Tip:
Highlight text to annotate it
X
حس و حساسیت
توسط جین آستن (1811)
فصل 4
"چه حیف از آن است ، Elinor ، گفت :" ماریان ،
"ادوارد که باید برای هیچ طعم اند
نقشه کشی. "
"نه طعم برای رسم!" پاسخ داد : Elinor ،
"چرا باید به شما فکر می کنم تا؟
او به خود جلب نمی کند ، در واقع ، اما او
تا به لذت بزرگ در دیدن
اجرای برنامه از افراد دیگر ، و من اطمینان
شما او به هیچ وجه کمبود طبیعی
طعم ، هر چند او فرصت نداشته است
از آن به بهبود است.
اگر او تا کنون در راه یادگیری ، من شده است
فکر می کنم او می توانست خیلی خوب کشیده شده است.
او بی اعتماد قضاوت خود را در چنین
مسائل بسیار ، که او همیشه
تمایلی برای دادن نظر خود را در هر
تصویر ؛ اما او تا به مراعات اداب نزاکت ذاتی و
سادگی طعم ، که به طور کلی
مستقیم او کاملا درست است. "
ماریان بود ترس از متخلف ، و گفت :
نه بیشتر در مورد این موضوع ، اما نوع
قبولی که به عنوان توصیف Elinor
در نقاشی های او را از دیگر هیجان زده
مردم بود ، بسیار دور از آن دارای شور و شعف
لذت ، که به نظر او ، می تواند به تنهایی
شود طعم نامیده می شود.
با این حال ، هر چند در درون خودش خندان در
اشتباه ، او افتخار خواهر او را برای که
جانبداری کور به ادوارد که تولید
آن.
"من امیدوارم که ، ماریان ،" ادامه داد Elinor ، "شما
نمیدانند او را به عنوان کمبود به طور کلی
طعم.
در واقع ، من فکر می کنم ممکن است که شما نمی توان گفت ،
برای رفتار خود را به او کاملا
خون گرم ، و در صورتی که نظر شما بود ، من
مطمئن هستم که شما هرگز مدنی می تواند به او. "
ماریان به سختی می دانستم که چه چیزی برای گفتن دارد.
او را احساس نمی زخم او
خواهر در هر حساب ، و در عین حال به آنچه
او اعتقاد نداشت غیر ممکن بود.
در طول دخترک جواب داد :
"آیا نمی توان جرم ، Elinor ، اگر ستایش من
از او در همه چیز نیست برابر با شما
احساس شایستگی خود را.
من تا به حال بسیاری از فرصت های از نه
برآورد propensities minuter از او
ذهن ، تمایلات خود را و سلیقه ها ، به عنوان شما
داشته باشند ، اما من در بالاترین نظر
جهان از خوبی و حس کرد.
من فکر می کنم او را هر چیزی که شایسته است و
مهربان. "
"من مطمئن هستم" پاسخ داد : Elinor ، با لبخند ،
"خود را که عزیزترین دوستان نمی تواند
ناراضی با تقدیر از قبیل
که.
من نمی فهمند چگونه شما می توانید از بیان کنم
خودتان را بیشتر مورد استقبال گرم ".
ماریان بود شاد برای پیدا کردن خواهرش تا
به راحتی راضی است.
"حس خود و خوبی خود را ،" ادامه داد
Elinor ، "هیچ کس نمی تواند ، من فکر می کنم ، در شک باشد ،
که دیده است او را اغلب به اندازه کافی به او بپردازد
در گفتگو unreserved.
برتری از درک او و او
اصول تنها می تواند توسط آن پنهان
کمرویی که اغلب اوقات او را خاموش نگه می دارد.
شما می دانید به اندازه کافی از او را به اجرای عدالت را به خود
ارزش جامد.
اما از propensities minuter خود ، به عنوان شما
آنها را از شما عجیب و غریب اند
شرایط نگه داشته شده بیشتر از نادان
خودم.
من و او شده اند در زمان پرتاب خوب
برخورد با هم ، در حالی که به شما شده است بطور کامل
انحصار در مهربان ترین
اصل توسط مادر من.
