Tip:
Highlight text to annotate it
X
I کتاب یازدهم
[توجه : نسخه نیویورک در سال 1909 دو فصل های زیر قرار داده شد.
معکوس ترتیب ظاهر شدن زیر.
از سال 1950 ، بسیاری از محققان توافق کرده اند ، زیرا از شواهد داخلی دو
فصل ، که باعث خطا سرمقاله آنها را در جهت معکوس چاپ می شود.
این Etext ، مانند نسخه های دیگر از چهار دهه گذشته ، تصحیح خطا آشکار.-
ریچارد D. هاتاوی ، preparer این متن الکترونیکی]
او رفت و در اواخر آن شب به Malesherbes بلوار ، داشتن تصور خود را که آن را
بیهوده به رفتن زود هنگام خواهد بود ، و داشتن نیز ، بیش از یک بار در طول روز ،
ساخته شده سوالات دربان.
چاد به حال در می آیند و بدون علامت باقی مانده بود و او ، ظاهرا ، در امور
این برهه -- از آن رخ داده است به Strether او را به خوبی ممکن است -- که او را نگه داشته طولانی
خارج از کشور.
دوست ما یک بار او را در هتل در غم و اندوه د Rivoli پرسیده می شود ، اما تنها
سهم ارائه این حقیقت بود که هر کس وجود دارد.
با این ایده بود که او را به خانه برمی گردند که Strether به خواب رفت ، تا به
اتاق خود را ، که از آن با این حال او هنوز وجود ندارد ، هر چند ، از بالکن ، چند
لحظه بعد ، بازدید کننده شنیدم یازده ساعت اعتصاب.
بنده چاد به حال توسط این زمان برای ظهور او پاسخ داده و او تا به حال ، این بازدید کننده
آموخته آمده به سرعت در لباس برای شام و دوباره ناپدید.
Strether یک ساعت در انتظار او به سر برد -- یک ساعت پر از پیشنهادات عجیب و غریب ،
بدنبال اهداف ، جوایز ، یکی از کسانی بود که او را به یاد آورند ، در پایان خود را
ماجراجویی ، به عنوان مشت خاص که بیشتر به حال شمارش است.
mellowest lamplight و ساده ترین صندلی را در اختیار او قرار داده شده بود ، توسط
باپتیست ، subtlest از بندگان ، رمان نیمه جدا نشده ، رمان لیمو رنگ و
حساس به لمس ، با چاقو عاج از طرفی بطرف دیگر
مانند خنجر در مو contadina ، درون دایره نرم شده بود تحت فشار قرار دادند --
دایره که به دلایلی ، Strether به عنوان نرمتر هنوز هم پس از یکسان تحت تاثیر قرار
باپتیست بود که در غیاب اظهار
از نیاز بیشتر از هر چیزی توسط موسیو او خود را به رختخواب صرف نظر کردن.
شب گرم و سنگین و لامپ تنها کافی بود ، شعله ور بزرگ
شهرستان های چراغ دار ، افزایش بالا ، هزینه های خود را دور از بلوار ایفا می کرد و
از طریق ویستا مبهم پی در پی
اتاق ها ، اشیاء را به نظر آورده و به حیثیت خود را افزوده است.
Strether خود را در اختیار او هنوز هرگز شده بود ، او در آنجا شده بود
به تنهایی ، به حال بیش از کتاب ها و چاپ ، استناد به حال تبدیل در غیاب چاد ، روح
از محل ، اما هرگز در افسون گری
ساعت و هرگز با رغبت کاملا مانند اضطراب سخت و ناگهانی.
او مدت طولانی را در بالکن به سر برد ، او بیش از آن آویزان او کمی Bilham دیده بود
چسبیدن به روز از روش اول او ، او ممی آویزان بر سر خود روز او را دیده بود
کمی Bilham خود ممکن است را دیده اند ، او
از پایین ، او را به اتاق ، سه که جلو را اشغال کردند و که گذشت
ابلاغ توسط درب های گسترده ، و در حالی که او گردش و استراحت ، تلاش برای بازیابی
تصور که آنها در او سه ساخته شده بود
ماه قبل ، به گرفتن دوباره صدای در که آنها تا به حال به نظر می رسید پس از آن برای صحبت کردن با او.
او تا به حال به یاد داشته باشید ، این صدا ، شکست خورد و با صدای رسا به صدا ، که او را به عنوان اثبات از همه در زمان
تغییر در خود.
او ، قدیمی ، تنها آنچه که او می تواند بشنود شنیده بود و آنچه که او در حال حاضر می تواند انجام دهد به
فکر می کنم از سه ماه پیش به عنوان یک نقطه در دور گذشته است.
