Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 1
"گوش معدن باز است ، و قلب من آماده : بدترین wordly canst از دست دادن تو
گشوده : -- بگو : پادشاهی من از دست رفته "-- شکسپیر؟
این یکی از ویژگی های عجیب و غریب به جنگ های استعماری آمریکای شمالی بود که toils و
خطرات ناشی از بیابان می شود مواجه می شوند قبل از اینکه میزبان جانبی می تواند
دیدار خواهد کرد.
مرز و ظاهرا غیر قابل نفوذ گسترده ای از جنگل را قطع اموال
استان خصمانه فرانسه و انگلستان است.
کسیکه در تاسیس مستعمرهای هاردی ، و اروپا آموزش دیده که در کنار او جنگیدند ، اغلب
ماه صرف در مبارزه رپیدز جریان ، یا در موثر
ناهموار عبور از کوه ها ، در تلاش
فرصتی برای نمایشگاه شجاعت خود را در یک درگیری رزمی بیشتر است.
اما ، شبیه سازی ، شکیبایی و انکار نفس از رزمندگان بومی عمل ، آنها
آموخته برای غلبه بر هر مشکل و به نظر می رسد که ، در زمان ، وجود ندارد
زنگ تفریح از جنگل تاریک ، و نه هیچ راز
محل آن ، بنابراین دوست داشتنی ، که آن را ممکن است معافیت از تاخت و تاز از کسانی که ادعا می کنند
متعهد خون خود به سیر انتقام خود را ، و یا به حمایت سرد و
سیاست خودخواه پادشاهان دور اروپا.
شاید هیچ منطقه در طول وسعت گسترده ای از مرزهای میانی می تواند
مبله کردن یک تصویر زنده از بیرحمی و fierceness از جنگ وحشیانه از
آن دوره نسبت به کشوری که دروغ
میان آب سر هادسون و دریاچه های مجاور.
امکاناتی که طبیعت وجود دارد به حال به ماه مارس رزمندگان ارائه شد
خیلی آشکار می شود مورد غفلت قرار گرفته است.
جدول طولانی از چاپلین از مرزهای کانادا کشیده ،
عمیق در درون مرزهای استان همسایه نیویورک ، تشکیل طبیعی
عبور در سراسر نیم فاصله که
فرانسه به منظور حمله به دشمنان خود استاد مجبور شدند.
نزدیک ختم جنوبی آن ، دریافت کمک های دیگر دریاچه ، که
آب زلال به عنوان شده منحصرا توسط یسوعیون انتخاب
مبلغان به انجام نمونه
تخلیص غسل تعمید ، و برای به دست آوردن برای آن عنوان دریاچه "DU Sacrement سنت است."
انگلیسی متعصب کمتر فکر آنها افتخار کافی در آن اعطا
چشمه unsullied ، هنگامی که نام خود را شاهزاده حاکم اعطا دوم
از خانه از هانوفر است.
متحده دو به غارت صاحبان نااموخته از مناظر پوشیده شده از درخت خود را از آنها
حق مادری به جاودانه وجه تسمیه اصلی آن "Horican."
پانوشت (به عنوان هر یک ملت را از سرخپوستان زبان یا گویش آن ، آنها
معمولا به نام های مختلف را به همان مکان ، هر چند تقریبا همه از آنها
appellations توصیفی بودند از جسم است.
بنابراین ترجمه تحت اللفظی از نام این برگه زیبا از آب ، استفاده شده توسط
قبیله که در بانک آن ساکن خواهد بود "دم دریاچه است."
دریاچه جورج ، آن را به عنوان vulgarly و در حال حاضر ، در واقع ، قانونی ، نامیده می شود ، به شکل یک نوع
دم به دریاچه چاپلین ، هنگامی که بر روی نقشه مشاهده.
از این رو ، نام)
سیم پیچ راه خود را در میان جزایر بی شماری ، و در کوه ها گنجانده ، "دریاچه مقدس"
تمدید لیگ های ده هنوز هم بیشتر به سمت جنوب.