من را دیده اند ، مقدار زیادی از او دارند
احساسات خود را مورد مطالعه و شنیده خود را
نظر در مورد موضوعات ادبی و
طعم و ، پس از کل ، من مبادرت به
تلفظ که ذهن خود را به خوبی مطلع ،
لذت بردن از کتاب های بسیار بزرگ ، خود را
تخیل پر جنب و جوش ، مشاهدات خود را فقط
و درست است ، و سلیقه خود را ظریف و
تقریبا محض است.
توانایی های او در تمام جنبه ها بهبود به عنوان
بسیار بر آشنایی او به عنوان منش و
شخص.
در نگاه اول ، آدرس خود را قطعا
قابل توجه نیست و شخص او به سختی می تواند
به نام خوش تیپ ، تا بیان از خود
چشم ها ، که uncommonly خوب است ، و
شیرینی به طور کلی از چهره خود است ،
درک شده است.
در حال حاضر ، من او را خیلی خوب می دانم ، که من
فکر می کنم او واقعا خوش تیپ ، یا حداقل ،
تقریبا تا.
شما را چه می گویند ، ماریان؟ "
"من خیلی زود باید به او فکر می کنم خوش تیپ ،
Elinor ، اگر من هم اکنون نیست.
هنگامی که شما به من بگویید به او عشق به عنوان برادر ،
من که بیشتر ملاحظه خواهد نقص خود را در
صورت ، از من در حال حاضر در قلب او انجام دهد. "
Elinor آغاز شده در این بیانیه ، و بود
متاسفم برای گرمی او خیانت شده است
به ، در سخن گفتن از او.
او احساس کرد که ادوارد ایستاده بود بسیار بالا در او
نظر.
او معتقد بود توجه به متقابل ؛ اما
او اطمینان بیشتری از آن را ملزم به
محکومیت ماریان را از خود
دلبستگی حاضر به او.
او می دانست که چه ماریان و مادرش
حدس زده یک لحظه ، به اعتقاد آنها
بعدی -- که با آنها ، به آرزو بود به امید
و به امید بود به انتظار.
او سعی داشت به توضیح وضعیت واقعی
مورد به خواهرش.
"من تلاش نمی کند به انکار ، گفت :" او ، "که
من فکر می کنم بسیار بسیار از او -- که من تا حد زیادی
اعتماد به نفس ، که من او را دوست دارم. "
ماریان در اینجا پشت سر هم جلو با خشم -
"به او اعتماد به نفس!
مثل او!
سرد دل Elinor!
آه! بدتر از بی عاطفه!
شرمنده از بودن در غیر این صورت.
استفاده از این واژه ها را دوباره ، و من ترک
اتاق این لحظه. "
Elinor نمی تواند کمک کند خنده.
"ببخشید ،" او گفت : "و مطمئن باشید که
من به معنای بدون جرم به شما ، با صحبت کردن ، در
خیلی آرام راه ، از احساسات خود من.
باور آنها را به قوی تر از من
اعلام کرد ؛ باور آنها ، در کوتاه مدت ، به
مانند شایستگی خود را ، و سوء ظن --
امیدواریم که از محبت خود را برای من ممکن است حکم ،
بدون بی احتیاطی و یا حماقت.
اما در دورتر از این شما نباید باور کنم.
من به هیچ هستم یعنی از نظر خود را برای اطمینان
من.
لحظاتی وجود دارد که میزان آن
مشکوک به نظر می رسد و تا احساسات خود هستند
به طور کامل شناخته می شود ، شما نمی توانید در تعجب من
علاقمند به جلوگیری از هر گونه تشویق من
علاقه شدید به چیزی ، خود را با باور و یا خواستار آن
بیش از آن است.
در قلب من کمی احساس -- به ندرت هر
شک از علاقه اش.
اما نکات دیگری وجود دارد در نظر گرفته شود
علاوه بر تمایل خود را.
او بسیار دور از مستقل بودن.
