Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل هشتم : در قرون وسطی
نقاشی پرده اتاق در باد می وزد نبش کشیده شده بود به ملاقات ، برای فرش شد
حمایت های جدید و سزاوار از خورشید اوت.
آنها پرده های سنگین بودند ، رسیدن به تقریبا به زمین ، و نور است که فیلتر شده
از طریق آنها را تسخیر کرده بود و متنوع.
-- هیچ کدام وجود داشت -- شاعر ممکن است به نقل از "زندگی مانند گنبد رنگی بسیاری از
شیشه ، "و یا ممکن است در مقایسه با پرده به بند یا دریچه جاریشدن ، دروازه ، کاهش در برابر
جزر و مد غیر قابل تحمل از آسمان.
بدون دریایی از درخشندگی ریخته شد ، درون ، شکوه ، هر چند قابل مشاهده بود ،
خو به ظرفیت انسان. دو نفر دلپذیر اتاق نشسته در.
-- یک پسر نوزده -- مطالعه کتابچه راهنمای کوچک علوم تشریح ، و مشابه
گاهی اوقات در یک استخوان دراز که بر پیانو.
از زمان به زمان ، او در صندلی خود را منعکس و puffed و تشکر ، در روز گرم
و کوچک چاپ و قاب بشر ترس ساخته شده ، و مادر او ، که بود
نوشتن نامه ، آیا به طور مداوم به او خواندن آنچه او نوشته شده بود.
و به طور مستمر او را از صندلی و بخشی خود را افزایش پرده ها به طوری که جویبار
نور در سراسر فرش سقوط کرد و اظهار کردند که هنوز هم وجود دارد.
: "کجا هستند آنها نمی؟ گفت :" پسر ، که به فردی بود ، برادر لوسی است.
"من به شما بگویم من نسبتا بیمار است."
"به خاطر نیکی" بیرون رفتن از اتاق من رسم ، و سپس؟ "گریه خانم Honeychurch که
امید به درمان کودکان خود را از زبان عامیانه با در نظر گرفتن آن به معنای واقعی کلمه است.
فردی حرکت نمی کند و یا پاسخ.
مشاهدات وی نشان داد که : "من فکر می کنم همه چیز از آمدن به سر ،" ، و نه مایل به نظر پسرش
در مورد وضعیت او می تواند آن را بدون تضرع در مدت زمان معقول به دست آورد.
"زمان آنها انجام داد."
"من خوشحالم که سیسیل خواسته است او را این بار بیشتر است."
آن سوم خود ، آن را نه؟ "" فردی من تماس بگیرید راه شما صحبت نامهربان. "
من معنی نیست نامهربان می شود. "
سپس او اضافه کرد : "اما من فکر می کنم لوسی ممکن است این خاموش قفسه سینه خود را در ایتالیا.
من نمی دانم چگونه دختران مدیریت چیزهایی باشد ، اما او می تواند گفت "نه" صحیح قبل ،
یا او نمی خواهد دوباره به آن می گویند در حال حاضر.
بیش از همه چیز -- من نمی تواند توضیح دهد -- من احساس ناراحت کننده "است.
"آیا شما در واقع ، عزیز؟ چگونه جالب! "
"من احساس می کنم -- ذهن هرگز."
او به کار خود بازگشت. "فقط گوش دادن به آنچه که من به خانم نوشته شده است
Vyse. من گفتم : "خانم Vyse عزیز."
"بله ، مادر ، شما به من گفت.
نامه نشاط خوب "" به من گفت : 'عزیز خانم Vyse ، سیسیل به تازگی
اجازه من در مورد آن پرسیده می شود ، و من باید خوشحال ، اگر لوسی آن را بخواهد.
اما -- "او را متوقف خواندن ،" من و نه در سیسیل خوشحال شد اجازه من برای این مورد درخواست در
تمام.
او همواره به در بی تکلیفی رفته ، و پدر و مادر هیچ جا ، و
غیره. هنگامی که آن را به نقطه ای می آید ، او نمی تواند در
بدون من "
"و نه من." "شما؟
فردی راننده سرشونو تکون دادن. "نظر شما چیست؟"
"او به من اجازه من پرسید."
وی گفت : "چقدر فرد او!" و "چرا" از پسر و وارث خواست؟
«چرا باید اجازه من نمی خواسته می شود؟" چه شما در مورد لوسی یا دختران دانید و یا
چه تا کنون به شما می گویند "من به سیسیل گفت :" نگاهی به او یا ترک به او ؛
هیچ کسب و کار من! '" "مفید پاسخ!"
اما پاسخ خود را ، هر چند در جمله بندی آن طبیعی تر ، به همان اثر شده بود.
زحمت این ، آغاز شد : "فردی است. سپس او در زمان کار خود را دوباره ، بیش از حد خجالتی به
بگو آنچه را که زحمت بود.
خانم Honeychurch رفت و برگشت به پنجره. "فردی ، شما باید آمد.
