Tip:
Highlight text to annotate it
X
ماجراهای هاکلبری فین
فصل ***.
هنگامی که روی شاه کردم رفت و برای من ،
و مرا گردن بند را تکان داد ، و می گوید :
"سعی میکنی به ما بدهد لغزش بود ، شما ، شما
توله سگ!
خسته از شرکت ما ، هی؟ "
من می گوید :
"نه ، عظمت خود را ، ما warn't -- لطفا نه ،
عظمت خود را! "
"سریع ، پس از آن ، و به ما بگویید چه به شما داده شد
ایده ، و یا من از داخل درجه تکان '
شما! "
"صادقانه ، من به شما همه چیز را بگویید فقط به عنوان
از آن اتفاق افتاد ، عظمت خود را.
مردی که تا به حال هولت ، از من بسیار خوب بود
به من ، نگه داشته و گفت : او تا به حال در مورد پسر
به بزرگی من که سال گذشته درگذشت ، و او
بود متاسفم برای دیدن پسر در چنین خطرناک
تعمیر و وقتی آنها تمام شد در زمان توسط تعجب
با پیدا کردن طلا ، ساخته شده و با عجله برای
تابوت او اجازه می دهد به من و زمزمه ،
'آن را پاشنه در حال حاضر ، یا قطع جزء آنها خواهید ، مطمئن باشید!'
و من روشن از.
آیا این چیز خوبی نیست به نظر می رسد نه برای من برای اقامت -- من
می تواند چیزی را ندارد ، و من نمی خواستم
آویزان می شود اگر من دور می تواند دریافت کنید.
بنابراین من هرگز در حال اجرا متوقف شود تا که من پیدا کردم
قایق رانی ، و هنگامی که من در اینجا گفتم جیم به
عجله بسر می رسانید ، یا آنها می خواهم به من و گرفتن چسبیدن به من نشده است ،
و گفت : من شما و دوک afeard شد
زنده بود حالا نه ، و من افتضاح بود پوزش می طلبیم ،
و به همین ترتیب بود جیم ، و افتضاح بود خوشحال شدم وقتی ما
را به شما آینده ، شما ممکن است جیم اگر بخواهید من
آیا نیست ".
جیم گفت : پس از آن بود ، و پادشاه به او گفت
به خفه شو ، و گفت : "آه ، بله ، آن را شکست ناپذیر
به احتمال زیاد! "را تکان داد و من دوباره ، و گفت که او
حساب او می خواهم به من drownd.
اما دوک می گوید :
"Leggo پسر ، شما قدیمی ادم سفیه و احمق!
آیا شما انجام هر گونه متفاوت است؟
آیا شما پرس و جو در اطراف برای او وقتی که به شما کردم
شل؟
من آن را به خاطر ندارد. "
پس پادشاه اجازه رفتن به من ، و شروع به فحش دادن
آن شهر و همه در آن است.
اما دوک می گوید :
"شما بهتر دید سرزنش' را به خود
cussing خوب است ، برای تو تنها کسی هستی که
حق آن را بیشتر.
شما hain't انجام چیزی که از همان آغاز
حال هر گونه احساس در آن ، به جز بیرون می آید تا
خنک و دارای گونه های برامده که با خیالی آبی
علامت فلش.
که روشن بود -- درست بود پایین گردن کلفت ؛
و آن چیزی که ما را نجات داده بود.
زیرا اگر آن را برای که they'da نبود
ما تا آنها را زندانی چمدان انگلیسی است
آمده است -- و سپس -- زندان ، شما شرط می بندم!
اما این ترفند در زمان بهشون به گورستان ،
و طلا انجام شده ما هنوز بزرگتر
مهربانی ؛ اگر برای احمق ها هیجان زده نداشته است
اجازه رفتن همه holts و ساخته شده است که عجله برای گرفتن
we'da نگاه خواب در cravats ما به
شب -- cravats موجه برای پوشیدن ، بیش از حد --
طولانی تر از اونا ما باید می خواهم. "
آنها هنوز یک دقیقه -- تفکر و سپس
پادشاه می گوید ، از نوع فکر وجود ندارد مانند :
"فرگوسن!
و ما حساب *** آن را به سرقت برده! "
ساخته شده است که مرا پیچ و تاب خوردن!
"بله ، می گوید :" دوک ، آرام و مهربان
عمدی و طعنه آمیز ، "ما بود."
بعد از حدود نیم دقیقه پادشاه drawls
از :
"اقلا ، من."
دوک می گوید ، همان راه :
"بر خلاف انتظار ، من."
نوع شاه ruffles تا ، و می گوید :
"Looky اینجا ، Bilgewater ، شما what'r
referrin به؟ "
دوک می گوید ، خیلی سریع :
"هنگامی که به آن می آید ، شاید شما به من اجازه بده
بپرسید ، چه تو بود اشاره دارید؟ "
"! Shucks می گوید :" شاه ، بسیار طعنه آمیز ؛
"اما من نمی دانم -- شاید شما به خواب رفته بود ،
و نمی دانست چه شما در مورد ".
دوک bristles تا حال حاضر ، و می گوید :
"اوه ، اجازه دهید تا در این چرندیات ملعون ؛ شما
مرا برای احمق سرزنش؟
آیا شما روی چیزی حساب کردن نیست من می دانم که پنهان می کردند که پول
در آن تابوت؟ "
"بله ، آقا!
