Tip:
Highlight text to annotate it
X
PART 1 : فصل I
طوطی سبز و زرد ، که در یک قفس در خارج از درب آویزان نگه داشته تکرار بیش از
و بیش از : "Allez vous - FA!
Allez vous - FA!
Sapristi! این حق همه! "
او می تواند یک کمی اسپانیایی ، صحبت کردن و همچنین زبانی که هیچ کس درک ، مگر اینکه آن را
پرنده مسخره است که در سمت دیگر درب آویزان ، سوت زدن یادداشت های نی مانند او بود
ها را بر نسیم با پشتکار دیوانه کننده است.
آقای Pontellier ، قادر به خواندن روزنامه خود را با هر درجه ای از آرامش ، به وجود آمد
با بیان و علامت تعجب از انزجار.
او راه می رفت پایین گالری و در سراسر باریک "پل ه" که متصل Lebrun
کلبه یکی با دیگری. او قبل از درب نشسته شده بود
خانه اصلی.
طوطی و مرغ مقلد اموال مادام Lebrun بودند ، و آنها تا به حال
حق را به سر و صدا آنها آرزو.
آقای Pontellier تا به حال افتخار از ترک جامعه خود را زمانی که آنها را به متوقف
شود سرگرم کننده.
او قبل از درب کلبه خود متوقف شد ، که یک چهارم از
ساختمان های اصلی و در کنار آخرین است.
صندلی خود را در چوب زیر گهواره ترکه یا چوب کوتاه که آنجا بود ، او بار دیگر خود را اعمال شده به
وظیفه خواندن روزنامه است. روز یک شنبه بود. این مقاله در روز بود
قدیمی است.
مقالات یکشنبه تا به حال هنوز نرسیده بزرگ جزیره است.
او در حال حاضر با گزارش بازار آشنا شد و او بی بیش از نگاه
سرمقاله و بیت از اخبار که او قبل از ترک جدید هم به خواندن نیست
اورلئان در روز قبل از.
آقای Pontellier عینک چشم و عینک. او یک مرد چهل ، ارتفاع متوسط و
و نه بلند و باریک ساخت ، او کمی stooped. موهای او از قهوه ای و راست ، جدا
یک طرف.
ریش او به منظمی و از نزدیک کمرنگ شد. هنگامی که در حالی که او به انصراف نگاه خود را از
روزنامه ها و نگاه او. سر و صدا تر از همیشه بیش از حد در وجود دارد
خانه.
ساختمان اصلی "خانه" نامیده می شد ، آن را از کلبه ها متمایز است.
پرندگان قروچه و سوت زدن هنوز هم در آن بودند.
دو دختر جوان ، دوقلوها Farival ، بازی دو نفره از "Zampa" بر پیانو شد.
مادام Lebrun شلوغ در داخل و خارج بود ، از دادن سفارشات در یک کلید بالا به حیاط ، پسر در
هر زمان که او در داخل خانه ، و دستورالعمل ها در صدا به همان اندازه بالا رو
اتاق ناهار خوری بنده هر زمان که او در خارج کردم.
او تازه ، زن زیبا ، همیشه در آستین سفید با آرنج ملبس شد.
دامن رسمی او crinkled او آمدند و رفتند.
قسمت های پایین تر ، قبل از یکی از کلبه ، بانوی AA در سیاه و سفید بود راه رفتن demurely بالا و
پایین ، گفتن مهره های او است.
بسیاری از افراد خوب از دریافت حقوق بازنشستگی تا به حال به Caminada Cheniere در رفته
lugger Beaudelet به گوش توده است. برخی از افراد جوان را تحت
wateroaks بازی نوعی بازی با گوی و حلقه.
دو فرزند آقای Pontellier وجود دارد -- همراهان کمی محکم از چهار و پنج.
یک پرستار نژاد سفید و سیاه آنها را با هوا مراقبه گون و دوردست ، به دنبال.
آقای Pontellier در نهایت سیگار را روشن و شروع به سیگار کشیدن ، اجازه دادن به کاغذ کشیدن idly
از دست او.
او زل زل نگاه کردن خود را بر سایبان سفید است که پیشرفت در سرعت حلزون بود از ثابت
ساحل.
او می تواند از آن را به سادگی میان تنه نحیف از آب اوکس و در سراسر
کشش از بابونه زرد. به زودی کشورهای خلیج فارس نگاه دور ، ذوب hazily
به آبی از افق.
سایبان همچنان به رویکرد به آرامی. زیر سرپناه آن صورتی پوشیده بودند خود را
همسر ، خانم Pontellier ، و جوان رابرت Lebrun.
وقتی که آنها به کلبه ، این دو خود را با برخی از ظاهر نشسته
خستگی پس از مرحله فوقانی ایوان رو به یکدیگر ، هر یک از تکیه بر علیه
حمایت از ارسال.
"چه حماقت. به استحمام در چنین یک ساعت در گرمای چنین گفت : "آقای Pontellier.
او خود غوطه در نور روز گرفته شده بود. که چرا صبح بلند به نظر می رسید
او را.