وجود دارد و آنها هنوز هم! "" من نمی بینم که شما باید برای رفتن peeping مانند
است. "
"Peeping می خواهم که! آیا من می توانم نگاه از پنجره خود من؟ "
اما او به نوشتن جدول بازگشت ، مشاهده ، او پسرش را به تصویب رساند ، هنوز
صفحه 322؟ "
فردی snorted ، و بیش از دو برگ تبدیل شده است. برای یک فضای کوتاه آنها ساکت شدند.
بستن ، فراتر از پرده ، سوفل ملایم از یک مکالمه طولانی داشت هرگز
متوقف شد.
زحمت این است : من پای من در آن را با سیسیل ترین awfully قرار داده است. "
او به قورت دادن عصبی.
"با' اجازه 'محتوای آن ندارد ، که من را -- که است که می گویند ، من گفتم ،" من نمی
mind' -- خوب ، با که محتوای آن ندارد ، او می خواست بداند که آیا من سر من نبود
با شادی.
او عملا آن را شبیه به این قرار : یک چیز پر زرق و برق برای لوسی و برای باد می وزد
نبش به طور کلی اگر او ازدواج کرد؟ و او پاسخ -- او گفت :
دست خود را تقویت "
"من امیدوارم که شما پاسخ دقیق داد ، عزیز است." "من پاسخ دادم" نه "گفت :" پسر ، سنگ زنی
دندان خود را. »وجود ندارد!
پرواز را به خورش!
من می توانید آن را کمک کند -- تا به حال به آن می گویند. من تا به حال نه گفتن.
او باید از من می پرسند هرگز. "" کودک مسخره! "گریه مادرش.
"شما فکر می کنم شما آنقدر مقدس و راستگو است ، اما در واقع آن را تنها غرور ناپسند است.
آیا شما فرض کنید که یک مرد مانند سیسیل کوچکترین اطلاع از هر چیزی شما
گفت؟
من امیدوارم که او جعبه گوش خود را. چگونه جرات ندارد به شما می گویند؟ "
"اوه ، آیا نگه داشتن آرام ، مادر! من تا به حال نه گفتن زمانی که من نمی توانستم می گویند بله.
من سعی کردم به خنده به عنوان اگر من معنی نیست که آنچه من گفتم ، و ، به عنوان سیسیل خندید بیش از حد ، و رفت
دور ، ممکن است همه حق است. اما من احساس می کنم پای من در آن است.
اوه ، آیا ساکت ، هر چند ، و مرد اجازه می دهد تا انجام برخی از کارهای. "
"نه ، گفت :" خانم Honeychurch ، با هوا است که به مثابه موضوع در نظر گرفته شده ، "من
نباید ساکت.
شما می دانید همه است که بین آنها در رم گذشت ؛ شما می دانید که چرا او پایین است ، و
در عین حال شما عمدا او ، توهین کنید و سعی کنید به نوبه خود او را از خانه من است. "
"بیت" او التماس کرد.
"من تنها من او را دوست ندارم اجازه دهید. من از او متنفرم ، اما من او را دوست ندارد.
من ذهن این است که او خواهید لوسی را بگویید. "او در پرده dismally نگاه.
خانم Honeychurch گفت : "خب ، من او را دوست دارم".
"من می دانم که مادرش ، او خوب است ، او باهوش است ، او غنی ، او به خوبی متصل -- اوه ، شما
باید پا زدن پیانو نیست! او به خوبی متصل شده در -- I'll دوباره آن را می گویند اگر
دوست دارید : او به خوبی متصل شده است.
او متوقف شد ، به عنوان اگر تمرین مدح او باقی ماند ، اما چهره اش ناراضی است.
وی افزود : "و او دارای منش های زیبا." "من او را تا فقط در حال حاضر دوست داشت.
گمان می کنم آن را داشتن او را خراب هفته اول لوسی در خانه ، و آن نیز چیزی
که آقای Beebe گفت ، نمی دانستند. "" آقای Beebe؟ "گفت که مادر خود را ، در تلاش برای
پنهان کردن علاقه او.
"من نمی بینم که چگونه آقای Beebe وارد می آید" ، "شما می دانید راه خنده دار آقای Beebe ، هنگامی که شما
هرگز کاملا می دانم که آنچه که او معنی. وی گفت : "آقای Vyse لیسانس ایده آل است.
من بسیار زیبا بود ، من او را پرسید که چه منظور او.
او گفت : "آه ، او مثل من -- بهتر است جدا"
من نمی توانستم او می گویند هر ، اما این مجموعه به من فکر.
از آنجا که سیسیل پس از لوسی آمده شده است نه چندان خوشایند ، حداقل -- من می توانم
را توضیح دهد. "" شما هرگز نمی تواند ، عزیز.
اما من می توانم.