من می دانم شما می دانید ، چون شما آن را انجام داده
خودتان! "
"It'sa دروغ گفته ای؟" -- و دوک رفت و برای او.
پادشاه آواز می خواند از :
"نگاهی دست y'r خاموش -- leggo گلو من -- من
همه چیز را از پشت! "
دوک می گوید :
"خب ، شما فقط خود تا ، اول اینکه آیا
مخفی کردن که پول وجود دارد ، قصد من بدهید
لغزش یکی از این روزها ، و دوباره
و آن را حفاری تا ، و آن همه را به
خود. "
"صبر کن شوخی دقیقه ، دوک -- پاسخ من این
یک سوال ، صادقانه و عادلانه ؛ اگر شما
آیا پول قرار داده است وجود دارد ، آن را می گویند ، و
من تو میشم ، b'lieve صورت می گیرد همه چیز
من گفتم. "
"شما قدیمی ارقه ، من ، نه و شما می دانید
من دیگر چنین نکردم.
، در حال حاضر وجود ندارد! "
"خب ، پس ، من شما را b'lieve.
اما پاسخ من این فقط یک شوخی بیشتر -- در حال حاضر
نکنید دستگاه گوارش دیوانه است. آیا شما آن را در خود نمی
ذهن به قلاب پول و پنهان کردن آن؟ "
دوک گفت : هرگز هیچ چیزی برای کمی
بیتی ؛ سپس او می گوید :
"خب ، من اهمیتی اگر من ، من نمی نمی
آن ، به هر حال.
اما شما نه تنها آن را در ذهن انجام این کار را کرده بود ،
اما شما آن را انجام داده. "
"من wisht من هرگز نمی میرند اگر من آن را انجام داده ، دوک ،
و این که صادق باشید.
من نمی خواهد گفت : من warn't داره شروع میشه برای این کار ،
چون من بود ، اما شما -- منظورم یک نفر --
رو در پیش رو ای من. "
"It'sa دروغ گفته ای؟
شما آن را انجام داده ، و شما رو به شما انجام می شود بگو
آن ، و یا -- "
پادشاه شروع به جوشیدن ، و سپس او gasps
از :
"Nough' -- من خود به بالا! "
من خیلی خوشحالم که در گوش او می گویند که ؛ آن
به من احساس بسیار راحت تر از آنچه که من
قبل از احساس بود.
بنابراین دوک در زمان دست خود را خاموش کند و می گوید :
"اگر شما هرگز دوباره آن را انکار من شما را غرق.
آن را به خوبی برای شما به مجموعه ای وجود دارد و با صدا گریستن
مانند تولد یک نوزاد -- آن را برای شما ، پس از fitten
راه تو عمل کرده است.
من هرگز چنین شترمرغ قدیمی برای دیدن مایل
به صدای بوقلمون در اوردن همه چیز را -- و من اعتماد کنید!
تمام آن زمان ، مثل شما پدر من بود.
از شما شرمنده شده از خودتان را به باید
ایستاده و با شنیدن آن به بسیاری از saddled
*** فقیر ، و شما هرگز برای گفتن یک کلمه
بهشون.
این باعث می شود احساس می کنم که فکر می کنم من به مسخره بود
نرم افزاری به اندازه کافی به این باورند که rubbage.
فحش دادن به شما ، من هم اکنون می توانید ببینید که چرا شما خیلی
مشتاق را تشکیل می دهند deffisit -- به شما می خواستم
برای بدست آوردن پول چه من از رو می خواهم
چیز بی نظیر و یا یک چیز دیگر ، و
حرکت شبیه چمچه زنی آن همه! "
پادشاه می گوید ، ترسو ، و هنوز هم ،
snuffling :
"چرا ، دوک ، از آن بود که گفت : شما را تشکیل می دهند
deffisit ؛ آن را به من warn't ".
"خشک شد!
من نمی خواهم که هیچ بیشتر از شما بشنوم! "
دوک می گوید.
"و اکنون شما ببینید چه چیزی شما توسط آن را کردم.
آنها باید تمام پول خود را به عقب ، و
همه OURN اما شکل یا دو علاوه بر.
G'long به رختخواب ، و تو نمی deffersit من
هیچ deffersits تر ، طولانی داره زندگی می کنید! "
پس شاه مخفیانه به خیمه مخروطی سرخ پوستان و
به بطری خود را برای آسایش در زمان ، و قبل از
طول پنجه دوک بطری که او و بنابراین در
در مورد نیم ساعت آنها را به عنوان ضخامت
دزد دوباره ، و آنها تنگ تر کردم
lovinger آنها کردم ، و رفت و خاموش - خروپف
در آغوش یکدیگر.
آنها هر دو رو قوی جا افتاده ، اما من
پادشاه متوجه نشد به اندازه کافی جا افتاده
برای فراموش کردن به یاد داشته باشید تا در مورد انکار نیست
مخفی کردن پول کیسه دوباره.
ساخته شده است که من احساس راحتی و راضی بینند.
البته زمانی که آنها رو به خروپف ما تا به حال
ناشمرده حرف زدن طولانی ، و گفتم همه چیز جیم.
رونوشت به نثر Ccprose Audiobook ادبیات کتاب های صوتی کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و Captioning زیرنویسها پرشین همزمان متن کامل بخشهای رایگان کامل