Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 16. KITTY
به نظر می رسید پلک ها من به ندرت لمس کرده بود زمانی که جونز طاقت فرسا و در عین حال تحریک ،
فریاد زدن مرا برانگیخته است. روز شکستن.
ماه و ستاره با درخشش شبکه گسترده تاباند.
فراست برفی و سفید ، جنگل silvered. قدیمی Moze نزدیک در کنار من فر بود ، و
در حال حاضر او در من gazed reproachfully و لرزیدند.
لاوسون آمد hustling با اسب.
جیم خود را در اطراف آتش اردو مشغول ساختم. انگشتان من تقریبا مسدود در حالی که من زین من
اسب.
ساعت پنج ساعت ما شد trotting تا شیب باک اسکین ، محدود بخش از
خراب دیوار لبه جایی که ما به این کنوانسیون از cougars مواجه شده بود.
به امید صرفه جویی در وقت ، ما در زمان برش های کوتاه ، و به زودی عبور ravines عمیق.
طلوع آفتاب در رنگ بنفش پرده ابر بر سر دره عمیق و باریک بیش از حد برای من بود ،
و من بر روی خاک پشته بالا آن را تماشا عقب مانده ، در نتیجه سقوط پشت سر من عملی تر
همراهان.
دور Waa - hoo! "من را به تحقق وظیفه استرن روز و من
عجولانه شیطان رو به جلو در دنباله.
من ناگهان بر رهبر ما آمد ، منجر اسب خود را از طریق pinyon اسکراب در
لبه دره عمیق و باریک ، و من می دانست در یک بار چیزی اتفاق افتاده ، به او نزدیک شد
مورد نقد و زمین است.
"من اعلام می کنم این ضربان من تمام توخالی! آغاز شد :" جونز.
"ما ممکن است به جای خرگوش شکار wildest حیوانات در این قاره.
ما یک دسته از شیرها در این انبوه از pinyon شروع به پریدن کرد.
باید حداقل چهار.
من فکر کردم برای اولین بار ما می خواهم بر lioness با توله اجرا شود ، اما تمام مسیرهای پیاده روی بودند
ساخته شده توسط شیر کامل رشد کرده است. Moze یکی شمال در امتداد لبه صورت گرفت ، همان
روز دیگر ، اما شیر رو دور سریع.
فرانک یکی شیر را دیدم. والاس پس از هر چیزیکه صدا میکند به سمت
برای اولین بار تو خالی است. جیم تا کنون بیش از دیوار RIM پس از دون رفته است.
شما وجود دارد!
چهار شیرها بازی تگ در روز روشن در بالای این دیوار!
من تمایل به باور کلارک نیز چندان اغراق کرد.
اما گیج کردن شانس! hounds تقسیم دوباره.
آنها تلاش خود را ، البته ، و آن را به ما با آنها باقی بماند.
من می ترسم خواهیم برخی از آنها را از دست بدهید.
میهمان گرامی! یک سیگنال می شنوم.
که از والاس. Waa - hoo!
Waa - hoo!
آنجا است او ، از تو خالی است. "کالیفرنیایی بلند ما در حال حاضر رسیده است
با هر چیزیکه صدا میکند در کنار او. او گزارش شده است که سگ تازی تعقیب بود
شیر را به شکستن صعب العبور.
سپس ما Frank در پرتگاه jutting از دیواره دره عمیق و باریک پیوست.
"Waa - hoo! فریاد کشیدند :" جونز.
هیچ پاسخ به جز اکو وجود دارد ، و آن را از شکاف با عجیب نورد ،
مسخره توخالی. "دون گربه وحشی پشمالو پایین این اسلاید برگزار شد ، گفت :"
فرانک.
"من تو را دیدم حیوان ، او را قوز' دان makin شد.
-- در هکتار! گرامی!
گوش دادن به thet! "
از اعماق سبز و زرد افزایش یافت واغ واغ ضعف از سگ تازی است.
"که دون را! که دون! گریه : "جونز. "او داغ بر روی چیزی است.
کجا هر چیزیکه صدا میکند؟
Hyar ، هر چیزیکه صدا میکند! توسط George! او می رود وجود دارد اسلاید.
بشنو از او! او باز!
سلام دوستان! سلام دوستان! سلام! "
خلیج عمیق و دلپذیر از سگ تازی آمد زنگ در هوا روشن است.
"والاس ، شما برو پایین. من فرانک و صعود از در که اشاره
تخته سنگ.
خاکستری ، شما در اینجا بمانید. در این صورت است که می خواهیم اسلاید بین ما داشته باشد.
گوش دادن و تماشا کنید! "
از پرتگاه من من را تماشا والاس را با گام های غول پیکر او ، ارسال
سنگ نورد و کرک کردن و پس از آن من تو را دیدم جونز و فرانک خزیدن به پایان
تباهی فرو ریختن دیوار زرد که
تهدید به رفتن انشعاب رعد و برق را به مغاک.
من فکر کردم ، که من گوش به صدای نافذ از سگ تازی ، که هیچ جا بر روی زمین
می تواند یک صحنه عظیمتر برای اقدام وحشی ، زندگی وحشی وجود داشته باشد.
سمت من نظر فرماندهی بیش از یک صد مایل از noblest فراهم شده و بیشتر
کار متعالی از طبیعت.
دیوار لبه جایی که من پایین هزار پا sheered ایستاده بود ، برای دیدار با یک شیب بلند پوشیده شده از درخت
که ناگهان خاموش را به یکی دیگر از پرتگاه غول برش ، شیب طولانی دوم فرود ،
و به آنچه بر سر مزار جهان به نظر می رسید شروع به پریدن کرد.
قابل توجه ترین در آن از درجه اعتبار ساقط گسترده ، نقاط نامنظم لبه دیوار ،
بیرون زده را به گراند کانیون.
از نقطه نظر والا به پرتگاههای صورتی یوتا دوازده از این عظیم وجود دارد
capes ، مایل از هم جدا ، برخی از تیز ، برخی از دور ، برخی از بلانت ، تمام ناهموار و درشت.
شکاف بزرگ در وسط بود پر از دود بنفش است.
این قبر توانا که از آن دود مبهم نورد به سمت بالا به نظر می رسید.
