Tip:
Highlight text to annotate it
X
فصل 1 -- قسمت 1 اقتصاد
صفحههای زیر ، یا به جای عمده ای از آنها را در هنگامی که من نوشت ، من به تنهایی زندگی می کردند ، در
وودز ، یک مایل دورتر از هر همسایه ، در یک خانه که من خودم را ساخته بود ، در ساحل
والدن در کنکورد ، ماساچوست ، تالاب ، و
زندگی من با کار از دست من فقط به دست آورده است.
من در آنجا زندگی می کردند به دو سال و دو ماه. در حال حاضر من ادم سیار در متمدن
زندگی دوباره.
من باید امور من جسارت کردن نه آنقدر بر اطلاع از خوانندگان من اگر بسیار خاص
سوالات توسط townsmen من در مورد حالت من از زندگی ساخته نشده است ، که برخی از
تلفن بی ربط ، هر چند که آنها نمی
من در تمام بی ربط به نظر می رسد ، اما توجه به این شرایط ، بسیار طبیعی
و مربوط.
بعضی از آنها پرسید که چه کردم به غذا خوردن ، اگر من احساس نمی دلتنگ وا فسرده اگر من نمی ترسم ؛
می خواهم.
دیگران شده اند کنجکاو برای یادگیری چه بخشی از درآمد من اختصاص داده شده
اهداف خیریه ؛ و برخی ، که خانواده های بزرگ ، که چگونه بسیاری از کودکان فقیر
نگهداری می شود.
به همین دلیل من آن دسته از خوانندگان من که هیچ علاقه ای خاص در من به احساس بپرسید
عفو من اگر من متعهد برای پاسخ به برخی از این سوالات در این کتاب.
در بسیاری از کتاب ها ، من ، یا شخص اول است ، حذف شده و در آن را حفظ خواهد کرد.
در توجه به خودپسندی ، تفاوت اصلی این است.
ما معمولا به خاطر نمی آن است که ، بعد از همه ، همیشه اولین کسی است که
صحبت کردن.
من نباید خیلی در مورد خودم صحبت اگر هر کس دیگری که من به عنوان دانستند وجود دارد
نیز هست. متاسفانه ، من به این موضوع محدود
ضیق از تجربه من است.
علاوه بر این ، من در کنار من ، به هر نویسنده نیاز دارد ، اولین و یا آخرین ، ساده و صادقانه
حساب زندگی خود را ، و نه تنها آنچه او از زندگی مرد دیگر را شنیده ؛
برخی از حساب مانند او را به او ارسال
قوم و خویشی از زمین دور است ، اگر او تا به زندگی صادقانه ، آن را باید در یک بوده است
زمین دور به من. شاید این صفحات ویژه
خطاب به دانش آموزان فقیر.
همانطور که برای بقیه از خوانندگان من ، آنها را بخش مانند درخواست به آنها را قبول کند.
من اعتماد که هیچ درز در قرار دادن بر روی کت کشش ، برای آن ممکن است خوب انجام
خدمت به او چه کسی آن را متناسب است.
من نا چار به چیزی می گویند ، بسیار در مورد چین و ساندویچ
جزایر که خواندن این صفحات ، که گفته می شود در انگلستان زندگی می کنند ؛ چیزی
مربوط به وضعیت شما ، به خصوص شما
وضعیت ظاهری یا شرایط در این جهان ، در این شهر ، آنچه در آن است ، اعم از آن
لازم است که آن را به عنوان بد است ، چه آن را نمی توان بهبود یافته و همچنین
نه.
من یک معامله خوب در کنکورد سفر و در همه جا ، در مغازه ها ، و ادارات و
زمینه ، جمعیت به نظر می رسد به انجام توبه و طلب بخشایش در هزار
قابل توجه راه.
آنچه من از Bramins نشستن در معرض چهار آتش سوزی و به دنبال در شنیده
چهره خورشید و یا حلق آویز ، معلق با سر خود را به سمت پایین ، بیش از شعله های آتش ؛
نگاه آسمان بر شانه های خود
"تا زمانی که غیر ممکن است برای آنها را به موقعیت طبیعی خود را از سر گرفته می شود ، در حالی که از
پیچ و تاب و از هیچ چیز گردن اما مایعات می تواند به سمت معده عبور »، یا خانه ،
زنجیرهای برای زندگی ، در پای درخت یا
اندازه گیری با بدن خود ، مانند کرم ها ، وسعت امپراتوری پهناور ؛
یا ایستادن روی یک پا در تاپس از رکن -- حتی این اشکال از آگاه
توبه و طلب بخشایش به سختی باور نکردنی و
شگفت آور از صحنه های که I روزانه شاهد.
دوازده کارگر از هرکول بی ارزش در مقایسه با کسانی که در همسایگی من بودند
اند انجام شده ، برای آنها تنها دوازده شد و پایان ، اما من که هرگز
این چرخشی برابر با مردان و یا دستگیر شده هر هیولا یا هر کار را به پایان رساند.
آنها هیچ Iolaus دوست برای سوزاندن با آهن داغ ریشه سر هیدرا ، اما
به محض یک سر له شده است ، دو فصل بهار تا.
من می بینم از مردان جوان ، townsmen من ، که بدبختی آن است که به ارث برده مزارع ،
خانه ها ، انبارها ، گاو ، و ابزار کشاورزی ، برای این که راحت تر از رو به دست آورد
خلاص شدن از شر.
در صورتی که در چراگاه باز شده بود به دنیا آمد و توسط یک گرگ پستاندار شیرخوار ، که آنها
ممکن است با چشم واضح تر چه زمینه آنها به کار شوید. نامیده می شدند دیده می شود
چه کسی آنها را از خاک serfs؟
چرا باید هکتار شصت خود را خوردن ، وقتی که انسان محکوم به خوردن فقط یک چهارم بوشل خود را از
خاک؟ چرا باید از آنها شروع به حفر گورهای خود
به محض اینکه به دنیا می آیند؟
آنها به زندگی انسان ، هل دادن تمام این کارها قبل از آنها ، و به عنوان
همچنین آنها می توانند.
چگونه بسیاری از روح جاودانه فقیر آشنا شدم قریبا خرد کرده و در زیر آن خفه
بار ، خزنده پایین جاده زندگی ، هل دادن قبل از آن در انبار هفتاد و پنج پا
چهل ، اصطبل Augean آن هرگز
پاک ، و صد هکتار از زمین ، شخم ، mowing ، مرتع و woodlot!
اری ، که مبارزه با چنین encumbrances های غیر ضروری را به ارث برده ، آن را پیدا
کار به اندازه کافی به زانو در آوردن و پرورش چند فوت مکعب از گوشت.
اما کار مردان تحت یک اشتباه است.
بخشی بهتر از مرد است به زودی به خاک برای کمپوست شخم زده شده است.
توسط یک سرنوشت ظاهری ، معمولا به نام ضرورت ، آنها شاغل هستند ، به عنوان آن را در می گوید :
کتاب قدیمی ، تخمگذار گنجینه که بید و زنگ فاسد و دزد شکستن
از طریق و سرقت.
این زندگی یک احمق است ، عنوان آنها را پیدا خواهد کرد زمانی که آنها را به انتهای آن ، اگر نه قبل از.
گفته شده است که Deucalion و Pyrrha مردان با پرتاب سنگ بیش از خود
سران پشت سر آنها : --
جنس دوروم sumus مستقل ، experiensque laborum ،
ET documenta damus QUA simus nati origine.
یا ، به عنوان قافیه رالی آن را در راه بلند خود ، --
"پس از ان از نوع خود ، دل سخت است تحمل درد و مراقبت ، تصویب است که ما
اجساد از طبیعت های سنگی هستند. "
بسیار برای اطاعت کور به اوراکل blundering ، پرتاب سنگ بر روی
سر خود را پشت سر آنها ، و دیدن جایی که آنها کاهش یافت.
اکثر مردان ، حتی در این کشور نسبتا آزاد ، از طریق جهل صرف و
اشتباه ، تا با مراقبت های ساختگی اشغال و superfluously درشت
کارگر زندگی که میوه های ظریف آن را می توانید با آنها نمی شود plucked.
انگشتان دست خود را ، از کار پر زحمت بیش از حد ، بیش از حد دست و پا چلفتی و مرتعش شدن بیش از حد برای آن است.
در واقع ، انسان زحمتکش اوقات فراغت برای یک روز تمامیت واقعی به روز نیست ، او نمی تواند
استطاعت به حفظ manliest روابط با مردان ، کار خود را در ارزش خواهد بود
بازار است.
او هیچ وقت به هیچ چیز به جز یک ماشین.
چگونه می تواند او را به یاد داشته باشید و جهل خود را -- که رشد خود نیاز به -- است که غالبا
برای استفاده از دانش خود؟
ما باید خوراک و پوشاک او را انداخته گاهی اوقات و او را با ما استخدام
cordials ، قبل از ما از او قاضی است.
بهترین کیفیت از طبیعت ما ، مانند شکوفه در میوه ها ، می تواند به حفظ تنها
ظریف ترین دست زدن به. با این حال ما خودمان را نه یکی درمان
یکی دیگر از نتیجه tenderly.
برخی از شما ، که همه ما می دانیم ، فقیر هستند ، پیدا کردن آن سخت به زندگی ، گاهی اوقات ، به عنوان آن ،
نفس نفس زدن برای نفس است.
من هیچ تردیدی نداشته باشید که برخی از شما که این کتاب را بخوانید قادر به پرداخت برای همه
شام که شما در واقع ، مصرف شود ، و یا برای کتهای و کفش است که به سرعت
پوشیدن یا در حال حاضر فرسوده ، و
این صفحه تا به به صرف زمان قرض گرفته شده و یا دزدیده شده ، سرقت طلبکاران خود را از
ساعت می باشد.
این امر خیلی روشن به چه معنی و sneaking زندگی بسیاری از شما زندگی می کنند ، برای دید من
تجربه whetted شده ، همیشه در محدودیت ، تلاش به کسب و کار و
تلاش برای خارج شدن از بدهی ، بسیار کهن
پوسته خارجی ، توسط Latins AES alienum ، برنج دیگر ، برای بعضی از سکه های خود را به نام
از برنج ساخته شده ، هنوز زنده و در حال مرگ ، و با استفاده از برنج های دیگر خاک سپرده شد ؛
همیشه امیدوار کننده به پرداخت ، با وعده به پرداخت ،
امروز فردا ، و در حال مرگ ، غیر قابل تبدیل به پول نقد ، به دنبال کاری به نفع ، سفارشی ،
بسیاری از حالت تنها دولت زندان جرائم ، دروغ گفتن ، چاپلوس ، رای دادن ،
متعاهد خودتان را به طور خلاصه
مدنیت یا گشاد به جو از سخاوت نازک و پوچ ، که ممکن است شما
متقاعد کردن همسایه خود را به کفش خود را ، و یا کلاه خود ، و یا کت خود شما را ، و یا خود را
کالسکه و یا واردات مواد غذایی خود را برای او ؛
ساخت خودتان بیمار ، که ممکن است شما دچار تاخیر کردن یا شدن چیزی در برابر یک روز بیمار ، چیزی برای
جمع دور در قفسه سینه های قدیمی ، و یا در جوراب زنانه ساقه بلند در پشت گچ کاری ، و یا ،
با خیال راحت ، در بانک آجر ، بدون توجه به ، که در آن ، بدون توجه به چه مقدار و یا چقدر است.
من گاهی اوقات تعجب است که ما می توانیم تا احمق ، من تقریبا ممکن است ، گفت به عنوان برای حضور در
به به صورت ناخالص اما تا حدودی خارجی از بردگی به نام سیاه پوست برده داری وجود دارد
بنابراین بسیاری از استادان علاقه مند و ظریف است که بنده هر دو شمال و جنوب.
دشوار است به سرپرست جنوبی ، بدتر شده است که یکی شمال ، اما بدترین
از همه زمانی که شما برده راننده از خودتان است.
از الوهیت را در انسان!
نگاه کنید کامیون ران در بزرگراه ها ، wending به بازار روز یا شب ، هیچ
الوهیت هم بزنید در درون او را؟ بالاترین وظیفه او به علوفه و آب او
اسب!
سرنوشت خود را به او در مقایسه با منافع حمل و نقل؟
آیا برای همراهی کردن او رانندگی را به هم بزنید؟ خداگونه چگونه ، چگونه جاودانه است ، او است؟
ببینند که او چگونه cowers و sneaks ، چه مبهم تمام روز او ترس ها ، عدم جاودانه
و نه الهی ، اما برده و زندانی عقیده خود از خود ، شهرت به دست آورد توسط
اعمال خود را.
افکار عمومی مستبد ضعیف در مقایسه با نظر شخصی ما است.
چه یک مرد فکر می کند از خود ، که آن این است که تعیین ، و یا به جای نشان می دهد ، خود را
سرنوشت.
رهایی از خود و حتی در ولایات هند غرب از فانتزی و تخیل --
چه Wilberforce وجود دارد به ارمغان خواهد آورد که در حدود؟
فکر می کنم ، همچنین از خانم ها از زمین بالشتک توالت بافی علیه تاریخ و زمان آخرین
روز ، به بیش از حد سبز علاقه به سرنوشت خود خیانت!
همانطور که اگر شما می توانید زمان و بدون مجروح ابدیت را بکشند.
جرم مردان منجر زندگی ناامیدی های بی صداست.
آنچه که به نام استعفای است به تایید یاس و نومیدی.
از شهر ناامید شما را به کشور از جان گذشته ، و به کنسول
خودتان را با شجاعت از minks و muskrats.
ناامیدی کلیشه ای اما ناخودآگاه است حتی تحت چه نامیده می شوند پنهان
بازی ها و سرگرمی های انسان است. هیچ بازی در آنها وجود دارد ، برای این می آید
پس از کار.
اما این ویژگی از حکمت به انجام چیزهای ناامید است.
هنگامی که ما در نظر بگیرید چه ، به استفاده از کلمات از تعلیم و دستور مذهبی ، پایان اصلی انسان است ، و
چه necessaries واقعی و به معنای زندگی ، به نظر می رسد به عنوان اگر مرد بود به عمد
انتخاب حالت معمول از زندگی به خاطر آنها آن را ترجیح داده به هر زبان دیگری.
در عین حال آنها صادقانه فکر می کنم هیچ سمت چپ انتخاب وجود دارد.
اما طبیعت سالم و هشدار به یاد داشته باشید که خورشید با افزایش واضح است.
هرگز بیش از حد دیر به دست برداشتن از تعصبات ما.
هیچ راهی برای تفکر و یا انجام ، با این حال باستان ، را می توان بدون اثبات قابل اعتماد است.
چه انعکاس همه و یا در سکوت به درست به روز عبور می کند ، ممکن است تبدیل به
باطل به فردا ، دود صرف نظر است ، که برخی از برای یک ابر است که به آن اعتماد کرده بود
که ریزش نم نم باران لقاح در زمینه های خود را.
چه قدیمی از مردم می گویند شما نمی تواند انجام دهد ، شما سعی می کنید و پیدا کردن که شما می توانید.
اعمال قدیمی برای افراد مسن ، و اعمال جدید برای جدید.
افراد مسن نمی دانند به اندازه کافی یک بار ، شاید ، سوخت تازه به واکشی برای حفظ
آتش رفتن ؛ افراد جدید کمی چوب خشک را زیر یک گلدان قرار دهید ، و می چرخید دور
جهان با سرعت از پرندگان ، در یک راه برای کشتن افراد مسن ، به عنوان عبارت است.
سن بهتر است ، به سختی تا به خوبی ، واجد شرایط برای یک مربی به عنوان جوانان است
سود تا حد آن را از دست داده است.
تقریبا ممکن است در صورتی که خردمندترین انسان آموخته است هر چیزی از ارزش مطلق با شک
زندگی می کنند.
عملا قدیمی ندارند توصیه بسیار اهمیت دادن به جوانان ، خود را
تجربه شده است تا با مشتقات جزئی ، و جان خود را شکست چنین بدبختی شده اند ،
به دلایل خصوصی ، و آنها باید باور ؛
و ممکن است که آنها برخی از چپ دینی که belies آن تجربه کرده اند ، و آنها
فقط جوان کمتر از آنها هستند.
من حدود سی سال بر روی این سیاره زندگی کرده اند ، و من هنوز برای شنیدن
هجا از مشاوره با ارزش و یا حتی جدی از سالمندان من.
آنها به من گفت هیچ چیز ، و احتمالا نمی تواند هر چیزی به هدف را به من بگویید.
اینجا این است که زندگی ، یک آزمایش تا حد زیادی ناازموده شده توسط من ، اما چه فایده
من که آنها آن را محاکمه.
اگر من هر گونه تجربه که من فکر می کنم ارزش ، من مطمئن هستم برای منعکس کردن که این من
مربیان گفت : هیچ چیزی در مورد.
یک کشاورز به من می گوید ، "شما نمی تواند زندگی صرفا در مواد غذایی گیاهی ، برای آن اوست
هیچ چیز برای ساختن استخوان با "، و بنابراین او مذهبی اختصاص بخشی از روز خود را به
عرضه سیستم خود را با مواد خام
استخوان ها ، راه رفتن تمام در حالی که او در پشت گاو او مذاکرات ، که با سبزیجات ساخته شده
استخوان ، حرکت تند و سریع او و گاوآهن lumbering خود را همراه با وجود هر مانع است.
بعضی چیزها واقعا necessaries زندگی در برخی از محافل ، بیشتر درمانده و
بیمار ، که در دیگران تجملات صرفا ، و در بعضی دیگر هنوز به طور کامل
ناشناخته است.
کل زمین از زندگی انسان به نظر می رسد به برخی از شده توسط خود را رفته
پیشینیان ، هر دو ارتفاعات و دره ها ، و همه چیز مراقبت شده اند
برای.
با توجه به Evelyn ، "سلیمان عاقلانه احکام بسیار تجویز
فاصله درختان و praetors رومی تصمیم گرفته اند که چگونه اغلب شما ممکن است را به خود
زمین همسایه به جمع آوری acorns که
سقوط بر روی آن بدون تجاوز ، و آنچه سهم متعلق به آن همسایه است. "
بقراط حتی جهت سمت چپ که ما چگونه باید ناخن ما قطع است که ، حتی با
به پایان می رسد از انگشتان دست ، نه کوتاه و نه طولانی.
بدون شک دل تنگی و دل تنگی که فرض خسته انواع و
به دنبال لذت پیروزی از زندگی به قدمت آدم است.
اما ظرفیت انسان هرگز اندازه گیری ، و نه ما برای قضاوت از آنچه که او
می توانید انجام شده توسط هر سوابق ، بنابراین کمی سعی شده است.
هر چه شکست تو تا کنون شده اند ، "مبتلا نیست ، فرزند من ، که باید
اختصاص به تو چه تو hast سمت چپ باز گرداند؟ "
ما ممکن است زندگی ما را توسط یک هزار آزمون ساده را امتحان کنید ، به عنوان ، به عنوان مثال ، که همان یکشنبه
که من لوبیا illumines در یک بار یک سیستم از عناصر خاکی مانند ماست می رسد.
اگر من این یاد بود آن را مانع برخی از اشتباهات.
این نور است که در آن من آنها را hoed نیست.
ستاره apexes از آنچه مثلث فوق العاده!
چه موجودات دور و متفاوت در قصرها مختلف جهان
فکر یکی از همان در همان لحظه!
طبیعت و زندگی انسان به عنوان های مختلف چند به عنوان قانون اساسی ما است.
زندگی چشم انداز ارائه می دهد خود را به دیگری چه کسی باید گفت؟
آیا یک معجزه بیشتر می گیرد از برای ما از طریق چشم های یکدیگر نگاه کنید برای
فوری؟
ما باید در همه سنین از جهان را در یک ساعت زندگی می کنند ، برای همیشه ، در همه جهان
سنین.
تاریخ ، شعر ، اسطوره شناسی -- من بدون خواندن تجربه دیگری تا
شگفت انگیز و اطلاع رسانی به عنوان این خواهد بود.
بخش بیشتری از همسایگان من تماس بگیرید خوب من در روح من به بد بر این باورند ، و اگر
من از هر چیزی توبه ، آن است که به احتمال بسیار زیاد به رفتار خوب من است.
چه شیطان به من برخوردار است که رفتار را به خوبی؟
شما که هفتاد سال زندگی کرده اند ، نه -- شما ممکن است خردمندترین کاری که می توانید ، پیر مرد می گویند
بدون افتخار از یک نوع -- شنیدن صدای غیر قابل مقاومت است که من دعوت دور
از همه که.
یکی از نسل ترک شرکت های دیگر مانند عروق رشته است.