چه مادر او این است که ما واقعا نمی توانند بفهمند ؛
اما ، از یاد فانی گاه و بیگاه از او
رفتار و عقاید ، ما شده اند هرگز
متمایل به او فکر می کنم مهربان ؛ و من
بسیار اشتباه است اگر ادوارد خودش نیست
آگاه باشید که می شود وجود دارد بسیاری از مشکلات
در راه او ، اگر او بودند به مایل به ازدواج
زنی که تا به حال بخت بزرگ و یا هر نه
رتبه بالا است. "
ماریان برای پیدا کردن متحیر بود که چقدر
تخیل از مادرش و خودش
حقیقت پیشی گرفته بود.
"و شما واقعا به او نمی مشغول!"
گفت : او.
"با این حال حتما به زودی اتفاق می افتد.
اما دو مزیت خواهد شد از این ادامه
به تاخیر بیاندازد.
من باید شما از دست دادن نیست ، بنابراین به زودی ، و ادوارد
خواهد فرصت بیشتری از بهبود را
که طعم طبیعی برای مورد علاقه خود را
پیگیری می شود که باید تا indispensably
لازم به سعادت آینده شما.
آه! اگر او باید تا کنون توسط تحریک
نبوغ خود را به عنوان به یاد بگیرند به خود جلب ،
چگونه آن را لذت بخش خواهد بود! "
Elinor نظر واقعی خود را به او داده بود
خواهر.
او علاقه شدید به چیزی می تواند او را برای در نظر نمی
ادوارد در پس مرفه دولت به عنوان ماریان
آن معتقد بودند.
، در زمان وجود داشت ، می خواهم از ارواح
در مورد او که اگر آن را انجام داد مشخص نیست
بی تفاوتی ، صحبت از چیزی تقریبا به عنوان
نومید کننده.
شک از نظر او ، فرض او را به
احساس آن ، نیاز به او بیش از نه
بی قراری.
از آن نخواهد بود که به احتمال زیاد برای تولید
دلمردگی از ذهن که اغلب با حضور
او.
علت معقول تر ممکن است که در
وضعیت وابسته به آن ممنوع کرد
زیاده روی از محبت او.
او می دانست که مادر خود را نه به رفتار
او را به عنوان را به خانه اش راحت در
حال حاضر ، نه به او اطمینان هر که را
او ممکن است یک خانه برای خود ، بدون فرم
به شدت توجه به دیدگاه های او را برای خود
aggrandizement.
با چنین دانش به عنوان این بود ،
غیر ممکن است برای Elinor احساس آسان در
موضوع.
او به دور از در که بسته به نتیجه این بود
از علاقه اش از او ، که مادر او
خواهر و هنوز هم به عنوان خاصی در نظر گرفته.
نه ، دیگر آنها با هم بیشتر
مشکوک به نظر می رسید از طبیعت توجه او ؛
و گاهی ، برای چند دقیقه دردناک ،
او آن را اعتقاد بر این بیش از توان
دوستی.
اما ، هر آنچه که واقعا ممکن است محدودیت های آن باشد ،
کافی بود ، زمانی که توسط درک خود
خواهر ، تا او را مضطرب میکند ، و در همان
زمان ، (که هنوز بیشتر رایج است ،) را به
او را بی ادب.
او در زمان اولین فرصت از
affronting او مادر قانون
به مناسبت ، صحبت کردن به او پس از expressively
برادر او را ارزوهای بزرگ ، از خانم
قطعنامه Ferrars که هر دو پسران او
و باید ازدواج کنند ، و از خطر
حضور در هر زن جوان که اقدام به
قرعه کشی او را در ، که می تواند خانم Dashwood
نه به ناخودآگاه وانمود ، و نه
تلاش برای آرام می شود.
او به او پاسخ ها مشخص شده که او را
تحقیر ، و بلافاصله از اتاق خارج ،
حل و فصل آن ، هر چه ممکن است
زحمت یا هزینه خیلی ناگهانی
حذف ، معشوق Elinor او نباید
یک هفته دیگر به insinuations مانند قرار گرفته است.
