Tip:
Highlight text to annotate it
X
جلد سوم
فصل شانزدهم
این بسیار عالی برای تسکین اما برای پیدا کردن هریت به عنوان آرزومند بود به عنوان خودش را به اجتناب از
جلسه. مقاربت آنها این بود دردناک به اندازه کافی توسط
نامه.
چقدر بدتر بود ، آنها موظف به ملاقات!
هریت خودش را با بیان بسیار ممکن است ، قرار است بدون سرکوفت میزند ، و یا
حس ظاهری بد استفاده و در عین حال اما خیالی بود چیزی از
خشم ، یک چیزی هم مرز با آن را در
سبک او ، که به افزایش مطلوبیت چیزی بخاطرسودمندی ان جداگانه خود را.-- این
تنها ممکن است به آگاهی خود او ، اما به نظر می رسید آن را به عنوان اگر یک فرشته تنها می توانست
کاملا بدون رنجش تحت چنین سکته مغزی.
او تا به حال هیچ مشکل در گرداندن مراکز فساد دعوت ایزابلا و او بود
خوش شانس در داشتن دلیل کافی برای درخواست آن ، بدون توسل به اختراع.-
وجود دندان کثیف شد.
هریت واقعا آرزو است ، و برخی از هم آرزو کرده بود ، با یک دندانپزشک مشورت.
خانم جان نایتلی استفاده می شود بسیار خوشحال شد و هر چیزی از بیماری بود
توصیه به او -- و هر چند نه چندان از دندانپزشک به عنوان Wingfield آقای علاقه ،
او بسیار مشتاق اند از هریت تحت
مراقبت از او را.-- هنگامی که آن را در نتیجه در سمت خواهرش آغاز شد ، اما آن پیشنهاد به او
دوست ، و او را بسیار تشویق.-- هریت بود ؛ او در مورد در دعوت شده بود
حداقل دو هفته ، او به پیام بازتاب داده شود
در کالسکه آقای Woodhouse.-- همه چیده شده بود ، آن همه به پایان رسید و هریت
امن در نیوبرانزویک میدان بود.
اما می تواند ، در واقع ، لذت بردن از بازدیدکننده داشته است آقای نایتلی ، در حال حاضر او می تواند صحبت می کنید ، و
او می تواند با شادی درست گوش دادن ، بدون کنترل توسط آن حس بی عدالتی ،
گناه ، چیزی دردناک ، که تا به حال
خالی از سکنه او زمانی که به یاد آوردن یک قلب چگونه نا امید در نزدیکی او بود ، تا چه حد
ممکن است در آن لحظه ، و در فاصله کمی ، تحمل توسط احساساتی را که
او گمراه منجر به حال خودش.
تفاوت در گودارد خانم هریت ، یا در لندن ، ساخته شده شاید
تفاوت بی دلیل در احساس اما ، اما او نمی تواند فکر می کنم از او
در لندن بدون اشیاء از روی کنجکاوی و
اشتغال ، که باید جلوگیری از گذشته ، و حمل او را از خودش.
او نمی خواهد اجازه می دهد هر گونه اضطراب دیگر موفق به طور مستقیم به محل در ذهن او
که هریت اشغال شده بود.
ارتباط قبل از او وجود داشت ، که او فقط می تواند صالح ، به
-- اعتراف از تعهد خود را به پدر او ، اما او را هیچ چیزی به داشته
در حال حاضر با آن.-- او به حل و فصل بود
تسلیم افشای تا خانم وستون امن و سالم بودند.
و -- بدون تحریک اضافی باید در این دوره در میان کسانی که او را دوست انداخته
بد نیست باید عمل بر خود توسط پیش بینی قبل از موعد مقرر به.--
دو هفته ، حداقل ، از اوقات فراغت و صلح
ذهن ، به تاج هر گرم است ، اما بیشتر مهیج ، لذت ، باید مال انزن.
او به زودی حل و فصل می شود ، به همان اندازه به عنوان یک وظیفه و لذت ، به استخدام نیم ساعت از این
تعطیلات از ارواح در خواست خانم فرفکس.-- او باید برای رفتن -- و او بود
اشتیاق به او شباهت دارد
شرایط حال حاضر خود را افزایش هر انگیزه دیگر از حسن نیت است.
این امر می تواند رضایت مخفی ، اما آگاهی از شباهت
چشم انداز قطعا به نفع او که با آن باید برای حضور در اضافه کردن
هر چیز جین ممکن است ارتباط برقرار.