با دشت بالا است که خود را interposed به تصویب بیشتر از آب وجود دارد ،
شروع حمل به عنوان بسیاری از مایلی ، که انجام ماجراجو به بانک
هادسون ، در یک نقطه ای که ، با
انسداد معمول رپیدز ، و یا شکاف ، آنها پس از آن در زبان نامیده شد
کشور ، رودخانه شد کشتیرانی به جزر و مد.
در حالی که در پیگیری برنامه های شجاعانه خود را از دلخوری ، سرمایه گذاری بیقرار
فرانسه را حتی دره های دور و دشوار Alleghany ، تلاش ، ممکن است
به راحتی تصور می شود که ضرب المثلی خود
زیرکی که مزایای طبیعی از منطقه ما فقط چشم پوشی نیست
توصیف شده است.
شد ، مؤکدا عرصه خونین ، که در آن بیشتر از جنگ ها برای
تسلط بر مستعمرات رقابت شد.
قلعه ها بنا در نقاط مختلف که فرماندهی امکانات مسیر بودند ،
و گرفته شد retaken ، نشانید و بازسازی ، به عنوان پیروزی بر دشمن alighted
آگهی ها.
در حالی که مرد کشاورز را از عبور می کند خطرناک کاهش ، در درون امن تر
مرزهای از شهرک باستانی ، ارتش بزرگتر از کسانی که به حال اغلب
دفع از scepters مادر
کشورها ، خود را در این جنگل ها دیده می شود دفن شدند ، از چه رو آنها به ندرت بازگشت
اما در باند اسکلت ، با دقت نحیف بودند و یا توسط شکست نژند.
هر چند که هنر صلح به این منطقه مرگبار ناشناخته بودند ، جنگل های آن زنده بود
با مردان ، سایه و glens آن زنگ زد با صدای موسیقی رزمی ، و پژواک
از کوه آن انداخت پشت خنده ، و یا
تکرار فریاد حرف نشنو ، از بسیاری از جوانان متعارف وخوش زبان درپیش زنان و بی پروا ، که او آنها را هول هولکی ،
در بالاترین نقطه از ارواح خود را به چرت زدن در یک شب طولانی از فراموشی.
در این صحنه نزاع و خونریزی بود که حوادث ما باید
تلاش برای ارتباط رخ داده ، در طول سال سوم جنگ که انگلستان و
فرانسه آخرین در اختیار داشتن از برپا
کشوری که نه به حفظ مقصد شد.
خرفتی از رهبران نظامی خود در خارج از کشور ، و کشنده می خواهید از انرژی در او
شوراها در خانه ، شخصیت بریتانیا از ارتفاع افتخار پایین آورده بود
که بر روی آن را با استعداد قرار داده شده بود
و سرمایه گذاری از رزمندگان سابق او و دولتمردان است.
دیگر دشمنان او مخوف ، بندگان خود را به سرعت از دست دادن اعتماد به نفس
خود احترام بگذارند.
در این پست سازی یا تحقیر mortifying ، مستعمره نشینان ، هر چند او بی گناه
خرق ، و بیش از حد فروتن به عوامل اشتباهات او بودند ، اما طبیعی
شرکت کنندگان است.
آنها به تازگی یک ارتش انتخاب شده بود از آن کشور دیده می شود ، که reverencing به عنوان یک
مادر ، آنها کورکورانه شکست ناپذیر اعتقاد بر -- ارتش به رهبری توسط رئیس که تا به حال
از یک جمعیت آموزش دیده انتخاب شده
رزمندگان ، برای موقوفات نادر نظامی او ، disgracefully توسط تعداد انگشت شماری از زبان فرانسه روت
و سرخپوستان ، و تنها از نابودی با خنکی و روح را نجات داد
یک پسر اهل ویرجینیا بود ، که riper شهرت از سال
گسترش و نشر خود ، با نفوذ از حقیقت اخلاقی ثابت ، به محدوده حد اعلی
مسیحیت ،.