همه صداهای ضخیم تر رشد کرده بود و کارهای بیشتری را به معنای آنها در او شلوغ او را به اندازه
درباره -- راه آنها صدا با یکدیگر است که اجازه نمی دهد او هنوز بود.
او احساس می شود ، عجیب ، به عنوان غم انگیز است که اگر او برای برخی از اشتباه آمده بود ، و در عین حال به عنوان به عنوان بسیار هیجان زده
اگر او برای برخی از آزادی آمده بودند.
اما آزادی بود چه در محل و ساعت ، آن آزادی بود که
ترین گرد آورده او را دوباره به جوانان خود را که او مدتها پیش از دست رفته بود.
او می توانست به اندازه کافی توضیح داده شده کمی به روز یا به همین دلیل او آن را از دست رفته بود و یا به همین دلیل ،
پس از سال ها و سال ها ، او باید مراقبت که او ، حقیقت اصلی از درخواست تجدید نظر واقعی
از همه چیز بود هیچ کمتر که
همه چیز نمایانگر ماده از دست دادن او آن را در دسترس قرار داده است ، در درون لمس ،
ساخته شده آن را به درجه شده بود ، هرگز ، امر از حواس.
که آنچه آن را برای او در این زمان منحصر به فرد تبدیل شد ، جوانان او مدتها پیش
از دست رفته -- حضور بتن عجیب و غریب پر رمز و راز ، در عین حال پر از واقعیت است ، که او
می تواند مسئولیت رسیدگی به ، طعم ، بو ، عمیق
تنفس را که او مثبت می تواند بشنود.
آن را در هوای خارج بود و در درون آن را در سازمان دیده بان طولانی بود ، از
بالکن ، در شب گرم تابستان ، از اواخر زندگی گسترده ای از پاریس ، نرم و بدون وقفه
سریع رامبل ، زیر ، از کمی نورانی
واگن که در مطبوعات ، همیشه پیشنهاد قماربازان او از قدیمی دیده بود
در مونت کارلو هل دادن به جداول. این تصویر قبل از او بود که او در آخرین
آگاه باشید که چاد پشت بود شد.
"او به من می گوید شما آن را بر من قرار داده" -- او پس از این بی درنگ به اندازه کافی در آن وارد
اطلاعات ؛ که ابراز مورد با این حال کاملا به عنوان مرد جوان ظاهر شد
تمایل برای لحظه ای آن را ترک است.
چیزهای دیگر ، با این مزیت خود را عملا داشتن شب قبل از آنها ،
برای آنها آمد ، و به حال ، و همچنین ، اثر عجیب و غریب ساخت به مناسبت ، به جای
عجولانه و توام با تب ، یکی از بزرگترین ،
loosest و ساده ترین ماجراجویی تمام Strether بود که او را درمان می شود.
او شده است به دنبال چاد از ساعت زودتر و از او پیشی گیرد و در حال حاضر ، اما
اکنون ساعت تاخیر شدن آنها تا استثنایی مواجه تعمیر شد.
آنها به اندازه کافی البته در تمام زمان های مختلف foregathered بود ، آنها دوباره به حال و
دوباره ، پس از آن شب برای اولین بار در تئاتر ، چهره به چهره بیش از خود
پرسش ، اما آنها تا به حال هرگز تا به تنهایی
با هم به عنوان آنها در واقع به تنهایی -- بحث خود را به حال هنوز رتبهدهی نشده است supremely شده است
خود را دارند.
و اگر چیزهای بسیاری علاوه بر این قبل از آنها به تصویب رساند ، هیچ یک به تصویب رساند و مجزا برای
Strether نسبت به آن حقیقت قابل توجه در مورد چاد که او اغلب به نقل مکان کرده بود
توجه داشته باشید : این حقیقت که همه چیز آمد
با خوشحالی با او به شناخت او چگونه زندگی می کنند.
این در لبخند خشنود او شده بود نشسته -- لبخند است که دقیقا در سمت راست خوشحال
درجه -- به عنوان بازدید کننده خود را تبدیل گرد ، در بالکن ، برای استقبال از ظهور او و بازدید کننده خود را
در واقع در نقطه ای که احساس
هیچ چیز ملاقات خود را به طوری که بسیار به عنوان شاهد که تسهیلات خرس.
او خود را تسلیم بر این اساس به طوری هدیه را تایید ، برای چه بود معنا
این تاسیسات که دیگران خود را تسلیم؟
او را نمی خواهم ، خوشبختانه ، برای جلوگیری از چاد از زندگی ، اما او کاملا آگاه بود که
حتی اگر او تا به حال او خود را دارند کاملا به قطعات رفته است.