برج ها ، mesas ها ، گنبدها ، parapets و escarpments سنگ زرد و قرمز داد
ظاهر کار معماری از دست غول.
رودخانه ای شگفت انگیز از سیلت ، ریو کلرادو خون قرمز ، عارف و عبوس ، دراز پنهان
به جز در یک مکان دور ، که در آن glimmered رنگ پریده.
هزاران رنگ قبل از خیره نگاه کردن ربودهشده من مخلوط شد.
زرد حاکم بود ، به عنوان دیوار و crags آن را بیش از صخره های پایین تر و جداول lorded ؛
قرمز در نور خورشید glared سبز ملایم تر این دو ، و سپس بنفش و بنفش ،
خاکستری ، آبی و رنگ تیره تر دور را به ابهام متمایز و کم نور سایهدار است.
هیجان زده yells از اصحاب من بر روی تخته سنگ دیگر از من به یاد می آورد به جنبه های زنده
از صحنه است.
جونز بود تمایل به مراتب پایین در یک تو رفتگی در دیوار ، در ظاهری خطر بزرگ زندگی ، فریاد با
تمام قدرت از ریه ها قوی او است.
فرانک ایستاده بود و هنوز هم در فاصله دورتر از نقطه ترک خورده ساخته شده است که من رعشه ، و فریاد زدن او
reenforced است جونز.
از بسیار پایین تر از نورد کر خلیج هیجان و yelps ، و تماس جیم ،
ضعف ، اما مجزا در آن هوای زیبا و نازک است ، توجه داشته باشید بی تردید خود را از
هشدار دهنده است.
سپس بر روی لام من تو را دیدم شیر رفتند لبه دیوار و بالا رفتن سریع.
فریاد شاد من اضافه کردم به مختلط ، و من اسلحه کشیده من گسترده ای که
از درجه اعتبار ساقط نا محدود و در یک لحظه کامل به طره از شادی احساس سوزن سوزن شدن ، از gloried
هستی است.
من نمی داند چه دردناک آن را باید به شیر زحمتکش بوده است.
تنها طلسم از محیط وحشی ، از crags خطر ناک زرد ، نازک ، هوا خشک ،
صدای انسان و سگ ، به انتظار سوزش اقدام تیز ، از زندگی.
من به تماشای شیر در حال رشد بزرگتر و بزرگتر است.
من تو را دیدم دون و هر چیزیکه صدا میکند از pinyon را به اسلاید باز اجرا می شود ، و شنیده خود را
پشت سر هم تند و شدید از yelps وحشی آنها به عنوان شاهد بازی خود.
سپس فریاد زدن جونز در شیپور ساخته شده برای اسب من محدود.
من به او رسیده بود ، برای سوار شدن ، زمانی که Moze trotting آمد به سمت من.
من گرفتار پهلوان از جان گذشته قدیمی.
هنگامی که او را به گروه کر را از پایین شنیده می شود ، او را مانند یک گاو نر از جا در رفته فرو برد.
با هر دو دست او دور برگزار شد. من عهد کرد که هرگز به او اجازه دهید پایین که
اسلاید.
او زوزه میکشیدند محکوم کنند و پاره است ، اما من در برگزار شد. من اسب بزرگ سیاه و سفید با گوش گذاشته به عقب
ایستاده بود مثل سنگ.
من شنیده ام pattering از سنگ های کشویی کوچک زیر ، یواشکی رد پای خالی می باشند و
تنفس سخت فرآیند له له زدن ، تقریبا مثل سرفه و پس از آن شیر را از لغزش گذشت نیست
بیست فوت دور.
او به ما می دیدم ، و به اسکراب pinyon با جهش از یک آهو می ترسم دوباره پیدا میشدند.
سامسون خود دیگر برگزار می توانست Moze.
دور او را با نوک تیز ، پوست خود را عصبانی darted.
من خودم بر شیطان پرت و سوار جونز پیش رو برای دیدن و فرانک فلش از طریق
سبز بر اسب سفید.
در پایان از زاغه pinyon شیطان نگهداری خلیج جونز است ، و ما وارد
باز جنگل با هم. ما شاهد فرانک glinting در سراسر تاریکی
سنبه.
"سلام! سلام فریاد کشیدند : "سرهنگ. بدون نیاز به شلاق یا خار آن
شکوه اسب.
آنها تازه شد ، البته باز و صاف به عنوان مسیر مسابقه ، و impelling
کر از hounds در انفجار کامل بود. من به شیطان را مهار سست ، و او در آنجا ماند
گردن و گردن با خلیج.
ورود به سیستم ، و نه یک سنگ و نه خندقها وجود ندارد.
چالهها رشد گسترده تر و کم عمق که ما شتافت همراه است ، و در حال حاضر ناپدید شده
در دسترس نباشد.
شیر در حال اجرا بود مستقیما از دره عمیق و باریک ، و یقین است که او باید
دیر یا زود به یک درخت ، به ارمغان آورد از من نعره کشیدن از شادی غیر قابل مقاومت وحشی.
"سلام! سلام دوستان! سلام جواب داد : "جونز.
شلاق باد با عطر کاج عطر خود ، به عنوان نفس تابستان گرم ،
مکیف به عنوان شراب بود.
سنبه های بزرگ ، بیش از شاهوار برای صمیمیت و همدلی نزدیک با نوع خود ، قوس گسترده
که تحت آن اسب کشیده بلند و کم ، انعطاف پذیر ، فنری ، قدرتمند
گام های بلندی برداشته است.
فریاد زدن فرانک رنگ روشن به عنوان زنگ. ما را دید او را به سمت راست منحنی ، و در زمان خود
فریاد زدن به عنوان یک سیگنال را برای ما در سراسر برش.
سپس ما شروع به بستن در بر روی او ، و به شنیدن بیشتر و مجزا baying از
"سلام! سلام دوستان! سلام دوستان! سلام bawled جونز ، و صدای ترومپت بزرگ او نورد جنگل
glades. "سلام! سلام دوستان! سلام دوستان! سلام! "
من ، در به رسمیت شناختن وحشی روح لحظه screeched.
سرعتی که پرواز ، سرخ مایل به قرمز و سیاه و سفید در پاسخ به فریاد ما ، و
سریع ، تیره و تار و طولانی تحت ما تا درختان سرعت توسط در تار.
