نادان و بد
تربیت.
او زیبایی کم و دستاورد کمی داشتند ، اما قضاوت بسیار کمی که
او خودش را با دانش برتر در جهان آینده ، برای روح بخشیدن و
بهبود یک محله و کشور ؛
تصور خانم هاوکینز برای نگهداری چنین جایی در جامعه به عنوان خانم التون
در نتیجه تنها می تواند پیشی بگیرد. هیچ دلیلی برای فرض کنید آقای التون
فکر در همه متفاوت از همسرش.
او به نظر می رسید با او صرفا خوشحال ، اما افتخار نیست.
او هوا از تبریک خود را به ارمغان آورده مانند یک زن به هایبوری بود ، به عنوان
حتی خانم Woodhouse می تواند برابر و بخش اعظم آشنایی جدید خود ،
دفع به ستایش ، یا در عادت نیست
قضاوت ، بعد از رهبری خانم بیتس خوب خواهد شد ، یا مصرف آن را برای مسلم است که
عروس باید به عنوان هوشمندانه و دلپذیر که او خودش استادانی بودند ،
به خوبی ارضاء می شود ؛ به طوری که خانم التون
ستایش اختصاص داده شده از یک دهان خود را به دیگری که باید به انجام ، توسط Miss منع نشده باشد ، حمایت میکنیم
Woodhouse ، که به آسانی ادامه داد : اولین کمک مالی خود و صحبت با فضل خوب
او که "بسیار دلپذیر و بسیار ظریفانه لباس است."
در یکی احترام خانم التون رشد حتی بدتر از او در ابتدا ظاهر شده بود.
احساسات خود نسبت به اما تغییر.-- جرم ، احتمالا ، با کمی
تشویق که پیشنهادات خود را از صمیمیت با او در خود کشید
روشن کرده و به تدریج سرد خیلی بیشتر شد
و دور و چند اثر دلپذیر شد ، بد خواهد شد که آن را تولید
ماده افزایش علاقه ندارند اما. رفتار او ، بیش از حد -- و آقای التون ،
ناخوشایند نسبت به هریت.
آنها sneering و غفلت است.
اما امیدوار است آن را به سرعت باید کار درمان هریت ، اما احساس که می تواند بی درنگ
چنین رفتاری غرق هر دوی آنها بسیار.-- بود به شک داشتند که فقیر نیست
دلبستگی هریت ارائه شده است
به بی پرده گویی زناشویی ، و سهم خود را در داستان ، دست کم تحت رنگ آمیزی
به نفع او و تسکین دهنده ترین به او بود در همه احتمال نیز داده شده است.
او ، البته ، هدف از دوست نداشتن مشترک خود را.-- هنگامی که آنها تا به حال هیچ چیز دیگری
می گویند ، آن را باید همیشه آسان برای شروع به سوء استفاده دوشیزه Woodhouse ؛ و دشمنی
که آنها جرأت باز نشان نمی
بی احترامی به او ، دریچه گسترده تر در درمان تحقیر از هریت در بر داشت.
خانم التون در زمان فانتزی بسیار خوبی برای جین فرفکس و از اول.
صرفا هنگامی که یک دولت با یک بانوی جوان از جنگ ممکن است قرار است به توصیه
از سوی دیگر ، اما از اولین و او با ابراز طبیعی راضی نشده بود
تحسین -- و معقول اما بدون
درخواست ، درخواست ، یا افتخار ، او باید مایل به کمک و همراهی کردن با
.-- خود را قبل از اما اعتماد به نفس او را ضبط کرده بود ، و در مورد زمان سوم
نشست خود ، او شنیده ام تمام خانم التون دلاور حادثه جویی در مورد این موضوع.--
"جین فرفکس کاملا جذاب است ، Woodhouse دوشیزه.-- من کاملا در مورد جین با بیحوصلگی حرف زدن
فرفکس.-- شیرین ، جالب مخلوق.
بسیار خفیف بوده و با وقار -- و با استعداد از جمله -- من به شما اطمینان می دهم من فکر می کنم او بسیار
فوق العاده استعداد. من محظور اخلاقی نیست که می گویند که او نقش
بسیار خوب.
من می دانم که به اندازه کافی از موسیقی به صحبت می کنند قطعا در آن نقطه است.
آه! او کاملا جذاب است!
شما در گرما من خنده -- اما ، بر سخن من ، من به هیچ صحبت اما جین فرفکس.--
و وضعیت او است تا محاسبه را تحت تاثیر قرار دهند یکی -- دوشیزه Woodhouse ، ما باید اعمال
خودمان و تلاش برای انجام کاری برای او.
ما باید او را به جلو به ارمغان بیاورد.
استعداد چنین به عنوان... او نمی باید در رنج می برد به همچنان ناشناخته مانده است.-- من به جرات می گویم که شما شنیده ام
کسانی که از خطوط جذاب شاعر ،
متولد کامل بسیاری از گل سرخ نهان و ضایعات عطر خود را در هوا صحرا.
ما نباید اجازه دهیم آنها را به در فرفکس جین شیرین تایید می شود. "
"من نمی توانم فکر می کنم هر گونه خطر آن وجود دارد ، پاسخ آرام اما -- و زمانی که شما
بهتر است با وضعیت خانم فرفکس آشنا شده و چه خانه اش تا به درک
با سرهنگ و خانم کمپبل ، من
هیچ نظری ندارم که شما فرض کنید استعداد او را می شود ناشناخته است. "
"آه! اما عزیز Woodhouse دوشیزه ، او در حال حاضر در بازنشستگی ، گمنامی از جمله ، به طوری پرتاب
دور.-- هر چه مزیت های او ممکن است با Campbells لذت می برد به طوری palpably
به پایان رسیده است!
و من فکر می کنم که او آن را احساس می کند. من مطمئن هستم او می کند.
او بسیار ترسو و خاموش است. در واقع می توان دید که او احساس می خواهید
تشویق.
من می خواهم او را بهتر است برای آن. من باید اعتراف آن است که یک توصیه به
من.
من یک مدافع بسیار خوبی برای بزدلی و ترسویی -- و من مطمئن هستم یکی با اغلب ملاقات.--
اما در کسانی که در تمام پست تر هستند ، آن را بسیار prepossessing.
آه! من به شما اطمینان دهم ، جین فرفکس شخصیت بسیار لذت بخش است ، و منافع من بیشتر
از من می توانند بیان کنند. "
"شما به نظر می رسد احساس یک معامله بزرگ -- اما من می دانم چگونه شما و یا هر یک دوشیزه است فرفکس
آشنایی در اینجا ، هر یک از کسانی که او را شناخته شده دیگر از خودتان ، می تواند نشان
او توجه تر از هر "--
"عزیز من دوشیزه Woodhouse ، یک معامله وسیع ممکن است توسط کسانی که جرات به عمل انجام می شود.
من و شما نیاز به ترس نمی شود.
اگر ما مجموعه ای به عنوان مثال ، بسیاری از آن را تا آنجا که به آنها می توانید دنبال کنید. هر چند همه آنها نیست
شرایط ما.
در حال حاضر واگن به واکشی و انتقال خانه اش ، و ما در یک سبک که می تواند زندگی می کنند
را ندارد علاوه بر این از جین فرفکس ، در هر زمان ، حداقل ناخوشایند.-- من باید
بسیار ناراضی اگر رایت شد
به ما چنین شام ، می تواند به من پشیمان پرسید : بیشتر از جین
فرفکس به شریک شدن از آن. من هیچ نظری ندارم که مرتب سازی بر اساس چیزی که به.
این احتمال وجود دارد که من باید با توجه به آنچه که من شده اند استفاده می شود.
شاید بزرگترین خطر من ، در خانه داری ، ممکن است کاملا راه دیگر ،
در انجام کار زیاد و بی دقت بودن بیش از حد از هزینه است.
افرا گراو احتمالا مدل من بیشتر از آن باید باشد -- برای ما در همه نمی
برادر من را تحت تاثیر قرار می را برابر ، آقای شیر دادن ، در درآمد.-- با این حال ، حل من گرفته شده است
به عنوان توجه به جین فرفکس.-- من باید
قطعا او را اغلب در خانه من ، باید او را در هر جا که من می توانم معرفی ، حق
موسیقی احزاب را به منظور جلب استعدادهای او ، و دائما باید در
سازمان دیده بان برای یک وضعیت واجد شرایط.
آشنایی من بسیار گسترده است ، که من شکی از شنیدن چیزی
او را با توجه به مدت کوتاهی.-- من باید او را ، معرفی دوره ، به خصوص من
برادر و خواهر زمانی که آنها به ما می آیند.
من مطمئن هستم آنها را او را بسیار دوست و زمانی که وی می شود کمی با آشنا
آنها ، ترس خود را به طور کامل خواهد خاموش می پوشند ، برای واقعا وجود دارد چیزی در رفتار
هر کدام ، اما چه بسیار conciliating است.-
من باید او را اغلب در واقع در حالی که آنها با من هستند ، و من به جرات می گفت ما باید
گاهی اوقات یک صندلی برای او در نوعی درشکه چهار چرخه - Landau است در برخی از کاوش ما
"پور جین فرفکس!" -- اما فکر.-- "شما باید این سزاوار نیست.
شما ممکن است دچار اشتباه با توجه به آقای دیکسون انجام می شود ، اما این مجازات فراتر از آنچه
شما می توانید merited -- مهربانی و حفاظت از خانم التون -- جین فرفکس
و جین فرفکس. '
آسمان! اجازه بدهید که من فرض کنید که او جرأت رفتن در مورد ،
اما من Woodhouse - نشستند -- اما بر افتخار من است ، به نظر می رسد هیچ محدودیتی وجود ندارد وجود دارد به licentiousness
از زبان آن زن! "
اما به paradings چنین بود به گوش دادن دوباره -- به هر گونه به طور انحصاری به خطاب
خودش -- disgustingly با تزئین "عزیز Woodhouse دوشیزه است."
تغییر در سمت خانم التون به زودی پس از آن ظاهر شد ، و او در سمت چپ بود
صلح -- نه مجبور به دوست بسیار ویژه از خانم التون ، و نه ، تحت
راهنمایی خانم التون ، فعال بسیار
حامی مونی از جین فرفکس ، و تنها با دیگران به اشتراک گذاری در یک راه عمومی ، در دانستن
چه چیزی ، چه احساس چه بود مدیتیت ، آنچه انجام شد.
او با برخی از سرگرمی نگاه.-- قدردانی خانم بیتس برای خانم التون
توجه به جین در سبک اول سادگی و گرمای بی تزویر است.
او کاملا یکی از worthies او بوده است -- مهربان ترین ، خوش برخورد ، لذت زن -- فقط به عنوان
انجام شده و مودب و فروتن به عنوان خانم التون به معنای در نظر گرفته شود.