من فکر می کنم که ما با خیال راحت می توانید یک معامله خوب بیش از ما مورد اعتماد است.
ما ممکن است مراقبت بسیار از خودمان که ما صادقانه پاداششان جای دیگر از قانون مستثنی کردن.
طبیعت و همچنین به قدرت ما و ضعف ما سازگار است.
اضطراب و فشار پی در پی برخی از فرم قریبا غیر قابل درمان بیماری است.
ما به مبالغه اهمیت چه کار ما ساخته شده و هنوز چقدر نمی باشد.
انجام شده توسط ما! یا چه می شود اگر ما گرفته شده بود بیمار؟
چگونه هوشیار ما! مصمم با ایمان به زندگی می کنند اگر ما می تواند به اجتناب از آن ، تمام روز
طولانی مدت بر آماده باش ، در شب ، ما ناخواسته دعاهای ما و می گویند خود را متعهد به
عدم قطعیت.
بنابراین به طور کامل و صادقانه ما مجبور به زندگی ، reverencing زندگی ما ،
و انکار امکان تغییر.
این تنها راه است ، ما می گویند ، اما به عنوان بسیاری از جهات می تواند وجود داشته کشیده شعاع وجود دارد
از یک مرکز است.
همه تغییر یک معجزه به تامل است ، اما آن را یک معجزه است که در حال وقوع است هر
فوری.
کنفوسیوس گفت : "می دانیم که ما می دانیم آنچه که می دانیم ، و ما نمی دانیم چه کار می کنیم
نمی دانم ، که دانش واقعی است. "
هنگامی که یک مرد را کاهش داده است یک واقعیت از تخیل به یک واقعیت به خود
درک ، پیش بینی که همه مردان را در طول ایجاد زندگی خود را بر این اساس است.
بیایید برای یک لحظه در نظر بگیرند چه بیشتر از زحمت و اضطراب که من
مراجعه کننده است که در مورد ، و چه مقدار از آن لازم است که ما را مشکل است ، یا حداقل
مراقب باشید.
این امر می تواند برخی از مزیت به یک زندگی بدوی و مرز ، هر چند در
میان تمدن ظاهری ، اگر تنها به یادگیری necessaries ناخالص
روش زندگی و آنچه به گرفته
بدست آوردن آنها و یا حتی به دنبال بیش از قدیمی روز کتاب از بازرگانان ، به دیدن آنچه در آن
این بود که مردان اغلب در فروشگاه ها خریداری شده ، چه آنها ذخیره می شود ، است که ، چه
grossest خواربار.
برای بهبود از سن داشته اند اما تاثیر و نفوذ کمی در قوانین اساسی
وجود انسان ، به عنوان اسکلت ما ، احتمالا ، از برجسته
کسانی که از اجداد ما.
توسط کلمات ، لازم زندگی ، منظورم هر چیز دیگری ، از همه آن مرد به دست آوردن و توسط خود
exertions خود ، از اولین ، و یا از استفاده طولانی بوده است تبدیل شده است ، بنابراین مهم است که
زندگی انسان است که چند ، اگر وجود داشته باشد ، چه از
وحشی گری ، و یا فقر ، یا فلسفه ، که تا کنون بدون آن انجام تلاش.
به بسیاری از موجودات در این احساس نیست ، بلکه یک زندگی لازم ، غذا وجود دارد.
گاومیش کوهان دار امریکایی از دشت آن چند اینچ از چمن خوش طعم ، با آب به
نوشیدن ، مگر اینکه او به دنبال پناهگاه جنگل و یا سایه کوه.
هیچ یک از ایجاد حیوان نیاز به بیش از غذا و سرپناه است.
necessaries از زندگی انسان در این آب و هوا ممکن است ، با دقت کافی ، لازم است
توزیع شده تحت چند سر از غذا ، سرپناه ، لباس ، و سوخت ، نه برای
تا ما را امن این ما آماده
برای سرگرم کردن مشکلات واقعی زندگی با آزادی و چشم انداز موفقیت است.
انسان اختراع شده است ، خانه نیست ، اما لباس و مواد غذایی پخته شده ، و احتمالا از
کشف تصادفی از گرمای آتش ، و استفاده متعاقب از آن ، در
ابتدا لوکس ، ضرورت حاضر به نشستن توسط آن به وجود آمد.
ما در رعایت گربه و سگ دستیابی به ماهیت همین دوم.
سرپناه مناسب و لباس ما مشروع گرمای درونی خود ما را حفظ ؛
اما با بیش از این ، و یا سوخت ، که با حرارت خارجی بزرگتر از
خود درونی ما ، ممکن است پخت به درستی نمی توان گفت برای شروع؟
داروین ، طبیعت ، می گوید ساکنان Tierra دل Fuego ، که در حالی که
حزب خود را ، که لباس بودند و نشسته نزدیک به یک آتش ، به دور از بیش از حد
گرم ، این وحشی برهنه ، که دورتر
خاموش ، در کمال تعجب بزرگ او مشاهده شد ، "را به جریان با تعریق در
تحت چنین مثل آتش است. "
بنابراین ، به ما گفته شده ، فلمنک جدید برهنه با مصونیت از مجازات ، در حالی که اروپا می رود
shivers در لباس های خود را.
آیا این غیر ممکن است به ترکیب سرسختی از این وحشی با intellectualness
انسان متمدن است؟
با توجه به Liebig ، بدن انسان در یک اجاق گاز است ، و غذا سوخت که نگه می دارد
احتراق داخلی در ریه ها. در هوای سرد که غذا می خوریم ، در کمتر گرم است.
حرارت حیوانی حاصل از احتراق آهسته است ، و بیماری و مرگ را
محل زمانی که این بیش از حد سریع است ؛ و یا می خواهند سوخت ، و یا از برخی از نقص در
پیش نویس ، آتش می رود.
البته حرارت حیاتی نیست که با آتش سر در گم می شود ، اما خیلی برای
قیاس.
به نظر می رسد ، بنابراین از فهرست بالا ، که بیان ، زندگی حیوانات ، تقریبا
مترادف با بیان حرارت حیوانی ، برای در حالی که غذا ممکن است به عنوان در نظر گرفته
سوختی را تأمین که نگه می دارد تا آتش درون ما -- و
سوخت در خدمت تنها به آماده سازی که برنامه غذا و یا به افزایش گرمای بدن ما توسط
علاوه بر این از بدون -- پناهگاه و لباس نیز تنها در خدمت گرما را به حفظ نتیجه
تولید شده و جذب می شود.
ضرورت بزرگ ، پس از آن ، برای بدن ما را گرم نگهدارید ، برای حفظ گرما حیاتی در
ما.
چه درد ما بر این اساس ، نه تنها با غذایی ما ، و پوشاک ، و سرپناه ،
اما با تخت ما ، که ما شب لباس شخصی ، سرقت لانه و سینه
پرندگان برای آماده سازی این پناهگاه در درون
سرپناه ، به عنوان خال تخت خود را از علف و برگ در انتهای نقب زدن آن!
مرد فقیر است معتاد به شکایت دارند که این جهان سرد و سرد ، هیچ کمتر
فیزیکی از اجتماعی ، ما به طور مستقیم بخشی از ails ما مراجعه.
تابستان ، در بعضی از شرایط آب و هوایی امکان پذیر می سازد برای انسان نوعی از زندگی اهل بهشت است.
سوخت ، به جز برای طبخ مواد غذایی خود را ، پس از آن غیر ضروری ، خورشید ، آتش خود را ، و بسیاری از
از میوه ها به اندازه کافی از اشعه آن پخته شده ، در حالی که مواد غذایی به طور کلی تر است
مختلف ، و سهولت بیشتری به دست آمده ، و
لباس و سرپناه به طور کامل و یا نیمی از غیر ضروری است.
در حال حاضر ، و در این کشور ، به عنوان من از تجربه شخصی من ، چند
پیاده سازی ، چاقو ، تبر ، بیل زدن ، چرخ دستی ، و غیره ، و درس خوان ،
lamplight ، لوازم التحریر ، و دسترسی به چند
کتاب ، رتبه بعدی به necessaries ، و می تواند تمام توان در هزینه های بیهوده به دست آمده.
با وجود این بعضی ، عاقلانه نیست ، به طرف دیگر از جهان ، به غیر مصطلح و ناسالم
مناطق ، و خود را وقف تجارت برای ده یا بیست سال ، برای اینکه آنها ممکن است
زنده -- که به راحتی گرم نگه دارید -- و می میرند در انگلستان در آخرین.
غنی luxuriously به سادگی به راحتی گرم نگه داشته ، اما غیر طبیعی گرم است ؛ به عنوان من
ضمنی قبل از آنها ، پخته شده البته یک باب.
>
فصل 1 -- PART 2 اقتصاد
بسیاری از تجملات ، و بسیاری از وسایل رفاهی به اصطلاح زندگی ، نه تنها
ضروری است ، اما مثبت موانع به ارتفاع انسان است.
با توجه به تجملات و آسایش ، خردمندترین که تا کنون به زندگی ساده تر و
زندگی ناچیز نسبت به فقرا.
فلاسفه باستان ، چینی ، Hindoo ، فارسی ، و یونانی ، یک کلاس بودند از آن
هیچ فقیر در ثروت به خارج بوده است ، بنابراین هیچ یک در به درون غنی است.
ما می دانیم که بیشتر در مورد آنها نیست.
قابل توجه است که ما می دانیم که بسیاری از آنها به عنوان ما انجام می دهیم.
همان درست است از اصلاح طلبان مدرن تر و خیرخواهان نژاد.
هیچ کدام را می توان یک ناظر بی طرف و یا عاقلانه زندگی انسان ، اما از زمین برتری
از آنچه که ما باید فقر داوطلبانه تماس بگیرید.
از یک زندگی لوکس میوه های لوکس است ، چه در کشاورزی و یا تجارت ، و یا
ادبیات ، یا هنر است. امروزه استادان
فلسفه است ، اما فلاسفه نیست.
در عین حال تحسین برانگیز است به دلیل آن را یک بار قابل تحسین بود برای زندگی.
برای اینکه یک فیلسوف است نه تنها به افکار ظریف ، و نه حتی در بر داشت
مدرسه ، ولی تا به عشق عقل به عنوان با توجه به در کنار آن زندگی می کنند ، یک عمر
سادگی ، استقلال ، فتوت ، و اعتماد.
برای حل برخی از مشکلات زندگی ، نه تنها به لحاظ نظری ، اما
عملا.
موفقیت از علمای بزرگ و اندیشمندان است که معمولا موفقیت درباری مانند ، نه
شاهوار ، مردانه نیست.
آنها را تغییر جهت به سمت زندگی صرفا بر اساس انطباق ، عملا به عنوان پدر خود را
انجام داد ، و در بی معنا هستند که اجداد نژاد اصیل مردان.
اما چرا مردان انحطاط تا کنون؟
چه می سازد خانواده اجرا از؟ چه ماهیت لوکس که
enervates و ملت ها از بین می برد؟ آیا ما اطمینان حاصل کنید که هیچ یک از آن در ما وجود دارد
خود زندگی می کند؟
فیلسوف در پیش از سن خود را حتی در شکل ظاهری از زندگی او می باشد.
نه او تغذیه ، پناه ، لباس ، گرم ، مانند معاصران خود.
چگونه می توانید یک مرد می تواند یک فیلسوف و حفظ حرارت حیاتی خود را با روش های بهتر
نسبت به مردان دیگر؟
هنگامی که یک مرد است حالت های متعددی است که شرح داده ام گرم شده است ، او مایل است چه
بعدی؟
گرما مطمئنا بیشتر از همان نوع ، به عنوان مواد غذایی بیشتر و غنی تر ، بزرگتر و بیشتر
خانه های پر زرق و برق ، ظریف و فراوان تر لباس ، متعدد ، پی در پی ، و
داغ آتش سوزی ها ، و مانند آن.
هنگامی که او به دست آمده از آن دسته از چیزهایی که لازم است به زندگی ، وجود دیگری است
جایگزین از به دست آوردن superfluities و است که ، به ماجراجویی
زندگی در حال حاضر ، تعطیلات خود را از humbler کار پر زحمت داشتن شروع است.
خاک ، به نظر می رسد ، این است که دانه مناسب ، برای آن را فرستاده است ریشه چه آن را به سمت پایین ،
و آن را در حال حاضر ممکن است ساقه آن به سمت بالا ارسال نیز با اعتماد به نفس.
چرا مردی که خودش را ریشه دارد بنابراین بصورتی پایدار و محکم در زمین ، بلکه به این است که او ممکن است در همان افزایش
نسبت به آسمان ها بالا -- برای گیاهان nobler برای میوه آنها به ارزش
به یاد در گذشته در هوا و نور ، به دور از
زمین ، و مانند esculents humbler درمان نشود ، که ، اگرچه آنها ممکن
شود دوسالانه کشت فقط تا کامل ریشه خود ، و اغلب برش
مرگ در بالا برای این منظور ، به طوری که بسیاری
آنها را در فصل گل خود را نمی دانند.
من این معنا نیست به تجویز قوانین طبیعت قوی و شجاع ، که خود ذهن
امور خود را چه در بهشت و جهنم ، و اتفاقا ساخت بی نقص و و
بیشتر خرج lavishly از ثروتمندترین ،
بدون هر زمان دیگری خود را impoverishing ، نمی دانستند که چگونه آنها زندگی می کنند -- اگر ، در واقع ، وجود دارد
هر جمله ، عنوان شده است خواب و نه به کسانی که تشویق آنها را پیدا و
الهام در دقیقا در حال حاضر
وضعیت چیزها ، و گرامی داشتن آن را با علاقه و شور و شوق دوستداران -- و ،
تا حدی ، من خودم روی چیزی حساب کردن در این شماره من برای کسانی که صحبت نمی کنم
خوب ، شاغل در هر شرایطی ،
و می دانند که آیا آنها به خوبی به کار است یا نه -- اما عمدتا به جرم
مردانی که ناراضی هستند ، و idly شکایت از سختی زیادی خود را و یا ،
زمان محلی شما با زمانی که آنها ممکن است آنها را بهبود بخشد.
برخی وجود دارد که بیشتر انرژی و بیوقفه از هر گونه شکایت ،
زیرا آنها ، که آنها می گویند ، انجام وظیفه خود من هم در ذهن من که به ظاهر
ثروتمند ، اما وحشتناکی فقیر ترین
کلاس از همه ، که جمع شده اند ، تفاله ، اما می دانیم چگونه از آن استفاده ، و یا خلاص شدن از شر
آن ، و به این ترتیب جعلی خود را fetters طلایی یا نقره ای
اگر من باید تلاش بگویید که چگونه من به صرف زندگی من در سال های گذشته مورد نظر ، آن را
احتمالا کسانی که از خوانندگان من که تا حدودی با واقعی آن آشنا تعجب
تاریخ ، آن را قطعا متعجب ساختن آن
که می دانم هیچ چیز درباره آن من فقط در برخی از شرکت های که به من اشاره
محبوب
در هر آب و هوا ، در هر ساعت از روز یا شب ، من مضطرب به بهبود بوده است
نیک زمان ، و آن را بی نظیر بر روی چوب من بیش از حد ، برای ایستادن در نشست دو eternities ،
گذشته و آینده ، که دقیقا از لحظه حال حاضر ، تا پا که خط.
شما برخی obscurities ، عفو برای اسرار بیشتری را در تجارت من از غالب وجود دارد
مردان ، و در عین حال به طور داوطلبانه نیست نگهداری می شود ، اما جدا از ماهیت آن است.
من خرسند به پاسخگویی به همه که من در مورد آن می دانیم ، به و رنگ هرگز "ورود ممنوع" در مورد من
دروازه
من مدتها پیش تازی شکار کردن ، اسب سرخ مایل به قرمز ، و یک قمری لاک پشت را از دست داد ، و هنوز هم در دنباله خود
بسیاری از مسافران در من در مورد آنها صحبت کرده ، توصیف آهنگ های خود را
و چه می نامد آنها جواب دادند.
من را ملاقات کرده اید ، یک یا دو که با تازی شکار کردن را شنیده بود و با پا لگد کردن اسب ، و حتی
کبوتر پشت یک ابر ناپدید می شوند ، دیده می شود و آنها به عنوان مضطرب به نظر می رسید آنها را بهبود می یابند به عنوان
در صورتی که آنها را از دست داده بود خود را.
به پیش بینی ، نه طلوع خورشید و سپیده دم صرفا ، اما ، در صورت امکان ، طبیعت خودش!
چگونه بسیاری از صبح ، تابستان و زمستان ، قبل از هنوز هیچ همسایه ای تکان دهنده در مورد
کسب و کار خود را ، به من در مورد معدن بوده است!
بدون شک ، بسیاری از townsmen من را ملاقات کرده اید از این سرمایه گذاری بازگشت ، کشاورزان
برای شروع بوستون در گرگ و میش ، یا woodchoppers رفتن به کار خود است
درست است ، من خورشید کمک مادی هرگز
در حال افزایش است ، اما تردید نیست ، آن را از اهمیت گذشته تنها به حضور در
آن
بنابراین پاییز بسیاری ، برای همیشه ، و روز فصل زمستان ، صرف در خارج از شهر ، در تلاش به گوش چه بود
در باد ، به شنیدن و حمل آن بیان!
من تقریبا تمام سرمایه من در آن غرق شده و نفس خود من را در این معامله از دست داده ،
در حال اجرا در مواجهه با آن اگر آن را به هر کدام از احزاب سیاسی نگران بود ،
بستگی دارد بر آن ، آن را در ظاهر
روزنامه با اولین اطلاعات در زمان های دیگر به تماشای از
رصدخانه برخی از صخره یا درخت ، به تلگراف هر تازه وارد و یا انتظار در
شب بر روی تپه ، تاپس برای آسمان به
سقوط ، که من ممکن است چیزی ، گرفتن هر چند که من خیلی گرفتار هرگز ، و ، ترنجبین ، عاقل ،
دوباره حل در آفتاب
برای یک مدت طولانی من خبرنگار را به یک مجله بود ، هیچ گردش خون بسیار گسترده ، که
ویرایشگر هنوز هرگز دیده می شود بخش عمده ای از کمک های من مناسب برای چاپ ، و به عنوان بیش از حد
مشترک با نویسندگان ، من تنها کار من
برای درد من با این حال ، در این مورد درد من پاداش خود بودند.
برای سال های بسیاری ، من خود منصوب بازرس از طوفان برف و باران ، طوفان بود ،
و وظیفه من صادقانه ، نقشه بردار ، و اگر نه از بزرگراه ها ، و سپس از مسیر جنگل
تمام بسیاری در سراسر راه ، از نگه داشتن آنها را باز ،
و ravines پل و قابل قبول در تمام فصول سال است ، که در آن پاشنه های عمومی
شهادت به ابزار خود را
من پس از سهام وحشی از شهر ، که به چوپان وفادار آن ها خوب نگاه
مقابله از مشکلات توسط جهش نرده و من چشم به nooks بدون امد و رفت داشته اند
و گوشه از مزرعه ، هر چند که من نمی
همیشه بدانند که آیا جوناس یا سلیمان مشغول به کار در یک زمینه خاص به روز که هیچ یک
کسب و کار من است.
من سیراب هاکلبری قرمز ، گیلاس شن و ماسه و گزنه درخت قرمز
کاج و خاکستر سیاه و سفید ، انگور سفید و بنفش زرد ، که ممکن است
دیگری پژمرده در فصول خشک
به طور خلاصه ، من رفتم در نتیجه برای یک مدت زمان طولانی (من ممکن است آن را بدون مباهات می گویند) ، وفادارانه
مراقبت کسب و کار من ، تا آن تر شد و بیشتر مشهود است که townsmen من نمی
بعد از همه به من اعتراف به لیستی از شهر
افسران ، و نه جای من جیره خور ولگرد با کمک هزینه در حد متوسط
حساب من ، که من می توانم سوگند به وفادار ماند ، من ، در واقع ، هرگز
حسابرسی ، هنوز هم کمتر پذیرفته شده است ، هنوز هم کمتر پرداخت می شود و حل و فصل است.
با این حال ، من قلب من بر روی آن تنظیم نشده است.
نه از مدت ها ، یک هندی قدم زدن رفت و به فروش سبدهای در خانه به خوبی شناخته شده
وکیل در محله ام. "آیا شما مایل به خرید هر سبد؟" او پرسید :
پاسخ : "نه ، ما هیچ نمی خواهیم ،".