، به سادگی در چشم وجود دارد جلوتر فرار hounds ، دان برجسته ، هر چیزیکه صدا میکند بعدی و Moze
نه پنجاه متری ، پشت شیر به شدت در حال اجرا.
همه لحظات رضایت از زندگی وجود دارد.
که تعقیب از طریق جنگل باز ، تحت سنبه های باشکوه ، با وحشی ، سبزه رو
معدن در نگاه ساده و بطور بریده بریده yelps خوشحالم از hounds پر من
گوش و تورم قلب من ، با
اقدام پر زرق و برق اسب حمل من بر بال باد ، پاسخ شکوه
و پری به تماس و گرسنگی از خون یک شکارچی است.
اما به عنوان لحظات چنین باید باشد ، آنها کوتاه است.
شیر آرامی به هوا همگانی روندی ، با انشعاب پوست از کاج پانزده
پا ، و دولا بر روی یک اندام.
hounds پاره دیوانه وار به دور درخت. "زن کامل رشد کرده است ، گفت :" جونز با آرامش ، به عنوان
ما پیاده ، و او مال ما. ما بچه گربه خود تماس بگیرید. "
بچه گربه موجودی زیبا ، بلند ، باریک و براق ، با شکمی به رنگ سفید و بود
نوک سیاه گوش و دم.
او حیوان سنگین ، تیره و تار رو که همیشه در هوا را از من آویزان شبیه نیست
می پروراند. سوفل پایین ، brooding شوم ، بود که
نه دندان قروچه کردن و نه غرغر ، از او آمدند.
او به تماشای سگ با چشم های روشن ، ثابت ، و هرگز تا اندازه به ما نگاه کرد.
سگ ارزش توجه بودند ، حتی از ما ، که مطمئنا احتیاج به در نظر گرفتن
آنها را از نقطه نظر شخصا خصمانه خود را از این دیدگاه.
دون ایستاد مستقیم در بالا ، با forepaws خود را ضرب و شتم هوا ، او بر روی پاهای عقبی خود را راه می رفت
مانند سگ آموزش دیده در سیرک ، او yelped به طور مداوم ، تا اگر آن را به او agonized
برای دیدن شیر امن خارج از دسترس او است.
هر چیزیکه صدا میکند هویت خود را از دست داده بود. شادی ذهن خود unhinged بود و او را ساخته بود
یک سگ از شخصیت دو برابر است.
او همیشه شده بود و غیر اجتماعی با من ، به تلاش من پاسخ هرگز به نوازش او را ،
اما در حال حاضر او را به آغوش من همگانی روندی و licked به صورت من.
او همیشه جونز تا آن لحظه متنفر بودم ، زمانی که او مطرح پنجه های خود را به استاد خود
سینه می شود.
و شاید بیشتر قابل توجه ، وقت و زمان دوباره او در بینی شیطان را بر خاست ، چه
به گاز را بوسه او ، من نمی تواند بگوید.
سپس Moze قدیمی ، او از گراند کانیون شهرت ، ساخته شده antics هذیانی وابسته به خانواده سگ خود را
همنوعان نگاه ارزان است.
کوچک ، کاج های مرده ای که در مقابل شاخه افتادگی از آن سقوط کرده اند وجود دارد
درخت کیتی پناه گرفته بود ، و تا این Moze نردبان باریک شروع به صعود است.
او پانزده پا بود ، و کیتی برای تغییر uneasily آغاز کرده بود ، زمانی که جونز او را دیدم.
"Hyar! شما وحشی راگون hyar! دستگاه گوارش خارج از آن!
بیا پایین!
بیا پایین! "اما جونز ممکن است در پایین بوده است
دره عمیق و باریک برای همه Moze شنیده یا مراقبت.
جونز کت خود را حذف ، به دقت حلقه کمند خود ، و شروع به دست و زانو تا
کاج تکیه. "Hyar! پدر ، انفجار ، دستگاه گوارش پایین! "فریاد می کشید
جونز ، و او لگد Moze خاموش.
با تازی شکار کردن مداوم بازگشته ، و به دنبال جونز به ارتفاع بیست پا ، که در آن
دوباره او محوری بود. وی را یکی از شما! "به نام جونز.
«نه من! گفت :" فرانک "من" نگاه از برای خودم است. "
"در اینجا همان ،" من ، با یک دوربین از یک سو و تفنگ در دیگر گریه.
Moze صعود اگر او را دوست دارد. "
صعود او انجام داد ، به لگد کردن دوباره. اما او رفت و برگشت.
این یک راه او تا به حال بود.
جونز در گذشته به رسمیت شناخته شده یا مواد زائد خود را از زمان و یا عظمت Moze ، برای او
desisted ، اجازه دادن به سگ تازی را به نگه داشتن نزدیک پس از او.
گربه وحشی پشمالو ، مضطرب تبدیل شدن به ، ایستاد ، رسیده برای دیگر اندام ، صعود از بر
آن ، و مشابه پایین ، hissingly در جونز تف کرد.
اما او نگه داشته و به طور پیوسته در با نزدیک Moze روی پاشنه خود.
من دوربین من بر روی آنها جامعی زمانی که بچه گربه بیش از پانزده متر بالاتر از آنها نبود.
همانطور که جونز به گیر که تایید درخت تکیه رسید ، او را در شعبه خود را فرار ،
و همگانی روندی را به کاج مجاور است. پرش خوب طولانی ، و وزن بود
حیوان خم شدن اندام نگران کننده است.
جونز عقب نشینی ، و laboriously شروع به صعود به درخت دیگر.
همانطور که هیچ شاخه های پایین وجود دارد ، او را بغل تنه با بازوها و ساق پاها به عنوان یک
پسر صعود است.
کمند او مانع پیشرفت او است. وقتی صعود کند تا انجام گرفت
شعبه اول ، زن سبک و جلف به دوباره به جای بلند قرار دادن اول خود را همگانی روندی است.
عجیب به گفت جونز گله نیست ، هیچ یک از بی صبری مشخصه خود آشکار
به خودی خود.
من با او قرار موانع تمام طاقت فرسا منتظر ، مضطرب ، کمی
کارهای مقدماتی به کار واقعی ، که او در حال حاضر آمده بودند.