در حقیقت در اصل توسط سرنگونی زندگی شخصی خود را به یک تابع تمام
تابعه به مرد جوان خود را که او با هم برگزار شد.
و نقطه ، بالاتر از همه ، نشانه ای از چگونه به طور کامل چاد دارای دانش
در سوال ، بود که یک نفر در نتیجه ، نه تنها با طرب مناسب تبدیل شد ، اما با
تکانه های وحشی بومی ، فیدر از جریان خود.
بحث خود را بر این اساس بدون اساس احساس Strether سه دقیقه به طول انجامید
به اندازه کافی برای شور و هیجان است که در آن او صبر کردم.
این سرریز نسبتا عمیق تر ، wastefully زیاد بود ، به عنوان او را مشاهده کوچکی
هر چیز مربوط به آن در بخشی از دوستان خود.
که دقیقا مورد خوشحال این دوست او "را" شور و هیجان خود ، یا هر چیز دیگری
احساسات دیگر ماده درگیر شده است ، به عنوان او را شستشوی خود ، از آن هیچ
آرایش می تواند برای سفارش داخلی را.
آن را کاملا برای Strether بود خود را به طور خلاصه به مقایسه شخصی با احساس
لباس شوی زن به خانه آوردن پیروزی های له کردن.
هنگامی که او در سفر سارا ، که او بسیار به طور کامل و چاد پاسخ گزارش شده بود خود
سوال با خلوص و صداقت کامل. "من مثبت او با اشاره به شما -- به او گفت
او باید کاملا شما را ببینید.
شب گذشته بود ، و آن همه در ده دقیقه از زمان است.
این اولین بحث آزاد -- واقعا اولین بار که او به من پنجه بودند.
او می دانست من هم می دانستند چه خط خود را با خودتان بوده است ؛ می دانست علاوه بر چگونگی کمی شما
به حال انجام شده است را به هر چیزی برای او دشوار است.
بنابراین من برای شما صحبت رک و پوست کنده -- اطمینان او را از همه شما در خدمت او بودند.
من به او اطمینان من بیش از حد بود ، "مرد جوان ادامه داد :" و من با اشاره به او می تواند
کاملا ، در هر زمان ، در من کردم.
مشکل او شده است به سادگی او را لحظه ای او خیالی پیدا نیست. "
"مشکل او" Strether بازگشت "شده است به سادگی که او می یابد او از ترس
شما خواهد شد.
او از ترس من ، سارا ، یکی قراضه کمی نیست ، و آن بود فقط به خاطر اینکه او را دیده است
چگونه من می توانم بی قراری وقتی که ذهن من به آن را بیان می کنم که او احساس بهترین شانس خود را ، به درستی
به اندازه کافی در ساخت من به عنوان ممکن است مضطرب باشد.
من فکر می کنم او در پایین به عنوان خوشحال که شما آن را بر من و شما خودتان می توانید
احتمالا آن را قرار داده باشد. "
"اما آنچه در جهان است ، انسان عزیز من ،" چاد و پرسش در اعتراض به این درخشندگی ،
"به من انجام شود را به سالی ترسند؟"
"شما بوده ام' فوق العاده ، فوق العاده ، که ما می گویند -- ما از مردم فقیر که به تماشای بازی را از
گودال ، و آنچه را که ستودنی ، او ساخته شده است.
ساخته شده او در تمام بیشتر effectually که او می تواند شما را در مورد آن به مجموعه ای نمی
هدف -- منظور من در مورد موثر بر خود را به عنوان با ترس »است.
چاد رو به عقب نگاه دلپذیر بیش از امکانات خود را از انگیزه ، رای دادند.
"من می خواست می شود مهربان و دوستانه ، شایسته و متوجه می شود -- و من هنوز
فقط می خواهم به باشد. "
Strether در سلاست راحت او لبخند زد.
"خب ، مطمئنا می تواند وجود داشته باشد هیچ راهی بهتر از مصرف من تعهد.
این اصطکاک شخصی شما و جرم شخصی خود را به تقریبا هیچ کاری را کاهش می دهد. "
آه اما چاد ، با مفهوم completer خود را از بازی دوستانه ، کاملا که نه این!
آنها در بالکن باقی مانده بود ، که در آن ، پس از روز خود را بزرگ و پیش از موعد
گرما ، نیمه شب هوا خوشمزه بود و آنها به نوبه خود در برابر خم
نرده ، در هماهنگی با صندلی
و گلدانهای گل ، سیگار و نور ستاره.
"تعهد است واقعا شما -- پس از ما موافقت بنابراین صبر کنید با هم و قاضی
با هم.
این همه پاسخ من به سالی بود ، "چاد را دنبال --" که ما شده اند ، که ما ،
فقط قضاوت با هم. "
"من می ترسم از بار ،" Strether توضیح داد : "من در دست کم نمی آمدند
که شما باید آن را خاموش من.