تعجب اما تنها این بود که جین فرفکس باید به آن توجه و قبول و تحمل
خانم التون او به نظر می رسید.
او در راه رفتن او با Eltons شنیده می شود ، از نشستن با Eltons ، گذراندن یک روز
با Eltons!
این شگفت آور بود -- او نمی توانست بر این باور ممکن است که طعم و مزه و یا
غرور و افتخار از خانم فرفکس می تواند جامعه و دوستی را به عنوان محل اقامت خلیفه بود تحمل
برای عرضه دارد.
"او یک معما ، کاملا یک معما!" گفت که او.-- chuse به اینجا باقی می ماند ماه پس از
ماه ، تحت محرومیت از هر نوع!
و در حال حاضر به chuse ریاضت اطلاع خانم التون و تنگدستی از او
گفتگو ، به جای بازگشت به اصحاب برتر که همیشه عاشق
او را با چنین واقعی ، محبت سخاوتمندانه. "
جین به هایبوری professedly به مدت سه ماه آمده بود ، Campbells رفته بودند
ایرلند به مدت سه ماه است ، اما در حال حاضر Campbells دختر خود را قول داده بود تا
اقامت حداقل تا نیمه تابستان ، و تازه
دعوت نامه برای او وجود دارد برای پیوستن به آنها وارد شده بود.
به گفته خانم بیتس -- آن همه از او آمد -- خانم. دیکسون ترین نوشته بود
مبرم.
آیا جین اما برو ، به معنای یافت می شود ، بندگان فرستاده می شود ، دوستان ساختگی --
سفر سختی مجاز وجود دارد ، اما هنوز او آن را رد کرده بودند!
"او باید برخی از انگیزه قوی تر از به نظر می رسد ، به خاطر امتناع این
دعوت ، "نتیجه اما بود.
"او باید تحت نوعی توبه و طلب بخشایش می شود ، یا توسط Campbells وارده یا
خودش.
از ترس بزرگ ، احتیاط بزرگ ، وضوح بزرگ وجود دارد در جایی.-- او این است که نمی شود
با Dixons. این حکم توسط یک نفر صادر شده است.
اما چرا باید رضایت او با Eltons -- در اینجا این است که از یک پازل کاملا مجزا "است.
پس از صحبت او به او تعجب با صدای بلند در آن بخشی از این موضوع ، قبل از اینکه چند که
می دانست نظر او خانم التون ، خانم وستون این معذرت خواهی را برای جین جرأت.
"ما نمی توانیم فرض کنید که او تا به هر لذت بزرگ در محل اقامت خلیفه ، عزیز اما من --
اما بهتر است از بودن همیشه در خانه است. عمه او موجودی خوب است ، اما ، به عنوان یک
همدم ثابت ، باید بسیار خسته کننده.
ما باید در نظر خانم فرفکس واریز شده ، قبل از سلیقه او را محکوم می کنیم برای آنچه او
می رود. "
"شما درست می گویید ، خانم وستون گفت :" آقای نایتلی گرمی ، "دوشیزه فرفکس به عنوان
توانایی هر یک از ما را از تشکیل یک افکار فقط از خانم التون.
آیا او با آنها معاشرت در انتخاب ، او را ندارد او انتخاب شده است.
اما (با لبخند طعنه امیز در اما) او را دریافت توجه از خانم التون که
هیچ کس دیگری به او می پردازد. "
اما احساس می کند که خانم وستون بود به او یک نگاه گذرا ، و او به خودش بود
اصابت گرمی خود. با سرخ شدن ضعف ، او در حال حاضر پاسخ ،
"توجه چنین به عنوان خانم عزیز التون ، من باید تصور ، ترجیح می انزجار نسبت به
خشنود و راضی کردن خانم فرفکس. دعوت نامه خانم التون من باید
تصور هر چیز اما دعوت است. "
"من نباید تعجب گفت :« خانم وستون ، "اگر خانم فرفکس شده اند کشیده شدند
فراتر از هماهنگی با خود را ، با اشتیاق عمه اش در پذیرش خانم التون
civilities برای خود.
بیتس خانم پور بسیار ممکن است به احتمال زیاد متعهد خواهرزاده او و او را به هول هولکی
ظاهر بیشتر از صمیمیت نسبت به او احساس خوب خود را دیکته داشته باشند ، به رغم
آرزوی بسیار طبیعی از یک تغییر کوچک. "
هر دو احساس و نه اضطراب به گوش او را دوباره صحبت می کنند و پس از یک سکوت چند دقیقه ، او
گفت :
"چیز دیگری که باید مورد توجه قرار گرفته بیش از حد -- خانم. التون می کند صحبت
خانم فرفکس او از او صحبت می کند.
همه ما می دانیم تفاوت بین این ضمایر او و تو ، plainest
صحبت در میان ما ، همه ما احساس نفوذ چیزی فراتر از معمول
مدنیت در مقاربت شخصی خود را با
یکدیگر -- چیزی را زود کاشت.
ما نمی توانیم به هر بدن نکات نامطبوعی است که ما ممکن است بسیار کامل بوده است
ساعت قبل از.
ما احساس می کنیم متفاوت است.
و علاوه بر بهره برداری از این ، به عنوان یک اصل کلی ، ممکن است شما مطمئن باشید که
دوشیزه فرفکس awes خانم التون برتری خود را در هر دو ذهن و نحوه و
که چهره به چهره ، خانم التون رفتار او
با تمام احترام که او ادعا دارد.
چنین یک زن به عنوان جین فرفکس احتمالا در راه خانم التون کاهش یافت و پیش از این هرگز -- و هیچ
درجه بطالت می تواند او را تصدیق جلوگیری از مقایسه خود را
littleness در عمل ، اگر نه در هوشیاری می شود. "
اما گفت : "من می دانم که چگونه به شدت شما را از جین فرفکس فکر می کنم ،".
کوچک هنری در افکار خود بود ، و مخلوطی از زنگ و ظرافت ساخته شده خود را
دو دل چه چیز دیگری می گویند. "بله" او جواب داد : "هر بدن ممکن است بدانید که چگونه
به شدت از او فکر می کنم. "
و در عین حال گفت : "اما ، در آغاز به عجله و با نگاه قوس ، اما به زودی متوقف کردن -- است ،
بهتر بود ، با این حال ، می دانیم که بدترین در یک بار -- او در عجولانه -- و در عین حال ، شاید ،
شما به سختی ممکن است آگاه خود را چگونه به شدت آن است.
وسعت تحسین خود را ممکن است شما با تعجب برخی از روز یا سایر را. "
آقای نایتلی سخت در محل کار بر دکمه های پایین تر از gaiters چرم ضخیم خود بود ،
و یا اعمال گرفتن آنها را با هم ، و یا برخی از علت های دیگر ، به ارمغان آورد
رنگ به چهره اش ، او پاسخ داد ،
"آه! شما وجود دارد -- اما شما به طرز ناراحت کننده ای بی خبر از رسوم.
آقای کول به یک اشاره از آن را به من شش هفته پیش بود. "
او متوقف شد.-- اما احساس پا او را تحت فشار توسط خانم وستون ، و خود نمی دانند چه
فکر می کنم. در یک لحظه رفت --
که هرگز خواهد شد ، با این حال ، من می توانم به شما اطمینان دهم.
دوشیزه فرفکس ، من به جرات می گفت ، به من ندارد اگر من به او بپرسید -- و من بسیار مطمئن هستم من
باید از او بخواهید هرگز. "
اما بازگشت و فشار دوست خود را با علاقه و به اندازه کافی خوشحال بود
از روی تعجب فریاد زدن ، "شما بیهوده نیست ، آقای نایتلی.
من که برای شما می گویند. "
او به سختی به نظر می رسید برای شنیدن صدای او ، او اندیشمندانه بود -- و به شیوه ای که shewed
او خشنود است ، بلافاصله بعد از آن گفت ، "پس شما شده اند حل و فصل است که من باید
ازدواج جین فرفکس؟ "
"نه در واقع من را نداشته باشند. شما scolded من بیش از حد برای بازی
گیری ، برای من تصور چنین آزادی را با شما را.
آنچه من گفتم فقط در حال حاضر ، به معنای چیزی است.
یکی می گوید : آن نوع از چیزها ، البته ، بدون هر گونه ایده به معنی جدی است.
آه! نه ، بر سخن من من کوچکترین آرزوی برای شما جین ازدواج نمی باشد.
فرفکس یا جین هر بدن.
شما نمی خواهد آمد و نشستن با ما در این راه راحت ، اگر شما ازدواج کرده بودند. "
آقای نایتلی دوباره متفکرانه بود.
نتیجه خیال خود : "نه ، اما وسعت تحسین من ، من فکر نمی کنم
برای او همیشه من را شگفت زده.-- من در راه است که فکر او هرگز ، من
اطمینان شما. "
و به زودی پس از آن ، "جین فرفکس یک زن جوان بسیار جذاب است -- اما نه حتی
جین فرفکس کامل نیست. او دارای یک گسل است.
او تا به خلق و خوی باز که در آن انسان را در یک همسر آرزو نیست. "
اما می تواند اما نه شادی را به شنیدن این که او تا به حال گسل.
"خوب ، گفت :" او ، "و شما به زودی ساکت و خاموششان آقای کول ، گمان می کنم؟"
"بله ، خیلی زود.
او به من داد یک تذکر آرام ، من به او گفتم او بود اشتباه و او پرسید : عفو من و گفت که هیچ
بیشتر. کول می کند می باشد عاقلانه تری را پیشنهاد یا wittier
نسبت به همسایگان خود است. "
"در آن احترام چگونه بر خلاف التون خانم عزیز ، که میخواهد به عاقلانه تری را پیشنهاد و wittier
نسبت به تمام جهان! من تعجب می کنم که چگونه او از Coles صحبت می کند -- آنچه
او آنها را می نامد!
چگونه می توان هر گونه وجه تسمیه او برای آنها ، عمق کافی در ابتذال آشنا؟
به شما زنگ بزند ، نایتلی -- چه کاری می تواند او را برای آقای کول انجام؟
و بنابراین ، من شگفت زده می شود که جین فرفکس civilities و رضایت او را نمی
می شود با او. خانم وستون ، وزن استدلال خود را با
من.
من بسیار با سهولت بیشتری می توانند به وسوسه از دور شدن از خانم بیتس را وارد کنید ،
از من می تواند در پیروزی ذهن خانم فرفکس بیش از التون خانم باور.
من هیچ ایمان به خانم التون اذعان خودش تحتانی در
فکر ، کلمه ، و یا سند و یا در حال او تحت هر خویشتنداری فراتر از اندک خود را
حکومت خوب پرورش.