او افزود : "شما فراتر از به رسمیت شناختن سوخته" ، به دنبال همسرش به عنوان یکی در به نظر می رسد
یک قطعه ارزشمند از اموال شخصی است که دچار برخی آسیب های.
او برگزار شد تا دست او ، قوی ، دست خوش بر و رو ، و از آنها را بررسی انتقادی ،
رسم آستین حنایی اش بالاتر از مچ دست.
با نگاه کردن به آنها ، او را از حلقه های او یادآور شد ، که او تا به حال به شوهرش قبل از داده
رفتن به ساحل.
او در سکوت رسیده به او ، و او ، درک ، حلقه ها را از جلیقه خود را گرفت
جیب و آنها را کف دست باز خود را کاهش یافته است.
او آنها را بر انگشتان دست او را تضعیف و سپس clasping زانو او ، او سراسر در نگاه
رابرت و شروع به خنده. حلقه بر انگشتان دست او برق زد.
او به عقب فرستاده لبخند پاسخ دادن است.
«آن چیست؟ پرسید Pontellier ، به دنبال lazily و از یکی به دیگری سرگرم است.
برخی از آن مطلق مزخرف بود و برخی از ماجراجویی در خارج وجود دارد در آب ، و هر دو آنها سعی
مربوط به آن در یک بار.
این به نظر نمی رسد نیمی از بسیار سرگرم کننده زمانی که گفته. آنها متوجه این موضوع ، و به همین ترتیب آقای
Pontellier. او yawned و خودش کشیده.
بعد از آن او ، گفت : او تا به حال نیمی از ذهن به بیش از رفتن به هتل کلاین و یک بازی
بیلیارد. "بیا همراه ، Lebrun ،" او به پیشنهاد
رابرت.
اما رابرت بستری کاملا رک و پوست کنده است که او ترجیح به ماندن بگیرید که در آن او و صحبت کردن با
خانم Pontellier.
دستور شوهر خود را به عنوان : "خوب ، او را بفرستید در مورد کسب و کار خود را زمانی که او به شما bores ، ادنا"
او آماده را ترک کنند. او گفت : "در اینجا ، چتر ،"
برگزاری آن را به او است.
او افتاب گردان را پذیرفت ، و بلند کردن آن را بر سر او فرود مراحل و
پراکنده شدند. "بازگشت به شام؟" همسر خود به نام
پس از او.
یک لحظه او را متوقف و شانه او.
او در جیب جلیقه اش احساس شد لایحه ده دلار وجود دارد.
او نمی دانست ، شاید او را برای بازگشت از شام را زود و شاید او
نه.
این همه بر شرکت است که او را کلاین و اندازه "وابسته
بازی ها. او این می گویند نیست ، اما او آن را درک ،
و خندید ، nodding خوب به او.
هر دو از بچه ها می خواستم به دنبال پدر خود را زمانی که آنها را دیدم او با شروع از.
او آنها را بوسید و قول داد تا آنها را به عقب bonbons و بادام زمینی است.
فصل دوم
چشم خانم Pontellier سریع و درخشان بودند و آنها قهوه ای مایل به زرد بودند ، در مورد
رنگ موهایش.
او راهی برای تبدیل آنها به سرعت پس از یک شی و برگزاری آنها به عنوان اگر از دست رفته وجود دارد
در بعضی از پیچ و خم به سمت داخل تفکر یا فکر است.
ابرو او سایه تیره تر از موهایش.
آنها ضخیم و تقریبا افقی ، با تاکید بر عمق چشمان او.
او نه خوش تیپ تر از زیبا.
صورت خود را فریبنده دلیل صراحت خاصی بیان و
ضد و نقیض بازی های ظریف از ویژگی های. شیوه او بود گیر.
رابرت سیگار نورد.
او دودی سیگار زیرا او می تواند سیگار برگ را ندارند ، او گفت.
او سیگار را در جیب خود که آقای Pontellier او را با ارائه به حال کرده بود و او
آن را پس انداز برای دود شام پس از خود.
این به نوبه خود کاملا مناسب و طبیعی به نظر می رسید.
در رنگ آمیزی او بر خلاف همدم او نبود.
چهره پاک تراشیده ساخته شده شباهت برجسته تر از آن که در غیر این صورت
شده اند. هیچ سایه مراقبت پس از او وجود دارد استراحت
باز کردن لقاء.
چشم او جمع شده بودند و انعکاس نور و فتور روز تابستان است.
خانم Pontellier برای فن برگ نخل که در ایوان دراز رسید و شروع به
فن خودش ، در حالی که رابرت بین پاف در نور لب او را از سیگار او فرستاد.
آنها گفتگو متصلا : در مورد چیزهایی که در اطراف آنها ؛ ماجراجویی سرگرم کننده خود را در
آب -- دوباره آن را به عهده گرفت به حال جنبه های سرگرم کننده خود را در مورد باد ،
درختان ، مردم که رفته بود
Cheniere. در مورد کودکان بازی نوعی بازی با گوی و حلقه زیر درخت بلوط ، و Farival
دوقلوها ، که در حال حاضر انجام شد و اورتور به "شاعر و دهقان."