من آمده ام بسیار ، آن را به نظر من ، برای دو برابر کردن پاها جلو من در نحوه
شتر زمانی که او می شود را بر روی زانو های خود را به او پشت راحت است.
اما من تصور شما این همه در حالی که انجام بسیاری از ویژه و
خصوصی داوری -- که من شما مشکل نیست و من فقط آرزو داشته باشند
شما نتیجه برای اولین بار از شما است.
من بیش از آن بخواهید نه ، من کاملا آماده است تا آن را به عنوان آن آمده است ".
چاد تبدیل شده تا چهره اش با یک پف کند از دود خود را به آسمان.
"خب ، من دیده ام."
Strether کمی منتظر. "من شما را ترک تماما به تنهایی را نداشته باشند ، من
فکر من ممکن است بگویند ، پس از یک یا دو ساعت اول -- وقتی که من صرفا به موعظه صبر --
آنجا که بر شما می شود. "
"آه شما awfully خوب بوده است!" "ما هر دو خوب بوده است و سپس -- we've بازی
بازی ها. ما به آنها داده لیبرال ترین
شرایط است. "
"آه ، گفت : چاد ،" شرایط پر زرق و برق! این باز به آنها ، به آنها باز "بود -- او
به نظر می رسید آن را به عنوان او ، با چشمان خود را دودی هنوز بر روی ستاره.
او ممکن است در ورزش آرام خواندن فال خود شده اند.
Strether تعجب و در عین حال به آنها باز شده بود ، و او در نهایت او اجازه دهید که
آن.
"این به آنها باز بود به سادگی به اجازه بدهید من به تنهایی ؛ را ساخته اند تا ذهن خود را ، در
واقعا از دیدن من برای خود ، که من می توانم به خوبی به اندازه کافی بود که من. "
Strether به این پیشنهاد و با روشن بینی کامل assented ، جمع همدم او
ضمیر ، که همه برای Newsome خانم و دخترش ایستاده بود ، بدون ابهام برای
او را.
هیچ چیز وجود دارد ، ظاهرا ، برای ممی و جیم ایستاده و این به ما اضافه شده
حس دوست از چاد دانستن آنچه که او فکر.
اما آنها ساخته ام تا ذهن خود را به مخالف -- که شما نمی توانید به شما. "
"نه ،" چاد در به همان شیوه ادامه داد ، "آنها آن را برای یک دقیقه را نداشته باشند."
Strether در سمت خود نیز تاملی دودی.
این بود که اگر جایگاه بالای آنها واقعا نماینده برخی از ارتفاع اخلاقی که از آن
آنها می توانند نگاه کردن در گذشته اخیر خود.
"هرگز کوچکترین شانس ، آیا می دانید وجود دارد ، که آنها آن را برای یک
لحظه ای "" البته که نه -- هیچ واقعی شانس.
اما در صورتی که مایل به فکر کردن وجود داشت -- "
"آنها مایل بودند نیست." Strether آن همه کار کرده بود.
"آن را برای شما نبود آنها بیرون آمد ، اما برای من.
این برای خود آنچه را که شما انجام نمی بینم ، اما آنچه من انجام است.
شعبه اول حس کنجکاوی خود را به ناچار ، به مقصد زیر قابل مجازات من
تاخیر ، به دادن راه به دوم ، و آن را در دوم که ، اگر من ممکن است استفاده از
بیان و شما مارک من مهم نیست
این واقعیت منزجر کننده ، آنها که از اواخر منحصرا کها بوده است.
هنگامی که سارا سمت آن من بود ، به عبارت دیگر ، آنها پس از شدند. "
چاد آن را با هوش هر دو و با زیاده روی انجام گرفته است.
"این است و نه یک کسب و کار پس از آن -- آنچه من به شما اجازه برای!"
Strether دوباره مکث کوتاه ، که در پاسخ به پایان رسید که به نظر می رسید به دور بود
یک بار برای همه از این عنصر از پشیمانی.
چاد به درمان آن بود ، در هر صورت ، تا آنجا که آنها دوباره با هم ، به عنوان داشتن انجام می شود
این کار. "من در زمانی که شما به من در بر داشت."
"آه ، اما آن را به شما بود ،" مرد جوان خندیدند : "که من در بر داشت."
«من فقط شما متوجه است. این شما بود که مرا شوید.
این همه در کار روز برای آنها بود ، در تمام حوادث ، که آنها باید آمد.
"Strether ایم و آنها به شدت از آن لذت می برد ، اعلام کرد.
چاد ، گفت : ":" خب ، من سعی کردم به آنها را.