او آرام و سنجیده ، و داخل است و فقدان پایین کاج ، راه می رفت برگشت به درخت تکیه ،
و در حالی که استراحت یک لحظه ، کمند خود را در کیتی را تکان داد.
این اقدام به نحوی او را نصب و پس از آن بود سازگار با اطمینان شوم خود است.
به من ، و به فرانک ، همچنین ، برای آن موضوع ، آن همه جدید و شگفت انگیز بود ، و ما شد
همانطور که به عنوان سگ هیجان زده می شود.
ما به طور مداوم در حال حرکت نگه داشته در مورد فرانک نصب شده ، و من جریان ، برای به دست آوردن دیدهای خوبی
گربه وحشی پشمالو.
وقتی که او دولا که اگر به کبیسه ، آن را تقریبا غیر ممکن بود زیر درخت باقی می ماند ،
و ما در حال حرکت نگه داشته است. یک بار دیگر جونز در دست رخنه کرد و
زانو.
Moze کاج slanting مانند نوازنده طناب راه می رفت.
بچه گربه شروع به رشد بی قراری است.
در این زمان او نشان داد هر دو خشم و بی صبری ، اما هنوز رتبهدهی نشده است به نظر می رسد
ترسیده اند.
او کم و عمیق growled ، دهانش را باز و hissed ، و وضع روانیش دم tufted او
سریع تر و سریعتر. "نگاه از ، جونز! به بیرون نگاه کنید! "فریاد کشیدند فرانک
warningly.
جونز ، که تنه درخت رسیده بود ، متوقف و تضعیف دور آن ، قرار دادن
آن را بین او و زن سبک و جلف. او در اندام او را ، چند پا پیشرفته کرده بودند
بالا جونز ، و threateningly ناراحت از اعتیاد.
جونز حمایت پایین کمی تا او به یکی دیگر از شعبه عبور ، پس او از سر گرفت خود را
موقعیت سابق. : "دیده بان زیر" به نام او.
به سختی هیچ شکی وجود دارد که چگونه ما را تماشا بود.
فرانک و من با تمام چشم بودند ، به جز قلب بسیار بالا و ضرباندار است.
وقتی که جونز کمند در کیتی thrashed ما هر دو فریاد کشیدند.
او در شعبه زد و شروع به پریدن کرد.
او این بار سقوط کوتاه از نقطه نظر او ، چنگ گیر مرده ، آغاز شد ، که اجازه
خود را از طریق شعبه انبوه از جایی که او آویزان سر به سمت پایین.
او برای یک ثانیه در چرخش آزاد ، سپس به سمت درخت آن را با پنجه های جلویی گرفتار ،
پایین مانند سنجاب زد ، و همگانی روندی که پا سی از زمین است.
اقدام به عنوان سریع بود آن بود شگفت آور است.
مثل یک توپ لاستیکی زرد او محدود ، و با hounds yelping در او فرار
پاشنه.
تعقیب کوتاه بود. در پایان از صد متری Moze گرفتار
با او و سرمازده او.
او با پشت سر وحشیانه چرخید و lunged در Moze ، اما او cunningly فراموش شده
پنجه های شریر. سپس او ایمنی در یکی دیگر از کاج به دنبال.
فرانک ، که به عنوان سریع که hounds بود ، تقریبا آنها را سوار در اشتیاق کرد.
در حالی که جونز از تبار جای بلند قرار دادن او ، من دو اسب پایین جنگل منجر شده است.
این بار گربه وحشی پشمالو را بر روی شاخه پایین گسترش خوبی بود.
جونز درک ایده بالا بردن حلقه کمند او در یک قطب طولانی ، اما به عنوان ندارد
قطب طول کافی می تواند یافت می شود ، او را از پشت اسب خود محاکمه شد.
خلیج راه می رفت جلو و به اندازه کافی با این حال ، زمانی که او تحت وحش و شنیده
غرغر کردن او ، او را پرورش داده و تقریبا انداخت جونز.
اسب فرانک نمی توان آنها را متقاعد به رفتن در نزدیکی درخت.
شیطان evinced بدون ترس از گربه وحشی پشمالو و بدون flinching انجام جونز به طور مستقیم
در زیر اندام و با پشت گوش و forelegs سفت ایستادند.
"نگاه کنید که! به دنبال در آن! "گریه جونز ، به عنوان گربه وحشی پشمالو با احتیاط pawed حلقه به کنار.
سه بار پی در پی جونز کمند فقط آماده به افت بیش از گردن او ،
زمانی که وی به فلش پنجه زرد و طناب دار به چپ چپ زدم.
سپس او به مراتب بیش از سگ در انتظار همگانی روندی ، زمین را با نور ، SHARP لرزاند
تپ تپ ، و شروع به اجرا با سرعت گوزن.
آموزش گاوچران فرانک در حال حاضر ما به جای خوبی ایستاده بود.
او مانند یک شات بود و گربه وحشی پشمالو را از مسیر دره عمیق و باریک تبدیل شده است.
جونز لحظه در تعقیب را از دست داده ، و من ، با جونز خلیج به شدت وحشت زده باقی مانده ،
در زمان مسابقه ، اما به کمک.
برای چند صد متری کیتی hounds آهسته به نظر می رسد.
دن ، در حال swiftest ، به دست اورد در او به طور پیوسته به سوی نزدیک از فاصله ، و در حال حاضر
در حال اجرا در زیر دم upraised او بود.
در پرش بعد او را سرمازده است. او برگشته و او را وضعیتی وخیم فرستاده است.
هر چیزیکه صدا میکند پرواز آمد تا به پهلو او را نیش می زنند ، و در همان لحظه Moze شدید
در او بسته است.
لحظه بعد توده مبارزه بر روی زمین چرخید.
جونز و فرانک ، فریاد مانند شیاطین ، تقریبا بیش از آن سوار است.
گربه وحشی پشمالو را شکست از مهاجمان او را ، و بی پروا دور همگانی روندی در درخت اول است.
این کاج نیمه جان با snags کوتاه پایین و شاخه های بزرگ گسترش از بود
بیش از دره تنگ و عمیق.
جونز "، گفت :" من فکر می کنم ما می توانیم او را در حال حاضر نگه دارید. درخت ثابت می شود یکی از سخت ترین
به صعود است.