رابرت یک معامله خوب در مورد خود صحبت کردیم.
او بسیار جوان بود ، و نمی دانستند بهتر است.
خانم Pontellier کمی در مورد خودش به همین دلیل صحبت کردیم.
هر یک از علاقه مند به آنچه که دیگر به او گفتند.
رابرت صحبت از قصد خود برای رفتن به مکزیک در پاییز ، جایی که ثروت در انتظار
او را. او همیشه قصد رفتن به مکزیک بود ،
اما برخی از راه وجود دارد.
در همین حال او برگزار شد به موقعیت ساده اش در یک خانه بازرگانی در نیواورلئان ، که در آن
آشنایی برابر با زبان های انگلیسی ، فرانسوی و اسپانیایی به او هیچ ارزش کوچکی به عنوان
کارمند و خبرنگار.
او گذراندن تعطیلات تابستانی خود را به عنوان او همیشه ، با مادر خود را در جزیره بزرگ.
در زمان سابق ، قبل از رابرت می تواند به یاد داشته باشید ، "خانه" تابستان شده است
لوکس Lebruns.
در حال حاضر ، flanked توسط دوجین یا بیشتر کلبه ، که همیشه با منحصر به فرد پر شد
بازدید کننده از "Quartier فرانسه ، آن را فعال کنید :" مادام Lebrun برای حفظ آسان
و راحت وجود که به نظر می رسد birthright او.
خانم Pontellier صحبت در مورد مزرعه پدرش در می سی سی پی و دختری او
صفحه اول کشوری در قدیمی کنتاکی بلوگراس.
او یک زن آمریکایی بود ، با تزریق کوچکی از فرانسه که به نظر می رسد
در رقت از دست داده است.
او خواندن نامه ای از خواهرش ، که در شرق دور بود ، و به حال درگیر
خودش را به ازدواج است.
رابرت علاقه مند بود ، و می خواستند بدانند چه شیوه ای از دختران این دو خواهر بودند ، چه
پدر بود ، و چه مدت مادر مرده شده بود.
هنگامی که خانم Pontellier تا خورده نامه زمان را برای او به اوایل لباس بود
شام.
"من می بینم Leonce در حال آمدن است و نمی ، او با یک نگاه در جهت از چه رو او را گفت :
شوهر ناپدید شده بود.
رابرت مثلا قرار بود او بود ، نه به عنوان خوب بسیاری از نیواورلئان مردان این باشگاه بیش از وجود دارد
کلاین.
هنگامی که خانم Pontellier او از چپ به وارد اتاق او ، مرد جوان فرود مراحل و
بیش به سوی بازیکنان نوعی بازی با گوی و حلقه قدم ، که در آن ، در طول نیم ساعت قبل از شام ،
او خود را با کمی سرگرم
کودکان Pontellier ، که از او بسیار علاقه مند بودند.
فصل سوم
یازده بود ساعت آن شب ، هنگامی که آقای Pontellier بازگشت از هتل کلاین.
او در طنز عالی بود و روحیه بالا و بسیار پرحرف است.
ورود او بیدار همسرش ، که در رختخواب بود و به سرعت به خواب هنگامی که او آمد شوید.
او به او صحبت کرد در حالی که او برهنه ، گفتن حکایات او و بیت از اخبار و
شایعات که او در طول روز جمع شده بودند.
از جیب شلوار خود او در زمان fistful اسکناس مچاله و یک معامله خوب
نقره سکه ، که او در دفتر انباشت اشیاء بدست آمده یکسره با کلید ، چاقو ،
دستمال و هر چیز دیگری اتفاق افتاده است در جیب او می شود.
او با غلبه بر خواب بود ، و او را با گفتار نیمی کمی پاسخ داد.
او فکر کرد که آن را بسیار دلسرد کننده است که همسرش که تنها جسم او بود
وجود ، evinced علاقه به این کمی در چیزهایی که او را نگران و ارزش تا
کمی گفتگو او.
آقای Pontellier bonbons و بادام زمینی برای پسر ها فراموش شده بود.
با وجود او عاشق آنها بسیار ، و به اتاق مجاور رفت جایی که آنها
خوابیده را به نگاهی به آنها و اطمینان حاصل کنید که آنها استراحت راحت است.
نتیجه تحقیقات خود را به دور از رضایت بخش بود.
او تبدیل شده و جوانان در بستر منتقل.
یکی از آنها شروع به پا زدن و صحبت کردن در مورد یک سبد پر از این نوع شپش را با خود حمل کنید.
آقای Pontellier به همسرش بازگشت و با اطلاعاتی که رائول به حال تب بالا
و نیاز به مراقبت از.
سپس او را روشن سیگار برگ و رفت و نشست در نزدیکی درب باز به آن را دود.
خانم Pontellier کاملا مطمئن بود رائول بدون تب بود.
او کاملا به خوبی به رختخواب رفته بود ، او گفت ، و هیچ چیز او را ailed به حال در تمام طول روز است.