(پانوشت : واشنگتن ، که پس از بیفایده admonishing ژنرال اروپا
خطر را که او heedlessly در حال اجرا بود ، نجات داد بقایای بریتانیا
ارتش ، در این موقعیت ، تصمیم گیری و شجاعت خود را.
شهرت شده توسط واشنگتن در این نبرد به دست آورده عامل اصلی بودن او بود
انتخاب به فرماندهی ارتش آمریکا در روز بعد.
این شرایط در خور مشاهده است ، که در حالی که همه امریکا زنگ زد با او را به خوبی
merited شهرت ، نام خود را در هر حساب اروپا از جنگ رخ می دهد نیست ؛
دست کم برای آن را بدون موفقیت جستجو.
در این شیوه کشور مادر جذب حتی شهرت ، تحت آن سیستم
حکومت کردن است.)
گسترده ای مرز گذاشته شده برهنه های این فاجعه غیر منتظره بود ، و قابل توجهی بیشتر
شر هزار خطرات خیالی و خیالی قبل از شدند.
استعمارگران احساس خطر بر این باور بودند که yells وحشی مخلوط با هر
تند باد هوس پرست باد که از جنگل های پایان نا پذیر از غرب صادر شده.
شخصیت فوق العاده از دشمنان بی رحم خود را به مراتب افزایش طبیعی
وحشت جنگ.
شمار قتل عام اخیر هنوز واضح در خاطرات خود بودند ، نه وجود دارد
هر گوش تا ناشنوا در استان ها به عنوان نیست که مست در با حرص روایت
برخی از داستان ترس قتل نیمه شب ، در
که بومی جنگل های بازیگران اصلی و غیر مصطلح شد.
همانطور که زود باور و مسافر هیجان زده در رابطه با احتمال خطرناک از
بیابان ، خون ترسو curdled با ترور ، و مادران کاربر به سایر نظرسنجی اضطراب
نگاهها حتی در آن کودکان که
slumbered درون امنیت از بزرگترین شهرهای.
به طور خلاصه نفوذ ذره از ترس شروع به در هیچ مجموعه ای از محاسبات
دلیل و ارائه کسانی که باید به یاد مردانگی خود را ، برده از
basest احساسات.
حتی اعتماد به نفس و stoutest قلب شروع به فکر می کنم مشکل از
مسابقه ای تردید در حال تبدیل شدن بود ؛ و آن طبقه ای خسیس بود ساعات روز : افزایش در
اعداد ، که فکر آنها گیراندم همه
اموال تاج انگلیسی در آمریکا توسط دشمنان مسیحی خود را تسخیر کرده ، یا گذاشته
تاخت و تاز از متحدان بی امان خود را هدر.
هنگامی که ، بنابراین ، اطلاعات در قلعه که تحت پوشش جنوبی دریافت شد
ختم کرایه بین هادسون و دریاچه ها ، که مونتکالم بود
دیده شده است در حال حرکت چاپلین ، با
ارتش "به عنوان برگ در درختان متعدد ،" حقیقت آن با بیشتر از بستری شد
ترسو و بی میلی از ترس نسبت با لذت استرن که جنگجو باید احساس ، در
پیدا کردن دشمن در دسترس از ضربه او است.
این خبر آورده شده است ، به سمت کاهش در یک روز در اواسط تابستان بود ، توسط یک هندی
دونده ای که او نیز یک درخواست فوری از مونرو با مته سوراخ ، فرمانده از کار بر روی
ساحل دریاچه "مقدس" برای تقویت سریع و قدرتمند.
در حال حاضر به ذکر است که فاصله بین این دو پست کمتر
نسبت به پنج لیگ.
راه بی ادب ، که در اصل خط خود را از ارتباطات را تشکیل دادند ، بوده است
گسترده تر برای عبور از واگن ؛ به طوری که از راه دور که توسط سفر شده بود
پسر جنگل در دو ساعت ، ممکن است
به راحتی توسط یک بخش از نیروهای نظامی می شود ، به اجرا درخواهد آمد با چمدان های ضروری خود را ،
بین طلوع و غروب آفتاب تابستان.