در این حالت از روح او ، نامه ای بود
از پست ، به او تحویل داده که
موجود پیشنهاد خوبی به خصوص
بهنگام.
این پیشنهاد از یک خانه کوچک بود ، در بسیار
شرایط آسان می کند ، متعلق به روابط او
خود ، نجیب زاده از نتیجه و
ملک در Devonshire.
نامه ای بود از این آقا خودش را ،
و در روح واقعی دوستانه نوشته شده است
اقامت.
او می دانست که او را در نیاز بود
خانه و چند خانه او اکنون
پیشنهاد او این بود تنها کلبه ، او
او مطمئن است که همه چیز را باید انجام داد
به آن که او ممکن است فکر می کنم لازم است ، اگر
وضعیت او راضی است.
او صادقانه او را فشار داده نشود ، بعد از وضع
خاص از خانه و باغ ، به
آمده با دختر او را به پارک بارتون ،
محل اقامت خود ، از چه رو او
ممکن است قاضی ، خودش ، چه بارتون
کلبه ، برای خانه ها در همین بود
اهل محله ، می تواند ، با هرگونه تغییر ، ساخته شود
راحت به او.
او به نظر می رسید واقعا مضطرب را به جا
آنها و تمام حرف او این بود
نوشته شده در آنقدر با من دوستانه به عنوان سبک نمی توانست
شکست دادن لذت به پسر عموی خود را ؛ بیشتر
به خصوص در لحظه ای که او بود
درد و رنج زیر سرد و بی عاطفه
رفتار او نزدیکتر اتصالات.
او هیچ وقت مورد نیاز برای شور و مشورت و یا
پرسش.
قطعنامه او او به عنوان خوانده شده تشکیل شده بود.
وضعیت بارتون ، در شهرستان تا کنون
دور از ساسکس به عنوان Devonshire ، که ،
اما چند ساعت قبل ، می شده اند
اعتراض کافی برای سنگین تر بودن از هر
مزیت ممکن است متعلق به محل ،
بود در حال حاضر توصیه اول آن است.
برای خروج از محله Norland نداشت
دیگر بد ؛ آن مطمح نظر ؛
آن را یک برکت و رحمت بود ، در مقایسه
بدبختی از ادامه او دختر در قانون است
خوش آمدید ، برای حذف و برای همیشه از آن
محل معشوق خواهد بود درد کمتری نسبت به
ساکن و یا بازدید از آن را در حالی که چنین زن بود
معشوقه است.
او فورا سر جان میدلتون نوشت او
اذعان محبت او ، و او
پذیرش پیشنهاد خود را ، و پس از آن
عجله به نشان هر دو نامه به او
دختر ، که او ممکن است در امان از
موافقت خود را قبل از جواب او بودند
فرستاده شده است.
Elinor همیشه فکر می کردم آن را به حال تر خواهد بود
محتاطانه برای آنها در حل و فصل برخی از راه دور
از Norland ، بلافاصله از میان
آشنایی ارائه کنند.
را بر سر آن ، بنابراین ، آن را برای او نبود
به قصد مخالفت با او و مادرش از
از بین بردن را به Devonshire.
خانه ، بیش از حد ، آن گونه که توسط سر جان توضیح داده ،
بود در مقیاس بسیار ساده و اجاره تا
uncommonly متوسط ، به عنوان ترکش ندارد
حق اعتراض در دو نقطه ، و ،
بنابراین ، هر چند از آن بود که طرح نمی
آورده هر افسون به تصور او ، هر چند که
حذف از مجاورت Norland شد
فراتر از خواسته های او ، او ساخته شده است بدون تلاش به
منصرف مادر او را از ارسال نامه
از رضایت.
سی سی نثر ccprose audiobook کتاب های صوتی رایگان کل کامل خواندن کامل خواندن librivox ادبیات کلاسیک بسته نوشتن شرح تصاویر و captioning زیرنویسها زیرنویسها لینک دائم زبان خارجی ترجمه ترجمه