او رفت -- او یک بار ناموفق به درب رانده بودند ، اما تا به حال نه
به خانه از صبح روز بعد از جعبه هیل ، هنگامی که فقیر جین در چنین بوده است بوده است
پریشانی به او را با محبت پر بود ،
هر چند همه بدترین رنج او ناپیدا شده بود.-- ترس از بودن هنوز هم
ناخوشایند است ، او را تعیین می کند ، هر چند خود را در خانه مطمئن است ، در صبر کنید
عبور و نام خود را ارسال.-- او شنیده
پتی آن اعلام کرد ، اما هیچ شلوغی چنین موفق به عنوان فقیر خانم بیتس به حال قبل
ساخته شده تا فهم خوشحالی.-- نه ، او چیزی جز پاسخ های فوری از شنیده ،
التماس او را در به راه رفتن.. "-- و یک لحظه
پس از آن او بود بر روی پله ها توسط جین خود ملاقات کرد ، مشتاقانه به جلو ، به عنوان اگر
هیچ پذیرش دیگر از او کافی احساس شد.-- اما نگاه او دیده می شود هرگز
تا به خوبی ، دوست داشتنی ، به طوری درگیر است.
آگاهی ، انیمیشن ، و گرما وجود دارد ، هر چیزی که او وجود دارد
لقاء یا شیوه ای می تواند همیشه می خواستم داشته باشند.-- او به جلو با ارائه آمد
دست و در کم گفت ، اما بسیار احساس تن ،
این مهربان ترین ، در واقع -- دوشیزه Woodhouse ، غیر ممکن است برای من
بیان -- من امیدوارم که شما باور -- ببخشید من برای بودن به طور کامل بدون کلمات
اما ، احساس خشنودی شد و بزودی به shewn بدون کلمات می خواهند ، اگر صدای
صدای خانم التون از اتاق نشسته و به حال او را بررسی نمی کند ، و آن مصلحت
برای فشرده سازی تمام دوستانه او و او
احساس تبریک را به یک لرزش بسیار ، بسیار جدی دست.
خانم بیتس و خانم التون بودند با هم. خانم بیتس ، که حساب برای
آرامش قبلی.
اما می تواند آرزوی خانم التون جاهای دیگر ، اما او در طنز داشته بود
صبر با هر بدن و به عنوان خانم التون او را با graciousness غیر معمول ملاقات کرد ، او
امیدوار است با خصومت روبرو شدن به آنها هیچ آسیبی انجام دهید.
او به زودی بر این باور خود به نفوذ افکار خانم التون ، و به همین دلیل او درک
، مانند خودش ، روحیه شاد بود ، آن را در اعتماد به نفس خانم فرفکس می شد ، و
fancying خودش را با آنچه هنوز یک راز را به دیگر افراد آشنا.
اما نشانه های آن را فورا در بیان چهره او را دیدم و در حالی که پرداخت
دانی خود را به خانم بیتس ، و ظاهر می شود برای شرکت در خوب بانوی پیر
ارسال پاسخ را ندارید ، او خود را با یک نوع اضطراب را دیدم
مراسم رژه با رمز و راز برابر نامه ای که او تا به حال ظاهرا خواندن با صدای بلند برای
دوشیزه فرفکس ، و بازگشت آن را به شبکه شطرنجی و امثال بنفش و طلا در کنار او ، گفت : با
گره قابل توجه ،
"ما می توانیم پایان این برخی از زمان های دیگر ، می دانید.
من و شما باید فرصت ها را نمی خواهم. و ، در واقع ، شما شنیده ام همه
ضروری است در حال حاضر است.
من فقط می خواستم برای اثبات به شما می کند که خانم S. اذعان عذرخواهی ما است ، و جرم نیست.
می بینید چه لذتبخش او می نویسد. آه! او موجودی شیرین است!
شما می توانست بر او doated ، به حال شما رفته.-- اما نه یک کلمه بیشتر.
اجازه دهید با احتیاط -- کاملا بر رفتار خوب ما.-- صدا در نیاوردن -- شما را به یاد داشته باشید کسانی که
خطوط -- من را فراموش کرده ام شعر را در این لحظه :
"هنگامی که یک خانم در مورد ،" شما می دانید همه چیزهای دیگر را محل است. "
حالا من می گویم ، نازنینم ، در مورد ما ، بانوی ، خواندن ---- مادر! کلمه عاقلانه.-- من
در جریان ریز از ارواح هستم ، an't من؟
اما من می خواهم به مجموعه ای از قلب خود را در سهولت به خانم S. -- نمایندگی من ، که می بینید ،
کاملا به او appeased. "
و دوباره ، در اما صرفا تبدیل سرش را به در خانم بیتس در بافندگی نگاه کنید ، او
اضافه شده در نجوا نیم اشاره کردم : "بدون نام ، شما مشاهده.-
- OH! نه ، به عنوان وزیر امور خارجه محتاط است.