همدم او خود را در حال حاضر همان عدالت است.
بنابراین I. من سعی کردم حتی این صبح بسیار -- در حالی که خانم
Pocock با من بود.
او به عنوان مثال لذت می برد ، تقریبا به اندازه هر چیز دیگری ، نمی شود ، همانطور که گفته ام ،
ترس از من و من فکر می کنم من با کمک به او در را داد ".
چاد در زمان علاقه عمیق تر است.
"او بسیار تند و زننده؟" Strether بحث است.
"خوب ، او مهم ترین چیز این بود -- او قطعی است.
او -- در گذشته -- بلورین.
و من احساس ندامت. من تو را دیدم که آنها آمده اند. "
"آه من می خواستم آنها را برای خودم ، به طوری که اگر آن را فقط برای بودند که --"
ندامت خود چاد را به عنوان کوچک بود.
این ظاهر تقریبا تمام Strether می خواستم. "آیا شما نمی داشتن آنها را دیده برای خودتان
سپس چیزی فراتر از همه دیگران است که از دیدار آنها می آیند؟ "
چاد نگاه اگر او آن را دوست قدیمی خود را به خوبی آن را قرار داده به طوری است.
"آیا شما نمی تعداد آن را به عنوان هر چیزی که شما مقعر -- اگر شما در حال گود؟
آیا شما مرد عزیز من ، گود؟ "
این صدا اگر او بودند خواست اگر او سرد گرفتار شده بود و یا صدمه دیده پای او ، و Strether
برای یک دقیقه ، اما دود و دودی. "من می خواهم او را دوباره ببینم.
من باید او را ببینید. "
"البته شما باید" و سپس چاد تردید.
"آیا منظور شما -- -- مادر خودش؟" "اوه مادر خود را -- که خواهد شد بستگی دارد".
این بود که اگر خانم Newsome به حال به نحوی شده توسط کلمات قرار داده شده بسیار دور است.
چاد با این حال به رغم این تلاش برای رسیدن به محل.
"نظر شما معنی آن را بستگی دارد؟"
Strether ، برای همه آنها جواب داد ، او را نگاه متمایل به درازی.
"من سارا صحبت می کرد. من باید مثبت -- هر چند او کاملا به من کاربر به سایر نظرسنجی
خاموش -- مراجعه کنید به او دوباره.
من می توانم با آن راه خود را. "" و سپس او awfully ناخوشایند بود؟ "
باز هم Strether بازدم. "او آنچه او تا به حال به.
منظورم این است که از لحظه ای آنها خوشحال نیست آنها تنها می تواند -- و آنچه که من
اعتراف او بود.
ما به آنها داد ، او در رفت ، شانس خود را به بسیار خوشحال می شود ، و آنها به آن راه می رفت ،
نگاه و در تمام طول آن ، و گرفته آن "" شما می توانید یک اسب به آب را --! "است.
چاد پیشنهاد.
"دقیقا.
و لحن امروز صبح سارا بود خوشحال -- لحن که ، به
اتخاذ استعاره خود ، او برای نوشیدن خودداری کرد -- برگ های ما بر روی هیچ چیز جانبی که بیشتر به
امید است. "
چاد مکث بود و سپس به عنوان اگر consolingly : "البته هرگز
واقعا دست کم بر روی کارت است که آنها خواهد بود خوشحال است. "
Strether mused در : "خوب ، من نمی دانم ، بعد از همه ،".
"من داشته ام تا آنجا گرد می آیند. با این حال "-- او آن را تکان داد خاموش --" این بدون شک
عملکرد من که مضحک است.
"قطعا وجود دارد لحظات ، گفت : چاد ،" هنگامی که شما به من به نظر می رسد بیش از حد خوب درست باشد.
حال اگر شما درست باشد ، "او اضافه کرد ،" که به نظر می رسد که نیاز به نگرانی من است. "
"من درست است ، اما من باور نکردنی است.
من فوق العاده و مسخره -- من خودم توضیح نمی دهد حتی به خودم.
چگونه می توان از آنها پس از آن ، "Strether پرسید ،" من درک؟
بنابراین من با آنها نزاع نیست. "
"من می بینم. آنها نزاع ، گفت : "چاد و نه
به راحتی ، با آمریکا. "Strether اشاره کرد یک بار دیگر به راحتی ، اما
دوست جوان خود را در حال حاضر در رفته است.
"من باید احساس به شدت شرمنده ، همان ، اگر من قبل از اینکه شما قرار نیست دوباره
که شما باید به فکر می کنم ، بعد از همه ، فوق العاده خوب.
منظورم قبل از دادن فراتر فراخوان -- "با اصرار ، از برخی از
ظرافت ، کاهش یافته است. آه اما Strether آن را می خواستم.