بندگان وفادار تاج انگلیس را به یکی از این جنگل fastnesses داده بود
نام ویلیام هنری ، و از سوی دیگر است که از فورت ادوارد ، فراخوانی هر یک پس از یک
شاهزاده های مورد علاقه از خانواده حاکم است.
کهنه کار اسکاتلندی فقط به نام اول ، با یک هنگ به طور منظم و برگزار شد
چند provincials ، واقعا یک نیروی بسیار کوچک را به سر در برابر نیرومند
قدرت که مونتکالم بود که منجر به پا از تپه خاکی او.
در دومی ، با این حال ، وضع عمومی وب ، که ارتش شاه در فرمان
شمال استان ، با بدن بیش از پنج هزار مرد.
با اتحاد چند جدا از فرمان او ، این افسر arrayed ممکن است
نزدیک است که تعدادی از مبارزان علیه فرانسوی مشاغل ، که تا به حال دو برابر
تا کنون از تقویت خود جرأت ،
با یک ارتش ، اما کمی در شماره های برتر.
اما تحت تاثیر بخت و اقبال تخریب خود ، هر دو از افسران و مردان به نظر می رسد
بهتر است به انتظار رویکرد آنتاگونیست های نیرومند خود ، در درون خود دفع
کار می کند ، از برای مقاومت در برابر پیشرفت خود را
ماه مارس ، با شبیه سازی نمونه موفق فرانسه در فورت DU Quesne ،
قابل توجه ضربه به پیشروی های خود است.
پس از شگفتی برای اولین بار از هوش بود کمی کاهش خواهد یافت ، شایعه
از طریق اردوگاه مستحکمتر میکند ، که در امتداد حاشیه کشیده منتشر شد
هادسون ، از تشکیل یک زنجیره ای از outworks به
بدن خود فورت ، که یک بخش انتخاب شده از پانزده صد مرد بود
ترک ، با طلوع خورشید ، برای ویلیام هنری ، پست در اندام شمالی
بارکشی.
که در ابتدا تنها شایعه بود ، به زودی یقین تبدیل شد ، به عنوان دستور از گذشت
چهارم از فرمانده کل قوا به سپاه چند او برای این انتخاب کرده بود
خدمات ، آماده شدن برای خروج سریع آنها.
همه شک و تردید را به قصد از وب در حال حاضر از میان رفت ، و یک ساعت و یا دو تا از عجولانه
رد پای ها و چهره های مضطرب موفق.
تازه کار در هنر نظامی پرواز از نقطه به نقطه ، تعویق خود
آماده سازی بیش از تعصب خشن و distempered تا حدودی خود را ، در حالی که
بیشتر تمرین جانباز ساخته شده خود را
ترتیبات با شور و مشورت است که تکبر و هر ظاهر با عجله ، هر چند
lineaments هوشیار و چشم مضطرب خود را به اندازه کافی خیانت که او تا به حال هیچ بسیار
قوی رغبت حرفه ای ، هنوز ،
جنگ محاکمه نشده و مخوف از بیابان.
در طول خورشید در سیل از شکوه و عظمت ، در پشت تپه های دوردست غربی ، و به عنوان
تاریکی حجاب خود را در اطراف نقطه منزوی برای تلفن های موبایل کاهش آماده سازی خود جلب کرد ؛
آخرین نور در نهایت از ناپدید شد
ورود به سیستم کابین برخی از افسر ؛ درختان عمیق تر سایه خود را بیش از تپه بازیگران و
ناهمواری جریان ، و سکوت به زودی pervaded این اردوگاه ، به عنوان عمیق که که
رفتند در جنگل قریب به اتفاق آن environed بود.