! گفت : "هند به عنوان او رفت و از دروازه ،" آیا منظور شما به ما از گرسنگی مردن؟ "
پس از همسایه های سفید و زبر دست خود را تا به خوبی خاموش -- که وکیل به حال تنها به
استدلال بافتن ، و توسط برخی از سحر و جادو ، ثروت و ایستاده به دنبال -- او گفته بود
خودش : من به کسب و کار من خواهد شد
سبد بافتن آن چیزی که می توانم انجام دهم.
فکر کردن است که زمانی که او سبدهای ساخته شده بود او را انجام داده اند به نوبه خود ، و سپس آن را
خواهد مرد سفید به آنها را خرید او را کشف کرد که لازم بود
برای او آن را به ارزش در حالی که دیگر
آنها را خرید ، و یا حداقل به او فکر می کنم که پس از آن بود ، یا چیز دیگری
که این امر می تواند ارزش در حالی که او برای خرید من هم نوع از سبد بافته شده بود
بافت ظریف ، اما من تا به حال که ارزش آن را در حالی که هر کس ساخته شده به آنها را خرید.
هنوز رتبهدهی نشده است کمتر ، در مورد من ، آن من فکر می کنم ارزش در حالی که من به بافتن آنها ، و
به جای مطالعه چگونه آن را در حالی که مردان ارزش خود را به خرید سبد من ، من مورد مطالعه قرار
نه چگونه ، برای جلوگیری از ضرورت فروش آنها است.
زندگی که مردان ستایش و به عنوان موفق در نظر گرفتن اما یک نوع است.
چرا باید از یک هر نوع مبالغه در هزینه دیگران؟
پیدا کردن که شهروندان ام به احتمال زیاد به من هر اتاق در دادگاه ارائه دهد
، من تبدیل خانه ، و یا هر curacy و یا با زندگی در هر جای دیگر ، اما من باید برای خودم از کلید های SHIFT
صورت من تنها تر از همیشه به
وودز ، که در آن من بهتر شناخته شده بود ، من مصمم به کسب و کار در یک بار ، و
منتظر نیست سرمایه معمول برای به دست آوردن ، با استفاده از وسایل از جمله بلند و باریک که من در حال حاضر
هدف من در رفتن به والدن تالاب
زندگی میکنند و نه ارزان و نه به زندگی صمیم قلب وجود دارد ، اما برخی از خصوصی و ستد
کسب و کار با بدترین موانع از انجام که می خواهید مانع
یک حس مشترک کمی ، کمی
سازمانی و استعداد کسب و کار ، ظاهر شد خیلی غمگین به عنوان احمقانه نیست
من همیشه تلاش برای به دست آوردن عادت های کسب و کار سفت و سخت ، آنها را به ضروری
هر انسان اگر تجارت خود را با امپراتوری آسمانی ، و سپس برخی از شمارش کوچک
خانه در ساحل ، در برخی از بندر سالم ،
ثابت به اندازه کافی شما مقالات مانند کشور می توان صادر خواهد شد ،
محصولات کاملا بومی ، یخ و چوب کاج و گرانیت کوچک ، همیشه در
به پایین ترین نقطه ی بومی از این خواهد شد سرمایه گذاری خوب.
برای نظارت بر تمام جزئیات خود را در فرد به خلبان و کاپیتان یک بار ،
و مالک و بیمه گر ، به خرید و فروش و نگه داشتن حساب ؛ به هر نامه را بخوانید
دریافت کرده اید ، و نوشتن و یا خواندن هر نامه
فرستاده شده به مباشرت کردن ترشحات از شب و روز واردات ؛ بر بسیاری از
بخش هایی از ساحل تقریبا در همان زمان ، اغلب ثروتمند حمل و نقل خواهد شد
مرخص بر ساحل نیوجرسی -- به شما
خود تلگراف ، unweariedly گسترده افق ، و در سخنرانی های تمام رگهای عبور موظف
در طول ساحل ، برای حفظ فرستا دن ثابت از کالاها ، برای عرضه چنین
بازار گزاف و دور نگه داشتن
خود را از وضعیت بازارهای مطلع ، چشم انداز جنگ و صلح
در همه جا ، و پیش بینی گرایش های تجارت و تمدن ها -- بهره گیری
از نتایج حاصل از تمام کاوش
اعزامی ، با استفاده از معابر جدید و همه پیشرفت در ناوبری -- نمودار می شود
مورد مطالعه ، موقعیت صخره ها و چراغ های جدید و شناور می شود مسلم و قطعی نیست ، و
همیشه و همیشه ، لگاریتمی جدول به
اصلاح شود ، به اشتباه برخی از ماشین حساب رگ اغلب بر تجزیه
سنگ است که باید به اسکله دوستانه رسیده -- سرنوشت بی حد و حصر لا
Prouse -- علوم جهانی به سرعت نگه داشته می شود
با مطالعه زندگی از همه کاشفان بزرگ و دریانورد بزرگ
ماجراجویان و تجار ، از Hanno و فنیقی ها به پایین به روز ما در خوب ،
حساب سهام از زمان به زمان برده ، می دانم که چگونه شما ایستاده است.
این کار به کار دانشکده ها از یک مرد است -- این گونه مسائل از سود و از دست دادن ،
بهره ، وزن خالص و tret ، و اندازه گیری از تمام انواع در آن ، به عنوان یک جهانی تقاضا
دانش است.
من تصور می کردند که والدن تالاب محل خوبی برای کسب و کار خواهد بود ، نه تنها بر
حساب راه آهن و تجارت یخ ؛ مزایای که آن را ممکن است آن را ارائه می دهد
سیاست خوب به فاش شدن ، آن است که یک پورت خوب
و پایه خوبی باتلاق Neva پر شود ، هر چند شما در همه جا باید ساخت
در انبوهی از رانندگی خود را.
گفته شده است که سیل جزر و مد ، با باد غربی ، و یخ در Neva ،
سن پترزبورگ رفت و برگشت از چهره زمین است.
از آنجا که این کسب و کار به بدون سرمایه معمول وارد شد ، آن را نمی ممکن است
آسان به حدس که در آن کسانی که بدان معنی است ، که هنوز هم خواهد شد به هر جمله ضروری
انجام بودند ، به دست آید.
همانطور که برای لباس ، برای آمدن در یک بار به بخش عملی از این سوال ، شاید ما
oftener رهبری عشق به تازگی و در نظر گرفتن نظرات از مردان ، در
گرداندن مراکز فساد ، از یک ابزار واقعی.
به او اجازه دهید که کار را به انجام بحر تفکر غوطهور شدن که جسم از لباس است ، برای اولین بار ، به حفظ
گرما ، حیاتی و دوم ، در این دولت از جامعه ، برای پوشش عریانی ، و او ممکن است
قضاوت چه مقدار از هر گونه لازم و یا
کار مهم ممکن است بدون اضافه کردن به کمد لباس خود را انجام شده است.
پادشاهان و ملکه که پوشیدن کت و شلوار اما یک بار ، هر چند برخی از خیاط یا خیاط زنانه به ساخته شده
majesties خود ، می تواند به راحتی از پوشیدن یک دست کت و شلوار که متناسب با نمی دانم.
آنها بهتر از اسب های چوبی آویزان لباس تمیز بر روی است.
هر روز لباس ما تر به خودمان جذب ، دریافت
تحت تاثیر قرار دادن شخصیت پوشنده لباس ، تا زمانی که ما تردید به وضع آنها را کنار بگذارند بدون چنین
تاخیر و لوازم پزشکی و حتی برخی از هیبت چنین که بدن های ما.
هیچ مردی تاکنون کمتر در برآورد من برای داشتن پچ خود را در ایستاد
لباس ها ، هنوز من مطمئن هستم که بیشتر اضطراب وجود دارد ، معمولا ، به
مد روز ، یا دست کم تمیز و
لباس های اصلاح نشده ، نسبت به وجدان صدا اما حتی اگر اجاره بها نمی باشد.
mended ، شاید بدترین معاون خیانت است عاقبت نیندیشی.
من گاهی اوقات آشنایان من چنین آزمون هایی به عنوان این را امتحان کنید -- چه کسی می تواند یک پچ پوشیدن ، و یا
دو درز اضافی تنها ، بر سر زانو؟
بیشتر رفتار می کنند که اگر آنها بر این باور بودند که چشم انداز خود را برای زندگی را خراب خواهد بود اگر آنها
باید این کار را انجام دهید.
این امر می تواند برای آنها به شهر را با پای شکسته ، داد و بیداد از این ساده تر در مقایسه با شکسته
شلوار.
اغلب اگر حادثه اتفاق می افتد به پاها آقایی ، آنها را می توان mended ، اما
اگر یک حادثه مشابه این اتفاق می افتد به پاها pantaloons او است ، هیچ کمک برای آن وجود دارد ؛
برای او در نظر ، نه آنچه که واقعا
قابل احترام ، اما آنچه که مورد احترام ما می دانیم اما معدودی از مردان ، بسیاری از کتهای بزرگ و
تنبان.
لباس مترسک در SHIFT تاریخ و زمان آخرین شما ، شما ایستاده بی دست و پا ، که نمی
soonest ادای احترام ادمک سرخرمن؟
پس از گذشت یک cornfield روز دیگر ، نزدیک کلاه و کت در خطر است ، من به رسمیت شناخته شده
صاحب مزرعه. او تنها کمی بیشتر آب و هوا مورد ضرب و شتم قرار
از زمانی که من تو را دیدم او را آخرین.
من از یک سگ که barked در هر غریبه که نزدیک او کارشناسی ارشد شنیده
محل با لباس روی ، اما به راحتی توسط یک دزد غیر مسلح آرام بود.
این یک سوال جالب است که تا چه حد مردان رتبه نسبی خود را حفظ آنها
از لباس های خود را واگذار شد.
آیا می توانید ، در چنین مواردی قطعا از هر شرکت از مردان متمدن که متعلق به
به احترام ترین کلاس؟
هنگامی که خانم فایفر ، در پرماجرا خود سفر دور جهان ، از شرق به غرب ،
خانه تا نزدیک به عنوان آسیایی روسیه کردم بود ، او می گوید که او احساس ضرورت لباس پوشیدن
غیر از لباس سفر ، هنگامی که او
رفت و برای دیدار با مقامات ، برای او "در حال حاضر در یک کشور متمدن بود ، که در آن مردم
از لباس های خود را مورد قضاوت قرار. "
حتی در دموکراتیک ما نیوانگلند شهرهای تصادفی در اختیار داشتن ثروت و
تجلی خود را در لباس و equipage به تنهایی ، تقریبا برای بدست آوردن صاحب
احترام جهانی.
اما احترام از جمله عملکرد آنها ، موارد متعددی از آنها ، تا کنون بت پرست ، و نیاز به
یک مبلغ به آنها علاوه بر فرستاده ، لباس معرفی دوخت ، نوع کار
که شما ممکن است بی پایان ، لباس زن ، حداقل ، انجام شده است.
مردی که در طول چیزی برای انجام نیاز به یک دست کت و شلوار جدید برای رسیدن به آن را انجام نخواهد شد
در ، برای او انجام خواهد داد ، است که گرد و خاکی در اطاق زیر شیروانی بی پایان lain
دوره است.
کفش های قدیمی را در خدمت یک قهرمان دیگر از آنها نوکر خود خدمت کرده اند -- اگر یک قهرمان تا کنون
نوکر -- پاهای برهنه مسن تر از کفش هستند و او می تواند آنها را انجام.
فقط آنها هستند که به soirees و توپ قانونگذاری باید کت جدید ، کتهای به تغییر داشته باشند
عنوان اغلب به عنوان مرد تغییر در آنها است.
اما اگر کت و شلوار ، کلاه و کفش ، مناسب به پرستش خدا در ، آنها را
انجام خواهد شد که آنها نمی؟
که دیدم لباس های کهنه خود -- کت قدیمی خود ، در واقع فرسوده ، حل و فصل را به خود
عناصر بدوی ، به طوری که آن سند ، بنیاد خیریه ای برای آن را اعطا در برخی از فقرا نیست
پسر ، او را شاید به توان در اعطا
برخی فقیرتر هنوز هم ، یا باید ما می گویند غنی تر ، که می تواند با کمتر انجام دهید؟
من می گویم ، از تمام شرکت های که نیاز به لباس نو حذر ، و نه و نه جدید
پوشنده لباس لباس اگر یک انسان جدید وجود ندارد ، چگونه می توان لباس های جدید ساخته شده
مناسب؟
اگر شما هر گونه سرمایه گذاری قبل از اینکه شما ، آن را امتحان کنید در لباس های قدیمی خود را است.
همه مردان می خواهید ، چیزی برای انجام با نیست ، اما چیزی برای انجام ، یا به جای چیزی است که به
شاید ما باید یک دست کت و شلوار جدید ، با این حال پاره پاره ، کثیف یا کهنه تهیه هرگز ، تا زمانی که ما
تا انجام ، بنابراین enterprised یا سمت
در برخی از راه ، که ما مانند مردان در قدیم را احساس کنید ، که برای حفظ آن خواهد بود
مانند نگه داشتن شراب تازه را در بطری قدیمی است. فصل ما ، moulting می خواهم که از
fowls ، باید یک بحران در زندگی ما.
پسر بچه بازنشسته شوند به حوضچه های انفرادی به آن صرف کند.
به این ترتیب نیز مار کست پوسته پوسته شدگی آن ، و کاترپیلار کت کرم مانند آن ، توسط
صنعت داخلی و توسعه ، برای لباس هستند ، اما کوتیکول دور ما و
سیم پیچ مرگبار در غیر این صورت ما باید یافت می شود
قایقرانی تحت رنگ های کاذب ، و به ناچار در گذشته توسط خود ما cashiered
نظر ، و همچنین انسان
ما دون پوشاک پس از پوشاک ، اگر ما به عنوان مثل گیاهان اگزوژن علاوه بر این بدون رشد
لباس خارج و اغلب لاغر و خیالی ما اپیدرم ما ، یا پوست کاذب ،
partakes که از زندگی ما نیست ، و ممکن است
قالب بندی نشده این مطلب هستید اینجا و آنجا و بدون ضربه کشنده. ضخیم تر لباس ما ، به طور مداوم
پوشیده ، پوست سلولی ، و یا قشر ، اما پیراهن ما liber ما ، یا
پوست درخت واقعی که می تواند بدون نمی شود
girdling و بنابراین از بین بردن انسان من معتقدم که همه نژادها در برخی از فصول می پوشید
چیزی معادل پیراهن.
مطلوب است که یک مرد ملبس بنابراین به سادگی که او می تواند دست خود را بر روی خود ذخیره کردن
در تاریکی ، و این که او را در تمام جهات زندگی می کنند چنان فشرده و preparedly که ،
اگر دشمن را به شهر ، او می تواند ، مانند
فیلسوف قدیمی ، راه رفتن ، از دروازه دست خالی و بدون اضطراب در حالی که یکی ضخامت
پوشاک است ، در بسیاری از موارد ، به خوبی به عنوان سه آنهایی که نازک و لباس ارزان قیمت را می توان
به دست آمده را با قیمت های واقعا با توجه به
مشتریان ؛ در حالی که یک کت ضخیم را می توان برای پنج دلار ، که به عنوان بسیاری از تاریخ و زمان آخرین خریداری
سال pantaloons ضخیم به مدت دو دلار ، چکمه های چرم یا پوست گاو برای یک دلار و نیم
جفت ، کلاه تابستانی برای یک چهارم از یک
دلار و درپوش زمستان شصت و دو و نیم سنت ، یا بهتر در خانه ساخته شده
در هزینه های اسمی ، که در آن او آنقدر ضعیف است که در چنین یک دست کت و شلوار ملبس است ، از خود
درآمد ، وجود داشته باشد یافت نمی شود مردان خردمند به او احترام انجام دهید؟
هنگامی که من برای لباس یک شکل خاص می پرسند ، tailoress من به من می گوید عمیقا "آنها
بنابراین در حال حاضر آنها را ، "با تاکید بر" آنها "در همه ، تا اگر او به نقل از
اقتدار به عنوان غیرشخصی به عنوان سرنوشت ، و من
دشوار برای دریافت آنچه من می خواهم ، صرفا به این دلیل او نمی تواند باور کند که من
به معنای آنچه من می گویم ، که من تا راش.
وقتی که می شنوم این حکم الهامی ، من برای یک لحظه در فکر جذب هستم ،
تاکید بر به خودم هر کلمه به صورت جداگانه است که ممکن است در معنی از آن به دست بیاید ، که
من ممکن است در پیدا کردن با چه درجه ای از
فامیلی آنها مربوط به من ، و چه اقتدار آنها ممکن است در امر
که من تأثیر میگذارد تا نزدیک به ، و ، در نهایت ، من تمایل به او را با برابر پاسخ
رمز و راز ، و بدون هیچ گونه تاکید بیشتری از
"آنها" -- "صحیح است ، آنها نتوانستند آنها را نه چندان به تازگی ، اما در حال حاضر انجام می دهند."
از آنچه استفاده از این اندازه گیری از من اگر او شخصیت من را اندازه گیری نیست ، اما تنها
وسعت شانه من ، آن را به عنوان PEG به انفجار کت بودند؟
ما عبادت نه زینت ، و نه Parcae ، اما مد است.
او می چرخد و بافت ها و کاهش با اقتدار کامل میمون سر در پاریس قرار می دهد در
درپوش مسافرتی ، و همه میمون ها در آمریکا انجام همان.
من گاهی اوقات در گرفتن هر چیز کاملا ساده و صادقانه انجام در این دنیا ناامیدی
کمک از مردان است.
آنها را مجبور به تصویب از طریق رسانه های قدرتمند می شود برای اولین بار ، فشار های قدیمی خود را
مفاهیم خارج از آنها ، به طوری که آنها به زودی بر پاهای خود را نمی کنید دوباره و پس از آن
برخی از یکی در این شرکت با وجود نخواهد داشت
وسواس در سر خود ، از تخم مرغ از تخم سپرده وجود دارد هیچ کس نمی داند که ، نه برای
حتی آتش جان ، این چیزها ، و شما می توانید کار خود را از دست داده اند با این وجود ، ما
فراموش نکنید که برخی از گندم مصری مومیایی به ما تحویل داده شد
در کل ، من فکر می کنم که آن را نمی توان ادعا می کند که پانسمان تا در این مورد یا هر
کشور را به شأن و منزلت یک هنر افزایش یافته است.
مردان را در حال حاضر تغییر جهت به سمت پوشیدن به آنچه می توانند داشته باشند.
مانند ملوانان غرق ، آنها را در مورد آنچه که آنها می توانند در ساحل پیدا قرار دهید ، و در کمی
از راه دور ، چه از خنده فضا یا زمان ، در لباس مبدل در امدن یک دیگر است.
هر نسل می خندد در مد قدیمی است ، اما شرح زیر مذهبی جدید است.
ما در beholding صحنه و لباس از هنری هشتم ، و یا ملکه الیزابت ، تا آنجا که سرگرم
اگر که پادشاه و ملکه جزایر جانوری که همجنس خود را میخورد بود.
همه صحنه و لباس خاموش یک مرد رقت انگیز است یا چیز عجیب و غریب.
تنها چشم جدی مشابه و زندگی صادقانه در درون آن به تصویب رساند که
مهار خنده و تقدیس صحنه و لباس از هر مردم.
اجازه دهید حقه بازی می شود با مناسب از قولنج و مظاهر او گرفته خواهد شد که برای خدمت به
که خلق و خوی بیش از حد. هنگامی که سرباز است توسط یک گلوله توپ ضربه ،
ژنده پوش به عنوان تبدیل شدن به به بنفش است.
سلیقه کودکانه و وحشیانه زنان و مردان برای الگوهای جدید نگه می دارد که چگونه بسیاری از
تکان دادن و squinting از طریق kaleidoscopes که آنها ممکن است خاص کشف
شکل است که این نسل نیاز به امروز.
تولید کنندگان آموخته اند که این طعم صرفا غریب است.
دو طرح متفاوت که تنها با موضوعات بیشتر یا کمتر ، تعداد کمی از یک رنگ خاص ،
یکی خواهد شد فروخته شده به آسانی از دروغ های دیگر در قفسه ، هر چند آن را به دفعات اتفاق می افتد
که پس از گذشت یک فصل دوم
شیک ترین مقایسه می شود ، خالکوبی شنیع نمی باشد.
سفارشی که آن نامیده می شود. این بی تربیت است نه صرفا به دلیل
چاپ پوست عمیق و تغییر ناپذیر است.