شما حسادت سیسیل چرا که او ممکن است متوقف کردن لوسی بافندگی شما کراواتهایتان. "
توضیح محتمل به نظر می رسید ، و فردی تلاش کرد تا آن را بپذیرند.
اما در پشت مغز خود را به lurked بی اعتمادی کم نور وجود دارد.
سیسیل ستایش بیش از حد در حال ورزشی است.
همین؟
سیسیل یک بحث در راه خود ساخته شده است. این یکی خسته می شوند.
همین؟ و سسیل نوع از اعضای که می خواهند شد
پوشیدن کلاه دیگر هموطنان به هرگز.
غافل از عمق خود ، فردی خود را چک.
او باید حسادت ، و یا او را یک مرد به دلایل احمقانه دوست نداشتن نیست.
"آیا این کار را انجام دهند؟" به نام مادرش.
عزیزم "خانم Vyse -- سیسیل به تازگی اجازه من در مورد آن را خواسته ، و من باید
خوشحال اگر لوسی آن را بخواهد. 'پس از آن من در بالا قرار داده ، و گفته اند
لوسی کنم.
من باید این نامه خارج نوشتن دوباره -- 'andبه من گفته لوسی تا.
اما لوسی به نظر می رسد بسیار نامشخص است ، و در این روز افراد جوان باید برای تصمیم گیری
خود را دارند.
من گفت که چون من نمی خواستم خانم Vyse فکر می کنم ما قدیمی از مد افتاده است.
او در سخنرانی ها و بهبود ذهن او می رود ، و در همه زمان ها یک لایه ضخیم از
دودکش زیر تخت ، و کثیف خدمتکار شست علائم که در آن شما را به الکتریکی تبدیل
نور است.
او که صاف نگه می دارد abominably -- "فرض کنید لوسی ازدواج سیسیل ، که او زندگی می کنند
در یک آپارتمان ، یا در کشور؟ "" آیا وقفه نه چندان ابلهانه.
کجا بودم من؟
آه بله -- 'Youngمردم باید برای خودشان تصمیم بگیرند.
من می دانم که لوسی پسر شما را دوست دارد ، چرا که او به من می گوید همه چیز است ، و به او نوشت :
من از رم زمانی که او اول خود را پرسید.
نه ، من که از بیت آخرین عبور -- به نظر می رسد سایه دار.
من در توقف "چرا که او به من می گوید همه چیز است.'
یا باید که من عبور ، بیش از حد؟ "
صلیب آن را ، بیش از حد است ، گفت : "فردی است. خانم Honeychurch آن را ترک شوید.
"و سپس که کل آن اجرا می شود :' عزیز خانم Vyse.-- سیسیل به تازگی اجازه من خواسته
در مورد آن ، و من باید خوشحال اگر لوسی آن را بخواهد و به من گفته لوسی تا.
اما لوسی به نظر می رسد بسیار نامشخص است ، و در این روز افراد جوان باید برای تصمیم گیری
خود را دارند. من می دانم که لوسی پسر شما را دوست دارد ، چرا که
او می گوید من همه چیز است.
اما من نمی دانم -- "نگاه از" "گریه فردی.
پرده تقسیم می شود. اولین جنبش سیسیل یکی از
التهاب است.
او می تواند عادت Honeychurch در تاریکی نشسته برای نجات مبلمان خرس نیست.
به طور غریزی او را پرده کشش ، و ارسال آنها را نوسانی پایین خود را
قطب.
نور وارد شده است. تراس آشکار وجود دارد ، مانند
متعلق ویلاهای بسیاری با درختان هر طرف از آن ، و بر روی آن صندلی کمی روستایی و
دو گل ، تخت.
اما آن را با این دیدگاه فراتر از transfigured بود ، برای گوشه باد می وزد در محدوده ساخته شد
که مشرف به دشت ساسکس.
لوسی که در صندلی کم بود ، به نظر می رسید در لبه فرش سبز سحر و جادو که
hovered در هوا بالاتر از دنیای لرزش.
سیسیل وارد شده است.
ظاهر می شود در نتیجه در اواخر داستان ، سیسیل باید در یک بار توضیح داده می شود.
او قرون وسطی است. مثل یک مجسمه گوتیک.
قد و تصفیه شده ، با شانه ها که مربع توسط یک تلاش آماده به نظر می رسید
خواهد شد ، و سر که کمی بالاتر از سطح معمول بینایی کج بود ، او
شبیه آن دسته از قدیسین مشکل پسند که گارد پورتال کلیسای جامع فرانسه است.
به خوبی تحصیل کرده ، به خوبی وقف ، و کمبود جسمی او باقی ماند
چنگال شیطان برخی از آنها در جهان مدرن می داند به عنوان خودآگاهی ، و به آنها
قرون وسطی ، با چشم انداز تیره کننده ، به عنوان زهد پرستش است.
تجرد ، گوتیک مجسمه دلالت ، و فقط به عنوان یک مجسمه یونانی ثمر دلالت دارد ، و شاید
این بود آن چه آقای Beebe به معنای.