من بسیار خوب از پس آن برآمد. "اما نمی تواند شک.
این یک صفحه نمایش قابل لمس است ، به تکرار در هر مناسبت ممکن بود.
هنگامی که آنها تا به حال همه در حالی که کمی در هماهنگی آب و هوا و خانم وستون ، او صحبت کردیم
خودش را به طور ناگهانی با خطاب ،
"آیا شما فکر نمی کنم ، دوشیزه Woodhouse ، پر رو دوست کمی ما را در اینجا charmingly
بازیافت -- آیا شما فکر می کنید درمان خود می کند پری بالاترین اعتباری -- (در اینجا بود
سمت نگاه از معنای بزرگ در جین.)
به محض سخن من ، پری او را در یک زمان کوتاه فوق العاده ترمیم -- اوه! اگر شما به حال دیده می شود
او ، من هنگامی که او در بدترین بود "-- و زمانی که خانم بیتس که چیزی گفته باشد
اما ، زمزمه دورتر ، "ما نمیگوییم
یک کلمه از هر گونه کمک که پری ممکن است داشته باشند ، نه یک کلمه یک جوان خاص
پزشک از ویندزور.--! نه ؛ پری باید اعتبار داشته باشد "
"من کمیاب به حال لذت بردن از دیدن شما ، خانم Woodhouse ،" او در مدت کوتاهی
پس از آن آغاز شد ، : "از زمان حزب هیل جعبه.
بسیار حزب دلپذیر.
اما من فکر می کنم چیزی که مایل وجود دارد.
چیزهایی که به نظر نمی رسد -- که شده است ، یک ابر کوچک بر ارواح از برخی وجود دارد به نظر می رسید.--
بنابراین آن را به حداقل ظاهر شد ، اما من ممکن است اشتباه است.
با این حال ، من فکر می کنم آن پاسخ داده که تا کنون به عنوان به یکی از اغوا کردن دوباره.
چه می گویند شما هر دو به ما جمع آوری یک حزب ، و اکتشاف به جعبه هیل
دوباره ، در حالی که آب و هوای خوب طول می کشد -- این باید همان حزب ، می دانید ، کاملا
یک حزب ، یکی نه استثناء. "
بلافاصله پس از این بیتس دوشیزه در آمد ، و اما نمی تواند کمک کند که منحرف
سرگشتگی از پاسخ اول او را به خودش ، و در نتیجه ، او از شک از آنچه تصور می
ممکن است گفت و بی صبری می گویند همه چیز.
"متشکرم ، عزیز Woodhouse خانم ، شما همه مهربانی.-- می گویند غیر ممکن است --
عزیزترین چشم انداز جین -- -- بله ، در واقع ، من کاملا درک است که ، من این معنا نیست.--
اما او charmingly بهبود.-- چگونه است
آقای Woodhouse -- من خوشحالم.-- کاملا خارج از قدرت من.-- چنین دایره کمی خوشحال به عنوان
شما در پیدا کردن ما در اینجا.-- بله ، در واقع.-- جذاب مرد جوان -- که -- بسیار دوستانه ؛!
متوسط خوب آقای پری -- توجه چنین
جین -- و از بزرگ او ، او را از لذت معمولا سپاسگزار نسبت به خانم
التون در حال وجود دارد ، اما حدس زده است که نشان می دهد کمی از رنجش ، وجود نداشته است
به سمت جین ، از سه ماهه محل اقامت خلیفه
بود که در حال حاضر به لطف غلبه بر.-- بعد از چند زمزمه ، در واقع ، آن قرار داده شده
فراتر از یک حدس ، خانم التون ، بلندتر صحبت کردن ، گفت :
"بله ، من اینجا هستم ، دوست خوب من ، و در اینجا من شده اند تا زمانی که هر جای دیگر من
باید به آن فکر می کنم لازم به عذر خواهی ، اما ، واقعیت این است که من انتظار برای من
لرد و استاد.