آقای Pontellier خیلی خوبی با علائم تب آشنا شد که اشتباه کرده است.
او را اطمینان کودک مصرف در آن لحظه در اتاق بعدی بود.
او همسرش را با بی توجهی او را سرزنش ، غفلت و همیشگی خود را از
اگر در آن محل یک مادر برای مراقبت از کودکان ، که در روی زمین بود؟
او خود را تا به حال دست کامل با کارگزاری کسب و کار خود او.
او نمی تواند در دو محل در یک بار ، زندگی را برای خانواده خود را بر روی
خیابان ، و ماندن در خانه برای دیدن که هیچ آسیبی بر آنها فرود آمد.
او در راه مصر و یک نواخت است ، صحبت کردیم.
خانم Pontellier از بستر بر خاست و رفت به اتاق بعدی.
او به زودی آمد و نشست لبه تخت ، تکیه سرش را پایین
بالش.
او گفت : هیچ چیز ، و از پاسخ به شوهرش زمانی که وی او را مورد پرسش امتناع می ورزیدند.
هنگامی که سیگار برگ خود را دود بود او به رختخواب رفت ، و در نیم دقیقه او سریع
خواب است.
خانم Pontellier بود تا آن زمان کاملا بیدار.
او شروع به گریه کمی ، و چشم خود را بر روی آستین لباس خانگی زنانه او پاک است.
دمیدن شمع ، که شوهرش سوختن را ترک کرده بودند ، او را تضعیف پاهای برهنه اش
به یک جفت از قاطرها ساتن در پا از تخت و بر روی ایوان رفت ، جایی که
او در صندلی ترکه یا چوب کوتاه نشسته و شروع به سنگ به آرامی به عقب وجلو.
سپس نیمه شب گذشته است. کلبه همه تاریک شد.
نور تنها ضعف از راهروهای خانه gleamed.
نه صدایی که در خارج از کشور به جز hooting جغد قدیمی در بالا وجود دارد
آب بلوط ، و صدای ابدی دریا ، که در آن نرم uplifted نشده بود
ساعت می باشد.
مانند لالایی سوگوارانه بر شب شکست.
اشک آمد اینقدر تند و سریع به چشم خانم Pontellier که آستین مرطوب لباس خانگی زنانه او
دیگر در خدمت به آنها را خشک.
او برگزاری پشت صندلی خود را با یک دست و آستین گشاد خود را به حال تضعیف
تقریبا به شانه بازوی uplifted او.
تراشکاری ، او محوری چهره اش ، بخار و مرطوب ، به خم بازوی خود را ، و او رفت
بر گریه وجود دارد ، مراقبت دیگر هیچ نیست برای خشک کردن صورت خود را ، چشم او ، بازوها او.
او نمی توانست گفته که چرا او گریه میکرد.
چنین تجربه هایی را به عنوان موارد فوق در زندگی زناشویی خود را غیر معمول نیست.
هرگز قبل از آنها به نظر می رسید که در برابر فراوانی از همسرش وزن
مهربانی و خود را وقف یکنواخت که به نهان می شود و خود درک آمده بود.
ظلم و ستم وصف ناپذیر ، که برای تولید در برخی از بخش ناآشنا او به نظر می رسید
آگاهی ، پر کل او در این است که با غم و اندوه مبهم است.
مثل یک سایه بود ، مثل غبار در حال گذر در سراسر روز تابستان ، روح او است.
این عجیب و غریب و نا آشنا بود و آن خلق و خوی بود.
او بنشیند نه به شوهرش وجود دارد از درون upbraiding ، lamenting است که تا به حال در سرنوشت
کارگردانی footsteps او را به مسیر که آنها به حال گرفته است.
او تنها با داشتن یک فریاد خوب همه به خودش.
پشه و پیشواز سال بیش از او ساخته شده ، از گاز گرفتن شرکت او ، سلاح های گرد و گزنده در او
insteps لخت.
کمی سوزش ، IMPS وز وز در زدودن خلق و خوی است که ممکن است برگزار شد موفق
او در آنجا در تاریکی نیمه شب طولانی تر است.
صبح روز بعد آقای Pontellier تا در زمان مناسب بود ، را به rockaway بود که
برای انتقال او را به بخار پز در بارانداز.
او بازگشت به این شهر به کسب و کار خود را ، و آنها نمی خواهد او را دوباره پس بگیرید
در جزیره تا شنبه آینده است.
او خونسردی خود را ، که به نظر می رسید که تا حدودی مختل شب را بازیافته بود
قبل از.
او مشتاق بود رفته بود ، او مشتاقانه منتظر به یک هفته پر جنب و جوش در Carondelet
خیابان.
آقای Pontellier نیمی همسر خود را از پول که او دور از آورده بود داد
هتل کلاین شب قبل از. او دوست پول نیز مانند بسیاری از زنان ، و
آن را با هیچ رضایت کمی پذیرفته شده است.
"عروسی خوش تیپ در حال حاضر برای خواهر جانت را خرید!" او بانگ زد ، صاف از
صورتحساب او به عنوان شمارش آنها را یکی یکی.