جونز ساخته شده چندین تلاش بی فایده قبل از او را به اولین اندام که رسید
آغاز شد ، را به او یک سقوط سخت است. آرام من به اندازه کافی به من را
اطلاع از وضعیت جونز.
او با عرق و پوشیده شده با قیر سیاه و سفید از سنبه مرطوب بود ، پیراهن خود را
شکاف پایین بازو ، و خون در معبد او و دست او وجود دارد.
تلاش بعدی با قرار دادن وارد شوید خوب به اندازه در برابر درخت ، آغاز شد و ثابت
کمک لازم. جونز نگه اندام دوم و
کشیده خود.
همانطور که او در نگه داشته ، زن سبک و جلف دولا پایین اگر بر او بهار است.
دوباره من فرانک و فرستاده تماس های هشدار دهنده به او ، اما او بدون توجه به ما و یا به پرداخت
گربه وحشی پشمالو ، و به صعود ادامه داد.
این زن سبک و جلف نگران تا آنجا که به ما. او شروع به snags حرکت ، پله
از یکی به دیگری ، هر لحظه snarling در جونز ، و سپس او crawled شده تا.
شاخه بزرگ آشکارا در زمان چشم او.
او تلاش کرد چندین بار برای صعود به آن ، اما snags کوچک به هم نزدیک او
بدگمانند.
او uneasily خارج بر دو اندام گدشت ، و آنها را با وزن خود را خم او عجولانه
بازگشت.
دو بار او این ، هر بار به دنبال نشان دادن تمایل خود را به جهش به بزرگ
شعبه.
زجر او به وضوح آشکار شد ، کودک می تواند دیده اند که او به او می ترسید
خواهند رفت. در طول ، در نومیدی ، او در کشمکش
جونز ، در آن زمان زد و همگانی روندی است.
او همه از دست رفته به شاخه ، اما موفق به برگزاری آن و نوسانی به
ایمنی. سپس او را به زجر دهنده خود تبدیل شده است ، و به
سخن گفتن به صداهای وحشیانه ترین.
همانطور که او تعقیب کننده خود را ارعاب ، او را بر روی شاخه عقب نشینی که sloped
پایین در یک زاویه عمیق ، و دولا بر روی شبکه ای از اندام های کوچک است.
وقتی که جونز کار کرده بود ، کمی دورتر ، او یک موقعیت عالی جهت به او دستور داده
عملیات.
بچه گربه تا حدودی به زیر او را در یک مکان مطلوب بود ، با این حال شعبه او در پیوست
درخت ، بطور قابل توجهی بالاتر از سر او. جونز بازیگران کمند او.
آن را در گیر گرفتار.
با پرتاب بعد از پرتاب او را با نتیجه مانند ساخته شده. او عقب کشیدم و از نو طرح کردن نوزده بار به
تعداد من ، هنگامی که فرانک یک پیشنهاد. طناب آن snags مرده "آنها را شکست."
این ایده عملی جونز به زودی انجام شده ، که سمت چپ او را به راه روشن است.
جفتک پرانی بعدی با کمند دستگیر کردن باعث عصبانیت گربه وحشی پشمالو سرش را به لرزش.
باز هم جونز فرستاده طناب دار پرواز.
او آن را کشیده پشت بدن و کمی آن را وحشیانه است.
اگرچه بسیار بسیار هیجان زده ، من سعی کردم سخت برای تیز نگه داشتن ، دانشکده مشتاق هشدار دهد تا نه به عنوان
هنوز جزئیات واحد از صحنه هیجان.
اما من باید شکست خورده اند ، برای همه ناگهان دیدم که چگونه جونز در درخت ایستاده بود ،
چیزی که من تا به حال قبل از نه قدردانی.
او یک دست نگه دارید ، که او نمی تواند در حالی که استفاده بحال خود برگشتن کمند ، و پا خود را
استراحت پس از precariously ضعیف ظاهر می شود ، گیر مرده.
او یازده کست از کمند ، از آن همه زحمت بچه گربه ساخته شده ، اما آیا گرفتن
او را. دوازدهم گرفتار پنجه جلو او.
جونز *** تا به سرعت و سخت است که او تقریبا تعادل خود را از دست داد ، و او کشیده
طناب دار کردن. صبر او کمند را عقب کشیدم.
این چیزی است که من می خواهم.
اگر من می توانند پنجه های جلویی خود او مال ما است. ایده من این است که او را بکشد اندام ، اجازه دهید
او آویزان وجود دارد ، و پس از آن کمند پاهای عقبی اش است. "
یکی دیگر از بازیگران ، سیزدهم تیره بخت ، حل و فصل حلقه کاملا دور گردن او.
او بر روی طناب با دندان های جلویی خود را جویده و به نظر می رسد مشکل دارند در برگزاری
آن.
"آسان! آسان!
تراوش طناب thet! آسان! فریاد کشیدند : "گاوچران.
با احتیاط جونز در زمان شل کردن و به آرامی تنگ تر بینی ، و سپس با
حرکت تند و سریع سریع ، محکم آن را نزدیک و دور گردن او.
این دستاورد با yells از پیروزی ساخته شده است که حلقه جنگل اعلام شده است.
پیروزی ما این بود که عمر کوتاه است. جونز به سختی نقل مکان کرده بود و زمانی که گربه وحشی پشمالو شات
راست به هوا.
گرفتار کمند بر روی شاخه ، هولنج او را کوتاه ، و او آویزان در هوا وجود دارد ،
نوشتن ، مبارزه و دادن سخن گفتن به تلفن های موبایل وحشتناکی انسان است.
او برای چند ثانیه در چرخش ، به آرامی نزولی ، که در آن زمان دیوانه وار دادم ، ، با
حاکم از ابتدا شور و شوق ، تلاش برای ضربه محکم و ناگهانی یک عکس از او.
جونز دستورات ناخوانا بود فریاد به فرانک و من به طور ناگهانی متوقف شد
با ترک تیز شکستن چوب. سپس سقوط!
جونز از درخت سقوط کرد.
کمند آرام ، فرار بیش از اندام ، در حالی که گربه وحشی پشمالو با بی نظمی کاهش یافته است
دسته انتظار ، سگ زوزه. بعد از چند لحظه آن را غیر ممکن بود
من برای تشخیص آنچه در واقع بیرون.