من نمی توانم تصور که او نمی خواهد به طور مداوم توهین به بازدید کننده خود را با
تحسین ، تشویق ، و ارائه می دهد خدمات ؛ که او نمی خواهد به طور مستمر
جزئیات نیت شکوه او ، از
گرداندن مراکز فساد او را یک وضعیت دائمی را برای او از جمله در آن لذت بخش
کاوش در احزاب است که در نوعی درشکه چهار چرخه ، کالسکه کروکی. "
«جین فرفکس تا احساس ،" آقای نایتلی گفت : -- "من او را می خواهید از متهم نیست
احساس.
احساسات او ، من شک دارم ، قوی هستند -- و عالی خلق و خوی خود را در قدرت خود را از
تحمل ، صبر ، خود کنترل ، اما آن را می خواهد باز بودن.
او محفوظ می باشد ، بیشتر آنها محفوظ است ، من فکر می کنم ، از او استفاده می شود -- و من دوست دارم باز
خلق و خوی است. نه -- تا کول اشاره به قرار من
پیوست ، آن را به حال وارد سر من هرگز.
من تو را دیدم جین فرفکس و conversed با او ، همیشه با تحسین و لذت بردن -- اما
با هیچ فکر و فراتر از آن. "
"خب ، خانم وستون گفت :" اما پیروزمندانه زمانی که او آنها را ترک ، "چه چیزی به شما می گویند در حال حاضر به
آقای نایتلی ازدواج با جین فرفکس؟ "
"چرا ، واقعا ، عزیز اما ، من می گویند که او بسیار بسیار ایده نه اشغال
در عشق با او ، که من نباید تعجب اگر آن را در حال خود را به پایان بنابراین در
تاریخ و زمان آخرین.
آیا ضرب و شتم من نیست. "
>
جلد دوم
فصل شانزدهم
هر بدن در هایبوری و در مورد آن است که تاکنون آقای التون بازدید کرده ، به پرداخت دفع شد
او را در ازدواج خود توجه می کنند.
شام احزاب و شب ، احزاب را برای او و بانوی او ساخته شد و دعوت نامه
سرازیر شد در این سرعت ، که او تا به حال به زودی لذت بردن از بازداشت آنها هرگز
یک روز رها کرده اند.
"من چگونه است ، گفت :" او. "من می بینم زندگی من در میان شما منجر شود.
پس از کلمه من ما باید کاملا تلف شده است.
ما واقعا به نظر می رسد کاملا مد.
اگر این در این کشور زندگی می کنند ، بسیار نیرومند است.
بعدی از دوشنبه به سه شنبه ، من به شما اطمینان داریم یک روز رها -- زنی با
منابع کمتری از من ، نیاز به در از دست دادن نبوده است. "
هیچ دعوتنامه ای آمد بیمورد به او است.
عادات حمام او شب ، احزاب کاملا برای او طبیعی است ، ساخته شده و افرا گراو
او را داده بود طعم برای شام.
او کمی می خواهم از دو اتاق نقاشی شوکه شده ، در تلاش فقیر در تار و مار ،
کیک ، و وجود هیچ یخ در هایبوری کارت احزاب.
خانم بیتز ، خانم پری ، خانم گودارد و دیگران ، یک معامله خوب در پشت و دست در
دانش از جهان است ، اما او به زودی آنها را نشان از هر چیز باید باشد
مرتب شده اند.
در این دوره از بهار او باید civilities خود را بسیار برتر بازگشت
حزب -- که در آن جدول خود را کارت باید با شمع های جداگانه خود را تعیین و
بسته ناگسستنی در سبک واقعی -- و بیشتر
پیشخدمت مشغول شب از استقرار خود را می توانند کلسیم را تامین نماید ، حمل
دور تنقلات دقیقا در ساعت مناسب ، و در نظم مناسب.
اما در در عین حال ، می تواند بدون صرف شام در هارتفیلد برای راضی نمی کند
Eltons.
آنها باید کمتر از دیگران نیست ، و یا او باید در معرض سوء ظن نفرت انگیز قرار گرفته و
تصور قادر به خشم رقت انگیز است. یک شام باید وجود داشته باشد.
پس از اما بود به مدت ده دقیقه در مورد آن صحبت کردیم ، آقای Woodhouse احساس هیچ
بی میلی و تنها شرط معمول در پایین نشسته
جدول خود ، با به طور منظم معمول
مشکلات تصمیم گیری است که باید آن را برای او انجام دهید.
افراد دعوت شده است ، کمی فکر لازم است.
علاوه بر Eltons ، باید آن را Westons و آقای نایتلی ؛ تا کنون از آن همه بود
البته -- و آن را به سختی کمتر اجتناب ناپذیر بود که کمی ضعیف هریت باید به خواسته
هشتم : -- اما این دعوت بود
با رضایت برابر داده نشده است ، و اما در حساب های بسیاری به ویژه خوشحال بود
التماس هریت به اجازه آن را کاهش است.
"او و نه در شرکت خود را نمی شود بیش از او می تواند کمک.
او هنوز رتبهدهی نشده است کاملا می توانند برای دیدن او و همسر خوشحال جذاب خود را با هم ، بدون
احساس ناراحت کننده.
اگر دوشیزه Woodhouse ناراضی خواهد بود ، او ترجیح می دهند که در خانه بمانند. "
این دقیقا همان چیزی اما که آرزوی او ، تلقی به حال آن ممکن است به اندازه کافی
برای مایل.
او با شکیبایی از دوستان کم کم به او بسیار خوشحال شد -- برای پایمردی او آن را می دانستند
در او را به تسلیم بودن در شرکت و در خانه بماند ، و او در حال حاضر می تواند دعوت
بسیار شخص آنها او واقعا می خواست
هشتم ، جین فرفکس.-- از آنجا که آخرین گفتگو اش با خانم وستون و آقای
نایتلی ، او وجدان زده در مورد جین فرفکس نسبت به او بود اغلب
شده است.-- آقای کلمات نایتلی ساکن با او.
او گفته بود که جین فرفکس توجه از خانم التون دریافت که هیچ کس
دیگری به او پرداخت می شود.
: "این بسیار درست ،" و گفت که او ، "حداقل تا آنجا که مربوط به من ، که تمام است که بود
بود -- و آن را بسیار شرم آور است.-- همان سن -- و همیشه او را دانستن است -- من باید
تر بوده است دوست خود را.-- او من هرگز در حال حاضر است.
غفلت او را بیش از حد طولانی است. اما من بیشتر او توجه را از نشان
من انجام داده اند. "
هر دعوت نامه با موفقیت انجام شد. همه آنها رها شد و همه خوشحال.--
علاقه مقدماتی این شام ، با این حال ، هنوز رتبهدهی نشده است بیش از.
شرایط و نه بد بخت رخ داده است.
دو فرزند ارشد Knightleys کمی به پرداخت نیا و عمه خود را درگیر شدند
بازدید از چند هفته در فصل بهار و پاپا خود را در حال حاضر پیشنهاد در آوردن آنها ، و
اقامت در یک روز تمام در هارتفیلد -- که
یک روز روز خیلی از این حزب خواهد بود.-- تعاملات حرفه ای او
او در حال سر باز کردن اجازه نمی دهد ، اما هر دو پدر و دختر توسط آن مختل شد
اتفاق می افتد تا.
آقای Woodhouse هشت نفر در شام در نظر گرفته ، با هم تمام تلاش خود را
اعصاب می تواند تحمل -- و در اینجا خواهد بود نهم -- و اما توقیف که آن را
با طنز نهم بسیار از در نمی
قادر بودن حتی به هارتفیلد به مدت چهل و هشت ساعت بدون افتادن در با
حزب شام.
پدرش او آرامش بهتر از او می تواند خودش را آرام ، با نمایندگی که
او مطمئنا آنها را نه ، با این حال او همیشه می گفت تا کمی ، که
افزایش سر و صدا خواهد بود بسیار غیر مادی.
او آن را در واقعیت تبادل غم انگیز برای خودش فکر ، او را با قبر او را
به نظر می رسد و مکالمه تمایلی به او به جای برادر او مخالف است.
این رویداد بیشتر به نفع آقای Woodhouse نسبت به اما بود.
جان نایتلی آمد ، اما آقای وستون بود به طور غیر منتظره به شهر احضار شده و باید
غایب در همان روز.
او ممکن است بتواند آنها را در شب ، اما قطعا نه به شام.
آقای Woodhouse بود کاملا در سهولت و دیدن او چنین است ، با ورود
پسران کم و خونسردی فلسفی برادر او در شنیدن سرنوشت خود را برداشته
رئیس حتی رنجش اما.
روز آمد ، حزب punctually مونتاژ شدند ، و آقای جان نایتلی به نظر می رسید
زود است که خود را وقف کسب و کار مطلوب بودن.
به جای رسم برادر خود را به پنجره در حالی که آنها را برای شام منتظر ، بود
صحبت با خانم فرفکس.
خانم التون ، به عنوان ظریف به عنوان توری و مروارید می تواند او را ، او در در سکوت نگاه --
تمایل تنها برای مشاهده به اندازه کافی برای اطلاعات ایزابلا -- اما خانم فرفکس
آشنایی قدیمی و یک دختر ساکت بود ، و او می تواند به او صحبت.
او را قبل از صبحانه ملاقات کرده بود ، او را از پیاده روی بازگشت با پسر کوچک او بود ،
هنگامی که آن را فقط شروع به باران شده بود.
این طبیعی است که برخی از امید های مدنی در مورد این موضوع بود ، و او گفت ،
"من امیدوارم که شما انجام سرمایه گذاری نه چندان دور ، خانم فرفکس ، امروز صبح ، من مطمئن هستم شما
باید مرطوب شده است.-- ما به ندرت در زمان است.
من امیدوارم که شما را تبدیل به طور مستقیم است. "
"من تنها به دفتر پست رفت ، گفت :" او "رسید خانه قبل از باران بسیار.
این ماموریت روزانه من است. من همیشه نامه وقتی که من اینجا هستم واکشی.
این مشکل موجب صرفه جویی ، و چیزی به من.
پیاده روی قبل از صبحانه مرا خوب می کند. "" قدم زدن در باران ، من باید تصور کنید. "
"نه ، اما این کار را کرد مطلقا نه باران وقتی که من مجموعه ای از."
آقای جان نایتلی لبخند زد و پاسخ داد ،
"این است که بگوییم ، شما تصمیم به پیاده روی خود را ، برای شما نه شش متری خود را از
درب خود را زمانی که من تا به حال لذت بردن از ملاقات با شما و هنری و جان قطره بیشتر دیده می شود
از آنها می تواند مدت ها قبل از شمارش.
پست دفتر افسون بزرگ در یک دوره از زندگی ما است.