"می گویند که همه ، همه می گویند که این است."
"خب ، در سن شما ، و با چه -- زمانی که همه گفت و انجام می شود -- مادر ممکن است برای انجام
شما و برای شما. "
چاد بود گفت : همه ، از محظور اخلاقی طبیعی خود ، تنها به حدی است که ، به طوری که
Strether پس از یک لحظه خود را در زمان دست.
"غیبت من از آینده اطمینان خاطر داشته باشید.
کمی باید به سمت قدرت از خودم مراقبت کنم نشان می دهد.
راه ، از راه فوق العاده ، او مطمئنا از من مراقبت می کنند.
ثروت او ، مهربانی او و معجزه ثابت او شده دفع گردد تا از برو
حتی تا دور. البته ، البته "-- او آن را خلاصه تا.
هستند کسانی که حقایق تیز وجود دارد. "
چاد در عین حال دیگر تصور هنوز هم بود.
و آیا شما واقعا مراقبت -- "دوست او به آرامی به او را تبدیل گرد.
"آیا شما برود؟"
"من اگر شما هم اکنون در نظر من باید به شما بگویم.
شما می دانید ، "او در ادامه ،" من آماده بود شش هفته قبل است. "
"آه ، گفت :" Strether "بود که زمانی که شما نمی دانم من نبود!
شما در حال حاضر آماده است زیرا شما آن را می دانم. "
چاد بازگشت : "که ممکن است ،" ، "اما همان من صادقانه است.
شما در مورد مصرف تمام چیزی که بر روی شانه های خود صحبت می کنید ، اما در چه نور شما
در نظر من که شما فکر می کنید من از اجازه دادن به شما پرداخت قادر است؟ "
Strether بصورت تماسهای مکرر بازوی خود را ، به عنوان آنها با هم در برابر جان پناه ایستاده بود ، اطمینان
ظاهرا مایل به ادعا می کنند که او با ان ، اما دوباره آن را دور بود این
سوال از خرید و قیمت است که
حس مرد جوان از انصاف به شناور نوع دید ادامه داد.
"چیزی که آن را به معنای واقعی کلمه به را برای شما می آید ، اگر شما عفو من قرار دادن تا این است که شما
رها کردن پول است.
احتمالا یک معامله خوب پول. "" اوه ، "Strether خندید :" اگر آن را تنها
فقط به اندازه کافی شما هنوز هم می خواهم در قرار دادن آن به طوری توجیه می شود!
اما من در کنار من ام به شما یادآوری بیش از حد که به شما بدهد تا پول و بیش از
'possibly' -- کاملا قطعا ، من باید فرض کنید -- یک معامله خوب".
"، درست به اندازه کافی ، اما من یک مقدار خاص ،" چاد بازگشت پس از یک لحظه است.
"در حالی که شما ، مرد عزیز من ، شما --"
"من نمی توانم در تمام گفت : -- Strether او را گرفت --" 'کمیت' خاص یا
نامشخص؟ کاملا درست است.
در این حال ، من نباید از گرسنگی مردن. "
"آه ، نمی باید از گرسنگی مردن!"
چاد pacifically تاکید کرد و به همین ترتیب ، در شرایط دلپذیر ، آنها همچنان به
بحث ، هر چند وجود دارد ، برای آن موضوع ، یک وقفه که در آن همراه جوان ممکن است
به عنوان وزن دوباره گرفته شده اند
ظرافت او در آن زمان و وعده سالمندان برخی از ارائه آن در برابر
امکان فقط ذکر شده است.
این ، با این حال ، او احتمالا فکر به بهترین وجه انجام دهید ، در پایان یکی دیگر از دقیقه
آنها کاملا در جهت های مختلف نقل مکان کرده بود.
Strether با بازگشت به موضوع عبور چاد با سارا خراب شده بود و
کشیدند در صورتی که ، در صورت وارد آنجا شده بودند ، در هر چیزی در طبیعت
"صحنه".
این چاد پاسخ داد که آنها بر عکس نگه داشته بود فوق العاده مودب ، افزودن
علاوه بر این که سالی بعد از همه بود نه زن به اشتباه نه
است.
"دست او را یک معامله خوب گره خورده است ، می بینید. من از اول ، "او sagaciously
مشاهده شده ، آغاز از او. "" منظورتان این است که او خیلی از شما گرفته؟ "
"خب ، من می تواند البته در نجابت مشترک را کمتر : فقط او نداشته
انتظار می رود ، من فکر می کنم ، که من می خواهم او را تقریبا خیلی به من بدهید.