"آه! خواهیم خواهر جانت بهتر از آن ، عزیز من را درمان کنند ، "او خندید ، عنوان کرد که آماده
بوسه او خوب شده.
پسر بودند غلت در مورد چسبیده به پاهای خود را ، التماس کنان از چیزهای متعدد می شود
به آنها بازگرداند.
آقای Pontellier مورد علاقه بزرگ بود ، و خانم ها ، مردان ، کودکان ، حتی پرستاران بودند
همیشه در دست به گفتن goodby به او.
همسر او ایستاده بود لبخند بر لب و تکان دادن ، پسران فریاد ، او در قدیم ناپدید شد
rockaway پایین جاده شنی. چند روز بعد یک جعبه ورود برای خانم
Pontellier از نیواورلئان.
آن را از شوهرش بود. آن با friandises ، پر شده با
بیت های لذیذ و خوش مزه -- بهترین میوه ها ، pates ، یک بطری نادر یا دو ،
شربت های خوشمزه است ، و bonbons به فراوانی در خود.
خانم Pontellier همیشه با محتویات مانند یک جعبه بسیار سخاوتمندانه بود و او بود که
کاملا استفاده می شود آنها را دریافت هنگامی که دور از خانه.
pates و میوه به اتاق ناهار خوری آورده بودند ؛ bonbons تصویب شد
در اطراف.
و خانم ها ، انتخاب با انگشتان گوشت یا خوراک لذیذ و تبعیض آمیز و کمی
greedily ، اعلام کرد که آقای Pontellier بهترین شوهر را در جهان بود.
خانم Pontellier مجبور به اعتراف است که او از هیچ می دانستند بهتر بود.
فصل چهارم
این ماده مشکل برای آقای Pontellier می شده اند به تعریف خود را
رضایت و یا هر کس دیگری در جایی که همسرش نتوانست در وظیفه خود را به سمت خود
کودکان می باشد.
این چیزی است که او احساس به جای درک بود ، و او را به احساس ابراز هرگز
بدون پشیمانی بعدی و کفاره کافی است.
اگر یکی از پسران Pontellier کمی جست و خیز کردن در حالی که در بازی در زمان او بود APT
عجله گریه به تسلیحات مادرش برای راحتی ، او احتمالا خود را انتخاب کنید
بالا ، پاک کردن آب از چشم او و ماسه از دهان او ، و به بازی.
کودکان به عنوان بودند ، آنها با هم کشیده و زمین خود را در جنگ کودکانه با ایستاد
دو برابر مشت و صدای uplifted ، که معمولا در مقابل دیگر غالب مادر
کودکان.
پرستار از نژاد سفید و سیاه بود بر به عنوان یک مانع بزرگ نگاه ، تنها خوبی برای دکمه بالا
کمر و *** و به مو و سپس با استفاده از برس و بخشی از آن به نظر می رسید به قانون
جامعه ای که مو باید جدا و خار.
به طور خلاصه ، خانم Pontellier مادر زن نیست.
مادر ، زنان به نظر می رسید که تابستان امسال در جزیره بزرگ غالب است.
بود آسان به آنها را می دانیم ، از تکان و لرزش بال با تمدید ، حفاظت بال هنگامی که هر
آسیب ، واقعی یا خیالی ، خون ریزی های ارزشمند خود را از تهدید.
آنها زنانی که فرزندان خود را به حد پرستش رساندند ، پرستش شوهران خود بودند ، و
آن یک امتیاز مقدس خود را تحت الشعاع قرار دادن به عنوان افراد و رشد بال بصورت محترم
ministering فرشتگان است.
بسیاری از آنها خوشمزه در نقش یکی از آنها تجسم هر
لطف و جذابیت زنانه. اگر شوهرش به او عشق ورزیدن نیست ، او بود
حیوان ، مستحق مرگ شکنجه کند.
نام او ، آدل Ratignolle شد. کلمات برای توصیف نجات او وجود ندارد
آنهایی که قدیمی که خدمت کرده اند بنابراین اغلب به تصویر قهرمان گذشته از رمان و
بانوی عادلانه از رویاهای ما.
چیزی ظریف و یا پنهان در مورد charms او وجود دارد ، زیبایی اش در همه وجود دارد ،
شعله ور و ظاهری : مو چرخید و طلا است که شانه و نه محدود پین می تواند مهار ؛
چشم آبی که چون چیزی جز
یاقوت کبود ، دو لب است که pouted ، که تا قرمز بودند تنها می تواند از گیلاس فکر می کنم یا
برخی دیگر از میوه های قرمز خوشمزه در نگاه آنها.
او در حال رشد بود چاق و چله کوچک ، اما به نظر نمی رسد ذره از لطف کم
در هر مرحله ، ژست ، ژست.
یکی نمی خواست گردن سفید خود را کرم های کمتر کامل و یا سلاح های زیبای خود را
بلند و باریک.
هرگز دست های نفیس از... او بودند ، و آن شادی به نگاه آنها بود زمانی که وی به
رزوه سوزن او و یا انگشتانه طلا خود را به تنظیم مخروطی وسط انگشت خود را به عنوان او
دور در شب کمی زیر شلواری یا از مد افتاده سینه بند یا BIB sewed.