فلوتر بزرگ برگ چرخید دور توپ با سرعت در حال تغییر از قهوه ای و سیاه و سفید
و زرد ، که از آن سر و صدا شیطانی آمد.
سپس من غوطه جونز پایین این آبکند دید و گزاف گویی اینجا و آنجا در تلاش دیوانه به
گرفتن کمند شلاق. او در راه ساخته شده است که همه او خروش بود
سابق yells صرفا زمزمه.
شروع به اجرا ، من در ریشه tripped ، در چهره ام را به این آبکند در معرض سقوط کرد ، و
نورد بارها و بارها تا من با یک ضربت در برابر سنگ به ارمغان آورد.
چه تابلو rivited زل زل نگاه کردن من!
من مبهوت بنابراین من از دوربین من فکر نمی کنم.
من ایستاده بود transfixed نمی پانزده متر از گربه وحشی پشمالو.
او در haunches او را با بدن شنبه توسط کمند محکم بسته شده که جونز کشیده
برگزار شد محکم. دان ایستاده بود تا با او ، تایید شده توسط
چنگال قلاب در سر او.
گربه وحشی پشمالو بود پنجه های او را دراز و دهان خود را باز گسترده ، نشان طولانی ، بی رحمانه ، سفید
دندان های نیش ، او در تلاش بود به جلو و سر سگ به او می باشد.
دان با تمام قدرت خود را برگزار کرد ، و هم جونز.
Moze و هر چیزیکه صدا میکند بودند tussling دور بدن او است.
ناگهان هر دو گوش سگ را بیرون کشیده ، شکاف را به روبان.
دان بود یک صدا زبان آمده هرگز ، و هنگامی که از او در او ساخته شده دوباره با فک های باز.
یکی از ضربه فرستاده او وضعیتی وخیم و حیرت زده کرد.
سپس شروع دوباره که غلغله کشتی. "ضرب آهنگ سگ!
بیت سگ! roared : "جونز. "او خواهیم آنها را بکشند!
او آنها را بکشند "
فرانک و من را مصادره باشگاه ها و فرار در بر توده خزدار اشتباه گرفته ، فراموشکار از خطر
به خودمان.
در سرایت وحشی چنین لحظه ای وحشیانه ذهن مردان برگرداندن تماما به
بدوی غرایز.
ما باشگاه های ما را وضع روانیش و فریاد می کشید. همه ما بیش از این آبکند کار ، از قسمت زیرین جنگیدند ، توفنده
از طریق بوته ، بیش از سیاهههای مربوط و سنگ. من در واقع احساس خز نرم گربه وحشی پشمالو
در یک لحظه زودگذر است.
سگ قدرت متولد شده از روح مبارزه با دیوانه است.
در گذشته ما آنها را کشیده که در آن دون دراز ، نیمه ، حیرت زده کرد ، و با دور بازوی تنگ
هر ، من آنها را برگزار کردند در حالی که فرانک تبدیل به کمک جونز.
جونز ژولیده ، خونی ، تیره و تار را با مرگ ، فک های سنگین خود را قفل شده ایستادند برگزاری
به کمند.
گربه وحشی پشمالو ، طرف خود را تکان دادن با شلوار کوتاه ، سریع ، کم ، بر روی زمین دولا
با چشم از آتش بنفش. "به خاطر خدا ، نیمه دردسر در
saplin '!" گاوچران نامیده می شود.
درک سریع او از این وضعیت یک تراژدی قابل اجتناب است.
جونز تقریبا خسته شد ، حتی در حالی که او را فراتر از تفکر برای خود و یا دادن تا بود.
گربه وحشی پشمالو دوباره پیدا میشدند ، زرد ، فلش هراسان شده است.
حتی در حالی که او در هوا بود ، جونز در زمان یک گام سریع به یک طرف و او به عنوان dodged
انداخت دور کمند او نهال.
او از دست رفته ، اما یکی از نگران کننده دراز پنجه قرق شانه او.
پیچ و تاب و دست بزرگ جونز محکم کمند -- و بچه گربه یک زندانی بود.
در حالی که او جنگیدند ، نورد ، هم پیچیده است ، محدود ، چرخید ، writhed با صدای خش خش snarling
خشم ، جونز شنبه mopping عرق و خون را از چهره اش.
تلاش بچه گربه بیهوده بود و او شروع به از خفگی تضعیف.
جونز در زمان یکی دیگر از طناب ، و محکم کردن طناب دار در اطراف پنجه های پشت خود را ، که او
lassoed به عنوان او نورد بیش از ، او را کشیده است.
او شروع به منقبض بدن انعطاف پذیر خود را وحشیانه ، بهار و تشنج ، که کشیده
جونز تخت بر روی زمین ، در آن زمان کشتی وحشتناک دوباره شروع شده است.
کمند تضعیف بیش از پنجه های پشت خود را.
او تمام طول همگانی روندی از کمند دیگر.
جونز آن گرفتار و محکم تر و ایمن ، اما این احتیاط ثابت
غیر ضروری ، برای او به طور ناگهانی غرق کردن یا خسته و یا خفه شده ، و gasped با
زبان خود را حلق آویز کردن است.
فرانک طناب دار دوم بیش از پنجه های پشت خود را تضعیف ، و جونز به همین ترتیب با
کمند سوم بیش از پنجه جلو سمت راست او. این جونز lassoes مختلف گره خورده است
نهال.
، گفت : "در حال حاضر شما به زن سبک و جلف خوب" جونز ، دو زانو توسط او.
او در زمان جفت کلیپرز از جیب ران خود ، و بتواند پنجه در قدرتمند خود را
مشت او با آرامش در مقایسه نقاط چنگال خطرناک.
این انجام می شود ، او به من نامیده می شود برای گرفتن یقه و زنجیره ای است که به خود بسته بود
زین. من آنها را تهیه و عجولانه به عقب است.
سپس شکارچی بوفالو قدیمی سست کمند بود که دور گردن خود ، و به زودی
او می تواند سر او حرکت می کند ، او را بدست می آیند به گاز باشگاه.
او دو چوب خوب را با دندانهای تیز خود را شکست ، اما سوم ، جامد بودن ، این کار را نکرد
بشکند.