و او شروع به آن را قبل از او آن را می دانستند. "
"و او شروع به آن را مانند ، گفت :" Strether ، "او به محض شروع به آن را!"
"بله ، او آن را دوست -- نیز از او انتظار می رود."
پس از آن چاد مشاهده : «اما او مرا دوست ندارد.
در واقع او از من متنفر است. "
علاقه Strether بزرگ شد. "پس چرا او از شما می خواهیم در خانه؟"
"زیرا زمانی که شما نفرت شما را به پیروزی می خواهید ، و اگر او باید به من منظمی گیر وجود دارد
او پیروزی است. "
Strether به دنبال نو است ، اما به دنبال او رفت.
"بدیهی است -- به گونه ای است.
اما آن را کمیاب می شود پیروزی ارزش داشتن اگر یک بار گرفتار شده ، احساس خود را
دوست نداشتن و احتمالا آگاهانه در زمان معینی از یک کمیت را آن گونه که مایلید تغییر دهید ، شما باید بر روی
نقطه را به خودتان را به او ناخوشایند است. "
"آه ، گفت : چاد ،" او می تواند مرا تحمل -- می تواند حداقل در خانه خرس است.
بودن من وجود دارد که پیروزی خود را.
او از من متنفر است در پاریس است. "
"او به عبارت دیگر آنها متنفر است --"
"بله ، که آن را!" -- چاد به سرعت درک این درک ؛ که تشکیل
در بخشی از هر کدام به عنوان نزدیک رویکرد آنها تا به حال هنوز به نامگذاری مادام د
Vionnet.
محدودیت های تمایز خود را انجام داد ، با این حال ، جلوگیری از نسبتا آن
طولانی در هوا بود که این خانم Pocock ، بانوی متنفر بودم.
ارسال یک لمس علاوه بر این به رسمیت شناختن تاسیس خود را از نادر
انس از ارتباط چاد با او.
او در حال هرگز بیشتر منقبض دور حجاب نور گذشته از این پدیده نسبت به
در ارائه خود را به عنوان مبهوت و مستغرق در احساس او در ساخته بود
Woollett.
"و من شما را که به من نفرت بیش از حد ، او بلافاصله می رفتند.
Strether دانستند بلافاصله آنها منظور او ، اما با اعلان اعتراض.
آه نه!
ممی کند نفرت -- خوب ، "او خود را در زمان گرفتار --" هر کسی در همه.
زیبا است. ممی "چاد سرش را تکان داد.
"این درست به همین دلیل من از آن ذهن است.
او قطعا دوست ندارد. "" چقدر می توانم آن را به شما ذهن؟
برای او چه می خواهید انجام دهید؟ "" خب ، من می خواهم از او اگر او می خواهم من می خواهم.
واقعا ، واقعا ، "چاد اعلام کرد.
همدم او داد مکث لحظه ای. "شما از من خواست فقط در حال حاضر اگر من ، همانطور که شما
گفت : "مراقبت" در مورد یک فرد خاص. شما جای من دچار وسوسه بنابراین برای قرار دادن
سوال در نوبت من.
آیا شما در مورد یک شخص خاص دیگر مراقبت "
چاد نگاه او را سخت در lamplight پنجره.
تفاوت در این است که من نمی خواهم به. "
Strether تعجب است. "' آیا می خواهید "؟"
"من سعی می کنم به -- است که من تلاش کرده اند. من انجام داده ام بهترین من.
شما می توانید جای تعجب نیست ، "مرد جوان به راحتی در ادامه ،" زمانی که شما خود را من تنظیم می
بر روی آن. من در واقع ، "او اضافه کرد ،" در حال حاضر بر روی آن
کمی ، اما شما به من مجموعه ای سخت تر است.
شش هفته پیش بود که من فکر کردم من آمده بودند. "
Strether آن را در زمان و وارد "اما شما آمده اند نیست!"
چاد ، گفت : ":" من نمی دانم -- آن چه من می خواهم به دانستن.
"و اگر من می تواند به اندازه کافی می خواستم -- خودم -- برای رفتن به عقب ، من فکر می کنم ممکن است
یافت. "
"احتمالا" -- Strether در نظر گرفته شده است. اما همه شما قادر به دستیابی به
می خواهم! و حتی پس از "با پیگیری های او ،" تنها تا ما
دوستان وجود دارد در آمد.
آیا شما می خواهید تا هنوز هم می خواهید؟ "
همانطور که با صدا نیمه محنت زا ، نیمه مزاح و همه مبهم و دو پهلو ، چاد به خاک سپرده شد
چهره اش کمی در دست خود ، مالش آن را در یک راه غریب که به مبلغ
فرار از پرداخت ، او آن را آورده بیشتر به شدت : "آیا؟"
چاد برای نگرش زمان خود را نگه داشته ، اما در گذشته او نگاه کردن ، و پس از آن ناگهان ، "جیم
سر در گم دوز! "اعلام کرد.