مادام Ratignolle بسیار علاقه خانم Pontellier بود ، و اغلب او دوخت او را گرفت
رفت و با او نشستن در بعد از ظهر.
او نشسته بود بعد از ظهر روز وارد جعبه از نیواورلئان وجود دارد.
او در اختیار داشتن چوب زیر گهواره ، و او میرسند ، با گرفتاری تمام مشغول دوخت بر درگیر شد
جفت مصغر شب زیر شلواری.
او الگوی زیر شلواری برای خانم Pontellier آورده بود به قطع -- تعجب از
ساخت و ساز ، از مد افتاده به محصور بدن نوزاد تا effectually که تنها دو کوچک
چشم ممکن است نگاه از پوشاک ، مانند در اسکیمو.
آنها برای پوشیدن در زمستان طراحی شده بودند ، زمانی که پیش نویس خائنانه آمد پایین دودکش ها و
جریان موذی سرما کشنده راه خود را از طریق کلید سوراخ در بر داشت.
ذهن خانم Pontellier کاملا در حال استراحت بود در مورد نیازهای مادی حال حاضر از
فرزندان او ، و او می تواند استفاده از پیش بینی و شب زمستان آن را ندارید
موضوع از تاملات تابستان خود را جامه.
اما او را نمی خواهم unamiable و بی علاقه به نظر می رسد ، بنابراین او جلو آورده بود
روزنامه ها ، که او بر اساس طبقه از گالری پخش می شود ، و تحت مادام
جهت Ratignolle او الگوی لباس غیر قابل نفوذ را قطع کرده بود.
رابرت بود وجود دارد ، نشسته او یکشنبه شده بود ، و خانم Pontellier نیز
جایگاه سابق خود را در مرحله فوقانی را اشغال کردند ، تکیه listlessly در برابر پست است.
در کنار او بود یک جعبه bonbons ، که او را در فواصل زمانی به مادام Ratignolle برگزار شد.
این خانم به نظر می رسید در از دست دادن را به یک انتخاب است ، اما در نهایت بر چوب حل و فصل
نان بادامی ، اگر آن را بیش از حد ثروتمند بودند ، که آیا آن را احتمالا می تواند به او صدمه دیده است.
مادام Ratignolle ازدواج شده بود و هفت سال است.
او در مورد هر دو سال یک نوزاد. در آن زمان او تا به حال سه کودک ، و
شروع به یک چهارم فکر می کنم.
او همیشه صحبت کردن در مورد او را "شرط بود."
"شرط" او به هیچ وجه آشکار بود و هیچ کس چیزی که در مورد آن شناخته شده
اما برای تداوم خود را در آن موضوع گفتگو است.
رابرت شروع به اطمینان بخشیدن به او ، تصریح می کند که او یک خانم که بود subsisted ، شناخته شده بود
بر نان بادامی در طول کل -- اما شاهد سوار شدن رنگ به صورت خانم Pontellier
او خود را چک شده و تغییر موضوع.
خانم Pontellier ، هر چند او کریول ازدواج کرده بود ، در خانه کاملا در
جامعه از Creoles ، پیش از این هرگز به حال او شده است به طوری تنگاتنگی میان آنها پرتاب شده است.
تنها Creoles وجود دارد که در تابستان Lebrun است.
آنها همه می دانستند یکدیگر ، و احساس می کردم که یک خانواده بزرگ ، در میان آنها وجود داشته است.
روابط دوستانه.
مشخصه که آنها را برجسته و که را تحت تاثیر قرار خانم Pontellier
زور بود عدم وجود تمام خود را از کوته فکری است.
آزادی بیان آنها در اولین دور از فهم به او بود ، هر چند که او تا به حال هیچ
مشکل در تطبیق آن را با عفت بلند پروازانه که در زن کریول به نظر می رسد
ذاتی و بی تردید است.
هرگز ادنا Pontellier فراموش شوک که با آن او شنیده مادام
Ratignolle مربوط به Farival موسیو قدیمی کتاب داستان دلخراش یکی از او
accouchements ، خودداری هیچ جزئیات صمیمی.
او در حال رشد عادت کرده اند به مانند شوک ، اما او می تواند رنگ نصب را حفظ کند
بازگشت از گونه ها او.
Oftener از یک بار او داستان مسخره امیز که با آن قطع کرده بود
رابرت بود با سرگرم کننده برخی از گروه سرگرم از زنان متاهل است.
کتاب دور از بازنشستگی رفته بود.
هنگامی که آن آمد نوبت او را به آن را بخوانید ، او را با حیرت عمیق انجام داد.
او احساس نقل مکان کرد به خواندن کتاب در راز و تنهایی ، هر چند هیچ یک از دیگر بود
انجام داده است تا -- به پنهان کردن آن از در به صدای رد پای نزدیک است.
این آشکارا مورد انتقاد قرار گرفت و آزادانه در جدول مورد بحث است.