من نمی تواند باور کند که سیستم کارخانه ما بهترین حالت است که توسط آن مردان ممکن است
لباس وضعیت عملیات در حال تبدیل شدن هر روز بیشتر شبیه است که از
انگلیسی ، و آن را نمی توان تعجب در ،
از آن زمان ، تا آنجا که من شنیده و یا مشاهده می شود ، جسم اصلی است ، که نه انسان
ممکن است به خوبی و صادقانه ، پوشیده شده ، اما بدون تردید ، نشان می دهد که شرکت های بزرگ ممکن است به
غنی سازی در مردان دراز مدت ضربه فقط از آنچه
آنها در بنابراین هدف ، هر چند آنها باید فورا شکست ، آنها تا به حال هدف بهتر است در
چیزی بالا
همانطور که برای یک سرپناه ، من انکار که در حال حاضر ضروری زندگی ، هر چند وجود دارد
نمونه هایی از مردان داشتن بدون آن انجام می شود برای دوره های طولانی در کشورهای سردتر از
این.
ساموئل Laing می گوید که "Laplander در لباس پوست خود ، و در کیسه پوستی است که او
قرار می دهد بیش از سر و شانه ها ، شب بعد شب خواب بر روی برف... در
درجه سرما که خاموش
زندگی در هر لباس پشمی به آن را در معرض "او آنها را در خواب دیده بود در نتیجه.
او می افزاید : "آنها هستند hardier نسبت به افراد دیگر نیست."
اما ، احتمالا ، انسان بود زندگی نه چندان دور بر روی زمین ، بدون کشف راحتی
که در یک خانه وجود داشته باشد ، آسایش داخلی ، که عبارت در اصل ممکن است
مدلول خشنودی از خانه
بیش از خانواده ؛ اگر چه این باید بسیار جزئی و گاه به گاه در
کسانی که شرایط آب و هوایی که در آن خانه در افکار ما در ارتباط با فصل زمستان و یا
فصل بارانی عمدتا ، و دو سوم
سال ، به جز سایبان ، غیر ضروری در آب و هوا ما ، در تابستان ،
آن بود که قبلا تقریبا تنها یک پوشش در شب در gazettes هند خیمه مخروطی سرخ پوستان بود
نماد مارس یک روز ، و یک ردیف از
آنها را قطع و یا نقاشی بر روی پوست درخت معنی که بسیاری از آنها تا به حال
معترضان.
مرد ساخته شده بود آنقدر بزرگ فرز و چابک و قوی است ، اما او باید به دنبال جهان خود را به محدود
و دیوار ، در یک فضای از جمله به او نصب شده است.
او در لخت و برای اولین بار از درب بود ، اما اگر چه این لذت بخش به اندازه کافی در بی سر و صدا بود
و آب و هوای گرم ، نور روز ، فصل بارانی و زمستان ، می گویند هیچ چیز از
خورشید سوزاننده ، شاید که سرمازده
نژاد خود را در غنچه اگر او تا به حال ساخته شده با عجله خود را با پناهگاه پوشاک
خانه. آدم و حوا ، با توجه به افسانه ، عینک
باغ قبل از لباس های دیگر.
مرد می خواست یک خانه ، گرما ، راحتی ، برای اولین بار از گرما ، سپس گرما
عواطف
ما ممکن است یک زمان تصور کنید که در مراحل ابتدایی از نژاد بشر ، برخی از فانی مشاغل
چشم گیری راه یافته به تو خالی در یک سنگ برای پناهگاه.
هر کودکی آغاز می شود جهان را دوباره ، تا حدی ، و دوست دارد به ماندن در خارج از منزل ، حتی در
مرطوب و سرد است.
خانه بازی می کند ، و به عنوان اسب ، داشتن غریزه برای چه کسی به یاد داشته باشید
علاقه که زمانی که جوان ، او را در سنگ قفسه بندی ، و یا هر رویکرد نگاه
غار؟
این آرزوی طبیعی از آن بخش ، هر بخش از ما ابتدایی ترین بود
جد که هنوز هم در ما جان سالم به در برد.
از غار ما را به بام برگ نخل ، پیشرفته از پوست و boughs ، کتانی
بافته شده و کشیده شده از علف و نی ، از تخته و زونا ، سنگ و کاشی است.
در گذشته ، ما می دانیم آنچه در آن است در هوای آزاد زندگی می کنند ، و زندگی ما داخلی در
بیشتر حواس از ما فکر می کنیم.
از کوره فولاد سازی دهان این زمینه از راه دور آن را به خوبی خواهد بود ، شاید ، اگر ما
به صرف بیشتر از روز و شب ما بدون هر گونه انسداد بین ما و
اجرام آسمانی ، در صورتی که شاعر صحبت نمی کنم
بسیار از زیر یک سقف ، یا سنت ساکن وجود دارد به طوری پرندگان بلند آواز خواندن در
غارها ، نه کبوترها را گرامی بی گناهی خود را در dovecots.
با این حال ، اگر یکی طرح را برای ساخت یک خانه مسکونی ، behooves او را به ورزش
کمی shrewdness یانکی ، مبادا بعد از همه او خود را پیدا کنید در محل کار ، لابیرنت
بدون نشانه ، موزه ، گدا خانه ، زندان ، و یا مقبره های پر زرق و برق به جای.
در نظر بگیرید برای اولین بار اندکی سرپناه کاملا ضروری است.
من را دیده اند Penobscot سرخپوستان ، در این شهر ، زندگی در چادر از پارچه پنبه ای نازک
در حالی که برف بود نزدیک به یک پا عمیق در اطراف آنها ، و من فکر کردم که آنها را
خوشحالم به آن را عمیق تر به نگه داشتن باد.
سابق بر این ، هنگامی که چگونه به زندگی من صادقانه ، با آزادی در سمت چپ برای مناسب من
حرفه ، یک سوال که من vexed حتی بیشتر از آن در حال حاضر ، برای
متاسفانه تا حدودی بی عاطفه هستم تبدیل شده ،
من استفاده می شود برای دیدن یک جعبه بزرگ ، توسط راه آهن ، به طول شش فوت عرض سه ، که در آن
کارگران قفل شده است و ابزار خود را در شب ، و آن را به من پیشنهاد که هر مردی که
بود سخت تحت فشار قرار دادند ممکن است چنین یکی برای دریافت کنید
دلار ، و با داشتن خسته شدم چند سوراخ مته در آن ، برای اعتراف هوا حداقل به دریافت
آن را هنگامی که آن را بارید و در شب ، و قلاب کردن درب ، و به همین ترتیب آزادی خود را در
عشق ، و در روح خود آزاد باشند این نمی
به نظر می رسد بدترین حالت ، و نه به هر وسیله جایگزین شنیع شما می توانید بنشینید تا به عنوان
اواخر شما خشنود است ، و هر زمان که شما ، به خارج از کشور بدون هیچ گونه صاحبخانه و یا
خانه پروردگار شما *** برای اجاره بسیاری از انسان
به مرگ مورد آزار و اذیت به پرداخت اجاره از یک جعبه بزرگتر و لوکس تر که نمی
در یک جعبه به عنوان من به دور از اقتصاد jesting به مرگ منجمد شده یک موضوع
اذعان می کند که از درمان با سبک سری ، اما نمی تواند از دور انداخته است.
خانه راحت برای یک مسابقه بی ادب و هاردی ، که اکثرا خارج از درهای زندگی می کردند ، بود
یک بار ساخته شده در اینجا تقریبا به طور کامل از مواد از جمله به عنوان طبیعت مبله آماده به
دست Gookin خود ، که سرپرست شد
سرخپوستان موضوع را به مستعمره ماساچوست ، نوشتن در 1674 ، می گوید : "بهترین
خانه هایشان تحت پوشش بسیار منظمی ، تنگ و گرم ، با پارس درختان ، تضعیف از
بدن خود را در آن فصل SAP
است ، ساخته شده و به قطعات کوچکی تکه های بزرگ ، با فشار از چوب با نفوذ ، زمانی که آنها
سبز مرتب سازی بر اساس meaner با تشک که آنها از یک نوع جگن را پوشانده ،
و همچنین بی تفاوتی تنگ و گرم ،
اما نه چندان خوب و به عنوان سابق برخی از من را دیده اند ، شصت و یا صد فوت طول
سی پا گسترده است.
من اغلب در wigwams خود را تسلیم ، و آنها را به عنوان بهترین انگلیسی گرم
خانه. "
او اضافه می کند که آنها معمولا سنگ فرش شده بودند و اندود در داخل با استادی ساخته شده
تشک دوزی ، و با ظروف مختلف مبله شد.
سرخپوستان که تا کنون به عنوان تنظیم اثر باد توسط یک تشک پیشرفته
بیش از سوراخ در سقف معلق نقل مکان کرد و توسط یک رشته است.
چنین تسلیم شد در وهله اول در یک یا دو روز در اکثر ساخته شده و
گرفته شده پایین قرار داده و در چند ساعت ، و هر خانواده صاحب یکی ، یا آپارتمان خود را در
یکی.
>
فصل 1 -- قسمت 3 اقتصاد
در حالت وحشی در هر خانواده صاحب یک سرپناه به خوبی به عنوان بهترین و کافی
درشت آن و ساده می خواهد ، اما من فکر می کنم که من در محدوده صحبت می کنند وقتی می گویم
که ، هر چند از پرندگان هوا
لانه خود را ، و روباه سوراخ های خود را ، و وحشی wigwams خود را ، در مدرن
جامعه متمدن بیش از یک نیمی از خانواده های خود را در پناه بزرگ
شهرها و شهرها ، که در آن تمدن
به خصوص غالب ، تعدادی از کسانی که خود یک پناهگاه کسری بسیار کوچک است
کل استراحت پرداخت مالیات سالانه برای این پوشاک در خارج از همه ، تبدیل به
تابستان و زمستان ضروری ، که
روستای wigwams هندی ، خرید ، اما در حال حاضر کمک می کند تا به فقیر نگه داشتن آنها را تا زمانی که آنها
زندگی می کنند.
من معنی نیست که به اصرار اینجا ضرر استخدام در مقایسه با
داشتن ، اما آشکار است که وحشیانه صاحب سرپناه خود را به دلیل هزینه
کمی ، در حالی که انسان متمدن استخدام خود
معمولا زیرا او نمی تواند به استطاعت آن را خود. و نه می تواند او را در دراز مدت ، هر بهتر
استطاعت به استخدام اما ، پاسخ ، صرفا به پرداخت این مالیات ، مرد فقیر متمدن
حفظ اقامت است که در مقایسه با یک قصر با در وحشیانه.
اجاره سالانه از بیست و پنج تا صد هزار دلار (این کشور
امتیازات) او را به حق به نفع بهبود قرن ، جادار
آپارتمان ، رنگ تمیز و کاغذ ، Rumford
محل آتش سوزی ، پشت گچ کاری ، ونیزی پرده ، پمپ مس ، قفل بهار ،
انبار های جادار ، و خیلی چیزهای دیگر.
اما چگونه این اتفاق می افتد که او که گفته شده است برای لذت بردن از این چیزها طوری که معمولا فقیر
انسان متمدن ، در حالی که وحشیانه ، که آنها را نه به عنوان وحشی غنی است؟
اگر آن را ادعا می کرد که تمدن پیشرفت واقعی در وضعیت انسان است -- و من
فکر می کنم که در آن است ، گرچه تنها عاقلانه بهبود مزایای خود را دارند -- بلکه باید نشان داده شده است
که آن را تولید کرده است مسکن بهتر
بدون اینکه آنها را بیشتر و با هزینه و هزینه چیزی است که مقدار از آنچه که من
زندگی مورد نیاز است که برای آن رد و بدل می شود ، بلافاصله و یا در تماس بگیرید
دراز مدت است.
خانه به طور متوسط در این محله شاید هزینه هشت صد هزار دلار ، و به وضع
تا این مبلغ را از ده تا پانزده سال از زندگی کارگر را ، حتی اگر او
با یک خانواده encumbered -- برآورد
ارزش نقدی اصل کار هر مرد در یک دلار در روز ، اگر برخی از دریافت بیشتر ،
دیگران دریافت کمتر -- به طوری که او باید صرف بیش از نیمی از عمر خود را معمولا
قبل از خیمه خود را به دست آورده خواهد شد.
اگر ما فرض او را به پرداخت اجاره به جای آن ، این اما یک انتخاب تردید از شر است.
وحشیانه عاقلانه به تبادل خیمه خود را برای کاخ در مورد این اصطلاحات شده اند؟
ممکن است حدس زده که من را کاهش می دهد تقریبا تمام مزیت برگزاری این اضافی
مالکیت به عنوان یک صندوق در فروشگاه علیه آینده ، تا کنون به عنوان فرد
، نگران و عمدتا به defraying
هزینه های مراسم تشییع جنازه اما شاید یک مرد لازم است تا خود را دفن.
با این وجود این اشاره به یک تمایز مهم بین انسان متمدن و
وحشیانه و بدون شک ، آنها طرح را بر ما به نفع ما ، در ساخت
زندگی یک ملت متمدن
نهاد ، که در آن زندگی فرد است تا حد زیادی جذب ،
به منظور حفظ و کاملی می باشد که از نژاد.
اما ای کاش در چه یک قربانی نشان می دهد این مزیت است که در حال حاضر به دست آمده ، و به
نشان می دهد که ما احتمالا ممکن است تا زندگی را به عنوان مزیت بدون درد و رنج ایمن
هر یک از ضرر آنچه معنی
گفت که فقرا آنچه همواره با شما ، یا که پدران ترش خورده شده
انگور ، و دندان فرزندان در لبه؟
"همانطور که من زندگی می کنند ، میگوید خداوند خدا ، آنچه باید مناسبت داشته باشند بیشتر به استفاده از این
ضرب المثل در اسرائیل
"بنگر تمام روح معدن هستند ، به عنوان روح پدر ، پس نیز روح پسر می باشد
معدن : روح که sinneth ، آن را نخواهد مرد ".
وقتی که من در نظر همسایگان من ، کشاورزان کنکورد ، که حداقل به عنوان و به عنوان
کلاس های دیگر ، پیدا کنم که بخش اعظم آنها شده اند زحمتکش بیست ، سی ،
یا چهل سال است که آنها ممکن است تبدیل به
صاحبان واقعی از مزارع خود را ، که معمولا آنها را با encumbrances به ارث برده ، و یا
دیگری با پول استخدام خریداری شده است -- و ما ممکن است یک سوم از این کار پر زحمت را به عنوان هزینه در نظر
خانه خود را -- اما معمولا آنها را نداشته باشند
پرداخت برای آنها در عین حال درست است ، encumbrances گاهی اوقات بیشتر از ارزش
از مزرعه ، به طوری که مزرعه خود را یک مانع بزرگ می شود ، و هنوز هم
انسان آن را به ارث می برند ، به خوبی با آن آشنا ، به عنوان او می گوید.
در مورد اعمال به assessors ، من تعجب به یاد بگیرند که آنها می توانند در یک بار
نام یک دوجین در شهر است که مزارع خود را آزاد و روشن خود را.
اگر شما که تاریخ از این homesteads را می دانید ، در بانکی که آنها پرس و جو
هستند مرتهن.
مرد است که در واقع برای مزرعه اش با کار بر روی آن پرداخت می شود آنقدر نادر است که هر
همسایه می تواند به او شک دارم اگر سه مرد در کنکورد است وجود دارد
شده است گفت : از بازرگانان ، که بسیار
اکثریت بزرگی ، حتی نود و هفت در صد ، مطمئن نیستند که به شکست است ، درست به همان اندازه
کشاورزان با توجه به تجار ، با این حال ، یکی از آنها می گوید :
pertinently که بخش بزرگی از آنها
شکست واقعی شکست نقدی نیست ، بلکه صرفا شکست را به انجام برسانند
تعاملات آنها ، به دلیل آن ناخوشایند است ، که شده است ، آن را اخلاقی است
شخصیت که موجب شکسته شدن اما این قرار می دهد
چهره بی نهایت بدتر در ماده ، و نشان می دهد ، در کنار ، که احتمالا حتی
سه تن دیگر از موفقیت در صرفه جویی در روح خود ، اما اتفاقا در ورشکسته
حس بدتر از آنها هستند که شکست صادقانه
ورشکستگی و انکار springboards که از آن بسیاری از
vaults تمدن و چرخش somersets آن ، اما غرفه های وحشیانه در
تخته unelastic از قحطی.
اما نمایش گاو میدلسکس خاموش می رود در اینجا با روشنی خیره کننده سالانه ، به عنوان اگر تمام مفاصل
از ماشین کشاورزی suent شد.
کشاورز در تلاش است به حل مشکل امرار معاش از طریق فرمول
پیچیده تر از مشکل به خودی خود است. او برای به دست آوردن shoestrings خود را در حدس
گله گاو.
با استفاده از مهارت و کمال او تا به دام خود را با بهار مو را برای گرفتن آسایش و
استقلال ، و پس از آن ، به عنوان او تبدیل شده به دور ، پای خود را در آن است.
این دلیل او ضعیف است و به دلیل مشابه ، ما همه فقیر در احترام
به هزار آسایش وحشیانه ، هر چند توسط تجملات احاطه شده است.
به عنوان چاپمن آواز می خواند ،
"جامعه نادرست از مردان -- -- برای عظمت دنیوی
همه آسمانی تسلی rarefies به هوا می باشد. "
و زمانی که کشاورز کردم تا به خانه اش ، او ممکن است غنی اما فقیر برای
آن ، و آن را خانه ای است که به او کردم.
همانطور که من آن را درک کنند ، که اعتراض معتبر توسط Momus در برابر خانه خواسته شد
که الهه ساخته شده ، که او "به حال ساخته شده آن متحرک ، که به معنی بد
محله ممکن است اجتناب شود "؛ و ممکن است
هنوز هم خواسته می شود ، برای خانه های ما از جمله ملک سنگین است که ما اغلب
زندانی به جای مستقر در آنها ، و محله های بد را به اجتناب شود ما
selves اسکوربوت خود من می دانم که یک یا دو
خانواده ها ، حداقل ، در این شهر ، که نزدیک به یک نسل ، شده اند که مایل به
فروش خانه خود در حومه و حرکت به روستا ، اما نتوانسته اند به
انجام آن ، و تنها مرگ آنها را آزاد مجموعه.
مسلم است که اکثریت می توانند در گذشته یا به خود و یا استخدام در خانه مدرن با
همه بهبود آن.
در حالی که تمدن بهبود خانه های ما شده است ، آن را به همان اندازه نمی بهبود مردان
که به آنها ساکن آن را ایجاد کرده کاخ ، اما پس از آن بود آسان برای ایجاد
اشراف و پادشاهان و در صورتی که متمدن
تحصیل انسان worthier از را وحشیانه است ، اگر او به کار بیشتر
بخشی از عمر خود را در به دست آوردن necessaries ناخالص و همینطور نوه ها صرفا ، چرا باید
او یک خانه بهتر از سابق؟
اما چگونه می توانم کرایه اقلیت فقیر؟ شاید از آن خواهد شد نشان داد که تنها در
نسبت به عنوان برخی از آنها در شرایط ظاهری بالاتر از وحشیانه قرار می گیرد ،
دیگران شده اند در زیر او را تخریب است.
لوکس یک کلاس با تنگدستی از دیگر counterbalanced شده است.
از یک طرف کاخ است ، در دیگر نوانخانه و "فقیر ساکت است."
به myriads که ساخته شده است اهرام مقبره فراعنه در تغذیه شدند
سیر ، و ممکن است بودند آبرومندانه نیست خود به خاک سپرده شد.
میسون که پس از اتمام گچ بری بالای دیوار زیر سقف کاخ گرداند در اتفاقا شب به کلبه
نه به عنوان یک مسکن خوب این یک اشتباه فرض کنید که در یک کشور که در آن معمول
شواهد تمدن وجود دارد ،
وضعیت بدن بسیار زیادی از ساکنان نیست که ممکن است به عنوان تخریب
وحشی. من به فقرا تخریب اشاره ، نه به حال
غنی تخریب.
این را بداند که من نباید نیاز به نگاه دورتر از shanties که
در همه جا مرز خطوط راه آهن ، که بهبود در تمدن ما ، جایی که من در را ببینید
پیاده روی روزانه من انسان زندگی در
sties ، و تمام زمستان را با درب باز ، به خاطر نور ، بدون هیچ گونه قابل مشاهده ،
چوب اغلب قابل تصور ، شمع ، و اشکال از هر دو پیر و جوان هستند به طور دائمی
قرارداد توسط عادت طولانی از کاهش
از سرما و بدبختی ، و توسعه همه اندام های خود و دانشکده ها
بررسی می شود.
مطمئنا منصفانه است که در آن کلاس که توسط نیروی کار این نسخهها کار میکند که تمایز
این نسل هستند انجام می شود.