با توجه به سفارشات از شب قبل ، خواب سنگین ارتش بود
شکسته شده توسط نورد درام هشدار دهنده ، که پژواک تند صدور شنیده می شد ،
در هوای مرطوب صبح ، از هر ویستا
از جنگل ، فقط به عنوان روز شروع به رسم خطوط کرک شده از برخی از سنبه های بلند از
مجاورت ، در روشنایی باز کردن یک آسمان بی ابر نرم و شرقی است.
در یک لحظه تمام اردوگاه در حال حرکت بود از meanest سرباز برانگیزانندهتر از لانه خرگوش و غیره خود را
تا شاهد خروج از رفقای خود ، و برای به اشتراک گذاشتن در هیجان و
حوادث از ساعت.
آرایه ساده از گروه انتخاب شده به زودی به پایان رسید.
در حالی که hirelings به طور منظم و آموزش دیده از پادشاه راهپیمایی با سر بالایی به
حق از خط ، استعمارگران کمتر تظاهر در زمان humbler موقعیت خود را در
سمت چپ آن ، با خشوع که تمرین طولانی آسان ارائه شده بود.
سازمان پیشاهنگی ترک نگهبانان قوی قبل و به دنبال وسایل نقلیه lumbering که
با مته سوراخ چمدان و قبل از نور خاکستری صبح توسط اشعه mellowed شد
خورشید ، بدنه اصلی از رزمندگان
چرخ را به ستون ، و اردویی را با نشان می دهد نظامی بالا سمت چپ
یاتاقان ، که در خدمت به غرق دغدغه های slumbering بسیاری از تازه کار ،
بود که در حال حاضر در مورد را به مقاله اول خود را در آغوش.
در حالی که در نظر خود رفقای توصیف ، همان جبهه افتخار و دستور آرایه
مشاهده شد ، تا زمانی که یادداشت fifes خود را رو به رشد کم نور در فاصله جنگل در
طول ظاهر به بلع توده که در زندگی می اغوش حمل کردن آن را به آرامی وارد کرده بود.
عمیق ترین صدای ستون کناره گیر و نامرئی می شود در به عهده متوقف شده بود
نسیم را به شنوندگان ، و آخرین اواره به حال در حال حاضر در ناپدید شده
پیگیری ، اما هنوز وجود دارد از علائم
یکی دیگر از خروج ، قبل از یک کلبه چوبی با اندازه های غیر معمول و اقامت ، در مقابل
که آن sentinels ء دور خود ، که برای محافظت فرد شناخته شده بود
عمومی انگلیسی.
در این لحظه برخی از اسب دوازده نیم ، caparisoned به گونه ای جمع آوری شد که
نشان داد که دو ، حداقل ، به تحمل افراد از زن به مقصد بودند ، از رتبه که
بود معمول برای دیدار تا کنون در حیات وحش این کشور نیست.
سوم عینک مظاهر و آغوش یک افسر از کارکنان ، در حالی که بقیه ، از
سادگی از مکان ها ، و ایمیل های سفر که با آنها
encumbered ، آشکارا برای نصب
پذیرش به عنوان menials های بسیاری ، که بودند ، به ظاهر ، در حال حاضر در انتظار لذت بردن از
کسانی که آنها خدمت کرده است.
در فاصله محترمانه از این نشان می دهد غیر معمول ، غواصان گروه جمع آوری شد
idlers کنجکاو و برخی توصیف خون و استخوان شارژر بالا mettled نظامی ،
و دیگران زل زده در آماده سازی ، با تعجب کسل کننده کنجکاوی مبتذل.
یک مرد ، با این حال ، که ، با قیافه و اقدامات خود ، تشکیل یک مشخص شده وجود ندارد
استثنا برای کسانی که متشکل طبقه دوم از تماشاگران ، نه بیکار بودن ،
و نه به ظاهر بسیار نادان.
فرد از این فرد بود به آخرین درجه بی حاصل ، بدون اینکه در هر
شیوه ای خاص تغییر شکل است. او همه استخوان ها و مفاصل دیگر
مردان ، بدون هیچ گونه نسبت خود را به کار می رود.