خانم Pontellier داد بیش از بودن شگفت زده شده بودم ، و به این نتیجه رسیدند که شگفتی هرگز
متوقف شود.
فصل پنجم
آنها با تشکیل یک گروه هم مشرب نشسته وجود دارد که بعد از ظهر تابستان -- مادام Ratignolle
دوخت دور ، اغلب توقف مربوط به یک داستان یا حادثه بسیار رسا
ژست دست کامل او ، رابرت و
خانم Pontellier بیکار نشسته ، که به تبادل کلمات ، نگاهها یا لبخند گاه به گاه
نشان داد که مراحل پیشرفته مشخصی از صمیمیت و رفاقت.
او در طول ماه گذشته در سایه او زندگی می کردند.
هیچ کس فکر هر چیزی از آن را. بسیاری از پیش بینی کرد که رابرت را وقف
خود را به خانم Pontellier زمانی که او وارد است.
از آنجا که از پانزده سالگی بود که یازده سال قبل از آن ، رابرت هر تابستان در گراند
جزیره بود تشکیل خود همراه اختصاص داده شده از برخی از بانو یا دوشیزه عادلانه است.
گاهی اوقات یک دختر جوان بود ، دوباره یک بیوه ، اما اغلب به عنوان آن را نمی شد
جالب ازدواج زن.
برای دو فصل متوالی ، او را در نور خورشید مادموازل Duvigne زندگی می کردند
حضور.
اما او بین تابستان درگذشت و پس از آن رابرت مطرح به عنوان تسلی ناپذیر ، سجده
خود را در پای مادام Ratignolle برای هر خرده همدردی و آسایش
او ممکن است به تسلیم شدن خوشحال شده است.
خانم Pontellier دوست به نشستن و زل زل نگاه کردن به همراه عادلانه خود را به عنوان او ممکن است بر اساس نگاه
بی تقصیر مدونا. "می تواند هر یک درک عمق بی رحمی و شقاوت در زیر
که بیرونی عادلانه است؟ "زمزمه رابرت.
او می دانست که من او را ستایش یک بار ، و او اجازه او را میپرستم کنم.
'رابرت بود ، بیا ، رفتن ، ایستادن ، نشستن ، انجام این کار ، انجام این کار را در صورتی که نوزاد
خواب است. انگشتانه من ، لطفا ، که من خدا می داند که در آن است.
بیایید و خواندن Daudet به من در حالی که من دوختن. '"
"مثال PAR! من تا به حال هرگز برای پرسیدن.
شما همیشه وجود دارد زیر پای من ، مثل یک گربه دردسرساز است. "
"شما مانند یک سگ عاشقانه متوسط.
و به محض Ratignolle در صحنه ظاهر شد ، سپس آن را مانند یک سگ بود.
'Passez خدا نگهدار!
Allez vous - FA! "
شاید می ترسید آلفونس را حسادت "او ، با بیش از حد interjoined
بی ریایی. ساخته شده است که آنها تمام خنده.
دست راست از سمت چپ حسادت!
قلب حسادت از روح! اما برای آن موضوع ، شوهر کریول است
حسود هرگز با او شور گانگرن که تبدیل شده است به مراتب بیشتر شده توسط
استفاده نامناسب از.
در همین حال رابرت ، پرداختن به خانم Pontellier ، ادامه داد : به یکی از خود را بگویید
ساعت هم شور نا امید کننده برای مادام Ratignolle ، از بی خوابی شبانه ،
شعله های آتش گیر تا دریا بسیار sizzled زمانی که او در زمان غوطه روزانه خود را.
در حالی که بانوی در سوزن نگه داشته تا در حال اجرا کمی ، نظر تحقیر :
"Blagueur -- بذله گو -- گراس موی ، و!"
او این لحن جدی و همخنده دار زمانی که به تنهایی با خانم Pontellier را به عهده گرفت.
او دقیقا همان چیزی می دانستند هرگز به آن را ، در آن لحظه آن غیر ممکن است برای
او را به حدس بزنید که چه مقدار از آن بذله گویی بود و چه نسبتی با جدیت تمام.
این که او تا به حال اغلب عبارت از عشق به مادام Ratignolle درک صحبت کرده بود ، بدون
هر فکر جدی گرفته. خانم Pontellier خوشحال بود او فرض نشده است
نقش مشابه را به سمت خودش.
آن شده اند که غیر قابل قبول و آزار دهنده است.
خانم Pontellier طرح ریزی مواد خود را ، که او گاهی با تفننی آورده بود
در یک روش غیر حرفه ای است.
او دوست dabbling. او در آن احساس رضایت از نوعی که
هیچ استخدامی او را می طلبید. او مدت ها آرزو کرده بود به خودش را سعی کنید در
مادام Ratignolle.
هرگز آن بانوی موضوع وسوسه انگیز تر از آن لحظه به نظر می رسید ، نشسته وجود دارد
مانند برخی از مدونا مبنی بر لذات جسمانی ، با سوسو زدن از روز محو شدن غنی سازی پر زرق و برق خود را
رنگ پوست است.