و فردی که تاریخ و هنر را نادیده گرفته ، شاید معنای همان زمانی که او را به شکست خورد
تصور سیسیل پوشیدن کلاه دیگر هموطنان.
خانم Honeychurch نامه خود را بر روی میز نوشتن را ترک و نقل مکان کرد به سمت جوان خود
آشنایی. "اوه ، سیسیل" او بانگ زد -- "آه ، سیسیل ، انجام
به من بگویید! "
"من promessi sposi ، گفت :" او. آنها او را با نگرانی خیره شد.
او گفت : "او به من پذیرفته شده" و صدای چیزی که در زبان انگلیسی از او ساخته شده است
خیط و پیت کردن و لبخند با لذت بردن ، و نگاه انسانی تر است.
، گفت : "من خوشحالم" خانم Honeychurch ، در حالی که فردی پیشنهادی دست که بود
زرد با مواد شیمیایی.
به دنبال آن بودهاند که آنها نیز می دانستند ایتالیایی ، برای عبارات ما را از تصویب و
شگفتی هستند تا با موارد کوچک متصل است که ما از ترس استفاده از آنها را بر روی بزرگ
آنهایی که.
ما موظف به تبدیل شدن به مبهم شاعرانه ، و یا به آن پناه می خاطراتی کتاب مقدس است.
"به عنوان یکی از خانواده!" خانم Honeychurch گفت ، با تکان دادن دست خود را در
مبلمان.
"این در واقع یک روز شادی! من احساس می کنم که شما عزیز ما را
لوسی خوشحال است. "" من امیدوارم که تا "مرد جوان پاسخ داد :
تغییر چشم خود را به سقف.
"ما مادران --" simpered خانم Honeychurch ، و پس از آن متوجه شدم که او تحت تاثیر قرار ،
احساساتی ، گزاف -- همه چیز او منفور ترین است.
چرا می تواند او را فردی ، که سخت در وسط اتاق ایستاده بود ، به دنبال
بسیار متقابل و تقریبا خوش تیپ؟ "من می گویم ، لوسی!" به نام سیسیل ، برای
گفتگو به نظر می رسید به پرچم.
لوسی از صندلی افزایش یافت. او در سراسر چمن در نقل مکان کرد و لبخند زد
آنها ، به همان اندازه اگر او بود که به آن ها بخواهید تا بازی تنیس.
سپس او را دیدم صورت برادرش.
لب های او جدا ، و او را در آغوش خود گرفت.
او گفت : "افزایش فشار بر روی" ، "یک بوسه برای من نیست؟" از مادرش خواست.
لوسی او نیز بوسید.
"آیا شما از آنها را به باغ و به خانم Honeychurch همه چیز در مورد؟"
سیسیل پیشنهاد. "و من در اینجا می خواهم را متوقف و به مادر من بگویند."
"ما با لوسی؟ گفت :« فردی ، تا در صورت گرفتن سفارشات.
"بله ، شما با لوسی" آنها را به نور خورشید را به تصویب رساند.
سیسیل تماشا تراس عبور از آنها ، و فرود از دید مراحل.
آنها را فرود -- راه خود او می دانست -- گذشته از بوته زار ، و گذشته تنیس
چمن و گل کوکب تخت ، تا زمانی که به باغ آشپزخانه ، و در آنجا ، در رسید
حضور سیب زمینی و نخود فرنگی ، رویداد بزرگ خواهد بود مورد بحث قرار گرفته است.
لبخند indulgently ، او روشن سیگار و تمرین رویدادی به انجام رسانده بود
چنین نتیجه گیری خوشحال است.
وی برای چندین سال به لوسی شناخته شده بود ، اما تنها به عنوان یک دختر پا افتاده اتفاق افتاده است که به
موسیقی.
او هنوز می تواند افسردگی بعد از ظهر خود را که در رم به یاد داشته باشید ، هنگامی که او و او را
پسر عموی وحشتناک بر روی او سقوط کرد از آبی ، و خواستار به سنت گرفته
پیتر
جیغ کشیدن ، نفت خام ، و بد قیافه با مسافرت -- آن روز او توریستی معمولی به نظر می رسید بود.
اما ایتالیا برخی از تعجب در او کار می کرد. نور او داد ، و -- که او برگزار شد بیشتر
با ارزش -- سایه او داد.
به زودی او را در سکوت او را فوق العاده شناسایی شده است.
او مانند یک زن از لئوناردو داوینچی ، که ما آنها را دوست دارم خیلی نه برای کرد
خودش را به عنوان چیزهایی که او به ما می گویند ، چیزهایی که مطمئنا نه
این زندگی کردن را ؛ "داستان" هیچ زن لئوناردو می تواند تا هر چیزی مبتذل به عنوان یک
او توسعه زیبا و روز به روز.