چنین بیش از حد ، به میزان بیشتر یا کمتر است ، به شرط از عمال از هر
فرقه در انگلستان ، که کارخانه بزرگ جهان است.
یا من می تواند شما را به ایرلند ، است که به عنوان یکی از سفید و یا روشن مشخص شده اند مراجعه کنید
لکه ها بر روی نقشه کنتراست شرایط فیزیکی ایرلندی که از
سرخپوستان آمریکایی شمالی ، و یا دریای جنوبی
جزایر ، و یا هر نژاد دیگر وحشیانه قبل از آن از طریق تماس با تنزل یافته بود
انسان متمدن.
با این وجود من هیچ شکی نیست که حاکمان که مردم به عنوان عاقلانه به عنوان به طور متوسط
حاکمان متمدن شرایط خود را تنها ثابت می کند squalidness ممکن است با شامل
تمدن من به سختی نیاز به مراجعه در حال حاضر به
کارگران در ایالات جنوبی ما که صادرات اصلی این کشور تولید می
و خود به تولید مواد خام از جنوب.
اما خودم را محدود به کسانی که گفته در شرایط متوسط است.
اکثر مردان به نظر می رسد که در نظر گرفته چه خانه است هرگز ، و در واقع هر چند
بدون آنکه نیاز باشد فقیر تمام زندگی خود را به خاطر آنها فکر می کنند که آنها باید چنین یک
به عنوان همسایگان خود داشته باشد.
همانطور که اگر به پوشیدن هر نوع پوشش که خیاط را برای او ممکن است کاهش یا
به تدریج ترک کردن برگ نخل کلاه یا کلاه از پوست موش خرمای کوهی امریکا ، در زمان های سخت شکایت
چرا که او نمی تواند به استطاعت او را تاج خرید!
ممکن است که به اختراع یک خانه هنوز هم راحت تر و لوکس تر از ما ،
که هنوز تمام اعتراف که انسان نمی تواند به استطاعت پرداخت هزینه برای.
باید ما همیشه مطالعه به دست آوردن بیشتر از این چیزها ، و گاهی نمی شود
محتوا را با کمتر؟
باید شهروند محترم در نتیجه به شدت ، با قاعده و مثال ، آموزش
ضرورت مرد جوان ، فراهم آوردن تعداد معینی از اضافی تب و تاب بودن ، کفش ،
و چتر ، و اتاق های مهمان برای مهمانان خالی خالی ، قبل از او می میرد؟
چرا باید مبلمان ما نباید به عنوان ساده به عنوان عرب و یا هند؟
هنگامی که من از خیرخواهان نژاد فکر می کنم ، که ما آنها را به عنوان apotheosized
رسولان از آسمان ، حامل هدیه الهی به انسان ، من در ذهن من نمی بینم هر
حشم در پاشنه آنها ، هر یک بار کامیون مبلمان شیک.
یا چه می شود اگر من اجازه می دهد -- آن را مجاز مفرد -- که مبلمان ما
باید پیچیده تر از عرب ، در نسبت به عنوان ما از نظر اخلاقی و
فکری مافوق!
در حال حاضر خانه ما ریخته و پلید با آن ، و یک زن خانه دار خوب بود
از این سو بان سو حرکت دادن بخش بیشتری را به سوراخ گرد و غبار ، و ترک کار خود را صبح
کار صبح و امکان لغو آن!
blushes آرورا و موسیقی Memnon ، آنچه که باید کار صبح مرد.
در این دنیا؟
من تا به حال از سه قطعه سنگ آهک روی میز من ، اما من برای پیدا کردن وحشت زده بود که آنها
لازم به dusted روزانه ، زمانی که مبلمان ذهن من همه undusted بود
هنوز هم ، و آنها را دور انداخت پنجره در انزجار.
پس چگونه می تواند یک خانه مبله من؟
من ترجیح می دهند که در هوای آزاد نشسته ، بدون هیچ گرد و غبار بر روی چمن جمع آوری ، مگر آن که در آن مرد
زمین شکسته است.
لوکس و تلف شده که مجموعه ای از مد که گله پشتکار است
به دنبال مسافر که در بهترین خانه ها ، به اصطلاح توقف می کند ، به زودی کشف این ، برای
publicans فرض او را به یک
Sardanapalus ، و اگر او دادن خود استعفا داد به رحمت مناقصه خود او به زودی خواهد بود
کاملا اخته شده است.
من فکر می کنم که در ماشین راه آهن ما تمایل به صرف بیشتر در مورد لوکس نسبت به
ایمنی و راحتی ، و آن را تهدید بدون رسیدن به این تبدیل شدن به بهتر
از نقاشی مدرن اتاق ، با آن
divans ، و عثمانی ، و با خورشید سایه ها ، و صد چیز دیگر شرقی ، که ما
غرب با ما ، برای خانمها از اختراع حرمسرا و زن صفت
متولدین امپراتوری آسمانی که
جاناتان در شرم به نام از من و نه بر روی کدو تنبل نشسته باید
و آن را همه به خودم از روی کوسن مخمل شلوغ من ترجیح می دهند که سوار
زمین در سبد خرید گاو نر ، با آزاد
گردش خون ، از رفتن به بهشت در ماشین فانتزی قطار گشت و تنفس
مالاریا تمام راه را.
سادگی و عریانی از زندگی انسان در سنین ابتدایی این مفهوم را میرسانند این
استفاده ، حداقل ، که آنها او را ترک هنوز اما ادم سیار در طبیعت هنگامی که او
با غذا و خواب ، او تجدید شد
مداقه سفر خود او ساکن آن بودند ، در یک چادر در این جهان ، و
یا نخ دره ، یا عبور از دشت ها ، یا بالا رفتن از
کوه ، تاپس اما حقیقت! مردان تبدیل به ابزار از ابزارهای خود را.
مردی که به طور مستقل plucked میوه ها زمانی که او گرسنه است تبدیل به یک
کشاورز و او که زیر یک درخت پناه ایستاده بود ، یک خانه دار.
ما در حال حاضر هیچ اردوگاه دیگر به عنوان را برای یک شب است ، اما بر روی زمین مستقر شده و فراموش شده
آسمان ما اتخاذ کرده اند مسیحیت صرفا به عنوان یک روش بهبود یافته از شیمی فرهنگ ما
ساخته شده برای این جهان عمارت خانواده ، و برای آینده آرامگاه خانواده.
بهترین آثار هنری بیان مبارزه انسان آزاد خود را از این
شرط است ، اما اثر هنر ما صرفا به این دولت کم راحت
و آن ایالت بالاتر به فراموشی سپرده شود
است که در واقع وجود ندارد در این روستا برای کار از هنرهای زیبا ، در صورت وجود آمده بود
برای ما ، برای ایستادن ، برای زندگی ما ، خانه ها و خیابان های ما ، دارای اثاثه کردن ندارد مناسب
برای روی پایه قرار آن.
برای چسبیدن به یک تصویر بر روی ناخن ، و نه یک قفسه برای دریافت مجسمه نیم تنه یک قهرمان وجود ندارد
یا یک قدیس هنگامی که من گمان می کنم که چگونه خانه های ما ساخته شده و پرداخت هزینه ، و یا برای پرداخت نشده ،
و اقتصاد داخلی خود مدیریت و
پایدار ، من تعجب می کنم که طبقه زیر بازدید کننده نمی دهد در حالی که او
توصیف gewgaws بر گچ بری دور بخاری ، و اجازه دهید او را از طریق به انبار ، به
برخی از پایه محکم و صادقانه هر چند خاکی.
من می توانم اما نه درک است که این به اصطلاح زندگی غنی و تصفیه شده است ، یک چیز شروع به پریدن کرد در ،
و من در لذت بردن از هنرهای زیبا که آن را با زر و زیور اراستن ، توجه من
که به طور کامل اشغال شده با پرش ، برای من
به یاد داشته باشید که که بزرگترین جهش اصیل و واقعی ، به دلیل به ماهیچه های انسان به تنهایی ، در تاریخ ثبت شده است ،
که برخی از عرب های سرگردان ، که گفت که بیست و پنج پا در پاک
سطح زمین بدون حمایت ساختگی ،
انسان مطمئن است برای آمدن دوباره به زمین و فراتر از آن دور است.
سوال اول که من وسوسه برای قرار دادن به مالک بزرگ از جمله
بی مناسبتی است ، چه کسی شما را تقویت؟
آیا شما یکی از نود و هفت که شکست ، و یا سه که موفق می شوند؟
من این سوالات را جواب بدهد ، و پس از آن شاید ممکن است در bawbles خود را نگاه کنید و پیدا کردن آنها
زینتی سبد خرید قبل از اسب است نه زیبا و نه مفید قبل از اینکه ما می توانیم
زینت دادن خانه های خود را با اشیاء زیبا
دیواره های قالب بندی نشده این مطلب هستید باید باشد ، و زندگی ما باید قالب بندی نشده این مطلب هستید ، و خانه داری زیبا و
زندگی زیبا می شود برای یک بنیاد گذاشته شده است : در حال حاضر ، طعم و مزه برای زیبا است
از درب کشت می شود ، جایی که هیچ خانه و خانه دار وجود ندارد
قدیمی جانسون ، در خود به نام "واندر ، کار کند ،" سخن گفتن از اولین مهاجران
این شهر ، با آنها او معاصر بود ، به ما می گوید که "آنها نقب زدن
خود را در زمین برای اولین بار به خود
پناهگاه در زیر برخی از تپه ، و ، ریخته گری خاک در هوا بر الوار ، آنها را
آتش پر دود در برابر زمین ، در بالاترین سمت است. "
آنها نه "ارائه آنها را به خانه ، می گوید :" او ، "تا زمین ، توسط خداوند
برکت ، مطرح نان به آنها غذا ، "و محصول سال اول بود
روشن است که "آنها مجبور شدند برای کاهش نان خود را برای یک فصل طولانی بسیار نازک است."
دبیر استان جدید هلند ، نوشتن در هلندی ، در سال 1650 ، برای
اطلاعات از کسانی که آرزو را به زمین وجود دارد ، تعداد بیشتری از ایالات به خصوص
که "کسانی که در هلند ، و
به خصوص در انگلستان ، که به هیچ وجه برای ساخت خانه روستایی در ابتدا
با توجه به خواسته های خود ، حفر گودال مربع در زمین ، مد انبار ، شش یا هفت
فوت عمیق ، طولانی و به عنوان گسترده ای به آنها به عنوان
فکر می کنم مناسب ، مورد زمین داخل با چوب در تمام طول دیوار ، و خط چوب
با پوست درختان و یا چیز دیگری برای جلوگیری از غارنوردی در زمین ؛ طبقه
این دخمه با تخته ، و با چوب پوشانیدن آن
سربار برای سقف ، بالا بردن سقف spars روشن کردن و پوشش spars با
sods پوست یا سبز ، به طوری که آنها می توانند زندگی می کنند خشک و گرم در این خانه های خود را با
تمام خانواده ها برای دو ، سه ، و چهار
سال ، آن را درک است که پارتیشن از طریق آن دسته از زیرزمینهای است که عبارتند از اجرا
اقتباس شده را به اندازه خانواده مردان ثروتمند و اصلی در انگلستان ،
در آغاز از مستعمرات ، شروع
اول آنها خانه خانه در این مد به دو دلیل : اولا ، به منظور به
اتلاف وقت در ساختمان و نه غذا می خواهیم فصل بعد در مرحله دوم ، به منظور
به دلسرد کردن مردم فقیر رنجبر آنها
آنها بیش از در شماره ای از پدری در این دوره از سه یا چهار به ارمغان آورد
سال ، زمانی که کشور متناسب به کشاورزی شد ، آنها ساخته شده خود را خوش تیپ
خانه ، هزینه بر روی آنها از چند هزار است. "
در این دوره که اجداد ما در زمان نشان می دهد از احتیاط حداقل ، به عنوان وجود دارد
در صورتی که اصل خود را برای برآوردن بیشتر با فشار دادن می خواهد اما بیشتر
با فشار دادن راضی می خواهد در حال حاضر؟
هنگامی که کسب من برای خودم یکی از مسکن های لوکس ما فکر می کنم ، من منصرف ،
برای ، به تعبیری ، این کشور به فرهنگ انسان هنوز رتبهدهی نشده است اقتباس شده ، و ما هنوز
مجبور به برش نان معنوی ما به دور
نازک تر از نیاکان ما بود گندم گون خود را که تمام معماری
زینت است که حتی در rudest دوره مورد غفلت قرار گرفته ، اما اجازه دهید خانه های ما برای اولین بار باشد
با صفی از زیبایی ، جایی که آنها در می آیند
تماس با زندگی ما ، مانند آپارتمانها از صدف ، و با آن تزیین شده است.
اما افسوس! من در داخل یک یا دو نفر از آنها شده است ، و
می دانم آنچه را که آنها با به صف.
هر چند ما در حال انحطاط اما که ما احتمالا ممکن است در یک غار یا یک مسکن زندگی می کنند
و یا پوشیدن پوست امروز ، قطعا آن را بهتر است به قبول مزایای ، هر چند تا صمیم قلب
خرید ، که اختراع و صنعت
پیشنهاد نوع بشر در چنین محله ای به عنوان این تخته ها ، و زونا ، آهک و آجر ،
ارزان تر و آسان تر از غارها مناسب ، یا سیاهههای مربوط به کل ، و یا پوست درخت در به دست
مقدار کافی ، و یا حتی به خوبی خو رس یا سنگ های صاف.
من به صحبت understandingly در این موضوع ، برای من ساخته شده خودم را با آن آشنا
هم تئوری و هم عملا با بذله گویی کمی بیشتر ما ممکن است از این استفاده کنید
مواد برای تبدیل شدن به غنی تر از
ثروتمندترین در حال حاضر ، و تمدن ما برکت انسان متمدن است
با تجربه و عاقل تر و وحشیانه است. اما عجله برای آزمایش خود من.
نزدیک پایان ماه مارس ، 1845 ، من قرض تبر و رفت به جنگل والدن
تالاب ، نزدیکترین جایی که من در نظر گرفته شده برای ساخت خانه من ، و شروع به کاهش بعضی از قد بلند ،
سرتیز سنبه سفید ، هنوز هم در جوانی شان ،
برای الوار دشوار است بدون استقراض آغاز خواهد شد ، اما شاید آن است که
بنابراین بیشتر سخاوتمندانه البته به اجازه مردان شما هموطنان علاقه خود را در به
سرمایه گذاری صاحب تبر ، به عنوان او
آزاد نگه دارید خود را بر روی آن نوشته شده است ، گفت که آن سیب و چشم او بود ، اما من آن را بازگشت
واضح تر از آن را دریافت می تپه خوشایند که در آن مشغول به کار بود ، تحت پوشش قرار
با جنگل های کاج ، که از طریق آن بیرون را نگاه
بر روی تالاب ، و یک میدان باز کوچک در جنگل که در آن سنبه و hickories
springing تا یخ در استخر بود هنوز رتبهدهی نشده است حل شده ، هر چند برخی از باز وجود دارد
فاصله ، و آن همه رنگ تیره و اشباع شده با آب.
برخی از وزش ناگهانی باد اندکی از برف در طول روز است که من مشغول به کار در آنجا وجود دارد ، اما
در اکثر موارد وقتی که من به راه آهن آمد ، در راه خانه من ، ماسه زرد خود را
پشته کشیده دور gleaming در مه آلود
اتمسفر ، و ریل ها در نور خورشید بهاری تاباند ، و من شنیده ام شوخی کردن و چیز کوچک و جزئی
و پرندگان دیگر در حال حاضر می آیند برای شروع یک سال دیگر با ما است.
آنها روز بهار دلپذیر شد ، که در آن زمستان نارضایتی انسان بود ذوب
و همچنین زمین و زندگی که بی حس lain بود شروع به باز شدن به خودی خود یکی از
روز ، هنگامی که تبر من آمده بود و من تا به حال قطع
چوب گردوی امریکایی سبز برای یک قطعه ، آن را رانندگی با یک سنگ و تمام قرار داده بود
خیس کردن در حوضچه و سوراخ به منظور متورم چوب ، دیدم که یک مار راه راه را به اجرا
آب ، و او در پایین دراز ، ظاهرا
بدون ناراحتی ، تا زمانی که من در آنجا ماند ، وجود دارد و یا بیش از یک چهارم از یک ساعت ؛
شاید چون او تا به حال هنوز رتبهدهی نشده است نسبتا بیرون آمدن از حالت خوابیده به من ظاهر شد
که برای دلیل مانند مردان در آنها باقی می ماند
وضعیت موجود کم و بدوی ، اما در صورتی که باید از نفوذ از احساس
بهار از چشمه به آنها برانگیزانندهتر ، آنها را از ظهور ضرورت به بالاتر و بیشتر
زندگی اثیری.
من قبلا مارها در صبح سرد در مسیر من با بخشهایی از آنها دیده می شود
بدن هنوز بی حس و انعطاف ناپذیر ، در حال انتظار برای خورشید به آب شدن یخ زدگی آنها.
در آوریل 1 بارید و ذوب یخ ، و در اوایل روز ،
که بسیار مه آلود بود ، من شنیده ام غاز ولگرد groping در مورد بیش از حوضچه و cackling به عنوان
اگر از دست داده ، و یا مانند روح از مه.
بنابراین من برای بعضی از روز های برش و hewing الوار رفت ، و نیز به ناودانی ها و rafters ،
همه را با تبر باریک من ، نداشتن بسیاری از مسری و یا افکار مانند محقق ،
آواز خواندن به خودم ، --
مردان می گویند می دانند که بسیاری از چیزها ، اما حقیقت! آنها بال خود را گرفته اند --
هنر و علوم ، و یک هزار و لوازم ؛
باد که ضربات تمام است که هر بدن می داند.
من چوب اصلی شش اینچ مربع hewed ، بسیاری از ناودانی ها در دو طرف تنها و
و چوب کف rafters در یک طرف ، خروج از بقیه از پوست درخت ، به طوری که
آنها فقط به عنوان راست و خیلی
قوی تر از آنهایی که اره هر چوب به دقت mortised یا tenoned بیخ و بن آن ،
برای من از ابزارهای دیگر در این زمان قرض گرفته بود.
روز من در جنگل بسیار بلند هستند و در عین حال من معمولا حامل شام من از
نان و کره ، و خواندن روزنامه که در آن پیچیده شده بود ، در ظهر ، نشسته در میان
boughs سبز کاج که من قطع شده بود ،
و نان من برخی از رایحه و عطر خود را imparted بود ، برای دستان من با پوشش داده شد
کت ضخیم قیر قبل از من انجام داده بودند من بیشتر دوست از دشمن از
درخت کاج ، هر چند که من را پایین بیاورید تا به حال برخی از
آنها ، داشتن بهتر است با آن آشنا تبدیل شده است.
گاهی اوقات یک ولگرد در چوب جذب صدای تبر من بود ، و ما
خوش بیش از تراشه های که من تا به حال ساخته شده گفتگو
در اواسط ماه آوریل ، برای من ساخته شده هیچ عجله در کار من ، بلکه بیشتر از آن ،
خانه من و قاب شده بود و آماده برای بالا بردن.
من قبلا خریده بود و کلبه جیمز کالینز ایرلندی که مشغول به کار در
راه آهن Fitchburg ، به تخته.
کلبه جیمز کالینز "یکی از غیر زیبا در نظر گرفته شد و زمانی که من به نام برای دیدن
او در خانه نبود.
من در مورد خارج راه می رفت ، در ابتدا unobserved از درون پنجره بود
عمیق بالا و این ابعاد کوچک بود ، با سقف کلبه اوج خود رسید ، و بسیار نیست
دیگری دیده می شود ، خاک مطرح پنج
پا همه اطراف که اگر آن را یک پشته کمپوست شد.
سقف soundest بخش بود ، هر چند معامله خوب تاب برداشته warped throats و ساخته شده شکننده شده توسط
خورشید.
Doorsill هیچ ، اما عبور همیشگی برای مرغ های تحت هیئت مدیره درب وجود دارد.
خانم C به درب آمد و از من خواست تا آن را از داخل مشاهده است.
مرغ در روش من رانده شدند.
تاریک بود ، و یک کف خاک در بیشتر قسمت ها ، مرطوب و سرد ، و مرطوب ، و aguish بود ، تنها
در اینجا هیئت مدیره و یک هیئت مدیره که حذف را تحمل نمی.
او یک چراغ روشن به داخل سقف و دیوارها را به من نشان می دهد ، و همچنین که
طبقه هیئت مدیره گسترش زیر تخت ، هشدار من به دخمه به گام ، به نوعی
سوراخ گرد و غبار در دو متر عمق به عبارت خود او ،
آنها "خوب تابلوهای بالاسری ، تخته خوب همه جا ، و یک پنجره خوب" --
دو مربع کامل در اصل ، تنها گربه تصویب کرده بود که راه به تازگی.