وی قول داد به من در اینجا ، و ادای احترام خود را به شما. "
"چه! ما برای لذت بردن از یک تماس از آقای التون -- که خواهد شد به نفع
در واقع! برای من می دانم آقایان بازدیدکننده داشته است صبح را دوست ندارند ، و هم آقای التون است تا
مشغول اند. "
"پس از کلمه من از آن است ، خانم بیتس.-- او واقعا از صبح تا شب مشغول.-- وجود دارد
هیچ پایان از مردم از آمدن به او ، در برخی از تظاهر و یا دیگر.-- بدوی ، و
نظارت دارند و churchwardens ، همیشه مایل نظرات خود را.
آنها قادر به انجام هر چیزی را بدون او به نظر می رسد نیست.-- پس از کلمه من ، آقای E. ، "من غالبا می گویند ،
و نه شما از اول -- من نمی دانم چه از ماژیک های پاک من و تبدیل شدن به من
ابزار دقیق ، اگر من تا به حال نیمی از بسیاری
متقاضیان -- به اندازه کافی بد است ، برای من کاملا غفلت آنها را هم به
درجه unpardonable.-- من معتقدم که یک نوار بازی نیست این دو هفته.-- با این حال ، او
در حال آمدن است ، من به شما اطمینان دهم : بله ، در واقع ، بر روی هدف به همه شما صبر کنید ".
و قرار دادن دست خود را به صفحه نمایش کلمات او را از اما -- "سفر تبریک ، شما
می دانم.-- آه! بله ، کاملا ضروری است. "
خانم بیتس نگاه در مورد او ، تا با خوشحالی --
"او قول داد تا به زودی به عنوان او می تواند خود را از نایتلی خلاص آیند و به من ، اما
او و نایتلی بسته تا با هم مشورت عمیق.-- آقای E. نایتلی است
دست راست. "
اما برای جهان خواهد بود لبخند زد و فقط گفت : "آقای التون با پای پیاده رفته
به Donwell -- او یک پیاده روی داغ "،" آه! نه ، آن جلسه در قسمت تاج سر ،
جلسه به طور منظم.
وستون و کول وجود دارد خواهد شد بیش از حد ، اما یکی از APT به صحبت می کنند تنها از آن که منجر.-- من
E. آقای فانتزی و نایتلی هر چیزی که راه خود را. "
"آیا شما اشتباه روز گفت :" اما.
"من تقریبا قطعی است که نشست در قسمت تاج به فردا.-- آقای تا
نایتلی در هارتفیلد بود دیروز ، و از آن به عنوان برای سه شنبه صحبت کرد. "
"آه! نه ، این نشست است که قطعا به روز "بود ، پاسخ ناگهانی ، که نشان می دهیم ،
عدم امکان هر گونه اشتباه در سمت خانم التون.-- "به گمان من ،" او
ادامه داد : "این بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا دردسرساز است که تا کنون بود.
ما از چنین چیزهایی را در گرو افرا هرگز شنیده می شود. "
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا شما کوچک وجود دارد ، گفت : "جین.
"پس از کلمه من ، عزیزم ، من نمی دانم ، برای من موضوع صحبت از شنیده هرگز."
اما کوچکی از مدرسه ، که من شنیده ام شما علاقه ، ثابت به عنوان
تحت حمایت خواهر شما و خانم Bragge ، مدرسه تنها ، و نه بیش از
پنج و بیست کودکان است. "
"آه! شما موجودی باهوش ، که بسیار واقعی است. چه مغز تفکر داشته باشد!
من می گویم ، جین ، کامل شخصیت من و شما باید ، اگر ما می تواند متزلزل
با هم.
نشاط و استحکام خود را به کمال.-- تولید است که من به توهم را ندارد
با این حال ، اشاره کردن ، که برخی از مردم ممکن است شما کمال فکر می کنم در حال حاضر.-- اما
مخفی نگاه داشتن -- نه یک کلمه ، اگر شما لطفا "
این احتیاط های غیر ضروری به نظر می رسید ؛ جین مایل به دادن کلمات او ، نه به خانم
التون ، اما برای خانم Woodhouse ، به عنوان دومی به سادگی دیدم.
آرزوی افتراق او ، تا آنجا به عنوان تمدن مجاز ، بسیار مشهود بود ،
هر چند آن را اغلب فراتر از یک نگاه می تواند ادامه.
آقای التون ظاهر او.
بانوی او ، او را با برخی از خوش مشربی درخشان او استقبال می کنند.
خیلی زیبا ، آقا ، بر سخن من ، به من در اینجا ارسال می شود ، اسباب زحمت به من
دوستان ، تا زمانی قبل از تسلیم شدن برای آمدن -- اما شما می دانست چه چیزی مخلوق وظیفه شناس
شما تا به حال برای مقابله با.