پس از آن اتفاق افتاد که از تمدن مآبانه او به آرامی پشت سر گذاشته بودند اگر نه به
شور ، حداقل به یک تشویش عمیق. در حال حاضر در رم او که او اشاره کرده بود
آنها ممکن است مناسب برای یکدیگر می باشد.
این او را لمس کرده بودند تا حد زیادی که او تا به حال دور در پیشنهاد و شکسته نباشد.
امتناع خود را روشن و ملایم شده بود و پس از آن -- به عنوان عبارت نفرت انگیز رفت -- او
دقیقا همان او را مانند قبل شده بود.
سه ماه بعد ، در حاشیه ایتالیا ، در میان رشته کوه های آلپ گل مزین ، او تا به حال خواسته
او دوباره در طاس ، زبان سنتی.
او لئوناردو یادآوری بیش از هر زمان ، ویژگی های sunburnt او سایه شدند
از سنگ های فوق العاده ، در سخنان خود او و تبدیل شده بود ایستاده بود بین او و نور
با دشت های بی اندازه پشت سر او.
وی خانه را با نامرد او راه می رفت ، احساس نه همه مثل خواستگار را رد کرد.
چیزهایی که بتواند واقعا اهمیت unshaken شد.
بنابراین در حال حاضر او را خواسته بود یک بار دیگر ، و روشن و ملایم مثل همیشه ، او آنها را پذیرفته بودند
او ، به هیچ دلایل کمرو برای تاخیر او ، اما به سادگی می گویم که او را دوست داشت و
که بهترین خود را به او را خوشحال.
مادر او ، بیش از حد خواهد بود خوشحال و او گام به مشاوره بود ، او باید به او نوشتن
حساب طولانی.
نظر اجمالی در دست خود را در مورد هر یک از مواد شیمیایی فردی را بر روی آن آمده بود ، او
نقل مکان کرد به میز نوشتن. در آنجا او را دیدم "عزیز خانم Vyse ،" به دنبال
بسیاری از erasures.
او بدون خواندن هیچ عقب کشیدم ، و پس از کمی تردید نشستم
در جاهای دیگر ، و توجه داشته باشید بر روی زانو خود را با مداد.
بعد از آن او دیگر سیگار که کاملا به نظر نمی رسد که به عنوان اولین الهی ، روشن و
در نظر گرفته آنچه که ممکن است انجام شود را به گوشه باد می وزد اتاق نقاشی ، بیشتر متمایز است.
با آن چشم انداز باید یک اتاق موفق بوده ، اما دنباله از تاتنهام
دادگاه جاده بود بر آن ، او تقریبا می تواند تجسم موتور وانت آقایان
Shoolbred و آقایان
افرا پس از رسیدن به درب و به واریز این صندلی ، کسانی که کتاب varnished موارد ،
که نوشتن جدول. این جدول به یاد می آورد خانم Honeychurch
نامه است.
او نمی خواست که نامه ای به خواندن -- وسوسه های خود را در این مسیر باقی هرگز ؛
اما او در مورد آن هیچ کمتر نگران است.
تقصیر خود او بود که او بود او با مادرش درباره او تا به حال
می خواست حمایت خود را در تلاش سوم خود را برای برنده شدن لوسی ؛ او می خواست به احساس می کنید که دیگران ، هیچ
مهم نیست که آنها ، با او موافق بودند ، و بنابراین او اجازه آنها خواسته بود.
خانم Honeychurch مدنی ، اما مبهم در اساسی شده بود ، در حالی که برای فردی -- "او
تنها یک پسر ، "او منعکس شده است.
من نماینده که او بیزار است. چرا باید به من از او می خواهم برای برادر
قانون؟ "
Honeychurches خانواده ارزش بودند ، اما او شروع به درک که لوسی بود
یکی دیگر از خاک رس و شاید -- او آن را نه چندان قطعا -- او باید برای معرفی
او را به محافل هم مشرب بیشتر در اسرع وقت.
"آقای ! Beebe گفت : خدمتکار ، و پیشوا خیابان تابستانی جدید در نشان داده شد ، او
در یک بار در روابط دوستانه آغاز شده بود ، به خاطر ستایش لوسی از او در او
نامه از فلورانس.
سیسیل از او استقبال و نه انتقادی. "من برای چای ، آقای Vyse آمده است.
آیا شما فرض کنید که من باید آن را دریافت کند؟ "" من باید بگویم.
غذا چیزی یکی اینجا بنشیند -- Don't در آن صندلی ؛ جوان Honeychurch است
در آن استخوان را ترک کرد. "" Pfui! "
سیسیل ، گفت : ":" من می دانم.
"من می دانم. من نمی توانم فکر می کنم که چرا خانم Honeychurch اجازه می دهد تا
آن است. "
برای سیسیل استخوان و مبلمان Maples را به صورت جداگانه در نظر گرفته ، او نمی
متوجه که به اتفاق یکدیگر ، آنها اتاق را به زندگی است که او مورد نظر مشتعل شده است.