اجاق گاز ، تخت ، و جایی برای نشستن ، نوزاد در خانه که در آن وجود دارد
متولد شد ، سایبان ابریشم ، قاب درجه به دنبال شیشه ، و یک ثبت اختراع آسیاب قهوه میخ
به نهال بلوط ، همه گفت.
معامله به زودی منعقد شد ، برای جیمز در بازگشت در عین حال به حال است.
من به پرداخت چهار دلار و بیست و پنج سنت امشب ، او را به تخلیه در پنج فردا
صبح ، از فروش به هیچ کس دیگری در این حین من به تصاحب در شش بودند ،
او گفت ، وجود دارد اوایل و پیش بینی
گم اما به طور کامل برخی ادعاهای ناعادلانه در نمره اجاره زمین و سوخت این
او اطمینان من تنها مانع بود. در شش من به او و خانواده اش در گذشت
جاده ها است.
یکی از این بسته نرم افزاری بزرگ برگزار شد خود را تمام -- تخت ، آسیاب قهوه ، به دنبال شیشه ای ، مرغ -- همه
گربه او را به جنگل گرفت و یک گربه وحشی تبدیل شد ، و یاد گرفتم بعد از آن ، گام زد
در یک دام برای woodchucks تعیین می کنند ، و به همین ترتیب یک گربه مرده در تاریخ و زمان آخرین شد.
من در زمان این خانه همان صبح ، طراحی ناخن ، و آن را به حذف
حوضچه سمت توسط cartloads کوچک ، گسترش تخته روی چمن ها وجود دارد به سفید کننده و
پیچ و تاب به عقب دوباره در مقابل نور خورشید است.
یکی از برفک اوایل به من داد یک یا دو توجه داشته باشید که من در امتداد مسیر وودلند راند.
من خائنانه توسط پاتریک جوان مطلع شد که همسایه Seeley ، ایرلندی ،
در فواصل حمل ، انتقال ، هنوز هم قابل تحمل است ، راست ،
و ناخن ، کالاهای اساسی ، و سنبله به drivable
جیب خود ، و سپس ایستاد وقتی که من برگشتم به عبور زمان از روز ، و نگاه تازه
تا ، بی عرقه ، با افکار بهار ، در ویرانی وجود دارد که کمبود
کار ، به او گفت :.
او برای نشان دادن spectatordom ، و کمک به این به ظاهر ناچیز
رویداد یکی با حذف از خدایان تروی است.
من دخمه من در کنار یک تپه شیب دار به جنوب ، که در آن یک موش خرمای کوهی امریکا به حال حفر
قبلا حفر نقب زدن خود ، به پایین از طریق ریشه سماق و توت سیاه ، و کمترین
لکه از پوشش گیاهی ، شش فوت مربع توسط
هفت عمیق ، به شن ریز که در آن سیب زمینی نمی منجمد در هر زمستان دو طرف
قفسه بندی سمت چپ بود ، و سنگسار نیست ، اما خورشید که بر روی آنها هرگز تاباند ، شن و ماسه
هنوز جایگاه خود را نگه می دارد.
بود ، اما کار به دو ساعت من لذت خاصی را در این شکستن در زمان
زمین ، در تقریبا تمام مردان عرض های جغرافیایی را به زمین برای درجه حرارت ثابت حفاری
بر اساس پر زرق و برق ترین خانه در شهرستان
هنوز هم در زیرزمین یافت می شود که ریشه هایشان در آنها ذخیره به عنوان قدیمی ، و مدت ها پس از
روبنا ناپدید شده است اظهار آیندگان دندانه آن در زمین
خانه هنوز هم ، اما نوعی ایوان در ورودی یک تونل
در طول ، در آغاز ماه مه ، با کمک برخی از آشنایان من ،
بلکه برای بهبود خیلی خوب به مناسبت برای همسایگی از هر گونه ضرورت من
راه اندازی قاب خانه من است.
هیچ مردی تا کنون بیشتر در شخصیت پرورش دهندگان خود را نسبت به I. افتخار
آنها به مقصد ، اعتماد ، کمک در بالا بردن ساختارهای loftier یک روز است.
من شروع به اشغال خانه من در ژوئیه 4 ، به محض آن سوار شد و مسقف ،
تخته با دقت پر لبه و lapped ، به طوری که آن را کاملا
غیر قابل نفوذ به باران ، اما قبل از سوار شدن من
پایه و اساس یک دودکش در یک سر گذاشته ، از آوردن دو cartloads سنگ تا
تپه از تالاب در آغوش من است.
من دودکش را پس از hoeing من در پاییز ساخته شده است ، قبل از آتش تبدیل شد لازم برای
گرما ، انجام پخت و پز من در در عین حال از درها بر روی زمین ، در اوایل
صبح به خیر : که حالت من هنوز هم فکر می کنم در
برخی از جهات راحت تر و دلپذیر تر از یکی از معمول هنگامی که آن را قبل از هجوم
نان من پخته بود ، من چند تخته بر سر آتش ثابت ، و نشست در زیر آنها را به تماشا
قرص نان من ، و چند ساعت دلپذیر را در آن راه به تصویب رساند.
در آن روزها ، هنگامی که دستان من بسیار مشغول به کار شدند ، من بخوانم ولی کمی است ، اما دست کم
فرستادن اسکرپ کاغذ که بر روی زمین دراز ، دارنده من ، یا رومیزی ، من به عنوان فراهم
تفریح و سرگرمی ، در واقع پاسخ به این هدف همان ایلیاد.
این امر می تواند ارزش در حالی که برای ساخت هنوز به عمد نسبت به من ، با توجه به ،
به عنوان مثال ، چه بنیاد درها ، پنجره ، انبار ، اطاق زیر شیروانی ، در
طبیعت انسان و شاید بالا بردن هرگز
هر روبنا تا زمانی که ما دلیلی برای آن بهتر از ضروریات تمپورال ما
حتی برخی از تناسب اندام در ساختمان یک مرد وجود دارد خانه خود را که وجود دارد
در پرنده ساختن لانه خود آن است.
چه کسی می داند اما اگر مردان مسکن خود را با دست خود ساخته ، و
غذا برای خود و خانواده به اندازه کافی ساده و صادقانه شاعرانه
دانشکده خواهد بود جهانی ، توسعه یافته به عنوان
پرندگان جهان زمانی که آنها مشغول آواز خواندن؟
اما افسوس! ما مانند cowbirds و cuckoos ، که تخم مرغ های خود را در لانه باقی که دیگر
پرندگان ساخته شده است ، و هیچ مسافر با قروچه و unmusical یادداشت های خود را تشویق.
باید ما برای همیشه لطفا برای استعفا لذت بردن از ساخت و ساز به نجار؟
چه مقدار معماری در تجربه جمعی از مردان است؟
من هرگز در تمام طبقات جامعه در سراسر مردی درگیر در بسیار ساده و طبیعی آمد
اشغال به عنوان ساختمان خانه اش. ما به جامعه تعلق دارند.
خیاط به تنهایی بخش نهم از یک مرد که نیست ، آن را به عنوان واعظ ،
و تاجر ، و کشاورز. کجاست این تقسیم کار برای پایان دادن به است؟ و
چه شیء می کند آن را در نهایت در خدمت؟
بدون شک یکی دیگر نیز ممکن است برای من فکر می کنم ، اما از آن است که در نتیجه مطلوب نیست که او
باید انجام این کار به حذف تفکر من برای خودم.
درست است ، معماران در این کشور نامیده می شود وجود دارد ، و من از یکی شنیده
دست کم با این ایده از ساخت زیور آلات معماری دارا هسته ای
حقیقت ، یک ضرورت است ، و از این رو زیبایی ، به عنوان
اگر آن را وحی به او خیلی خوب شاید از نقطه نظر خود را از این دیدگاه ، اما
تنها کمی بهتر از dilettantism مشترک.
اصلاح طلب احساساتی در معماری ، او در گچ بری بالای دیوار زیر سقف آغاز شد ، نه در
پایه و اساس این تنها نحوه قرار دادن هسته حقیقت در درون زیور آلات ، که هر
اب نبات ، در واقع ، ممکن است بادام یا
دانه زیره سیاه در آن -- هر چند که من نگه که بادام سالم و بی خطر ترین و بدون
شکر -- و نه ساکن ، indweller ، واقعا ممکن است به ساخت داخل و
بدون ، و اجازه دهید زیور آلات مراقبت از
خود را انسان منطقی فرض کرد که زیور آلات چیزی شد
سکوت در بیرون و صرفا در پوست -- که لاک پشت پوسته خود را منقوط ، یا
پوسته ماهی tints آن مادر o' مروارید ،
چنین قراردادی به عنوان ساکنان کلیسای ترینیتی برادوی خود را؟
ولی یک مرد بیشتر با سبک معماری خانه اش از
لاک پشت ها با آن از پوسته آن : و نه نیاز به سرباز تا بیکار به عنوان سعی کنید به رنگ
رنگ دقیق از فضیلت خود را بر روی استاندارد خود را.
دشمن آن را از پیدا کردن او ممکن است به نوبه خود کم رنگ وقتی که محاکمه می آید.
این مرد به نظر می رسید به من به بیش از گچ بری بالای دیوار زیر سقف بدون چربی ، و timidly زمزمه حقیقت ناتنی خود
به اشغال بی ادب که واقعا بهتر از او آن را می دانستند.
چه زیبایی معماری من در حال حاضر ، من می دانم که به تدریج از درون رشد
در خارج ، از ضروریات و شخصیت indweller ، است که تنها
سازنده -- از برخی از ناخودآگاه
صداقت ، راستگویی و nobleness ، تا کنون که بدون فکر برای ظاهر و هر چه
زیبایی های اضافی از این نوع است مقصد به تولید خواهد شد مانند قبل
زیبایی ناخودآگاه از زندگی بیشتر
مسکن های جالب در این کشور ، به عنوان نقاش می داند ، ترین ها هستند
ساده ، ماهتاب وارد شوید فروتن و کلبه فقرا به طور معمول ، آن زندگی است
ساکنان که پوسته آنها هستند ، و نه
هر صفت عجیب و غریب در سطح خود را صرفا ، که آنها را زیبا می سازد و به همان اندازه
جالب خواهد بود جعبه برون شهری شهروندان ، زمانی که عمر خود را باید به عنوان ساده و
به عنوان حاضر به تخیل ، و وجود دارد
کمی پس از اثر در سبک خانه او زور زدن.
نسبت بزرگ زیور آلات های معماری هستند به معنای واقعی کلمه توخالی ، و
سپتامبر گیل آنها را خاموش نوار ، مانند plumes قرض گرفته شده ، بدون صدمه به
substantials.
آنها می توانند بدون معماری انجام زیتون و نه شراب در زیرزمین که هیچ.
چه می شود اگر یک ADO برابر در مورد زیور آلات سبک در ادبیات ساخته شده بودند ، و
معماران bibles ما هم به همان اندازه در مورد پیش امدگی لبه بام خود را به عنوان معماران صرف
کلیساها ما کاری انجام دهید؟
بنابراین ساخته شده هستند belles - ادبی زیبا و هنری و ادم هنر و استادان خود را.
مقدار از آن مربوط به یک مرد ، الحق ، چگونه چند چوب بیش از او و یا او را تحت نقطه ،
و آنچه که رنگ ها daubed بر جعبه خود را تا حدودی که دلالت ، اگر ، در هر جدی
معنا ، او از آنها نقطه و daubed آن را ، اما
روح داشتن از مستاجر ترک ، آن را با ساخت یک قطعه است
تابوت خود را -- معماری قبر -- و "نجار" جز نام دیگر
"تابوت ساز" یک مرد می گوید ، در او
ناامیدی و یا بی تفاوتی به زندگی ، را تا تعداد انگشت شماری از زمین در پاهای خود را ، و
رنگ خانه خود که رنگ او از خانه خود گذشته و باریک فکر؟
بازی شیر یا خط کردن مس برای آن و فراوانی از اوقات فراغت باید!
چرا شما را تا یک مشت خاک است؟
بهتر است خانه خود را رنگ رنگ را آن گونه که مایلید تغییر دهید و اجازه دهید آن را به نوبه خود کم رنگ یا سرخ شدن برای
شما خواهد شد. سازمانی برای بهبود سبک
معماری کلبه!
هنگامی که شما باید زیور آلات من آماده ، من آنها را می پوشند
قبل از زمستان من ساخته شده است دودکش ، و به shingled طرف خانه من ، که بودند
در حال حاضر غیر قابل نفوذ باران ، با زونا ناقص و ضعیف ساخته شده از تکه اول
ورود به سیستم ، که لبه های من با هواپیما به راست موظف شد
بنابر این من یک خانه تنگ shingled و گچ بری ، ده فوت عرض پانزده طولانی ، و
هشت پا ، با برج دیده بانی و یک گنجه ، یک پنجره بزرگ در هر طرف ، دو
درب تله ، یک درب در پایان ، و
آجر شومینه در مقابل هزینه های دقیق خانه من ، پرداخت قیمت معمول برای چنین
مواد که من استفاده می شود ، اما شمارش کار نیست ، همه از آن توسط خودم انجام شد ،
به شرح زیر است و به جزئیات به دلیل
بسیار کمی قادر به بگویید دقیقا چه خانه هایشان هزینه ، و تعداد کمتری هنوز ، در صورت وجود ،
هزینه های جداگانه ای از مواد مختلف که آنها را تشکیل : --
انجمن دلار 8.03 - 1 / 2..... عمدتا تخته کلبه.
نمیخواهد زونا برای طرف پشت بام... 4.00 Laths............................ 1.25
دست دوم پنجره..... با شیشه.................. 2.43
یک هزار آجر........... 4.00 دو casks از آهک................ 2.40
..... بالا بود.
مو..............................31..... بیشتر از من نیاز.
گوشته درخت آهن................. 0.15 ناخن........................... .3.90
لولا و پیچ................ 0.14
چفت............................ 0.10 گچ................... ......... 0.01
حمل و نقل................... 1.40..... من انجام بخشی خوب بر روی پشت من.
در تمام......................$ 28.12 - 1 / 2
این ها همه مواد ، مگر چوب ، سنگ ، و شن و ماسه ، که من ادعا کردم
حق اقامت گزین در زمین غیر معمور.
من همچنین انبار الوار و چوب کوچک مجاور ، عمدتا از چیزهای بود که سمت چپ ساخته شده
پس از ساخت خانه
من قصد دارم به من خانه ای که هر بر خیابان اصلی در کنکورد پیش افتادن ساخت
در عظمت و مجلل ، و به زودی آن را به عنوان خشنود به من به همان اندازه و به من نه بیشتر هزینه
از یک حضور من.
من نتیجه در بر داشت که دانش آموز برای یک سرپناه که بخواهد می تواند یکی برای یک عمر دست آوردن
در هزینه بیشتری نسبت به اجاره که او در حال حاضر می پردازد سالانه نیست اگر من به نظر می رسد
به رخ کشیدن بیش از در حال تبدیل شدن به ، بهانه ای من
که من برای بشریت با تکبر راه رفتن و نه برای خودم ؛ و کاستی های من و
تناقضات حقیقت بیانیه من تاثیر نمی گذارد.
با وجود نمی بسیار و ریاکاری -- کاه که من آن را دشوار برای جدا کردن
از گندم من است ، اما برای من با عرض پوزش به عنوان هر انسان -- من آزادانه تنفس و
کشش خودم در این رابطه ، آن را به گونه ای است
کمک به هر دو سیستم اخلاقی و جسمی ، و من هستم حل و فصل است که من
از طریق فروتنی تبدیل شدن به وکیل مدافع شیطان.
من تلاش خواهد کرد یک کلمه خوب را به حقیقت در کمبریج کالج صرف صحبت می کنند
اجاره اتاق دانشجویی ، که تنها کمی بزرگ تر از خود من است ، سی
دلار در هر سال ، هر چند شرکت
استفاده از ساختمان سی و دو در کنار هم و زیر یک سقف ، و
سرنشینان رنج می برد ناراحتی بسیاری از همسایگان و پر سر و صدا ، و شاید
اقامت در داستان چهارم من می تواند و نه
فکر می کنم که اگر ما خرد درست در این جهات ، نه تنها کمتر آموزش و پرورش
مورد نیاز خواهد بود ، زیرا بتحقیق ، در حال حاضر می شده اند به دست آورد ، اما
هزینه نقدی از گرفتن آموزش و پرورش در یک اقدام بزرگ محو شود.
آن راحتی که دانش آموز نیازمند در کمبریج و یا جاهای دیگر هزینه او
یا کسی دیگری ده برابر بزرگ یک قربانی زندگی آنها را با مناسب
مدیریت بر روی هر دو طرف.
آن چیزهایی که بیشتر پول است خواستار ، چیزهایی که هرگز
دانش آموزان بیشتر می خواهد کمک درسی ، به عنوان مثال ، یک آیتم های مهم در این لایحه مدت ،
در حالی که برای آموزش و پرورش به مراتب با ارزش تر
که او بوسیله ی مرتبط با بسیاری از معاصران خود کشت بدون پرداخت هزینه می شود
ساخته شده است.
نحوه تاسیس یک کالج است ، معمولا ، برای گرفتن یک اشتراک از
دلار و سنت ، و پس از آن ، کورکورانه به دنبال اصول تقسیم
کار شدید آن -- اصل که
هرگز نباید به دنبال اما با احتیاط -- در یک شرکت پیمانکار تماس بگیرید
می سازد این موضوع از حدس و گمان ، و او استخدام ایرلندی ها و یا عملیات های دیگر
در واقع به وضع بنیادها ، در حالی که
دانشجویانی که به گفته می شود خود اتصالات برای آن ، و برای این
سهل انگاری نسل های پی در پی مجبور به پرداخت.
من فکر می کنم که این امر می تواند بهتر از این ، برای دانش آموزان ، و یا کسانی که تمایل به
بهره مند شده توسط آن ، حتی به وضع پایه و اساس خود را.
دانشجویی که از اوقات فراغت آرزو و بازنشستگی خود را با نظام مند shirking
هر کار لازم را برای انسان بدست می آورند اما اوقات فراغت فرومایه و بی ثمر ،
defrauding خود را از تجربه است که به تنهایی می تواند اوقات فراغت را پر ثمر.
"اما ،" می گوید : یکی ، "شما معنی نیست که دانش آموزان باید با دست خود کار می کنند
به جای سر خود را؟ "
من این معنا نیست که دقیقا ، اما من به معنای چیزی است که او ممکن است فکر می کنم یک معامله خوب
می خواهم که ، منظورم این است که آنها باید زندگی بازی نیست ، یا آن را صرفا مطالعه ، در حالی که
جامعه آنها را پشتیبانی در این گران
بازی است ، اما صادقانه آن را از آغاز برای پایان دادن به زندگی چگونه می تواند جوانان بهتر است برای یادگیری
نسبت به زندگی می کنند را در یک بار تلاش آزمایش از زندگی؟
بنظرم چنین میرسد که ذهن خود را به همان اندازه به ورزش به عنوان ریاضیات اگر من آرزو یک پسر بچه به
می دانید چیزی در مورد هنر و علوم ، به عنوان مثال ، من مشترک را دنبال نکنند
البته ، که صرفا به او ارسال به
محله برخی از استاد ، که در آن هر چیزی استادانی و تمرین است ، اما
هنر زندگی -- به نظر سنجی دنیا را از طریق تلسکوپ و یا میکروسکوپ ، و هرگز با
چشم طبیعی خود ، به مطالعه شیمی ، و
یاد بگیرند که چگونه نان او ساخته شده است ، یا مکانیک کنید و یاد بگیرید چگونه آن را به دست آورده است ؛
ماهواره جدید به نپتون کشف و تشخیص نیست motes در چشم او ، و یا به
چه خانه بدوش او خود یک ماهواره است ، یا
بلعیدم که باید توسط هیولا که ازدحام در اطراف او ، در حالی که فکر
هیولاها در یک قطره سرکه.
که اغلب در پایان ماه های پیشرفته -- پسر که او ساخته شده بود
بازو بسته شونده خود را از سنگ معدن که او و ذوب حفر شده بود ، خواندن و اندازه خواهد بود
لازم برای این -- یا پسری که به حال
سخنرانی در متالورژی در موسسه در در عین حال حضور داشتند ، و به حال
قلمتراش راجرز از پدرش دریافت کرد؟
خواهد بود که به احتمال زیاد به قطع انگشتان دست خود را؟ حیرت من شد
اطلاع در مورد ترک کالج که من به ناوبری را مطالعه کرده بود -- به همین دلیل ، اگر من تا به حال گرفته
و یک دور گرداندن بندر من باید بیشتر در مورد آن شناخته می شود.