سیخ شده ، قامت او پیشی گرفته است که همنوعان خود را ، هر چند نشسته ، او ظاهر شد کاهش می یابد
در محدوده عادی مسابقه. ضد و ند مشابه در اعضای خود به نظر می رسید
در سراسر کل مرد وجود داشته باشد.
سر او بزرگ بود ، شانه خود را باریک ، اسلحه خود را بلند و آویزان ، در حالی که دستهای خود را
کوچک ، اگر نه ظریف بودند.
پاها و ران او نازک شد ، تقریبا به پیامد آن لاغری ، اما طول فوق العاده ؛
و زانو های خود را در نظر گرفته می شده اند فوق العاده ای ، آنها نشده outdone
پایه گسترده تری که این غلط
روبنا سفارشات مخلوط بشر تا profanely پرورش داده بود.
لباس بد همه فن حریف و بی خردانه فرد تنها در خدمت به رندر خود را
awkwardness بیشتر آشکار.
کت آسمان آبی ، با شنل کوتاه و دامن گسترده و کم در معرض طولانی و نازک
گردن و پاها بلندتر و نازک تر ، به بدترین animadversions از شر دور انداخته.
پوشاک اسفل او nankeen زرد ، نزدیک به شکل نصب شده بود و گره خورده در
خوشه های خود را از زانو توسط گره های زیادی از روبان سفید ، یک معامله خوب با استفاده sullied.
جوراب های پنبه ای تیره و ابر آلود ، و کفش ، در یکی از دومی که خار اندود بود ،
با تکمیل صحنه و لباس را از اندام پایین تر از این رقم ، هیچ منحنی و یا زاویه
که پنهان بود ، اما از سوی دیگر
دست ، با جدیت از طریق غرور و یا سادگی صاحب خود را به نمایش گذاشته است.
از زیر فلپ عظیمی از جیب جلیقه خاکی ابریشم نقش برجسته ، به شدت
آراسته شده با توری نقره ای لکه دار ، پیش بینی ساز ، که از
دیده در شرکت رزمی ، ممکن است
شده است به راحتی برای برخی از پیاده سازی موذی و ناشناخته جنگ اشتباه گرفته است.
کوچک به عنوان آن می شد ، این موتور غیر معمول کنجکاوی را از بسیاری از هیجان زده کرده بود
اروپایی ها در این اردوگاه ، هر چند چند تن از provincials به آن دسته دیده می شدند ، نه
تنها بدون ترس ، اما با آشنایی نهایت است.
بزرگ ، کلاه cocked مدنی ، مانند آنهایی که توسط روحانیون در سی سال گذشته فرسوده ،
surmounted کل ، کرامت تجهیز به خوش مزاج و تا حدودی خالی
قیافه ، که ظاهرا چنین مورد نیاز
کمک های مصنوعی ، برای حمایت از گرانش برخی از اعتماد بالا و فوق العاده.
در حالی که گله مشترک دور ایستاده بود ، در احترام به چهارم وب ،
شکل ما stalked به مرکز از دام های اهلی را توضیح داده ، آزادانه بیان
انتقادات خود commendations در شایستگی
از اسب ها ، به عنوان شانس آنها قضاوت او راضی یا ناراضی است.
"این جانور ، من و نه نتیجه ، دوست ، از بالا بردن به خانه نیست ، اما از خارجی
اراضی ، یا شاید از جزیره خود را کمی بیش از آب آبی؟ "او گفت :
صدا به نرمی قابل توجه و
شیرینی از تن آن ، به عنوان شخص خود را برای نسبت های نادر آن این بود : "من ممکن است از صحبت
این چیزها ، و هیچ گزافه گو ، برای من در هر دو پناهگاه شده است ، که
در محلی گذاردن در دهان تیمز ، و
به نام بعد از پایتخت انگلستان قدیمی ، و که است که به نام 'پناهگاه' ، با
علاوه بر این از کلمه "جدید" و scows و brigantines جمع آوری آنها را دیده اند ،
droves ، مانند جمع آوری به ارک ،
در حال بیرون به جزیره جامائیکا ، محدود به منظور از داد و ستد کالا و
ترافیک در جانوران چهار پا است ، اما پیش از این هرگز به من مشهود وحش که تایید
کتاب مقدس جنگ اسب واقعی شبیه به این : "او
paweth در این دره ، و rejoiceth در قدرت خود ، او goeth در برای دیدار با مسلح
مردان است.