"من برای چای و برای شایعات بی اساس آمده است.
این خبر است؟ "" اخبار؟
من شما را نمی فهمم ، گفت : "سیسیل. "اخبار؟"
آقای Beebe ، که خبر از ماهیت بسیار متفاوت بود ، prattled به جلو برداشته است.
"من با سر هری Otway من آمد ، من هر دلیلی دارم به امید که من برای اولین بار در
در عرصه بود.
او Cissie و آلبرت از آقای Flack خریده! "
است او در واقع؟ "گفت : سیسیل ، تلاش خود را بهبود می یابند.
به یک چیز عجیب و غریب اشتباه او کاهش یافته بود!
آن را به احتمال زیاد است که یک روحانی و نجیب زاده را به تعامل خود را در مراجعه
به شیوه ای اینقدر پر حرف است؟
اما سفتی خود باقی ماند و او پرسید : که Cissie و آلبرت ممکن است ، او
هنوز هم فکر آقای Beebe نه bounder. "سوال Unpardonable!
برای داشتن یک هفته در گوشه باد می وزد متوقف شده و به ملاقات کرد Cissie و آلبرت ،
ویلاهای نیمه جدا شده که در مقابل کلیسا اجرا شده است!
من خانم Honeychurch بعد از اینکه شما تنظیم می شود. "
"من تکان دهنده ای احمق بیش از امور محلی ، گفت :" مرد جوان languidly.
"من حتی نمی تواند به یاد داشته باشید تفاوت بین شورای پریشی و محلی
هیئت دولت.
شاید تفاوت ، یا شاید کسانی که نام درست نیست وجود دارد.
من فقط به داخل کشور به دیدن دوستانم و برای لذت بردن از مناظر.
از آن است که بسیار بی مبالات از من است.
ایتالیا و لندن تنها مکان جایی که من احساس نمی در انقیاد وجود دارد. "
آقای Beebe ، پریشانی در این پذیرش سنگین Cissie و آلبرت ، تعیین می
برای تغییر این موضوع.
"اجازه دهید به دیدن من ، آقای Vyse -- فراموش -- چه حرفه ای خود را؟"
من هیچ حرفه ای ، گفت : "سیسیل. "این یک مثال دیگر از انحطاط من است.
نگرش من کاملا توجیه ناپذیر -- است که تا زمانی که من هیچ مشکلی به هر یک
من حق من دوست دارم.
من می دانم که من باید به گرفتن پول از مردم ، و یا وقف خودم به چیزهایی من
مراقبت از کاه در مورد نیست ، اما به نوعی ، من قادر به آغاز است. "
شما بسیار خوش شانس هستند ، گفت : "آقای Beebe.
"این یک فرصت فوق العاده ، داشتن اوقات فراغت است."
صدای او بود و نه کوته ، اما او کاملا راه خود را به پاسخ دادن به
به طور طبیعی.
او احساس می شود ، به عنوان همه کسانی که شغل به طور منظم ، باید احساس کنید ، که دیگران باید آن را نیز.
"من خوشحالم که شما تایید است. من daren't فرد سالم صورت --
به عنوان مثال ، فردی Honeychurch. "
"اوه ، Freddy'sa مرتب سازی بر اساس خوب است ، او نه؟" "قابل تحسین است.
مرتب کردن بر اساس ساخته شده است که انگلستان او است. "سیسیل تعجب در خود.
چرا ، در این روز از همه دیگران ، او تا بر خلاف طرز ناامید کننده ای بود؟
او تلاش کرد تا حقوق کشیدند effusively پس از مادر آقای Beebe قدیمی
خانم برای آنها ، او بدون توجه خاص است.
سپس او flattered روحانی ، ستایش روشن فکری خود را لیبرال ، روشنفکر خود را
نگرش نسبت به فلسفه و علم است.
"بقیه کجا هستند؟" آقای Beebe در گذشته گفت : "من در مورد استخراج چای قبل از اصرار دارند
خدمات شب. "" گمان می کنم آن هرگز به آنها گفت شما بودند
اینجا کلیک کنید.
در این خانه یکی است در بندگان یک روز می رسد مربی است.
گسل از آن است که او مستلزم عفو خود را هنگامی که او شما را می شنود کاملا ، و
لگد صندلی پاها و با فوت او.
گسل از مری را فراموش کرده ام -- من گسل از مری ، اما آنها بسیار جدی هستند.
باید به دنبال در باغ؟ "" من می دانم که گسل از مری.
او برگ تابه گرد و غبار ، ایستاده بر روی پله ها. "
"گسل Euphemia است که او خواهد شد ، به سادگی خواهد شد نیست ، ریز ریز کردن پیه
به اندازه کافی کوچک است.
آنها هر دو خندیدند ، و آنچه آغاز شد برای رفتن بهتر است.
"گسل فردی --" سیسیل ادامه داد. "آه ، او بیش از حد بسیاری از.