هنگامی که شما به سن و سال من زندگی شما آغاز خواهد شد فکر می کنم نامه ارزش هرگز
رفتن را از طریق بارش باران. "
سرخ شدن کمی وجود دارد ، و پس از آن این پاسخ ،
"من نباید امید به واقع به عنوان شما ، در میان هر عزیزترین
ارتباط ، و در نتیجه من نمی توان انتظار داشت که به سادگی در حال رشد قدیمی تر باید از من
بی تفاوت در مورد نامه. "
"بی تفاوت! آه! -- من هرگز به شما می تواند تبدیل به درک
بی تفاوت. حروف بدون توجه به بی تفاوتی ؛
به طور کلی لعنت بسیار مثبت است. "
"شما صحبت می حروف از کسب و کار ؛ معدن نامه دوستی است."
"من اغلب تصور آنها بدترین از این دو ، پاسخ داد :" او با خونسردی.
"کسب و کار ، می دانید ، ممکن است پول ، را ولی دوستی به ندرت است."
"آه! شما جدی نیست.
من می دانم که آقای جان نایتلی خیلی خوب -- من بسیار مطمئن شوید که او را درک ارزش
دوستی و همچنین هر بدن.
من به راحتی می توانید باور دارند ، که نامه بسیار کمی برای شما بسیار کمتر نسبت به من ، اما
ده سال مسن تر از خودم که باعث تفاوت نیست ، بلکه
سن نیست ، اما وضعیت.
شما باید هر بدن به شما عزیزترین همیشه در دست ، من ، احتمالا ، باید هرگز دوباره ؛
و در نتیجه تا من outlived تمام عواطف من ، یک دفتر پست ، من فکر می کنم ، باید
همیشه قدرت به من رسم ، در آب و هوای بدتر از به روز داشته باشد. "
وقتی که من خود را در حال تغییر زمان صحبت کردیم ، پیشرفت از سال ، گفت : "جان
نایتلی ، "من به معنای دلالت تغییر از وضعیت آن زمان معمولا به ارمغان می آورد.
به نظر من به عنوان یکی از جمله دیگر می باشد.
زمان به طور کلی به نفع هر فایل پیوست در روزنامه نمی کاهد
دایره -- اما این تغییر است که من در نظر را برای شما نیست.
به عنوان یک دوست قدیمی ، شما به شما این امکان را می دهد من به امید ، دوشیزه فرفکس ، که ده سال از این رو
شما ممکن است بسیاری از اشیاء به عنوان متمرکز به عنوان نشان داده شده است را داشته باشید. "
این مهربانی گفته شده بود ، و بسیار دور از دادن جرم است.
دلپذیر "متشکرم" به نظر می رسید به معنای آن خنده ، اما سرخ شدن ، لرزش لب ،
اشک در چشم ، shewed که آن را فراتر از یک خنده احساس شد.
توجه خود را در حال حاضر توسط آقای Woodhouse ، که در حال ، ادعا شد و با توجه به خود
سفارشی در موارد از جمله ، ساخت دایره از مهمانان خود ، و پرداخت خاص خود را
دانی به خانمها بود ، با پایان دادن به
او -- و با تمام خفیف ترین اعتیاد بزندگی شهری خود ، گفت ،
"من بسیار متاسفم برای شنیدن ، دوشیزه فرفکس ، از شما که امروز صبح در باران.
زنان جوان باید به مراقبت از خود را.-- زنان جوان ظریف
گیاهان. آنها باید به مراقبت از سلامت خود و
رنگ آنها.
عزیزم ، جوراب ساق بلند خود را تغییر دهید "" بله ، آقا ، من ، البته ؛؟ و من بسیار
موظف توسط اشتیاق نوع خود را در مورد من. "
"دوشیزه فرفکس عزیزم ، خانم جوان بسیار مطمئن برای مراقبت.-- من امیدوارم که شما
خوب بزرگ مامان و خاله است. آنها برخی از دوستان بسیار قدیمی من است.
من آرزو می کنم سلامت من به من اجازه داده می شود همسایه بهتر است.
شما با ما معامله بزرگ افتخار به روز ، من مطمئن هستم.
دخترم و من هر دو به شدت محسوس از خوبی خود را ، و دارای بیشترین
رضایت در دیدن شما در هارتفیلد. "
مهربان ، مودب پیر مرد و سپس ممکن است به پایین نشستن و احساس که او انجام داده بودند خود را
وظیفه ، ساخته شده و هر بانوی منصفانه استقبال و آسان باشد.
در این زمان ، قدم زدن در باران خانم التون رسیده بود ، و remonstrances او
در حال حاضر باز بر جین.
"عزیز جین من ، این من می شنوم آنچه که -- با مراجعه به دفتر پست در باران -- این موضوع باید در
نمی شود ، من به شما اطمینان می دهم.-- شما دختر غمگین ، چگونه می تواند چنین چیزی را شما انجام دهد -- این است نشانه من
وجود ندارد به مراقبت از شما. "
جین بسیار صبورانه به او اطمینان داد که او تا به حال هیچکدام از سرما گرفتار است.
"آه! به من بگویید.
شما واقعا یک دختر بسیار غم انگیز است ، و نمی دانم چگونه به مراقبت از خودتان.--
دفتر در واقع! خانم وستون ، شما همیشه می خواهم بداند؟
من و شما مثبت باید اقتدار خود را اعمال "
"توصیه من ، خانم وستون گفت : مهربانی و متقاعد کننده ای ،" من قطعا احساس وسوسه
به من بدهید.
دوشیزه فرفکس ، شما باید خطرات را اجرا کنید.- طلوع به عنوان شما را مجبور به سرماخوردگی شدید بوده است ،
در واقع شما باید بیشتر مراقب باشند ، به خصوص در این موقع از سال.
بهار من همیشه فکر می کنم نیاز به بیش از مراقبت های معمول است.
بهتر از یک ساعت یا دو ، صبر کنید و یا حتی نیمی از روز را برای نامه های خود را ، نسبت به اجرای خطر
آوردن بر روی سرفه شما دوباره.
در حال حاضر آیا شما احساس می کنید که شما تا به حال؟ بله ، من مطمئن هستم شما بسیار بیش از حد معقول است.
شما نگاه کنید که اگر شما چنین چیزی انجام نمی دوباره. "
"آه! او باید چنین چیزی را انجام دوباره ، "مشتاقانه دوباره خانم التون.
: : "ما نمی به شما این امکان را می دهد به او چنین چیزی را به انجام دوباره :" -- و به طور قابل توجهی nodding -- "وجود دارد
باید برخی از آرایش ساخته شده ، باید در واقع وجود دارد.
من باید به آقای E. صحبت
مردی که واکشی نامه های ما هر روز صبح (یکی از مردان ما ، من را فراموش کرده ام نام او)
باید پرس و جو برای شماست بیش از حد و آنها را به شما.
است که تمام مشکلات شما می دانید که رفع کردن و از ما ، من واقعا فکر می کنم ، عزیزم
جین ، شما می توانید واحد سنجش چیز جزئی را به پذیرش چنین به سازش داشته باشد. "
گفت : جین : "شما بسیار مهربان هستند ،" ، "اما من نمی توانم تسلیم پیاده روی اولیه من.
من توصیه می شود از درب تا آنجا که من می توانم ، من در جایی باید راه رفتن ، و پست
دفتر یک شی است ، و بر سخن من ، من کرده اند به ندرت تا به حال صبح روز بد
قبل از. "
"عزیز من جین ، می گویند بیشتر در مورد آن. چیزی که مصمم است ، که (خنده
affectedly) تا آنجا که من می توانم تصور هر چیزی را بدون موافقت تعیین
از مولا و سرور من.
شما می دانید ، خانم وستون ، شما و من باید محتاط که ما چگونه به خودمان بیان.
اما من خودم تملق گفتن ، جین عزیز من ، که نفوذ من به طور کامل نمی فرسوده.
اگر من با مشکلات فائق نیامدنی ندارد و ملاقات بنابراین ، در نظر گرفتن آن نقطه به عنوان حل و فصل شده است. "
"ببخشید ، گفت :" جین صادقانه ، "من می توانم هر رضایت به معنی به چنین نیست
آرایش ، تا بدون آنکه نیاز باشد به بنده خود را مزاحم.
اگر ماموریت لذت به من نیست ، آن را می تواند انجام شود ، آن را به عنوان همیشه وقتی است که من
نه در اینجا ، من grandmama. "
"آه! عزیزم ، اما بسیار به عنوان پتی است -- و آن است که یک مهربانی به کار ما!
مردان است. "
جین به عنوان اگر نگاه او معنا نیست که فتح می شود ، اما به جای پاسخ دادن ، او
شروع به صحبت دوباره به آقای جان نایتلی.
پست دفتر تاسیس فوق العاده! "گفت که او.--« نظم
و فرستا دن از آن!
اگر یکی از همه که آن را تا به انجام ، و همه که آن را ندارد تا به خوبی فکر می کند ، آن است که واقعا
شگفت آور! "" این است که قطعا به خوبی تنظیم می شود. "
"بنابراین به ندرت که هر گونه سهل انگاری و یا اشتباه به نظر می رسد!
بنابراین به ندرت این نامه ، در میان هزاران نفر که دائما در مورد عبور
این پادشاهی است ، حتی اشتباه انجام شده -- و یک در یک میلیون ، گمان می کنم ، در واقع از دست داده!
و هنگامی که توجه به تنوع دست ، و دست بد بیش از حد ، که می شود
رمزگشایی آن را افزایش می دهد ، جای تعجب است. "
"رشد کارمندان متخصص از عادت.-- آنها باید با برخی از فرزی دید آغاز خواهد شد و
دست ، و ورزش آنها را بهبود می بخشد.
اگر شما می خواهید هیچ گونه توضیحی دورتر ، ادامه داد : "او ، لبخند زدن ، آنها برای پرداخت
آن. این کلید به یک معامله بزرگ
ظرفیت.
مردم می پردازد و باید خدمت کرده است. "گونه های از دست خط دورتر
صحبت کردیم ، و مشاهدات معمول ساخته شده است.
"من شنیده ام که آن را اظهار داشت ، گفت :" جان نایتلی ، "که همان نوع
دست خط اغلب در یک خانواده حکمفرما است و آن است که در آن استاد می آموزد ،
طبیعی به اندازه کافی.
اما به همین دلیل ، من باید تصور شباهت را باید عمدتا به محدود
زن ، برای پسران تدریس بسیار کمی پس از سنین پایین ، و تقلا را به هر
دست می توانند داشته باشند.
ایزابلا و اما ، من فکر می کنم ، آیا نوشتن بسیار بسیار به طور یکسان.
من همیشه نوشتن آنها شناخته شده هم جدا شدند. "
"بله ، گفت :« برادرش hesitatingly ، "یک شباهت وجود دارد.
من می دانم منظور شما چیست -- اما دست اما قوی است ".
"ایزابلا و اما هر دو نوشتن زیبایی ،" آقای Woodhouse گفت : "و همیشه همین کار را انجام میدادند.
و به این ترتیب آیا فقیر خانم وستون "-- با نیمی آه و نیمی از یک لبخند به او است.