شما می دانستید من نباید به هم بزنید تا پروردگار من و استاد ظاهر شد.-- در اینجا من نشسته
این ساعت ، به این زنان جوان یک نمونه از اطاعت درست زناشویی -- برای چه کسانی
می توان گفت ، می دانید ، چگونه به زودی ممکن است آن را می خواستم؟ "
آقای التون بسیار گرم و خسته بود ، که این همه شوخ طبعی دور انداخته شده به نظر می رسید.
civilities او به سایر خانم ها باید پرداخت شود ، اما شی پس از آن او بود به
ضجه و زاری کردن بیش از خود را برای حرارت او رنج می برند ، و راه رفتن او برای داشته است
هیچ چیز نیست.
"هنگامی که من به Donwell کردم ، گفت :" او ، "نایتلی می تواند یافت نمی شود.
خیلی عجیب و غریب! بسیار غیر قابل توصیف! پس توجه داشته باشید من او را فرستاده صبح امروز ، و
پیام او بازگشت ، که او حتما باید تا یکی در خانه باشد. "
! Donwell "گریه همسرش.--" عزیزم آقای E. ، شما را مجبور به Donwell نشده است --!
تاج ، شما را از جلسه در تاج می آیند ".
"نه ، نه ، که به - فردا ؛ و من به ویژه می خواست برای دیدن نایتلی به روز
در آن حساب.-- چنین وحشتناک broiling صبح -- من بیش از زمینه های رفت
بیش از حد -- (در لحن بد ، استفاده از بزرگ سخن می گفت ،) را ساخته است که آن را بسیار بدتر است.
و سپس به او را در خانه! من به شما اطمینان می دهم من در همه خوشحال هستم.
و هیچ عذرخواهی سمت چپ ، هیچ پیام برای من.
خانه دار اعلام کرد او می دانست ، چیزی از من از انتظار می رود.-- بسیار فوق العاده! --
و هیچ کس می دانست در تمام راه که او رفته است.
شاید هارتفیلد ، شاید به آسیاب ابی ، شاید به جنگل خود را.-- دوشیزه
Woodhouse ، مانند نایتلی دوست ما نیست -- آیا می توانم آن را به شما توضیح دهد "؟
اما خودش با اعتراض بود که آن را بسیار فوق العاده ، در واقع سرگرم است ، و
او تا به حال یک هجا می گویند برای او نیست.
"من نمی توانم تصور ،" خانم التون گفت : (احساس هتک ابرو به عنوان یک همسر باید
انجام دهید ،) "من نمی توانم تصور که چگونه او می تواند چنین چیزی توسط شما انجام دهید ، از همه مردم در جهان!
آخرین آنها یکی باید انتظار داشت به فراموشی سپرده شود -- E. آقای عزیز من ، او باید
یک پیام را برای شما را ترک کرده اند ، من مطمئن هستم او باید.-- حتی نایتلی می تواند بسیار
خارج از مرکز دارد -- و بندگانش را فراموش کرده است.
بستگی دارد ، که مورد بود : و به احتمال بسیار زیاد با بندگان Donwell اتفاق می افتد ،
که همه ، من اغلب مشاهده شده ، بسیار بی مبالات و بی دست و پا.-- من مطمئن هستم من
چنین مخلوقی را که به عنوان هری او را ندارد
ایستاده در میز کناری ما برای هیچ ملاحظهای.
و همانطور که برای خانم هاجز ، رایت بسیار ارزان خود را نگه می دارد در واقع.-- او وعده داده رایت
رسید ، و آن را هرگز فرستاده می شود. "
"آشنا شدم ویلیام Larkins ، ادامه داد : آقای التون ،" که من در نزدیکی خانه ، و او
به من گفت من باید در خانه استاد خود را پیدا کند ، اما من او را باور نمی.-- ویلیام
و نه خارج از شوخی به نظر می رسید.
او نمی دانست آنچه به کارشناسی کارشناسی ارشد خود را به تازگی آمده بود ، او گفت ، اما او می تواند به ندرت
دریافت متن سخنرانی او.
من هیچ ربطی به با خواسته ویلیام ، اما واقعا از اهمیت بسیار زیادی است
که من باید نایتلی به روز را ببینید و آن را تبدیل به یک ماده ، بنابراین ، از بسیار
مزاحمت جدی است که من باید به حال این پیاده روی داغ بدون هدف است. "
اما احساس که او نمی تواند بهتر از رفتن به خانه به طور مستقیم.