در حالی که او آن را جویدن جونز را مجبور سرش را به عقب و زانو سنگین خود را بر روی قرار می گیرد
باشگاه. در برق زده او را به یقه بسته بود
دور گردن او.
زنجیره ای از او ساخته شده است سریع به نهال.
او پس از از بین بردن باشگاه از دهان او زانو خود را در پشت گردن او قرار داد ، و در حالی که او را
سر در این موقعیت درماندگی او کاربران آنلاین تضعیف یک حلقه مس به ضخامت
سیم بیش از بینی او ، آن را به عقب رانده و
پیچ خورده محکم پس از این ، همه با سرعت و دقت انجام می شود ، او را از خود گرفت
جیب قطعه میله از فولاد ، شاید یک چهارم اینچ ضخامت دارد ، و پنج اینچ
طولانی است.
او این کار را بین فک کیتی تحت فشار قرار دادند ، درست پشت دندان های نیش بزرگ سفید او ، و در مقابل
از سیم مسی است.
او محروم از سلاح های تیز او شده بود ، او را محدود به muzzled بود ، درماندگی ، یک شی
به ترحم. در نهایت جونز حذف سه lassoes.
بچه گربه به آرامی بدن تاشو خود را در یک توپ جمع آوری و ذخیره کردن فرآیند له له زدن ، با همان شجاع
آتش سوزی در چشم او. جونز نوازش او را نوک سیاه گوش و فرار
دست خود را پایین خز براق او.
تمام زمان او یکنواخت پایین نگه داشته بود ، در صحبت کردن به او در زبان عجیب و غریب او
مورد استفاده نسبت به حیوانات است. سپس او را به پای او افزایش یافت.
او گفت : "ما می خواهیم از رفتن به اردوگاه در حال حاضر ، و گرفتن بسته ، زین و اسب".
"او امن در اینجا خواهید بود. ما طناب را دوباره ، او را مقید کردن ، پرتاب او
بیش از یک بسته زین ، و او را به اردوگاه. "
به سردرگمی مطلق من hounds به طور ناگهانی شروع به مبارزه در میان
خود را دارند. همه سگ شریر خونین دعوا من همیشه
دیدم که بدترین بود.
من شروع به آنها را با دقت روی چیزی کار کردن با یک باشگاه و فرانک به کمک من بر خاست.
ضرب و شتم به حال هیچ اثر آشکار است. ما شکست چوب ده ، و پس از آن فرانک
دست و پنجه نرم با Moze و من با هر چیزیکه صدا میکند.
دان در مبارزه با هر دو تا جونز او را ایمن نگه داشته.
سپس همه ما در زمان استراحت ، با فرآیند له له زدن و خسته. "چه معناست؟"
من انزال ، توسل به جونز است.
"حسادت ، که همه. حسادت بیش از شیر است. "
همه ما نشسته ، مردان و hounds ، عرق ، کثیف ، خونین ، گروه ژنده باقی ماند.
من کشف کردم من متاسفم برای بچه گربه بود.
من تمام لاشه گوزن ها و اسب ها ، بی رحمی از این گونه را فراموش کرده
گربه و حتی ترسناک ، snarling شیطان زرد که در من همگانی روندی به حال به سایت همیشگی باشد.
زن سبک و جلف بود زیبا و درمانده است.
چگونه شجاع او ، بیش از حد! هیچ نشانه ای از ترس و وحشت فوق العاده او را تاباند در
چشم ها ، تنها ، نفرت سرپیچی ، هشیاری.
در سواری بازگشت به اردوگاه جونز خود را ابراز این ترتیب : "چقدر خوشحال هستم که من می توانم
نگه داشتن این شیر و ما می رویم به تصرف خود به دیگران ، برای خود من.
وقتی که من در پارک یلوستون بودم من را به نگه داشتن یکی از بسیاری از من دستگیر.
مقامات نظامی آنها را از من گرفت. "
هنگامی که ما به اردوگاه لاوسون رسید غایب بود ، اما خوشبختانه قدیمی Baldy مرور نزدیک در دست ،
و به آسانی گرفتار شد. فرانک گفت که وی ترجیح می Baldy قدیمی
یوزپلنگ امریکایی بیش از هر اسب دیگر ما تا به حال.
من را در اردوگاه باقی گذاشته ، او و جونز سوار کردن به واکشی زن سبک و جلف.
حدود پنج ساعت آنها trotting تا از طریق جنگل با جیم که افتاده بود ، آمد
با آنها در راه است.
قدیمی Baldy واقعی به شهرت او باقی مانده بود -- هیچ چیز ، حتی یک گربه وحشی پشمالو او را زحمت است.
زن سبک و جلف ، آشکارا هیچ بدتر برای تجربه او ، اسیر و زنجیر به درخت کاج بود
حدود پنجاه متر از آتش.
والاس آمد سوار wearily در ، و هنگامی که او را دیدم اسیر ، او ما را با استقبال
فریاد زدن شاد. وی تنها در زمان دیدن
ویژگی های خاص از اسارت زن سبک و جلف.
hounds او احاطه شده و نمی توان آن را به نام کردن.
ما به حال آنها را ضرب و شتم.
لهذا شش کانین حسادت سقوط به جنگ میان خود ، و جنگیدند تا
وحشیانه به عنوان ناشنوا به گریه می کند و نامحسوس به ضربات.
آنها به پاره از هم جدا و زنجیر شده بود.
درباره شش ساعت لاوسون loped با اسب است.
البته او نمی دانم ما تا به حال گربه وحشی پشمالو ، و هیچ کس به نظر می رسید به اندازه کافی علاقمند
به اطلاع او.
شاید تنها فرانک و من از آن فکر ، اما من یک ضربه محکم و ناگهانی فراخ در چشمان فرانک شاهد و
نگه داشته خاموش است. بچه گربه را پشت درخت کاج پنهان بود.
لاوسون ، پاهای گشاد از هم اسب بسته جونز ، یک حیوان crochety ، reined فقط پهلو به پهلو از
درخت ، و فراغت خاطر ، پای خود را بر زین می سوزاندند.
زن سبک و جلف همگانی روندی به وسعت زنجیره او ، و منصفانه در هراسان شده منفجر شد
گربه تف می اندازند.