"من دست خط هر نجیب زاده را دیدم هرگز" -- اما آغاز شد ، به دنبال در خانم وستون نیز ؛
اما متوقف شد ، درک می کند که خانم وستون حضور کس دیگری به آنها دسترسی برخی از -- و
مکث او هم به منعکس کننده ، "در حال حاضر ، چگونه
من رفتن به او معرفی -- من نابرابر به سخن گفتن نام خود را در یک بار قبل از همه
این افراد؟
لازم است برای من به استفاده از هر عبارت roundabout -- دوست شما یورک شایر --
خبرنگار خود را در یورک شایر -- خواهد بود که راه را ، گمان می کنم ، اگر من
بد.-- نه ، من می توانم نام خود را بدون کوچکترین پریشانی تلفظ کنند.
من مطمئنا بهتر و بهتر.-- و در حال حاضر برای آن را. "
خانم وستون و رها شد و اما شروع دوباره -- "آقای فرانک چرچیل می نویسد : یکی از
آقای نایتلی دست بهترین آقایی من تا کنون دیدم. "" من آن را تحسین نمی گفت.
"بیش از حد کوچک است -- می خواهد قدرت است.
مانند نوشتن یک زن است. "این بود که توسط دو بانوی مشاهده کنید.
آنها او را در برابر اب پاشی و اب افشانی پایه تبرئه کرد.
"نه ، به هیچ وجه قدرت می خواستم -- آن دست بزرگ نیست ، اما بسیار روشن و
قطعا قوی. اگر خانم وستون هر نامه ای در مورد او به
تولید می کند؟ "
نه ، او را از او شنیده بود بسیار به تازگی ، اما با پاسخ نامه ، آن را قرار داده بود
دور.
"اگر ما در اتاق دیگر بود ، گفت :" اما ، "اگر من تا به حال من نوشتن ، روی میز ، من مطمئن هستم من
می تواند یک نمونه را تولید کند.
من او توجه داشته باشید.-- آیا شما نیست به یاد داشته باشید ، خانم وستون ، به کارگیری او را به برای تو می نویسم
یک روز "" او تصمیم گرفت تا او به کار بود "--
"خوب ، خوب ، من که توجه داشته باشید و می توانید آن را نشان بعد از شام برای متقاعد کردن آقای نایتلی."
"آه! هنگامی که یک انسان متعارف وخوش زبان درپیش زنان ، جوان ، مانند آقای فرانک چرچیل ، گفت : "آقای نایتلی با خشگی
"می نویسد : به یک خانم عادلانه مانند دوشیزه Woodhouse ، او خواهد شد ، البته مطرح بهترین او."
شام روی میز بود.-- خانم التون ، قبل از او می تواند صحبت به ، آماده شد ؛
قبل از اینکه آقای Woodhouse او را با درخواست خود رسیده بود و اجازه داده شود تا او دست به
ناهار خوری ، اطاق پذیرایی شد ، گفت : --
"باید من اول؟ من واقعا شرمنده هستم همیشه منجر
راه. "جین نگرانی خود را در مورد دلربا
نامه بود اما مصون نبوده است.
او و شنیده بود و دیده می شود آن را تمام و احساس کنجکاوی به دانستن اینکه آیا پیاده روی خیس
این صبح را تولید کرده است.
او شک کرد که آن را به حال که آنقدر مصمم مواجه می شوند ، اما
در انتظار پر از شنیدن از یک بسیار عزیز است ، و آن را به حال نشده است
بیهوده.
او تصور می شد هوا از شادی بزرگتر از حد معمول وجود دارد -- تب و تاب بودن هر دو
رنگ و روح است.
او می توانست ساخته شده و یا دو پرسش ، به عنوان سفر و هزینه
ایمیل ایرلندی -- آن را در انتهای زبان او بود -- اما او ممتنع است.
او کاملا مصمم بود به مطلق کلمه است که باید جین فرفکس صدمه دیده
احساسات ، و آنها به دنبال خانم ها دیگر از اتاق ، بازو در بازو ، با
ظاهر خوب خواهد شد به شدت در حال تبدیل شدن به زیبایی و لطف هر.
>
جلد دوم
فصل هفدهم
وقتی خانم ها به نقاشی اتاق بعد از شام بازگشت ، اما به سختی آن را در بر داشت
ممکن است برای جلوگیری از آنها در ساخت دو حزب مجزا -- با بسیار
پشتکار در قضاوت و رفتار بیمار
خانم التون اشغال کردن جین فرفکس و اندکی خودش.
او و خانم وستون می شود ، تقریبا همیشه یا صحبت کردن با هم موظف بودند یا
سکوت با هم.
خانم التون را ترک آنها هیچ چاره ای.
اگر جین او را برای مدت زمان کمی سرکوب ، او به زودی شروع دوباره ، و هر چند که
تصویب بین آنها در یک نیمه زمزمه می شد ، به خصوص در سمت خانم التون ، وجود داشت
بدون اجتناب از آگاهی از اصل خود
مطالب : پست دفتر -- ابتلا به سرما -- دلربا نامه -- و دوستی ، بسیار طولانی بودند
بحث و آنها را موفق یک ، که باید حداقل برابر
ناخوشایند به جین -- سوالات که آیا او
هنوز از هر وضعیت به احتمال زیاد او را با توجه به شنیده بود ، و حرفه ها از خانم التون
مدیتیت فعالیت. "در اینجا آوریل می آیند!" گفت که او "را دریافت کنم
در مورد شما کاملا مضطرب.
ژوئن به زودی خواهد در اینجا باشد. "" اما من هرگز در ماه ژوئن ثابت و یا هر
ماه دیگر -- صرفا به جلو نگاه به تابستان به طور کلی "است.
اما آیا شما واقعا چیزی شنیده؟
"من حتی ساخته نشده است هر درخواست ، من نمی خواهید را به هر رتبهدهی نشده است."
"آه! عزیز من ، ما نمی تواند شروع خیلی زود است ، شما از مشکل آگاه نیست
گرداندن مراکز فساد دقیقا همان چیزی که مطلوب است. "
! آگاهی ندارد گفت : "جین ، تکان دادن سرش ،" التون خانم عزیز ، که می تواند از تصور
آن را به عنوان من انجام داده اند؟ "" اما شما باید آنقدر از جهان دیده می شود
به عنوان من.
شما نمی دانید که چگونه بسیاری از نامزدهای همیشه وجود دارد برای موقعیت های اول.
من یک قرارداد گسترده ای از آن را در محله دور گراو افرا دیدم.
پسر عموی آقای شیر دادن ، خانم Bragge ، به چنین بی نهایت از برنامه های کاربردی ، هر
بدن اضطراب در خانواده اش بود ، برای او در دایره اول حرکت می کند.
موم شمع در کلاس!
شما ممکن است تصور کنید که چگونه مطلوب! از همه خانه ها در پادشاهی خانم Bragge
یکی از من بیشتر مایل به شما را ببینید شوید. "
جین گفت : "سرهنگ و خانم کمپبل در شهر دوباره توسط نیمه تابستان" است.
"من باید مدتی را با آنها صرف ، من مطمئن هستم آنها را می خواهید آن را -- پس از آن ممکن است من
احتمالا خوشحالم که از خودم دور می شود.
اما من نمی بخواهند شما را به زحمت ساخت هر گونه سؤال در
ارائه دهد. "" دردسر! اری ، من می دانم که scruples شما.
شما به من دچار مشکل می ترسند ، اما من به شما اطمینان دهم ، جین عزیز من ، Campbells می تواند
به سختی بیشتر علاقه مند در مورد شما از من باشد.
من باید به خانم کبک در یک یا دو روز نوشتن ، و باید او را به اتهام سخت را به
در نگاه کردن ، برای هر چیز واجد شرایط است. "
"متشکرم ، اما من ترجیح می دهند که آیا موضوع را به او اشاره نمی کند ؛ تا آن زمان
تساوی نزدیکتر ، من مایل نیستید به هر مشکل بدن دادن است. "
اما فرزند عزیزم ، آن زمان نزدیک است رسم ، در اینجا این است آوریل و ژوئن ، یا می گویند حتی
جولای ، بسیار نزدیک است ، با کسب و کار برای به انجام رساندن چنین پیش روی ما است.
بی تجربگی شما واقعا به من amuses!
وضعیت مانند شما سزاوار است ، و دوستان خود را که برای شما نیاز به ، هیچ
عادتی روزمره است ، در اطلاع لحظه ای به دست آورد ، در واقع ، در حقیقت ، ما باید
شروع به پرسوجو به طور مستقیم.
"ببخشید خانم ، اما این به هیچ وجه قصد من ، من خودم بدون پرس و جو ، و
با عرض پوزش باید به هر گونه شده توسط دوستان من ساخته شده.
وقتی که من کاملا به آن زمان تعیین می کند ، من در تمام ترس از طولانی شدن هستم
بیکار.
مکان در شهر ها ، ادارات ، که در آن پرس و جو به زودی تولید چیزی وجود ندارد --
دفاتر فروش -- نه کاملا از گوشت انسان -- اما عقل انسان "
"آه! عزیز ، گوشت انسان من!
شما کاملا به من شوک ؛ اگر منظور شما جفتک پرانی در تجارت برده ، من به شما اطمینان می دهم آقای شیر دادن
همیشه جای یک دوست برای الغای. "
"من معنی نیست ، من از تجارت برده بود فکر نمی ، پاسخ جین ،" حاکم
تجارت ، به شما اطمینان می دهم ، همه این بود که من در نظر داشتند ، به طور گسترده ای متفاوت مسلما به عنوان
در گزارش این اعدام نشانی از کسانی که آن را حمل بر روی ، اما به عنوان
بدبختی بیشتر از قربانیان ، من نمی دانم که در آن نهفته است.
اما من فقط به گفتن نیست که دفاتر تبلیغاتی وجود دارد متوسط و با استفاده از
به آنها باید بدون شک از خیلی زود ملاقات با چیزی است که انجام است. "
"چیزی است که آیا تکرار :" خانم التون.
"رای مثبت ، که ممکن است ایده های فروتن خود را از خود دست کت و شلوار -- من می دانم که چه موجودی متواضع
شما ، اما آن را نمی خواهد برآورده دوستان خود را به شما مصرف با هیچ
چیزی که ممکن است ارائه دهد ، هر تحتانی ،
وضعیت امری عادی ، در یک خانواده در یک دایره خاص در حال حرکت نیست ، و یا قادر به
فرمان elegancies از زندگی است. "
شما بسیار مهربان ، اما به عنوان که من خیلی بی تفاوت و این امر می تواند بدون
شی به من با غنی باشد ؛ mortifications من ، من فکر می کنم ، تنها خواهد بود
بیشتر ؛ من باید از مقایسه رنج می برند.