"آه من از شما درخواست نیست برای سوء استفاده و یا توصیف و یا به هیچ وجه تلفظ در بستگان خود را ، من
به سادگی آن را برای شما قرار داده بار دیگر اینکه شما در حال حاضر آماده.
شما می گویید شما را دیده ام.
؟ چیزی است که شما را دیده ام که شما نمی توانید به مقاومت در برابر "چاد به او لبخند عجیب و غریب -- نزدیکترین
روش او که تا کنون یک مشکل نشان داده شده است.
"آیا می توانم شما را من ، مقاومت کند؟"
"که می آید ،" Strether رفت بسیار به شدت در حال حاضر و به عنوان اگر او تا به حال او را شنیده ،
"آنچه در آن می آید این است که بیشتر شده است را برای شما انجام می شود ، من فکر می کنم ، از من تا کنون دیده می شود
انجام می شود -- تلاش شاید ، اما هرگز
توسط یک انسان دیگر "-- با موفقیت انجام می شود.
"آه یک معامله عظیم مطمئنا" -- چاد کامل عدالت را به آن است.
"و شما خودتان را در حال اضافه کردن به آن."
بدون heeding این هم بود که بازدید کننده خود را ادامه داد.
و دوستان ما وجود دارد آن را ندارد. "" نه ، آنها به سادگی خواهد شد. "
"آنها به شما تقاضا بر اساس آن ، از ناسپاسی و انکار بودند ؛ و چه
شده است موضوع را با من ، "Strether در ادامه ،" این است که من ، راه من به دیده نمی
همکاری با شما برای انکار است. "
چاد قدردانی. "سپس به عنوان شما مال شما دیده می شود نیست که شما
به طور طبیعی دیده نمی معدن. آن وجود دارد. "
او پس از آن ، با abruptness خاص اقدام به بازجویی تیز.
"اکنون به شما می گویند او من نفرت نیست؟" Strether تردید.
"She' --؟
بله -- مادر. ما آن را به نام سارا است ، اما آن را به می آید
همین است. "" آه "Strether اعتراض ،" نه به همان
چیزی به عنوان او را به شما متنفر است. "
در کدام -- هر چند اگر برای یک لحظه آن را آتش آویزان بود -- چاد قابل ملاحظه پاسخ :
"خب ، اگر آنها نفرت دوست خوب من ، که می آید به همین است."
اما در هر حال توجه داشته باشید از حقیقت اجتناب ناپذیر ساخته شده است که Strether آن را به اندازه کافی ، احساس او می خواست
چیزی بیشتر.
مرد جوان در آن را برای "دوست خوب" او بیشتر صحبت کرد از او تا کنون هنوز به طور مستقیم
صحبت ، اعتراف به هویت های عمیق بین آنها را به عنوان او ممکن است با این ایده بازی
آزاد از کار است ، اما با توجه به
لحظه هنوز هم می تواند او را جلب مانند گرداب.
و در عین حال او رفته بود. "آنها نفرت بیش از حد علاوه بر این -- که همچنین
می آید به یک معامله خوب است. "
"آه ، گفت :" Strether ، "مادر خود را نمی کند." چاد ، با این حال ، loyally به آن چسبیده --
loyally است که ، به Strether. "او خواهد بود اگر شما به نظر نمی آید."
"خب ، من نگاه کردن.
من ، بعد از همه ، به دنبال. این درست به همین دلیل ، "دوست ما توضیح داد ،" من
میخواهند او را دوباره ببینم. "آن را از چاد جلب کرد دوباره همین سوال.
"برای دیدن مادر؟"
"برای دیدن -- برای زمان حال -- سارا". "آه پس از آن شما!
و آنچه من برای زندگی من را از کار را انجام ندهید ، چاد را دنبال استعفا داد
سرگشتگی ، "همان چیزی است که شما توسط آن به دست آورید."
آه آن را گرفته اند همراه خود را بیش از حد طولانی می گویند!
"دلیل این که شما ، من قطعا باور ، بدون تخیل.
شما کیفیت دیگر.
اما بدون تخیل ، آیا شما نمی بینید؟ در تمام. "" من به جرات می گفت.
من را ببینید. "این یک ایده بود که در آن چاد نشان داد
علاقه.
"اما شما خودتان و نه بیش از حد نیست؟" "اوه نه --!"
به طوری که پس از یک لحظه ، در زیر این سرزنش و به عنوان اگر آن را در گذشته واقع شد
واقعا از فرار ، Strether حرکت خود را برای خروج ساخته شده است.