حتی مطالعات دانش آموزان فقیر و تدریس اقتصاد سیاسی ، در حالی که اقتصاد
از زندگی است که مترادف با فلسفه است و حتی صادقانه استادانی نیست
در کالج ما نتیجه است ، که
در حالی که او در حال خواندن آدام اسمیت ، ریکاردو ، و می گویند ، او را اجرا می کند پدر خود را در بدهی
irretrievably.
>
فصل 1 -- قسمت 4 اقتصاد
همانطور که با همکاران خود ، بنابراین با صد "بهبود مدرن" ؛ توهم وجود دارد
در مورد آنها ، همیشه وجود دارد نه یک پیشرفت مثبت است.
شیطان می رود در بهره مرکب سخت به آخرین برای سهم اولیه اش
متعدد و موفقیت سرمایه گذاری در آنها.
اختراعات ما معتاد به اسباب بازی های زیبا ، که منحرف کردن توجه ما را از جدی
چیزها می شود.
آنها اما به معنی بهبود به پایان unimproved ، پایان که در حال حاضر
اما بیش از حد آسان برای رسیدن به عنوان خطوط راه آهن به بوستون یا نیویورک منجر شود.
ما در عجله زیادی به ساخت یک تلگراف مغناطیسی از مین به تکزاس ، اما
مین و تگزاس ، ممکن است ، هیچ چیز مهم برای برقراری ارتباط در هر دو صورت است در چنین
مخمصه به عنوان مردی بود که با جدیت تمام به
معرفی یک زن برجسته ناشنوا ، اما زمانی که او ارائه شده ، و یک
پایان ترومپت گوش خود را به دست خود قرار داده بود ، به حال هیچ حرفی برای گفتن اگر اصلی
شی به صحبت سریع و به صحبت
حساسی ما مشتاق به تونل در زیر اقیانوس اطلس و آوردن دنیای قدیم چند هفته
نزدیکتر به جدید ، اما شاید اولین اخبار را از طریق به گسترده نشت ،
زدن گوش آمریکایی خواهد بود که آدلاید شاهزاده سیاه سرفه است.
مردی که اسب trots یک مایل را در یک دقیقه پس از همه ، بیشترین نقش را در حمل نیست
پیام های مهمی است ، او مبلغ نیست ، و نه نشانی از او می آیند دور خوردن
ملخ و عسل وحشی من شک می کنم اگر پرواز
Childers تا کنون انجام شده یک چهارم بوشل ذرت را به آسیاب.
شخص به من می گوید ، "من تعجب می کنم که شما وضع پول شما عشق به سفر شما ممکن است
خودرو و رفتن به Fitchburg امروز و نگاه کنید به کشور گفت : "اما من عاقل تر از آن.
من آموخته اند که swiftest مسافر او می رود که جریان است.
من به دوست من می گویند ، فرض کنید ما سعی می کنیم که وجود دارد را دریافت خواهید برای اولین بار از راه دور ، سی
مایل ، کرایه نود سنت است که تقریبا دستمزد یک روز.
من به یاد داشته باشید هنگامی که دستمزد شصت سنت در روز برای کارگران در این جاده بسیار بودند.
خوب ، شروع کنم در حال حاضر بر روی پا ، و قبل از شب من سفر در آن نرخ
هفته با هم در در عین حال به دست آورده کرایه خود را ، و وارد
برخی از فردا هم ، یا احتمالا این وجود دارد
شب ، اگر شما به اندازه کافی خوش شانس به دست آوردن یک شغل در فصل است.
به جای رفتن به Fitchburg ، شما خواهد شد کار در اینجا و بخش اعظم این روز است.
و به این ترتیب ، اگر راه آهن در سراسر جهان رسید ، من فکر می کنم که من باید به جلوتر از
شما و برای دیدن کشور و به دست آوردن تجربه از این نوع ، من باید
از آشنایی خود را به کاهش در دسترس نباشد.
چنین قانون جهانی ، که هیچ مردی تا کنون می تواند گول زدن است ، و با توجه به
راه آهن حتی ممکن است ما آن را به عنوان گسترده ای به عنوان آن بسیار طولانی است.
برای ساخت راه آهن دور جهان در دسترس همه انسانها برابر است با
درجه بندی سطح کل کره زمین.
مردان تصور گم که اگر آنها نگه دارید تا این فعالیت از سهام مشترک و
spades به اندازه کافی طولانی در تمام خواهد شد در سوار شدن طول جایی ، در هیچ زمانی ، و برای
هیچ چیز ، اما ، با وجود یک جمعیت سراسیمه به
انبار ، و هادی فریاد "همه سرنشین!" وقتی دود دور دمیده و
بخار چگال ، آن را درک که چند سوار ، اما بقیه اجرا
بیش از -- و آن را خواهد نامیده می شود ، و خواهد شد ، "یک تصادف مالیخولیا."
بدون شک آنها می توانند در تاریخ و زمان آخرین سوار شدن که باید کرایه خود را که به دست آورده ، در صورتی که
زنده ماندن تا زمانی است ، اما آنها احتمالا از دست داده اند و تمایل به قابلیت ارتجاعی خود را
مسافرت آن زمان.
این هزینه از بهترین بخشی از پول زندگی کسب درآمد به منظور لذت بردن از
آزادی سوال برانگیز در طول دست کم بخشی ارزشمند از آن مرا به یاد
انگلیسی که به هند رفت را به
فورچون برای اولین بار ، به منظور است که او ممکن است به انگلستان بازگشت و زندگی از زندگی
شاعر.
او باید بالا رفته برج دیده بانی در یک بار از "چه" از روی تعجب فریاد زدن ایرلندی میلیون شروع
بالاتر از همه shanties در این سرزمین ، این راه آهن که ما آن را ساخته اند
چیز خوبی است؟ "
بله ، من جواب بدهم ، نسبتا خوب ، است که ، شما ممکن است انجام داده اند بدتر ، اما من آرزو می کنم ، به عنوان
شما برادران من ، که شما می توانید از صرف وقت خود را بهتر از حفاری در
این خاک.
قبل از من به پایان رسید خانه من ، که مایل به کسب ده یا دوازده دلار از سوی برخی از صادقانه و
روش مطلوب ، به منظور دیدار با هزینه های غیر معمول من ، من در مورد دو هکتار کاشته
و نیمی از خاک سبک و شنی در نزدیکی آن
عمدتا با لوبیا ، بلکه بخشی کوچک با سیب زمینی ، ذرت ، نخود فرنگی ، و شلغم
بسیاری کل حاوی یازده جریب ، بیشتر رو به رشد تا سنبه و hickories ، و
فصل قبل به مدت هشت دلار فروخته شده
و هشت سنت هکتار یک کشاورز گفت که آن را "برای هیچ چیز خوب است ، اما به منظور بالا بردن
cheeping سنجاب. "
من هر آنچه که کود را در این سرزمین قرار داده ، که نه مالک ، بلکه فقط اقامت گزین در زمین غیر معمور ، و
انتظار به پرورش آنقدر دوباره ، و من کاملا آن را کج بیل زدن همه یک بار.
من از کابل های مختلفی از stumps در شخم ، که من با سوخت برای تامین
زمان طولانی ، و محافل کوچک سمت چپ قالب باکره ، از طریق به راحتی قابل تشخیص
تابستان توسط شکوه و جلال بیشتری از
لوبیا وجود دارد مرده و چوب unmerchantable ترین بخش در پشت خانه ام ، و
تخته پاره روی اب از برکه ، عرضه باقی مانده سوخت من من به موظف شد
استخدام یک تیم و یک مرد را برای شخم زدن ، هر چند که من برگزار شد گاوآهن خودم.
outgoes مزرعه من برای اولین فصل ، برای پیاده سازی ، بذر ، کار ، و غیره بودند ، 14.72 دلار
1 / 2.
ذرت دانه به من داده شد این هر چیزی هرگز صحبت از هزینه است ، مگر اینکه شما
گیاه بیشتر از اندازه کافی من دوازده بوشل از لوبیا ، و هجده بوشل
سیب زمینی ، در کنار برخی از نخود فرنگی و ذرت شیرین.
ذرت زرد و شلغم خیلی دیر شده بود برای آمدن به کل درآمد هر چیزی من از
مزرعه بود
$ 23،44 کسر outgoes 14.72 - 1 / 2
-------- سمت چپ وجود دارد $ 8.71 - 1 / 2
در کنار تولید مصرف و در دست در آن زمان این برآورد از ارزش ساخته شد
$ 4.50 -- مقدار در دست بسیار نسبت به ایجاد توازن میان چمن کمی که من نمی
بالا می برد.
همه چیز در نظر گرفته ، شده است که ، با توجه به اهمیت روح مرد و
امروز ، صرف نظر از مدت کوتاهی اشغال شده توسط آزمایش من ، نه ، تا حدودی حتی
زیرا از شخصیت گذرا آن ، من
بر این باورند که که انجام شده بود بهتر از هر کشاورز در کنکورد ، که در آن سال.
سال بعد من هنوز بهتر ، برای من spaded تمام زمین که من مورد نیاز ،
حدود یک سوم از یک هکتار ، و من از تجربه هر دو سال آموخته ، و نه
که در حداقل جشن گرفته بسیاری از استقبال بهت زده
کار در رادیو و تلویزیون ، آرتور جوان در میان بقیه ، که اگر یکی به سادگی زندگی و خوردن
تنها محصول که او مطرح شده ، و بالا بردن بیشتر از او می خوردند ، و نه آن را برای تبادل
مقدار ناکافی از لوکس تر
و چیزهای گران قیمت ، او نیاز به پرورش تنها چند میله از زمین ، و
که این امر می تواند ارزان تر به بیل زدن بالا که نسبت به استفاده از گاو نر به آن را شخم ، و به انتخاب
تازه یک نقطه از زمان به زمان نسبت به
کود های قدیمی ، و او می تواند همه کار مزرعه اش لازم را به عنوان آن را با او انجام
دست در ساعت عجیب و غریب در فصل تابستان باقی مانده و بنابراین او را به یک گاو نر نمی شود گره خورده است ، یا
، اسب یا گاو و یا خوک ، همان طور که در حال حاضر.
من تمایل به صحبت بی طرفانه در این نقطه ، و به عنوان یکی علاقه ای ندارند
موفقیت یا عدم موفقیت در حال حاضر ترتیبات اقتصادی و اجتماعی است.
من مستقل از هر کشاورز در کنکورد بود ، برای من به یک خانه نمی شود
یا مزرعه ، اما می تواند خم شده از نبوغ من ، که بسیار کج ، هر دنبال
لحظه ای.
علاوه بر بودن بهتر از آنها در حال حاضر ، اگر خانه ام سوخته بود یا محصولات من
شکست خورده ، من باید تقریبا به خوبی مانند قبل است.
خو من فکر می کنم که مردان بسیار نگهبانان گله گله می
نگهبانان از مردان ، سابق خیلی آزادتر است.
مردان و گاو کار مبادله ، اما اگر ما تنها کار لازم را در نظر گاو
دیده می شود که تا حد زیادی این مزیت ، مزرعه خود را بسیار بزرگتر است.
مرد می کند برخی به نوبه خود کار ارز خود را در شش هفته از haying ، و از آن است
بازی هیچ پسر.
بدیهی است هیچ کشوری است که به سادگی در تمام جهات زندگی می کردند ، است که ، هیچ ملت
فلاسفه ، آنقدر بزرگ اشتباه به عنوان متعهد به استفاده از نیروی کار حیوانات.
درست است ، هرگز وجود ندارد و به احتمال زیاد به زودی به یک ملت از فلاسفه ، و نه AM
من برخی از آن مطلوب است که باید وجود داشته باشد.
با این حال ، من باید هرگز شکسته یک اسب یا گاو نر و او را به هیئت مدیره گرفته شده برای هر کار
او ممکن است برای من انجام دهید ، به خاطر ترس من باید صرفا تبدیل به یک اسب سوار و یا گله و
اگر جامعه به نظر می رسد به استفاده کننده تا
انجام می دهند ، ما که برخی از به دست آوردن یک مرد آنچه که نیست از دست دادن دیگری است ، و
پسر پایدار تا به علت برابر با استاد خود راضی باشند؟
اعطا شده است که برخی از آثار عمومی که بدون این کمک ها ساخته شده و
مرد به اشتراک گذاری شکوه چنین با گاو نر و اسب ، آن را دنبال که او نمی توانست
انجام کار می کند در عین حال شایسته تر از خود را در این مورد؟
هنگامی که مردان شروع به انجام دهید ، نه تنها غیر ضروری یا هنری است ، اما لوکس و
کار بیکار ، با کمک آنها ، آن را اجتناب ناپذیر است که چند همه تبادل
کار با گاو ، یا ، به عبارت دیگر ، تبدیل به بردگان از قوی ترین.
مرد به این ترتیب نه تنها کار می کند برای حیوان در درون او ، اما ، به نمادی از این ، او
آثار برای حیوانات بدون او.
با وجود خانه های بسیاری قابل توجهی از آجر یا سنگ ، سعادت
کشاورز هنوز هم به درجه ای که انبار را تحت الشعاع قرار خانه اندازه گیری می شود.
این شهر است گفت : به بزرگترین خانه برای گاو ها ، گاو ، و اسب
hereabouts ، و آن را عقب مانده در ساختمان های عمومی آن نیست ، اما بسیار کمی وجود دارد
سالن برای عبادت آزاد یا آزادی بیان در این شهرستان است.
باید معماری خود ، اما چرا که نه حتی توسط قدرت خود را از انتزاعی
فکر ، که کشورها باید به دنبال خود بزرگداشت؟
چقدر قابل تحسین Bhagvat - Geeta از تمام خرابه از شرق!
برج ها و معابد لوکس از شاهزادگان.
یک ذهن ساده و مستقل در مناقصه از هر شاهزاده کار پر زحمت است.
جنیوس نگهدارنده به هر امپراتور است ، و نه نقره مواد آن ، یا طلا ، و یا
سنگ مرمر ، جز به حد بی ارزش.
چه پایان ، دعا ، آنقدر سنگ با چکش؟
در Arcadia ، زمانی که من آنجا بودم ، من و با هر سنگ چکش را ببینید شده است.
سازمان ملل با جاه طلبی جنون به جاودانه ساختن حافظه برخوردار
خود را به مقدار سنگ چکش آنها را ترک.
اگر درد های برابر برای صاف کردن و لهستانی رفتار خود را گرفته بودند؟
یکی از قطعه ای از حس خوب به یاد ماندنی تر خواهد بود از یک اثر تاریخی به عنوان بالا به عنوان
ماه است.
من دوست دارم بهتر برای دیدن سنگ در محل. عظمت از تبس مبتذل بود
عظمت.
یک میله از جنس دیوارهای سنگی است که زمینه یک مرد شریف و از مرزهای معقول بیشتر است
صد دریچه های تبس است که دورتر از پایان واقعی از زندگی سرگردان.
دین و تمدن هستند که وحشیانه و کافروار ساخت پر زرق و برق
معابد ، اما آنچه که شما ممکن است تماس بگیرید مسیحیت ندارد.
بسیاری از سنگ چکش ملت می رود به سوی آرامگاه آن.
دفن خود زنده است.
همانطور که برای اهرام ، هیچ چیز به تعجب در آنها بسیار به عنوان واقعیت وجود دارد که
بنابراین بسیاری از مردان می تواند به اندازه کافی به صرف جان خود را از ساخت مقبره تخریب
برای بعضی از ادم کودن و احمق بلند پروازانه است ، که این امر می
عاقل تر و manlier شده اند تا در نیل غرق شده اند ، و سپس بدن خود را به داده
سگ. احتمالا ممکن است برخی از بهانه ای برای اختراع
آنها را و او را ، اما من هیچ زمانی برای آن.
همانطور که برای دین و عشق به هنر از سازندگان ، آن را بسیار مشابه در تمام جهان
بر این ، آیا ساختمان یک معبد مصری یا بانک ایالات متحده.
قیمت آن بیش از آن می آید به.
انگیزه اصلی افراد ناشناسی با کمک عشق به سیر و نان و کره است.
آقای Balcom ، معمار جوان امیدوار کننده ، آن را طراحی بر روی پشت Vitruvius خود ،
با مداد سخت و حاکم ، و شغل ، اجازه دهید بیرون دابسون و پسران ، سنگ تراشها.
هنگامی که سی قرن شروع به نگاه کردن بر روی آن ، انسان شروع به نگاه کردن در آن.
همانطور که برای برج ها و بناهای تاریخی بالا خود را ، یک شخص دیوانه وجود دارد یک بار در این شهر
که متعهد به حفاری را از طریق به چین ، و او تا کنون که ، همانطور که او گفت ، او شنیده ام
گلدان چینی و تلق تلق کردن کتری ، اما من
فکر می کنم که من نباید به بیرون رفتن از راه من چاله ای که او ساخته شده به تحسین.
بسیاری از آنها نگران در مورد بناهای تاریخی از غرب و شرق -- که ساخته شده است
آنها.
من به سهم خود ، من باید می خواهم بدانم که در آن روز آنها را بسازد -- بودند که
چنین بالا بی ارزش است. اما برای ادامه با استفاده از آمار من.
با نقشه برداری ، نجاری ، و روز کار از انواع مختلف دیگر در روستا در
در عین حال ، برای من به عنوان بسیاری از مشاغل به عنوان انگشت ، من دلار 13،34 به دست آورده بود.
هزینه غذا به مدت هشت ماه ، یعنی از جولای 4 مارس 1ST ،
زمانی که این تخمین ها ، ساخته شده بودند هر چند که من زندگی می کردند بیش از دو سال وجود دارد -- و نه
شمارش سیب زمینی ، ذرت کوچک سبز ، و
برخی نخود فرنگی ، که من تا به حال مطرح شده است ، و نه در نظر گرفتن مقدار از آنچه در دست بود
در تاریخ گذشته --
رایس....................$ 1.73 - 1 / 2 ملاس................. 1.73
ارزانترین شکل شکری. وعده غذایی چاودار................. 1.04-3 / 4
هند وعده غذایی.............. 0.99 - 3 / 4 ارزانتر از چاودار.
بز..................... 0.22 آزمایش همه که شکست خورد :
آرد.................... 0.88 هزینه بیش از وعده غذایی هند ، هر دو در پول و
مشکل. شکر.................... 0.80
گوشت خوک..................... 0.65 سیب................... 0.25
سیب خشک.............. 0.22 سیب زمینی شیرین........... 0.10
یک کدو تنبل.............. 0.06 یکی از هندوانه........... 0.02
نمک..................... 0.03
بله ، من غذا خوردن 8،74 دلار ، تمام گفت ، اما من در نتیجه نباید unblushingly انتشار من
گناه ، اگر نمی دانستم که بسیاری از خوانندگان من با خودم به همان اندازه گناه بودند ،
و عمل خود را نگاه نکنید بهتر در چاپ.
سال بعد من گاهی اوقات یک ظرف غذا از ماهی برای شام من گرفتار ، و هنگامی که من تا آنجا پیش رفت
به کشتار موش خرمای کوهی امریکا که لوبیا ویران من میدان -- اثر فرهنگسار خود ،
به عنوان یک تاتار می گویند -- و او را ببلعند ،
تا حدودی به خاطر آزمایش ، اما هر چند آن را فراهم لذت گذرا را به من ،
با وجود طعم مشک دار ، من تو را دیدم که طولانی ترین استفاده نمی خواهد ساخت که به خوبی
عمل ، با این حال ممکن است به نظر می رسد
woodchucks خود را آماده شده توسط قصاب روستا لباس پوشیدن.
پوشاک و برخی از هزینه های اتفاقی در چارچوب تاریخهای مشابه ، هر چند کمی را می توان
استنباط از این مورد ، به مبلغ
8.40 - 3 / 4 دلاری نفت و برخی از ظروف خانگی....... 2.00
به طوری که تمام outgoes نقدی ، مگر برای شستشو و مرمت ، که
در بیشتر قسمت ها از خانه انجام شد ، و صورت حساب خود را هنوز رتبهدهی نشده است
دریافت -- و این ها همه و بیش از
تمام راههایی که از طریق آن پول لزوما می رود در این بخش از جهان --
خانه............................$ 28.12 - 1 / 2
مزرعه یکی سال..................... 14.72 - 1 / 2
غذای هشت ماه..................... 8.74
پوشاک ، و غیره ، هشت ماه...... 8.40-3 / 4
نفت ، و غیره ، هشت ماه............... 2.00 ---------- --
-- در تمام...................... $ 61.99 -
3 / 4
من خودم آدرس در حال حاضر به آن دسته از خوانندگان من که زندگی برای به دست آوردن.