خانواده نجیب زاده تمام است که من باید شرط. "
"من می دانید ، من از شما می دانید ، شما را با هر چیزی ، اما من باید کمی
خوب ، و من مطمئن هستم Campbells خوب کاملا در کنار من باشد ؛ خود را با
استعدادهای برتر ، شما باید حق را به حرکت در دایره اول.
دانش موسیقی خود را به تنهایی شما را محق به نام شرایط خود را دارند ، همچنین بسیاری از
اتاق به عنوان دوست دارید ، و مخلوط را در خانواده به عنوان آنجا که شما انتخاب کرده -- است که -- من نمی دانم نه
اگر شما می دانستید چنگ ، شما ممکن است تمام انجام
که من بسیار مطمئن است ؛ اما شما آواز و همچنین به عنوان بازی -- بله ، من واقعا معتقدم که شما ممکن است ،
حتی بدون چنگ ، برای آنچه که انتخاب کرده اید تصریح -- و شما باید و باید
لذتبخش ، با افتخار و به راحتی
حل و فصل قبل از Campbells یا من هر استراحت است. "
"شما را به خوبی ممکن است کلاس لذت ، افتخار ، و به راحتی از چنین وضعیتی
با هم ، گفت : "جین" آنها کاملا مطمئن را برابر با این حال ، من بسیار جدی در
مایل نیست هر چیزی می شود در حال حاضر برای من تلاش.
من بسیار از شما سپاسگزارم ، التون خانم ، من به هر بدن که احساس موظف
برای من ، اما من کاملا جدی در مایل چیزی می شود تا در تابستان انجام می شود.
برای دو یا سه ماه دیگر باید باقی مانده که در آن من ، و من. "
"و من کاملا جدی بیش از حد ، من به شما اطمینان می دهم" ، در پاسخ خانم التون پر زرق و برق "، در حل و فصل به
همیشه در سازمان دیده بان ، و به خدمت دوستان من به تماشای نیز ، که هیچ چیز واقعا
استثناء ناپذیر ممکن است به ما تصویب "
در این سبک او در فرار ، توسط هر چیز تا آقای Woodhouse کاملا متوقف هرگز
به داخل اتاق آمد و غرور او را به حال و سپس تغییر از جسم ، و اما شنیده ام او را گفت :
در همان نیمه نجوا به جین ،
"در اینجا می آید این مردیکه خیلی بزن توجه قدیمی عزیز من ، من اعتراض -- فقط از سلحشوری خود را در فکر می کنم
دور قبل از مردان دیگر -- عزیز مخلوق او است ؛ -- من به شما اطمینان می دهم من می خواهم
او بیش از حد.
من تحسین تمام است که عجیب و جالب ، کهنه پرست ادب ، آن است که به سلیقه من خیلی بیشتر
از سهولت مدرن ، سهولت مدرن اغلب از من disgusts.
اما این خوب قدیمی آقای Woodhouse ، من برای شما آرزوی سخنرانی های متعارف وخوش زبان درپیش زنان خود را به من شنیده بود
شام. آه! من به شما اطمینان دهم من شروع به فکر می کنم من کارو
sposo خواهد بود کاملا حسادت است.
من علاقه داشتن به من و نه مورد علاقه او در زمان اطلاع از گان من است.
چگونه می توانم آن را دوست دارید -- Selina انتخاب -- خوش تیپ ، من فکر می کنم ، اما من نمی دانم
آن است که آیا بیش از حد کمرنگ ، من بزرگترین دوست نداشتن به این ایده که بیش از
کمرنگ -- کاملا وحشت از زر و زیور.
من باید بر روی چند زیور آلات قرار داده در حال حاضر ، به دلیل آن است که از من انتظار می رود.
عروس ، شما می دانید ، باید مانند یک عروس به نظر می رسد ، اما طعم طبیعی من است که همه برای
سادگی ، ساده و سبک لباس پوشیدن است تا بی نهایت به زر و زیور ترجیح داده است.
اما من کاملا در اقلیت ، به اعتقاد من ، به نظر می رسد تعداد کمی از مردم به سادگی ارزش
لباس -- نشان می دهد و زر و زیور ، همه چیز است.
من به برخی از مفهوم قرار دادن چنین پیرایش به عنوان این به رنگ سفید و نقره ای من
پارچه زنانه پوپلین. آیا شما فکر می کنم آن را به خوبی نگاه؟ "
کل حزب شدند ، اما فقط در طراحی اتاق دوباره بهم وصل هنگامی که آقای وستون ساخته شده
ظاهر خود را در میان آنها. او را به شام در اواخر برگشته بود ، و
راه می رفت به هارتفیلد به زودی آن را به عنوان به پایان رسید.
او بیش از حد انتظار می رود توسط بهترین قضات شده بود ، برای surprize -- اما این کار بزرگ وجود دارد
شادی.
آقای Woodhouse تقریبا به خوشحالم به او که اکنون شاهد آن بود ، به عنوان او می شده اند با عرض پوزش به او مراجعه کنید
قبل از.
جان نایتلی فقط در حیرت و لال بود.-- که یک مرد که ممکن است
صرف شب خود را بی سر و صدا در خانه پس از یک روز از کسب و کار در لندن ، باید مجموعه ای خاموش
دوباره ، و پیاده روی نیم مایل خود را به دیگری
خانه انسان ، به خاطر بودن در شرکت مختلط تا زمان تخت ، از به پایان رساندن روز خود را
در تلاش مدنیت و سر و صدا از اعداد ، شرایط به او حمله شد
عمیق.
مردی که در حال حرکت از هشت ساعت در صبح است ، و در حال حاضر ممکن است
هنوز هم ، که شده بود ، مدت ها صحبت و ممکن است ساکت و آروم ، که در آن قرار گرفته بود
بیش از یک جمعیت ، و ممکن است شده اند
تنها -- چنین مرد ، آرامش و استقلال خود را ترک
پای بخاری ، و در غروب یک روز سرد برف و بارانی آوریل عجله کردن دوباره به
جهان -- می تواند او لمس انگشت خود را
فورا گرفته همسر او ، که انگیزه ای بوده است ، اما آمدن او را
احتمالا به جای طولانی به شکستن حزب.
جان نایتلی با شگفتی به او نگاه کرد ، سپس ، شانه خود ، و
گفت : "من نمی توانست آن را اعتقاد بر این حتی از او."
آقای وستون در عین حال ، کاملا unsuspicious از خشم او
هیجان انگیز ، شاد و شاد به طور معمول ، و با تمام حق بودن اصلی
حرف مفت زن ، که در روز صرف شده در هر نقطه از
خانه اعطا شد خود را در میان بقیه دلپذیر و داشتن راضی
سوالات همسر خود را به شام او ، متقاعد کردن او را که هیچ یک از دقت او
جهت به بندگان بوده است
فراموش شده ، و گسترش در خارج از کشور اخبار عمومی او شنیده بود ، اقدام به
ارتباطات خانواده ، که ، هر چند اصولا خطاب به خانم وستون ، او
کوچکترین شک بودن بسیار جالب برای هر بدن در اتاق نیست.
او او نامه ، آن را از فرانک بود ، و به خود او تا به حال با آن خود را در ملاقات
راه ، و آزادی از باز کردن آن گرفته شده بود.
ادامه مطلب ، خواندن آن ، گفت : "او ،" آن را به شما لذت بدهد ، فقط چند خط -- نمی خواهد
را به شما مدت خواندن آن را به اما ".
دو خانم نگاه بیش از آن با یکدیگر ، و او شنبه لبخند زدن و صحبت کردن به آنها را
تمام مدت ، در صدای کمی تسخیر کرده است ، اما به هر بدن بسیار قابل شنیدن است.
"خوب ، او در حال آمدن است ، می بینید که ، خبر خوب ، من فکر می کنم.
خب ، چه چیزی شما را به آن می گویند -- من همیشه به شما گفته او در اینجا خواهد بود دوباره به زودی این کار را نکرد
I --؟ آن ، عزیز من ، من همیشه شما را بگویم ، و شما به من اعتقاد ندارند -- در
هفته آینده شهر ، می بینید -- در آخرین ، من
جرات می گویند ، او به عنوان بی تاب به عنوان سیاه آقایی که هر چیزی می شود
انجام می شود ، به احتمال زیاد آنها وجود خواهد داشت به فردا یا شنبه.
همانطور که به بیماری خود ، تمام چیزی البته.
اما این چیز عالی به فرانک در میان ما می شود ، بنابراین نزدیک به شهر است.
زمانی که آنها نمی آیند ، آنها در حالی که خوب باقی بماند ، و او خواهد شد نیمی از وقت خود را با ما.
این دقیقا چیزی است که من می خواستم.
خوب ، خیلی خوب خبری است ، نه؟ آیا شما آن را به پایان رساند؟
اما خواندن آن همه است؟
آن قرار دهید ، آن را قرار داده تا ما بحث خوبی در مورد آن برخی دیگر از زمان است ، اما از آن خواهد شد
نمی در حال حاضر است. من فقط باید شرایط ذکر
دیگران در یک روش معمول است. "
خانم وستون به راحتی به مناسبت بود.
به نظر می رسد و کلمات او را به حال هیچ چیز به آنها را مهار.
او خوشحال بود ، او می دانست او خوشحال بود ، و می دانست که باید برای خوشحال بودن.
تبریک او گرم و باز بودند ، اما اما نمی تواند بنابراین روان صحبت می کنند.
او کمی اشغالی در وزن احساسات خود او بود ، و تلاش برای درک
درجه تحریک او ، که او به جای فکر بود قابل توجه است.
آقای وستون ، با این حال ، بیش از حد مشتاق به بسیار هوشیار است ، می خواهم به دیگران بیش از حد ارتباطی
به صحبت می کنید ، خیلی خوب بود با آنچه او گفت راضی ، و به زودی منتقل شد دور را به
بقیه دوستانش خوشحال شده توسط مشتقات جزئی
ارتباط تمام اتاق باید شنید در حال حاضر.
این بود که او در زمان شادی هر بدن را مسلم ، و یا او ممکن است تصور
یا آقای Woodhouse یا آقای نایتلی به ویژه خوشحال هستم.
آنها برای اولین بار ، تحت عنوان پس از خانم وستون و اما ، می شود ساخته شده خوشحال -- از
آنها او را مجبور به خانم فرفکس اقدام است ، اما او چنان در عمق
گفتگو با جان نایتلی ، که آن را
می شده اند وقفه بیش از حد مثبت و پیدا کردن خود را نزدیک به
خانم التون ، و توجه خود را رها ، او لزوما در مورد این موضوع آغاز شد با
او.
>
جلد دوم
فصل هجدهم
من امیدوارم که من به زودی باید لذت بردن از معرفی پسر من به شما ، گفت : "آقای
وستون.