رابرت عبور و خود را بر اساس مرحله زیر خانم Pontellier نشسته اید ، که او
ممکن است کار او را تماشا کنید.
او قلم خود را با سهولت خاصی و آزادی به دست آمده به کار گرفته ، و نه از طولانی و
نزدیک آشنایی با آنها ، اما از استعداد طبیعی.
رابرت کار خود را با توجه دقیق به دنبال دادن انزال جلو کمی
عبارات تقدیر در فرانسه ، که او به مادام Ratignolle خطاب.
"Mais CE n'est MAL پاس!
ال s'y connait ، ال د لا زور ، oui. "در طول توجه غافل خود او یک بار
بی سر و صدا استراحت سر خود را در برابر بازوی خانم Pontellier.
همانطور که به آرامی او را دفع.
یکبار دیگر او را تکرار جرم است. او می تواند اما نه باور آن را به صورت
thoughtlessness در نوبه خود ؛ رتبهدهی نشده است که بدون هیچ دلیل او باید به آن بود.
او با تعرض و نکوهش گفتن ، به جز دوباره او را دفع بی سر و صدا اما بصورتی پایدار و محکم.
او پیشنهاد هیچ عذرخواهی. تصویر تکمیل شده هیچ شباهتی با مته سوراخ
به مادام Ratignolle.
او تا حد زیادی نا امید بود برای پیدا کردن که این کار را کرد مانند او به نظر نمی آید.
اما یک تکه به اندازه کافی کار عادلانه بود ، و در بسیاری جهات رضایت بخش است.
خانم Pontellier آشکارا فکر نمی کنم.
او پس از بررسی طرح انتقادی ، سیاه شدن گسترده ای از رنگ را در سراسر آن کشید
سطح ، و مچاله شدن کاغذ بین دست او است.
جوانان آمدند غلت مراحل ، نژاد سفید و سیاه زیر را در احترام
فاصله که آنها مورد نیاز او را به رعایت.
خانم Pontellier رنگ او و چیزهایی حمل آنها را به خانه.
او به دنبال آنها را برای یک بحث کوچک و برخی از بذله گویی بازداشت.
اما آنها تا حد زیادی به صورت جدی شدند.
آنها فقط به منظور بررسی محتویات جعبه شیرینی آمده بود.
آنها بدون زمزمه او تصمیم گرفت تا به آنها بدهد را پذیرفت ، هر یک از برگزاری دو
دست چاق حرکت شبیه چمچه زنی مانند ، در این امید عبث که آنها ممکن است پر شود و سپس دور
آنها رفتند.
خورشید در غرب کم بود ، و نسیم نرم و ضعیف است که از آمد
در جنوب ، به اتهام بوی اغوا کننده دریا.
کودکان تازه befurbelowed ، جمع آوری را برای بازی های خود را تحت اوکس بودند.
صدای آنها بالا بود و نافذ است.
مادام Ratignolle تاشو دوخت او ، از قرار دادن انگشتانه ، قیچی ، و موضوع تمام
منظمی با هم در رول ، که او دوخته و ایمن است.
او از غش شکایت کرده است.
خانم Pontellier پرواز برای آب کلن ، و فن.
او حمام صورت مادام Ratignolle با کلن ، در حالی که رابرت plied فن با
قدرت های غیر ضروری.
طلسم به زودی بیش از حد بود ، و خانم Pontellier نمی تواند کمک کند شاید اگر
تخیل کمی مسئول منشا آن وجود ندارد ، برای رز
رنگ از چهره دوست خود را هرگز در حال پژمرده.
او ایستاده بود به تماشای زن عادلانه پایین خط طولانی از گالری راه رفتن با لطف
و عظمت که ملکه ها هستند که به آن گاهی فرض بر آن است.
آنهایی که کم کم به او زد ، او را ملاقات کند.
دو نفر از آنها در مورد دامن سفید او ، سوم او از پرستار خود را گرفت و با چسبیده
هزار endearments آن را با مته سوراخ همراه در علاقه خود را ، محاصره اسلحه.
گرچه ، همانطور که همه به خوبی آگاه است ، پزشک او را به بسیار به عنوان یک سنجاق بلند ممنوع بود!
"آیا شما که در حال حمام کردن؟" رابرت از خانم Pontellier خواسته است.
این خیلی سوال به عنوان یک یادآوری.
"اوه ، نه ،" او ، با لحن دو دلی پاسخ داده است.
"من خسته هستم ، من فکر می کنم نیست."
نگاه او سرگردان را از چهره اش دور به سمت خلیج فارس ، سوفل بلند که
او را مانند التماس دوست داشتنی اما ضروری رسید.
آه ، بیا! "او اصرار داشت.
شما باید حمام خود را از دست نیست. .
آب باید خوشمزه باشد ، آن را به شما صدمه دیده است نیست.
راه است. "
او برای بزرگ ، کلاه نی خشن خود را که آویزان بر میخ در خارج از درب ، رسیده است ، و
آن را روی سرش. آنها فرود مراحل ، و راه می رفت دور
با هم به سمت ساحل.
خورشید در غرب کم بود و نسیم نرم و گرم بود.