هیچ کس اما مادر او می تواند گسل از فردی به یاد داشته باشید.
گسل دوشیزه Honeychurch را امتحان کنید ، آنها بی حد و حصر نیست ".
"، گفت :" او به هیچ مرد ، جوان ، با اخلاص شدید.
"من کاملا موافق است. در حال حاضر او هیچ است. "
"در حال حاضر؟"
"من بدبینانه نیست. من فقط از تئوری حیوان خانگی من درباره تفکر
دوشیزه Honeychurch. آیا آن معقول به نظر می رسد که او باید
بازی زیبا ، و زندگی تا بی سر و صدا؟
من شک دارم که یک روز او در هر دو فوق العاده خواهد بود.
محفظه آب تنگ و در او خواهد شکست ، و موسیقی و زندگی ممزوج شدن.
بیش از حد که قهرمانانه باشد ، شاید می شود -- سپس ما باید خود را قهرمانانه خوب ، قهرمانانه بد
خوب یا بد است. "سیسیل همراه خود جالب است.
و در حال حاضر شما فکر می کنید او را فوق العاده نیست تا آنجا که به زندگی ادامه می یابد؟ "
"خب ، من باید بگویم من تنها او را در Tunbridge ولز ، جایی که او نبود ، دیده می شود
فوق العاده است ، و در فلورانس است.
از آنجا که من به تابستان و خیابان آمدند او دور شده است.
شما او را دیدم ، آیا شما نیست ، در رم و در رشته کوه های آلپ.
اوه ، من را فراموش کرده و البته ، شما او را می دانست قبل از.
نه ، او در فلورانس فوق العاده بود یا نه ، اما من در انتظار نگه داشته که او
خواهد بود. "
"در چه راه؟" مکالمه دلپذیر را به آنها تبدیل شده بود ،
و آنها بودند به قدم زدن به بالا و پایین تراس.
"من به عنوان به راحتی می تواند به شما بگوید چه لحن او خواهید بازی بعدی.
به سادگی وجود دارد به این معنا که او بال پیدا کرده بود ، و به منظور استفاده از آنها.
Honeychurch دوشیزه به عنوان یک بادبادک : من می تواند به شما یک تصویر زیبا در دفتر خاطرات ایتالیایی من نشان می دهد
خانم بارتلت برگزاری رشته است. تصویر شماره دو : معافیت های رشته ای ".
طرح در دفتر خاطرات روزانه خود بود ، اما آن ساخته شده بود پس از آن ، هنگامی که وی چیزهایی مشاهده
بطور هنرمندانه یا هنری. در آن زمان او کشش پنهانی داده بود
به خود رشته.
اما رشته شکست هرگز؟ "و" شماره من ممکن است دیده نمی دوشیزه Honeychurch
افزایش مییابد ، ولی من حتما باید دوشیزه سقوط بارتلت را شنیده است. "
شکسته است ، گفت : "مرد جوان در پایین ، زنگ های ارتعاشی.
بلافاصله او پی برد که همه پسند ، مضحک ، راه محقر از
اعلام تعهد این بدترین بود.
او عشق خود را از استعاره لعنت به حال او پیشنهاد کرد که او را به ستاره شد و لوسی
شد سر به فلک کشیده تا به او برسد؟ "شکسته؟
نظر شما در چیست؟ "
"من به معنای ، گفت :" سیسیل stiffly "که او در حال رفتن به من ازدواج است."
روحانی آگاهانه برخی از ناامیدی تلخ که او نمی تواند نگه داشتن از
از صدای او.
"من متاسفم ، من باید عذر خواهی. من تا به حال هیچ ایده شما با او صمیمی بودند ،
یا من باید در این راه سطحی و گستاخ ، هرگز صحبت کردیم.
آقای Vyse ، شما باید به من متوقف شود. "
و پایین باغ او را دیدم لوسی خودش بله ، او ناامید شده بود.
سیسیل ، که به طور طبیعی ترجیح تبریک به عذر خواهی کرد ، از پایین او
دهان در گوشه و کنار.
این پذیرش عمل او از جهان؟
البته ، او را به جهان به عنوان یک کل نفرت هر انسان اندیشمندانه باید آن است
تقریبا یک آزمون پالایش.
اما او حساس به ذرات پی در پی از آن که او مواجه شده بود.
گاهی اوقات او می تواند کاملا خام است. "من متاسفم من به شما داده شده یک شوک ،" او
گفت : با خشگی.
"من می ترسند که انتخاب لوسی می کند با تایید شما را برآورده نمی کنند."
"که نه. اما شما باید به من متوقف شده.
من می دانم خانم Honeychurch تنها کمی با گذشت زمان است.
شاید من نباید به او مورد بحث آزادانه با هر یک مطمئنا نه با
شما خواهد شد. "
"شما آگاهانه از داشتن چیزی بی احتیاط گفت؟"
آقای Beebe خود را کشیده با هم. واقعا ، آقای Vyse هنر قرار دادن یک
در خسته کننده ترین موقعیت.