خانم التون ، بسیار مایل به فرض کنید یک تعریف خاص او را از جمله در نظر گرفته شده
امید ، لبخند زد ترین بزرگواری.
"شما از برخی از فرانک چرچیل شنیده ، به تصور من ،" او ادامه داد : -- "و
می دانیم او را به پسر من است ، هر چند او نام من را تحمل نمی کند. "
"آه! بله ، و من باید در آشنایی او بسیار خوشحال است.
من مطمئن هستم آقای التون هیچ زمان در خواست او را از دست بدهد و ما باید هر دو
لذت بزرگی در دیدن او را در محل اقامت خلیفه. "
شما بسیار مهربان.-- فرانک بسیار خوشحال خواهد شد ، من مطمئن هستم.-- او این است که به
در هفته شهر بعدی ، اگر دیر نیست. ما از آن اطلاع دارند در نامه ای به روز است.
من نامه ها را در راه من ملاقات کرد صبح امروز ، و دیدن دست پسرم را مفروض برای باز کردن
-- هر چند آن را به من نمی کارگردانی -- آن را به خانم وستون بود.
او خبرنگار اصلی خود را ، من به شما اطمینان دهم.
من به ندرت نامه. "" و به این ترتیب شما کاملا باز چه بود
کارگردانی به او!
آه! آقای وستون -- (خنده affectedly) من باید در برابر آن اعتراض.-- ترین
در واقع سابقه خطرناک -- التماس شما اجازه نخواهیم داد که همسایگان خود را دنبال خود
مثال.-- پس از کلمه من ، اگر این چیزی است که من
صبح تا انتظار ، ما ازدواج زنان باید شروع به اعمال خودمان را -- آه! آقای وستون ، I
می تواند آن را از شما بر این باور بودند! "و" رای مثبت ، مردان ما همراهان غمگین هستند.
شما باید از خودتان مراقبت ، خانم التون.-- این نامه به ما می گوید -- کوتاه
نامه -- عجله نوشته شده ، صرفا به ما اطلاع بدهند -- آن را به ما می گوید که همه آنها
آمدن به شهر به طور مستقیم ، در خانم
حساب چرچیل -- او شده است و تمام زمستان ، و فکر می کند Enscombe بیش از حد
سرد برای او -- به طوری که آنها همه را به حرکت جنوب بدون از دست دادن زمان "است.
"در واقع -- از یورک شایر ، من فکر می کنم.
Enscombe در یورکشایر؟ "" بله ، آنها حدود یک صد و نود
مایل از لندن ، یک سفر قابل توجه است. "" بله ، بر سخن من ، بسیار قابل توجه.
شصت و پنج مایل دورتر از از افرا گراو به لندن.
اما آنچه که از راه دور ، آقای وستون ، به مردم از ثروت های بزرگ -- شما خواهد بود به شگفت زده؟
بشنوند که چگونه برادر من ، آقای شیر دادن ، گاهی اوقات مگس در مورد.
شما به سختی به من اعتقاد دارند -- اما دو بار در یک هفته به او و آقای Bragge به لندن رفت
و دوباره با چهار اسب. "
"شر از راه دور از Enscombe ، گفت :" آقای وستون ، "است ، که خانم چرچیل ،
ما درک می کنیم ، قادر نبوده است به ترک مبل به مدت یک هفته با یکدیگر است.
در آخرین نامه فرانک او ، او گفت ، ضعیف بودن بیش از حد به او گله و شکایت
هنرستان بدون داشتن هر دو بازوی او را و او را عمو!
این که می دانید ، درجه زیادی از ضعف صحبت می کند -- اما در حال حاضر او را بی تاب می شود
در شهر ، که او به معنی خواب تنها دو شب در جاده.-- بنابراین فرانک کلمه می نویسد.
بدیهی است ، خانم ظریف دارای قانون اساسی بسیار فوق العاده ، خانم التون.
شما باید به من است. "" نه ، در واقع ، من باید شما هیچ اعطای عطا کند.
من همیشه بخشی از رابطه جنسی خود من را.
من در واقع. شما اخطار -- شما به من پیدا
آنتاگونیست نیرومند در آن نقطه است.
من همیشه برای زنان قرار می گیرد -- و من به شما اطمینان می دهم ، اگر شما می دانستید که چگونه Selina احساس می کند با
احترام به خواب در یک کاروانسرا ، شما نمی تعجب در خانم چرچیل ساخت
exertions باور نکردنی را به اجتناب از آن.
Selina می گوید آن را کاملا وحشت به او -- و به اعتقاد من من لحظه کمی از او
احتیاط. او همیشه با ورق های خود را سفر.
احتیاط بسیار عالی.
آیا خانم چرچیل همین کار را؟ "" را بر آن بستگی دارد ، خانم چرچیل هر
از چیزهایی است که هر بانوی خوب دیگر تا کنون بود. خانم چرچیل دوم نخواهد بود به هر
بانوی زمین برای "--
خانم التون مشتاقانه با interposed ، "اوه! آقای وستون ، من اشتباه نیست.
Selina هیچ بانوی خوب ، من به شما اطمینان دهم. فرار با چنین ایده ای نیست. "
"آیا او نمی؟
سپس او هیچ قاعده برای خانم چرچیل ، به عنوان کامل بانوی جریمه به عنوان هر بدن تا کنون است که
مشهود است. "خانم التون شروع به فکر می کنم او تا به حال شده است
در disclaiming تا گرمی اشتباه است.
این به هیچ وجه جسم او بر این باور بودند که خواهرش خوب بود
بانوی ؛ شاید از روح در این ادعا از آن می خواهید بود -- و او بود
با توجه به در چه راه او بهترین عقب بود ، هنگامی که آقای وستون رفت.
"خانم چرچیل زیادی در زینت خوب من نمی باشد ، همانطور که شما ممکن است مشکوک -- اما این است که
کاملا بین خودمان.
او بسیار علاقه فرانک ، و در نتیجه من نمی صحبت بیمار از او.
علاوه بر این ، او از سلامت در حال حاضر ، اما که در واقع ، با حساب خود او ، او
همیشه بوده است.
می گویند به هر بدن ، خانم التون ، اما من ایمان بسیار در خانم
بیماری چرچیل "" اگر او واقعا بیمار است ، به همین دلیل به حمام بروید ،
آقای وستون -- حمام ، و یا به کلیفتون "؟
"او آن را به سر او را گرفته است که Enscombe برای او بیش از حد سرد است.
حقیقت این است که گمان می کنم ، که او خسته از Enscombe.
او در حال حاضر یک مدت طولانی ثابت وجود دارد ، از او تا کنون قبل از ، و او
شروع به خواهان تغییر است. این یک محل بازنشسته است.
ریز ، اما بسیار بازنشسته شد. "
رای مثبت -- مانند افرا گراو ، من به جرات می گویند. هیچ چیز نمی تواند ایستادگی بیشتر از بازنشسته
جاده از افرا گراو. چنین مزرعه بسیار زیاد تمام آن دور!
به نظر می رسد که از همه چیز بسته -- در بازنشستگی یکی از کامل ترین.-- و خانم
چرچیل احتمالا برای سلامتی محسوب نمیشود و یا از ارواح مانند Selina برای لذت بردن از آن نوع
انزوا.
یا ، شاید در آنصورت ممکن است وضعیت او را منابع را نداشته باشند به اندازه کافی در خود برای واجد شرایط
زندگی کشور.
من همیشه می گویم یک زن می تواند منابع بیش از حد بسیاری از را ندارد -- و من احساس می کنم بسیار سپاسگزار است که من
تا خودم را به عنوان کاملا مستقل از جامعه است. "
"فرانک در ماه فوریه برای دو هفته بود."
"بنابراین ، من به یاد داشته باشید تا که شنیده است.
او علاوه بر جامعه از هایبوری زمانی که او می آید دوباره پیدا است که ،
اگر ممکن است من خودم علاوه بر این تصور است.
اما شاید او ممکن است از وجود چنین موجودی در جهان هرگز شنیده می شود. "
این خیلی با صدای بلند تماس برای تعریف می شود توسط تصویب ، و آقای وستون را ، با
لطف بسیار خوب است ، بلافاصله گفت ،
"خانم عزیز من! هیچ کس اما خودتان می تواند چنین تصور
چیزی که ممکن است.
شما نمی شنید -- به اعتقاد من نامه خانم وستون به تازگی بسیار پر شده اند
کمی دیگر از خانم التون. "وی وظیفه خود را انجام داده بود و از بازگشت به
پسرش.
"او ادامه داد : هنگامی که فرانک ما ترک" ، "آن کاملا نامشخص بود زمانی که ما ممکن است او را ببیند
دوباره ، که باعث می شود اخبار روز مضاعف خوش آمدید.
این کاملا غیر منتظره است.
آن است ، من همیشه به حال ترغیب قوی او در اینجا خواهد بود دوباره به زودی ، من مطمئن بود
مطلوب چیزی که به نوبه خود -- اما هیچ کس به من اعتقاد داشتند.
او و خانم وستون هر دو dreadfully desponding.
چگونه می تواند تدبیر او برای آمدن؟
و چگونه می تواند از آن قرار است که عمو و عمه اش او را دوباره یدکی؟ "و غیره
چهارم -- من همیشه احساس می کردم که چیزی که به نفع ما اتفاق می افتد و پس از آن تا ، شما
را ببینید.
من مشاهده کرده اند ، خانم التون ، در دوره ای از زندگی من ، که اگر کارها می رویم
untowardly یک ماه ، آنها مطمئن نیستند که به ترمیم بعدی. "
"خیلی درست باشد ، آقای وستون ، کاملا درست است.
تنها چیزی است که من می گویند به یک نجیب زاده خاصی در شرکت در روز استفاده می شود
معاشقه ، وقتی که ، به دلیل چیز نه کاملا درست ، اما با تمام ادامه نیست
سرعت مناسب می باشند که احساسات اش ، او
APT در ناامیدی ، و از روی تعجب فریاد زدن که او مطمئن بود که در این نرخ خواهد بود آن را می
قبل از ردا زعفران پرده بکارت می شود را برای ما قرار داده شده است.
آه! دردهای من در به برطرف کردن آن ایده های تیره و او را cheerfuller را
نمایش!
کالسکه -- ما تا به حال نا امیدی در مورد حمل -- یک روز صبح ، به یاد داشته باشید ، من او
برای من کاملا در ناامیدی آمد. "
او مناسب اندکی از سرفه متوقف شد و آقای وستون فورا تصرف کردند
فرصت از رفتن بر روی. "شما ذکر می.
اردیبهشت ماه که خانم چرچیل دستور داده است ، و یا تا به خودش دستور داده ، به
صرف در برخی از محل گرمتر از Enscombe -- در کوتاه مدت ، به صرف در لندن ، به طوری که ما
چشم انداز سازگار مکرر
بازدیدکننده داشته است از فرانک تمام بهار -- دقیقا فصل از سال که در یکی از
باید برای آن انتخاب شده است : روز تقریبا در طولانی ترین ، آب و هوای خوش مشرب و لذت بخش ،
همیشه یک دعوت ، و هرگز بیش از حد برای ورزش داغ.