و برای دیدار با این من برای مزرعه تولید به فروش می رسد
دلار 23،44 به دست آمده توسط نیروی کار روز..............
13.34
در تمام............................. دلار 36،78 ،
که از حاصل جمع outgoes تفریق برگ تعادل $ 25.21 - 3 / 4
یک طرف -- که بسیار نزدیک به بدان معنی است که با آن شروع کردم ، و اندازه گیری
از هزینه ها می شود وارده -- و در
های دیگر ، در کنار اوقات فراغت و استقلال و سلامت ترتیب ، راحت
خانه ای برای من تا زمانی که من را انتخاب کنید تا آن را اشغال.
این آمار ، با این حال تصادفی و در نتیجه uninstructive آنها ممکن است ظاهر می شود ، به عنوان
کامل برخی از آنها ، یک مقدار مشخص نیز می باشد.
هیچ چیز به من داده شد که من به برخی از حساب رندر نیست.
از برآورد بالا به نظر می رسد ، که غذای من به تنهایی هزینه در پول حدود بیست
هفت سنت هفته.
این برای نزدیک به دو سال پس از این بود ، چاودار و آرد هند بدون مخمر ،
سیب زمینی ، برنج ، گوشت خوک نمک بسیار کمی ، ملاس ، و نمک و نوشابه من ، آب.
این است که من باید در مورد برنج زندگی می کنند مناسب بود ، به طور عمده ، که عشق و فلسفه
هند است.
برای مقابله با اعتراض برخی از cavillers دیرنه ، من نیز ممکن است دولت ، که اگر من
dined از گاهی ، که من همیشه انجام داده بودند ، و من اعتماد باید فرصت داشته باشند
برای انجام دوباره ، آن را غالبا به ضرر ترتیبات داخلی من است.
و اما خارج ناهار خوری ، است که باعث می شود ، که من اعلام کرده اند ، یک عنصر ثابت ، آیا در
دست کم بیانیه ای مقایسه ای شبیه به این را تحت تاثیر قرار می.
من از تجربه من دو سال آموخته است که آن را فوق العاده هزینه کمی
مشکل یکی از مواد غذایی لازم ، حتی در این عرض جغرافیایی به دست آوردن ، که یک مرد ممکن است استفاده از
به عنوان ساده به یک رژیم غذایی به عنوان حیوانات ، و در عین حال حفظ سلامت و قدرت.
من شام رضایت بخش ، رضایت بخش در حساب های مختلف ساخته شده ، به سادگی
خاموش یک بشقاب از خرفه (Portulaca اولراسئا) که من در cornfield من جمع آوری شده ، جوشانده شده
شور.
من به لاتین در حساب savoriness از نام و بی اهمیت است.
و دعا چه بیشتر می تواند تمایل انسان معقول ، در زمان صلح آمیز ، در عادی
noons ، نسبت به تعداد کافی از گوش ذرت سبز شیرین پخته ، علاوه بر
نمک؟
حتی انواع کوچک است که من استفاده می شود بازده به مطالبات اشتها بود ، و
بهداشت و درمان نیست.
با این حال مردان به چنین پاس که آنها غالبا از گرسنگی مردن ، می آیند می خواهند از
necessaries ، بلکه برای از تجملات می خواهم و من می دانم که یک زن خوب که فکر می کند که پسرش
زندگی خود را از دست داد چرا که او در زمان به آب آشامیدنی است.
خواننده درک خواهد کرد که من در درمان این موضوع نه از اقتصادی از یک
نقطه وابسته به رژیم غذایی از این دیدگاه ، و او نمی خواهد سرمایه گذاری پارسایی من برای قرار دادن به
تست مگر اینکه او تا به گنجه خوراک خوبی مواجه نگردند.
نان من در ابتدا از غذای هندی و نمک خالص ساخته شده ، واقعی کج بیل زدن کیک ، که من پخته
قبل از آتش من از درها بر روی توفال چوبی یا سیمانی و غیره و یا پایان یک چوب چوب در اره
ساختمان خانه ام ، اما آن خو گرفته بود به دریافت دود و به طعم piny.
من سعی کردم آرد نیز ، اما در مخلوط چاودار و آرد هند ترین
مناسب و دلپذیر.
در هوای سرد آن است که هیچ تفریحی کمی برای پخت loaves چند کوچکی از این در بود
جانشینی ، رسیدگی و تبدیل آنها به دقت به عنوان مصر تخم مرغ جوجه ریزی خود را.
آنها میوه غلات واقعی که من میرسید بودند ، و آنها را به حواس من بود
عطر مانند که از سایر میوه ها نجیب ، که من در زمانی که ممکن است نگه داشته
کاغذ بسته بندی آنها را در پارچه است.
من ساخته شده به مطالعه هنر باستانی و ضروری از نان گیری
مقامات از جمله به عنوان ارائه مشاوره ، قصد بازگشت به روزهای بدوی و برای اولین بار
اختراع نوع unleavened ، به هنگامی که از
wildness مردان آجیل و گوشت برای اولین بار به ملایمت و پالایش این رسید
رژیم غذایی ، و سفر به تدریج پایین در مطالعات من از طریق آن souring تصادفی
خمیر که ، فرض بر این است ، تدریس
ور آمدن روند ، و از طریق کارخانجات مختلف پس از آن ، تا زمانی که به آمد
"خوب ، شیرین ، نان سالم و بی خطر ،" کارکنان از زندگی است.
خمیر مایه ، که برخی خیال روح نان ، مشروبات الکلی که پر سلولی آن
بافت ، که از نظر مذهبی مانند آتش پاکدامن حفظ -- برخی bottleful گرانبها ،
گمان می کنم ، برای اولین بار در سال به ارمغان آورد
گل خفچه ، کسب و کار برای آمریکا انجام داد ، و نفوذ خود هنوز هم در حال افزایش ،
تورم ، به گسترش است ، در billows cerealian بیش از زمین -- این بذر من به طور منظم و
صادقانه از روستا تا تهیه
در طول یک روز صبح من را فراموش کرده قوانین ، و سوختن مخمر من که تصادف من
کشف کردند که حتی این بود که ضروری نیست -- به خاطر کشف من نبودند
روند مصنوعی است اما تحلیلی -- و
من براحتی آنرا از سال حذف شده است ، هر چند بیشتر زنان خانه دار صادقانه اطمینان من که امن
و نان سالم و بی خطر بدون مخمر ممکن است باشد ، و افراد مسن سریع پیشگویی
فروپاشی نیروهای حیاتی.
اما متوجه شدم که آن را به یک عنصر ضروری نمی باشد ، و پس از رفتن را بدون آن برای
یک سال هنوز هم در سرزمین زندگی ، و من خوشحالم برای فرار از trivialness
حمل bottleful در جیب من ، که
که گاهی و پاپ تخلیه محتویات خود را به زحمت من.
آن ساده تر است و احترام به آن را حذف.
انسان حیوانی است که بیش از همه می تواند خودش را به تمام شرایط آب و هوایی وفق دهند و
شرایط. نه هیچ SAL - نوشابه ، و یا دیگر من قرار داده
اسید یا قلیا ، به نان من است.
به نظر می رسد که من آن را ساخته شده است با توجه به دستور العمل که Porcius مارکوس کاتو داد
در حدود دو قرن قبل از میلاد مسیح است. "Panem depsticium SIC facito.
دست حیوان mortariumque فرشته lavato.
Farinam در mortarium indito ، aquae paulatim addito ، subigitoque pulchre.
UBI فرشته subegeris ، defingito ، coquitoque زیر testu. "
که من را به معنی ، -- "نان kneaded در نتیجه.
دست و از طریق خود را به خوبی بشویید. قرار دادن غذا به تغار ، اضافه کردن آب
به تدریج ، و آن را خمیر درست کردن کاملا.
هنگامی که شما آن را به خوبی kneaded ، قالب سازی برای آن ، و پخت آن را تحت پوشش "است که ، در
کتری پخت. نه در مورد خمیر مایه کلمه است.
اما من همیشه به استفاده از این کارکنان زندگی.
در یک زمان ، به خاطر پوچی از کیف پول من ، من هیچ یک از آن برای بیش از یک شاهد
ماه است.
هر انگلند جدید به راحتی ممکن است همه breadstuffs خود را در این سرزمین از چاودار بالا بردن و
ذرت هند ، و در بازارهای دور و نوسان برای آنها بستگی ندارد.
اما تا کنون ما از سادگی و استقلال است که در کنکورد ، تازه و
وعده غذایی شیرین به ندرت در مغازه ها فروخته می شوند ، و hominy و ذرت در فرم هنوز درشت
سختی توسط هر استفاده می شود.
در اکثر موارد ، کشاورز می دهد به گاو و خوک خود محافظت او از دانه خود را
تولید ، و اقدام به خرید این کارخانه آرد ، که حداقل بیشتر سالم و بی خطر است ، در هزینه بیشتر ،
در فروشگاه.
من تو را دیدم که من به راحتی می تواند بالا بردن یا بوشل من دو چاودار و ذرت هند ، برای
سابق خواهد شد در فقیرترین زمین رشد می کنند ، و دومی می کند نیاز ندارد ، و
عمل خرد کردن یا اسیاب کردن آنها را در دست آسیاب ، و بنابراین در انجام
بدون برنج و گوشت خوک ، و اگر من باید برخی از شیرین متمرکز داشته باشند ، من در بر داشت
آزمایشی که من می توانم ملاس بسیار خوب است هر کدام از کدو تنبل و یا چغندر ، و من
می دانستند که من نیاز به مجموعه ای از چند
maples به دست آوردن آن آسان تر هنوز هم ، و در حالی که این در حال رشد می تواند استفاده از
جایگزین های مختلف در کنار آنهایی که من نام.
"،" را به عنوان نیاکان خواندم ، --
"ما می توانیم مشروب شیرین لب ما از کدو تنبل و هویج و گردو درخت
تراشه. "
در نهایت ، به عنوان برای نمک ، که grossest از مواد غذایی ، برای به دست آوردن این ممکن است مناسب
فرصتی برای سفر به ساحل دریا ، یا ، اگر من بدون آن در دسترس نباشد ، من باید
احتمالا آب کمتری بنوشند.
من را نمی آموزند که سرخپوستان همیشه مشکل خود را پس از آن بروید.
بنابراین من می توانم تمام تجاری و جلوگیری از داد و ستد کالا ، تا کنون به عنوان غذا من نگران بود ، و داشتن
پناهگاه در حال حاضر ، آن را تنها برای گرفتن لباس و سوخت باقی می ماند.
pantaloons که من در حال حاضر پوشیدن در خانواده یک کشاورز بافته شد -- تشکر کرده اند از بهشت وجود دارد
بسیار فضیلت هنوز در انسان ، برای من فکر می کنم از سقوط از کشاورز به عمل
به عنوان بزرگ و به یاد ماندنی که از مرد
کشاورز -- و در یک کشور جدید ، سوخت مانع است.
همانطور که برای یک زیستگاه ، اگر من اجازه نداشتند هنوز به چمباتمه زدن ، من ممکن است یکی هکتار خرید
در همان قیمت است که برای آن سرزمین من کشت فروخته شد -- یعنی ، هشت دلار
و هشت سنت.
اما آن را به عنوان در نظر گرفته بود ، من که من ارزش از زمین چمباتمه بر روی آن افزایش یافته است.
یک کلاس خاصی از کافران است که گاهی اوقات به من چنین سوالاتی بپرسید وجود دارد ، اگر من
فکر می کنم که من می توانم بر روی مواد غذایی گیاهی تنها زندگی می کنند ، و حق اعتصاب ، در ریشه
ماده در یک بار -- برای ریشه ایمان است -- من هستم
عادت کرده اند برای پاسخ به این ترتیب ، که من می تواند بر روی ناخن های هیئت مدیره زندگی می کنند.
اگر آنها می توانند آن را درک نمی کنند ، آنها می توانند بسیار است که باید بگویم را درک نمی کنند.
من به سهم خود ، من خوشحالم از آزمایش این نوع محاکمه را بشنود ، به عنوان
که یک مرد جوان در تلاش برای دو هفته در ذرت خام و سخت ، زندگی می کنند در گوش ، با استفاده از
دندان خود را برای تمام ملات.
قبیله سنجاب سعی مشابه و موفق است.
نژاد بشر علاقه مند است در این آزمایش ، هر چند چند زن که
ناتوان برای آنها ، و یا سوم خود را در آسیاب که خود ، ممکن است احساس خطر است.
مبلمان من که بخشی از آن من خودم ساخته شده است -- و بقیه هزینه به من چیزی که من
حساب رندر -- شامل یک تخت ، یک میز ، یک میز ، سه عدد صندلی ،
سه اینچ در قطر به دنبال شیشه ای ،
جفت انبرک و andirons ، یک کتری ، کتری ، و سرخ کردن ، ماهی تابه ، دب اکبر ،
شستشوی کاسه ، دو چاقو و چنگال ، سه بشقاب ، یک فنجان ، یک قاشق ، یک کوزه برای نفت ،
کوزه برای ملاس ، و یک لامپ japanned است.
هیچ کدام آنقدر فقیر است که او نیاز به نشستن بر روی یک کدو تنبل.
این shiftlessness.
مقدار زیادی از صندلی مانند وجود دارد که من دوست دارم در garrets روستا برای حال
مصرف آنها را دور. مبلمان!
خدا را شکر ، من می توانم نشستن و من می توانم بدون کمک های انبار مبلمان ایستاده.
چه مرد اما یک فیلسوف نخواهد بود شرمنده برای دیدن مبلمان خود را در یک بسته بندی شده
سبد خرید و رفتن کشور در معرض نور از آسمان و چشم از مردان ،
حساب گدامنش از جعبه های خالی؟
این مبلمان Spaulding است. من هرگز نمی تواند بگوید از بازرسی چنین
بار که آیا آن را متعلق به یک مرد به اصطلاح غنی یا فقیر یک صاحب همیشه
به نظر می رسید فقر زده.
در واقع ، بیشتر شما را از چنین چیزهایی آن را فقیرتر شما کرده اند.
هر بار به نظر می رسد که اگر آن را شامل محتویات shanties دوازده و اگر یک
کلبه ضعیف است ، این ده بار به عنوان فقیر است.
دعا کنید ، برای چه ما حرکت همیشه اما برای خلاص شدن از مبلمان ما ، exuviae ما : در آخرین
برای رفتن از این دنیا خود را به دیگری به تازگی مبله ، و ترک این می سوزد؟
این همان است که اگر همه این تله ها به کمربند مرد buckled بودند ، و او نمی توانست
حرکت در سراسر کشور خشن که در آن خطوط ما بدون کشیدن آنها را بازیگران -- کشیدن
تله او.
او روباه خوش شانس بود که دم خود را در دام.
موش ابی بازی سوم خود را خاموش خاییدن به رایگان.
هیچ مردی تعجب کرده است ، خاصیت ارتجاعی خود را از دست داده است.
هر چند وقت یکبار او را در مجموعه ای مرده است! "آقا ، اگر من ممکن است آنقدر جسورانه ، چه منظور شما
مجموعه ای مرده؟ "
اگر شما یک بیننده ، در هر زمان که شما را ملاقات یک مرد به شما خواهد شد که او صاحب ، برای همیشه ، نگاه کنید و خیلی
او وانمود میکند که به طرد ، پشت سر او ، حتی برای مبلمان آشپزخانه خود را و تمام
زرق و برق که او را نجات داده و نمی خواهد سوزاند ،
و او به نظر می رسد به آن را مهار و ساخت چه پیشرفت او می تواند.
من فکر می کنم که انسان در یک مجموعه مرده است که از طریق سوراخ یک گره یا دروازه کردم
که در آن بار با کالسکه سفر کردن او از مبلمان می تواند او را پیروی نمی کنند.
من می توانم نیست ، اما احساس شفقت زمانی که می شنوم برخی از مرد تر و تمیز ، به دنبال جمع و جور ، به ظاهر
آزاد ، تمام girded و آماده شود ، او صحبت می کنند "مبلمان" عنوان آن است که آیا بیمه یا
نه.
"اما آنچه در من با مبلمان من انجام دهم؟" -- پروانه گی من در عنکبوت گرفتار شده است
وب پس از آن.
حتی کسانی که برای مدتی طولانی به نظر می رسد نیست که هیچ ، اگر شما پرس و جو بیشتر دقت شما
را پیدا خواهد کرد که برخی از در انبار کسی ذخیره می شود.
من از انگلستان نگاه امروز به عنوان یک نجیب زاده است که سفر با بزرگ
معامله از چمدان ، زرق و برق است که از خانه داری طولانی انباشته شده است ، که
او نه شجاعت برای سوزاندن تنه بزرگ ، تنه کمی ، جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه و بسته نرم افزاری است.
دور انداختن سه حداقل.
این قدرت یک مرد را به بستر و راه رفتن خود را به خوبی امروزه ، پیشی بگیرد و من
باید قطعا از یک بیمار به ایجاد بستر و اجرا خود را توصیه.
وقتی که من مهاجر tottering تحت یک بسته نرم افزاری که حاوی همه او را ملاقات کرده اید --
به دنبال مانند دمل عظیم که از پشت گردن گردن او رشد کرده بود -- من
pitied او ، نه به این دلیل است که همه او بود ، اما چون او تا به حال همه که حمل.
اگر من به کشیدن دام من ، من مراقبت خواهد کرد که از آن می شود یک نور و سرمازدگی نیست
من در یک بخش حیاتی.
اما اتفاقا آن خواهد بود خردمندترین هرگز قرار دادن پنجه یکی به آن.
من مشاهده ، توسط روش ، که این هزینه هیچ چیزی برای پرده را به من ، برای من هیچ
gazers باختن اما خورشید و ماه ، و من حاضرم که آنها باید نگاه شوید.
ماه شیر و نه لکه دار کردن گوشت از معدن خواهد ترش ، و نه خورشید را زخمی من
مبلمان و یا کم رنگ شدن فرش و اگر او گاهی اوقات بیش از حد گرم یک دوست ، من آن را پیدا
هنوز هم بهتر اقتصاد را به عقب نشینی در پشت برخی از
پرده آن طبیعت فراهم کرده است ، نسبت به اضافه کردن یک آیتم تک جزئیات
بانوی یک بار به من پیشنهاد یک حصیر ، اما تا من تا به حال هیچ جایی برای یدکی در داخل خانه ، و نه زمان
برای یدکی در داخل یا بدون آن لرزش ، من آن کاهش یافته است ، ترجیح می دهند برای پاک کردن پاهای من در
SOD قبل از درب من.
بهتر است برای جلوگیری از آغاز شرارت است. طولانی نیست از من حاضر در مزایده بود
اثرات شماس ، برای زندگی خود شده بود ، نه بی فایده : --
"شر است که مردان به زندگی پس از آنها است."
طبق معمول ، نسبت بزرگ به زرق و برق که در خود تجمع می یابد آغاز شده بود بود
روز پدر. در میان بقیه یک کرم خشک شده بود.
و اکنون ، پس از دروغ گفتن نیم قرن در برج دیده بانی او و دیگر سوراخ گرد و غبار ، این چیزها
کردند و سوزاندند ، به جای اتش ، یا پالایش تخریب آنها ، وجود داشت
حراج ، و یا افزایش آنها.
همسایگان مشتاقانه جمع آوری شده برای آنها را ، آنها را خریداری و با دقت
حمل و نقل آنها را به garrets خود و سوراخ های گرد و غبار ، به دروغ وجود دارد تا املاک خود هستند
حل و فصل ، هنگامی که آنها دوباره شروع خواهد شد.
هنگامی که یک مرد می میرد او لگد گرد و غبار است.
آداب و رسوم بعضی از ملتها وحشیانه ممکن است ، اتفاقا ، سودآوری شده توسط ما تقلید ،
آنها حداقل از طریق تظاهر ریخته گری پوسته پوسته شدگی خود را به سالانه آنها
ایده چیزی ، اینکه آیا آنها را با واقعیت است یا نه.
آن نمی شود اگر ما برای جشن گرفتن چنین باعجله پیش رفتن "و یا" جشن اول
میوه ها ، "را به عنوان Bartram توصیف شده اند سفارشی از سرخپوستان Mucclasse؟
"هنگامی که یک شهر را جشن باعجله پیش رفتن ، می گوید :" او ، "داشتن قبلا خود را با ارائه
>