لاوسون برخی از زمان قبل از آن او بود از ترس cougars ، که ضعف بود گفته بود
او باید در نظر از آنچه رخ داده آشکار نیست.
اسب فرو برد ، او را با پرتاب ده پا ، و خرناس در ترور ، stampeded با
بقیه دسته و در میان سنبه ناپدید شده است.
"چرا جهنم شما نمی فلر بگویید؟" reproachfully growled Arizonian.
فرانک و جیم برگزار یکدیگر ایستاده و بقیه از ما به راه به عنوان دلچسب اگر نه
به عنوان نشاط خشونت.
ما شام همجنسگرا ، که در طی آن ، زن سبک و جلف شنبه کاج و تماشای هر جنبش ما است.
ما خواهید استراحت برای یک یا دو روز ، گفت : "جونز" چیزهایی که و برای آمدن ما
راه.
اگر اشتباه نکنم خواهیم زنده تام قدیمی را به اردوگاه آورد.
اما هرگز برای ما به تام بزرگ در رفع ما تا به حال بچه گربه به روز است.
ببینید ، من به کمند پنجه جلو او را می خواست ، او را بکشد اندام ، کراوات پایان من از
کمند به درخت ، و در حالی که او آویزان من پایین رفتن و طناب پنجه های عقبی اش.
این همه اشتباه رفت و به روز ، و به عنوان سختی بود کار خود به عنوان من تا کنون به کار گرفته است. "
تا صبح روز بعد در اواخر لاوسون در جای اسب و گله اسب.
آن روز ما در اردوگاه lounged مرمت bridles شکسته ، زین ، stirrups ، lassoes ، چکمه ،
شلوار ، leggins ، پیراهن ها و حتی شکسته پوست.
در طول این مدت که من پیدا کردم بچه گربه یک مطالعه جالب ترین.
او از من از بچه گربه زرد عظیم یاد آوری کرد.
او به نظر نمی رسید وحشی یا untamed تا با نزدیک شدن.
سپس او به آرامی غرق کردن ، گذاشته پشت گوش های خود ، دهانش را باز و hissed و کشمکش ،
در همان زمان پرتاب هر دو پنجه های شرورانه است.
بچه گربه ممکن است استراحت ، اما خواب نیست.
در زمان او جنگیدند های زنجیره ای خود ، از عمل کشیدن و زور زدن در آن ، و تلاش به آن نیش می زنند
از طریق. همه چیز در رسیدن به او پنجه دار ،
به خصوص پوست درخت.
هنگامی که او سعی خودش را با جهش بیش از یک اندام پایین آویزان.
هنگامی که هر یک توسط او راه می رفت او دولا پایین ، آشکارا تصور خودش دیده نشده است.
اگر یکی از ما راه می رفت به سوی او ، و یا نگاه به او ، او دولا شدن نیست.
در زمانهای دیگر ، به طرز محسوسی در زمانی که هیچ کس در نزدیکی ، او را به پشت او رول و گسترش
هر چهار پنجه در هوا.
اقدامات او زیبا ، نرم ، بی صدا ، سریع و ظریف بودند.
گذشت روز ، در حالی که همه روز در اردوگاه عبور ، سریع و خوش و گرگ و میش به سرقت برده
بر ما دور آتش گلچهره.
باد roared در سنبه و آرام به سکون ، تنها و بیکس ، کایوتی دوستانه
barked ، زنگ ها در اسب hobbled jingled خوش ، ستاره های بزرگ دیده بان
از رنگ آبی چشم.
درخشش قرمز از سوزش سیاهههای مربوط به روشن آرام جونز ، صورت سرد است.
آرام ، قطعی و صلح آمیز به نظر می رسید آن را در زیر صلح با خودم فکر کردم من
دیدم پیشنهاد خویشتنداری وحشی ، از رمز و راز ، از زندگی unslaked شده است.
به طور عجیبی ، کلمات بعدی او را تایید فکر من این است.
"برای چهل سال من تا به حال جاه طلبی است.
برای دریافت در اختیار داشتن جزیره در اقیانوس آرام ، در جایی بین ونکوور و
آلاسکا ، و سپس به سیبری و ضبط تعداد زیادی از sables روسیه.
من می خواهم آنها را در این جزیره قرار داده و آنها را با روباه نقره ای ما عبور.
من قصد دارم آن را امتحان کنید در سال آینده اگر من می توانم زمان را. "
شخصیت و شور حاکم ، تعیین زندگی ما است.
جونز شصت و سه ساله بود ، در عین حال چیزی که حکمرانی می کرد و جذب می شود ذهن او
هنوز هم به عنوان قوی به عنوان اشتیاق برای آزادی در قلب وحشی بچه گربه است.
ساعت بعد از من به من خواب کیسه crawled شده بود ، در سکوت شب من شنیده ام او را
تلاش برای دریافت رایگان. او در تاریکی بود فعال ترین ، بی قراری ،
شدید.
من شنیده ام جلنگ جلنگ صدا کردن های زنجیره ای خود ، ترک از دندانهای او ، خراش از چنگال او است.
خستگی ناپذیر او بود.
من به یاد می آورد نور خیال اندیش در چشم او که دیدم ، بدون شک ، به مراتب فراتر از آتش
به crags زرد ، به دامنه های بزرگ رو به پایین ، به سوی آزادی.
من تضعیف آرنج من از کیسه و بزرگ شده خودم.
سایه تیره معلق در هوا تحت سنبه شدند.
دیدم که سوسو زدن بچه گربه چشم مانند جرقه ، و من به نظر می رسید به آنها نگاه کنید به نفرت ، ترس ،
ترور او را به چیزی clanking که او موظف بود!
من لرزیدند ، شاید از باد سرد شب که moaned از طریق سنبه و من تو را دیدم
ستاره پر زرق و برق رنگ پریده و دور ، و در زیر نور شبکه گسترده خود را که هنوز هم ، مجموعه چهره
جونز ، و اشکال از همراهان دیگر من پوشانده است.
آخرین چیزی که من قبل از افتادن به چرت زدن dreamless یاد بود شنیدن زنگ
صدای جرنگ جرنگ کردن در جنگل ، که من به عنوان یکی از من بر شیطان قرار داده بود به رسمیت شناخته شده.