او میگوید در میان ترومپت ، هکتار ، هکتار ، و او smelleth دور نبرد خاموش ، تندر
کاپیتان ، و فریاد به نظر می رسد که سهام اسب اسرائیل
به زمان خود ما تبار بود ؛ آن را ، نه دوست "؟
دریافت هیچ پاسخی به این درخواست تجدید نظر فوق العاده ای ، که در حقیقت ، آن را به عنوان تحویل داده شد
با قدرت از تن و صدا دار کامل ، به merited نوعی از اطلاع ، او که تا به حال
در نتیجه خوانده مندرج زبان مقدس
کتاب تبدیل به شکل سکوت به آنها او ناخواسته خطاب به حال خود ، و
موضوع های جدید و قدرتمند تر از تحسین در شی که مواجه می شوند در بر داشت
زل زل نگاه کردن خود را.
چشم او سقوط کرد که هنوز هم ، راست ، و به شکل سفت و سخت "دونده سرخپوست" ، که تا به حال
منتقله به اردوگاه بشارت ناخوشایند از شب قبل.
اگر چه در حالت سکون کامل ، و ظاهرا بی توجهی ، با
فلسفه رواقیون مشخصه ، هیجان و شلوغی در اطراف او ، عبوس بود
مخلوط fierceness با آرام
وحشیانه ، که به احتمال زیاد به دستگیری توجه چشم بسیار با تجربه تر بود
از کسانی که اکنون او را اسکن شده است ، در شگفتی unconcealed.
بومی با مته سوراخ کردن هر دو تبر زین زدن و چاقو از قبیله خود ، و در عین حال ظاهر او بود
در مجموع نیست که یک جنگجو است.
بر خلاف انتظار ، هوا از بی توجهی در مورد شخص او وجود دارد ، شباهتی با آنچه که
ممکن است از اعمال بزرگ و اخیر ، که او هنوز رتبهدهی نشده است اقدام
اوقات فراغت برای تعمیر.
رنگ رنگ از جنگ به حال در تاریک سردرگمی شدید خود را مخلوط
قیافه ، و رندر lineaments سبزه رو او هنوز هم وحشی تر و دافعه
از اگر هنر اثر سعی کرده بودند که در نتیجه احتمال تولید شده بود.
چشم او ، به تنهایی ، که مانند یک ستاره آتشین در میان ابرها کاهش glistened ، بود که به
در دولت خود را از wildness بومی دیده است.
برای یک لحظه واحد جستجوی خود و در عین حال با احتیاط نگاه ملاقات نگاه تعجب از
دیگر ، و سپس تغییر جهت آن ، تا حدودی در حیله گری ، و تا حدودی در تحقیر ،
آن ثابت باقی ماند ، تا اگر در نفوذ هوا دور.
این غیر ممکن است به گفتن نیست اظهار این ارتباط کوتاه و خاموش برای unlooked ،
میان دو مرد چنین مفرد ، ممکن است بدستآمده از مرد سفید ، به حال خود را نمی
کنجکاوی فعال بوده است و دوباره به اشیاء دیگر می نمایند.
جنبش عمومی در میان دام های اهلی و صدای پایین صدای ملایم ، را اعلام کرد
رویکرد از کسانی که حضور به تنهایی به دسته اسب سواران را قادر به حرکت می خواستم شد.