او به استفاده از prerogatives حرفه خود رانده شد.
"نه ، من گفته اند که هیچ چیز بی احتیاط.
من در فلورانس گیراندم که آرام ، دوران کودکی و حادثه او را باید پایان یابد ، و آن را تا
به پایان رسید. متوجه شدم dimly اندازه کافی است که او را ممکن است
برخی از گام با اهمیت است.
او آن گرفته شده است.
او آموخته است -- شما به شما اجازه صحبت آزادانه ، به عنوان من را آغاز کرده اند آزادانه -- او تا به
آموخته آنچه در آن است به عشق : بزرگترین درس ، برخی از مردم به شما می گویم ، که ما
زندگی زمینی فراهم می کند. "
اکنون زمان برای او به موج کلاه خود را در سه نزدیک است.
او برای انجام چنین کاری را حذف.
"او از طریق شما یاد گرفتم" و اگر صدای او هنوز هم روحانیت بود ، آن را در حال حاضر نیز
صادقانه "اجازه دهید آن را در مراقبت از شما که دانش خود را به او سود آور است."
"Grazie tante!" سیسیل ، که مانند پارسونز نمی گفت.
"شنیده اید؟ فریاد زد :" خانم Honeychurch او به عنوان toiled تا باغ شیب دار است.
"اوه ، آقای Beebe ، شنیده اید خبر؟"
فردی ، در حال حاضر پر از خوش مشربی ، whistled عروسی مارس.
جوانان به ندرت انتقاد این واقعیت انجام شده است.
در واقع من! "او گریه.
او در لوسی نگاه. در حضور خود او می تواند کشیش بخش عمل نمی کند
دیگر هیچ -- در تمام حوادث بدون معذرت خواهی.
"خانم Honeychurch ، من رفتن به انجام چه من همیشه قرار است به انجام است ، اما به طور کلی من
بیش از حد خجالتی. من می خواهم برای فراخوانی هر نوع نعمت در
آنها ، قبر و همجنسگرا بزرگ و کوچک.
من می خواهم از همه آنها جان خود را از به supremely خوب و supremely خوشحال به عنوان شوهر و
همسر ، به عنوان پدر و مادر است. و اکنون من می خواهید چای من است. "
شما فقط برای آن را تنها در زمان پرسید ، "بانوی retorted.
": چطور جرات جدی در گوشه باد می وزد؟" او لحن خود را از او گرفت.
هیچ رحمت سنگین تر است ، هیچ گونه اقدام به شان و مقام دادن وضعیت با وجود دارد
شعر یا کتاب مقدس. هیچ یک از آنها جرأت و یا قادر به
جدی.
تعامل قوی چیزی است که دیر یا زود آن را کاهش می دهد که صحبت از
آن را به این حالت از ترس شاد.
از آن دور ، در تنهایی از اتاق آنها ، آقای Beebe ، و حتی فردی ، ممکن است
دوباره بحرانی شود. اما در حضور آن و در حضور
یکدیگر صادقانه خنده دار بودند.
این قدرت عجیب ، برای آن را تحمیل نه تنها لبها ، اما قلب است.
موازی اصلی مقایسه یک چیز بزرگ با دیگری -- قدرت بر سر ما است.
معبد برخی از مرام و منش بیگانه.
بیرون ایستاده ، تمسخر و یا مخالف آن ، و یا در بیشتر احساس احساساتی است.
در داخل ، هر چند قدیسین و خدایان ما نیست ، ما تبدیل به مومنان حقیقی ، در مورد هر
مؤمن واقعی باید وجود داشته باشد.
و این گونه بود که پس از gropings و سوء ظن بعد از ظهر آنها کشیده
خود را با یکدیگر و حل و فصل کردن چای بسیار دلپذیر حزب.
اگر آنها منافقان شد آنها آن را نمی دانند ، و ریاکاری خود را تا به حال هر فرصتی
تنظیم و از تبدیل شدن به درست است. آن ، از قرار دادن هر ورق که اگر آن
حال حاضر عروسی ، آنها را به شدت تحریک شده است.
آنها نمی تواند تاخیر در پشت که لبخند... او که او به آنها را قبل از اینکه او لگد
نقاشی اتاق درب. آقای Beebe chirruped.
فردی در wittiest او بود ، با اشاره به سیسیل به عنوان "شکست مفتضحانه" -- خانواده افتخار جناس
در نامزدش. خانم Honeychurch ، سرگرم کننده و چاق و چله ،
به خوبی به عنوان یک مادر در قانون وعده داده شده است.
همانطور که برای لوسی و سیسیل ، برای آنها معبد ساخته شده بود ، آنها نیز در پیوست
مراسم پیشواز ، اما منتظر ، به عنوان نمازگزار را با جدیت تمام باید برای افشای
برخی از حرم holier شادی.