به احتمال قوی او در این زمان بسیار برای وجود دارد منتظر و آقای نایتلی
ممکن است از غرق شدن عمیق تر در تجاوز به سمت آقای التون ، اگر نه حفظ
به سمت ویلیام Larkins.
او ، در رابطه با مصرف مرخصی خوشحال بود ، برای پیدا کردن دوشیزه فرفکس مصمم به حضور او
از اتاق ، با طبقه پایین حتی خود آن به او فرصت داد
که او بلافاصله استفاده از ، برای گفتن ،
"این نیز ، شاید ، که من آن را امکان نداشته است.
شما توسط دوستان دیگر نمی احاطه شده است ، من ممکن است به وسوسه
معرفی موضوع ، پاسخ به سئوالات ، به صحبت می کنند آشکارا نسبت به شده است
به شدت درست.-- من احساس می کنم که من حتما باید بی ربط بوده است. "
"آه!" گریه جین ، با سرخ شدن و تردید که اما فکر بی نهایت
بیشتر در حال تبدیل شدن به او از همه ظرافت از همه خونسردی معمول خود را -- "وجود دارد که
بدون خطر بوده است.
این خطر را که خسته من شما بوده است.
شما می توانید به من احساس خشنودی بیشتر از ابراز علاقه --.
در واقع ، دوشیزه Woodhouse ، (صحبت کردن collectedly تر از آن ،) با آگاهی که
من از سوء رفتار ، سوء رفتار بسیار بزرگ ، آن است که به ویژه به تسلی
من می دانم که کسانی که از دوستان من ، که
افکار خوب ترین ارزش حفظ شده است ، به چنین درجه به عنوان ابراز تنفر --
هم برای نیم است که من می توانم آرزو برای گفتن نیست.
من مدت ها را به عذر خواهی ، عذر و بهانه ، مصرانه از چیزی برای خودم.
من احساس می کنم بسیار به علت. اما متاسفانه -- به طور خلاصه ، اگر شما
شفقت دوست من ایستاده -- "
"آه! شما بیش از حد ناشی از وسواس یا دقت زیاد ، در واقع شما ، "گریه اما به گرمی ، و مصرف خود را
دست.
"شما مدیون من بدون عذر خواهی ؛ و هر بدن به کسی که ممکن است قرار است آنها را مدیون ،
بنابراین کاملا راضی است ، بنابراین خوشحال حتی -- "
"شما بسیار مهربان هستند ، اما من می دانم که رفتار من به شما.-- سرد و
مصنوعی -- من تا به حال همیشه یک بخشی از آن به عمل.-- این زندگی از فریب بود -- من می دانم که من
باید به شما بیزارند. "
"دعا کنید می گویند نه بیشتر. من احساس می کنم که همه عذر خواهی باید در
کنار من. اجازه دهید به یکدیگر در یک بار ما را ببخش.
ما باید انجام هر کاری است که باید انجام شود سریعترین ، و من فکر می کنم احساسات ما هیچ زمانی را از دست بدهند
وجود دارد. من امیدوارم که شما حساب های دلپذیر از
ویندزور؟ "
"بسیار" و اخبار بعدی ، من فرض کنید ، خواهد شد ،
که ما به شما از دست دادن -- درست مثل من شروع به شما می دانید ".
"آه! برای همه باشد که البته هیچ چیز نمی تواند از هنوز تصور است.
من اینجا هستم تا سرهنگ و خانم کمپبل ادعا شده است. "
"هیچ چیز در واقع می تواند حل و فصل نشده است ، شاید ، پاسخ اما ، خندان --" اما ،
ببخشید ، آن را باید از تصور است. "لبخند را به عنوان پاسخ داده جین بازگردانده شد ،
"شما بسیار درست از آن شده است از تصور است.
و من به شما خود ، (من مطمئن هستم آن امن خواهد) ، که تا کنون به عنوان زندگی ما با
آقای چرچیل در Enscombe ، آن را حل و فصل شده است.
باید سه ماه ، حداقل ، از ماتم عمیق ، اما زمانی که آنها بر این ، من
تصور وجود خواهد داشت چیزی بیشتر صبر کنید. "
"متشکرم ، متشکرم.-- این است که فقط آنچه من می خواستم از.-- آه مطمئن باشید! اگر شما می دانستید
چقدر من عاشق هر چیزی است که تصمیم گرفته شده و باز -- خداحافظی ، خداحافظی ".