تحسین ساده از جنگ اسب فورا سقوط به پایین ، بد قیافه ،
سوئیچ دم مادیان ، که ناخودآگاه خوشهچین شاخ و برگ پژمرده از اردوگاه نزدیک شد
توسط ، که در آن ، تمایل با یک آرنج در
پتو که پنهان عذرخواهی برای یک زین ، او تماشاگر از تبدیل شد
خروج ، در حالی که کره اسب بی سر و صدا ساخت بود خوراک صبح خود را ، در طرف مقابل
همان حیوان.
مرد جوان ، در لباس افسر ، انجام به steeds خود را دو زن ، که ،
آن را به عنوان لباس خود را آشکار بود ، برای مواجهه با خستگی از تهیه شد
سفر در جنگل.
و او بود که بیشتر نوجوانان در ظاهر او ، هر چند هر دو جوان بودند ،
حد یک نگاه اجمالی مجاز از رنگ خیره کننده خود ، عادلانه مو طلایی ، و روشن
چشم آبی ، گرفتار می شود ، او به عنوان artlessly
دچار هوای صبح تا ضربه کنار حجاب سبز که کم از او فرود
بیش از حد.
خیط و پیت که هنوز هم بالاتر از سنبه در قسمت غربی آسمان lingered بود نه بیشتر
روشن و نه ظریف از شکوفه بر روی گونه اش ، و نه بود روز افتتاحیه بیشتر
تشویق از لبخند متحرک که او
ارزانی در جوانان ، او را کمک به زین.
دیگر ، که به نظر می رسد برای به اشتراک گذاشتن به همان اندازه در توجه افسر جوان ،
charms خود را از نگاه دشمن با مراقبت به نظر می رسید که بهتر پنهان
نصب شده را به تجربه چهار یا پنج سال دیگر.
این می تواند دیده می شود ، با این حال ، که شخص او را ، هر چند با نفیس همان تولیدات
نسبت ، که هیچ یک از زینت لباس سفر او به تن از دست داده بودند ،
به جای فولر تر و بالغ تر که همراه او بود.
به محض این زن نشسته بودند ، از همراه خود را به آرامی به شکلی ناگهانی ظهور
زین اسب از جنگ ، زمانی که سه کل متمایل به وب ، چه کسی در حسن نیت ارائه میدهد ،
فراق خود را در آستانه منتظر
کابین خود و چرخش سر اسب های خود ، آنها را در یک آهسته راهوار بودن اقدام و به دنبال آن
قطار خود را ، به سمت در ورودی شمالی اردویی.
از آنجا که طی آن فاصله کوتاه ، نه صدای در میان آنها شنیده شد ، اما اندکی
علامت تعجب اقدام از جوان تر از زنان ، به عنوان دونده هندی glided
او ، بطور غیر منتظره ، و راه را در امتداد جاده نظامی در مقابل او شد.
اگرچه این جنبش ناگهانی و تکان دهنده از هند هیچ صدا از
دیگر ، در تعجب حجاب او همچنین برای باز کردن چین های آن اجازه داده شد ، و خیانت
نگاه وصف ناپذیر از ترحم ، تحسین ، و
ترسناک ، به عنوان چشم تیره خود به دنبال حرکت آسان وحشیانه است.
tresses این بانوی درخشان و سیاه و سفید ، مانند پرهای زینتی از کلاغ سیاه.
رنگ او قهوه ای نیست ، اما آن را با رنگ غنی اتهام
خون ، که آماده به مرزهای خود را پشت سر هم به نظر می رسید.
و در عین حال نه درشتی و نه می خواهم از سایه در لقاء بود که وجود داشت
کاملأ پیچیده به طور منظم ، و با وقار و surpassingly زیبا.
او ، تا اگر در ترحم در فراموشی خود او لحظه ای لبخند زد ، کشف شده توسط
عمل یک ردیف دندان که مایه شرمساری خالص ترین عاج ، در زمانی که جایگزین کردن حجاب ،
او صورت خود را ، و متمایل سوار در سکوت ،
مثل یکی که افکار انتزاعی را از صحنه دور او ، شدند.