هنگامی که او در اینجا قبل از ما ساخته شده از آن ، اما یک معامله خوب و مرطوب وجود دارد ،
آب و هوای مرطوب ، عبوس ، همیشه وجود دارد ، می دانید ، در ماه فوریه و ما نمی تواند انجام دهد
نیمی از آن از ما در نظر گرفته شده.
در حال حاضر خواهد شد آن زمان بود.
این لذت بردن کامل خواهد شد و من نمی دانم ، التون خانم ، آیا
عدم اطمینان از جلسات ما ، مرتب کردن بر اساس انتظارات ثابت وجود خواهد داشت او
که در به روز و یا به فردا ، و در هر
ساعت ، دوستانه تر به شادی از داشتن او در واقع در خانه ممکن است.
من فکر می کنم آن است تا. من فکر می کنم آن است که دولت از ذهن است که می دهد
بیشتر روح و لذت.
من امیدوارم که شما با پسر من خوشحال خواهد شد ، اما شما باید یک نابغه انتظار نیست.
او به طور کلی فکر یک مرد خوب و جوان است ، اما می توانم در یک نابغه انتظار نیست.
جانبدارانه خانم وستون برای او بسیار بزرگ ، و ، همانطور که شما ممکن است فرض کنید ، ترین
لذت بخش به من. او فکر می کند هیچ کس برابر به او است. "
"و من به شما اطمینان دهم ، آقای وستون ، من شک بسیار کمی که به نظر من خواهد شد
قطعا در به نفع او.
من بسیار در ستایش از آقای فرانک چرچیل در همان زمان شنیده.-- منصفانه است
مشاهده ، که من یکی از کسانی که همیشه برای خود قضاوت ، و به هیچ وجه
به طور ضمنی توسط دیگران هدایت می شود.
من به شما متوجه است که به عنوان پسر شما پیدا کنم ، بنابراین من باید از او قضاوت.-- من هستم هیچ
خوشامد گو. "آقای وستون بود غرق در افکار است.
، گفت : ":" من امیدوارم که او در حال حاضر ، "من شده اند نمی شدید بر فقرا خانم چرچیل.
اگر او مریض است ، من باید با عرض پوزش به انجام بی عدالتی او ، اما برخی از صفات در او وجود دارد
شخصیت که بسیار دشوار را برای من خود را با تحمل من می توانم صحبت را
آرزو.
شما نمی توانید شود نادان ، خانم التون ، ارتباط من با خانواده ، و نه از
درمان من با ملاقات و بین خودمان ، تمام تقصیر را به گردن از آن است که به
گذاشته به او.
او محرک بود. مادر فرانک هرگز
slighted به عنوان او بود ، اما برای او.
آقای چرچیل غرور ، اما غرور او چیزی را به همسرش : او آرام است ،
تنبل ، مرتب کردن بر اساس شایسته مرد نجیب از غرور که هیچ کس ضرر برساند ، و تنها خود را
کمی درمانده و خسته کننده ، اما او غرور ، خودخواهی و بی احترامی است!
و چه inclines یکی کمتر به خرس ، او را به هیچ بهانه عادلانه از خانواده و یا خون.
او هیچ کس بود که او ازدواج کرده به او ، به سختی دختر نجیب زاده ؛ اما از زمانی که
او در حال وارد شدن به چرچیل تبدیل او است Churchill'd همه آنها را در بالا و توانا
ادعا می کند : اما در خود ، من به شما اطمینان می دهم ، او تازه بدوران رسیده است ".
"فقط فکر می کنم! خوب ، که باید بی نهایت تحریک!
من کاملا ترسناک از upstarts است.
افرا گراو به من داده است انزجار کامل به مردم از این نوع ، برای وجود دارد
خانواده در این محله چنین دلخوری به برادر و خواهر من از که
AIRS خود را آنها!
توصیف شما از خانم چرچیل ساخته شده از آنها فکر می کنم به طور مستقیم.
افرادی که از نام Tupman ، بسیار تازگی حل و فصل وجود دارد ، و با کم بسیاری از encumbered
connexions ، اما به خود AIRS بسیار زیاد ، و انتظار به در جای پای
قدیمی تاسیس خانواده.
یک سال و نیم بسیار اولویت است که آنها می توانند در غرب هال زندگی کرده و چگونه
آنها هیچ کس بخت خود را می داند.
آنها از بیرمنگام ، که یک مکان به وعده بسیار نیست آمد ، شما می دانید ، آقای
وستون. یکی از امید نیست بزرگ از بیرمنگام.
من همیشه می گویند این چیزی است که مهیب در صدا وجود دارد : اما چیزی بیشتر مثبت است
شناخته شده Tupmans ، هر چند بسیاری از چیزهای خوب من اطمینان می دهم که شما مشکوک و در عین حال
توسط رفتار خود آنها آشکارا فکر می کنم
خود را حتی به برادرم برابر ، آقای شیر دادن ، که اتفاق می افتد به یکی از آنها
نزدیکترین همسایگان. بی نهایت بیش از حد بد است.
آقای شیر دادن ، شده است که یازده سال اقامت در افرا گراو ، و پدرش
به حال آن را قبل از او -- به اعتقاد من ، حداقل -- من تقریبا مطمئن هستم که قدیمی آقای شیر دادن
تکمیل خرید قبل از مرگ او. "
آنها قطع شد. چای حمل دور ، و آقای وستون ،
داشتن گفت که او می خواست ، به زودی زمان این فرصت از پیاده روی به دور است.
بعد از چای ، آقای و خانم وستون ، و آقای التون با آقای Woodhouse کارت نشسته.
پنج باقی مانده را به قدرت خود باقی مانده بودند ، و اما شک گرفتن خود را در
خیلی خوب ، برای آقای نایتلی به نظر می رسید که کمی برای مکالمه دفع خانم التون بود
مایل توجه که هیچ کس بود
تمایل به پرداخت ، و او خودش را در نگرانی از ارواح که می توانست
او ترجیح می دهند که سکوت. آقای جان نایتلی ثابت تر پرحرف
نسبت به برادرش.
او آنها را ترک اوایل روز بعد ، و او به زودی با آغاز شد --
"خب ، اما ، من باور نمی کنم من هر چیز برای گفتن در مورد پسران ، اما شما
نامه خواهر شما ، و هر چیز است در طول کامل وجود دارد که ما ممکن است
اطمینان حاصل کنید.
اتهام من خواهد بود بسیار بیشتر مختصر از او است ، و احتمالا نه چندان در همان
روح همه که من آن را توصیه که شامل ، آنها را خراب نکند ، و
مسهل دادن آنها "
، گفت : "من نه امیدوارم که شما هر دو را برآورده" اما ، "برای من همه در قدرت من به انجام
آنها را خوشحال می کند ، که به اندازه کافی برای ایزابلا و شادی باید مانع کاذب
زیاده روی و مسهل است. "
و اگر شما آنها را مزاحم ، شما باید آنها را به خانه ارسال دوباره. "
است که به احتمال بسیار زیاد است. شما فکر نمی کنید؟ "
"من امیدوارم که من آگاه هستم که آنها ممکن است بیش از حد پر سر و صدا برای پدر شما -- و یا حتی ممکن است برخی از
گرفتاری به شما ، اگر بازدید شما تعاملات همچنان افزایش دهد تا آنجا که
آنها انجام داده اند می بینم. "
"را افزایش دهد!" "بدیهی است ، شما باید معقولانه است که
آخرین نیم سال ساخته شده است که تفاوت بزرگ در راه خود را از زندگی است. "
"اختلاف!
نه در واقع من هستم. "" را می توان بدون شک از شما بسیار وجود دارد
بیشتر با شرکت مشغول تر از شما استفاده می شود.
گواه این زمان بسیار است.
در اینجا هستم من آمد را برای تنها یک روز ، و شما با یک حزب شام مشغول -- هنگامی که
آن را قبل از اتفاق می افتد ، و یا هر چیزی شبیه آن را؟ از محله تان در حال افزایش است ، و شما
مخلوط بیشتر با آن است.
کمی در حالی که پیش ، هر نامه ای به ایزابلا آورده حساب تازه
gaieties ؛ شام آقای کول ، یا توپ در قسمت تاج سر.
تفاوت که Randalls Randalls به تنهایی باعث می شود در خود اتفاقات ، بسیار
بزرگ است. "" بله ، گفت : "برادر خود را به سرعت ، آن را
Randalls که آیا این همه. "
"بسیار خوب -- و به عنوان Randalls ، گمان می کنم ، به احتمال زیاد به نفوذ کمتر از
پیش از این ، آن را به من اعتصاب به عنوان یک چیز ممکن است ، اما ، که هنری و جان ممکن است
گاهی اوقات در راه است.
و اگر هستند ، من فقط التماس شما را به ارسال آنها را به خانه است. "
"نه ، گریه :" آقای نایتلی ، "است که باید به نتیجه نمی.
اجازه دهید آنها را به Donwell فرستاده.
من قطعا باید در اوقات فراغت باشد. "" پس از کلمه من ، گفت : "اما ،" شما را مات و متحیر کردن
من!
من باید می خواهم بدانم که چگونه بسیاری از درگیری های متعدد من بدون
خود را از حزب و چرا من در معرض خطر مایل اوقات فراغت به قرار
حضور به پسر بچه.
این درگیری های شگفت انگیز از من -- آنها چه بوده است؟
ناهارخوری یک بار با Coles -- و داشتن توپ ، که در زمان هرگز صحبت کرد.
من می توانم شما را در درک -- (nodding در آقای جان نایتلی) -- از بخت خوب خود را در جلسه
با بسیاری از دوستان خود را در یک بار اینجا دلخوشیها ، شما بیش از حد به تصویب دور بماند.
اما شما (تبدیل به آقای نایتلی) که می دانند چگونه بسیار ، بسیار به ندرت من تا کنون دو
ساعت از هارتفیلد ، به همین دلیل شما باید یک سری از اتلاف برای پیش بینی
من ، من نمی توانم تصور.
و به عنوان پسر کمی عزیز من ، من باید بگویم که اگر عمه اما برای آنها هم نیست ، من
فکر نمی کنم آنها را کرایه بسیار بهتر با عمو نایتلی ، که غایب است
صفحه اصلی درباره پنج ساعت جایی که او غایب است
-- و که ، زمانی که او در خانه است ، یا به خود خواندن و یا حل و فصل خود را
اختصاص داده است. "
آقای نایتلی به نظر می رسید به تلاش برای نه لبخند و موفق شد بدون مشکل ،
هنگام آغاز خانم التون به او صحبت کنید.
>